آسیبشناسی خیریهها در بستر نظریه تکافل اجتماعی
محمّدرضا آرام
کارشناسی ارشد معارف اسلامی و علوم سیاسی و عضو مرکز رشد دانشگاه امام صادق (علیهالسلام) m.aram@isu.ac.ir
چکیده
خیریهها تاکنون نقش مؤثری در گسترش امور خیر در جامعه ایفا کردهاند، امّا دچار آسیبهایی روشی و محتوایی شدهاند. مسأله اصلی این پژوهش این است که بهترین راه ترویج امر خیر و نیکوکاری در جامعه اسلامی چیست؟ این مقاله بر مبنای مفهومی نیازهای انسان استوار است. در این پژوهش با استفاده از نظریه سیستمها، آیات و روایات موجود درباره امور خیر و نیکوکاری با تأکید بر فلسفه و کارکرد تشریع آنها درچارچوب نظریه تکافل اجتماعی مورد بررسی قرار میگیرند. با استفاده از این رویکرد به فهم درستی از معنای حقیقی امر خیر در منظومه قرآن و عترت دست یافته، وضع موجود خیریهها را مورد ارزیابی و نقد قرار میدهیم و به وضع مطلوب تکافل اجتماعی دست مییابیم.
تمرکز بر افراد به جای اشخاص، شفافیت پایین، مشکلات مالی و عدم اتصال شبکهای مهمترین آسیبهای روشی خیریهها هستند. باقی ماندن بخشی از نیازهای مادی نیازمند و بیتوجهی به نیازهای غیرمادی او، استمرار روابط ناعادلانه در توزیع اولیّه منابع و بینصیب ماندن فرد نیکوکار از فواید ارتباط مستقیم با نیازمندان، مهمترین آسیبهای محتوایی خیریهها محسوب میشوند. بنابراین نهادهای خیریه راهکاری اوّلی برای ترویج امر خیر و نیکوکاری در جامعه اسلامی محسوب نمیشوند. تأکید بر إحیا و تقویت نهادهای فعّال در حوزه تکافل اجتماعی به عنوان نهادهایی که هر فرد به طور اصیل عضو آنهاست، مثل نهاد خانواده، نهاد خویشاوندی، نهاد عشیره، نهاد همسایه، نهاد دوستی و نهاد اخوّت و برادری دینی، راهکار اصلی و اولیّه اسلام برای گسترش خیرات و مبرّات در جامعه اسلامی است. نهادهای خیریه با تأکید بر نقش واسطهگری خود در معرفی گروهها و مناطق محروم و بیکَس و کار به افراد خیّر و نیکوکار، میتوانند نقش مکمّلی در تقویت نهاد اخوّت و برادری ایفا کنند.
واژگان کلیدی:
آسیبشناسی؛ خیریه؛ تکافل اجتماعی؛ تکافل؛ اسلام
مقدمه
یکی از نهادهای مهم در جوامع مدرن برای یاریرسانی و نیکوکاری، نهاد خیریه است. جوامع مدرن و صنعتی در پاسخ به شکاف روزافزون میان طبقه دارا و ندار، با مبانی اومانیستی و انساندوستانه خود درصدد یاری به محرومان جامعه برآمدند. تأسیس دولتهای رفاهی و خیریهها از راهکارهای این جوامع برای پرکردن این خلاء بود. درحقیقت آنها به دنبال کمک به تعداد بیشتری از فقرا هستند نه حلّ مبنایی معضله فقر و محرومیت. بنابراین این راهکارها را میتوان به مثابه مُسکّنهایی برای کاهش اثرات آسیبهای اجتماعی قلمداد کرد.
نهادهای خیریه روز به روز گستردهتر میشوند و گستره بیشتری از نیازمندان را تحت پوشش خود قرار میدهند. این نهاد هرچند تاکنون توانسته است سهمی مؤثر در کاهش محرومیت از اقشار نیازمند ایفا کند، امّا دچار آسیبهای محسوس و نامحسوس فراوانی شده است. بیتوجهی به این آسیبها و عدم اقدام جدّی برای رفع آنها، باعث انحراف از کارکردهای اصلی مورد نظر اسلام از امر خیر در جامعه میشود. لذا شناسایی آسیبهای خیریهها و تلاش برای رفع آنها از منظر نظریه اصیل اسلامی تکافل اجتماعی، امری ضروری است. به تعویق انداختن این آسیبشناسی و حلّ آن قطعاً آثار مخرّب کوتاهمدت و بلندمدتی در پی خواهد داشت.
سؤال اصلی این پژوهش عبارت است از این که خیریهها از منظر نظریه تکافل اجتماعی چه آسیبهای کلانی دارند؟ برای پاسخ به این سؤال مهم باید متعرّض سه پرسش فرعی شویم: اوّل. آسیبهای شکلی یا روشی خیریهها چیست؟ دوم. آسیبهای محتوایی خیریهها چیست؟ سوم. راهکار برونرفت از آسیبهای خیریهها چیست؟ برای پاسخ به این سؤالات مهم با مبنا قراردادن نیازهای انسان و شناسایی ابعاد و اقسام آنها به مثابه چارچوب نظری و طرح مبحث تکافل اجتماعی به عنوان چارچوب مفهومی پژوهش، به آسیبشناسی خیریهها و ارایه بدیلهای بهتر با استفاده از نظریه سیستمها میپردازیم.
1-چارچوب نظری
چارچوب نظری این مقاله مبتنی بر نظریه نیازهای انسان است. لازمه تحقق یک هدف را نیاز مینامیم. به عنوان مثال برای رسیدن به هدف سیری، نیاز به غذا داریم. نیاز را میتوانیم مرادف خواسته، احتیاج یا حاجت بدانیم. فیالواقع هر فعل انسان برای تأمین یک نیاز صورت میگیرد.اگر امر خیر و نیکوکاری را به عنوان یکی از مهمترین عوامل تأمین نیازهای بشری بدانیم، میتوانیم برای تأمین نیازها چارچوبی نظری پیریزی کنیم. با مبنا قرار دادن مفهوم نیاز به موازین خوبی برای فهم و گفتمانسازی خیرات و مبرّات در جامعه دست مییابیم. یک نظریه برای تأمین نیازهای بشری باید ویژگیهای زیر را دارا باشد.
1-1. حل دایمی نیازها
تأمین برخی نیازها یا حلّ پارهای از مشکلات در نهادهای اجتماعی باید دایمی باشد نه موقتی و برای دوره زمانی خاص. تحقق این مهم معلول شناسایی دقیق مشکلات و علّت بروز آنهاست. امر خیر و نیکوکاری هم از این قاعده مستثنی نیست. بهترین خیرات، اموری هستند که به حل سرمنشأ بروز مشکلات و نیازها در افراد نیازمند منجر میشود. در این رویکرد به جای پرداختن به نیاز موجود فرد، عامل ایجاد نیازها و مشکلات جدید (مثل سبک زندگی غلط) در او از بین میرود. در صورت رعایت نکردن این اصل، امر خیررسانی به پدیدهای گذرا و موقت تبدیل میشود. در دستورات دینی هم به التزام خیرین به این اصل تأکید شده است که کمک نکردن به فرد نیازمند به مراتب بهتر از خیررسانی مقطعی به افراد نیازمند و محروم است. امام علی(ع) در آخرین لحظات عمر خود اینگونه درباره یتیمان وصیت میکنند: «شما را به خدا قسم میدهم که نیازهای یتیمان را به طور مستمر تأمین کنید. اینطور نباشد که یک روز سیر و یک روز گرسنه بمانند»(شریف الرضی: 1414ق: ص421).
1-2. حل نیازها در رابطهای همسو
تأمین نیاز یا حل مشکل نباید در رابطهای متعارض صورت پذیرد. نهاد مطلوب نهادی است که حل نیازهای محوله در آن، تا جای ممکن باعث ایجاد نیازها و مشکلات جدیدی نشود. امر خیر و نیکوکاری در جامعه باید رویکردی «حل المسایلی» داشته باشد به نحوی که انجام یک امر خیر و نیکو، باعث ایجاد نیازها و مشکلات جدید نشود. به عنوان مثال کمک مادی به افرادی که توانایی کار دارند، میتواند باعث ایجاد مشکل جدیدی به نام تنبلی در این افراد شود.
1-3.حل نیازهای حقیقی و سرکوب نیازهای کاذب
نیازها را میتوان از حیث میزان همسویی آنها با هدف یا اهداف غایی فرد به نیازها حقیقی و نیازهای کاذب تقسیمبندی کرد. هدف غایی به معنای آن هدفی است که وسیله تحقق هیچ هدف دیگری نیست و ارزش ذاتی دارد و به تمام وسایل پیشین خود، اعتبار میدهد. فرد تمام اقدامات و فعالیتهای خود را برای رسیدن به آن معطوف میکند و تنها با رسیدن به آن است که احساس آرامش و رضایتخاطر میکند. بنابراین نیازهای حقیقی، نیازهایی هستند که در راستای تحقق هدف غایی انسان است. نیازهای کاذب، نیازهایی هستندکه در راستای تحقق هدف غایی انسان نیست.
از نتایج مهم این تقسیمبندی این است که هر نیاز یا خواستهای به رسمیت شناخته نمیشود. تنها نیازهایی به رسمیت شناخته میشوند که در راستای تحقق هدف غایی یا نیاز حقیقی فرد باشد. بنابراین نیازی به پاسخگویی به همه نیازهای بشر وجود ندارد. تکافل و خیررسانی در نیازهای کاذب یا به عبارت دیگر خواستههای نامشروع دیگران، مردود و مذموم است و نتایج ناگواری برای جامعه به ارمغان میآورد.
معصومین(علیهم السلام) به شدّت از یاری و نیکوکاری در حقّ ظالمین نهی کردهاند. از امام صادق(ع) نقل شده است که : «حتی در ساختن مسجد هم به ظالمان کمکی نکنید» (شيخ حر عاملي، 1409ق، ج17: ص180). فقهای شیعه ذیل همین مبحث قاعده «حرام بودن یاری در گناه» را استنباط کردهاند. شیخ طوسی با استناد به این قاعده، فتوا به حرمتِ بخشیدن زکات به فقیری که مرتکب گناهان است و حرمت کمک و نیکی در حقّ ظالمان و گرفتن دستمزد از آنها میدهند (طوسی، 1387ه.ق، ج2: ص62).
تلاش برای شناسایی درست نیاز واقعی و اصلی هر فرد و کمک به او برای تأمین آن نیاز را امر خیر و نیکوکاری مینامیم. بنابراین یاری دیگران در تأمین نیازهایشان در هر مرحله از نیازهای فیزیولوژیکی، امنیتی، تعلّق، احترام و خودشکوفایی هرم مازلو(Maslow, 1970: 51-171)، نیکوکاری محسوب میشود.
2- روششناسی
چارچوب نظري به کار رفته در اين مقاله بر اساس نظريه سيستمها بنيان نهاده شده است. «لودیگ فون » زیستشناس و دانشمند اتریشی، از پایهگذاران نظریه عمومی سیستمها در اوایل قرن 21 محسوب میشود. به نظر برتالانفی که از پایهگذاران نظریه عمومی سیستمها در قرن 21 است، «اساسیترین ویژگی موجودات در ماهیت سازمان تشکیلدهنده آنها نهفته است و برای بررسی آنها نباید تنها به بررسی یک جزء یا یک فرایند از آنها اکتفا کرد، بلکه بایستی سیستم در کلیت وجودیش مورد بررسی قرار گیرد» (زاهدی، 1389: ص26). پس، سيستم مجموعههايي از عناصري است که با هم ارتباط متقابل دارند (برتالنفي،1366، ص61). اين نظريه، واحدها و زيرمجموعههاي يک نظام را در ارتباط با همديگر و در يک ترکيب کلي مورد توجه قرار ميدهد. تجزیه و تحلیل یک سیستم به معنای شناخت جنبههای مختلف سیستم و آگاهی از چگونگی عملکرد اجزای تشکیلدهنده آن و بررسی کیفیت و کمیّت میزان ارتباط میان آن اجزا، به منظور دستیابی به مبنایی جهت طراحی و اجرای سیستمی مناسبتر است. تجزیه و تحلیل سیستمها به ما کمک می کند تا وضعیت موجود را به خوبی درک و مورد آسیبشناسی قرار دهیم و برای حل مشکلات و رسیدن به وضع مطلوب، بهترین راهحل را انتخاب و تجویز نماییم (حسینپور، 1395).
اجزاء اصلی یک سیستم را عبارتاست از 1. درونداد (ورودی): آنچه وارد سیستم میشود و فعالیّت سیستم را امکانپذیر مینماید. 2. فرایند تبدیل: جریان تغییر و تبدیل آنچه وارد سیستم میشود. 3. برونداد(خروجی): محصولاتی که پس از فرایند تبدیل، طبق نظم و سازمانی که بر سیستم حاکم است، به محیط صادر میشوند. 4.بازخور: فرایندی دَوَرانی است که در آن بخشی از ستاده، به عنوان اطلاعات به درونداد بازخورانده میشود و به این ترتیب سیستم را «خودکنترل» مینماید. 5. محیط سیستم: هر سیستم در محیطی قرار می گیرد که بر هم کنش و واکنش متقابل دارند (زاهدی، 1389: ص 12-9).
(تبيين يک سيستم را حداقل بايد از سه ديدگاه و در سه سطح متفاوت انجام داد: 1. از نظر جامعيت و کليت خارجي سيستم و خواص مرتبط با آن. 2. از نظر ساختمان داخلي سيستم و سهمي که عناصرش در کليت بخشيدن به سيستم دارند. 3. از ديدگاه تفسير يک سيستم بهعنوان عنصري سيستمي از يک سيستم بزرگتر) (فرشاد،1362، ص43).
3- چارچوب مفهومی
در اسلام اصل بر این است که هر فردی در درجه نخست مسئول اول و آخر تأمین نیازها و حل مشکلات شخصی خود است. حال اگر فردی به هر دلیلی نتوانست موفّق به خودیاری شود، مسئولیت رفع نیازهای مختلف اجتماعی و خیررسانی در ابعاد و مراتب گوناگون را وظیفهای عام، فراگیر و خداپسندانه است که از آن به تکافل اجتماعی یاد میکنیم.
3-1. تعریف تکافل اجتماعی
«تکافَلَ القوم به این معناست که با هم همزیستی و همیاری کردند و بعضی از آنها ضامن بعضی دیگر شدند. زمانی که فرزندان امتی با یکدیگر تکافل میکنند، تبدیل به قدرتی نفوذناپذیر میشوند» (بستانی، 1375: ص250). «تکافل اجتماعی به معنای دقیق کلمه عبارتاست از اینکه هر فردی ، در قبال جامعه خویش احساس مسئولیتهایی کند که باید آنها را ادا نماید. به طوری که اگر در انجام مسئولیتهایش کوتاهی کند، این امر باعث فروپاشی شالکه جامعهی او و دیگران خواهد شد. از سوی دیگر هر فرد در جامعه از حقوقی برخوردار است، که افرادی که در رفع این حقوق توانمند هستند، باید حق هر صاحبحقّی را بیکم و کاست به او دهند و مانع صدمه دیدن ضعفا شوند و مشکلات عاجزین را برطرف نمایند. اگر تکافل اجتماعی نباشد به مرور پایههای جامعه سست خواهد شد و باید شاهد سقوط آوار در آن باشیم» ( ابوزهره، 1991: ص7). «تکافل عام به معنای اصلی است که اسلام بر مسلمانان کفالت و پشتیبانی یکدیگر را واجب کفایی ساخته است. اسلام این همیاری را وظیفه هر مسلمان در حدود امکانات و توانش دانسته که باید آن را در هر حال انجام دهد، همانطور که دیگر کارهای واجبش را انجام میدهد» (الصدر، 1424ه.ق، ج3: ص774).
در تعریف برگزیده نگارنده، تکافل اجتماعی به معنای شناسایی نوع و میزان نیازها و مشکلات یکدیگر برای خیررسانی چندجانبه میان افراد جامعه مدنی است، به طوری که تمام نیازهای افراد تأمین شود. این همیاری مدنی، در بستر نهادهای فعّال در حوزه تکافل (مثل خانواده ، همسایه، خویشاوندان ، عشیره، دوستان ، برادران دینی)، به مثابه کمربندهای حمایتی-نظارتی پیشادولتی انجام میشود. نقطه مقابل تکافل اجتماعی، فردگرایی و عقلانیت ابزاری قرار میگیرد که در آن منافعِ شخصی تعیینکننده نوع و میزان مناسبات اجتماعی است.
3-2. اقسام تکافل اجتماعی
همانگونه که نیازهای فرد به نیازهای مادّی و نیازهای معنوی قابل تقسیم است، تکافل را هم میتوان به دو گونه تکافل مادی و تکافل معنوی تقسیمبندی کرد. بنابراین نیازهای مادی ، نیازمند تکافل مادی و نیازهای معنوی نیازمند تکافل معنوی است.
علت اهمیت تشخیص نوع نیاز دیگران در این است که در جایی که فرد نیازمند تکافل معنوی است اگر تکافل مادی صورت پذیرد، این امر میتواند باعث بروز آسیبها و مشکلات جدیدی در وی شود. به عنوان مثال در جایی که علّت ایجاد یک مشکل در فردی نه در عجز و ناتوانی او بلکه به دلیل داشتن بیماریهای روحی، روانی و شخصیتیای نظیر تنبلی، ناآگاهی، خستگی، بیحوصلگی، افسردگی و ترس باشد، تکافل مادّی هرچند ممکن است مشکل فعلی فرد را موقتاً مرتفع کند امّا مشکلات جدیدتر و بزرگتری میآفریند که به مراتب ضرر بیشتری مترتب او می شود.
هر گونه اقدام و تلاش برای تأمین نیازها یا حل مشکلات مادی و اساسی دیگران نظیر خوراک، پوشاک و مسکن را تکافل مادی مینامیم(السباعی، 1998م: ص175). این دسته از نیازها و مشکلات فوری و آشکار هستند. لذا عمدتاً تکافل به معنای تکافل مادی انصراف پیدا میکند.
هر نوع تلاشی برای تأمین نیازها و حل مشکلات روحی و معنوی دیگران -نظیر افسردگی، بیحالی، تنبلی و کمبود محبّت- را تکافل معنوی مینامیم. تکافل معنوی بر پایه تراحم و ابراز محبّتهای دوجانبه بنا شده است(ذهیبات،1425ق: ص7). لذا برخی تکافل معنوی را از این جهت که انسان احساس احترام و علاقه نسبت به دیگران میکند، تکافل اخلاقی نامیدهاند(ذهیبات،1425ق: ص21). در روایتی از پیامبر(ص) در تعریف صدقه آمده است که: «هر کار خیر و پسندیدهای مصداق صدقه است»(ابن حيون،1385، ج2: ص320).
از آنجایی که مشکلات روحی و معنوی زمینهساز ایجاد بسیاری دیگر از مشکلات مادی هستند و حلّ آنها باعث حل دائم بسیاری دیگر از مشکلات میشود، تأمین نیازهای روحی و معنوی از اولویت و اهمیت بیشتری نسبت به تأمین نیازهای مادی برخوردار است. لذا احادیث فراوانی داریم که در آن افرادی جوان، توانا و آماده به کار، نزد حضرات معصومین(علیهم السلام) میرفتهاند، ولی به جای کمک مادی به آنها کمکهایی معنوی نظیر ارشاد به کار و دادن ابزار تولید به آنها میکردهاند. فی الواقع به جای دادن ماهی به آنها، ماهیگیری یادشان میدادند. با این کار اوّلاً روحیه خودیاری در افراد احیا میشد و ثانیاً سرمنشأ حل دائم بسیاری از مشکلات مادی دیگر ایشان فراهم میشد.
4- آسیبشناسی خیریهها
هر امر و پدیدهای میتواند، دچار آسیبهایی شود. پیامبر اکرم(ص) در این رابطه قائدهای کلان بیان کردهاند: «لكلّ شيء آفة تفسده. هر چیز آفتی دارد که مایه فساد آن میشود»(پاینده، 1382: ص632). خیریهها هم از این قاعده مستثنی نیستند. خیریهها در چارچوب نظریه سیستمها مبتلا به آسیبهای روشی و محتوایی هستند.
4-1. آسیبهای شکلی یا روشی
مقصود از آسیبهای روشی، آسیبهایی هستندکه به شیوه عملکرد خیریهها مربوط میشوند. مسایل کسب و توزیع منابع و امکانات برای خیریهها و نیازمندان را در آسیبهای روشی این نهاد مطرح میشود.
4-1-1. عدم اتصال شبکهای خیریهها
به دلیل عدم ارتباط و اتّصال شبکهای خیریهها بایکدیگر و به اشتراک نگذاشتن لیست افراد تحت پوشش خود، برخی افراد نیازمند وسوسه میشوند تا از چند خیریه کمک مالی دریافت کنند. در یکی از گزارشات فردی، نیازمند در اثر نیاز همسرش به عمل جراحی با هزینهای معادل یک میلیون تومان میشود. از آنجا که خیریهها برای کمک به نیازمندان تا سقف خاصی میتوانند پرداختی داشته باشند، این فرد پس از مراجعه به یکی از خیریهها، تنها موفق به دریافت صد هزار تومان وجه نقد میشود. با مراجعه به خیریههای دیگر هزینه فرد نیازمند تأمین میشود ولی او به این روند ادامه میدهد تا جایی که ماهانه 12میلیون تومان از طریق خیریهها کسب درآمد میکند (مصاحبه با خلیلزاده، 18/07/95). این مثال واقعی به خوبی ضعف روشی خیریهها را نمایانگر میکند.
4-1-2. تمرکز خیریهها بر افراد به جای اشخاص
«در جوامع سنتی نقش اجتماعی (یا شخصیت) مهمتر از شخص است؛ فرد فقط در درون شبکه روابط اجتماعی خود جلوه و مقامی حقیقی دارد؛ او عضو جدایی ناپذیر پیوستاری ناگسستنی است که از وی فراتر میرود و او را در دل خود جای میدهد.
در جوامع مدرن، برعکس، «شخص» بر «شخصیت» مقدم است و فرد در گروه خود وضعیتی متزلزل دارد. او هویتهای جمعی خود را از دست داده و -فاجعه اصلی در آن است که- به «یتیم جمع و مریض جامعه» بدل شده است» (بهنام، 1383: ص37 و 38). خیریهها عمدتاً افراد نیازمند و نیازهای فردی آنها را مشاهده میکنند و تلاش میکنند تا نیازهای خاص یک فرد را تأمین کنند، حال آنکه آسیبهای اجتماعی ماهیتی شبکهای و گروهی دارند. بنابراین برای حلّ اساسی و دایمی یک مشکل باید آن را توسط گروههایی که هر فرد به طور اصیل عضو آنهاست و در آنها هویت و شخصیّت پیدا میکند، برطرف نمود. بنابراین إحیای اشخاص بر إحیای توانمندسازی افراد مُنفرد اولویت دارد.
4-1-3. شفافیت پایین
خیریهها به دلیل ماهیت غیررسمیشان بیشترین ضعف را در زمینه اطلاعرسانی و شفافیت در فعالیّتها دارند. از آنجا که از الزامات کسب مجوّز رسمی برای خیریهها شفافیت است، بیشتر خیریهها ترجیح میدهند به طور غیررسمی به فعالیّت بپردازند (طغیانی و درخشان، 1395: ص280). «بر اساس برآورد کمیته امداد، سهم این مؤسسه از کل صدقاتی که در کشور جمعآوری میشود 15درصد است و 85 درصد باقیمانده سهم مؤسسات خیریه است که به علت فقدان نظارت بر عملکرد آنها در بسیاری از موارد مشخص نیست این وجوهات صرف چه مواردی میشود» (طغیانی و درخشان، 1395: ص279). عدم شفافیت و گزارشهایی که هر چند وقت یکبار مبنی بر وجود فساد در برخی از خیریهها باعث کاهش اعتماد عمومی نسبت به خیریهها در کوتاهمدّت و یأس و ناامیدی خیّرین در بلندمدت میشود.
4-1-4. مشکلات مالی
یکی دیگر از آسیبهای شکلی یا روشی خیریهها مشکلات مالی برای تأمین هزینههای روزمره مؤسسات و کارمندان آن است. لذا خیریهها مجبور به تصرف در بخشی از دریافتیهای خود از خیّرین میکنند. در نتیجه «هزینههای بالاسری زیاد که لزوماً نسبتی با میزان ارایه خدمات هدفمند مؤسسات وقف و خیریه ندارد مانند هزینههای سنگین پرسنل و نیروی انسانی و نیز بسیاری دیگر از هزینههای مبهم و غیرشفاف این مؤسسات، سبب میشود تا بخش بزرگی از منابع موجود نیز به مخارج جاری اختصاص یافته و عملاً فضای کمتری برای رسیدگی به افراد نیازمند باقی بماند» (طغیانی و درخشان، 1395: ص279).
ورودي
کمکهای مادی افراد خیّر |
پردازش
*عدم اتصال شبکهای خیریهها *تأمین خیریهها با کمکهای خیرین *فقدان نظارت دقیق بر عملکرد خیریهها |
خروجی
*امکان بالای فساد در خیریهها *مشکلات مالی خیریهها *امکان بالای سوء استفاده نیازمندان غیرواقعی از خیریهها
|
بازخور: مفاسد و مشکلات مالی خیریهها و ناکارآمدی آنها |
محیط سیستم |
شکل1: آسیبهای شکلی یا روشی خیریهها
4-2. آسیبهای محتوایی
عمده آسیبشناسیها از نهاد خیریه از نوع شکلی یا روشی و با پذیرش ساختار و سازوکار موجود این نهاد انجام شده است، حال آنکه در اینجا با آسیبشناسی محتوایی عمده آسیب متوجّه اصلِ نهاد خیریه و فلسفه وجودی آن است. عمده این آسیبها ناشی از عدم ارتباط رو در رو یا چهره به چهره فرد خیّر و فرد نیازمند است. در دستورات اسلامی مجالست و همنیشینی با فقرا و ارتباط مستقیم با آنها موضوعیّت دارد. به عنوان مثال پیامبر اکرم(ص) دستور میدهند: «سَائِلُوا الْعُلَمَاءَ وَ خَاطِبُوا الْحُكَمَاءَ وَ جَالِسُوا الْفُقَرَاءَ» (ابن شعبه حرانی، 1382: ص41). از دانشمندان سؤال کنید، با حكما گفتگو كنيد و با فقرا نشست و برخواست و همنشينى نماييد. همچنین درباب صدقه دادن، ارتباط مستقیم با فرد نیازمند را شرط لازم صدقه دادن معرفی میکنند: «الصَّدَقَةُ بِالْيَدِ تَقِي مِيتَةَ السَّوْءِ وَ تَدْفَعُ سَبْعِينَ نَوْعاً مِنْ أَنْوَاعِ الْبَلَاءِ وَ تَفُكُّ عَنْ لَحْيَيْ سَبْعِينَ شَيْطَاناً كُلُّهُمْ يَأْمُرُهُ أَنْ لَا يَفْعَلَ» (ابن بابویه، 1413ق، ج2: ص66). صدقه دادن با دست خويش از مردن در شرایط و اوضاع بد حفظ مىكند، و هفتاد نوع از انواع بلا را برطرف ميسازد، و از ميان دو فكّ هفتاد شيطانى جدا مىشود كه همگى اقدامكننده به صدقه را به ترك آن فرمان ميدهند.
مقصود از صدقه دادن با دست به این معنا نیست که با دست خود پول را به صندوق صدقات بیاندازیم یا به حساب مؤسسات خیریه پول واریز کنیم. بلکه منظور در اینجا صدقه دادن با دست خود به فرد نیازمند در ارتباطی چهره به چهره است که این امر موضوعیت دارد. بخشی از این حدیث شریف که «صدقه هفتاد نوع بلا را دفع میکند» را میتوانیم بر روی صندوقهای صدقات ملاحظه کنیم، حال آنکه این فرایند کمکرسانی به محرومان یا شیوههای امروزیتر آن از طریق حسابهای بانکی از آنجا که مانع ارتباط مستقیم طرفین میشود، بسیاری از فواید و کارکردهای مدّ نظر شارع بر آن بار نمیشود.
4-2-1. عدم تأمین نیازهای غیرمادی
همانطور که گفتیم، مهمتر از نیازهای مادّی افراد، نیازهای غیرمادی آنها نظیر عاطفه، محبّت و اظهار همدردی است. نهادهای خیریه عاجز از سرکِشی و اظهار محبّت و همدردی با تمام افراد تحت پوشش خود هستند. چرا که این نیازها جز از طریق ارتباط مستقیم فرد خیّر و نیازمند تأمین نمیشود.
4-2-2. باقی ماندن بخشی از نیازهای مادی
نهادهای خیریه برای کمکرسانی به افراد تحت پوشش خود اولاً دچار محدودیتند و ثانیاً عاجز از فهم اختلاف نیازهای میان افراد مختلف هستند. حال آنکه در اثر ارتباط مستقیم و آمد و شد فرد خیّر با فرد نیازمند، با آگاهی از نوع و میزان نیاز مادی و ابزار همدردی با نیازمند، تا سر حدّ بینیازی به او کمک میکند.
4-2-3. بیبهرگی فرد خیّر از برکات مستقیم خیررسانی
امام علی(ع) دستور میدهند که«جالس الفقراء تزدد شكرا» (تمیمی آمدی، 1410ق: ص336). با فقیران همنشین باش تا شکرگذار داشتههای خود باشی. فرد خیّر در اثر ارتباط حضوری با فرد نیازمند، از داشتههای خود احساس رضایت، آرامش و لذّت میکند. در صورت قطع این رابطه چهره به چهره، فرد دارا با مقایسه دایمی خود با همقطارانش، همواره نسبت به داشتههای خود احساس نارضایتی و محرومیت میکند.
4-2-4. استمرار روابط ناعادلانه در توضیع اولیّه منابع
اصلیترین علّت شکاف روزافزون میان طبقه دارا و ندار به نوع روابط پولی اولیّه در هنگام ارزشگذاری بر کالاها یا خدمات صورت میگیرد. زمانی که رابطه میان کارگر و کارفرما و نوع نگاه کارفرما به کارگر برادرانه و انساندوستانه نباشد، کارفرما به کارگر صرفاً به چشمِ عاملِ ارزشِ افزوده سرمایههایش نگاه میکند، لذا تمام تلاش خود را برای یافتن پرکارترین و ارزانترین کارگر صرف میکند. لذا عامل اصلی شکاف نجومی میان طبقه دارا و ندار در همان مرحله نخست توزیع منابع و امکانات رخ میدهد. برخی از افراد دارا برای جبران عذاب وجدان خود به دلیل دریافت ناعادلانه در هنگام توضیع اولیّه منابع و ارضای حسّ نوعدوستی خود، ممکن است بخش کوچکی از داراییهایش را با منّت و خوشنامی و معافیتهای مالیاتی به خیریهها ببخشد. امّا در صورت تغییر مَنظَر افراد نسبت به یکدیگر در نهادهای تکافل، این شکاف وسیع طبقاتی میتواند به حدأقلِ ممکن برسد.
ورودی
کمکهای مادی افراد خیّر |
پردازش
*شناسایی تعدادی از افراد نیازمند *تأمین بخشی از نیازهای افراد نیازمند *عدم ارتباط رو در روی فرد خیّر و نیازمند |
خروجی
*باقی ماندن نیازهای غیرمادی نیازمندان و بخشی از نیازهای مادی آنها *استمرار روابط ناعادلانه توزیع منابع و احساس نارضایتی و کمبود در فرد خیّر
|
بازخور: کاهش خیرات و مبرّات و کارکردهای آن |
محیط سیستم |
شکل 2: آسیبهای محتوایی خیریهها
5- ارایه راهکار
جهت ارایه راهکار برای طرح بهترین راه ممکن برای گسترش امر خیر و نیکوکاری در جامعه اسلامی با همان دیدگاه سلبیای که خیریهها مورد نقادی قرار داده شد، به ارایه دو راهکارهای ایجابی با رعایت اولویت میپردازیم.
5-1. تقویت و احیای نهادهای فعال در حوزه تکافل
تأکید بر إحیا و تقویت نهادهای فعّال در حوزه تکافل اجتماعی، راهکار اصلی و اولیّه اسلام برای گسترش خیرات و مبرّات در جامعه اسلامی محسوب میشود. حوزه تکافل اجتماعی نه تنها در مورد تأمین نیازهای اساسی (خوراک، پوشاک و مسکن) است، بلکه در مورد حقوق طبیعی پنجگانه(حق حیات، آزادی، آموزش، شرافت و تمّلک) نیز صدق میکند(السباعی، 1998م: ص175و176). اهتمام به نهادهای تکافل اجتماعی به معنی تقویت نهادهایی است که افراد نیازمند به طور اصیل و طبیعی به عضویت آنها درآمدهاند.
براساس میزان و سطح علقهها، وابستگیها و مسئولیتپذیریهای متقابل مشترک میتوانیم نهادهای موضوع تکافل را طبقهبندی کنیم. «تکافل می تواند بین فرد و خودش، بین فرد و نزدیکانش، بین فرد و اجتماع، بین امّت و امّت ها و بین یک نسل و دیگر نسل ها باشد» (قطب، بی تا: ص53).
پس از تتبّع در قرآن و عترت به نهادهای موضوع پیمیبریم. این نهادها عبارتنداز نهاد خانواده، نهاد خویشاوندی، نهاد عشیره، نهاد همسایه، نهاد دوستی و نهاد اخوّت و برادری. این نهادها بستر تحقق عملی امر خیر و نیکوکاری، بر اساس مبانی تکافل در جامعه اسلامی را فراهم میآورند. به میزانی که در هر کدام از این نهادها روابطی عمیقتر وجود داشته باشد، کارکرد آنها در گسترش امر خیر و نیکوکاری گستردهتر خواهد بود.
این نهادها هیچکدام از آسیبهای روشی و محتوایی خیریهها در وضع موجود را ندارند. از یکسو افراد در نهادهای موضوع تکافل، هزینههای انجام شده برای فرد دیگر را هزینه برای غیر خود به حساب نمیآورند. به عنوان مثال هزینههایی که یک پدر برای فرزندش میکند، مخارج خانواده محسوب میشود نه مخارج شخص پدر. به دلیل ارتباط مستقیم افراد نیکوکار و نیازمند احتمال ابتلای نهادهای موضوع تکافل به آسیبهای محتوایی خیریهها بسیار پایین است.
پیامبر(ص) در مورد اولویت خویشاوندان در صدقه دادن میفرمایند: «لَا صَدَقَةَ وَ ذُو رَحِمٍ مُحْتَاج» (ابن بابویه، 1413ق، ج2: ص68). آنجا كه خويشاوند نيازمندى وجود داشته باشد جاى صدقه دادن به ديگرى نيست. همچنین ایشان خیرات و بخششها را اینگونه درجهبندی میکنند: «ثواب يك درهم صدقه ده درهم، و ثواب يك درهم قرض هجده درهم، و ثواب يك درهم صله اخوان بيست درهم، و ثواب يك درهم صله رحم بيست و چهار درهم است»(ابن بابویه، 1413ق، ج2: 67). فردی از امام صادق(ع) پرسید كه صدقه را به گدايانى كه بر در خانهها مىآيند، بدهيم يا به آنها ندهیم و نگهداریم تا به خويشاوندان خود بدهيم؟ امام صادق(ع) در پاسخ فرمودند: « لَا بَلْ يَبْعَثُ بِهَا إِلَى مَنْ بَيْنَهُ وَ بَيْنَهُ قَرَابَةٌ فَهَذَا أَعْظَمُ لِلْأَجْرِ» (ابن بابویه، 1406ق: ص142). نه، بلكه بايد صدقه را به خويشان داد؛ زيرا پاداشش بيشتر است.
پیامبر(ص) رسیدگی به همسایگان را یکی از ملاکهای جامعه ایمانی برشمرده و میفرمایند:« هر کس با شکم سیر بخوابد درحالی که همسایه او گرسنه باشد، به من ایمان نیاورده است. اگر اهل یک منطقه و آبادی شب را به صبح برسانند در حالی که در میان آنها یک نفر گرسنه وجود داشته باشد، خداوند به هیچکدام از آنها در روز قیامت، نظر رحمت نخواهد داشت» (کلینی، 1407ق، ج2: ص668). ایشان درباره کارکردهای نهاد همسایه در محرومیّتزدایی میفرمایند: «حسن الجوار يعمر الديار و ينسئ في الأعمار» (کلینی، 1407ق، ج2: ص667). رعايت حقوق همسايه، باعث عمران و آبادانی شهرها و افزایش عمر افراد میشود. طبق این روایات یکی از ملاکهای مهم توسعهیافتگی جوامع، سطح ارتباط متقابل خویشاوندان و همسایگان در آن جامعه است. به میزانی که این ارتباط مستحکمتر باشد، آن جامعه توسعهیافتهتر است. امّا اگر در جامعهای هر خانه، چون سلولهای انفرادی یک زندان تعریف شود که زندانیِ در آن، از سلول کناری اطلاعی ندارد، نرخ امید به زندگی و نرخ رفاه در آن جامعه توسعهنیافته پایین خواهد بود.
در باب نهاد حقوق برادران دینی امام باقر(ع) میفرمایند: «از جمله حقوق مؤمن بر برادر مؤمنش اين است كه گرسنگى او را سير كند و پوشاک او را تأمین کند و از گرفتاريش نجات بخشد و بدهيش را بپردازد و چون بميرد سرپرستی خانواده و فرزندانش را عهدهدار شود»(كلينی، 1407ه.ق، ج2: ص169). همچنین امام صادق(ع) درباره اهمیت و اولویت رسیدگی جامعه ایمانی به یکدیگر میفرمایند: «اگر يك درهم به برادر مسلمان خود عطا کنم، بهتر ميدانم كه صد درهم صدقه بدهم و يك لقمه كه برادر مسلمانم بخورد، از آزاد کردن برده نزد من محبوبتر است»(ابن بابویه، 1402ق: ص38).
شکل 3: جایگاه نادرست خیریهها |
از این مجموعه روایات موجود درباب تکافل اجتماعی استنباط میشود که بهترین راه ترویج امر خیر و نیکوکاری در جامعه اسلامی، از مجرای نهادهای تکافل اجتماعی صورت میپذیرد. در جامعه اسلامی نظام محله با محوریّت مسجد و ائمه جمعه و جماعت، وظیفه اصلی شناسایی و رسیدگی به نیازمندان را برعهده دارند. این نهادها به دلیل شناخت بیشتر به نوع و مقدار نیاز افراد، توان بیشتر با ضریب خطای کمتری نسبت به خیریهها برای توزیع منابع محدود با اولویتبندی درست دارند.
شکل4: نهادهای فعّال در حوزه تکافل و نیکوکاری و جایگاه مطلوب خیریهها در آن
5-2. تغییر کارکرد خیریهها از دلالی به واسطهگری
همانطور که اشاره شد یکی از چالشهای مؤسسات خیریه عدم درگیر شدن آنها با زندگی جامعه هدف است. یکی از نقاط قوّت نهادهای خیریه در گذشته واسطهگری برای ارتباط مستقیم و نزدیک میان بانیان خیر و متن و بطن زندگی افراد نیازمند بود (طغیانی و درخشان، 1395: ص307). مؤسسات خیریه در دوران کنونی به جای این که همچون مشاورین املاک دلّال امر خیر شوند و بخش قابل توجهی از خیرات و نذورات را صرف هزینههای جاری مؤسسات خیریه و پرسنل آن کنند، باید با تأکید بر نقش واسطهگری خود در اتصال و ارتباط و معرفی گروهها و مناطق محروم و بیکَس و کار به افراد خیّر و نیکوکار جامعه ایمانی، نقش مکمّلی در تقویت نهاد اخوّت و برادری ایفا کنند. بنابراین خیریّهها باید کاملاً داوطلبانه و غیرانتفاعی باشند. در مواردی که عموم جامعه ایمانی امکان رسیدگی به محرومین را دارند در درجه نخست بدون اینکه از خیّرین دریافتی مستقیم داشته باشند، تنها باید نقش شناسایی میدانی و معرفی افراد نیازمند به افراد خیّر را داشته باشند. در درجه دوم و به عنوان استثنای این قاعده، درصورتی که افراد خیّر به دلایلی چون بیماری و ناتوانی نتوانند مستقیماً به افراد نیازمند کنند به خیریهها در این امر وکالت میدهند. در مواردی همچون درمان بیماریهای خاص مثل سرطان که اصالتاً وکالتپذیر است، خیریهها میتوانند به صورت مستقل عمل کنند. در نگاه آرمانی، خیریهها در درون مساجد به عنوان پایگاههای شناسایی نیازمندان و رسیدگی به آنها شکل میگیرند. هر محله یک مسجد و هر مسجد یک خیریه در درون خود باید داشته باشد. در صورتی که یک محلّه نسبت خیّرین آنها بیش از نیازمندان آن باشد، خیررسانی به محلههای دیگر سرایت میکند.
نتیجهگیری
خیریها با این وضع موجود، راهکار اولیّه و اصلی مدّنظر اسلام برای گسترش فرهنگ احسان و نیکوکاری در جامعه اسلامی محسوب نمیشوند. بلکه گسترش بیش از حد و لجامگسیخته آنها میتواند باعث کاهش حجم خیرات و تقلیل کارکردهای جانبی خیررسانی در جامعه گردد. راهکار اصلی و اولیّه و کامل اسلام برای تأمین تمام نیازها و حلّ همه مشکلات پایبندی به نظریه تکافل اجتماعی است. هرچند خیریهها با تخصصی شدن از یکسو و اصلاح اشکلات روشی خود و با ادغام در نهاد مسجد از سوی دیگر، میتوانند به حیات خود ادامه دهند.
ممکن است سؤالی مهم به ذهن متبادر شود که با مدرنيزه شدن جوامع، نهادهاي موضوع تكافل، در هر صورت تضعيف خواهند شد و إحيا كردن آنها عملي نيست و ما مجبوریم دست به دامان مسکّنهایی چون خیریهها شویم. با دو تحلیل میتوان پاسخهای مختلفی به این سؤال مهم داد. در تحلیلی برونگفتمانی، مدرنیته یک مصنوع بشری است و هیچ مصنوع بشری وجود ندارد که دستخوش تحوّل نگردد، هرچند ممکن است شروع این تحوّل قرنها طول بکشد. با نگاهی به تاریخ تمدّنهای بشری به خوبی پی به این حقیقت میبریم كه همانطور که سیطره و هیمنه مسیحیت بر اروپای قرون وسطا نتوانست پایدار بماند، سیطره و نفوذ مدرنیته بر مناطق تحت نفوذش ابدی نخواهد بود. مدرنیته تنها تا زمانی هر آنچه سخت و استوار است را دود میکند و به هوا میبرد که نزد طرفدارانش محبوب و مقبول باشد، امّا زمانی که مبانی و محصولات آن -همچون تمدّنهای پیشین- به چالش کشیده شود و پارادایمهای رقیبی برای سبک زندگی بهتر، تولید یا بازتولید شوند، خودِ مدرنیته به تدریج دود میشود و به هوا میرود.
در تحلیلی درونگفتمانی، اگر هدف از مدرن شدن جوامع ارتقاء سطح کیفی و کمی زندگی انسان ها یا رسیدن به سعادت است، تضعیف یا حذف نهادهایی که فرد به طور طبیعی عضو آنهاست و پاسخگوی سطح وسیعی از نیازهای مادی و غیرمادی او هستند، حدأقل انحرافی از آرمان مدرنیته به حساب خواهد آمد. اینکه هر کدام از نهادهای فعّال در حوزه تکافل چگونه میتوانند تقویت و إحیا شوند و در هر یک از آسیبهای اجتماعی موجود نقشآفرینی کنند، خود نیازمند پژوهشهای مستقل دیگری است.
منابع
ابن بابویه، محمّدبن علی. مصادقة الإخوان، مكتبة الإمام صاحب الزمان العامة، 1402ق، الکاظمیة.
ابن بابویه، محمّدبن علی. ثواب الأعمال و عقاب الأعمال، دار الشريف الرضي للنشر، 1406ق، قم.
ابن بابویه، محمّدبن علی. من لا يحضره الفقيه، دفتر انتشارات اسلامى وابسته به جامعه مدرسين حوزه علميه قم، 1413ق، قم.
ابن شعبه حرانى، حسن بن على. تحف العقول، ترجمه صادق حسن زاده، انتشارات آل عليّ عليه السلام، 1382، قم.
ابن حیون،نعمان بن محمد مغربى. دعائم الإسلام، مؤسسة آل البيت عليهم السلام، 1385، قم.
بستانی، فواد افرام. فرهنگ ابجدی، تهران: اسلامی، 1375، تهران.
برتالنفي. لودويگ فون.(1366). مباني. تکامل و کاربردهاي نظريه عمومي سيستمها. (ترجمه کيومرث پرياني). تهران: تندر
بهنام، جمشید. تحولات خانواده (پویایی خانواده در حوزههای فرهنگی گوناگون)، ترجمه محمدجعفر پوینده، ماهی، 1383، تهران.
پاینده، ابوالقاسم، 1363، نهج الفصاحة( مجموعه كلمات قصار حضرت رسول صلى الله عليه و آله)، دنیای دانش، 1363، تهران.
تمیمیآمدی، عبدالواحدبن محمّد. غرر الحكم و درر الكلم، دارالکتب الإسلامیة، 1410ق، قم.
حسینپور. رضا. تجزیه و تحلیل سیستمی مرحله طراحی برنامه درسی در نظام برنامه ریزی درسی؛ در اولین کنفرانس بین المللی پژوهشهای نوین در حوزه علوم تربیتی و روانشناسی و مطالعات اجتماعی ایران، 1395.
حكيمى، محمدرضا؛ حكيمى، محمد؛ حكيمى، على. الحیاة، ترجمه احمد آرام، دفتر نشر فرهنگ اسلامى، 1380، تهران.
ذهیبات، عباس. التکافل الإجتماعی فی مدرسة اهل البیت (علیهم السلام)، مرکز الرسالة، 1425ق، قم.
زاهدی. شمسالسادات. تجزیه و تحلیل و طراحی سیستمها، دانشگاه علامه طباطبائی، 1389، تهران.
فرشاد، مهدي. نگرش سيستمي، موسسه انتشارات اميرکبير، 1362، تهران.
شریفالرضی، محمّدبن حسین. نهج البلاغة، هجرت، 1414ق . قم.
شيخ حر عاملى، محمد بن حسن. وسائل الشيعة، مؤسسة آل البيت عليهم السلام،1409ق ، قم
السباعی، مصطفی. التکافل الإجتماعی فی الإسلام، دارالورّاق للنشر و التوزیع، 1998م، ریاض.
الصدر، محمّدباقر. اقتصادنا( موسوعة الشهيد الصدر)، مركز الأبحاث والدراسات التخصّصيّة للشهيد الصدر، 1424ق، قم.
طغیانی، مهدی؛ درخشان، مرتضی. اقتصاد وقف و خیریه، دانشگاه امام صادق(ع)، 1395، تهران
طوسی، ابوجعفر، محمّدبن حسن. المبسوط فی فقه الإمامیّة، المکتبة المرتضویّة لإحیاء الآثارالجعفریة، 1387ق، تهران.
قطب، سید. العدالة الإجتماعیة فی الإسلام، دارالشروق، بیتا، قاهره.
کلینی، محمد بن يعقوب بن اسحاق. الکافی، دار الكتب الإسلامية،1407ق، تهران.
Maslow, Abraham H(1970). Motivation and personality, New York: harper & Row
مصاحبه با خلیلزاده، قائم مقام قرارگاه جهادی امام رضا(ع)، 18/07/1395
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.