مدلسازی عاملبنیان نقش نظام حکمرانی در تسهیل امور خیر و تأثیر آن بر نابرابری اقتصادی در ایران
سعید عبدالحسینی1، سعید علیخاصی2، امیر حیدری3*
1 کارشناسی ارشد، گروه مدیریت صنعتی، دانشکده علوم اداری و اقتصاد، دانشگاه اصفهان
2 دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه مدیریت بازرگانی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه شاهد
3*دانشجوی دکتری، گروه تحلیل سیستم، دانشکده مهندسی صنایع و سیستمهای مدیریت، دانشگاه صنعتی امیرکبیر، نویسنده مسئول مکاتبات: amir.heydari@aut.ac.ir
چکیده:
نابرابری اقتصادی برای دولتها بسیار مهم است و همیشه به دنبال روشهایی برای کاهش آن بودهاند. یکی از موارد پُر مناقشه در زمینه نابرابری اقتصادی، ارتباطش با خیریهها است. از طرفی دولت نیز در این سیستم میتواند نقش ایفا کند و با ایجاد نظام مناسب حکمرانی در امور خیر، زمینه را برای کاهش نابرابری اقتصادی فراهم کند. در این مقاله با استفاده از رویکرد سیستمهای پیچیده، امور خیر و نابرابری اقتصادی مورد بررسی قرار میگیرند و در آن نقش نظام حکمرانی امور خیر در نابرابری اقتصادی در ایران تحلیل میشود. موجودیتهای دولت، خیریه و مردم در فضای مدلسازی عاملبنیان بر اساس مدل مفهومی ODD در تعامل قرار میگیرند و رفتار کل سیستم پیچیده مورد مطالعه را توصیف مینمایند. نتایج رفتار متعامل موجودیتها در شاخص نابرابری تحت دو سناریوی تسهیلگیری حکمرانی برای خیریهها و عدم تسهیلگری، مورد بررسی قرار میگیرند. مطابق با نتایج شبیهسازی، رفتار تسهیلگرانه حکمرانی دولت در قبال خیریهها، سبب کاهش ضریب جینی و در نتیجه کاهش نابرابری اقتصادی خواهد شد.
کلمات کلیدی:
حکمرانی در امر خیر؛ نابرابری اقتصادی؛ خیریهها؛ سیستمهای پیچیده؛ مدلسازی عاملبنیان؛
مقدمه
امروزه با توجه به جهانی شدن اقتصاد، تغییرات و رشد سریع تکنولوژی، مسائل اقتصادی و مالی بیش از پیش مورد توجه قرار گرفتهاست. این موضوعات پیامدهای بسیاری را برای جوامع به دنبال داشتهاست. یکی از این پیامدها که به مسئله مهمی نیز تبدیل شدهاست، نابرابری اقتصادی است (Acemoglu, 1988). نابرابری اقتصادی پدیدهای است که چالشهای فراوانی بر سر آن وجود دارد و اقتصاد کلاسیک توانایی پاسخ به سوالاتی از قبیل علل دقیق وقوع نابرابری و همچنین پیامدهای آن را ندارد و برای این هست که رویکرد اقتصاد کلاسیک، تمامی جنبههای اقتصادی و روابط علت و معلولی میان متغیرها را در نظر نمیگیرد(Markey-Towler & Foster, 2013). یکی از چالشهایی که در این زمینه وجود دارد، ارتباط میان نابرابری اقتصادی و رفتار خیر است. در این موضوع، تحقیقات فراوانی انجام شدهاست و در هر کدام نظرات متفاوتی بیان شدهاست. از یک سو بیان شده که رابطهای مثبت میان نابرابری و رفتار خیر وجود دارد و با افزایش نابرابری در جامعه، انگیزه انجام رفتار خیر میان دهکهای بالاتر جامعه ایجاد میشود و در برابر دهکهای پایین جامعه رفتار خیر انجام میگیرد. این موضوع بیانگر مسئله نوعدوستی هست که باعث ایجاد همبستگی اجتماعی میشود(Bowles & Gintis, 2000; Fehr & Schmidt, 1999). از سوی دیگر با توجه به پیامدهای نابرابری از جمله شکاف اجتماعی، کاهش تمایل به رفتار خیر در میان اجتماع مشاهده میشود(Durkheim, 1997; Paskov & Dewilde, 2012; Wilkinson & Pickett, 2010). به همین دلیل است که رابطه میان نابرابری اقتصادی و رفتار خیر، یک رابطه مبهم و به شدت پیچیده است.
در اینجا منظور از سیستم پیچیده، سیستمی است که در آن هر جزء با جزء دیگر در ارتباط است و همبستگی دارد. این ارتباط و همبستگی اجزاء موجب شکل گیری رفتار کل سیستم میشود. علاوه بر این، در سیستمهای پیچیده خاصیت تزایف و یا همافزایی نیز قابل مشاهده است، به این معنا که، رفتار کلی سیستم در اجزاء نمایان نیست و برای پِی بُردن به رفتار سیستم، باید نگاهی کلگرایانه به سیستم داشت(Arthur, Durlauf, & Lane, 1997). به همین خاطر است که روشهای تحلیلی کلاسیک عملکرد مناسبی برای تحلیل سیستمهای پیچیده ندارند. یک چارچوب کلی برای بررسی و درک پویایی سیستمهای پیچیدهی موجود در دنیای واقعی، سیستمهای انطباقی پیچیده هستند (Bianconi, Martino, Ferreira, & Marsili, 2008). برای مدلسازی سیستم پیچیده مورد بررسی در این پژوهش از رویکرد سیستمهای انطباقی پیچیده استفاده شدهاست.
حکمرانی مجموعهای از سنتها و نهادهایی است که حاکمان در چارچوب آن عمل میکنند و یا به تعریف بهتر روش پیادهسازیِ قدرت در نهادهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی کشورها یا تصدی گری در این امور برای مدیریت بهتر در کلیه سطوح تعریف میشود. این کار باعث ایجاد سازوکارها، فرآیندها و نهادهایی میشود که شهروندان بتوانند حقوق قانونی و تعهدات خود را بشناسند و به آن عمل نمایند(ناظمی اردکانی، 1387:109). در حکمرانی نیاز است که با مشارکت عموم مردم همراه باشد(مسعودی پور و باقری نصرآبادی, 1397). یکی از مواردی که در مسائل حکمرانی به آن اشاره شدهاست، حکمرانی دولت در امور خیر برای کاهش فقر و نابرابری اقتصادی در جوامع است.
تالر و فوستر (2009) دلایل بروز نابرابری در درآمد را با استفاده از رویکرد سیستم پیچیده مورد بررسی قرار دادهاست. در این مقاله با استفاده از تئوریهای گراف، شبکه ارتباطات میان افراد در یک محیط اقتصادی برای بررسی نابرابری درآمد مدل شدهاست و پیچیدگیهای آن مورد بررسی قرار گرفتهاست. بیان شدهاست که رویکرد اقتصادی استاندارد توانایی پاسخ به پیامدها و علل وقوع نابرابری را ندارند و برای حل آن رویکرد سیستم پیچیده معرفی شدهاست(Markey-Towler & Foster, 2013). ماسترومتو و ماسو (2017) رابطه میان نابرابری و خیریه را مورد بررسی قرار دادهاند. رویکرد آنها برای بررسی این موضوع، بررسی دادههای آماری کشورهای مختلف از لحاظ میزان مشارکت در امر خیر و نابرابری بودهاست. در این مقاله بیان شدهاست که نابرابری درآمد و رفتار خیر با کنترل عوامل اقتصادی، جامعه شناسی، جمعیتی، فرهنگی و مذهبی ارتباط مثبتی دارند. همچنین بیان شدهاست که زنان، افراد مذهبی و افراد تحصیل کرده با احتمال بیشتری در امر خیر مشارکت داشتهاند(Mastromatteo & Russo, 2017).
پین و اسمیت (2015) به سوال اساسی آیا افزایش نابرابری درآمد، کمک خیر را افزایش میدهد، پاسخ میدهد. در این مقاله بیان شده که در ادبیات تحقیق پیشینهای از این موضع به وضوح یافت نمیشود. برای همین در طی سالهای 1991 تا 2006 رفتار خانوارهای کانادا مورد بررسی قرار گرفتهاست و این نتیجه حاصل شده که افزایش نابرابری منجر به افزایش کمکهای به خیریهها شدهاست و بیان شده که نتایج به پراکندگی جغرافیایی خانوارهای کم درآمد و پر درآمد در محلههای شهری حساس هستند و تاثیر در مناطقی که نابرابری بسیار بالایی در سطح محلی و شهری دارند کمتر است(Payne & Smith, 2015).
مسعودیپور و باقری (1396) مسائل کلیدی و آسیبها در نظام حکمرانی بخش دولتی و غیر دولتی در حوزه خیریهها را مطرح نمودند. دادههای این مقاله از طریق مصاحبه با تعدادی از مدیران کمیته امداد امام خمینی (ره) و مسئولین برخی از خیریهها استخراج شدهاست. از جمله مهمترین مسائلی که در این مقاله معرفی شدهاست، مسائل مربوط به نظارت و ارزیابی خیریهها و سپس تصدیگیری دولت در رفع امر محرومیت است. همچنین در بحث تصدیگری بیان شده که، دولت باید به منظور جلب مشارکت عمومی، تصدیگری خود را در حوزه امر خیر کاهش دهد. یکی دیگر از مسائلی که مطرح شدهاست، مباحث مالیاتی است و دولت باید بر بحث مالیاتی مناسبتر و شفافتر عمل نماید(مسعودی پور و باقری نصرآبادی, 1397).
سبزیان و همکاران (2018) با استفاده از رویکرد مدلسازی عاملبنیان، تاثیر خیریههای اسلامی و رفتارهای خیر اسلامی مانند صدقه را در کاهش میزان نابرابری اقتصادی مورد بررسی قرار دادهاست. در این مقاله ابتدا جامعهای بدون رفتار خیر اسلامی را در نظر گرفته و سپس مشخص کرده که در طول زمان نابرابری اقتصادی در این سیستم به وجود میآید. چند استراتژی مختلف برای توزیع منابعی که از طریق صدقه بدست آمدهاست را مورد مقایسه قرار داده و بهترین استراتژی توزیع را معرفی نمودهاست.
در اکثر مقالاتی که مورد بررسی قرار گرفتند، کمتر به رویکرد سیستمی نسبت به مسائل پرداخته شدهاست و از طرفی نقش حکمرانی دولت در آن نادیده گرفته شدهاست. در این مقاله یک سیستم اقتصادی پیچیده متشکل از موجودیتهای دولت، خیریهها و مردم برای بررسی مسئله رابطه میان حکمرانی امور خیر، نابرابری و رفتار خیر در ایران مورد بررسی قرار گرفته شدهاست. یک مدل مفهومی و محاسباتی برای مدلسازی این سیستم اقتصادی پیچیده معرفی شدهاست و با استفاده از رویکرد مدلسازی عاملبنیان در نرمافزار نِتلوگو شبیهسازی شدهاست. با استفاده از مدل عاملبنیان طراحی شده، دو سناریوی مختلف استفاده از ابزار مالیات و حکمرانی دولت در امور خیر برای بررسی سیستم پیچیده حکمرانی امور خیر، نابرابری و رفتار خیر طراحی شدهاست و اتفاقات نوظهور این سیستم پچیده با استفاده از رویکردی کلگرا، سیستمی و حلقهای مورد بررسی قرار گرفتهاست. برای مدلسازی و دادههای ورودی شبیهسازی از اطلاعات و آمار ارائه شده توسط مرکز آمار ایران استفاده شدهاست.
نابرابری اقتصادی
یکی از مهمترین مواردی که امروزه توجه پژوهشگران علوم اجتماعی و اقتصاد را به خود جلب نمودهاست، موضوع نابرابری اقتصادی میباشد. دو نوع نگاه متفاوت نسبت به نابرابری اقتصادی وجود دارد. دیدگاه اول بیان میدارد که علت نابرابری شرایطی هست که تحت کنترل فرد نمیباشد (از جمله جنسیت، نژاد و تحصیلات ) و دیدگاه دوم نابرابری را نتیجه توزیع نامناسب ثروت در میان مردم میداند.
نابرابری اقتصادی انواع مختلفی دارد که مهمترین آنها با استفاده از توزیع درآمد(میزان پولی که به مردم پرداخت میشود) و توزیع ثروت(مقدار ثروت مردم) اندازه گیری میشود. در سال 1820 نسبت بین درآمد 20 درصد بالا و پایین جمعیت جهان سه به یک بوده است. در سال 1991 به هشتاد و شش به یک رسیدهاست. از جمله مهمترین عوامل موثر بر نابرابری اقتصادی، تغییرات تکنولوژی، جهانی سازی مالی، تعمیق مالی، تغییرات در نهادهای بازار کار و سیاستهای توزیع مجدد میباشد(Alvaredo, Atkinson, Piketty, & Saez, 2013; Card & DiNardo, 2002; Greenwood & Jovanovic, 1990; Philippon & Reshef, 2012; Wilkinson & Pickett, 2010). از این رو نیاز هست تا موضوع نابرابری اقتصادی به یک امر مهم در میان جوامع تبدیل شود و راهکارهایی برای کم شدن تاثیر آن با توجه به رشد سریع تکنولوژی و تغییرات زیاد کسب و کارها پیشنهاد شود.
تا کنون معیارهای مختلفی برای سنجش نابرابری اقتصادی، معرفی شدهاست. در ادامه به معرفی یکی از مهمترین این معیارها، یعنی ضریب جینی پرداخته میشود.
معمولا برای مشخص نمودن وضعیت توزیع ثروت در میان مردم از ضریب جینی استفاده میشود. مقدار بالای این ضریب مشخص کننده اختلاف طبقاتی و نابرابری اقتصادی است. مقدار صفر این ضریب یعنی اینکه توزیع ثروت در جامعه برابر است و نابرابری صفر است و مقادیر بیشتر از صفر نیز مشخص کننده نابرابری است. رابطه ضریب جینی در زیر آمدهاست.
G=1-1/n ∑_(i=1)^N▒〖(x_i-x_(i-1))〗
G : ضریب جینی
x_i : درصد تجمعی درآمد خانوارها
n : تعداد گروههای درآمدی
شکل1 میزان ضریب جینی در طی سالهای 1380 تا 1398 در ایران را نشان میدهد. با توجه به اینکه در این مقاله، سیستم حکمرانی امور خیر و نابرابری در ایران مدلسازی میشود، و معیار مقایسه در اتفاقات نوظهور سیستم، نابرابری اقتصادی است، در این مقاله از ضریب جینی برای مقایسه نابرابری استفاده میشود.
شکل 1- میزان ضریب جینی در سالهای 1380-1398 (منبع پایههای هزینه و درآمد خانوار مرکز ایران)
حکمرانی امور خیر و نابرابری اقتصادی
در ادبیات تحقیق میان نابرابری و خیریه یک رابطه مبهم وجود دارد. از یک طرح جامعهشناسان یک رابطه منفی میان نابرابری و همدلی را مطرح کردهاند و دلیل آنها هم این است که نابرابری فاصله اجتماعی را بیشتر میکند و باعث ایجاد شکاف اجتماعی میشود. این شکاف باعث میشود که تمایل به کمک به دیگران کاهش یابد زیرا آنها فکر میکنند که با سایرین متفاوت هستند(Durkheim, 1997; Paskov & Dewilde, 2012; Wilkinson & Pickett, 2010). همچنین با توجه به ترجیح مردم برای همرنگ شدن با سطوح درآمدی بالاتر، نابرابری اقتصادی باعث میشود که مردم در فعالیتهای اجتماعی مشارکت نداشته باشند(Alesina & La Ferrara, 2000). از سوی دیگر، در ادبیات خیرخواهی و بشر دوستانه اینگونه بیان شده که نا برابری باعث ایجاد همبستگی اجتماعی میشود(Bowles & Gintis, 2000; Fehr & Schmidt, 1999) و بنابر این در شرایط نابرابری اقدامات خیرخواهانه در برابر کسانی که توزیع ثروت و درآمد میان آنها کمتر صورت گرفته انجام میشود (Charness & Rabin,2002). نمونهای از نابرابری اقتصادی دوران بیکاری در رکود اقتصادی است.
در بحث حکمرانی، ارتباطات میان دولت و بخش خصوصی، به چهار دسته همکاری، مکمل، انتخابی و تضاد تقسیمبندی میشوند(Anheier, 2006). همکاری در شرایطی اتفاق میاُفتد که اهداف و ابزار بخش دولتی و غیر دولتی هم راستا باشد و درصورتی که فقط اهداف یکسانی داشته باشند، نقش مکمل دارند. در صورتی که اهداف متفاوتی داشته باشند ولی ابزار مشترکی دارند، نقش همکاری انتخابی دارند. نقش همکاری انتخابی، از طریق ارتباط دولت با سازمانهای مردم نهاد اتفاق میاُفتد. در نهایت نیز در صورتی که نه اهداف و نه ابزار مشترکی داشته باشند، نقش تضاد را برای دیگر ایفا میکنند.
از طرفی به دلیل وجود فقر در جوامع و آسیبهایی که فقر به دنبال دارد، دولتها نیازمند این هستند که با استفاده از خیریهها و سازمانهای مردم نهاد بتوانند میزان فقر در جامعه را کاهش دهند و در طول زمان این موضوع مشخص شدهاست که خیریهها و سازمانهای مردمنهاد از کارایی و اثر بخشی بالایی در اجرای طرحهای محرومیتزدایی در سطح اجتماع داشتهاند(دهستانی اسفندآبادی، 1386:18). بنابراین خیریهها و سازمانهای مردمنهاد نقش مهم و واسطهای برای کمک به فقرا و نیازمندان جامعه دارند. برای همین در سالیان اخیر فعالیت سازمانهای خیریه در محیط با پیچیدگی بیشتری همراه شدهاست و سازمانهای خیریه نیز در این محیط پیچیده بر سر جذب منابع به رقابت میپردازند(حیدری و علیخاصی، 1397) و با توجه این دلایل دولت باید نقش تسهیلگر و حکمرانی مطلوبی در مقابل خیریهها و سازمانهای مردمنهاد ایفا نماید و با طراحی نظام حکمرانی مطلوب به تنظیم رابطه بخش دولتی و خیریهها در چهار حوزه رابطه خیریه با مردم، رابطه خیریه با دولت، رابطه خیریه با خیریههای دیگر و رابطه خیریه با خودش بپردازد(مسعودی پور و باقری نصرآبادی, 1397).
روش پژوهش
این مقاله به بررسی نظام حکمرانی امور خیر در ایران و رابطه آن با نابرابری اقتصادی میپردازد. در بخش ادبیات تحقیق بیان شد که رابطه میان خیریهها و نابرابری اقتصادی یک رابطه مبهم بودهاست. دلیل وجود این رابطه مبهم، وجود روابط در هم تنیده متغیرهای مختلف سیستم خیریه و نابرابری اقتصادی است و مدلهای اقتصادی معمول توانایی پاسخگویی به اینگونه مدلها را ندارند. به همین دلیل در این پژوهش، سیستم خیریهها و نابرابری اقتصادی، یک سیستم پیچیده در نظر گرفته میشود و برای بررسی این سیستم پیچیده از مدلسازی مبتنی بر عامل استفاده میشود. در این بخش با استفاده از پروتکل ODD یک مدل مبتنی بر عامل ارائه میشود(Grimm et al., 2010). مدل مبتنی بر عامل در دو بخش مختلف مفهومی و محاسباتی ارائه شدهاست. در بخش مفهومی، یک مدل بر اساس مفاهیمی که در این پژوهش مورد استفاده قرار میگیرند، ساخته میشود. با توجه به اینکه باید مدل ارائه شده به وسیله یک سیستم پردازش محاسباتی مورد بررسی قرار گیرد، نیاز هست که مدل مفهومی محاسباتی شود. برای همین در بخش بعدی مدلی محاسباتی منطبق بر مفاهیم ارائه شدهاست.
مدل مفهومی
در این بخش مدل مفهومی بر اساس پروتکل ODD توسعه داده شدهاست و بخشهای مختلف این پروتکل به تفکیک آمده است. ابتدا هدف اصلی ارائه مدل آورده شده و سپس بر اساس آن موجودیتها، فرآیندها و زمانبندی مدل آورده شدهاست.
هدف: سیستم حکمرانی دولت، امور خیر و نابرابری اقتصادی بررسی شود و پیامدهای حکمرانی بر خیریهها و نابرابری اقتصادی روشن شود.
موجودیتها، متغیرها و مقیاس: سه موجودیت مستقل دولت، خیریهها و مردم وجود دارد. متغیرهایی که برای هر کدام از این موجودیتهای مدل وجود دارد، در جدول1 زیر آمدهاست.
جدول 1- متغیرها و مشخصات موجودیتها
نقشها متغیرها موجودیت
عدم حکمرانی در امور خیر
حکمرانی در امور خیر مالیات دریافتی از هر دهک دولت
استفاده از منابع دولتی و مشخص
استفاده از کمک دهکهای بالای جامعه میزان منبع در دسترس خیریه
میزان منابع جذبی
مشخصات افراد نیازمند کمک
انجام دهنده رفتار خیر
دریافتکننده کمک مالی از خیریه
وضعیت دهک درآمدی
10% بالاتر جامعه
50% پایین جامعه (Wilnesky, 1998)
میزان پول در اختیار مردم
دهک
پول دریافتی
کمک خیر
خلاصه فرآیند و زمانبندی: فرآیند مدل به اینصورت است که ابتدا موجودیتهای دولت، خیریه و مردم ایجاد میشوند و سپس بر اساس متغیرهایی که هر کدام از این موجودیتها دارند، مقادیر ورودی مشخصی به هر کدام تخصیص داده میشود. در این مدل مردم بصورت تصادفی با یکدیگر به تبادل پول میپردازند که این باعث به وجود آمدن پویایی مدل میشود. در طی این تبادل پول، افراد در دهکهای مختلف از لحاظ پول قرار میگیرند. با مشخص شدن دهک درآمدی، مردم در نقشهای خَیر، پرداختکننده مالیات به دولت و دریافتکننده خیر قرار میگیرند. خیریهها نیز کمکهای دریافتی و منابع خود را در میان دهکهایی که به کمک خیر نیاز دارند، تخصیص میدهد. واحد زمانی مدل نیز بر اساس tick است. در هر tick یک بار فرآیند مدل اجرا میشود. در واقعیت میتوان یک tick را معادل یک روز، ماه یا سال دانست. در این مدل یک tick معادل یک روز میباشد.
مفاهیم: در بخش ادبیات تحقیق، در مورد ضرورت حکمرانی دولت در امور خیر بحث شد. در این مدل نیز برای بررسی این ضرورت، نمونهای از حکمرانی دولت در ارتباط با خیریهها آورده میشود و آن دادن امتیازات تشویقی مالیاتی به دهکهای بالای درآمدی برای مصرف منابع در اختیار در فعالیتهای خیرخواهانه و کمک به خیریهها میباشد. نتایج غیر منتظرهای که در این مدل انتظار وقوع آن را داریم این است که حکمرانی مطلوب دولت و یا عدم حکمرانی دولت در مواجه با خیریهها، بتوانند در سیستم باعث کاهش نابرابری اقتصادی شود (مسعودی پور و باقری نصرآبادی, 1397).
مدل محاسباتی
برای محاسباتی کردن مدل مفهومی از نرمافزار نِتلوگو استفاده شدهاست. این نرمافزار یک ابزار شبیهسازی مبتنی بر عامل است که در سال 1999 توسط یوری ویلنسکی طراحی و ارائه شدهاست (Wilensky & Stroup, 1999). در این نرمافزار هر کدام از موجودیتها با استفاده از یک عامل کامپیوتری مدلسازی میشوند. از این رو، در این مقاله سه عامل دولت، خیریه و مردم با استفاده از سه عامل با نمادهای G و C ، P مشخص میشوند. در ادامه هر کدام از این عاملها به تفکیک آمدهاست :
عامل دولت با پارامتر G مشخص میشود. اندیس i مشخص کننده شماره عامل است. با توجه به اینکه در این مدل طبق مفاهیم طراحی شده فقط یک عامل دولت داریم، اندیس i=1 است(رابطه1).
G=
عاملهای خیریه نیز با نماد C نشان داده شدهاند. C یک بردار است که داخل آن تمامی عاملهایی که از نوع خیریه هستند در آن وجود دارند و از طریق این بردار قابل دسترسی هستند. در این بردار، c_j عامل خیریه شماره j را مشخص میکند(رابطه2).
C=
و در نهایت عاملهای مردم با نماد P مشخص میشوند و بردار P معرف عاملهای از نوع مردم است. p_k نیز عامل شماره k را مشخص میکند که از این طریق میتوان به تمامی عاملها دسترسی پیدا نمود(رابطه3).
P=
g_i^t=<〖tax〗_(〖decile〗^α)^t.r^t.π^t>
در رابطه4 متغیرهای عامل دولت شماره i در زمان t مشخص شدهاست. 〖tax〗_(〖decile〗^α)^t میزان مالیاتی است که عامل دولت از دهک decile شماره α در زمان t دریافت میکند، r^t میزان حمایت از 50% پایین جامعه و π^t وضعیت عامل دولت را از لحاظ نقش حکمرانی در امور خیر مشخص مینماید(رابطه5).
π^t={█(true. Governance@false. else)┤
عاملهای خیریه نیز متغیرهای میزان منابع در دسترس، میزان منابع جذبی و دهکی که به آنها کمک میکند را دارند که در رابطه6 در بردار مختص به آن مشخص شدهاست.
c_j^t=
در رابطه6 از میان متغیرهای عاملهای خیریه، تنها متغیر λ^t هست که نیاز به محاسبه در طول زمان دارد و بصورت پویا تغییر میکند. در رابطه7 محاسبه این متغیر آمدهاست.
λ^t=∑_(k=1)^n▒ϕ_giv^t
عاملهای مردم نیز متغیرهای میزان پول در اختیار، دهک، پول دریافتی، کمک خیر، کمک خیر دریافتی، وضعیت از لحاظ خَیِر یا دریافتکننده بودن کمک خیر دارند(رابطه8).
p_k^t=<β^t 〖.decile〗_α^t.β_rec^t.ϕ_rec^t 〖.ϕ〗_giv^t.μ^t>.where a=1.….10
پول در دسترس هر کدام از عاملها در زمان تغیر میکند. این تغییرات به دلایلی مثل تبادل پول میان عاملها، کمک خیر، دریافت کمک خیر میباشد(رابطه9). منظور از noise پولی است که بصورت تصادفی بین عامل و عاملهای دیگر در واحد زمان تبادل پیدا میکند.
β^t=∑▒〖β_rec^t-〖decile〗_α^t-ϕ_giv^t-noise〗
سناریوهای بررسی مدل
مدل عاملبنیان حکمرانی دولت، خیریهها و نابرابری اقتصادی در دو سناریوی مجزا بر اساس نقش دولت اجرا شدهاست. در اجرای این سناریوها از دادههای نرخ موثر مالیات بر افراد مالیات پرداز در دهکهای مختلف ایران استفاده شدهاست(شکل2).
شکل 2- نرخ موثر بر مالیات افراد مالیات پرداز در دهکهای مختلف ایران (منبع پایههای هزینه و درآمد خانوار مرکز ایران)
در سناریوی اول، دولت نقش تسهیلگر و حکمرانی مطلوب برای خیریهها ایفا نمیکند و در سناریوی دوم، دولت نقش حکمرانی مطلوب و تسهیلگر را ایفا مینماید. با مقایسه این دو سناریو، اتفاقات غیر منتظره سیستم مشخص خواهد شد.
سناریوی اول: ابزار مالیاتی و نابرابری اقتصادی
در این سناریو، عامل دولت نقش تسهیلگر و حکمران در امور خیر ایفا نمیکند. این سناریو در نرمافزار نِتلوگو تا زمان1095 واحد شبیهسازی اجرا میشود. اگر فرض شود هر واحد از شبیهسازی معادل یک روز در واقعیت باشد، نتایج این سناریو در طی 3 سال اتفاق افتاده است.
جدول 2- ورودیهای مدل در حالت سناریوی اول
مقدار متغیرها عامل
1 تعداد عامل دولت
غیر تسهیلگر نقش
بر اساس شکل2 میزان مالیات دریافتی
1 تعداد عامل خیریه
– استراتژی کمک به نیازمندان
500 تعداد عامل مردم
N~(100.30) میزان پول در اختیار
مالیات دهنده، دریافت کننده خدمات حمایتی، تبادل پول میان یکدیگر نقشها
شکل 3- توزیع ثروت در زمان . شبیهسازی
شکل 4- توزیع ثروت در زمان 1095 شبیهسازی
شکل 5- منحنی لورنز در زمان 1095 شبیهسازی سناریو اول
سناریوی دوم: حکمرانی دولت، خیریهها و نابرابری اقتصادی
در این سناریو، عامل دولت نقش تسهیلگر و حکمران در امور خیر ایفا میکند. این سناریو در نرمافزار نِتلوگو تا زمان 1095 واحد شبیهسازی اجرا میشود. اگر فرض شود هر واحد از شبیهسازی معادل یک روز در واقعیت باشد، نتایج این سناریو در طی 3 سال اتفاق افتاده است.
جدول 3- ورودیهای مدل در حالت سناریوی دوم
مقدار متغیرها عامل
1 تعداد عامل دولت
تسهیلگر و حکمران نقش
بر اساس شکل2 میزان مالیات دریافتی
1 (سناریوهای بیش از یک خیریه در شکل10 بحث شدهاست) تعداد عامل خیریه
منابع بین 50% پایین جامعه توزیع میشود استراتژی کمک به نیازمندان
500 (مقدار مناسب برای بررسی تصدیق عملکرد مدل) تعداد عامل مردم
N~(100.20) میزان پول در اختیار
مالیات دهنده، دریافت کننده خدمات حمایتی، تبادل پول میان یکدیگر، انجام رفتار خیر نقشها
شکل 6- توزیع ثروت در زمان 0 شبیهسازی
شکل 7- توزیع ثروت در زمان 1095 شبیهسازی
شکل 8- توزیع ثروت در زمان 1095 شبیهسازی
اتفاقات نوظهور سیستم، مقایسه سناریوی اول و دوم
هدف اصلی طرح دو سناریوی مختلف، مشخص نمودن نقش حکمرانی دولت در امورد خیر و خیریهها بودهاست. با مقایسه شکل4 و شکل7 مشخص میشود که در سناریوی اول، توزیع پول در میان مردم بصورت نُرمال نیست و میان تعداد کسانی که پول کم دارند و کسانی که پول زیاد دارند، فاصله زیادی وجود دارد و در سناریوی دوم که خیریهها وارد محیط شبیهسازی میشوند، وضعیت بهبود یافته و منحنی شکل نُرمال خود را حفظ کردهاست. از طرفی با مقایسه نتایج بدست آمده از مدل، معلوم میشود که در سناریوی اول، در زمان 1095 شبیهسازی میزان ضریب جینی به مقدار 0.330 و در سناریوی دوم این ضریب به مقدار 0.122 رسیدهاست و در این زمان شبیهسازی متوقف شدهاست. همانطور که در بخش ادبیات اشاره شد، هر چه میزان ضریب جینی بالاتر باشد، میزان نابرابری در جامعه بیشتر خواهد شد. به همین دلیل میتوان نتیجه گرفت که سناریوی دوم برای جامعه مناسبتر است و دولت در این سناریو حکمرانی مطلوبتری داشتهاست. شکل9 نیز گویای همین موضوع است.
شکل 9- مقایسه روند تغییرات ضریب جینی در طول زمان شبیهسازی سناریوی اول و دوم
با این نتایج میتوان به گوشهای از سوالات مبهمی که در مورد رابطه میان خیریهها و نابرابری در ادبیات پژوهش مورد بحث قرار گرفته بود، پاسخی مناسب داد. همچنین مشخص گردید که دولت باید حکمرانی مطلوبی در امور خیر و خیریههای داشته باشد و نقش تسهیلگر در این زمینه ایفا کند. در این صورت است که از نابرابری اقتصادی در جامعه کاسته میشود.
شکل 10- افزایش تعداد خیریه و بررسی تاثیر آن بر ضریب جینی در محیط شبیهسازی
برای مشخص شدن تاثیر خیریهها بر ضریب جینی، تعداد خیریهها در محیط شبیهسازی افزایش یافته است. در شکل10 تاثیر افزایش تعداد خیریهها بر نابرابری اقتصادی مشخص است. با افزایش تعداد خیریهها، میزان ضریبی جینی کاهش چشمگیری داشتهاست و این تاثیر افزایش تعداد خیریهها را مشخص میکند. در مقاله مسعودیپور و باقری (1397) چالشهای نظام حکمرانی در امور خیریهها بیان شده است و در آن از جمل مهمترین چالشها، مسائل مربوط به نظارت و بازرسی خیریهها، و تصدی گری دولتی در امر رفع محدودیت بیان شدهاست. در شکل10 مشخص است که اگر دولت نظام حکمرانی مناسبی در امور خیر داشته باشد و با نظارت مناسب فعالیت خیریهها را تسهیل کند و تصدیگری دولت در امور خیر کاهش یابد و فعالیت خیریهها گستردهتر شود، تاثیر زیادی بر کاهش نابرابری اقتصاد دارد.
بحث و نتیجهگیری
هدف اصلی این پژوهش، بررسی سیستم حکمرانی دولت، خیریهها و نابرابری اقتصادی در شرایطی مناسب و نزدیک به واقعیت بودهاست. در مقاله مسعودیپور و باقری (1397) مسائل و چالشهایی که در حوزه حکمرانی امر خیر وجود دارد اشاره شدهاست و بیان شده که دولت باید نظام حکمرانی مناسبی را در رابطه با خیریهها داشته باشد تا هم فعالیت خیریهها تسهیل شود و هم نظام ارزیابی دقیق بر عملکرد خیریهها وجود داشته باشد. از سوی دیگر در بخش ادبیات تحقیق بیان شد که برخی از پژوهشگران بر این عقیده هستند که فعالیت خیریهها منجر به کاهش فقر و آسیبهای اجتماعی و در پی آن کاهش میزان ضریب جینی میشود. برای همین در این مقاله سعی شد سیستمی متشکل از دولت، خیریهها و مردم با دیدگاه سیستمهای پیچیده توسعه داده شود تا بستر و مدلی برای بررسی تاثیر نظام حکمرانی امر خیر در نابرابری اقتصادی فراهم شود. به همین منظور نگاه نسبت به این سیستم، یک نگاه سیستم پیچیده بودهاست. دلیل نامگذاری سیستم پیچیده برای این موضوع، این است که در این سیستم چندین عامل مختلف نقش ایفا میکنند که هم با یکدیگر در ارتباط هستند و هم متغیرهای آنها بصورت در همتنیده است. سپس با استفاده از روش مدلسازی عاملبنیان، یک محیط آزمایشگاهی برای این سیستم فراهم گردید. مدل عاملبنیان با استفاده از نرمافزار نِتلوگو پیادهسازی شد و با استفاده از دو سناریوی مختلف، نقش دولت در این سیستم مشخص گردید. در سناریوی اول، دولت حکمرانی و تسهیلگیری در امور خیر و خیریهها انجام نمیدهد و در سناریوی دوم، دولت نقش حکمرانی در امور خیر را به خوبی انجام میدهد. با مقایسه میان این نتایج مشخص گردید که رویکرد حکمرانی عملکرد مناسبی داشتهاست. به همین دلیل در اقتصاد ایران مناسب است که دولت با استفاده از ابزارهایی مانند قوانین و مقررات، فرآیندها، امور مالیاتی و طراحی نظام حکمرانی مناسب در امور خیر باعث کاهش نابرابری اقتصادی شود.
این مدل رویکرد جدیدی را نسبت به موضوع خیریهها و نابرابری اقتصادی ارائه دادهاست که میتواند بستری برای پژوهشگران اقتصادی باشد که با استفاده از آن بتوانند به بررسی بیشتر این سیستم بپردازند. از طرفی این رویکرد و نگاه نسبت به مسائل جامعه بستر مناسبی را برای سیاستگذاران فراهم میکند تا در یک محیط شبیهسازی شده، سیاستهای خود را مورد آزمایش قرار دهند.
مدل ارائه شده در این مقاله یک مدل پایهای برای مباحث نظام حکمرانی امر خیر است، که امکان توسعه مدل برای تحقیقات آینده وجود دارد و نگاهی جدید به مسئله حکمرانی امر خیر را توسعه دادهاست که میتوان متغیرهای بیشتری از جمله مباحث فرهنگی و اجتماعی که در تصمیمگیریهای افراد تاثیرگذار هستند را به مدل افزود و با استفاده از سناریوهای دیگر، تغییرات میزان ضریب جینی و نابرابری را مورد تحلیل قرار داد. از طرفی میتوان عاملهای دیگری مانند آموزش و پرورش، شبکه بهداشت و درمان و … را به مدل افزود و حلقه مدل را گسترش داد و یا استراتژیهای دیگری برای بررسی نقش حکمرانی دولت در امور خیر در نظر گرفت.
قدردانی
قدردانی ویژه از حاج محمدرضا دیانی رئیس هیئت مدیره و دکتر محمدصالح طیبنیا مدیرعامل بنیاد خیریه راهبری آلاء که زمینه پژوهش پیش رو را برای ارائه در همایش فراهم نمودند.
منابع:
جاویدی عبداله زاده اول, نرگس, اسدزاده, احمد, متفکر آزاد, محمد علی, شهمراد, صداقت. بررسی تاثیر زکات برتوزیع ثروت جامعه با استفاده از رویکرد مدلسازی عامل- بنیان. تحقیقات اقتصادی, 1398; 54(3): 487-523. doi: 10.22059/jte.2019.72765
دهستانی اسفندآبادی، حسین (1386) . همکاری دولت و سازمانهای مردم نهاد در توسعه. مجله برنامه، شماره 218، ص 155 تا 202.
مسعودی پور, س., و باقری نصرآبادی, م. (1397). اولویت بندی مسائل کلیدی در نظام حکمرانیِ بخش دولتی و غیردولتی ایران در حوزه خیریه ها. سیاستگذاری عمومی, 4 141–158. SID. Retrieved from SID.
حیدری، امیر و علی خاصی، سعید،1397،ارائه یک فرآیند برنامه ریزی در سازمانهای خیریه و داوطلبی برای هم راستاسازی راهبردهای سازمان و راهبردهای منابع،دومین همایش ملی خیر ماندگار (مطالعه و ارزیابی امور خیر در ایران با تمرکز بر چالش های نیکوکاری در ایران امروز)،تهران،،،https://civilica.com/doc/954453
مسعودی پور, س., & باقری نصرآبادی, م. (1397). اولویت بندی مسائل کلیدی در نظام حکمرانیِ بخش دولتی و غیردولتی ایران در حوزه خیریه ها. سیاستگذاری عمومی, 4(3 #R00392), 141–158. SID. Retrieved from SID.
Alesina, A., & La Ferrara, E. (2000). Participation in heterogeneous communities*. Quarterly Journal of Economics, 115(3), 847–904. https://doi.org/10.1162/003355300554935
Alvaredo, F., Atkinson, A. B., Piketty, T., & Saez, E. (2013). The top 1 percent in international and historical perspective. Journal of Economic Perspectives, 27(3), 3–20. https://doi.org/10.1257/jep.27.3.3
Anheier, H. K. (2006). Nonprofit organizations: Theory, management, policy (Transferred to digital printing). London: Routledge.
Arthur, W. B., Durlauf, S. N., & Lane, D. A. (Eds.). (1997). The economy as an evolving complex system II. Reading, Mass: Addison-Wesley, Acfanced Book Program.
Bianconi, G., Martino, A. D., Ferreira, F. F., & Marsili, M. (2008). Multi-asset minority games. Quantitative Finance, 8(3), 225–231. https://doi.org/10.1080/14697680701253039
Bowles, S., & Gintis, H. (2000). Reciprocity, self-interest and the welfare state. Nordic Journal of Political Economy, 26, 33–53.
Card, D., & DiNardo, J. E. (2002). Skill‐biased technological change and rising wage inequality: Some problems and puzzles. Journal of Labor Economics, 20(4), 733–783. https://doi.org/10.1086/342055
Durkheim, É. (1997). The division of labor in society (1st paperback ed). New York: Free Press.
Fehr, E., & Schmidt, K. M. (1999). A theory of fairness, competition, and cooperation. The Quarterly Journal of Economics, 114(3), 817–868. https://doi.org/10.1162/003355399556151
Greenwood, J., & Jovanovic, B. (1990). Financial development, growth, and the distribution of income. Journal of Political Economy, 98(5), 1076–1107.
Grimm, V., Berger, U., DeAngelis, D. L., Polhill, J. G., Giske, J., & Railsback, S. F. (2010). The ODD protocol: A review and first update. Ecological Modelling, 221(23), 2760–2768. https://doi.org/10.1016/j.ecolmodel.2010.08.019
Markey-Towler, B., & Foster, J. (2013). Understanding the causes of income inequality in complex economic systems (No. 478). School of Economics, University of Queensland, Australia. Retrieved from School of Economics, University of Queensland, Australia website: https://ideas.repec.org/p/qld/uq2004/478.html
Mastromatteo, G., & Russo, F. F. (2017). Inequality and charity. World Development, 96, 136–144. https://doi.org/10.1016/j.worlddev.2017.03.003
Paskov, M., & Dewilde, C. (2012). Income inequality and solidarity in Europe. Research in Social Stratification and Mobility, 30(4), 415–432. https://doi.org/10.1016/j.rssm.2012.06.002
Payne, A. A., & Smith, J. (2015). Does income inequality increase charitable giving? Canadian Journal of Economics/Revue Canadienne d’économique, 48(2), 793–818. https://doi.org/10.1111/caje.12144
Philippon, T., & Reshef, A. (2012). Wages and human capital in the u. S. Finance industry: 1909-2006. The Quarterly Journal of Economics, 127(4), 1551–1609.
Wilkinson, R. G., & Pickett, K. (2010). The spirit level: Why equality is better for everyone ; [with a new chapter responding to their critics] (Published with revisions, published with a new postscript). London: Penguin Books.
Wilensky, U. & Stroup, W., 1999. HubNet. http://ccl.northwestern.edu/netlogo/hubnet.html. Center for Connected Learning and Computer-Based Modeling, Northwestern University. Evanston, IL.
Wilensky, U. (1998). NetLogo Wealth Distribution model. http://ccl.northwestern.edu/netlogo/models/WealthDistribution. Center for Connected Learning and Computer-Based Modeling, Northwestern University, Evanston, IL.
تعاریف و مخففها:
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.