مطالعه تطبیقی آموزش نیکوکاری به کودکان در  دیدگاه اسلام و روانشناسی نوین

نسرین انصاری*1، معصومه فتحی2

*1مدرس،گروه علوم تربیتی، دانشکده پردیس نسیبه، دانشگاه فرهنگیان

2معاونت آموزشی پژوهشی ، دانشکده پردیس نسیبه، دانشگاه فرهنگیان

نویسنده مسئول مکاتبات: nasrin.anssary@gmail.com

چکیده:

نیکوکاری از فضیلت­های اخلاقی است که در جوامع گوناگون، به آن پرداخته شده­است. در دین اسلام بر اهمیت نوع­دوستی و نیکوکاری در آیات و روایات متواترتأکید شده­است. با وجود تاثیر بارز نیکوکاری در سلامت روان، روانشناسی­نوین نیز به آن توجه­نشان داده­است. بررسی خودشکوفایی در نظریات «مازلو» و یا روانشناسی «مثبت گرا»ی سليگمن از آن جمله­اند.

این پژوهش با دو هدف اصلی انجام شده­است: 1) مطالعه تطبیقی آموزش نیکوکاری به کودکان در اسلام و روانشناسی­نوین 2) ارایه پیشنهادهایی جهت آموزش نیکوکاری به کودکان .

روش پژوهش از نظر هدف، از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر نحوه­ی گردآوری اطلاعات از نوع پژوهش­های توصیفی – تحلیلی است که رویکرد تطبیقی دارد. جامعه آماری کلیه آیات و روایات مربوط به نیکوکاری در قرآن و نهج البلاغه و همچنین اسناد و مدارک مربوط به عواطف و هوش عاطفی در کتابهای مرجع روانشناسی می­باشد. بنابراین روش جمع آوري اطلاعات روش کتابخانه­اي است که در آن با استفاده از کتب دینی و روانشناسی و مقالات داخلی و خارجی، نیکوکاری و آموزش آن به کودکان مورد بحث قرارگرفته­است.

در تحلیل داده­ها، ابتدا اطلاعات، بدون هیچ­گونه دخالت و نتیجه­گیری ذهنی جمع آوری شدند؛ سپس بر­اساس الگوی جرج بردای در مطالعات تطبیقی بررسی­شده و با استفاده از نتایج حاصل، بیان پیشنهادهایی جهت آموزش نیکوکاری به کودکان از لحاظ منطقی مورد تحلیل قرارگرفت.  نتایج حاصل از یافته­های مطالعه ی تطبیقی نشان­داد بیشترین تشابه روش­های آموزشی در تحریک حس دیداری کودکان و  تاکید بر ارایه الگو و سرمشق مناسب به آنان است.

 

کلمات کلیدی:

مطالعه تطبیقی؛ دیدگاه اسلام؛ روانشناسی نوین؛ کودکان؛ نیکوکاری.

  • مقدمه

انسان موجودی اجتماعی است که در جامعه رشد می کند و بسیاری از نیازهای خود رادر روابط متقابل و تعاملات اجتماعی تأمین می­نماید .همچنین  به­طور فطری خواستار دستیابی به کمال و فضیلت های انسانی است. نیکوکاری یکی از  فضیلت­های اخلاقی است.  این واژه در لغت به معنای لطف، کرم، احسان، برّ، خوبی، خیر، کار خیر کردن و دستگیری آمده­است( دهخدا، 1377) و کسانی که به این فضیلت اخلاقی متخلق باشند افراد نیکوکار نامیده می شوند.

هیچ کودکی با تواناییهای بالقوه به دنیا نمی آید؛ نقش کسانی که اورا پرورش می دهند یا محیطی که در آن رشد می کند؛ مهم است زیرا این امکان را فراهم می آورد تا کودک بیشتر بیاموزد و استعدادهای نهفته در وجودش را به شکوفایی برساند. به عبارتی دیگر، کمال انسان در گرو تربیت صحیح وی است و آموزش می­تواند وسیله­­ای برای رسیدن آدمی به نهایت شرافت انسانی باشد «کانت[1]» فیلسوف مشهور قرن هیجدهم می­گوید: «بشر تنها با تعلیم و تربیت آدم می­شود و آدمی چیزی جز آنچه تربیت از او می‌سازد نیست. (از این‌رو) مساله تعلیم و تربیت بزرگترین و دشوارترین مساله‌ای است که انسان با آن درگیر است.»

در این میان روانشناسی یکی از علومی است که با هدف کمک به انسان شکل گرفته است. این رشته از علم ۴ هدف عمده را تعقیب می کند:

  1. توصیف: شامل توصیف ساده­ی رفتار( برای تشخیص این که آیا رفتاری بهنجار است یا نا بهنجار)
  2. تبیین : به معنای تبیین رفتارها( منجر به تشخیص عوامل زمینه­ساز تغییرات رشد، شخصیت و رفتارهای اجتماعی می­شود. در تاریخ روانشناسی نظریات مختلفی در تبیین رفتار انسان آمده اند مانند نظریه ی شرطی سازی کلاسیک یا نظریه ی دلبستگی).
  3. پیش بینی : پرداختن به پیش بینی هایی از این­که افراد چگونه رفتار یا فکر خواهند کرد.
  4. تغییر : شامل تغییر و یا کنترل رفتار فرد، در جهتی که مطلوب است.

هدف آخر می تواند مهمترین هدف روانشناسی در نظر گرفته شود و همین هدف منجر  به ایجاد شاخه ای از علم روانشناسی به نام « روانشناسی­پرورشی[2]» شده­است. در این رشته اندیشمندان، با هدف ایجاد تغییر در افراد ضمن طرح نظریه ها سعی در ارایه راهبردهایی دارند که بتواند به آموزش­دهندگان در برخورد صحیح با مسایل آموزشی کمک کند.

بنابراین علم روانشناسی یکی از علومی است که می تواند در زمینه آموزش فضایل اخلاقی چون نیکوکاری مورد توجه باشد. در نیل به این هدف، پژوهش های متعددی انجام شده و یا در حال انجام است. در ادامه نمونه هایی از این پژوهش ها آمده­است:

«در  بررسی عوامل پیش بینی کننده همدلی – نوعدوستی و آزمون میزان گرایش به نیکو کاری، شخصیت های طرفدار جامعه -در این صفت- نمره بالا می­گیرند. منابعی مانند پترسون وسلیگمن2004() نشان می دهد از میان پنج عامل بزرگ شخصیت، توافق پذیری حائز بالاترین همبستگی با رفتارهای نوعدوستی، مهربانی و رفتارهای اجتماع پسند می باشد . بنحوی که افراد دارای تمایلات فداکاری و نوعدوستی قوی، سطوح پایینی از صفات ضد اجتماعی و خود شیفتگی را به معرض نمایش می گذارند (آکسل رود ، ویدیگر ، ترول و کوربیت ، 1997) توافق پذیری با روابط بین فردی خوب در کار نیز همراه است»(شریفی، 1388) همچنین در پژوهشی دیگر با عنوان اثربخشی روان درمانی مثبت در ارتقای تاب آوری افراد وابسته به مواد آمده است: «روانشناسی مثبت با شعار تمرکز و پرورش توانمندی ها، فضیلت ها و هیجانهای مثبت نقش بسزایی در ارتقای تاب آوری داشته­است. .همچنین روان درمانی مثبت تعهد، معنا و لذت را در زندگی افراد وابسته به مواد افزایش داد. (فروغی، 1390).

از سوی دیگر آموزه‏ها و تعاليم حيات‏بخش اسلام براي سلامت و سعادت دنيا و آخرت انسان تشريع شده‏اند؛ و به طور خاص، به بحث پيش‏گيري از ابتلا به آسيب‏هاي روحي و رواني در ایجاد یک زندگی سالم و تربیت افرادی با فضیلت با کمک آموزه­های دینی پرداخته اند. نیکوکاری یکی از این فضیلت هاست که در آموزه های دینی دارای جایگاه ویژه و شاخصی می­باشد. واژه «احسان»  به معنای نیکوکاری و  واژه «محسن» به معنای فرد دارای این فضیلت، در منابع دینی مورد تاکید و سفارش بوده است. وبرای آموزش آن، دستورالعمل­های کاربردی( راهبردهای عملی) توصیه شده است. در این مقاله به بحث نیکوکاری با رویکردهای آموزشی در اسلام و سپس در روانشناسی پرداخته می شود.

1-1       اسلام و نیکوکاری

دین اسلام برنامه دقیق انسان سازی است و از فضیلت نیکوکاری غافل نبوده و در آن بر اهمیت نوع دوستی، احسان و نیکوکاری به­طور متواترتأکید شده­است. این اهمیت تا جایی است­که در منابع مرتبط با احادیث، و در سرفصل‌هایی با عنوان «استحباب نیکی به برادران»، روایاتی به شرح اهمیت و جایگاه احسان و نیکی، تجلیل از افراد نیکوکار، آثار و برکات کارهای نیک در حق دیگران و… اشاره کرد­ه­است. علاوه بر این سیره پیامبر اسلام(ص) و ائمه(ع) سرشار از نمودهای این­کار پسندیده است.

در آموزه های قرآن کریم برای واژه نیکوکاری معادل آن یعنی احسان –  از ریشه «حُسن» به معنای زیبایی و نیکی -در سه معنا به کار رفته­است:

۱ ـ تفضّل و نیکی به دیگران

۲ ـ انجام و سر و سامان دادن به امور و کارها به وجه نیکو و کامل.

۳ ـ انجام اعمال و رفتار صالح؛ احسان( در این کاربرد تقریباً مترادف با تقوا و پرهیزکاری ).

همچنین از بررسی موارد کاربرد واژه «محسن» و مشتقاتش در قرآن، استفاده می‌شود که این واژه دارای دو معنی و کاربرد است:

۱ ـ نیکی و خیر رساننده به دیگران.

۲ ـ انجام دهنده اعمال و رفتارهای صالح و نیک.

قرآن در توصیف و رتبه بندی مقام محسنان در این کاربرد آن را از مقام متقیان برتر دانسته است و به کسانی اطلاق می­کند که از ثبات قدم در راه ایمان و انجام تکالیف الهی برخوردارند.

این واژه­ها در  قرآن کریم در قالب ۲۸ صورت، آمده­است(کلمه «احسان» با مشتقاتش، ۳۴ بار و واژه «محسن» با مشتقاتش ۳۹ بار ). توجه به این مسئله می تواند نظر هر قرآن پژوهی را به اهمیت موضوع جلب کند.

1-2       مصاديق نيكوكاري در قرآن

با بررسی مفاهیم بلند قرآن كريم استنباط می شود ، احسان و نيكوكاري، مصاديق فراواني دارد. برای نمونه می توان به موارد زیر به عنوان مصادیق نیکوکاری اشاره کرد:

«ايمان به خدا، ایمان به پيامبر(ص)، ایمان به قرآن كريم و معاد، داشتن تقوا و تحمل سختي ها و مشكلات، عفو و گذشت، محبت و دوستي اهل بيت(ع)، خيرخواهي و اصلاح، اجتناب از فساد، فحشا و گناهان كبيره، استغفار در سحرگاهان، پرداخت زكات، پرداخت كالاو هديه مناسب براي زن مطلقه، انفاق و بخشش در راه خدا، تامين نيازمندان و محرومان، رفتار شايسته با پدر و مادر و…»( هاشمی رفسنجانی،1385)

1-3       نمونه هایی از سفارش به نیکوکاری در قرآن

ای اهل ایمان، انفاق کنید از بهترین چیزهایی که اندوخته اید[3] (سوره مبارکه بقره – آیه 267)

… و آنچه از دارایی­تان انفاق کنید، به سود خودتان است و جز براى طلب خشنودى خدا انفاق مكنيد… [4](سوره مبارکه بقره – آیه 272)

.. و نيكي هاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است. [5](سوره مبارکه کهف – آیه 46)

شما هرگز به مقام نیکوکاری نخواهید رسید، مگر آن که از آنچه دوست دارید انفاق کنید….[6] (سوره مبارکه آل عمران – آیه 92)

هر کس کار نیکویی انجام دهد، پس ده برابر آن (به عنوان پاداش) برای اوست….[7] (سوره مبارکه انعام – آیه 160)

…در کارهای خیر از همدیگر سبقت بگیرید… [8](سوره مبارکه مائده – آیه 48)

…در (کارهای) نیک و تقوا با یکدیگر همکاری کنید…[9](سوره مبارکه مائده – آیه 2)

قطعا خداوند نیکوکاران را دوست می دارد.[10](سوره مبارکه مائده – آیه 13)

مگر پاداش احسان جز احسان است؟[11] (سوره الرحمن- آیه 60)

بى‏ گمان هر كه تقوا و صبر پيشه كند خدا پاداش نيكوكاران را تباه نمى ‏كند [12] (سوره یوسف-آیه 90)

1-4       آثار نيكوكاري در آموزه های قرآن

نیکوکاری می تواند منشا پيامدهاي ارزنده و مثبتي در دنيا و آخرت باشد ازجمله:

  1. دوستي و صميميت : خداي سبحان مي فرمايد: « هرگز نيكي و بدي يكسان نيست؛ بدي را با نيكي دفع كن! ناگاه (خواهي ديد) همان كس كه ميان تو و او دشمني است، گويي دوستي گرم و صميمي است[13]» (سوره فصلت. آیه 34)
  2. خير و سعادت دنيوي : خداي سبحان دراین مورد مي فرمايد: « خداوند پاداش اين جهان، و پاداش نيك آن جهان را به آنها داد و خداوند نيكوكاران را دوست مي دارد[14]» (سوره آل عمران، آيه148)

همچنین در آيه ديگري مي فرمايد: « و هنگامي كه به پرهيزگاران گفته مي شد: پروردگار شما چه نازل كرده است؟ مي گفتند: خير براي كساني كه نيكي كردند در اين دنيا نيكي است و سراي آخرت از آن هم بهتر است و چه خوب است سراي پرهيزكاران[15]»(سوره نحل، آيه30).

  1. تعديل اقتصادي : در قرآن كريم مي خوانيم: « … و در راه خدا، انفاق كنيد و (با ترك انفاق) خود را به دست خود ، به هلاكت نيندازيد و نيكي كنيد كه خداوند نيكوكاران را دوست مي دارد[16]» ( سوره بقره، آيه195)
  2. آمرزش گناهان : « آنچه بخواهند نزد پروردگارشان براي آنان موجود است و اين است جزاي نيكوكاران تا خداوند بدترين اعمالي را كه انجام داده اند، (در سايه ايمان و صداقت آنها) بيامرزد و آنها را به بهترين اعمالي كه انجام مي دادند، پاداش دهد[17]» (سوره زمر، آيه 34و 35).
  3. آرامش روحي: « آنها كه اموال خود را شب و روز، پنهان و آشكار، انفاق مي كنند، مزدشان نزد پروردگارشان است؛ نه ترسي بر آنهاست و نه غمگين مي شوند[18]» (سوره بقره، آيه 274) و در آيه ديگر آمده است: « كساني كه كار نيكي انجام دهند، پاداشي بهتر از آن خواهند داشت و آنان از وحشت آن روز در امان اند[19]» (سوره نمل، آيه89).
  4. محبوبيت نزد خداوند : جمله زيباي «خداوند نیکوکاران را دوست دارد [20]» پنج بار در آيات قرآن كريم، تكرار شده است(سوره بقره، آيه 195، سوره آل عمران، آيات134و 148، و سوره مائده، آيات 13و 93) ؛ كه بيانگر جايگاه و ارزش احسان و نيكوكاري در پيشگاه خداوند مي باشد.

1-5       روانشناسی نوین

در زمینه آموزش فضایل اخلاقی رایگلوث[21]( 1999)  تاریخچه ای را به این شرح بیان می کند: در نیمه قرن 20 در زمینه آموزش مسایلی که به شخصیت مرتبط می شد تردیدهایی وجود داشت؛ فلسفه اثبات گرایی منطقی[22] هر گونه آموزشی را در زمینه شخصیت جایز نمی دانست. تا اینکه در سال 1969 کهلبرگ[23] با نظریات خود در زمینه رشد اخلاقی به نقش آموزش در این زمینه توجه کرد. به دنبال آن در سال 1986 مارتین و بریگز[24]  ، گاردنر، گلمن[25]، مازلو ، و چند سالی است که مارتین سلیگمن[26] به طرح مسایلی پرداخته اند که در آن آموزه هایی مطرح می شود که آموزش فضایل اخلاقی و خوب زیستن را یادآوری می کند. بررسی چگونگی دستیابی به خودشکوفایی در نظریات «مازلو» و یا روانشناسی «مثبت گرا»ی سلیگمن سعی در معنابخشی به زندگی انسان دارد. چرا که از منظر روانی، نیکوکاری و  کمک به همنوعان می تواند به زندگی انسان معنا و شادکامی بخشد و از سوی دیگر، در بعد اجتماعی ضمن آنکه می تواند تلاشی برای رفاه جامعه باشد ؛ خود فرد نیز از ثمرات آن بهره برده و در این رفاه و آسایش زندگی خواهد کرد. در ادامه مختصری از روانشناسی مثبت گرای سلیگمن آمده است:

1-6       روانشناسی مثبت گرا

روان‌شناسی مثبت گرا در 6 سالی که از قرن بیست و یکم گذشته، پیشرفت‌های زیادی کرده است. روان‌شناسان این مکتب، یک نظام طبقه‌بندی را به وجود آورده‌اند که توانایی‌های آدم‌ها را گروه‌بندی می‌کند.

آن‌ها 6 گروه از توانایی‌های آدمی را در این نظام، مشخص کرده‌اند :

1 ـ خرد و دانایی: شامل خلاقیت، کنجکاوی، باز و پذیرا بودن در مقابل تجارب جدید، عشق به یادگیری و وسعت نظر

2 ـ شجاعت: شامل خودباوری، پایداری، کمال و سر زندگی

تنوع‌دوستی: شامل عشق، مهربانی و هوش اجتماعی

4 ـ عدالت‌جویی: شامل رعایت حقوق شهروندی، بی‌طرفی و رهبری

5- اعتدال: شامل بخشش و دلسوزی، فروتنی و آزرم، احتیاط و نظم بخشیدن به عملکرد خود

6 ـ تعالی: شاملِ دانستن ارزش زیبایی‌ها و شگفتی‌ها، قدرشناسی، امیدواری، شوخ‌طبعی و معنویت

همچنین برای طبقات، زیرمجموعه‌هایی هم تعیین کرده­اند؛ برای نمونه، سه زیر مجموعه‌ -که البته با هم همپوشانی دارند- شامل گرایش‌های زیرند:

1 ـ تحقیق در زندگی دلپذیر یا زندگی در لذت: این محققان در پی آن هستند که بدانند مردم چگونه می‌توانند به بهترین سطح تجربه، پیش‌بینی و دیگر تجربه‌های حسی خوشایند به عنوان جزئی از زندگی طبیعی دست یابند؛ احساساتی از قبیل حس برقراری رابطه خوب با دیگران، امیدواری، علاقه‌مندی و تفریح کردن .

2 ـ مطالعه زندگی خوب یا زندگی متعهدانه: این محققان احساس سرشار شدن در احساسات منحصر به فردی را که از کارهای ابتدایی و معمولی زندگی سرچشمه می‌گیرند، مطالعه می‌کنند. این احساسات وقتی شکل می‌گیرد که فرد حس می‌کند تکلیفی که به او داده‌اند، با توانایی‌هایش همخوانی دارد و از عهده آن بر می‌آید.

3 ـ تحقیق در زندگی معنادار یا زندگی در پیوند با جهان‌: این محققان می‌خواهند بدانند مردم چگونه می‌توانند احساس کنند که یک جزء کوچک اما فعال و مشارکت‌کننده در یک جهان بزرگ‌تر و ماناترند. احساساتی از قبیل جزئی از طبیعت بودن، عضو یک گروه اجتماعی یا یک نهضت یا یک سازمان یا یک سنت یا یک نظامِ اعتقادی بودن .

2          اهداف پژوهش

پژوهش حاضر با دو هدف اصلی انجام شده است:

1) مطالعه تطبیقی آموزش نیکوکاری به کودکان در اسلام و روانشناسی نوین.

2) ارایه پیشنهادهایی جهت آموزش نیکوکاری به کودکان .

3          پرسش های پژوهش

  • آموزش در دیدگاه اسلام و روانشناسی چگونه است؟
  • شباهت ها و تفاوت های آموزش در دیدگاه اسلام با روانشناسی چیست؟
  • اصول آموزش به کودکان در دیدگاه اسلام و روانشناسی چگونه است؟
  • شباهت ها و تفاوت های اصول آموزش به کودکان در دیدگاه اسلام و روانشناسی چیست؟
  • چه پیشنهادهایی در آموزش نیکوکاری به کودکان توصیه می شود؟

4          روش پژوهش

روش این پژوهش از نظر هدف، از نوع پژوهش های کاربردی و از نظر نحوه ی گردآوری اطلاعات از نوع پژوهش های توصیفی – تحلیلی است که رویکرد تطبیقی دارد.

جامعه آماری کلیه آیات و روایات مربوط به نیکوکاری در قرآن و نهج البلاغه و منابع دینی و همچنین اسناد و مدارک مربوط به عواطف و هوش عاطفی در کتابهای مرجع روانشناسی می باشد. بنابراین روش جمع آوري اطلاعات روش کتابخانه اي است که در آن با استفاده از کتب دینی و روانشناسی و مقالات داخلی و خارجی، نیکوکاری و آموزش آن به کودکان مورد بحث قرار گرفته است. در تحلیل داده ها، ابتدا اطلاعات، بدون هیچ گونه دخالت و نتیجه گیری ذهنی جمع آوری شدند؛ سپس بر اساس الگوی جرج بردای در مطالعات تطبیقی بررسی شده و با استفاده از نتایج حاصل، بیان پیشنهادهایی جهت آموزش نیکوکاری به کودکان از لحاظ منطقی مورد تحلیل قرار گرفته است.

5          تحلیل یافته های پژوهش

در این بخش به تحلیل یافته های پژوهش در ارتباط با هریک از پرسش های پژوهش پرداخته شده است.

 

 

پرسش 1. واژه آموزش در دیدگاه اسلام و روانشناسی چگونه است؟

جدول 1- یافته های مرتبط با پرسش 1. واژه آموزش در دیدگاه اسلام و روانشناسی

                               آموزش در دیدگاه اسلام آموزش در روانشناسی
 راغب در مفردات می گوید: آموزش آن است که با تمرین و تکرار زیاد، از آن اثری در ذهن و نفس دانش آموز پدید می آید[27]. آموزش عبارت است از فعالیت هایی که به منظور ایجاد یادگیری در یادگیرنده، از جانب آموزگار یا معلم طرح ریزی می شود و بین آموزگار و یک یا چند یادگیرنده به صورت کنش متقابل جریان می یابد( سیف، 1389).

آموزش به معنای انتقال معلومات و مهارت ها به دیگران است، به طوری که این معلومات و مهارت ها به کار آیند و موجب تحول و دگرگونی در رفتار شوند( تقی پور ظهیر، 1376)

با توجه به یافته های جدول 1، به بررسی شباهت ها و تفاوت های آموزش در دیدگاه اسلام و روانشناسی پرداخته شده است:

پرسش 2.  شباهت ها و تفاوت های واژه آموزش در دیدگاه اسلام با روانشناسی چیست؟

جدول 2-یافته های مرتبط با پرسش 2.  شباهت ها و تفاوت های واژه آموزش در دیدگاه اسلام با روانشناسی

شباهت آموزش در دیدگاه اسلام با روانشناسی تفاوت آموزش در دیدگاه اسلام با روانشناسی
آموزش در یادگیرنده تاثیر می گذارد.

افزایش مهارت در یادگیرنده  با آموزش صورت می پذیرد.

در آموزش بر استفاده از حافظه  و نقش آن در یادگیری تاکید شده است.

در اسلام به تاثیر آموزش در ذهن( حافظه) و نفس( تبلور درشخصیت) اشاره شده است در حالی که در روانشناسی بیشتر بر نمودهای بیرونی(رفتار) تاکید است.

در روانشناسی رفتارهای ساختگی ناشی از قدرت حافظه در زمره نتایج آموزش است اما نتایج آموزش در دیدگاه اسلام برخاسته از شخصیت و پذیرش واقعی آن توسط فرد است.

پرسش 3. اصول آموزش به کودکان در دیدگاه اسلام و روانشناسی چگونه است؟

جدول 3- یافته های مرتبط با پرسش 3. اصول آموزش به کودکان در دیدگاه اسلام و روانشناسی

اصول آموزش در دیدگاه اسلام اصول آموزش در روانشناسی
اصل سهولت  در آموزش باید توان شناختی، عاطفی و انگیزشی کودکان را در نظر گرفت و از زیاده روی، خشونت و سخت گیری در روند آموزشی پرهیز نمود و هدف، برانگیختن شوق و رغبت کودکان به یادگیری آموزه های دینی نه صرفا انتقال آگاهی باشد. پیامبر اکرم (ص) می فرمایند: «آموزش دهید و آسان بگیرید و سخت گیری نکنید»؛ چرا که «خداوند مرا سخت گیر و سرسخت مبعوث نفرمود، بلکه مرا آموزگاری آسان گیر مبعوث نموده است.»( ری شهری، 1376) ناحیّه رشد مجاور (ZPD)، یک مفهوم محوری در نظریّه ویگوتسکی است. این مفهوم به مجموعه ای از تکالیف اشاره دارد که انجام آن برای کودک دشوار است ولی در صورتی که با فرد دیگری تعامل داشته باشد، می تواند آن را با سهولت انجام دهد.  و معتقد است تکالیف بسیار ساده و یا بسیار دشوار و طاقت فرسا می تواند مخل یادگیری باشد( سیف، 1389)

همچنین در محيط‏هاي آموزشي و كلامي، درماندگي آموخته‏شده به فراگيراني اشاره دارد كه تلاش و كوشش را با پيشرفت مرتبط نمي‏دانند. آنها تصور مي‏كنند هر كاري بكنند موفقيت به دست نمي‏آورند و یکی از دلایل آن ارایه تکالیفی فراتر از ناحیه رشد مجاور است.

اصل تدریج رعایت توان و استعداد و توجه به توانایی های جسمی، ذهنی و عاطفی در هر دوره از رشد مورد نظر است.

غزالی ( در کتاب میزان العمل) می نویسد: «یکی از وظایف معلم این است که به قدر فهم فراگیر سخن گوید و یکباره ، آنان را از امور آشکار به موارد دقیق، و از ظاهر و علنی به پنهان و خفی منتقل نکند…».

قرآن کریم در طول 23 سال به تدریج بر پیامبر نازل گردید؛ خداوند در آیه کریمه 106 از سوره «اسراء» به این نکته اشاره می فرماید: «… و قرآنی که آیاتش را از هم جدا کردیم، تا آن را با درنگ بر مردم بخوانی؛ و آن را به تدریج نازل کردیم[28]».علامه طباطبائی دلیل نزول آیات قرآن به تدریج را به خاطر بلوغ و رشد استعداد مردم در تلقّی معارف اعتقادی و احکام فرعی و عملی آن بیان می فرماید.

به نظر پستالوزی[29](  1827- 1746)، مربی تعلیم و تربیت سوییسی، آموزش کودک باید بر اساس مراحل رشد طبیعی آدمی صورت گیرد. بر همین اساس، دست یافتن کودک به مرحله بعدی را، آن گاه برای او ممکن می داند که مرحله نخست را پیموده باشد. وی با توجه به اصل تدریج در آموزش سرعت و شتابزدگی را زیان آور دانسته، می گوید: «طبیعت، شایستگی های برتر آدمی را همانند گوهری که در صدف پنهان است، در او پنهان کرده است. اگر صدف را پیش از وقت بشکنید، گوهری ناقص خواهید یافت.»( نقیب زاده، 1375)

همینطور سیف( 1389) در توجه به نظریات پیاژه در زمینه مراحل رشد عقلی در آموزش به بیان توضیحات در زمینه چگونگی شکل گیری طرحواره های ذهن کودک در مواجهه با موقعیت های یادگیری می پردازد و آن را متاثر از رشد ذهنی کودک می داند. این رشد متعاقب رشد جسمی و به تبع آن رخ خواهد داد .

اصل مداومت و استمرار در مکتب اسلام، آموزش امری است مداوم و مستمر، و مسلمان همیشه باید در وادی آموزش و فراگیری باشد، همان گونه که در حدیث آمده است: چنین گفت پیغمبر راستگوی زگهواره تا گور دانش بجوی[30]

حضرت علی علیه السلام می فرمایند: «بر دانش و معرفت دست نیابد، مگر کسی که در تحصیل خویش مدوامت نماید»؛ زیرا که به فرموده آن حضرت، «دانش و معرفت پایان نمی پذیرد[31]»( ری شهری، 1376)

توجه به نظریه مارپیچی تعلیم و تربیت که توسط جروم برونر به آن اشاره شده از این دست است.

بر طبق این نظریه، فراگیران بر اساس آنچه هم‌اکنون می‌دانند و آنچه در گذشته آموخته‌اند، دانش خود را به شکل پویایی می‌سازند. جهت حصول به چنین نتیجه ای باید امکان مراجعه‌ی مجدد و منظم به ایده‌های پایه‌ها را فراهم آورد تا دانش‌آموزان با افزودن به آموزه‌های قبلی خود به طور کامل روی یک موضوع تسلط یابند.

امروزه توجه به یادگیری مستقل در محافل تعلیم و تربیت مورد نظر است زیرا امکان یادگیری مادامالعمر را برای یادگیرندگان فراهم می آورد (گریسون و آندرسون، 1384).

اصل آگاهی بخشی در منابع اسلامی، آیات و روایات فراوانی وجود دارد که افراد را از تقلید کورکورانه و بدون تفکّر و تعقّل بر حذر داشته است؛ برای نمونه  خداوند از انسان ها می خواهد بر اساس بصیرت و آگاهی رفتار نمایند و دین حق را بپذیرند [32]، و شیوه دعوت پیامبر صلی الله علیه و آله نیز بر اساس آگاهی است. در نظریه گشتالت، یادگیری عبارت از کسب بینش است و یادگیرنده در صورت فهم  مطالب می تواند آن را به موقعیت های جدید انتقال دهد (شریعتمداری، 1370).

 

اصل  توجه به تفاوت های فردی هر انسانی، موجود مستقل و خاص است. مرحوم محمدتقی جعفری، معلم و دانش آموزان را به باغبان و گل ها­ی باغ تشبیه می کند؛ هر یک از گل­ها، نیازهای متفاوتی دارند. این باغبان است که باید با دقت کامل نیاز هر یک از آنان را بشناسد، به مقدار لازم آن ها را آبیاری نموده، و در معرض نور و هوا قرار دهد. معلّم نیز باید ویژگی های شناختی و عاطفی هر یک از دانش آموزان را بشناسد تا بتواند متناسب با آن ها رفتار خاصی در پیش گیرد.

 

یکی از عمده ترین مسائل روان شناسی، مسأله تفاوت های فردی و عوامل آن ها می باشد و حتی برخی از روان شناسان می گویند: «روان شناسی غیر از تفاوت های فردی موضوع دیگری برای بحث ندارد» ( شعاری نژاد، 1372)

بحث هوش های چندگانه گاردنر و توجه به تفاوت های فردی یادگیرندگان از مباحث بسیار مهم در پرداختن به هر نوع آموزش اثربخشی خواهد بود (سیف، 1389)

 

پرسش 4: شباهت ها و تفاوت های اصول آموزش در دیدگاه اسلام و روانشناسی چیست؟

جدول 4- یافته های مرتبط با پرسش 4. شباهت ها و تفاوت های اصول آموزش در دیدگاه اسلام و روانشناسی

شباهت راهبردهای آموزش در دیدگاه اسلام با روانشناسی تفاوت راهبردهای آموزش در دیدگاه اسلام با روانشناسی
در آموزش باید توان شناختی، عاطفی و انگیزشی کودکان را در نظر گرفت.

نباید در آموزش سختگیری وجود داشته باشد.

تحصیل علم از نظر اسلام زمان معین و مشخصی ندارد.

آموزش باید تدریجی باشد.

مداومت و استمرار در آموزش لازم است .

سودمندی آموزش زمانی محقق می شود که بر اساس فهم و آگاهی باشد.

توجه به تفاوت های فردی در آموزش اثربخش مهم است.

استقلال یادگیرنده می تواند موجب دستیابی به مداومت در یادگیری شود.

در اسلام هدف  آموزش ،  ایجاد رغبت و انگیزه برای یادگیری است در حالی که در روانشناسی هدف آموزش ، دستیابی به اطلاعات است.

در اسلام به  14 سال آموزش مستقیم و 7 سال آموزش غیر مستقیم توصیه شده است. در حالی که در روانشناسی با این دقت هنوز توصیه های مدونی وجود ندارد.

در زمینه ارایه آموزش تدریجی آموزه های دینی نمونه ای بارز چون نزول قرآن را تبیین می کنند( ارایه الگو) ولی در روانشناسی بر چگونگی چنین ارایه هایی هنوز بین صاحبنظران بحث و گفت و گو جریان دارد.

عدم سختگیری در آموزش در اسلام با تاکید بیشتری همراه است.

 

از مطالعات انجام شده و یافته های حاصل از پاسخ پرسش های 1 الی 4 می توان به پاسخ پرسش 5 به این شرح پرداخت:

 

پرسش 5. چه پیشنهادهایی برای آموزش نیکوکاری به کودکان توصیه می شود؟

  1. روش های آموزشی در تحریک حس دیداری به جای استفاده از روش های شنیداری و استفاده از توضیحات و سخنرانی ، تاکید بر ارایه الگو و سرمشق مناسب به آنان که بتواند به شیوه نمایش فضیلت ها را اجرا و در معرض دید کودکان قرار دهد در آموزش نیکوکاری می تواند سودمند باشد.
  2. استفاده از راهبردهایی چون قصّه گویی، روش یادآوری نعمت های الهی و توجه به بعد معنوی، روش نمایشی و روش معرفی الگو ، تقویت روحیه برترگرایى یا کمال طلبى‏، روش تشویق و تمجید ، استفاده از مکان‏هاى مقدس و شعایر مذهبى‏ و استفاده از طبیعت در بیدار سازى حس مذهبى‏ می توانند به عنوان راهبردهای مشترک در آموزش نیکوکاری مفید باشند.
  3. لازم است آموزش نیکوکاری متناسب با تفاوت های فردی و به صورت تدریجی به یادگیرندگان ارایه گردد. اینگونه آموزش ها نمی توانند مقطعی و زود بازده در نظر گرفته شوند بلکه افرد نیازمندند تا در تمام عمر ( مادام العمر) در معرض مواجهه با الگو باشند و با توجه به رشد ذهنی خود مراحل پیچیده تری از طرحواره ها را در ذهن خود شکل دهند.
  4. سهل گیری به جای سختگیری می تواند عامل محرک و پیش برنده یادگیرندگان باشد و رغبت آنان را به یادگیری افزایش دهد. فرصتی فراهم آورد تا یادگیرندگان فطری بودن اینگونه آموزه ها را درک کنند و از عمق جان برای یادگیری اقدام نمایند. سختگیری موجب می­شود یادگیرنده بدون فکر و اندیشه نسبت به چنین تعالیمی بدبین شده و در برابر یادگیری از خود مقاومت نشان دهد به عبارت دیگر، موفقیت و سهل الوصول بودن یادگیری نیکوکاری، خوش بینی آموخته شده سلیگمن را جایگزین درماندگی آموخته شده خواهد کرد.

منابع

  1. تقی پور ظهیر، علی. مبانی و اصول آموزش و پرورش، تهران، انتشارات آگاه، 1376، ص 28.
  2. حسینی شاهرودی، سید مرتضی. معرفی و نقد پوزیتیویسم منطقی 1382. .فصلنامه تخصصی الهیات و حقوق. شماره 7 و 8 . 127 – 174. بازنمایی در پایگاه مجلات تخصصی نور به آدرس http://www.noormags.ir/view/fa/articlepage
  3. جعفری، محمدتقی . تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی، جلد چهارم از دوره پانزده جلدی، تهران، انتشارات اسلامی، بی تا، ص 442.
  4. دهخدا، علی اکبر. لغتنامه دهخدا ، انتشارات دانشگاه تهران، 1377، تهران.
  5. راغب اصفهانی، حسین بن محمد. مفردات الفاظ القرآن، پژوهش صفوان عدنان، الطبعه الاولی، دمشق، دارالقلم، 1416، ص 580.
  6. سیف، علی اکبر. روانشناسی پرورشی نوین(روانشناسی یادگیری و آموزش). چاپ هشتم. ویرایش ششم. 1389. تهران: نشر دوران.
  7. شریفی، رضا. بررسی عوامل پیش بینی کننده همدلی – نوعدوستی در جوانان و آزمون میزان گرایش آنها به نیکو کاری به منظور دستیابی به مدل معرف شخصیت مثبت اجتماعی نوعدوست. .1388 . پایان نامه دوره دکتری. دانشگاه علامه طباطبائی. تهران.
  8. شعاری نژاد، علی اکبر. روان شناسی، تهران، اطلاعات، 1372، ص 132.
  9. شریعتمداری، علی .روان شناسی تربیتی،تهران،امیرکبیر،1370،ص344345.
  10. طباطبائی، سید محمدحسین. المیزان، ذیل آیه 106 اسراء.
  11. غزالی، محمد. میزان العمل، ترجمه علی اکبر کسمایی، تهران، سروش، 1376، ص 138.
  12. فروغی، علی اکبر. اثربخشی روان درمانی مثبت در ارتقای تاب آوری افراد وابسته به مواد. پایان نامه کارشناسی ارشد. دانشگاه علامه طباطبائی. تهران.
  13. گریسون، دی آر؛ آندرسون، تی. یادگیری الکترونیکی در قرن21(مبانی نظری و عملی). ترجمه زارعی زوارکی، اسماعیل؛ صفایی موحد، سعید. چاپ اول. 1384. تهران: نشر علوم و فنون.
  14. محمدی ری شهری، محمد . العلم والحکمه فی الکتاب والسنه، قم، دارالحدیث، 1376، حدیث 1311.
  15. نقیب زاده، میرعبدالحسین .نگاهی به فلسفه آموزش پرورش، چ هفتم، تهران، طهوری، 1375، ص 147.
  16. هاشمی رفسنجانی، اکبر. فرهنگ قرآن، ج2، بوستان کتاب قم. 1385. قم.
  17. Reigeluth, C.M . Instructional design theories and models. Lawrence Erlbaum associates, publishers. Mahwah. NJ (1999).

 

 

 

 

6          پانوشت ها

[1] Kant

[2]  Educational Psychology

[3] يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُواْ أَنفِقُواْ مِن طَيِّبَاتِ مَا كَسَبْتُمْ…

[4] .. وَمَا تُنفِقُواْ مِنْ خَيْرٍ فَلأنفُسِكُمْ وَمَا تُنفِقُونَ إِلاَّ ابْتِغَاء وَجْهِ اللّهِ…

[5]    … وَالْبَاقِيَاتُ الصَّالِحَاتُ خَيْرٌ عِندَ رَبِّكَ ثَوَابًا وَخَيْرٌ أَمَلًا.

[6] لَن تَنَالُواْ الْبِرَّ حَتَّى تُنفِقُواْ مِمَّا تُحِبُّونَ…

[7] مَن جَاء بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا…

[8] …فَاسْتَبِقُوا الخَيْرَاتِ…

[9]  …تَعَاوَنُواْ عَلَى الْبرِّ وَالتَّقْوَى…

[10]  …إِنَّ اللّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ.

[11] هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ

[12] مَنْ يَتَّقِ وَ يَصْبِرْ فَإِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ

[13] ولاتستوي الحسنه ولاالسيئه ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بينك و بينه عداوه كانه ولي حميم6؛

[14] فئاتهم الله ثواب الدنيا و حسن ثواب الاخره و الله يحب المحسنين

[15] وقيل للذين اتقوا ماذا انزل ربكم قالوا خيرا للذين احسنوا في هذه الدنيا حسنه و لدار الاخره خير و لنعم دارالمتقين

[16] و انفقوا في سبيل الله و لاتلقوا بايديكم الي التهلكه و احسنوا ان الله يحب المحسنين

[17] لهم ما يشاءون عند ربهم ذلك جزاء المحسنين، ليكفر الله عنهم اسوا الذي عملوا و يجزيهم اجرهم باحسن الذي كانوا يعملون

[18] الذين ينفقون امولهم باليل و النهار سرا و علانيه فلهم اجرهم عند ربهم و لاخوف عليهم ولاهم يحزنون

[19] من جاء بالحسنه فله خير منها و هم من فزع يومئذ ءامنون

[20] الله يحب المحسنين

[21] Reigeluth

[22] پوزیتیویسم منطقی از  مکتبهای فلسفی سده اخیر است که با هدف اعلام زوال متافیزیک و ارائه ساختار جدیدی برای معرفتهای بشری، مسئله معنی‌داری را مطرح نمود. معیار معنی‌داری، اثبات‌پذیری تجربی است(حسینی شاهرودی، 1382)

[23] Kohlberg

[24] Martin and Briggs

[25] Golman

[26] Martin Seligman

[27] اَلتَّعلیمُ اخْتُصَّ بِما یکُونُ بِتَکْریر وَ تکْثیر حَتّی یَحْصُلَ مِنْهُ اَثَرٌ فی نَفْسِ المُتَعَلِّم

[28] َ قُرآنا فَرَقْناهُ لِتَقْرَأَهُ عَلَی النَّاسِ عَلَی مُکْث وَ نَزَّلناهَّ تَنزیلاً

[29] Pestalozzi

[30] اُطلُب العِلم مِنَ المَهدِ اِلیَ الْلَحْدِ

[31] لایُحرِز العِلمَ الا ّمَن یُطیِلُ دَرْسَهُ

[32] قُلْ هذِهِ سَبیلی أَدْعُوا الیَ اللّهِ عَلی بَصیرة أَنَا وَمَنِ اتَّبَعَنی وَ سُبْحانَ اللّهِ وَ مااَنَا مِنَ الْمُشرِکین.(سوره یوسف ، آیه 108)

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *