کسبوکار اجتماعی شیوهی نوین کارآفرینی، مفاهیم و تفاوتهای آن با کارآفرینی اجتماعی
حسین جودت چافی1، سیدحسین سیدی2
1 دانشجوی کارشناسیارشد مدیریت صنعتی دانشگاه شاهد
2 دانشجوی دکتری مدیریت صنعتی دانشگاه علامه طباطبایی
نویسنده مسئول مکاتبات: 1371jodat@gmail.com
چکیده
امروزه کارآفرینی و سازمانهای پرورش کارآفرین به سرعت در حال گسترش است و کارآفرینی مهم ترین راه حل ایجاد اشتغال و توسعه اقتصادی شناخته میشود. در سالهای اخیر در کنار کارآفرینی مفاهیم دیگری مانند کارآفرینی اجتماعی وکسب وکار اجتماعی معرفی شدهاند که از نظر مفاهیم بنیادی با یکدیگر تفاوت دارند. کارآفرینی به دنبال ایجاد کسبوکار برای کسب سود است و کارآفرینی اجتماعی به دنبال حل معضلات اجتماعی از طریق کسبوکار و کسب سود میباشد؛ یعنی بهصورت توامان دو هدف درآمدزایی و حل معضلات اجتماعی از طریق کسبوکار را دنبال میکند اما کسبوکار اجتماعی تنها به دنبال حل معضل اجتماعی است به صورتی که کسبوکار تنها هزینه خودش را در میآورد و اگر سودی حاصل شود دوباره برای حل موضوع، سرمایهگذاری میشود که نهایتا در این نوع از کسبوکار سودی به سهامدار یا سهامداران تعلق نمیگیرد. پیدایش شکلهای جدید سازمانی، از جمله مسائل مهمی است که در حوزه «جامعهشناسی سازمان» مورد بررسی و مطالعه قرار میگیرد و به عقیده اکثر محققان، یکی از پیچیدهترین موضوعات در این حوزه میباشد. پیدایش کسبوکارهای اجتماعی در دنیا، هم از این بعد که فرم جدیدی از کسبوکار محسوب میشوند و هم از این جهت که بالقوه تاثیرات اجتماعی زیادی به همراه خود خواهند داشت، بسیار مهم بوده و لذا بررسی و کاوش در این حوزه مطالعات، از اهمیت بسیار زیادی برخوردار میباشد. یکی از مهمترین عوامل پایداری کسبوکار ریشهدار بودن در فرهنگ جامعه و حل کردن معضلات جامعه از طریق کسبوکار است. لذا در این مقاله کسبوکار اجتماعی به عنوان راه حل پایدار و مناسب جامعه برای حل این معضل اجتماعی معرفی می شود.
کلیدواژهگان:
کارآفرینی؛ کارآفرینی اجتماعی؛ کسبوکار؛ کسبوکار اجتماعی
مقدمه
عصر حاضر عصر كارآفريني است و روزي نيست كه از رسانهها و افراد مختلف در مورد كارآفرينان سخني به گوش ما نرسد، كساني كه در رشته كار خود تحول عميقي ايجاد نموده و سود سرشاري به جيب ميزنند. اين افراد پيشروان و پيش قراولان تحول، رشد و توسعه اقتصادي هستند كه از ثمره تفكر، تدبر و اقدامات آنها جوامع بشري بهره ميگيرند و از اعجاز مديريت آنها زبان به تحسين ميگشايند. هر چند قلمرو كار آنها در حوزه اقتصاد بوده و نتيجه فعاليت آنها در اين بخش نمود پيدا كرده است، ولي جستجو، استناد و تقليل قلمرو تأثيرگذاری آنها به بخش صرفا اقتصادي سادهانگاري است. بلكه نتيجه فعاليتهاي اين افراد فراتر از حوزهی اقتصادي در حوزههاي اجتماعي، فرهنگي و سياسي نيز تأثيرگذار بوده و در شكلگيري كيفيت اين مباحث تأثير عميقي داشته است، اين تأثيرگذاري از مرز كشور متبوعشان فراتر رفته و در عرصه بين المللي خود را نشان ميدهد. براي مثال كارآفرينان شركتهاي بين المللي بزرگ نقش مهمي در شكلگيري فرآيندهاي كنوني جهاني شدن ايفا ميكنند (دییز، 2002، ص 17).
مروري اجمالي به ادبيات كارآفريني نشان ميدهد كه رويكرد غالب در اين حوزه فكری رويكرد اقتصادي است. براي مثال ميلتون فريدمن اقتصاددان معاصر معتقد است كه رسالت اصلي شركتها در اقتصاد آزاد استفاده از منابع و امكانات موجود شركت در دستيابي به اهداف اقتصادي و سودآوري آنها است. از ديدگاه فريدمن، مسؤوليت اجتماعي شركتها در همان تأمين تقاضاهاي جامعه از طريق اقتصاد آزاد خلاصه ميشود و هر گونه فعاليتهاي خيرخواهانه و انساندوستانه شركتها كه باعث تحميل هزينه بر شركت گردد غير قابل قبول است. مديران شركت هيچ مسؤوليتي جزء تأمين منافع اقتصادي سهامداران و تضمين سودآوري شركت ندارند (دونی، 2008، ص 4). ولي با توجه به گسترهی وسيع مفهوم كارآفريني دامنه شمول آن فراتر از رويكرد اقتصادي بوده و ميتوان به مفهومپردازي در حوزههاي ديگر نيز اقدام نمود. اگر نظريهها و مدلهاي كارآفريني صرفا با رويكرد درآمدزايي توسعه پيدا نمايند، اين به معنا تقليلگرايي و محدودسازي مسايل جامعه تا حد مؤلفههاي اقتصادي بوده و به سرنوشت نظريههاي سنتي اقتصادي دچار خواهد شد. اين نظريهها با ناديده گرفتن ابعاد اجتماعي، فرهنگي، سياسي و اكولوژيكي موجب ناپايداري و نابرابري در بين و دورن جوامع شده است (گلادوين و همكاران، 1995، ص 891).
رويكرد جايگزين براي كارآفريني اقتصادي كارآفريني اجتماعي است. برخلاف كارآفریني اقتصادي و تجاري كه در آن هدف دستيابي به سود و منافع فردي است. هدف كار آفريني اجتماعي تأمين نيازهاي اجتماعي حل مسايل عمومي و تحقق ماموريتهاي اجتماعي است (دونی، 2008، ص 18). تحقق اهداف و ماموريتهاي اجتماعي مستلزم اتخاذ استراتژي سرمايهگذاري و كسب درآمد بوده و با توسل به اين استراتژي ميتوان انتظار ايجاد و گسترش هر چه بيشتر ارزشها و ماموريتهاي اجتماعي را داشت (دراجر و همکاران، 2004، ص 41).
در این مقاله ما علاوه بر معرفی کارآفرینی[1] و کارآفرینی اجتماعی[2] رویکرد جدیدی را با عنوان کسب و کار اجتماعی[3] معرفی میکنیم که این کسب و کارها بهصورت خودگردان بهدنبال رفع معضلات و نیازهای اجتماعی پیرامون میباشند. کسب و کار اجتماعی شیوه جدیدی است که منجر به تامین نیازهای حیاتی بشر در دنیای سرمایهداری خواهد شد و همچنین به ارائه خدمات و نیازهای حیاتی مردم در حوزههای مختلفی از بهداشت و درمان تا فناوری ارتباطات و اطلاعات میپردازد.
1. مرور ادبیات
مالکی و همکاران (1394) در مقاله خود براي بررسی کارآفرینی اجتماعی در جامعۀ آماري مورد بحث، سه گـروه به صورت گروه اول، داراي کارآفرینی اجتمـاعی پـایین، گـروه دوم، کـارآفرینی اجتماعی متوسط و گروه سوم، کارآفرینی اجتماعی بالا، نامگذاري کردند. نتـایج آزمون کروسکال والیس نشان داد که سه گروه، از نظر هر پنج متغیر کـارآفرینیاجتماعی (مأموریتگرایی، پشتکار، نوآوري، شهامت و مسئولیتپذیري) بـا هـم تفاوت معنیداري در سطح 0.01 دارند. همچنین از نظـر جامعهی آمـاري، شیوهی مناسب مدیریت، مهمترین عامل اثرگذار در ویژگیهای شخصیتی افراد شناخته شد.
شریفی و پیشبین (1394) در مقاله خود ضمن بیان اینکه بسیاری از مسائل جامعه روستایی داراي ماهیت اجتماعی هستند و از اینرو حل آن ها نیازمند راهکارهاي اجتماعی نوآورانه است، مفهوم کارآفرینی اجتماعی را برای پیشبرد توسعه روستایی معرفی میکنند.
وقارموسوی و همکاران (1395) ضمن بیان اینکه امروزه عدالت اجتماعى یکى از مهم ترین چالشها و دغدغههاى فکرى اندیشمندان علوم انسانی میباشد و لازمهی دستیابی به عدالت اجتماعی رفع نابرابریها، تبعیضها و قانونگریزیها است، نشان میدهند که انجام فعالیتهای کارآفرینانه در حوزهی اجتماعی باعث شکلگیری و تقویت نهادهای اجتماعی شده است و اینگونه نهادها بهواسطه ماهیت مردمیشان از سرمایه اجتماعی بالایی برخوردارند.
فیروزآبادی و دباغی (1394) در مقاله خود عنوان میکنند که: کارآفرینی اجتماعی به فرایندی اشاره دارد که طی آن کارآفرینان به ساخت یا تغییر نهادها در سطح اجتماع محلی میپردازند و با بیان راهکارهایی مفید، برای کاهش مسائل اجتماعی چون فقر، بیسوادی، تخریبهای زیست محیطی و غیره اقدام میکنند. کارآفرین اجتماعی با ساماندهی مجدد سرمایهها و داراییهای انسانی و اقتصادی به نیازهای اجتماعی جوامع پاسخ میدهند و به منزلهی پذیرش مسئولیت اجتماعی ناشی از توسعهی سریع جوامع است. کارآفرینان اجتماعی که دارای ئیژگیهای منحصربهفرد و ایدههای جدیدند، با بازنگری فعالیتهای اقتصادی جامعه و هدایتبخشی سودهای آن به حوزۀ اجتماع محلی، پیامدهای مثبتی را در عرصهی اجتماعی رقم میزنند.
خراسانی و همکاران (1394) در مقالهی خود ضمن بیان اینکه توانمندسازی زنان سرپرست خانوار فقیر با توجه به رشد فزاینده آمار آنها در سالهای اخیر تبدیل به چالشی مهم در ایران شده است؛ در بین تجربههای متعددی که در این راستا صورت گرفته است، توجه به کارآفرینی به طور عام و کارآفرینیاجتماعی به طور خاص در حال افزایش است، پژوهشی پیرامون بررسی یکی از این تجارب و با هدف تبیین شرایط لازم برای موفقیت چنین تجاربی انجام دادهاند و در نهایت به این نتیجه دست یافتند که مدیریت تحولخواه، نیروی انسانی توانمند، ساختار سازمانی منعطف، حاکمیت اخلاق حرفهای و روحیهی کارآفرینی مهمترین شرایط علّی موثر بر پدیدهی مذکور هستند. همچنین، سه پیامد اصلی رخداد پدیدهی مورد اشاره توانمندسازی مقتصدانه، توانمندسازی با ثبات و توانمندسازی متقابل بوده است.
مرجانی و صدری (1392) ضمن بیان اینکه امروزه به توسعهی کارآفرینی اجتماعی به عنوان ماموریتی اجتماعی و انساندوستانه، و یکی از راهکارهای حل برخی مسائل و آسیبهای اجتماعی توجه میشود؛ در پژوهش خود با مروری بر مسئله آسیبهای اجتماعی و همچنین، کارآفرینی اجتماعی با نتیجهگیری در این زمینه پیشنهادها و راهکارهایی برای تسهیل توسعهی کارآفرینی اجتماعی مطرح میکنند.
عمرانی و همکاران (1389) در پژوهش خود عنوان میکنند که: کارآفرینی اجتماعی به معناي انجام فعالیتی نوآورانه و خلق کنندة ارزش اجتماعی است که میتواند در بخشهاي غیرانتفاعی و تجاري انجام شود. با توجه به این که امروزه کارآفرینی اجتماعی به عنوان راهکاري اثرگذار و پایدار در راه توسعهی اقتصادي و اجتماعی کشورها شناخته میشود و هر روزه توجه بخشهاي گستردهتري از جامعه را به خود جلب میکند، توجه به این مفهوم در فضاي کشور ایران نیز ضرورت دارد.
انصاري و همکاران (1389) در پژوهشی، ویژگیهای فردي اثرگذار بر توسعهی کارآفرینی اجتماعی در مؤسسات خیریهی استان تهران را بررسی کردهاند. براساس نتایج آنها، کارآفرینی اجتماعی، از نظر ویژگیهای شخصیتی و رفتاري داراي ابعاد مشترکی با کارآفرین اقتصادي است اما، افزون بر این داراي ابعاد شخصیتی و رفتاري خاص خود بوده و دو ویژگی برخورداري از سرمایۀ اجتماعی فردي و مسئولیتپذیري اجتماعی، از شاخصههاي مهم کارآفرینی اجتماعی هستند.
صالحی صدقیانی (1389) در مقالهای به بررسی بعد رفتاری کارآفرینی اقدام کرده و با استخراج و بررسی این مشخصهها و ترکیب آن با نوعشناسی کارآفرینی، الگوی جدیدی را ارائه کرده است. یافتههای پژوهش ترتیب اهمیت و اولویت متغیرهای رفتاری 15 گانهی کارآفرینی اجتماعی را به شرح زیر نشان میدهد: متغیرهای نوآوری، باور به کارآفرینی، جستوجوی روشهای جدید برای ایجاد سرمایهی اجتماعی، شناسایی و شکار فرصتها، جستوجوی فرصتهای جدی و خلاقیت، شناسایی منابع بدون استفاده برای تامین نیازها، مدیریت خطر، استفادهی خلاق از منابع محدود، اجرای قوی و آیندهمداری، پاسخگویی، برقراری ارتباط بلندمدت با مشتریان و ارباب رجوع و رهبری جاهطلبانه و متغیر قضاوتهای متعادل و منصفانه.
عرب (1390) در پایاننامه کارشناسیارشد خود، با استفاده از دو پرسشنامهی سنجش رهبری تحولی بس و اولیو (1985) و پرسشنامهی محققساختهی کارآفرینی اجتماعی براساس نظریهی دیس (1998 و 2001)، به بررسی سبک رهبری تحولی و نقش آن در کارآفرینی اجتماعی کارکنان پرداخته و به این نتایج دستیافته است: 1) میزان انطباق رفتاری مدیران با سبک رهبری تحولی و همچنین میزان کارآفرینی اجتماعی کارکنان در دانشگاه فردوسی و دانشگاههای غیردولتی خیام و سجاد بالاتر از حد متوسط بود؛ 2) بین سبک رهبری تحولی و کارآفرینی اجتماعی رابطه معنیداری وجود داشت و سبک رهبری تحولی مدیران قابلیت پیشبینی کارآفرینی اجتماعی کارکنان را در دانشگاه فردوسی و دانشگاههای غیردولتی خیام و سجاد داشت؛ 3) بین میزان کارآفرینی اجتماعی دو گروه دانشگاه دولتی (فردوسی) و غیردولتی (خیام و سجاد) تفاوت معنیداری مشاهده نشد؛ 4)تاثیر متغیرهای جمعیتشناختی جنسیت و سن کارکنان روی میزان انطباق رفتاری مدیران با سبک رهبری تحولی و همچنین تاثیر رشتهی تحصیلی کارکنان روی میزان کارآفرینی اجتماعی آنها در هر گروه دانشگاهها معنیدار نشد؛ 5) اما دو متغیر جنسیت و سن کارکنان روي میزان کارآفرینی اجتمـاعی آنـان در دانشگاههاي غیردولتی خیام و سجاد تاثیرگذار بود؛ در حالی که تأثیرگذاري ایـن دو متغیر روي کارآفرینی اجتماعی کارکنان دانشگاه فردوسی مشاهده نشد.
سکلیوکین[4] و کیسیلیوس[5] (2015) در مقالهای با عنوان “دستیابی به پایداری از طریق کارآفرینی اجتماعی شومپیتری: نقش شرکت های اجتماعی” ضمن بیان اینکه توجه جهانی گسترده ای برای کارآفرینی اجتماعی وجود دارد، تلاش میکنند عدم کار تحقیقاتی مربوط به پدیده کارآفرینی اجتماعی را با ارائه یک چارچوب مفهومی، که شامل طرحهای کارآفرینی فرآیند توسعه اجتماعی، جنبههای متنی و ارزشهای اجتماعی است، تکمیل کنند.
آنچه از مرور ادبیات علمی در حوزه کارآفرینی به دست آمد این است که پژوهشهای زیادی در حوزه کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی با رویکردهای مختلف انجام شده است. از جمله این رویکردها میتوان از مطالعه ویژگیهای کارآفرین، مطالعه ویژگیهای مدلهای کارآفرینی و کارآفرینی اجتماعی و نیازمندیهای اجتماعی کارآفرینی دانست.
همانطورکه اشاره شده مدل جدیدی از کسبوکار با عنوان کسبوکار اجتماعی معرفی شده است که با کارآفرینی اجتماعی متفاوت است؛ اما پژوهشگران به بررسی ویژگیهای آن نپرداختهاند. در ادامه مقاله با ارائه اجمالی ویژگیهای کارآفرینی، کارآفرینی اجتماعی و کسبوکار اجتماعی، تفاوتهای این سه مدل کسبوکار مورد بررسی قرار میگیرد.
2. کارآفرینی
به لحاظ معنا شناختی واژه کارآفرینی از لغت فرانسوی به معنای متعهد شدن به انجام کاری مشتق شده است. این عبارت سابقه طولانی در بخش بازرگانی دارد. مشهورترین تعریف این عبارت ایجاد ارزش از طریق نوآوری است (شومپیتر، 1951، دراکر، 1985). به مانند شومپیتر و پیتر دراکر، کول (1946) و کوپر (1946) نیز کارآفرینی را از طریق نوآوری تعریف میکنند. میلر (1983) کارآفرینی را با عبارتهای خطرپذیری و نوآوریهای بنیادی در تولید تعریف میکنند. پیترسون و برگر (1971) معتقدند که فعالیتهای کارآفرینی به شرکتها کمک میکند تا تجارت جدیدی را برای افزایش سودآوری توسعه دهند و بورگلمه (1999) معتقد است که فعالیتهای کارآفرینی با افزایش تولید و فرآیند نوآوری موفقیت شرکتها را ارتقای میبخشد (ابطحی سیدحسین و همکاران، 1388)
با ورود این مفهوم به عرصههای اجتماعی معانی متنوع و متعددی ایجاد شده است که مجموعاً در “کارآفرینی اجتماعی” نمود پیدا کرده است.
3. کارآفرینی اجتماعی
عبارت كارآفريني اجتماعي به سازمانهاي در حال رشدي اشاره دارد كه هدفشان تأمين نيازهاي اساسي انسانها ميباشد به طوري كه تأمين اين نيازها از طريق سازمانهاي تجاري و بخش خصوصي امكانپذير نميباشد (سیلوس و همکاران، 2006، ص 251). از اينرو هر تعريفي از كار آفريني اجتماعي بايستي جايگزين رويكرد صرفا اقتصادي و تجاري باشد كه کارآفرینان تجاری دنبال میکنند. دیوید پرنسکی (2005) کارآفرینی اجتماعی را فرایندی تلقی میکند که از طریق آن سازمانها برنامههای جدیدی برای حل مسائل اجتماعی طراحی و ارائه میکنند. در تعریف باید به ترکیب مولفههای پاسخگویی، نوآوری و تغییر توجه شود.
مانند تعريف كارآفريني در مورد تعريف كارآفريني اجتماعي نيز تعار يف متعددي ارائه شده است. مركز كارآفريني اجتماعي كانادا موضوعات مختلف كارآفريني اجتماعي را دو طبقه تعريف ميكند؛ نخست در بخش انتفاعي، در اين طبقه كارآفريني اجتماعي فعاليتهایي را شامل ميشود كه بر اهميت بخش خصوصي در جامعه و نقش اجتماعي اين بخش تأكيد ميكند دوم به فعاليتهايي اشاره دارد كه رويكردهاي كارآفريني را در بخش غيرانتفاعي به منظور افزايش اثربخشی سازمانی و پایداری در طولانی مدت تشویق میکند (کوک و همکاران 2001، ص 17).
4. کسبوکار اجتماعی
کسب و کار اجتماعی، یکی از مفاهیم نوپای دنیای مدیریت است. این مفهوم اولین بار توسط آقای محمد یونس[6]، برنده جایزه نوبل صلح در سال ۲۰۰۵ وارد ادبیات آکادمیک حوزه مدیریت شد.
کسب و کار یا تجارت اجتماعی ، یک کسب و کار غیر زیان ده و غیر سودده است که شرکت ها برای رسیدن به یک هدف اجتماعی طراحی می کنند. در واقع در یک تعریف ساده می توان گفت، در کسب و کار اجتماعی هدف اجتماعی مد نظر است نه هدف مالی (افتاده، 1391)
تعاریف متفاوتی برای بحران[7] بیان گردیده است. ساده ترین تعریف برای بحران: «عدم تعادل بین نیاز و مصرف با تولید است». بحرانها به دو دسته کلی تقسیمبندی میشود. بحرانهای انسانساخت و بحرانهای طبیعی. بحرانهای انسان ساخت بحرانهایی هستند که ناشی از عملکرد و یا طرح و نقشه قبلی انسانها و فراگیر باشند. این بحرانها انواع متعددی دارند و بسیار پیچیدهتر از بحرانهای طبیعی هستند: مثل بحرانهای اجتماعی یا اقتصادی که ناشی از عملکرد نادرست و یا طرح و نقشه دشمنان است که گریبانگیر جامعه میشود. بحرانهای انسان ساخت گاهی با انگیزههای بسیار مشخص، قوی، خصمانه و سودجویانه طرحریزی میشود مثل: بحران جنگ، بحران اقتصادی، امنیتی و بحرانهای انسانی چون، کمبود آب و غذا و شیوع برخی بیماریها و … . اما بحرانهای، طبیعی منشاء حوادث طبیعی خدا است و علت حوادث طبیعی قوانین حاکم بر طبیعت است. مثل زلزله که حاصل حرکت لایههای زیرین زمین است و یا سیل که ناشی از حرکت هجم زیادی از آب و گل و لای میباشد (فرخی، 1394). بحران مالی تنها یکی از چند بحرانِ تهدیدکنندهی جوامع انسانی است. ما با بحران غذایی جهانی، بحران انرژی، بحران زیست محیطی، بحران بهداشت و بحران مستمر اقتصادی و اجتماعی فقر عظیم جهانی مواجه هستیم و آن را تحمل میکنیم. اگر چه این بحرانها چندان مورد توجه قرار نمیگیرند ولی به اندازهی بحران مالی اهمیت دارند. در حقیقت این بحرانها از ریشه ضعف اساسی نظریهپردازی در زمینه سرمایهداری نشئت میگیرد. (یونس،1394)
نفع شخصی یکی از بنیادیترین فروض حاکم بر علم اقتصاد است. نفع شخصی به دلیل آنکه امکان پیشبینیهای قابل استدلال تجربی را فراهم میآورد، بسیار مورد اقبال اقتصاددانان است. باور اقتصاددانان این است که همه فرآیندهای اجتماعی مبتنی بر این فرض که افراد بر طبق نفع شخصیشان عمل میکنند، قابل تبیین و پیشبینی است. (گرافلند، 1392، 2) اما واقعیت بسیار متفاوت از این تئوری است. مردم موجودات تک بعدی نیستند بلکه چندین بعد دارند که احساسات، باورها، اولویتها و الگوهای رفتاری متفاوت ایجاد میکند و این نشان میدهد که اجباری وجود ندارد که همه به فکر حداکثر رساندن سودشان باشند (یونس، 1392) اگر حداکثرسازی سود، به تنهایی تمامی رفتارهای انسانی را کنترل میکرد، فقط موسساتی برا ایجاد رفاه بیشتر و کسب سود طراحی میشدند و هیچ کلیسا، مسجد، کنیسه، مدرسه، موزههای هنری، مراکز اجتماعی، خیریه، بنیاد یا سازمانی غیرانتفاعی ایجاد نمیشد چرا که موسسات اینچنینی، کسی را پولدار و سرمایهدار نمیکند. در این صورت تصویر ما از کسبوکار تغییر میکند. وقتی ما به انسان، دوبعدی نگاه نماییم به این نتیجه میرسیم که ما به دو نوع کسبوکار نیاز داریم: یکی برای هدف فردی و حداکثرسازی منافع شخصی، و دیگری برای کمک به دیگران. نوع اول کسبوکار، با هدف افزایش سود برای صاحبان و مالکان آن و بدون توجه کافی و بررسی اثرات کسبوکار بر دیگران شکل میگیرد. در نوع دوم، کسبوکار با هدف سودرسانی به دیگران شکل میگیرد و صاحبان کسبوکار به غیر از لذت خدمترسانی به دیگران، بهرهی دیگری از کسبوکار خود نمیبرند. در واقع نوع دوم کسبوکار، مبتنی بر بعد دیگرخواهی انسانها شکل میگیرد، که تحت عنوان کسبوکار اجتماعی نامیده میشود؛ موضوعی که نظریههای اقتصادی فاقد آن است. (یونس، 1394)
4-1- عدم انگیزه سودآوری
در یک کسبوکاراجتماعی، سرمایهگذار بدون انگیزه کسب سود مالی برای خود، به دیگران کمک میکند. کسبوکار اجتماعی از آنجایی که باید پایدار و خودگردان باشد، نوعی کسبوکار است که به دنبال کسب حداکثر سود مالی از فعالیتهای خود نیست. این کسبوکار، درآمد کافی برای پوشش دادن هزینههایش را تامین میکند و بخشی از مازاد درآمدش را در توسعه کسبوکار سرمایهگذاری و بخشی را برای پوشش دادن عدم قطعیتها پسانداز میکند. بنابراین کسبوکار اجتماعی یک «شرکت بیضرر و با تقسیم سود» است که کاملاً برای دستیابی به اهداف اجتماعی ایجاد شده است.
4-2- هدف کسبوکار اجتماعی
هدف کسبوکار اجتماعی حل مسائل اجتماعی است. در این نوع از کسبوکار، شرکت سودآور است؛ اما کسی سود دریافت نمیکند، چون شرکت کاملاً به حل مسائل اجتماعی اختصاص یافته و ایجاد سود فردی برای سهامداران یا مالکان شرکت از آن حذف شده است. البته مالک کسبوکار میتواند در یک دوره زمانی، تنها مبلغ سرمایهگذاری شده اولیه را از سود شرکت بردارد و به عبارتی مبلغ بع سرمایهگذاران اولیه بازگردانده شود.
4-3- شیوه تامین مالی کسبوکارهای اجتماعی
به دلیل آنکه انگیزه کسب سود وجود ندارد، اولین منبع برای راهاندازی چنین کسبوکارهایی، پولی است که اکنون برای حمایت از فعالیتهای بشردوستانه، توسط بسیاری از مردم اهدا میشود. در شرایط کنونی، اندیشه تاسیس بنیادهایی برای اجرای فعالیتهای بشردوستانه بیشتر در غالب سازمانهایی غیرانتفاعی اجرایی میگردد و منابع اهدایی مردم و موسسات، توسط این سازمانهای غیرانتفاعی صرف امور بشردوستانه میگردد.
شیوه تامین مالی کسب و کارهای اجتماعی، در فرهنگ ایرانی – اسلامی، مفهوم بسیار نزدیکی به نام «قرض الحسنه» دارد و این خود ظرفیتی برای رشد این مدلهای کسبوکار در ایران میتواند باشد. (طهماسبی، 1394) قرض الحسنه نوع خاصی از قرض است. اگرچه قرض الحسنه از جهت فقهی و حقوقی تحت عقد قرض مطرح میشود، تحقق آن شرایط خاصی دارد. این شرایط عبارتند از «نیازمند بودن وام گیرنده» و «انگیزههای معنوی و آخرتی قرض دهنده» (عربمازار و کیقبادی 1385).
کسبوکارهای اجتماعی، مزایایی نیز نسبت به موسسات خیریه رایج دارند و آن اینکه همانطور که اشاره شد از نظر اقتصادی کاملا خودگردان هستند و برخلاف موسسات غیرانتفاعی رایج، نیازی به کمکهای مالی اهدایی ندارد. برای تامین منابع مالی کسبوکارهای اجتماعی، بنیادها میتوانند درصدی از سرمایههایشان را برای حمایت از کسبوکارهای اجتماعی کنار بگذارند و کسبوکارها میتوانند از بودجه مسئولیت اجتماعی، برای سرمایهگذاری در جهت ایجاد کسبوکارهای اجتماعی استفاده کنند. خیرین نیز میتوانند سرمایههای کسبوکار اجتماعی را تامین کنند. (یونس، 1392)
شکل 1: مدل مفهومی کسب و کار اجتماعی (طهماسبی، 1394)
4-4- انواع کسبوکارها اجتماعی
دو نوع کسبوکار اجتماعی وجود دارد که در ادامه معرفی می شوند.
نوع اول، شرکتهای خودگردان و بدون تقسیم سودی (شرکتهایی که سود به سهامداران نمیدهند ولی در عین حال ضرر ده نیز نیستند) هستند که برای حل یک مساله اجتماعی ایجاد شدهاند و مالکیت آنها در اختیار سهامدارانی است که به دنبال کسب سود شخصی از سهامشان نیستند و سود ناشی از سرمایهگذاری خود را تنها در جهت توسعه همان کسبوکار اجتماعی صرف مینمایند که تحت عنوان کسبوکار اجتماعی نوع اول نامیده میشوند. (یونس، 1394)
نوع دوم کسبوکارهای اجتماعی، مثل کسبوکارهای رایج هستند که به سهامداران خود سود تخصیص میدهند ولی مالکیت این کسبوکارها در اختیار فقراست و یا به عبارت دیگر سهامداران آن فقرا هستند. این نوع از کسبوکارها از آنجایی که سود خود را به فقرا میدهند و در نتیجه به کاهش فقر و حل یک مساله اجتماعی کمک میکنند کسبوکار اجتماعی نامیده میشوند ولی از آنجایی که برخلاف کسبوکارهای اجتماعی نوع اول، به سهامداران خود سود تخصیص میدهند، کسبوکار اجتماعی نوع دوم نامیده میشوند. در جدول 1 به صورت خلاصه دو نوع کسبوکار اجتماعی اول و دوم را میتوان دید. (یونس، 1394)
جدول 1: کسبوکار اجتماعی اول و دوم (نویسندگان)
کسبوکار اجتماعی نوع اول | کسبوکار اجتماعی نوع دوم | |
هدف | اثرگذاری اجتماعی | اثرگذاری اجتماعی |
سودآوری | عدم برداشت سود توسط سهامداران
سرمایه گذاری سود برای گسترش کسب و کار |
برداشت سود توسط نیازمندان |
سهام داران | خیرین | نیازمندان |
موضوع | حل مسئله اجتماعی توسط خود کسبوکار | حل مسئله اجتماعی با درآمدزایی برای نیازمندان |
بازگشت سرمایه | بازگشت سرمایه به مقدار سرمایه گذاری شده (بدون سود و حتی تعدیل تورم) به سهامدار | بازگشت سرمایه به مقدار سرمایه گذاری شده (بدون سود و حتی تعدیل تورم) به سرمایهگذار |
4-5- کسب و کار اجتماعی و سازمان غیرانتفاعی
سازمانهای مردم نهاد (NGO[8]) به عنوان سازمانهای غیررسمی در هر نظام اجتماعی با هدف جلب مشارکت مردم در تعیین سرنوشت خود، از طریق توانمندسازی در ابعاد اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و سیاسی میتوانند نقش موثری را ایفا کنند و این سازمانها جایگاه ویژهای در ارتقاء سطح آگاهی عمومی و توسعه نیروی انسانی و شناساندن نقش زنان در تحقق جامعه مدنی دارند.(براری و همکاران 1391). سازمانهای غیرانتفاعی با عناوین مختلف و ویژگیهای مشابه تقریبا در همه کشورهای توسعه یافته و کمتر توسعه یافته جهت کاهش معضلات اجتماعی و بهبود کیفیت زندگی در سطح محلی، ملی و بینالمللی فعال میباشند(مقیمی و همکاران 1386). مفهوم کسبوکار اجتماعی با مفهوم سازمانهای غیرانتفاعی و سازمانهای مردم نهاد نیز متفاوت است. یک کسبوکار اجتماعی، برخلاف سازمانهای غیرانتفاعی، چند سرمایهگذار و مالک دارد. البته باید به این نکته توجه کرد که اگرچه در کسبوکار اجتماعی نوع اول سرمایهگذاران و مالکان، هیچ سود مالی از سرمایهگذاریهای خود به دست نمیآورند اما با این وجود این، سرمایهگذاران در کسبوکار اجتماعی، میتوانند تنها سرمایه اولیه خود را در یک دوره زمانی مشخص پس بگیرند. این زمان میتواند دوره کوتاه یک یا دو ساله و یا دوره زمانی بسیار طولانی پنجاه ساله و بیشتر باشد اما در هر صورت سرمایهگذاران تنها میتوانند به همان میزان سرمایهگذاری اولیه خود، دریافت کنند و هرگونه افزایش در میزان سرمایهی اولیه سرمایهگذاران، باعث میشود آن کسبوکار، دیگر یک کسبوکار اجتماعی نباشد.
به عنوان جمعبندی و بطور خلاصه، در جدول 2 تفاوت و تشابه کسب وکار اجتماعی را با سایر نهادها ارائه شده است.
جدول 2: تفاوت و تشابه کسب وکار اجتماعی را با سایر نهادها (طهماسبی، 1394، تکمیل شده توسط نویسندگان)
سمن | کسبوکار اجتماعی | بنگاه اجتماعی | تعاونی | بنگاه اقتصادی | |
هدف اصلی | اثرگذاری اجتماعی | اثرگذاری اجتماعی | موفقیت اقتصادی، در کنار اثرگذاری اجتماعی | بهبود وضع اقتصادی و اجتماعی اعضاء | موفقیت اقتصادی |
کسب و کار | لزوما به ایجاد کسب و کار نمیانجامد | دارد | دارد | دارد | دارد |
تراز هزینهها | درآمدها < هزینهها | درآمدها ≥ هزینهها | درآمدها > هزینهها | درآمدها > هزینهها | درآمدها > هزینهها |
منابع مالی | کمکهای اهدایی | فروش محصولات و خدمات | فروش محصولات و خدمات | فروش محصولات و خدمات | فروش محصولات و خدمات |
سهامدار | ندارد | عدم برداشت سود | برداشت سود | برداشت سود | برداشت سود |
تصمیم گیرنده | هیئت مدیره | سهامداران و نیازمندان | مالکین | همه اعضا | مالکین |
بنیانگذار | کارآفرینی اجتماعی | گروهی از فعالان حوزه مرتبط | کارآفرینی معمولی |
نتیجهگیری
یکی از مسائل بسیار مهم در جهان امروز بحث اشتغال وکارآفرینی است، به طوری که توسعه و پیشرفت کشورها به نوعی با کارآفرینی پیوند خورده است، از سوی دیگر بیکاری معضلی است که به همراه خود آسیبهای اجتماعی بسیار دیگری را ایجاد میکند. امروزه مهمترین راهحل حل معضل بیکاری کارآفرینی شناخته میشود و هر روز سازمانهای پرورش کارآفرین مانند شتاب دهندهها و مراکز رشد گسترش مییابند.
در ادبیات علمی درکنار کارآفرینی رویکرد دیگری با عنوان کارآفرینی اجتماعی معرفی شده است هدف این نوع کارآفرینی هم سودآوری و هم حل معضلات اجتماعی است.
در سالهای اخیر رویکرد جدیدی از کارآفرینی با عنوان کسبوکار اجتماعی ظهور کرده است، در این کسبوکار هدف تنها حل معضلات اجتماعی است؛ از این رو در این کسبوکار هیچ سودی بین سرمایهگذاران توزیع نخواهد شد و سود بدست آمده صرف توسعه کسبوکار برای حل بیشتر معضل اجتماعی هزینه خواهد شد، تنها در صورتی که سهامداران این کسب و کار فقرا باشند سود به آنها تعلق خواهد گرفت. به دلیل عدم تخصیص سود به سرمایهگذاران این کسبوکار، خیرین و خیریهها در این کسبوکارها سرمایهگذاری میکنند.
در این مقاله سه رویکرد کارآفرینی یعنی کارآفرینی اقتصادی، کارآفرینی اجتماعی و کسبوکار اجتماعی مورد بررسی قرار گرفتند و تفاوتها و شباهتهای آنها ارائه شد.
به نظر میرسد با توجه به وجود فرهنگ قرضالحسنه در اسلام که شباهت عمیقی به روشهای سرمایهگذاری در کسبوکار اجتماعی دارد این نوع کسبوکار ها برای حل آسیب های اجتماعی می تواند در ایران رشد کند.
منابع و ماخذ:
ابطحی و همکاران. بررسی مفاهیم، نظریهها و مدلهای کارآفرینی اجتماعی و ارائه مدل مفهومی، 1388، مجله مدیریت فرهنگ سازمانی، 8(21): 112-87.
اقتاده، جواد (1391) “کسب و کار اجتماعی: کسب و کار + اجتماع + تکنولوژِی” http://socialmedia.ir/business/social-business.html
انصاری، منوچهر؛ محمو احمدپورداریانی و زهرا بهروزآذر. «ویژگیهای فردی اثرگذار بر توسعه کارآفرینی اجتماعی در موسسههای خیریه استان تهران»، 1389، توسعه کارآفرینی، 8(2): 64-37.
براری، مرضیه؛ مطهریاصل مرضیه و رضویخراسانی، سیدجمال. «بررسی تاثیر عضویت در سازمانهای مردم نهاد بر پایگاه اجتماعی-اقتصادی زنان سرپرست خانوار»، 1391، فصلنامه علمی-پژوهشی جامعه شناسی زنان.
شریفی، مهنوش و پیشبین، سیداحمدرضا. «پیشبرد توسعه روستایی از طریق کارآفرینی اجتماعی: آموزه هاي بانک گرامین»، 1394، نشریه کارآفرینی در کشاورزی، جلد سوم، شماره دوم.
صالحی صدقیانی، جمشید. «بررسی کارآفرینی اجتماعی با رویکرد مشخصههای رفتاری»، 1389، توسعه کارآفرینی، 7 (2): 94-67.
طهماسبی، هامون. « کسب و کار اجتماعی چیست؟»، (1394) http://qhami.com/what-is-social-business/
عرب، عباس. «نقش سبک رهبری تحولی مدیران در پیشبینی کارآفرینی اجتماعی کارکنان: مطالعه تطبیقی دانشگاههای دولتی و غیردولتی مشهد»، 1390، پایاننامه کارشناسیارشد دانشکده علوم تربیتی و روانشناسی، دانشگاه فردوسی.
عربمازار، عباس و کیقبادی، سعید. (1385)، «جايگاه قرض الحسنه در نظام بانکي ايران»، نشریه اقتصاد اسلامی، 13-46.
عمرانی، ز.، حقیقی کفاش، م. و مظلومی، ن. (1389) «اولویتبندي عوامل اثرگذار بر کارآفرینی اجتماعی در ایران از دیدگاه فعالان اجتماعی»، توسعه کارآفرینی، 2(8): 36-11.
فرخی . «مدیریت بحران و پدافند غیرعامل» 1394.
فیروزآبادی، سیداحمد و دباغی، حمیده. «نقش کارآفرینی اجتماعی در توسعۀ محلی»، 1394، توسعه محلی (روستایی-شهری)، 7(1): 29-58.
کرمانی، مهدی؛ خراسانی، محمدمظلوم؛ بهروان، حسین و نوغانی دختبهمنی، محسن. « توانمندسازی مبتنی بر کارآفرینی اجتماعی: ارائۀ یک نظریۀ زمینهای )مطالعۀ موردی ستاد توانمندسازی زنان سرپرست خانوار شهرداری تهران(»، 1394، مجله علوم اجتماعی دانشکده ادبیات و علومانسانی، دانشگاه فردوسی، 2(14): 107-136.
گرافلند، یوهان. ترجمه جانمحمدی، محمدتقی (1392) “نفع شخصی” جستارهای مبین، شماره 6، ص 1-11
مالکی، رسول؛ ییلاقچغاخور، حمید و احمدوند، مصطفی. «بررسی ویژگیهای کارآفرینی اجتماعی در سازمانهای دولتی»،1394 ، فصلنامه برنامهریزی رفاه و توسعه اجتماعی، 25.
مرجانی، تیمور و صدری، سیدصدرالدین. «توسعه کارآفرینی اجتماعی؛ آسیبها، عوامل موثر و راهکارها»، 1393، مدیریت فرهنگ سازمانی، 2(12): 277-297.
مقیمی، سیدمحمد؛ روستا، مریم و حیدری محمدمهدی. «بررسی ارتباط میان کارآفرینی اجتماعی و اثربخشی عملکرد در سازمانهای غیردولتی زنان»، 1386، مجله علمی و پژوهشی مطالعات زنان.
وقارموسوی، مجید؛ قدسعلوی، سیده آنوشا و عباسی، مصیب. «بررسی نقش کارآفرینی اجتماعی در توسعه عدالت اجتماعی»، نشریه کارآفرینی در کشاورزی، 1395، جلد سوم، شماره دوم.
یونس، محمد. ترجمه عنبرستانی، حسین. رضوی، سیدوحید. “کسب و کار اجتماعی، شیوه جدیدی از کسب وکار که منجر بخ تامین نیازهای حیاتی بشر در دنیای سرمایهداری خواهد شد” موسسه خدمات فرهنگی رسا، 1394، تهران.
یونس، محمد. ترجمه تیماجی علی و گروه همکاران “جهانی بدون فقر” مدرسه کارآفرینی اجتماعی پرتو، 1394
Cook, B., Dodds, C., Mitchell, W. (2001). Social entrepreneurship: False premises and dangerous forebodings. Centre of Full Employment and Equity, University of Newcastle, Working Paper.
Dees, J. G., Emerson, J., Economy, P. (Eds.) (2002). Strategic tools for social entrepreneurs: Enhancing the performance of your enterprising nonprofit. New York: John Wiley & Sons, Inc.
Dees, Gregory. (2001). the meaning of ‘social entrepreneurship’. Stanford Graduate Business School.
Dunne, S. (2008). Corporate social responsibility and the value of corporate moral personhood. Re-Submitted to Culture and Organization on the 29th of February 2008.
Gladwin, T. N., Kennelly, J. J., Krause, T. S. (1995). Shifting paradigms for sustainable development: Implications for management theory and research. Academy of Management Review, 20 (4), 874-907.
Drejer, A., Christensen, K. S., Ulhøi, J. P. (2004). Understanding intrapreneurship by means of state-of-the-art knowledge management and organisational learning theory. International Journal of Management and Enterprise Development, 1 (2), 32-61.
Sekliuckiene, Jurgita & Kisielius, Eimantas. (2015), Development of social entrepreneurship initiatives: a theoretical framework, 20th International Scientific Conference Economics and Management.
Seelos, C., Ganly, K., Mair, J. (2006). Social entrepreneurs directly contribute to global development goals. In Mair J, Robinson J, Hockerts K, editors. Social Entrepreneurship. New York: Palgrave MacMillan.
[1] Entrepreneurship
[2] Social Entrepreneurship
[3] Social Business
[4] Sekliuckiene
[5] Kisielius
[6] Muhammad Yunus
[7] Crisis
[8] Non–Governmental Organization
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.