بررسی و آسیب شناسی فعالیت موسسات خیریه و تعیین عوامل موثر بر بهبود عملکرد آنان
مجید فولادیان[1]
چکیده
امروزه خیریه ها با فعاليت هاي غير دولتي و غير انتفاعي و داوطلبانه در جهت رفاه و خدمات عمومي به انجام فعاليت مي پردازند و هدفشان كاهش دردها و افزايش منافع فقرا و محيط زيست و تأمين خدمات اجتماعي مي باشد . خیریه ها در ايران به دليل نوپايي خود دچار مسائل و مشكلاتي هستند ، اگر چه در نگاه اول ، همواره بحث هايي چون « كمبود اعتبار و مسائل و مشكلات مالي » به عنوان نقطه سنگيني موانع موجود در راه فعاليت اين سازمان ها خودنمايي كرده است اما به نظر مي رسد مهمترين مسائل پيش روي آنها مربوط به مشكلات درون خود سازمانها مي باشد . مشكلاتي كه با توجه به ساختار سازمانها طبيعي مي نمايد ولي مي توان با به كارگيري راهبرد هاي مناسب و اثر گذار براي غلبه بر آنان ، موجبات كارآيي هر چه بيشتر سازمانهاي مردم نهاد را فراهم نمود و آسيبها را شناسايي و آنها را مرتفع كرد تا زمينه هاي رشد و شكوفايي اين سازمانهاي مردم نهاد را نظاره گر باشيم.هدف اصلی در این تحقیق بررسی آسیب ها و چالشهای پیش روی موسسات خیریه استان خراسان رضوی است. بر این اساس به بررسی دلایل و چرایی ناکارآمدی این موسسات در استان پرداخته شده است. برای تحقق اهداف تحقیق حاضر با مسئولین 23 موسسه خیریه در سطح شهر مشهد مصاحبه های عمیق صورت گرفته است. نتایج مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری داده محور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است
بر نتایج پژوهش میتوان عملکرد سازمان های دولتی را در سه سطح عاملیتی، فرایندی و ساختاری مورد بررسی قرار داد.در سطح عاملیتی نوع فعالیت سازمان های خیریه مورد مؤسسات مورد بررسی دارای مدیران و کارکنان توانمند و دارای از خود گذشتگی و ایثار می باشند. در سطح فرایندی با مباحثی همچون کیفیت مالی، کیفیت اطلاع رسانی و عوامل مربوط به مردم رو به رو هستیم.کیفیت مالی مؤسسات خیریه مورد بررسی نامطلوب،کیفیت اطلاع رسانی ضعیف و استقبال مردم خوب و اعتماد مردم به این مؤسسات کم می باشد. شاید در کنار هم قرار گرفتن استقبال زیاد مردم از مؤسسات خیریه و اعتماد کم مردم به مؤسسات خیریه نشان گر عدم توافق در خیرین برای کمک به مؤسسات خیریه می باشد.در سطح ساختاری نیز با ارتباط مؤسسات خیریه با سایر نهاد و سازمانهای دولتی و تأثیر این مؤسسات بر سیاست ها و برنامه های دولت رو به رو هستیم. همانطور که داده های مستخرج از مصاحبه ها نشان می دهد ارتباط مؤسسات خیریه با سازمان های دولتی ضعیف و نامناسب است.
کلمات کلیدی: موسسات خیریه،آسیب شناسی، عاملیت، فرایند، ساختار
مقدمه و طرح مسئله
جمعيت شهرنشين دنيا در فاصله سالهاي1970 تا پايان قرن بيستم، با جهشي بيسابقه رشد يافته است. اين مسأله در كنار ضرورت وجود امكانات، درخواستها و نيازها، تغيير نقش ساكنين شهر به ”شهروند“ را در مطالعات شهري به موضوعي محوري بدل ساخته است. چنانچه بخواهيم در توسعه شهرها، پاسخگوي احتياجات امروزين باشيم و سهم نسلهاي آينده از منابع را نيز در نظربگيريم، بايستي اداره شهرها را برپايه مشاركت آگاهانه شهروندان تعريف و برنامهريزي كنيم. اين برنامهريزي اقتضا ميكند كه نهادهاي غيردولتي به عنوان شريك و نه رقيب در امور مربوط به اداره شهرها مشاركت داشته باشند. همچنين، با اعمال سياست تمركززدايي، قدرت تصميمگيري اجتماعات محلي افزايش يابد و توانمندسازي در سطوح پائين و اطلاعرساني و فضاي امن از بالا فراهم شود.
امروزه، پيروان نظريهها و ديدگاههاي مختلف توجه خود را به حمايت از مشاركت تمام افراد در اداره امور جامعه معطوف ساخته و در پي ايجاد بستر مناسب و يافتن الگوهاي مشاركتي براي اين بستر و شهروندان هستند. همانگونه كه از معناي كلمه شهروند ميآيد، در كليترين برداشت شهروند فردي ساكن شهر است كه قوانين، دستورالعملها و اصول تدوين شده شهر، سكونت او را به رسميت ميشناسد. اما بررسيهاي تاريخي نشان ميدهد كه شهروندي در هر زمان و هركجا به شكل واقعي پا گرفته، متضمن حقوقي مورد قبول اكثريت جامعه بوده است. اما در كنار آن داراي وظايفي نيز هست كه براساس ارزشها و قواعد هر جامعه مشخص ميشوند. نكته مهم در برخورداري از حقوق و انجام وظايف، مشاركت است. مشاركت فعال پايه و اساس شهروندي است و چنانچه ساكنين شهري از مشاركت فعال و همه جانبه محروم باشند، نميتوان آنان را شهروند به حساب آورد. در حقيقت، مشاركت تعريفكننده شهروندي، جزئي از حقوق و رمز انجام وظايف شهروندي است.
نكته قابل تأمل در راستاي تبديل افراد به شهروندان مشاركت جو آن است كه سياست گذاري ها، برنامه ريزي ها، و طراحي الگوها متناسب با مقتضيات جامعه باشد. بدين معنا كه ابتدا بايستي شناخت مناسب نسبت به جامعه و شرايط آن و نگرش ها و رفتارهاي افراد به دست آورد و سپس مطابق با آن و برحسب اولويت ها اقدام به برنامه ريزي و طراحي الگوها نمود.
جامعه ايران نيز در زمينه مشاركت از ويژگي خاصي برخوردار است كه بدون شناخت آنها نمي توان اقدام به ارائه الگوها نمود. از منظر برخي صاحبنظران (پيران، 1376) به دلايل گوناگون تاريخي و فرهنگي مشاركت اجتماعي داراي تناقضي ريشه دار است. اين تناقض نشان مي دهد كه ايرانيان در عرصه هاي غيررسمي و خصوصي سخت مشاركت جو بوده اند، ليكن در عرصه هاي رسمي، مشاركت جو هستند. از طرفي ديگر، اينگونه همكاري ها و مشاركت ها در بسياري از اين عرصه ها مبتني بر اجبار و غيرانتخابي بوده است. اين نكته معناي فني و تخصصي مشاركت اجتماعي را با خصايص هدفمند بودن، آزادي انتخاب و … بسيار پيچيده مي سازد. اين پيچيدگي نشانگر وجود پيش شرط ها و الزامات خاص است كه بايستي شناسايي شوند.
تشکيل موسسه خيريه تجلي حس نوع دوستي است که در جاي جاي ايران قابل مشاهده است به گونه ايي که امروزه در ايران بيش از 70 هزار موسسه خيريه به ثبت رسيده است و صدها و شايد هزاران موسسه مشابه ديگرنيز به صورت غير قانوني به فعاليت خود ادامه مي دهند.
در دنيا نيز موسسات خيريه در چارچوب سازمان هاي غير دولتي موسوم به “مردم نهاد” تعريف مي شوند که تعداد آنها مثلا در امريکا ويا هند به بيش از دو ميليون مورد مي رسد و در حوزه هاي مختلف مشغول فعاليت هستند .براي مثال در کشورهاي غربي بعد از آغاز و ادامه بحران اقتصادي که به افزايش فقر و بي خانمان ها منجر شده ؛اين موسسات پوشش اين افراد را در خلائ ناتواني دولت ها به عهده گرفته اند .شايد بتوان گفت مهمترين درسي که مي توان از اين موسسات مردم نهاد خارجي گرفت ، اين است که معمولا اين موسسات حول يک هدف مشخص شکل مي گيرند و همه کساني که در آن مورد تجربه و تخصص دارند گردهم مي آيند و از مزيت هاي مطلق و نسبي خود براي پيشبرد هدف بهره مي گيرند.به عبارت ديگر موسسه ها و نهادهاي خيريه غرب نيز همانند ساير تشکلاتشان تخصصي شده اند و همين امر به قوام و دوام آنها کمک کرده است.
وجود يک چنين پيشينه اي ايجاب مي کند که در راه اندازي يک موسسه خيريه يا مردم نهاد دستکم دونکته را در نظر گرفت.
نخست اهميت روز افزوني است که اين موسسات با روند جهاني شدن پيدا مي کنند و اين ايجاب مي کند که براي فعاليت در اين نهادها بايد ديد فراخ و گسترده داشت و به عبارتي ” جهاني” فکر کرد اما” محلي ” عمل نمود.
دوم اينکه بايد يک آسيب شناسي از موسسات خيريه رايج در کشور کرد تا با بررسي نتايج آن از عواملي که باعث رکود در فعاليت اين سازمان ها مي شود پرهيز کرد و در مقابل از تجارب مثبت و مفيد آنها بهره گرفت .چنانکه گفته مي شود” گذشته چراغ راه آينده است”. لذا در این تحقیق به بررسی آسیب شناسانه این نهادها می پردازیم و راهکارهای عملیاتی افزایش کارآیی آنها را ارائه خواهیم کرد.
اهمیت و ضرورت
امروزه موسسات خیریه به منزله شاخهاي از بخش سوم، در كنار بخشهاي دولتي و خصوصي سر برافراشتهاند و به سرعت در حال توسعه و گسترش ميباشند. بخش سوم اصطلاحي است براي بيان بخشي كه متفاوت با بخشهاي خصوصي و دولتي و داراي ماهيتي داوطلبانه است. بخش سوم فاصله ميان دولت و مردم را با تشكلي مردمي پر ميكند و اهدافي را كه نه دولتي و نه انتفاعي است، دنبال مينمايد. خیریه ها به عنوان سازمانهاي غيردولتي، شاخهاي از خانواده بخش سوم هستند كه به صورت سازمانهاي غيرانتفاعي، سازمانهاي خيريه، سازمانهاي بشردوستانه و سازمانهاي داوطلبانه ايجاد شده و توسعه يافتهاند. در بسياري از كشورها به سازمانهاي غيردولتي به منزلهي ركني از جامعه مدني نگريسته ميشود و ساير سياستگزاران بر اين باورند كه با رشد اين نوع سازمانها از بازارگرايي و دولتگرايي بيش از حد كه از بحرانهاي امروز دنياست، كاسته شده و نوعي تعادل بين بخشهاي مختلف جامعه ايجاد ميگردد.
مديريت توسعه در رويكرد جديد خود در كشورهاي در حال توسعه نيازمند همكاري و همياري ميان بخشهاي خصوصي، دولتي و سازمانهاي غيردولتي است. در توفيق برنامههاي توسعه نقش مشاركت مردمي بسيار مؤثر و تعيينكننده است. در واقع هر كشوري ميبايد راهكارهاي توسعه خود را خود طراحي كند و بنا به مقتضيات و شرايط خاص و با بهرهگيري از توانمندسازي انساني كه معطوف به مشاركت نيروهاي بومي و متخصص كشورهاست، مديريت توسعه را به حركتي مردمي تبديل كند. سازمانهاي غيردولتي نيز در اين شرايط جايگاه عمدهاي در توسعه پيدا كردهاند، زيرا سازمانهاي مذكور ميتوانند با ايفاي نقشها و كاركردهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي، بخش دولتي را در امور توسعه ياري دهند و بطور موثري در فرآيند توسعه عمل كنند. سازمانهاي غيردولتي با ساختارهاي انعطافپذير و گستردگي و پراكندگي در نقاط دوردست كشور قادر به انجام بسياري از فعاليتها هستند، كه دولتها و بخش خصوصي توانايي انجامدادن آنها را ندارند.
امروزه خیریه ها با فعاليت هاي غير دولتي و غير انتفاعي و داوطلبانه در جهت رفاه و خدمات عمومي به انجام فعاليت مي پردازند و هدفشان كاهش دردها و افزايش منافع فقرا و محيط زيست و تأمين خدمات اجتماعي مي باشد . خیریه ها در ايران به دليل نوپايي خود دچار مسائل و مشكلاتي هستند ، اگر چه در نگاه اول ، همواره بحث هايي چون « كمبود اعتبار و مسائل و مشكلات مالي » به عنوان نقطه سنگيني موانع موجود در راه فعاليت اين سازمان ها خودنمايي كرده است اما به نظر مي رسد مهمترين مسائل پيش روي آنها مربوط به مشكلات درون خود سازمانها مي باشد . مشكلاتي كه با توجه به ساختار سازمانها طبيعي مي نمايد ولي مي توان با به كارگيري راهبرد هاي مناسب و اثر گذار براي غلبه بر آنان ، موجبات كارآيي هر چه بيشتر سازمانهاي مردم نهاد را فراهم نمود و آسيبها را شناسايي و آنها را مرتفع كرد تا زمينه هاي رشد و شكوفايي اين سازمانهاي مردم نهاد را نظاره گر باشيم.
هدف اصلی در این تحقیق بررسی آسیب ها و چالشهای پیش روی موسسات خیریه استان خواهد بود. بنابراین بر این اساس به بررسی دلایل و چرایی ناکارآمدی این موسسات در استان خواهیم پرداخت .
ادبیات و چارچوب مفهومی
قرن بیستویکم را قرن مشارکت و سازمانهای غیردولتی نام نهادهاند؟ بدان جهت که جهان پیچیده و پرمخاطره آینده، تواناسازی آحاد مردم و مشارکت فعال آنان را در تمامی عرصهها طلب میکند. جهان تنها در پرتو مشارکت فعال تمای جوامع، تنگناهای آینده بشریت را پشت سر خواهد گذاشت. در این میان گسترش مشارکت در کشورهایی که به دلایل تاریخی و سیاسی، فعالیت کمتری در عرصههای مشارکتی داشتهاند، ضرورتی اجتنابناپذیر است. واژه سازمانهای غیردولتی اولین بار توسط سازمان ملل متحد استفاده شد. منظور این سازمان دستهای از سازمانهاست که در سطح بینالمللی، منطقهای، ملی و یا محلی بدون کنترل دولت فعالیت میکنند.
سازمانهای غیردولتیف تشکلی سازمانیافته، مستقل، داوطلبانه، منعطف، دموکراتیک، غیرسیاسی، خیریهای، نوع دوستانه و غیرانتفاعی است که فعالیتهای خود را برای کمک به تقویت بنیه اجتماعی و اقتصادی گروههای حاشیهای، حل معضلات عامه و یا مسائل قشر خاص متمرکز کرده است. سازمان غیردولتی، به انجمن، جامعه، بنیاد، مؤسسه خیریه، اتحادیه غیرانتفاعی و یا سایر اشخاص حقوقی با نامهای مشابه اطلاق میشود که در نظام قانونی خاص خود، جزئی از حاکمیت (دولت) محسوب نشده و به منظور کسب درآمد فعالیت نمیکنند و نباید و نمیتوانند سود حاصله از بین اعضا تقسیم کنند.
در جامعهشناسی سیاسی، انجمنها داوطلبانه جزئی از نیروهای اجتماعی هستند که حد واسط بین حوزه اقتصادی و سیاسی بوده و بخش اصلی حوزه عمومی را میسازند. این سازمانها ابزارهای اعمال نظر و اثرگذاری مردم بر دو حوزه دیگر میباشند(سرایی و قاسمی، 28:1381) به عبارت دیگر گروهی از افراد که به طور داوطلبانه و با هدف غیرانتفاعی گردهم میآیند و در سطح محلی، ملی یا بینالمللی فعالیت میکنند(سازمان ملل،1992). پس تشکل غیردولتی عبارت است از نهادی مستقل، بدون وابستگی به دولت، که به دست افرادی خیرخواه و بشر دوست اداره میشود. آنها برای انجام هدفی مشترک و معین گرد هم آمدهاند تا خدمات مشصی را به صورت داوطلبانه و غیرانتفاعی انجام دهند و نسبت به مردمی که برای خدمت به آنان اعلام موجودیت نمودهاند احساس مسئولیت کنند( نمازی، 259:1380). سازمانهای غیردولتی، دارای کارکردهای زیادی هستند که ناشی از نوع ساختار و ماهیت داوطلبانه آنهاست. کارکردهای سازمانهای غیردولتی را میتوان به صورت: 1ـ اطلاعرسانی، 2ـ پایداری تولید و مصرف، 3ـ بسیج مردم (جلب مشارکتهای مردمی) 4ـ ایجاد، گسترش و تقویت هماهنگی بین بخشهای دولتی و مردم، 5ـ گسترش نظارت عمومی 6ـ ارزیابی و پروژهها و فعالیتهای عمومی، 7ـ گسترش و تقویت ارتباطات بینالمللی، 8ـ بسیج منابع(جلب سرمایه) 9ـ افزایش بهرهروی ردهبندی نمود(سرنی، 1988). به چهار جزء اصلی درفرآیند توسعه اشاره میشود که سازمانهای غیردولتی به طور مؤثری میتوانند در انجام دادن آنها ایفای نقش کنند که عبارتند از: 1ـ جهت دادن به تلاشهای افراد برای تحقق اهداف 2ـ تأکید بر ایجاد تغییر در جامعه 3ـ رعایت اصول ارزشی در امر توسعه 4ـ استمرار در امر توسعه(توماس،1999).
این سازمانهای باید واجد صلاحیتها و شایستگیهای حرفهای باشند تا بتوانند با اثربخشی اهداف خود را تحقق بخشند. گاهی این صلاحیتها در اعضای سازمان وجود دارد و گاهی نیز باید این تخصصها را از خارج سازمان به صورت مشاورهای موقتی تأمین کرد؛ لیکن اتکای آنها بر منابع داخلی و محلی و منطقهای باشد و سپس از مناقع خارجی که تعهدات محدودهکنندهای را ایجاد نمیکنند، استفاده نمایید(لوئیز،2001). نوآوری وخلاقیت و ارائی ایدههای نو در اثر بخشی سازمانهای غیردولتی نقش عمدهای ایفا و بقای این سازمانها را تأمین میکنند. اگر سازمان های غیردولتی نتوانند خود را با شرایط روز تطبیق دهند و برای باقی ماندن در عرصه رقابتی، از نوآوری و خلاقیت بهرهای نداشته باشند، محکوم به زوال خواهند بود. این سازمانهای به علت کوچکی و استقلال عمل بسادگی میتوانند ایدههای نو را مطرح کرده، بیازمایند و به کارگیرند و این مزیتی است که سازمانهای بزرگ و دیوانسالار در آن محروماند.
نکتهای که در ارتباط با نقش سازمانهای غیردولتی و رابطه دولت در این زمینه باید اشاره شود، این است که هیچگاه زمینه فعالیت سازمانهای غیردولتی به اندازهای نخواهد بود که به آنها اجازه دهد تا به تدریج دولت را از صحنه خارج، و رفته رفته نیروهای نئولیبرال را در جامعه گسترش دهند.
از طرفی، بسیاری از سازمانهای غیردولتی با این فرض کار میکنند که دولتها باید تعهداتی را قبول کرده و مسئولیت اقداماتی را که آنها انجام میدهند و یا ناکام در پیاده کردن آنها میباشند، بر عهده گیرند. از طرفی، در رابطه فعالیت بخش دولت و بخش سازمانهای غیردولتی در جامعه و عرصههای مختلف، همواره چهار الگو وجود داشته که طی آن، نحوه فعالیت سازمانهای غیردولتی در کنار دولت به خوبی مشخص شده است. این چهار الگو بدین قرار میباشند: 1ـ الگوی ایستا، که با ویژگی فعالیت محدود دولت و یک بخش ضعیفتر سازمانهای غیردولتی مشخص میشود 2ـ الگوی آزاد، که با ویژگی فعالیت محدود دولت و یک بخش قوی سازمانهای غیردولتی مشخص میشود؛ 3ـ الگوی دموکراتیک اجتماعی، که مشخصه آن، درگیری وسیع دولت در فعالیت رفاه اجتماعی و درگیری محدود بخش سازمانهای غیردولتی میباشد؛ و در فرجام 4. الگوی انبازی و شراکتی، که در آن هم دولت و هم بخش سازمانهای غیردولتی فعالانه و اغلب با همکاری همدیگر در حل مسایل جامعه درگیرند(ادواردز و هولم، 43:2000). رزاقی معتقد است که فقدان دانش و ادبیات نظری در عرصه سازمانهای غیردولتی، بسیاری از این سازمانها را وابسته به دولت کرده است و این برای دولتها بد نیست. چرا که دولتها همواره برای مشروعیت خود به نهادهای مدنیای نیازمندند که این مشروعیت را برای آنها به ارمغان بیاورد. در حالی که از یک طرف، دخالت دولت در امور این سازمانها، علاوه بر پارادوکسی که با جوهره این سازمانها ایجاد می کند، هیچگاه نمیتواند در دایره توانمندسازی این نهادها، وحتی دولت ثمری داشته باشد و از سویی، خاطره ناخوشایندی که از این گونه نهادها درجامعه برجای میماند، توسعه نهادهای مدنی را با مشکلات فرهنگی مواجه میسازد. به هر حال باید به یاد داشت که دخالت در این راستا، تا زمانی موضوعیت دارد که بسترسازیها را مورد توجه قرار دهد، در غیراین صورت، سرنوشت این سازمانها همانند سرنوشت سازمانهای شترمرغی خواهد بود. در ضمن فراموش نکنیم که سازمانهای غیردولتی به عنوان نمود نهادهای مدنی به منظور کاهش حجم دولت و ایجاد مشارکت مدنی در دنیا شکل گرفتهاند. از این رو، سازمانهای غیردولتی دولتسالار، چه به لحاظ نظری و چه از زاویه کارکرد اجتماعی با بن بست مواجه خواهند شد(رزاقی،14:1384). به نظر عبیدالله خان در بسیاری از کشورهای در حال توسعه با کارگزاریهای گوناگون توسعه به منظور انجام برنامههای اجرایی خاص، دست به تشکیل سازمانهای محلی زدهاند. این قبیل سازمانها، به منزله بسط بوروکراسی دولتی تلقی میشوند و وظیفه آنها بیش از آنکه بسیج منابع محلی و خودگردانی باشد، دریافت منابع خارج از محل است(عبیدالله خان، 75:1365). در مجموع با الهام از مبانی مفهومی و نظری مباحث مربوط به آسیبشناسی سازمانهای غیردولتی بررسی در قالب مدل زیر دنبال شده است.
روش پژوهش
انجام این پژوهش و دستیابی به اهداف و پاسخ به سئوالات آن نیازمند به کارگیری دو روش و تکنیک پژوهشی است که در زیر به اختصار به آنها اشاره میشود:
روش اسنادی:هر محقق براي ارتقاي سطح شناخت و اثبات يا رد فرضيههايش ميتواند از اسنادي وسيع و گوناگون استفاده كند. در پژوهش حاضر اسناد مورد مراجعه محقق عبارتست از کتب و مقالات مرتبط، آیین نامهها، پژوهش های مربوط به مشکلات خیریه ها.
پژوهش کيفي ميتواند اشکال جديدي از دانستن را در سه حوزه ترکيب و به وجود آورد: 1)شناخت ديگران، 2)توسعه شناخت پديدهها،3) توليد شناخت عميق يا انعکاسي. در پژوهش حاضر برای دستیابی به بخش عمدهای از اهداف تحقیق به سراغ متخصصان، کارشناسان، مدیران و صاحبنظران مرتبط با امر خیریه ها خواهیم رفت تا به گردآوری و تحلیل نظرات آنها بپردازیم. تکنیک مورد استفاده در این بخش مصاحبه عمیق و مفصل خواهد بود. انعطافپذيري يکي از ويژگيهاي عمده مصاحبه است که اجازه ميدهد بينش و ديدگاه مصاحبه شونده را درک کنيم و به عنوان پژوهشگر اين آزادي را داريم که اگر چيزي جالب يا نوظهور باشد براي کسب اطلاعات درباره آن بيشتر فعاليت کنيم، زيرا در مصاحبه براي طرح اوليه و اجراي فهرستي از سؤالهاي يکنواخت مانند روش پرسشنامهاي محدوديتي وجود ندارد. از جمله مزاياي ديگر مصاحبه آن است که دادههايي که گردآوري ميكنيم در بافت و زمينه اجتماعي مصاحبهشونده قرار دارد.
در بررسيهاي کيفي، نخستين گام در تحليل دادهها، خواندن اصلي و اوليه يادداشتها در ميدان پژوهش به منظور تشخيص هرگونه مضمون، درونمايه، و يا فرضيههايي است که بايد مورد توجه قرارگيرد و يا از آنها صرفنظر شود (برگ، 1998). پژوهشگر بايد به گونهاي نظامدار، هرگونه موضوعات عمده، مسائل يا درونمايههاي عمدهاي را که در سوابق وجود دارد استخراج کند. دومين گام، رمزگذاري هرگونه الگوي نظامدار در يادداشتها و انجام تحليل محتواي عميق است. البته اين راهبرد تحليل از طريق انجام کدگذاري به گونه مستقل و تحليل محتوا به وسيله اشخاص مستقل و جداگانه تقويت خواهد شد. يافتن الگوهاي موجود در دادهها پژوهشگر را قادر ميسازد يافتههاي خود را با مفاهيم و درونمايههاي موجود در پيشينه پژوهشي مربوط سازد. اين کار به توليد تئوري، مدلها يا تعميمهاي مبتني بر تئوري کمک ميکند. به بيان ديگر، تحليل دادههاي كيفي تلاشي است در راه ابراز يك نظر كلي درباره روابط بين طبقههايي از دادهها که بناي يک تئوري را پايه ريزي ميکنند.
روش نمونه گیری در این پژوهش نمونه گیری هدفمند بوده است.در نمونه گیری هدفمند، نمونهها با توجه به اهداف تحقیق، آگاهانه و برای پوشش دادن تمامی مسئله تحقیق، انتخاب میشوند. محقق به نمونههای جدید مراجعه میکند تا از تجربههای جدید و متفاوت برای غنای بیشتر تحقیق استفاده کند. نحوهی مراجعه به نمونهها به صورت رفت و برگشتی و دایرهای است تا اطلاعات کسب شده از مشارکت کنندگان به اشباع نظری برسد. این نمونه گیری به تعبیر «گلیرز و اشتراوس[2] نمونه گام به گام و در پیوند با میدان است» (فلیک،2006 :139). نمونهها با حداکثر نوسان[3] انتخاب میشوند (پاتون،2002). در این نمونه سعی می شود تا با اساتید و صاحبنظران و مدیران با نگرشهای متفاوت مصاحبه صورت گیرد.در این پژوهش با تعداد 23 مدیر موسسات خیریه مصاحبه انجام گرفت.
یافته ها و جمعبندی تحقیق
مديريت توسعه در رويكرد جديد خود در كشورهاي در حال توسعه نيازمند همكاري و همياري ميان بخشهاي خصوصي، دولتي و سازمانهاي غيردولتي است. در توفيق برنامههاي توسعه نقش مشاركت مردمي بسيار مؤثر و تعيينكننده است. در واقع هر كشوري ميبايد راهكارهاي توسعه خود را خود طراحي كند و بنا به مقتضيات و شرايط خاص و با بهرهگيري از توانمندسازي انساني كه معطوف به مشاركت نيروهاي بومي و متخصص كشورهاست، مديريت توسعه را به حركتي مردمي تبديل كند. سازمانهاي غيردولتي نيز در اين شرايط جايگاه عمدهاي در توسعه پيدا كردهاند، زيرا سازمانهاي مذكور ميتوانند با ايفاي نقشها و كاركردهاي مختلف اقتصادي، اجتماعي، سياسي و فرهنگي، بخش دولتي را در امور توسعه ياري دهند و بطور موثري در فرآيند توسعه عمل كنند. سازمانهاي غيردولتي با ساختارهاي انعطافپذير و گستردگي و پراكندگي در نقاط دوردست كشور قادر به انجام بسياري از فعاليتها هستند، كه دولتها و بخش خصوصي توانايي انجامدادن آنها را ندارند.
امروزه خیریه ها با فعاليت هاي غير دولتي و غير انتفاعي و داوطلبانه در جهت رفاه و خدمات عمومي به انجام فعاليت مي پردازند و هدفشان كاهش دردها و افزايش منافع فقرا و محيط زيست و تأمين خدمات اجتماعي مي باشد . خیریه ها در ايران به دليل نوپايي خود دچار مسائل و مشكلاتي هستند ، اگر چه در نگاه اول ، همواره بحث هايي چون « كمبود اعتبار و مسائل و مشكلات مالي » به عنوان نقطه سنگيني موانع موجود در راه فعاليت اين سازمان ها خودنمايي كرده است اما به نظر مي رسد مهمترين مسائل پيش روي آنها مربوط به مشكلات درون خود سازمانها مي باشد . مشكلاتي كه با توجه به ساختار سازمانها طبيعي مي نمايد ولي مي توان با به كارگيري راهبرد هاي مناسب و اثر گذار براي غلبه بر آنان ، موجبات كارآيي هر چه بيشتر سازمانهاي مردم نهاد را فراهم نمود و آسيبها را شناسايي و آنها را مرتفع كرد تا زمينه هاي رشد و شكوفايي اين سازمانهاي مردم نهاد را نظاره گر باشيم.
هدف اصلی در این تحقیق بررسی آسیب ها و چالشهای پیش روی موسسات خیریه استان خراسان رضوی است. بر این اساس به بررسی دلایل و چرایی ناکارآمدی این موسسات در استان پرداخته شده است و در نهایت راهکارهایی برای کاهش آسیبها و افزایش کارآیی موسسات خیریه ارائه گردیده است.
برای تحقق اهداف تحقیق حاضر با مسئولین 23 موسسه خیریه در سطح شهر مشهد مصاحبه های عمیق صورت گرفته است. نتایج مصاحبه ها با استفاده از روش کدگذاری داده محور مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.در بخش ابتدایی تحقیق ویژگی های کلی مؤسسات خیریه مورد بررسی قرار گرفته است. اهداف و فعالیت های مؤسسات خیریه مورد بررسی شامل خدمات فرهنگی، آموزشی، نگهداری، مالی، درمانی و اشتغال زایی می باشد. قلمرو فعالیت مؤسسات مورد بررسی شهر مشهد و خارج از شهر مشهد می باشد. مجوز تأسیس مؤسسات مورد بررسی از نیروی انتظامی ، فرمانداری و بهزیستی بوده است و در حال حاضر تمام مؤسسات مورد بررسی زیر نظر بهزیستی فعالیت خود را پیگیری می نمایند. منابع مالی تأمین خیریه ها شامل خیرین، یارانه بهزیستی و کمک های هیأت امنا می باشد. انواع کمک هایی که مؤسسات خیریه از خیرین دریافت میکردند شامل کمک های نقدی، غیر نقدی، آموزشی، مددکاری و روانشناسی و دارویی و درمانی می باشد. یعنی علاوه بر کمک های نقدی و غیر نقدی افراد متخصص به طور رایگان خدمات آموزشی ، روانشناسی و دارویی – درمانی را در اختیار مؤسسات خیریه قرار می دهند. مؤسسات مورد بررسی افراد نیازمند را از طریق نمایندگان استانی و شهرستانی، تیم تفحص محلات، مراجعه حضوری افراد نیازمند و یا از طریق معلمان مدارس و سایر افراد قابل اعتماد شناسایی می نمایند.
تحقیق حاضر در پی بررسی چند هدف فرعی می باشد.اولین هدف تحقیق بررسی و شناخت نقاط ضعف و قوت مؤسسات خیریه استان می باشد. جذب خیرین، دارا بودن پرسنل توانمند، رعایت استانداردهای تعیین شده، بکارگیری ابتکار و خلاقیت از سوی مؤسسات خیریه، ارتباط مناسب با افراد تحت پوشش، اطلاع رسانی گسترده ،ایجاد همبستگی اجتماعی میان جامعه تحت پوشش، کارا بودن، اقدامات مثبت ، نحوه اداره و برخورداری از حمایتهای مردمی از جمله تقاط قوتی است که مؤسسات مورد بررسی دارا می باشند.
استفاده از رسانه ها و افراد ذی نفوذ، جلب نظر فرهنگیان برای اختصاص کمک به کودکان نیازمند ، رایزنی با مراجع تقلید برای اختصاص وجوه شرعیه به خیریه ها و نصب صندوق های کمک به افراد تحت پوشش در سطح مساجد شهر از جمله راه کارهای ارائه شده برای جذب مخاطب از سوی مؤسسات خیریه هستند.
حمایت مالی و روانی از پرسنل، علاقه و ایثار پرسنل ، نظارت مداوم بر پرسنل مؤسسات خیریه، بهره گیری از مدیران توانمند، درک صحیح پرسنل از مسایل اجتماعی و امکان کسب تجربه توسط اعضا موجب بهبود عملکرد مؤسسات خیریه شده است. عمل کردن بر طبق دستورالعملهای بهزیستی و مورد نظارت بهزیستی قرار داشتن موجب بهبود فعالیت مؤسسات و در برخی مواقع کسب رتبه برتر توسط مراکز خیریه استان بوده است.
نوآوری هایی همچون انجام درمان های متناسب با هر مورد و تفکیک معلولین تربیت پذیر و آموزش پذیر و ارائه خدمات متناسب با هر کدام موجب بهبود عملکرد مؤسسات خیریه شده است.
تشکیل سایتی جامع از فعالیت ها و دستاوردهای مرکز خیریه و انتشار نشریه توسط مرکز موجب آگاه سازی مردم از فعالیت مؤسسات خیریه شده است.
سازمان یافتگی، کمک به دولت، فعالیت هدفمند و موضوعی و کاهش و پیشگیری از آسیب های اجتماعی نشان از کارایی و سازمان یافتگی فعالیت مؤسسات خیریه دارد.
آموزش در مورد نحوه رفتار با معلوین، تلاش برای رفع گدا پروری و فعالیت در زمینه مسکن مددجویان از جمله اقدامات مثبت مؤسسات خیریه می باشد. اداره هیأت امنایی مراکز و مردم نهاد بودن آنها دو امر مثبت در زمینه اداره مؤسسات خیریه می باشد.
نقاط ضعف مؤسسات خیریه که توسط مصاحبه شوندگان مورد اشاره قرار گرفته است، عبارت است از: عدم اطلاع رسانی درباره حیطه وظایف موسسات خیریه، منفعل بودن و عدم بهره گیری از فرصت ها ،عدم ورورد مؤسسات خیریه به بحث اشتغال ، نبود نگاه کارشناسی در مؤسسین خیریه ها، عدم فعالیت در حیطه های تخصصی، هدفمند نبودن فعالیتها، امکان سو استفاده موسسات خیریه از کمک های مردم و بهزیستی و عدم اگاهی خیریه ها از چگونگی ایفای نقششان.
دومین هدف تحقیق حاضر بررسی مسائل و مشکلات و آسیبهای فرا روی مؤسسات خیریه استان بوده است. مصاحبه شوندگان موارد متعددی را ذیل عنوان مشکلات و آسیبهای فرا روی مؤسسات خیریه عنوان نموده اند. مشکلات عنوان شده از سوی مؤسسات خیریه شامل مشکلات با بهزیستی، مشکلات با خیرین، مشکلات با سایر سازمان های مربوطه، مشکلات با افراد نیازمند، مشکلات پرسنل، مشکلات والدین و سرپرستان، مشکلات کلی مؤسسات خیریه، مشکلات مالی مؤسسات خیریه، نقص قانون و مشکلات ثبت و تمدید مؤسسات خیریه می باشد.
مشکلات با بهزیستی شامل ناکافی بودن کمک های مالی اختصاص داده شده توسط بهزیستی، عدم تعامل سازنده بهزیستی با مؤسات خیریه، نقص قوانین و دستورالعمل ها، عدم توجه کافی بهزیستی به شرایط کودکان بی سرپرست ، بروکراسی پیچیده در بهزیستی، ناکافی بودن نظارت های بهزیستی و عدم سازماندهی موسسات خیریه توسط بهزیستی می باشد.
مشکلات با خیرین شامل کاهش خیرین به دلیل تورم در سالهای اخیر، غلبه نگاه سنتی و معامله گرایانه در بین برخی خیرین، عدم پذیرش شهریه دانشگاه افراد تحت پوشش توسط خیرین ، عدم تمایل خیرین به تحت پوشش قرار دادن کودکان بد سرپرست و عدم اعتماد مردم به مراکز خیریه می باشد.
مشکلات با سایر سازمان های مربوطه شامل عدم همکاری سازمان های دولتی برای در اختیار گذاشتن امکانات و تجهیزات، غالب بودن سیاست گدا پروری به جای خود کفایی در سازمان های مربوطه، عدم همکاری آموزش و پروش با خیریه ها در زمینه شناسایی کودکان نیازمند و پذیرش مدرسین خیریه ها، مشکلات در پیگیری معافیت مالیاتی از طریق اداره دارایی ، اینترنتی شدن تمام فعالیت ها و زمان برتر شدن آنها، عدم احترام سازمانهای دولتی به موسسات خیریه و عدم هماهنگی لازم بین دستگاه های اجرایی در کمک به خیریه ها می باشد.
مشکلات با افراد نیازمند شامل امکان دریافت کمک از چندین مؤسسه خیریه توسط نیازمندان و مشکلات شناخت افراد نیازمند از غیر نیازمند توسط موسسات خیریه می باشد.
مشکلات پرسنل شامل حضور پرسنل دارای مشکلات خانوادگی و روانی در مراکز خیریه ، پرداخت بیمه 30 درصدی برای کارکنان مراکز خیریه و کمبود پرسنل می باشد.
مشکلات کلی مؤسسات خیریه شامل وجود مؤسسات خیریه با اهداف و فعالیت های موازی و متنوع بودن فعالیت های مراکز خیریه، متنوع بودن فعالیت های مراکز خیریه و عدم تمرکز بر فعالیت های تخصصی و افزایش مشکلات معیشتی مردم در سالهای اخیر و افزایش تقاضا برای کمک می باشد.
مشکلات مالی مؤسسات خیریه شامل نبود فضای رایگان کافی برای فعالیت مؤسسات خیریه، افزایش هزینه های مؤسسات خیریه به دلیل تورم در سالهای اخیر، عدم توانایی مؤسسات خیریه برای تحت پوشش بیمه قرار دادن افراد نیازمند و کمبود امکانات برای فعالیت فرهنگی مؤسسات خیریه می باشد.
مشکلات والدین و سرپرستان شامل عدم پذیرش مشکلات روانی کودکان تحت پوشش توسط خانواده ها، سو استفاده سرپرستان معتاد از کمک های خیرین و سرپرستی قانونی و شرعی کودکان توسط والدین بی کفایت می باشد.
نقص قانون شامل آسیب های واگذاری کوتاه مدت کودکان بی سرپرست و بد سرپرست به عنوان امین موقت می باشد.
مشکلات ثبت و تمدید مؤسسات خیریه شامل استانداردهای سخت گیرانه بهزیستی و سایر سازمان های مربوطه برای تأسیس مؤسسات خیریه، انجام تست های اعتیاد از افراد سرشناس متقاضی ثبت مؤسسات خیریه، واگذاری مسئولیت ثبت مؤسسات خیریه به چندین ارگان، بروکراسی طولانی ثبت مؤسسات خیریه، دشواری تغییر اعضای هیأت مدیره مؤسسات خیریه، کوتاه مدت بودن زمان تمدید فعالیت مؤسسات خیریه، تغییر مداوم اساس نامه ثبت شرکت ها توسط بهزیستی و عدم همسو بودن شرایط ثبت مؤسسات در بهزیستی و سایر سازمان های مربوطه می باشد.
سومین هدف تحقیق راهکارهایی است که می توان در جهت رفع موانع و آسیبهای مبتلا به مؤسسات خیریه استان ارائه نمود.
اختصاص کمک های مالی به مؤسسات خیریه، ایجاد تعامل سازنده میان بهزیستی و مؤسسات خیریه، تسهیل ارتباط میان مؤسسات خیریه توسط بهزیستی، بیمه کردن افراد تحت پوشش و مستخدمین موسسات خیریه توسط بهزیستی، تسهیل فرایند ثبت و تمدید مؤسسات خیریه، تخصصی کردن فعالیت مؤسسات خیریه، تسهیل تعاملات مؤسسات خیریه با بهزیستی و سایر سازمان ها، تلاش برای جذب خیرین، واریز به موقع یارانه های افراد تحت پوشش توسط بهزیستی، تخصیص امکانات فرهنگی به مؤسسات خیریه، فرهنگ سازی در زمینه انفاق و باز تعریف مجدد آن، تلاش برای خود کفایی مالی مؤسسات خیریه با ایجاد کارآفرینی برای اعضای تحت پوشش ،استخدام مربیان ثابت برای بچه های تحت پوشش مؤسسات خیریه، سازگار کردن آموزش با ویژگی های جامعه هدف، تغییر رویکرد گدا پروری، افزایش حمایت های دولتی از خیریه ها، انجام نظارت بر موسسات خیریه توسط خود ان جی او ها، لزوم نظارت بیشتر بهزیستی بر موسسات خیریه ها، هدفمند شدن فعالیت موسسات خیریه، گسترش فعالیت مؤسسات خیریه و گسترش اقدامات حمایتی بهزیستی از مددجویان راه کارهای داده شده برای بهبود وضعیت مؤسسات خیریه می باشد.
پیشنهاد اختصاص کمک های مالی به مؤسسات خیریه شامل وضع سرانه زایرین، امکان تحت پوشش قرار دادن زایرین معلول و نابینا، اختصاص مکان های ارزان قیمت یا رایگان در نقاط محروم شهر به موسسات خیریه برای نزدیکی به جمعیت هدف، قطع پرداخت حق اجاره مکان به بهزیستی، تخصیص کمک های مالی دولتی و اختصاص کمکهای مالی از طرف سازمان آموزش و پروش به کودکان نیازمند تحت پوشش مؤسسات می باشد. پیشنهاد ایجاد تعامل سازنده میان بهزیستی و مؤسسات خیریه شامل امکان مشاوره گرفتن از بهزیستی برای حل مشکلات مؤسسات، مراجعه بهزیستی به موسسات خیریه و مشخص نمودن نقاط ضعف و قوت و سعی در رفع آن و اعلام نیازها توسط سازمان بهزیستی، به روز شدن بهزیستی متناسب با نیاز موسسات خیریه ها و بهبود تعامل بین بهزیستی و موسسات خیریه می باشد.
پیشنهاد تسهیل ارتباط میان مؤسسات خیریه توسط بهزیستی شامل برقراری ارتباط بین مؤسسات مختلف به منظور رفع موازی کاری ها و استفاده از تجربیات و تشکیل فایل سراسری از نیازمندان تحت پوشش مؤسسات خیریه و در دسترس قرار دادن آن برای تمام مؤسسات خیریه می باشد.
پیشنهاد بیمه کردن افراد تحت پوشش و مستخدمین موسسات خیریه توسط بهزیستی شامل بیمه کردن افراد نیازمند تحت پوشش موسسات خیریه توسط بهزیستی و پرداخت بخشی از حق بیمه افراد شاغل در مؤسسات خیریه توسط بهزیستی می باشد.
پیشنهاد تسهیل فرایند ثبت و تمدید مؤسسات خیریه شامل نیاز به اطلاع رسانی در زمینه مراحل ثبت و تمدید فعالیت مؤسسات خیریه، رایزنی بهزیستی با اداره اماکن، ثبت و بهداشت برای تسهیل ثبت مؤسسات خیریه، واگذاری کامل اختیار ثبت مؤسسات خیریه به بهزیستی و لغو لزوم تمدید فعالیت مؤسسات خیریه به شرط عدم تخلف می باشد.
پیشنهاد تخصصی کردن فعالیت مؤسسات خیریه شامل اعطای مجوز مؤسسات خیریه به افراد دارای تخصص ، الزامی کردن دوره کارآموزی برای درخواست کنندگان مؤسسات خیریه، برگزاری کلاس های توجیهی برای خیریه ها و لزوم انجام فعالیت تخصصی توسط خیریه ها و ایجاد بخشهای تخصصی در خیریه ها می باشد.
پیشنهاد تسهیل تعاملات مؤسسات خیریه با بهزیستی و سایر سازمان ها شامل ایترنتی کردن تمام تعاملات با بهزیستی ، اختصاص کارشناس مخصوص مؤسسات خیریه در اداره ثبت و سایر ادارات مربوطه و امکان کسب مشاوره و ارتباط از سازمان های دولتی می باشد. پیشنهاد تلاش برای جذب خیرین شامل استفاده از افراد ذی نفوذ برای جذب کمک های خیرین و تصویب قانون کسر از مالیات برای تشویق ثروتمندان به کمک به مؤسسات خیریه می باشد.
پیشنهاد افزایش حمایت های دولتی از خیریه ها شامل حمایت های قانونی توسط دولت و تشویق خیرین و سازمان های خیریه از سوی دولتها می باشد.پیشنهاد گسترش فعالیت مؤسسات خیریه شامل تلاش مؤسسات خیریه به پیشگیری از آسیب های اجتماعی ، تلاش خیریه ها برای توانمند سازی مددجویان تحت پوشش ، توجه مؤسسات خیریه به بحث اشتغال و توجه موسسات خیریه به آسیب های شهر مشهد می باشد. پیشنهاد گسترش اقدامات حمایتی بهزیستی از مددجویان شامل پیگیری وضعیت مددجویان پس از ترخیص و افزایش حمایت مالی و روانی از خانواده های معلولین می باشد.
با توجه به داده های کدگذاری شده می توان عملکرد مؤسسات خیریه مورد بررسی را با توجه به مدل مفهومی ارائه شده در فصل سه ترسیم نمود.
بر طبق مدل مفهومی بالا میتوان عملکرد سازمان های دولتی را در سه سطح عاملیتی، فرایندی و ساختاری مورد بررسی قرار داد.در سطح عاملیتی نوع فعالیت سازمان های خیریه مورد بررسی ، قلمرو فعالیت و عوامل مربوط به مدیران و کارکنان قرار دارد. همانطور که داده های استخراج شده از مصاحبه ها نشان میدهند مؤسسات مورد بررسی دارای مدیران و کارکنان توانمند و دارای از خود گذشتگی و ایثار می باشند.
در سطح فرایندی با مباحثی همچون کیفیت مالی، کیفیت اطلاع رسانی و عوامل مربوط به مردم رو به رو هستیم.کیفیت مالی مؤسسات خیریه مورد بررسی نامطلوب،کیفیت اطلاع رسانی ضعیف و استقبال مردم خوب و اعتماد مردم به این مؤسسات کم می باشد. شاید در کنار هم قرار گرفتن استقبال زیاد مردم از مؤسسات خیریه و اعتماد کم مردم به مؤسسات خیریه نشان گر عدم توافق در خیرین برای کمک به مؤسسات خیریه می باشد.
در سطح ساختاری نیز با ارتباط مؤسسات خیریه با سایر نهاد و سازمانهای دولتی و تأثیر این مؤسسات بر سیاست ها و برنامه های دولت رو به رو هستیم. همانطور که داده های مستخرج از مصاحبه ها نشان می دهد ارتباط مؤسسات خیریه با سازمان های دولتی ضعیف و نامناسب و فعالیت های انجام شده توسط این مؤسسات ضمن کاهش بار دولتها امکان جلوگیری و کاهش آسیب های اجتماعی را فراهم آورده است.
در پایان امید است به کمک نتایج این تحقیق عملکرد مؤسسات خیریه بهبود یابد و در راستای اهداف مورد انتظار تنظیم گردد.
منابع
– احمدی، مریم (1381)، نقش سازمانهاي غيردولتي در آموزش و پرورش پيش از دبستان، موسسه مادران امروز، www.madaraneemrooz.com
– اکبری، نورالله (1387)، در جست وجوی مدنیت برای آموزش و پرورش ایران، روزنامه اعتماد، 2 آبان 1387
– برخورداري، مهين(1383)، تبيين و ارزيابي چالشهاي تربيت مدني در نظام آموزش و پرورش جمهوري اسلامي ايران ،پايان نامه(كارشناسي ارشد)- دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده علوم انساني.
– پرخيده، احمد، نقش آموزش و پرورش در تحقق اهداف اقتصادي(راهي بسوي توسعه انساني)، نشريه دانش وپژوهش،شماره 12
– پيام، اميرمحمد،سازمان غیردولتی ها بايدها و نبايدها، نشريه پژواك ايران، شماره 9.
– جوادی یگانه، محمدرضا (1380)، تغییرات اجتماعی برنامه ریزی شده، با مهدی عباسی، اداره کل تحقیق و توسعه صدا
– حسنی، غلامرضا(1384)، بررسی وضعیت سازمانهای غیر دولتی (سازمان غیردولتیs) در استان خراسان و راهکارهای گسترش آنها، به سفارش اداره کل امور اجتماعی استانداری خراسان.
– حسنی، محمد(1385)، الگویی برای اشاعه نوآوری در نظام آموزش و پرورش ایران، فصلتامه نوآوریهای آموزشی، شماره 15
– حسينزاده، اكرم(1387)، مشاركت در نظام آموزش و پرورش، ماه نامه زمانه، شماره 62.
– داوري، محمد، سازمان دانش آموزي و رشد سياسي و اجتماعي، نشريه اعتماد، 10/5/81
– رضایی بحراباد، حسن(1387)، بررسي ضرورت تشكيل و تبيين نقش سازمانهای غیردولتی در امر بهسازي و نوسازي بافتهاي فرسوده شهري با رويكرد كاهش مشكلات ساكنان اين بافتها، مجموعه مقالات اولین همایش بهسازی و نوسازی بافتهای فرسوده
– سيلورمن، ديويد(1381)، روش تحقيق كيفي در جامعه شناسي، ترجمه محسن ثلاثي، تهران، انتشارات تبيان.
– صافي،آ،(1380)، سازمان و مديريت در آموزش و پرورش، نشر ارسباران
– صالحي، سيد حسين (1380)، بررسي رابطة رضايت شغلي و مشاركتجويي، فرهنگ مشاركت، ش29.
– عطافر، علی، بررسي عوامل موثر در تحقق اهداف دوره ابتدايي، نشريه دانش و پژوهش، شماره 13 و 14
– علوي، كامران،(1383)، بررسي روند تحول قدرت بالقوه خلاقيت كودكان و اثرات آموزش «مهارتهاي زندگي» در پرورش آن، پايان نامه(دكتراي تخصصي)- دانشگاه تربيت مدرس، دانشكده علوم انساني.
– فرهادي، شهريار(1383)، بررسي تاثير فعاليت در شوراي دانش آموزي بر عزت نفس و مسئوليت پذيري دانش آموزان مدارس راهنمايي(عادي-دولتي) شهرستان كرج در سال تحصيلي 83-1382/ پايان نامه(كارشناسي ارشد)–دانشگاه تربيت معلم تهران، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، گروه بنيادهاي آموزش و پرورش.
– قاسمي پويا، اقبال (1380)، مشاركتهاي مردمي در آموزش و پرورش، تهران، پژوهشكده تعليم و تربيت.
– كافمن، راجر (1377)، مديريت كيفيت افزوده و بهبود روزافزون نظام آموزشي، ترجمه سليمي و اسحاقيان، تهران، گويا.
– كريمي، عبدالعظيم، اهداف آموزش و پرورش وضع يا كشف؟، نشريه تربيت، شماره 16.
– مقنيزاده، محمدحسن (1376)، دانشآموزان، خانه، مدرسه و مشاركت، پيوند، ش 216.
– مقيمي، موسي(1383)، دموكراسي (مردم سالاري) به مثابه روش زندگي و رابطه آن با تعليم و تربيت با تأكيد بر مشاركت دانش آموزان در امور تعليماتي و تربيتي، پايان نامه(كارشناسي ارشد)- دانشگاه تربيت معلم، دانشكده روانشناسي و علوم تربيتي، گروه بنيادهاي آموزش و پرورش.
– مك لگان،پاترشيا (1377)، عصر مشاركت، ترجمه مصطفي اسلاميه، تهران، دفتر پژوهشهاي فرهنگي.
– ناصري پورتكلو، مصطفي(1385)، تبيين تغييرات مورد نياز در نظام آموزش و پرورش ايران در شرايط جهاني شدن، پايان نامه ارشد تاريخ و فلسفه تعليم و تربيت، دانشگاه شيراز.
– واگو، استفان (1373)، درآمدی بر تئوری ها و مدلهای تغییرات اجتماعی، ترجمه احمد غروی زاد، تهران، ماجد.
– هومن، حيدر علي(1385)، راهنماي عملي پژوهش كيفي، تهران، سمت.
- اوكلي، پيتر و مارسدن، ديويد (1370) رهيافتهاي مشاركت در توسعه روستايي، ترجمه منصور محمودنژاد، تهران، مركز تحقيقات و بررسي مسائل روستايي جهاد سازندگي.
- تودرو، مايكل (1378) توسعه اقتصادي در جهان سوم، ترجمه غلامعلي فرجادي، تهران، مؤسسه برنامهريزي و پژوهش توسعه.
- چمبرز، رابرت(1376) توسعه روستايي: اولويت بخشي به فقرا، ترجمه مصطفي ازكيا، تهران، انتشارات دانشگاه تهران.
- ديكسون، كريس(1377) توسعه روستايي در جهان سوم، ترجمه پريدخت فشاركي، انتشارات دانشگاه آزاد اسلامي.
– Jagannathan, Shanti (2001). The Role of Noسازمان غیردولتیvernmental Organizations in Primary Education: A Study of Six سازمان غیردولتیs in India, World Bank Policy Research Working Paper No. 2530, Jan 2001. www.papers.ssrn.com/sol3/papers.cfm?abstract_id=632600
– Miller – Grandvaux, Yolande; Welmond, Michel; Wolf, Joy (2002). Evolving Partnerships: The Role of سازمان غیردولتیs in Basic Education in Africa, Global Learning Portal, United States Agency for International Development Bureau for Africa, Office of Sustainable Development, july 2002. www.glp.net/library/partnership/asset_publisher/xfSF/document
[1] استادیار گروه علوم اجتماعی دانشگاه فردوسی مشهد fouladiyan@um.ac.ir
[2] Glaser & Strauss
[3] Maximal variation
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.