واکاوی اثربخشی نظام حکمرانی در اشاعه فرهنگ وقف در بانوان
(مورد مطالعه :دوران صفویه تا پهلوی)

دکتر حوریه ربانی اصفهانی1
دکتر محمد صالح طیب نیا2
.1 *معاونت پژوهشی پژوهشکده آلاء ، مدرس دانشگاه اصفهان
.2رییس پزوهشکده آلاء، مدیرعامل بنیاد آلاء، هیات علمی دانشکده معارف اهل بیت(ع) دانشگاه اصفهان

چکیده :
نهاد وقف یکی از تعالیم ارزشمند مکتب اسلام می باشد که مختص طیف خاصی نبوده و با توجه به تنوع اشکال فعالیت آن ، برای همه اقشار جامعه قابل دسترس است . این سنت گرانبها در صورت قرار گرفتن در جایگاه اصیل خود می تواند به عنوان اهرمی قدرتمند برای جبران نیازهای مادی و معنوی ، در راستای ایجاد عدالت اجتماعی جامعه بسیار موثر باشد .تحقق این موضوع مستلزم اتخاذ یک سیاست راهبردی برای تبیین چگونگی فرهنگ سازی مناسب از سوی نظام حکمرانی در گسترش امر خیر و همچنین اصلاح ساختارهای اجرایی در جامعه است. برای نیل به این هدف ، واکاوی جایگاه زنان به عنوان بخش بزرگی از جامعه که نقش کلیدی در رشد و توسعه آن دارد و بررسی اثر بخشی آنان در عرصه های مختلف تاریخی در حوزه وقف ، تاثیر بسزایی دارد .
در این راستا، مقاله حاضر با بررسی منابع موجود و استفاده از ابزار کتابخانه ای به بررسی اثربخشی نظام حکمرانی در مشارکت زنان در عرصه وقف از دوران صفویه تا پهلوی پرداخته و با استفاده از روش توصیفی- تحلیلی عرصه های مختلف فعالیت زنان در حوزه وقف در هر یک از این دوران را که به طور مستقیم یا غیر مستقیم متاثر از نظام حمکرانی بوده است را بیان نموده است.

واژگان کلیدی : نظام حکمرانی ، وقف ، اثربخشی ، بانوان

مقدمه :
پیشینه تاریخی نیکوکاری و کار خیر به آغاز خلقت بشر بازمی‌گردد. مفهوم خیر و شر از مفاهیمی هستند که از همان ابتدای زندگی برای انسان معنا می شوند (اخوت، 1393،ص11) و در این رابطه متقابل ، همواره عده‌ای نیازمند کمک و عده‌ای مشتاق به حمایت از همنوع خویش بوده‌اند. ازاین‌رو کمک به همنوع، دستگیری از نیازمندان، تعاون، اطعام فقرا، سرپرستی یتیمان و دیگر اموری که به‌عنوان فعالیت‌های نیکوکارانه و خیرخواهانه شناخته می‌شوند، امری عقلی و فطری است. به‌عبارت‌دیگر تمایل به نیکی و خیر در فطرت و سرشت انسان نهادینه است در نتیجه همانند سایر نیازهای فطری بشر نیاز به پاسخ متناسب دارد (اسماعیلی، 1392، ص15)
در اسلام یکی از راه‌های تحقق بخشیدن به این نیازها و اهداف خیرخواهانه نهاد وقف است. نهادی که گسترش آن از یک سو سبب تعدیل و توزیع ثروت و از سوی دیگر موجب از بین رفتن نیازهای فرهنگی و اجتماعی موجود در جامعه می‌گردد و می‌توان ادعا نمود سنت حسنه وقف پشتوانه اقتصادی اهداف بلند انسانی است که در طول تاریخ با توجه به سطح زندگی مردم برای رشد فرهنگ و دانش بشری تأثیر بسیاری داشته است، زیرا وقف سابقه دیرینه در تاریخ تمدن بشر دارد و تنها مخصوص اسلام و فقه و حقوق کشورهای اسلامی‌و‌ایران نیست و نهادهای مشابه آن در تمام ادیان و حقوق سایر کشورها مشاهده می‌شود.
در طول تاریخ اغلب‌ این گونه بوده است که مردم نیکوکار بخشی از اموال و مستغلات خود مانند زمین، خانه، باغ و غیره را از مالکیت خود خارج و منافع آن را برای اهداف خیرخواهانه متناسب با نیازهای جامعه اختصاص می‌دادند. تأسیس بیمارستانها، مدارس علمی، مراکز فرهنگی و مساجد بر اساس وقف بیانگر‌این ادعاست. ( طباطبایی و بهار ؛ 1395، 2)
از آنجا که توسعه و گسترش نیکوکاری به ویژه نهاد وقف از سوی افراد و سازمان های یک جامعه متکی به دو تلاش همزمان یعنی 1- اصلاح ساختارهای اجرایی، 2- تشویق و ترغیب انگیزه های درونی افراد تصمیم گیر است و اقدام عملی امر خیر باید به صورت داوطلبانه و با انگیزه درونی افراد شروع شود، به طور منطقی تحقق این موضوع مستلزم اتخاذ یک سیاست راهبردی برای تبیین چگونگی فرهنگ سازی مناسب از سوی نظام حکمرانی در گسترش امر خیر و همچنین اصلاح ساختارهای اجرایی در جامعه است. نظام حکمرانی علاوه بر نقش مستقیمی که از رهگذر فعالیت‌های سازمان های فرهنگی و آموزشی خود در تغییر و تحولات لایه‌های مختلف فرهنگ یعنی اعتقادات، ارزشها، الگوهای رفتاری و نمادها و مصنوعات جامعه ایفا می‌کنند، به صورت ناخودآگاه از مسیر عملکرد سیاست‌ها، سازوکارها و اقدامات سیاسی، اقتصادی، نظامی، بهداشتی، درمانی و غیره در تحولات و روند اشاعه فرهنگ نیکوکاری تاثیر دارد . این امر در طیف های مختلف اجتماع از جمله زنان به عنوان یکی از مهم ترین بسترسازان فرهنگ جامعه تاثیربه سزایی داشته ، به گونه ای که در دوران صفویه اوج شکوفایی فعالیت خیرخواهانه زنان به ویژه در عرصه وقف را می توان ملاحظه نمود . در این مقاله سعی بر آن است تا با بررسی منابع موجود و استفاده از ابزار کتابخانه ای به بررسی اثربخشی نظام حکمرانی در مشارکت زنان در عرصه وقف در دوران صفویه تا پهلوی با روش توصیفی- تحلیلی پرداخته گردد.
1- دوران صفویه
در دوران صفویه وقف دوران طلایی خود را به منصه ظهور گذاشته و گسترش بسیار پیدا نمود و در اصفهان به عنوان پایتخت آن سلسله آثار و ابنیه بسیاری وقف گردید. از مهمترین عوامل ایجاد این دوران طلایی ، تلاش حاکمان وقت ، در جهت ایجاد آرامش و آسایش سیاسی و اجتماعی ، پس از سال‌ها آشوب و نابسامانی و همچنین رونق اقتصاد و بازرگانی در سایه ارامش ایجاد شده بود . این رونق اقتصادی در کشور به ویژه در زمان شاه عباس اول بوده و مورخان اوج قدرت اقتصادی و بازرگانی صفویان را در این دوران (1038-996ه ق) می دانند که به دلیل سیاست خاص پادشاه و تلاش وی برای ایجاد کشوری ثروتمند و باشکوه بود.(فلسفی ، 1357، ج5، 227)
تاثیر این شرایط بهینه به همراه اقبال پادشاهان صفوی به نهاد وقف ، زمینه ساز شکوفایی و رشد سریع این نهاد در این دوران گردید به گونه ای که در این زمان پادشاهان صفوی به عنوان پیشگامان عرصه وقف در راس کسانی قرار داشتند که در این راه فعالیت می نمودند و بسیاری از املاک را وقف مقاصد خیریه به خصوص بقاع متبرکه شیعه و از همه بالاتر آستانه امام رضا (ع) در مشهد و خواهرشان حضرت معصومه در قم کردند( لمبتون ، 1377 ،224) . شاخص ترین پادشاه صفوی در عرصه وقف ، شاه عباس اول بود که در سال 1016 ه.ق کل املاک خاصه خود را وقف چهارده معصوم و با همین نام نمود ( باستانی پاریزی ، 1357 ، 73-74) که خود سرمشق امرا و بزرگان و در کنار آن، زنان دربار گردید به گونه ای که فرهنگ وقف در این دوران رواج یافته و موقوفات بسیاری ایجاد گردید .
با توجه به این شرایط و ازدیاد موقوفات ، دولت صفوی برای اثربخشی بهتر موقوفات و جلوگیری از سوءاستفاده های احتمالی ، تمهیداتی را برای ساماندهی و اداره موقوفات پیش بینی و ایجاد نمود که تاثیر بسیاری در اشاعه و اثربخشی موقوفات بر جای گذارد به گونه ای که دوران صفوی به عصر کم نظیر اشاعه وقف مبدل گردید . از نواوریهای این دوره ، تعریف و ایجاد منصبی به نام صدر می باشد که تاثیر بسیار در نظم دهی و اثربخشی موقوفات ایفا نموده است . صدر ، مهمترین منصب مذهبی در دوران صفوی بود که به اداره املاک ، اموال و مباشران اوقاف و توزیع درآمد آنها میان علما ، سادات ، طلاب و فقرا پرداخته وبرمقامات قضایی محاکم مذهبی نیز ریاست می نمود. وی جزئی از تشکیلات سیاسی و نظامی صفویه بوده حتی در لشگر کشی ها نیز شرکت می نمود.صدرها در راس تشکیلات اوقاف دولت صفوی به عنوان قضات شرعی مسئول رسیدگی به مسایل مالی از جمله پرداخت مستمری و حقوق به کلیه کارکنان قضایی رده پایین مثل مدرسین ، ملاها وکارگزاران پایین قضایی …از طریق نهاد وقف بودند که این رسیدگی به وضع معیشتی تاثیر خوبی در گسترش فرهنگ وقف داشت (امرالهی ، 1391 ، 30-31) و از سوی دیگر موظف به ترویج دین با استفاده از منابع مالی در دستشان بودند که با توجه به این موقعیت تاثیر به سزایی در جهت اعتلای فرهنگ وقف نموده (احمدی ،1380، 32) به لحاظ اعتماد اجتماعی ، صدر ها را در موقعیت ویژه ای قرار می داد. کمپفر در خصوص جایگاه صدور این طور بیان می نمود :
” صدر در راس روحانیون ایران قرار دارد . وی نزد ایرانیان همان مقامی را داراست که مفتی اعظم نزد ترکان ، همچنین وی دارای مقام عالی دولتی نیز می باشد ….مردم کوچه و بازار وی را نایب شاه دانسته و به او نواب می گویند و دعاوی حقوقی مطروحه در حضورش را خالی از اشتباه و طبق موازین عدل می دانند . بیشترین حوزه فعالیت وی ، مصرف موقوفات یا وجوه وقفی در محل مناسب می باشد” (کمپفر، 1350، 121)
صدور از طریق مباشران اوقاف تفویضی ، متولیان ، وزرای اوقاف ، نظار ، مستوفیان و سایر کارکنان موقوفات بر کل موقوفات کشور نظارت داشته و آن را اداره می نمودند ( میرزا سمیعا ، 1368، 2) که وجود این ساز و کارها علاوه بر ساماندهی و ممانعت از سوءاستفاده از این نهاد قدرتمند ، با گسترش و نمایش آثار این نهاد در اقشار مختلف جامعه، زمینه ساز حضور اقشار مختلف جامعه (به ویژه طبقه بالا) ورای جنسیتشان در این سنت خداپسندانه گردید و این فرهنگ به اندرون قصرهای ایشان و فضای جامعه نیز تسری یافت . نمود این مطلب را می توان در موقوفات زنان نزدیک ایشان مشاهده نمود.
زنان اشراف و ثروتمند صفوی ، متاثر از عملکرد نظام حکمرانی وقت در انجام وقف ، اموال بسیاری در کارهای گوناگون وقف کرده و در اين زمان مساجد، مدارس، بيمارستانها و کاروانسراهاي بسياري ساخته و براي هر يک موقوفات بسياري قرار داده شد. همچنين افراد بسياري امالک و مستغلات خود را براي مراسم عزاداري ، مزارات شريفه و اماکن مقدسه و حتي بر مسافران عتبات وقف کردند. علاوه بر اينها ورود خیرین از جمله بانوان خیر در جهت حل مسایل و مشکلات جامعه همچون مسائل کوچکي چون روشنايي معابر شهر، دستگيري از فقرا، بيماران، درراه ماندگان و حتي حيوانات عليل بسیار چشمگیر است که خود زمینه ارتقا رفاه اجتماعی و شهروندی را به همراه داشت.
به بیان دیگر فرهنگ وقف ، در دوره هاي مختلف تاريخي از جمله سلجوقيان، مغولان، صفويه، قاجاريه، پهلوي و نيز تا زمان ما به صورت هاي گوناگون ادامه داشته است، ولیکن با توجه به اهميت دوره هاي تاريخي در تعيين طبقه زنان واقف و با توجه به منابع موجود دیده می شود که در دوران صفوی ، حضور زنان واقف بسیار چشمگیر و اثر گذار بوده و تنها در اصفهان، بیش از 57 وقف نامه از دوره صفوی در بایگانی اداره اوقاف این شهر وجود دارند که در میان آن ها 17 وقف نامه از سوی بانوان خیّر (احمدی،1383، 20 ) تنظیم شده اند . در واقع یک سوم از وقف های که در این دوره صورت گرفته را موقوفات زنان به خود اختصاص داده است . این موضوع توسط برخی سفرای خارجی حاضر در ایران بیان گردیده از جمله فیگوئرا سفیر اعزامی اسپانیا به دربار شاه عباس اول (خشنودی ، 1390 ، 112) ،زنان ثروتمند عصر صفوی را در کارهای خیر و عام المنفعه از مردان دست و دلباز تر می دانسته و ساخت بسیاری از کاروانسراها و ساختمان های عام المنفعه از صدقات زنان را بیان می دارد.
در این دوره زنان طبقه بالای اجتماع به عنوان مثال مادر و همسر شاه و زنان تجار متاثر از فرهنگ گسترش یافته توسط نظام حکمرانی وقت ، با اهداف متفاوت به انجام این عمل خداپسندانه پرداخته و به مرور زمان با تغيير فضاي اقتصادي- سياسي جامعه ، تغيير نوع مالکيت در ايران، تقسيم اراضي و تغيير اجتماعي قانون ارث، زنان از اقشار و طبقات مختلف نيز به آنان پيوستند . (احمدی،1383، 20 )
با وجودی که در این دوران حضور زنان متمول در عرصه وقف چشمگیر است ولیکن به دلیل شرایط برخاسته از نظام حکمرانی آن دوران ، حضور هرچند کمرنگ زنان عشایر ، روستایی و کم توان مالی نیز در عرصه نیکوکاری دیده می شود . در این زمان مردم کشور به سه شکل ، عشایر (35-45 درصد بسته به زمان) ، روستانشین ( 45-55 درصد بسته به زمان )و شهرنشین ( 5-15 درصد بسته به زمان) تقسیم می گشتند نقش زنان در فضای خانواده به عنوان نیروی تولید پررنگ بوده و در عرصه دامداری ، کشاورزی ، صنایع دستی و … مشارکت فعال داشتند . در روستاها و ایلات بر خلاف شهرها که وظایف زنان بیشتر در فضای اندرونی تعریف می شد (که البته شهرها جمعیت کمی از جامعه را در بر می گرفت) محدودیت برای زن وجود نداشته و حضور وی در عرصه های مختلف زندگی ، حیاتی و ضروری بود و ساخت خانواده و اداره آن تحت این روابط قلمداد می گردید. (فوران ، 1386، 91)
ولذا زنان عصر صفوی در اقشار مختلف ، به فعالیت هر چند کوچک در حوزه های گوناگون نیکوکاری به ویژه وقف که توسط بالاترین مقام کشور و اطرافیان وی انجام و هدایت می گردید می پرداختند( که تا قبل از آن بین زنان ، بسیار کم رنگ بود ) و برخی از زنان حتی اگر شده با وقفی کوچک مثلا یک سنگاب سعی در حضور در این عرصه داشتند. زنان قشرهای پایین جامعه چندان نمی‌توانستند املاک و مستغلات وقف کنند، بدین‌ترتیب گستره کنش‌های نیکوکارانه آنان بیش‌تر به نذرهایی مانند غذا، خرما، حلوا و شربت در مراسم آیینی همچون محرم محدود می‌شد.
موقوفات زنان صفوی دارای کارکردهای متعددی می باشد که از جمله این کارکرد ها می توان به علمی- اموزشی ، مذهبی، سیاسی، اقتصادی، اجتماعی، فرهنگی اشاره نمود . بیشترین مصارف موقوفات بانوان جهت مدارس علمیه طلاب می باشد بعد از آن موقوفاتی که مورد مصرفشان عتبات عالیات ،اماکن متبرکه و روضه خوانی بوده و همچنین موقوفاتی هم جهت اولاد ، قرائت قرآن ، احداث مسجد،کمک به فقراء در زمره موقوفات زنان در این دوره قرار دارند .
فرهنگ وقف بانوان در این زمان به دو شکل مستقیم و غیر مستقیم تحت تاثیر نظام حکمرانی شاهان صفوی به ویژه شاه عباس اول بود. به بیان دیگرعلاوه بر تاثیرمستقیم شاهان وقت در ترویج این موضوع به طور غیر مستقیم فضای حاکم بر جامعه زنان که منبعث از نظام حکمرانی وقت بود در این عرصه تاثیر گذارد.
با توجه به مباحث فوق می توان گفت با وجود تمایل و حضور زنان ایرانی در آیین وقف در همه اعصار، اما از روزگار صفوی بدین‌سو ، اسناد بیش‌تری در این خصوص بر جای مانده است که در اشکال مختلفی بروز می یابد که برخی از آنها اشاره می گردد.
1-1- وقف مراکز علمی
ساخت و توسعه مدارس در ایران ، توسط نظام الملک وزیر سلسله سلجوقیان و با ساخت مدارس نظامیه در پاره ای از شهرها به عنوان امری ضروری برای جامعه مطرح گردید ولیکن پس از حمله مغول این امر به شدت سیر نزولی داشته و حتی بسیاری از مدارس موجود نیز تخریب گردید . این سیر توسط خواجه رشید الدین فضل الله همدانی با ساخت ربع رشیدی در زمان مسلمان شدن ایلخانان مجددا احیا گردید ولیکن در این اعصار حضور زنان بسیار ناچیز می باشد که متاثر از شرایط فرهنگی و حکمرانی آن دوران می باشد (احمدی ،1380 ،62)
دوران صفوی دوران تغییرات شگرف در این موضوع به ویژه حضور پررنگ زنان در این عرصه است .در این دوران ساخت مراکز علمی توسط واقفان زن بسیار چشمگیر می باشد و نکته حایز اهمیت توجه به شرایط مدارس احداثی که از دیدی زنانه و جزئی نگر نشات می گیرد. وسعت این مدارس ، زیبایی و تهیه امکانات رفاهی برای مدرسین و محصلین در این مکان ها می باشد که در قالب برخی وقف نامه های ضمیمه مدارس جهت تهیه آب آشامیدنی مناسب ، تامین روشنایی حجرات و راهروها ، تاسیسات بهداشتی مدارس ، وقف مکان های تجاری و درامد زا جهت تامین هزینه ها و مواردی از این قبیل توسط بانوان برمی گردد.
برخی از آنان بخشی از داخل مدرسه را با خواندن صیغه مجزا تبدیل به مسجد نموده و یا در جنب مدسه برخی بناهای مورد نیاز همچون مدرسه، سقاخانه ، آب انبار و حتی غسالخانه جهت استفاده طلاب و عموم مردم را پیش بینی می نمودند. (احمدی ،1380 ، 51)
ساخت این مراکز با این خصوصیات ، بسیار هزینه بر بوده و تنها از قشر متمول برمی آمده است که با انگیزه های مختلف همچون اجر معنوی ، افزایش مراکز تولید و نشر علم و طلاب علوم دینی ، هم نوایی با مردان و حتی در برخی موارد چشم و همچشمیهای زنانه ، انگیزه های اقتصادی همچون ممانعت از مصادره و یا تکه تکه شدن اموال و یا با انگیزه های سیاسی انجام می شده است ولیکن سوای اهداف واقف ، تاثیر بسزایی در فضای علمی کشور ایجاد نموده است.
از بانوان اشراف زاده این دوران که به امور وقف مشغول بود می توان از زنی به نام “حوری خانم” جده شاه عباس دوم یاد کرد که در سال 1057 ه.ق مدرسه ای مشهور به نام “جده بزرگ” در همان اصفهان که پایتخت صفویان بود تاسیس کرده است( احمدی ، 1376، 99-103) که از مدارس بزرگ آن زمان بوده است.
از دیگر زنان مقتدر صفوی که موقوفاتی از خود برجای گذاشته است مادر سلطان حسین صفوی آخرین پادشاه این سلسله است که معروف به مدرسه مادر شاه (مدرسه چهار باغ) است این نهاد آموزشی اگرچه به نام‌های «چهار باغ» و «سلطانی» نیز نامیده شده، اما به دلیل پشتوانه های بسیار مهم و قابل اعتنایی که مادر سلطان حسین صفوی برای این مدرسه مقرر کرده، به مدرسه مادر شاه هم معروف گردیده است.(خشنودی ، 1392، 53) و هنوز هم فعال می باشد.
مریم بیگم یکی دیگر از بانوان خیر و انسان دوست در عصر صفوی است . وی دختر شاه صفی جانشین شاه عباس اول است (ریاحی ، 1375، 252) تاسیس مدرسه و مسجد مریم بیگم از موقوفات ایشان می باشد. این بانو علاوه بر موارد مذکور موقوفات بسیاری برای آبادانی شهر و رفاه طلاب حوزه های علمیه معین کرد(رجبی، 1374، 215)مریم بیگم به علما ، دانشمندان و آثار آنان ارج می نهاد و برای رشد و ارتقا آن می کوشید و این امر زمینه نگارش کتابی به عنوان شرح ادعیه السر توسط محمد بن حسنعلی بن ملا عبدالله شوشتری به جهت ایشان گردید. (عقیق بخشایشی و همکاران ، 1382، 757)
1-2- وقف مراکز رفاهی
از جمله موقوفات دوره صفوی وقف مراکز مرتبط با رفاه مردم همچون کاروانسراها ، راهها، حمام ، و پل ها می باشد. ساخت راهها وکاروانسرا از جمله دغدغه های پادشاهان صفوی به ویژه شاه عباس اول بود . علت آن توجه به ایجاد خطوط ارتباطی منظم و امن جهت ارتباط بین نقاط مختلف کشور به ویژه اماکن مذهبی و در افق کلی دسترسی آسان به نقاط مختلف کشور و فراهم ساختن آسایش مردم بوده است . زیرا ارتباط منظم و مستمر بدون فراهم ساختن وسایل آن که یکی از مهمترین اسباب آن یعنی راه و جاده های مناسب و همچنین محل استراحت بین راهی است امکانپذیر نبوده است .
ولذا حاکمان صفوی به ویژه شاه عباس اول ، به ایجاد تاسیسات میان راهی در قالب کاروانسراها توسط حاکمان همت کرده، زمینه ای برای ورود افراد نیکوکار به این عرصه را فراهم ساختند . از دیگر زمینه های مورد توجه در این زمان ساخت حمام ها ی عمومی در سطح شهر به دلیل فقدان آن در منازل و نیاز افراد به شستشو ، تطهیر و غسل که از مناسبات دینی است می باشد که عرصه ورود واقفین را مهیا می سازد. ( صداقت کیش ، 1386 ، 53)
يكي از مهم‌ترين زنان واقف عصر صفوي که به این زمینه ورود نمود زينب بيگم چهارمين دختر شاه طهماسب اول صفوي، عمه شاه عباس اول و مقتدرترين زن خاندان دربار او بود. اين خانم ، بناها، راه‌ها، پل‌ها ، كاروانسراها و بيمارستان‌هاي متعددي از خود به جاي گذاشت و از آن جمله كاروانسرايي در راه قزوين به ساوه ساخت كه به “كاروانسراي بيگم” معروف بود. علاوه بر آن حمام سه سوق نيز در اصفهان توسط اين زن وقف شده بود.( احمدی ، 1376، 99-103)
سفیر اسپانیا نیز در سفرنامه اش به کاروانسرایی که توسط خیر النسا بیگم مادر شاه عباس ساخته شده است اشاره می کند و آن را بزرگترین منزلگاهی معرفی می می کند که در طول سفرش دیده است.(امرالهی ،1391 ،84 )
1-3- وقف بر اولاد
ترویج فرهنگ وقف در صفویه که به گونه ای متاثر از پادشاهان و بزرگان آن بود زمینه ساز عرصه های استفاده نوین از این نهاد قدرتمند گردید. از جمله ، موقوفات زنان به شکل وقف بر اولاد می باشد. به این معنی که ملک یا دارایی فرد به شکل وقف برای فرزندش ابقا و به گونه ای دارای تقدس می شد و به این گونه از دستبرد دیگران و حتی از مصادره دولت مصون می گردید و یا در مواردی وقف بر فرزندان دختر در تقابل با رسم موقوفه اولادی یا موقوفه غلامی که موقوفه را مختص پسران و اطفال ذکور قرار می داد زمینه استفاده بهینه آنان از اموال والدین را فراهم می ساخت.
از زنانی که به این عرصه وارد گردیدند خانم خیر النساء بود که بخشی از اموال خود را وقف دخترش بدر جهان خانم نمود و از اوخواسته بود که بخشی از درآمد موقوفه را در شب جمعه به فقرا و قاریان قرآن و همچنین برای خیرات و اطعام مساکین صرف نماید و یا در سال 1083 ه ق دده خاتون از اندرون شاهی ، املاک خویش را به دختر خویش رضیه خاتون و در صورت انقراض اولاد او بر مستحقین شیعه وقف نمود . (امرالهی ، 1391 ، 86-87)
1-4- وقف اماکن مذهبی و یا مرمت آن
ساخت و نگهداری اماکن مذهبی و زیارتگاهها همچون قبور ائمه ، امامزادگان و مساجد ، از جمله کارهایی است که بسیار مورد توجه و احترام شیعیان می باشد ولیکن در برخی دوران ها این اعمال دچار افول گردیده است . به عنوان مثال در زمان حکومت پادشاهان اهل تسنن در ایران ، ساخت و نگهداری قبور ائمه یا امامزادگان کم رنگ گردیده است و بالعکس در دوران صفوی به دلیل اقبال پادشاهان صفوی به تشیع توجه ویژه ای را به خود داشته است. پادشاهان صفوی با اهداف متفاوت که بعضا مثبت و برخی نیز منفی بود ، بر این امر همت گمارده و تا حدی که توانستند برای شکوه و جلال آن اضافه کردند . در این دوران مردم نیز با پیروی از ندای فطرت و تاسی از روند حاکمان وقت به بازسازی و مرمت این گونه مکان ها پرداخته و با وقف اموال، بقای آن را تضمین نمودند.
این امر زمینه ورود زنان واقف را نیز فراهم نمود و ساخت اماکن مذهبی همچون مساجد و زیارتگاهها و مرمت آنها توسط بانوان در این زمان قابل مشاهده است؛ به عنوان مثال خانم صاحب سلطان بیگم در دوره شاه سلیمان صفوی به ساخت مسجد ایلچی در اصفهان پرداخته است (هنرفر ، 1350، 643)
1-5- وقف برای انجام مراسم مذهبی
دوران صفویه یکی از دوره ها ی تاثیر گذار بر انجام مراسم های مذهبی بوده است به گونه ای که بر خلاف برخی دوران قبل و بعد که حکام ، این مراسم ها را ممنوع اعلام می نمودند ، سیاست پادشاهان صفوی با دین آمیخته بوده و بسیار مشتاق به نشان دادن اعتقادات خود در انظار عمومی بودند. ( خواجگی اصفهانی ، 1368 ، 82) ایشان اساسا یکی از موارد وقف را بر انجام این مراسم ها همچون مراسم روضه خوانی برای ائمه و پذیرایی از حضار ، برگزاری مراسم اعیاد، یا وقف برای مسافران کربلا و عتبات قرار داده بودند.(جعفریان ، 1371 ، 1620-1629)
زنان ایرانی نیز با توجه به علاقه فطری خود به انجام این گونه مراسم ها و تحت تاثیر جو حاکم بر جامعه برخاسته از سیاست پادشاهان در جهت ترویج این موضوع ، انجام این مراسم ها و رونق آن رامورد توجه ویژه قرار داده و صرف هزینه هایی در قالب وقف به مراسم شادی در اعیاد و یا عزاداری در ایام شهادت معصومین به ویژه ماههای محرم و صفر پرداخته و به دلیل امکان هزینه کردن به اشکال مختلف همچون کمک جسمی و کمک نقدی در مبالغ مختلف زمینه حضور طیف های مختلف زنان جامعه به لحاظ اقتصادی فراهم گردید.
2- دوران صفویه تا قاجار
در حد فاصل انقراض حکومت صفوی تا روی کار آمدن قاجار نهاد وقف در ایران سیر نزولی را در پیش گرفت به گونه ای که به طور مثال در دوران افشاریه نهاد وقف تا حدودی متوقف گردید. نادرشاه در سال آخر حکومت خود طی فرمانی اوقاف را از مردم گرفت و بدین ترتیب بسیاری از زمین های وقفی که در دوره سلطان حسین قسمت قابل توجهی از کل زمین ها را تشکیل می داد به اداره کنندگان زمین های دولتی واگذار گردید تا درآمد آنها صرف نگهداری قشون شود. در نتیجه صدور این فرمان عده زیادی از اوقاف را از مردم گرفته و آنها را به انضمام املاک خالصه در دفاتر ثبت اراضی که پس از آن به رقبات نادری معروف شد وارد کردند (لمبتون ، 1377 ، 254-255)
با توجه به شرایط حکمرانی در حدفاصل صفویه تا قاجار ، موقوفات زنان نیز افت شدیدی داشته و موارد اندکی گزارش گردیده است که با اشکال مختلف وقف در دوران صفوی تفاوت دارد و می توان به وقف عصمت خانم از زنان خراسان در دوره حکومت افشاریان نام برد که اموالی برای رد مظالم بر اساس آیین وقف به یادگار گذارده است.(امامی و همکاران ، 1398)
با به روی کارآمدن حکومت تیموری در قرن نهم هجری و تغییر رویکرد فکری آنان نسبت به زن، زنان به تدریج جایگاه خود را بدست آوردند. نفوذ زنان در دربار تیمور و فرزندانش به گونه ای بود که میتوانستند در مسائل مهم حکومت دخالت کنند. این تغییرات در مسائل اجتماعی و حضور زنان در عرصه وقف و اشکال آن نیز تاثیر گذار بود که در ذیل به اختصار بیان می گردد.
2-1 وقف بناهای عام المنفعه
در دوران تیموری بانوان در پیشرفت معماری و در ساختن بناهای عام المنفعه نقش بسزایی داشتند. یکی از منابع درآمد در دوره های مختلف اسلامی به ویژه عصر تیموری وقف است. تشویق و حمایت تیموریان همچنین ثروت سرشار حاکمان آن دوره امکان انجام امور وقفی بسیاری را به وجود می آورد. از اوقافات وسیع در این دوره میتوان ساخت بناهایی چون مساجد، مدارس و بناهای جدید دیگر با شاخصه های معماری محلی را بیان نمود.
در میان همسران حکمرانان، گوهرشاد آغا همسر شاهرخ تیموری از پیشاهنگان کارهای عام‌المنفعه به شمار می‌آید. او در نخستین سال‌های سده نهم هجری دستور داد دارالحفاظ، دارالتوحید و دارالضیافه، درون حرم امام رضا (ع) ساخته شود تا زایران جایی برای خوردن غذا، استراحت و خواندن قرآن و انجام پرسش و پاسخ دینی داشته باشند . از موقوفات معروف وی مسجد گوهرشاد واقع در آستان مقدس علی بن موسی الرضا (ع) می باشد که وی با فروش گردنبند الماسش هزینه آن را پرداخت نمود . همچنین دو مسجد، یکی در نزدیکی حرم و دیگری در هرات ساخت و مستغلاتی برای برآوردن هزینه‌های آن مسجدها وقف کرد. ( ایزدی ، 1394، 1)
بی بی فاطمه خاتون ملقب به ستی فاطمه از بانوان نیکوکار قرن نهم هجری در یزد ، خواهر گوهرشاد خاتون همسر شاهرخ تیموری بود و این نسبت خانوادگی بر اقتدار وی به عنوان یک مشاور امین در رونق یزد به همراهی همسرش افزود . ستی فاطمه همچون خواهرش بناهای عام المنفعه بسیاری ساخت. از وقفیات او میتوان مسجد جامع امیرچقماق، خانقاه، آب انبار، نهرآب و حفر چاه آب سرد را نام برد.
3- دوران قاجار
در دوره قاجار با تغییر نظام حاکمیتی و رویکرد آن به تجددخواهی و نوگرایی ، نظام اجتماعی- فرهنگی در جامعه تغییراتی یافت و از جمله ، نهاد وقف به لحاظ مفهومی ، نهادی و مدنی بازتعریف گردید. در این دوران نظام حکمرانی متاثر از پادشاهان قاجار در همه عرصه های اجتماعی ، فرهنگی ، سیاسی زمینه ساز تحولات بسیار گردید که به عنوان مثال عرصه وقف ، وقوفات و واقفان و بالتبع واقفان زن را هم دربر گرفت.
تاثیر سیاست های حکومت در تحت نفوذ قرار دادن موقوفات از یک سو و تغییرات فکری کنشگران عرصه وقف من جمله زنان از سوی دیگر زمینه سازظهور رویکردی جدید از سوی واقفان در این دوره بود. از جمله تغییرات نهاد وقف در این مقطع زمانی ، حضور واقفان زن از طبقه متوسط و حتی پایین جامعه بود که بر خلاف دوران صفوی از انحصار زنان متمول و درباری خارج و بستر مناسب برای مشارکت زنان اقشار مختلف را فراهم می نماید به گونه ای که تعداد بسیاری از موقوفات در این زمان به نام زنان ثبت گردیده است.( افرافر ، 1395، 13)
این موضوع در پایتخت حاکمیت قاجار به خوبی نمایان است . در فهرست راهنماى وقفنامه هاى استان تهران که بيشتر مربوط به دوران قاجار است، 1160 مدخل وجود دارد که نزديک به 170 مورد آن يعنى حدود 15 درصد آن به نام زنان ثبت شده است( یادگار وقف ، ج 1)
در این دوران پيرامون فعاليتهاي اقتصادي زنان و بالتبع موقوفات آنان، اطلاعات ناچيزي در اختيار است، اما اسناد باقيمانده وقف مبين احتمال اداره املاک زنان، به وسيله خود آنهاست. همه زنان واقف، خود حق اداره امور وقف شخصي خود را در زمان حيات داشتند و هيچ کدام متولي يا نماينده و کارگزار مذکري را انتخاب نکرده بودند. گرچه زنان براي جمع آوري اجاره و توزيع روزانه ي آن نياز به افرادي امين داشتند، اما هيچ يک بازرسي نهايي موقوفات را به فرد ديگري واگذار ننمودند. همچنين براي قوت بخشيدن به بعد خيريه موقوفه، از حقوق ثابتي که معمولا براي متولي در نظر گرفته ميشد نيز چشم پوشي مي کردند . از جمله این زنان می توان به هاجر خاتون خانم و حاجیه شرف نسا خاتون که از خانواده اشراف و ملاکین بوده و در عرصه خیر فعالیت بسیار داشتند اشاره نمود (ورنر ، 1378، 115-120)
3-1- وقف زمین
در اين زمان بيشتر املاکي که وقف ميشد عبارت از دکانها و يا ساير انواع املاک نظير قطعاتي از زمين يا بخشهايي از روستاها بود و به همين نسبت هم مورد استفاده آنها محدود بود. کاربرد عمده ي موقوفات، شامل ساختن مجموعه هاي بزرگ مانند مدارس يا مساجد نبود بلکه از يک سو بيشتر بنا به دلایل خيرخواهانه با تأکيد بر فعاليتهاي همسايگي، مثل کمک به فقرا يا برنامه هاي تعزيه داري، و از سوي ديگر مبتني بر اهداف اقتصادي يا خصوصي، براي تضمين بقاي حيات نسلهاي آتي بنيانگذار وقف، صورت ميگرفت. افزون بر زنان اشراف درباری، دیگر زنان ثروتمند نیز در دوره قاجار، به انجام کارهای نیکو شیفتگی بسیار داشتند.
برای نمونه، حاجیه هاجر خاتون خانم، حاجیه شرف‌نسا خانم و حاجیه سارا سلطان خانم، از زنان تهرانی دوره قاجار بودند که املاک و مستغلاتی وقف کردند.نام و عنوان این زنان نشان می‌دهد همگی از طبقه مرفه و برخوردار تهران آن روزگار بوده‌اند؛ هاجر خاتون خانم ملقب به جدیدالاسلام همسر حاج محسن بازرگان تهرانی و حاجیه خاتون خانم که به حاجی وزیر هم آوازه داشت، دختر فردی اشرافی به نام اسماعیل بیگ بود؛ همینگونه دخترش حاجیه سارا سلطان خانم همسر محمد ابراهیم نواب بدایع‌نگار معروف و حاجیه شرف‌نسا خاتون نیز دختر حاجی گرگین بیگ زمین‌دار معروف بود.زنان نام‌برده در وقف‌نامه‌های خود املاک و دکان‌هایی برای برآوردن هزینه‌های عزاداری و دیگر کارهای خیر اختصاص داده بودند. (امامی و همکاران ، 1398)
3-2- وقف امور مذهبی
امور مذهبی به ویژه برپایی مراسم عزاداری برای امام حسین ودیگر امامان معصوم ، از امور مورد توجه زنان واقف در دوران قاجار می باشد که با توجه به ممنوعیت حاکمیت وقت ، معمولا به طور پنهانی در کنار دیگر اعمال خیرخواهانه به آن می پرداختند و در مطالب فوق هم به آن اشاره گردید . علاوه بر آن انجام امور مرتبط با مسایل دینی و عقیدتی از دیگر فعالیت های خیرخواهانه زنان در این دوران به شمار می آید.
از زنان شاخص این دوره که در این امور فعالیت داشتند انیس‌الدوله همسر و سوگلی ناصرالدین شاه می باشد. ایشان در میان زنان عصر قجر در اجرای سنت وقف برای خود جایگاهی دارد . او که در عرصه اجتماعی، اقتصادی و حتی سیاسی دوره خودش بسیار تاثیر گذار بوده است اولین زنی است که توانست از ناصرالدین شاه “تمثال شاه” و “نشان حمایل آفتاب” را به عنوان هدیه دریافت کند.موقوفات این زن مقتدر قجری شامل وقف جیقه الماس به حرم امیر المومنین(ع) ، پرده مروارید به آستان اباعبدالله (ع) ، نیم تاج الماس به آستان مقدس امام رضا(ع) است. همچنین وی هزینه‌های تعمیرات نقره و طلاکوب مسجد گوهرشاد مشهد را برعهده گرفت و ده باب مغازه در مشهد برای روضه‌خوانی در حرم امام رضا (ع) وقف کرد. ساخت ضریح نقره برای شهیدان کربلا، ساخت بقعه و گنبد برای امام‌زاده شاهزاده حسین کاشانک و چاپ و پخش رایگان مجلد مربوط به زندگانی حضرت فاطمه (س) از کتاب ناسخ‌التواریخ، از دیگر کارهای نیک انیس‌الدوله به شمار می‌آید .( دبیر سیاقی ، 1384، 21-22)
از دیگر زنان معروف دوره قاجار که به سنت وقف پایبند بودند می توان به هاجر خاتون خانم ملقب به جدیدالاسلام و حاجیه شرف نساء خاتون اشاره کرد که هر دو این زنان از خانواده اشراف و ملاکین بودند و به القابی چون “علیه جاه ” یا ” علیا جانب ” معروف بودند که نشان از اهمیت و ارزش و جایگاه اجتماعی آنها در دربار قاجار داشته است. ایشان در مجموع 13 دکان را وقف نمودند ولی نکته جالب توجه اولویت مصرف درامد این موقوفات می باشد که اولین آن استفاده برای عزاداری می باشد که تصریح گردیده منحصر به ایام محرم و شهادت امام حسین نبوده و برای همه امامان ، فرزندان و صحابه ایشان است . در این وقف پرداخت دستمزد روضه خوان ها و، فراهم کردن قهوه ، آب و غذای رایگان شرکت کنندگان در جلسه است (ورنر ، 1378، 118)
3-3- وقف مسجد
همان طور که در مطالب فوق بیان گردید در این دوران ساخت مساجد وقف رونق کمتری داشته است ولیکن افرادی به انجام آن مبادرت می نمودند. از آن افراد می توان ، جمیله ذوالفقاری نظام‌الدوله دختر حسین‌قلی خان از متنفذان زنجان را نام برد که با ارث و مستغلات شخصی، اقدام به ساخت مسجد و مدرسه‌ای نمود اما پیش از پایان‌یافتن بناها درگذشت. دخترش قمرتاج خانم به وصیت مادر، کار نیمه‌پایان را به انجام رساند و در حال حاضر این مدرسه و مسجد در شهر زنجان از آثار دیدنی و بسیار زیبا به شمار می‌آیند. (امامی و همکاران ، 1398)

4- دوران مشروطه تا پهلوی
انقلاب مشروطيت، نهادهاي جديد مثل پارلمان و مجلس شورا، مفاهيم جديد مثل آزادي و برابري، احزاب نوبنياد، حذف استعمار و ايجاد روابط جديد با غرب، پي ريزي آموزش و پرورش نو، پيدايش نهادهاي مدني نوين، حذف مدارس و نظام آموزش سنتي و تأسيس نظام نوين آموزشي را در سطوح مختلف و ايجاد ده ها عنوان نهاد مدني جديد را به ارمغان آورد. مردم ايران پس از مشروطيت، عطش و نياز فراوان به مقولات فرهنگي پيدا کردند، صد ها عنوان نشريه راه اندازي شد، مدارس فراواني تأسيس شد، چاپ و نشر در شهرهاي مختلف راه اندازي شد و صدها کتاب منتشر شد، کتابخانه هاي متعدد تأسيس شد، دانشجويان ممتاز براي ادامه تحصيل به دانشگاههاي خارج رفتند، سينما و تئاتر راه اندازي شد، انجمن هاي فرهنگي متنوع با عنوان هاي گوناگون تأسيس شد. وضعيت جديد، وقف را بي نصيب نگذاشت و علاوه بر نوسازي مفهومي، نهادي و مدني وقف، جايگاه جديد براي آن در مناسبات فرهنگي و اجتماعي تعريف شد.( مطبعه چی ، 1387)
در این دوران و پس از مشروطه ، خدمات اجتماعی ، وقف و امور خیریه و سازماندهی آنها به شکل جدیدی در دستور کار دولتمردان قرار ‌گرفت ،که ناشی از اقبال و توجه افراد خیر به معضلات اجتماعی و تلاش در جهت رفع آن بود. فعالیت هایی همچون ایجاد گروه‌هایی برای ساماندهی ایتام، زنان بی‌سرپرست و .. شکل گرفته و سعی گردید اقشار آسیب دیده را تحت پوشش قرار دهند ( طیب نیا و ربانی ، 1397 ، 41) در این دوران به دلیل تغییرات سیاسی- فرهنگی جامعه ، زنان در جامعه حضور بیشتری نسبت به قبل یافته و مطالبات حقوقی- اجتماعی آنان با جدیت مطرح شد و در این دوره زنان نه فقط مطبوعات خاص خود را به وجود آوردند، بلکه انجمن هایی تشکیل دادند و در کنفرانسهای معتبر خارجی و داخلی شرکت کردند تا خواسته های خود را مطرح کنند و برای آنها راه حل قانونی بیابند )آبادیان و صفری، 1393، 2) در این دوران ، زنان ثروتمند ، متناسب با نیاز و خواست جامعه به گستره کارهای نیک وارد شدند که به برخی از آنان اشاره می شود.
زیور یحیاییان همسر سوم میرزا حسین خان معتمدالملک یحیاییان در سال ١٣٢٣ قمری باغ و عمارت همسر را برای ساخت بیمارستان وقف کرد؛ این موقوفه امروزه بیمارستان شفایحیاییان نام دارد. ملک‌تاج خانم، مادر محمد مصدق، بیمارستان نجمیه را در خرداد ١٣٠٤ خورشیدی ساخت. این بیمارستان در آغاز کار بر اساس وقف‌نامه، حیاط، آشپزخانه، رخت‌شور، حیات خلوت و کاروانسرا داشته است. ساخت و وقف مدرسه‌های علمیه در ایران با برآمدن حکومت پهلوی با توجه به سیاست‌های ویژه کارگزاران آن دولت، به زوال رونهاد.دولت با تصویب قانون موقوفه‌ها در سال ١٣١٣ خورشیدی امکان و نیرویی بیش‌تر برای اداره موقوفه‌ها یافت. وقف نهادهای نوین آموزشی اما در دوره پهلوی رواج یافت. اینگونه موقوفه‌ها در قالب بنیادهای خیریه نمایان شدند. با آغاز حکومت پهلوی و سلطنت رضاشاه ، بر مبنای سیاست حاکمیت که تمرکز و توجه خاص آن به ایرانی بودن و ساختن ایران نوین بود، برای به اصطلاح زدودن فقر و بیماری از چهره ایران، به‌عنوان دستاورد این سیاست‌ها انگیزه‌های جدیدی ایجاد شد که با آنچه به‌عنوان دستاورد مشروطه به رشد اجتماعی مردم و تشکیل موسسات خیریه انجامید، تفاوت داشت. در این زمان تشکیل موسسات خیریه و عام‌المنفعه وابسته به دولت یا تحت نظارت آن توسط دولت و به‌عنوان وظیفه‌ای حکومتی معنا یافت. در واقع اقدامات خیریه‌ای که در این زمان با ارائه خدمات رفاهی و بهداشتی انجام می‌شد، ضمن تاکید بر مولفه‌هایی مانند وطن و هموطن که پس از انقلاب مشروطه برای مردم مفهوم یافته بود در تعریف خاص‌تری از این مفاهیم به ضرورت توجه و مسئولیت دولت در برابر ملت تغییر ماهیت داد. به عبارت دقیق‌تر، همسو با سیاست‌ها و شعارهای حاکمیت، تبیین و اجرای اهدافی به منظور رسیدن به توسعه اجتماعی و طرح مدرنیزه کردن ایران، همچنین تثبیت اقتدار حکومت بر کلیه ابعاد و شئون مملکت مورد توجه ویژه قرار گرفت. درنتیجه این تحول برای ارضای نیازهای مردمی که تا پیش از این با انجام خیرات و مبرات به شکل‌های سنتی و مذهبی و با تولیت روحانیت به کارهای خیر علاقه‌مندی خود را نشان می‌دادند، اینک دولت با دست اندازی به حوزه اختیارات روحانیت، این بخش را خود به عهده گرفت. (ملک زاده ، 1392 ، 8-9)
در دوره پهلوي اول و دوم، شرایط به گونه ای بود که عرصه حضور زنان از طبقات عادي جامعه نيز برای انجام اعمال خیرخواهانه و وقف مهیا گردید. زنان طی این دوره و پهلوی اول دارای فعالیت های اجتماعی درخور توجهی در مقایسه با ادوار در قالبی جدید بودند. از آن جمله تاسیس و ایجاد انجمن ها و مراکزی چون: انجمن آزادی زنان در سال 1086 ، انجمن مخدرات وطن در سال 1089 ، انجمنهای خواتین ایران و شرکت خیریه خواتین ایران در سال 1092 ش، شرکت خواتین در اصفهان در سال 1091 ، انجمن شرکت آزمایش بانوان در سال 1099 ، جمعیت پیک سعادت نسوان در رشت در سال 1122 ، جمعیت زنان وطن خواه در سال 1121 ش، جمعیت نسوان وطن خواه در سال 1120 ، اتحادیه غیبی نسوان و یا تاسیس کانون بانوان در دوره رضاشاه که دخترش شمس پهلوی ریاست آن را بر عهده داشت، اشاره کرد که به مرور زنان به تقویت توانمندی های اجتماعی خویش، به ویژه تحصیلات و افزایش آگاهی های علمی اشتغال یافتند این تحرکات به تعبیری نشان از فعالیت فرهنگی زنان طی سال های بعد از مشروطه تا پایان دوره رضاشاه قلمداد می شود. مسلم است در عرصه وقف به عنوان یکی از عرصه های اجتماعی، حضور زنان پررنگ تر باشد.با در نظر گرفتن این مهم که جلوه ها و نمودهای اجتماعی و سیاسی مردم با توجه به ویژگی هایی چون کنشگری ، اراده و آگاهی در دوران جدید نسبت به دوران قدیم، از گستردگی، عمق و تنوّع بیشتری برخوردار بود فعالیت زنان نیز نمودهای اجتماعی بیشتری پیدا کرد. (افرافر،1395، 25) برخی فعالیت های خیرخواهانه زنان در عرصه وقف در دوران مشروطه تا پهلوی عبارتند از :
1- ساخت مراکز رفاهی- بهداشتی
در این دوران دغدغه ساخت مراکز رفاهی بهداشتی از جمله حوزه های ورود زنان به عرصه وقف و نیکوکاری می باشد. اشرف‌الملوک فخرالدوله از دختران مظفرالدین شاه قاجار و مادر علی امینی از رجال دوره پهلوی، در روزگار آغازین برآمدن پهلوی اول، با بنیان‌گذاری مرکزی آسایشگاهی و درمانی در زمین‌های موروثی‌اش در کهریزک، از پیشاهنگان این گستره به شمار می‌آید.
وی در سال ۱۳۰۴هـ. ق متولد و در ابتدا نامزد پسر خالۀ خود دکتر محمد‌مصدق بود. اما به واسطه رقابت‌های سیاسی وقت، صدراعظم مظفرالدین شاه یعنی میرزا علی‌خان امین‌الدوله تصمیم گرفت جهت استحکام قدرت خود با خاندان سلطنتی وصلت کند.فخرالدوله در اواخر دوره قاجار و در بحبوحۀ اقدامات سردار سپه، در حدود ۷۸ دختر و پسر یتیم را تحت پوشش قرار داد و به همراه جمعی از زنان خیّر در اطراف پرورشگاه که بعد‌ها بنگاه خیریه بانوان نیکوکار نامیده شد، از دختران و پسران نگهداری می‌کرد.از جمله کسانی که او را در این کار یاری می‌دادند جبّاره فرمانفرما، عزت‌الملوک فرمانفرما، هما فرمانفرما ، قدسی عنایت دختر ظهیرالاسلام ، نورافشار پایه‌گذار بیمارستان مسیح دانشوری، همدم نفیسی و معصومه امینی دختر فخرالدوله نام برد که بر اساس قوانینی که برای کار خود تدوین کرده بودند به کودکان بی‌سرپرستی که در چارچوب مقررات قرار داشتند خدمت می‌کردند.(بامداد ، 1357،ج3 ، 197)
2- ساخت مراکز آموزشی نوین
در دوران پهلوی مشارکت زنان نیکوکار ایرانی در ساخت و وقف مدرسه‌های نوین به اندازه‌ای بالا گرفت که از محدوده شهرهای بزرگ نیز فراتر رفت، به گونه‌ای که بانوانی دل‌سوز در منطقه‌های کوچک دبیرستان‌هایی با هزینه شخصی بر اساس آیین دیرینه نیکوکاری ایرانی پدید آوردند.
عظمت ماسالی یکی از این زنان بود که در دهه سی خورشیدی با ساخت دبیرستانی در شهر ماسال برای بسیاری از دختران آن شهر امکان ادامه تحصیل فراهم آورد. از آنجا که شهر ماسال در آن زمان دبیرستان دخترانه نداشت، بی‌شک این کنش نیکوکارانه عظمت ماسالی با اذعان بسیاری از زنان باسواد و فرهیخته شهر ماسال که برخی از آن‌ها در شغل‌های معلمی بازنشسته‌اند، ارزشمند به شمار می‌آمد، زیرا آن زنان در روزگار جوانی، برای ادامه تحصیل به شهرهای بزرگ نمی‌توانستند بروند.این دبیرستان اکنون در شهر ماسال با نام مرکز پیش‌دانشگاهی عظمت ماسالی فعالیت آموزشی دارد..
از دیگر زنان نیکوکار این دوره ، زهراسلطان عزت‏السلطنه نظام مافی” دختر رضا قلی خان نظام‏السلطنه و خدیجه سلطان خانم دختر میرزا رضا آشتیانی همسرعباس میرزا فرمانفرما بود که به فرمانفرمائیان” مشهور بود . او از جمله زنانی است که در امور خیریه نقش بسزا و تاثیر گذاری در تاریخ معاصر ایران داشته است، در واقع علاوه بر نگهداری ایتام و بی‏سرپرستان، آنچه که نام زهراسلطان نظام‏مافی را بلندآوازه کرد، تلاش وی به ساختن مسجد، کتابخانه و مدارس مختلف در شهرهای متعدد، علی‏الخصوص ایجاد آموزشگاه‏های حرفه‏ای بود، که از محل درآمد املاک موروثی شخصی‏اش، و با وجود سطح اقتصاد خانوادگی نه چندان خوب، ایجاد کرد، ضمن آنکه موقوفاتی را نیز بر آنها قرار داد.از اقدامات او احداث و اهدای یک باب دبستان در شهرستان میاندوآب به سال 1332 ه.ش، اهدای کمک‏های مالی به منظور ساخت بیمارستان عباسی در شهرستان میاندوآب، احداث و وقف دبیرستان زهرا نظام‏مافی و تکمیل کلاس‏های آن،تأسیس و وقف ورزشگاه ویژه‏ معلولین و بانوان کشور در شهر تهران، تأسیس و وقف مدرسه‏ حرفه‏ای دخترانه به سال 1346 ه.ش در خیابان مهرآباد تهران، تأسیس و وقف مسجد امیرالمؤمنین (ع) همراه با یک باب خانه برای سکونت پیش‏نماز مسجد، وقف آموزشگاه حرفه‏ای مخصوص ناشنوایان و لال‏ها در سال 1347، ایجاد و وقف مرکز بهداشتی و درمانی و… اشاره کرد.
3- انجمن های خیریه
انجمن های خیریه از جمله مدخل های نوین ورود زنان به حوزه وقف و نیکوکاری در عصر پهلوی بود که برخاسته شرایط فرهنگی منبعث از نظام حاکمیت موجود بود . خیریه خواتین ایران و انجمن خواتین ایران از آن جمله بودند .
این مراکز در زمینه جمع آوری اعانه و رسیدگی به یتیم خانه ها و بیمارستان ها و مدارس فعالیت می کردند. شرکت خیریه خواتین ایران، به ریاست مریم مزین السلطنه، دختر رضی طباطبایی از اداره حفظ الصحه، برای وضع زنان، مخصوصا در زایمان تقاضای رسیدگی کرد که به دلاکان و ماماهای خانگی اجازه کار ندهند و خواهان معلم برای آموزش و امتحان قابله ها و تشکیل مجمعی برای این امر گردید )اتحادیه، 1380،161-163)
در زمان پهلوی دوم فعالیت های فرح دیبا همسر محمدرضا پهلوی سوای انگیزه و هدف وی ، حایز اهمیت است . جمعيت ها و سازمان هايي که فرح ديبا عهده دار اداره آنها بود شامل: 1- جمعيت خيريه فرح پهلوي 2- جمعيت کمک به جذاميان ايران 3- جمعيت ملي مبارزه با سرطان 4- سازمان رفاه خانواده 5- سازمان مهد کودک 6- انجمن ملي حمايت کودک 7- جمعيت حمايت از کودکان بي سرپرست 8- جمعيت آسيب ديدگان از سوختگي 9- بنگاه حمايت از مادران و نوزادان 10- سازمان کمک به نيازمندان 11- سازمان بهداشت 12- سازمان اردوهاي کار کشور 13- دانشگاه فرح پهلوي و بيمارستانهاو درمانگاههاي تابعه 14- سازمان تنظيم خانواده 15- کنگره پزشکي رامسر. (زند و سعیدی ، 1370، 281)
بديهي است که رياست اين سازمانها تنها اسماً توسط فرح ديبا صورت مي گرفت و در عمل هرکدام از اين سازمانها از رئيس و هيات امناء ويژه اي برخوردار بود. اما در واقع هر سازماني که خود را تحت نام او قرار مي داد، مي توانست از مزاياي دولتي استفاده کند. از جمله قديمي ترين سازمانهاي تحت رياست فرح ديبا، بنگاه خيريه حمايت مادران و نوزادان بود که به تدريج پس از جمعيت شير وخورشيد سرخ، بزرگترين بنياد خيريه کشور گشت. از ديگر موسسات خيريه که تحت اداره فرح ديبا قرار داشت، انجمن خيريه فرح پهلوي بود که در سال 1339 شروع به فعاليت نمود و به ايجاد و اداره چند دارالايتام و پرورشگاه اقدام کرد. اندک اندک تعداد اين پرورشگاهها در سراسر کشور افزون شد و به 40 عدد بالغ گشت. رسيدگي به مسائل مربوط به حوادث غيرمترقبه چون سيل و زلزله در زمره کارهاي فرح ديبا بود و سالانه بودجه کلاني بدين منظور اختصاص داده مي شد. ( کسری ، 1380، 240-243)
در اواخر رژيم پهلوي با تضعیف و زوال تدریجی حکومت و نظام حکمرانی ، امور خيريه و تشکيلات مربوط به آن ، به نهادهاي فاسد مبدل شد و تنها جنبه تبليغاتي يافت و اين نهادها به عنوان عامل نفوذي فرح ديبا در دربار و مسائل کشوري به حساب مي آمد. سوء استفاده و رشوه هاي کلان و اختلاس ها در این حوزه از جمله کارهایی بود که توسط دوستان و ياران او صورت مي گرفت. به اين ترتيب اعانه ها و کمک-هاي مردمي که به اين سازمان مي شد، اکثراً در جيب حضرات انباشته مي گشت ومبلغ اندکي صرف خانواده هاي بي بضاعت مي گشت .(صمیمی ، 1368 ، 140-141) و بدین سبب افول فعالیت نیکوکاری و وقف در این زمان مشاهده می گردد که فعالیت زنان در این عرصه را نیز شامل می شد .

نتیجه گیری
وقف یکی از راه‌های ارضاء حس نوع دوستی ، کمک به همنوع و اهداف خیرخواهانه می باشد که سابقه دیرینه در تاریخ تمدن بشر داشته ، تنها مخصوص اسلام و فقه و حقوق کشورهای اسلامی ‌از جمله ‌ایران نمی باشد. در طول تاریخ، مردم نیکوکار بخشی از اموال و مستغلات خود مانند زمین، خانه، باغ و غیره را از مالکیت خود خارج و منافع آن را برای اهداف خیرخواهانه متناسب با نیازهای جامعه اختصاص می‌دادند.
توسعه و گسترش این نهاد موثر، متکی به دو تلاش همزمان یعنی اصلاح ساختارهای اجرایی و تشویق و ترغیب انگیزه های درونی افراد تصمیم گیر است که تحقق آن ، مستلزم اتخاذ یک سیاست راهبردی برای تبیین چگونگی فرهنگ سازی مناسب از سوی نظام حکمرانی در گسترش امر خیر و همچنین اصلاح ساختارهای اجرایی در جامعه است.
از جمله حوزه های مهمی که توسط نظام حکمرانی در جهت اعتلا این نهاد ارزشمند بایستی مورد توجه قرار گیرد ، نشر و گسترش این امر در طیف های مختلف زنان به عنوان یکی از مهم ترین بسترسازان فرهنگ جامعه و بررسی اثربخشی آن می باشد که نمود بارز آن را در دوران صفویه به ویژه در عرصه وقف بانوان می توان ملاحظه نمود . در این دوران تلاش حاکمان وقت در جهت ایجاد آرامش و آسایش سیاسی و اجتماعی ، پس از سال‌ها آشوب و نابسامانی و همچنین رونق اقتصاد و بازرگانی در سایه ارامش ایجاد شده ، به همراه اقبال پادشاهان صفوی به نهاد وقف ، زمینه ساز شکوفایی و رشد سریع این نهاد در این دوران گردید به گونه ای که در این زمان پادشاهان صفوی به عنوان پیشگامان عرصه وقف در راس قرار داشتند . در این دوران فعالیت موثری در جهت ورود زنان به این عرصه تحت عنوان سیاست گذاری مستقیم صورت نگرفت ولیکن با توجه به پذیرش نسبی نقش زنان در خانواده و اجتماع ، زنان اشراف و ثروتمند صفوی ، متاثر از عملکرد نظام حکمرانی وقت در انجام امور خیر (به طور غیر مستقیم ) ، اموال بسیاری در کارهای گوناگون وقف کرده اند که اهم آنان شامل وقف مراکز علمی، وقف مراکز رفاهی ، وقف بر اولاد، وقف اماکن مذهبی و یا مرمت آن، وقف برای انجام مراسم مذهبی می باشد ولیکن زنان عامه نیز از این امر ممدوح دور نمانده ، با توجه به علاقه فطری و تحت تاثیر جو حاکم بر جامعه برخاسته از سیاست پادشاهان در جهت ترویج این موضوع ، انجام این مراسم ها و رونق آن رامورد توجه ویژه قرار داده و صرف هزینه هایی در قالب وقف در اعیاد و یا عزاداری در ایام شهادت معصومین به ویژه ماههای محرم و صفر پرداخته و به دلیل امکان هزینه کردن به اشکال مختلف همچون کمک جسمی و کمک نقدی در مبالغ مختلف، زمینه حضور طیف های مختلف زنان جامعه فراهم گردید.
در حد فاصل انقراض حکومت صفوی تا روی کار آمدن قاجار نهاد وقف در ایران سیر نزولی را در پیش گرفت به گونه ای که به طور مثال در دوران افشاریه نهاد وقف تا حدودی متوقف گردید .ولیکن با به روی کارآمدن حکومت تیموری در قرن نهم هجری و رویکرد فکری مناسب تر آنان نسبت به خانم ها ، زنان به تدریج جایگاه خود را بدست آورده حتی زنان دربار میتوانستند در مسائل مهم حکومت دخالت کنند. این تغییرات در مسائل اجتماعی و حضور زنان ، به طور غیر مستقیم در عرصه وقف بانوان نیز تاثیر گذار بود. در این دوران زنان در ساختن بناهای عام المنفعه نقش بسزایی داشتند.
در دوره قاجار با تغییر نظام حاکمیتی و رویکرد آن به تجددخواهی و نوگرایی ، نظام اجتماعی- فرهنگی در جامعه تغییراتی یافت و از جمله ، نهاد وقف به لحاظ مفهومی ، نهادی و مدنی بازتعریف گردید. از این تغییرات می توان به ، حضور واقفان زن از طبقه متوسط و حتی پایین جامعه اشاره نمود که بر خلاف دوران صفوی از انحصار زنان متمول و درباری خارج و بستر مناسب برای مشارکت زنان اقشار مختلف را فراهم می نماید . فعالیت های وقفی بانوان در این دوران در قالب وقف زمین ،وقف مسجد ، وقف امور مذهبی به ویژه برگزاری عزادارای ائمه و احیا آن به دلیل سیاست حاکم مبنی بر عدم انجام آن بود.
در دوران مشروطه و پس از آن ، خدمات اجتماعی ، وقف و امور خیریه و سازماندهی آنها به شکل جدیدی که ناشی از اقبال و توجه افراد خیر به معضلات اجتماعی و تلاش در جهت رفع آن بود در دستور کار دولتمردان قرار ‌گرفت . فعالیت هایی همچون ایجاد گروه‌هایی برای ساماندهی ایتام، زنان بی‌سرپرست و .. شکل گرفته و سعی گردید اقشار آسیب دیده را تحت پوشش قرار دهند در این دوران ، زنان ثروتمند ، متناسب با نیاز و خواست جامعه به گستره کارهای نیک وارد شدند.
با آغاز حکومت پهلوی و سلطنت رضاشاه ، بر مبنای سیاست حاکمیت ، تشکیل موسسات خیریه و عام‌المنفعه وابسته به دولت یا تحت نظارت آن ، توسط دولت و به‌عنوان وظیفه‌ای حکومتی معنا یافت. در دوره پهلوي اول و دوم، عرصه حضور زنان از طبقات عادي جامعه نيز برای انجام اعمال خیرخواهانه و وقف با اشکال جدید مهیا گردید که برخی از آنها عبارتند از : ساخت مراکز رفاهی- بهداشتی ، ساخت مراکز آموزشی نوین، انجمن های خیریه . ولیکن در اواخر رژيم پهلوي با تضعیف و زوال تدریجی حکومت و نظام حکمرانی ، امور خيريه و تشکيلات مربوط به آن ، به نهادهاي فاسد مبدل شد و تنها جنبه تبليغاتي يافت و اين نهادها به عنوان عامل نفوذي افراد متنفذ همچون فرح ديبا در دربار و مسائل کشوري به حساب مي آمد. سوء استفاده و رشوه هاي کلان و اختلاس ها در این حوزه از جمله کارهایی بود که صورت مي گرفت و بدین سبب افول فعالیت نیکوکاری و وقف در این زمان مشاهده می گردد که فعالیت زنان در این عرصه را نیز شامل می شد .
با مطالعه صورت گرفته این گونه متبادر می گردد که در سالهای گذشته ، با وجود عدم توجه و اقبال نظام های حکمرانی کشور به برنامه ریزی هدفمند و مستقیم در به کارگیری بانوان کشور در عرصه وقف ، ولیکن هر زمان که جایگاه زنان در خانواده و اجتماع ، کمی ارتقا نموده حضور آنان در این عرصه پررنگ گردیده است و لذا لزوم برنامه ریزی صحیح و موثر در جهت استفاده از این پتانسیل عظیم توسط نظام حکمرانی کاملا مشهود می باشد.

منابع :
1. احمدی ، نزهت ، 1380،نهاد وقف ،دگرگونی ها و کارکردهای فرهنگی -مذهبی آن در عصر صفوی ، رساله دکتری رشته تاریخ ، دانشکده علوم انسانی ، دانشگاه الزهرا
2. اخوت، احمدرضا ،1393، معناشناسی خیر، انتشارات قرآن و اهل بیت، تهران
3. اسماعیلی، حسن ، 1392، احسان و نیکوکاری از دیدگاه قرآن و حدیث، همای غدیر، قم
4. افرافر ،مرضیه ، ملک زاده ، الهام ،حسنی فر ، عبدالرحمن ، 1395، بررسی عملكرد زنان واقف و تأثیر فعالیت آنان از مشروطه تا پايان دوره پهلوی )مطالعه موردی زنان واقف تهران(، پایان نامه کارشناسی ارشد ، پژوهشکده تاریخ ، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
5. امرالهی ، سمیه ، 1391 ، کارکردهای اقتصادی و اجتماعی وقف از شاه عباس اول تا اواخر دوره صفوی ، پایان نامه کارشناسی ارشد رشته تاریخ ،دانشکده علوم انسانی ، دانشگاه شیراز
6. باستانی پاریزی ،محمد ابراهیم ، 1357 ، سیاست و اقتصاد عصر صفوی ، تهران ،انتشارت صفی علیشاه
7. بامداد، مهدی، شرح حال رجال ایران، ج۳، ص۱۹۷، تهران، زوار، ۱۳۵۷، چاپ دوم
8. جعفریان ، رسول ،1371 ، صفویه در عرصه دین فرهنگ و سیاست ، ج2 ، قم ،انتشارات پژوهشکده و دانشگاه
9. خشنودی ، عفت ، 1390 ، وقف نامه مدرسه مریم بیگم ، وقف میراث جاودان ؛ تابستان ، شماره 74 ، صص111-132
10. خواجگی اصفهانی، 1368، خلاصه السیر (تاریخ روزگار شاه صفوی صفوی )، به کوشش ایرج افشار ، تهران ، انتشارات علمی
11. دبیر سیاقی ، محمد ، 1384، موقوفات انیس الدوله ، وقف میراث جاودان ، ش 50 ، تابستان ، 20-32
12. رجبی ، محمد حسن ، 1374، مشاهیر زنان ایرانی و پارسی گوی (از آغاز تا مشروطه) ، انتشارات سروش ، تهران
13. ریاحی ، محمد حسین ، 1375، مشاهیر زنان اصفهان (از عصر گذشته تاکنون ) ، چ اول ، نشر روابط عمومی اداره کل فرهنگ و ارشاد استان اصفهانریاحی سامانی ، نادر ، 1378، وقف و سیر تحولات قانونگذاری در موقوفات ، چ اول، شیراز ، نوید شیراز
14. زند ، اسماعيل ، سعيدي، بتول ،1370 ، ماروين شکست شاهانه؛ ملاحظاتي درباره سقوط شاه، تهران: نشر نور
15. صداقت پیش ، جمشید ، 1386، کاروانسراها ، میراث جاودان ، تهران ، ش 58
16. صميمي، مینو ، 1368، پشت پرده تخت طاووس، ترجمه حسين ابوترابيان، تهران: اطلاعات، چاپ دوم
17. طباطبایی ، سید ریاض الدین ، بهار ، مهری ،1395 ، بازنمایی وقف در رسانه مورد تجربی: تحلیل محتوای فصلنامه وقف، میراث جاویدان بین سالهای 1391 تا 1393 ، اولین همایش ملی خیر ماندگار
18. طیب نیا ، محمد صالح ، ربانی اصفهانی ، حوریه ، 1397 ، به توان ایران ، اصفهان ، قبسات
19. عقیق بخشایشی ، عبدالرحیم ، 1382، زنان نامی در تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی (طبقات نسوان ) ، چ اول ، قم ، انتشارات نوید اسلام
20. فلسفی ، نصرالله ،1375، زندگانی شاه عباس اول ، ج3،تهران ، چاپ6، انتشارات علمی
21. فوران ، جان ، 1386، صفویه آخرین حضور ایران در مدار اقتصاد جهانی ، تهران ، تهران امروز
22. فیگوئرا ، دن کارسیا دسیلوا ، 1363، سفر نامه سفیر اسپانیا در دربار شاه عباس اول ، ترجمه غلامرضا سمیعی ، تهران ، انتشارات خوارزمی
23. لمبتون، 1363، سیری در تاریخ ایران بعد از اسلام ، ترجمه : یعقوب آژند ، تهران ، موسسه انتشارات امیر کبیر
24. کسري، نيلوفر ، 1380، زنان ذي نفوذ خاندان پهلوي، تهران: نشر نامک ، چاپ دوم
25. کمپفر ، انگلبرت ، 1350، سفرنامه کمپفر، ترجمه : کیکاووس جهانداری ، تهران ، شرکت سهامی انتشارات خوارزمی
26. مطبعه چی اصفهانی ، سيد مصطفي ، 1387 ، جايگاه وقف در تحولات جامعه ايران: دوره قاجاريه ، مجموعه مقالات وقف و تمدن اسلامی ، ج3
27. ملک‌زاده، الهام، 1392، موسسات خیریه رفاهی ـ بهداشتی در دوره رضاشاه،تهران ، نشر تاریخ ایران
28. میرزا سمیعا ، 1386، تذکره الملوک ، به کوشش دکتر محمد دبیر سیاقی، تهران ، انتشارات امیر کبیر
29. هنرفر ، لطف الله ،1350 ، گنجینه آثار تاریخی اصفهان ، اصفهان ، انتشارات کتابفروشی ثقفی

سایت ها :
. https://www.faradeed.ir

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *