مفهوم شناسی واژه خیر
عبد الله گمشادزهی فر
مدیرعامل موسسه خیریه محسنین زاهدان
چکیده
موضوع این مقاله تحقیق و بررسی و تبیین احکام شرعی امور خیریه، وقف و نیکوکاری است، این مقاله شیوه توصیفی ـ تحلیلی و با استفاده از منابع اصلی روایی و فقهی نگاشته شده است. امور خیریه به امور و افعالی گفته میشود که در طی آن نفع و بهرهای به غیر میرسد و در ابواب فقهی موضوعاتی مانند: هبه، صدقه، نذر، وصیت و غیره از این دسته به شمار میرود، شرع مقدس اسلام برای هرکدام از این موضوعات احکام و اصولی وضع نموده است که در بخشهای از این مقاله به آن اشاره میشود. با توجه به ازدیاد اقشار کمدرآمد و به وجود آمدن ناهنجاریهایی در جامعه اسلامی امروزه بیشازپیش نیاز به احسان و نیکوکاری است. هدف اساسی و اصلی همه نظامهای اسلامی بهویژه نظام اقتصادی اسلام، کمال ابدی یعنی تقرب الی الله است و از دیدگاه قرآن و روایات رسول اکرم (ص) و اهلبیت (ع) انفاقهای مالی ـ چه واجب و چه مستحب ـ برای رسیدن به این هدف اساسی نقشی بس عظیم و اساسی دارند. دانشمندان و فقیهان مسلمان اتفاقنظر دارند که هدف از مالیاتها و انفاقهای مالی در اسلام، از جمله صدقات، زکات و وقف قصد قربت و رسیدن به سعادت اخروی، رفاه عام و عدالت اجتماعی است. نظر به اینکه امروزه در جوامع اسلامی مؤسسات و سازمانهایی برای دریافت صدقات و کمکهای نقدی و غیر نقدی مردم از طرف دولت نهادینه شده و به سازمانهای خیریه مرسوم است لا محاله لازم است این مؤسسات در پرتو احکام شرع متین اسلام و با رعایت اصول و ضوابط امانتداری و توزیع عادلانه میان مردم به خدمت فقرا، مستمندان و اقشار تهیدست در جامعه اسلامی بپردازند و علاوه از امر رفع مشکل فقر در جامعه درصدد برآیند باهمت مضاعف جامعهای ایده آل را قیادت کنند. وقف نیز یکی از سنتهای حسنهای است که از دیرباز به اشکال گوناگون در تاریخ بشر وجود داشته است و اسلام نیز آن را در مسیری روشن، هدفدار و منطقی، مترقی و دقیق مورداستفاده قرار داده است، وقف در حوزه امور خیریه و نیکوکاری جایگاه ویژهای دارد و یکی از انواع صدقه محسوب میشود با این تفاوت که هر صدقهای ـ اگرچه عملی نیک و پسندیده در شرع مقدس اسلام است ـ وقف محسوب نمیشود. وقف عبارت است از اینکه عین مال حبس و نگهداشته شود، و منافع آن در جهتی که واقف مشخص میکند مورد استفاده قرار گیرد. لذا وقف در حقیقت همان حبس و نگهداشتن است. از مهمترین قواعد فقهی که در باب وقف مورد استفاده است؛ دو قاعده «الوقوف علی حسب ما یوقفها اهلها» و قاعده «شرط الواقف کنص الشارع» است، این دو قاعده بیان میدارد که در مورد استفاده از وقف لازم است از خطوط و شروط واقف در هنگام اجرای صیغه وقف مشخص نموده، پیروی شود. از مهمترین نتایجی که از این تحقیق حاصلشده، میتوان به جایگاه ویژه امور خیریه در اسلام، انواع امور خیریه مانند: هبه، صدقه، نذر و غیره و احکام آنها، جریان معاطات در وقف و صحت آن و عدم اشتراط نیت قربت در وقف و اشتراط قبض با اذن واقف و احکام دیگر اشاره کرد.
واژگان کلیدی
صدقات، امور خیریه، نیکوکاری، وقف ، واقف، موقوف علیه
مقدمه
اگرچه مفهوم خیر از مفاهیم بدیهی در فرهنگ بشری است، اما آگاهی از حقیقت و مصادیق درست آن نیازمند تأمل و تدبر است. بدون شک خیر حقیقتی است که گمشده همه انسانها و حتی جانوران دیگر است و همگان برای رسیدن به آن در تلاش و تکاپو هستند.
هیچ موجود زندهای در جهان هستی وجود ندارد که بهطرف خیر میلان و گرایش داشته نباشد و لا محاله این میلان و گرایش بهطرف خیر امری فطری و ذلتی است.
مفهوم واژه خیر بهظاهر از آشناترین مفاهیم است، اما حقیقت آن درنهایت پوشیدگی و خفا است.
خیر واژهای عربی است و غالباً در مقابل واژه شر بهکار میرود.
جوهری در الصحاح مینویسد: «الخیر ضد الشر، و الخیار خلاف الاشرار». خوبی ضد بدی است و خوبان در مقابل بدان قرار دارند. (جوهری، مادهی خیر، 1407 هـ، 2/651)
گاهی واژه خیر در مقابل ضرر استفاده میشود و در فارسی معمولاً معادل آن نیکی یا بهره است. (انطوان الیاس، مادهی خیر، ص:304)
راغب اصفهانی در کتاب خود «المفردات فی غریب القرآن» واژه خیر را اینگونه تعریف میکند: خیر چیزی است که همه خواهان آن هستند؛ مانند: عقل، عدالت، و هر چیزی که سودمند باشد و ضد آن واژه «شر» است.
واژه خیر گاه معنایی اسمی و گاه معنایی وصفی دارد؛ اولی مانند آیه مبارکه: «و لتکن منکم امة یدعون إلی الخیر» (آلعمران/104) و دومی مانند آیه مبارکه: «نأت به خیر منها»(بقره/106). (راغب، 1416 هـ، ص:300)
حکما نیز در معنای خیر گفتهاند: خیر چیزی است که همه خواهانان هستند؛ و بهواسطه آن بخشی از کمالات شایسته یک چیز حاصل میشود.
خیر در حقیقت همان سعادت و خوشبختی است، و هر چیزی که دررسیدن انسان به سعادت سودمند باشد و باعث رسیدن انسان به سعادت و کمالات ابدی باشد، خیر است. البته نه به جهت خودش، بلکه به جهت اینکه در رساندن انسان به سعادت و کمال ابدی نافع و سودمند است، و در مقابل هر چیزی که بهصورتی مانع رسیدن انسان به سعادت باشد، بهطور مطلق شر است.
البته ناگفته نماند خیری که در رساندن انسان به سعادت مفید است، گاه به طبع موجود است و گاه بااراده خود انسان به وجود میآید.
ابنسینا در الشفا باب نجات مینویسد: همه اشیای طبیعی در جهان هستی بهسوی خیر سوق میدهند و برای آنها ترتیبی حکیمانه اتخاذ گردیده است و هیچچیز در نظام هستی معطل و بیهوده آفریده نشده است.(ابنسینا، 1364 ش، ص:197)
انسانها با الهام از عقل و خرد خویش خوبی و خیر بودن پارهای از امور را درک میکنند و در خیر بودن پارهای از امور اختلافنظر دارند؛ در میان خردمندان و حکیمان نیز در شناخت مصادیق خیر اختلاف بسیار است، و به این جهت وجود انبیای الهی و تعالیم آسمانی ضروری مینماید تا در آنچه آدمی بهقدرت خرد خویش از خیر درک نموده، مؤید و در رابطه با آنچه از حوزه معرفت بشری خارج است، مؤسس باشند و فصل الخطاب آرای متعارض و متناقض قرار گیرند.
چراکه سخنانشان از ناحیه معمار هستی و خالق انسان است و او به خیر حقیقی فرد و اجتماع در هر عصر و هر زمان بیش از هر کس آگاهتر است. ازاینجا سر جاودانگی قرآن کریم و تعالیم حضرت رسول اکرم (ص) آشکار میگردد.
قرآن کریم بینش بشری را محدود و گاه معکوس میشمارد، چنانکه در خصوص کسانی که جهاد درراه خدا را نمیپسندیدند میفرماید: «عسی أن تکرهوا شیئا و هو خیر لکم و عسی أن تحبوا شیئا و هو شر لکم و الله یعلم و أنتم لا تعلمون». (نساء/19)
بسا چیزی را ناگوار پندارید، درحالیکه به حقیقت خیر شما در آن است و بسا چیزی را دوست میپندارید ولی درواقع برای شما شر است. خداوند میداند و شما نمیدانید.
ازآنچه گفته شد، نتیجه میگیریم، چیزی بهطور مطلق خیر است که مورد رضای الهی باشد و بقیه امور خیر و شرشان نسبی است.
مصادیق عینی خیر در آیات قرآن
درزمینه مصادیق عینی و جزئی خیر و احسان، آیات قرآن کریم به سه دسته کلی تقسیم میشود:
1 ـ خیر در بینش و اندیشه انسان:
خداوند متعال در سوره بقره میفرماید: «و من یوت الحکمة فقد أوتی خیرا کثیرا» (بقره/269) کسی را که خدای سبحان حکمت ببخشد، خیر کثیر به او دادهشده است.
2 ـ خیر در جنبههای عملی و افعال انسان:
این دسته از آیات گاه بهطور عام به خیر و نیکی دعوت میدهد، مانند:«فاستبقوا الخیرات» (مائده/48) بهسوی خیرات بشتابید.
و گاه بهطور خاص به خیر فرامیخواند و این بخش از آیات را میتوان در چند مجموعه کوچکتر جای داد.
الف: خیرات عبادی: قرآن کریم گاه بهطور کلی عبادت و اطاعت خدای سبحان را خیر میخواند و گاه مصادیق عبادت را برمیشمارد. مانند آیه: «و ابراهیم اذ قال لقومه اعبدوا الله و اتقوه ذلکم خیر لکم إن کنتم تعلمون». (عنکبوت/16) و ابراهیم به قومش فرمود: خدا را عبادت کنید و از او پروا داشته باشید، این برای شما نیکوتر است اگر بدانید.
و آیه « أن تصوموا خیر لکم». (بقره/184) اینکه روزه بگیرید برای شما بهتر است.
ب: خیرات اقتصادی: خدای سبحان یکی از مصادیق بارز خیر را «مال و ثروت» خوانده است. البته مالی که از راه حلال و موازین شرعی به تصرف و تملک درآمده باشد. راغب اصفهانی با استناد به آیهی شریفه «إن ترک خیراً» (بقره/180) که در طی آن ارث از مصادیق خیر خواندهشده مینویسد: «خیرا: أی: مالا» و برخی از علما گفتهاند: وقتی به مال خیر گفته میشود که بسیار بوده و از راه پاک بهدست آمده باشد. (راغب، مادهی خیر، ص:301)
یکی دیگر از مصادیق بارز خیرات اقتصادی، انفاق کردن و صدقه دادن در راه خداست، خداوند متعال میفرماید: «و ما تنفقوا من خیر فإن الله به علیم» (بقره/273) هر مالی را که انفاق میکنید خداوند به آن آگاه است.
از دیگر مصادیق خیر اقتصادی پرداخت زکات و قرض دادن است، چنانکه خداوند متعال میفرماید: «و أقیموا الصلاة و آتو الزکاة و أقرضوا الله قرضا حسنا و ما تقدموا لأنفسکم من خیر تجدوه عند الله هو خیرا و أعظم اجرا». نماز را بر پادارید و زکات بدهید و به خاطر خدا به بندگان خدا قرض بدهید و (بدانید) آنچه از خیرات برای خودتان پیش میفرستید، آن را نزد خدا مییابید، این برای شما بهتر و اجرش بزرگتر است.
از دیگر مصادیق خیر اقتصادی، انفاق و تأدیه حقوق ارحام و خویشان و مسکینان و در راه ماندگان است و خداوند این عمل را برای کسانی که مشتاق لقای پروردگارند، بهتر و ارزندهتر میداند و آنان را به سعادت و رستگاری مژده میدهد. (روم/37)
3 ـ خیر در اخلاق
یکی دیگر از مهمترین مصادیق خیر، خیر اخلاقی است، اخلاق قرآنی مبتنی بر نگرش کلی قرآن دربارهی هستی است. همانگونه که در جهانبینی قرآنی مبدأ و مقصد هستی خداست، خیر مطلق هم در دست اوست، بر این اساس اخلاق موردنظر اسلام بر مبنای تقوای الهی شکل میگیرد؛ یعنی باتقوای الهی میتوان به خیر اخلاقی دستیافت؛ چنانکه خدای متعال میفرماید: «و لباس التقوی ذلک خیر» (اعراف/26) پوشش تقوا بهترین پوشش است. بنابراین هر فعل اخلاقی که بر مبنای تقوای الهی صورت پذیرفته باشد، خیر است. از جمله اخلاقهای که در قرآن از آنها بهعنوان خیر یادشده میتوان به امور زیر اشاره نمود:1 ـ صبر و پایداری در مشکلات 2 ـ صلح و مدارا 3 ـ امربهمعروف و نهی از منکر 4 ـ رعایت آداب اجتماعی و غیره …..
ازآنچه ذکر شد میتوان نتیجه گرفت که مفهوم خیر همانند مفهوم وجود از آشناترین مفاهیم، اما در حقیقت از پوشیدهترین مفاهیم است و دامنه آن بسیار گسترده است. نیز اینکه همهی موجودات خواهان خیر و کمال خویش هستند؛ اما انسان در تشخیص مصداق خیر، علاوه بر اینکه به هدایت عقل و خرد خویش نیازمند است، به هدایت تشریعی پیامبران علیهم السلام نیز نیاز دارد. این قرآن کریم است که زیباتر و کاملتر از همهی حکیمان و فیلسوفان و علمای اخلاق مصادیق خیر حقیقی را برای انسان تبیین نموده است.
جامعه و نیاز آن به امور خیریه
امور خیریه به امور و افعالی گفته میشود که در طی آن نفع و بهرهای به غیر میرسد و در ابواب فقهی موضوعاتی مانند: هبه، صدقه، نذر، وصیت و غیره از این دسته به شمار میرود.
فعالیت خیریه نیز همچون همه امور بشری دستخوش تغییرات اساسی شده است و در جامعه امروز نمیتوان با روشهای سنتی این کار را انجام داد. درگذشته و قدیم، عمل خیر محدود به اطرافیان و اشخاص نزدیک به فرد بود، لذا هر کس میدانست که نیازمند کیست؟ و به چه چیز نیاز دارد؟ و چه کسانی درصدد تأمین نیاز او هستند؟ حتی اولویتهای نیاز جامعه نیز مشخص بود؛ ضمن اینکه برآوردن نیاز کاری غیرتخصصی بود. ولی امروز انجام هیچکدام از این کارها از عهده یک نفر یا حتی یک نهاد خیریه یا افراد عادی برنمیآید، بلکه نیازمند زیرساختهای گوناگون است. زیرساختهای اطلاعرسانی، پژوهشی، نظارتی و… برای نمونه ما الان نمیدانیم که مردم جامعه ما بیشتر به چه نیاز دارند؟ و اصولاً معیار تقدم و تأخر این نیازها چیست؟ مردم کدام مناطق نیاز بیشتری دارند یا به موضوع خاص موردنظر ما نیاز بیشتری دارند؟ چه کسانی یا نهادهایی درصدد تأمین نیاز آنها هستند؟ آیا این کمکها کافی است یا بازهم باید انجام شود؟ نحوه کمکرسانی چگونه باید باشد؟ با نیروهای محلی چگونه میتوان همکاری کرد؟ وقتی که این سؤال را ریزتر کنیم، متوجه میشویم که بدون زیرساختهای لازم نمیتوانیم در جامعه امروز کنشهای خیرخواهانه را سازماندهی کرده و جهت دهیم. این امر اهمیت تأسیس موسسه خیریه و نیز نیاز مبرم جامعه به آن را بالا میبرد.
و نیز اینکه اغلب قشر نیازمند جامعه برای رفع نیاز خود ناچارند به مؤسسات خیریه مراجعه نمایند، لذا تأسیس موسسه مستلزم آگاهی کامل دستاندرکاران موسسه از آموزههای دینی و شرعی است، زیرا که مسئولان موسسه خیریه در حقیقت امین و مورد اعتماد افراد خیر هستند و لا محاله باید افرادی متدین و متعهد باشند.
در شرایط کنونی جامعه، توسعه کمی و کیفی مؤسسات خیریه به امری ضروری مبدل شده است، چراکه دولتها بهتنهایی نمیتوانند پاسخگوی نیازهای فزاینده کشور باشند، بلکه مؤسسات خیریه دراینبین بهمثابه بازویی توانا برای دولت و یار غمخواری برای اقشار آسیبپذیر بهحساب میآیند. این در حالی است که تحولات اقتصادی و اجتماعی در عرصههای مختلف، امور خیرخواهی و نیکوکاری را هم تحت تأثیر قرار داده و جهان بهسرعت به سمت تخصصی شدن پیش میرود.
بااینحال کوشش و تقاضا برای مشارکت در امور خیریه در جوامع مدرن زیاد شده است. و از مهمترین علل آن میتوان به شکل جدیدی از وابستگیهای اجتماعی اشاره نمود. نیز پر کردن اوقات فراغت از طریق کمک به دیگران ویژگی مهم در نظامهای اجتماعی جدید است، هرچند این نظامها به لحاظ اقتصادی پیشرفته شدهاند و افراد نیازمند در جوامعه خودشان کمتر شده است، ولی رغبت به انجام عمل خیر به کشورهای دیگر سرریز شده است. بنابراین افزایش همبستگیهای اجتماعی و کاهش تعلقات گروهی و فرقهای موجب شده که جایگاه انسانیت و درنتیجه درد و رنج و لذت او در اندیشه انسان مدرن ارتقا یافته و انگیزه برای کمک به او بیشتر شود. لذا رابطه مستقیمی میان توسعهیافتگی و میزان امر داوطلبانه و کمک به امور خیریه وجود دارد. هرچند این رابطه صد درصدی نیست و به عوامل فرهنگی نیز بستگی دارد، ولی شاخصهای جهانی برای سنجش میزان کمکهای خیریه و بخشندگی کشورها و رتبهبندی آنها وجود دارد که موسسه CAF متولی آن است و بر اساس این شاخصها کشورهای توسعهیافته در رتبههای بالای جدول قرار دارند. بنابراین اگر در جامعه خودمان دیدیم که افراد طبقات بالاتر رغبت کمتری به این امر از خودشان نشان میدهند، حتماً باید بپذیریم که یک جای کار اشکال دارد و باید به ترمیم آن اقدام کنیم.
از مهمترین امور خیریهای که در نه تنها در جامعه اسلامی رواج دارد، بلکه جوامع غیر اسلامی نیز از آن بهرهمند هستند، مسئله وقف است.
وقف، سابقه طولانی در فرهنگ ملل و تمدنهای تاریخ بشری دارد. تاریخچهی وقف به پیش از ظهور اسلام بازمیگردد. شواهد و قرائن نشان میدهد، که این عنوان پیش از اسلام بین پیروان همه ادیان در غرب و شرق متداول بوده و ادارهی معبدها، صومعهها و آتشکدهها، زندگی اسقفها، موبدان و کاهنان از منافع و درآمدهای موقوفات بوده است.
دکتر الکبیسی میگوید: حبس پیش از اسلام نیز معروف بوده گرچه به نام حبس یا وقف نامیده نمیشده است (الکبیسی، 1380، ص 37 و 38). ملتها باوجود اختلاف ادیان و معتقداتشان با انواعی از تصرفات مالی آشنا بودند که از حیث مفهوم، از حدود معنای وقف اسلامی دور نبود.
اوقاف ابراهیم خلیل (ع) که تا امروز نیز باقی است خود بهترین دلیل بر وجود وقف قبل از اسلام است (همان منبع، ص 168). همچنین، هنگام فتح شوش در بقعهی دانیال نبی، سندی بهدست آمده است که بهموجب آن گنجی برای پرداخت وامهای بدون ربح اختصاص یافته بود و خلیفه دستور داد که گنج بهدست آمده به بیتالمال منتقلشده، طبق دستور مندرج در سند عمل شود (ابوسعید، 1378، ص: 11)
لذا لازم است مفهوم وقف تبیین گردد و کمرنگ شدن این سنت حسنه در جامعه اسلامی آسیبشناسی شود.
مفهوم شناسی وقف
وقف سنت حسنه و نیکویی است که از دیرباز به اشکال گوناگون در تاریخ بشر وجود داشته است و اسلام نیز آن را در مسیری روشن، منطقی و هدفدار مورداستفاده قرار داده است.
وقف: مصدر ثلاثی مجرد است و در لغت به معنای حبس است. گفته میشود: وقفت الشی: حبسته.
وقف در اصطلاح شرعی
وقف در اصطلاح فقهی، نگهداشتن و حبس کردن عین مِلکی است بر ملک واقف آن؛ نه ملک خدا و مصرف کردن منفعت آن درراه خدا (دهخدا، 1382 واژه: وقف) و یا به معنی ایستادن و پایندگی و اصطلاحاً حبس کردن عین مِلک یا مالی است که منافع آن در امور عامالمنفعه مصرف شود که قاموس قرآن از آن به «حبس العین و نسبیل المنفعه» تعبیر کرده است. (فرشی، 1381 ش، 7/236)
در تعریف دیگر، وقف عبارت است از: انتقال مال منقول یا غیر منقول که مالک آن، تسلط قانونی بر آن را به انسانی امین منتقل میکند و آن فرد امین متصدی مدیریت و سوددهی آن مال میگردد تا بهدست استفادهکنندگان از آن مال ـ که مالک مشخص کرده است ـ برسد (مصری، 1985 م، ص:39 ـ 42)
علامه حلی میگوید: وقف آن است که اصل مال را نگهدارند و تا هست منافع آن را درراه خیر صرف کنند و میدانیم خیر، کار نیکی است که به سامان فرد و اجتماع کمک کند. (حلی، 1368 ش، ص 453) عدهای نیز این تعریف را منبعث از حدیثی میدانند که از نبی اکرم (ص) در جواهر الکلام نقلشده که فرمود: «حبس الاصل و سبل المنفعه»(فیض، 1373 ش، ص:35)
وقف ازجمله «عقود لازم» میباشد. بنابراین بعد از انعقاد وقف، واقف نمیتواند از آن برگردد و اختیار هرگونه تصرفی در عین موقوفه را از دست میدهد. بر این اساس، ماده ۶۱ قانون مدنی در عبارتی مفصل بیان میکند: «وقف بعد از وقوع آن به نحو صحت و حصول قبض لازم است و واقف نمیتواند از آن رجوع کند یا درآن تغییری بدهد یا از موقوف علیهم کسی را خارج کند یا کسی را داخل در موقوف علیهم نماید یا با آنها شریک کند یا اگر در ضمن عقد متولی معین نکرده بعدازآن متولی قرار دهد یا خود بهعنوان تولیت دخالت کند»(قانون مدنی، ماده:61)
از مجموع تعاریف فوق چنین استنباط میشود که، وقف، کلمهای عربی است که در لغت به معنای محدودیت و ممنوعیت به کارمیرود و در دین اسلام اصطلاحی است دال بر حفظ و نگهداری اموالی خاص جهت بهکارگیری منافع آن در کارهای انسان دوستانه و امور خیریه، بهشرط آنکه منافع، فقط در هدف یا اهداف تعیین شده برای آن مصرف شود. این تعریف ما را به یک ویژگی مهم در وقف که همانا استمرار و دوام باشد، رهنمون میکند و به دیگر سخن، وقف در مورد املاک و اموال ماندگاری بهکار میرود که بتوان درآمدها و عایداتی از آن بهدست آورد و در موارد مشخص مصرف نمود.
بنابراین زمین و ساختمان [که اموالی ماندگار هستند] بیشتر مورد وقف قرار میگیرند تا اشیای دیگر؛ هرچند در مورد کتاب، ابزار کشاورزی، احشام، سهام و اوراق بهادار و پول نقد نیز وقف وجود دارد.
بر این اساس میتوان گفت که، نهاد وقف دارای سه خصوصیت ممتاز و عمده است:
1 ـ مال موقوف باید از نقلوانتقال و تلف مصون بماند و از شمار دارایی مالک خارج گردد؛ یعنی حبس شود. این حبس باید همیشگی باشد تا گذشت زمان نتواند آنچه را واقف ساخته است درهم بریزد.
2 ـ باید آنچه حبس شده در مسیر حرکتخود بهسوی هدفهای وقف نهادینه شود؛ دارایی وقف اصالتیابد و تبدیل به «سازمانی حقوقی» گردد. زیرا ملک نمیتواند بیمالک بماند، مگر اینکه خود، نهادی مستقل باشد.
3 ـ آنچه حبس شده باید درراه خیر و خدمت به دیگران مصرف شود و وسیله ارضای خودخواهی و سودجویی قرار نگیرد. زیرا بر مبنای اندیشه غیرخواهی تأسیس شده است.
مشروعیت وقف در اسلام
وقف در تمامی مذاهب اسلامی جایز است، و در متون فقهی تمامی مذاهب اسلامی ابواب مستقلی در رابطه با احکام وقف و چگونگی انعقاد وقف، وجود دارد. برخی از فقها وقف را فقط بر مساجد جایز دانستهاند که تقریباً رأی متروکی است.
خداوند متعال در سوره مبارکه آلعمران میفرماید:«شما هرگز به نیکویی نمیرسید مگر آنگاهکه انفاق کنید ازآنچه دوست میدارید، و آنچه نفاق میکنید، پس بهیقین خداوند بر آن داناست». (آلعمران/91) در این آیه مبارکه خداوند متعال مؤمنان را به انفاق تشویق میکند و بدون تردید وقف نیز نوعی انفاق است و درنتیجه مورد ترغیب و تشویق شارع قرار میگیرد.
در احادیث زیادی حضرت رسول اکرم (ص) به وقف ترغیب نمودهاند و در دین مبین اسلام افتخار اولین واقف آن متعلق به حضرت رسول اکرم (ص) با وقف بساتین سبعه میباشد.
اهداف وقف
وقف به لحاظ مصالح عمومی از دیرباز موارد استفادهی متنوع و گوناگونی داشته و رایجترین موارد مصرف آن عبارتند از:
1 ـ تعلیم و تعلم رایگان: احداث و تأسیس مدارس و تهیه امکانات تحصیل برای جویندگان علم و دانش.
2 ـ زاویهها: مراکزی بودهاند که برای تحصیل علم، عبادت و خدمت رایگان به وجود آمده و مانند سفرههای رنگین بهصورت رایگان در اختیار عموم مردم قرار داشتهاند.
3 ـ تهیه آب و آبیاری اراضی کشاورزی و مانند آن.
4 ـ تأسیس کاروانسراها در مسیر کاروانها و قافلهها.
5 ـ و مواردی از قبیل معالجه و درمان بیماران، کمک به زائران بیتالله الحرام و مسافران، همدردی با فقرا و مستمندان.
جایگاه و اهمیت فرهنگ وقف در جامعه اسلامی
یکی از آموزشهای باقی مانده از میراث گذشته که هنوز در بین جوامع اسلامی رایج میباشد، موضوع «وقف» است. بخش مهمی از وقف آموزشی بوده و بنیادی در جهت حفظ و نگهداری میراث علمی و توسعه و حمایت از بقای آن است. بدون تردید اگر به مقوله وقف، بهطور همهجانبه نگریسته شود و اهمیت این سنت نبوی آشکار شود، سهم عمدهای در تحول ساختار فرهنگی و توسعه علمی و اقتصادی کشور ایفا خواهد کرد. نظام کاربردی وقف در شئون مختلف اجتماعی از گستردگی و تنوعی برخوردار است که حتی بیان فهرست ریز آن در یک مقاله نمیگنجد.
وقف، زمینهساز و بسترساز تحقق اهداف دین و مقاصد شریعت است. اگر دین را برنامهای برای ارتقای ابعاد انسانی آدمی و تأسیس جامعهای مطلوب بدانیم، وقف، پارهای از آن برنامه برای نیل به آن اهداف است. وقف از یک طرف وسیلهای بسیار خوب برای ایجاد انس، الفت و همبستگی بین مسلمانان است و از طرف دیگر وسیلهای برای تألیف قلوب مردم غیر مسلمان میباشد. وقف جامعه را از آلودگیها و ناخالصیها پاک میکند و راه را برای تزکیه آن هموار میسازد. از طرف دیگر، سنت پسندیده وقف، مصداقهای مؤثر کارآفرینی یا کارگشایی اجتماعی هستند. کنشهای خیرین نیکوکار در تأسیس و بهرهبرداری از مدارس آموزشی در مناطق محروم، تأسیس و راهاندازی بیمارستانهای خیریه از طریق موقوفات، مراکز نگهداری ایتام و حمایتهای مادی و معنوی از نیازمندان در راستای قرب الهی مصداقهای بارزی از فعالیتهای خیرخواهانه و نوآورانه در کشورهای اسلامی ازجمله ایران اسلامی هستند که سنت حسنهی وقف دائمی دارایی و اموال شخصی، در گسترش این نوع برنامههای توسعه انسانی بسیار مؤثر واقعشده است.
تأثیر وقف در پژوهش و در نتیجه در گسترش دانش و علومی که موجب شکوفایی تمدن عظیم اسلامی در قرون مختلف شد و دیگر آثار و برکات این سنت پایدار، تجربه کارساز و مفیدی است که باید برای مسئولان و دستاندرکاران برنامهریزی توسعه کشور که احیای تمدن اسلامی، پیشرفت و آبادانی و تشکیل مدینه فاضله اسلامی را وجههی همت خود قرار دادهاند، موردتوجه ویژه قرار گیرد. زیرا؛ ساختار و کارکردهای نهاد وقف بر ساختار و کارکردهای نهادهای دیگر، چون؛ نهادهای علمی، پژوهشی، آموزشی، درمانی، اقتصادی و فرهنگی تأثیر مستقیم دارد. وجود هزاران مدرسه، مسجد، درمانگاه، بیمارستان، حسینیه، کتابخانه، کاروانسرا، رباط، حمام، قنات، آبانبار، پل و… بهترین گواه و شاهد آن است.
نگاهی گذرا به دیروز و امروز فرهنگها و تمدن بشری کافی است تا ما را با آثار و برکات مادی و معنوی وقف در گستره کشورهای اسلامی و غیر اسلامی آشنا کند. این حقیقت نشانهی فطری بودن وقف و ریشه داشتن فرهنگ نوعدوستی در نهاد آدمی است. شاهد عینی آن رشد روزافزون بنیادهای خیریه در کشورهای غیر مسلمان است.
وقف نهادی است که از طریق آن میتوان بخش قابلتوجهی از مشکلات و تنگناهای جامعه را شناخت و اموال و داراییهای افراد نیکوکار را داوطلبانه در جهت رفع آنها بهکار بست. این نهاد باوجود برخورداری از قدمت زیاد، آنطور که شایسته است فراگیر نشده و نقش آن در ابعاد گوناگون تا حدودی پنهان و پوشیده مانده است.
به جرأت میتوان گفت، وقف یکی از برترین و بادوامترین مظاهر احسان و نیکوکاری به مردم و خدمت به همنوعان و کمک به مصالح جامعه و تنظیم امور فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی است. رشد و شکوفایی در عرصههای مختلف یک جامعه مستلزم وجود عاملی قوی برای انسجام و انگیزش است. در پارهای از جوامع عامل ملیت، قومیت و یا نژاد، چنین نقشی را بر عهده داشتهاند لیکن این عوامل در جامعه دینی نمیتواند نقش پررنگ و مؤثری را ایفا کنند.
پدیده وقف دارای حیطه گستردهای از فعالیت و اقدام میباشد، تا جایی که اگر بهدرستی هدایت شود، به بسیاری از نیازها پاسخ میدهد و هیچگاه جامعه انسانی با کمبودهای اقتصادی، اجتماعی، آموزشی و فرهنگی روبرو نخواهد شد. اما مهم این است که هم نیازها بر اساس اولویت در سطح افکار عمومی معرفی شود و هم ضرورت آن عینی و متناسب با عواطف و درک و توجه واقفان لحاظ گردد.
مطالعات و شواهد نشان میدهد سنت حسنه وقف و سایر فعالیتهای خیرخواهانه در کشورهای اسلامی تابعی است از متغیرهای مختلف که درمجموع میتوان عوامل مذهبی، از قبیل؛ تقوا و ایمان قوی، عوامل فردی، از قبیل؛ شخصیت مهربان، روحیه سخاوت گری و پایگاه شغلی، سطح درآمد، میزان تحصیلات و شعور اجتماعی و سایر مؤلفهها را از تعیینکننده اقدامات خیریه از قبیل وقف دانست که آثار و نتایج این عمل خداپسندانه به طرحها و برنامههای توسعهای منجر میگردد و بخش قابلتوجهی از اقشار نیازمند و بیبضاعت میتوانند از این فرصتها و خدمات اجتماعی بهرهمند شوند.
در جوامع دینی و اسلامی عامل متغیر اصلی برای ایجاد انگیزش «توسعه ارزشهای دینی و مذهبی» است. در این راستا اصل مقدس وقف میتواند درصحنه اقتصاد نقش برجستهای را عهدهدار شود. اصل مقدس وقف در شرایط فعلی جامعه، در حالت خرد و فردی موردتوجه قرار میگیرد. لیکن این وضعیت میتواند از طریق مطالعه و برنامه ریزیهای دقیق و جامع به مفهومی وسیع و مؤثرتر تبدیل شود.
بنابراین میتوان گفت که نهاد غیر انتفاعی وقف، نقش قابلتوجهی در پیشبرد جوامع اسلامی همچنین در کمک به دولت برای تهیه خدمات اساسی آنطور که هست ایفا کرده است. این نهاد از بخشهای مذهبی، تربیتی و بهداشتی حمایت کرده و زیر بناهای اساسی را تدارک دیده و در راستای تأمین شغل، بالا بردن فعالیتهای تجاری، تهیه غذا برای گرسنگان، پناه دادن به مستمندان و نیازمندان و حمایت از بخشهای کشاورزی و صنعتی موفق بوده است که درنتیجه موجب کاهش هزینهها برای دولت شده است.
وقف آسیبها و موانع
با توجه به شواهد، هنوز فرهنگ وقف آنطور که درخور و شایسته نظام جمهوری اسلامی است نهادینه نشده و هنوز با ایده آلهای لازم دراینباره فاصله زیاد داریم و بدان دست نیافتهایم. اما اینطور هم نیست که هیچ کاری در این راستا صورت نگرفته باشد.
آنچه مسلم است این است که وقف یک نهاد اسلامی برجسته بوده است که نقشی مهم و بزرگ را در حمایت از تمدن اسلامی در طول تاریخ داشته است.
این در حالی است که در وضعیت کنونی، وقف در کشورهای اسلامی آنطور که باید کارآمد نبوده است و از نقاط ضعف متعددی رنج میبرد و نیاز به کارآمد کردن نقش وقف در دوران کنونی بیش از پیش احساس میشود؛ چراکه فقر و عقبماندگی در جهان اسلام رو به افزایش است که یکی از راه حلهای این تهدیدها، توجه و اهمیت دهی به فرهنگ وقف و توسعه و ترویج آن است.
بنابراین، بنا بهدلایلیچند، امر خداپسندانه وقف و عرضه آن در جامعه طی سالهای اخیر، دچار آسیبهایی شده است.
در این قسمت به چند مورد از عوامل آسیبها و آفات و موانعی که موجب کم توجهی به وقف و یا فراموشی آن در جامعه شدهاند، اشاره میگردد.
1 ـ عمل نکردن به نیت واقف
ازنظر فقهی مال وقف در دست ناظر، امانت است و او باید از آن محافظت کرده، به شیوهها و روشهای مناسبی که واقف سفارش کرده، به کار گیرد تا هدف موردنظر تأمین شود. کتابهای فقهی سرشار از مطالبی است که واجبات ناظر را مشخص میکند و البته همه آنها در راستای حفظ اصل وقف و عمل به نیت واقف است.
یکی از عواملی که پس از انقلاب اسلامی موجب کاهش انگیزه برای وقف کردن شده عمل نکردن به نیت واقف است. دکتر شهیدی میگوید: بکوشید درآمدهای رقبه عیناً به مصرفی برسد که واقف تعیین کرده است، مگر آنکه چنان مصرفی حقیقتاً متعذر باشد. یعنی نتوان انجام داد. بدین نیندیشید که ممکن است انجام آن ازلحاظ منطق امروزی سودی نداشته باشد. اگر مورد مصرف وقف را به هم بزنیم واقفهایی که میخواهند موقوفهی آنها پایدار باشد، دیگر به این کار رغبت نخواهند کرد، چراکه احتمال میدهند با موقوفه آنها هم، نظیر همین کار را بکنند.
2 ـ موقوفه خواری
یکی از آسیبهای اصلی مسئله کاهش وقف، موقوفه خواری است. درگذشته دو نوع موقوفه خواری وجود داشته که هر یک بهنوعی موجب رکود و سقوط موقوفات در طول ادوار مختلف تاریخی شدهاند.
اولین نوع موقوفه خواری، دخل و تصرف و تملک نابجا و غیر مشروع درآمد موقوفات و مصرف آن در جهات و مواردی که با نیات و اهداف واقفان منطبق نبوده، میباشد. تصرفاتی اینچنینی و حیفومیلهای خودسرانه و خودخواهانهای که در مورد موقوفات انجامشده، مایه دلسردی انسانهای خیراندیش و واقفان نیکاندیش شده است.
دومین و مهمترین گونه موقوفه خواری، غصب و تملک اصل موقوفه است که در طول تاریخ بهوفور اتفاق افتاده است. از پادشاهان و حکام گرفته تا انسانهای ذینفع و طبقات مختلف جامعه در فرصتهای مختلف همچون گرگهایی گرسنه به جان موقوفات افتادند، بردند و خوردند و خورانیدند و اسناد و آثار بسیاری از املاک و رقبات وقفی را ناپدید کردند. در حال حاضر مسئله موقوفه خواری بهعنوان یکی از مفاسد اقتصادی است که به آسیبشناسی دقیق نیاز دارد. که متأسفانه تاکنون بهطور جدی آسیبشناسی نشده و نقش رسانهها برای تحقق این مهم ضروری است.
سوءاستفاده افراد سودجو و منفعتطلب در ادوار مختلف باعث شده تا حقوحقوق موقوفات به درستی پرداختنشده و از این بابت زیانها و خسارتهایی به منابع مالی و اعتقادی و موارد اقتصادی موقوفات وارد گردیده است.
3 ـ مسائل اقتصادی و اعتقادی مردم
بدون تردید سطح اقتصادی دولتها و میزان دارایی مردم درافزایش و کاهش وقف تأثیر زیادی دارند. حکومتهایی که در آنها آشوب، هرجومرج و نابسامانی اقتصادی وجود دارد، طبیعتاً بر وضع اقتصاد و میزان دارایی مردم نیز تأثیرگذار است. اقتصاد از دو جهت، با وقف ارتباط دارد: نخست اینکه در عدم وجود تأمین اجتماعی، توش و توانی برای وقفهای آنچنانی نیست و کسی که از عهده هزینههای زندگی خود برنیاید، حتی اگر بخواهد، قادر به حضور در این عرصه نیست. بنابراین هر جا و هر زمان که اقتصاد عمومی حکومتی رونق داشته باشد، مردم توان بیشتری برای وقف اموال خود دارند. اقتصاد از راه دیگری نیز بر وقف اثر میگذارد و آن، تأثیر در انگیزههاست. به سخن دیگر، افزون بر آنکه توانمندی مردم برای وقف، وابسته به رونق اقتصادی است، انگیزهمندی آنان نیز زیر نفوذ همین عامل است. مسئله اعتقادی نیز از عمده دلایل برای وقف هست چراکه وقف برای مقاصد و نیّتهای مختلف اعتقادی و مذهبی انجام میگیرد و چنانچه فردی اعتقادی به امور مذهبی و دینی نداشته باشد، این امر برای وی بیمعنی خواهد بود.
4 ـ عدم اطلاعرسانی صحیح
عدم اطلاعرسانی صحیح را میتوان در موارد ذیل برشمرد:
ناشناخته بودن وقف
شناختهشده نبودن مأموریتها و اهداف و عملکرد موقوفات و وقف در نزد افکار عمومی یکی از آسیبهای جدّی وقف است. چنانچه از اهداف و مأموریتهای اصلی وقف در مقدمه بحث شد، وقف برای تأمین عدالت اجتماعی است و خیلی از واقفان نیکاندیش نیتهای بسیار خوب برای این منظورها دارند برای تأمین آموزش، بهداشت، رفاه و مواردی ازایندست بوده است لذا باید این امر مهم و این مأموریت خطیر توسط متولیان امر به اطلاع عموم برسد چراکه در اثر سهلانگاری در این خصوص خیلی از مردم به دلیل عدم اطلاعرسانی، دید منفی به متولیان، موقوفات و وقف دارند. الحمدلله سیاستهای خبری و اطلاعرسانی سازمان اوقاف بهتناوب در سالهای گذشته دچار تغییر و تحولات بسیاری بوده و اطلاعرسانی مطلوبی صورت میگیرد.
عدم بیان احکام وقف
علیرغم اینکه بعد مذهبی و شرعی وقف با توجه به نیات موقوفات نسبت به سایر ابعاد آن وسعت و دامنهی بیشتری دارد، در طول سالیان گذشته متأسفانه آنگونه که بایدوشاید احکام شرعی وقف و آثار و برکات و ابعاد مختلف آنکه در شرع مقدس به آن تأکید شده، مورد پردازش و تبلیغ قرار نگرفته و اغلب مردم با مسائل شرعی وقف که عمدهی بعد وقف را شامل میشود، آشنایی کافی ندارند و برای تبیین و توجیه شرعی مردم، لازم است جلسات توجیهی مستمر و آموزشهای لازم با ائمه جمعه و جماعت سراسر کشور در این زمینه داده شود تا نسبت به اطلاعرسانی و تبیین موضوع در نزد افکار عمومی اقدام گردد.
نبود بانک اطلاعاتی برای اطلاعرسانی به مردم
در این عصر کامل ارتباطی متأسفانه سازمان اوقاف که متولی اصلی موقوفات و وقفها است، اقدامی برای ایجاد یک بانک اطلاعاتی که دارای پوشش همگانی باشد و بتواند به مردم اطلاعرسانی نماید نداشته است و این از عمدهترین دلایل و آسیبهای موقوفه است که به مردم از نحوه عملکرد و مأموریت وقف و موقوفه اطلاعرسانی کافی نشده است. لذا سازمان اوقاف بهعنوان متولی امر موقوفات و وقف بهشدت نیازمند چندین بانک اطلاعاتی مهم و اساسی است. بانک موقوفات و وقف از هر حیث در این برهه زمانی جایگاهش مشخص است.
5 ـ عوامل طبیعی (مثل سیل، آتشسوزی، جنگ و غارتها و زلزله و…)
عوامل طبیعی مثل سیل و زلزله در از بین بردن موقوفات نقش دارد، در مسیر سیل و رودخانهها قرار گرفتن برخی موقوفات و از بین رفتن برخی دیگر از موقوفات در اثر زلزله باعث حذف تدریجی موقوفات گردیده است و عوامل دیگری مثل جنگها و غارتها و آتشسوزی عواملی هستند که باعث از بین رفتن وقف نامهها و مدارک مربوط به موقوفات گردیده و این امر سبب حذف آنها و سوءاستفاده افراد فرصتطلب و سودجو گردیده است.
6 ـ بیمبالاتی حکومتها و ضعف در امور اعتقادی مردم
بیمبالاتی حکومتها و ضعف در امور اعتقادی مردم یکی دیگر از علل است چراکه وقف باایمان راسخ به خدا و آخرت، ارتباط تنگاتنگی دارد و مردمی که به جهان آخرت ایمان نداشته باشند، مشکل است به واگذاری اموال به دیگران و نیازمندان بدون هیچ چشمداشتی تن بدهند. بهویژه دیگران و نیازمندانی که به چشم خود نمیبینند تا براثر تحریک احساسات و سرریز عواطف، به کمک آنان بشتابند؛ زیرا سود و فایده وقف، بیشتر برای آیندگان است که هنوز نیامدهاند و چشم واقف آنان را ندیده و درک نکرده است و هیچ تصوری از آنان ندارد. اما آنان که در ورای این جهان مادی، به جهانی دیگر نیز عقیده دارند، میکوشند آخرت را نیز برای خود آباد کنند و صدقات جاریه داشته باشند. بیشک، جامعهای که از ایمان تهی است، از وقف و انفاق هم در آن خبر چندانی نیست. وقف از بارزترین مصادیق باقیاتصالحات است؛ زیرا سالها و قرنها پس از واقف باقی میماند و برای او ثواب و خیر بر جای میگذارد.
کمتوجهی مردم و فقدان پویایی حکومتها یکی از دلایل مهم کاهش و رکود موقوفات در تاریخ موقوفات میباشد که فقدان پویایی و زندهدلی جامعه و کمتوجهی به اخلاق و نوعدوستی باعث رکود ویا کاهش وقف در آن حکومت میشود. در همهی ادوار تاریخی و در همهی جوامع انسانی، از گذشته تا به امروز، همواره شعار نوعدوستی، انسانگرایی و اخلاقمداری وجود داشته است؛ اما این فضایل بزرگ اخلاقی، باید به منصه ظهور برسد وگرنه چیزی جز شعار و ریاکاری باقی نمیماند. نشانهها به ما میگویند کدام ملت و دولت، بهحق اخلاقی و فضیلتگرا بودند و کدام نظام و مردم جز شعار و تظاهر هیچ نداشتند.
7 ـ تبلیغات غلط و عدم اطلاع مردم از این موضوع
یکی دیگر از دلایل کاهش میزان موقوفات قوانین دستوپا گیر آن است که از این موضوع شاید عموم مردم اطلاعی ندارند. سازمان اوقاف و امور خیریه بهعنوان متولی و امین موقوفات با توجه به متون وقف نامهها و نیتهای واقفان نیکاندیش عمل مینماید و در کل میتوان گفت مبنای عمل و برنامههای سازمان اوقاف، نیت واقفان است و قوانین و مقررات مصوب شده برای موقوفات با توجه به متون وقف نامهها تصویب و اجرا میشود لذا مثلاً وقتی گفته میشود موقوفه را نمیتوان فروخت با توجه به متن وقف نامه است که کلمه « لا یباع» و «لا یرهن» آورده شده است و متن قانون نیز برگرفته از این متون میباشد و این موضوع با توجه به عدم اطلاع کافی عموم مردم از این قوانین باعث تبلیغات سوء بر موقوفات میشود که در ادامه این مقاله بر این موضوع نیز با اطلاعرسانی نمودن، بیان احکام وقف و شفافسازی قوانین برای مردم راهکار بیانشده است.
نتیجه و ارائه راهکارهای مفید برای ترویج وقف در جامعه
وقف در حل بسیاری از مشکلات جامعه میتواند نقش مهم و کارسازی را ایفا نماید، از همین رو باید به سمت و سویی کشیده شود که نیازهای واقعی و اساسی جامعه را حل کند.
پرواضح است که فعلیت یافتن تواناییهای وقف در افزایش سرمایه انسانی، سرمایه اجتماعی، تعدیل نابرابریهای درآمدی، کاهش فقر در جامعه و سایر آثار مثبت آن به گسترش «فرهنگ وقف در جامعه» و طراحی شیوهها و روشهای جدید برای جذب اعضای جامعه در راستای تحقق این سنت نیکو میباشد. لازم است زمینههای جدیدی که موردنیاز جامعه میباشد، ازجمله وقف بر پژوهش و تولید علم و فناوری و وقف بر امور اجتماعی مانند ازدواج و غیره طراحی و بر واقفان عرضه شود.
بهعلاوه استفاده از روشهای نو در وقف مانند؛ ایجاد «بانک وقف» و «وقف سهام» شرکتهای اقتصادی، موجب میشود که غالب افراد جامعه احساس کنند که میتوانند در این مسیر ارزشمند حرکت نمایند. در این صورت است که وقف از حصار تنگ ثروتمندان خارجشده و بهعنوان یک فرهنگ در جامعه ظهور خواهد کرد و درنتیجه آثار و خیرات آن نیز به نحو بارزتری در جامعه تحقق خواهند یافت.
بر این اساس، جهت شکوفایی وقف و گسترش فرهنگ وقف در جامعه تنها یک نهاد یا ارگان مسئول نیست، بلکه؛ همه دستگاههای تبلیغی و اجرایی کشور موظفند تا در جهت اعتلای فرهنگ وقف در جامعه با یکدیگر همکاری نمایند و زمینههای شکوفایی آن را فراهم آورند.
سازمان اوقاف و امور خیریه، مبلغان دینی، ائمه جمعه و جماعات، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، سازمان تبلیغات اسلامی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، وزارت فرهنگ و آموزش عالی، وزارت آموزشوپرورش، سازمان صداوسیما، وزارت کشور و مجلس شورای اسلامی ازجمله نهادها و وزارتخانههایی هستند که میتوانند در چگونگی ترویج و اشاعه فرهنگ وقف در جامعه، نقش اساسی ایفا کنند.
در ذیل به چندین روش جهت ترویج فرهنگ وقف در جامعه اشاره میشود:
1 ـ تشویق قانونی: هرچند عمل وقف عملی شخصی و اختصاصی بهحساب میآید ولی تشویق افراد به این امر و تفهیم نمودن مزایای اجتماعی و اقتصادی نهفته در آن میتواند در گسترش و اشاعه این عمل خداپسندانه مؤثر باشد. بنابراین، امر تبلیغ و آموزش احکام و آثار وقف باید موردتوجه خاص قرار گیرد و باید به دنبال راههای مؤثر و کار ساز برای تعیین جایگاه وقف در اجتماع و پرورش انسانهای علاقهمند به وقف بود.
در جمهوری اسلامی بهمنظور کمک به موقوفات و تشویق افراد خیّر به امر وقف و امور خیر، قوانین مختلف دیگری نیز در جهت کمک به موقوفات به تصویب رسیده است که استفاده از این قوانین نیز میتواند کمک زیادی به موقوفات نمایدو نظر افراد علاقهمند و مؤمن را به موضوع وقف جلب کند. در اینجا به برخی از این موارد قانونی بهاختصار اشاره میگردد:
الف) بهموجب بند 3 ماده 2 قانون مالیاتهای مستقیم مصوب سال 1371، موقوفات عام از پرداخت مالیات معاف شدهاند.
ب) بهموجب تبصره ذیل ماده 9 قانون تشکیلات و اختیارات سازمان اوقاف و امور خیریه مصوب 1363، موقوفات عام، بقاع متبرکه، اماکن مذهبی اسلامی، مدارس علوم دینی و مؤسسات و بنیادهای خیریه از پرداخت مخارج و هزینههای داوری در محاکم قضایی و هزینههای مربوط به ثبت، تفکیک و افراز املاک موقوفه و هزینههای مربوط به اجرای احکام معاف شدهاند.
ج) بهموجب تبصره 3 ماده 26 قانون نوسازی و عمران شهری، موقوفات عام از پرداخت عوارض نوسازی شهرداریها نیز معاف شدهاند. اعطای این امتیازات به املاک وقفی مسلماً در جهت تشویق افراد نیکوکار مؤثر خواهد بود و توصیه میگردد که در کلیه کشورهای اسلامی بهمنظور ترغیب افراد نیکوکار، این قبیل امتیازات برای موقوفات در نظر گرفته شود (امینیان، 1388، ص: 159-165)
2 ـ هر عمل خیری که بهقصد و نیت رضایت الهی صورت پذیرد محترم شمرده میشود ولی جهت بخشیدن و تعریف دقیق از چگونگی و نحوه ارائه عمل خیر میتواند در افزایش آثار مثبت و نتایج حاصله از آن تأثیر بسزایی داشته باشد.
3 ـ قالب و چارچوب کنونی وقف نیازمند بازنگری اساسی است. منحصر کردن عمل وقف به برخی امور خاص از شعاع تأثیر و فواید مورد انتظار آن خواهد کاست. زمینههای فراوانی را میتوان یافت که وقف میتواند در آنها وارد گردد و یا با آنها مرتبط شود. یکی از عوامل کم سویی و کم فروغی پدیدههای اجتماعی محدودیت حوزه عمل و منحصر بودن به عناصر و عوامل محدود است.
4 ـ وقف مربوط به طبقهای خاص و یا مقطع سنی خاص نیست. باید زمینهای ایجاد کرد تا برخلاف فضای حاکم فعلی، تمامی طبقات و اقشار مردم و در هر گروه سنی امکان و استعداد انجام این عمل خداپسندانه را داشته باشند.
5 ـ ارج نهادن به مقام و منزلت اشخاص پیشقدم در امر وقف از اهم واجبات و از وظایف مهم سازمانهای مرتبط با امر وقف است. اگر اشخاص وقف کننده بهواسطه عمل نیکشان به نحوی مناسب و شایسته مورد اکرام و تقدیر قرار گیرند، انگیزه و اشتیاق مبادرت به این عمل در نزد افراد دیگر نیز تقویت خواهد شد و در گسترش این سنت خداپسندانه مؤثر خواهد بود.
6 ـ هموار کردن موانع موجود در امر وقف، مرتفع نمودن مشکلات قانونی و حقوقی دراینارتباط و آسان کردن شرایط و تشریفات رسمی مرتبط با موقوفات، از عوامل مؤثر در بسط و رواج سنت وقف در جامعه ارزیابی میشوند.
7 ـ یکی از دلایل کم بودن استقبال مردم از اوقاف و وقف کردن، عدم آگاهی مردم نسبت به جایگاه وقف در اسلام و جایگاه اوقاف در جامعه است. مردم با مسائل و موارد مصرف اوقاف آشنایی ندارند. سازمان اوقاف و امور خیریه باید با انتشار کتاب یا مجله و یا از طریق مبلغان دینی، جایگاه و اهمیت وقف را در جامعه مشخص کند تا زمینة گرایش مردم به وقف فراهم آید.
8 ـ متأسفانه در کشور ما درباره وقف کمتر تحقیق و مطالعه صورت گرفته است. انجام تحقیق و مطالعه دربارهی اوقاف، به گسترش فرهنگ وقف در جامعه کمک میکند. تشویق اهلقلم به نوشتن کتاب و مقالات علمی و پژوهشی با موضوع وقف یکی از این راهحلها است.
9 ـ معرفی واقفان گذشته و حال در قالب یک کتاب یا مجله یا مطبوعات به خاطر این که انگیزه وقف کردن در مردم پدید آید و بدانند که انجام کارهای خیر توسط آنها موردتقدیر جامعه و مسئولان است.
10 ـ درج مطالبی در خصوص فرهنگ وقف در کتابهای درسی، چاپ کتب و مقالات در مطبوعات و از همه مهمتر گنجانیدن این فرهنگ بهطور ظریف و لطیف در برنامههای رسانه ملی و… از سوی ادارات اوقاف سراسر کشور. همچنین راهنمائی کردن افراد خیر و نیکوکاری را که برای وقف اموال خویش و تنظیم وقف نامه به آنها مراجعه مینمایند که یکی از اهداف و مصارف خیری را که در وقف نامه خود میگنجانند، کمک به امر تحقیق و پژوهش باشد.
در نهایت میتوان گفت که، توجه به وقف از جهتی که در این نوشتار آمده است میتواند امری کارساز، معیاری مناسب و تحلیلی بدیع نسبت به فهم ما از نقش وقف باشد و همچنین وضعیت فعلی وقف در جوامع اسلامی و کشورمان به ما ارائه کند بهطوری که در برنامهریزیهای آتی و سیاست گذاری کلان این عرصه مفید و مثمر ثمر باشد.
این نوشتار به شیوه توصیفی تحلیلی با بیان ایده و راهحل نگاشته شده است و از مهمترین نتایج آن میتوان به امور زیر اشاره نمود:
1 ـ احسان و نیکوکاری امری ذاتی است که در سرشت هر انسان و حتی حیوانات به ارمغان گذاشتهشده است.
2 ـ خداوند متعال برای تعالی و شکوفایی اخلاق و سرشت نیکوکاری در مسلمانان به تشویق و ترغیب به انجام آن پرداخته است و مژدههای بسیار بزرگی به نیکوکاران وعده داده است.
3 ـ یکی از مهمترین امور خیریهای که در اسلام بدان تشویق شده است، وقف و حبس مال برای استفاده عموم نیازمندان و مستمندان است، وقف سنت بسیار نیکویی است که بنیانگذار آن در دین مبین اسلام، شخص شخیص حضرت رسول اکرم (ص) میباشد.
4 ـ امروزه سنت حسنه وقف دچار آسیبهای متعددی شده است که لازم است مسلمانان دستبهدست هم داده و برای حل این معضل بزرگ که گریبان گیر وقفشده و باعث کاهش رونق آن گردیده، تلاش نمایند.
5 ـ از مهمترین آسیبهای که سنت نیکوی وقف به آن دچار شده، عدم اطلاع مردم از احکام و موازین شرعی آن و نیز آثار پیامدهای مفید آن در جامه اسلامی است.
فهرست منابع
قرآن کریم
- ابنسینا، (1364) نجات، دانشگاه تهران، ئانش پژوه.
- ابوسعید، احمد بن سلمان، (1387) مقدمهای بر فرهنگ وقف، تهران، اداره کل حج و اوقاف.
- اصفهانی، حسین ابن احمد، (1416 هـ) مفردات غریب القرآن، دمشق، دار بن کثیر
- امینیان مدرس، محمد، (1381) وقف از دیدگاه حقوق و قوانین، آستان قدس رضوی، تهران، انتشارات سمت.
- انطوان، انطوان الیاس، (بی تا) فرهنگ نوین، اهتمام: سید مصطفی طباطبایی، ناشر: مؤلف.
- جوهری، اسماعیل بن حماد، (1407 هـ) الصحاح، لبنان، دارالعلم للملایین.
- حلی، ابوالقاسم، (1368) تبصرة المتعلمین، تهران، انتشارات فقیه.
- دهخدا، علیاکبر، (1382) لغتنامه دهخدا، تهران، انتشارات امیرکبیر.
- فرشی، سید علیاکبر، (1381) قاموس قرآن، تهران، انتشارات دارالکتاب الاسلامیه.
- فیض، علیرضا، (1373) وقف و انگیزههای آن، فصلنامه وقف میراث جاویدان، سال اول، ش:4
- الکبیسی، محمد، (1380) احکام وقف در شریعت اسلام، ترجمه: صادق گلدر، تهران، سازمان حج و اوقاف.
- مصری، حسن، (1985 م) فکرة الترست و عقد الاستثمار المشترک فی القیم المنقولة، ناشر: مؤلف.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.