مسئولیت دولت ها در گسترش فرهنگ امر خیر و  سیاست گذاری های ضروری

حسن بنیانیان

عضو هیأت علمی پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی

چکیده

از فرهنگ تلقی های بسیار متفاوتی وجود دارد و بسیاری از برداشت ها، مفهومی تقلیل یافته از فرهنگ است و همین امر موجب فرار بسیاری از دولت ها برای اداء مسولیت های خویش در حوزه اصلاح فرهنگی جامعه می شود، این در حالی است که یکی از مهمترین رسالت های دولت در نظام جمهوری اسلامی تلاشی عالمانه و آگاهانه برای اصلاح باورها، ارزش ها، الگوهای رفتاری و نمادهای جامعه اسلامی است. بطوری که آثار باورها و ارزش های ریشه دار در مبانی اسلامی در همه تصمیمات و رفتارهای بخش های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی از جمله سبک زندگی جاری شود تا بتدریج به    برپایی تمدن نوین اسلامی نزدیک شویم. وظایف دولت ها در حوزه اصلاحات فرهنگی به تفضیل در مواد مختلف قانون اساسی از جمله اصل سه ذکر شده است و از جهت انتخاب تعریف فرهنگ، تلقی مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی در نقشه مهندسی فرهنگی مبنا قرار داده شده است. حال اگر دولت ها اراده انجام این وظیفه خطیر را داشته باشند، بهره گیری از ظرفیت بالفعل و بالقوه فرهنگی جامعه در توسعه اقدامات خیرخواهانه مستلزم شفاف شدن مسولیت دولت در گسترش فرهنگ خیرخواهانه در بین اکثریت غالب از افراد جامعه است. بدین منظور لازم است از برآیند نتایج چند بحث مرتبط با هم سیاست ها و راهکارهای عملی توسعه فرهنگ امر خیر از ناحیه دولت استخراج گردد. این مباحث عبارتنداز:1-محدوده و مفهوم امر خیر از منظر دین و فطرت 2-چیستی فرهنگ و تحول فرهنگی 3-مسولیت های دولت در نظام جمهوری اسلامی ایران.4-مسولیت های دولت در هدایت تحولات فرهنگی جامعه، بدیهی است که از مرور این چند موضوع در قالب یک تحقیق کتابخانه ای و مراجعه به تحقیقات انجام گرفته در این موضوعات، مشخص می شود که امر خیر ریشه در فطرت انسانی دارد و بقیه نیازهای فطری مثل کمال جویی، خداخواهی، زیبایی خواهی، نیاز به کشف حقیقت و خلق و ابداع بشری در عمل این نیاز فطری را تقویت می کنند، همانطور که آموزه های دینی ما را به امر خیر در همه ارتباطات انسانی از جمله ارتباط با خالق، خود، دیگر انسانها و همه موجودات هستی دعوت می نماید و لذا دولت در نظام جمهوری اسلامی مسولیت دارد که با بهره گیری از انگیزه های درونی افراد که ریشه در فطرت انسانی و باورهای دینی دارد، بسیاری از نیازها و کاستی های سیاسی، فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی جامعه را تامین نماید و با استقبال از مشارکت های خیرخواهانه مردم در تمامی عرصه های زندگی به نحوی پیشرفت کشور را هدایت نماید که با مشارکت حداکثری مردم، علاوه بر پیشرفت مادی و اقتصادی جامعه شاهد رشد روزافزون اخلاق و معنویت در جامعه باشیم. از این روی، لازم است دولت ها در کنار بسترسازی فرهنگی آگاهانه از طریق سازمان ها و مجموعه های تحت امر خویش برای آماده سازی همه مردم در انجام کارخیر، فضای سازمان های اجرایی را در همه بخش های سیاسی، اقتصادی، بهداشتی و درمانی، نظامی، امنیتی، قضایی و غیرو را برای حمایت و تشویق این اقدامات خیرخواهانه آماده سازد و در این مسیر علاوه براصلاح قوانین و آماده سازی روحی و روانی کارکنان و مدیران دولتی، سیاست ها و راهکارهای عملی متناسب را پیش بینی نمایند. در این مقاله تلاش گردیده ضمن اشاره اجمالی به موانع فرهنگی که در مسیر این حرکت خداپسندانه وجود دارد، سیاست ها و راهکارهای مناسبی پیشنهاد شود.

کلید واژه ها:

فرهنگ، دولت، امر خیر، مسولیت، سیاست گذاری

مقدمه:

از آنجا که توسعه و گسترش انجام امر خیر از سوی افراد و سازمان های یک جامعه متکی به دو تلاش همزمان یعنی 1- اصلاح ساختارهای اجرایی، 2- تشویق و ترغیب انگیزه های درونی افراد تصمیم گیر است و اقدام عملی امر خیر باید به صورت داوطلبانه و با انگیزه درونی افراد شروع شود، به طور منطقی تحقق این موضوع مستلزم اتخاذ یک سیاست راهبردی برای تبیین چگونگی فرهنگ سازی مناسب از سوی دولت ها در گسترش امر خیر و همچنین اصلاح ساختارهای اجرایی در جامعه است.

در این مقاله تلاش شده است با تشریح ابعاد امر خیر از ابعاد سیاست گذاری دولت ها در نظام جمهوری اسلامی و توضیحاتی پیرامون چگونگی نقش آفرینی دولت ها در تحولات فرهنگی جامعه، پیشنهادات مشخصی برای سیاست گذاری، برنامه ریزی و اقدامات راهبردی در حوزه مسئولیت دولت ها در این امر ارائه شود.

این تحقیق بر مبنای مراجعه به اسناد و تحقیقات انجام شده در عرصه تعریف و محدوده امور خیر در جامعه اسلامی و شرح وظایفی است که برای دولت ها در اداره جامعه مشخص شده است و همچنین مباحث نظری پیرامون فرهنگ و تحولات فرهنگی در جوامع دنبال می شود و یک تحقیق کتابخانه ای محسوب می شود. موضوعاتی که باید مطرح و در نهایت جمع بندی شود در نمودار زیر مطرح گردیده است:

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

مسئولیت دولت ها  در نظام جمهوری اسلامی

 

چیستی فرهنگ و تحولات فرهنگی

 

چیستی و محدوده امور خیر

 

مسئولیت های دولت در تحولات فرهنگی جامعه

مسئولیت دولت ها در گسترش امر خیر

و سیاست گذاری های ضروری

1
2
3
4

 

اهمیت موضوع

اگر مسولیت های دولت در ترویج امر خیر شفاف نشود وسازمان های دولتی در درون خود عامل ایجاد خیر در عرصه های مختلف نشوند.ادامه وضع موجود در عمل این خواهد بود که از رهگذر کارکردهای ناقص دستگاه های دولتی ونارسایی های ذاتی که عملکرد دولت ها دارد در پیوند باآسیب هایی که از بیرون جامعه برما تحمیل می شود .عملا دستگاه های دولتی خود یکی از عوامل مهم ایجاد اسیب های اجتماعی خواهند بود وبخش دیگری از جامعه باید بدنبال شکل گیری نهادهای مردمی برای مبازره با این آسبیب ها باشد. .این دور بسته همچنان منابع کشور را نابود سازد.

در این مقاله تلاش براین است که رسالت فراموش شده خود دولت ها در تولید واشائه امر خیر توضیح داده شود وبدنبال آن راه کارهایی برای تحقق این موضوع پیشنهاد شود

1- چیستی و محدوده امور خیر

گرچه مفهوم خیر از مفاهیم بدیهی در معارف بشری است، لیکن شناخت حقیقت خیر و مصادیق عینی آن نیازمند تأمل و ژرف بینی است، خیر حقیقتی است که گمشده ی همه ی انسان ها و حتی حیوانات و گیاهان است و برای رسیدن به آن همواره در تکاپو هستند، هیچ موجود زنده ای نیست که به خیر گرایش نداشته باشد، گویی این گرایش یک اصل فطری و ذاتی است، همانطور که خداوند در آیه 49 سوره فصلت می فرماید: انسان از طلب خیر خسته نمی شود، اما همین که دچار شرم می گردد ناامید و مأیوس می شود.[1]

 

انسان ها با الهام از عقل و خرد خویش خوبى و خیر بودن پاره اى از امور را ادراک مى کنند و در خیر بودن و حسن پاره اى از امور اتفاق نظر دارند و بر این مبنا افراد ملل و مذاهب مختلف با هم مراوده و معامله دارند؛ مثلاً همه عدل، وفاى به عهد، امانت دارى، احسان به فقیر و درمانده را خوب و نیکو     مى شمارند و در مقابل ظلم، عهدشکنى، خیانت در امانت، قتل نفس محترم را بد و زشت مى دانند؛ اما در انسان قواى دیگرى هم مثل قوه ىِ و هم، غضب و شهوت هم فعال اند[2] و هریک مى خواهند عنان نفس را در دست داشته باشند و خیریت هر قوه نسبت به قواى دیگر متفاوت است؛ به این معنا که خیر عقل در علم و حکمت و امر به افعال پسندیده و نهى از زشتى هاست؛ اما خیر قوه ىِ غضب در تسلط بر غیر و درندگى و خیر شهوت در رسیدن به لذات جنسى و خوردن و آشامیدن از هر راهى و حرص بر این امور و خیر قوه ىِ واهمه در مکر و رسیدن به مقاصد خود به هر نحو ممکن است و انسان ها بر حسب تسلط هریک از قوا بر آنها به اصناف مختلف تقسیم مى شوند؛ از این رو، آراى مختلف در باب مصادیق خیر و شر پدید مى آید و حتى فلسفه ها و مکتب هاى فکرى متفاوت ظهور مى کند تا این که برخى فیلسوفان مثل جرمى بتهام (Jeremy Betham) فلسفه  خودش را چه در عالم اخلاق و چه در عالم سیاست بر رنج و خوشى مبتنى مى کند و مى گوید:

باید عملى انجام داد که خوشى حاصل از آن بیشتر و با دوام تر و مؤثرتر و شامل حال اغلب افراد جامعه باشد. اساس اخلاق سودخواهى و جلب خوشى است.

و دیگرى مثل نیچه به فلسفه اى مبتنى بر قدرت قائل است و اصالت را متعلق به قدرتمندان مى داند و مى گوید:

باید از دنیا متمتع شوم … و آنچه براى حصول این مقصود لازم است، اگرچه با قساوت و بى رحمى و مکر و فریب و جنگ و جدال باشد، خوب است …. مرد برتر آن است که نیرومند باشد … و هواها و تمایلات خود را برآورده سازد و خوش باشد و خود را خواجه و خداوند بداند …. بشر بر حسب فطرت بى رحم است….[3]

 

برخى دیگر چون سقراط و افلاطون و ارسطو اصل را بر حکمت و دانایى و معیار فضیلت را معرفت و غایت هستى را تشبّه به خیر اعلى مى دانند.

بنابراین آنهایى که قوه ىِ عقل و خردشان بیدار و حاکم بر قواى دیگر است، به خیر و غایت آن       نزدیک ترند تا آنهایى که قواى دیگر بر آنها حاکم است.

در میان خردمندان و حکیمان در شناخت مصادیق خیر اختلاف بسیار است؛ به این جهت وجود انبیاى الهى و تعالیم آسمانى ضرورى مى نماید،  تا در آنچه آدمى به قوه ىِ خرد خویش از خیرات درک کرده، مؤیِّد و در زمینه ىِ آنچه از حوزه ىِ معرفت بشرى خارج است، مؤسِّس باشند و فصل الخطاب آراى متعارض قرار گیرند؛ چرا که سخنشان از ناحیه ىِ معمار هستى و خالق انسان است و او به خیرات حقیقى فرد و اجتماع در هر عصر و زمانى بیش از هرکس آگاه تر است و از اینجا سرّ جاودانگى قرآن مکرّم و تعالیم نبى خاتم و اوصیاى برحقش نیز هویدا مى شود. آدمى تا به معرفت و حیانى بى واسطه یا باواسطه متصل نشود، شناخت او نسبت به مصادیق واقعى خیر و شناخت خیر اعلى تام و تمام      نمى شود؛ چون گاه امورى را خیر مى داند که در واقع خیر نیستند و به عکس[4].

 

قرآن بینش بشرى را محدود و گاه معکوس مى شمارد؛ چنان که در خصوص کسانى که جهاد در راه خدا را خوش نمى داشتند، مى فرماید:

بسا چیزى را ناگوار شمارید؛ در حالى که به حقیقت خیر شما در آن است و بسا چیزى را دوست      مى دارید؛ ولى در واقع براى شما شرّ است. خداوند مى داند و شما نمى دانید[5].

 

خداى سبحان در این آیه  شریفه نقص معرفت بشرى به خیرات و شرور واقعى و نهایى را این چنین اعلام مى فرماید؛ حتّى گاه انسان چیزى را نمى پسندد و حال آن که خداوند در آن خیر فراوان نهاده است.

از سوی دیگر تفسیر خیر و شر از دید یک فرد معتقد به مبدأ و معاد این است که هر چه مایه تکامل بشر و سوق او به طرف ا… شود خیر و هر چه باعث تنزل و انحطاط و دوری از خدا شود شر است[6].

بدیهی است که این سوال پیش می آید که بشر چگونه تصمیم گیری های خود را در مسیر تکامل و سیر الی ا… قرار دهد و از خیر بودن آن اطمینان حاصل کند. حضرت علی (ع) پاسخ این سوال را داده است؛ آنجا که می فرماید:

خداوند سبحان کتاب هدایت کننده ای را فرستاد و خیر و شر را در آن تبیین فرمود. پس راه خیر را پیش بگیرید که هدایت می شوید و از جانب شر منصرف شوید تا در مسیر مستقیم قرار گیرید[7].

در این مقال فرصت آن نیست که انواع امور خیر را از منظر قرآن مورد بررسی دقیق قرار دهیم. لیکن می توان به طور کلی نمونه  اموری را که خداوند از آنها به عنوان امر خیر نام برده است ذکر نماییم تا وسعت تعریف خداوند از امر خیر از بیان الهی و تفسیر ائمه معصومین روشن شود:

  1. قرآن مال و ثروت را خیر دانسته است[8] .
  2. قرآن جهاد در راه خدا را خیر معرفی می کند[9] .
  3. روزه از دید قرآن یکی از امور خیر است[10].
  4. تقوا به مفهوم پرهیز از گناه خیر است[11].
  5. توبه به مفهوم بازگشت به راه راست خیر است[12].
  6. قرآن امت اسلامی را بهترین امت و عضویت در این امت را خیر معرفی می کند[13].
  7. حضرت علی (ع) بهترین مردم را نافع ترین مردم برای دیگران معرفی می کند[14].

 

همانطور که حضرت رسول نیز می فرمایند: بهترین مردم کسی است که نفع به مردم رساند، پس نافع بر آنها باش[15].

 

در جای دیگری از حضرت علی (ع) نقل است که «بهترین مردم کسی است که تحمل سختی و مشقت زندگی مردم را کند.»[16].

 

  1. امر خیر دیگر در کلام مولی علی (ع) با خارج کردن حرص از قلب به خاطر اطاعت خدا تعریف شده است و در این باب می فرمایند: «بهترین مردم کسی است که حرص را از قلب خود بیرون کند و به خاطر اطاعت پروردگارش عصیان هوای نفسانی خود نماید[17].

 

و در جای دیگری فرمود: «بهترین مردم کسی است که نفس خود را از شهوات تطهیر کند[18].

تعمیم امر خیر در همه ارتباطات انسانی

اگر در موارد ذکر شده امور خیر در سه رابطه انسان با خالق، انسان با خود و در ارتباط با دیگر         انسان ها معرفی شده است، در سایر معارف اسلامی، بحث امر خیر به ارتباط انسان با حیوانات، گیاهان و طبیعت تعمیم یافته است. برای مثال حضرت علی در توصیه های خود به گیرندگان زکات می فرمایند:

حیواناتی که بابت زکات گرفتی به دست کسی مده مگر آن که درستکار و مهربان با آنها باشد و آنها را به سختی نراند و نرنجاند و خسته نگرداند و با این کیفیت آنها را به سوی ما بفرست تا به مواردی که خداوند فرموده است برسانیم[19].

 

و در مورد دیگری می فرمایند:

پس به آن که حیوانات را می سپاری سفارش کن که بین کره شتر و مادرش جدایی نیندازد و آن قدر از شیر شتر ندوشد که به بچه آن زیان وارد آید و طوری از آنها سواری نگیرد که خسته و وامانده شوند و در دوشیدن شیرو در سوار شدن در آنها با عدالت رفتار کن و شتر خسته شده را در رفاه بگذارد و آنهایی که پاهایشان ساییده شده و از راه رفتن ناتوان شده اند با آرامش براند[20].

 

حضرت رسول (ص) در رابطه با درخت می فرمایند:

هیچ مسلمانی نیست که درختی را در زمین بنشاند یا زراعتی را کشت کند و انسان یا پرنده یا چرنده ای از آن بخورد، مگر اینکه برای او صدقه ای محسوب شود[21].

 

امام صادق (ع) می فرمایند: درختان مثمر که قابلیت میوه دادن را دارند را قطع نکنید، چرا که خداوند عذاب بر شما فرو خواهد فرستاد[22].

 

کسی که یک شکوفه خرما یا یک درخت سدری را آب دهد گویا یک مؤمن تشنه ای را آب داده است.[23]

 

بنابراین، بر خلاف فرهنگ غالب در ذهن اکثریت مردم جامعه و همچنین افراد خدومی که در سازمان ها و نهادهای مختلف جامعه در توسعه و تعمیق فعالیت های خیرانه مشارکت دارند، کار خیر محدود به تأمین منابع مالی برای کمک به نیازهای جسمی و مادی سایر انسان ها نیست، بلکه در منطق قرآن و احادیث هر اقدامی که بتواند در یکی از روابط چهارگانه انسانی کمک نماید که تأمین یک نیاز مادی، اخلاقی و معنوی را برآورده سازد و حاصل آن زمینه سازی برای رشد مادی جامعه توأم با پیشرفت معنوی فرد و جامعه گردد، آن اقدام یک عمل خیرانه است.

نقش فطرت انسان در امر خیر

اما باید در کنار نقش آموزه های دینی در توسعه و گسترش امر خیر به این نکته توجه نماییم که نیاز به کار خیر امری فراتر از آموزه های دینی است و خداوند منان نیاز به کمک به دیگران را در فطرت انسانی به ودیعت گذاشته است، همانطور که نیاز به کمال و ترقی را از نیازهای فطری هر انسان قرار داده است، از این روی، این نیاز فطری در پیوند با تدین افراد می تواند بستری باشد برای توسعه و گسترش امر خیر و لازم است در سیاست گذاری و برنامه ریزی امور خیر در جامعه به این مسئله توجه نمود تا در موقع سیاست گذاری ها همه اقشار جامعه اعم از متدینین و افراد دارای گرایش دینی ضعیف تر را مدنظر قرار داد.

علامه مطهری، پنج نیاز معنوی را در کنار نیازهای مادی جسمی انسان بر می شمارد:

  1. نیاز به حقیقت، یکی از نیازهای اصیل انسان، نیاز به علم و دانش و معرفت واقعیت های جهان هستی است. این نیاز از همان کودکی بروز و تا پایان عمر از انسان سلب نمی شود.
  2. نیاز به خیر و فضیلت، یکی دیگر از نیازهای فطری و دائمی بشر است که در همه افراد این نیاز وجود دارد. انسان نیاز دارد به انجام افعال خیر و با فضیلت، نه از آن جهت که عوض دارد و نیازی از نیازهای مادی او را برطرف و یا زیانی را از او دفع می کند؛ بلکه از آن جهت که آن امور خیر است و با وجود او سازگاری دارد. منظور از فضیلت همان ارزش اخلاقی است. نیاز انسان به فضائل اخلاقی از قبیل عدالت، صداقت، امانت داری، وفای به عهد، پاکدامنی، تعاون، تقوا، فداکاری و ایثار غیر قابل انکار است.
  3. نیاز به جمال و زیبایی، یکی از نیازهای فطری انسان نیاز به زیبایی و جمال است. انسان زیبایی را در همه شئون زندگی دخالت می دهد و دوست دارد همه چیز از شکل ظاهری تا باطن پدیده ها جلوی چشمش و در تعامل با روحش زیبا و قشنگ باشد و تمام زندگی او را هاله ای از زیبایی فرا گرفته باشد.
  4. نیاز به خلاقیت و ابداع: انسان نیاز دارد بیافریند، خلق کند و چیزی را که وجود نداشت به وجود آورد. خلاقیت و نوآوری مثل علم و آگاهی، هم وسیله ای است برای رفع نیازهای زندگی است و هم خودش برای انسان هدف و مطلوب است.
  5. نیاز به راز و نیاز و پرستش پروردگار: از جمله نیازهای انسانی خداپرستی و کرنش در مقابل یک موجود بی نهایت کامل است. انسان اگر در موجودی کمال فوق العاده ای را ببیند به طور فطری در مقابل او خضوع می کند. این احساس کاملاً فطری است و در مراتب بالای آن، خضوع کردن فرد در برابر پروردگار، آدمی را اشباع می کند.[24].

 

نکته قابل تعمق در توجه به این ظرفیت های فطری انسانی این است که خداوند در وجود انسانی این نیازهای فطری را گذاشته است و عملاً در قالب یک نظام، روی هم اثرگذاری و آن را تشدید می نماید، ثانیاً این نیازهای فطری است که زمینه پذیرش دین الهی را فراهم کرده و از هم افزایی آموزه های دینی با فطرت های پاک بشری است که ظرفیت عظیمی را برای گسترش امر خیر بوجود می آورد، تا جایی که بعضی از انسان ها آماده فدا کردن جان خود برای کمک به دیگران می شوند و این هنرمندی، دانش و خلاقیت مدیران یک جامعه است که از همه این ظرفیت های خدادادی برای تحقق عدالت، تقویت پیوندهای اجتماعی، رشد معنویت و اخلاق، تعدیل زیاده خواهی و طغیان انسانی و … بهره برداری و پیشرفت همه جانبه جامعه را فراهم نمایند.

 

 

 
 

آموزه های دینی در همه ارتباطات فردی و اجتماعی

ظرفیت بالقوه فعالیت های خیرانه برای بهینه سازی همه عرصه های زندگی فردی و اجتماعی جامعه
پرستش خالق
نیاز به خیر و فضیلت
حقیقت طلبی
خلق و ابداع
جمال و زیبایی
فطرت انسانی
آموزه های دینی
فطرت انسانی
آموزه های دینی

 

2- چیستی فرهنگ و تحولات فرهنگی

تلقی های متفاوت و پردامنه از مفهوم فرهنگ، بعضاً ذهن را از واقعیت فرهنگ دور می سازد و وقتی از رسالت دولت ها برای تقویت فرهنگ امر خیر سخن گفته می شود، ذهن مخاطب را در محدوده کوچکی زندانی می کند. در این مقاله منظور از فرهنگ، «نظام واره ای از باورها و مفروضات اساسی،  ارزش ها، آداب و الگوهای رفتاری ریشه دار و دیرپا و نمادها و مصنوعات که ادراکات، رفتار و مناسبات جامعه را جهت و شکل می دهد و هویت آن را می سازد.» این تعریفی است که مورد توافق اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بوده است و مبنای نقشه مهندسی فرهنگی قرار گرفته است.[25]

 

محتوای این تعریف تأییدی است بر همه نظریاتی که تلاش کرده اند فرهنگ را در لایه های مختلف مرتبط با هم تفکیک نمایند تا این نکته را یادآور شوند که همانطور که می توان با آموزش های هدفمند باورهای افراد را تحت تأثیر قرار داد تا با شرایط خاصی به تدریج عامل تغییر در نظام ارزش ها و الگوهای رفتاری فرهنگ جامعه شود، می توان این انتظار را داشت که با ایجاد ساختارها، قوانین، الگوهای خاص اداری و غیره عامل تغییر نمادها، الگوهای رفتاری و به دنبال آن به تدریج ارزش ها و باورهای افراد جامعه را تغییر داد، در بسیاری از مطالعات جامعه شناسان این نظر را به صورت فلش های رفت و برگشتی ترسیم کرده اند[26].

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

 

نمادها و مصنوعات
آداب و الگوهای رفتاری
ارزش ها
باورها و مفروضات اساسی

 

جالب این است که قبل از آنکه دانشمندان با مطالعات مختلف فرهنگی و جامعه شناسی به این امر پی ببرند که چگونه تحولات سیاسی، اقتصادی، معماری و سازوکار‌های ایجاد کننده این تحولات بر باورها و ارزش های مردم یک جامعه تأثیر بگذارند و فرهنگ آن جامعه را تغییر دهد.

در آموزه‌های دینی ما به این مسأله اشاره شده بدین ترتیب که گناه به عنوان یک رفتار ناپسند می‌تواند اعتقادات و باورهای ما را تخریب کند، به عنوان نمونه در آیه 10 سوره روم می‌فرماید:

«سپس سرانجام کسانی که اعمال بد مرتکب شدند به جایی رسید که آیات خدا را تکذیب کردند و آن را به سخریه گرفتند»[27]

 

و یا در حدیثی حضرت رسول(ص) می‌فرمایند:

«همانا گناهان گمراهی را بر گنهکار مسلط می‌نماید تا آنجا که او را به رد ولایت و امامت وصی رسول خدا و انکار نبوت پیامبر و به همین منوال انکار یکتایی خدا و الحاد و کفر در دین خدا، آلوده می‌گرداند.»[28]

 

بنابراین می‌توان پذیرفت که آنچه عامل تغییر در فرهنگ یک جامعه می‌شود از یک سو تلاش آگاهانه نهادهای فرهنگی یک جامعه است که از رهگذر اقدامات آگاهی بخش و آموزش‌های هدفمند دنبال می‌‌شود و از سوی دیگر به صورت ناخودآگاه از مسیر ساختارهای ظاهراً غیرفرهنگی مثل فعالیت‌های اقتصادی، سیاسی، قوانین، سازماندهی امور جامعه، نمادها و الگوهای رفتاری تقلیدی در سبک زندگی نیز فرهنگ جوامع تغییر می‌یابد.

 
تحولات فرهنگی جامعه
فعالیت های فرهنگی
ساختارها و سازوکارهای اداره جامعه

 

نکته مهم این بحث، تأثیرات متقابلی است که این دو عرصه روی یکدیگر دارند. برای مثال در موضوع خاص این مقاله، وقتی تلاش آگاهانه متقاعدسازی مخاطبین برای انجام هر چه بیشتر امر خیلی موفق می‌شود که قوانین کشور، برخورد کارکنان نظام اداری، فضای رسانه کشور هم، زمینه‌ساز تشویق و استقبال از اقدامات جامعه خیرین باشند.

بنابراین می‌توان تصور کرد در جامعه ای، کارکردهای سیاسی و اقتصادی و ساختارهای اداری یک جامعه مشوق و توسعه دهنده فرهنگ امر خیر باشد و در جامعه‌ی دیگری، مجموعه نظام‌های اداره کننده جامعه با سیاست ها و اقدامات خود و با گسترش روحیه مال پرستی و خودپرستی، زمینه فرهنگی امر خیر را تخریب نمایند.

3- مسئولیت دولت در نظام جمهوری اسلامی

مسئولیت ها و وظایف دولت‌ها در قبال مردم خویش در جوامع مختلف، نشأت گرفته از جهان بینی و مکاتب فلسفی حاکم بر فرهنگ غالب مردم یک جامعه است که در جریان تحولات تاریخی، تحت تأثیر پیشرفت‌های علمی و تکنولوژیکی و گسترش تعامل بین جوامع تغییراتی را می پذیرد و هم اکنون نیز شاهد طیف گسترده‌ای از شیوه‌ها و سبک‌های حکومتی هستیم.

در جامعه اسلامی ایران به برکت شکل گیری انقلاب اسلامی، اصول و مبانی جهان‌بینی اسلامی و باورها و ارزشهای اصیل دینی زیربنای سازماندهی امور حکومتی و توضیح دهنده مسئولیت دولت‌ها قرار گرفته است و همانطور که آیه 41 سوره حج اعلام می‌دارد در جامعه اسلامی وقتی حکومتی بر مبنای دین مبین اسلام شکل گرفت، یکی از پیامدهای قطعی آن باید برپایی نماز، پرداخت زکات و احیاء خوبی‌ها و مقابله با زشتی‌ها باشد.

«آنان که اگر در زمین قدرت یابند نماز را به پا می‌دارند و زکات می‌دهند و به خوبی فرمان می‌دهند و از زشتی باز می­‌‌دارند.»[29]

 

به استناد این گونه آیات و مجموعه عظیم احادیث، موضوع گسترش امر خیر یک امر حاشیه ای و تزئینی نیست، بلکه یک راهبرد و هدف محوری در شیوه‌ اداره جامعه اسلامی است و طبیعی است که انتظار داشته باشیم راهبردها و راهکارهای شفافی برای توسعه و گسترش امر خیر در تمامی زوایای زندگی فردی و اجتماعی جامعه وجود داشته باشد و جامعه اسلامی ایران در این زمینه یک نمونه مطلوب را در سطح جهان ارائه دهد.

این رسالت کلی حکومت در مبانی دینی به صورت تفصیلی‌تر در قالب مسئولیت‌های دولت در قانون اساسی جمهوری اسلامی ذکر شده است:

اصل سوم قانون اساسی برای دولت شانزده عرصه مسئولیت و اقدام معرفی است که از این میان، چند بند آن با موضوع توسعه امر خیر و ضرورت فرهنگ سازی برای آن ارتباط مستقیم دارد.

بند 1- دولت را موظف نموده است که «محیط مساعدی را برای رشد فضائل اخلاقی بر اساس ایمان و تقوا ایجاد کرده و با کلیه مظاهر فساد و تباهی مبارزه کند

بند 8: دولت را به فراهم کردن شرایط برای مشارکت فعال مردم در همه عرصه‌های زندگی اجتماعی موظف دانسته و اعلام می‌دارد «عامه مردم را در تعیین سرنوشت سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی خویش مشارکت دهند

بند 9- دولت را ایجاد کننده شرایط برای تحقق عدالت در همه زمینه‌ها معرفی کرده است «تبعیضات ناروا را در جامعه رفع و برای همه امکانات عادلانه‌ای در تمام زمینه‌های مادی و معنوی ایجادکند

بند12- رفع فقر و محرومیت را در ابعاد مختلف از جمله مسئولیت دولت قلمداد نموده و اعلام می‌دارد:

«اقتصادی صحیح و عادلانه را بر طبق ضوابط اسلامی جهت ایجاد رفاه و رفع فقر و برطرف ساختن هر نوع محرومیت در زمینه تغذیه، مسکن، کار، بهداشت و تعمیم بیمه کشور پی ریزی کند.»

بند 15- تقویت، روحیه تعاون و برادر اسلامی را به عنوان یک زیربنای فرهنگ اسلامی مدنظر قرار داده و از دولت خواسته است که «برادری اسلامی و تعادل عمومی بین همه مردم را توسعه و تحکیم بخشد.»

بدیهی است تأثیرات متقابل این وظایف روی یکدیگر و ضرورت تحقق همه این موارد به اصلاح کارکرد سازمان‌ها و نهادهای حکومتی و فرهنگ عمومی جامعه، دولت‌ها را موظف می‌سازد که در نحوه اداره جامعه راهکارهایی را جستجو کنند که با حداقل هزینه‌های سیاسی، اجتماعی و مالی بیشترین بازدهی را در تحقق این اهداف داشته باشد،تعمق بر تعامل این عرصه‌ها را روی یکدیگر در الگوی زیر:

ایجاد محیط مساعد برای رشد فضائل اخلاقی
ایجاد کننده شرایط برای گسترش عدالت و رفع تبعیض
وظایف دولت در نظام جمهوری که با امر خیر رابطه مستقیم دارد
گسترش مشارکت  مردم در همه عرصه‌ها
گسترش روحیه تعاون و برادری
برپایی اقتصادی پویا و عادی از فقر و محرومیت

 

به خوبی نشان می‌دهد که ما باید در یک روند تدریجی، همراه با فرهنگ سازی برای مشارکت فعال مردم در امور خیر در همه ابعاد زندگی خود، تکیه افراطی خود را از اقدامات اجباری مثل وضع قوانین گسترده و بهره گیری از مجازات‌های اقتصادی و قضایی کاهش داده و به سمت بهره گیری از ظرفیت‌های معنوی و اعتقادی درونی افراد حرکت کنیم و سازمان‌ها و نهادهای جامعه را برای پذیرش این تحول همراه سازیم.

 

بهره گیری از ابزارهای درونی و داوطلبانه

با ایجاد تحول فکری و نگرشی در بین مردم

بهره گیری از ابزارهای بیرونی

در تصمیم سازی ‌های اجتماعی

 

اهمیت اتخاذ این راهبرد کلان ایجاب می‌کند توضیح بیشتری در این زمینه داده شود. اگر بخواهیم وظایف دولت‌ها در جامعه اسلامی در چهار شاخص کلی خلاصه کنیم باید بگوییم مجموعه سیاست‌ها، برنامه‌ها و اقدامات دولت باید همزمان زمینه رشد و ارتقاء چهار شاخص کلان را در برداشته باشد.

  • ارتقاء سطح اخلاق، معنویت و اجرای عملی آموزه‌ها و احکام الهی
  • افزایش سطح عدالت و رفع تبعیض در ابعاد مختلف زندگی افراد
  • رشد و توسعه اقتصادی و رفاه مادی جامعه
  • گسترش میزان مشارکت و حضور افراد در تصمیم‌گیری‌های عرصه‌های مختلف
ارتقاء سطح اخلاق و معنویت، برادری، تعاون و همکاری
گسترش عدالت و رفع تبعیض
رشد و توسعه اقتصادی و افزایش رفاه مادی
افزایش میزان مشارکت داوطلبانه مردم در توسعه کشور

بدین معنا که ما باید با گذشت زمان شاهد رشد مداوم این شاخص می‌شویم؛

 

گذشته زمان از استقرار نظام جمهوری اسلامی

 

برای تحقق این شاخص‌ها دولت‌ها می‌توانند در یک طیف نگرشی سیاست‌گذاری نمایند. یک طرف طیف پذیرش این پیش فرض که انسانها در جامعه ما نیز همانند غرب، انسان‌هایی هستند که محور حرکت و تصمیم آنها در مناسبات اجتماعی، جذب منافع مادی و اقتصادی بیشتر است و باید با این پیش فرض تمام قانون‌گذاری‌ها و ساختارهای کنترل اجتماعی را پایه گذاری کرد. در طرف دیگر پذیرش این پیش فرض که انسانها در کنار تمایل برای کسب منافع مادی دارای ظرفیت‌های فطری برای خدمت به دیگران و سایر فضیلت‌های انسانی هستند و باید سازوکارهای قانونی و ساختارهای اجتماعی به ترتیبی عمل کنند که نه تنها این انگیزه‌های اخلاقی، معنوی را تخریب نکنند که به تقویت و گسترش آن کمک نمایند.

وقتی از این زاویه به آموزه‌های دینی پرداخته شود مشاهده می‌شود که این راهبرد یعنی تکیه بر ظرفیت های درونی و در عین بهره گیری از سازوکارهای قانونی، ریشه در آموزه های دینی ما دارد.

اگر در اسلام پرداخت زکات واجب شرعی است و پرداخت کننده باید با نیت پرداخت اداء دین خود به خدا عمل کند و اگر حضرت علی(ع) می فرماید: اگر پرداخت زکات با رضایت قلبی نباشد گرفتار پشیمانی طولانی و از دست دادن پاداش و انحراف عمل خواهد شد[30] و حضرت رسول (ص) می فرمایند: هر کس زکات مال خود را عاشقانه بدهد در برابر هر دانه گندم و جو، قصری در بهشت دریافت می کند[31]، در عین حال حکومت مأمورینی را برای اخذ این زکات اعزام می کند و در نحوه تعامل مأمورین گیرنده زکات با زکات دهنده، انواع سفارشات اخلاقی و اجتماعی را مطرح می‌کنند و در نحوه هزینه اموال اخذ شده نیز، رفع انواع نیازهای مادی و معنوی جامعه مدنظر قرار می‌گیرد.

مروری به مصارف زکات، زاویه نگاهی است که می تواند مسئولیت‌های یک حکومت دینی را روشن کند. زکات در هشت مورد مصرف می‌شود:

1- فقیر (کسی که هزینه سالانه خود و عیالش را ندارد) 2- مسکین (کسی که از فقر وضعیت بدتری دارد) 3- دستمزد به مأمور جمع آوری زکات 4- افراد ضعیف الایمان (که با گرفتن زکات اعمالشان تقویت می‌شود) 5- خریداری و آزادی بنده 6- بدهکاری که نمی‌تواند قرض خود را بدهد 7- سبیل الله (ساختن مسجد، مدرسه، مراکز نشر، پل، جاده و…) 8- مسافری که در سفر مانده است.[32]

 

در هم تنیدگی آموزه‌های دینی برای پاسخگویی همزمان به همه نیازهای مادی، معنوی، فردی و اجتماعی از معجزات ناشناخته دین الهی است که هنوز برای ما کشف نشده است.

حضرت امام(ره) در یکی از سخنرانی خود به گوشه‌ای از این موضوع اشاره می‌کنند:

«سیاست به معنی این که جامعه را راه ببرد و هدایت کند به آن جایی که صلاح جامعه و صلاح افراد است. این در روایات ما برای نبی اکرم(ص) با لفظ سیاست ثابت شده است، همانی که در قرآن صراط مستقیم گفته می‌شود و ما در نماز می‌گوییم «اهدنا الصراط المستقیم» و از خدا می‌خواهیم که ملت و اجتماع و اشخاص را راه ببرد به یک صراطی که از اینجا شروع می‌شود و به آخرت ختم می‌شود والی ا… است. این سیاست مختص به انبیا و اولیا است…»

انبیا شغل‌شان سیاست و دیانت همان سیاستی است که مردم را از این جا حرکت می‌دهد و به همه چیزهایی که به صلاح ملت و مردم است، هدایت می‌کند.[33]

 

در جای دیگر می‌فرمایند:

«اسلام، احکام اخلاقی‌اش هم سیاسی است. همین حکمی که در قرآن هست که مؤمنین برادر هستند، این یک حکم اخلاقی است، یک حکم اجتماعی است، یک حکم سیاسی است. اگر مؤمنین، طوایف مختلفی که در اسلام هستند و همه هم مؤمن به خدا و پیغمبر اسلام هستند، اینها با هم برادر باشند، همانطور که برادر با برادر نظر محبت دارد، همه قشرها با هم نظر محبت داشته باشند. این علاوه بر اینکه یک اخلاق بزرگ اسلامی است و نتایج بزرگ اخلاقی دارد، یک حکم اجتماعی و نتایج بزرگ اجتماعی دارد. اخوت اسلامی اقتضای این را می‌کند که در این جهت اجتماعی همه با هم کمک کنند و این کشوری که از خودشان هست همه آباد کنند را پاکسازی کنند آن را و بسازند آن را»[34] 

 

خلاصه اینکه : مسئولیت دولت در نظام جمهوری اسلامی هدایت در مسیر توأمان پیشرفت مادی و معنوی جامعه است و یکی از راهبردهای مهم طی کردن این مسیر، داشتن یک برنامه جامع برای توسعه امر خیر در همه ابعاد فردی و اجتماعی است.

4- مسئولیت‌های دولت در تحولات فرهنگی جامعه

همانطور که در صفحات قبل اشاره شد، اگر مفهوم کلی و کامل فرهنگ مدنظر قرار گیرد، روشن می‌شود که دولت‌ها علاوه  نقش مستقیمی که از رهگذر فعالیت‌های سازمان های فرهنگی و آموزشی خود در تغییر و تحولات لایه‌های مختلف فرهنگ یعنی اعتقادات، ارزشها، الگوهای رفتاری و نمادها و مصنوعات جامعه ایفا می‌کنند، به صورت ناخودآگاه از مسیر عملکرد سیاست‌ها، سازوکارها و اقدامات سیاسی، اقتصادی، نظامی، بهداشتی، درمانی و غیره در تحولات فرهنگی جامعه مداخله می‌کنند. متأسفانه به دلایل گوناگونی بسیاری از این تأثیرگذاری‌ها ناشناخته باقی مانده و حتی نخبگان مدیریتی و فرهنگی جامعه از آن غافلند، تا آنجا که مقام معظم رهبری ناچار می‌شوند بعد از 24 سال از پیروزی انقلاب اسلامی به عنوان تذکر در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی بفرمایند:

«من فرهنگ را در سه عرصه به طور مهم و عام مشاهده می‌کنم؛ اول در عرصه تصمیم‌های کلان کشور است، یعنی فرهنگ به عنوان جهت دهنده به تصمیمات کلان کشور، حتی تصمیم‌های اقتصادی، سیاسی، مدیریتی و یا تصمیماتی که در تولید نقش دارند.

وقتی ما می‌خواهیم ساختمان بسازیم و شهرسازی کنیم، در واقع با این کار داریم فرهنگی را ترویج می‌کنیم یا (فرهنگی) را تولید می‌کنیم و یا (فرهنگی) را اشاعه می‌دهیم؛

وقتی تولید اقتصادی هم می‌کنیم یا (فرهنگی) را اشاعه می‌دهیم یا تولید می‌کنیم، اگر در سیاست خارجی مذاکره‌ای می‌کنیم و تصمیمی می‌گیریم عیناً همین معنا وجود دارد. بنابراین فرهنگ مثل روحی است که در کالبد همه فعالیت‌های گوناگون کلان کشوری حضور و جریان دارد.»[35]

و بر مبنای همین نگاه برآمده از اندیشه ناب اسلامی است که از ضرورت مهندسی فرهنگی برای اصلاح عملکرد فرهنگی نظام‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی سخن می گویند و حتی به واسطه آنکه می‌دانند تحقق این امر، مستلزم نظام سازی اسلامی و کاری است زمان بر، برای آنکه فرصت‌های موجود از دست نرود، بحث پیوست نگاری فرهنگی را برای طرح های مهم اجرایی را مطرح می‌کنند و در سال 1392 می‌فرمایند:

«اینکه ما گفتیم مسائل اقتصادی و مسائل گوناگون مهم پیوست فرهنگی داشته باشد به معنای آن همین است، معنای آن این است که یک حرکت اساسی که در زمینه اقتصاد، در زمینه سیاست، در زمینه سازندگی، در زمینه فناوری، تولید، پیشرفت علم می‌خواهیم انجام بدهیم، ملتفت لوازم فرهنگی آن باشیم.»[36]

 

متأسفانه در مقابل این نگرش به جایگاه فرهنگ و نسبت آن با مسئولیت‌های دولت، تفکرات دیگری در بین جمعی از مدیران و کارشناسان نظام اجرایی حاکم است که اولاً جایگاه تقلیل یافته به فرهنگ دارند و آن را در حد برگزاری فعالیت فرهنگی و هنری تقلیل داده‌اند و ثانیاً اعتقاد دارند که بهتر است دولت در حد فراهم کردن شرایط برای فعالیت‌های فرهنگی و هنری مردمی اقدام نماید، این رویکرد که حاصل تلفیق نگرش لیبرالیستی غرب با سکولاریزم به جا مانده از حکومت های پادشاهی در ایران است و در افکار بخشی از نخبگان جوامع اسلامی شکل گرفته است. بدون توجه به مسئولیت‌های دولت‌ها در نظام جمهوری اسلامی و بدون درک این واقعیت که اساساً مشارکت و عدم مشارکت در تحولات فرهنگی امری ارادی نیست و نفس اقدامات دولت‌ها در امور جامعه بازتاب‌های فرهنگی خواهد داشت، در فضای گفتمانی کشور گاهی از واگذاری مسئولیت فرهنگی به سایر نهادهای اجتماعی سخن می‌گویند و با این رویکرد غلط در عمل، عامل انتقال اندیشه‌های غربی در نظام تصمیم‌گیری کشور می‌شوند.

مقام معظم رهبری بارها در رابطه با خطر این گونه اندیشه ها تذکر داده‌اند، برای مثال در تاریخ 18/6/88 در جمع اعضای هیئت دولت می‌‌فرمایند:

«آیا ما به عنوان دولت اسلامی می‌توانیم هدایت فرهنگی جامعه‌ای خودمان را رها کنیم؟ قطعاً نه، جزء وظایف ماست، حالا مخالفین، معترضین حرف‌هایی می‌زنند، نقد می‌کنند، گاهی مسخره می‌کنند، گاهی اهانت می‌کنند، بکنند، ما که نمی‌توانیم تکلیف الهی را با این چیزها فراموش کنیم، ما وظیفه داریم مردم را هدایت بکنیم، ریاست در جامعه‌ای اسلامی، ریاست مادی محض و صرف نیست، اداره امور زندگی مردم هست، همراه با هدایت، تا آنجا که می‌توانیم باید راه هدایت مردم را باز کنیم و مردم را هدایت کنیم، خیلی از ابزارهای هدایت، در اختیار دستگاه های حکومتی است.»[37]

 

بدیهی است نگاهی که برای دولت نقشی در هدایت فرهنگی جامعه قائل نیست، در برخورد با موضوع امر خیر نگرشی بسیار سطحی و محدود خواهد داشت.

علی ایحال، در نظام جمهوری اسامی و در قانون اساسی دولت یکی از بزرگترین نقش آفرینان در عرصه تحولات فرهنگی جامعه است و باید موضوع توسعه امر خیر یکی راهبردهای محوری سیاست‌ها و اقدامات دولت باشد. این راهبرد در هر دو عرصه مداخله مستقیم و غیرمستقیم دولت‌ها در تحولات فرهنگی باید مدنظر قرار گیرد.

 

 

 
نقش دولت در تحولات فرهنگی امر خیر

 

پیدا کردن تحلیلی شفاف برآمده از مبانی دین در توسعه امر خیر
افزایش اثربخشی فعالیت‌های فرهنگی موجود در توسعه امر خیر

 

اصلاح پیامدهای فرهنگی فعالیت‌های سیاسی، اقتصادی و…برای تشویق و ترغیب نیکوکاران

 

جمع بندی:

از حاصل آنچه در بخش های مختلف این مقاله مطرح شد می‌توان بدین گونه جمع بندی نمود:

  • برای ساخت جامعه اسلامی باید امر خیر را از منظر قرآن و آموزه‌های معصومین بازتعریف و آن را از محدود عرفی شده موجود خارج نمود.
  • بر اساس این آموزه‌ها امر خیر در همه ابعاد ارتباطی افراد معنادار است و همه افراد جامعه باید و می‌توانند در هر لحظه زندگی، نقشی فعال در انجام امر خیر داشته باشند.
  • دولت در نظام جمهوری اسلامی وظیفه دارد در همه سیاست‌گذاری‌ها، برنامه‌ریزی‌ها و اقداماتی را که برای پیشرفت کشور دنبال می‌کند، پیشرفت مادی و معنوی جامعه را به صورت توأمان دنبال نماید.
  • ماهیت نظام اسلامی که بر مبنای مشارکت فعال مردم در همه عرصه‌های سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی پایه گذاری شده است، ایجاب می‌کند که مقوله اصلاحات فرهنگی زمینه‌ساز شکل گیری این مشارکت و از آن مهمتر با کارکرد سازنده و تعالی بخش باشد.
  • بدین ترتیب توسعه و گسترش عمل خیرانه در همه عرصه‌های زندگی یکی از راهبردهای محوری و اصلی در اداره جامعه تلقی می‌شود و تمامی سازمان ها و نهادهای اجتماعی باید نقش سازنده ای در این امر ایفا کنند.
  • برای توسعه این رویکرد باید در هر دو محور فعالیت‌های مستقیم سازمان‌ها و نهادهای فرهنگی کشور و همچنین فعالیت‌های ‌سازمان‌های سیاسی، اقتصادی و اجتماعی گسترش فرهنگ خیر مدنظر قرار گیرد و اصلاحات لازم در کارکردها بوجود آید.
  • برای استقرار این رویکرد موانع فرهنگی وسیع و گسترده‌ای وجود دارد که باید در انتخاب راهکارها مدنظر قرار گیرد.

موانع فرهنگی استقرار بینش و نگرش صحیح در توسعه امر خیر

با توجه به نقش بسیار تعیین کننده دولت ها در تحولات فرهنگی جامعه، اگر موانع مختلفی که موجب می شود دولت ها به این رسالت خود بی توجهی کنند را شناسایی نکنیم، بطور طبیعی مسئله فرهنگ  سازی برای توسعه امر خیر از طریق نهادها، سازمان ها و سیاست گذاری های دولتی هم به جایی نمی رسد، از این روی به طور خلاصه به عوامل اصلی بی توجهی دولت ها به امر فرهنگ اشاره می شود:

  1. ماهیت پیچیده فرهنگ و کارکردهای آن در تحولات جامعه نسبت به سایر فعالیت های اجتماعی
  2. تلقی تقلیل یافته از مفهوم فرهنگ در ذهن بسیاری از مدیران و نخبگان جامعه و ایجاد احساس کاذب شناخت از فرهنگ، به طوری که در بسیاری از موارد با اقدام برای برپایی نماز و بعضی از شعائر اسلامی یا برگزاری جشنی با حضور هنرمندان وظیفه خود را در قبال فرهنگ تمام شده تلقی می کنند.
  3. وجود درآمدهای نفتی در ساختار مالی دولت ها که موجب شده همه راه حل ها به منابع مالی دولت پیوند بخورد و اهمیت نیروی انسانی در پیشرفت کشور درک نشده و به تبع آن، جایگاه دانش، مهارت و فرهنگ یک جامعه شناخته نشود.
  4. تکیه بیش از حد به بهره گیری از ابزارهای قانونی برای اصلاح رفتار افراد در مناسبات اجتماعی و بی توجهی به اهمیت انگیزه های درونی افراد که از رهگذر اصلاحات فرهنگی می تواند بسیاری از نارسایی های رفتاری را اصلاح کند.
  5. تقسیم علوم در رشته های مختلف و تقسیم تأمین نیازهای جامعه بین سازمان های تخصصی که امریست اجتناب ناپذیر، اما موجب بی توجهی به پدیده های کلی و محاط کننده جامعه یعنی فرهنگ می شود.
  6. بازدهی بلندمدت، تدریجی و غیر قابل تبلیغ از فعالیت های فرهنگی برای مدیران در سازمان های مختلف، آنهم در شرایطی که بواسطه نقاط ضعف نظام انتخاباتی کشور و رفتارهای سیاسی جامعه عمر مدیریت ها بسیار کوتاه است.
  7. تأثیر مخرب شیوه مردم سالاری که موجب می شود غالب تقاضای مردم پیرامون نیازهای مادی و عمرانی تمرکز پیدا کند و هیچ گونه مطالبه ای برای اصلاح کارکرد فرهنگی دولت ها بوجود نیاید.
  8. در اختیار بودن تجربه های کشورهای توسعه یافته و موفقیت های نسبی و ظاهری آنها در تأمین دنیای مادی و تئوریزه شدن آن در غالب علوم انسانی و انتقال آن به دانشگاه های کشور و پر کردن خلاء نیازهای فکری و نظری برای استقرار فرهنگ اسلامی
  9. وجود ساختار بروکراتیک متمرکز با سلسله مراتب زیاد که احساس مسئولیت افراد را در حد انجام وظایف روزمره و مکانیکی تقلیل می دهد و تحت تأثیر جذب منافع کوتاه مدت سازمان، اکثر افراد را به انسان های تخریب کننده فرهنگ تبدیل می کند.
  10. نبودن مطالبه عالمانه از موضع نخبگان حوزوی و دانشگاهی از دولت ها برای اصلاح کارکرد فرهنگی دولت ها و جامعه به دلیل عدم درک صحیح جایگاه فرهنگ در بین نخبگان کشور[38]
  11. آثار مخرب فرایندهای جهانی سازی و جهانی شدن و جنگ نرم دشمن که در عمل حساسیت های مدیران و نخبگان جامعه را نسبت به آسیب های فرهنگی از بین می برد و به تدریج به نارسایی های فرهنگی عادت می کنند.

توجه شود این عوامل در تعامل با یکدیگر هم افزایی زیادی پیدا می کنند، چرا که نقش یکدیگر را در اثرگذاری تقویت کرده و امواج گسترده ای را برای بی توجهی به لزوم مدیریت تحولات فرهنگی جامعه ایجاد می نمایند.

علاوه بر این گونه عوامل که در کلیت عامل عدم توجه به ضرورت مدیریت عالمانه در اصلاح فرهنگ جامعه و در نتیجه عدم توجه به نقش شایسته امر خیر ارادی در مدیریت کشور می شود، عوامل دیگری در فضای موجود جامعه مانع رشد و توسعه امر خیر می شود که اهم آن عبارت است از:

  1. انعکاس فسادهای مالی در ساختارهای دولتی و تشدید آثار مخرب فرهنگی آن از طریق رسانه ها
  2. ریخت و پاش های سازمان های دولتی در انجام فعالیت های روزمره خود
  3. تبلیغ مکرر ثروتمند بودن دولت به صورت بالقوه برای روحیه دادن به مردم در تریبون های عمومی، با انعکاس آمار و ارقام ذخایر و معادن طبیعی وزیر سوال رفتن ضرورت مشارکت مردم
  4. غربال شدن قشرهای مختلف اجتماعی از جهت تعامل و ارتباط با یکدیگر به طوری که در اکثر شهرها طبقات مرفه، متوسط، و فقیر در مناطق خاصی به صورت جدا از هم سکونت دارند.
  5. بازگشت فرهنگ جاهلیت در به رخ کشیدن ثروت و عکس العمل های تأییدکننده از سوی نسل جوان و بعضاً رسانه های عمومی
  6. تقویت روحیه خودخواهی و فردگرایی متأثر از تسلط تدریجی فرهنگ غرب در بین افراد تحصیل کرده و شهرنشین

راهکارهای پیشنهادی

اگر مباحث و منطق درج شده داین مقاله مورد تأیید قرار گیرد ،برای شکل گیری یک فرایند پایدار مشارکت فعال در امور جامعه با انگیزه های خیرانه باید دائره امر خیررا به نحوی گسترش و تبیین کرد که همه افراد در هر لحظه و در هر موقعیت از زندگی و در تمامی تصمیمات ریز و درشت خود تلاش کنند آن تصمیم را با چارچوب خیر بودن بسنجند و آنگاه اقدام کنند و بپذیریم با شکل گیری چنین فرهنگی است که زمینه شکل گیری سازمان ها و نهادهای مردمی خیراندیش در حل بسیاری از معضلات جامعه فراهم می شود و به دنبال آن بسیاری از معضلات فرهنگی و اجتماعی و اقتصادی جامعه حل می شود.

فرهنگ فراگیر تصمیم گیری خیرانه در همه تصمیمات کوچک و بزرگ
شکل گیری سازمان ها و نهادهای مردمی خیراندیش

 

با این رویکرد فراگیر، راهکارهای مورد نظر می تواند شامل موارد ذیل باشد:

  1. تبین کار خیرانه در کتاب های درسی آموزش و پرورش و آماده سازی معلمان در طرح درست موضوع ودر کنار آن تبدیل مدارس به عنوان کانون خیر آفرین در محله بطوری که معلمان ودانش آموزان در آن محور باشند
  2. توجیه مدیران و برنامه سازان صدا و سیما در رابطه با مسئولیتی که در زمینه توسعه امر خیر دارند و پیش بینی آموزش های لازم برای پذیرش قلبی و جامع بحث از منظر قرآن کریم
  3. بهره گیری از ظرفیت نیروهای مؤمن و متدین اصناف مختلف، برای دعوت از صاحب نظران مناسب به منظور شناساندن مفهوم و نمودهای امر خیر در هر صنف و تولید آثار فرهنگی و هنری برای اشاعه آن در بین اعضاء اصناف خود (توجه شود در این رویکرد امر خیر فقط راه اندازی صندوق قرض الحسنه یا کمک به محرومین نیست، بلکه بحث از فروش کالای ایرانی، برخورد انسانی، مراعات حقوق مشتری، تزئین صحیح ویترین در ارتباطات اجتماعی شروع و با نگاه خیرانه در برخورد با اصناف بافرزندان خو دخانواده تداوم می یابد و به اصلاح رابطه اصناف با نظام سیاسی جامعه و مشارکت در اصلاح امور جامعه منتقل می شود.)
  4. راه اندازی گروه های اندیشه ورز در هر وزارتخانه برای شناسایی امور خیری که در آن سازمان معنادار بوده و می تواند در توسعه اخلاق، معنویت و تحقق بهتر اهداف سازمان نقش ایفا کند و پس از تولید منابع نظری ، برنامه ای برای آموزش مدیران و کارکنان و چگونگی نظارت بر تحقق آموزش های داده شده در تمامی سطوح وزارتخانه ها تنظیم می شود.
  5. راه اندازی گروه های اندیشه ورز در شهرداری ها برای پیدا کردن مجموعه فعالیت های خیرانه مرتبط با وظایف شهرداری ها و اولویت بندی اقدامات مربوطه و متعاقب آن، تدوین چگونگی آموزش مدیران و کارکنان و ایجاد انگیزه لازم در بین آنها و چگونگی اعمال نظارت برای تحقق عملی آن
  6. راه اندازی گروه های اندیشه ورز در استانداری ها وفرمانداری ها برای شناسایی عرضه های اقدام های خیرانه و اولویت بندی آنها به همراه برنامه های عملی اقدام و نظارت برای جاری شدن این اندیشه در تمامی دستگاه های اجرایی استان وشهرستان ها ودر کنار آن برنامه ریزی برای حمایت از نهادهای مردمی استان وهدایت آن ها در راستای نیاز های واقعی جامعه

اگر این حرکت عمومی با هدایت رهبران جامعه آغاز شود و یک ستاد مرکزی مثل شورای عالی انقلاب فرهنگی آن را فرماندهی کند، گسترش آموزش ها و توسعه گفتمان کار خیر زمینه اصلاح قوانین، دستورالعمل ها و ساختارهای اداری را برای تقویت این امر فراهم می سازد و پادزهر مناسبی خواهد بود برای درمان بسیاری از آسیب های اجتماعی و در چنین بستری است که سازمان ها، تشکل ها و نهادهای جدیدی برای انجام امور خیر به صورت تخصصی بوجود می آید و زمینه برای اصلاح عملکرد سازمان های موجود فراهم می شود.

منابع و مأخذ

[1] .  لَا يَسْأَمُ الْإِنْسَانُ مِنْ دُعَاءِ الْخَيْرِ وَإِنْ مَسَّهُ الشَّرُّ فَيَئُوسٌ قَنُوطٌ (فصلت، آیه49)

[2] . رک: محمد مهدى نراقى؛ جامع السعادات، ج1، تصحیح سید محمد کلانترى، نجف اشرف، 1383، ص 28

[3] . به نقل از مقاله حجت الاسلام و المسلمین حسین انصاریان، (www.erfan.ir/farsi/19316)

[4] . همان

[5] . فَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَيَجْعَلَ اللَّهُ فِيهِ خَيْرًا كَثِيرًا(نسا آیه19)

[6] . از دیدگاه آیت ا… العظمی ناصر مکارم شیرازی در سایت makarem.ir/main.aspx?reader=16076

[7] . همان

[8] . كُتِبَ عَلَيْكُمْ إِذَا حَضَرَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَكَ خَيْرًا الْوَصِيَّةُ لِلْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقِينَ (بقره، آیه 180)

[9] . كُتِبَ عَلَيْكُمُ الْقِتَالُ وَهُوَ كُرْهٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ (بقره، آیه 216)

[10] . أَيَّامًا مَعْدُودَاتٍ فَمَنْ كَانَ مِنْكُمْ مَرِيضًا أَوْ عَلَى سَفَرٍ فَعِدَّةٌ مِنْ أَيَّامٍ أُخَرَ وَعَلَى الَّذِينَ يُطِيقُونَهُ فِدْيَةٌ طَعَامُ مِسْكِينٍ فَمَنْ تَطَوَّعَ خَيْرًا فَهُوَ خَيْرٌ لَهُ وَأَنْ تَصُومُوا خَيْرٌ لَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ تَعْلَمُونَ (بقره، آیه 184)

[11] . يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنْزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْآتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ (اعراف، آیه 26)

[12] . وَأَذَانٌ مِنَ اللَّهِ وَرَسُولِهِ إِلَى النَّاسِ يَوْمَ الْحَجِّ الْأَكْبَرِ أَنَّ اللَّهَ بَرِيءٌ مِنَ الْمُشْرِكِينَ وَرَسُولُهُ فَإِنْ تُبْتُمْ فَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَإِنْ تَوَلَّيْتُمْ فَاعْلَمُوا أَنَّكُمْ غَيْرُ مُعْجِزِي اللَّهِ وَبَشِّرِ الَّذِينَ كَفَرُوا بِعَذَابٍ أَلِيمٍ (توبه، آیه3)

[13] . كُنْتُمْ خَيْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ تَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَتَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَتُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَلَوْ آمَنَ أَهْلُ الْكِتَابِ لَكَانَ خَيْرًا لَهُمْ مِنْهُمُ الْمُؤْمِنُونَ وَأَكْثَرُهُمُ الْفَاسِقُونَ (آل عمران، آیه 110)

[14] . خیر الناس من نفع الناس (غرور الحکم و دررالکلم، ص450، ح 10352)

[15] . خَيرُ النّاسِ مَن يَنفَعُ النّاسَ ، فكُنْ نافِعا لَهُم (کنزالعمال، خبر 44154)

[16] . خیرالناس من تحمل موونه الناس (میزان الحکمه، جلد3، صفحه 214)

[17] . خیر الناس من اخرج الحرص عن قلب و عصی هوا فی طاعه ربه (غرورالحکم)

[18] . غرورالحکم و دررالکلم

[19] .www. monazere.ir/action=Book&page=288

[20] . همان

[21] . ما من مسلم یرس ٌ فرساً او یزرع زرعاً فیاکل مند انسان اوطیرا و بهمینه الا کانت له به صدقهّ (مستدرک، ج 13، ص46)

[22] . لا تعصموا المثار نیبعث ا.. علیکم العذاب صبا

[23] . الاخبار، ج3، ص 280

[24] . بر گرفته از مقاله فطرت علامه مطهری (www.hawzah.net.nt/fa/Article/view/89572)

[25] . نقشه مهندسی فرهنگی، مصوب 20/8/93 شورای عالی انقلاب فرهنگی

[26] . اقتباس از کتاب فرهنگ سازمانی ادگار شاین ترجمه محمدابراهیم محجوب،1383

[27]– ثُمَّ كَانَ عَاقِبَةَ الَّذِينَ أَسَاءُوا السُّوأَى أَنْ كَذَّبُوا بِآيَاتِ اللَّهِ وَكَانُوا بِهَا يَسْتَهْزِئُونَ

[28]– بحار، ج 73، ص360

[29]– الَّذِينَ إِنْ مَكَّنَّاهُمْ فِي الْأَرْضِ أَقَامُوا الصَّلَاةَ وَآتَوُا الزَّكَاةَ وَأَمَرُوا بِالْمَعْرُوفِ وَنَهَوْا عَنِ الْمُنْكَرِ

[30]– جامع الحدیث، جلد 9، ص34

[31]. همان، ج 9، ص 32

[32]– مسأله 1925 رساله حضرت امام(ره)

[33]– ولایت فقیه، ص192

[34]– صحیفه امام، ج13، ص131

[35]– مقام معظم رهبری، در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 26/9/81

[36]– مقام معظم رهبری، در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی، 19/9/92

[37]. مقام معظم رهبری در جمع اعضای هیئت دولت، 16/6/88

[38]. مقام معظم رهبری: بحمدا… همه تان جایگاهی برای گفتن و تأثیرگذاری دارید و منبرهایی در اختیار شما هست. از اینها استفاده کنید برای اینکه در جامعه و در چشم نخبگان کشور مسئله فرهنگ را در جایگاه واقعی و شایسته خود بنشانید (19/9/92 در جمع اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی)

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *