رهیافتی بر حکمرانی امور خیر از دیدگاه اسلامی
فیروزه عزیزی
عضو هیات علمی دانشگاه تربیت مدرس
fazizi@modares.ac.ir
چکیده
حکمرانی امور خیر از جمله موضوعات مورد مناقشه به ویژه از بعد اعتماد و اطمینان است.در این مقاله ،تلاش می شود تا شیوه و نگرش دیگری به چگونگی حکمرانی موسسات و نهادهای خیریه ای که ریشه در اعتقادات و باورهای دینی به ویژه اسلامی دارند، مورد بررسی قرار گیرد.دراین راستا، چارچوب اخلاقی برای حکمرانی خیریه ها و امور خیر از دیدگاه اسلامی معرفی و ارایه می شود.
چارچوب نظری در این مقاله ،نگرش جامعی را در بررسی حکمرانی سازمانها با تاکید بر حکمرانی به عنوان مکانیزمی برای پیشبرد عدالت اجتماعی و کالاهای عمومی ارایه خواهد کرد. بنظر می رسد که بکارگیری اصول و باورهای دینی به ویژه اسلامی بتواند وزن بیشتری به نهاد های خیریه، به ویژه آنهایی که در محیطها و کشورهای غیر اسلامی فعالند بدهد.لازم به ذکر است که اصول حکمرانی بر پایه ارزشها و باورهای دینی ، می تواند قابلیت تعمیم به سایر مذاهب نیز داشته باشد.

کلمات کلیدی: امور خیر، حکمرانی ،مذهب اسلام ،اخلاق ،عدالت اجتماعی

مقدمه
مشاهده حکمرانی ضعیف ،مدیریت نامناسب و ناکارآمدی مالی و نا اطمینانی برخی جوامع نسبت به کارهای خیر و امور خیریه ،سبب بی اعتمادی مردم در سالهای اخیر نسبت به سازمانها و نهاد های خیریه شده است (Hind 2017; Maunaguru and Spencer 2018; Yasmin and Ghafran 2019).ادبیات موضوع به این نکته تاکید می کند که نهادها و سازمانهای خیریه ، بندرت دارای مکانیزم های حکمرانی قوی و قانونی در خصوص اعضا و حامیان برای پاسخگویی آنان به خدمات و فعالیتهایی که ارایه می کنند ،هستند (Weidenbaum 2009 ). در نتیجه در سالهای اخیر درخواست عمومی جامعه برای بهبود و ارتقای حکمرانی نهادهای خیریه افزایش یافته است(Hyndman and McConville 2018).مباحث حکمرانی همواره برای نهادهای خیریه مذهبی از اهمیت بسیار زیادی برخوردار است.تحلیل های مبتنی بر مطالعات علمی که در ولز انگلیس در ۲۰۱۴-۲۰۱۵ انجام شد، نشان داد که فقط از ۳۰ درصد از خیریه های مذهبی رضایت حاصل است (Akpeki and Eze 2016 ).مطالعه ای که اخیرا انجام شده نشان داد که خیریه های مذهبی از میان انواع خیریه ها از اعتماد اجتماعی کمتری برخوردارند و فقط ۶ درصد از پاسخ دهندگان اعلام کردند که به آنها بسیار اعتماد دارند (Davies 2018 ).موضوع حکمرانی برای خیریه های اسلامی از اهمیت زیادی برخوردار است ،به ویژه آنکه آنها در محیطی فعالیت می کنند که از نظر سیاسی شرایط خاصی دارند و حساسیتهای زیادی نسبت به فعالیت آنها وجود دارد (Cordier 2009; Benthall and Bellion-Jourdan 2009; Yasmin and Ghafran 2019 ). حساسیتها در واقع دلالت بر محیطهای فعالیت آنها و پیرامون آن به ویژه در خصوص کشورهای خاورمیانه دارد(Benthall 2016).با توجه به موارد برشمرده ،بنظر می رسد که لازم است در باره حکمرانی خیریه ها بررسی و مطالعات خاص انجام شود.
در این مقاله تلاش می شود تا به روند اخلاقیات در سازمانها و نهادهای خیریه مذهبی پرداخته شود.برای این منظور از دیدگاه اسلامی چارچوب اخلاقی برای حکمرانی خیریه ها ،که می تواند منجر به بهبود حکمرانی سازمانی شود، ارایه می شود.
Tricker (۱۹۸۴)معتقد است که “اصولا حکمرانی در باره نحوه و چگونگی این امر است که یک سازمان، خوب اداره شود”.از این نظر می توان گفت حکمرانی سازمانی در واقع مکانیزم فرماندهی است .جایی که هدف از حکمرانی، اداره و مدیریت سازمان به سمت بهترین شیوه است( (Hyndman and McDonnell 2009 ).برای یک موسسه خیریه این مسیولیت در سطح مدیریت و عضویت در هیات مدیره آن تجلی می یابد.از اینرو مفهوم حکمرانی عمدتا و به طور خاص بر نقش فرایندهای تصمیم گیری و مواجهه با هیات مدیره موسسه و مدیر عامل تاکید دارد ،تا مطمین شود که راهبری سیاستها و ساختارها در جای خود بوده و منطبق بر اهداف کلی سازمان خیریه می باشد(Wieland 2001).
همچنین در این مقاله بدنبال آنیم تا ببینیم که آیا بار مذهبی می تواند تاثیری بر حکمرانی و نحوه اداره موسسات و نهادهای خیریه بگذارد؟ دیدگاه مذهبی مهم است زیرا غالبا عنوان می شود که موسسات مذهبی تاثیر زیادی بر رفتار و تصمیم گیری سازمانی دارد (Pace 2013; Phipps 2012; Williams and Zinkin 2010 ) که این مهم با شواهد بدست آمده از تحقیقات تجربی که رابطه میان ارزشهای مذهبی و رفتار مدیریتی و تصمیم گیری را نشان داده اند تایید می شود (Longenecker et al. 2004) که از آن میان می توان به علاقه رو به تزاید در خصوص شیوه ای که ارزشهای اخلاقی اسلامی می تواند بر رفتار سازمانی اثر بگذارد اشاره نمود (Beekun and Badawi 2005; Iqbal and Lewis 2009). در این میان تحقیقات و مطالعات اندکی در پی آزمون چگونگی اثر گذاری اعتقادات در نحوه رفتار و مدیریت اخلاقی موسسات هستند (Ali and Al-Aali 2015; Beekun 1996; Gambling and Karim 1991; Rice 1999 ).به عنوان مثال تحقیقات اخیر به بررسی رابطه میان اخلاق اسلامی و نظارت و مباشرت محیطی ( Abdelzaher et al. 2017 ) و نیز رابطه میان اخلاق قرآنی و مسیولیتهای محیطی (Helfaya et al. 2018 )و هویت اخلاقی و بانکهای اسلامی (Haniffa and Hudaib 2007 ) پرداخته اند.در واقع این مطالعه بدنبال آن است که ادبیات موضوع کمیاب اما رو به رشدی را ایجاد کند که در پی آزمون این مطلب است که آیا کدهای اخلاقی اسلامی می تواند بر رفتار سازمانی با توجه به حکمرانی تاثیر بگذارد.
ما در پی آن هستیم که به چهار شیوه به ادبیات اخلاق سازمانی ورود کنیم .اول، در حالی که ادبیات موجود عموما اخلاق اسلامی را با مسیولیت محیطی اجتماعی ارتباط می دهد، مطالعه حاضر بر اخلاق اسلامی و حکمرانی تمرکز داشته و بخصوص چارچوبی را برای حکمرانی اخلاقی فراهم می کند. این بحث و موضوع به مجموعه ادبیا ت موجود اضافه می کند که در صدد است اخلاق سازمانی را با ابعاد مذهبی عجین نماید.دوم، در عین حال تلاش می شود که ادبیات کمیاب و مختصردر باره حکمرانی و اخلاق اسلامی را با استفاده از شواهد تجربی مطالعات و تحقیقات و نیز در سازمانهای موجود اسلامی تقویت شود. سوم ،تمرکزتحلیل دراین مقاله بر خیریه های اسلامی است که چشم انداز جدیدی را برای بررسی اخلاق سازمانی با استفاده از نوعی کسب و کار غیر انتفاعی را ارایه می نماید که درک دقیقتری از تجربیات حکمرانی انواع مختلف سازمانها را بدست دهد.در نهایت، در حالی که مطالعات تجربی قبلی در باره تاثیر مذهب به طور کلی بر حکمرانی بوده در این مقاله خاص تمرکز بر اسلام گذاشته شده است.بخش دوم این مقاله تلاش می کند که تحقیقات کم و قلیلی که در ارتباط با این موضوع انجام شده است را ،با تاکید بر خیریه های اسلامی و با موضوع حکمرانی اخلاقی ارایه دهد.سپس مقدمه ای بر اخلاق اسلامی ارایه می شود. برای درک بهتر ،مقایسه ای هم میان اصول و مبانی اخلاق اسلامی و شیوه و نگرش نیو کلاسیک در باره حکمرانی سازمانی انجام می شود.سپس کاربرد آن را در خصوص حکمرانی سازمانی بکار برده و چارچوبی را ارایه می کنیم که درآن مقرراتی را برای تنظیم حکمرانی امور خیر اریه نماید.
ادبیات موضوع
امور خیریه های اسلامی و حکمرانی سازمانی
اصولا محققین در مطالعات حوزه توسعه توجه کمی به مباحث مربوط به حکمرانی در خیریه های مذهبی داشته اند.توجه این محققین عمدتا متوجه گسترش و توسعه ابزارهای درک چگونگی اثر گذاری این موضوع است که چگونه مذهب می تواند اقدامات توسعه ای و نه سازمانی را ارتقا دهد (Jones and Juul Petersen 2011 ).ادبیا ت سازمانی همچنین شواهد محدودی در باره موضوعات و مباحث حکمرانی در خصوص خیریه های مذهبی ،اعم از اسلامی و یا ادیان دیگر ارایه می کند. تعداد محدودی از مطالعات هستند که مطالبی در باره نحوه کنترل و برنامه ریزی را در سازمانهای مذهبی ارایه می کنند(Booth 1993; Laughlin 1988, 1990; Lightbody 2000; Parker 2001, 2002 ). لذا می توان گفت که مطالعات پیرامون بررسی حکمرانی سازمانی در خیریه های اسلامی بشدت کمیاب و انگشت شمارهستند.
اکثریت تحقیقات و مطالعات در باره سازمانهای خیریه اسلامی در دامنه مطالعات اجتماعی و انسان شناختی قرار می گیرد. این ادبیا ت در عین حال که بر نقش و اهمیت اینگونه سازمانها تاکید میکند ،به طور خاص بر آزمونهای تجربی حکمرانی سازمانی تمرکز نمی کند.( Herrold and Atia (2016 )بر نقش دولتها در تضعیف خیریه های اسلامی به منظور ممانعت از اینکه این نهادها عاملی برای توانمند سازی افراد جامعه برای تغییرات اجتماعی شوند تاکید می کند.به هر حال بنظر می رسد که ادبیا ت موضوع پیرامون اخلاق سازمانی که تا کنون انجام شده چندان به خیریه های اسلامی نپرداخته اند.
) Yasmin et al. 2014) گزارش سالانه خیریه های اسلامی را بررسی کرده و کمبودهایی درآن گزارشات مشاهده می شود .این محققین ،فهرستی از دلایل ممکن و احتمالی را ارایه کردند که از آن میان می توان به وجود اعتماد و اطمینان اشاره کرد که سبب می شود خیریه ها اصولا نیاز چندانی به ارایه اطلاعات اضافی در گزارشات خود نداشته باشند.آنها به فقدان متخصصین مورد نیاز در این خیریه ها و همچنین عدم توجیه انجام هزینه های اضافی برای افشای بیشتر اطلاعات ،همچنین ساختار سازمانی عیر رسمی اشاره کردند که سبب شده که شفافیت کافی برای عملکرد اینگونه سازمانهای خیریه وجود نداشته باشد.مطالعه فوق گرچه بطور خاص حکمرانی سازمانی را بررسی نمی کند ،اما می تواند به مطالعه اینگونه موارد و تقویت مکانیزمهای حکمرانی کمک نماید.
حکمرانی اخلاقی و اخلاق مذهبی
حکمرانی سازمانها در نقطه آغازین سیاست بخش عمومی و مباحث علمی در چند دهه گذشته بوده است.تحقیقات علمی بعدی بدنبال درک این پدیده بوده است تا به مکانیزمهای حکمرانی صحیح و درستی اشاره کند که مورد استفاده باشد ( Clarke et al. 2018; Marnet 2007; Shrives and Brennan 2017). دراین راستا ( Banerjee 2010, 2014 )پیشنهاد می کند که محققین چشم انداز های توانمند سازی فرهنگی و سیاسی را بهنگام تحلیل چارچوبهای سازمانی باید بکار گیرند.از اینرو لازم است باین نکته اشاره کرد که باید چیزهای زیادی از مذهب آموخت ،هم به عنوان مبانی اخلاق و هم مبانی فرهنگی برای کاربرد و بکارگیری آنها برای حکمرانی.
تحقیقات و مطالعات قبلی که به اصول و مبانی اخلاقی مذهبی اشاره می کردند به رابطه ای میان رفتار اخلاقی و نظامهای اعتقادی مذهبی دست یافته بودند (Agle and Van Buren 1999; Brammer et al. 2007; Rest 1986; Weaver and Agle 2002). در حالی که مقررات رسمی مهم هستند ( Brammer et al. (2007) پیشنهاد می کند که نظام اعتقادات مذهبی همچنین می تواند راهنمایی تاثیر گذاری برای شکل دادن به رفتار انفرادی افراد به سمت حکمرانی ارایه دهند. (Abdelzaher et al. 2017; Helfaya et al. 2018; Kamla et al. 2006 )تحلیل محتوایی کیفی قرانی با این هدف انجام دادند که درک صحیحی از این مطلب بدست آورند که چگونه ایده های مفهومی از محیط اسلامی می تواند به واقع رفتار و نتایج را درچارچوب های کسب و کار خاص راهنمایی و هدایت نماید.( Helfaya et al. (2018) همچنین با تحلیل قران تلاش کردند تا درک عمیقی از محتوای محیطی گوناگون در اسلام بدست آورند.این مطالعات هیچگونه تحلیل تجربی از رفتا ر سازمانی را انجام ندادند.
برغم نیاز زیاد به این حوزه از مطالعات، تحقیقات انجام و منتشر شده در باره چگونگی حکمرانی با ابعاد اسلامی بسیار محدود هستند.( Abu-Tapanjeh (2009)ماهیت و کاربرد اصول اسلامی حکمرانی شرکتی را با اصول حکمرانی شرکتی سنتی و مرسوم مقایسه نمود.( Iqbal and Lewis (2009 )مطالب مهمی در باره حکمرانی اسلامی به رشته تحریر درآوردند.تحلیل آنها بر اهمیت استفاده و بکارگیری واقعی مفاهیم عمیق اسلامی در حکمرانی سیاسی در راستای غلبه بر موارد فساد و فرار مالیاتی بود.گرچه مطالعات و تحقیقات بر شمرده از برخی جنبه ها بسیار مفید هستند ،اما هیچکدام ،از آمار و داده های تجربی در خصوص بکارگیری واقعی از رویه های حکمرانی در سازمانها و نهادهای خاص مسلمانان استفاده نکرده و همچنین نشانه و شواهدی از اصول حکمرانی اسلامی را درآن نهادها ارایه نکرده اند.با این فرض که برخی از تحقیقات تجربی قبلی نتیجه گرفته اند که اصول اخلاقی در رفتار سازمانی نهادهای اسلامی مشاهده نکرده اند ، ( Brammer et al. 2007; Guiso et al. 2003; Williams and Zinkin 2010)پیشنهاد و توصیه می کنند که اگر از این گونه نهاد ها یعنی موسسات خیریه اسلامی بتوان تحقیقاتی مبنی بر نحوه استفاده و بکارگیری اصول حکمرانی انجام شود می توان باین درک رسید که آیا در همه سازمانهای اسلامی این اصول رعایت می شود؟ لذا در این بخش لازم است مقدمه ای بر اخلاق اسلامی ارایه و مقایسه و همسنجی میان آن و نگرش نیو کلاسیک در حکمرانی سازمانی ارایه شود.این امر بسیار حایز اهمیت است زیرا می تواند نقاط افتراق و اشتراک اصول حکمرانی را به شیوه مرسوم و اسلامی نشان دهد.
اخلاق اسلامی و مقایسه آن با نگرش نیوکلاسیکی به حکمرانی
Beekun (1996) and Naqvi (2003) معتقدند که نظام اخلاقی اسلامی مبتنی بر پنج عامل است. اول توحید ،دوم عدل ،سوم اختیار ،چهارم مسیولیت و پنجم احسان .منظور از عدل و تعادل و توازن عدالت است .از سوی دیگر انسان اختیار انتخاب اعمال خود را دارد.لذا باید تلاش کند که هر چیز را برای خود می پسندد برای دیگران نیز آرزو نماید.در واقع باید خیر آحاد و نیز کل جامعه در اعمال و عملکرد افراد جامعه تجلی یابد. در عین حال افراد از اختیار هم برخوردارند ومسیولیت اعمال خود را بر عهده دارند .لذا این جنبه از اختیار و مسیولیت چند لایه است.افراد هم مسیولیت شخصی و هم مسیولیت سازمانی دارند.از سوی دیگر موضوع احسان در واقع به معنای بخشش بدون چشمداشت است، که اقدامی است که در اسلام بسیار سفارش شده است.در این میان با وجودیکه انسان اختیار و حق و مسیولیت درباره اعمال و ثروت خود دارد اما در ارتباط با معاملات باید ملزم به رعایت مفاد قرارداد (عقد) و الزامات و شرایط آن باشند.
لذا در باره نظام اخلاق اسلامی می توان گفت که مسلمانان باید آنچه در قران و سنت به انجام آن توصیه شده است را اجرا و از آنچه منع شده اند اجتناب کنند( (Haniffa and Hudaib 2002 ).از اینرو در اخلاق اسلامی منافع جامعه باید به واقع در عمق وجود نهادها و سازمانها قرار گیرد.در این راستا نه تنها باید اخلاق در تمام اصول مراعات شود ،بلکه ابعاد اجتماعی آن باید در جز جز وجود و هستی و ماهیت سازمانها و فعالیتها خود را نشان دهد.
در واقع روابط سازمانی در اسلام، ماورای وظایف اخلاقی و قانونی است و در روح و روان افراد جاری می شود.این در نقطه مقابل نگرش سازمانی اقتصاد نیو کلاسیک است. ذیلا بطور شماتیک دیدگاه اسلامی و نیوکلاسیکی در باره این موضوع ارایه می شود.

دیدگاه نیوکلاسیک دیدگاه اسلامی
بر اساس قوانین ساخته دست بشر و قضاوتهای اخلاقی اجتماعی

تفکیک مسایل مادی و معنوی

پاسخگویی به مالکان و سپس سایر ذینفعان

حمایت از مالکان و ذینفعان

منابع متعلق به مالکان و سایر سهامداران است لذا باید به نحوی مدیریت شود که بالاترین سود بدست آید
پاسخگویی صرفا نسبت به ذینفعان

مجازات از سوی قانونگذار مالکان و سایرین
بر اساس آموزه های قرانی و عقاید مذهبی

تمام جنبه های زندگی شامل کسب وکار مفاد قراردادها و معاملات در چارچوب اسلام
پاسخگویی در وهله اول به خداوند و در مرحله بعدی به ذینفعان

عدالت اجتماعی و کالای عمومی

منابع از آن خداست و منافع آن باید به مالکان و کل جامعه تعلق یابد.

باید در همه موارد به خداوند پاسخگو بود.
مجازات در قیامت و در پیشگاه خداوند و نیز از سوی جامعه و مردم بر اساس قانون جاری چارچوب موجود

دامنه وظایف و تعهدات مذهبی و دینی

هدف از حکمرانی و پاسخگویی

– تمرکز سازمانی
اصول بنیانی

منابع و مصارف

دامنه مسیولیت پذیری و پاسخگویی

پیامدها و عواقب عدم مسیولیت پذیری

اخلاق اسلامی به این نکته اشاره می کند که پاسخگویی و مسیولیت پذیری از طریق ارتباط موثر با ذینفعان صورت گیرد.در این راستا برای یک نهاد و موسسه خیریه مسیولیت پذیری باید در قبال هیات موسس خیرین ،دولت ، قوانین و مقررات ،کارکنان و داوطلبان ،ذینفعان و کل جامعه باشد (Najam 1996 ).آنگاه آن سازمان نیز از بالاترین سطح مسیولیت پذیری و پاسخگویی برخوردار است.این امر کاربرد بسیار مهم و با اهمیتی در خصوص حکمرانی سازمانها دارد و می تواند عدالت اجتماعی ،برابری ،مساوات در داخل و خارج سازمان و نهاد و فعالیتهای آن ایجاد نماید.
جمعبندی
در این مقاله تلاش شد تا شمایی از چارچوب اخلاقی برای حکمرانی خیریه ها با استفاده از دیدگاه اسلامی که بر پایه عدالت بنیان گذاشته شده ارایه شود.در این میان بنظر می رسد موسسات و نهادهای خیریه اسلامی مسیولیت پذیری بیشتری دارند. به ویژه افراد شاغل در نهادهای خیریه اسلامی نیز از آنجا که معتقد به اخلاق و باورهای اسلامی هستند، تلاش می کنند تا بر پایه و محور اخلاق اسلامی، آن را اداره نمایند.همانگونه که در این مقاله نشان داده شد حکمرانی در چارچوب ارزشهای اخلاقی از اهمیت زیادی برخوردار است.
با توجه به مطالعات انجام شده، می توان به شکاف اخلاقی در حکمرانی خیریه ها اشاره کرد که می تواند ناشی از عدم آگاهی و یا عدم تمایل برای بکارگیری این اصول و ارزشها در حکمرانی خیریه ها اشاره نمود.
بنظر می رسد که بکارگیری اصول و باورهای دینی بتواند وزن بیشتری به نهاد های خیریه، به ویژه آنهایی که در محیطها و کشورهای غیر اسلامی فعالند داده شود.بنظر می رسدکه اصول حکمرانی بر پایه ارزشها و باورهای دینی ،قابل تعمیم به سایر مذاهب نیز باشد.
منابع
Abdelzaher, D. M., Kotb, A., & Helfaya, A. (2017). Eco-Islam: Beyond the principles of why and what, and into the principles of how. Journal of Business Ethics.
Abu-Tapanjeh, A. (2009). Corporate governance from the Islamic perspective: A comparative analysis with OECD principles. Critical Perspectives on Accounting, 20(5(
Agle, B. R., & Van Buren, H. J. (1999). God and mammon: The modern relationship. Business Ethics Quarterly, 9(4(.
Akpeki, T., & Eze, B. (2016). Faith-based charities in the spotlight. Retrieved from http://www.bwbll p.com/file/faith based up-chari. ties-jan16 -pdf
Ali, A. J., & Al-Aali, A. L. (2015). Marketing and ethics: What Islamic ethics have contributed and the challenges ahead. Journal of Business Ethics.
Banerjee, S. B. (2014). A critical perspective on corporate social responsibility: Towards a global governance framework. Critical Perspectives on International Business.
Beekun, R., & Badawi, J. (2005). Balancing ethical responsibility among multiple organisational stakeholders: The Islamic perspective. Journal of Business Ethics, 6.
Brammer, S., Williams, G., & Zinkin, J. (2007). Religion and attitudes to corporate social responsibility in a large crosscountry sample. Journal of Business Ethics, 71(3(
Booth, P. (1993). Accounting in churches: A research framework and agenda. Accounting, Auditing & Accountability Journal, 6(4(
Clarke, T., Jarvis, W., & Ghlamshahi, S. (2018). The impact of corporate governance on compounding inequality: Maximising shareholder value and inflating executive pay. Critical Perspectives on Accounting
Gambling, T., & Karim, R. (1991). Business and accounting ethics in Islam. London: Mansell Publishing Limited.
Jones, B., & Juul Petersen, M. (2011). Instrumentalist, narrow, normative? Reviewing recent work on religion and development. Third World Quarterly, 32(7)
Haniffa, R. M., & Hudaib, M. A. (2002). A theoretical framework for the development of the Islamic perspective of accounting. Accounting, Commerce and Finance: The Islamic Perspective Journal, 6(1/2( .

Haniffa, R., & Hudaib, M. (2007). Exploring the ethical identify of Islamic banks via communication in annual reports. Journal of Business Ethic.
Helfaya, A., Kotb, A., & Hanafi, R. (2018). Quranic ethics for environmental responsibility: Implications for business practice. Journal of Business Ethic
Herrold, C., & Atia, M. (2016). Competing rather than collaborating: Egyptian nongovernmental organizations in Turbulence. Nonprofit Policy Forum, 7(3).
Hind, A. (2017). Fundraising in UK charities: Stepping back from the abyss. Public Money & Management, 37(3 (
Hyndman, N., & McConville, D. (2018). Trust and accountability in UK charities: Exploring the virtuous circle. The British Accounting Review, 50(2)
Laughlin, R. C. (1988). Accounting in its social context: An analysis of the accounting systems of the Church of England. Accounting, Auditing & Accountability Journal, 1(2),
Lewis, M. K. (2006). Accountability and Islam. Paper presented at the fourth international conference on accounting and finance in transition conference, Adelaide, Australia.
Lightbody, M. (2000). Storing and shielding: Financial management behaviour in a church organisation. Accounting, Auditing & Accountability Journal, 13(2(
Najam, A. (1996). NGO accountability: A conceptual framework. Development
Policy Review, 14
Naqvi, S. N. H. (2003). Perspectives on morality and human wellbeing: A contribution to Islamic economics. The Islamic Foundation: Leicester.
Parker, L. D. (2002). Budgetary incrementalism in a Christian bureaucracy. Management Accounting Research, 13(1(
Rest, J. R. (1986). Moral development: Advances in research and theory. New York: Prager.
Rice, G. (1999). Islamic ethics and the implications for business. Journal of Business Ethics, 18(4).
Tuğal, C. (2013). Contesting benevolence: Market orientations among Muslim aid providers in Egypt. Qualitative Sociology
Yasmin, S., & Ghafran, C. (2019). The problematics of accountability in exposed organisations: Internal responses to external pressures. Critical Perspectives on Accountin.
Yasmin, S., Haniffa, R. M., & Hudaib, M. (2014). Communicated accountability by faith-based charity organisations. Journal of Business Ethics, 122(1)
Zinkin, J. (2004). Getting CSR Right. Paper given at a conference entitled “CSR—Creating Competitive Advantage” held at the Securities Commission in Kuala Lumpur on July 21st 2004.
Weaver, G & Agle, B. (2002). Religiosity and ethical behavior in organizations: A symbolic.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *