فهم رابطه ی قدرت و جنسیت از خلال مشارکت مدنی زنان در فعالیت های خیریه ی مساجد
(20 صفحه اول در ایرانداک نمایه نشده است)
پدیدآور: مریم فروغی
چکیده:
فعالیتهای مبتنی بر امور خیریه در ایران از گذشته تا کنون را شاید بتوان تحت لوای عواملی چون جنسیت، قدرت و… در سطوح خُرد، میانه و کلان مورد بررسی قرار داد. مساجد در این کشور از مهمترین مراکز سازماندهیِ اجتماعیِ امور خیریه بودهاند که در کنار رابطهی خوب با نهادهای سیاسی و اقتصادی، الگوی یک شهر سنتی را پیگیری میکردهاند. حضور موثر و فعال زنان پیرامون فعالیتهای خیریه-ی شکلگرفته در مساجد و از خلال مراسم مذهبی و مناسک دینی، در جامعهی ایران امری قابل رؤیت است. حضور مدنی و مشارکت اجتماعی زنان در جوامع مختلف، به طرق گوناگونی امکانپذیر بوده و شده است. با در نظر گرفتن ساختارهای صُلب مردانه و موانعی که در زیست اجتماعی زنان به وجود میآید، میتوان مدعی شد که هیچگاه از دیرباز تا کنون، فعالیت زنان در جامعه به سادگی و همپای مردان قابل صورت گرفتن نبوده. در ایران هم به لحاظ تاریخی و اجتماعی، زنان برای حضور و مشارکت در فعالیتهای مد نظرشان، فراز و نشیب فراوانی را طی کردهاند. آنچه که پژوهشها نشان میدهد حاکی از آن است که در میان تیپهای گوناگون از زنان مشارکتکننده در فعالیتهای اجتماعی در ایران، میل به فعالیتهای خیریهای، نقطهی مشترک دستهبندیهای مختلف زنان حول الگویهای مختلف مشارکت اجتماعی، از زنان انزواطلب گرفته تا فعال، میتواند باشد (شادیطلب و کمالی،1381:40).به نظر میرسد که با وجود آنکه برخی تحقیقات، حضور زنان در فعالیتهای خیریهای-مذهبی را از اولویتهای چندم زنان نشان داده-اند، لکن فاکتورهایی در “حضور اجتماعی زنان از خلال فعالیتهای خیریهای مساجد” وجود دارد که آن را تبدیل به موضوعی قابل بررسی میکند. “مشارکت” در جامعهی مدنی، بخشی غیرقابل انفکاک به شمار میرود؛ در گفتمان فمینیستی، زنان کنشگرانی خلاق و آگاهند که در چارچوب حضور فعالانه و مشارکت اجتماعی، نقشهای محوّل را متحول میسازند. از این رو برای پیشبرد جامعه راهی جز مشارکت زنان در فرآیندهای اجتماعی وجود ندارد (شادیطلب،1382:17). از دیگرسو، مساجد بهعنوان پایگاهی نمادین برای فعالیتهای مد نظر نهاد دین، از دیرباز محل رفت و آمد گروههای مختلف مردم بودهاند. در تاریخ اسلام، از آغاز زنان به مسجدالنبی رفت و آمد می-کردهاند و اساساً مساجد تنها عبادتگاه نبودهاند. البته حضور زنان در مساجد در دوران پس از پیامبر اسلام تا کنون، در میان مذاهب مختلف اسلامی گوناگون بوده است؛ همچنین این نحوهی حضور و زمینههای دینی و اجتماعی حتی بر معماری مساجد نیز تأثرگذار بوده اند (هاشمی و جعفریان،1393) چنین است که از دیرباز و براساس الگوی شهرسنتی، مسجد بهعنوان نمادی از نهاد دینی در کنار نهادهای اقتصادی و سیاسی حضور موثر و بدهبستان داشته است. با رجوع به متن قرآن مشخصاً در آیات فراوانی میتوان از اهمیت فعالیتهای مبتنی بر امر خیر و بهویژه اعطای منابع مالی به نیازمندان (انفاق) در دین اسلام باخبر شد (قرآن، آیات 195 و 261تا267 بقره، 35نور، 9حدید، 160 انعام و …). آنچه واضح است، حضور و مشارکت اجتماعی زنان از خلال فعالیتهای خیریهای-مذهبی در طول زمان است که بخشی از آن حول محوریت مساجد شکل گرفته و میگیرد. اساساً حضور در مساجد، حسینیهها و تکایا، برای زنان در ادوار مختلف تاریخی، به نسبت میزان سختگیرانه بودن هنجارهای مبتنی بر عدم حضور زنان در جامعه، از سختگیری کمتری برخوردار بوده است، از آن رو که مساجد و مکانهای مذهبی، مقدس شمرده شده و دارای حرمت بودهاند. با نگاهی کوتاه به اسنادی از دوران مختلف میتوان حضور زنان در مراسم و مناسک مذهبی را در کنار بهجا آوردن شعائر دینی، فرصتی در راستای تعلیق برخی مقررات عرفی سفت و سختِ مبتنی بر عدم حضور زنان در انظار عمومی دانست. برای مثال شرکت در مراسم عزاداری مربوط به امام سوم شیعیان (مناسک محرّم) که در عکسهای بهجا مانده حاکی از حضور گسترده زنان دورهی قاجاریه در چنین آدابی است، بهوضوح با وضعیت کلی حضور اجتماعی زنان در دورهی مذکور فاصله دارد.اگر فعالیتهای خیریه را نوعی حمایتگری بدانیم، باید خاطرنشان ساخت که گرچه به طور سنتی برای زنان نقشی حمایتگر تصور شده است، اما این کلیشه، بسیار مکانمند است و حول محور خانه تعریف میشود. در واقع زنان درون خانه تعریف میشوند و غایت این حمایتگری نیز بر اساس ارزشهای سنتی در نقش همسری و نهایتاً مادری متصور است. چنین کلیشهای با توصیههای دینی نیز کاملاً پشتیبانی شده و بعضاً در آن اغراق نیز صورت میپذیرد. بر عهده داشتن چنین نقشی -و در حد بالای آن، مادر بودن- چنین فرض شده است که مشغلهای محتوم و تماموقت برای زنان است که از اتفاق همهی زنان از مشغولیت مداوم به آن-و بدون داشتن زمانی برای خود- لذت میبرند (ابوت و والاس،1393:131).زنان از خلال زیستجهان زنانه به کنشگری میپردازند. جهان زندگی، مفهومی در نظریات هابرماس ملهم از نظرات اندیشمندانی چون شوتس و مید و پارسونز است که بیانگر چشماندازی درونیاست که سوژههای کنشگر جهان را ادراک میکنند و فراهم آورندهی زمینه-های تفاهم از خلال کنش ارتباطی است (تشتزرین،1392:11 ؛ ریتزر،1390:608و607). هابرماس، زیستجهان را متشکل از فرهنگ، جامعه و شخصیت میداند. دستیافتن به توافق از خلال کنش ارتباطی از طریق تقویت فرهنگ، انسجام اجتماعی و قوام شخصیت، موجب بازتولید زیستجهان میشود (بیانی، گلابی و علیپور،1394:198). زیستجهان تنها ملازم معناهای مشترک برای قوامیافتگی نیست، بلکه مستلزم راهبرد نیز هست (سیدمن،1390:176).اگر این گزاره را بپذیریم، میتوان مدعی شد که زنان از خلال حضور مدنی و مشارکت اجتماعی در خیریههای مستقر در مساجد بهمثابه-ی بخشی از حوزهی عمومی که توان دسترسی بالایی به آنها دارند، راهبردهای کنش در زیستجهان خود را میتوانند مورد بازاندیشی قرار دهند.
کلیدواژهها: فعالیتهای خیریه،قدرت،جنسیت،مشارکت اجتماعی زنان،مساجد،خیریه
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.