امور خیریه و سرمایه اجتماعی
ساناز میرزایی
دکتری جامعه شناسی دانشگاه علامه طباطبایی
sanaz.mirzaie@yahoo.com
چکیده:
پیدایش فردگرایی توام با تحولات تاریخی که به استقرار مدرنیته و صنعتی شدن جوامع انجامید، نفعطلبیهای خودخواهانه و فردگرا، کاهش تعهدات شهروندی و مسئولیت اجتماعی را در پی داشت. نگرانی از این مسایل باعث توجه مجدد به مساله عمل جمعی در حوزه عمومی و رفتارها و گرایشهای مقوم آن از جمله رفتارهای داوطلبانه و امور خیریه شده است. سرمایه اجتماعی به عنوان منبعی جهت تسهیل کنش جمعی تلقی میگردد و این منبع دو بعد دارد که عبارتاند از ذهنی – شناختی و رفتاری – مشارکتی.
در این مقاله با رویکرد توصیفی و با روش کتابخانهای و اسنادی، رابطه میان سرمایه اجتماعی و فعالیتهای خیریه را مطالعه کردیم. اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و نیز تعهد و تعلق اجتماعی به عنوان مهمترین مؤلفههای سرمایهی اجتماعی مورد توجه قرارگرفتندبه این منظور پس از بررسی مفهوم سرمایه اجتماعی و ابعاد مختلف آن، به مطالعه تاریخچه خیریه و انواع خیریه پرداخته و از نظر محتوا و شکل به دستهبندی خیریهها پرداختیم. سپس بررسی عوامل تاثیرگذار بر فعالیت خیریهها در ایران نشان داد که دو دسته عوامل درونی و بیرونی شامل الف- دولت، قوانین و مقررات، ب- مذهب و عقاید دینی، ج- عوامل اقتصادی، د- عوامل فرهنگی بر فعالیتهای موسسات خیریه موثر هستند. و در نهایت به ارزیابی فعالیت کمیته امداد امام خمینی به عنوان یک نهاد خیریه از منظر سرمایه اجتماعی پرداختیم و مشخص شد هرچه سازمان خیریه از نظر ساختار سازمانی، افقیتر باشد موفقیت نهادی آن در بیشتر است.
کلمات کلیدی:
امور خیریه؛ سرمایه اجتماعی؛ اعتماد اجتماعی؛ تعهد اجتماعی؛ انسجام اجتماعی
مقدمه
پیدایش فردگرایی توام با تحولات تاریخی که به استقرار مدرنیته و صنعتی شدن جوامع انجامید، نفعطلبیهای خودخواهانه و فردگرا، کاهش تعهدات شهروندی و مسئولیت اجتماعی را در پی داشت. نگرانی از این مسایل باعث توجه مجدد به مساله عمل جمعی در حوزه عمومی و رفتارها و گرایشهای مقوم آن از جمله رفتارهای داوطلبانه و امور خیریه شده است.
توجه به سرمایه اجتماعی در سند چشم انداز بیست ساله کشور آشکار است. اما اگر قصد داریم سرمایه اجتماعی را در ایران ارتقا بخشیم، باید توجه داشته باشیم که منابع دست نخورده و بکر دینی در فرهنگ ایران وجود دارد که میتواند انگیزههای قوی و موثری برای تولید سرمایه اجتماعی محسوب شود. یکی از این منابع فرهنگی تاکید بر نوعدوستی و خیر و احسان است.
سرمایه اجتماعی
“سرمایه اجتماعی به عنوان منبعی جهت تسهیل کنش جمعی تلقی میگردد و این منبع علاوه بر آگاهی و توجه نسبت به امور عمومی اجتماعی- سیاسی(شناخت)، یعنی آگاهیای که موجب علاقمندی و دل نگرانی است، شامل اعتماد(اعتمادعمومی یا تعمیم یافته و اعتماد نهادی- مدنی)، هنجارها و یا رفتارهای معاملهی متقابل(همیاری)که در درون شبکههای اجتماعی عمل میکنند و عناصر ساختاری شبکهها و مشارکت است”(فیروز آبادی،1384؛164). در این تعریف سرمایه اجتماعی دو بعد دارد که عبارتاند از ذهنی – شناختی و رفتاری – مشارکتی. معرفهای بعد ذهنی- شناختی عبارتاند از اعتماد عمومی، اعتماد نهادی و آگاهی و توجه به امورعمومی، سیاسی یا اجتماعی و معرفهای بعد رفتاری- مشارکتی نیز عبارتند از: مشارکت خیریهای، مشارکت مذهبی و مشارکت همیارانه. به عبارت دیگر سرمایه اجتماعی و هفت عنصر مفهومی آن شامل آگاهی، اعتماد عمومی، اعتماد نهادی، مشارکت رسمی، مشارکت غیررسمی خیریهای، مشارکت غیررسمی همیارانه و مشارکت غیررسمی مذهبی است (شریفیانثانی و ملکی، 1385).
در این مطالعه، اعتماد اجتماعی، انسجام اجتماعی و نیز تعهد و تعلق اجتماعی به عنوان مهمترین مؤلفههای سرمایهی اجتماعی مورد توجه قرارگرفتهاند.از دیدگاه بسیاری از دانشمندان رویکرد ساختی-کارکردی، انسجام اجتماعی پایهی نظم اجتماعی را تشکیل داده است و گسترش زمینههای وفاق و همبستگی، موجبات فعالیت و مشارکت گستردهی افراد جامعه را فراهم میآورد. امیل دورکیم از برجستهترین نظریهپردازان مبحث انسجام اجتماعی است )دورکیم، 1369: 27) دورکیم، به نقش همبستگی اجتماعی در گسترش و تقویت ارتباطات اجتماعی اشاره کرده و معتقد است هرجا همبستگی اجتماعی نیرومند باشد عامل نیرومندی در نزدیک کردن افراد به هم دواهد بود و باعث تشدید تماسهای آنان و بیشترکردن فرصتهای ارتباطشان با یکدیگر خواهد شد. به عبارت دیگر هر چه اعضای یک جامعه همبستهتر باشند، روابط گوناگون خود را با یکدیگر یا در حالت دسته جمعی با گروه بیشتر حفظ میکنند)آبراهامز، 1369 : 196). با توجه به این رویکرد، میزان انسجام اجتماعی موجود در بین افراد یک جامعه می تواند در میزان مشارکت آنان در امور خیریه تأثیر گذار باشد. چرا که اگر حس همدلی و یکی بودن در بین مردم قوی باشد، آنان بیشتر تمایل دارند تا برای رفع مشکلات یکدیگر در امور خیریه و داوطلبانه، شرکت کرده و به حل مشکلات جامعه کمک نمایند.
یکی دیگر از ابعاد سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی است. اهمیت اعتماد اجتماعی از آن جهت مورد توجه است که این مفهوم با بسیاری از مفاهیم موجود در جامعه مدنی از جمله مشارکت دارای همبستگی است. در بعد اعتماد اجتماعی نیز فوکویاما معتقد است که کاهش سطح تعهدات اجتماعس، پایین آمدن میزان مشارکتهای اجتماعی و افزایش آسیبهای اجتماعی، معلول کاهش سطح سرمایه اجتماعی است که در پی آن کاهش سطح اعتماد اجتماعی مردم نسبت به یکدیگر را به دنبال دارد(وحیدا و دیگران، 1382: 62). هانتینگتون نیز به رابطه بین اعتماد و مشارکت مدنی و اجتماعی توجه کرده و معتقد است اعتماد به یکدیگر از عوامل موثر بر مشارکت است(یزدانپناه و صمدیان،1387: 131). نیوتن اعتماد را این باور در فرد تعریف میکند که دیگران در بدترین شرایط، آگاهانه و عامدانه آسیبی به او نمیرسانند و در بهترین شرایط، به نفع او عمل میکنند. با اعتماد روابط اجتماعی محکم و صلحآمیز حفظ میشود که اینها به نوبه خود پایه و اساس رفتارهای جمعی و همکاریهای سازنده است. مشارکت اجتماعی و عضویت داوطلبانه در سازمانهای غیردولتی و انجمنهای داوطلبانه از جمله پیامدهایی است که میتوان انتظار داشت در شرایط وجود اعتماد اجتماعی بالا، زمینه مناسبتری برای تحقق پیدا کنند(علیپور و دیگران، 1388: 110و111).
همانطور که اشاره شد در این مطالعه، عنصر تعلق و تعهد اجتماعی نیز از مولفههای مفهوم سرمایه اجتماعی محسوب میشوند. کلمن(1988) از احساس تعهد و اعتماد به عنوان دو عنصر اصلی مفهوم سرمایه اجتماعی یاد میکند. از نظر کلمن، سرمایه اجتماعی منبعی است که میتواند سطح روابط فردی را به سطح روابط اجتماعی ارتقا دهد. او از اعتماد، اختیاز، تعهدات و انتظارات و هنجارها به عنوان عناصر سرمایه اجتماعی یاد میکند(وحیدا و دیگران، 1382: 68). بر این اساس، شهروند در قبال برپاشدن عدالت در شهرش، مسئولیت و وظایفی را بر عهده دارد که خود را متعهد به انجام آن وظایف میداند. این احساس تعهد در فرد باعث ارتقای روابط فردی شهروند به سطح روابط اجتماعی میشود و حضور او در عرصههای اجتماعی و مشارکت اجتماعی را گسترش میدهد.
رابرت پاتنام نیز به تبع کلمن، سرمایه اجتماعی را به عنوان سازمانی اجتماعی میداند که مشتمل بر شبکهای از روابط و تعاملات توام با آگاهی و اعتماد اجتماعی است. تاکید پاتنام بر احساس تعلق و تعاملات اجتماعی به عنوان دو عنصر اصلی دیگر در مفهوم سرمایه اجتماعی است(وحیدا و دیگران، 1382: 65). وی سرمایه اجتماعی را اساس اعتبار جامعه میداند که از طریق اعتمادسازی، مردم را به تعلقات اجتماعی برای رسیدن به اهداف اجتماعی ترغیب میکند. پاتنام عناصر اساسی سرمایه اجتماعی را احساس تعلق و تعاملات اجتماعی میداند(گنجی و دیگران، 1389: 129). با توجه به این رویکرد، احساس تعلق اجتماعی در بین شهروندان نوعی سرمایه اجتماعی محسوب میشود و در صورتی که این احساس تعلق اجتماعی در بین شهروندان قوی باشد، باعث میشود تا شهروندان، در سازمانها و موسسات خیریه به صورت داوطلبانه در حد توان خود مشارکت نمایند.
دین مبین اسلام نیز با عنایت به مفهوم سرمایه اجتماعی، این مفهوم را معرفی میکند. سرمایه اجتماعی مبتنی بر اسلام دارای برخی ویژگیهای خاص است که در آیه شریفه 272 از سوره بقره بیان شده است. از آن جمله میتوان به موارد ذیل اشاره کرد:
- برقراری رابطه با همه(مسلمان و غیرمسلمان) بر اساس خیرخواهی است.
- روا داشتن هر خیری ذاتا ارزشمند و مفید برای خود فرد خیر است. این اصل مانع از تبعیض علیه غیرمسلمانان میشود و سرمایه اجتماعی خیر همگان را فارغ از دین و آیین، از مواهب خود برخوردار میکند.
- مبنای تولید سرمایه اجتماعی و خیر رضایت خداوند است و نه منافع یا خواست رهبر جمع.
- منفعت خیر تمام و کمال به فرد میرسد. این امر باعث میشود تا فرد با طیب خاطر و داوطلبانه و خودخواسته اقدام به عمل خیر کند.
- برقراری رابطه با همه(مسلمان و غیرمسلمان) بر اساس خیرخواهی است.
- روا داشتن هر خیری ذاتا ارزشمند و مفید برای خود فرد خیر است. این اصل مانع از تبعیض علیه غیرمسلمانان میشود و سرمایه اجتماعی خیر همگان را فارغ ار دین و ایین، از مواهب خود برخوردار میکند.
- مبنای تولید سرمایه اجتماعی و خیر رضایت خداوند است و نه منافع یا خواست رهبر جمع.
- منفعت خیر تمام و کمال به فرد میرسد. این امر باعث میشود تا فرد با طیب خاطر و داوطلبانه و خودخواسته اقدام به عمل خیر کند(درخشه و ردادی،1390).
نکته مهم اینست که در این آیه کریمه سخن از انفاق «مال» نیست بلکه انفاق «خیر» ذکر شده است.
بنیانهای فرهنگی و اجتماعی امور خیریه در ایران
فعالیتهای خیریه و نیکوکاری که در هر جامعهای رخ میدهد همانند پدیدههای دیگر، متاثر از عقاید، ارزشها، فرهنگ و آداب و رسوم آن جامعه است(گنجی و دیگران، 1394: 29). بنابراین کنشهای خیرخواهانه انسانها تا حدود زیادی ریشه در باورهاو اعتقادات شهروندان دارد و باورهای فرهنگی و اجتماعی در گرایشهای نوع دوستی و رفتارهای داوطلبانه و نیکوکارانه شهروندان موثر است. برگر معتقد است شهروندان با اعتقادات مذهبی قوی در مقایسه با سایرین، مشارکت بیشتری در فعالیتهای خیریه و کمک به قشرهای آسیبپذیر و نیازمند داشتهاند(برگر،2006: 131).
علاوه بر این، سالمون در یک بررسی تطبیقی، معتقد است که مکتب اسلام نسبت به بسیاری از مکاتب دینی دیگر، اهمیت زیادی به فعالیتهای نوع دوستی و خیریه میدهد(سالمون، 1997: 6). لذا در فرهنگ ایرانی، به دلیل گستردگی آموزههای دینی و اخلاقی، زمینه بسیار مساعدی برای فعالیتهای خیریه و تاسیس سازمانهای مدنی خیریه وجود دارد تا با بازتولید سرمایه اجتماعی صور متفاوت و متنوعی از خدمات عام المنفعه را به جامعه ارائه دهند.
در فرهنگ ایرانی، به دلیل گستردگی آموزههای دینی و اخلاقی، زمینه بسیار مساعدی برای تاسیس موسسات خیریه وجود دارد تا با بازتولید سرمایه اجتماعی صور متفاوت و متنوعی از خدمات عام المنفعه را به جامعه ارائه دهند. آموزههای مربوط به نوعدوستی، بخشی از این آموزههاست. از سوی دیگر خصلت جبرانی موجود در سنت شیعی، عنصر بسیار مهم دیگری است که فرد را به سمت امور خیریه سوق میدهد. مومنان با انجام امور خیر میتوانند مشمول رحمت الهی قرار گیرند. مجموعه این آموزهها به همراه آموزههای اخلاقی و انسان دوستانه دیگری که در فرهنگ مکتوب و روایی ایران وجود دارد، شهروند ایرانی را به سمت بازتولید همبستگی و سرمایه اجتماعی از طریق انجام امور خیریه سوق میدهد. اینها همه نکاتی هستند که مشارکت مردمی در امور خیریه را تضمین میکنند و در واقع به طور مستقیم بر این حوزه تاثیر دارند(تاجبخش و دیگران،1382، 172).
در این رابطه پژوهش جوشواگالپر(2000) مبتنی بر فرضیههای پانتام و دیگران در مورد سرمایه اجتماعی طراحی شده و درصدد این آزمایش است که آیا سرمایه اجتماعی در امور خیریه و داوطلبی تعیینکننده است یا نه. گالپر مطالعه همبستگی میان کمکهای خیریه و سرمایه اجتماعی(همانگونه که پانتام عملیاتی کرده بود) را تایید میکند(2000:29Galper,به نقل از ایمانی جاجرمی، 1380: 41).
در یکی از پژوهشهای پانتام(2001) که به بررسی رابطه سرمایه اجتماعی و دیگرخواهی در امریکا میپردازد نتایج نشان میدهد که روند انجام امور خیر در طول دوره مورد بررسی(از 1929 تا 1998) از یک الگوی بامعنا در ارتباط با میزان سرمایه اجتماعی پیروی میکند و تصادفی نیست. پانتام مینویسد: “نتایج نشان میدهد در امریکا و شاید در جاهای دیگر یک پیش بینی کننده بسیار قوی برای کارهای خیر، سرمایه اجتماعی است”. نتایج کار وی نشان میدهد که«مردمی که پول و وقت خود را صرف کارهای خیریه می کنند همان کسانی هستند که سرمایه اجتماعی بیشتری دارند» (پاتنام،1380).
تاریخچه خیریه در ایران
خیریه به عنوان موضوعی اجتماعی، در تمامی جوامع بشری وجود داشته و از دیرباز تاکنون در اشکال مختلفی تجلی یافته است. در ایران نیز از روزگاران بسیار دور، خیریهها فعال بودهاند. سنتها، آداب و رسوم،آفرینشهای هنری و رفتارهای فردی و اجتماعی متعددی تحت تاثیر موضوع خیریه و شیوههای گوناگون آن قرار داشته یا بوجود آمدهاند.
طی یک قرن اخیر شاهد پیدایش و فعالیت تعداد زیادی گروههای سازمانیافته و هدفمند در زمینه خیریهها هستیم. این گروهها در ابعاد مختلف اجتماعی به فعالیت پرداختند. علاوه بر آن، در طی این مدت دولت نیز خیریه و امور مربوط به آن را به صورتی کاملا جدی پیگیری کرده و به انحاء و اشکال مختلف در موضوع خیریهها و این بخش از حیات اجتماعی جامعه ایران، حضوری کاملا فعال داشته است. به طور مشخص برای نخستین بار در دهه 1290، یکی از وظایف دولت مدرن رسیدگی به امور خیریه در جامعه و انجام برخی از امور خیریهای توسط دولت بود. در نتیجه میتوان آن را نقطه شروع بحث خیریههای مدرن در ایران قلمداد کرد. وقوع انقلاب مشروطه، نقش و اهمیت بسزایی در تعمیق و گسترش خیریه به شکل مدرن آن داشت، اما دولت مدرن قدرت گرفته در عصر رضاشاه، خیریههای مدرن را از شکل غالبا مردمی خود جدا ساخت و به دولت متصل کرد. این روند با وقفهای حدود ده سال(دهه 1320)، در دهههای بعدی با قدرت و قوت هر چه تمامتر ادامه یافت. به شکلی که در پایان دوره پهلوی، حضور خیریههای مدرن غیردولتی در جامعه به شدت کمرنگ شد و در مقابل خیریههایی با منشا دولتی یا وابسته به دولت نقش اساسی و فراگیری در جامعه ایفا کردند. البته شایان ذکر است که در طول این مدت شکل دیگری از خیریه ملی مدرن به صورت تعاملی(دولتی و خصوصی) در ایران وجود داشته است.
پس از انقلاب اسلامی، شکلگیری بنیادها (بنیاد شهید، بنیاد مستضعفان، بنیاد پانزده خرداد، کمیته امداد و…) یکی از ریشهایترین ابتکارات حکومت محسوب میشود که در آن آمیزهای از آموزههای سنتی شیعی و صورتبندیهای نوین به لحاظ ساختاری، از طریق رجوع به گرایشات تودهای و مردمی و با جهتگیریهای آمرانه و مشخص گروههای اجتماعی و اقتصادی خاصی از شهروندان با هم ترکیب شدهاند و طی دهههای اخیر گفتمان نسبتا یکنواختی را دنبال کردهاند(تاجبخش و دیگران،1382).
انواع خیریهها(از نظر محتوا) خیریهها
با توجه به مطالعات اولیه میتوان سه نوع خیریه را با توجه به منشا آنها برشمرد:
- خیریههای دولتی؛
- خیریههای بینابینی(تعاملی)؛
- خیریههای خصوصی و مردمی.
از منظر دیگری نیز میتوان انواع خیریهها را به شکل زیر دستهبندی کرد:
- داخل ایران؛
- خارج از ایران؛
- خیریههای اقلیتهای مذهبی؛
- خیریههای زنان؛
- انواع دیگر(خیریههای هنری، کودکان و …).
به نظر میرسد بتوان با تحقیقات گستردهتر، هر یک از عناوین فوق را به زیرمجموعههای دیگری تقسیم کرد.
انواع خیریهها(از نظر شکل)
پرسش اساسی در این قسمت میتواند این باشد که شکل و سازماندهی خیریههای مدرن چگونه است؟ آیا این نوع سازماندهی در طول زمان ثابت بوده است یا خیر؟ مطالعات نشان میدهد که شکل خیریهها تا حدود اوایل دهه 1320 با تغییرات اندکی ثابت بوده است. اما از اوایل دهه 1320 به بعد شاهد گسترش و تکامل فوقالعاده در سازماندهی خیریهها در ایران هستیم. این تکامل به جایی رسید که برای نخستین بار در ایران، شبکه ارتباطی کاملا آگاهانه و سازماندهی شدهای بین سه گونه خیریههای ایران(دولتی، تعاملی و خصوصی) ایجاد شد(هفتهنامه نوین،1381).
از سوی دیگر، شکل تبلیغات و توجه اصلی خیریهها نیز به سمت زمینهها و گسترههای جدید معطوف شد. از جمله این گسترهها، کودک و کودکان بودند. فعالیت خیریهها در این زمینه جدید(کودکان)، موفقیتهای بالنسبه مهمتری را نسبت به گسترههای قبلی بوجود آورد. به هر حال، بحث عزمگرایی در خیریههای ایرانی، بحتی مهم و تاثیرگذار بر روند فعالیت آنان است که با توجه به گزارشها و اسناد موجود میتوان تصویر دقیقی از آن یافت.
عوامل تاثیرگذار بر فعالیت خیریهها در ایران
با توجه به مطالعات اولیه و نتایج بدست آمده و نیز کلیت سیر تاریخ معاصر ایران و علل و عوامل فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و اقتصادی آن، به نظر میرسد بتوان عوامل تاثیرگذار بر فعالیت خیریهها را در ایران به دو دسته کلی تقسیم کرد:
- عوامل درونی داخل خیریهها؛
- عوامل بیرونی.
مقصود از عوامل درونی، عواملی هستند که منجر به ایجاد و گردهمایی تعدادی از افراد، سپس تشکیل گروه و سپس روابط درونی افراد با یکدیگر و میزان تحقق اهداف آنها میشود.
عوامل بیرونی طیف گستردهای را تشکیل میدهند که اساسیترین عناوین آن را میباید در مباحث زیر جستجو کرد:
الف) دولت، قوانین و مقررات، نظارت، دخالت و دیگر رفتارهای دولت نسبت به خیریهها؛
ب) مذهب و عقاید دینی؛ از نظر مذهب و افراد مذهبی که بخش اعظم مردم و فرهنگ آنان را تشکیل میدادند، اساسا خیریههای مدرن چه منظر و مفهومی داشته و آیا کمک به آنان مباح بوده است یا خیر؛
ج) عوامل اقتصادی؛ فقر عمومی، نفت و اقتدار اقتصادی دولت و در مقابل ضعف بنیه مالی خیریهها؛
د) عوامل فرهنگی، نوع فعالیتهای خیریهها(زنان و …)؛
ه) عوامل متفرقه.
هر یک از عوامل فوق بر دیگری تاثیر داشته و متقابلا تحت تاثیر برخی از آنها قرار میگرفته است.
ارزیابی فعالیت کمیته امداد امام خمینی به عنوان یک نهاد خیریه از منظر سرمایه اجتماعی
در مجموع میتوان گفت که کمیته امداد توانسته است با استفاده از تاثیر اقتصادی حاصل از تسهیلاتی که شبکه اعتماد و مولفههای فرهنگ شیعی در جامعه ایرانی بوجود آورده است، هزینههای تامینی و رفاهی و حتی اداری خود را در خدمت به محرومان تا حدی متعادل نگه دارد. اما از نظر میزان مشارکت شهروندان در بهبود خدمات رفاهی محرومان، میزان مشارکت مردمی در سطوح مختلف تصمیمگیری، مدیریت ستادی و اجرایی و مشارکت در تدوین برنامهها و حتی مشارکت کارکنان در ارتباط با تصمیمسازی همواره با چالشهایی مواجه بوده است. با توجه به اینکه مذهب شیعه یکی از منابع ایجاد همبستگی و خدمتگذاری در جامعه ایرانی است، کمیته امداد توانسته با ترویج ارزشهایی نظیر مشارکت در رسیدگی به محرومان، صداقت، اعتماد، ایثار و موارد مشابه موجب ایجاد انگیزه در جهت فعالیتهای اجتماعی بالایی در دهههای 1360 و 1370 بین مردم جامعه شود. در عین حال، میدانیم که نظامهای بستهای که دارای ارتباط با محیط بیرون خود نیستند، دارای سرمایه اجتماعی مناسبی نخواهند بود(فوکویاما،1379). بر این اسا، کمیته امداد(حتی اگر دارای تعداد اعضای زیاد، منسجم و دارای اعتماد به یکدیگر باشد)، و اگر نتواند با گروههای خیریه دیگر و در اصل نهادهای مدنی فعال در خدمات رفاهی- تامینی، ارتباط موثری برقرار کند، نمیتواند در آینده دارای حیات و رشد طبیعی باشد و از فرصتهای موجود در محیط خود استفاده کند و به طور قطع به دلیل ناهماهنگی با محیط بیرونی خود دچار مشکلات جدی خواهد شد. از نظر ساختار سازمانی کمیته امداد نیز با استناد به نظریه پاتنام[*]، که هر چه ساختار سازمانی افقیتر باشد، موفقیت نهادی آن در مشارکت اجتماعی بیشتر است، چنین نتیجهگیری کرد که تمایل ساختار کمیته امداد به شبکه عمودی یا سلسله مراتبی، این نهاد را فاقد توان برقراری اعتماد بیشتر مردمی و همکاری اجتماعی در خدمات تامینی و رفاهی میکند. دو عامل اساسی این امر یکی غیر موثق بودن و عدم شفافیت جریان اطلاعات در شبکه عمودی نسبت به شبکه افقی است و دوم اینکه هنجارهای تعامل متقابل و مجازاتهای مربوط به تخلف از آن، که مانع فرصت طلبی و سیاسیکاری افراطی میشوند، در شبکههای عمودی برای مدیران ستادی کمتر وضع و کمتر هم اجرا میشوند. در نهادهای تامینی مانند کمیته امداد، اعتماد مردمی همکاری را تسهیل میکند و هر چه سطح اعتماد مردمی نسبت به کمیته امداد بالاتر و احتمال مشارکت مدنی در دستگیری تعامل میان کمیته امداد و صدقهدهندگان بیشتر باشد، آنها اطلاعات بیشتری درباره یکدیگر بدست میآورند و انگیزههای بیشتری برای اعتماد به یکدیگر پیدا میکنند. به نظر میرسد کمیته امداد باید تلاش بیشتری در جهت شفافیت هرچه بیشتر و اطلاعرسانی گستردهتر انجام داده و به دلیل استفاده از کمکهای مردمی تمایل بیشتری به نظارتپذیری از خود نشان دهد. به طور کلی در سالهای پایانی برنامه دوم و سالهای ابتدایی برنامه سوم توسعه، اکثر بنیادهای انقلابی و نهادهای برخاسته از انقلاب اسلامی، در عمل وابستگی شدیدی به دولتی شدن از خود نشان دادند. افزایش در بودجههای دولتی(هزینههای جاری و عمرانی) این نهادها حاکی از ضعف در بازتولید سرمایه اجتماعی در راستای خدمات تامینی و رفاهی به گروههای هدف هر یک از این نهادها در لایههای مختلف اجتماع است(تاجبخش و دیگران،1382).
نتیجهگیری
از مجموع مباحث مطرح شده میتوان چنین نتیجه گرفت که با افزایش انسجام اجتماعی بین افراد جامعه، میزان مشارکت آنها در امور خیریه نیز افزایش مییابد. این نتیجه با نظر دورکیم همسو است و میتوان گفت هر چه اعضای جامعه منسجمتر و همبستهتر باشند، روابگ گوناگون دود را با یکدییر یا در حالت دسته جمعی با گروه بیشتر حفظ میکنندو مشکلات همدیگر را بهتر درک میکنند. از این رو بایستی برنامههای آموزشی مناسب به شهروندان در زمینههای مختلف و ایجاد همدلی و همبستیگی بین آنها ارائه شود.
از این طریق میتوان با معرفی مفاهیم مشترک به شهروندان، زمینهی ایجاد همدلی و همبستگی بین آنها را فراهم آورد که در نهایت منجر به تسهیل مشارکت آنهان در امور داوطلبانه و خیریه می شود که از این طریق بتوانند مشکلات جامعه را رفع نمایند.
در کنار انسجام اجتماعی، هرچه میزان اعتماد اجتماعی نیز در بین شهروندان بیشتر شود، آنان تمایل بیشتری دارند تا برای رفع مشکلات قشرهای ضعیف جامعهشان در امور خیریه داوطلبانه شرکت کنند. این نتیجه با نظر نیوتن همسو است. بر این اساس موسسات خیریه میتوانند با اطلاعرسانی شفاف در زمینه نحوه استفاده از سرمایههای اهدا شده و نمایش نتایج کار، این اعتماد را در سطح جامعه و در بین شهروندان ایجاد کند که کمکها و مشارکتهای مردمی در راستای نیات خیرین و به درستی صرف میشود که با این عمل مردم به سمت انجام این امور گرایش پیدا میکنند.
همچنین همسو با نظر پاتنام و کلمن شهروندانی که نسبت به شهر محل سکونت خود احساس تعلق میکنند، در زمینه امور خیریه نیز بیشتر مشارکت دارند.
در این مطالعه سرمایه اجتماعی برایند سه عنصر اعتماد، تعلق و انسجام تلقی شده است لذا تاثیر هر یک از این عناصر بر امور خیریه به طریق اولی به معنای تاثیر سرمایه اجتماعی بر امور خیریه است.
علاوه بر این، موسسات خیریه دولتی همواره مورد نقد پژوهشگرانی است که از ساختار مبهم، فقدان آمار و اطلاعات دقیق و شفاف، عدم نظارت دقیق نهادهای دولتی متعارف و عدم شفافیت در جایگاه حقوقی انتقاد دارند. اتکای این موسسات و بنیادها به منابع مالی دولتی و سایر مشکلات(که به برخی از آنها در مورد کمیته امداد امام خمینی اشاره شد)، باعث شده است که کارنامه چندان موفقی از بازتولید سرمایه اجتماعی بدست ندهند. لذا به نظر میرسد، تقویت جامعه مدنی و رشد موسسات خیریه مردم نهاد و غیردولتی توان اثرگذاری بیشتری بر رشد و ارتقای سطح سرمایه اجتماعی ایرانیان دارد.
منابع
هفتهنامه نوین، شماره 1، آذر 1381.
شریفیان ثانی، مریم، حامد ملکی سعیدآبادی،(1385)، سرمایه اجتماعی به مثابه یک سیستم پیچیده، رفاه اجتماعی شماره 23
تاجبخش، کیان؛ مراد ثقفی؛ مسعود کوهستانی نژاد، (1382)، سرمایه اجتماعی و سیاستهای اجتماعی(بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران امروز)، رفاه اجتماعی شماره 10.
درخشه جلال، ردادی محسن ،(1390)، کژکارکردهای سرمایه اجتماعی و نقش دین در بهبود آن.جستارهای سیاسی معاصر، شماره اول.
فیروزآبادی، سیداحمد(1384)،بررسی رابطهی سرمایه اجتماعی و عوامل موثر بر شکل گیری آن، راهنما: محمد جواد ناطق پور پایان نامهی دکتری جامعه شناسی، دانشکدهی علوم اجتماعی دانشگاه تهران،
دورکیم، امیل،(1369)، درباره تقسیم کار اجتماعی، باقر پرهام، تهران: انتشارات کتابسرای بابل.
آبراهامز، جی.اچ،(1369)، مبانی ورشد جامعه شناسی، حسن پویان، جلد اول،تهران: انتشارات چاپخش.
گنجی، محمد؛ نیازی، محسن؛ احسانی راد، فاطمه، (1394)، مشارکت در امور خیریه و وقف، پیش درآمدی بر توسعهی پایدار، فصلنامه مطالعات توسعه اجتماعی- فرهنگی، شماره 4.
گنجی، محمد؛ نعمتاللهی، زهرا؛ طاهری، زهرا،(1389)، رابطه هویت دینی و سرمایه اجتماعی در بین مردم شهر کاشان، جامعه شناسی کاربردی، شماره 4.
وحیدا، فریدون؛ کلانتری، صمد، فاتحی، ابوالقاسم،(1382)، رابطه سرمایه اجتماعی با هویت اجتماعی دانشجویان، مجله پژوهشی دانشگاه اصفهان، شماره 2.
فوکویاما، فرانسیس، (1379)، پایان نظم، سرمایه اجتماعی و حفظ آن، ترجمه غلامعباس توسلی، نشر جامعه ایرانیان.
ایمانی جاجرمی،(1380)، سرمایه اجتماعی و مدیریت شهری، فصلنامه مدیریت شهری، شماره .7
پاتنام، روبرت(1380) ،دموکراسی و سنت های مدنی، ترجمه محمد تقی دلفروز، نشرروزنامه سلام.
علیپور، پروین، زاهدی، محمدجواد، شیانی، ملیحه،(1388)، اعتماد و مشارکت(بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در شهر تهران)، مجله جامعه شناسی ایران شماره 2.
یزدان پناه، لیلا، صمدیان، فاطمه،(1387)، تاثیر ویژگیهای فردی و اجتماعی بر مشارکت اجتماعی زنان کرمانی، مطالعات زنان، شماره 2.
Berger, Ida, (2006), the influence of religion on philanthropy in Canada, international journal of voluntary and nonprofit organizations, vol 17.
Salamon. Lester M and Anheier Helmut K. (1997 ),The Third World’s Third Sector in Comparative Perspective, The Johns Hopkins University Institute for Policy Studies, All Rights Reserved.
[*] R.Putnam
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.