تحول نهاد وقف هم‌گام با جهانی شدن: بررسی موردی ترکیه 1980-2016

پدیدآور: مریم یوسفی

چکیده:

رشد چشم‌گیر خیریه‌ها اسلامی و اوقاف پس از دهه 1980 در ترکیه بسیاری از ناظران را به تحسین و یا انتقاد واداشته است. این اوقاف به شکل به صورت سازمان‌های مردم‌نهاد با اهداف متعدد مانند مبارزه با فقر، ارائه خدمات اجتماعی-رفاهی، بهداشت، آموزش، دفاع از حقوق اقلیت‌ها، فرهنگ و حتی گسترش کارآفرینی بدل شده‌اند. مدافعان این روند، نقش‌آفرینی اوقاف در حوزه‌های متعدد را اتفاقی مثبت و بهره‌گیری از ظرفیت‌های فرهنگی جوامع مسلمان برشمرده‌اند و معتقد هستند توانمند کردن اوقاف می‌تواند به حل معضلات اجتماعی کمک کرده و مشارکت مردم و حتی دموکراسی را ترویج کند. منتقدان این روند در سوی دیگر باور دارند رشد اوقاف همراه با گسترش فساد و بنده‌پروری همراه بوده و به تقویت دموکراسی منجر نشده است. هدف این پژوهش بررسی انتقادی تحول اوقاف در سال‌های 1980-2014 است و به دنبال این است که به این پرسش پاسخ دهد که : «نهاد وقف پس از 1980 چگونه دگرگون و به عنوان نهاد ارائه کننده خدمات اجتماعی مطرح شد؟» در ضمن پاسخ به این پرسش، به سوالات دیگری چون «چه نیروهایی در این تحول نقش داشته‌اند؟» نیز پاسخ داده می‌شود. برای رسیدن به این هدف، پژوهش از چارچوب نظری توسعه ناموزون جغرافیایی نولیبرالی که بر اساس آرای دیوید هاروی مفصل‌بندی شده است استفاده می‌کند. این چارچوب نظری روشی انتقادی، تاریخی و ساختارگرا دارد و در فهم نولیبرالیسم و جهانی شدن راه‌گشا است. به این ترتیب به بررسی زمینه‌های تاریخی – مادی که نهاد وقف در بستر آن تحول یافته است می‌پردازد. مطالعه سازوکار‌های نولیبرالی شدن ترکیه نشان می‌دهد همراه با تعدیل ساختاری و گسترش مناسبات بازار، نهاد وقف نه تنها در برابر این مناسبات مقاومت نکرد بلکه به شکل‌های مختلف ترویج آن را تسهیل کرده است. افزایش گستره فعالیت‌های اوقاف خصوصا به شکل سازمان‌های مردم‌نهاد، تشویق فعالیت‌های داوطلبانه، تجلیل از نقش مهم اوقاف در امپراتوری عثمانی، تاکید بر مسئولیت شخصی مسلمانان به ایجاد رضایت و حس مشترک کمک کردند. اوقاف تبدیل به ابداعاتی محلی در چارچوب بازار برای مدیریت مسئله فقر و ارائه خدمات اجتماعی شدند و به دولت کمک کردند که اصلاحات نولیبرالی را در حوزه سلامت با سرعت بیشتری پیگیری کند. اوقاف به عنوان بازیگران جامعه مدنی توانستند در شرایط سرکوب شدید انجمن‌های سیاسی بدیلی برای فعالیت‌های مدنی ارائه دهند، به ایجاد سرمایه اجتماعی بپردازند، از طریق رسانه‌ها، آموزش و انتشارات افکار را شکل دهند و به ایجاد و پیگیری منافع جمعی بپردازند. بنیادهای وقفی در نهایت با توسعه دامنه فعالیتشان و پیگیری فعالیت‌های برون‌مرزی به صورت سازمان‌های مردم‌نهاد بشردوستانه و یا شبکه مدارس به همکاری با دولت پرداخته و تبدیل به بازوی غیر رسمی دیپلماسی و از عناصر قدرت نرم ترکیه شده‌اند. نیروهای دخیل در این دگرگونی را می‌توان دولت و جامعه مدنی خصوصا انجمن‌های کسب‌و‌کار دانست. به عبارت دیگر طبقه سرمایه‌دار که پس از تعدیل ساختاری قدرتش افزایش یافته بود از طریق انجمن‌های کسب‌و‌کار به طور فعال در این دگرگونی نقش‌آفرینی کرده است.

کلیدواژه‌ها: وقف،خیریه،جهانی شدن،ترکیه،جامعه مدنی،نئولیبرالیسم

منبع:https://ganj-edge.irandoc.ac.ir/

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *