تبیین نسبت سیاست و امور خیر در حکمرانی ایرانی- اسلامی
(مطالعه و ارزیابی تاریخی)
مریم سعیدیان جزی
دانشیار گروه معارف اسلامی دانشکده الهیات و معارف اهل بیت (ع)، دانشگاه اصفهان
(نویسنده مسئول: msaeedyan@ltr.ui.ac.ir)
چکیده
در نظام حکمرانی ایرانی – اسلامی انجام امور عام المنفعه و رسیدگی به مردم از اصول سیاست و عدالت است. این تحقیق به بررسی رابطه سیاست و امور خیر و ابعاد و مصادیق آن میپردازد. براساس این تحقیق درک پیشینه حکمرانی در ایران و نسبت آن با نظام حکمرانی در الگوی ایرانی اسلامی پیشرفت ضروری به نظر میرسد. سوال این است که رابطه سیاست و امور خیر در نظام حکمرانی ایرانی و اسلامی چیست؟ مصادیق آن کدام است چگونه تحقق مییابد و پیامدهای آن چیست؟ روش تحقیق مطالعه تاریخی است که بر اساس جمع آوری دادهها و توصیف و تحلیل آن انجام میگیرد. براساس این تحقیق به دست میآید که پیشینه ظرفیت نظام حکمرانی ایرانی اسلامی نمونه مناسبی برای هم افزایی و تحقق آزمانهای جمعی و ایجاد هماهنگی بین اجزاء مختلف جامعه انسانی و پیشرفت و تمدن زایی در سطح ملی و بین المللی وجود دارد.
واژگان کلیدی: حکمرانی؛ سیاست؛ امور خیر؛ ایرانی؛ اسلامی
مقدمه
یکی از موضوعات مهم فرهنگی، اجتماعی و سیاسی مقوله امر خیر است. امر خیر مبتنی بر مصالح اجتماعی و انسانی و خیررسانی عمومی به جامعه است. بر این اساس دارای کارکردهای متعدد و متنوعی است و اعتقادات و باورها، دولتها، نهادهای اجتماعی و فرهنگ عمومی در جهت گیری و اثر بخشی بیشتر آن نقش دارد.
امر خیر در تاریخ ایران گسترش چشمگیری داشته است. عوامل متعددی در این امر اثرگذار بودند که عبارتند از: اندیشه دینی، تجربه تاریخی، سابقه فرهنگی، مشارکت اجتماعی و نهادهای مدنی. از این رو امر خیر در حوزه ساختارهای حکومتی، درک اجتماعی و مسئولیت فردی مورد توجه عموم بوده است. در این تحقیق بر رویکرد حکومتها به امر خیر، ماهیت و کارکرد آن در تجربه تاریخی ایرانیان با محور الگوی امر خیر در حکمرانی ایرانی- اسلامی تاکید شده است. سوال این است که رابطه سیاست و امور خیر در نظام حکمرانی ایرانی و اسلامی چیست؟ مصادیق آن کدام است چگونه تحقق مییابد و پیامدهای آن چیست؟ در این تحقیق با روش کتابخانه ای و شیوه تحقیق مطالعه تاریخی که مبتنی بر توصیف داده ها و تحلیل آنها است؛ به این پرسش پاسخ داده شده است.
برخی پژوهشهای انجام شده در این حوزه عبارتند از: لمپتون(1384) درباره نقش سیاستهای اقتصادی در رونق نهادهای عام المنفعه بحث می کند. مهدی زاده(1392) در پایان نامه با عنوان «بررسی جایگاه وقف در شکل گیری بافت شهری و فضاهای معماری دوره ایلخانی»؛ تأثیر سیاستهای اجتماعی خیریه را بر ساختار شهری مورد بررسی قرار می دهد. یوسفی فر(1398) با تاثیر سیاستهای حمایتی را در رفاه اجتماعی مورد بررسی قرار داده است.
اهمیت این تحقیق از آن جهت است که درباره مبانی اندیشه سیاسی امر خیر و تأثیر آن براساس الگوی حکمرانی ایرانی و اسلامی تحقیق مستقلی صورت نگرفته و برخي از نويسندگان و پژوهشگران به صورت مختصر و پراكنده مطالبي پيرامون بخشهايي از موضوع ارائه دادند. این پژوهش رویکردی متفاوت نسبت به جایگاه حکمرانی در امر خیر دارد. ضرورت انجام تحقیق در این زمینه؛ بیشتر از آن جهت است که امر خیر در تاریخ تحولات اجتماعی و سیاسی ایران نقشی مهم و اثر گذار داشته و بازشناسی و بکار گیری این مقوله در سیاست گذاری های کلان، امر ضروری و کارآمد خواهد بود.
امید است این تحقیق زمینه ای را فراهم کند تا با استفاده از این تجربه تاریخی و بهره مندی بیشتر از امر خیر و نهاد حاکمیت؛ مقتضیات و مسائل جامعه امروزی شناسایی و مدیریت شود و شرایطی ایجاد گردد تا از منظر معرفت شناسی (نظری) و تمدنی (عینی) توجه بیشتری به ضرورت سیاست گذاری کلان در زمینه امر خیر صورت گیرد.
1-مبانی امور خیر در اندیشه سیاسی ایرانی- اسلامی
سیاست مدن در اندیشه سیاسی اسلامی ایرانی به معنای تدبیر در امور جماعات است که سبب صلاح امر معیشت و معاد باشد. حقوقی که برعهده اهل سیاست است عبارتند از : رحمت، شفقت، تعهد، عطوفت، تلفف و تربیت. کسی که در حوزه سیاست گام بر میدارد به دنبال اصلاح، رفع مکاره، جذب خیرات و دفع شرور است. در گفتمان سیاسی ایرانی- اسلامی، سیاست از دو شاخصه صناعت و طبابت برخوردار است. دانایی عبارت است از توجه به اجتماعات، تفحص در احوال مدن و اوضاع عالم، حفظ خراج، تصحیح امور، ایجاد اعتدال و صحت و به تعبیر دیگر:« الدین و الملک توامان لایتم احد هما الا بالاخر». (دارابی،1381، 896-895)
مدینه فاضله بر محور سیاستی حرکت میکند که همت را در ارشاد مصالح، انجام خیرات، ازاله مفاسد و شرور مصروف میداند. از این رو اهل سیاست، اهل خیر هستند و مدینه فاضله بر محور خیر حرکت میکند. خیر از طریق حکمت، عقل، شرع، عدالت و سیاست فراهم میگردد.امور خیر در این اندیشه بر مبنای تحقق عقاید و اتحاد آن با اعمال شکل میگیرد و مقصود از امر خیر کمال نفس و سعادت ابدی است. کسی که در وادی خیر پا میگذارد به اشخاص، احوال مردم، بلاد و ساکنان آن واقف است و قصد او در امر خیر ایجاد مودت صادق، قلوب متفق و برپایه محبت است. (دارابی،1381، 901)
از منابع سیر الملوک و نصیحتنامه ها دریافت میگردد؛ مبانی اندیشه ایرانی برپایه فلسفی و الهی نهاده شده است. تحف امر خیر را بر اساس قابلیتهای انسانی، استعداد افراد و استحقاقشان دسته بندی کرده و آن را از منظر انسان شناسی، معرفتی و جهان بینی دینی مورد بررسی قرار میدهد و امر خیر را از نشانههای اعتدال و عدالت میداند.
براساس این دیدگاه خیر بر اساس مرتبه، استحقاق و استعداد در 5 دسته قرار میگیرد.
-مرتبه نخست شخصی که بالذات و بالطبع خیر است. در این صورت امر خیر به دیگری سرایت میکند.
-مرتبه دوم بالطبع اهل خیر است که خیر او به کسی سرایت نمیکند.
-مرتبه سوم کسی است که نه اهل خیر و نه اهل شر است. اهل امن و راحتی است و دیگران را بر امر خیر تحریض میکند.
-مرتبه چهارم اهل شر است ولی متعدی است.
-مرتبه پنجم شریر است و شرارتش به دیگران سرایت میکند.
با توجه به رابطه مستقیم خیر با عدالت؛ عدالت افراد هم در سه حوزه قابل بررسی است:
1-تسویه وتعدیل مراتب: دراین حوزه مراتب خیر و شر، شناسایی و دسته بندی میشود.
2- تسویه و تعدیل خیرات: در این حوزه خیرات به دو دسته عامه و مشترک تقسیم میشوند. در دسته عامه خیرات سبب امنیت، سلامت، کرامت و تزکیه اموال میشود. در این حوزه فرد به دنبال تقویت خیرخواهی و به کار گیری آن در امور صحیح است. ضرورت خیرات و طریقه بقا و محافظت از آن، راهکارهای سلبی و ایجابی برای جلوگیری از انحراف امر خیر و دور کردن اغیار و کسب فردی در این حوزه قرار میگیرد.
3-احسان: آثار عدالت در امر خیر عبارت است از ایجاد هیبت در دولت، شجاعت در پشبرد امور و امنیت سرحدات (معنوی و مادی) (دارابی،1381، 918)
با توجه به آنچه بیان شد نسبت معناداری بین سیاست و امر خیر وجود دارد. در این میان آنچه این رابطه را ایمن و اثر بخش میکند؛ مقوله عدالت است.
در الگوی حکمرانی اسلامی ایرانی امر خیر بر پایه بینش، آگاهی، تذکر و آرامش خاطر بنا شده است. چنانکه راههای تقرب به خداوند فراوان است؛ درهای خیر هم گشاده و گسترده است. یکی از نمونههای این تفکر مربوط به ابن قتیبه دینوری در عیون الاخبار است. ابن قتیبه این کتاب را با هدف راهنمایی به سوی امور متعالی، راهبری منش نیک، بازدارنگی از پستی، تدبیر درست، اندازه شناسی و آبادانی زمین بر مبنای خیرات نوشته و در این زمینه از الگوی ایرانی بهره برده است. (ابن قتیبه،1418، 1/5) مطابق نظر وی «صلاح دین با صلاح زمان حاصل شود و صلاح زمان با صلاح سلطان فراهم گردد و صلاح سلطان هم پس از توفیق خداوند با ارشاد و حسن توجیه تو دست دهد». فرمانروایان و اهل علم دو رکن مهم برای یادآوری و ایجاد آرامش خاطر جهت تحقق امر خیر و سیاستگذاری برای دست یابی به نیکی و نیکوکاری هستند. (ملایری،1379، 5/416)
برخی از مبانی مهم درباره گفتمان اندیشه سیاسی ایرانی- اسلامی که در منابع گزیده آمده عبارتند از:
-دینداری و دین مداری: در این تفکر حاکم باید هم دیندار باشد؛ هم درباره امر دینداری تدبیر کند و هم مشمول دعای خیر دیگران شود. تعابیری چون سلطنت و سلطان و مهتری در این اندیشه بیانگر شان سیاسی و اجتماعی حاکمان را در بر میگیرد.173 دارابی آثار وضعی را در دو حیطه سلبی و ایجابی بررسی کرده و خودداری از امر خیر را سبب نزول بلایا میداند. (دارابی،1381، 186-188)
-پادشاهان بیدار: تعبیری است که خواجه نظام الملک به کار میرود. چرا که از نیروهای کاردان و رزم آزموده بهره میبرند و هر آنچه از عمارت و امر دین است انجام میدهد. (نظام الملک،1378، 213) مصداق این بیداری و دانایی بخشش، خیرات و کارهای نیکو است 65. جالب آن است که خواجه 13 وظیفه را برای پادشاهان بیدار بر میشمرد که همگی از مصادیق کار خیر هستند؛ از آن جمله است: قرض دادن به مردم، تدبیر مالیات، صدقه و یاری برای نیازمندان و کوتاه کردن دراز دستان (نظام الملک،1378، 230-231)
-سازمان قوی: از اصول مهم حکمرانی مطلوب به کارگیری مردان قوی است. این امر با تربیت نیروی کارآمد و طراحی یک سازمان قوی فراهم میآید. چرا که کاردانان از جانب حاکمان امور را تدبیر میکنند و کارهای نیکو و عطا و خیرات از مسیر تدبیر اینان جریان مییابد.
حکمرانی امری منفعل و متاثر نیست بلکه خود برانگیزاننده و راهبرنده جامعه است و مصلحت امور جز با تربیت افراد و به کار گیری مردان انجام نمی گیرد. از این رو تربیت نقش مهمی در تعیین جهت جاکمان، به کارگیری نیروها و امکانات و تحقق عطا وخیرات دارد. نتیجه آنکه رابطه تربیت با امر خیر یک رابطه مستقیم دو سویه است که تدبیر آن از طریق حکومت انجام میگیرد.
یکی دیگر از مؤلفههای مهم در سازمان قوی مشورت با دانایان، پیران، جهان دیدگان و گفتگوی مستمر با آنها است. از این رو مصلحت و حکمت در امر خیر بدون گفتگو با دیگران و برگزیدن رای قوی ممکن نیست. (نظام الملک،1378، 200)
عقلانیت در این الگو به معنای بهره گیری از تجربه پیشینیان، الزام بر دینداری و تدبیر در همه امور است. (نظام الملک،1378، 200و66 و171)
علاوه بر هدایت و حمایت، مسئله نظارت و قضاوت و مشارکت در این گفتمان مطرح است. چرخش نخبگان، پرهیز از واگذاری چند مسئولیت به یک نفر یا چند نفر برای یک مسئولیت و رصد امور از تجربههای کارآمد در این زمینه است. خواجه طوسی، انوشیروان و بهرام گور دو تن از پادشاهان پیش اسلامی ایران را به خاطر محاکمه خاطیان و حمایت از ستمدیدگان به عنوان الگوهای موفق در تحقق امر خیر در جامعه ایرانی معرفی میکند. (نظام الملک،1378، 213)
مطلب دیگری که در این گفتمان مطرح است نسبت بین تفاوتها و اهداف است. از این رو مردم به 6 گروه تقسیم میشود که هر یک در امر خیر سهیم هستند و از آنها انتظاراتی میرود. این گروهها به شرح زیر عبارتند از:
نخست علما هستند که از بندگان شایسه به شمار میروند و بر امر آخرت گرایی و رستگاری تاکید نموده و الگوی علم و عمل هستند.
گروه دوم سلاطین هستند که از آنها انتظار شقفت، مرحمت و عدالت میرود.
گروه سوم اغنیا هستند که درباره فقرا تفحص میکنند و از احساس و عطیه برخوردارند.
گروه چهارم و پنجم جاهلین و رعایا هستند که از آنها انتظار اطاعت پیروی و تعظیم و انصاف میرود.
در نهایت گروه ششم که فقرا هستند که انتظار میرود صبور باشند و از طمع ورزی خودداری کنند.
هر کدام از این 6 گروه اگر بر خلاف جایگاه و وظیفه خود عمل کنند به ترتیب در موقعیت شیطان، فرعون، قارون، حیوانات، حشرات و سگان قرار میگیرند. (دارابی،1381، 891-889)
-جوانمردی و مهتری: در اندیشه سیاسی ایرانی اسلامی همه باید سخی باشند و از سلاطین و صاحبان قدرت و مکنت انتظار بیشتری میرود (ثعالبی،1384، 225) قدرتمند کسی است که همت ومروت دارد و مهتری با نان دادن فراهم میآید. نیکوکاری شایسته و جوانمردی در دستگیری از مردم و همراه کردن آنها در نعمتهایی است که خدا به ما عطا کرده است. خواجه مینویسد فراخ داشتن نان و طعام بر خلق خدای عزوجل در بقا عمر و ملک و دولت بیفزاید و هر کس که نان دادن را کم کند اجلش نزدیک تر میشود. جوانمردی و مهتری در گرو دل کندن از دنیا است. خواجه در تاکید بر این امر وصایای پیشنیان را ملاک توجه قرار میدهد. مانند آنکه «زر را دشمن دار تا مردمان تو را دوست گیرند.” (نظام الملک،1378، 171-173)
در این گفتمان سیاست نه به معنای طمع که تدبیر است و خیرات زمانی ظهور مییابد که سلطان دل از دنیا میکند و به واسطه عطا و خیرات وکارهای نیکو محبوب مردم میگردد و همگان سلامتی و بقای عمر او و ملکش را طلب میکنند. (نظام الملک،1378، 65-66)
یکی از نشانههای دل کندن از دنیا نان دادن و نیکوکاری اسات. چنانکه بخل و نان کوری نشانه دل بستن به دنیا است. (نظام الملک،1378، 173) ثعالبی در این زمینه مینویسد: «دل به دنیا نبندید… و ترک آن هم نگویید زیرا به وسیله آن است که میتوان خیر دنیای دیگر را فراهم آورد» (ثعالبی،1384، 225) لذا کم طبعی، دل سیری و راستی از صفات بایسته و شایسته سلاطین دیندار و نیکوکار است. (همدانی،1358، 180)
-برخورداری از صفات حمیده و نیکو: نیکی و به تعبیر دارابی، «محبت عقلانیه» از مؤاخات و همراهی با مردم نشات میگیرد و از اثار و خواص عقل است. کسی که از عقل بهره میگیرد؛ در سه حیطه قول، حال و کردار از سلامت برخوردار است و آبرو و عزت دیگران برایش اهمیت دارد.
فرد نیکوکار فردی ناصح، قانع، عاید و نیکو خلق است که از سر اخوت، محبت و خلت؛ به ایثار و مواساة با دیگران میپردازد و همگان را عیال خود میپندارد. 865-867 چنین فردی برآوردن حاجات و خواستههای خود را به تأخیر میاندازه و آنها را تنزل میدهد و رفع حوایج دیگران و رسیدگی به مردم را از حقوق ایمانی میداند.
دارابی تربیت حاکمان و مردان قوی و رسیدگی به امور حق را از حقوق 30 گانه مؤمن بر شمرده و عاقل را کسی میداند که دانا به حاجت دیگران و ملجأ و پناهگاه آنها است و سرور و سامانی را آشکار و حزن را میزداید. بر این اساس یکی از خواص عقلانیت پروری، مداومت بر امر خیر است. (دارابی،1381، 595)
براساس گفتمان ایرانی اسلامی، پروراندن و شکوفا کردن و به کمال رساندند، اصل تربیت است. از این رو تخلق به اخلاق نیکو و صفات شایسته در اثر تعلیم و تزکیه فراهم میگردد. دارابی در این زمینه معتقد است «مداومت بر امر خیر ناشی از استمرار نفس بر امری از امور خیر است به طوری که عادت و طبیعت مکتسبه ثانیه فرد گردد.» بدین ترتیب مداومت بر امر خیر ممدوح است چنانکه احاطه و استکثار مذموم و مطرود به شمار میرود.
نکته مهم در این زمینه، تاکید بر مداومت و استمرار است. گویی امر خیر خود سبب تربیت و تعالی میشود.چنانکه در تربیت اصل بر تکرار و استمرار و تدریج است؛ در امر خیر هم این مسئله دیده میشود. لذا امر خیر هم از آثار عقل است و هم سبب تزاید عقلانیت و مداومت بیشتر بر امر میشود. توجه به خیر سبب تعالی اخلاق فردی و اجتماعی میشود.
آنچه در این دیدگاه متمایز است فرایند تعالی تدریجی جامعه برمبنای امر خیر است. برخی از آثار مداومت بر امر خیر عبارتند از: «ترک فواحش، تحرج، یقین، طاعت رحمان، تعظیم برهان، اجتناب از شیطان، اجابت عدل، قول حق و نجات». (دارابی،1381، 595-596)
برخورداری از اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی از اصول مهم در امر خیر اجتماعی است. لذا امر خیر تمثل همه صفات حمیده است که در فرد و جامعه ظهور میکند. مولف نقاوه الاثار در تبیین منطق رابطه بین اخلاق سیاسی و سیاست اخلاقی مینویسد:«اين مقدمه نزد ارباب عقل و اصحاب نقل مسلّم و مقرر است كه هرگاه ذات ميمنت صفات پادشاه بصفت نصفت موصوف و بسمت شوكت و جلالت معروف بوده خاطر خير مآثرش بشيوه ستوده معدلت و انصاف اتصاف داشته باشد بىشبهه شك و ريب صفت عدل و رأفت او در دلهاى خلايق از مخالف و موافق بلكه در اشياء تأثير نموده آثارش با حسن وجوه سمت ظهور مىيابد.» (افوشته ای،1373، 56)
-بهره گیری از سنتهای نیکو: در اندیشه سیاسی ایرانی همت و مروت، حق گذاردن بندگان شایسته، مشورت با اهل علم و رزم آمد، یاری و همراهی با خلق و نیکی کردن از مصادیق خیر و عدل به شمار میرود به همین جهت نوشیروان ساسانی به عنوان الگوی پادشاهی نیکو، دارای رای قوی و تدبیر درست شناخته میشود.
در تاریخ ایران پیش از ورود اسلام مصادیقی از سیاستهای اجتماعی و مذهبی شاهان که ناظر بر امر خیر بود؛ به چشم میخورد. کریستن سن به مواردی از وقف اشاره میکند که در دوران ساسانی رواج داشت وقف آتش به آتشکده از این نمونه است. به نظر میرسد این وقف سمبلی از سلطنت و حفظ قدرت به شمار میرفت (سن،1368، 236) همچنین مردم در امور خیر مشارکت میکردند. مثلا وقف یا هبه میکردند و گاه خیراتی را برای طلب راحتی روح اموات میدادند. در این دوران قوانینی برای جلوگیری از سرقت این اموال و تشویق دیگران به امر خیر وضع شد. یا سیاستهایی به کار گرفته شد که واقف حق استفاده از موقوفه را داشته باشد. (سن،1368، 447)
پس از اسلام با مهاجرت اقوام مختلف و خاندانهای حکومتگر به ایران، این سنتهای نیکو چنانکه در ادامه خواهد آمد؛ مورد استقبال قرار گرفت و تمدن اسلامی با حضور اقوام مختلف در تحقق امر خیر تداوم یافت.
2- اصول سیاستهای حاکمیتی در امر خیر
لازمه تحقق امر خیر در حیطه حکمرانی داشتن کیاست و سیاست در همه امور است. تجربه تاریخی الگوی ایرانی اسلامی بیانگر آن است که حکام سیاستمدار و کاردان در امر خیر هم اقدامات مهمی انجام دادند. (شاردن، 1372، 4/1653) برخی از مؤلفههای اصلی سیاستهای حاکمیتی در امر خیر در اندیشه سیاسی ایرانی- اسلامی عبارتند از:
-نیک اندیشی: چنانکه خواجه مینویسد یعنی نیت امر خیر (نظام الملک،1378، 131) و اندیشیدن در مصالح مردم
– تحقق شریعت: خیر به مثابه امر دینی در حیات اجتماعی، آبادانی کشور و اصلاح امور جاری و ساری است. خواجه نظام الملک 6 فصل از کتاب را به موضوع ضرورت امر دین در حکمرانی اختصاص میدهد. (نظام الملک،1378، 173) اشپولر درباره اهمیت دین در نزد حکمرانان مینویسد: «كثرت اوقاف مذهبى نيز خود نمونه علاقمندى طبقه حاكم، به دين بود: برمكيان، صفاريان، فرمانروايان كرد، آل بويه، غزنويان، خوارزمشاهيان، سلجوقيانو اتابكيان همه، مساجد، رباط، كاروانسراها، بيمارستانها و مدارس وقف نمودند.» (اشپولر،1374، 1/276-277)
– به کار گیری نیروهای کاردان و حق گذاری بندگان شایسته: این حق گذاری که خواجه از آن تعبیر زه گذاردن میکند شامل عطا بخشی و نیکی به دانایان، پیران و فرهنگیان، حفظ حرمت و به کار گیری رأی و تدبیر آنها و تعهد دربکار گیری نیروهای کار آمد است. (نظام الملک،1378، 130)
-تأمین آبادانی و عمارت (نظام الملک،1378، 200): ثعالبی درباره رابطه قدرت و سیاست در آبادانی و نقش آن در تقویت جایگاه امر خیر مینویسد: «قدرت بی لشکر و لشکر بی زر و زر بی زراعت و زراعت بی عدالت و حسن سیاست حاصل نشود» (ثعالبی،1384، 225)
– رفاه اجتماعی و جایگاه وقف: تلاش برای رفع نیاز مردم و ارتقای سطح زندگی و عدالت اجتماعی یکی از مهمترین مولفهها برای حکمرانی مطلوب است. در تجربه ایرانی اسلامی مواردی چون یاری کردن رعیت با وام، صدق، تخفیف در مالیات (نظام الملک،1378، 130)، حمایت از ستمدیدگان، نذورات و عطا (همدانی، 1358، 191-191) بیانگر اهمیت این مولفه در سیاستهای حاکمیتی است.
یکی از مظاهر امر خیر موقوفات بود که در الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی از بسامد بالایی برخوردار است. از آنجا بسیاری از این نوع حکومتها از نوع تئوکراسی و دینی بودند وقف را ملک خدا و راهی برای تقرب به او میدانستند ولی در عین حال این مقوله در مواردی در حوزه مصادیق و مسائل تحت تأثیر عوامل محیطی، اجتماعی و فرهنگی قرار گرفته است.(اشپولر،1374، 2/11 و 2/189)
شاید این مسئله باعث شده تا برخی به نادرست ماهیت وقف را در حکمرانی ایرانی و اسلامی بر مبنای تقویت حاکمیت فئودالیته تفسیر کنند. بنا به نظر اشپولر موقوفات علاوه بر فوایدی که برای عموم داشت برای بازماندگان هم اغلب درآمدی بدون دغدغه بود. (اشپولر،1374، 2/288)کرزون یکی از دلایل رونق گرفتن در ایران را مصونیت املاک از خطر ضبط و مصادره توسط حکومتها و معافیت آنها از مالیات میداند. (کرزون،1380، 2/583)
جایگاه وقف در نزد سلاطین متفاوت بود مثلا نادرشاه بر خلاف اسلاف خود در اراضی وقف تصرف نمود (مینورسکی،1387، 290) و دستور داد تا از موقوفات امام رضا (ع) 1000تومان مالیات پرداخت شود این در حالی بود که عموم موقوفات از پرداخت مالیات معاف بودند (کرزون،1380، 2/583)
در مواردی هم اوقاف به عنوان محلی برای درآمد مراکز عام المنفعه در نظر گرفته میشد. غازان خان اوقافی را برای دارالسیادهها تعیین و وقف نامه مجزایی را تنظیم کرد. (همدانی، 1358، 190-191) برخی از این موقوفات عبارتند از : سواد مالک، وقف املاک قری، ضیاع، عقار، ربوع مستدرکات، حاصل ارتفاعات 10000دینار (قاشانی،1384، 94-93)
همچنین امیر شاه ملک بهادر(829) برای مدارس، خانقاهها، رباطها و باغها روستاهایی را وقف کرد (حافظ ابرو،1380، 4/898 و نیز نک: سمرقندی، 1383، 3/567) از مهمترین اینها شنب غازانی، ربع رشیدی و مجموعه ابنیه امیر عماد الدین در کاشان است که به صورت مجتمعهای وقفی اداره میشد (نصیری،1382، 701-700)
با این حال قانون گذاری وقف در الگوی سیاسی ایرانی- اسلامی دارای فراز و نشیب است و متناسب با سیاست گذاری حاکمان، گرایشهای عقیدتی و گروههای هدف دچار تغییر و تحول میشد. یکی از تلاشها در این زمینه ایجاد قواعدو چارچوبهایی برای تعیین محدوده وقف، تعیین وقف و وظایف اشخاص است.اقدام غازان خان در دارالسیاده با هدف اصلاح ساختار وقف صورت گرفت. (همدانی، 1358، 190-191) همچنین در عرصه صفویه برای برخی اماکن و ابنیه خطبه نامههایی تهیه شد مانند خطبه حمام (واصفی،1349، 1/262-261)، خطبه قنات (واصفی،1349، 1/274) و آب کاریز چهار باغ اصفهان (واصفی،1349، 276)
3-ابعاد حکمرانی در امرخیر
بر مبنای الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی «صاحب ضبط و سیاست و سطوت، اهل خیر است و دارایی و قدرت خود را در جهت آبادانی و معماری به کار میگیرد.» از این رو حوزه نفوذ حکمرانی در امر خیر بسیط و شامل هر کاری است که برپایه صلاح دین، سروری اهل حق، تدبیر درست و تعالی نیک و بازدارنده پستی باشد. اصول امر خیر در اندیشه ورزی ایرانی – اسلامی شامل چهار بخش است: علم به حاجت، ملجا و پناهگاه مردم، ایجاد زمینه سرور (دارابی،1381، 746) و مداومت بر امر خیر (دارابی، 1381، 595) و چنان است که باید آن را از مظاهر احسان و هیبت و شجاعت سلطان بر شمرد (دارابی،1381، 918)
اگر این مهم را با مسئله محبت عقلانیه، مداومت بر امر خیر و دل کندن از دنیا که در اصول مبانی نظری حکمرانی در اندیشه ایرانی اسلامی از آن یاد شد، مورد مطابقت قرار دهیم روشن میگردد که اهل سیاست با تقویت صفات حمیده و حفظ نفس و بیداری و الزام بر دینداری امکان رسیدگی به امور مردم و رفع موانع رشد و بقای حکومت خود را فراهم میاورند.
براساس انچه از الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی به دست آمد بخش مهمی از امور خیر با مشارکت دولت انجام میشود. این امر علاوه بر تقویت جایگاه دولت سبب نیکنامی و فرمانپذیری مردم میگردد. در اندیشه خواجه نظام الملک یکی از دلایل برپایی ابواب الخیر نیک نامی و بقای دولت سلجوقی بوده است. (تتوی،1382، 4/2467) بخشی از این نیک نامی به تعبیر ثعالبی در دنیای دیگر فراهم میآمد. (ثعالبی، 1384، 225) شاید به همین جهت بود که تیمور لنگ (وصیت کرد تا مخارج ابواب الخیر از ماترک او خرج شود. (حسینی، 1342، 372) برخی دیگر از دستامدهای ناشی از حکمرانی در امر خیر بر اساس الگوی ایرانی و اسلامی به شرح زیر عبارتند از:
-محاکمه خاطیان و مقابله با منکرات: برقراری عدالت از مصادیق امر خیر و تحقق آن وابسته بر کیاست و سیاست است و بخشی از سیاست مربوط به ارشاد مردم و تنبیه خاطیان و مبارزه با مفسدان و رفع مکاره است. در الگوی حکمرانی ایرانی- اسلامی صلاح دین با صلاح سلطان فراهم میآید. (ملایری، 1379، 5/416)
یکی از ابعاد خیرات محاکمه خاطیان و مقابله با مفسدان است. (نظام الملک،1378، 65) مواجهه خاندان برمکی با خاطیان (سجادی،1385، 129)؛ پسر بهاء الدوله در سیستان (تاریخ سیستان،1366، 360)، میر سید علی در کاشغر (دوغلات،1383، 106)؛ خواجه غیاث الدین محمد پسر رشیدالدین فضل الله همدانی (اقبال،1384 ،350) اتابک مظفر الدین در منصب صدارت (قمی،1363، 251) و اقدام غازان خان در برپایی موقوفه بیت القانون (همدانی، 1358، 180) از نمونههای تاریخی است که برخورد با مفسدان و محاکمه خاطیان را ازمصادیق کارهای نیکو و مصداق خیرات دانستند.
در برخی منابع مصداق امر خیر، اجرای عدالت و مصداق سیاست تنبیه است تاریخ فیروز شاهی 508 غازان خان ایلخانی به جهت اجرای عدالت به عنوان پادشاهی با کیاست و اهل خیر شناخته میشود (همدانی، 1358، 180) او محلی به نام بیت القانون را در مجتمع شنب غازانی برای رسیدگی به مظالم وقف نمود. (همدانی، 1358، 211)
خواجه نظام الملک همچنین وظیفه پادشاهان بیدار را حراست از دین و برخورد با بدعتها میداند. (نظام الملک،1378، 200-213) دارابی از این مقوله تحت عنوان «محبت عقلانیه» یاد میکند (دارابی، 1381، 866) و دفع شرور ورفع مکاره را برای جذب خیرات لازم میداند (دارابی، 1381، 894) از این رو برخورد با بدعتها از مصادیق دینداری و نشانه قوت و خیر خواهی و خیر مداری حاکمان به شمار میرود.
اقدام ملکشاه در از بین بردن بدعتها یکی از مصادیق امر خیر است. (نیشابوری،1332، 32) غازان خان به خاطر مبارزه با مفسدان (همدانی، 1358، 180) و ارشاد عموم زمینه خرسندی مردم را فراهم آورد. (همدانی، 1358، 190)
در نزد صفویه برخورد با منکرات و بدعتها از مصادیق خیر اجتماعی و در راستای مقتضی شریعت و مورد حمایت علما بود. (جعفریان،1379، 1/402-401) شاه طهماسب صفوی دستور داد امور زیر در دار الایمان کاشان منع و با خاطیان برخورد شود: منع نقاره زدن و اجتماع کردن در بقاع خیر منع کبوتر بازی قمارخانه، شراب خانه، بنگ خانه، معجون خانه، بوزه خانه، قوال خانه، بیت اللطف، همچنین منع طنبور زدن، تراشیدن ریش، آلات لهو، منع امارد در امور حمام و سایر امور (جعفریان،1379، 1/375)
چنانکه برخورد با مفاسد و بدعتها از مصادیق خیر اجتماعی است کارهای نیکو و خیر نیز به تبع سبب اصلاح فرهنگ و سبب تربیت نیکو و انجام امور خیردیگر است. مولف نقاوه الاثار در باره امیر شاه اسماعیل سامانی مینویسد:« در رعايت آداب سلاطين ذوى الاقتدار و تتبّع سلوك خواقين جلالت آثار، گوى مسابقت بچوگان اقتدار مىربود و آوازه شأن و شوكت وصيت شكوه و عظمت آن پادشاه قضا صولت بمثابهاى در خاطر مردم از دور و نزديك و ترك و تازيك جاى كرده بود كه در ايّام پادشاهى با آنكه متوجه انتظام مهام هيچ بلدى از بلدان ممالك محروسه و ملتفت نسق و رواج هيچ امرى از امور مسالك محسوسه نگرديد، جميع مهمّات سپاهى و رعايا و تمامى مدّعيات كافّه برايا بر وفق طبق آرزو و مدعا ساخته و پرداخته ميشد و يك آفريده را قدرت آن نبود كه در هيچ محلى قريبا كان او بعيدا پيرامن فعلى خارج از شرع و حساب تواند گشت و ارتكاب عملى بيرون از دايره صدق و صواب تواند كرد». (افوشته ای، 1373، 56) اقدامات غازان ایلخان مغول به واسطه حسن خلق، نیک رفتاری با مردم، ارشاد و هدایت عمومی و برخورد با بدعت از مصادیق امر خیر به شمار میرود (همدانی، 1358، 180)
– حمایت از آداب و مناسک دینی: اهمیت حج و رفع موانع برای انجام این فریضه الهی؛ یکی از مهمترین مصادیق کارهای نیکو و مقتضی شریعت در امر حکمرانی ایرانی و اسلامی به شمار میرود.
خیرات ملکشاه برای انجام حج و رفاع حجاج عبارتند از : از بین بردن بدعتها و برخورد با رسوم غلط، تقسیم خیرات در مکه، نشر رسوم نیکو در بین حاجیان و معافیت مالیاتی حاجیان (نیشابوری، 1332، 32) همچنین تیمور لنگ در تزوکات وصیت کرد تا اموالش را در یکی از این دو راه صرف کنند ابواب الخیر یا ارسال به مکه (حسینی،1342، 372)
اقامه مجلس عزاداری امام حسین (ع] از دیگر آیینهای مذهبی است که در دولتها ی ایرانی اسلامی مورد توجه قرار گرفته است. از این نمونه اقدام دولت بویهیان برای تعطیلی روز عاشورا (ابن مسکوبه، 1379، 7/401) و اختصاص اوقاف و مواردی برای برپایی مجلس عزادارای امام حسین، اعم از تعزیه و ساخت تکایا و اطعام نذورات از جمله اقداماتی بود که با مشارکت دولتها و دولتمردانی که به ویژه گرایشهای شیعی داشتند صورت میگرفت.(افصل الملک،1361، 207) این مقوله در زمره سنتهای فرهنگی و دینی ایرانیان شیعی است و از قدیم الایام تاکنون آن را از امور خیر میدانند که با مشارکت دولت و مردم انجام میگیرد.
– تنظیم اوزان و اصلاح مالیاتی: یکی از مصادیق تحقق امر خیر تنظیم اوزان و مؤاخذه خاطیان است. به قولی امیر اسماعیل سامانی سنگ معیاری برای تخفیف مونت رعیت و زهر سیاست تعبیه و آن را وقف کرده بود. (غفاری،1414، 98 و نک: (سمرقندی، 1383، 3/567)
یکی دیگر از اقدامات مهم در راستای تحقق امر خیر، سیاستهای مالی و مالیاتی حکمرانان است که از قضا سبب سرور و دلگرمی مردم میشد. در دولت ایلخانی سیاستهای مالی و اداری دچار تغییراتی شد. مثلا طرح اقطاع و تیول، مالکیت خصوصی را در مقابل مالکیت دولتی تقویت کرد. همچنین املاک وقفی از پرداخت مالیات معاف گردید (فروتن،1388، 95و106)
بخش دیگری از اصلاحات مالیاتی مربوط به تخفیف مالیاتی و همراهی دولتها میشود. در این زمینه خواجه نظام الملک با بهره گیری ازسابقه حکمرانی ایرانی و حاکمان مسلمان به سلاطین سلجوقی پیشنهاد میدهد تا با واگذاری وام به مردم، آنها را در پرداخت مالیات یاری کنند. او همچنین از مقوله صدقات برای یاری فقرا و نیازمندان و رفع حوایج آنها استفاده میکند و این اقدامات را در جهت تامین آبادانی، تقویت جایگاه حکومت و تامین نیازهای عمومی مهم و ضروری میداند. (نظام الملک،1378، 130-131)
-ارج نهادن به شایستگان: یکی از ابعاد امر خیر قدردانی از انسانهای شایسته و هواداران حق است. نتیجه روانی این امر شادی دوستان و عامه و حزن و اندوه دشمنان و خاطیان است. نشانه این قدردانی، آبادانی و توسعه ابواب الخیر است. (موسوی، 1388، 128) اقدام فیروز شاه در تعظیم علما و مشایخ و اختصاص بخشی از اماکن و اوقاف شایسته برای این گروه از مصادیق امر خیر به شمار میرود. (سمرقندی،1383، 3/567) مولف تاریخ قم محاسن صاحب بن عباد را در اعزاز عامه و اهل علم این چنین بیان میکند:« عآمّه أهل مملكت را، از قضاة و علما و فقها و أوليا و أصناف و رعايا، نظر شفقت و عنايت و تربيت فرمود، و وظآئف و رسوم ايشان بر قرار سابق، و زمان سالف، بريشان مقرّر و مسلّم داشت، و در آن هيچ تغيير و تبديل نفرمود، و از آن هيچ ناقص نكردانيد؛ بلكه در حقّ ايشان انواع فضل و إحسان و ارفاق فرمود». (قمی، 1385، 10)
-به کار گیری افراد کاردان و آزموده: چنانکه بیان شد امر خیر راهی برای آبادانی زمین، تعالی و رستگاری است. بدیهی است این امر نیازمند مردان کاردان، رای درس و سازمان قوی است. این مقوله در سابقه حکمرانی ایرانی در قالب نهاد وزارت مورد توجه قرار گرفت. پس از اسلام و ظهور خاندانهای حکومتگر در ایران انحصارگرایی نخبگان مورد چالش قرار گرفت و بسیاری از وزراء از طبقات متوسط جامعه بودند که از قضا منشا برخی امور خیر شده و خیراندیشی را در خاندان خود به یادگار گذاشتند.
بخش اعظم سیاستگذاری امر خیر و ابواب الخیر در عصر ایلخانی بسته به سیاست و تدبیر خواجه رشید الدین فضل الله همدانی بود. در این بین فهرست بلند بالایی از موقوفات خواجه در زمینههای مختلف موجود است که بیانگر اندیشه اجتماعی تحول گرای وی در عصر خود است. پس از وی فرزندانش علاوه بر اداره موقوفات خواجه در برپایی ابواب الخیر سهم موثری داشتند. همچنین باید از محمد بن منصور نسوی عمید خراسان و وزیر طغرل سلجوقی نام برد که از قصابی دربار به وزارت منصوب شد و دستی قوی در امور خیر داشت (حافظ ابرو،1380، 68)
-حمایت اجتماعی: در الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی علم به حاجت مردم و ایجاد سرور از خصلتهای حمیده، نشانههای محبت عقلانیه و حقوق مومنان بر یکدیگر و از جمله وظایف سلاطین به شمار میرود و تفقد احوال،ایثار و نیکی به خلق و نان دادن و مروت و خیرات و مبرات از اصول حکمرانی امر خیر است. اهل سیاست با تقویت صفات حمیده و حفظ نفس و بیداری و الزام بر دینداری امکان رسیدگی به امور مردم و رفع موانع رشد و بقای حکومت خود را فراهم میاورند زمینه توجه به دیگران فراهم میآید و این عطیه سبب کمال نفس و فهم هر کس از سعادت ابدی است. (دارابی،1381، 918)
این فقره در امور خیر تحت عنوان «صدقات و خیرات و مبرات و ادرارات” آمده است. به دستور غازان خان مغول بخشی از امور ایالات به صدقات و ادرارات اختصاص یافت. بخشی از این موارد صرف نیازمندان و فقرا میشد.
در برخی موارد رفع حوایج نیازمندان و رسیدگی به آنان در قالب موقوفات عام المنفعه و ابواب الخیر اختصاص یافت. غازان موقوفاتی را معین و افرادی را موظف کرد تا آن را برای حل و فصل عموم خرج کنند. (همدانی، 1358، 190-191) کاشانی در این زمینه مینویسد:« در ابواب سلطانيه هر روز دوبار بساط سماط عام جهت فقرا و مساكين مبسوط است با چندان نعمت كه به هيچ وصف واصفى منحصر و منطوى نگردد، و تا سه هزار كس از خاص و عام بر آن مايده پر فايده حاضر مىشوند» (قاشانی،1384،108)
تیمور لنگ وصیت کرده بود اموالش را در ابواب الخیر مصروف دارند.(حسینی،1342، 372) در بین مواردی که خاندان غفاری برای مخارج موقوفات مشخص کرده بودند بخشی به فقرا و مساکین اختصاص داشت (اصفهانیان،1385، 2/80) قطب الدین محمد بن علاء الدوله اتابک یزد در سال 694 به مدت یکسال مالیات مردم سیستان را بخشید (سیستانی،1343، 85) فیروز شاه در حمایت از فقرا و رعایا اهتمام واسع داشت و به عنوان یکی از خیرین شناخته میشد (سمرقندی، 1383، 3/567)
-توسعه شهری: یکی از مسائل مهم در حکمرانی ایرانی اسلامی توسعه شهری و توجه به آبادانی است. آبادانی سبب رونق مالیات و در نهایت سپاه و قدرت دولت میشود. یکی از راهبردهای اصلی برای تحقق این امر جهت گیری اجتماعی و همگانی مقوله امر خیر در جامعه است.
براساس این رویکر وقف ماهیت هویت اجتماعی و فرهنگ عمومی یافت. شهرهایی برپا گردید که امور آن بر پایه موقوفات اداره میشد و ابواب الخیر شامل همه ملزومات زندگی بشری و نیازهای متعالی بود که در بستر تفکر دینی و پیوستگی اجتماعی شکل میگرفت.
این رویکرد به ویژه در عصر ایلخانی و به واسطه شرایط عمومی جامعه اسلامی و نیازهای عمومی قوت بیشتری گرفت و مجموعههای وقفی ایجاد شد که بر محور زندگی شهری و خلاقیتهای فرهنگی و تمدنی بود. شنب غازانی از این نمونه است که برپایه ماهیت حقوقی وقف ایجاد شد. این مکان در واقع مقبره خانی در تبریز به شمار میرفت که غازان خان آن را گسترش داد و املاکی را وقف آن نمود. این مجتمع دارای امکانات آموزشی، رفاهی و قضایی و غیره بود (تتوی،1382، 6/4207) سپس در دوران اوجایتو ابواب الخیر آن تکمیل گردید. (تتوی،1382، 7/4337)
شهر سلطانیه در زمان الجایتو برپا شد و بسیاری از درباریان چون خواجه رشید الدین فضل الله بناهای بسیاری چون مدرسه و مسجد را درآنجا ساختند. ابوالقاسم کاشانی از شهری به نام خراسان در کنار بغداد نام برد که بعد از وفات بولغان خاتون، دختر امیر تسو و در سال 708 بر پایه وقف ایجاد شد (قاشانی،1384، 82)
مسئله توسعه شهری بر مبنای امر خیر و اوقاف عام المنفعه در دوران قاجار هم ادامه یافت. خاندان صدر بخشی از محلات پایین تهران مانند چاله میدان را مورد حمایت قرار داد و قنات این محلات را وقف مردم کرد (اعتمادالسلطنه، 1357، 39)
تا بدین جا معلوم گردید بخشی از توسعه شهری در قالب ایجاد شهرها بر مبنای وقف یا برپایی مکانهای عام المنفعه یا رفع نیازهای مردم بود. از سوی دیگر با توجه به شیوه زندگی در ایران بخش مهم از حیات اجتماعی به روستاها بازمیگشت و اساسا پایه یکجا نشینی و تمدن در ایران بر مبنای آب، قریه وروستا است. دراین زمینه کاربست وقف موثر بود. چرا که همزمان با ساخت مدرسه، مسجد یا بقاع و دیگر ابواب خیر، املاک و ضیاع و قناتها و روستاها را وقف آنها میکردند تا حاصل در آمد موقوفات صرف مخارج این مکانها شود.
در زیست بوم ایرانی بین شهر و روستا پیوستگی و ارتباط است و ابواب الخیر و موقوفات در تقویت این رابطه و اثر بخشی اجتماعی اقدامات عام المنفعه نقش به سزایی دارند. این مولفه همچنین در تجربه سیاسی حکمرانی ایرانی- اسلامی قابل دریافت است.
حکام محلی سیستان برای اداره مدرسه محمود آباد 40 برج را وقف کردند(548 ه) (سیستانی،1343، 124-125) جلال الدین برای اداره مدرسه سیستان، مدرسه بازار، مساجد، مشاهد، خوانق و سایر ابواب الخیر تمام املاک و ضیاع خود را وقف نمود (سیستانی،1343، 126) در قرن نهم امیر عماد الدین وزیز جهان شاه، مجتمع وقفی را در کاشان ایجاد کرد که عبارتند از : دارالشفا، کاروانسرا، میدان سنگ فرش، حمام، ساعت، مدرسه بزرگ، ساعت چوبین و احیاء قنات نصر آباد، دولت آباد، مهذب آباد (نصیری،1382، 701-700)
-برپایی عمارات عالی: شامل مدارس خوانق قناطر مساجد مشاهد مدرسه بازار حمام کاروانسرا مزارات باغات و… است که بخشی از ان با مشارکت دولتها و بخشی با مشارکت عموم جامعه وخاندانهای محلی ساخته میشد.
یکی از مشهورترین عمارات عالی مساجد بود که در بین عموم حکمرانان ایرانی اسلامی و خاندانهای محلی رواج داشت. با توجه به مشکلاتی که در اداره این مکانها و اختصاص در امدهای موقوفات ایجاد میشد در برخی وقفنامههای معاصر تمهیداتی ایجاد شده تا میزان اختصاص یافته به متولیان مشخص و محدود شود. (اصفهانیان،1385، 2/80)
از دیگر عمارات عالی بقاع و مزارات است که از وجوه ممتاز هنر و معماری اسلامی- ایرانی به شمار میرود. احیاء مزارات و مکانهای مقدس برای ارشاد و هدایت و تذکر و ایجاد بینش در مردم و فراهم کردن آرامش خاطر آنها مهم و چه بسا ضرورت داشت و چنانکه ابن قتیبه مینویسد یکی از راههای امر خیر و تقرب به خدا است.
بزرگداشت امامان معصوم، عالمان دینی، شاعران، وزراء و دیگر کسانی که سهمی در رهبری و تعالی جامعه و تحولات اجتماعی داشتند همچنین از جمله وظایف حاکمان بشمار میرفت. خواجه نظام الملک احترام به علمای دین را از جمله وظایف پادشاهان بیدار (نظام الملک،1378، 213، 117) وحق گذاردن بندگان شایسته را از نمونههای قدرت اسلام و مسلمانان میداند. (نظام الملک،1378، 175) از این رو یکی از مصادیق امر خیر تعمیر و توسعه بقاع متبرکه و مزارات است.
غازان خان بخشی از اموال خود را صرف بازسازی و توسعه عتبات عالیات نمود. نیز اقدام امیر شاه ملک بهادر در احیاء مشهد مقدس امام رضا ع (حافظ ابرو، 1380، 4/)898 در جهت پاسداری از حریم دین، حرمت گذاری خاندان پیامبر و خدمت به دین قرار داشت همان
شاه عباس مرقد امام علی ع و مقابر سایر ایمه را تعمیر نمود. سپس در سال 1017 املاک خالصه را به نام چهارده معصوم وقف کرد و حاصل آن را برای مخارج سادات اختصاص داد. (اشپولر، 1374، 687)
در ایام قاجاریه (1315هـ) چهل چراغ ممتاز با تمام مصارف سالیانه روشنایی به حرم امام رضا ع وقف شد و فردی از جانب دولت با نام «دبیر التولیه» امور آن را اداره میکرد (افصل الملک،1361، 201)
توجه به مقابر و مزارات دیگر هم مورد توجه حاکمان بوده است. به دستور شاه سلطان حسین صفوی و برای احیاء بارگاه خواجه ربیع در مشهد موقوفاتی در نظر گرفته شد که کاشت درخت از آن جمله است (نوری،1386، 290)
یکی دیگر از عمارات عالی، شفاخانه است. عضدالدوله دیلمی در بغداد دارالشفایی ساخت که 100 هزار دینار عامل حاصل داشت. (مستوفی، 1363، 415) محمد بن محمد بن عبدالکریم، وزیر ناصر عباسی بیمارستانی در اصفهان ساخت (صفا،1378، 3/135) به دستور غازان خان در ورودی شهرها دارالشفا ایجاد شد تا دسترسی همگان به ابواب الخیر آسان باشد. (همدانی، 1358، 204) همچنین بخشی از در آمد موقوفات خاندان غفاری برای شفای مریضان اختصاص داده شده بود (اصفهانیان،1385، 2/80)
تکایا، خوانق، اربط زوایا و مانند آن از مصادیق امر خیر بود. این مجموعه به ویژه از دوران مغولان بیشتر مورد توجه قرار گرفت و در زمره بناهای عام المنفعه قرار گرفت. در بین حکمرانان مسلمان غازان خان(همدانی، 1358، 190-191)؛ امیر شاه ملک بهادر(قرن نهم) (حافظ ابرو، 1380، 4/898)؛ فیروز شاه (سمرقندی، 1383، 3/567)؛ جلال الدین در سیستان (سیستانی،1343، 126) و صفویه اماکنی چون خانقاه، زوایا، رباطها و تکایا را ایجاد (نصیری،1382، 622) و بخشی از در آمد عمومی را به اهل تصوف و دراویش اختصاص دادند. کاربست تکایا در عرصه قاجاریه برای تعزیه و عزاداری امام حسین(ع) بود. (سعیدی، 1383، 128)
از دیگر عمارات عالی و بقاع الخیر، دار السیادهها هستند. عموم حاکمان و سلاطین نسبت به خاندان رسول الله ارادت و محبت داشتند و اظهار خرسندی و رضایت میکردند. از این رو به انواع مختلف محبت و اخوت خود را نسبت به این طایفه نشان دادند. برخی هدف از این کار را دفع بلا از مردم و شهرها دانسته اند (کتبی،1362، 10)
دارالسیاده در ابتدا محلی برای نگهداری ایتام علوی بود. پیش از این محمد بن محمد بن عبدالکریم، وزیرناصر عباسی مکانی را به همین منظور در اصفهان ایجاد کرد. (صفا،1378، 3/135)
دارالسیاده در عصر ایلخانی از مصادیق حسنات و کارهای نیکو اوقاف شایسته به شمار میرفت. به دستور غازان خان دارالسیاده در شهرهای مختلف مانند اصفهان شیراز و بغداد ساخته شد و وقف نامههایی برای آن تهیه گردید (همدانی، 1358، 190-191) فعالیت این مراکز تا بعد از مرگ غازان خان ادامه یافت. یکی از دلایل این امر آن بود که خواجه رشید الدین فضل الله همدانی بخشی از اموال خود شامل کاریز، دکان و حمام و آسیاب را وقف این دارالسیادهها نمود تا نیازهای آن تامین شود (صفا،1378، 3/208)
به مرور زمان جایگاه دارالسیاده به محلی برای آموزش و تجمع سادات تبدیل شد. کتبی در باره دارالسیاده کرمان که توسط اتابک امیر مبارزالدین ایجاد شده بود چنین مینویسد:« در محله سر ميدان نزديك قصر همايون دار السياده عمارت كرد که محل آثار نبوى و منزل اشراف و سادات است و سيد صدر الدين آوجى را با فرزندان از يزد طلب داشت و در جنب آنجا مقيم گردانيد و اخراجات عمارت اين هردو موضع مبارك از حاصل املاك موروثى ميبد كرد و يك دينار از هيچ جاى ديگر به آن ضم نكرد و مرسومات و وظائف، جهت سادات و علما و فضلا، تعيين فرمود و..مولانا معين الدين يزدى را به تدريس دار السياده نصب فرمود». (کتبی،1362، 57-58)
به دستور شاه عباس صفوی مقرر گردید در آمد تمام موقوفات چهارده معصوم به سادات اختصاص یابد تاریخ ایران از اغاز 687
بخش دیگری از اقداماتی که در این زمینه صورت میگیرد شامل تعمیر بنا و برپایی منازل برای استفاده عمومی و ایجاد محلات عمارت نشین بود. جلال الدین در سیستان موقوفاتی از املاک و ضیاع برای برپایی عمارات و ابنیه اختصاص داد. (سیستانی،1343، 126) شاه محمود نیز اموال و املاکی را صرف بازسازی بناهای پیشین و بقاع و منازل ومساجد نمود. (سیستانی،1343، 124-125) احداث باغها و حیاض از دیگر تاسیسات عام المنفعه است که در دوران اتابکان و ترکان و پس از آن صفویه رونق داشت. (حافظ ابرو، 1380، 4/898)
-نهادهای علمی و تعلیمی: یکی از مصادیق بارز امر خیر، توجه به مقوله تعلیم و تربیت است. بخشی از این مراکز توسط دولتها ایجاد میشد که به وقف دولتی شهرت داشت. بخش دیگر از مراکز تعلیمی با اموال شخصی افرادی که در حکومت جایگاهی داشتند ایجاد و اداره میشد.
مدارس نظامیه از نمونههای مهم در باب وقفهای تعلیمی است. (بنداری،2536، 40)که خواجه نظام الملک طوسی آن را با نیت حسنات و خدمت به دین و نشر علوم دینی آنها را برپا نمود (صفا،1378، 2/231) مدارس نظامیه درزمره عمارات عالی بودند و ساختمانی باشکوه داشتند. خواجه 200000هزار دینار از اموال خود را برای این مدارس اختصاص داد و دستور داد نامش را بر فراز آنها ثبت کنند. بازارهای اطراف را وقف مدارس نمود و گرمابهها و ضیاع و مخزن و دکانهایی را خرید و وقف کرد و هر سال 15000 دینار صرف استاد و طلاب نظامیه و آموختن علوم دینی مینمود (صفا،1378، 2/236)
برپایی مدارس دولتی در زمره سیاستهای مذهبی و حمایت اجتماعی خاندانهای حکومتگر بود و در برخی ادوار مانند عصر ایلخانی بیشتر مورد توجه قرار گرفت. این مدارس نقش مهمی در تربیت عالمان دینی، نشر علم الادیان و کاربست شریعت در ابعاد مختلف جامعه داشتند. به ویژه آنکه بسیاری از آن توسط سلاطین و عمال حکومتی ایجاد شده و موقوفات زیادی برای آن اختصاص یافته بود. از این میتوان به شنب غازانی و ربع رشیدی و مدارسی اشاره کردکه در شهرهای مختلف برپا گردید.
نظام آموزشی که خواجه رشید الدین فضل الله همدانی، وزیر ایلخانی، برای ربع رشیدی در نظر گرفته بود گروههای مختلف سنی و اقشار مختلف را در بر میگرفت و از بیت التعلیم تا مدارس عالی و مراکز علمی را شامل میشد. (همدانی، 1945، 317-319) وی برای ربع موقوفات خاص و مقرری روزانه و مستمری و هزینه سالیان اختصاص داد. (همدانی، 1358، 290؛ خواندمیر،1355، 391)
شنب غازانی از جمله دستاوردهای دوران غازان است. او در صدد بود تا مجموعه ای همانند ربع رشیدی برپا کند.(702-697) ساختمان اصلی بنا 12ضلع داشت و در هر ضلع بنایی برپا گردید که بخشی از آنها عبارتنداز: مسجد، خانقاه، شافعیه برای تعلیم و تعلم مذهب شافعی، کتابخانه، حکمیه برای تعلیم حکمت؛ حنفیه برای تعلیم و تعلم مذهب حنفی. (شیرازی، 1338، 219)
مدارس خیریه همچنان تا دوران قاجار از بهترین مراکز آموزشی بودند. به نوشته افضل الملک مدرسه خیریه 300 یتیم را آموزش میداد که وجو ه آنها توسط سردار مکرم تامین میشد. (افصل الملک،1361، 382-383)
موقوفات تعلیمی به مدارس محدود نمی شد و شامل مراکز دیگری چون مکتب، دارالقران و کتابخانهها میشد. کتابخانههای بزرگ وقف دولتی در قرن چهارم هجری و با مشارکت بویهیان ایجاد شد برخی از مشهورترین اینها عبارتند از کتابخانه صاحب بن عباد، کتابخانه شاپور بن اردشیر (بنداری،2536، 22) برخی دلیل این امر را اختصاص بخشی از هزینهها برای تعلیم، وجود دانشمندان، مدارس و جوامع بزرگ میدانند (صفا،1378، 1/263) علاوه بر این خزانه العزیزیه یا کتابخانه عقیق زنجانی در دوران سلطان سنجر وقف گردید (اقبال، 1384، 51)
وقف کتاب هم مورد توجه حکام ایرانی بوده است از این نمونه وقف کتابهایی به مدرسه کاشان در سال 674 است (صفا،1378، 2/243) در شنب غازانی دارالکتبی قرار داشت که برای تجهیز کتابهای مورد نیاز مدارس سه گانه حنفی و شافعی و حکمی و عموم مردم در نظر گرفته شده بود (همدانی، 1358، 211)
یکی از دیگر از ابعاد امور خیر، اختصاص بخشی از اموال برای نشر و چاپ کتاب بوده است. خاندان غفاری که از عمال حکومتی در عصر قاجار بودند در این زمینه اقدامات مهمی را انجام دادند (اصفهانیان،1385، 1/7-9 و 2/79)
-آزاد اندیشی علمی: یکی از اصول مهم در الگوی حکمرانی ایرانی اسلامی سیاست مدارا و همراهی با عموم جامعه است. خواجه نصیر الدین طوسی امکان بقای حیات را براساس اصل تعادل و اتحاد و نظریه عدالت و محبت مطرح کرد. (یوسفی فر، 1398، 28-11). این اندیشه خواجه به ویژه با ایجاد مرکز علمی مراغه عینیت یافت. او خان مغول را ترغیب کرد تا بخشی از اموال دولتی برای امور خیر اختصاص دهد. بدین ترتیب علاوه بر حفظ میراث گذشته، زمینه ای فراهم شد تا دانشمندان از بلاد مختلف گرد هم آیند. خواجه رصدخانه مراغه را به عنوان مرکزی برای گفتگوهای علمی قرار داد. (کریمی، صمدی وند، 1391، 154-133)
همچنین به واسطه همگرایی حکام با سلایق دینی مردم و گاه برای ترویج برخی مذاهب اقدامات بسیاری براساس نهاد وقف صورت گرفت. از این نمونه میتوان به مدارس نظامیه اشاره کرد که خواجه نظام الملک طوسی آن را وقف اصحاب امام شافعی کرد. (صفا،1378، 2/141)
غازان خان مدرسه مستنصریه را مورد حمایت قرار داد در این مدرسه مذاهب 4 گانه اهل سنت تدریس میشد. (ابن فوطی، 1426، 32) همچنین دو مدرسه حنفیه و شافعیه را که در شنب غازانی قرار داشت برای تعلیم مذهب حنفی وشافعی اختصاص داد. (شیرازی، 1338، 219) و موقوفات بسیاری را تعیین کرد. (همدانی، 1373، 2/997) اوجایتو مدرسه سلطانیه را برای تعلیم مذهب امامیه در شهر سلطانیه برپا کرد(خواندمیر، 1355، 3/ 197) این امور بیانگر آن است که گستره حکمرانی امر خیریه همه اقشار و گروههای جامعه را پوشش می داد و بخشی از توجه این گروه به نیازها و مطالبات اجتماعی و تأمین آنها بوده است. این امر در ایجاد امنیت اجتماعی و ترغیب دیگران به همراهی با حکومت و مشارکت در تحولات اجتماعی نقش بسزایی داشت.
نتیجه گیری
این تحقیق در صدد بررسی نقش و جایگاه حکمرانی در امر خیر در الگوی ایرانی و اسلامی به این نتایج دست یافت:
– عوامل متعددی در توجه به جایگاه و کارکرد امر خیر در الگوی ایرانی و اسلامی موثر بودند. نهادهای حکومتی، سلاطین، وزرا و خاندانهای حکومتگر به صورت مستقیم و با واسطه بر پیوستگی امر خیر با حوزه حکمرانی تأکید داشتند. در این زمینه قوانین عرفی و شرعی، میراث پیشینیان، تفکر دینی، مصالح اجتماعی و فرهنگ عمومی نقش به سزایی داشت.
-توسعه امر خیر و نقش ایرانیان در مصادیق حاکمیتی امر خیر بیانگر اصالت و غنای فرهنگ سیاسی و سیاست اخلاقی در الگوی ایرانی و اسلامی در این زمینه است. نقش سلاطین بیدار، وزرای کارآموزده و اندیشمندان جامع نگر در پرداختن به ابعاد اندیشه و عمل سیاسی، تعریف حکمرانی مطلوب، جهت گیری مصالح اجتماعی و منفعت عمومی و سیاست گذاری بر مبنای امر خیر بیانگر قابلیت و توانمندی الگوی حکمرانی امر خیر در اندیشه ایرانی و اسلامی است. این گروه بر اساس مصلحت اندیشی دینی و اندیشه های اجتماعی هم از سیاستهای اصلاح گرایانه سلاطین پشتیبانی کردند و هم بر مبنای محبت عقلانی و اصل حکمت، با مدیریت مستقیم و مشارکت فعال در توسعه رفاه عمومی و ارتقای فرهنگ دینی و سلامت اجتماعی اسباب توجه روز افزون به مقوله امر خیر را در سطح حکمرانان محلی، نهادهای اجتماعی و عموم جامعه فراهم آوردند. این امر بیانگر آن است که برای توسعه و کارآمد سازی امر خیر باید در حوزه مدیریت کلان تصمیم گیری شود.
-پراکندگی جغرافیایی، تنوع مجموعه های خیریه و گستره خدمات اجتماعی در تجربه سیاسی الگوی ایرانی و اسلامی که با رویکرد نشر فرهنگ دینی انجام می گرفت؛ در سرتاسر ایران و در طی زمانهای مختلف و سطوح متنوع نظام حکمرانی بیانگر اقتدار شریعت در الگوی اسلامی و ایرانی امر خیر است. جهت گیری هویت اجتماعی و فرهنگی جامعه به سمت ارزشهای دینی بود و مجموعه های برپایه امر خیر و نظام اداری وابسته کارکرد فضیلت گرا داشتند و عموم جامعه از آن منتفع گردید. اگرچه بخشی از این تجربه سیاسی دچار نواقص و خلأهایی بوده است.
منابع
ابن فوطی، عبدالرزاق (1426). الحوادث الجامعه والتجارب النافعة. تحقیق بشار عواد معروف، قم، رشید
ابن قتیبه(1418)، عیون الاخبار، بیروت، دارالکتب العلمیه
ابن مسکویه (1379)، تجارب الامم، تهران، سروش، چ2
اشپولر، برتلد(1374)، تاریخ ایران در قرون نخستین اسلامی، ترجمه جواد فلاطورى و مريم مير احمدى، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی، چ4
اصفهانيان، کریم و همکاران (1385)، اسناد تاريخى خاندان غفارى، تهران، بنیاد افشار
اعتماد السلطنه، محمد حسن خان(1357)، صدر التواریخ، تهران، روزبهان، چ2
افضل الملك، غلامحسين (1361)، افضل التواریخ، تهران، نشر تاریخ ایران
افوشته اى نطنزى، (1373)، نقاوة الآثار في ذكر الاخيار في تاريخ الصفوي، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ2
اقبال، عباس (1384)، تاريخ مغول، تهران، امیرکبیر، چ8
بنداری، فتح بن علی(2536)، تاريخ سلسله سلجوقى، تهران، بنياد فرهنگ ايران
تتوى، احمد، آصف خان قزوينى(1382)، تاريخ الفي، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى
ثعالبى، محمد بن عبد الملك(1384)، شاهنامه ثعالبى، تهران، اساطیر، چ5
جعفریان، رسول، 1379، صفويه در عرصه دين فرهنگ و سياست، تهران، پژوهشکده حوزه و دانشگاه
حافظ ابرو (1380)، زبدة التواريخ، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
حسينى، ابوطالب (1342)، تزوكات تيمورى، تهران، اسدی
خواجه نظام الملک(1378)، سیرالملوک، تهران، انتشارات علمی و فرهنگی
خواند میر، غیاث الدین (1355). دستور الوزرا. تصحیح سعید نفیسی، تهران، اقبال، چ2
دارابی، جعفر(1381)، تحفه الملوک، قم، اندیشه سیاسی اسلام
دوغلات، محمد حيدر (1383)، تاریخ رشیدی، تهران، میراث مکتوب
سجادی، صادق(1385)، تاريخ برمكيان، تهران، بنیاد افشار
سعیدی سیرجانی (1383)، وقایع اتفاقیه، تهران، آسیم، چ4
سمرقندی، کمال الدین(1383)، مطلع سعدين و مجمع بحرين، تهران، پژوهشگاه علوم انسانى و مطالعات فرهنگى
سن، کریستن (1368)، ايران در زمان ساسانيان، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب، چ 6
سیستانی، ملکشاه حسین، (1383)احياء الملوك، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى
شاردن(1372)، سفرنامه شاردن، اقبال یغمایی، تهران، توس
شیرازی، شرف الدین عبدالله(1338). تاریخ وصاف. تهران، ابن سینا
صفا، ذبیح الله (1378)، تاريخ ادبيات در ايران، تهران، فردوس، چ8
غفاری، احمد(1414)، تاريخ نگارستان، تهران، حافظ
القاشانی، عبد الله بن محمد(1384)، تاريخ اولجايتو، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ2
قمی، حسن (1385)، تاریخ قم، قم، كتابخانه بزرگ آيت الله العظمى مرعشى نجفى
قمی، نجم الدین (1362)، تاريخ الوزراء، تهران: مؤسسه مطالعات و تحقيقات فرهنگى
کتبی، محمود(1362)، تاريخ آل مظفر، تهران، امیر کبیر، چ 2
کرزون، جورج (1380)، ایران و قضیه ایران، ترجمه غلام على وحيد مازندرانى، تهران، انتشارات علمى و فرهنگى، چ 5
کریمی، علیرضا؛ صمدی وند، منوچهر(زمستان 1391). سیاست مذهبی ایلخانی. تسامح یا آشفتگی مذهبی، تاریخ اسلام، سال 13،شماره 52، صص154-133
مرعشی، ظهیرالدین(1345)، تاريخ طبرستان و رويان و مازندران، تهران، شرق
مستوفی، حمدالله(1363)، تاریخ گزیده، تهران، امیر کبیر، چ3
ملایری، محمد مهدی(1379)، تاريخ و فرهنگ ايران در دوران انتقال از عصر ساسانى به عصر اسلامى، تهران، توس
موسوى فندرسكى، ابوطالب (1388)، تحفة العالم در اوصاف و اخبار شاهسلطانحسين، تهران، كتابخانه، موزه و مركز اسناد مجلس شوراى اسلامى
مولف ناشناخته(1366)، تاریخ سیستان، تهران، خاور، چ2
مينورسكى (1387)، ايران در زمان نادرشاه، ترجمه رشید یاسمی، تهران، دنیای کتاب
نصیری، محمد رضا (1382)، ايران در زمان شاهصفى و شاهعباس دوم ، تهران، انجمن آثار و مفاخر فرهنگى
نوری، محمد تقی(1386)، اشرف التواريخ، تهران، میراث مکتوب
نيشابورى، ظهير الدين(1332)، سلجوقنامه، تهران، خاور
واصفى، زين الدين محمود (1349)، بدايع الوقايع، تهران، بنیاد فرهنگ ایران
همدانی، رشیدالدین فضل الله (1350). وقف نامه ربع رشیدی. به کوشش مجتبی مینوی و ایرج افشار، تهران، آثار ملی ایران
همدانی، رشیدالدین فضل الله (1945).مکاتیب. به کوشش محمد شفیع، لاهور، ایجو کیشنل
همدانی، رشیدالدین فضل الله(1358). سوانح الافکار. به کوشش محمد تقی دانش پژوه، تهران، دانشگاه تهران
همدانی، رشیدالدین فضل الله(1358)، تاريخ مبارك غازانى، هرتفرد، استفن اوستين
یوسفی فر، شهرام (بهار و تابستان 1398). حمایت از فرودستان در ایران روزگار ایلخانی؛ نمونه: ربع رشیدی تبریز. پژوهشنامه تاریخهای محلی ایران، سال هفتم، شماره دوم. صص11-28
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.