برنامه‌ریزی راهبردی نقش‌آفرینی نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران؛
رهنمودهایی برای مرکز خیر ماندگار و پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار)

چکیده

موضوع چهارمین همایش ملی خیر ماندگار، «ظرفیت‌ها و کارکردهای نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران» است. به این موضوع از سه منظر می‌توان نگریست: چیستی، چرایی و چگونگی. رویکردهای چیستی و چرایی به ترتیب به دنبال تعریف و تبیین ظرفیت‌ها و کارکردهای یادشده و تبیین اهمیت و جایگاه اثرگذاری نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران هستند؛ اما هیچ کدام، طرح و نقشه‌ای را برای این امر عرضه نمی‌کنند؛ اما رویکرد چگونگی تلاش می‌کند با بررسی ابعاد گوناگون مسئله، برنامه یا طرحی عملیاتی را برای نقش‌آفرینی نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران عرضه کند. این مقاله نیز با اتخاذ رویکرد چگونگی به دنبال عرضه الگویی راهبردی به منظور فعال‌سازی ظرفیت‌ها و کارکردهای نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران است. این مقاله با بهره‌برداری از دانش برنامه‌ریزی راهبردی، درباره ترسیم آرمان، چشم‌انداز (وضع مطلوب)، وضع موجود، راهبردهای وصول به وضع مطلوب، گفتمان‌سازی و … بحث می‌کند و پیشنهادهایی را برای مرکز خیر ماندگار و پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار) عرضه می‌کند. همچنین، با عنایت به نوع نقش‌آفرینی (که بعضاً نیازمند تلاش‌های نهادهای عالی کشور است) این پیشنهادها را می‌توان به «دستیار رئیس‌جمهور در امر مردمی‌سازی دولت» نیز عرضه کرد.

کلیدواژه‌ها: چهارمین همایش ملی خیر ماندگار، نیکوکاری، وقف، پیشرفت، برنامه‌ریزی راهبردی، مرکز خیر ماندگار، پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار)

مقدمه

موضوع چهارمین همایش ملی خیر ماندگار، «ظرفیت‌ها و کارکردهای نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران» است. پرسش اصلی این همایش را می‌توان به سه گونه بیان کرد. نخست از چیستی آن پرسید: «ظرفیت‌ها و کارکردهای نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران چیست؟» در پاسخ این پرسش می‌توان درباره توان و قدرت این عرصه در پیشرفت کشور، کمک به حل مسائل و بهبود آینده کشور سخن گفت. محور بحث در این پاسخ، اهمیت و ضرورت این عرصه و قدرت تأثیر آن است و هدف از آن، احتمالاً در درجه نخست، جلب توجه مسئولان برای بهره‌برداری از این توان خفته است.

پرسش دوم درباره چرایی است: «چرا باید از ظرفیت‌ها و کارکردهای نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران، بهره‌برداری کرد؟» در پاسخ این پرسش نیز باید درباره نظریه‌های جدید حکمرانی و افزایش نقش بخش غیرانتفاعی در مدیریت جامعه، فقدان توان بخش‌های دولتی و خصوصی برای رتق‌وفتق امور جامعه و یا آثار و پیامدهای مشارکت نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران سخن گفت.

اما پرسش سوم می‌تواند هماوردطلبانه و درباره چگونگی باشد: «ظرفیت‌ها و کارکردهای نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران را چگونه می‌توان فعال و از آنها بهره‌برداری کرد؟ یا ظرفیت‌ها و کارکردهای نیکوکاری و وقف، چگونه در پیشرفت ایران اثر می‌گذارد؟» پاسخ این پرسش، نه‌تنها پاسخ پرسش‌های نخست را در دل خود دارد بلکه از آنها عبور می‌کند و به دنبال عرضه نقشه، طرح و برنامه‌ای برای بهره‌برداری از این توان است. در واقع، در منظر اخیر بر شیوه عملیاتیِ بهره‌برداری از توان این عرصه تأکید می‌شود و نقشه‌ای را برای این راه پرپیچ‌وخم عرضه می‌کند.

در مبانی نظری مدیریت و سازمان، نیل به این هدف در بستر دانش برنامه‌ریزی راهبردی تعریف می‌شود. برنامه‌ریزی راهبردی، فرایند وصول از وضع موجود به وضع مطلوب است. در برنامه‌ریزی راهبردی، سازمان برای آنکه بداند به کجا خواهد رفت باید بداند اکنون کجا قرار گرفته است؛ سپس باید آنچه می‌خواهد باشد به درستی تعریف و چگونگی نیل به آن را مشخص کند. مستندات حاصل از این فرایند را برنامه راهبردی سازمان می‌نامند.

نویسنده این مقاله، قصد دارد بر اساس رویکرد سوم، با بهره‌برداری از توان برنامه‌ریزی راهبردی، جوانب موضوع را بررسی و طرحی را برای نقش‌آفرینی نیکوکاری، وقف و امر خیر در پیشرفت ایران عرضه کند؛ که این طرح دربردارنده رهنمودهایی برای مرکز خیر ماندگار و پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار) است. پس همان طور که بیان شد پرسش این پژوهش بدین شرح است: ظرفیت‌ها و کارکردهای نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران را چگونه می‌توان فعال و از آنها بهره‌برداری کرد؟

در پایان، چند نکته، گفتنی است: الف- اگرچه نویسنده، تلاش می‌کند اندیشه راهبردی خود را به طور جامع عرضه کند اما بدیهی است که این طرح، اولیه است و در تضارب آرا، کمال می‌یابد. ب- پیشنهادهای موضوعی یا عملیاتی این مقاله، به معنای بداعت آنها نیست؛ بلکه مرکز خیر ماندگار و پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار) تا کنون هم به بسیاری از آنها توجه و آنها را اجرا کرده‌اند. ج- ازآنجاکه این مقاله، الگویی را برای کل عرصه نیکوکاری و وقف، عرضه می‌کند برخی پیشنهادهای آن، خارج از توان و حیطه اختیارات مرکز خیر ماندگار و پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار) است؛ از این رو، مخاطب اصلی این الگو را می‌توان سازمان‌های متولی مانند «دستیار رئیس‌جمهور در امر مردمی‌سازی دولت» دانست.

برنامه‌ریزی راهبردی

برنامه‌ریزی راهبردی، یکی از راه‌های ساخت آینده است. برنامه‌ریزی راهبردی، مقصد سازمان را تعیین و جهت همه فعالیت‌ها را به‌سوی آن، هماهنگ می‌کند. کاربست برنامه‌ریزی راهبردی به برنامه‌ریزان امکان می‌دهد به‌صورت «فراکنشی» و نه «واکنشی» به استقبال آینده بروند (کافمن و هرمن، 1385: 19). در واقع، برنامه‌ریزی راهبردی، فرایندی پویا است و با دورنگری نسبت به واقعیات و موقعیت‌های موجود، راهبردها و راهکارهای مؤثرتری برای رسیدن به فردای بهتر عرضه می‌کند.

مینتسبرگ[1] (1990، ص 5) راهبرد را طرح یا برنامه‌ای تعریف می‌کند که هدف‌های آرمانی، سیاست‌ها و عملکردهای آینده سازمان را در کلی یکپارچه نظم می‌دهد. بر اساس این، راهبرد به عواملی مانند قوت‌ها و ضعف‌های سازمان و تغییرات محیط توجه می‌کند.

اشتاینر[2] (1976) برنامه‌ریزی راهبردی را کوشش نظام‌یافته و کم‌وبیش رسمی سازمان برای تدوین چشم‌انداز، اهداف، سیاست‌ها و راهبردهای اساسی آن و همچنین تدوین جزئیات برنامه‌ها برای اجرای سیاست‌ها و راهبردها به‌منظور دستیابی به چشم‌انداز و اهداف اصلی سازمان تعریف می‌کند. دیوید[3] (1995) معتقد است برنامه‌های راهبردی شامل بیانیه مأموریت، تعیین فرصت‌ها و تهدیدهای بیرونی سازمان و نیز قوت‌ها و ضعف‌های داخلی سازمان است.

صاحب‌نظران، مراحلی را برای برنامه‌ریزی راهبردی برشمرده‌اند:

رضائیان (۱۳۸۰) فراگرد برنامه‌ریزی راهبردی را به صورت زیر نمایش داده است:

احمدی (1377) فرایند برنامه‌ریزی راهبردی را به صورت ذیل نمایش داده است:

 

1- رسالت و اهداف: منظور از رسالت، فلسفه وجودی سازمان یا نقشی است که سازمان در جامعه به عهده گرفته تا با ایفای آن، خدمات مورد نظر را عرضه کند. منظور از اهداف نیز نقاط مطلوب در آینده است که سازمان تمایل به دستیابی به آن‌ها دارد.

2- عوامل محیطی: منظور، متغیرهایی است که از خارج سازمان در آن اثر می‌گذارد و معمولاً خارج از قدرت مدیریت سازمان نیز است. برخی صاحب‌نظران، این عوامل را به دو دسته تقسیم می‌کنند: عوامل محیطی دور مانند عوامل اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، مسائل بین‌المللی و منطقه‌ای و عوامل محیطی نزدیک مانند رقبا، مشتریان، سهامداران، فناوری و صنعت.

3- عوامل داخلی: عواملی که در درون سازمان و از نظر اداری و رسمی در ید قدرت سازمان است.

4- راهبرد: برآیند مجموعه مواضع و روش‌های رسیدگی سازمان به موضوعات مختلف که نهایتاً اهداف و رسالت سازمان را محقق می‌کند. راهبرد به فرایند تعیین مأموریت‌ها، مقاصد و هدف‌های اساسی و بلندمدت سازمان و پذیرش جریان اقدامات و تخصیص منابع ضروری برای دستیابی به هدف‌های سازمان می‌پردازد.

5-7- برنامه، بودجه‌ریزی و اجرا: پس از تدوین راهبردها، برنامه مورد نیاز، تدوین و با بودجه‌بندی متناسب با امکانات سازمان، برنامه اجرا می‌شود (برایسون، 1381).

اکنون، پس از بررسی مفهوم و مراحل برنامه‌ریزی راهبردی، به طور عملیاتی، وارد تدوین و پیشنهاد برنامه‌ای راهبردی برای مرکز خیر ماندگار و پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار) می‌شویم. در این مقاله، نام این برنامه راهبردی را الگوی راهبردی[4] می‌گذاریم.

الگوی راهبردی

الگو، نقشه جامعی است كه ضمن بیان هدف، سمت و شیوه حركت را نیز برای تحقق هدف بیان می‌کند. بنابراین، در این الگو باید وضع موجود و وضع مطلوب، ترسیم و چگونگی رسیدن از وضع موجود به وضع مطلوب تصویر شود. مبتنی بر این الگوی راهبردی می‌توان منابع بازیگران مختلف عرصه را به صورتی هدفمند، همگرا، منسجم و اثربخش، سازماندهی و هدایت کرد.

البته گفتنی است تدوین الگوی راهبردی، امری پویا است فلذا با مرور زمان و تغییر شرایط، بازنگری آن، اجتناب‌ناپذیر است. از این رو، ضرورت دارد پس از تدوین الگوی نخست و اجرای آن، نتایج به صورت بازخورد در بازنگری الگو استفاده شود.

1- ترسیم آرمان

گام نخست در تدوین «الگوی راهبردیِ اثرگذاری نیکوکاری و وقف در پیشرفت ایران»، ترسیم آرمان است. آرمان، منظومه‌ای از ارزش‌های بنیادین، فرازمانی و فرامکانی است که غایت پیشرفت را روشن می‌کند. برخی ویژگی‌های منحصربه‌فرد آرمان، الهام‌بخشی، جهت‌دهی، هدایت و راهبری تحول جامعه است. آرمان، قله‌ای است که اگرچه راه‌های مختلفی برای وصول به آن هست اما واحد است و اگرچه ممکن است در بازه زمانی مشخصی، دست‌نیافتنی باشد اما جهت حرکت‌ها را در طولانی‌مدت مشخص می‌کند. در فضای نیکوکاری، امر خیر و پیشرفت جامعه، به نظر می‌رسد «آرمان، مدینه فاضله‌ای است که حیات طیبه دنیوی و اخروی را برای خلیفه الهی فراهم می‌کند؛ که در مبانی اسلام، در حکومت حضرت بقیه الله -عجل الله فرجه- وعده داده شده است».

1-1- تبیین ویژگی‌های آرمان

بدیهی است که آرمان فوق‌الذکر (یا هر آرمان دیگر) نه‌تنها در یک گزاره خلاصه نمی‌شود بلکه مبتنی بر اندیشه‌ها و پژوهش‌ها است. آرمان، ویژگی‌ها، ساختار و روابطی دارد که برای درک بهتر آن باید تبیین و تشریح شود؛ علی هذا، به نظر می‌رسد تدوین آرمان و به تبع، الگوی راهبردی مد نظر، نیازمند پژوهش در زمینه‌های زیر است.

  • تدوین مبانی نظری اسلام در عرصه نیکوکاری و وقف (مبتنی بر آیات و روایات)

مبانی، زیرساخت‌های نظری و عملیِ مبتنی بر تعالیم اسلام و زیربنای الگوی راهبردی است. بدون توجه به جایگاه و نقش مبانی در تدوین الگوی راهبردی نمی‌توان انتظار داشت الگوی راهبردی، جهت صحیح خود را بازیابد؛ به‌طوری‌که غفلت از آن می‌تواند زمینه‌ساز مشکلات، کاستی‌ها و چه بسا انحرافات و اعوجاجاتی در آن شود. مبانی، درواقع، پاسخِ پرسش‌های فلسفیِ الگوی راهبردی است. نقش آن در قبال الگوی راهبردی نیز تولیدکنندگی، توجیه‌کنندگی و تصحیح‌کنندگی است. درواقع، الگوی راهبردی را تولید می‌کند، وجوه آن را تبیین می‌کند و معیاری برای ارزیابی و پالایش است و بر اساس آن می‌توان آنچه را با نظریه اسلامی، ناسازگار است و نباید در الگوی راهبردی راه یابد مشخص و خارج کرد. بنابراین، مبانی دارای سه کارکرد عمده تولیدی، توجیهی و تهذیبی است.

  • الگوی حکمرانی نیکوکاری و وقف در جامعه مهدوی

اگرچه آرمان مذکور اجمالاً برای اغلب افراد شناخته است اما لازم است نمودهای این آرمان در عرصه نیکوکاری و وقف به صورت منظومه‌ای تبیین شود. در واقع باید به این پرسش پاسخ داده شود که در حکومت جهانی مهدی موعود، الگوی حکمرانی نیکوکاری و وقف، چگونه است؛ تبیین این الگو و نمودهای آن در کنار مبانی نظری فوق، شالوده‌های الگوی راهبردی مدنظر را شکل می‌دهد.

  • تدوین منظومه فکری امامان انقلاب اسلامی درباره نیکوکاری و وقف

بیانات امام خمینی -رحمت الله علیه- و امام خامنه‌ای -مد ظله العالی- آن هم در جایگاه اسلام‌شناسانی که مقام نیابت عامه امام عصر را بر عهده دارند تفسیر به‌روز اسلام ناب است. از این رو، تدوین منظومه فکری این دو نیز ترسیم‌کننده آرمان خواهد بود. ضمن اینکه اثمار متعدد دیگری نیز در بر خواهد داشت.

  • ظرفیت‌های قانون اساسی جمهوری اسلامی ایرانی در بهره‌برداری از نیکوکاری وقف برای پیشرفت کشور

قانون اساسی، میثاق مردم ایران اسلامی برای برپایی حکومت عدل بر پایه اسلام است. واکاوی ظرفیت‌های این قانون در عرصه نیکوکاری و وقف نیز هم در تدوین آرمان و هم در مقام اجرا، ثمربخش خواهد بود.

  • تحلیل و نقد نظریه‌های نقش‌آفرینی نیکوکاری و وقف (بخش غیرانتفاعی) در پیشرفت کشورها

کشورهای غربی احتمالاً برای نقش‌آفرینی نیکوکاری و وقف (بخش غیرانتفاعی) در پیشرفتشان، نظریه‌ها و الگوهایی دارند. بررسی، تحلیل و نقد این الگوها، نه‌تنها متضمن بهره‌برداری از دانش و تجارب بشری است بلکه می‌تواند رهنمودهایی برای تولید الگوها و نظریه‌های بومی در بر داشته باشد.

  • بررسی تجارب جهانی در زمینه نقش‌آفرینی نیکوکاری و وقف (بخش غیرانتفاعی) در پیشرفت کشورها

علاوه بر نظریه، بهره‌گیری از تجارب عملی تجارب جهانی در زمینه نقش‌آفرینی نیکوکاری و وقف (بخش غیرانتفاعی) در پیشرفت کشورها نیز از منابع مهم تدوین الگوی بومی است.

2- تعیین چشم‌انداز (وضع مطلوب)

شاید این نقد مطرح شود که آرمانی که ذکر آن رفت دست‌نیافتنی است و جز با ظهور حضرت حجت -عجل الله فرجه- میسر نمی‌شود؛ به عبارت دیگر، در الگوی راهبردی، آرمان باید زمینی و دست‌یافتنی باشد. فارغ از مناقشاتی که بر سر این نقد هست پیشنهاد می‌شود برای تدوین الگوی راهبردی، آرمان به چشم‌اندازها تقسیم شود؛ به گونه‌ای که نیل به اهداف چشم‌اندازهای متوالی، ما را به آرمان کلان، نزدیک‌تر کند. درواقع، چشم‌انداز، تصویر آرمان در مکان و زمان است. جالب اینجا است که در مقام نظر هم شهید مطهری با استناد به آیات 5 سوره قصص[5] و 105 سوره انبیا[6] نتیجه می‌گیرد: «ظهور مهدی موعود، حلقه‌ای از حلقه‌های مبارزه اهل حق و اهل باطل است که به پیروزی نهایی اهل حق منتهی می‌شود». به عبارت دیگر، آرمان جامعه مهدوی در عرصه نیکوکاری و وقف را نیز می‌توان به چشم‌اندازهای متوالی و پیوسته‌ای، تقسیم و برای نیل به آن تلاش کرد.

چشم‌انداز، تصویر آرمان بر جامعه و زیست‌بوم ایران با شرایط موجود است. چشم‌انداز، افزون بر ایجاد انسجام در الگوی راهبردی می‌تواند تحرک و پویایی آن را نیز نظام‌بخشی کند. تعیین چشم‌انداز نیز استلزاماتی دارد که در ادامه به آنها اشاره می‌شود.

  • آینده‌پژوهی و تعیین روندهای کلان داخلی و خارجی

یکی از عناصر مهم تعیین چشم‌انداز، آینده‌پژوهی است. آینده‌پژوهی، تلاش برای تجسم آینده‌های بالقوه و برنامه‌ریزی برای آن‌ها بر اساس تجزیه‌وتحلیل منابع، الگوها و عوامل تغییر و یا ثبات است. آینده‌پژوهی منعکس می‌کند که چگونه از دل تغییرات امروز، واقعیت فردا تولد می‌یابد. آینده‌پژوهی تلاش نظام‌مندی برای نگاه به آینده بلندمدت در حوزه‌های مختلف دانش، فناوری، اقتصاد، فرهنگ، اجتماع، سیاست و محیط زیست است. آینده‌پژوهی، در واقع، آمادگی برای آینده و به کار بردن منابع موجود به بهترین وجه ممکن به سوی ارزش‌ها است.

برای تعیین چشم‌انداز باید بدانیم روندهای پدیدارشونده چیست و حکومت‌ها و جوامع در عرصه نیکوکاری و وقف به چه سمت‌وسویی گرایش دارند؛ تا در صورت وجودِ چشم‌اندازهای بدیل، چشم‌اندازی که همخوانی و هم‌آهنگی بیشتری دارد انتخاب شود. ضمن اینکه محیطی که در آن جای گرفته‌ایم ایستا نیست و پویا است؛ پس چشم‌اندازمان نیز باید معطوف به پویایی‌های محیطی تدوین شود تا واقعی‌تر باشد. در ضمن از دل آینده‌پژوهی می‌توان فرصت‌ها و تهدیدهای محیطی را نیز -که معمولاً در الگوهای راهبردی از آنها نام برده می‌شود- استخراج کرد.

  • مطالعه، بررسی و تحلیل روند تاریخی نقش نیکوکاری و وقف در پیشرفت گذشته ایران و جهان

تحلیل روند، فنی است که از داده‌های گذشته برای شناخت الگوهای موجود و پیش‌بینی عملکرد آینده استفاده می‌کند. این فن شامل جمع‌آوری اطلاعات از سوابق، تحلیل آنها، ترسیم فرازوفرود آنها و مهم‌تر از همه، علت‌یابی تغییرات داده‌ها است. تحلیل روندِ نقش نیکوکاری و وقف در پیشرفت -چه در اسلام، چه در ایران و چه در جهان- نه‌تنها به پیش‌بینی آینده کمک می‌کند بلکه با اکتشاف علل تغییرات، رهنمودهای ارزشمندی برای سیاستگذاری عرضه می‌کند.

  • تدوین برنامه‌های عملیاتی

نیل به چشم‌انداز بدون تقسیم آن به بازه‌های کوچک‌تر میسر نیست؛ لذا چشم‌انداز (مثلاً بیست ساله) باید به برنامه‌های کوتاه‌تر (مثلاً پنج‌ساله) تقسیم شود تا میزان کار به نسبت زمان، تنظیم و عملیاتی‌تر شود. با همین استدلال، برنامه‌های کوتاه‌مدت نیز (ذیل چشم‌انداز) باید به برنامه‌های سالیانه تقسیم شود.

  • تعیین شاخص‌های هدف

یکی از ویژگی‌های چشم‌انداز و برنامه‌های ذیل آن، شاخص‌های هدف است. شاخص‌های هدف، به طور ملموس به ما نشان می‌دهند که باید در بازه مدنظر به کجا برسیم. این شاخص‌ها معمولاً کمی و سنجش‌پذیر هستند.

  • تعیین شاخص‌های مسیر

یکی دیگر از ویژگی‌های چشم‌اندازها، شاخص‌های مسیر است. شاخص‌های مسیر، از انحراف در مسیرِ پیشرفت، پیشگیری و آن را پایش و ارزیابی و عنداللزوم هشدارهای بازخوردی عرضه می‌کنند.

3- ترسیم وضع موجود

یکی از بخش‌های مهم هر الگوی راهبردی، ترسیم وضع موجود است. درواقع، پرسش این است که ما در کجا قرار داریم؟ چه قوت‌ها و چه ضعف‌هایی داریم؟ مسائل و مشکلاتمان چیست؟ و از کجا قرار است به سوی چشم‌انداز، عزیمت کنیم؟ اهمیت ترسیم وضع موجود تا جایی است که برخی صاحب‌نظران معتقدند اساساً چشم‌انداز در تعامل با وضع موجود، تعیین می‌شود. ترسیم وضع موجود، نیازمند بررسی‌ها و ارزیابی‌های متعددی است. بخش نخست این بررسی‌ها را می‌توان آسیب‌شناسی یا مسئله‌شناسی دانست.

  • تدوین نظام مسائل عرصه نیکوکاری و وقف و اولویت‌بندی آنها

به نظر نویسنده، مهم‌ترین بخش الگوی راهبردی، تدوین نظام مسائل است؛ چراکه اگر مسائل، شناخته، احصا و اولویت‌بندی نشود درکی از جایگاه خود نخواهیم داشت و ممکن است سرمایه‌ها را برای مسائلی که اولویت ندارد یا اساساً مسئله نیست خرج کنیم. ضمن اینکه، نظام مسائل، نقش پررنگی در تدوین راهبردها دارد؛ چراکه یکی از کارکردهای راهبرد، رفع مسائل موجود است.

  • تعریف و تحلیل مسائل عرصه نیکوکاری و وقف و بررسی ابعاد گوناگون آنها

در تدوین نظام مسائل نباید صرفاً به گزاره‌ها (عناوین مسائل) اکتفا شود؛ چراکه گزاره‌ها، مختصرند و نمی‌توانند فضای مسئله را به مخاطبان و خوانندگان منتقل کنند؛ لذا تعریف و تحلیل مشروح مسائل عرصه نیکوکاری و وقف، بررسی ابعاد گوناگون آنها، پیشامدها و پیامدهای آنها، فضای فکری مخاطبان را روشن می‌کند.

  • جایگاه نیکوکاری و وقف در فرهنگ امروز ایران

ترجیحات مردم ایران در انواع و اشکال مختلف نیکوکاری، انگیزه‌های ایرانیان برای نیکوکاری، میزان اعتماد به سازمان‌ها و نهادهای رسمی در نیکوکاری و وقف، میزان عضویت آنها در نهادهای نیکوکارانه یا تعیین عوامل اجتماعی مؤثر در گرایش مردم ایران به نیکوکاری، برخی پرسش‌هایی است که این پژوهش به آنها پاسخ می‌دهد. جایگاه نیکوکاری و وقف در فرهنگ امروز ایران، نمونه کامل‌تر و جامع‌تری از «پیمایش ملی گرایش مردم ایران به نیکوکاری» است.

  • آسیب‌شناسی روند گذشته كشور در دست‌یابی به اهداف عرصه نیکوکاری و وقف

اگرچه شاید تا کنون الگوی راهبردی‌ای برای عرصه نیکوکاری و وقف در کشور تدوین نشده است اما بدیهی است که این عرصه، بی‌هدف و رها هم نبوده است؛ اما طبق نظر فعالان عرصه، پیشرفت مطلوبی نداشته است. بر اساس این، یکی از وجوه مهم ترسیم وضع موجود، آسیب‌شناسی روند پیشرفت گذشته کشور در عرصه نیکوکاری و وقف است. این پژوهش به پرسش‌هایی مانند ذیل پاسخ می‌دهد: چرا قانونی مخصوصی برای بخش غیرانتفاعی در کشور تدوین نشده است؟ تعدد نهادهای متولی امر خیر در کشور، نشان‌دهنده چیست؟ چرا فعالان عرصه نیکوکاری و وقف نمی‌توانند به اهداف خود دست پیدا کنند؟

  • آسیب‌شناسی اسناد سیاستی و یا برنامه‌ای گذشته

همسو با عامل فوق، اسناد سیاستی و برنامه‌ای پیشین نیز باید واکاوی و آسیب‌شناسی شود چراکه طراحی اسنادِ قوی‌تر، نیازمند بهره‌مندی از تجارب پیشین است. آیا اساساً سند سیاستی یا برنامه‌ای برای این عرصه وجود دارد؟ اگر وجود دارد چرا نتوانسته است این عرصه را ساماندهی کند و اگر وجود ندارد علت آن چیست؟

بخش دیگری از بررسی‌ها به منظور ترسیم وضع موجود، بررسی پیشینه تاریخی ایرانیان است. این بررسی، مبین میراث این جامعه است که می‌تواند برای اقدامات بعدی، استخراج و از آن بهره‌برداری شود.

  • سابقه ایرانیان در عرصه نیکوکاری و وقف

سابقه تاریخی ایرانیان نشان می‌دهد که اساساً نیکوکاری و وقف، یکی از راه‌های مرسوم آنها برای تأمین سعادت دنیوی و اخروی خود و دیگران و اساساً تأمین حیات طیبه است. وقف مدارس علمیه، مساجد، بقاع متبرکه، بازارها، کاروان‌سراها، حمام‌ها و … از این دست است. واکاوی این فرهنگ و ترسیم آن نه‌تنها حاکی از ذخایری فرهنگی-راهبردی است بلکه می‌تواند احیاگر این سنت حسنه باشد.

  • استخراج شیوه‌های نیکوکاری و وقف در پیشینه ایران

بدیهی است که مردمان هر عصر و مصر برای حل مسائل خود از شیوه‌هایی بهره می‌برده‌اند و اگرچه این روش‌ها به تعبیر علوم جدید، سنتی (به معنای عقب‌مانده و واپس‌گرا) است اما تجربه نشان می‌دهد که بعضاً بسیار پیشرفته و امروزین هستند که یا می‌توان از خود آن شیوه‌ها بهره برد و یا با به‌روزرسانی آنها، مجدداً آنها را به کار بست.

  • ساختار نظام حکمرانی وقف در پیشینه ایران

اگر نظام حکمرانی نیکوکاری و وقف را یکی از مشکلات عمده این عرصه در ایران امروز بدانیم پس بررسی و واکاوی نظام‌های متناظر -چه غربی، چه شرقی، چه اسلامی و چه ایرانی- به ما در ترسیم نظام حکمرانی جدید کمک می‌کند. در این میان، ساختار نظام حکمرانی وقف در پیشینه ایران به دلیل وحدت فرهنگی و جغرافیایی، رهنمودهای وافری خواهد داشت.

  • سرمایه‌های اسلامی-ایرانی در عرصه نیکوکاری و وقف

منظور از سرمایه، دارایی‌هایی است که بر پایه آنها می‌توان در مسیر نیل به چشم‌انداز حرکت کرد؛ لذا احصای این سرمایه‌ها، برآورد مناسبی از داشته‌های ما به ما می‌دهد. در فرهنگ اسلامی-ایرانی، مبانی اعتقادی مانند اعتقاد به معاد و حیات ابدی، اسوه‌های انسانی مانند حضرات معصومان -علیهم السلام-، سفارش‌های بی‌بدیل دین اسلام به انفاق و دیگردوستی، فرهنگ غنی ایرانیان در نیکوکاری، نمونه‌های بی‌نظیر نیکوکاری و وقف در ایران مانند ربع رشیدی یا مدارس نظامیه، برخی سرمایه‌های اسلامی-ایرانی در عرصه نیکوکاری و وقف است.

4- تدوین راهبردها (چگونگی حركت از وضع موجود به وضع مطلوب)

راهبردها، تصمیمات و اقداماتی اساسی و بلندمدت برای حل مسائل مهم و شکوفا ساختن سرمایه‌ها به منظور رسیدن به چشم‌انداز است. راهبردها، اقدامات کلانی است که در ارتباط با یکدیگر و در نظامی منسجم و به‌هم‌پیوسته، جامعه را از وضع موجود به وضع مطلوب می‌رساند. در واقع، رسیدن به چشم‌انداز، مستلزم کنش اجتماعی است؛ کنشی که نتیجه آن، تحول جامعه به سوی انطباق تدریجی با چشم‌انداز است؛ پس کنش اجتماعی، مستلزم الگویی مدبرانه و غایت‌مند است. این الگو در صورتِ آرمانی خود، همچون چشم‌انداز، پیوسته و یکپارچه است اما در عمل، چاره‌ای جز آن نیست که از پاره‌هایی کم‌شمار و هماهنگ تشکیل شود. هر پاره از الگوی کنش، در صورت اجرا، بخشی از چشم‌انداز را محقق می‌سازد و با تکمیل تدریجی آنها، چشم‌انداز عملاً پدیدار می‌شود. تصمیمات مربوط به این کنش‌های کم‌شمار و پر اثر، راهبردها است.

همان طور که گفته شد راهبردها باید در نظام منسجمی تدوین شوند؛ درواقع، ارتباط فی‌مابین راهبردها و بخش‌های اصلی الگوی راهبردی باید مشخص باشد؛ و راهبردی که نسبت به بقیه، انسجام بیشتری دارد اولویت بیشتری خواهد داشت.

برای تدوین راهبردهای قوی و مؤثر، پژوهش در زمینه‌های زیر اجتناب‌ناپذیر است:

  • تحلیل شکاف بین وضع موجود و وضع مطلوب

طبیعتاً بین وضع موجود و وضع مطلوب، فاصله و شکافی هست که سازمان را برای تدوین الگوی راهبردی برمی‌انگیزد. بررسی و تحلیل ابعاد گوناگون این شکاف برای تدوین راهبرد، الزامی است؛ مثلاً پاسخ به پرسش‌های تالی، مستلزم تحلیل برخی ابعاد شکاف است: شکاف در چه بخش‌هایی عمیق یا عمیق‌تر است؟ شکاف در چه بخش‌هایی -اگرچه شاید عمیق نباشد اما- تُرد و شکننده است و به اقداماتی فوری نیاز دارد؟ آیا وصول به نخستین چشم‌انداز ازطریق تنها یک راهبرد، ممکن است یا به راهبردهای متوالی متعددی نیاز است؟

  • تحلیل راهبردهای جوامع پیشرفته

تجربه توسعه و پیشرفت، نشان می‌دهد که جوامع در فرایند پیشرفتشان بعضاً مسائل و مشکلات مشابهی دارند؛ و کشورهای کمترپیشرفته می‌توانند از انبان راهبردهای کشورهای پیشرو بهره‌برداری کنند؛ اگرچه رونویسی صرف از آنها اصلاً توصیه نمی‌شود. به عبارت دیگر، اصولاً یکی از راهبردهای پیشرفت، بهره‌برداری خردمندانه، منطقی، ارزش‌مدار و بوم‌محور از دانش و تجربه بشر است.

  • تدوین سند تبیین راهبردها

اگرچه در زمان تحلیل، بررسی و تدوین راهبردها، بهره‌برداری از مشارکت ذی‌نفعان، اکیداً توصیه می‌شود اما در پایان، تبیین رویکرد راهبردها و علل شکل‌گیری آنها برای مخاطبان ضروری است. این امر، مانع برداشت‌های متنوع و بعضاً متعارض از راهبرد در زمان اجرا می‌شود. از این رو، تدوین سند تبیینی راهبردها ضروری است. برخی عناوین این سند به شرح زیر است: تشریح راهبرد، تشریح کلیدواژه‌های راهبرد، ارتباط راهبرد با مبانی، مسائل اساسی مرتبط با راهبرد، تناظر راهبرد با افق، الزامات تحقق راهبرد، نتایج و دستاوردهای راهبرد و یا تقسیم کار ملی برای اجرای راهبرد در سطح کلان.

  • اولویت‌بندی و مرحله‌بندی راهبردها

اگرچه در مقام نظر، همه راهبردها، مهم هستند اما محدودیت‌های عرصه عمل باعث می‌شود تا در مرحله نخست، صرفاً اجرای برخی از آنها ممکن باشد؛ از این رو لازم است راهبردهای اولویت‌دار مشخص و آنها به مراحل مختلفی تقسیم شوند. اولویت‌بندی راهبردها از چند منظر ضروری است:

1- ظرفیت‌های مادی و انسانی کشور، محدود است و اجرای تام و تمام همه راهبردها در یک زمان، ممکن نیست.

2- بعضی مسائل اساسی ممکن است به مرحله‌ای رسیده باشند که اگر به صورت فوری و با تمرکزی ویژه به حل آنها اهتمام نشود منجر به آسیب‌های جبران‌ناپذیر به جامعه و کشور می‌شوند و حل آنها در مراحل بعدی، بسیار پرهزینه خواهد شد.

3- چسبندگی به وضع موجود و مقاومت در برابر تغییر، از اشکالات اساسیِ مدیریت کلان ملی است؛ لذا راهبردهای مرحله نخست باید تحول‌آفرینی زیادی داشته باشند.

4- برخی فرصت‌های راهبردی زودگذر در مسیر پیشرفت کشور وجود دارند که در صورت عدم تعجیل برای بهره‌برداری از آنها، از دست می‌روند.

5- بعضی راهبردها، گاه، زمینه‌ساز و تسهیل‌کننده و گاه، پیش‌شرط اجرای راهبردهای دیگر هستند؛ لذا از نظر زمان اجرا مقدم‌اند.

بنابراین، راهبردهای مرحله آغازین، راهبردهایی هستند که اجرای آنها با صرف تمرکز و تخصیص منابع ویژه دنبال خواهد شد؛ البته این به معنای توقف اجرای سایر راهبردهای سند نیست. در واقع، راهبردهای مرحله آغازین، زمینه را برای حرکت جامعه در جهت پیشرفت و اجرای بهتر سایر راهبردها فراهم می‌کنند. در مراحل بعدی نیز ممکن است راهبردهای دیگری در اولویت اجرا قرار گیرند.

بر اساس این، برخی معیارهای اولویت‌بندی راهبردها عبارت‌اند از قابلیت اجرا در مرحله آغازین، برطرف‌کننده موانع و مسائل اساسی پیشرفت، تحول‌آفرینی، اغتنام فرصت‌ها و مزیت‌های راهبردی و بسترسازی و تسهیل‌کنندگی.

  • تدوین برنامه‌های عملی برای اجرای راهبردها

وصول راهبرد به نتیجه، نیازمند تدوین و عرضه برنامه‌های عملی است. در برنامه‌های عملی، همه ابعاد اجرایی باید مشخص شود. تقسیم کار ملی شامل مجری راهبرد و نهادهای همکار، میزان سرمایه موردنیاز برای اجرای راهبرد، منبع تأمین سرمایه، شیوه‌ها و روش‌های اجرای کار، نیروی انسانی مورد نیاز و یا زمان‌بندی اجرای برنامه، بخشی از این برنامه عملی هستند.

  • طراحی و تعریف نظام پایش و نظارت بر اجرای راهبردها و پیشرفت كشور

تجربه داخلی اجرای چشم‌انداز، اسناد کلان و برنامه‌های راهبردی نشان می‌دهد تا نهاد و سازمانی، مسئول پیگیری و نظارت بر اجرای راهبردها تا وصول آنها به هدف نباشد راهبردها در دیوان‌سالاری اداری یا به بی‌راهه کشانده و یا رها می‌شوند؛ از این رو، لازم است نه‌تنها نظامی برای پایش راهبردها و نظارت بر آنها تدوین شود بلکه نهادی (با قدرت کافی) برای پیگیری آنها از دستگاه‌های مجری در نظر گرفته شود.

5- گفتمان‌سازی

رهبر معظم انقلاب می‌فرمایند: «گفتمان یعنی باور عمومی؛ یعنی آن چیزی كه به صورت یك سخنِ مورد قبول عموم تلقی بشود، مردم به آن توجه داشته باشند؛ این با گفتن حاصل می‌شود؛ با تبیینِ لازم -تبیین منطقی، تبیین عالمانه و دور از زیاده‌روی‌های گوناگون- حاصل می‌شود؛ با زبان صحیح، با زبان علمی و منطقی و با زبان خوش، بایستی این مطالب را منتقل كرد» (15/12/1392). ایشان می‌فرمایند: «گفتمان یک جامعه مثل هوا است. همه، تنفسش می‌کنند؛ چه بدانند، چه ندانند؛ چه بخواهند، چه نخواهند. باید این گفتمان‌سازی انجام بگیرد؛ که البته نقش رسانه‌ها و بالخصوص نقش روحانیون و نقش بزرگان و اساتید دانشگاهی حتماً نقش بارز و مهمی است» (14/10/1390).

گفتمان‌سازی در دو مرحله، محقق می‌شود. مرحله نخست، مرحله تدوین است. اگر بپذیریم یکی از مهم‌ترین عوامل موفقیت الگوی راهبردی، آگاهی و توافق خیران، مجریان و مردم جامعه درباره آن است پس در صورتی که آنها در فرآیند تدوین راهبردها مشارکت کنند و از طرح دیدگاه‌های گوناگون در جریان مطالعات، بررسی‌ها و تصمیم‌گیری‌ها اطمینان یابند به نتیجه کار احترام خواهند گذاشت و از اجرای آن، پشتیبانی خواهند کرد؛ از این رو، توصیه می‌شود حتی‌الامکان از همه ظرفیت‌های علمی و مدیریتی کشور به ویژه در دستگاه‌های مرتبط مانند سازمان اوقاف و امور خیریه، کمیته امداد امام خمینی رحمت الله علیه، سازمان بهزیستی کشور، سازمان اجتماعی وزارت کشور، دانشگاه‌ها، پژوهشگاه‌ها، حوزه‌های علمیه، انجمن‌های علمی و … به نحوی مؤثر در تدوین راهبردها استفاده شود.

مرحله دوم، آغاز اجرا است. در آغاز اجرا، برنامه‌های تبلیغی-تبیینی الگوی راهبردی باید به گونه‌ای باشد که نه‌تنها آحاد جامعه و به‌ویژه مسئولان و مجریان با آن آشنا باشند بلکه طبق نظر رهبر معظم انقلاب، نیکوکاری و وقف به فضایی برای تنفس جامعه تبدیل شود. برای وصول به این هدف، برخی اقدامات پیشنهادی به شرح زیر است:

الف- دیدار نیکوکاران و خیران با رهبر معظم انقلاب و درخواست از ایشان برای عرضه رهنمود

ب- دیدار نیکوکاران و خیران با مراجع عظام تقلید و درخواست از ایشان برای عرضه رهنمود

ج- تجربه‌نگاری پژوهشی از خیران نامدار و فعالان عرصه نیکوکاری و وقف

د- تولید مجموعه‌های نمایشی از زندگی خیران برجسته

هـ- تولید مستندات تلویزیونی درباره نیکوکاری و وقف

و- تولید آثار مکتوب (تدوین تاریخ شفاهی، خاطرات، تولید داستان، رمان، زندگی‌نامه و …)

6- پایش و نظارت

یکی از ارکان اصلی توفیق طرح‎ها و برنامه‌ها در عرصه اجرا، نظارت است؛ که اگر نظارت به نیکی و با اصول مشخص، صحیح و علمی نباشد التزامی برای نیل به توفیق وجود نخواهد داشت. از استلزامات اولیه و در عین حال اصلی نظارت، تدوین شاخص است که بتوان با آن، وضع موجود را ارزیابی و فاصله وضع موجود و وضع مطلوب را مشخص کرد؛ لذا ضرورت توجه ویژه به سازکار نظارتی و ارزیابی با اتکا به شاخص‌های علمی و متناسب با زیست‎بوم از اولویت‎های اساسی تدوین و اجرای برنامه‎ها است.

منابع

احمدی، حسین (۱۳۷۷). برنامه‌ریزی استراتژیک و کاربرد آن. تهران: کانون فرهنگی انتشارات سایه‌نما.

برایسون، جان. ام. (۱۳۸۱). برنامه‌ریزی استراتژیک برای سازمان‌های دولتی و غیرانتفاعی. ترجمه عباس منوریان. تهران: مرکز آموزش مدیریت دولتی.

خامنه‌ای، سیدعلی، بیانات.

رضائیان، علی (۱۳۸۰). مبانی سازمان و مدیریت. تهران: سازمان مطالعه و تدوین کتب علوم انسانی دانشگاه‌ها (سمت).

کافمن، راجر و هرمن، جری (1385). برنامه‌ریزی استراتژیک در نظام آموزشی: بازاندیشی، بازسازی، ساختارها. بازآفرینی ترجمه: فریده مشایخ و عباس بازرگان. تهران: مؤسسه فرهنگی برهان.

مطهری، مرتضی (). قیام و انقلاب مهدی از دیدگاه فلسفة تاریخ، تهران: صدرا.

David, F. R. (1995). Strategic Management. New Jersey: Prentice Hall.

Mintzberg, H. (1990). The Design School: Reconsidering the Basic Premises of Strategic Management. Strategic Management Journal, Vol. 11, Pp. 171-195.

Steiner, G. A. (1979). Strategic Planning: What every Manager Must Know. New York: The Free Press.

[1] Mintzberg

[2] Steiner

[3] Steiner

[4] strategic model

[5] وَ نُرِیدُ أَنْ نَمُنَّ عَلَى الَّذِینَ اسْتُضْعِفُوا فِی الْأَرْضِ وَ نَجْعَلَهُمْ أَئِمَّةً وَ نَجْعَلَهُمُ الْوارِثِینَ

[6] وَ لَقَدْ كَتَبْنَا فِی الزَّبُورِ مِنْ بَعْدِ الذِّكْرِ أَنَّ الْأَرْضَ یرِثُهَا عِبَادِی الصَّالِحُونَ

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *