شناسایی مولفه های مهارتهای اجتماعی مبتنی بر آموزه های اسلامی
به منظور تقویت فعالیت های خیرخواهانه افراد
زهره موسیزاده[1]
چکیده
این مقاله با هدف شناسایی مولفه های مهارت های اجتماعی مبتنی بر آموزه های اسلامی بهمنظور تقویت فعالیت های خیرخواهانه در افراد انجام شد. روش انجام پژوهش، تحلیل متن به شیوه قیاسی- استقرایی و جامعه تحلیلی پژوهش آیات قرآن کریم و روایات معصومین (علیهم السلام) بوده که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، آیات و روایات مرتبط با موضوع پژوهش شناسایی و پس از تحلیل متن در قالب مقولات و زیر مقولات طبقهبندی گردید. یافتههای پژوهش در قالب مقوله کلی ارتباط با دیگران و 21 زیرمقوله طبقه بندی گردید. در زمینه مقوله ارتباط با دیگران زیرمقولات (سلام کردن، قدردانی، اظهار محبت، صداقت، نصیحت، خوب سخن گفتن، وفای به عهد و پیمان، عفو و بخشش، تعاون، انفاق، نصرت، احترام و تکریم شخصیت، حسن ظن، حسن سلوک، اصلاح ذات البین، وحدت، ایثار، عدالت، رعایت ادب، امربه مهروف و نهی از منکر) احصاء گردید.
واژگان کلیدی: مهارت های اجتماعی، ارتباط با دیگران، فعالیت های خیرخواهانه
مقدمه
ماهیت اجتماعی انسان ایجاب می کند که آدمی با وجوه گوناگون اجتماع و مجموعه هاي درون آن ارتباط برقرار کند. در جوامع امروزي که همزمان با پیچیده تر شدن فزاینده زندگی مشکلات جدیدي براي انسان پدید آمده است، اهمیت ارتباطات بیشتر می شود. در چنین جوامعی ارتباطات یکی از مهمترین عوامل توسعه و تعالی و موفقیت انسان است. شاید بتوان گفت ارتباط یکی از قدیمی ترین و در عین حال عالی ترین دستاوردهاي بشربوده است. ارتباط علاوه بر کارکردهایی که در جهت حفظ حیات و یاري گرفتن از دیگران داشته، زمینه ساز فعالیت هاي اجتماعی و سرآغازي براي زندگی جمعی بشر بوده است. اگر چه برقراري ارتباط بر اثر انگیزه هاي گوناگون صورت می گیرد، اما هیچ نوع ارتباطی جز به دلیل احساس نیاز شدید انسان به برقراري تعامل اجتماعی، به وقوع نمی پیوندد (بولتون، ترجمه سهرابی، 1391). آنچه مسلم است هیچکس قادر نیست بدون کمک و مساعدت و ارتباط با دیگران، نیازهاي معمولی خود را برطرف سازد. مهارت هاي اجتماعی، رفتارهایی هستند که فرد را قادر به تعامل مؤثر و اجتناب از پاسخ هاي نامطلوب نموده و بیانگر سلامت رفتاري و اجتماعی افراد هستند . این مهارت ها ریشه در بسترهاي فرهنگی و اجتماعی داشته و شامل رفتارهایی نظیر پیشقدم شدن در برقراري روابط دوستانه، تقاضاي کمک نمودن و پیشنهاد براي کمک به دیگران است. (کریمی زیوه، 1392).
کارتلج و میلبرن[2] (به نقل از نظری نژاد،1385)، معتقدند، “مهارتهای اجتماعی رفتارهای انطباقی فراگرفتهشده هستند که افراد را قادر میسازند تا با افراد دیگر روابط متقابل داشته باشند، واکنشهای مثبت بروز دهند و از رفتارهایی که پیامدهای منفی دارد، اجتناب ورزند. مهارتهای اجتماعی، رفتارهایی مانند همکاری، مسئولیت پذیری، همدلی، خویشتنداری و خود اتکایی را شامل میشوند”. کلی[3](1982)، ” مهارتهای اجتماعی را متشکل از رفتارهای معین و آموخته شدهای میداند، که افراد در روابط میان فردی خود، برای به دست آوردن تقویت های محیطی یا حفظ آنها انجام میدهند”. لانیس و فروسینی[4] (2008)، “مهارتهای اجتماعی را مجموعهی پیچیدهای از مهارتها در نظر گرفتهاند، که شامل ارتباط، حل مسئله و تصمیمگیری، جرأت ورزی، تعاملات با همسالان و گروه خود مدیریتی میشود”.
در علم جامعه شناسی نیز جایگاه فرد در جامعه، ارتباط متقابل این دو با یکدیگر و میزان اهمیت هر یک دراینارتباط، مسائلی است که از دیرباز موردبحث قرارگرفته است و نظریات متفاوتی درباره آن وجود دارد. طرفداران رویکرد اصالت فرد، کسانی هستند که باور دارند فرد و آزادیهاي او از لحاظ اهمیت بر جامعه تقدم دارد؛ به عبارت دیگر این افراد به فردیت اعضاي جامعه بیش از جامعه به عنوان کل توجه دارند. این دیدگاه که فرد را مرکز و عنصر اساسی جامعه میداند، حاصل تلاش فکری اندیشمندان اروپایی از قبیل توماس هابز[5]، جان لاک[6]، مندویل[7]، هیوم[8]، اسمیت[9] و بنتام[10]و تلاش عملی طبقه بورژوا در طول سه قرن 17،18و 19 بوده است ( جهانیان، 1388). رویکرد ارتباط بین فردي مورد توجه کسانی چون دیوئی[11]، پیاژه و مکاتبی چون تجربه گرایان است. وجه مشترك این رویکرد با رویکرد قبل، اهمیت و اصالت فرد نسبت به جامعه و ارزش قائل شدن براي آزادیهاي فردي است، با این تفاوت که در این رویکرد، فرد در متن جامعه نگریسته میشود و در ارتباط با دیگران مفهوم مییابد. رویکرد جامعه گرایان با نقد فردگرایی برای دستیابی به خیر عمومی و با مقدم دانستن جامعه بر فرد، فرد را صاحب حق نمیدانند بلکه محصور در نوعی ادراک اجتماعی میدانند. در واقع جامعه گرایان چنین استدلال میکنند که خود، واقعیتی رها از تعلقات اجتماعی نیست، بلکه با جامعهای تعریف میشود که به آن تعلق دارد (ابوالفتحی و نوری،1391،ص9). در مقابل رویکرد فردگرایی، جامعه گرایان بر ارزش جامعه در مقابل فرد تاکید میکنند و معتقد هستند که هویت و شخصیت افراد به خودی خود شکل نمیگیرد بلکه هویت فرد از درون وضعیتهای اجتماعی شکل میگیرد و حکومت باید مردم را به تطبیق با خیر عمومی تشویق نماید(میرزاده،1392،ص2).
از منظر اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان نیز توجه به حیات اجتماعی و مناسبات اجتماعی مورد توجه قرار گرفته است. از نظر فارابی، آنچه انسان را به تکاپو میاندازد و به زندگی گروهی میکشاند نیازهای طبیعی اوست. پس انسان الزاماً موجودی است مدنیالطبع و این واقعیت از ذات نیازهای او برمیخیزد. انسان به ناگزیر باید نیازهای خویشتن را برآورد و این امر جز از طریق کنش متقابل اجتماعی صورت نمیپذیرد. فارابی اذعان کرد که هدف از پیدایش اجتماعات انسانی، نیل افراد به کمال است و وصول به چنین کمالی به امور بسیاری موقوف است و تحقق این امور تنها در پرتو اجتماع و تعاون و نوعدوستی و تبادل افراد با یکدیگر امکان پذیراست (اعرافی و همکاران،1388، ج1، ص 89، 1390). از منظر خواجه نصیر الدین طوسی متفکر بزرگ اسلامی، انسان موجودی اجتماعی است و نیاز افراد به یکدیگر در ذات و سرشت آنها نهاده شدهاست و بدون همیاری و همکاری زندگی برای آنها امکانپذیر نیست. خواجه بیان میکند که افراد بدون مشارکت و کمک دیگران نمیتوانند نیازهای خویش را تأمین و بقای خویش را تضمین نمایند، و دیگر اینکه آنها برای دستیابی به کمالات و برخورداری بهتر از مواهب خدادادی به تعاون با یکدیگر نیاز دارند. بنابراین انسان در بقای شخص خود و بقای نوع و نیز برای نیل به کمال نیازمند معاونت و مشارکت دیگران است (اعرافی، و همکاران،1379، ج2 ،ص126-127).
از دیدگاه دین مبین اسلام جامعه در شکل گیری شخصیت فرد بسیار مؤثر است و نقش بسزایی در به فعلیت رساندن استعدادهای فرد و حتی جهت دادن به آن دارد؛ اما این امر به حدی نیست كه تفرد انسان را كاملاً نادیده بگیرد. اسلام بنیاد روابط اجتماعی را برادری (اخوت) میداند و در قرآن آمده است «انما المومنون اخوة»[12] در حقیقت مومنان با هم برادرند (مطهری، 1372، ص52ـ 56). از منظر دین با در نظر گرفتن این واقعیت که انسان علاوه بـر حیات فردی دارای زندگی اجـتماعی نـیز میباشد، باید این حقیقت را هم مورد بحث و گفتگو قرارداد که اسلام یک دین انفرادی محض نیست که تنها کارش تربیت مستقل فرد باشد، بلکه به شخصیت اجتماعی و زندگی تعاونی افراد کمال تـوجه را مبذول داشته است. آیات قرآن کریم مبین این موضوع هستند: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ اصْبِرُواْ وَصَابِرُواْ وَرَابِطُواْ وَاتَّقُواْ اللّهَ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ[13] (آل عمران/200)، که، مصابره « مصدر صابروا» عبارت از صبر و تحمل اجتماعی است. انسان در ظرف اجتماع و همکاریهای اجتماعیاست که قدرتهای فردی بهیکدیگر پیوند خورده و نیروی عظیمی به وجود میآورد. از این رو انسان چه در شرایط راحتی و آسایش و چه در موقعیت بلاء و سختی نیازمند آن است که قدرتهای معنوی خود را روی هم گذاشته و کلیه شئون حیاتی خویش را در پرتو یک تعاون و همکاری اجتماعی به سامان برساند (طباطبایی، 1374، ج4، ص144).
روایات نیز نسبت به اصل اجتماعی شدن انسان و تشویق به گرایش به ارتباط با اجتماعتوصیه و تأکید دارد. پیامبر اسلام صلیاللهعلیهوآله می فرماید: رأس عقل، بعد از ایمان، دوستی و معاشرت با مردم و خیر رساندن به همه انسان های خوب و بد است ( بحار الانوار، ج74: ص392). امیرالمؤمنین علیهالسلام فرمود: با مردم ارتباط و معاشرت داشته باشید و به آنان احسان کنید و از دوری و قطع رابطه اجتناب نمایید (بحارالانوار، ج74: 40).
حضرت امام صادق علیهالسلام فرمود: با یکدیگر ارتباط داشته باشید و به هم نیکی کنید و دلسوز و مهربان باشید، همانگونه که خداوند متعال فرموده، مانند برادر نیکوکار باشید (بحارالانوار، ج74: 399)
امام صادق علیهالسلام فرمود: مسلمانان وظیفه دارند در پیوند دوستی و تعاون و توجه به همدیگر و مواسات با نیازمندان و ارتباط و عطوفت با یکدیگر، چنان که خدا فرمان داده، جدیت و کوشش نمایید. دلسوز هم باشید و نسبت به آنچه از آنان نمیدانید نگران باشید، چنانکه انصار در زمان رسول خدا چنین بودند (کافی، ج2: 175)
بنابراین التزام به اجتماعی زیستن امری است که در منابع دینی به آن اشاره شده و با بیان اصول حاکم بر اجتماع مانند تعاون و همکاری، خیرخواهی و نیکوکاری، اصلاح ذاتالبین، اعتماد و حسن ظن و موارد دیگر از مصادیق مهارتهای اجتماعی است، اهمیت این امر را به ما نشان میدهد. نظام تربیت دینی به عنوان نظامی که توان تنظیم و هدفمند کردن فعالیت انسان را با توجه به خواسته ها و نیازهاي وجودي دارد، تنها نظام حقیقی براي دستیابی آحاد انسان ها به سعادت حقیقی است (شاهسواری و میردریکوندی، 1395:91).
با توجه به مبانی نظری و پژوهشهای انجام شده، مهارتهای اجتماعی بهعنوان یکی از مؤلفههای مهم زندگی اجتماعی است که در بستر ارزشها و هنجارهای اجتماعی شکل میگیرد. یکی از مهم ترین مولفه زندگی اجتماعی و تعاملات انسانی اخذ نگرش نوعدوستانه و انجام فعالیت های خیرخواهانه است. بنابراین این مقاله در صدد است با پژوهش در اسناد و متون مرتبط با موضوع و بویژه استخراج مؤلفههای مهارت های اجتماعی در آموزه های اسلامی ( آیات قرآن کریم و متون روایی) به این سوال اساسی پاسخ دهد که بر اساس آموزه های اسلامی، چه مؤلفههایی در زمینه مهارت های اجتماعی به منظور تقویت نگرش نوعدوستانه و انجام فعالیت های خیرخواهانه در افراد مورد توجه قرار گرفته است؟
روش پژوهش
این پژوهش با هدف تبیین مؤلفههای مهارتهای اجتماعی در آموزه های اسلامی به منظور تقویت فعالیت های خیرخواهانه در افراد انجام شد. روش پژوهش، تحلیل متن به شیوه قیاسی- استقرایی و جامعه پژوهش آیات قرآن کریم و روایات معصومین(علیهم السلام) بوده که با استفاده از روش نمونهگیری هدفمند، آیات و روایات مرتبط با موضوع پژوهش شناسایی و پس از تحلیل، در قالب مقولات و زیر مقولات طبقهبندی گردید. در این پژوهش، ابتدا کلیه آیات قرآن کریم مورد بررسی قرارگرفته و آیاتی که مرتبط با مفهوم مهارتهای ارتباط اجتماعی بودند، استخراج شد. سپس، کدهایی که مرتبط با مهارتهای ارتباط اجتماعی بودند در قالب مقولههایی طبقهبندی شدند. از میان این مقولات، با توجه به طبقهبندیهای ارائه شده، مقولاتی که واضحتر به مفهوم مهارتهای ارتباط اجتماعی اشاره میکردند، غربال گردید، و کدهای نهایی ذیل مقولات و زیر مقولات به شیوه استقرایی طبقهبندی شدند. مقولات و زیر مقولات بهطور عمده با استفاده از تحلیل استقرایی از متون مورد مطالعه استخراج شدند.
یافتههای پژوهش
مهارتهای اجتماعی از مهارتهای اساسی زندگی است؛ همان روش بهکارگیری رفتار مناسب در شرایط، برحسب نیازها و امکانات است که منجر به اداره و تنظیم صحیح روابط انسانی گردد. این مهارتها از پنداشتهها و داشتهها و استعدادهای بالقوه نشأتگرفته و بهوسیله خوب دیدن، خوب شنیدن و خوب فکر کردن و آموختن بالفعل در میآیند. در این زمینه تنها دین است که میتواند روابط انسانی أحسن را تأمین کند (محمدزاده، 1391). از آنجا که انسان موجودی اجتماعی است ارتباط با دیگران امری طبیعی تلقی میشود با این وصف درک اهمیت ارتباط با دیگران و کیفیت این ارتباط از دیدگاه اسلامی حائز اهمیت است. امیرالمومنین(ع) در وصف خود هنگام وفاتش فرمود: لازم است با یکدیگر رابطه داشته باشید و به یکدیگر بذل و بخشش نمایید و از قطع رابطه و پشت کردن به یکدیگر پرهیز کنید (معتمدی، 1392).
سعادت حقیقی و کامل جز در پرتو همکاریهای اجتماعی میسر نیست. خدای سبحان مردمان را به اصلاح رابطه خود با جامعه و تحقق روح تفاهم و صداقت، و پیوند با یکدیگر و پرهیز از پراکندگی، و سیر دادن یکدیگر به نیکیها و دور کردن از بدیها و همکاری در امور خیر فرا میخواند. در واقع مقصد این است که مردم در پرتو ایمان چنان با یکدیگر پیوند بخورند که چون پیکری واحد شوند و به وحدت اجتماعی دست یابند. هرچه پیوند بنده با خالق هستی عمیقتر باشد، پیوندش با بندگان او و رحمتش به خلق او بیشتر خواهد بود تا جایی که نه به خود، به دیگران میاندیشد، و درد و رنج دیگران او را به درد میآورد و آسایش و امنیت و هدایت و رستگاری همگان را میجوید (دلشادتهرانی، 1376: 82).
در اسلام آموزههای فراوانی وجود دارد که پیروان خود را به برقراری مناسبات انسانی و روابط اجتماعی موفق و مؤثر فرامیخواند. براساس مبانی نظری، تحلیل متن آیات قرآن کریم، تفاسیر و متون روایی، مؤلفههای زیر بهعنوان مهمترین مؤلفههای مهارتهای اجتماعی شناسایی و تحت عنوان یک مقوله و 21 زیرمقوله طبقهبندی شدند:
- زيرمقولههاي مهارت ارتباط با ديگران در آيات و روايات
مقوله : مهارت ارتباط با دیگران در تعاملات اجتماعی | |
1) زیر مقوله: سلام | |
آیه: فَإِذا دَخَلْتُمْ بُيُوتاً فَسَلِّمُوا عَلى أَنْفُسِكُمْ تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً …(نور/61) «و چون وارد خانهاى شديد، پس بر يكديگر سلام كنيد، كه تحيّتى است الهى و مبارك و پسنديده…»
روایت: از امام باقر(ع) میخوانيم كه مىفرمود: «اذا دخل الرجل منكم بيته فان كان فيه احد يسلم عليه، و ان لم يكن فيه احد فليقل السلام علينا من عند ربنا يقول اللَّه عز و جل تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً» هنگامى كه كسى از شما وارد خانهاش مىشود اگر در آنجا كسى باشد بر او سلام كند، و اگر كسى نباشد بگويد: سلام بر ما از سوى پروردگار ما، همانگونه كه خداوند در قرآن فرموده: تَحِيَّةً مِنْ عِنْدِ اللَّهِ مُبارَكَةً طَيِّبَةً(عروسیحویزی،1415ق،ج 3: 627). |
توصیف مستندات |
2) زیر مقوله: قدردانی | |
آیه: 1- وَوَصَّيْنَا الْإِنسَانَ بِوَالِدَيْهِ حَمَلَتْهُ أُمُّهُ وَهْنًا عَلَى وَهْنٍ وَفِصَالُهُ فِي عَامَيْنِ أَنِ اشْكُرْ لِي وَلِوَالِدَيْكَ إِلَيَّ الْمَصِيرُ(لقمان/14)
«ما به انسان در حق پدر و مادرش سفارش كرديم. مادرش او را با ضعف روزافزون حمل كرد، و دوران شيرخوارگى او در دو سال است. [سفارش كرديم] كه شكرگزار من و پدر و مادرت باش كه سرانجام [همه] به سوى من است» این آیه در صدد است که ما را متوجه ايثارگريها و حق عظيم پدر و مادر سازد. سپس مىگويد:«توصيه كردم كه هم شكر مرا بجاىآور و هم شكر پدر و مادرت را» أَنِ اشْكُرْ لِي وَ لِوالِدَيْكَ. شكر مرا بجا آور كه خالق و منعم اصلى توام و چنين پدر و مادر مهربانى به تو دادهام و هم شكر پدر و مادرت را كه واسطه اين فيض و عهدهدار انتقال نعمتهاى من به تو مىباشند(مکارمشیرازی،1374، ج17: 41). آیه: 2- وَنَزَعْنَا مَا فِي صُدُورِهِم مِّنْ غِلٍّ تَجْرِي مِن تَحْتِهِمُ الأَنْهَارُ وَقَالُواْ الْحَمْدُ لِلّهِ الَّذِي هَدَانَا لِهَـذَا وَمَا كُنَّا لِنَهْتَدِيَ لَوْلا أَنْ هَدَانَا اللّهُ لَقَدْ جَاءتْ رُسُلُ رَبِّنَا بِالْحَقِّ وَنُودُواْ أَن تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوهَا بِمَا كُنتُمْ تَعْمَلُونَ(اعراف/43) «و ما آنچه در سينههاى آنها از كينه و عداوت است همه را بر مىكنيم، از زير(پاى) آنها نهرها روان است، و گويند: ستايش و سپاس از آن خدايى است كه ما را به اين(جايگاه پسنديده) راهنمايى كرد، و اگر خدا ما را رهنمون نمىشد ما هرگز راه نمىيافتيم، حقّا كه رسولان پروردگار ما به حق و درستى(به منظور اين هدف) آمدند و ندا داده مىشوند كه اين بهشت به پاداش آنچه(در دنيا) مىكرديد به شما داده شد، و آن بهشت(هم كه سهم كفار و در معرض انتفاع آنها بود) به سبب اعمالتان ارث به شما رسيد» به باور برخی منظور آنان در این آیه این است که: او را ستايش مىكنيم كه براى گذشتن از صراط و رسيدن به بهشت، ما را راه نمود. پس از اين ستايش ژرف و خالصانه اعتراف مىكنند كه اگر لطف و نعمت گران او نبود و آنان را راه نمىنمود، هرگز به چنين سعادتى نايل نمىشدند. روشن است كه اين سپاسگزارى و اعتراف نه براى انجام وظيفه و تكليف است، بلكه به منظور شادمانى و حقشناسى است و گرنه سراى آخرت ديگر جاى عمل نيست(طبرسی، 1360، ج8: 266). |
توصیف مستندات |
3) زیر مقوله : اظهار محبت | |
آیه: وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً(اسراء/23)، «و به پدر و مادر خود نیکی کنید»
روایت: از پیامبر خدا(ص) نیز روایت است که فرمود: «اِذا اَحَبَّ اَحدُکم صاحِبَهُ اَوْ اَخاهُ فَلْیعْلِمْه»، هر یک از شما دوست یا برادر دینیاش را دوست بدارد، پس به او اعلام کند. در روایت است که مردی از مسجد گذر کرد در حالیکه امام باقر و امام صادق(ع) نیز در مسجد نشسته بودند. یکی از اصحاب امام باقر(ع) گفت: به خدا قسم من این شخص را دوست میدارم. امام فرمود: پس به او خبر بده. چرا که این خبردادن، هم مودّت و دوستی را پایدارتر میکند و هم در ایجاد الفت، خوب است(مجلسی، 1404ق، ج71: 182). |
توصیف مستندات |
4) زیر مقوله: دعا و طلب آمرزش | |
آیه: 1-قَالُواْ يَا أَبَانَا اسْتَغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا إِنَّا كُنَّا خَاطِئِينَ(یوسف/97)، «(پسران يعقوب) گفتند: اى پدر، براى گناهان ما(از خداوند) آمرزش بخواه، كه همانا ما خطاكار بوديم»
فرزندان يعقوب دست به دامن پدر زدند و گفتند پدرجان از خدا بخواه كه گناهان و خطاهاى ما را ببخشد چرا كه ما گناهكار و خطاكار بوديم” پيرمرد بزرگوار كه روحى همچون اقيانوس وسيع و پرظرفيت داشت بى آنكه آنها را ملامت و سرزنش كند به آنها وعده داد كه من به زودى براى شما از پروردگارم مغفرت مىطلبم و برای شما طلب آمرزش مینمایم و اميدوارم او توبه شما را بپذيرد و از گناهانتان صرف نظر كند چرا كه او غفور و رحيم است(مکارمشیرازی، 1374، ج10: 72). در اینجا حضرت یعقوب میفرماید: بزودى برايتان استغفار مىكنم و علت اينكه استغفار براى فرزندان را تأخير انداخت شايد اين باشد كه تا نعمت خدا با ديدار يوسف تكميل گشته دلش به تمام معنا خوشحال گردد و قهراً تمامى آثار شوم فراق از دلش زايل شود، آن گاه استغفار كند(طباطبایی، 1374، ج11: 337). ذیل این آیه در کافی آمده است: فضل بن ابى قره از امام صادق(ع) روايت كرده كه فرمود:” رسول خدا(ص) فرموده: بهترين وقتى كه مىتوانيد در آن وقت دعا كنيد و از خدا حاجت بطلبيد وقت سحر است، آن گاه اين آيه را تلاوت فرمود كه: يعقوب به فرزندان خود گفت:” سَوْفَ أَسْتَغْفِرُ لَكُمْ رَبِّي” و منظورش اين بود كه در وقت سحر طلب مغفرت كند(کلینی، 1384، ج 2: 477). آیه: 2-وَ الَّذِينَ جاؤُ مِنْ بَعْدِهِمْ يَقُولُونَ رَبَّنَا اغْفِرْ لَنا وَ لِإِخْوانِنَا الَّذِينَ سَبَقُونا بِالْإِيمانِ(حشر/10)، «(همچنین) کسانی که بعد از آنها[بعد از مهاجران و انصار] آمدند و میگویند: «پروردگارا! ما و برادرانمان را که در ایمان بر ما پیشی گرفتند بیامرز و در دلهای ما حسد و کینهای نسبت به مؤمنان قرار مده! پروردگارا، تو مهربان و رحیمی» روایت: معاويه بن وهب از ياران حضرت صادق(ع) در موقف حج، بسيار دعا ميكرد ولي براي خودش دعا نميكرد. يكي از دوستانش از اين رفتار او تعجب ميكند و تعجبش را به او اظهار ميدارد. معاويه بن وهب در پاسخ ميگويد: مولاي من حضرت امام صادق(ع) فرمود: « هر كس در غياب برادرش براي او دعا كند فرشتهاي از آسمان به او چنين ميگويد: اي بنده خدا ! صد هزار برابر آنچه براي برادرت خواستي، براي تو باد، فرشته بعدي ميگويد دويست هزار برابر و فرشته بعدي ميگويد: سيصد هزار برابر تا اين كه خود خداوند او را ندا ميكند و ميگويد: من خداوند واسع و كريم هستم و خزانههاي رحمت من به پايان نميرسد و رحمت من هر چيزي را در برگرفته، يك ميليون برابر آنچه براي برادر خواستي براي تو است(قمی ، 1416ق، ج2: 186). این آیه و روایت حاکی از دعا کردن مومنان در حق یکدیگر است و اگر از مسلمانان تعبير به” اخوان” شده براى اين بود كه اشاره كنند به اينكه ايشان را از خود مىدانند، هم چنان كه قرآن درباره همه مسلمانان فرموده: بَعْضُكُمْ مِنْ بَعْضٍ[14] پس مسلمانان يكديگر را دوست مىدارند، همان طور كه خود را دوست مىدارند، و براى يكديگر دوست مىدارند، آنچه را كه براى خود دوست مىدارند(طباطبایی، 1374، ج19: 359). |
توصیف مستندات |
5) زیر مقوله: صداقت | |
آیه: اُولئِكَ الَّذِينَ صَدَقُوا …(بقره /177). ذیل این آیه آمده است: صداقت وصفى است كه تمامى فضائل علم و عمل را در برميگيرد، چرا که صداقت با جمیع اخلاق یعنی عفت و شجاعت و حكمت و عدالت(چهار ريشه اخلاق فاضله) و فروع آنها مصاحب و همنشینی دارد(طباطبایی،1374،ج1: 651). صدق” در اصل به معناى اين است كه گفتار و يا خبرى كه داده مىشود با خارج مطابق باشد، و آدمى را كه خبرش مطابق با واقع و خارج باشد،”صادق” مىگويند. و ليكن از آنجايى كه بطور استعاره و مجاز اعتقاد و عزم و اراده را هم قول ناميدهاند در نتيجه صدق را در آنها نيز استعمال كرده، انسانى را هم كه عملش مطابق با اعتقادش باشد و يا كارى كه مىكند با اراده و تصميمش مطابق باشد، و شوخى نباشد، صادق ناميدهاند(طباطبایی، 1374، ج9: 549).
روایت: «مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مَرْوَانَ قَالَ أَوْصَانِي أَبُو عَبْدِ اللَّهِ عليه السلام فَقَالَ أُوصـِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ أَدَاءِ الْأَمَانَةِ و صِدْقِ الْحَدِيثِ و حُسْنِ الصِّحَابَة» …عمار ابن مروان ميگويد وصيت كرد امام صادق(ع) مرا به تقوا و امانتدارى و راستگويى و خوب همنشينى با ديگران(کلینی،1384، ج2: 669). |
توصیف مستندات |
6) زیر مقوله: خیرخواهی | |
آیه: 1- أُبَلِّغُكُمْ رِسَالاَتِ رَبِّي وَأَنصَحُ لَكُمْ وَأَعْلَمُ مِنَ اللّهِ مَا لاَ تَعْلَمُونَ(اعراف/62)، «كه رسالتها و پيامهاى پروردگارم را به شما مىرسانم و براى شما خيرخواهى مىكنم و از سوى خداوند چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد»
در این آیه مىفرمايد: من خيرخواه شمايم، و با شما نصيحتهايى دارم كه شما را به خداوند و اطاعت او نزديك و از استنكاف از پرستش او دور مىسازد. آنگاه مىفرمايد: و من چيزهايى مىدانم كه شما نمىدانيد، و مقصودش از آن چيزها معارفى است كه خداوند از سنن جارى در عالم و از آغاز و انجام عالم به وى آموخته است، مانند وقايع قيامت، جزئيات مسئله ثواب و عقاب، اطاعت و معصيت بندگان، رضا و غضب و نعمت و عذابش(طباطبایی، 1374، ج8: 220). ” انصح” از ماده” نصح”(بر وزن قفل) به معنى خلوص و بىغل و غش بودن است لذا ناصح العسل به معنى عسل خالص است، سپس اين تعبير در مورد سخنانى كه از روى نهايت خلوص نيت و خيرخواهى و بدون تقلب و فريب و تزوير گفته مىشود بهكار رفته است(مکارمشیرازی، 1374، ج6: 222). آیه: 2- لَّيْسَ عَلَى الضُّعَفَاء وَلاَ عَلَى الْمَرْضَى وَلاَ عَلَى الَّذِينَ لاَ يَجِدُونَ مَا يُنفِقُونَ حَرَجٌ إِذَا نَصَحُواْ لِلّهِ وَرَسُولِهِ مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ وَاللّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(توبه/91)، «بر ناتوانان و بر بيماران و بر كسانى كه چيزى نمىيابند [تا در راه جهاد] خرج كنند- در صورتى كه براى خدا و پيامبرش خيرخواهى نمايند- هيچ گناهى نيست، [و نيز] بر نيكوكاران ايرادى نيست، و خدا آمرزنده مهربان است» روایت: پیامبراکرم(ص) فرمودند:« إِنَّ أَعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَ اللَّهِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ أَمْشَاهُمْ فِي أَرْضِهِ بِالنَّصِيحَةِ لِخَلْقِه»، بلند مرتبهترين مردم نزد خداوند در روز قيامت كسى است كه در روى زمين بيشتر در نصیحت و ارشاد مردم قدم بردارد(کلینی، 1384، ج 2 : 208، ح 5). |
توصیف مستندات |
2-يكى از ياران با اخلاص پيامبر(ص) عرض كرد: اى پيامبر خدا! من پير مردى نابينا و ناتوانم، حتى كسى كه دست مرا بگيرد و به ميدان جهاد بياورد، ندارم، آيا اگر در جهاد شركت نكنم معذورم؟ پيامبر(ص) يك شرط مهم براى حكم معافى آنها بيان كرده، مىگويد« اين در صورتى است كه آنها از هرگونه خيرخواهى مخلصانه درباره خدا و پيامبرش دريغ ندارند»(إِذا نَصَحُوا لِلَّهِ وَ رَسُولِهِ). يعنى گر چه آنها توانايى گرفتن سلاح بهدست و شركت در ميدان نبرد ندارند ولى اين توانايى را دارند كه با سخن و طرز رفتار خود مجاهدان را تشويق كنند و مبارزان را دلگرم سازند و روحيه آنها را با شمردن ثمرات جهاد تقويت كنند و به عكس تا آنجا كه توانايى دارند در تضعيف روحيه دشمن و فراهم آوردن مقدمات شكست آنها كوتاهى نورزند، زيرا كلمه” نصح” كه در اصل به معنى اخلاص است كلمه جامعى است كه هر گونه خيرخواهى و اقدام مخلصانه را شامل مىشود(مکارم شیرازی،1374، ج8: 82). | شرایط زمینه[15]ای |
7) زیر مقوله: سخن نیکو | |
آیه: وَقُولُواْ لِلنَّاسِ حُسْنًا و…(بقره/83)، «با مردم به نیکی سخن بگویید و با اخلاق حسنه با آنها رفتار کنید و آنها را با این روش به راه صواب هدایت نمایید»
روایت: از امام ابى جعفر(ع) روايت شده، كه در ذيل جمله:(وَ قُولُوا لِلنَّاسِ حُسْناً)، فرمود: به مردم بهترين سخنى كه دوست ميداريد به شما بگويند، بگوئيد(کلینی، 1384، ج 2: 165،ح 10). |
توصیف مستندات |
8) زیر مقوله : وفای به عهد | |
آیه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَوْفُواْ بِالْعُقُودِ أُحِلَّتْ لَكُم بَهِيمَةُ الأَنْعَامِ إِلاَّ مَا يُتْلَى عَلَيْكُمْ غَيْرَ مُحِلِّي الصَّيْدِ وَأَنتُمْ حُرُمٌ إِنَّ اللّهَ يَحْكُمُ مَا يُرِيدُ(مائده/1)، «ای کسانی که ايمان آورده ايد، به پيمانها وفا کنيد، حيوانات چهارپا مگر آنهايی که از اين پس برايتان گفته میشود، بر شما حلال شدهاند و آنچه را که در حال احرام صيد میکنيد، حلال مشماريد خدا به هر چه میخواهد، حکم میکند»
قرآن كريم در وفای به عهد، در همه معانى آن و همه مصاديقى كه دارد تأكيد شديد فرموده، تأكيدى كه شديدتر از آن نمىشود، و كسانى كه عهد و پيمان را مىشكنند را به شديدترين بيان مذمت فرموده است. حسن وفاى به عهد و قبح نقض عهد از فطريات بشر است و انسان در زندگى فردى و اجتماعى بىنياز از عهد و وفاى به آن نيست، و علت و ريشه اين مطلب اين است كه بشر در زندگيش هرگز بىنياز از عهد و وفاى به عهد نيست، نه فرد انسان از آن بىنياز است، و نه مجتمع انسان، و اگر در زندگى اجتماعى بشر كه خاص بشر است دقيق شويم، خواهيم ديد كه تمامى مزايايى كه از مجتمع و از زندگى اجتماعى خود استفاده مىكنيم، و همه حقوق زندگى اجتماعى ما كه با تأمين آن حقوق آرامش مىيابيم، براساس عقد اجتماعى عمومى و عقدهاى فرعى و جزئى مترتب بر آن عهدهاى عمومى استوار است(طباطبایی، 1374، ج5: 259-260). آيه فوق دليل بر وجوب وفا به تمام پيمانهايى است كه ميان افراد انسان با يكديگر، و يا افراد انسان با خدا، بطور محكم بسته مىشود، و به اين ترتيب تمام پيمانهاى الهى و انسانى و پيمانهاى سياسى و اقتصادى و اجتماعى و تجارى و زناشويى و مانند آن را در بر مىگيرد و يك مفهوم كاملاً وسيع دارد كه به تمام جنبههاى زندگى انسان اعم از عقيده و عمل ناظر است. از پيمانهاى فطرى و توحيدى گرفته تا پيمانهايى كه مردم بر سر مسائل مختلف زندگى با هم مىبندند(مکارمشیرازی، 1374، ج4: 245). روایت: در نهج البلاغه ذیل نامه 53، در فرمان مالك اشتر چنين مىخوانيم: «فانه ليس من فرائض اللَّه شىء الناس اشد عليه اجتماعا مع تفرق اهوائهم و تشتت آرائهم من تعظيم الوفاء بالعهود، و قد لزم ذلك المشركون فيما بينهم دون المسلمين لما استوبلوا من عواقب الغدر» در ميان واجبات الهى هيچ موضوعى همانند وفاى به عهد در ميان مردم جهان- با تمام اختلافاتى كه دارند-مورد اتفاق نيست به همين جهت بتپرستان زمان جاهليت نيز پيمانها را در ميان خود محترم مىشمردند زيرا عواقب دردناك پيمان شكنى را دريافته بودند(شیروانی، 1381: 507). |
توصیف مستندات |
9) زیر مقوله : عفو و بخشش | |
آیه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا إِنَّ مِنْ أَزْوَاجِكُمْ وَأَوْلَادِكُمْ عَدُوًّا لَّكُمْ فَاحْذَرُوهُمْ وَإِن تَعْفُوا وَتَصْفَحُوا وَتَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَّحِيمٌ(تغابن/14)
«اى كسانى كه ايمان آوردهايد! بىترديد برخى از همسران شما و فرزندانتان [به خاطر ايمانتان] دشمن شمايند، از آنها برحذر باشيد. و اگر [از خلاف آنها] در گذريد و چشم بپوشيد و ببخشاييد، بىگمان خدا آمرزندهى مهربان است» روایت: پیامبر(ص)« :مَن یَغفِر یَغفِرِ اللّهُ لَهُ وَ مَن یَعفُ یَعفُ اللّهُ عَنهُ»، هرکس از خطاها درگذرد، خدایش از او درگذرد و هر کس گذشت کند خدا نیز از او گذشت کند(میرزایی، 1385: 734 ، ح 2809). |
توصیف مستندات |
در روايتى از امام باقر(ع) مىخوانيم: كه در مورد این آیه فرمود: منظور اين است كه وقتى بعضى از مردان مىخواستند هجرت كنند پسر و همسرش دامن او را میگرفتند و مىگفتند: تو را به خدا سوگند كه هجرت نكن، زيرا اگر بروى ما بعد از تو بىسرپرست خواهيم شد، بعضى مىپذيرفتند و مىماندند، آيه فوق نازل شد و آنها را از قبول اين گونه پيشنهادها و اطاعت فرزندان و زنان در اين زمينهها بر حذر داشت، اما بعضى ديگر اعتنا نمىكردند و مىرفتند ولى به خانواده خود مىگفتند به خدا اگر با ما هجرت نكنيد و بعداً در(دار الهجرة) مدينه نزد ما آیيد ما مطلقاً به شما اعتنا نخواهيم كرد، ولى به آنها دستور داده شد كه هر وقت خانواده آنها به آنها پيوستند گذشته را فراموش كنند و جمله وَ إِنْ تَعْفُوا وَ تَصْفَحُوا وَ تَغْفِرُوا فَإِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ ناظر به همين معنى است(عروسیحویزی، 1415ق، ،ج 5 : 342).
در داستان افك” عايشه” در تفسير سوره نور مىخوانيم: هنگامى كه كار شايعهسازان در مدينه بالا گرفت بعضى از مؤمنان كه بستگانشان در صف شايعهسازان بودند سوگند ياد كردند كه هر گونه كمك مالى را از آنها قطع كنند، آيه 22 همان سوره نازل شد و گفت:”آنها كه داراى برترى مالى و وسعت زندگى هستند نبايد سوگند ياد كنند كه از انفاق نسبت به نزديكان و مستمندان و مهاجران در راه خدا دريغ نمايند آنها بايد عفو كنند وصرفنظر نمايند”: أَ لا تُحِبُّونَ أَنْ يَغْفِرَ اللَّهُ لَكُمْ:«آيا دوست نداريد خداوند شما را ببخشد»؟!(مکارم شیرازی،1374، ج24: 206). |
شرایط زمینهای |
10) زیر مقوله: تعاون | |
آیه: وَ تَعاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَ التَّقْوى وَ لا تَعاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَ الْعُدْوانِ …(مائده/2)
روایت: پيامبر(ص) میفرمایند: كسي كه با مؤمنان، همكاري و تعاون كند، خداوند متعال هفتاد و سه ناراحتي را از او رفع میكند، كه يكي از آنها در دنياست و بقيه در اندوه بزرگ(روز قيامت) او است؛ زماني كه همه مردم به خودشان مشغول هستند(حرعاملی، 1414ق، ج 16، باب 29: 372). |
توصیف مستندات |
11) زیر مقوله: انفاق | |
آیه: 1- لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ وَمَا تُنفِقُواْ مِن شَيْءٍ فَإِنَّ اللّهَ بِهِ عَلِيمٌ(آل عمران/92)، «هرگز به نيكى(كامل) نمىرسيد تا از آنچه خود دوست داريد انفاق نماييد و هر چه انفاق نماييد حتما خداوند بدان داناست»
رسيدن به مقام نيكوكاران واقعى، شرايط زيادى دارد كه يكى از آنها انفاق كردن از اموالى است كه مورد علاقه انسان است. از آیه این معنا برداشت میشود که انفاق مال- با داشتن علاقه شديد به آن- يكى از اركان برَ است كه تحقق برَ در خارج جز با اجتماع آن اركان صورت نمىگيرد. انفاق، نتيجه برَ و آن غايتى معرفى شده كه انسان را به آن مىرساند و اين به ما مىفهماند كه خداى تعالى عنايت و اهتمام بيشترى به این امر دارد. چون او خالق انسانها است و مىداند تعلق قلبى انسان به آنچه بهدست آورده و جمع كرده، جزء غريزه اوست. او دوست دارد مال را جمع كند و بشمارد و كأنه اين غريزه جزء نفس آدميان است. بهطورى كه اگر قسمتى از آن را از دست بدهد، مثل اين است كه جزئى از جان خود را از دست داده، پس مجاهدت انسان در انفاق مال، بيشتر و دشوارتر از ساير عبادات و اعمال است، چون در آنها فوت و زوال و كمبود، چشمگير نيست. وَ ما تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ اين جمله تشويق انفاقگران است، تا وقتى كه انفاق مىكنند خوشحال باشند به اينكه مال عزيز و محبوبشان هدر نرفته و انفاقشان بىاجر نمانده است. بلكه خدايى كه دستور انفاق به آنان داده، به انفاقشان و آنچه انفاق مىكنند، آگاه است(طباطبایی، 1374، ج3: 534). ذیل این آیه روایت شده: زبيده همسر هارون الرشيد قرآنى بسيار گرانقيمت داشت كه آن را با زر و زيور و جواهرات تزيين كرده بود و علاقه فراوانى به آن داشت، يك روز هنگامى كه از همان قرآن تلاوت مىكرد به آيه لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ رسيد، با خواندن آيه در فكر فرو رفت و با خود گفت هيچ چيز مثل اين قرآن نزد من محبوب نيست و بايد آن را در راه خدا انفاق كنم، كسى را به دنبال جواهرفروشان فرستاد و تزيينات و جواهرات آن را بفروخت و بهاى آن را در بيابانهاى حجاز براى تهيه آب مورد نياز باديهنشينان مصرف كرد كه مىگويند: امروز هم بقاياى آن چاهها وجود دارد و به نام او ناميده مىشود(مکارمشیرازی، 1374، ج3: 5). آیه: 2-يَسْئَلُونَكَ ما ذا يُنْفِقُونَ قُلْ ما أَنْفَقْتُمْ مِنْ خَيْرٍ فَلِلْوالِدَيْنِ وَ الْأَقْرَبِينَ وَ الْيَتامى وَ الْمَساكِينِ وَ ابْنِ السَّبِيلِ(بقره/215) «از تو مىپرسند كه(در راه خدا) چه انفاق كنند، بگو:(جنس مال مهم نيست، بلكه) هر مالى را انفاق كنيد براى پدر و مادر و نزديكان و يتيمان و فقيران و در راه مانده باشد. و هركار خيرى انجام دهيد بىترديد خداوند به آن داناست» بيان مصداقهاى روشن انفاق به معنای انحصار دراین چند گروه نیست حقيقت اين است كه هم اشيايى كه از آن انفاق مىكنند دايره وسيعى دارد، و هم كسانى كه به آنها انفاق مىشود. با ذكر كلمه” خير”، انفاق هر نوع كار و مال و سرمايه مفيدى را شامل مىشود حتى امور معنوى همچون علم را نيز در برمىگيرد، هر چند مصداق مهم آن در مورد انفاق، اموال است. در مورد انفاق اولويتها نيز بيان شده است مسلماً پدر و مادر و سپس نزديكان نيازمند در اين مسئله اولويت دارند و بعد از آنها يتيمان و سپس نيازمندان و حتى كسانى را كه ذاتاً فقير نيستند ولى بر اثر حادثهاى مثل تمام شدن مخارج در سفر نيازمند شدهاند شامل مىشود. انفاق چه كم و چه زيادش عملى پسنديده و سفارش شده است، و ليكن در عين حال بايد چيزى باشد كه مورد رغبت و علاقه باشد همچنان كه قرآن كريم فرموده: لَنْ تَنالُوا الْبِرَّ حَتَّى تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ[16](آلعمران/92)، و نيز اشاره به اينكه انفاق بايد به صورتى زشت و شر نباشد، مانند انفاق توأم با منت و اذيت، هم چنان كه در جاى ديگر به اين نكته تصريح كرده مىفرمايد: ثُمَّ لايُتْبِعُونَ ما أَنْفَقُوا مَنًّا وَ لا أَذىً[17](بقره/262)، (طباطبایی، 1374، ج2: 243). |
توصیف مستندات |
12) زیر مقوله: نصرت | |
آیه: إِنَّ الَّذِينَ آمَنُواْ وَهَاجَرُواْ وَجَاهَدُواْ بِأَمْوَالِهِمْ وَأَنفُسِهِمْ فِي سَبِيلِ اللّهِ وَالَّذِينَ آوَواْ وَّنَصَرُواْ أُوْلَـئِكَ بَعْضُهُمْ أَوْلِيَاء بَعْضٍ وَالَّذِينَ آمَنُواْ وَلَمْ يُهَاجِرُواْ مَا لَكُم مِّن وَلاَيَتِهِم مِّن شَيْءٍ حَتَّى يُهَاجِرُواْ وَإِنِ اسْتَنصَرُوكُمْ فِي الدِّينِ فَعَلَيْكُمُ النَّصْرُ إِلاَّ عَلَى قَوْمٍ بَيْنَكُمْ وَبَيْنَهُم مِّيثَاقٌ وَاللّهُ بِمَا تَعْمَلُونَ بَصِيرٌ(انفال/72)
«آنان که ايمان آوردهاند و مهاجرت کردهاند و با مال و جان خويش در راه خدا جهاد کردهاند و آنان که به مهاجران جای داده و ياريشان کردهاند، خويشاوندان يکديگرند و آنان که ايمان آوردهاند و مهاجرت نکردهاند خويشاوندان شما نيستند تا آنگاه که مهاجرت کنند ولی اگر شما را به ياری طلبيدند بايد به ياريشان برخيزيد مگر آنکه بر ضد آن گروهی باشد که ميان شما و ايشان پيمانی بسته شده باشد و خدا به کارهايی که میکنيد بيناست» در اين آيات نظام جامعه اسلامى از نظر پيوندهاى مختلف اجتماعی بيان شده است، زيرا برنامه” جنگ” و” صلح” مانند ساير برنامههاى عمومى بدون در نظر گرفتن يك پيوند صحيح اجتماعى ممكن نيست.از این رو برای دو گروه مهاجر و انصار نسبت به هم ولایت قائل شده، بنا براين همه مسلمانان نسبت به يكديگر ولايت دارند يك مهاجر ولى تمامى مهاجرين و انصار است، و يك انصارى ولى همه انصار و مهاجرين است، و دليل همه اينها اين است كه ولايت در آيه بطور مطلق ذكرشده. و در مورد” انصار” دو صفت ذكر شده نخست” ايواء”(پناه دادن) دوم يارى كردن و با ذكر جمله بَعْضُهُمْ أَوْلِياءُ بَعْضٍ همه را در برابر يكديگر متعهد و مسئول مىداند. در این بین یک نوع حمايت و مسئوليت را استثنا كرده و مىگويد:” هرگاه اين گروه(مؤمنان غير مهاجر) از شما بخاطر حفظ دين و آئينشان يارى بطلبند بر شما لازم است كه به يارى آنها بشتابيد” مگر زمانى كه مخالفان آنها جمعيتى باشند كه ميان شما و آنان پيمان ترك مخاصمه بسته شده باشد(مکارمشیرازی،1374، ج7: 257). روایت: حضرت امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «ساعِد أخاک علی کُلِّ حال، و زُل مَعَهُ حَیثُما زَالَ»، برادرت را در هر حال یاری کن و در همه جا همراه او باش(آمدی تیمیمی، 1360: 297،ح9675). |
توصیف مستندات |
13) زیر مقوله: احترام و تکریم شخصیت | |
آیه: 1-وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ وَحَمَلْنَاهُمْ فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَرَزَقْنَاهُم مِّنَ الطَّيِّبَاتِ وَفَضَّلْنَاهُمْ عَلَى كَثِيرٍ مِّمَّنْ خَلَقْنَا تَفْضِيلاً(الاسراء، 70) «و به راستى ما فرزندان آدم را گرامى داشتيم، و آنان را در خشكى و دريا [بر مركبها] برنشانديم، و از چيزهاى پاكيزه به ايشان روزى داديم، و آنها را بر بسيارى از آفريدههاى خود برترى آشكار داديم»
از آنجا كه يكى از طرق تربيت و هدايت، همان دادن شخصيت به افراد است، قرآن مجيد به دنبال بحثهايى كه مشركان و منحرفان در آيات قبل از این آیه داشتند، در اينجا به بيان شخصيت والاى نوع بشر و مواهب الهى نسبت به او مىپردازد. تنها موجودى كه از نيروهاى مختلف، مادى و معنوى، جسمانى و روحانى تشكيل شده، و در لابلاى تضادها مىتواند پرورش پيدا كند، و استعداد تكامل و پيشروى نامحدود دارد، انسان است، از این رو بر هر انسانی لازم است که نسبت به همنوع خود در خلقت، احترام قائل باشد و او را مورد اکرام قرار دهد(مکارم شیرازی، 1374، ج12: 197-200). آیه: 2- آتُواْ النَّسَاء صَدُقَاتِهِنَّ نِحْلَةً فَإِن طِبْنَ لَكُمْ عَن شَيْءٍ مِّنْهُ نَفْسًا فَكُلُوهُ هَنِيئًا مَّرِيئًا(نساء/4) «و مَهرِ زنان را به عنوان هديهاى از روى طيب خاطر به ايشان بدهيد و اگر به ميل خودشان چيزى از آن را به شما واگذاشتند، آن را حلال و گوارا بخوريد» روایت: امام صادق(ع): «مَن اتاهُ اخوهُ المسلم فاکرمه فانّما اکرم الله عزوجل» هر کس برادر مسلمانش را که نزدش آمده تکریم کند، خدا را بزرگ داشته است»(کلینی، 1384، ج 4: 612). انس بن مالک میگوید: هنگامی که پیامبر(ص) از جنگ تبوک برمیگشت، «سعد انصاری» ـ یکی از کارگران مدینه ـ به استقبال آن حضرت آمد. هنگامی که رسول خدا(ص) با او دست داد، دستهای زبر و خشن مرد انصاری پیامبر(ص) را تحت تأثیر قرار داد، بنابراین از او پرسید: چرا دستهای تو این قدر زبر و خشن است؟! عرضه داشت: یا رسول اللّه! این خشونت و زبری دستان من بر اثر کار با بیل و طناب است که به وسیله آن زحمت میکشم و مخارج خود و خانوادهام را تأمین مینمایم. پیامبراکرم(ص) دست او را بوسید و فرمود: این دستی است که آتش جهنم آن را لمس نخواهد کرد(ابناثیر، 1409ق، ج 2: 169). |
توصیف مستندات |
2- در عصر جاهليت نظر به اينكه براى زنان ارزشى قائل نبودند، غالباً مهر را كه حق مسلم زن بود در اختيار اولياى آنها قرار ميدادند، و آن را ملك مسلم آنها ميدانستند گاهى نيز مهر يك زن را ازدواج زن ديگرى قرار ميدادند به اين گونه كه مثلاً برادرى، خواهر خود را به ازدواج ديگرى در میآورد كه او هم در مقابل، خواهر خود را به ازدواج وى درآورد، و مهر اين دو زن همين بود. اسلام بر تمام اين رسوم ظالمانه خط بطلان كشيد، و مهر را به عنوان يك حق مسلم به زن اختصاص داد، و در آيات قرآن كراراً مردان را به رعايت كامل حقوق زنان و تکریم شخصیت آنها توصیه نمود(مکارمشیرازی، 1374، ج3: 263-266). | شرایط زمینهای |
14) زیر مقوله : حسن ظن | |
آیه: لَوْلَا إِذْ سَمِعْتُمُوهُ ظَنَّ الْمُؤْمِنُونَ وَالْمُؤْمِنَاتُ بِأَنفُسِهِمْ خَيْرًا وَقَالُوا هَذَا إِفْكٌ مُّبِينٌ(نور/12)، «چرا هنگامى كه آن [تهمت] را شنيديد، مردان و زنان مؤمن نسبت به خودشان گمان نيك نبردند و نگفتند: اين تهمتى آشكار است» | توصیف مستندات |
از مجموع آيات استفاده مىشود كه شخص بیگناهى را به هنگام نزول اين آيات متهم به عمل منافى عفت نموده بودند، و اين شايعه در جامعه پخش شده بود. و نيز از قرائن موجود در آيه استفاده میشود كه اين تهمت درباره فردى بود كه از اهميت ويژهاى در جامعه آن روز برخوردار بوده است و نيز گروهى از منافقان و بظاهر مسلمانها میخواستند از اين حادثه بهرهبردارى غرضآلودى به نفع خويش و به زيان جامعه اسلامى كنند كه آيات فوق نازل شد و با قاطعيت بینظيرى با اين حادثه برخورد كرد، و منحرفان بد زبان و منافقان تيرهدل را محكم بر سر جاى خود نشاند. بديهى است اين احكام شأن نزولش هر كه باشد انحصار به او و آن زمان و مكان نداشته، و در هر محيط و هر عصر و زمان جارى است(مکارم شیرازی، 1374، ج3: 281). | شرایط زمینهای |
15) زیر مقوله: حسن سلوک | |
آیه: يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ لاَ يَحِلُّ لَكُمْ أَن تَرِثُواْ النِّسَاء كَرْهًا وَلاَ تَعْضُلُوهُنَّ لِتَذْهَبُواْ بِبَعْضِ مَا آتَيْتُمُوهُنَّ إِلاَّ أَن يَأْتِينَ بِفَاحِشَةٍ مُّبَيِّنَةٍ وَعَاشِرُوهُنَّ بِالْمَعْرُوفِ فَإِن كَرِهْتُمُوهُنَّ فَعَسَى أَن تَكْرَهُواْ شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا(نساء/19)
«ای کسانی که ايمان آوردهايد ، شما را حلال نيست که زنان را بر خلاف ميلشان به ارث ببريد و تا قسمتی از آنچه را که به آنها دادهايد باز پس ستانيد بر آنها سخت مگيريد، مگر آنکه مرتکب فحشايی به ثبوت رسيده شده باشند و با آنان به نيکويی رفتار کنيد و اگر شما را از زنان خوش نيامد، چه بسا چيزها که شما را از آن خوش نمیآيد در حالی که خدا خير کثيری در آن نهاده باشد» روایت: رسول خدا(ص)فرمود: «اَکْثَرُ ما تَلْجُ بِهِ اُمَّتیَ الْجَنَّةَ تُقْوی اللهِ وَ حُسْنُ الْخُلْقِ» بیشترین امتیازی که امت من به سبب داشتن آن به بهشت میرود، تقوای الهی و حسن خلق است(کلینی، 1384، ج 2: 103). |
توصیف مستندات |
در شأن نزول آیه روايت كردهاند كه: مردى بهنام «ابوقيس» ازدنيا رفت. بعد از درگذشت او، پسرش كه از همسر ديگر وى بود، مطابق شيوه مرسوم عصر جاهليت، لباس خود را بر روى زن پدرش افكند تا او را به تيول خويش درآورد. امّا بعد از رسيدن به مقصود، نه او را رها مىساخت تا ازپى زندگى خويش برود، نه هزينه زندگىاش را مىداد و با او درست رفتار مىكرد. آن زن بهحضور پيشواى بشردوست اسلام شرفياب شد و گفت: «اى پيامبر خدا! نه از شوهرم ارثى بردهام، و نه رهايم مىسازند تا ازدواج كنم. اينك شما بفرماييد كه تكليف من چيست؟» و در اينجا بود كه اين آيه شريفه بر قلب مصفّاى پيامبر فرودآمد كه: يا ايهاالذيّن آمنو لا يخل لكم ان تونواالنساء كرها…(طباطبایی،1374، ج4: 402). | شرایط زمینهای |
16) زیر مقوله: اصلاح ذات البین | |
آیه: 1 وَاَصْلِحُوا ذاتَ بَيْنِكُمْ(انفال/1). «و از كشكمش با يكديگر دست برداريد و صلح و آشتى و سازندگى و صفا را ميان خود بر قرار سازيد و در راه انجام مقررات الهى با هم، همدست و همداستان شويد»
روایت: از امام صادق(ع) نقل شده كه به مفضل(يكى از ياران امام) فرمود:« اذا رأيت بين اثنين من شيعتنا منازعة فافتدها من مالى»، هنگامى كه ميان دو نفر از پيروان ما مشاجرهاى ببينى(كه مربوط به امور مالى است)، از مال من غرامت بپرداز(و آنها را با هم صلح ده)(مکارم شیرازی،1374، ج 7 ،ص 84). |
توصیف مستندات |
در ذیل آیه آورده شده، مفضل روزى دو نفر از شيعيان را ديد كه در مورد ارث با هم نزاع دارند آنها را به منزل خود دعوت كرد، و چهارصد درهم كه مورد اختلاف آنها بود به آنها پرداخت و غائله را ختم كرد، سپس به آنها گفت : بدانيد كه اين از مال من نبود، ولى امام صادق(عليه السلام) به من دستور داده است كه در اينگونه موارد با استفاده از سرمايه امام، صلح و مصالحه در ميان ياران ايجاد كنم(مکارم شیرازی،1374، ج7،ص85). | شرایط زمینهای |
17) زیر مقوله: وحدت | |
آیه: وَاعْتَصِمُواْ بِحَبْلِ اللّهِ جَمِيعًا وَلاَ تَفَرَّقُواْ وَاذْكُرُواْ نِعْمَةَ اللّهِ عَلَيْكُمْ إِذْ كُنتُمْ أَعْدَاء فَأَلَّفَ بَيْنَ قُلُوبِكُمْ فَأَصْبَحْتُم بِنِعْمَتِهِ إِخْوَانًا وَكُنتُمْ عَلَىَ شَفَا حُفْرَةٍ مِّنَ النَّارِ فَأَنقَذَكُم مِّنْهَا كَذَلِكَ يُبَيِّنُ اللّهُ لَكُمْ آيَاتِهِ لَعَلَّكُمْ تَهْتَدُونَ(آلعمران/103)
«و همگى به ريسمان خدا چنگ زنيد، و پراكنده نشويد و نعمت خدا را بر خود ياد كنيد: آن گاه كه دشمنان(يكديگر) بوديد، پس ميان دلهاى شما الفت انداخت، تا به لطف او برادران هم شديد و بر كنار پرتگاه آتش بوديد كه شما را از آن رهانيد. اين گونه، خداوند نشانههاى خود را براى شما روشن مىكند، باشد كه شما راه يابيد» روایت: در این مورد پيغمبر اكرم(ص) مى فرمايد: «المؤمن للمؤمن كالبنيان يشيد بعضه بعضا»، افراد با ايمان نسبت به يكديگر همانند اجزاى يك ساختمانند كه هر جزئى از آن جزء ديگر را محكم نگاه میدارد(میرزایی، 1385: 490،ح3049). |
توصیف مستندات |
مى گويند روزى دو نفر از قبيله اوس و خزرج به نام ثعلبة بن غنم و اسعد بن زراره در برابر يكديگر قرار گرفتند، و هر كدام افتخاراتى را كه بعد از اسلام نصيب قبيله او شده بود برمیشمرد، كم كم كار به جاى باريك كشيد، و قبيله دو طرف از جريان آگاه شدند، و دست به اسلحه كرده ، در برابر يكديگر قرار گرفتند، بيم آن میرفت كه بار ديگر آتش جنگ بين آنها شعلهور گردد و زمين از خون آنها رنگين شود! خبر به پيامبر(ص) رسيد، حضرت فوراً به محل حادثه آمد، و با بيان و تدبير خاص خود به آن وضع خطرناك پايان داد، و صلح و صفا را در ميان آنها بر قرار نمود. آيات فوق در اينجا نازل گرديد و به صورت يك حكم عمومى همه مسلمانان را با بيان مؤثر و مؤكدى دعوت به اتحاد نمود(مکارم شیرازی،1382، ج1: 316). | شرایط زمینهای |
18) زیر مقوله: ایثار | |
آیه: الَّذِينَ تَبَوَّؤُوا الدَّارَ وَالْإِيمَانَ مِن قَبْلِهِمْ يُحِبُّونَ مَنْ هَاجَرَ إِلَيْهِمْ وَلَا يَجِدُونَ فِي صُدُورِهِمْ حَاجَةً مِّمَّا أُوتُوا وَيُؤْثِرُونَ عَلَى أَنفُسِهِمْ وَلَوْ كَانَ بِهِمْ خَصَاصَةٌ وَمَن يُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ(حشر/9)
«و كسانى [از انصار] كه پيش از آنها خانه و ايمان [خويش] را آماده كردند، كسانى را كه به سويشان هجرت كردند دوست دارند، و نسبت به آنچه به آنها داده شده در دل خود احساس نياز نمىكنند و [آنها را] بر خود مقدم مىدارند، هر چند خود بدان نياز مبرمى داشته باشند» |
توصیف مستندات |
پيامبر گرامى اسلام(صلي الله عليه و آله) روز پيروزى بر يهود بنى نضير به انصار فرمود: اگر مايل هستيد اموال و خانههايتان را با مهاجران تقسيم كنيد و در اين غنائم با آنها شريك شويد و اگر مىخواهيد اموال و خانههايتان از آن شما باشد و از اين غنائم چيزى به شما داده نشود؟! انصار گفتند: هم اموال و خانههايمان را با آنها تقسيم مىكنيم، و هم چشم داشتى به غنائم نداريم و مهاجران را بر خود مقدم مىشمريم. آيه فوق نازل شد و اين روحيه عالى آنها را ستود(طبرسی،1360، ج9،391). | شرایط زمینهای |
19) زیر مقوله: عدالت | |
آیه: 1-انَّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالإِحْسَانِ وَإِيتَاء ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاء وَالْمُنكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ(نحل/90)
«يقين خداوند به عدالت(فردى و اجتماعى) و نيكى كردن و اداى حقوق خويشاوند(خود و خويشاوند معصوم پيامبر) فرمان مىدهد، و از گناهان بسيار زشت و عملهاى ناپسند و تعدى و تجاوز بازمىدارد. شما را پند مىدهد، باشد كه تذكر يابيد» در اين آيات نمونهاى از جامعترين تعليمات اسلام در زمينه مسائل اجتماعى، و انسانى و اخلاقى بيان شده است. عدل همان قانونى است كه تمام نظام هستى بر محور آن مىگردد، آسمانها و زمين و همه موجودات با عدالت بر پا هستند(بالعدل قامت السماوات و الارض). جامعه انسانى كه گوشه كوچكى از اين عالم پهناور است نيز نمىتواند از اين قانون عالم شمول، بر كنار باشد، و بدون عدل به حيات سالم خود ادامه دهد(مکارم شیرازی، 1374، ج11: 367). عدالت ميانه روى و اجتناب از دو سوى افراط و تفريط در هر امرى است، و اين در حقيقت معنا كردن كلمه است به لازمه معناى اصلى، زيرا معناى اصلى عدالت اقامه مساوات ميان امور است به اينكه به هر امرى آنچه سزاوار است بدهى تا همه امور مساوى شود، و هر يك در جاى واقعى خود كه مستحق آن است قرار گيرد، پس عدالت در اعتقاد اين است كه به آنچه حق است ايمان آورى، و عدالت در عمل فردى آن است كه كارى كنى كه سعادتت در آن باشد، و كارى كه مايه بدبختى است بخاطر پيروى هواى نفس انجام ندهى، و عدالت در مردم و بين مردم اين است كه هر كسى را در جاى خود كه به حكم عقل و يا شرع و يا عرف مستحق آن است قرار دهى، نيكوكار را بخاطر احسانش احسان كنى، و بدكار را بخاطر بديش عقاب نمايى، و حق مظلوم را از ظالم بستانى و در اجراى قانون تبعيض قائل نشوى. از اينجا روشن مىگردد كه عدالت هميشه مساوى با حسن، و ملازم با آن است، چون ما براى حسن، معنايى جز آنچه طبع بدان ميل كند و بسويش جذب شود قائل نيستيم، و قرار دادن هر چيزى در جايى كه سزاوار آن است از اين جهت كه در جاى خود قرار گرفته چيزى است كه انسان متمايل آن است، و به خوبى آن اعتراف دارد، و اگر احياناً مخالف آن را مرتكب شود عذر خواهى مىكند، و حتى دو نفر از افراد انسان در آن اختلاف نمىكنند، هر چند كه مردم در مصداق آن با هم اختلاف دارند، و خيلى هم اختلاف دارند، و ليكن اين اختلاف ناشى از اختلاف در روش زندگى ايشان است. حال عدالت هر چند كه به دو قسم منقسم مىشود يكى عدالت انسانى فى نفسه و يكى عدالتش نسبت به ديگران، يكى عدالت فردى، يكى عدالت اجتماعى، و نيز هر چند لفظ عدالت مطلق است و شامل هر دو قسم مىشود و ليكن ظاهر سياق آيه اين است كه مراد از عدالت، عدالت اجتماعى است، و آن عبارت از اين است كه با هر يك از افراد جامعه طورى رفتار شود كه مستحق آن است و در جايى جاى داده شود كه سزاوار آن است، و اين خصلتى اجتماعى است كه فرد فرد مكلفين مأمور به انجام آن هستند، به اين معنا كه خداى سبحان دستور مىدهد هر يك از افراد اجتماع عدالت را بياورد، و لازمه آن اين مىشود كه امر متعلق به مجموع نيز بوده باشد، پس هم فرد فرد مأمور به اقامه اين حكمند، و هم جامعه كه حكومت عهدهدار زمام آن است(طباطبایی، 1374، ج12: 479). آیه: 2- يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ(مائده/8). «اى كسانى كه ايمان آوردهايد! قيام كننده براى خدا و شاهدان به عدل و داد باشيد. و البته نبايد دشمنى عدهاى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. دادگرى كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است، و از خدا بترسيد كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است» روایت: قال الامام الکاظم(ع) : «ان الله لم یترک شیئا من صنوف الاموال الا و قد قسمه و أعطی کل ذی حق حقه الخاصة و العامة و الفقرآء و المساکین و کل صنف من صنوف الناس». امام کاظم(ع)فرمودند: همانا خدا، تمامی مالها را تقسیم کرده و حق هر مستحق را از خاصه و عامه و فقیر و مسکین و اصناف دیگر مردم را، به آنها داده است. سپس فرمودند: اگر در میان مردم عدالت حکم فرما باشد، همه، بی نیاز شوند و باز فرمودند: عدالت، |
توصیف مستندات |
20) زیر مقوله: رعایت ادب | |
آیه: یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَدْخُلُوا بُيُوتَ النَّبِيِّ إِلَّا أَن يُؤْذَنَ لَكُمْ إِلَى طَعَامٍ غَيْرَ نَاظِرِينَ إِنَاهُ وَلَكِنْ إِذَا دُعِيتُمْ فَادْخُلُوا فَإِذَا طَعِمْتُمْ فَانتَشِرُوا وَلَا مُسْتَأْنِسِينَ لِحَدِيثٍ إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ يُؤْذِي النَّبِيَّ فَيَسْتَحْيِي مِنكُمْ وَاللَّهُ لَا يَسْتَحْيِي مِنَ الْحَقِّ وَإِذَا سَأَلْتُمُوهُنَّ مَتَاعًا فَاسْأَلُوهُنَّ مِن وَرَاء حِجَابٍ ذَلِكُمْ أَطْهَرُ لِقُلُوبِكُمْ وَقُلُوبِهِنَّ وَمَا كَانَ لَكُمْ أَن تُؤْذُوا رَسُولَ اللَّهِ وَلَا أَن تَنكِحُوا أَزْوَاجَهُ مِن بَعْدِهِ أَبَدًا إِنَّ ذَلِكُمْ كَانَ عِندَ اللَّهِ عَظِيمًا(احزاب/53). «ای کسانی که ايمان آوردهايد، به خانههای پيامبر داخل مشويد مگر شما، را به خوردن طعامی فراخوانند، بی آنکه منتظر بنشينيد تا طعام حاضر شود، اگر شما را فراخواندند داخل شويد و چون طعام خورديد پراکنده گرديد نه آنکه برای سرگرمی سخن آغاز کنيد. هر آينه اين کارها پيامبر را آزار میدهد و او از شما شرم میدارد ولی خدا از گفتن حق شرم نمیدارد و اگراز زنان پيامبر چيزی خواستيد، از پشت پرده بخواهيد اين کار، هم برای دلهای شما و هم برای دلهای آنها پاک دارندهتر است شما را نرسد که پيامبر(ص) خدا را بيازاريد، و نه آنکه زنهايش را بعد از وی هرگز به زنی گيريد اين کارها در نزد خدا گناهی بزرگ است» | توصیف مستندات |
آوردهاند كه: پيامبر خدا به هنگام ازدواج با «زينب»، ميهمانى گسترده و وليمه عروسى همگانى داد؛ چرا كه آن ازدواج به فرمان خدا و براى شكستن سنتهاى خرافى انجام پذيرفت. «انس» مىگويد: پيامبر همه مردم را به ميهمانى عروسى فراخواند، و آنان را به وسيله نان گندم و گوشت گوسفندى كه بدين منظور ذبح گرديد، و خرمايى كه مادرم هستههاى آن را جدا ساخته و در ظرف سنگى به خانه پيامبر فرستاد پذيرايى فرمود. آن حضرت، آن روز به من دستور داد تا يارانش را به خوردن غذا فراخوانم، و من نيز همه را دعوت كردم. مردم گروه گروه شاد و شادمان وارد اطاق مىشدند و پس از خوردن غذا خداحافظى مىكردند و مىرفتند، هنگامى كه همه مردم مدينه غذا خوردند و ديگر كسى نبود تا غذا بخورد، به پيامبر گفتم: سرورم! من همه را به دستور شما دعوت كردم و همگان غذا خوردند و ديگر كسى نيست تا برايش غذا بكشيم؛ فرمود: پس سفره را جمع كنيد. سفره غذا نيز برچيده شد، امّا در آن ميان سه تن سرگرم گفتگو شده و ماندنشان در خانه پيامبر به طول انجاميد. من به همراه پيامبر از نزد آنان برخاستيم و بيرون آمديم تا شايد آنان به خود آيند بروند، امّا چنين نشد. پيامبر به خانه «عايشه» رسيد و پس از چندى دگرباره باز آمد و من نيز به گمان اينكه آنان رفتهاند بازگشتم، امّا ديدم آن چند نفر هم چنان بىخيال سرگرم گفت و شنودند و به وظيفه انسانى و اخلاقى و ادب ميهمانى و معاشرت توجه ندارند، درست همان جا بود كه اين آيه شريفه فرود آمد تا ادب ميهمانى و معاشرت را به همگان بياموزد(مکارم شیرازی، 1374،ج17: 397). | شرایط زمینهای |
21) زیر مقوله: امر به معروف و نهی از منکر | |
آیه: يَاْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ(توبه/71)
روایت: امام صادق(ع): «إِنَّمَا يَأْمُرُ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَى عَنِ الْمُنْكَرِ مَنْ كَانَتْ فِيهِ ثَلَاثُ خِصَالٍ عَامِلٌ بِمَا يَأْمُرُ بِهِ تَارِكٌ لِمَا يَنْهَى عَنْهُ عَادِلٌ فِيمَا يَأْمُرُ عَادِلٌ فِيمَا يَنْهَى رَفِيقٌ فِيمَا يَأْمُرُ رَفِيقٌ فِيمَا يَنْهَى»، كسى مى توانـد امر به معروف و نهى از منكر كند كه داراى سه صفت باشد: 1 ـ به آنچه امر میكند عمل كند و از آنچه نهى میكند اجتناب نمايد. 2 ـ در امر كردن و نهى نمودن ميانه روى را پيشه خود كند. 3 ـ از روى دلسوزى و مهربـانى و با مـدارا امـر و نهى كند (حر عاملی، 1414ق، ج 16: 150 ، ح 21210). |
توصیف مستندات |
بحث و نتیجهگیری
ازآنجاکه انسان موجودی اجتماعی است ارتباط با دیگران امری طبیعی تلقی میشود با این وصف درک اهمیت ارتباط با دیگران و کیفیت این ارتباط از دیدگاه اسلامی حائز اهمیت است. سعادت حقیقی و کامل جز در پرتو همکاریهای اجتماعی میسر نیست. خدای سبحان مردمان را به اصلاح رابطه خود با جامعه و تحقق روح تفاهم و صداقت، و پیوند با یکدیگر و پرهیز از پراکندگی، سوق دادن یکدیگر به نیکیها و دور کردن از بدیها و همکاری در امور خیر فرامیخواند. درواقع مقصد این است که مردم در پرتو ایمان چنان با یکدیگر پیوند بخورند که چون پیکری واحد شوند و به توحید اجتماعی دست یابند. هر چه پیوند بنده با خالق هستی عمیقتر باشد، پیوندش با بندگان او و رحمتش به خلق او بیشتر خواهد بود تا جایی که نه به خود، بلکه به دیگران میاندیشد، درد و رنج دیگران او را به درد میآورد و آسایش و امنیت و هدایت و رستگاری همگان را میجوید(دلشاد تهرانی،1376،ص82).
خداوند در قران مسئولیتها و وظایفی را برای هر انسان در رابطه با افراد جامعه مطرح میسازد: ازجمله وظایف انسان این است که بر اساس عدل و داد با دیگران رفتار کند، انسان مجاز نیست که گامی برخلاف عدالت بردارد. یا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ كُونُواْ قَوَّامِينَ لِلّهِ شُهَدَاء بِالْقِسْطِ وَلاَ يَجْرِمَنَّكُمْ شَنَآنُ قَوْمٍ عَلَى أَلاَّ تَعْدِلُواْ اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِيرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ(مائده/8)،”اى كسانى كه ايمان آوردهايد! قیامکننده براى خدا و شاهدان به عدل و داد باشيد. البته نبايد دشمنى عدهاى شما را بر آن دارد كه عدالت نكنيد. دادگرى كنيد كه آن به تقوا نزديكتر است و از خدا بترسيد كه خدا به آنچه انجام مىدهيد آگاه است”. یکی دیگر از وظایفی که انسان در رابطه با دیگران دارد این است که اگر میان جمعی از مسلمانان اختلاف افتاد باید در رفع آن بکوشد، نه آنکه نسبت به آن بیتفاوت باشد. وَأَصْلِحُواْ ذَاتَ بِيْنِكُمْ(انفال/1) “میان خودتان را اصلاح کنید”
در پاسخ به سؤال اصلی پژوهش نتایج به دست آمده حاکی از آن است که، به دلیل تمرکز بر روابط اجتماعی انسان در آموزههای اسلامی، مؤلفههایی که به منظور ایجاد و تقویت مهارتهای اجتماعی در نظر گرفته شده، در قالب مقوله ارتباط با دیگران با 21 زیرمقوله طبقه بندی شده است. مقوله ارتباط با دیگران، با زیرمقولات سلام کردن، قدردانی، اظهار محبت، صداقت، نصیحت، خوب سخن گفتن، وفای به عهد و پیمان، عفو و بخشش، تعاون، انفاق، نصرت، احترام و تکریم شخصیت، حسن ظن، حسن سلوک، اصلاح ذات البین، وحدت، ایثار، عدالت، رعایت ادب، امربه مهروف و نهی از منکر استخراج گردید. بر اساس مقوله کلی و زیرمقولات احصاءشده می توان نتیجه گرفت که در اسلام آموزههای نورانی فراوانی وجود دارد که پیروان خود را به ارتباطی موفق و مؤثر فرا میخواند از جمله اینکه قرآن كريم در آياتي به سلام كردن در آغاز و پايان مكالمه توصيه نموده و از سلام به عنوان يك واژه مثبت و آرامشدهنده در ارتباط فردی ياد نموده است(انعام/54) و یا در آیهای بر نیکو سخن گفتن تأکید نموده است(بقره/83). این امر از آن جهت مهم است که براى بقاء و جاويدان ماندن ملتها تقویت همبستگى بین افراد مبتنی بر احترام متقابل مورد توجه قرار گرفته است. همچنین سیره معصومین(علیهم السلام) بر کرامت بخشی به انسان و تکریم او تاکید دارد. احترام و تکریم شخصیّت آدمی از اصولی است که در فرایند تربیت بسیار موثر است، زیرا انسان نیازمند این است که دیگران برایش قدر و منزلتی قایل باشند تا موجب تقویت عزت نفس و رشد شخصیت و خودشوفایی آنها نماید. روابط مسلمانان با معيار احترام متقابل و رعايت حقوق همديگر در چارچوب وحياني و ديني برقرار است. لذا انساندوستی و قدرداني انسانها، همكاري، تعاون و خیرخواهی همگي ازجمله ارزشهاي اسلامي محسوب ميشوند و حركت خداشناسي بايد به خلق و خدمت به انسانهاي ديگر يعني جامعهي انساني تعميم يابد(نيکزاد، ۱۳۷۵، ص139). همسو با همسو با نتایج پژوهش حاضر، پژوهشخانزاده و همكاران(1392)، با بیان مهارتهای اجتماعی مورد نیاز در فرایند جامعه پذیری، در مورد مهارت ارتباط با دیگران، به گویههای تشکر کردن به شیوه مناسب، اجتناب از مسخره کردن دیگران، واکنش مناسب به مسخره کردن دیگران، بهکار بردن واژههای مؤدبانه به هنگام گفتگو، لبخند زدن به هنگام مواجهه با دوستان، تحسین رفتارهای مطلوب دوستان اشاره کرده است. کریمی زیوه (1392) در پژوهشی به این نتایج دست یافت که آموزش مهارتهای ارتباطی در افزایش رشد اجتماعی افراد تاثیر دارد و آموزش مهارتهای ارتباطی در مجموع موجب بهبود نسبی شاخصهای رشد و پذیرش اجتماعی در گروههای مختلف شده است.
نتایج به دست آمده حاکی از آن است که در آموزههای اسلامی، مهارتهای ارتباط اجتماعی در حیطه های متعددی مانند ارتباط با خدا، خود، دیگران و طبیعت مورد بررسی قرار گرفته است که این امر نشان از گستردگی مقوله مهارتهای ارتباط اجتماعی در آموزههای اسلامی دارد. اما در این پژوهش به دلیل اهمیت توجه به موضوع فعالیت های خیرخواهانه افراد و تقویت نیکوکاری، یافته های پژوهش بیشتر بر حوزه ارتباط با دیگران متمرکز گردیده است.
از محدودیت های اصلی پژوهش حاضر، می توان تحت عنوان سختی و پیچیدگی و تاثیر ذهنیت پژوهشگر که بخشی از ماهیت پژوهش های کیفی است، نام برد. پیشنهاد می شود پژوهش هایی به منظور شناسایی مولفه های مهارت های اجتماعی در سیره معصومین علیهم السلام به منظور تعمیق یافته ای این پژوهش صورت پذیرد. همچنین به منظور بررسی میزان همبستگی یافته های این پژوهش با فعالیت های خیرخواهانه و رفتارهای نوعدوستانه افراد، پژوهش های کمی انجام گیرد.
منابع
ابناثیر، علیبنمحمد .(1409). اسد الغابه فی معرفة الصحابه. قم: دار الفکر.
ابوالفتحی،محمد؛نوری،مختار. (1391). جامعه گرایان و نقد فردگرایی و بی طرفی دولت لیبرال. غرب شناسی بنیادی: پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی. سال3، شماره دوم. ص1-13.
اعرافی، علیرضا، فتحعلی خانی، محمد، فصیحی زاده، علیرضا، فقیهی، علی نقی. (1388). آرای اندیشمندان در تعلیم و تربیت و مبانی آن. ج1. تهران: سمت.
پیروزنیا،مهدی. (1387). آموزش و پرورش مهمترین آژانس اجتماعی شدن. مجله اینترنتی علوم اجتماعی فصل نو.
جهانیان،ناصر.(1388). فردگرایی و نظام لیبرال- سرمایه داری. فصلنامه کتاب نقد. شماره 11.
حرّ عاملی، محمدبنحسن .(1414ق). وسائل الشیعة. قم: آل البیت.
حسینخانزاده، عباسعلی .(1389). آموزش مهارتهاي اجتماعی به کودکان و نوجوانان. تهران: رشد فرهنگ.
دلشاد تهرانی، مصطفی .(1376). سیری در تربیت اسلامی. تهران: انتشارات خانه اندیشه جوان. چاپ اول.
شیروانی، علی .(1381). نهج البلاغه. قم: نسیم حیات.
صداقتیفرد، مجتبی .(1388). جامعه شناسی(کلیات مفاهیم و پیشینه). تهران:نشر ارسباران.
طباطبایی، محمدحسین. (1374). تفسیر المیزان (ترجمه محمد باقر موسوی همدانی). قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم.
طبرسی، فضلبنحسن. (1360). تفسیر مجمع البیان(مترجمان). تهران: فراهانی.
عروسیحویزی، عبدعلیبنجمعه. (1415ق). تفسیر نور الثقلین. قم: اسماعیلیان.
علاقهبند، علی .(1379). جامعه شناسی آموزش و پرورش. تهران:نشر روان.
کارتلج، جی و جی،اف میلبرن .(1385). آموزش مهارتهای اجتماعی به کودکان (ترجمه محمدحسین نظرینژاد). مشهد: انتشارات آستان قدس رضوی.
کلینی، محمدبنیعقوببناسحاق .(1384). اصول کافی. تهران: علمیه اسلامی.
مجلسی، محمدباقر .(1353). بحارالانوار. تهران: انتشارات علمیه اسلامیه.
محمدزاده، بتول .(1391). مواجهه با مهر: مهارتهای ارتباطی از منظر اسلام و روان شناسی. حوزه علمیه خراسان.
مطهری، مرتضی. (1372). جامعه و تـاریخ. چـاپ پنجم. تهران : صدرا.
مکارمشیرازی، ناصر .(1374). تفسیر نمونه. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
میرزایی، علیاکبر .(1385). نهج الفصاحه. قم: عصر جوان.
میرزاده، افسانه. (1392). سقوط جنین;فردگرایی و جامعه گرایی. مجله اخلاق پزشکی. شماره 24.
Caldarella, P. & Merrell, K.W. (1997). Common dimensions of social skills of children and adolescents: taxonomy of positive behaviors. School Psychology Review, 26, 264-278
Elliot, S. N., & Gresham, F. M. (2005). Social skills interventions for children. Behavior Modification, 17,287-313.
Kelly, J, A. (1982). Social Skills Training: a practical guide for intervention, springer, New York.
Ladd, G.W. (1999). Peer relationships and social competence during early and middle childhood. Annual Review of Psychology, 333.
Loannis, A. & Efrosini, K. (2008). Nonverbal social interaction skills of children with learning disabilities. Research in developmental disabilities, 29, 1-10.
[1] استادیار گروه علوم تربیتی دانشگاه امام صادق(ع) پردیس خواهران mosazadeh@isu.ac.ir
[2] Kartlj & Mylbrn
[3] Kelly
[4] Loanni & Efrosini
[5] Thomas Hobbes
[6] John Locke
[7] Mandeville
[8]Hume
[9]Smith
[10] Bentham
[11] Dewey
[12] حجرات آیه 10
[13] اى كسانى كه ايمان آوردهايد! صبورى كنيد و استقامت ورزيد و از مرزها مراقبت نماييد و از خدا پروا كنيد، باشد كه رستگار شويد
[14] همه از هميد. (نساء/25)
[15]شأن نزول آیات قرآن کریم.
[16] هرگز به خير و خوبى نمىرسيد تا ازآنچه دوست داريد انفاق كنيد.
[17] به دنبال انفاق منت نمىنهند و آزار نمىرسانند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.