نقش رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) درارتقاء سازه های سرمایه اجتماعی
غلامرضاخضرلو، فریبا مولائی، مریم طایف نیا
مدرس دانشگاه فرهنگیان اصفهان، گروه علوم تربیتی – نویسنده مسؤل gkhezrlo@gmail.com
دبیر آموزش وپرورش
کارشناس دانشگاه اصفهان
چکیده
رفتار اجتماعی مطلوب، از جمله رفتارهای مورد تأیید جوامع است که می توان به عنوان یک سرمایه ملی بطور اعم و سرمایه اجتماعی بطور اخص تلقی نمود. این رفتارها احساس همدردی، نگرانی و مراقبت و اخلاقیات را بیان نموده و در قالب خدمت به مردم، در تعالیم آسمانی اسلام، از موقعیت ممتازی برخوردار هستند. احسان و نیکوکاری به عنوان یک رفتار اجتماعی مطلوب، موجب رشد اخلاقی، احساس رضایت، کاهش تضادهای اجتماعی و ثبات در جامعه شده، و آرامش روحی و روانی در فرد احسان کننده می شود. سرمایه اجتماعی، از مفاهیم مورد توجه و مطرح حوزه علوم انسانی، به عنوان یک مفهوم فرارشته ای در دو دهه اخیر مورد نظریه پردازی قرار گرفته است. توسعه ادبیات نظری این مفهوم تاجایی پیش رفته که مناسبات سازه های آن در رفتار های اجتماعی جامعه به لحاظ تجربی نیز مورد تأیید می باشد. در این مقاله ، ارتباط میان رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) به مثابه متغیّر تأثیر گذار بر سازه های سرمایه اجتماعی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف، پس از مفهوم پردازی متغیر ها و تبیین نظریه های مربوط به رفتار اجتماعی مطلوب، به کارکرد این مفهوم در ارتقاء سازه های سرمایه اجتماعی مانند: انسجام يا همبستگي اجتماعي، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعي، وفاق اجتماعي، سلامت اجتماعی و حمایت اجتماعی به روش توصیفی- تحلیلی اشاره گردیده است. درآخر پیشنهادهایی در خصوص شيوه هاي افزايش ياري رساني ارایه شده است.
واژگان كليدي:
رفتار اجتماعی مطلوب ؛ نیکوکاری ؛ سازه های سرمایه اجتماعی
مقدمه
رفتار اجتماعي مطلوب به عنوان جنبه اي از رفتار انسان كه پيامدهاي مثبتي براي ديگران به دنبال دارد، اخيراً توجه زيادي به را به خود جلب كرده است. در رابطه با اين رفتارعناوين مختلفي از جمله رفتار ياري رساني، رفتار ياري گرانه، رفتار حمايتي و يا رفتار اجتماع پسند مورد استفاده قرار گرفته است . هدف اين نوع رفتار كمك به فردي ديگر و به نوعي كاهش يا رفتار نياز شخص ديگر، در موقعيتي اضطراري است. نظريه پردازان دلايل متعددي را براي بروز يا عدم بروز اين رفتار ذكر كرده و به تبيين هاي مختلفي در اين زمينه پرداخته اند. در واقع از انگيزه هاي مختلفي براي بروز اين رفتار نام برده شده است، از جمله انگيزه هاي شخصي كسب پاداش دروني، تأييد و تحسين اجتماعي، همدلي و …. علاوه براين، فراهم بودن برخي شرايط ضمن برطرف ساختن موانع به بروز رفتار ياري گرانه كمك خواهد كرد.
آنچه که مسلم است اینگونه رفتارها درجوامع به عنوان سرمایه ملی بطور اعم و سرمایه اجتماعی بطور اخص تلقی می شود. سرمایه اجتماعی، مفهومی است که در بسیاری از موارد، توسط تحلیلگران اجتماعی برای توضیح طیف وسیعی از فرایندهای اجتماعی به کار میرود؛ اما در جامعترین تعریف میتوان گفت: «سرمایه اجتماعی، مجموعه منابعی است که در ذات روابط خانوادگی و در سازمانهای اجتماعی جامعه وجود دارد و بر رشد شناختی یا اجتماعی افراد، مؤثر است». اصطلاح سرمایه اجتماعی، به پیوندها و ارتباطات میان افراد جامعه بهعنوان منبع با ارزشی اشاره دارد که با خلق هنجارها و اعتماد متقابل، موجب تحقق اهداف جامعه میشوند.
اهمیت این سرمایه تا جایی است که آن را مکمل «سرمایه انسانی» میدانند و حتی از سرمایه انسانی، بهعنوان ابزاری برای رسیدن به «سرمایه اجتماعی» نامبرده میشود. درواقع اهمیت این سرمایه، درحدی است که از آن بهعنوان ثروت نامرئی یک کشور یاد میکنند و از رهگذر این سرمایه حیاتی است که انسجام، اعتماد متقابل و حسن اطمینان و همبستگی در جامعه فراهم میشود و هرگونه کاهش در آن، منجر به کاهش مشارکتهای سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهروندان میشود و همچنین رشد آسیبها و جرائم اجتماعی، بیاعتمادی، یأس و ناامیدی و احساس محرومیت نسبی و بسیاری از ناهنجاریها نتیجه تقلیل سرمایه اجتماعی است. در غیاب سرمایه اجتماعی، اثربخشی سایر سرمایهها از دست میرود و بدون سرمایه اجتماعی، راههای توسعه و تکامل فرهنگی و اقتصادی ناهموار میشود.
مسئله اساسي این مقاله، کشف رابطه و نسبت جامعه شناختی رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) درارتقاء سازه های سرمایه اجتماعی است. در این نوشتار، ارتباط میان رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) به مثابه متغیّر مستقل، و سازه های سرمایه اجتماعی به عنوان متغیّر وابسته مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. برای دستیابی به این هدف، پس از مفهوم پردازی و تبیین نظریه های مربوط به رفتار اجتماعی مطلوب، به کارکرد این مفهوم در ارتقاء سازه های سرمایه اجتماعی مانند: انسجام يا همبستگي اجتماعي، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعي، وفاق اجتماعي، سلامت اجتماعی و حمایت اجتماعی اشاره گردیده است.
روش
اين مطالعه به صورت مروري كتابخانه اي (توصیفی- تحلیلی) صورت گرفته و بدين منظور با جستجو گسترده و بررسي مستقيم و غيرمستقيم دراين خصوص مصاديق مرتبط بارفتاراجتماعی مطلوب (احسان ونیکوکار) درارتقاء سازه های سرمایه اجتماعي ازمنظر آيات و روايات اسلامي و نيز منابع معتبر داخلی وخارجی استخراج شده و بعد از بررسي عميق به صورت طبقه بندي شده ارايه گرديده است.
تبیین مفاهیم ، تاریخچه و پیشینه
رفتار اجتماعی مطلوب[1] : عبارت رفتار اجتماعی مطلوب در دهه 1970 برخاست و منجر به تجزیه و تحلیل روان شناختی کمک رسانی ، سهیم کردن و فرایندهای مشارکتی شد. آنا بیکر، رفتار اجتماعی مطلوب را به عنوان فعالیتهای داوطلبانه ای که قصد دارند به فرد یا گروهی دیگر سود برساند توصیف می شوند (بیکر،2010). رفتارهاي اجتماعي مطلوب هيجاني تحت عنوان تمايل به ياري رساندن به ديگران تحت شرايط هيجاني تعريف شده است (هافمن[2] ،1982 ؛ كارلو[3] و همكاران، 2002 ). رفتار حمايتی، رفتاري است كه به قصد كمك كردن به ديگران، صرفاً به خاطر نوع دوستي[4] و نه به منظور رسيدن به منفعت خاصي انجام مي شو د( آذربايجاني و همكاران، ۱۳۸۵). رفتار امدادگرايانه اجتماعی[5] ، هر رفتاري كه هدف آن ياري به ديگري است، و مقصود رفتارهايي است كه انگيزه آن ايثار است. يعني اشتياق براي كمك به فرد ديگر، حتي اگر براي آن بايد بهايي پرداخت. زيرا ممكن است فرد با رفتارهاي امدادگرانه پاداش كسب كند، اما فرد ايثارگر به دنبال پاداش نيست و اغلب بهاي گراني نيز مي پردازد ( ارونسون، ويلسون و اكرت[6] ، 1386). واژه « نوعدوستی » به آن دسته از رفتارهای اجتماعی مطلوب اشاره دارد که دارای فشاری مضاعف است، به این معنی که انگیزه یاری دهنده ، همدلی و خود را به جای دیگران گذاردن است( بیرهوف ، 1387).
براساس مطالعات و پژوهش هاي انجام يافته تاكنون مي توان چهار نوع رفتار اجتماعي مطلوب را معرفي نمود كه عبارتند از: رفتارهاي اجتماعي مطلوب نوع، دوستانه[7]، رفتارهاي اجتماعي مطلوب متابعت آميز[8] رفتارهاي اجتماعي مطلوب هيجاني[9] و رفتارهاي اجتماعي مطلوب جمعي[10] . رفتارهاي اجتماعي مطلوب نوع دوستانه تحت عنوان كمك داوطلبانه به ديگران به دليل نگراني نسبت به رفاه و نيازهاي ديگران تعريف شده است كه به واسطه ي پاسخگويي از روي همدردي[11] ، هنجارها و اصول درون سازي شده ثابت براي كمك به ديگران بروز مي يابد (آيزنبرگ و فابس، 1998). علاوه بر اين فرد ياري رسان براي كمك به ديگري، متحمل برخي هزينه ها مي شود. رفتارهاي اجتماعي مطلوب متابعت آميز تحت عنوان ياري رساني به ديگران در پاسخ به درخواست كلامي يا غير كلامي تعريف شده است (آيزنبرگ و همكاران ، 1981 ). رفتارهاي اجتماعي مطلوب جمعي در حضور ديگران به دليل كسب تأييد، احترام ديگران (همسالان، والدين و…) و افزايش ارزش فردي صورت مي گيرد (بومستر[12] و همكاران، 1992). احساس مسئوليت، پيش زمينة مهمي براي رفتارهاي اجتماعي مطلوب است (واينر، 2001).
سرمایه اجتماعی[13] : سرمایهی اجتماعی ازجمله مفاهیم چندوجهی درعلوم اجتماعی است که در اوایل قرن بیستم بهصورت علمی و دانشگاهی مطرح و ازسال 1980 وارد متون علوم سیاسی و جامعهشناسی شد (ازکیا و غفاری، 1383: 278؛ وال، 1998: 259). برخی منابع معتقدند واژه سرمایه اجتماعی با مفهومی متفاوت در سال 1890 توسط آلفرد مارشال[14] بهکاربرده شد. مفهوم جدید سرمایه اجتماعی اولینبار در سال 1919 در مقالهای توسط شخصی به نام هانیفن[15] به کار گرفته شد. این مفهوم بهطور مستقل در دهه 1950 توسط سیلی[16] و همکارانش، در دهه 1960 توسط جاکوب[17] و در دهه 1970 توسط لوری[18] اقتصاددان، برای تحلیل میراث اجتماعی بردهداری به کار گرفته شد. مفهوم سرمایه اجتماعی در دهه 1980 بهشدت موردتوجه قرار گرفت تا جایی که توانست جایگاه تعریفشدهای در میان نظریههای جامعهشناسی به خود اختصاص دهد (توسلی و موسوی، 1384: 6). کاربرد این مفهوم بهتدریج از دهه 90 به اینسو در تزها و مقالات دانشگاهی به کار رفت. بهویژه در رشتههای جامعهشناسی، اقتصاد، سیاست و آموزش باکارهای افرادی چون کلمن[19]، پاتنام[20]، فوکویاما[21] و بوردیو[22] افزایش یافت (ازکیا و فیروزآبادی، 1383: 51). برخلاف مفهوم سرمایه اجتماعی که بهتازگی وارد ادبیات علوم اجتماعی شده است، سازه های سهگانه آن، یعنی اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و مشارکت اجتماعی که در یک رابطه متعامل قرارگرفته و هرکدام تقویتکننده دیگریاند، ازجمله مفاهیمی هستند که از آغاز طرح مباحث جامعهشناختی، اندیشه بسیاری از جامعهشناسان کلاسیک را به خود معطوف داشتهاند. «به نظر آیزنشتاد[23] مهمترین مسئله نظم اجتماعی برای دورکیم[24] و تا حدودی برای تونیس[25]، اعتماد و همبستگی اجتماعی است، یعنی اینکه بدون انسجام و نوعی اعتماد، پایداری نظم اجتماعی ممکن نیست» (چلبی، 1375: 12).
دیدگاه های نظری رفتار اجتماعی مطلوب
مایرز[26] (2005)، هدف از رفتار اجتماعی مطلوب را به صورت تبيين هاي نظري زیر مطرح مي كند:
1) به دست آوردن پاداش – اجتناب از تنبيه
براساس این نظریه، تعاملات انساني توسط اصول اقتصاد اجتماعي هدايت مي شوند . فوا و فوا[27] (1975) معتقدند كه ما نه تنها پول و كالاهاي مادي را مبادله مي كنيم، بلكه كالاهاي اجتماعي مثل عشق، خدمات، اطلاعات و شأن و منزلت اجتماعي را هم مبادله مي كنيم. در انجام اين كار، ما از يك راهبرد بيشينه-كمينه[28] استفاده مي كنيم : هزينه ها و مخارج را به حداقل و پاداش ها را به حداكثر مي رسانيم . البته اين تئوري به اين معنا نيست كه ما هشيارانه هزينه ها و پاداش ها را مورد بررسي قرار مي دهيم، بلكه معتقد است چنين ملاحظاتي رفتار ما را پيش بيني مي كند.
2) مبادله اجتماعی[29]
پاداش هايي كه رفتار مطلوب را برمي انگيزند، ممكن است دروني يا بيروني باشند. زماني كه تجار پولي اهدا مي كنند تا وجهه شركتشان را بالا ببرند يا زماني كه يك نفر فرد ديگري را سوار مي كند به اين اميد كه دوستي پيدا كند يا از او قدرداني شود، پاداش بيروني است. ما چيزي مي دهيم تا چيزي بگيريم. اما گاهي اوقات هم پاداش دروني است چون ياري رساندن احساس خود ارزشمندي، رضايت دروني فرد را افزايش مي دهد و در فرد احساس خوبي نسبت به خودش ايجاد مي كند. اين مسئله مي تواند توجيه كند كه چرا گاهي اوقات افراد از خانه بيرون مي آيند تا در حق غريبه اي كه ديگر هرگز او را نخواهند ديد، لطف و مهرباني كنند .
3) نرم ها (هنجارهاي ) اجتماعی[30]
اغلب ما به ديگران كمك مي كنيم، نه به اين دليل كه هشيارانه حساب كرده ايم كه چنين رفتاري به نفع ماست بلكه به خاطر شكل ظريفتري از نفع شخصي اين كار را انجام مي دهيم : به دليل اينكه برخي عوامل به ما مي گويد كه بايد اين كار را انجام دهيم. ما بايد به يك همسايه جديد در جابه جايي و نقل انتقالش كمك كنيم يا بايد كيفي را كه پيدا كرده ايم به صاحبش برگردانيم. هنجارها اين بايد و نبايدها را براي ما مشخص مي كند.
4) روان شناسي تكاملی[31]
درچهارمین تبيين، رفتارهاي مطلوب از تئوري تكاملي نشأت مي گيرد. روانشناسي تكاملي اعتقاد داردكه عصاره و اساس زندگي بقاي ژني است. ژنهاي ما به شيوه اي ما را برمي انگيزند كه بيشترين فرصت را براي بقاء داشته باشيم .خودخواهي ژنتيكي بايد ما را براي دو نوع ويژه ياري رساني مبتني بر ازخودگذشتگي آماده كند: حفاظت از خويشاوندان[32] و رابطه متقابل يا معامله به مثل[33].
۱ – محافظت ازخويشاوندان ژنهاي ما،ما رامستعدمراقبت ازبستگان ونزديكانمان مي كنند. بنابراين يكي از ژنهاي ازخودگذشتگي كه بقاي ژنتيكي افراد را افزايش مي دهد، ايثار و فداكاري براي فرزندانمان است. والديني كه رفاه فرزندانشان را مقدم بر رفاه خود مي دانند، نسبت به والديني كه بچه هايشان را فراموش مي كنند، بيشتر احتمال دارد كه ژنهايشان را به نسل بعد منتقل كنند. خودخواهي ژنتيكي (در سطح زيست شناختي)، نوع دوستي والديني ( در سطح روانشناختي) را پرورش مي دهد.
2- رابطه متقابل (معامله به مثل): نفع شخصي ژنتيكي مي تواند رابطه متقابل را نيز پيش بيني كند. تري ورز[34] استدلال مي كند كه ارگانيزمي به ارگانيزم ديگر كمك مي كند چون انتظار دارد كه اين كمك را بازپس بگيرد. فرد دهنده انتظار دارد كه بعداً گيرنده باشد، در حالي كه شكست در روابط متقابل به خشونت و مجازات منتهي مي شود . اصل رابطه متقابل در گروه هاي كوچك و منزوي مثلاً در دهكده هاي روستايي قويتر از شهرهاي بزرگ عمل مي كند .مدارس، شهرها و خوابگاه هاي كوچك همگي يك روح جمعي ايجاد مي كنند . افرادي كه در شهرهاي بزرگ هستند در مقايسه با افرادي كه در شهرهاي كوچك يا نواحي روستايي زندگي مي كنند، كمتر مايلند يك پيغام تلفني را منتقل كنند، كمتر احتمال دارد نامه گم شده اي را پست كنند يا به بچه گم شده اي كمك كنند (سجادی نژاد،1387: 23-15).
5) فرضيه همدلي – نوع دوستي
تبيين ديگر و تا اندازه اي متفاوت با نظريه هاي قبلي درباره رفتار مطلوب اين است كه ياري رساني صرفاً به دنبال همدلي با فرد نيازمند و با انگيزه نوع دوستي انجام مي گيرد .مبناي اين فرضيه اين است كه همدلي موجب رفتار نوع دوستانه مي شود. فرض اينكه يك آمادگي براي همدلي كه در موقعيت هاي خاصي كه در آن فردي نيازمند كمك است برانگيخته شود، دليل رفتار نوع دوستانه است( بيرهوف، 2005).
سازه های سرمایه اجتماعی
منظور از سرمایۀ اجتماعی، میزان سرمایه و منابعی است که افراد و گروهها از طریق پیوندهاي مستقیم و غیرمستقیم با یکدیگر (و نوع این ارتباطات) میتوانند به دست آورند (چلبی،137575: ). افراد متعددي مانند فوكوياما، گريلي[35]، وارنر[36]، روف[37] و آمرمان[38] از «دين» بهعنوان عامل موجد سرمايه اجتماعي ياد نمودهاند (شجاعی زند،1381: 485). در خصوص اسلام، پارسونز[39] معتقد است: در اسلام زمينه بروز سرمايه اجتماعي به خاطر جهتگيري مثبت آن بهسوی دنيا و نسبت به جامعه و سياست و تأكيد فراوان بر مسئوليتهاي اجتماعي مؤمنان (پارسونز،1379: 70) بهمراتب افزونتر و قدرتمندتر از اديان ديگر است؛ چنانكه هالن كروتز[40]، وسترلند[41] و جان ول[42] نيز به اين مطلب اشاره نمودهاند (شجاعی زند،1381: 486-485).
شکل1: ارتباط سازه های سرمایه اجتماعی |
انسجام يا همبستگي اجتماعي
همبستگی اجتماعی[43] از مفاهیم کلیدی جامعهشناسي است که در علوم اجتماعی کاربرد بسیاری دارد. درروانشناسی اجتماعی، همبستگی به کششی اطلاق میشود که یک گروه در اعضای خود مییابد و همه نیروهای انگیزشی که احساس فرد را به گروه تحت تأثیر قرار میدهند، گاه در درون خود فرد و گاه بیرون از او ریشهدارند (گولد[44]، 1376). امیل دورکیم از اولین جامعهشناسانی است که مفهوم انسجام و همبستگی اجتماعی را موردمطالعه قرار داده است و وجود آن را برای هر جامعهاي لازم ميداند. وحدت[45]، وفاق[46] و وفاداری[47] که ناشی از علایق، احساسات و همدلی و کنشهای مشترک است، از لوازم همبستگی اجتماعی به شمار میرود (آکسفورد[48]،1998).
انسجام واژهای است كه نوعي هماهنگي همراه بانظم را به ذهن متبادر میکند و در فارسي به معناي يگانه شدن، یكتايي و يگانگي كاربرد دارد (دهخدا،1342). انسجام يا همبستگي اجتماعي معمولاً مفهومي را میرساند كه بر پایهی آن در سطح يك گروه يا يك جامعه، اعضا به يكديگر وابستهاند و بهطور متقابل نيازمند يكديگر (بيرو[49]،۱۳70: ۴۰۰). طبق آنچه عموماً در جامعهشناسی از مفهوم انسجام اجتماعي مستفاد میشود، اين مفهوم به درجه يا نوع همگرايي يك جامعه و درواقع، به پيوندها و روابطي كه اعضاي يك جامعه يا گروه را به يكديگر مرتبط میسازند، اشاره دارد. هكتر[50] (۱۹۸۷) مفهوم انسجام اجتماعي را با سطح، مقدار يا شدت همكاري اعضاي گروه در راستاي دستيابي به اهداف جمعي مرتبط میداند (ويدگرن[51]،۱۹۹۷: ۷۵۵ ). انسجام اجتماعي دلالت بر توافق جمعي ميان يک جامعه دارد. به عبارتي «انسجام در کل ناظر به ميزان و الگوي رابطه متقابل بين کنشگران، گروهها وخرده فرهنگهای تمایزیافته است» (افروغ، ۱۳۷۸ :140). انسجام اجتماعي دريک حوزه تعاملي معين شکل و معنا پيدا میکند. دورکيم احساسي را که در میدان تعاملي به وجود میآید، عاطفه جمعي مینامد. صریحترین آیهای كه به موضوع همبستگي اجتماعي اشاره دارد، آيه 103سوره آلعمران است. در اين آيه، هیچیک از ویژگیهای انساني ازجمله مشتركات قومي، خوني، نژادي، زباني و … بهعنوان عامل همبستگي شناخته نشده است (مدرسی ،1377: 627) زيرا هیچیک از اين ویژگیها برخاسته از فطرت مشترك همه انسانها نيست.
مشارکت اجتماعی
مفهوم مشارکت[52] قدمتی به درازای تاریخ زندگی اجتماعی بشر دارد که در طول حیات طولانی خود روند تکامل ودگرگونی را پشت سر گذاشته و به اقتضای شرایط زمانی ومکانی خود تعاریف مختلفی به خود دیده است. کائوتری[53] اعتقاد دارد که مشارکت به قدمت تاریخ بشری پیشینه دارد چراکه نظر و عمل مشارکت در بطن هر جامعه و در مفاهیمی چون دلبستگی، اتحاد، همکاری، انجمن و مانند آنها نهفته است و از قدیم شالوده پیدایش اجتماعی ـ انسانشناختی نوع بشر تلقی شده است (اکبری؛ 28:1383). به نظر هال[54] تعارض بین دیدگاههای عملگرایانه و دیدگاههای عمدتا فلسفی از مشارکت موجب شده است که مفهوم مشارکت تبدیل به یک مفهوم چندوجهی شود و در طی زمان بامعنای متفاوتی هویدا شود(ازکیا و غفاري؛ 183:1380). سازمان بینالمللی کار[55] مشارکت را سهم افراد یا گروههای سازمانیافته و جمعیت فعال، ازلحاظ اقتصادی در تسریع اقتصادی و اجتماعی بیان مينماید (اکبری؛ 29:1383). در اسلام، اصول فراواني وجود دارند كه كنشگران را به مشاركت اجتماعی دعوت میکند. برخي از اين اصول عبارتاند از:
1- تعاون و همكاري: انسان بهحکم اجتماعي بودن، در جهت آسايش و تأمين آرامش و امنيت خود، به ديگران نيازمند است و همين نيازها او را در جهت تعاون و مشاركت با ديگران ترغيب، تشويق و گاه مجبور ميكنند. چنانكه خداوند در آيه 2 سوره مائده ميفرمايد[56]: همواره درراه نيكى و پرهيزگارى باهم تعاون كنيد و هرگز در راه گناه و تعدى همكارى ننماييد.
2- مشورت در اسلام: مشورت و مشاركت دادن ديگران در تصميمات جمعي در امور مهم سياسي، اقتصادي، فرهنگي و اجتماعي و به بيان مختصر، آنچه به سرنوشت جامعه مربوط است، از مهمترين مسائلي است كه اسلام آن را با دقت و اهميت خاصي مطرح نموده است و در آيات، روايات و تاريخ پيشوايان بزرگ اسلام، جايگاه ويژهاي دارد (مكارم شيرازى، 1375: 111). خداوند در آيه 159 سوره آلعمران به پيامبر دستور ميدهد كه با مسلمانان در امور، به مشورت بپردازد[57]: در کارها با آنان مشورت کن؛ و در آيه 38 سوره شوري، مشورت با ديگران را يكي از اوصاف برجسته مؤمنان در كنار ايمان به خداوند و برپايي نماز قرار داده است (پیشین: 118-111).
3- اصل «مسئوليتپذيري»: يكي از اصول اجتماعي بنيادي مورد نظر دين اسلام، اهتمام مسلمانان و مسئوليتپذيري آنان نسبت به همديگر است كه از آن به «تکامل اجتماعي» نيز تعبير شده است؛ يعني مسئوليت و تكاليفي كه اعضاي جامعه نسبت به همديگر دارند (زاهدىاصل،1371: 61). احاديث زيادي در اين زمينه وجود دارند كه اهميت اين اصل را ميرسانند؛ مانند اين فرمايش پيامبر[58] (کلینی،1360: 238): بهحکم اينكه اگر كسي در ميان گروهي باشد و در خدمت آن گروه نباشد بيگانه است، معناي حديث اين ميشود كه اگر مسلماني در ميان مسلمانان باشد و در خدمت آنان نبوده و كاري به كار آنان نداشته باشد، جزو مسلمانان نيست و از آنان بيگانه است (اسفندیاری،1375: 98). دوركيم يكي از كاركردهاي دين را نظارت و كنترل اجتماعي قلمداد نموده، معتقد است: دين از طريق تقويت ارزشها و هنجارهاي مهم و مسئول دانستن انسانها در سرنوشت مشتركشان، نقش مهمي در كنترل اجتماعي ايفا ميكند (کوزر[59]،1383: 200).
اعتماد اجتماعی[60] بهعنوان شاخصی از سرمایه اجتماعی (کوک[61]،2001)، از عواملی است که زمینهساز مشارکت و همکاری میان اعضای جامعه است. اهمیت اعتماد در روابط و پیوندهای اجتماعی و خانوادگی بهگونهای است که میتوان این پدیده را یکی از مهمترین عناصر اساسی سرمایه اجتماعی زندگی خانوادگی و انسانی تا به امروز تلقی نمود که زمینه همکاری و تعامل را در ابعاد مختلفِ جامعه و خانواده گسترش میدهد؛ درحالیکه کاهش اعتماد اجتماعی در خانواده و حتی در جامعه موجب این میگردد که «همواره نوعی ترس از برقراری رابطه و احساس ناامنی بین اعضاء خانواده و جامعه به وجود آید که مانع از تداوم و تقویت رابطه و کاهش همکاری و تعاملات اجتماعی و خانوادگی میگردد که در این صورت فردگرایی و منفعتطلبی که منشاء بسیاری از انحرافات و نابسامانیهای اجتماعی است در جامعه رواج مییابد» (باستانی و همکاران،1387: 43-42). در اسلام آنچه در اين رابطه مهم است اينكه كنشگران اجتماعي بهطور آزادانه و بهعنوان «وظيفه» و «تكليف»، وظايفشان را در قبال همديگر انجام دهند. تحقق چنين وضعيتي در زندگي سالم اجتماعي، درگرو آن است كه افراد اعتماد و اطمينان داشته باشند كه كنشگران اجتماعي قوانين، هنجارها و حقوق خود و ديگران را محترم تلقّي نموده، عدالت و مهرورزي نسبت به همديگر را مقدّس بهحساب ميآورند و هر كس خود را در هر وضعيت، در قبال اجتماع، متعهد و مسئول ميداند. سازوكارهايي كه از طريق دين اسلام اعتماد اجتماعي را ايجاد و تقويت ميكند و آن را از ساير مكاتب ممتاز ميسازد، عبارتاند از: اصل وفاي به عهد و اداي امانت، اخلاص و صداقت، نهي غررو اضرار به غير، اصل نفي غدر و تجاوز، اصل «مساوات» و ممنوعيت استثمار (زاهدىاصل،1371).
وفاق اجتماعي
تعاريف متعددي از وفاق اجتماعي[62] شده است كه در هركدام از آنها بهنوعی يك يا چند عنصر ازجمله: نوعي توافق جمعي، مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعي، تعامل و احساس وجود دارد. وفاق اجتماعي از توافق جمعي بر سر مجموعهای از اصول و قواعد اجتماعي كه در يك ميدان تعاملي اجتماعي[63] كه خود موجد «انرژي عاطفي» است به وجود میآید. انرژي عاطفي همزمان نتيجه و موجود (علت و معلول) توافق اجتماعي است (چلبي، 1372: 18-17). اسلام بهعنوان کاملترین دین برای هدایت بشر، بهترین معیارها و محورها را برای وفاق اجتماعی و همبستگی امت اسلامی اصول و مبادی دین معرفی میکند که از فطرت سلیم بشری نشأتگرفته است. علامه محمدتقی جعفری میگوید: آنچه میتواند حیات انسان را در این جهان هستی دارای فلسفه و هدف قابلقبول نماید، دین است. اصول و مبادی کلی که متن دین الهی را تشکیل میدهند، همواره در طول تاریخ متحد بودهاند؛ بنابراین، بنای وحدت امت اسلامی، همان دین فطری است. آگوست كنت[64] نیز معتقد است: دين به انسانها اجازه میدهد تا بر اميال خودخواهانه فائق آيند و به خاطر عشق به همنوعان خود، فراتر از اين خودپرستیها عمل كنند. دين همان شيرازه نيرومندي است كه افراد جامعه را با يك كيش و نظام عقيدتي مشترك به همديگر پيوند میدهد. دين، سنگ بناي سامان اجتماعي است و براي مشروع ساختن فرمانهای حكومت، اجتنابناپذیر است. هيچ قدرت دنيوي نيست كه بدون پشتيباني يك قدرت معنوي دوام آورد (كوزر، 34:1383).
سلامت اجتماعی
سلامت اجتماعی[65] و رابطه آن با سرمایه اجتماعی امروزه از مهمترین مفاهیمی هستند که در چند دهه اخیر مورد توجه پژوهشگران مطالعات جامعهشناسی و برنامهریزی رفاه اجتماعی درهر حوزهای ازجمله نهاد اجتماعی خانواده قرارگرفته است. سلامت اجتماعی مولفه اي از مفهوم سلامتی می باشد که به معنی توانائی ایفاي نقش هاي اجتماعی است، بدون اینکه به طور عینی یا ذهنی قصد آسیب رساندن به دیگري در کار باشد (ریموند و همکاران، 2004 . به نقل از باباپور و همکاران، 1388 ). «سلامت[66] موضوعی مطرح در همه فرهنگهاست و تعریف آن در هر جامعهای تااندازهای به حس مشترک مردمان از سلامت و فرهنگ آنها بازمیگردد» (سجادی و همکاران، 1384: 244). سازمان جهانی بهداشت[67] (1979)، در تعریفی «سلامت را بهعنوان حالتی از رفاه کامل جسمی، روانی و اجتماعی، نه صرفاً فقدان بیماری، تعریف میکند». گلداسمیت[68] سلامت اجتماعی را «ارزیابی رفتارهای معنیدار مثبت و منفی فرد در ارتباط با دیگران» تعریف میکند و آن را یکی از اساسیترین شاخصهای سلامت هر جامعهای ازجمله خانواده معرفی مینماید که منجر به کارایی فرد در خانواده و جامعه خواهد شد (لارسون[69]، 1993:285). عدهای از دانشمندان بر این باورند که بسیاري از متغیرهاي سلامتی بهوسیله باورهاي دینی و مذهبی تبیین میشوند. درواقع مذهب یکی از عوامل تأثیرگذار بر رفتار و شناخت به شمار میرود (هادیان فرد، 1384). آنها معتقدند مذهب به انسان کمک می کند تا معناي حوادث زندگی مخصوصا حوادثی را که دردناك و اضطراب زا هستند را درك کرده و باعث دلگرمی و خرسندي مطبوعی در روان و روحیه او بشود (سواتزکی[70] و همکاران، 2005 ). البته باید اشاره کرد که دین در چنین شرایطی بر فرآیندهاي فکري و ارزیابی رویدادهاي روزمره فرد تاثیر می گذارد، به طوري که برخی پژوهشگران بر این باورند که به کمک باورهاي دینی مقابله با هیجانها و شرایط اجتماعی تسهیل می گردد (دینر[71] و همکاران ،2002).
حمایت اجتماعی
هر ارتباطی که فرد در زندگی خود برقرار میکند شامل حمایتهایی است که از خانواده، دوستان و یا جامعه دریافت میکند و همه اینها مستقیماً سلامت او را تحت تأثیر قرار میدهند. مطالعات نشان دادهاند که مشارکت اجتماعی پایین و فقدان حمایت اجتماعی اثرات منفی روی سلامت افراد دارد (هرزونگ[72] ودیگران،2002: 606). هاووس[73] ودیگران (1982) حمایت اجتماعی را نوعی مبادله بین فردی میداند که پیوندهای عاطفی، کمکهای مؤثر ابزاری، ارائه اطلاعات، اظهارنظرو ارزیابی دیگران را دربرمی گیرند. حمایت اجتماعی میتواند حمایت عاطفی[74]، ابزاری[75] یا مالی (اقتصادی) و حمایت دولتی باشد. حمایت عاطفی را میتوان ایجاد نوعی رابطه صمیمی و بامحبت نظیر دوست داشتن و عشق ورزیدن و احترام گذاشتن به دیگران تعریف کرد. حمایت اقتصادی یا ابزاری را میتوان در انجام کارهایی چون پول یا ابزاری یا کمکی به دیگران قرض دادن مشاهده کرد. حمایت دولتی را نیز در ارائه خدمات و تسهیلات از سوی دولت و نهادهای دولتی میتوان تعریف کرد. حمایت اجتماعی تعهدات متقابلی را به وجود میآورد و حالتی را ایجاد میکند که در آن شخص احساس دوست داشته شدن، مراقبت، عزتنفس و ارزشمند بودن داشته و اینها با نتایج سلامتی و کیفیت زندگی ارتباط مستقیم دارند. بررسي آيات، روايات و سيرة پيامبر اعظم (صلی الله علیه و آله) و ائمه اطهار علیهمالسلام نشان ميدهد كه مسلمانان در برابر يكديگر و حتي در مقابل افراد غيرمسلمان، وظيفهاي انساني بر عهدهدارند. در اين ميان حمایت اجتماعي بهصورت تكليف و وظیفهای است كه حكومت اسلامي دربرابر شهروندان وانسانها برعهده داردكه هرچند بهظاهر اخلاقي به نظر ميرسد، اما در عمل آميخته و تنگاتنگ با احكام عمليه نهتنها در زمينة اقتصادي بلكه درزمينههاي اجتماعي، حقوقي، علمي و نيزهمه زمینههای كاربردي درعرصة حيات بشري و آئين زندگي است.
شيوه هاي افزايش ياري رساني
يكي از مهمترين راههاي افزايش ياري رساني خنثي كردن موانع ياري رساني است كه عبارتند از:
1) كاهش ابهام، افزايش مسؤليت پذيري: يكي از عواملي كه در موقعيت هاي پيچيده مانع تصميم گيري در جهت ياري رساني مي شود، ابهام موقعيت و عدم تفسير درست موقعيت است. بنابراين، كمك به افراد براي تفسير درست موقعيت و پذيرش مسؤليت در موقعيت، درگيري آنها در موقعيت را افزايش مي دهد .مسأله ديگر اين است كه يكي از عواملي كه سبب مسؤليت و درنتيجه مانع ياري رساني مي شود، ناشناس بودن وگمنامي افراداست. بنابراين هر عاملي كه ناظر يا رهگذرجنبه شخصي مي دهد. درخواست شخصي(كاري كه گداها انجام مي دهند). تماس چشمي، ابراز نام فرد، احتمال موافقت با درخواست كمك فرد را افزايش مي دهد. همچنين وقتي شخص انتظار دارد قرباني يا شاهد ديگر را دوباره ملاقات كند، احتمال ياري رساني افزايش مي يابد (جوادیان وهمکاران، 1392: 102- 83).
2) احساس گناه وتوجه به خودپنداره: مطالعات متعدد نشان داده كه ايجاد احساس گناه در افراد، ياري رساني بعدي را افزايش مي دهد. در آزمايشي كه به سرپرستي ريچارد كاتزر [76] (1976) به نقل از بارون و برن (2005) انجام گرفت وقتي بازديدكنندگان موزه هنر پورتلند از علامت “لطفاً دست نزنيد، اگر به آنها دست بزنيد، اشياء فرسوده و تخريب مي شوند” ، تخطي كردند، ۸۵ درصد افرادي كه احساس گناه مي كردند به فاصله كوتاهي پس از آن به آزمايشگري كه به طور تصادفي چيزي را به زمين مي انداخت، پيشنهاد كمك مي كردند در حاليكه از كساني كه به آنها تذكر داده نشده بود، فقط 3/1 كمك كردند.
3) آموختن آموزه هاي نوع دوستي و ياري رساني به افراد: چهار روش براي اين آموزش پيشنهاد شده است:
الف) آموزش شامل سازي اخلاقي: كلاً كساني كه ياري رساني را تبليغ مي كنند همگي در يك نكته مشتركند. آنها ساير افراد (افراد نيازمند كمك) را در درون چرخه انساني ارزشهاي اخلاقي و قوانين عدالت خواهانه خودشان قرار مي دهند. آنها مي گويند اين افراد هم افرادي شبيه به خود ما هستند، تفاوتي با ما ندارند و بنابراين بايد به آنها كمك كنيم .در صورتي كه اگر افراد يا حتي حيوانات را از دايره مشغله هاي اخلاقي خود خارج كنیم (مثلاً آنها را اشخاصي به درد نخور و غيرانساني بدانيم)، اين مسأله همه انواع صدمه و آسيب رساندن از تبعيض تا نسل كشي نسبت به آنها را توجيه مي كند
ب) راه دوم سرمشق دهي است: اگر ما افرادي كه كمك مي كنند را ببينيم يا درباره آنها مطلبي بخوانيم، احتمال ياري رساني افزايش پيدا مي كند. الگوهاي رفتار مطلوب حتي اگر زنده نباشند و به صورت الگوي تلويزيوني باشند نيز در افزايش ياري رساني نقش دارند.
پ) اسناد دادن رفتار ياري گرانه به انگيزه هاي نوع دوستانه: اين اثر به خاطر توجيه اضافي است. وقتي توجيهي كه براي يك عمل وجود دارد بيش از حد كافي است، ممكن است شخص آن عمل را به جاي يك انگيزه دروني، به يك انگيزه بيروني نسبت دهد. دادن پاداش به افراد براي انجام آنچه كه آنها به هر حال انجام مي دهند، انگيزش دروني را ضعيف مي كند.
ت) ياد دادن عواملي كه مانع ياري رساني مي شود يا ياري رساني را تحريك مي كند و آگاه كردن افراد از عوامل تأثيرگذار بر ياري رساني نيز مي تواند به صورت بالقوه ياري رساني را افزايش دهد (بارون و برن، 2005).
نتیجه گیری
در دهه ي اخير، كشور ما شاهد تغييرات اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اقتصادي بوده است. اين تغييرات شرايطي را در كشور فراهم كرده است كه تغيير جهت گيري هاي ارزشي يا فاصله گرفتن و تفاوت نسل ها از جمله پيامدهاي چنين شرايطي است. مسئله اساسي در این نوشتار، کشف رابطه و نسبت جامعه شناختی رفتار اجتماعی مطلوب (نیکوکاری) درارتقاء سازه های سرمایه اجتماعی بود که با مفهوم پردازی و تبیین نظریه های مربوط به رفتار اجتماعی مطلوب، به کارکرد این مفهوم در ارتقاء سازه های سرمایه اجتماعی مانند: انسجام يا همبستگي اجتماعي، مشارکت اجتماعی، اعتماد اجتماعي، وفاق اجتماعي، سلامت اجتماعی و حمایت اجتماعی پرداخت. احساس مسئوليت، پيش زمينة مهمي براي رفتارهاي اجتماعي مطلوب است که موجب اعتماد و همبستگی اجتماعی می شود و بدون آنها پایداری نظم اجتماعی ممکن نیست. به نظر می رسد دردیدگاه های نظری رفتار اجتماعی مطلوب، فرضيه همدلي – نوع دوستي مهمترین عامل می باشد. تبیین های تفصیلی نشان داد که رفتارهاي اجتماعي مطلوب موجب تحکیم سازه های سرمایه اجتماعی می شود. در نهایت برای توسعه امر احسان و نیکوکاری راههایی برای افزايش ياري رساني و خنثي كردن موانع ياري رساني پیشنهاد شده است که كاهش ابهام، افزايش مسؤليت پذيري؛ احساس گناه و توجه به خودپنداره؛ و آموختن آموزه هاي نوع دوستي و ياري رساني به افراد ازجمله آنها می باشند.
منابع فارسی
آذربايجاني، مسعود؛ سالاري فر، محمدرضا؛ عباسي، اكبر؛ كاوياني، محمد؛ موسوي اصل، مهد ي. (1382). روانشناسي اجتماعي با نگرشي بر منابع اسلامي . تهران : انتشارات حوزه و دانشگاه و انتشارات سمت .
ارونسون، اليوت؛ ويلسون، تيموتي، دي؛ اكرت، روبين، ام. (2005). روانشناسي اجتماعي. ترجمه افسانه شيخ الاسلام زاده. تهران: ماو شما .
ازکیا، مصطفی و غفاري، غلامرضا. (1380) بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در نواحی روستایی شهر کاشان. نشریه نامه علوم اجتماعی دانشگاه تهران، دوره 17، شماره 17.
ازکیا، مصطفی و فیروزآبادی، احمد.(1383). سرمایه اجتماعی و نقش آن در تشکلهای تولیدی (مطالعه موردی: حوزه آبخیز کرخه). مجله جامعهشناسی ایران، سال پنجم، شماره 4.
ازکیا، مصطفی و غفاري، غلامرضا.(1383). توسعه روستایی با تأکید بر جامعه روستایی ایران. تهران: نشر نی.
افروغ، عماد. (۱۳۷۸). خرده فرهنگها، مشارکت و وفاق اجتماعی: مجموعه مقالات وفاق اجتماعی و فرهنگ عمومی. چاپ اول، تهران: سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی.
اکبری، امین. (1383). نقش سرمایهی اجتماعی در مشارکت: بررسی تأثیر سرمایهی اجتماعی بر مشارکت سیاسی، اجتماعی (مطالعه موردی روستای فارسنج از توابع سقز). دانشگاه تهران: دانشکده علوم اجتماعی.
اسفنديارى، محمد. (1375). بعد اجتماعى اسلام. قم: نشر خرم.
باباپور خیرالدین، ج و دیگران. ( 1388 ). بررسی نقش عوامل جمعیت شناختی در سلامت اجتماعی دانشجویان دانشگاه تبریز. فصلنامه روانشناسی دانشگاه تبریز، شماره 16 .1- 19
باستانی، سوسن و دیگران. (1387). سرمایه اجتماعی شبکه و روابط متقابل بین شخصی. مجله دانشکده ادبیات و علوم انسانی، سال 16، شماره 61.
بیرو، آلن. (1370). فرهنگ علوم اجتماعی، ترجمه: باقر ساروخانی. تهران: نشرکيهان.
بيرهوف، هانس ورنر. ( 1387). رفتارهاي اجتماعي مطلوب از ديدگاه روانشناسي اجتماعي . ترجمه رضوان صدقي نژاد. تهران : نشر گل آذين، چاپ دوم.
پارسونز، تالكوت.(1379). ساختهاى منطقى جامعهشناسى دينى ماكس وبر در عقلانيت و آزادى. ترجمه: يداللّه موقنى و احمد تديّن. تهران: نشر هرمس.
پورستار، ملیحه؛ حکمتی، عیسی.(1389). پیش بینی سلامت اجتماعی بر اساس باورهاي دینی در بین دانشجویان دختر. نشریه زن و مطالعات خانواده ،سال دوم شماره 7 ، 27 – 40.
تاجبخش، کیان. (1389). سرمایه اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه. تهران: نشر شیرازه.
توسلی، غلام عباس و موسوی، مرضیه. (1384). مفهوم سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید با تأکید بر نظریههای سرمایه اجتماعی. نامه علوم اجتماعی، شماره 26.
جواديان، سيدرضا؛ راهب، غنچه؛ قاسمی، وحيد؛ رهگذر، مهدي. (1392). سنجش رفتارهاي اجتماعي مطلوب جوانان شهر اصفهان و عوامل شخصيتي مؤثر بر آن. مجله پژوهش و برنامهريزي شهري، سال چهارم، شماره چهاردهم.
چلبی، مسعود. (1375). جامعهشناسی نظم: تشریح و تحلیل نظری نظم اجتماعی. تهران: نشر نی.
چلبی، مسعود. (1372). وفاق اجتماعي. نامه علوم اجتماعي، شماره 3. ص 18.
خداپناهی، م. ك و دیگران. ( 1379 ). بررسی نقش ساخت شخصیت در جهت گیري مذهبی دانشجویان. مجله روانشناسی، سال چهارم، شماره2 ، 185-204 .
دهخدا، علیاکبر.(1342). لغتنامه. تهران: دانشگاه تهران جلد 8.
سجادی، حمیرا و صدرالسادات، سید جلال. (1384). شاخصهای سلامت اجتماعی. فصلنامه سیاسی اقتصادی، شماره 207 و 208.
سجادي نژاد، مرضيه سادات ؛ رنجبر كهن ، زهره. (1378) . رفتار مطلوب اجتماعي. فصلنامه توسعه علوم رفتاری (ویژه روانشناسی اجتماعی1)، سال اول، شماره اول.
شجاعى زند، علیرضا.(1381). عرفى شدن در تجربه مسيحى و اسلامى. تهران: مركز بازشناسى اسلام و ايران.
عبدي، ز و دیگران . ( 1386 ). سالمندي موفق در پرتو مذهب و باورهاي دینی. مجله سالمندي ایران، سال دوم، شماره 4،.293- 299
کلینی، محمد.(1369). اصول کافی. ترجمه جواد مصطفوی. جلد 2، تهران: نشر علميه اسلامي.
كوزر، ليوئيس. (1383). زندگي و انديشه بزرگان جامعهشناسی. ترجمه: محسن ثلاثي، تهران: انتشارات علمي.
گولد، جولیوس وکولب، ولیام. (1376). فرهنگ علوم اجتماعی. تهران: انتشارات مازیار.
مدرسي، سید محمدتقی. (1377). من هدى القرآن. ترجمه: احمد آرام. جلد 1، مشهد: آستان قدس رضوى.
مكارم شيرازى، ناصر. (1375). پيام قرآن. جلد 10، قم: مدرسه اميرالمؤمنين.
نازک تبار، ح و دیگران. ( 1386 ). نقش دینداري در ممانعت از بزهکاري جوانان شهر تهران. فصلنامه علمی- پژوهشی رفاه اجتماعی، سال ششم، شماره 22،.233- 257
هادیان فرد، حبیب. (1384). احساس ذهنی بهزیستی و فعالیتهای مذهبی در گروهی از مسلمانان. نشریه: روانپزشکی و روانشناسی بالینی ایران تابستان ، شماره 41، 232 – 224.
منابع انگلیسی
Baker,anna,( 2010).Factor which influence prosocial behavior,: www.myfreearticle.com.
Baron, R. A., & Byrne. (2005). Social Psychology, ed., Allyn and Bacon.
Brown, B.H. & Tierney, B. (2009). Religion and subjective well-being among the elderly in china. The Journal of Socio-Economics, 38: 310-319.
Buhrmester, D., Goldfarb, J., and Cantrell, D. (1992). Selfpresentation when sharing with friends and nonfriends. J. Early Adolescent. 12: 61–79.
Carlo, G., & Randall, B. A. (2002). The development of a measure of prosocial behaviors for late adolescents. Journal of Youth and Adolescence, 31: 31-44.
Day, J.M. (2009). Religion, spirituality and positive psychology in adulthood: a developmental view. Journal of Development: DOI 10.1007/s10804-009-9086-7
Diener, E., Lucas, R.E., & Oishi, S. (2002). Subjective Well-being: Handbook of positive psychology. In R.C. Snyder., S.J. Lopez (Eds.). Oxford University Press.
Eisenberg, N., and Fabes, R. A. (1998).Prosocial development. In Damon W. (Series ed.) and Eisenberg, N. (Vol. ed.), Handbook of Child Psychology, Vol. 3: Social, Emotional, and Personality Development (5th edn.). Wiley, New York, pp. 701–778.
Eisenberg, N., Cameron, E., Tryon, K., and Dodez, R. (1981). Socialization of prosocial behavior in the preschool classroom. Dev. Psychol. 71: 773–782.
Hoffman, M. L. (1982). Development of prosocial motivation: Empathy and guilt. In Eisenberg, N. (ed.), the Development of Prosocial Behavior. Academic Press, New York, pp. 218-231.
Herzong,A.R :ofstedal, M.B &Wheeler, L .M .(2002). Social Engagement and its Relationship to health , clinical Geriatric Medicine, 18(3),ix.
Hornby,A.S.(1998) oxford advanced lerner’s dictionary fifth editionEntry or solidarity
House. J.S. and Robbins, C. and Metzner. H. L. (1982). The association of social relationships and activities with martality: prospective evidence form the tecamseh community heath study. American Journal of Epidemiology. No.116.
Keyes, C. L. M. (1998). Social well-being. Social Psychology Quarterly, 61 (2): 121-140.
Keyes, C.L.M (2006). Mental health in adolescents: is Americas youth flourishing? American Journal of Orthopsychiatry, 76: 395-402.
Larson,James. (1993).the measurement of social well-being, social Indicators Research 28,pp285-296.
Mayers, D. G. (2005). Social Psychology. Boston: Mc Grow Company.
Pichon, I., Boccato, G., & Saroglou, V. (2007). Nonconscious influences of religion on prosociality: A priming study. European Journal of Social Psychology, 37: 1032–1045.
Saroglou, V. (2006). Religion’s role in prosocial behaviour: Myth or reality? American Psychological Association Psychology of Religion Newsletter, 31(2): 2-9.
Sawatzky, R., Ratner, P. A., & Chiu, L. (2005). A metaanalysis of relationship between spirituality and quality of life. Social Indicators Research, 72: 153-188.
Wall , Ellen, Gabriele Ferrazzi, and Frans Schryer .(1998). Getting the Goods, on Social Capital ,Rural Sociology,63(2).
Weiner, B. (2001). An attributional approach to perceived responsibility for transgressions: Extensions to child abuse, punishment goals and political ideology. In A.E. Auhagen & H.W. Bierhoff (Eds.) Responsibility the many faces of a social phenomenon (pp. 49-59). London:
Routledge.
World Health organization(WHO).1979, Health for all,Sr.No5
پی نوشت ها
[1] – Prosocial behavior
[2] – Hoffman
[3] – Carlo
[4] – Altruism
[5] – Helping behavior
[6] – Aronson, Wilson & Ecrett
[7] – Altruistic prosocial behaviors
[8] – Compliant prosocial behaviors
[9] – Emotional prosocial behaviors
[10] – Public prosocial behaviors
[11] – Sympathy
[12] – Buhrmester
[13] – Social Capital
[14] – Alfred Marshall
[15] – Hanifan
[16] – Seeley
[17] – Jacobs
[18] – Loury
[19] – Colman
[20] – Putnam
[21] -Fukuyama
[22] – Bourdieu
[23] – Eisenstsdt
[24] – Durkheim
[25] – Toennies
[26] -Myers
[27] -Foa & Foa
[28] -MinimizeMaximize
[29] -Social exchange
[30] -Social Norms
[31] – Evolutional Psychology
[32] – Kin Protection
[33] – Reciprocity norm
[34] – Trivers
[35] – Grilly
[36] – Warner
[37]– Roff
[38]– Amerman
[39] – Parsons
[40] – Halen crotz
[41] – Westerland
[42]– Jon vall
[43] – social solidarity
[44] – Gould
[45] – unity
[46] – agreement
[47] – suppok
[48] – oxford advanced lerner’s dictionary
[49] – Biro
[50] -Hekter
[51] -Widgreen
[52] -participation
[53] – Gaotri
[54] – Hall
[55] -I.L.O
[56] – وَ تَعَاوَنُواْ عَلَي الْبرِّ وَالتَّقْوَي وَلاَ تَعَاوَنُواْ عَلَي الإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ
[57] – وَشَاوِرْهُمْ فِي الأَمْرِ
[58] – من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم
[59] – kozer
[60]– social trust
[61] – cook
[62]– Social Consensus
[63] – Communal
[64] – August Comte
[65] – Social Wellbeing
[66]– Health
[67]– World Health organization(WHO)
[68] -Goldsmith
[69] – Larson
[70] – Sawatzky
[71] – Diner
[72] – Herzong
[73] – House
[74] – Emotional Support
[75] -Instrumental Support
[76] -Richard Katzer
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.