بررسي نقش فرهنگ در توسعه اقتصادی  با تاکید بر وقف

مهدی فاطمی1، عالیه حسینی2

دانشجوی دکتری علوم اقتصادی ، Fatemi042@yahoo.com

2 دانشجوی دکتری اقتصاد کشاورزی

 

 

چکیده:

 

توسعه اقتصادي يكي از آرمان هاي اساسي در كشورهای دنیا بخصوص كشورهاي جهان سوم می باشد. براي تبيين منشا توسعه يافتگي( يا توسعه نيافتگي ) کشورها رويكردهاي مختلفي از قبيل تفاوت در داده ها و مواهب طبيعي، نظام سياسي ،رويكرد تاريخي در مراحل توسعه و جهش هاي فن آوري مطرح گرديده است .يكي از رويكردها به مساله توسعه ، رويكرد تفاوت هاي فرهنگي و نهادي در كشورها می باشد. در اين رويكرد ، تمهيدات مناسب فرهنگ اقتصادي و نهادهاي اجتماعي يكي از عوامل كليدي در رشدو پيشرفت اقتصادي كشورها تلقي مي گردد .

فرهنگ پایه و اساس رفتارهای انسانی را شکل می دهد و بخش قابل توجهی از رفتارهای اقتصادی  نیز بر این بنیان استوار است .بنابراين توسعه اقتصادي كه مستلزم انجام رفتارهاي خاص و ويژه در زمينه هاي مختلف زندگي انساني است به فرهنگ و باورهاي فرهنگي وابستگي زيادي دارد. یکی از مهمترین تحولات لازم در این مسیر تحولات فرهنگی و تغییر درنگرش افراد جامعه می باشد و تحول فرهنگی در فرایند توسعه از اساسی ترین تغییرها می باشد .

وقف به دلیل کارکردهای اقتصادی که دارد می تواند نقش قابل ملاحظه ای در رشد و توسعه جامعه در پی داشته باشد . توسعه فرهنگ وقف از اهمیت بالایی در این خصوص برخوردار می باشد .در این مقاله مهمترین عوامل فرهنگی موثر بر توسعه اقتصادی با تاکید بر فرهنگ وقف مورد بررسی قرار می گیرد.

 

کلمات کلیدی:

فرهنگ ؛ وقف ؛ آموزش ؛ توسعه ؛ رشد اقتصادی

مقدمه

دستیابی به رشد و توسعه اقتصادی از اهداف اساسی  جوامع می باشد.در تئوریهای اقتصادی عوامل مختلفی بر توسعه اقتصادی تاثیرگذار می باشد. براي تبيين منشا توسعه يافتگي يا توسعه نيافتگي کشورها رویکردهای مختلفی ارائه شده است؛ .برخی از رویکردها  تفاوت در داده ها و مواهب طبيعي، نظام سياسي ،رويكرد تاريخي در مراحل توسعه و جهش هاي فن آوري يا مواردی از این قبیل را بر توسعه موثر قلمداد می کنند.هرچند تحقیقات نشان می دهد که عواملی مانند اندازه کشور ، میزان جمعیت ،فراوانی منابع طبیعی و حتی مقدار تولید سرانه عواملی هستند که نمی توانند معیار و مبنای اصلی توسعه اقتصادی باشند( عظیمی ، 1390، ص175) .یکی دیگر از رویکرد ها ، تفاوت هاي فرهنگي و نهادي در کشورها می باشد .در اين نگرش، عنصر كليدي در توسعه کشور، بيش از هر چيز در گروتمهيدات مناسب فرهنگ اقتصادي و نهادهاي اجتماعي تلقي مي شود .البته این به مفهوم ناديده گرفتن تاثير متغيرهاي دیگر نمی باشد. به طور كلي، نظريه هاي ارائه شده درباره توسعه به دو دستة كلي تقسيم می گردد :1) دسته نخست به طور عمده فقدان سرماية فيزيكي را عامل عقب ماندگي دانسته، رشداقتصادي را به صورت پيش نياز توسعه و استراتژي توسعة برون زا را به صورت راه حل فرار از وضع موجود تجويز مي كند.2) دستة دوم بر سرمايه هاي انساني مبتني است و با نگاه به درون و امكانات داخلي کشور ، هرگونه توسعه اي را به تحو ل هاي روحي و فرهنگي مناسب مرتبط مي داند.این نظریه با تأكيد بر انسان محور بودن توسعه، مي كوشد بامطرح ساختن ويژگي هاي انسان و نقش آن در توسعه، نقش محوري به ويژگي ها ونگرش هاي انساني بدهد و شرط لازم براي دستيابي به توسعه را انسان متحول شده به لحاظ فكري و فرهنگي می داند.( نظر پور، 1379،ص177)

توسعه اقتصادی» عبارت از رشد همراه با افزایش ظرفیت‌های تولیدی اعم از ظرفیت‌های فیزیکی، انسانی و اجتماعی می باشد.. توسعه در لغت به معناى رشد تدريجى در جهت پيشرفته تر شدن، قدرتمند تر شدن وحتى بزر گتر شدن است. بنابراين، توسعه كوشش مستمرى براى كاهش يا رفع مشكلات و نابسامانى هاى مختلف زندگى اجتماعى و انسانى است. ، توسعه فرآيندى است كه در خود تجديد سازمان و جهت گيرى متفاوت كل نظام اقتصادى- اجتماعى را به همراه دارد. توسعه بايد علاوه بر اينكه بهبود ميزان توليد و درآمد را در برداشته باشد، شامل دگرگونی هاى اساسى در ساختهاى نهادى، اجتماعى، ادارى و ديدگا ههاى عمومى مردم است.

هر چند در توسعه اقتصادی مشابه رشد اقتصادی ، رشد کمی تولید حاصل می گردد  اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز متحول شده، نگرش‌ها تغییر می کند ، توان بهره‌برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته، و هر روز نوآوری جدیدی  صورت می پذیرد. به علاوه می‌توان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهاده‌ها نیز در فرآیند تولید تغییر می‌کند

توسعه اقتصادی از یک طرف مفهومی “عینی” است و نه ” ذهنی” . یعنی کشورها به دودسته توسعه یافته و توسعه نیافته قابل تقسیم بوده و این واقعیت عینی باعث طرح مفهوم توسعه شده است. از طرفی توسعه اقتصادی مفهومی “تاریخی “است و نه مفهومی “ازلی و ابدی” . یعنی اصطلاح توسعه اقتصادی از زمانی مطرح می گردد که انقلاب صنعتی ثمر بخشی خود را آغاز نموده است و این اصطلاح همزمان با تحولات مدرن شدن پایه های علمی و فنی تولید مطرح می شود .به عبارتی زادگاه توسعه اقتصادی در بطن همان فرایندی است که امروزه به عنوان انقلاب صنعتی شناخته می شود.(عظیمی ، 1390،ص 176)

توسعه فرآيندی است پيچيده كه در آن جامعه از يك دوره تاريخي به دوره جديدی منتقل مي شود. اين فرآيند در هر مرحله از رشد خويش ابعاد مختلف زندگي را متحول مي سازد.(صالح نیا و همکاران ، 1389،ص72).

برخی از اقتصاد دانان معتقدند که توسعه فرایندی است که دامنه انتخاب انسان ها افزایش می یابد .به عبارتی توسعه با افزایش دامنه انتخاب انسان ، او را در وضعیت مرفه تری قرار می دهد.

بر این اساس برای دستیابی به توسعه باید در كنار عوامل هاي اقتصادى در درون جوامع، عامل هاي فرهنگى نيزمورد توجه قرار گرفته و ارزش هاى پيش برنده توسعه در جامعه تقويت گردد و تحول ارزشی و فرهنگی در جامعه به طور جدی در دستور كار قرار گيرد . برای دستیابی به توسعه پایدار باید ارزش ها و باورهای فرهنگی مناسب با توسعه در جامعه القا و  نهادينه گردد.

 

نقش و اهمیت وقف در اقتصاد 

 

در ادبیات دینی از صرف فزونی وقت و ثروت خود براي دیگران،به معروف یاد می شود و در ادبیات علوم، اعم از اقتصاد،جامعه شناسی، روانشناسی اجتماعی و … به آلتوریسم یا نوع دوستی و در ادبیات اقتصادي از این مسئله در اقتصاد اجتماعی، اقتصاد داوطلبانه، اقتصاد بخش سوم و مانند آن بحث می شود.( جهانیان ، 1390 ،ص80)

وقف در لغت به معنی متوقف کردن و در اصطلاح فقهی به مفهوم حبس کردن اصل مال و آزاد ساختن منفعت آن می باشد. تعریف اقتصادي وقف را می توان تغییر در کاربرد منابع، از بهره برداري فردي به بهره مندي اجتماعی براي نسل حاضر و نسلهاي آینده به شمار آورد که خدمات و یا منافع آن مورد استفاده افراد زیادي قرار می گیرد ( مصباحی مقدم و همکاران ،1390،ص 98)

نهاد وقف در کنار دیگر نهادهاي اقتصاد بخش سوم مانند نهادهاي قرض الحسنه و تعاون یکی از مهمترین معروف هاي دینی است که شخص حقیقی یا حقوقی فزونی ثروت خود رااز مالکیت خود خارج و در اختیار شخصیتی حقوقی به نام موقوفه قرارمی دهد. وقف در طول تاریخ و به مثابه نهاد، هدفهایی دارد که در جهت هدفهاي نظام اجتماعی  فرهنگی اسلام است. تولید معنویت، امنیت، پیشرفت، عدالت و نظم بین الملل هدف هاي اصلی نهاد وقف هستند(جهانیان ،1395،ص92)

وقف  تبدیل مالکیت خصوصی به نوعی از مالکیت عمومی است که بسط آن از ابزار مهم دستیابی به تعادل اجتماعی است.

وقف عامل بسیار مهمی در جلوگیری از تجمع و تمرکز ثروت  در جامعه است.وقف به عنوان یک نهاد فقهی و حقوقی علاوه بر رشد اقتصادی – با توجه به خدماتی که در بخش های  تولیدی ، خدماتی و بازرگانی  قادر به انجام آن است- در توسعه اقتصادی ( تحول دگرگون ساز در بنیان ها و نهادهای اقتصادی ) نیز می تواند تاثیر برجای گذارد و در استقرار عدالت اجتماعی که هدف غایی توسعه اقتصادی در جامعه است  سهم قابل ملاحظه ای ایفا نماید.

توسعه وقف، به عنوان نهادي خصوصی (غیر دولتی ( در اقتصاد اسلامی، از یک طرف موجب افزایش پس انداز و کاهش مصرف بوده و از طرف دیگر این پس اندازها می تواند در نهایت به سرمایه تبدیل شود. سرمایه اي که خود می تواند مولد کالاهاي خصوصی و یا خدمات اجتماعی در حال و آینده بوده و در نتیجه زمینه افزایش تولید ناخالص داخلی را فراهم آورد. همچنین نهاد وقف به دلیل ماهیت خیرخوهانه اي که دارد، موجب تقویت بنیادهاي اجتماعی و روحیه تعاون در جامعه شده که خود منجر به ارتقاء سرمایه اجتماعی و افزایش کارایی کل اقتصاد خواهد شد. ( مصباحی مقدم و همکاران ،1390، ص100)

اوقاف نقش قابل ملاحظه اي در تولید کالاها و خدمات و ایجاد فرصتهاي شغلی داشته اند و بسیاري از کالاهاي عمومی ووظایفی که در دولتهاي مدرن توسط دولت انجام گرفته و هم اکنون یکی از چالشهاي دولتها شده در گذشته از طریق نهاد وقف در جوامع اسلامی انجام می شده است.

در زیر مهمترین آثار وقف در اقتصاد جامعه ارائه شده است.

1-نقش وقف در کاهش اختلافات طبقاتی و به وجود آوردن عدالت اجتماعی

یکی از اهداف اقتصادی دولتها ، توزیع عادلانه درآمد و ثروت است  و وقف می تواند وسیله مناسبی برای توزیع مجدد و حمایت مستقیم و غیرمستقیم از اقشار اسیب پذیر جامعه باشد . بدون انکه هزینه را بر بودجه دولت تحمیل کند.

وقف با توزیع مجدد درآمدبین افراد، جامعه را به سمت توازن اجتماعی هدایت می کند. در وقف بیشتر افراد محتاج و فقیر ذینفع هستند و لذا اگر چه وقف به عنوان یک امر اخلاقی شناخته شده ولی در عمل تأثیر به سزایی در تأمین عدالت اجتماعی دارد وهمچنین از عوارض سوء بی عدالتیهای اجتماعی و شکافهای طبقاتی تا حد زیادی می کاهد.وقف در استقرار عدالت اجتماعی که هدف غایی توسعه اقتصادی در جامعه است  سهم قابل ملاحظه ای ایفا نماید.

2-جبران کمبود خدمات دولتی

هر چند اساس کار دولتها، ایجاد رفاه نسبی مردم و ارائه خدمات ضروری به آنان استوار گشته است ولی بنا به عللی که عموماً به برنامه های کلان دولتها، نوسانات اقتصادی و تجاری و سیاستهای مدوّن سیاسی و اقتصادی، کمبود منابع و…  باز می گردد. دولتها در مقاطعی قادر به هدایت کردن مسیر خدمات رسانی و حمایتهای پوششی نخواهند بودو این بخش در عمل دچار اختلال خواهد شد. در این هنگام موسسات خصوصی نقش بخش دولتی را ایفا خواهند کرد و خلا ناشی از معضل ناتوانی دولت را پوشش خواهند داد.

وقف به اهداف اقتصادی دولتها کمک می کند .وقف می تواند در کاهش کسری بودجه دولت نقش  عمده ای داشته باشد .وقف از طریق ارائه کالاها و خدمات عمومی ، می تواند مخارج دولت در زمینه ارائه اینگونه کالاها را کاهش دهد.اوقاف با کمک در تامین کالاها و خدمات عمومی ، هزینه های دولت را تقلیل و نیاز دولت را جهت استفاده از وجوه استقراضی کاهش می دهد.(بختیاری ،1381 ،ص5)

3- نقش وقف در گسترش مالکیت

در وقف برخلاف انواع مالکیت ها که حرکت از مالکیت عمومی به مالکیت خصوصی است.نوعی مالکیت خصوصی به مالکیت عمومی تبدیل می شود وقف عامل بسیار مهمی در جلوگیری از تجمع و تمرکز ثروت  در جامعه است.

4- نقش وقف در انباشت سرمايه فيزيکي

یکي از مهمترين عناصري که در ادبيات رشد و توسعه از آن به عنوان مهمترين عامل توسعه و حتي تنها عامل توسعه و يا موتور توسعه ياد کرده اند، سرمايه فيزيکي است. برخي از اشکال سرمايه فيزيکي عبارتند از:

1-سرمايه ثابت اقتصادي: اين سرمايه شامل تأسيسات عام المنفعه، وسايل حمل و نقل، راه‌ها، خطوط راه‌آهن، برق، گاز، ارتباطات، ابنيه و ساختمان‌ها است. بدون وجود اين سرمايه‌ها، توليد کالاها و خدمات امکان‌پذير نيست.

2- سرمايه مولد اقتصادي: کالاهاي مصرفي با استفاده از اين سرمايه‌ها توليد مي‌شوند. ماشين‌آلات توليدي، کارخانجات و ادوات کشاورزي نمونه‌هايي از سرمايه‌هايي هستند که در اقتصاد از اهميت زيادي برخوردارند.وقف مي‌تواند به انباشت سرمايه فيزيکي کمک کنند.

وقف به عنوان یک نهاد فقهی و حقوقی علاوه بر رشد اقتصادی – با توجه به خدماتی که در بخش های  تولیدی ، خدماتی و بازرگانی  قادر به انجام آن است- در توسعه اقتصادی ( تحول دگرگون ساز در بنیان ها و نهادهای اقتصادی ) نیز می تواند تاثیر برجای گذارد

بطور کلی مي‌توان براي وقف وظايف گسترده‌تري از قبیل رشد اقتصادي مداوم، کاهش مداوم نابرابري، و حذف فقر مطلق ، ایجاد اشتغال، افزایش مشارکت مردم در امور اجتماعی و..  لحاظ کرد. اين وظايف باعث افزايش انباره ثروت مادي و انساني براي عموم مردم شده و رفاه عمومي را که هدف نهايي نظام اقتصادي اسلام است به ارمغان مي‌آورد.

 

ارتباط فرهنگ و توسعه اقتصادی

 

توسعه در لغت به معناى رشد تدريجى در جهت پيشرفته تر شدن، قدرتمند تر شدن وحتى بزر گتر شدن است. توسعه كوشش مستمرى براى كاهش يا رفع مشكلات و نابسامانى هاى مختلف زندگى اجتماعى و انسانى است.. در توسعه اقتصادی، رشد کمی تولید حاصل خواهد شد اما در کنار آن، نهادهای اجتماعی نیز متحول خواهند شد، نگرش‌ها تغییر خواهد کرد، توان بهره‌برداری از منابع موجود به صورت مستمر و پویا افزایش یافته، و هر روز نوآوری جدیدی انجام خواهد شد. به علاوه می‌توان گفت ترکیب تولید و سهم نسبی نهاده‌ها نیز در فرآیند تولید تغییر می‌کند .در جهان كنونى؛ توسعه اجتماعى به عنوان، ضرورتى بنيادين در زندگى اجتماعى، مورد توجه اكثر جوامع واقع شده است .حركت مطلوب و دس تيابى قطعى به توسعه اجتماعى، نيازمند استقرار زيرساخ تهاى فرهنگى خاصى است كه بدون توجه به آن، تحقق توسعه، كارى مشكل و حتى غيرممكن خواهد بود. بنابراين توسعه در همه شئون اقتصادى، سياسى و اجتماعى زندگى يك جامعه، متكى به فرهنگ آن جامعه است و تا زمانى كه فرهنگ جامع هاى موافق با توسعه و پيشرفت نباشد، پيشرفت آن جامعه ميسر نخواهد بود.

فرهنگ درحوزه های مختلف علوم انسانی به معانی بسیار متفاوت و متنوعی مورد استفاده قرار می گیرد . در یکی از این تعاریف فرهنگ به مجموعه ای از باورها ، آرا و عقاید گفته می شود که دارای دو ویژگی باشد”1) اولا مورد قبول و پذیرش اکثریت جامعه باشد و 2) پذیرش این آرا و عقاید الزاماً در گرو اقناع کردن و یا اقناع شدن در یک بحث و بررسی علمی نباشد .(عظیمی ، 1390)

فرهنگ را از جهتى به دو بخش ” فرهنگ مادی و فرهنگ معنوی ” تقسیم بندی می نمایند. فرهنگ مادى به مجموعة پديده هايى اطلاق مى گردد كه محسوس، ملموس و قابل انداز ه گيرى با  موازين كمى و علمى است. فرهنگ مادی در برگیرنده كليه دستاوردهاى مادى يا تكنولوژيكى از قبیل ابزارهاى كار، وسايل صنعتى و كشاورزى، لوازم خانگى، فنون پزشكى، وسايل توليدى و … است . فرهنگ معنوی ( غیرمادی ) مشتمل بر موضوعاتى است كه جنبه كيفى داشته و با موازين كمى قابل اندازه گيرى نمی باشند. آداب و رسوم، اعتقادات ، اخلاقيات، باورها،ارزشها ، آثار ادبى و هنرى، فكرى و دانستنى هاى عامه از اجزاء فرهنگ معنوی هستند .

یکی از ویژگی این مجموعه باورهای فرهنگی، تفاوت در منشاء این باورها است و لزوما مجموعه ای هماهنگ ، همساز و یکدست نیست .برخی باورها و نگرش های  فرهنگی متکی بر اصول و فروع مذاهب در جوامع مختلف است .برخی ریشه در شرایط ویژه آب و هوایی یا شرایط اقتصادی جامعه داشته و برخی از آنها از مطالعات و بررسی های علمی سرچشمه می گیرد.دومین ویژگی باورهای فرهنگی این است که شکل گیری آن نیازمند زمان است . سومین ویژگی آن دلالت بر این موضوع دارد فرهنگ در دوره های تاریخی مختلف با یکدیگر متمایز است.

فرهنگ، امرى ذاتى و انتسابى نيست ، بلكه امرى اكتسابى است كه به وسيله محيط اجتماعى از جمله؛ خانواده، همسالان، دوستان، نظا مهاى آموزشى، رسان ههاى جمعى و غيره به وى انتقال داده می شود تا با فراگيرى و درونى كردن آن، راه و روش زندگى اجتماعى مطلوب جامعه خود را فراگرفته و با جهت دهى به كليه رفتارها و فعاليت هاى فردى و اجتماعى خود، زمينه رشد و تعالى وى فراهم شود.

تجربه هاي دهه هاي اخير توسعه حاکی از آن است که توسعه در سرمايه، فناوري ، میزان صادرات ، تولید و درآمد خلاصه نمى شود، بلكه مهمترين ركن توسعه يك كشور ، باورهای فرهنگی ، سطح آموزش در جامعه، نوع نگرش به مسائل، پذيرش نظم اجتماعى، علاقه به پيشرفت و خلاقيت و .. است و امكانات كشور هر قدر هم افزايش يابد، سرانجام نوع نگرش و فعاليت مردم آن چگونگى توسعه را تعيين خواهد كرد. عناصر توسعه گرا و تحول خواه موجود در فرهنگ هر جامعه به عنوان سرمايه های فرهنگي آن جامعه، پشتوانه ای مؤثر برای توسعه محسوب مي شود.

انسان در جايگاه عامل توسعه، نقش مهم و حساسى در فرايند توسعه ايفا مى كند. از آنجا كه وي موجودى انديشمند و مختار است، زمانى می تواند از عهده اين نقش به خوبى برآيد كه فرهنگ متناسب با توسعه، در وی نهادینه گردد وگرنه حركت و اقدام توسعه اى از وي به كندى صورت خواهد پذيرفت.

فرهنگ پایه و اساس رفتارهای انسانی را شکل می دهد و بخش قابل توجهی از رفتارهای اقتصادی  نیز بر این بنیان استوار است .توسعه اقتصادی که مستلزم انجام رفتارهای خاص و ویژه در زمینه ها ی مختلف زندگی انسانی است ،به فرهنگ و وابستگی های فرهنگی وابستگی زیادی دارد .حركت مطلوب و دستيابى قطعى به توسعه اجتماعى نيازمند استقرار زيرساختهاى فرهنگى خاصى است كه بدون توجه به آن، تحقق توسعه مشکل  خواهد بود.

چنان كه فرهنگ جامعه اى ضد توسعه باشد،اين فرهنگ منجر به اعمالى از سوى اعضاى جامعه خواهد شد كه نه تنها در مسير توسعه و پيشرفت، ضرورى است كه فرهنگ آن جامعه، موافق با توسعه باشد. بنابراين بسترى كه بايد براى اصلاح امور فراهم شود، بستر فرهنگ است(منافی شرف اباد و زمانی ، 1391 ،ص136)

در جهان كنونى؛ توسعه اجتماعى به عنوان  ضرورتى بنيادين در زندگى اجتماعى، مورد توجه اكثر جوامع واقع شده و همه مى كوشند تا با اتخاذ تدابير متناسب به طراحى و اجراى نظام توسعه اى خود، همت گمارند. حركت مطلوب و دستيابى قطعى به توسعه اجتماعى، نيازمند استقرار زيرساختهاى فرهنگى خاصى است كه بدون توجه به آن، تحقق توسعه، كارى مشكل و حتى غيرممكن خواهد بود. بنابراين؛ توسعه در همه شئون اقتصادى، سياسى و اجتماعى زندگى يك جامعه، متكى به فرهنگ آن جامعه است و تا زمانى كه فرهنگ جامع هاىموافق با توسعه و پيشرفت نباشد، پيشرفت آن جامعه ميسر نخواهد بود.

توسعه اقتصادی مجموعه بهم پیوسته ای است و تحقق آن مستلزم سلامت تمامی اجزای مجموعه است . اجزای این مجموعه عواملی مانند فرهنگ مناسب ، آموزش مناسب ، مدیریت و نظام اقتصادی مناسب و انباشت سرمایه می باشد .در این مسیر هرکدام از اجزاء اگر بدرستی کارنکنند توسعه محقق نمی شود ( عظیمی ، 1390، ص178)

بطور کلی  تغییر در نگرش ها ، ارزشها در جامعه یکی از موارد مهم و اثر گذار بر توسعه می باشد .بطور کلی توسعه درگرو چهار تحول اساسی در چهار حوزه اصلی زندگی ( حوزه فرهنگی ، اجتماعی ، سیاسی و اقتصادی ) است . یکی از مهمترین تحولات لازم در این مسیر  تحولات فرهنگی و تغییر درنگرش افراد جامعه می باشد و گفته می شود تحول فرهنگی در فرایند توسعه  از اساسی ترین تغییرها می باشد ..با توجه به اهمیت موضوع  وقف  در جامعه لازم است از طریق اتخاذ سیاستها و برنامه ریزی های مناسب، نسبت به فرهنگ سازی در این زمینه اقدام نمود.

بطور خلاصه  تحول فرهنگی از طریق  خط مشی های زیر در جامعه انجام می گیرد :

 

1آموزش عمومی  

هدف كلى آموزش و پرورش در هر جامعه اى تربیت انسانها مطابق با  الگوى اعتقادات و ارز شهاى فرهنگى، دينى، اجتماعى، سياسى آن است  و هدف دارد تا انسانى متناسب وشايسته آن جامعه تحويل دهد. نظام آموزش و پرورش، حكم زيرساخت و پايه نخستين، در شكل گيرى فرهنگ عمومى و باورهاى ملى را داراست؛ زيرا كودكانى كه از آغاز ورود به مرحله فراگيرى، واردمجموعه هاى آموزشى و پرورشى مى شوند، در مرحله اى قرار دارند كه افكارشان بتدريج شكل مى گيرد.

سلامت و پويايى جامعه تا حد زيادى به وجود افرادى وابسته است كه براى مشاركت در امور اجتماعى و سياسى، احساس تعهد و مسئوليت كنند و براى تصميم گيرى و عمل درعرصه هاى اجتماعى از آگاهى و مهارت لازم برخوردار باشند. چنانکه اشاره شد فرهنگ به مفهوم مجموعه آرا و عقاید مورد قبول نسبی جامعه ،درحقیقت بیان کننده شخصیت افراد است . شخصیت افراد هم در سنین کودکی و نوجوانی(شکل می گیرد .. فرهنگ سازی برای توسعه اقتصادی و تحول نیازمند این است که در خانه و مدرسه به طور جدی الگو سازی فرهنگی مورد توجه قرار گیرد.

در اینجا تاکید بیشتر بر جنبه پرورشی نظام آموزشی است و نه جنبه آموزشی . مدرسه باید باور و علاقه به علم ، کار ، عدالت ، حس نظم پذیری جمعی ، احترام به حقوق دیگران، کمک به دیگران  و …را در افراد پرورش دهد .در مسیر توسعه اقتصادی و تحول در جامعه یکی ازجاهایی که باید به شدت مورد توجه قرار گیرد مدارس ابتدایی و راهنمایی است . باورهای فرهنگی مناسب توسعه اقتصادی را در این مقطع می توان در افراد نهادینه کرد. باورهایی مثل علاقه به کارو تلاش ، نظم پذیری ، کارتیمی ، همکاری و تعاون ، فرهنگ تولیدی ،  توسعه فرهنگ کمک و وقف و …باید از این دوران آغاز گردد.نکته قابل ذکر آن است که از طریق اصلاح نگرش افراد در مدارس ، می توان به اصلاح ویژگی های فرهنگی خانواده ها نیز پرداخت .هر تغیر و بهبودی در مدارس از طریق دانش آموزان سریعا به نحو موثری وارد خانواده ها می شود. بنابراین یکی از استراتژیهای ویژه برای توسعه اقتصادی  توجه به مدارس می باشد.باید  تخصیص منابع در این زمینه تغییر کرده و مدارس را به سوی پرورش انسانها با ویژگی های لازم برای توسعه اقتصادی هدایت گردند.

 

2الگوسازی فرهنگی مناسب درکل جامعه

یکی از سیاستهای مهم در تحول فرهنگی الگوسازی مناسب و ارج نهادن به موضوعاتی مانند وقف در جامعه می باشد .باید از طریق الگوسازی علمی به افراد نشان داد که جامعه در عمل از چه شخصیت هایی استقبال می کند و به عبارتی جامعه چه الگویی را برای فرزندان ارائه می کند.

براساس این استراتژی با فراهم آوردن مثالهای واقعی باید به جامعه نشان داد که آنچه مورد نیاز و احترام است  شخصیتها و رفتار ممتاز فرهنگی است .برای اینکار باید شرایطی را فراهم کرد که این بخش مورد توجه اصلی قرار گیرد .باید به صورت منسجم و منظم با طرح شخصیتهای فرهنگی و رفتار فرهنگی نمونه و با نشان دادن احترام عملی به این شخصیتها و رفتارها ، الگوی مناسب را برای مردم فراهم ساخت.

در این خصوص بمنظور ارتقاء فرهنگ وقف درجامعه بخصوص جوانان ، ارج نهادن و احترام به واقفین باید در سرلوحه کار قرار گیرد و زمینه و بسترلازم برای معرفی افراد واقف بمنظور ایجاد انگیزه در بین افراد جامعه فراهم گردد.

 

نتیجه گیری

رشد و توسعه اقتصادي یکی از اهداف اساسی در جوامع مختلف می باشد. در ادبیات اقتصادی، عوامل مختلف موثر  بر رشد و توسعه اقتصادی مطرح شده اند. عواملی مانند داده ها و مواهب طبيعي ،رويكرد تاريخي در مراحل توسعه و جهش هاي فن آوري مطرح می شود  .یکی از رویکرد ها در توسعه ، تفاوت هاي فرهنگي و نهادي در کشورها می باشد .در اين نگرش، عنصر كليدي در توسعه کشور، بيش از هر چيز در گروتمهيدات فرهنگ مناسب  تلقي مي شود . البته این امر به مفهوم ناديده گرفتن تاثير متغيرهاي اقتصادی دیگر نمی باشد .در این رویکرد فرهنگ – مجموعه باورهای فرهنگی – به عنوان پایه و اساس شکل دهنده رفتارهای انسانی به شمار می رود و لذا بخش قابل توجهی از رفتارهای اقتصادی نیز بر این بنیان استوار است .

بين توسعه و فرهنگ، ارتباط مثبت و قوی  برقرار است . توسعه اقتصادي كه مستلزم انجام رفتارهاي خاص و ويژه در زمينه هاي مختلف زندگي انساني است به فرهنگ و باورهاي فرهنگي وابستگي دارد.

با توجه به اهمیت وقف  در جامعه ، ارتقاء فرهنگ آن  می تواند در رشد و  دستیابی به توسعه پایدار کشور نقش مهم داشته باشد. یکی از الزامات اساسی برای دستیابی به توسعه ،تحول فرهنگی در جامعه مي باشد.تحول فرهنگی و تغییر در نگرشهای افراد از طريق آموزش عمومی متناسب و تقویت ارزشهایی از قبیل نظم پذیری ، داشتن روحیه کارتیمی، ارتقاء فرهنگ کار و کارآفرینی ، توجه به خانواده ها و فرهنگ سازی در خانواده هاو همچنین الگوسازی فرهنگی مناسب در جامعه و مواردي از اين قبيل صورت مي گيرد. احترام به افراد فعال درحوزه وقف ،حفظ جایگاه و منزلت این افراد و الگوسازی فعالیت های این افراد براي سایر افراد جامعه بخصوص کودکان و نوجوانان مي تواند در ترویج و توسعه فرهنگ وقف  نقش موثری در جامعه داشته باشد.

 

منابع:

 

  • بستانی ، ر. حیدری، ع و صدیقی، ح ، بررسي عوامل مؤثر بر ترويج و توسعه فرهنگ تعاون در استان سيستان و بلوچستان،تعاون، سال بيستم، شماره 210 و211،1388، صفحات 35-53.
  • بختیاری ص ،،وقف و نقش آن در توسعه اقتصادی و اجتماعی ، میراث جاودان ، شماره 40-39 ،1381، صفحات 4-11.
  • جهانیان،ن. ،جایگاه نهاد وقف در اقتصاد بخش سوم،فصلنامه علمی پژوهشی اقتصاد اسلامی،سال شانزدهم، شماره 6، 1395،صفحات 79-106
  • جهانیان .ن، جايگاه وقف در توسعه اقتصادي،سایت http://rasekhoon.net.
  • صالح نیا، ن.دهنوی،ج وحق نژاد ، ا ، نقش فرهنگ در توسعه اقتصادى،ماهنامه مهندسي فرهنگي سال چهارم شماره43 و 44، 1389، صفحات 79-66.
  • عظیمی، ح. ، مدارهای توسعه نیافتگی در اقتصادایران، چاپ دوازدهم،1390، نشر نی .تهران
  • فاطمی،م. ، بررسي راهكارهاي تحول فرهنگي موثر در توسعه تعاون در جامعه، اولین همایش «مدرسه تعاونی، اقتصاد مشارکتی، 1395، تهران
  • کوهی ، ک. ، راهکارهای ارتقاء فرهنگ تعاون مطالعه موردی استان آذربایجان شرقی ، مجله تعاون , سال بیستم ،1388، شماره 202 و 203
  • متوسلی، م. ، توسعه اقتصادی،انتشارات سمت،1387، تهران.
  • مصباحی مقدم، غ.میسمی،ح.عبدالهی،م.قائمی اصل،م، وقف به مثابه منبع تامین مالی خرد اسلامی ارائه الگوي تشکیل موسسات تامین مالی خرد وقفی در کشور،فصلنامه علمی پژوهشی، پژوهشهاي رشد و توسعه اقتصادي، سال دوم، شماره پنجم، 1390،صفحات 91-130.
  • منافی شرف آباد.ک ،و زمانی.ا، نقش نظام آموزش و پرورش در توسعه فرهنگى جامعه،مهندسی فرهنگی ،سال هفتم ،1391، شماره 73 و 74 ، صفحات 134-151.
  • نظرپور،م ، گستره اثرگذاري فرهنگ اسلامي بر توسعه اقتصادي،فصلنامه علمي پژوهشي اقتصاد اسلامي،سال دهم، شماره 38، 1390،صفحات 175-200.
  • نورمحمدی،خ، ، اقتصاد ایران ،توسعه برنامه ریزی، سیاست و فرهنگ، مجموعه مقالات و سخنرانی های دکتر حسین عظیمی 1391، نشر نی ، تهران.
  • هدایتی ،ع ،نقش وقف در توسعه اقتصادی اجتماعی کشورها ، میراث جاودان ،سال هفدهم. ،1388، شماره 67.، صفحات 76-81.

 

 

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *