مؤلفه¬های حکمرانی امور خیر در دیدگاه امام علی (ع)
محمدحسین بهمن پور لیلی
سمیرا کثیری

چکیده
موفقیت یک حکومت در ایجاد نظام‌های حکمرانی متعدد و مطلوب در زمینه‌های مختلف است تا با تقسیم مسئولیت های متنوع بین نهادها و بخش‌های گوناگون، اهداف از پیش تعیین شده را به سرمنزل مقصود برساند. مؤلفه‌های ایجاد یک حاکمیت مطلوب از دیرباز در نظرگاه اندیشمندان دیده می‌شود که بیشتر این تفکرات شبیه به یکدیگر و از یک جنس هستند و بارزترین تفاوت میان دو نظریه را شاید بتوان دیدگاه مادی گرایانه و معنوی بدان دانست. به ‌عبارت‌دیگر اندیشه‌های دینی افراد در بیان مؤلفه‌های ایشان در باب حکمرانی تأثیرات فراوان داشته است. امور خیر از حوزه‌هایی است که دولت‌ها به‌تنهایی نمی‌توانند در آن ایفای نقش کنند پس برای بدست آوردن نتیجه مطلوب به سمت حکمرانی در آن پیش می روند. از آنجایی که غالب نظریات مطرح‌شده در باب حکمرانی مطلوب توسط افراد غیرمسلمان مطرح شده، نگاه دنیوی و اومانیستی بدان شده است. بنابراین نیاز است این مبحث برای اجرای مؤثرتر در یک چارچوب دینی به پیش رود. در اندیشه‌ها، سیر تفکرات و سیره امام علی (ع) مؤلفه‌های بسیاری یافت می‌شود که با بکارگیری آن می¬توان به غایت این امور یعنی سیر در مسیر قرب و تعالی الهی دست یافت.
واژگان کلیدی: امام علی (ع)، نهج‌البلاغه، حکمرانی مطلوب، امور خیر.

مقدمه
از موضوعات مهمی که در قرون اخیر از آن سخن به میان می‌آید موضوع حکمرانی است که هر نهاد و سازمانی فراخور حوزه فعالیت خود به تبیین آن می‌پردازد حکمرانی دارای زیرشاخه‌های متعددی است که خود به دو نوع مطلوب و غیر مطلوب تقسیم می شود. مسئله امور خیر از مباحثی است که در جوامع مختلف با اهداف گوناگون مطرح است و اکثراً در پی زدودن محرومیت و پیشرفت جامعه هستند. از آنجایی که دولت‌ها به‌ تنهایی نمی‌توانند بار مسئولیت¬های گوناگون من‌ جمله کارهای خیر را به ‌تنهایی به دوش بکشند، ضرورت وجود یک سیستم حکمرانی در حوزه مذکور بیشتر به چشم می‌آید. در جهان امروز و با گسترش مفاهیمی همانند مردم‌سالاری، حکمرانی¬ها به سمت شفافیت، پاسخ‌گویی، کارآمدی، قانون‌مداری، مشارکتی و… پیش می‌روند. در جوامع اسلامی به دلیل وجود نگاه ویژه دینی، نمی‌توان این موضوعات را به راحتی اتخاذ کرد، بلکه می‌بایست آن‌ها را با اصول و قواعد جهان‌بینی توحیدی و اسلامی درآمیخت و تلفیقی از آن را بکار بست. از آن جهت که یکی از تبیین‌کنندگان بارز و شاخص مبانی و اصول اسلامی امیرالمؤمنین امام علی (ع) می باشد، بررسی دیدگاه ایشان در مسئله مذکور ضرورت می‌یابد. با این فرض که ایشان در آثار و سیره خود از هیچ مسئله‌ای در باب حکومت داری و حکمرانی فروگذار نبوده‌اند. با این اوصاف آنچه که بیش از پیش در نوشتار حاضر نمود می‌یابد این است که ابتدا مفاهیم اولیه تبیین و تشریح گردند، سپس با بررسی اندیشه‌های امام علی (ع) در موضوع مورد تحقیق، مدلی نیکو از مؤلفه‌های مطلوب حکمرانی در امور خیر ارائه گردد تا در نهایت در جدیدی از نظریه‌های حکمرانی مطلوب امور خیر با رویکرد دینی به روی همگان باز شود.
همچنین لازم به ذکر است مقاله حاضر با روش توصیفی تحلیلی و با رویکرد اجتهادی به نگارش درآمده است که نگارنده با بررسی آثار متعدد اقدام به نتیجه‌گیری و ارائه نظریه نموده ‌است.
پرسش‌های تحقیق
۱- راهکارهای امام علی (ع) در زمینه امور خیر شامل چه مواردی می¬شود؟
۲- با رویکرد اجتهادی و با روش توصیفی چه مؤلفه‌هایی در زمینه حکمرانی امور خیر در نهج‌البلاغه می‌توان یافت؟
۳- ابعاد مختلف حکمرانی امور خیر چگونه در اندیشه امام علی (ع) و در نهج‌البلاغه بیان شده است؟
فرضیه‌های تحقیق
۱- مؤلفه‌های مطلوب برای حکمرانی امور خیر در بستر حاکمیت دینی در آثار امام علی (ع) بیان شده است.
2- هرچند که امکان دارد مؤلفه‌های بیان شده در اندیشه ایشان با آنچه امروزه در سطح بین‌الملل مطرح می‌شود در تشابه اسمی باشد اما در باطن دارای تفاوت ماهوی است و دلیل آن نیز نگاه توحیدی و جهان‌بینی اسلامی امام (ع) می باشد.
۳- با توجه به نهج‌البلاغه هدف از ایجاد یک نظام حکمرانی مطلوب در حوزه‌های مختلف، رشد و تعالی جامعه و مجموعه افراد است.
مفهوم شناسی حکمرانی
برای حکمرانی تعاریف مختلفی ارائه شده است که در طی آن حکمرانی روشی برای اجرای قانون و اعمال قدرت در بخش‌های مختلف جامعه و ابعاد گوناگون سیاسی، اقتصادی، اجتماعی و… است. البته گروهی نیز مجموعه قوانین مسلط در اجتماع را که در طی آن تمایزات و اختلافات میان بخش‌ها را راهبری می‌کند؛ حکمرانی نامیده‌اند. حکمرانی نیز همانند سایر موضوعات اجتماعی از ابتدای تشکیل جامعه انسانی با بشر همراه بوده بدون آنکه تعریف خاصی از آن ارائه شود، به عبارت دیگر از همان آغاز شکل‌گیری یک تمدن، مجموعه فرآیندهایی که در طی آن فرامین به منسه ظهور می‌رسیدند را می‌توان نوعی از حکمرانی نامید.
این مبحث امروزه در علوم گوناگونی مانند علم جامعه‌شناسی، علم اقتصاد، علم حقوق و… بحث می‌شود که عمدتاً در طی بررسی‌های گوناگون هدف از آن را تصمیم‌گیری جمعی و تقسیم قدرت میان ابعاد یک جامعه برای دستیابی مؤثرتر به یک امر می دانند. در یک تعریف آکادمیک آمده است حکمرانی یعنی اعمال و تنظیم قدرت بر امور بخش‌های زیردست از طریق قانون. ( میدری، ۱۳۸۳، ص۱۹۳)
گستره حکمرانی، گستره وسیعی است که بر طبق آن دامنه حکمرانی شامل دولت و بسیاری از ارگان‌های غیردولتی و بخش اجتماعی جامعه است که ارتباط و وسیله فرآیند حکمرانی میان ایشان نیز شامل قانون، قدرت، سیاست و ابزارهای متنوع دیگر است. البته که رسمی ترین و معروف‌ترین سیستم حکمرانی، نظامی است که دولت در آن حضور دارد، بدین ترتیب باید اذعان داشت که حکمرانی یعنی همکاری و هم‌افزایی بخش حاکمیتی جامعه (بخش دولتی و خصوصی) و بخش مدنی، که در این هم‌افزایی بخشی از مسئولیت اجرایی امور و اداره کشور و یک اجتماع به نهادهای مردمی واگذار می‌شود تا با ایجاد یک سیستم سازمان‌یافته مسیر اداره کشور به سمت دموکراسی و مردم‌سالاری به پیش برود. البته با تعاریفی که گذشت می توان برای حکمرانی سطوح و عرصه‌های گوناگون متصور شد که برخی از آن‌ها عبارت‌اند از :
1- حکمرانی اشتراکی: در این سطح از حکمرانی که دیدگاه دموکراسی در آن به‌وفور دیده می‌شود، متن نظام حکمرانی مردم و افراد عادی هستند که در طی آن افراد باید نقش مستقیم و پررنگی را در جامعه ایفا کنند و در مسائل کشور ورود کنند که نظام انتخاباتی را می‌توان از این نوع نامید. (مؤسسه مطالعات توسعه، 2006، ص۲۶۴)
2- حکمرانی حقوقی: این نوع حکمرانی را می‌توان ابتدایی‌ترین نوع آن در سطح نظام مدیریتی جامعه دانست که در طی آن مقررات و فرآیندهایی منطبق بر قانون تنظیم می‌گردد و روابطی میان افراد بالادستی و ذی‌نفعان بیان می‌گردد که به‌موجب آن روش‌های مدیریتی کنترل می‌شود.
۳- حکمرانی اختصاصی : در حکمرانی اختصاصی بخش‌های گوناگون غیردولتی، یک فرآیند را بنا می نهند که در طی آن قوانینی را در جهت اهداف آن وضع و اعمال می‌کنند. در این نوع حکمرانی مجموعه های مشارکت کننده عمدتا خارج از دایره ارگانهای دولتی هستند.
۴- حکمرانی شبکه ای: همانگونه که از نام آن پیداست مجموعه ای از نهادهای رسمی و غیررسمی در پی یک همکاری هستند تا بتوانند به اهداف و غایت حکمرانی دست یابند. در این نوع حکمرانی معمولاً هدفی از سوی یکی از طرفین تعریف می‌شود و در مقابل سازوکارها و قوانین لازم برای اجرا ی آن از سوی طرف دیگر که عمدتاً دولت است ایجاد می‌گردد. در این نوع از حکمرانی دولت از شیوه حکومت داری به سمت هم‌افزایی با سایر بازیگران اجتماعی حرکت می‌کند که در طی آن دولت، بخش خصوصی، تشکل‌های غیردولتی، گروه‌های با نفوذ، سازمان‌های دینی، بخش اجتماعی و مدنی و… هرکدام دارای نقش منحصر به فردی هستند. (الوانی، 1388، ص۶)
۵- حکمرانی بین‌المللی: همان‌طور که از عنوان آن پیداست در این نوع مجموعه‌ای از روابط میان بخش های جوامع مختلف اعم از دولت‌ها، بخش خصوصی، سازمان‌های رسمی و غیررسمی آنان و… در جهت منافع اجتماعی در سطح جهانی برقرار است. ( تاکور رامش، 2006، ص۲۳۳)
حکمرانی مطلوب
عموماً تمامی سازمان‌ها و نهادهای رسمی و جهانی هرگاه از حکمرانی سخن به میان می‌آورند منظورشان همان نوع مطلوب و پسندیده آن است که مراد از خوب و مطلوب بودن حکمرانی عملی کردن آن است. (پاراسرامان، 2018)
اما در این بین برخی نیز تعاریفی از آن ارائه داده¬اند که در مجموع می¬توان گفت تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. مثلاً بانک جهانی در تعاریف خود از یک حکمرانی مطلوب به مشارکت همگانی و بالا، مدیریت کارا، پاسخ‌گویی نهادها، شفافیت و… اشاره می‌کند و یا سازمان ملل مؤلفه‌هایی همانند قاعده مند بودن، کارآمدی، برابری و حقوق، اولویت‌گذاری بر اساس اجتماع را ویژگی یک حکمرانی خوب می‌داند.
البته در این بین اندیشورانی همانند هایدن، کافمن و گریندل نیز برای حکمرانی مطلوب تعاریفی ارائه داده‌اند که همه آنان به پاسخ‌گویی، شفافیت، مشارکت، کارآمدی و… اشاره نموده‌اند. (مرزبان، ۱۳۹۴، ص۲۳)
دیگران نیز برای حکمرانی خوب ویژگی‌های دیگری همچون مؤثر بودن دولت (امیدیان، 2015)، قانون‌مداری (حکمت‌نیا، 2017)، مساوات (نادری، ۱۳۹۰)، تصمیم‌گیری مبتنی بر جمع (حکمت‌نیا، 2017)، جامع بودن و عدم برتری به یکدیگر (کمار، 2016) ذکر کرده اند. اما در دیدگاه اندیشمندان اسلامی چون امام‌خمینی (ره) ویژگی‌هایی همچون محوریت قانون (امام خمینی، 1383، ص53)، مشارکت همه‌جانبه مردم (همان، 34)، آزادی‌های مبتنی بر اندیشه‌های دینی(همان، 5: 387)، فساد ستیزی (امام خمینی، 1381، 35)، شفافیت (امام خمینی، 1383، ص389)، پاسخ‌گو بودن (همان، ج19: ص158)، عدالت (همان، ص509)، مشارکت در تصمیم‌گیری‌ها (همان، ج8: ص384) و… یافت می‌شود که برخی از آنان در اشتراک با مفاهیم ارائه‌شده توسط دیگران است، اما نکته قابل توجه وجه تمایز میان این تعاریف است که دلیل آن نیز نوع دیدگاه افراد به بعد مادی و معنوی و رنگ‌وبوی دینی آن است.
با توجه به مطالب عنوان شده ذیل مبحث حکمرانی مطلوب به نظر می‌رسد تا حدی تعاریف موجود، بسیار آرمانی است که طبیعتاً دستیابی بدان نیز دشواری‌های خاص خود را دارد، و کشورهای محدودی وجود دارند که توانسته‌اند خود را تا حدودی به این سیستم نزدیک کنند.
واژه‌شناسی اصطلاح امور خیر
این اصطلاح از دو بخش ترکیبی امور به همراه خیر تشکیل شده است که بار معنای آن را بخش دوم یعنی خیر به دوش می‌کشد. پس قبل از آنکه به تعریف از امور خیر پرداخته شود باید معنا و مفهوم خیر شناخته شود.
گرچه این مفهوم به ظاهر ساده به نظر می‌آید اما اصلی است که همه جوامع و ادیان گذشته به دنبال رسیدن بدان در امور خویش بوده‌اند و آن را مکمل کارهای خود می‌دانستند. اصل این واژه عربی، مشتق و در باب صفت تفضیل بر وزن فَعل است که گاهی به‌عنوان مخالف شر (جوهری، ۱۴۰۷، ج2: ص۶۵۱) و گاهی نیز در تقابل با ضرر (انطوان الیاس، ص3۰۴) از آن یاد می‌شود. البته برخی نیز مصادیق خیر مانند عقل، عدالت و امور سودمند را به معنای خیر پنداشته‌اند. (راغب، ۱۴۱۶، ص۳۰۰) عده‌ای هم دامنه خیر را گسترش داده و هر آنچه خوشایند و دل‌پسند باشد را به معنای خیر می‌دانند. (قرشی، ۱۳۷۱، ج2: ص۳۱۷)
در قرآن کریم نیز بارها به این اصل توجه شده و قریب به ۱۷۵ آیه از قرآن به موضوعات خیر و مشتقات آن اختصاص دارند. البته اگر واژگانی همچون «حسنه، اعمال صالح، باقیات و صالحات، ثواب، انفاق، زکات، صدقات و…» را نیز به دایره خیر و مصادیق آن اضافه کنیم حجم گسترده‌ای از قرآن را دربر می‌گیرد که این خود نشان دهنده اهمیت موضوع است.
قرآن کریم در آیات بسیاری به مطلق خیر اشاره می¬کند:
«يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَالْيَوْمِ الْآخِرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَيُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَأُولَئِكَ مِنَ الصَّالِحِينَ: ایمان به خدا و روز قیامت می‌آورند و امر به نیکویی و نهی از بدکاری می‌کنند و در نکوکاری می‌شتابند و آنها خود مردمی نیکوکارند.» (۱۱۴/ آل عمران)
«فَاسْتَجَبْنَا لَهُ وَوَهَبْنَا لَهُ يَحْيَى وَأَصْلَحْنَا لَهُ زَوْجَهُ إِنَّهُمْ كَانُوا يُسَارِعُونَ فِي الْخَيْرَاتِ وَيَدْعُونَنَا رَغَبًا وَرَهَبًا وَكَانُوا لَنَا خَاشِعِينَ: ما هم دعای او را مستجاب کردیم و یحیی را به او عطا فرمودیم و جفتش را (که نازا بود) برای او شایسته (همسری و قابل ولادت) گردانیدیم، زیرا آنها در کارهای خیر تعجیل می‌کردند و در حال بیم و امید ما را می‌خواندند و همیشه به درگاه ما خاضع و خاشع بودند.» (۹0/ انبیاء)
«ثُمَّ أَوْرَثْنَا الْكِتَابَ الَّذِينَ اصْطَفَيْنَا مِنْ عِبَادِنَا فَمِنْهُمْ ظَالِمٌ لِنَفْسِهِ وَمِنْهُمْ مُقْتَصِدٌ وَمِنْهُمْ سَابِقٌ بِالْخَيْرَاتِ بِإِذْنِ اللَّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَضْلُ الْكَبِيرُ: آن گاه (پس از آن پیمبران سلف) ما آن خاندان را که از بندگان خود برگزیدیم (یعنی رسول خاتم و آلش صلّی اللّه علیه و آله را) وارث علم قرآن گردانیدیم. باز هم بعضی از آنها (یعنی فرزندان او) به نفس خود ظلم کردند و بعضی راه عدل پیمودند و برخی به هر عمل خیر (با جان و دل) به دستور حق سبقت گیرند. این رتبه در حقیقت همان فضل بزرگ (و عطای بی‌منتهای الهی) است.» (۳۲/ فاطر)
که در همه این آیات مفسران عقیده دارند منظور از خیر عنوان شده در آیات همان اشاره به جمیع امور خیر است که از آن با لفظ الخیرات یاد شده است. همچنین در برخی از آیات مصادیق امور خیر مشخص شده است همانند آیه ۲۰ سوره مبارکه مزمل که خداوند می فرماید:
«إِنَّ رَبَّكَ يَعْلَمُ أَنَّكَ تَقُومُ أَدْنَى مِنْ ثُلُثَيِ اللَّيْلِ وَنِصْفَهُ وَثُلُثَهُ وَطَائِفَةٌ مِنَ الَّذِينَ مَعَكَ وَ اللَّهُ يُقَدِّرُ اللَّيْلَ وَالنَّهَارَ عَلِمَ أَنْ لَنْ تُحْصُوهُ فَتَابَ عَلَيْكُمْ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنَ الْقُرْآنِ عَلِمَ أَنْ سَيَكُونُ مِنْكُمْ مَرْضَى وَ آخَرُونَ يَضْرِبُونَ فِي الْأَرْضِ يَبْتَغُونَ مِنْ فَضْلِ اللَّهِ وَآخَرُونَ يُقَاتِلُونَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ فَاقْرَءُوا مَا تَيَسَّرَ مِنْهُ وَ أَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ وَأَقْرِضُوا اللَّهَ قَرْضًا حَسَنًا وَمَا تُقَدِّمُوا لِأَنْفُسِكُمْ مِنْ خَيْرٍ تَجِدُوهُ عِنْدَ اللَّهِ هُوَ خَيْرًا وَأَعْظَمَ أَجْرًا وَاسْتَغْفِرُوا اللَّهَ إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ رَحِيمٌ: خدا به حال تو آگاه است که تو و جمعی هم از آنان که با تواند (اغلب) نزدیک دو ثلث یا نصف یا (لا اقل) ثلث شب را همیشه به طاعت و نماز می‌پردازید، و خدا (گردش) شب و روز را مقدّر می‌کند، خدا می‌داند که شما هرگز تمام ساعات شب را (به عبادت) ضبط نخواهید کرد لذا از شما (اوقات خواب و کارهای دیگر را) در گذشت تا هر چه (از شب را بی‌مشقت و) آسان است به تلاوت قرآن پردازید. خدا بر احوال شما آگاه است که برخی مریض و ناتوانند و برخی به سفر از کرم خدا روزی می‌طلبند و برخی در راه خدا به جنگ و جهاد مشغولند، پس در هر حال آنچه میسّر و آسان باشد به قرائت قرآن پردازید و نماز به پا دارید و زکات مالتان (به فقیران) بدهید و به خدا قرض نیکو دهید (یعنی برای خدا به محتاجان احسان کنید و قرض الحسنه دهید)، و هر عمل نیک برای آخرت خود پیش فرستید (پاداش) آن را البته نزد خدا بیابید و آن اجر و ثواب آخرت (که بهشت ابد است، از متاع دنیا) بسی بهتر و بزرگتر است، و دایم از خدا آمرزش طلبید که خدا بسیار آمرزنده و مهربان است.»
و در برخی دیگر مانند ۴۸ سوره بقره خداوند تغییر قبله و به طور عام هر عمل دیگری که در طول اطاعت از خداوند باشد را جزء امور خیر می‌داند.
متکلمان و فلاسفه نیز ذیل امور خیر تبیین می¬کنند که خیر همان سعادت و خوشبختی برای انسان‌هاست و همه آن را می‌خواهند، حتی تمامی ابزارهایی که انسان را به درجه‌ای از کمال و سعادت می‌رساند می‌تواند در دسته امور خیر جا گیرد. از این ‌رو و در تقابل با آن تمامی چیزهایی که به‌ عنوان مانع در مقابل انسان قرار می‌گیرند تا او نتواند به خوشبختی دست یابد شر است که البته چگونگی استفاده از این ابزارها بستگی به انسان دارد. از این باب است که ابوعلی سینا می‌فرماید: «تمامی ابزارهای موجود در هستی آدمی را به سمت خیر و نیکی میل می دهد و این در میان هیچ چیزی بیهوده آفریده نشده است.» (ابوعلی سینا، ۱۳۶۴، ص۱۹۷)
با عنایت به مطالب فوق می‌توان نتیجه گرفت اصطلاح امور خیر به گستره تمامی کارها و اعمالی اطلاق می¬شود که در فرآیند آن سودی به طرف دیگر می‌رسد، هرچند که در نگاه دینی نافع اصلی این افعال انجام دهنده آن است. در گذشته به علت محدود بودن دایره اجتماع، طرفین امور خیر یعنی خیّر و نیازمند تا حدودی مشخص بودند، اما امروز با توجه به توسعه جامعه و تعدد شاخه‌ها و پراکندگی میان مردم این امر بسیار سخت و تا حدودی ناممکن به نظر می‌آید. بدین جهت سازمان‌هایی با عنوان های خیریه و معین-های اجتماعی شکل گرفتند اما هر روز بر وسعت اجتماع مردم افزوده می‌شود و قاعدتاً سازمان‌ها و نهادها، اعم از دولتی و غیردولتی و رسمی و غیررسمی به صورت فرادی نمی‌توانند کنش‌های خیرخواهانه انجام دهند. با توجه به مطالب فوق و تبیین مفاهیم حکمرانی _که در این زمینه منظور همان حکمرانی مطلوب و خوب است_ و امور خیر این‌گونه به نظر می‌رسد که هیچ نهادی به تنهایی نتوانسته است در نظام کمک‌های اجتماعی و فعالیت‌های خیر و نیک مؤثر واقع شود و به هدف خود برسد. از این ‌رو سازوکاری در نظر گرفته می‌شود تا به واسطه آن نهادهای مختلف در تعامل با یکدیگر و با ایجاد زیرساخت‌های لازم به رفع نیاز طبقه محروم بپردازند که این خود همان صورت دیگر حکمرانی در زمینه‌های خیر است. به‌ عبارت‌دیگر می‌توان حکمرانی در امور خیر را مجموعه ابزارهای موجود اعم از قوانین، برنامه‌ها و سیاست‌ گزاری¬ها دانست که در میان متولیان امور خیر یعنی بخش حاکمیتی و خیریه ها در جریان است.
بیان مؤلفه‌های حکمرانی مطلوب در نظرگاه امام علی(ع)
۱- نظام ارزشی
در میان همه جوامع یک سلسله مفاهیمی به نام مفاهیم ارزشی وجود دارد که تا حدودی تعداد زیادی از مجموعه‌های انسانی را از یکدیگر متمایز می‌سازد به طور مثال تفکر و اعتقاد به ارزش‌های مادی صرف و نگاه دنیوی، جوامع غیردینی را از دین‌دار جدا می‌سازد. در دستگاه الهی و توحیدی تمامی تفکرات در همه عرصه‌ها می‌بایست مبتنی بر نگرشی والا و دارای ارزش الهی باشد. هرچند که همگان هرگاه از نظام حکمرانی مطلوب یاد می¬کنند در این‌ میان به ارزشی بودن آن نیز اشاره دارند که گاه منظور ایشان از ارزش، ارزش هایی در جهت مادیات یا همان نگاه ماتریالیستی و گاه در جهت معنویات است. در دیدگاه امام علی (ع) ساختار حکمرانی باید مبتنی بر حسب نظام ارزشی منحصر به ‌فردی باشد که آن را ترقی می دهد و بدون وجود آن اهداف مجموعه تحقق نمی یابد. این ساختار می بایست فرد و گروه عامل به آن را در مسیر تعالی قرار دهد نه آنکه موجب فساد و تباهی گردد.
از این ‌رو هنگامی‌که در مورد عرصه امور خیر از ایشان پرسیده شد آن را از نظام‌های مادی همانند کثرت مال و اولاد نفی می‌کنند. در واقع امام (ع) دیدگاه دنیوی و مادی را نکوهش و رد می¬کند بدین دلیل که اگر از این مواهب در راستای کمک به مردم و با نیت رضایت خداوند استفاده شود، خود از با ارزش‌ترین مصادیق خیر به شمار می¬رود.
«در باره خیر از حضرت سؤال شد فرمود: خیر افزون شدن مال و فرزند نیست، خیر آن است که دانشت زیاد و بردباریت بزرگ گردد، و به بندگی پروردگارت به مردم مباهات نمایی، پس اگر خوبی کردی خدا را شکر کنی، و اگر بدی نمودی به طلب مغفرت برخیزی. خیری در دنیا نیست مگر برای دو نفر: مردی که مرتکب گناهانی شده و با توبه جبران نماید، و مردی که به جانب کارهای خیر می-شتابد.» (نهج البلاغه، 1388، ص772)
با این اوصاف اولین نکته¬ای که باید در سیستم حکمرانی امور خیر لحاظ شود، محوریت قرار دادن ارزش‌های والایی است که با سیر در مسیر آن، کل سیستم به سمت رشد حرکت نماید.
۲- رعایت عدالت و مساوات
در دیدگاه نظام سیاسی امام علی (ع) جمیع ارزش‌ها ذیل عدالت معنا می‌یابد و اگر در جایی عدالت وجود نداشته باشد تمامی سیستم رنگ می‌بازد. همه سیاست‌های حاکم در یک مجموعه می بایست مبتنی بر تحقق عدل باشد. این اصل چنان مهم است که امام در نامه معروف خود به مالک اشتر آن را امری فراگیر و اساسی می‌داند در آن‌جا که می‌فرماید: « باید محبوبترین امور نزد تو میانه ترینش در حق، و همگانی ترینش در عدالت، و جامع ترینش در خشنودی رعیت باشد، چرا که خشم عموم خشنودی خواص را بی نتیجه می کند، و خشم خواص در برابر خشنودی عموم بی اثر است.» (نهج البلاغه، 1388، ص680)
در اندیشه‌های امام علی (ع) هر گاه در مورد فعلی خیر در یک نظام سخن به میان می‌آید مصادیق عدالت در جای‌جای آن به چشم می‌خورد. در نامه 25 به کارگزاران امور زکات توصیه می‌شود که «بر مبنای تقوای خداوندی که یکتا و بی شریک است حرکت کن، مسلمانی را به وحشت نینداز، و بدون رضای او بر وی گذر مکن، و اضافه تر از حقّی که خداوند در مالش قرار داده از او نگیر. چون به قبیله ای رسیدی در منطقه آب آنان در آی و به خانه هایشان مرو، با آرامش و وقار به جانب آنان برو تا در میانشان قرار گیری و به آنان سلام کن، و در تحیّت به ایشان کوتاهی مکن.» (نهج البلاغه، 1388، ص602)
همانگونه که پیداست عدالت در یک مجموعه حکمرانی می¬بایست به عنوان سرلوحه قرار گیرد تا عمل به آن موجب رشد و تعالی گردد. «فَإِنَّ ذَلِكَ أَعْظَمُ لِأَجْرِكَ وَ أَقْرَبُ لِرُشْدِكَ، إِنْ شَاءَ اللَّهُ: این عمل باعث بزرگی اجر توست و به رشد و هدایتت نزدیکتر است، اگر خدا بخواهد.» (نهج البلاغه، 1388، ص606)
علاوه بر اصل قرار دادن عدالت در یک سیستم، نیاز است که متولیان و افراد بالادستی دائماً درحال رصد این موضوع باشند و عملکرد دقیقی بر کارگزاران داشته باشد و با ایشان نیز با عدالت مساوات رفتار نمایند، همانند امیرالمؤمنین (ع) که دائماً به مسئولان نظام خود عمل کردن به شیوه عدالت و مساوات را امر می‌نمود. (دلشاد تهرانی، ۱۳۷۹)
ایشان در نامه‌ای به محمدبن ابی‌بکر سفارش می‌کند که جامعه و زیردستان خود را بر اساس عدالت و مساوات مدیریت کند.
«با مردم فروتنو نرمخو و گشاده رو باش، همه را به یک چشم و نظر ببین، تا بزرگان بر تو طمع حیف و میل نبندند، و ضعیفان از عدالتت مأیوس نشوند.» (نهج البلاغه، 1388، ص607)
بنابراین اگر این اصل در میان عاملان امور خیر رعایت نشود، زمینه بروز تعدی فراهم می¬گردد و ناامیدی قشر نیازمند را به‌همراه خواهد داشت که این موضوع خود می‌تواند از مهم‌ترین علل سقوط یک نظام حکمرانی در عرصه خیر باشد و پیامد آن در جامعه نیز اثر خواهد داشت که می‌تواند عاملی برای سقوط دولت و حکومت باشد که در چنین حالتی هیچ دولتی نمی‌تواند به مقاصد خود دست یابد. (دلشاد تهرانی، ۱۳۷۹)
۳- اخلاق‌مداری و حفظ کرامت
کرامت نعمتی است که خداوند به نسل حضرت آدم عطا نمود و خود را نیز منبع و منشأ آن دانست انبیا نیز در اجتماع خود با هدف حفظ کرامت نوع بشر مبعوث می‌شدند تا عزت انسان خدشه دار نشود. خداوند انسان‌ها را ذاتاً اجتماعی آفریده است، از این‌ رو می‌بایست در انواع ارتباطات جمعی و اجتماعی به حفظ حقوق و کرامت افراد توجه شود، و شخصیت افراد در نظام‌ها گرامی شمرده شود. اکرام دارای وجوه مختلفی است که بعد مالی و اقتصادی، ارتباطی و اجتماعی، عواطف و احساسی و… از انواع آن هستند. در نظام حکمرانی خاصه در امور خیر، با توجه به حساسیت موضوع باید دقت فراوان داشت که عزتی لگدمال نشود و کرامت افراد در فرآیند کمک‌رسانی حفظ گردد. از این روست که در نامه 31 نهج‌البلاغه می‌خوانیم:
«أَحْسِنْ كَمَا تُحِبُّ أَنْ يُحْسَنَ إِلَيْكَ: یعنی نیکوکار باش همان گونه که علاقه و میل داری به تو نیکی شود.» (نهج البلاغه، 1388، ص629) بنابراین همان‌طور که افراد در سطوح مختلف انتظار حفظ کرامت و شخصیت انسانی خود را دارند در مبحث امور خیر نیز باید آن را اصل قرار داد. در مصادر دینی نیز به اصل اخلاق‌مداری و حفظ کرامت عنایت ویژه¬ای شده است و آن را از اساسی‌ترین آموزه‌های رهبران الهی برشمرده است، تا جایی‌که خداوند متعال در قرآن کریم در سوره مبارکه قصص آیه ۷۷ می‌فرماید: « وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ: و به هر چیزی که خدا به تو عطا کرده بکوش تا (ثواب و سعادت) دار آخرت تحصیل کنی و لیکن بهره‌ات را هم از (لذّات و نعم حلال) دنیا فراموش مکن و (تا توانی به خلق) نیکی کن چنانکه خدا به تو نیکویی و احسان کرده و هرگز در روی زمین فتنه و فساد برمینگیز، که خدا مفسدان را ابدا دوست نمی‌دارد.»
۴- بازدهی و ثمر بخش بودن
در مجموعه حکمرانی امور خیر تمام تلاش‌ها با این هدف که افعال انجام شده به جامعه موردنظر خواهد رسید و از آن بهره‌مند می‌گردند، انجام می‌شود. لذا سیاست‌گذاری‌ها میانه اضلاع حکمرانی باید به گونه‌ای باشد که درصد بازدهی نسبت به عمل انجام شده به مراتب بالا باشد. هرچه یک نظام حکمرانی در پاسخ به نیازها بهتر عمل کند از مشروعیت بیشتری نیز برخوردار خواهد بود. در حقیقت آنچه اساس ضعف سیستم های حکومتی و حکمرانی است عبارت از کیفیت عمل دستگاه‌ها است. (امام خمینی (ره)، ۱۳۸۳، ص۳۷۹)
در همین راستا نیز امام علی (ع) در سیستم اعمال امور خیر اشاره دارد که «خَیرُ البِرَّ ما وَصَلَ إلَی المُحتاجِ» و برای مؤثرتر واقع شدن آن می‌فرمایند: «أَفْضَلُ اَلنَّوَالِ مَا وَصَلَ قَبْلَ اَلسُّؤَالِ» (عبدالواحد بن محمد تميمی، 1383، ص144)
۵- تسهیل‌گری و تسریع امور
همواره برای اثربخشی بیشتر یک عمل باید مؤلفه زمان در نظر گرفته شود تا عمل در موعد مقرر و در مدت زمان مفید آن انجام شود. در نظام حکمرانی باید سعی شود با ارائه سیاست‌گذاری‌های درست و با اتخاذ روش صحیح در بهترین زمان ممکن فعل مورد نظر به مرحله اجرا درآید، زیرا در غیر این ‌صورت ممکن است از دایره ثمربخشی خارج شود. در حکمرانی امور خیر اگر تعجیل صورت نپذیرد امکان تضییع حقوق مردم نیازمند و رواج شیوه‌های ناپسند دور از ذهن نیست.
بدین جهت است که در روایتی از معصوم نقل شده است: «إذا هَمَمْتَ بِخَیرٍ فَبادِر فإنّکَ لا تَدِری ما یَحدُثُ: هر گاه تصمیم بر انجام یک امر خیر گرفتی در آن تعجیل کند زیرا نمی‌دانید که چه اتفاقی خواهد افتاد» (فیض کاشانی، 1406، ج2: ص379)
البته در زمینه قانون‌گذاری و اجرای آن نباید سرعت و دقت در تقابل با یکدیگر قرار گیرند و دچار آسیب شوند. البته برخی دلیل تسریع در امور خیر را از دست رفتن فلسفه انجام امر خیر و رفع نیاز شخص نیازمند به گونه‌های مختلف می‌دانند. ( شیخ صدوق،1373)
از دیگر دلایل مبحث تسهیل‌گری و شتاب در مجموعه حکمرانی امور خیر دور نشدن از هدف‌های آن و اشتغال به اعمال دیگر است که می¬تواند غایت امر را تحت‌الشعاع قرار دهد:
« بادِروُا بِعَمَل الْخَيْرِ قَبْلَ اَنْ تُشْغَلْوا عَنْهُ» ( شیخ حر عاملی،1416، ج7: ص261)
علاوه بر آن برای پایداری امور خیر اصل قرار دادن این موضوع لازم و ضروری است همانگونه که امام (ع) فرمودند: « بر آوردن نيازهاى مردم پايدار نيست مگر به سه چيز، كوچك شمردن آن تا خود بزرگ نمايد، پنهان داشتن آن تا خود آشكار شود، و شتاب در بر آوردن آن، تا گوارا باشد.» (نهج البلاغه، 1388، ص774)
6- قانون‌مداری و حق گزینی
هر کالبدی بدون وجود روح، مرده و از بین رفته به حساب می‌آید. حکمرانی نیز کالبدی دارد که روح آن قانون‌مداری است. مفهومی که در همه نظام‌ها یک اصل است و بدون آن کارآمدی سیستم خدشه‌دار خواهد شد. هرچند که همواره گروهی سودجو در میان طبقات حکمرانی وجود دارند تا با وجهه قانون‌مدارانه و حق گرایانه ولی با نیت قدرت جویانه به اهداف خود برسند. (سردار نیا، ۱3۹۱، ص۱۶۵)
البته قانون‌مداری و حق‌خواهی برای یک مجموعه همانند دوروی یک سکه است که در یک طرف آن می‌بایست نظام پایبند باشد و از سوی دیگر عموم مردم برای آن احترام و ارزش قائل باشند، در نتیجه با آن رابطه مستقیم دارد. (فابرسیوس، ۱۹9۸، ص۲) یعنی هرچه قدر مردم یک جامعه به نظامی همچون نظام حکمرانی امور خیر اعتماد و اعتقاد بیشتری داشته باشند، میل به قانون‌مداری نیز افزایش خواهد یافت (بارو، ۱۹۹۹، ص15)
بدین جهت بارها در نهج‌البلاغه امام علی (ع) بر وجود یک سیستم قانون محور و یک مجموعه حکمرانی اشاره دارد که حتی وجود یک نظام جائر را از نبود آن بهتر می‌داند، هرچند که امام بر الزام حکومت دینی تأکید دارد که می‌بایست در طی آن قوانینی در میان مردم و کارگزاران وضع شود تا با عمل به آن احکام الهی محقق شوند. (سروش، ۱۳۸۰، ص۵۲)
ایشان در عمل به قانون به عنوان روح حکمرانی به حق‌گرایی و مساوات تأکید فراوانی داشتند تا جایی که در منشور حکمرانی و حکومت‌داری یعنی نامه مالک اشتر می‌فرمایند: «همیشه حق را اگرچه بر نزدیک و دور باشد، اجرا کن و اعمالت را به خداوند بسپار، هرچند که اجرای حق زیانی به تو رساند.» (لنکرانی، ۱۳۷۳، ص۱۸۷)
امام علی (ع) مبحث قانون و حق گزینی را لازم و ملزوم هم می‌داند تا جایی که مصلحت اندیشی را در این امر ناپسند دانسته است (ماندگاری، ۱۳۸۱، ص۶۳) و به مالک می‌فرماید: «حق و قانون را درباره کسی که لازم است اجرا کن، بدون توجه به این‌که آن شخص از نزدیکانت باشد.» ( نهج‌البلاغه، ۱۳۸8، ص703)
نتیجه‌گیری
در نوشتار حاضر سعی بر آن بود تا با بررسی و تبیین مفاهیم اولیه و ارائه نظریات مختلف در باب حکمرانی مبتنی بر آراء گوناگون، نگاهی گذرا نیز بر تفکرات امام علی (ع) ذیل مبحث حکمرانی امور خیر صورت پذیرد که پس از مداقّه بسیار در آثار گرانسنگی چون نهج‌البلاغه مؤلفه‌هایی همانند نظام ارزشی مبتنی بر اسلام، رعایت عدالت و مساوات، محوریت مسائل اخلاق و حفظ کرامت انسانی، ثمر بخش بودن و کارایی، تسهیل‌گری، شتاب و تسریع در امور خیر، قانون‌مداری و حق گزینی و… بیان گشت که هدف از تمامی این امور تعالی جامعه اسلامی است.
ساختاری که ایشان برای حکمرانی امور خیر ترسیم می کنند ساختاری مبتنی بر عدل و انصاف است که هم خود بدان پای‌بند بودند و هم به کارگزاران مستمراً تأکید می‌کردند و معتقد بودند که یک ساختار ارزشی بدون رعایت عدالت ممکن است به انحطاط و سقوط کشیده شود. امام علی (ع) با سیره عملی خود و با سخنان صریحشان مطرح نمودند که نظام حکمرانی باید به عنوان یک ابزار در جهت اجرای احکام الهی و رفع نیازهای مردم عمل کند. همچنین دیدگاه ایشان به اینگونه مباحث بر خلاف دیدگاه نظریه‌پردازان غیرمسلمان دارای دو بعد معنوی و توحید و بعد دنیوی و مادی است نه فقط نگاه مادی گرایانه.

منابع
[1] قرآن کریم.
[2] سید رضی، نهج البلاغه، مترجم حسين انصاريان، قم، دارالعرفان، 1388.
[3]عبدالواحد بن محمد تميمي، غرر الحكم و درر الكلم، قم، دارالحديث، ۱۳۸۳.
[4]صدوق ابن بابويه ابي جعفر، ترجمه و متن عيون اخبار الرضا عليه السلام، ترجمه حميدرضا مستفيد، تهران، نشر صدوق، ۱۳۷۳.
[5]حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه الی تحصیل مسائل الشریعه، قم، مؤسسة آل البیت علیهم‌السلام لإحیاء التراث، 1416.
[6] فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الوافی، اصفهان، مکتبة الإمام أميرالمؤمنين علي(ع) العامة، 1406.
[7] خمینی، روح‌الله، صحیفه نور، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۳.
[8] خمینی، روح‌الله، ولایت فقیه، تهران، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۸۱.
[9] ابوعلی سینا، نجات، تهران، دانشگاه تهران دانش‌پژوه، ۱۳۶۴.
[10] اصفهانی، حسین بن احمد، مفردات غریب‌القرآن، دمشق دارالکتب، ۱۴۱۶.
[11] جوهری، اسماعیل بن حماد، الصحاح، لبنان، دارالعلم، ۱۴۰۷.
[12] آنطوان، انطوان الیاس، ( بی‌تا ) فرهنگ نوین، اهتمام: سید مصطفی طباطبایی.
[13] قرشی، سید علی‌اکبر، قاموس قرآن، تهران، دار الکتب الاسلامیه، ۱۳۷۱.
[14] دلشاد تهرانی، مصطفی، حکومت حکمت: حکومت در نهج‌البلاغه، تهران، دریا، ۱۳۷۹.
[15] دلشاد تهرانی، مصطفی، دلالت دولت: آیین نامه حکومت و مدیریت در عهدنامه مالک اشتر، تهران، دریا، ۱۳۷۹.
[16] میدری، احمد، حکمرانی خوب بنیان توسعه، تهران، دفتر بررسی‌های اقتصادی مرکز پژوهش‌های مجلس شورای اسلامی، ۱۳۸۳.
[17] الوانی، سیدمهدی، حکمرانی خوب شبکه‌ای از کنشگران جامعه مدنی، فصلنامه مدیریت توسعه و تحول، 1388.
[18] مرزبان، نازنین، مطالعه تطبیقی حکمران خوب در اندیشه سیاسی امام‌خمینی (ره) و علامه نائینی، تهران دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکز، ۱۳۹۴.
[19] امیدیان، تحلیل نقش حکمرانی خوب در ارتقاء توسعه انسانی: بررسی بین‌الملل، فصلنامه علمی پژوهشی مدیریت دولتی، 2015.
[20] حکمت‌نیا، ملکی، سنجش میزان تحقیق پذیری حکمروایی خوب شهری در ایران، مطالعه موردی: شهر ایلام، پژوهش‌های جغرافیای انسانی، 2017.
[21] نادری، محمدمهدی، حکمرانی خوب معرفی و نقد اجمالی، اسلام و پژوهش‌های مدیریتی، ۱۳۹۰.
[22] Triumph, Deficit or Contestation Deepening the ‘Deepening Democracy’ Debate’ Institute of Development Studies (IDS) Working Paper 264 July 2006.
[23] Thakur, Ramesh; Van Langenhove, Luk (2006). “Enhancing Global Governance through Regional Integration”. Global Governance 12 (3 July, September): 233–240.
[24] Kumar, corporate Governance in Banking Sector, Corporate Governance20.
[25] Parasuvaman (2018) Governance and Governed: whyGovernance? In Governance and Governed (pp. 3-19) singapre: springer Singapore.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *