حکمرانی منطقه ای خیریه ها؛ راهبردی برای همکاری کشورهای خاورمیانه در شرایط عدم اطمینان
محمدصالح طیب نیا1، محمد صفاری انارکی2*
1، عضو هیأت علمی دانشگاه اصفهان، دانشکده اهل البیت علیهم السلام، دانشگاه اصفهان
*2کارشناس ارشد روابط بین الملل، کارشناس پژوهشکده آلاء، دانشگاه اصفهان saffari_ir@yahoo.com

چکیده
از زمان استقرار سیستم دولت-ملت در سرزمین های اسلامی، طرح های مختلفی برای همگرایی بر اساس منافع نظامی، سیاسی و امنیتی ارائه گردیده است که نه تنها موفقیتی برای کشورهای عضو در بر نداشته بلکه در سطح بین الملل و در میان افکار عمومی ملت های جهان نیز نتوانسته برای دولت های اسلامی فایده چندانی به دست دهد. این ناکامی ها به دلیل شرایط متفاوتی که در منطقه خاورمیانه حاکم بوده و همچنین اهداف متنوعی که کشورهای منطقه از پیوستن به اتحادیه ها داشته اند حاصل شده است. یافته های تحقیق حاکی از این است که با توجه به عوامل متعدد واگرایی از جمله رقابت ایران و عربستان( به عنوان دو بال جهان اسلام) بر سر رهبری جهان اسلام، دیدگاه های متفاوت نسبت به امنیت و دشمن مشترک، بحث های نژادی از جمله فارس و عرب، تنوع نظام های سیاسی و … امکان تشکیل یک اتحادیه همانند اتحادیه های دیگر در این منطقه وجود ندارد. مقاله حاضر سعی دارد با روش توصیفی – تحلیلی ضمن بررسی مختصر موانع همگرایی و تجارب نا موفق آن در منطقه خاورمیانه، به ارائه مدل جدیدی از اتحادیه تحت عنوان حکمرانی منطقه ای خیریه ها و سازمان های مردم نهاد در قالب تشکیل اتحادیه اسلامی بپردازد که می تواند علاوه بر کوتاه کردن دست استبداد و رفع موانع همگرایی از طریق اتخاذ دیپلماسی نیکوکارانه و به کارگیری آموزه های اسلام در زمینه نیکوکاری، راه حلی برای رفع هرج و مرج موجود در این چهارراه بین المللی حوادث در شرایط عدم اطمینان میان کشورهای منطقه باشد.
واژگان کلیدی: منطقه گرایی؛ اتحادیه اسلامی؛ سازمان های مردم نهاد؛ حکمرانی خیریه ها.

مقدمه
اتحادیه های منطقه ای تشکیلاتی هستند که به دلایل تاریخی و واقعی در منطقه ای از جهان تأسیس می شوند. این سازمان ها که بر مبنای تقسیمات جغرافیایی استوارند موجب نزدیکی دولت ها و کشورهایی می شوند که اشتراکات فرهنگی، تاریخی، زبانی و مذهبی دارند و در جهت تعمیق همکاری های بین المللی و حفظ صلح و افزایش سطح زندگی مردم منطقه نقش قابل ملاحظه ای دارند. (کاظمی، 1370: 106) از پایان جنگ جهانی دوم، این سازمان ها به طور سنتی با هدف پیگیری اهداف سیاسی، اقتصادی، نظامی یا محیط زیستی شکل گرفته اند. با این حال طی دهه های گذشته سازمان های منطقه ای به تدریج به حوزه های دیگر از جمله پیشگری جنگ و حفظ صلح و اعتماد سازی و امنیت، گسترش پیدا کرده اند. (شفیعی و مرادی، 1391: 74)
در دنیای امروز که با الگوی جهانی شدن تعریف و شناسایی می شود، تمایل برای ایجاد اتحادیه های منطقه ای با هدف تأمین فرصت ها، رفع تهدیدها و کاهش فشارها بیشتر شده است. افزایش رو به رشد نیازها و خواسته های بشری، رشد رفاه در سایه تکنولوژی مدرن، وجود زمینه های وابستگی متقابل و چند جانبه، پیچیده شدن مسائل، فنی شدن موضوعات از دیگر عوامل زمینه ساز در ضرورت تشکیل اتحادیه های منطقه ای، که فضایی مطمئن و مستمر برای پاسخگویی به نیازهای بشری است، می باشد.
کشورهای خاورمیانه با توجه به دارا بودن ذخایر عظیم هیدروکربنی و موقعیت استراتژیک منطقه از اهمیت زیادی برخوردارند. از سویی تمرکز قدرت دو گروه اصلی مسلمان، شیعیان و اهل سنت در این منطقه، کشورهای خاورمیانه را به قطب های فرهنگی، فکری و مذهبی در جهان اسلام تبدیل کرده است. نیاز کشورهای منطقه به داشتن روابط پویا، فعال و مستمر با یکدیگر و دیگر کشورها و ملت های جهان، ضرورتی اجتناب ناپذیر و غیر قابل انکار است. ارتقاء، تقویت، تعمیق و تحکیم روابط کشورهای منطقه باعث قدرت دیپلماسی و ضامن استقرار و آرامش در منطقه حساس و استراتژیک خاورمیانه خواهد بود. همچنین همگرایی میان کشورهای اسلامی خاورمیانه و تبدیل منطقه به محیطی برای همکاری های امنیتی، سیاسی، فرهنگی، زیست محیطی و مبارزه با تنش های مذهبی و فرقه گرایی در قالب ایجاد یک سیستم همکاری مشترک همچون اتحادیه ضرورتی اجتناب ناپذیر است.
تاریخ سیاسی خاورمیانه نشان می دهد که ثبات و امنیت منطقه ای با رویکرد قدرت محور در این حوزه جغرافیایی دوام چندانی نداشته و تا کنون هیچ گونه نظم منطقه ای قابل قبولی در حوزه خاورمیانه وجود نداشته است. بررسی های انجام شده نشان می دهد که ساختارها و اتحادیه های متشکل از کشورهای اسلامی خاورمیانه به دلیل وجود عوامل متعدد واگرا میان خود، از جمله رقابت شیعه و سنی و فارس و عرب، امکان تشکیل یک اتحادیه با مشارکت دولت ها، بدور از رقابت های منطقه ای را ندارند. (صفاری، 1393: 43-63)
در این میان تحولات چند دهه اخیر به ویژه پس از واقعه 11 سپتامبر، روند جدیدی را در عرصه بین الملل ایجاد کرده است. امروزه دیپلماسی رسمی و مدل های سلسله مراتبی سابق، پاسخگوی نیاز دیپلماسی نوین نیست. افزایش قدرت دستیابی به حجم بالایی از اطلاعات و اخبار توسط عامه مردم، مدیریت سیاست خارجی کشورها به شکل سنتی را دچار چالش کرده است. از سوی دیگر مدت هاست که دوره سیطره و یکه تازی قدرت سخت سپری شده و در جهان مدرن و پسا مدرن آنچه بیش از هر عامل دیگر جهت و روند امور را در روابط میان دولت ها و به خصوص ملت ها تعیین می کند قدرت اندیشه، نیک خواهی و گفتگو میان ملت ها است. همچنین پررنگ شدن نقش بازیگران غیردولتی و افکار عمومی سبب شده است تا اشکال جدیدی از دیپلماسی در کنار دیپلماسی سنتی مورد استفاده قرار گیرد. گفتمان یا دیپلماسی نیکوکارانه با حکمرانی خیریه ها می تواند یکی از اشکال جدید دیپلماسی باشد که از مقبولیت میان افکار عمومی جهان برخوردار است.
همچنین نباید فراموش کرد با تحول تعاملات سیاسی بین المللی و افزایش بازیگران غیردولتی در صحنه های سیاسی، اقتصادی و فرهنگی جهان، کشورها نمی توانند نقش سازمان های مردم نهاد و غیر دولتی را در کنش های سیاست خارجی نادیده بگیرند. تحولات دهه های اخیر در عرصه بین الملل نشانگر این واقعیت است که نقش نهادهای مردمی و تشکل های غیر رسمی در معادلات جهانی رو به گسترش و به موازات آن، نقش دولت ها در این ارتباط رو به کاستن است.
نقش آفرینی تشکل های غیر دولتی تبلور حضور رسمی و سازمان یافته مردم کشورها در روابط خارجی و روند تعاملی به جامعه جهانی تلقی می شود. در بسیاری از موارد سازمان های مردم نهاد به نمایندگی از مردم به منظور اثرگذاری بر قوانین کشورها وارد صحنه شده اند و با پشتیبانی مردم، دولت ها را به تغییر یا اصلاح قوانین وضع شده وا می دارند. به عنوان مثال می توان از فعالیت ها و اثرگذاری سازمان های مردم نهاد اروپایی و آمریکایی در دهه 1980 بر سر تحریم نظام آپارتاید در آفریقای جنوبی نام برد که بدون فشارهای وارده از جانب این گروه ها و جوامع مدنی، سطح فشار ها و تحریم های بین المللی بر حکومت وقت آفریقای جنوبی تا این حد افزایش نمی یافت. (شیرازی، حبیب اله، 1396: 32)
در پژوهش حاضر به دنبال پاسخ این سؤال هستیم که «مدل اتحادیه مناسب در شرایط عدم اطمینان در خاورمیانه کدام است و چرا می بایست تشکیل اتحادیه ای ورای اتحادیه های معمول در مناطق دیگر، برای این منطقه پرآشوب در نظر گرفته شود.» فرضیه این پژوهش نیز عبارت است از اینکه «با توجه به وجود پاره ای شکاف ها و رقابت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، امکان شکل گیری اتحادیه ای مبتنی بر مسائل اقتصادی، نظامی و سیاسی میان دولت ها بسیار دشوار است. لذا می بایست اتحادیه ای بر مبنای اهداف خیرخواهانه که در میان تمام ادیان و ملت های جهان دارای ارزش است تشکیل شود.» اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه می تواند در نقش یکی از بازوهای اجرایی دولت های مسلمان خاورمیانه در عصر حاضر ایفای نقش کند و کنشگری برنامه ریزی شده آن، می تواند نه تنها منافع ملی کشورهای منطقه را با هزینه اندک تری تأمین نماید بلکه از این طریق افکار عمومی مردم منطقه و دیگر کشورها را با سیاست ها و اهداف دولت های منطقه همراه نموده و با همراهی افکار عمومی جهان دست قدرت های فرامنطقه ای از خاورمیانه کوتاه گردد و این منطقه استراتژیک به ثبات نسبی دست یابد.
در جهت اثبات این فرضیه ابتدا به ارائه چارچوب نظری تحقیق و سپس به بررسی دلائل عدم توفیق اتحادیه های موجود و در پایان به ارائه مدلی خاص با حکمرانی سازمان های مردم نهاد خیریه ها خواهیم پرداخت.
چهارچوب نظری پژوهش
تئوری یا نظریه، مجموعه ای از فرضیه ها، قضایا یا گفتارهایی است که بر مبنای قواعد منطبق با یکدیگر در ارتباط بوده، مبین بخشی از واقعیت است.(رفیع پور، بی تا: 95) وظیفه اصلی نظریه، تبیین واقعیت است و در علم روابط بین الملل، تبیین واقعیت ها و پدیده های بین المللی، مورد نظر می باشد. در این پژوهش علاوه بر نظریه باری بوزان، نظریه تکوین گرایی نیز به چهارچوب نظری تحقیق اضافه شده تا چهارچوب تئوریک کاملی برای این پژوهش ارئه شود.
به طور کلی منطقه گرایی تابع مقدماتی است که مهم ترین آن وجود تجربه های تاریخی معین و مشخص در بین کشورهای یک منطقه است. همچنین مشکلات مشترک و توسعه ارتباطات سیاسی، اقتصادی، فرهنگی و اجتماعی میان کشورها، آن ها را در فرایندی مشترک قرار می دهد. نکته قابل توجه در این فرایند، افزایش تفاهم سازمانی برای مدیریت منطقه ای است.(Andrew,1996:251)
باری بوزان معتقد است در سطح منطقه ای دولت ها یا واحدهای دیگر آن اندازه به یکدیگر نزدیک اند که نمی توان امنیت آن را جدای از یکدیگر در نظر گرفت و به همین دلیل کشورهای یک منطقه برای برقراری امنیت خود به سمت ایجاد یک امنیت درون منطقه ای با تشکیل یک اتحادیه منطقه ای سوق پیدا می کنند.(بوزان و ویو،1388: 17-18)
حال اینکه در منطقه مورد بحث ما(خاورمیانه)چه نوع اتحادیه ای توان پاسخ گویی به نیازهای کشورهای منطقه را دارد پاسخ آن را باید در تئوری تکوین گرایی جست.
این گرایش فکری معتقد است که هویت های سیاسی بیشتر منبعث از ارزش ها و ایده های مشترک است و آن ها به نوبه خود منافع را شکل می دهند و منافع نیز سرچشمه رفتار ها و اقدام ها هستند. سخن اصلی نظریه تکوین گرایی برای درک سیاست خارجی دولت ها آن است که بایستی در کنار ساختارهای مادی(نظیر قدرت، منافع، ژئوپلتیک، سیستم و …)به ساختارهای معرفتی(ایده ها، باورها، هنجارها،اندیشه ها و…)توجه اساسی کرد.(امیدی،1388: 44)
به این ترتیب، تفاوت رفتار دولت ها در سیاست خارجی از فهم آن ها از هنجارها و نیز میزان تأثیرگذاری آن ها ناشی می شود.تشابه رفتار آن ها نیز بیش از آنکه محصول الزامات ناشی از معمای امنیت در نظام بین الملل آنارشیک باشد، بر آیند هنجارهای بین المللی مشترک است.(ونت،1384: 503-504) بنابراین، تکوین گرایان معتقدند که در مواردی نوعی همپوشانی هویتی در عرصه بین المللی وجود دارد. مثلاً مسلمانان دارای همپوشانی هویتی هستند و این همپوشانی هویتی، منجر به تشکیل سازمان های بین المللی مرتبط می گردد.
نگاه تکوین گرایان به سازمان های بین المللی یک نگاه فرهنگی است که براساس هویت و هنجارهای مختلف شکل می گیرد و هویت فقط سیاسی، اقتصادی و اجتماعی نیست. براساس این تئوری، با توجه به این واقعیت که اسلام وجه مشترک بسیاری از کشورهای این منطقه است، انتخاب جنبه اسلامی برای تشکیل اتحادیه در این منطقه امری مسلم می نماید و از سوی دیگر اقدامات بشردوستانه و نیکوکارانه نیز با توجه به اینکه هویت مشترک میان تمام آموزه های ادیان الهی است می تواند در تشکیل اتحادیه مورد توجه قرار گیرد. (صفاری، همان:29)
اندک توجهی بر نحوه تشکیل و ادامه حیات سازمان های موفق منطقه ای به خصوص اتحادیه اروپا و سازمان آ.سه.آن، نشان می دهد که همگرایی کشورهای یک منطقه (با وجوه مشترک جغرافیایی، زبانی، مذهبی و…) زمانی منتج به نتیجه خواهد شد که از مسائل حساس و سخت چون امنیت و سیاست فاصله داشته باشد و با تکیه بر عناصر اقتصادی، فنی و فرهنگی پایه ریزی گردد. زیرا تجربه نشان داده است که همگرایی و همکاری کشورها در یک مجموعه منطقه ای بر محور مسائل اقتصادی، فنی و فرهنگی، خود به خود به عرصه های امنیتی و سیاسی نیز سرایت خواهد کرد و نهایتاً منجر به اتخاذ یک سیاست مشترک منطقه ای خواهد گردید.
ضرورت های تشکیل اتحادیه در خاورمیانه
ضرورت های همگرایی و تشکیل اتحادیه در خاورمیانه بسیارند، لکن اموری را که می توان به عنوان این ضرورت ها مطرح ساخت عبارتند از:
ضرورت های اقتصادی: اقتصاد در جهان امروز یک ارزش حاکم و پذیرفته شده است و ارزش های دیگر در مقابل آن کم ارج شده اند.(ابوالحمد،368:1370) با نگاهی به کشورهای خاورمیانه مشخص می شود که بیشتر کشورهای منطقه جزء کشورهای در حال توسعه یا در مواردی توسعه نیافته هستند و به همین دلیل بیشتر خصوصیات کشورهای در حال توسعه مانند افزایش رشد جمعیت و رشد نیروی کار بیش از نرخ رشد اشتغال در این منطقه یافت می شود.(متقی و همکاران: 190) همچنین اقتصاد کشورهای خاورمیانه ،حداقل در سه دهه گذشته، عمدتاً تک محصولی و بر پایه نفت بوده است اگر چه به مرور کشورهای منطقه تلاش کرده اند اقتصاد خود را اصلاح نمایند اما همچنان بخش عمده اقتصادشان به نفت وابسته است. به هر تقدیر نباید فراموش کرد در چند سال اخیر ظرفیت تولید برتقاضا و مصرف پیشی گرفته است آمریکا به عنوان بزرگ ترین مصرف کننده و وارد کننده نفت دنیا علاوه بر رسیدن به خودکفایی تبدیل به صادرکننده نفت هم شده است. (مصدق، 1399) با افول قدرت نفت، سال های پیش رو برای کشورهای منطقه نوید بخش خبرهای خوبی نیست. همچنین بسیاری خاورمیانه را بزرگ ترین بازنده همه گیری کرونا می دانند. به دلیل همه گیری کرونا، تولیدکنندگان نفت در خاورمیانه شاهد سقوط تقاضا برای نفت و افت شدید قیمت ها بودند. لذا بسیاری از دولت های منطقه باید از هزینه ها بکاهند و این به معنای ضعف اقتصاد و رشد بیکاری است. (بی نا، 1399)
اما خبر خوب این است که این کشورها امکانات بالقوه گسترده ای از جمله کشاورزی، توریسم، صنایع انرژی بر، نانو، پتروشیمی، کشاورزی و صادرات مواد غذایی در اختیار دارند که می تواند جایگزین درآمدهای نفتی شود. مجموعه این کشورها می توانند بازار تولید و مصرف را در میان خود به وجود آورند و آنگاه دیگر نیازی نیست کشورهای صادر کننده برای صدور محصولات خود به اقصی نقاط دنیا سفر کنند و عاقبت، آن را نفروخته بازگردانند یا به قیمت ناچیزی به فروش برسانند(سخاوتی،1388: 34) بنابراین از نظر اقتصادی گرایش به همگرایی برای کشورهای خاورمیانه، فواید فراوانی دارد که حل مشکل نیروی کار در آینده و ایجاد بازارهای فروش برای مواد و تولیدات از آن جمله اند.
ضرورت های سیاسی – امنیتی: اگر بپذیریم امروزه تفکیک امور اقتصادی از امور سیاسی چنان دشوار است که گاهی مشخص نیست آیا سیاست در خدمت اقتصاد است یا اقتصاد در خدمت سیاست، آنگاه می توان نتیجه گرفت که منطقه خاورمیانه از جمله مناطقی است که اقتصاد آن با اوضاع سیاسی – امنیتی، اجتماعی و فرهنگی به یکدیگر گره خورده است. لازمه رشد اقتصادی برقراری امنیت است نگرانی برقراری امنیت تنها از سوی خریداران و سرمایه گذاران مطرح نیست بلکه فروشندگان نیز بیشتر نگران برهم خوردن امنیت منطقه اند و بهترین اقدام برای برقراری امنیت در منطقه رجوع به همگرایی منطقه ای است.
ضرورت های دینی و فرهنگی: باید اذعان نمود که از عوامل بسیار مهم و مؤثر در هر نوع گرایش به همگرایی و یا واگرایی، مسائل فرهنگی(به طور کلی) و مسائل اعتقادی – مذهبی(به طور خاص) می باشد. با توجه به تفاوت های قومی و نژادی که میان مردم این منطقه رواج دارد به نظر می رسد که اسلام به خوبی می تواند نقش وحدت آفرینی در میان کشورهای خاورمیانه ایفا کند.زیرا«نقش همبسته سازی اسلام از این جهت است که عملاً تمام جنبه های زندگی را تحت تأثیر قرار می دهد و با تجویز دستورات اخلاقی، تمامی مسلمانان را ، بی توجه به نژاد یا زبان به صورت یک جامعه معنوی(امت)متحد در می آورد.»(درایسدل و همکاران،309:1369)
مقابله با تهدیدات مشترک: اصولاً دشمن مشترک را باید یکی از عوامل وحدت بخش میان کلیه کسانی دانست که از سوی آن دشمن تهدید می شوند. در حال حاضرمی توان از رژیم اشغالگر قدس به عنوان دشمن مشترک کلیه کشورهای مسلمان خاورمیانه نام برد. این رژیم بر پایه صهیونیسم سیاسی بنا شده که یکی از ارکان آن قائل بودن به برتری نژاد یهود بر تمام اقوام عالم است. به عنوان مثال می توان به جمله «ارواح یهود از ارواح دیگران افضل است، زیرا ارواح یهود جزء خداوند است …» اشاره کرد.(شیرازی،104:1366)
در مباحثی که گذشت، شماری از ضرورت های همگرایی در منطقه خاورمیانه به طور خلاصه مورد بحث قرار گرفت. علی رغم ضرورت ها و منافع مشترکی که در این بخش برشمردیم، همچنان شاهد آنیم که اتحادیه ای موفق و با شرکت تمام کشورهای مسلمان منطقه به دلایلی تشکیل نشده است. در بخش بعد ابتدا به بررسی تجارب ناموفق تشکیل اتحادیه در این منطقه و سپس موانع شکل گیری یک اتحادیه موفق و کارآمد در خاورمیانه خواهیم پرداخت.
تجارب نا موفق همگرایی های منطقه ای در خاورمیانه
اتحادیه عرب: علی رغم اینکه اتحادیه عرب توانسته است در زمینه هایی به گسترش همگرایی میان اعضای خویش کمک کند و منافع آن ها را در عرصه بین المللی حفظ نماید لیکن برخلاف آنچه ملت های عرب انتظار داشتند نتوانسته است به وحدت دول عرب کمک کند.. فدراسیون عرب مرکب از سوریه و عراق در 1958 با کودتای عبدالکریم قاسم در عراق از بین رفت(صفاری، همان: 44) و اتحاد مصر و عراق در 1964 از مرحله حرف جلوتر نرفت گواه این مدعی هستند. ناتوانی اتحادیه عرب در حل مشکلات فیمابین اعضا و اختلافات دورنی سازمان نشان دیگری از ناکارآمدی در همگرایی در اتحادیه عرب است. (کاظمی،1370: 165-180)
جمهوری متحده عربی: در ژانویه 1958، رهبران مصر و سوریه با امضای توافقنامه ای، وحدت خود در قالب جمهوری متحده عربی را اعلام کردند.(Peretz,1963:229) با این حال، اتحاد مصر و سوریه، پس از سه سال و نیم، در سال 1961، با کودتای افسران سوری به فروپاشی منتهی شد. از جمله مهم ترین عواملی که به شکست این اتحادیه انجامید می توان به بی ثباتی سیاسی ناشی از بحران هویت در سوریه، استبداد و خودکامگی افسران مصری، قرار گرفتن رژیم صهیونیستی در میان آن دو(Abbous,1962:161) و مخالفت شاه ایران با این اتحاد (علیزاده،90:1384) اشاره کرد.
شورای همکاری خلیج فارس: بی توجهی به پیش فرض های تشکیل یک همگرایی، اختلاف های مرزی و سیاسی و ساختار سیاسی کشورهای عضو، چالش ها و بحران های داخلی در برخی کشورهای عضو نظیر بحران مشروعیت، وابستگی سیاسی و امنیتی به قدرت های فرامنطقه ای از جمله آمریکا و جلوگیری آن ها از شکل گیری ترتیبات اقتصادی و سیاسی درونزای منطقه ای،(امامی،50:1372) عدم توان در تعریف یک پول واحد، و سرانجام نبود توجه لازم به توسعه روابط با کشورهای دیگر منطقه را می توان از جمله عواملی دانست که شورای همکاری خلیج فارس را از تبدیل شدن به یک سازمان قدرتمند و پویای منطقه ای بازداشته است.
شورای همکاری عرب: به طور کلی، شورای همکاری عرب را می توان اتحادیه ای برای اعمال فشار بر کشورهای مترقی منطقه به حساب آورد.به عقیده برخی، هدف از تشکیل آن مقابله با جمهوری اسلامی ایران و محاصره سوریه بود.(سعیدی،70:1369) اختلافات سیاسی ناشی از اختلاف سطح قدرت و تفاوت رژیم های حاکم در کشورهای عضو و رقابت مصر و عراق بر سر رهبری جهان عرب از جمله موارد عدم موفقیت این شورا است.
سازمان کنفرانس اسلامی: سازمان کنفرانس اسلامی که فلسفه وجودی آن حمایت از ملت فلسطین و پایان دادن به تعدیات رژیم صهیونیستی بوده است، به دلیل افزایش دامنه فشارها، تهدیدات و تجاوزات خارجی ضد مسلمان به ویژه بعد از حوادث 11 سپتامبر، اشغال عراق توسط آمریکا و انگلیس و تجاوز رژیم صهیونیستی به لبنان و غزه، از رسیدن به هدف اصلی خود بازمانده است. وجود نظام های سیاسی ناهمگن، وابستگی سیاسی غالب اعضا به قدرت های بزرگ، جناح بندی های درون سازمان، تفاوت های مذهبی و فرقه گرایی دینی از جمله دلایل ناکامی این سازمان است.
سازمان همکاری اقتصادی(اکو): سازمان همکاری اقتصادی (اکو)یک سازمان اقتصادی است که با هدف ارتقای سطح زندگی، رفاه مردم و توسعه اقتصادی کشورهای عضو به وجود آمده است. (ولایتی ومحمدی، 152:1389) بی ثباتی سیاسی ناشی از اختلافات قومی – مذهبی، تفاوت ساختارهای اقتصادی و نا مکمل بودن اقتصاد کشورهای عضو، فقدان سرمایه برای توسعه در اکثر کشورهای عضو، اعمال نفوذ برخی کشورهای خارجی و فرامنطقه ای از جمله آمریکا و رژیم صهیونیستی، از جمله دلائل ناکامی این سازمان است.
همان گونه که اشاره شد تا کنون هیچ یک از اتحادیه ها و اتحادها در منطقه پرآشوب خاورمیانه نتوانسته موفقیت قابل توجهی کسب نماید. در واقع، موانع بزرگی چون استبداد داخلی، اختلافات سیاسی، ملی گرایی افراطی، بی ثباتی سیاسی، رقابت های منطقه ای، استعمار و صهیونیسم بر سر راه همگرایی جهان اسلام وجود دارد که بسیاری از آن ها در جوامع غرب مشاهده نمی شود.
موانع شکل گیری اتحادیه منطقه ای با مشارکت کشورها
1-دیدگاه های متفاوت نسبت به امنیت و دشمن مشترک: کشورهای خاورمیانه دیدگاه یکسانی نسبت به امنیت و دشمن مشترک ندارند. ایران و عراق، آمریکا را دشمن خود می دانند ولی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس چنین نظری ندارند.(مجتهدزاده،64:1374) از سوی دیگر ایران رژیم صهیونیستی را دشمن مشترک امت مسلمان می داند اما آمریکا و رژیم صهیونیستی توانسته اند از طریق پروژه ایران هراسی(زاده علی، و میرحسینی،1396: 182-151) و پیشنهاد تشکیل ناتوی عربی(کرمی، «ناتوی عربی و ایران»)، ایران را تبدیل به دشمن مشترک تعدادی از کشورهای عربی نشان دهد و در سال های اخیر رژیم صهیونیستی توانسته است از این طریق به کشورهای عربی نزدیک و به طور رسمی روابط خود را گسترش دهد و حمایت تعدادی از آن ها را در مورد اجرای پروژه معامله قرن جلب نماید.(مجیدی و شجاعی، 88:1397)
2- دموکراسی و آزادی در کشورهای اسلامی: ملت ها از راه انتخابات، اراده خود را برای اداره سرزمین به حکومت منتقل می کنند و حکومت مجری علایق و خواست شهروندان است.(مجتهدزاده،36:1379)انتخابات در برخی از کشورهای منطقه یا وجود ندارد و یا به صورت فرمایشی صورت می گیرد. نبود نهادهای آزاد، مستقل و پایدار، به صاحبان مناصب امکان می دهد تا اهداف شخصی خود را بر منافع عمومی ترجیح داده و فساد را به شیوه حکومتی برقرار سازند.(برتران، 1384: 98) نتیجه این وضعیت عدم دست یابی به توسعه می باشد و عدم توسعه یافتگی نیز باعث انزوای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی شده، یکی از زمینه های واگرایی را فراهم می آورد.
3- هیدروپولیتیک خاورمیانه: به طور کلی باید گفت که بحران آب در خاورمیانه را می توان به سه دسته از عوامل نسبت داد:عوامل محیطی، عوامل اقتصادی و عوامل سیاسی.( بس کرنر،1372: 10) در حال حاضر، سه کشور ترکیه، سوریه و عراق در خصوص آب رودخانه های دجله و فرات دارای اختلافاتی هستند در بخش دیگر خاورمیانه، ایران و افغانستان در خصوص آب ورودی از هیرمند، دارای اختلاف نظرهایی هستند.(مجتهدزاده،عسگری،209:1384)
4- تنوع نظام های سیاسی: وجود ناهمگونی در نظام های حکومتی و ساختارهای سیاسی کشورهای اسلامی غالباً منجر به اختلافات سیاسی می گردد. برخی مانند عربستان سعودی و بحرین دارای نظام پادشاهی هستند و برخی دیگر مانند ترکیه و ایران با نظام جمهوری اداره می شوند.(صفوی،1387: 204) غالب نظام های سیاسی و به ویژه نظام های سلطنتی استبدادی که قدرت در دست پادشاه و خاندان او متمرکز است، مخالف واگذاری بخشی از قدرت خود به یک مرکز فراملی اند و به محدود شدن قدرت خود راضی نمی شوند.
5- بی ثباتی سیاسی: بی ثباتی سیاسی در برخی کشورهای اسلامی احتمال تحقق همگرایی را تضعیف می نماید. در مقابل، هر چه ثبات داخلی و توانایی تصمیم گیرندگان سیاست خارجی برای تأمین منافع داخلی بیشتر باشد، به همان اندازه توانایی این کشورها برای حضور فعالانه در فرایند همگرایی نیز بیشتر خواهد شد.(یوسفی،143:1381)
6- ناسیونالیسم و نژاد گرایی: نفوذ اندیشه ی ناسیونالیسم در جهان اسلام که مرکب از قومیت ها و ملت های متعدد است، با ایجاد انواع ناسیونالیسم عربی، ترکی، ایرانی و… سبب تمایل به ایجاد دولت های ملی مبتنی بر این اندیشه ها گردید.( علی بابایی، 107:1374-106) اختلافات موجود میان اعضای شورای همکاری خلیج فارس و اعضای اتحادیه عرب به ویژه در رابطه با فلسطین و نا پیوستن کشورهای عرب منطقه به سازمان همکاری اقتصادی(اکو) از نتایج ملی گرایی افراطی در این بخش از جهان اسلام است.
7- اختلافات ارضی و مرزی: ادعای امارات متحده عربی نسبت به جزایر ایرانی(عسگری،190:1382) ادعای عراق نسبت به کویت و اروند(ژالویه،167:1366) ادعای عربستان برتمام جزیره العرب.(ولدانی و حق شناس، 100:1372) و جزایر«ام المرادم و قروه» و قطر،(آشتی،91:1366) اختلاف قطر و ابوظبی بر سر مالکیت جزیره حالول و چند جزیره کوچکتر و … تنها نمونه هایی از اختلافات کشورهای منطقه است.
8- عدم توازن قدرت نظامی: امروزه ایران و عراق از نظر توان نظامی قوی ترین کشورهای منطقه خلیج فارس هستند. اما کل نیروهای مسلح کشورهای عضو شورای همکاری به حدود 200 هزار نفر می رسد.به علاوه اکثر نفرات ارتش این کشورها خارجی هستند.برای مثال از 1100 افسر ارتش عمان، 700 نفر خارجی هستند.ارتش عربستان نیز دارای 100 هزار سرباز خارجی است که عمدتاً پاکستانی هستند.( حیدری عبدی ، بی تا : 52)
9- وابستگی و دخالت قدرت های فرامنطقه ای: به دلیل اهمیت سرزمین های اسلامی هر زمان که بحث همگرایی به طور جدی مطرح شده است، قدرت های بیگانه با به کارگیری عوامل بازدارنده و ایجاد سوء ظن و نفاق، تشنج و رقابت میان کشورهای اسلامی را تشدید نموده و واگرایی میان آن ها را افزایش داده اند.( ابراهیمی فر، 103:1378) از سوی دیگر رویارویی صهیونیست ها و فلسطینیان، زمینه اختلاف و تفرقه میان کشورهای اسلامی را فراهم کرد و در نتیجه قدرت جهان اسلام را کاهش داد و سبب گردید تا موضوع فلسطین به عنوان مهم ترین عامل اختلاف و تشتت در میان کشورهای منطقه شود.
10-روابط سیاسی پر تنش میان ایران و عربستان:ایران و عربستان به عنوان دو کشور مهم و تأثیرگذار در منطقه خاورمیانه و دو قطب فرهنگی، فکری و مذهبی در جهان سلام، محسوب می شوند.(صفاری،28:1394) رقابت میان این دو کشور باعث ایجاد فضای دو قطبی در منطقه شده که بالطبع عدم حضور هر کدام از این کشورها در هر اتحادیه ای، آن اتحادیه را بی اثر خواهد کرد.
از آنچه گفته شد چنین بر می آید طرح های ارائه شده برای همگرایی در منطقه خاورمیانه، توفیق چندانی به دست نیاورده است. اختلافات متعدد از جمله تفاوت دیدگاه در تعریف دشمن مشترک، پروژه ایران هراسی، رقابت در رهبری جهان اسلام میان ایران و عربستان، مسائل ناسیونالیستی از جمله فارس و عرب، سوء ضن کشورهای عربی منطقه نسبت به ایران و فقدان اعتماد متقابل میان کشورهای عربی منطقه از یک سو و ایران از سوی دیگر،(هرسیج و همکاران، 1393: 20) همگی تشکیل اتحادیه ای که ایران در آن نقش جدی داشته باشد را غیر ممکن ساخته است. لذا اتکای صرف بر نظریه های رایج همگرایی و با مشارکت دولت های منطقه امری دشوار است. جوامع اسلامی نیازمند الگویی هستند که بتواند موانع یاد شده را با قدرت از سر راه آن ها بردارد. به نظر می رسد این الگو جز در سایه نظریه تشکیل اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه با مشارکت سازمان های مردم نهاد فراهم نمی گردد.
اگر سازمان های مردم نهاد بتوانند با شناخت عوامل بازدارنده به هر نسبتی این عوامل را تضعیف کنند و یا آن ها را از سر راه خود بردارند، به همان نسبت خواهند توانست در راه تحقق همگرایی، به عنوان یک فرایند طولانی، گام بردارند. طرح نظریه تشکیل اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه را می توان به عنوان نخستین گام در راه برطرف نمودن عوامل بازدارندگی همگرایی کشورهای اسلامی خاورمیانه دانست که در این بخش به آن پرداخته خواهد شد.
اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه
سازمان های غیر دولتی یا سازمان های مردم نهاد، ساختارهای توانمندی در روند تعاملی جامعه جهانی بوده و می توانند به عنوان یک نماینده فرهنگی در راستای مشارکت در امور مختلف در سطح ملی و فراملی در نظر گرفته شوند. این سازمان ها از نیمه اول قرن بیستم به شکل نوین خود در جهان مطرح شدند و کارکرد واقعی و عملی آن ها در زمینه های گوناگون به خصوص حوزه های علمی، فرهنگی، بشردوستانه و … ایجاد شده است. این نهاد ها می توانند به عنوان مشاوران ارزشمندی برای نهادهای دولتی و سایر سازمان های غیر دولتی و بین المللی باشند و از توانایی و ظرفیت مناسبی در جهت گسترش روابط دوستانه میان جوامع مختلف و تحکیم صلح و دوستی ملی و جهانی برخوردار شوند.
با گسترش شبکه ها و رسانه های جدید ارتباطی به عنوان مکان عمومی جدید، بازیگران جدیدی پا به عرصه جامعه مدنی گذاشتند. سازمان های رسمی اجتماعی مستقل از دولت ها که هدف آن ها پیگیری اهداف و ارزش های مشترک در زمینه های مختلف اجتماعی، فرهنگی، فنی، اقتصادی و … است. این بازیگران با کمک روش های مختلف مانند استفاده از عرصه سیاست شبکه ای و رسانه ای، نفوذگری، اطلاع رسانی، بسیج و سازماندهی مردم و … تلاش دارند تا نفوذ خود را بر فرآیندهای سیاست گذاری و تصمیم گیری دولت ها افزایش دهند. دولت ها به لحاظ وظایف ساختاری خود به ویژه در حوزه دیپلماسی و با توجه به کنشگران متعدد در صحنه روابط بین الملل نمی توانند نسبت به این سازمان ها بی تفاوت باشند، لذا توجه آن ها به اجزاء و انواع مختلف دیپلماسی نوین پاسخی به افزایش و اهمیت نقش کنشگران قلمرو عمومی در حوزه بین المللی است.
نباید فراموش کرد کشورهای قدرتمندی نظیر آمریکا، بریتانیا، فرانسه، آلمان، کانادا، ژاپن و … در زمره کشورهایی قراردارند که جایگاه مخصوصی را در حوزه انواع دیپلماسی های نوین از جمله دیپلماسی فرهنگی و انواع مختلف آن برای خود قائل هستند و آن را قسمتی از راهکار استراتژیک خود در طراحی سیاست خارجی می دانند. به عنوان مثال ژاپنی ها در سیاست خارجی خود دیپلماسی تحت عنوان «تعاملات و تبادلات فرهنگی» تعریف کرده اند، و از آن برای تأمین اهدافی از جمله تقویت حس اعتماد میان کشورها استفاده می نمایند و یا کانادایی ها سیاست خارجی خود را بر سه ستون سیاست، اقتصاد و فرهنگ، استوار کرده اند.
با توضیحات فوق می توان اهمیت اتخاذ سیاست های بشردوستانه به عنوان جزعی از دیپلماسی فرهنگی، بر اساس آموزه های دینی و فرهنگی در خاورمیانه و استفاده از آن به عنوان قدرت نرم را درک نمود.
حکمرانی خیریه ها به مثابه قدرت نرم
بسیاری از نظریه پردازان معتقدند قدرت نرم به کشورها قدرت نفوذ در طرف مقابل را می دهد تا از این طریق کشور هدف را ترغیب به همکاری نماید. جوزف نای، به عنوان نظریه پرداز اصلی قدرت نرم، اعتقاد دارد یک چنین رویکردی در تعارض با قدرت سخت قرار دارد که در آن نفوذ از طریق نیروی نظامی و قوه قهریه حرف اول را می زند. وی اعمال قدرت نرم را از طریق بسط و گسترش روابط با متحدان و تعاملات فرهنگی میسر می داند. از دیدگاه جوزف نای یک چنین سیاستی سرانجام، منجر به محبوبیت دولت ها نزد افکار عمومی کشور هدف می شود و کسب اعتبار و وجهه بین المللی برای دولت ها را در بردارد. (Nye, 2003:15)
به طور کلی آن چه از کلمات اندیشمندان این حوزه در توضیح واژه قدرت نرم برداشت می شود این است که قدرت نرم، محصول و برآیند تصویرسازی مثبت، ارائه چهره موجه از خود، کسب اعتبار در میان افکار عمومی، قدرت تأثیرگذاری غیر مستقیم و … می باشد. بنابراین می توان نتیجه گرفت قدرت نرم، شامل مباحث عقلانی و ارزش های عمومی می شود. با این نگاه قدرت نرم، به آن دسته از قابلیت ها و توانایی هایی گفته می شود که با به کارگیری ابزارهایی همچون ارزش های اخلاقی و اقدامات بشردوستانه بر منابع یا رفتارهای دیگر کشورها اثر می گذارد.
در مجموع می توان گفت قدرت نرم زمانی می تواند تولید گفتمان سازگار با افکار عمومی نماید که مستلزم قدرت سخت نباشد و بتواند به دور از محدودیت ها و امر و نهی های قدرت سخت، در شرایط فضای آزاد، تولید گفتمان محلی، منطقه ای و فراملی نماید و با سهولت، پیام خود را به افکار عمومی جهانیان برساند. (خرازی و محمدوندی، 1388: 118) برخی از عوامل تولید کننده و تقویت کننده قدرت نرم که در حوزه سازمان های مردم نهاد و اقدامات نیکوکارانه قرار می گیرند و می توان از طریق حکمرانی خیریه ها به آن ها دست پیدا کرد عبارتند از: ارائه تصویر مطلوب از خود، زدودن ذهنیت های منفی تاریخی، قدرت شکل دهی و کنترل افکار عمومی، قدرت نفوذ در باورها و نگرش ها، ارائه خدمات بشردوستانه، مشارکت در جنبش های صلح طلب(میلسن و همکاران 56:1388) تشکیل انجمن های خیریه در کشورهای دیگر و ….
استفاده از حکمرانی خیریه ها و تشکیل اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه با هدف به کارگیری دیپلماسی نیکوکارانه و استفاده از نفوذ قدرت نرم، در مقایسه با سایر ابزارهای رایج در صحنه روابط بین الملل دارای مزایایی است که می توان آن ها را اینگونه برشمرد:
1- یکی از مهم ترین علل ناکامی دولت ها در رسیدن به اهداف سیاست خارجی شان در سایر کشورها، مقاومت هایی است که در کشورهای مورد نظر برای پیاده سازی آن ها صورت می گیرد. از آنجا که اقدامات نیکوکارانه و خیرخواهانه در بسیاری از موارد ضمیر ناخودآگاه مخاطب را مورد هدف قرار می دهد، در مقایسه با سایر ابزارهای متداول در دیپلماسی با سهولت بیشتری در لایه های جامعه هدف رسوخ می کند و بالطبع ماندگاری بیشتری نیز دارد.
2-عاری بودن این نوع از دیپلماسی از لحنی خصمانه و آمرانه در کنار جذابیت بیشتر و در نتیجه، هدف قرار دادن ذهن و روح مخاطبان خود از دیگر مزایای آن است. مخاطب قرار دادن جوامع و کشورهای دیگر، چه در سطح دولت ها و چه ملت ها، هنگامی که با ابزار قهرآمیز صورت بگیرد، با مقاومت در هر دو سطح مواجه خواهد شد و درنتیجه باعث صرف هزینه بیشتر و کارآیی کمتر خواهد شد.(شیرازی، همان: 6)
3-اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه، فرصت بهتری را برای حضور و ایفای نقش غیر رسمی، نهادهای مدنی و غیر دولتی فراهم خواهد کرد که این خود موجب گسترش حوزه نفوذ این نوع از دیپلماسی در مقایسه با انواع دیپلماسی سنتی خواهد شد.
4-باور سازمان های مردم نهاد از جمله خیریه ها بر اساس جلب مشارکت حداکثری است بنابراین حکمرانی خیریه ها در قالب اتحادیه تلاش خواهد کرد با کشف، تعریف و ترویج ارزش ها و منافع مشترک همکاری تمام کشورها را به جلب نماید.
5-دیپلماسی این اتحادیه که مبتنی بر نگاه بشر دوستانه و اعمال نیکوکارانه است، می تواند به منزله فتح بابی برای شکل گیری تفاهم میان ملت ها و سازمان های مردم نهاد و به مرور پایه ریزی روابط پایدار میان دولت ها.
6-این نوع از دیپلماسی انعطاف بیشتری از نوع سنتی تر خود دارد و قابلیت فعالیت در حوزه های دیگر سیاست را دارد.
هرچند نظر مساعد دولت ها در برقراری این ارتباط، تسهیل کننده است اما فعالیت های مثبت اتحادیه می تواند به تدریج تصاویر موجود کشورهای عضو از یکدیگر و در میان دیگر دولت ها و ملت ها، ترمیم نماید. اتحادیه می تواند به تولید و بازتولید شناخت متقابل و درک صحیح کشورها از منافع و نگرانی های یکدیگر کمک نماید. با توجه به اینکه ساختارها به رفتار بازیگران اجتماعی و سیاسی، اعم از افراد و کشورها شکل می دهند، اتحادیه می تواند نقش مؤثری را در اصلاح و بازتولید ساختارهای هنجاری یا عقیدتی کشورهای عضو نسبت به هم، داشته باشد. از این منظر اتحادیه کمک خواهد کرد کشورهای منطقه با انتخاب همکاری و هویت جمعی، به یک همکاری ناگسستنی دست یابند.
در این راستا، سازه انگاران استدلال می کنند برای برقراری صلح و همکاری بین المللی باید هنجارهای مقوم و تنظیم کننده نظام بین الملل را به گونه ای تغییر داد که کشورها، اندیشیدن و عمل کردن بر مبنای رئالیسم را متوقف کنند. برای رسیدن به چنین نظام صلح آمیزی باید هویت و منافع کشورها را تغییر داد. از آنجا که در این نظریه، ادراکات و انتظارات بین الاذهانی تعیین کننده رفتار کشورها است، پس برای برقراری صلح، کشورها باید از تصور خود به صورت بازیگران خودپرست دست کشیده و خود را به عنوان بخشی از یک اجتماع واحد با منافع مشترک تعریف کنند. (شیرازی، همان: 29) در این شرایط نقش نهادهای غیردولتی همچون اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه چشمگیر می شود. این فرآیندی است که دولت های خودخواه یاد می گیرند همکاری کنند و منافع دولت ها از دید تعهدات مشترک نسبت به هنجارهای اجتماعی ساخت مجدد می یابند و با گذشت زمان و با شکل گیری وابستگی متقابل دولت ها به یکدیگر، منافع جمعی جای منافع فرد را خواهد گرفت و باعث ایجاد هنجارهای جدیدی بر پایه منافع بشردوستانه خواهد شد.
نباید فراموش کرد که کشورها درک متفاوتی نسبت به همکاری و واقعیت های جامعه بین الملل دارند لذا نمی توان امیدوار بود که مسائل میان آن ها از طریق ایجاد تفاهم به آسانی حل و فصل شود. در این میان پاره ای از بازیگران از جمله سازمان های مردم نهاد و به طور خاص خیریه ها، که هدف آن ها حفظ و تعالی روابط بشردوستانه است می توانند همکاری را تبدیل به وجه غالب تعامل میان خود نمایند و حس همبستگی و هویت مشترک را میان خود و کشورهای خود ایجاد نمایند. اتحادیه سلامی خیریه های خاورمیانه می تواند با ایجاد شبکه همکاری گسترده میان کشورها باعث ایجاد «عرصه سیاست باز» (کبریایی زاده، 1390: 18) در گفتمان ایجاد شده توسط خیریه ها شود.
از سوی دیگر بسیاری از اندیشمندان بر نقش نهادها در تصمیمات بین المللی تأکید دارند و معتقدند که این نهادها از اهمیت بسیاری در کاهش تنش ها و افزایش همکاری برخوردارند. به همین جهت می توان این اتحادیه را بازیگری مهم در تجلی عنصر همکاری بشردوستانه و خیرخواهانه میان کشورها دانست که باعث تداوم بخشی به صلح پایدار در منطقه پرآشوب خاورمیانه نیز خواهد شد. از جمله می توان به نظریه هاوس در خصوص همکاری اشاره کرد. وی معتقد است همکاری در حوزه سیاست ملایم آغاز می شود. او بر خلاف میترانی اقتصاد و سیاست را از هم جدا نمی داند و به اهمیت سیاسی مسائل اقتصادی اذعان دارد. یکی از مفاهیم مورد استفاده هاوس، «سرایت» یا «سرریزی» است. فرض او بر این است که ابعاد مختلف حیات اقتصادی به هم وابسته اند. در نتیجه هر اقدامی برای همکاری در یک بخش، مستلزم همکاری در بخش های دیگر می شود و همکاری از یک بخش به بخشی دیگر سرریز می شود. (هاوس، 1385: 165) اتحادیه اسلامی خاورمیانه با این نگاه می تواند همکاری را در بخش سوم اقتصاد تسهیل نماید و از این طریق، گام های مؤثری در جهت توسعه همکاری و سرایت آن به دیگ بخش ها بردارد.
حکمرانی خیریه ها در لوای ایجاد اتحادیه مشترک خاورمیانه، می تواند با ایجاد ارتباط مؤثر به تعاملات میان کشورها، ارتباطات متقابل میان نخبگان، فشار جهت پاسخگو بودن نخبگان، به مانند گروه های فشار در اعمال سیاست دولت ها عمل نماید.
کارکردهای اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه
1-گسترش صلح و دوستی در منطقه: دوستی لازمه هر کنش سیاسی است.(اکوانی،115:1394) این اتحادیه با از بین بردن نگاه کشورهای عضو به خود به عنوان بازیگران اصلی منطقه ای، تسهیل کننده از فرد به جمع رسیدن کشورهای منطقه و تعریف منافع مشترک است و این مهم جز از طریق بازیگران غیر دولتی امکان پذیر نیست. به عبارت بهتر در این فرآیند دولت های یکجانبه گرای منطقه می آموزند همکاری مشترک داشته باشند و منافع دولت های منطقه، با ایجاد تعهدات خیرخواهانه نسبت به یکدیگر ساخت دوباره پیدا خواهد کرد و در طول زمان وابستگی متقابل فایده ها یا منافع جمعی جای رقابت های منطقه ای را خواهد گرفت. (شیرازی،همان: 29)
2-برندسازی کشورهای عضو: امروزه اکثر ملت ها در اقصی نقاط دنیا اهمیت به روز رسانی هویت ملی و بازسازی تصویر ملی شان را از اهداف اساسی و استراتژیک سیاسی خود اعلام کرده اند. فرآیند اعتماد به نفس ملی به عنوان مبنا و پایه آغازین خودباوری ملی و هویت ملی مستحکم از اصول اولیه و پایه ای پروژه برندینگ و تصویر ملی می باشد. تشکیل اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه می تواند تصویری را که از خاورمیانه و کشورهای منطقه در اذهان ملت ها شکل گرفته است را به کلی تغییر داده و از شکل جنگ به شکل صلح و نیکوکاری و معرفی اسلام واقعی سوق دهد.
3-همسوسازی ملت های دیگر با برنامه ها یا مدیریت افکار عمومی: نکته مهم در پیاده سازی سیاست ها، همراه سازی جامعه هدف و تأثیر بر نگرش آن است. اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه می تواند با استفاده از ابزارهای مختلفی که به واسطه اهداف خیرخواهانه با آن مرتبط است بر مخاطب خود تأثیر بگذارد و آن را با برنامه های خود هماهنگ نماید و با جلب افکار عمومی دنیا به سمت خود، موقعیت کشورهای منطقه را تحکیم بخشد و با گسترش سطح روابط و تعاملات چندجانبه به افزایش قدرت نرم خود بپردازد.(خاشعی و امازاده جعفر، 1389: 21) از جمله نتایج همراه سازی ملت های کشورهای دیگر می توان به گسترش صلح در منطقه، برقراری امنیت، مهار نفوذ ابرقدرت ها و … نام برد.
همچنین تعامل بازیگران منطقه خاورمیانه در اتحادیه با همراهی ظرفیت های موجود در خیریه ها، می تواند به بهبود چهره تخریب شده کشورهای اسلامی در نگاه ملت های دیگر منجر شود و ایجاد یک حکمرانی و همگرایی موفق از طریق خیریه های عضو اتحادیه می تواند افزایش نفوذ افکار عمومی و قدرت نرم و سرانجام افزایش قابلیت های اقتصادی، استراتژیک و سیاسی را در پی داشته باشد. نباید فراموش کرد که این نوع از گفتمان زمانی می تواند مؤثر واقع شود که به دور از قدرت سخت باشد چرا که مهم ترین ساز و کار دین اسلام در جهت نفوذ در افکار عمومی، همانا قدرت نرم فرهنگی آن و تأکید بر ارزش های انسانی است. نمایش مطلوب میراث خیرخواهانه دین اسلام، فراهم کننده فرصتی برای خلق تصویری مثبت از کشورهای مسلمان منطقه و در نتیجه کمک به دستیابی به اهداف سیاسی آن ها می باشد.
آنچه که مشخص است با توجه به رویکرد مثبت افکار عمومی جوامع نسبت به مشارکت خیرخواهانه، این اتحادیه می تواند ضمن بهبود تصویر کشورهای اسلامی نزد افکار عمومی سایر کشورها، حتی افکار عمومی بین المللی را نیز مدیریت نماید.نکته مهم در این مورد حفظ بی طرفی اتحادیه است چرا که به هر میزان که خود را بی طرف تر نشان دهد مدیریت افکار عمومی، قدرت نرم و نفوذ در اندیشه ها و قدرت چانه زنی بیشتری کسب خواهد کرد.
4-همگرایی جهان اسلام: شرایط و مقتضیات زمان، اشتراک در اهداف دینی، انسانی، منافع اقتصادی و مصالح سیاسی، از مهم ترین علل ایجاد کننده همگرایی جهان اسلام در زمان حاضر است.(زارع،1392: 119)این اتحادیه می تواند با تمرکز بر نقطه اشتراک تمامی کشورهای اسلامی خاورمیانه که همانا اسلام و مسئله نیکوکاری است و دور کردن جوامع اسلامی از نقاط اختلافی، فرصت همگرایی در میان کشورهای منطقه افزایش دهد.
5-انتقال اندیشه ها و پیام های دین اسلام: ارزش های سیاسی و فرهنگی یک کشور می تواند منابع جذب و قدرتمندی آن باشد. در واقع دولت ها با نفوذ دادن ارزش های خود در سایر کشورها می توانند باعث جاذبه و یا دافعه خود شوند. ارزش هایی همانند دموکراسی، آزادی بیان، ترویج حقوق بشر، نیکوکاری و … همگی از ارزش های قابل ایجاد جذابیت هستند. (مایلی و مطیعی، 1395: 193-192) با این وصف اگر دولت ها بخواهند اولویت های مخاطب یا بازیگران بین المللی را تنظیم کنند، باید قادر باشند تا در عرصه های بین المللی با آن ها به تبادل عقاید و اندیشه بپردازند. تنها در چنین میدانی، کنشگران قدرت نرم می توانند اولویت های دیگران را فرم ببخشند. اما اگر بازیگر ارتباطات، فرهنگ و ارزش های خود را در معرض نگذارد، مورد تأثیر و نفوذ قرار نمی گیرد. از سوی دیگر اگر موضوع و ارزش برای افکار عمومی جذاب نباشد نیز هیچ شانسی برای نفوذ نخواهد داشت.
فعالیت در بازار ایده ها نیز رقابت می طلبد و در چنین میدانی، شکست از رقیبان، تلاش برای توسعه قدرت نرم را تحلیل می برد. (خاشعی، همان: 29-30) بنابراین یافتن موضوعی میان فرهنگی که در همه ادیان یکسان مطرح می شود و با جنبه های انسانی سر و کار دارد و باعث ارتباط میان فرهنگی خواهد شد و ملت ها با نگاه های مختلف بر سر آن اشتراک دارند، می تواند باعث سهولت در انتقال مفاهیم دین اسلام شود. گسترش و پیوند دادن ارزش های مشترک میان ادیان می تواند یکی از کار ویژه های این اتحادیه در راستای گسترش نفوذ در میان دیگر ملت ها باشد و از این طریق ریل گذاری دیپلماسی نفوذ را برای کشورهای عضو تسهیل نماید و موجبات گسترش قدرت نرم کشورهای منطقه را فراهم آورد.
6-اعتبار و اعتمادسازی: یکی ار نتایج اتخاذ دیپلماسی نیکوکارانه، کسب پرستیژ، حیثیت، اعتبار و آبرو در صحنه بین الملل برای کشورها است. به این معنا که جایگاه و موقعیت یک کشور در نظام جهانی بستگی به استفاده بهینه از قدرت نرم دارد. پر واضح است که موفقیت در دیپلماسی نوین بستگی مستقیمی در ایجاد اعتبار و اعتماد در مخاطبین دارد. از آنجا که بازیگران منطقه ای این فرصت را پیدا می کنند که خود در ایجاد پیام سهیم باشند و به دلیل مشارکت در تولید پیام، مشروعیت آن را نیز پذیرا باشند، در سایه ارتباطات شبکه ای که در اتحادیه ایجاد خواهد شد، اعتماد و اعتبار به طور مؤثری حاصل خواهد شد. همچنین اتحادیه اسلامی خیریه های خاورمیانه می تواند با بهبود روابط میان کشورهای عضو با تأکید بر موضوع مشترک نیکوکاری در اسلام و با برجسته سازی میراث مشترک اسلامی نوعی اعتماد میان کشورهای اسلامی به وجود آورد که منجر به یک صداشدن کشورهای اسلامی در صحنه روابط بین الملل خواهد شد.(قربی، سیدمحمدجواد، 1398: 101)
7-کاهش دادن سطح تعارضات در تعاملات بین المللی: اگر چه شاید چنین به نظر برسد که نقش اصلی در تصمیم کشورها به تنش زدایی توسط رهبران و سیاست مداران گرفته می شود، اما مردم نیز می توانند در اتخاذ و پیگیری این سیاست نقش داشته باشند. هنگامی که افراد تصور و ادراک خود را نسبت به یک کشور تغییر می دهند شرایط را برای تصمیم رهبران جهت تغییر رویکرد نسبت به کشور یا کشورهای مورد نظر فراهم می کنند چرا که تصمیمات رهبران متأثر از افکار عمومی در جوامع است.
تنش زدایی میان کشورها به دو صورت امکان پذیر است. در یک حالت تنش زدایی میان رهبران و طبقه حاکم دو کشور صورت می گیرد که از آن با عنوان تنش زدایی از بالا نام می برند و حالت دوم که ابتدا تنش زدایی میان مردم کشورها صورت می گیرد و سپس به رهبران القاء می شود که آن را تنش زدایی از پایین می نامند.(قربی، همان: 103) مهم ترین عامل تأثیرگذار در تغییر دیدگاه و ادراک مردم یک کشور نسبت به دیگری، ارتباط میان افکار عمومی کشورهاست که اعمال نیکوکارانه می تواند در تغییر نگاه نقش مؤثری را ایفا نماید و زمینه را برای مشروعیت تصمیم دولت ها به تنش زدایی با یکدیگر فراهم کند.
امروزه شاهد بروز خشونت ها، منازعات و جنگ های متعدد از جمله منازعات فرقه ای – مذهبی در سطح منطقه خاورمیانه هستیم، اتحادیه منطقه ای خیریه ها می تواند با تغییر نگاه کشورهای منطقه از امنیتی به خیرخواهانه به مهار خشونت ها و منازعات نایل آید.
نتیجه گیری
در پاسخ به این سؤال که چرا می بایست تشکیل اتحادیه ای ورای اتحادیه های معمول در مناطق دیگر برای این منطقه پرآشوب در نظر گرفته شود و اتکای صرف بر نظریه های رایج همگرایی و دخیل کردن مسائل سیاسی و امنیتی در تشکیل اتحادیه در منطقه خاورمیانه نمی تواند مؤثر باشد، یافته ها نشان می دهد با توجه به وجود حکومت هایی با نظام استبدادی در بسیاری از کشورهای منطقه، رقابت و بی اعتمادی میان قدرت های منطقه ای از جمله ایران و عربستان، بحث های نژادی از جمله فارس و عرب، دخالت دولت های استعماری و پروژه ایران هراسی، تشکیل اتحادیه ای با شرکت تمامی دولت های منطقه اگر امری غیرممکن نباشد بسیار دشوار است و می بایست به دنبال ساز و کاری جدید که هم بتواند معظلات میان دولت های منطقه را حداقل کم رنگ نماید و هم افکار عمومی ملت های منطقه و جهان را با تصمیمات کشورهای منطقه همراه سازد، بود. در واقع کشورهای منطقه نیازمند الگویی هستند که بتوانند با نفوذ در افکار عمومی جهان و همراه کردن آن ها با خود علاوه بر کوتاه کردن دست استبداد، موانع همگرایی را از طریق موضوعات و سیاست های خیرخواهانه از سر راه خود بردارند.

بررسی عوامل واگرایی این مسئله را روشن می کند که عوامل همگرایی این کشورها از جمله: اسلام، پیوستگی جغرافیایی، حرمین شرفین، منافع مشترک، میراث مشترک فرهنگی، موقعیت ژئواستراتژیک و نگاه مشترک به مبارزه با تروریسم، اصیل و بالذات هستند اما عومل واگرایی بالعرض هستند که می توان با مشارکت یک اتحادیه متشکل از سازمان های مردم نهاد آن ها را به حداقل رساند.
یافته های تحقیق نشان می دهد با تشکیل اتحادیه فوق می توان به اهدافی از جمله تصویرسازی مثبت از کشورهای مسلمان در نگاه ملت های دنیا و همراه ساختن افکار عمومی، گسترش مراودات خیرخواهانه و ارتقای اعتماد میان کشورهای عضو، کمک به اهداف سیاسی کشورهای منطقه، کمک در ایجاد صلح در منطقه، اتخاذ سیاست های تنش زدا و اعتماد ساز و کاهش سوء تفاهمات میان دولت های منطقه، تشویق به توسعه روابط اقتصادی، نائل آمد.
حکمرانی خیریه ها به این جهت از اهمیت برخوردار است که این نهاد نهادی کارآمد در عرصه دیپلماسی غیر رسمی و عمومی است که فلسفه وجودی آن توسعه روابط مردمی و دوستانه است و دارای رسالت در حوزه های انسانی است. این اتحادیه با ساختار توانمند خود که متشکل از صاحبان نفوذ در حوزه امر خیر در کشورهای منطقه است، می تواند در تعامل با جامعه جهانی فعال باشد و به عنوان نماینده کشورهای خود در راستای حضور ملت ها در صحنه بین الملل فعالیت نماید.
سه ویژگی غیرسیاسی، غیرنظامی و غیرانتفاعی بودن موجب خواهد شد تا این اتحادیه با جلب مشارکت افکار عمومی و با قابلیت انعطاف بیشتر برای عملیاتی ساختن اهداف خود، کاهش آسیب پذیری، نفوذ آسان تر در جامعه هدف، اثرگذاری مطلوب و شایسته تری را پدید آورد. لذا در شرایط جدید حاکم بر مناسبات کشورها، خیریه ها به عنوان نمادی از مشارکت موفق مردم در حل معظلات کشورها و ملت ها می توانند بسترساز پیشرفت دیپلماسی مبتنی بر نیکوکاری در صحنه روابط بین الملل باشند.
به هر روی باید پذیرفت که آینده حکمرانی خیریه ها در لوای یک اتحادیه منطقه ای چندان روشن نیست اما آنچه واضح است در آینده مدیریت و حکمرانی جهانی و الگوی کامل این امر، حکومتی تحت ولایت انسان کامل و معصوم است. چنین حکومتی از هرگونه ظلم و بی عدالتی به دور خواهد بود و موفقیت توأم با آن خواهد بود. حکومت جهانی موعود بر پایه عدالت، توحید و کرامت انسانی.

منابع فارسی:
1)کاظمی، علی اصغر، نظریه همگرایی در روابط بین الملل؛ تجربه جهان سوم، قومس، تهران، 1370
2) شفیعی، نوذر و مرادی، فرزانه، «همکاری و مشارکت میان سازمان های منطقه ای و سازمان ملل متحد به منظور حفظ صلح و امنیت بین المللی»، فصلنامه پژوهش های روابط بین الملل، دوره نخست، شماره ششم، زمستان 1391، 73-92.
3)صفاری انارکی، محمد، تأثیر واگرایی ایران و عربستان بر تأخیر تشکیل اتحادیه اسلامی خاورمیانه، قبسات، 1393، اصفهان.
4) شیرازی، حبیب اله، «دیپلماسی فرهنگی و نقش انجمن های دوستی در روابط بین الملل»، پژوهشنامه روابط بین الملل، تابستان، شماره 38، 1396، 9-38.
5) رفیع پور، فرامرز، کندوکاوها و پنداشته ها، شرکت سهامی انتشار، بی تا، بی جا.
6) بوزان، باری و ویو، الی، مناطق و قدرت ها، ترجمه رحمان قهرمان پور، پژوهشکده مطالعات راهبردی،1388، تهران.
7) امیدی، علی، منطقه گرایی در آسیا: نگاهی به سازمان های آ.سه.آن، سارک و اکو، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1388،تهران.
8) ونت، الکساندر ،( 1384)، نظریه اجتماعی سیاست بین الملل، ترجمه حمیرا مشیرزاده، وزارت امور خارجه.، 1384،تهران.
9) عبدالحمید، ابوالحمد، مبانی علم سیاست، جلد اول، قومس،1370، تهران.
10)متقی، سمیرا و همکاران، «بررسی ایجاد یک بلوک تجاری در کشورهای منتخب منطقه خاورمیانه»، فصلنامه پژوهشنامه اقتصادی، سال دوازدهم، شماره 47، 175-196.
11)مصدق، غلامرضا، «پایبندی ما به سوگند از دست ندادن هیچ فرصتی برای از دست دادن فرصت ها»، irdiplomacy.ir ، 27 دی ماه 1399، کد مقاله 1999087.
12) بی نا، «10 تهدید بزرگ»، روزنامه دنیای اقتصاد، 13 بهمن ماه 1399، شماره 5099، قابل دسترسی در آدرس: magiran.com/article/4145228.
13) سخاوتی، نصر الله ،«همگرایی در خاورمیانه»، فصلنامه معرفت، شماره 22، 26/12/1388.
14) درایسدل، آلا سدیر و اچ.بلیگ، جرالد، جغرافیای سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا، ترجمه دره میر حیدر(مهاجرانی)، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1369، تهران.
15) شیرازی، محمد، دنیا بازیچه یهود، ترجمه هادی مدرس، کانون نشر اندیشه های اسلامی، 1366، بی جا.
16) کاظمی، علی اصغر، نظریه همگرایی در روابط بین المل، قومس، 1370، تهران.
17) علیزاده، حسین، بررسی تحلیلی و توصیفی تاریخ روابط ایران و مصر، مرکز چاپ و انتشارات وزارت امور خارجه، 1384، تهران.
18) محمد علی امامی، بررسی طرح های امنیتی در خلیج فارس، مجموعه مقالات سومین سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1372، تهران.
19) سعیدی، زامل، « بازتاب های پروسترویکا در سیاست های عربی سوریه»،مجله سیاست خارجی، سال چهارم، شماره یک و دو، 1369، تهران.
20) ولایتی، علی اکبر و محمدی، سعید «تحلیل همگرایی در جهان اسلام»، مجله دانش سیاسی، سال ششم، شماره اول، بهار و تابستان 1389، ص 151- 179.
21) پیروز مجتهد زاده، «نگاهی به جغرافیای سیاسی خلیج فارس در سال 2000»،فصلنامه ی خاورمیانه، سال دوم، شماره 4، بهار 1374، 31-67.
22) زاده علی، مهدی و میرحسینی، فرشته، «ریشه های ایران هراسی از نگاه افکار عمومی جهان عرب»، فصلنامه سیاست خارجی، سال سی و یکم، شماره 2، تابستان 1396، 182-151.
23)کرمی، کامران، «ناتوی عربی و ایران»، قابل دسترسی در آدرس: https://tisri.org/?id=9apwo5sa، مؤسسه مطالعات و تحقیقات بین المللی ابرار معاصر تهران، 1398.
24)مجیدی، حسن و شجاعی، جبار، «شناخت زمینه های ارائه طرح معامله قرن، امکان سنجی تحقق آن و رسالت شبکه های برون مرزی»، پژوهشنامه رسانه بین الملل، سال سوم، شماره سوم، 1397، 76-102.
25) مجتهد زاده، پیروز، ایده های ژئوپلتیک و واقعیت های ایرانی، نشر نی، 1379، تهران.
26) برتران، بدیغ، توسعه سیاسی، ترجمه احمد نقیب زاده، قومس، 1384، تهران.
27) بس کرنر، ناتاشا ، آب ، امنیت و خاورمیانه، ترجمه پیروز ایزدی، دانشگاه امام حسین، 1372،تهران.
28) مجتهد زاده، پیروز و عسگری، سهراب، جغرافیایی سیاسی و ژئوپلتیک، دانشگاه پیام نور، 1384، بی جا.
29) صفوی، یحیی، وحدت جهان اسلام، انتشارت شکیب، 1387، تهران.
30) یوسفی، محمد علی و یوسفی جویباری، محمد ، « همگرایی در میان کشورهای منطقه خلیج فارس:بررسی زمینه های موجود»، فصلنامه خاورمیانه، سال نهم، شماره 30، تابستان 1381، تهران. 143-180.
31) علی بابایی، غلامرضا، فرهنگ تاریخی – سیاسی ایران و خاورمیانه، جلد اول، انتشارات رسا، 1374، تهران.
32) عسگری، سهراب، «ژئوپولتیک قلمروهای دریایی ایران در خلیج فارس، با تکیه بر فراز فلات قاره و منطقه انحصاری- اقتصادی ایران با کشورهای عراق، کویت و امارات متحده عربی»، دانشکده جغرافیا دانشگاه تهران،پایان نامه دکتری جغرافیا، 1382.
33) ژالویه، ژرار کریزیک ، توفان خلیج فارس، ترجمه اسدالله میسری و محسن مؤیدی، انتشارات اطلاعات، 1366، تهران.
34) جعفری ولدانی اصغر و حق شناس، نیلوفر، «اختلافات مرزی و ارضی بین دولت های خلیج فارس و تأثیر آن بر امنیت منطقه»، مجموعه مقالات سومین سمینار بررسی مسائل خلیج فارس، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1372، تهران.
35) آشتی، نصرالله، ساختار حکومت در عربستان سعودی، دفتر مطالعات سیاسی و بین المللی، 1366، تهران
36) احمد حیدری عبدی، « اتحادیه منطقه ای خلیج فارس، موانع و مشکلات شکل گیری»، نشریه اطلاعات اقتصادی – سیاسی، تهران، بیتا، شماره 561- 541.
37) ابراهیمی فر، طاهره، « بررسی علل واگرایی در منطقه خلیج فارس»،مجله سیاست خارجی، سال سیزدهم، شماره 2، تابستان 1378.
38) صفاری انارکی، محمد، «عوامل سبب ساز واگرایی در روابط ایران و عربستان با تأکید بر فاجعه منا»، ماهنامه پژوهش ملل، دوره اول، شماره یکم، 1394، 28-42.
39) هرسیج، حسین و همکاران، «روابط کشورهای عرب منطقه خلیج فارس و ایران از منظر منطقه گرایی»، مجله سیاست دفاعی، سال بیست و دوم، شماره 88، 1393، 9-38.
40) زهرا، خرازی، و محمدوندی، آذر، «تأثیر دیپلماسی فرهنگی بر منافع ملی کشورها»، مجله مدیریت فرهنگی، سال سوم، شماره 6، 1388، 107-122.
41) میلسن و همکاران، ، دیپلماسی عمومی نوین، قدرت نرم در روابط بین الملل، ترجمه رضا کلهر و سیدمحسن روحانی، انتشارات دانشگاه امام صادق(ع)، 1388، تهران.
42) کبریایی زاده، حسین، ، «نقش انجمن های دوستی در توسعه همکاری های بین دولتی»، ویژه نامه دومین هم اندیشی سازمان های مردم نهاد و دیپلماسی فرهنگی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی،1390،تهران.
43) هاوس، ارنست، ، مطالعه همگرایی منطقه ای؛ تأملاتی در باب شادکامی ها و تلخ کامی های پیش نظریه سازی، انتشارات وزارت امور خارجه،1385، تهران.
44) اکوانی، حمداله، «سیاست دوستی در گفتمان علوی»، پژوهشنامه نهج البلاغه، دوره سوم، شماره9، 1394، 177-135.
45) زارع، الهام، «نقش دیپلماسی نوین در افزایش همگرایی کشورهای اسلامی»، فرهنگ پژوهش، زمستان، شماره16، 1392، 121-143.
46) مایلی، رضا و مطیعی، مریم، «قدرت نرم در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران»، مطالعات روابط بین الملل، دوره نهم، پاییز، شماره 35، 1395،189-208.
47) قربی، سیدمحمدجواد، کارکردهای انجمن های دوستی در دیپلماسی فرهنگی جمهوری اسلامی ایران»، مرکز مطالعات راهبردی روابط فرهنگی، سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی، سال پنجم، شماره یازدهم، 1398، 79-112
48) خاشعی، وحید، امامزاده، جعفر، «ارتباطات سیاسی؛ درآمدی نظری بر مبادی ارتباطی قدرت نرم»، رسانه، سال بیست و یکم، شماره 2، 1390، 21-43.
منابع انگلیسی:
1) Andrew, Camble And Antony, Dayne, Regionalies And World Order(London:Macmollan Press GTD 1996)
2) Pon ,Peretz, The Middle East Today (New York:Holt Rinehart 8 Winston INC 1963)
3) W, Abbous,I,1962, Political System Of The Middle East In The 20 The Century (New York:Odd Mead)
4) Nye, Jr.Joseph s , 2003, Propaganda isnt the way: soft power. Available at: www.nytimes.com /2003/01/opinion

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *