امر خیر و حوزه عمومی

مهری بهار

دانشیار گروه ارتباطات اجتماعی دانشگاه تهران

چکیده

دغدغه محوری مولف در این نوشتار بیان جدیدی از وضعیت امر خیر و وقف در ایران است. زیرا ا کنون به این پدیده اجتماعی و فرهنگی به عنوان راهی و زمینه ای در کاهش نابرابری اقتصادی و اجتماعی تاکید شده است. بیشتر بحث ها بر این بوده است که امور خیر  و وقف در ایران راهی در کاهش نابرابری های اقتصادی و اجتماعی است. مولف ضمن باور به نقش مهم امر خیر و وقف در کاهش نابرابری اقتصادی و اجتماعی، به ساحت مهم و کمتر مورد توجه قرار گرفته این پدیده تحت عنوان عاملیت در شکل گیری و توسعه فضای عمومی تاکید دارد. به عبارت دیگر، در این نوشتار با نگاهی ارتباطی و رسانه ای به پدیده وقف ،عملکرد موسسه های خیریه  و عملکرد کنشگران  در نحوه شکل گیری  حوزه عمومی در ایران پرداخته شده است. شواهد تاریخی در ایران نشان از نقش افرینی این موسسه ها در حوزه ها و شرایط متعدد در گسترش حیات فردی و اجتماعی و فرهنگی به لحاظ تاریخی دارند. در توضیح این وضعیت، از فضاهای مفهومی و نظری جدیدی بهره گرفته شده است. در نتیجه از اصلی ترین این فضاها در مطالعات فرهنگی و جامعه شناسی فرهنگ مفهومی است که از ان  به عنوان “حوزه عمومی” نام برده می شود که در ادبیات اجتماعی به عنوان “پاتوق” نیزیاد شده است .انواع انجمن ها ،سمن ها وا جتماعات محلی مانند مراکز و موسسه های خیریه از جمله حوزه های عمومی در ایران به شمار می ایند. این فضاها در شهرها تا روستاها و مکانهای محدود ظهور کرده اند. با توجه به اهمیت موسسات خیریه در ایران و فضای جدید ایجاد شده توسط این موسسات ،به دنبال ان هستم تا دریابم که : حوزه عمومی در ایران چه هستند  وچه ماهیتی دارند ؟ با وجود سازمانهای دینی ، ایا امکان شکل گیری حوزه های عمومی در ایران با محوریت وقف و امر خیر فراهم شده است؟ اگرفراهم شده چگونه است ؟

با توجه به مسئله اصلی طرح شده و چارچوب نظری انتخابی، با رویکرد تاریخی و تطبیقی، وضعیت وقف و امر خیر در ایران مورد بررسی قرار گرفت. شواهد نشان از این دارند که کنشگران حاضر در امر خیر داوطلبانه، مسئولیت پذیر و بی اعتنای به برتری طلبی به مشارکت اقتصادی و اجتماعی و فرهنگی پرداخته و سعی همه در ایجاد فضای آزاد توام با همیاری و مشارکت می باشد. نوع حضور و مشارکت افراد و فضای ایجاد شده نشان از ظهور نوع خاصی از حوزه عمومی و پاتوقی برآمده از امر خیر و خیرخواهی می کند.

واژه های کلیدی:

حوزه عمومی ،امر خیر،موسسات خیریه،هابرماس،کنشگران

 

مقدمه

ایران کشوری است که  تقریبا 98/.  جمعیت انرا شیعه تشکیل می دهد و با توجه به این جمعیت ،دین و مسائل پیرامونی  ان برای این فرهنگ مهم می باشد .انچه در سالهای اخیر شاهد  تغییرات زیادی  هستیم که در حوزه دین صورت گرفته است، از قدرت گرفتن زنان در مراسمی که قبلا مردانه تعریف می شد  تا ظهور پدیده های  جدیدی که در کلانشهرها مسیر  سازمانهای دینی راتغییر داده است . ذکر دو نکته در اینجا لازم است ، اولا دولتها ی مدرن در طول تاریخ  همواره سعی کرده اند تا برای بازتولید  قدرت خود به سازمانهای مردمی و عام المنفعه  تکیه کنند  که نتیجه ان به تاسیس حوزه های عمومی شده است.. این سازمانهای مردمی  همواره سعی کرده اند تا دولت را  کمکار  معرفی کرده و این طور وانمود کنند که  دستگیری ازضعیفان اگرچه  وظیفه  دولت و دولتمردان  است اما بایستی  در این امر با دولت  مساعدت لازم را  داشت. .ثانیا  این فضاها در سالهای اخیر چه به لحاظ سازمانی و چه به لحاظ نیروهای فعال و داوطلب در گیر در مساله وقف  و امر خیر،  دچار تغییراتی شده است. از نیروهای اثر گذار در حوزه دین و به خصوص وقفیات و امور خیر  گرفته تا سازمانهای عام المنفعه و غیر دولتی   و یاافرادی که به عنوان متولی وقف  خدمت می کنند همگی دچار نوعی تغییر شده اند. برای توصیف  و توضیح اینکه ایا این سازمانها را می توان به عنوان حوزه عمومی محسوب کردیاخیر،لازم است بدانیم  چه کسانی  ازکنشگران اصلی ان به شمار می ایند ؟ ایا این حوزه ها بازتولید حوزه عمومی است که هابرماس انرا در قرن هجدهم توصیف می کند ؟ یا ماهیتی دیگر بنا به شرایط زیسته ایرانی  داشته است ؟کدام یک از خیریه ها مصداق حوزه عمومی هستند؟ به لحاظ روشی برای دنبال نمودن تغییرات خیریه ها به مثابه حوزه های عمومی  در گذر زمان  نیز بایستی توضیح دهیم که وضعیت جدید خیریه ها چگونه است ؟ ایا حوزه عمومی نیاز به نیروهای جدید و شرایط جدید دارد ؟ نیروهای وارد شده به این حوزه عمومی دارای چه ویژگیهای خاصی می باشند که از سایر نیروهای اجتماعی قابل تمایزند؟  برای مطالعه تطبیقی بین حوزه های مردمی در ایران و غرب ،شناخت انواع خیریه ها  که به عنوان حوزه عمومی قلمداد می شوند و تطور و دگردیسی ان چه در غرب و چه در ایران لازم می باشد.

طرح مسئله

مسئله اساسی که در این مقاله در پی شناسایی و توضیح ان هستیم، نحوه ظهور خیریه ها در ایران در قالب و ساز و کار حوزه عمومی است. زیرا امور خیریه که اموری داوطلبانه و مردمی هستند افزون بر کارکردهای اجتماعی و اقتصادی که به کاهش نابرابری اقتصادی می انجامد، موجب ظهور فضای اجتماعی وفرهنگی شده اند. در این فضاها تعاملات بین کنشگران اجتماعی اعم از واقفان و خیران و مصرف کنندگان وقف و امر خیر برقرار است. در پی این ارتباط است که جامعه ایرانی متفاوت از دیگر جوامع می باشد. در نتیجه تلاش داریم تا نشان دهیم که چگونه  خیریه ها به  شکل گیری حوزه های عمومی  کمک کرده اند. یکی از ویژگیهای حوزه عمومی  شکل گیری دموکراسی اجتماعی، مشارکت و ارتباط اجتماعی است نقش خیریه ها در جوامع که در انها نظامات شهری تا روستایی و ایلی و طایفه ای حاکم است، بیشتر نقش افرینی کرده و منشا ظهور مناسبات اجتماعی جدید و زمینه های دموکراسی اجتماعی را فراهم می کنند. خیریه هاا همواره درطول تاریخ به  شکل گیری دموکراسی  کمک کرده اند. افراد در جامعه غیر شهری و غیر مدرن و در نظامهای خویشاوندی و طایفه ای  بیشتر فعالیتهایشان در درون خانه اتفاق می افتاد نه بیرون از خانه  به این دلیل که انها انقدر به ازادی بیرون از خانه فکر نکرده اند تا کانونی برای  گردامدن خود  و اظهار نظر در باره مسائل اجتماعی و سیاسی دست و پا کنند. آنها بیشتر وقت شان را در خانه و در کنار دیگر اعضای خانواده سپری می کنند در نتیجه نیازی به تشکیل محافلی بیرون از خانه نداشته اند.

اگر به ساختار جامعه ایرانی توجه کنیم این وضعیت متفاوت است. زیرا جامعه ایرانی شیعی در مناسبات و نظام ائینی شیعی قرار گرفته است. در جامعه شیعی ایران به سازمانهای دینی برای اجرا و عمل برنامه های دینی نیاز مبرم دارد  و این سازمانها مسئولیت دین و تبلیغ انرا بر عهده دارند  یکی از اصلی ترین این ساحت نهادی و سازمانی، خیریه ها می باشند. در این صورت است که ما در این مقاله سعی داریم تا نحوه نقش افرینی نهاد اجتماعی خیریه و سازمانهای مرتبط با انرا در ظهور حوزه عمومی نشان دهیم. بدین لحاظ با چندین سوال اساسی به شرح زیر روبرو هستیم که طی بحث نظری و تجربی مورد بررسی قرار  خواهند گرفت:  (1) آیا خیریه ها فضایی ازدانه برای فعالیتهای عمومی و شکل گیری افکار عمومی برای دیگران  ایجاد کرده اند؟ (2) ایا فضای خیر و بنیادهای خیریه می توانند فضایی به مثابه حوزه عمومی ایجاد کنند؟ (3) در این نوع حضور نهادهای خیریه، چه نیروهای اجتماعی نقش افرینی می کنند؟ (4) چه کسانی از کنشگران اصلی ان به حساب می ایند؟ (5) چه نیروها و عواملی در ایجاد این حوزه ها دخیلند؟ حوزه عمومی چه ویژگیهایی داشته که می توان انرا با شاخص های  خیریه ها در ایران مرتبط دانست؟  (6) ایا این فضاها به عنوان حوزه عمومی با محوریت نیروهای خاص و شرایط جدید سر و سامان یافته و امکان کنشگری خیران و واقفان فراهم می شود؟”  برای پاسخ به این سوالات لازم است  گذری کوتاه به شکل گیری حوزه عمومی در گذشته و سپس به شکل گیری حوزه عمومی از دید هابرماس بپردازیم. در این وضعیت است که با چند سوال عمده روبرو هستیم: (1) باتوجه به  نظریه حوزه عمومی هابرماس، ایا موسسات خیریه به مثابه حوزه عمومی عمل می کنند؟  (2)چه تفاوتها  و شباهتهایی  بین حوزه عمومی مطرح در دیدگاه هابرماس و موسسات خیریه به عنوان واقعیتی اجتماعی و تاریخی در ایران وجود دارد ؟ (3) باتوجه به  نظریه حوزه عمومی هابرماس، ایا موسسات خیریه به مثابه حوزه عمومی عمل می کنند؟ (4) چه تفاوتها  و شباهتهایی  بین حوزه عمومی مطرح در دیدگاه هابرماس و موسسات خیریه به عنوان واقعیتی اجتماعی و تاریخی در ایران وجود دارد ؟

در توضیح وضعیت مسئله اشاره شده در قالب مجموعه ای از سوالها در  بالا ،در آغازبه  تاسیس حوزه عمومی  در غرب و شناسایی موسسات خیریه  به لحاظ تاریخی و تطبیقی به صورت مختصر می پردازم . در این مسیر می بایستی بسیاری از متون نیروها و فضاها و شرایط جدید را در دوره های متعدد به رسمیت شناخت و با تاکید بر آنها نحوه تعامل اجتماعی بین افراد و دولتها و در عین حال کاهش تنش بین نیروها و گروههای رسمی بحث را پی گرفت.  این جهت گیری نشان از ظهور و تقویت حوزه عمومی در دوره جدید در ایران است. در این مسیر جایگاه خیران و موسسات خیریه تا نهادهای رسمی در حوزه عمومی بدست می آید. در ضمن با ارجاع به شواهد تاریخی و تجربه زیسته ایرانیان، نوع ظهور و تغییر سازمانهای خیریه و نقش افرینی خیران در توسعه فضای عمومی و کاهش تنش ها از یک طرف و افزایش تعامل و پیوستگی از طرف دیگر، که به معنی ظهور حوزه عمومی در ایران است مورد بررسی قرار گیرد.

شکل گیری حوزه عمومی در گذر زمان

حوزه عمومی را فضای شکل گرفته در دوره مدرن و عامل عمده در ظهور دموکراسی اجتماعی در عصر مدرن می دانند. در حالی که اگر به تحولات اجتماعی و تاریخی در ایران توجه کنیم، صورتهایی از حوزه عمومی قابل مشاهده می باشد. زیرا عملکرد اصلی حوزه عمومی امکان تعامل بین حوزه رسمی و حوزه خصوصی است. در گذشته ایران فضاهای بسیاری وجود داشته اند که این نقش و کارکرد را عهده دار بوده اند. خانقاه ها، مساجد، زورخانه ها، و مراکز خیریه و وقف اصلی ترین انها می باشند. بعضی از این مکانها و فضاها به دلیل ساحت فرهنگی ایرانی است و بعضی از انها به دلیل دینداری ایرانی است. وقف و امر خیر با تاملات دینی و شیعی در ایران توسعه یافته است. بدین لحاظ با مروری تاریخی بر حوادث ایران  می توان به نحوه ظهور و نقش افرینی این مکانها و فضاها اشاره کرد.

اولین فضای موثر در ظهور حوزه عمومی در ایران دوره میانه، خانقاه ها و زورخانه ها می باشند. بعد از ان است که با پدیده وقف و امر خیر روبرو هستیم.  وقف به  لحاظ تاریخی همواره  در ایران باستان وجود داشته است. با این وجود، نهاد وقف به شکل مدنی و به شکل انجمن و حوزه عمومی، از دوره تاریخی صفویه بیشتر توسعه یافته است.  شکوفایی نماد دین و نهاد وقف در دروه صفویه شکل گرفت. دولتها در  دوره  صفویه همواره سعی می کردند تا برای بازتولید  قدرت خود به سازمانهایی که عام المنفعه هستند و در عین حال کمکار دولت محسوب می شوند تکیه کنند. کار حوزه عمومی  نیزان بود تا از شکنندگی ناشی از برخورد بین حوزه عمومی(مردم) و دولت بکاهند . وقتی سازمانهای دینی  قدرت می یافتند نیاز به حوزه های عمومی  نیز  در جامعه افزایش می یافت.. در دوره صفویه محلها و موقعیتهایی برای ساماندهی عمل جمعی  و در نتیجه توسعه نیازهای مردمی  به وجود امد. شاردن در دوره شاه اسماعیل شکل گیری فضاهای عمومی را کمک به توسعه انها می خواند. بخشی از شکل گیری حوزه عمومی در این دوره را  به دلیل تاسیس سازمان وقف تعبیر می کنند.

در زمان  قاجار، حوزه عمومی بیشتر از طریق خانقاه ها و زورخانه ها تا مراکز خیریه شکل گرفت. معمولا در این زمان خانقاهها شرایط نقد و مقاومت توده ای را در مقابل حکومت  وقت فراهم می کردند. در دوره پهلوی هم وقف مسیر قبلی اش را طی کرد و خانقاه ها به طور پراکنده عمل می کردند. اما زورخانه ها دوره میرایی شان را شاهد هستیم. در کنار این مراکز، با ظهور مراکز و فضاهای جدیدی چون کافه ها و اجتماعات مدنی و فرهنگی در دانشگاهها و مساجد و انجمن ها روبرو هستیم.  در دوره جدید، با ظهور فراگیر جهان مجازی و رسانه ای روبرو هستیم. در حال حاضر اهمیت رسانه های جمعی در دوره جدید به گسترش فضای عمومی در ایران کمک کرده است.  انجمن سازی در این دوره شکل گرفت وحوزه ها و از جمله انجمن های محلی برای حمایت از مخالفان دولت  به وجود امدند. در دوره جدید به طور خاص در دروه پهلوی و جمهوری اسلامی نظام مند کردن حوزه عمومی از طریق تصویب قوانین و ایین نامه ها صورت گرفت.

چیستی حوزه عمومی

حوزه عمومی به فضایی اطلاق می شود که افراد و گروههای اجتماعی در سطوح متعدد به طور اختیاری وارد شده و زیست اجتماعی و فرهنگی را ممکن می کنند.  در ان افکار جمعی شکل میگیرد تا افکار فردی .حوزه عمومی  جهان مفاهمه است که بر اساس عقلانیت جمع و در جامعه  شکل می گیرد . فضایی  در حال تغییر است و  بقای ان بستگی به بقای کنشگران ان دارد که چقدر به ان تعلق داشته و علاقمند به همکاری داوطلبانه در ان  باشند. در حوزه عمومی ، عده ای از افراد به گونه ای ازادانه به دور هم  جمع شده و گاهی در  مسیر جریان روزمره و یا بر خلاف  امور روزانه به فعالیتهایی می پردازند. فعالیتهای انها اغلب  از روی علاقه است که شاید تناسبی با وظایف شغلی  روزمره اشان نداشته باشد.بحثهایی که در ان صورت می گیرد اغلب  متاثر از اراده جمع  که گاهی در واکنش با  ساختارهای رسمی با نوعی مقاومت پنهان روبرو است می باشد.  حوزه عمومی نوجویانه ،انسان دوستانه و توسعه طلبانه است . به همین دلیل با مشورت از همدیگر تقاضا می شود تا باری از دوش مردم و از دولت برداشته شود..

حوزه عمومی یک سازمان دولتی نیست بلکه نهاد مردمی است که بر اساس پول و سود شکل نگرفته است  به همین دلیل اولا  منافع جمع مهم است ودر ثانی توجه به نیازهای دیگران دغدغه انها را تشکیل می دهد.. ثانیا در این فضاها گاهی فضای ان نقد گونه است وبه نقد دولت و ساختارهای حاکم می انجامد. ثالثا ساحت پاتوقی داشته است واهداف و نیازهای درون ان شناور می باشد.

هابرماس و حوزه عمومی

در میان اندیشمندان منتقد علوم اجتماعی می توان به هابرماس اشاره نمود. هابرماس حوزه عمومی را به مثابه مکان اصلی برای ظهور و بروز  دموکراسی تعریف می کند. انچه ظهور دموکراسی را تسهیل می کند ایجاد گفتگو وفرایند مفاهمه است  که هابرماس از ان به عنوان اظهارنظرهای ازادانه یاد می کند. حوزه های عمومی انواع مختلف دارند.هابرماس از حوزه عمومی که ادبی است سخن می گوید .این حوزه ها در شهر،قهوه خانه و سالنها تشکیل می شود(ص28).

هابرماس ضمن توضیح گفتمان دو گانه عمومی و دولتی ،از گفتمان عمومی دفاع می کند. گفتمان دولتی رسمی است و اراده فرد بر ان حاکم است .اما گفتمان عمومی در حوزه های عمومی شکل می گیرد که به عنوان حلقه واسط بین دولت و جامعه  است .حلقه های واسط  دارای الگوهای جمعی اندو از الگوی مشخص و واحدی تبعیت نمی کند.  او به توضیح جامعه مدنی و دولت از خلال  مطالعه رابطه بین حوزه خصوصی و عمومی پرداخته است . اودر کتاب “دگرگونی ساختار حوزه عمومی “به گونه ای تاریخی به مطالعه قرون وسطی پرداخته که در ابتداهمه امور در انحصار ارباب و کلیسا و اشراف و دربار بوده است. در دوره اولی که هابرماس به ان اشاره می کند ،قدرت در خانه ارباب و فئودال تمرکز یافته بود.در حقیقت تنها این دسته از افراد بودند که  از منزلت عموم برخوردار بودند. انها نیاز به محافلی و سالنهایی داشتند تا قدرت و منزلت انها  بازنمایی می شد. این سمت از طریق ارم های مخصوص ،کلام و منش مخصوص انها بازنمایی می شد. این قدرت در بین درباریان و اشراف  تا قرن پانزدهم میلادی  ادامه داشت اما از قرن شانزده به بعد برای نخستین بار مساله  حوزه عمومی و حوزه خصوصی مطرح شد . در این شرایط  از یک سو دولت و هر انچه در قلمرو دولت بود قرار می گرفت مثل ارتش و ادارات  و در سوی دیگر ،هر انچه ازحیطه دولت خارج بو قرار می گرفت. تغییر از معیشت مبتنی بر کشاورزی به معیشت مبتنی بر  بازرگانی و تجارت مطرح شد  . در این راستا و در این دوره  شکل گیری بازارهای ادواری  درایجاد حوزه عمومی بسیار مهم بوده است . در بازارهای ادواری مبادلات اخبار صورت می گرفت وعنصر “خبر ” و گفتگو حول قیمت و کیفیت کالا مهم شد.این تغییرات موجب تشکیل دولتهای ملی و اهمیت مطبوعات شد که  موجب شد تا اطلاعات مردم توسعه یابد ودر نتیجه  قدرت های قبلی به دلیل عدم برخورد با این امور جدید رو به تضعیف گذاشته شد  . در واکنش  به این قدرتهای پادشاهی  حوزه های عمومی شکل گرفت و روز به روز نیز به توسعه و تحول ان افزوده شد.   هابرماس در دوره معاصر از دو نوع قدرت  سخن می گوید، قدرت دولت وقدرتی که به  جامعه مدنی تعلق دارد .

از نظر او دموکراسی اجتماعی با توسعه حوزه عمومی محقق می شود. میرسپاسی دراین مورد  تاکید می کند که این جدایی بایستی اتفاق بیافتد . امو می گوید : بدون جدایی دولت از نهادهای جامعه مدنی و حوزه عمومی از حوزه خصوصی ،دموکراسی بی معنی خواهد بود(میرسپاسی 1381:48)[1]  کارکرد اصلی حوزه عمومی در حقیقت،  محدود کردن قدرت دولت است . میرسپاسی همچنین محافلی مثل جلسات ادبی و فرهنگی و رسانه هایی چون روزنامه های محلی و مکانهای عمومی را  مثل دانشگاهها و پارکها و قهوه خانه ها را از جمله حوزه عمومی می داند (میرسپاسی همان :54). به طور خلاصه حوزه عمومی فضای اظهار نظر ازادانه ،مکالمه و بحث و چاره جویی در مسائل همگانی است .

شاخص های حوزه عمومی

به حوزه عمومی ،انجو ،سمن ،اجتماعت محلی ،پاتوق و انجمن گفته می شود . با تاکید بر مشخصات این عرصه ها، چندین عنصر می توان استنباطر کرد: (1) جمعی است و محل جمع شدن افراد است . (2) اجتماع انسانی در ان  مهم  است که این اجتماع  بر اساس اگاهی و اراده  تشکیل می شود. یعنی حوزه عمومی را نمی توان جدا از این دو عنصر مطالعه نمود .افراد در این اجتماع از طریق ارتباط چهره به چهره با هم به درک از یکدیگر رسیده و به نفع عموم سیاست گذاری می کنند. ازادارمکی در کتاب پاتوق و مدرنیته (1386)  این نوع اجتماع را دارای ویژگی هایی چون روحیاتی ضد سنت و رها و بی شکل وقاعده معرفی کرده است. در حالی که خیریه های مورد نظر ما در جهت ضدیت با نظام سنتی نیست و همچنان محل اجتماعی و کنش جمعی است. به تعبیر ایشان اگر پاتوق  دارای این نوع روحیه ضد سنتی  است، اما خیریه ها دارای قواعد و  قوانینی در باب عمل خیر مبتنی بر فهم و درک فرهنگی و سنتی می باشند . (3) شاخص دیگر این اجتماعات، غیر رسمی بودن، و ایجاد زمینه گفتگو و تعامل با یکدیگر است .فضایی است که امکان تماس ازاد در ان به وفور  وجود دارد . افراد بدون  تکلف و تحمیل بایدها و نبایدها ی گروه به گفتگو می پردازند. (4) .یکی دیگر از شاخص های حوزه عمومی، فضای نقدگونه در ان است . گفتگوهایی که معمولا ممکن است  با روند سنتهای جاری در جامعه و جریانهای فکری و روشنفکری همساز نباشند در این فضاها شکل می گیرند. (5).حوزه عمومی به دلیل انکه از بطن مردم جوشیده و عملی مردمی  است ،خود جوش و خود انگیخته است و با هویت افرادی که نیروهای اصلی و اجتماعی انرا تشکیل می دهد همساز می باشد .

وضعیت حوزه عمومی در ایران

در این زمینه نظرات یکسانی وجود ندارد. نظرها در باره حوزه عمومی را می توان به طور کلی به سه دسته به شرح زیر می باشند:

  1. برخی می گویند حوزه   های عمومی زیادی در ایران  وجود دارند. فعال هستند و به حیات خود ادامه می دهند.به عنوان مثال می توان از پاتوقهای فرهنگی و علمی شروع نمود تا انواع مکانهای دینی  مثل انواع خیریه ها و انجوها که در حال حاضر فعال هستند و در حال افزادیش نیز می باشند. کارگزاران حوزه های عمومی مثل انجوها  نیز بخشی از این حوزه عمومی را در ایران اسلامی تشکیل می دهند.
  2. دسته دوم قائل به ان هستند که حوزه عمومی در ایران وجود ندارد به این دلیل که در همه مکانها  چه در حاشیه مدارس و خانواده و دانشگاه و مکانهای دینی ،همواره با دخالت دولت روبرو هستیم .این دخالت با برنامه ریزی دولت در تغییر  ساختار  و یا کنش های اجتماعی صورت می گیرد .دولت یا برنامه ریزی از پیش تعیین شده دارد و یارفتار  کنشگران زیر کنترل دولت قرار می گیرد.   به هر حال  حوزه عمومی از جمله خیریه ها در تمام مراحل به نفع سیاستهای دولت، فیلتر می شوند. این امر در مورد تقریبا اکثر خیریه ها در سطح شهر اتفاق افتاده است . اکثر انها ادعا کرده اند که برای انجام امری ولو کوچک با فیلترهای شش گانه و هفت گانه نیروی انتطامی ،کمیته امام و سازمان بهداشت روبرو هستند . به روایتی این بنیادها دائما در گیرودار بوروکراسی و اداری شدن فرایند انجام امور  خیرقرار دارند. البته مدعیان فقدان حوزه عمومی مدعی اند که دخالت بیش از حد دولت در این امر موجب شده تا برخی بنیادها روند استحاله انها فراهم شود .یعنی مانع جدی برای رشد انها خود دولت بوده است.
  3. نگاه سوم که شاید بیشتر بنیادهای خیریه از ان تبعیت می کنند و یا خطر کمتری انها را تهدید می کند این است که  نگاه تلفیقی به این حوزه ها دائما وجود داشته است . به این معنی که از سویی دخالت دولت پذیرفته می شود زیرا دولت خیریه ها  را با کمک های نقدی ومعنوی و تسهیل قوانین حاکم بر انها ،یاری می کنند .اما انها به هر حال با طفره رفتن از برخی قوانین به گونه ای پنهان ،نظارت دولت را تقلیل می دهنداما با فیلترهای دولتی معقولانه رفتار می کنند.

اگر به طور خلاصه این سه نظر را بیان کنیم برخی خیریه ها(حوزه عمومی)وابسته به دولت اند،لذا کنترل دولت یعنی نظامند شدن  سازمان خود را از طریق قبول تصویب ایین نامه ها و قوانین می پذیرند،برخی در قالب انجمن های مردمی خدمت می کنند. لذا این دسته هم عرض با دولت گام برداشته و در پی اقدامات دولت هستند .. برخی دیگر در مقابل اقدامات دولت گام بر می دارند، مثل تمام بنیادهای خیریه ای  که خود جوش وبدون وابستگی به دولت تاسیس شده اند. و برخی ساحت انجمن های خصوصی –دولتی داشته که گاهی در مقابله با دولت و گاه موافق با دولت عمل می کنند. ادامه حیات برای بنیادهای خیریه در صورتی وجود دارد که به نظر انها افراد ذی نفوذ  همواره در سازمان انها به طور جد .وجود داشته باشند. با خروج افراد ،جابجایی و یا فوت افراد از ان خیریه ،نیروهای اجتماعی ان تضعیف شده و فرایند استحاله ان به مرور فراهم می شود.بنابراین  مواظب افراد ذی نفوذ و صاحب ملک و مکنت  بایستی بود.

نظر عام این است که در سالهای اخیر تفوق دولت  و نظارت امرانه  بر تمامی خیریه ها موجب شده که بر عکس   خیریه ساحت انعطافی خود را افزایش داده لذا اهداف و برنامه ریزی انها برای عمل خیرعموم حالت سیال داشته باشد .انها از یک نیاز به نیاز دیگر و از یک برنامه ریزی به برناه ریزی دیگر سوق پیدا می کنند.در این صورت  این خیریه ها با ورود افراد جدید و با مدیریت های متفاوت خود را بازتولید کرده و موجب شده اند  تا قوام بیشتری یابند. از طرف دیگر، به دلیل اینکه عمل خیر به هیچ وجه متوقف نشده و استحاله معنی ندارد، بلکه جامعه امکان حرکت خود را از طریق بنیادهای خیریه متفاوت دنبال خواهد کرد . پس خیریه ها امکان بقای خود را در جابجایی و یا تغییر اسم خود از یک خیریه به خیریه دیگر و یا مصرف ثروت خود را به امور دیگر انتقال می دهند.در این صورت امکان تغییر به مکانها و فضاهای دیگر فراهم می شود مثل  انتقال و یا تولید خیریه های سیال که پاتوقی به نام فضاهای مجازی برای خود دست و پاکرده اند .جامعه امکان حرکت خود را از طریق این خیریه دنبال خواهد کرد.

خیریه ها به مثابه حوزه عمومی

با توجه به تعریف حوزه عمومی و نوع نگاهی که هابرماس در این مورد داشت، می توان مدعی شد خیریه ها مثال دقیقی از حوزه عمومی هستند. زیرا خیریه ها  می توانند به عنوان فضایی بین دولت و جامعه مدنی  قرار گیرند . انها همچون حوزه عمومی می توانند ظرفیت  های  چند صدایی بودن را   را به جای  تک صدایی بودن  فراهم کنند.انها  همچنین گروههایی اختیاری و داوطلب هستند که به منافع جمع فکر می کنند .مصداق خیر انها زمانی است که مورد توافق جمعی قرار گیرد .یک حرکت جمعی است که نفعش به عموم می رسد .هابرماس حوزه عمومی را فضایی که امکان تشکیل پاتوقها و اجتماعات غیر رسمی  وبه اصطلاح کنش های  ارتباطی از نوع مردمی را ممکن می سازد، معرفی می کند. فضایی که در ان عقلانت ارتباطی حاکم می باشد به جای اینکه یک تعقل حاکم باشد .گفت گویی ازاد و برابر با یکدیگر .روابط در ان سلسله مراتبی نیست.در این حوزه تمایز طبقاتی و تفاوت پایگاه اقتصادی –اجتماعی شرط نیست بلکه حضور فعال و ازادانه و گفتمان عقلانی معنی دارد ..هابرماس جامعه مدنی را محصول نهاد ارتباطی می داند که از رهگذر ان در کنش اجتماعی تحول ایجاد می شود.به طور خلاصه حوزه عمومی فضایی است که بر اساس گفتگو شکل گرفته است . دارای کنشگرانی ازا داست . نیروهای  اجتماعی وارد شده در ان ،بدون اجبار وارد شده و بدون جبر  از ان می توانند خارج  شوند. روابط درون ان ازاد است . مشارکت جمعی د ران معنی دارد . فضایی صمیمانه با ظرفیت چند صدایی و منافع ان برای عمو م به مصرف می رسد.

با توجه به شاخصهایی که در بالا در خصوص حوزه های عمومی گفته شد ایا شاخص های  ان با شاخص های خیریه ها در ایران  مطابق است؟براساس مولفه های زیر می توان  گفت که این شاخص ها به گونه ای نسبی با شاخص های حوزه عمومی نزدیک می باشد:

  1. ارتباط جمعی غیر رسمی 

خیریه ها همانند حوزه عمومی مبتنی بر اراده افراد و بر اساس کمک به مردم شکل  گرفته اند. توضیح هابرماس این است که حوزه عمومی بخشی از جامعه مدنی است که میان دولت و جامعه مدنی قرار گرفته است .اگرچه دولت از طریق قانون بر نهادهای حوزه عمومی نظارت می کند اما رابطه بین افراد عاطفی و خودمانی و احساسی و مهربانانه تعریف می شود. گروههای ورود پیداکرده در این حوزه ها کمتر جنبه رسمی پیدا کرده اند .

 

  1. تقدم منافع جمع تا فرد

به دلیل انکه خیریه ها  در درجه اول ،عام المنفعه و مردمی  تعریف شده اند لذارابطه انها تا حدود زیادی جدای از رابطه ای مبتنی بر سود و پول تعریف می شود.از خود و مال گذشتن،عمل انها را انسان دوستانه معرفی می کند در عین حال بر محبوبیت انها در نزد افراد می افزاید.به عبارتی براورده ساختن نیازها ی عموم دردرجه اول اهمیت قرار دارد .زیست  انها به زیست عموم و مشارکت انها به منافع  در گروه  پیوند خورده است.به همین دلیل در خیریه ها امکان مشارکت افراد برای برطرف ساختن و رفع نیازهای دیگران  وجود دارد بنیادهای خیریه اگر چه از افراد و اهداف متفاوت تشکیل شده اند اما سعی  و تلاش انها جمعی و عام المنفعه است ..

 

  1. انعطاف پذیری در انتخاب سلایق و نیازها

از ویژگیهای بارز دیگر حوزه های عمومی تغییر ناگهانی انها از براورده ساختن یک نیاز به نیاز دیگر است .ازاد ارمکی  معتقد است که محتوای حوزه های عمومی با توجه به شرایط اجتماعی سازماندهی می شود . اگر چه دارای خصوصیات مشترکی هستند اما تحت شرایط خاص تغغیر موقعیت می دهند(ازاد ارمکی همان  :43). در خیریه ها نیازها و نوع مصرف خیریات بنا به شرایط خاص جامعه تغییر می کند. گاه مدرسه ساخته می شود وگاه به زنان بی سرپرست و یا بد سرپرست کمک می شود و گاه  کمکهای انسان دوستانه به کودکان دارای والدین مریض تعلق می گیرد . به طور خلاصه تکثر و تنوع ایده و سلیقه در خیریه های جدید به وفور وجود دارد .هر کس دوست دارد چیزی را به عنوان عمل خیر انجام دهد لذا یک عمل خیر به یک عمل کوچک مثل اهدای یک کتاب  تعلق می گیرد تا هدایای بزرگتر مثل  بخشش دکان و زمین و ملک.

 

  1. نقد سازنده و مثبت ساختارها

اگر چه نقد به ساختارهای رسمی از نتایج گفتگو در حوزه های عمومی است اما به نظر می رسد نقد به سنت در سایه تکثر سلیقه ها در خیریه ها   است که اهمیت می یابد . افزایش سلیقه ها و توجه به نیازهای روزمره و نیاز سنجی ،جای خودرا به نقد خشک و خالی می دهد.خیریه ها به جای منتقد معترض ،مریدان معترض ایجاد می کند و مخالفت انها با روند دولت و یا هر سازمانی که با عمل انها مخالف است ،انها را از عمل خیر باز نمی دارد. درخیریه ها  بعضا فضای نقد به جریانهای جاری در حوزه خیر و وقف حاکم  است . نقد به سازمانهایی که با نظارت دولت و سازمانهای رسمی همراه است .در برخی مواقع به نوعی طفره رفتن از عمل خیری که  همراه با نظارت دولت است می باشد .انها تمایل داشته یا  به نوعی دوست دارند با انتخاب مصرف خیر برای اموری که بیشتر خود بر نحوه انجام ان نظارت داشته باشند صرف وقت کنند.خارج شدن از گفتمانهای غالب در برخی سازمانهای دولتی از سیاست های  جدید این گونه خیریه هاست خیریه ها به این دلیل که دارای قواعدی متفاوت از وقفیات قرائت می شوند ابعاد متنوعی به دنبال دارند .بعضا از بعد صرفا دینی و فرهنگی عدول کرده و وجه سیاسی پیدا می کنند. میرسپاسی به ایجاد فرصت  و گفتگو در باره مسائل مهم سیاسی جامعه به عنوان شهروندانی ازاد و برابر اشاره می کند. انها سعی می کنند از طریق حوزه های عمومی در سطح کشور و مسائل جهانی   گفت و گو کنند و نظراتشان را بیان نمایند.به همین سبب حفظ و گسترش دموکراسی را تضمین کنند. اما در حوزه خصوصی وفاق جمعی ممکن نیست. بنابراین شهروندان بایستی بتوانند ازدادانه به عنوان نویسنده و فیلسوف و دیندار ووهنرمند زندگی را که می پندارند وشایسته انها است را اختیار کنند(میرسپاسی1381:50) .

 

  1. زبان متفاوت

زبان حاضران در خیریه ها  مانند کنشگران حوزه های عممی  بر اساس مفاهمه و گفتگو شکل می گیرد . زبان انها متفاوت از زبان رسمی دولتی است . قواعد انها نانوشته و برخی با یک مبایعه نامه ساده قابل اجرا است وبدین وسیله از قواعد غیر قابل برگشت و  داشتن فرایند سخت بوروکراسی ،سرباز می زند. امده است که برای انجام  وقف و یا انجام یک مبایعه نامه ای که عام المنفعه است ،می بایستی حداقل هفت ارگان در تسهیل کردن فرایند ان دخالت کنند و توقف در هر یک از ارگانها به مثابه  تعویق درامر خیر است . افراد به دنبال براورده ساختن نیازهای دیگراننداما در اهداف ،نیتها، پذیرش رهبری و مدیریت متفاوتند .گاهی از یک فرد خیر  که سرمایه اندک مالی و فرهنگی داشته باشد تشکیل می شود تا افرادی که ثروت  کلانی داشته ،در نوسان است.تکثر گفتمان و تکثر نیازها در ان به چشم می خورد .اگر در امور خیر در سابق رجوع کنیم در می یابیم که امور خیر به چند نیاز تکراری و محدود  ختم می شد اما در حال حاضر نیازها متنوع و خیریه ها نیز ساحتی چند گانه یافته اند.

 

  1. همسانی موقعیتی افراد

در گذشته، میانجیگر اصلی بین دولت و مردم ،شخص روحانی بود.به قول فلور (1336:22-23)مردم برای حفظ خود به علما متوسل می شوند زیرا انان به تمام مقامات سیاسی در درجات مختلف دسترسی داشتند و اغلب به نفع مردم دست به کار می شدند. اغلب رهبران مذهبی به رقابت با قدرت محلی می پرداختند و تمام علمای قدرتمند مشهد و اصفهان در اهمیت شان و مقام خودشان پافشاری می کردند(فلور 1336 به نقل از ازاد ارمکی :44 ) و در وقفیات نیز همیشه با مرجعیت فرد روحانی وقف انجام می پذیرد اما در خیریه های جدید به دلیل نفوذ افراد نه فرد ،همه افراد از موقعیتی برابر روبرو هستند.

 

  1. چند سطحی بودن نیازها

سلیقه سیاست گذاران در خیریه ها بر حسب نیازسنجی های جدید  متفاوت در عین حال دخیل  است  . اگر در گذشته خیریه ها  معمولا برای پیشبرد امور از الگوی واحدی یا مصارف واحدی  استفاده می کردند اما نگاهی به خیریه های جدید و کارهایی که تحت عنوان امر خیر انجام می شود نشان می دهد که مصارف امر خیر در حال حاضر محدود به برخی مصارف صرف نمی باشد  . کم نیستند خیریه هایی که برای اهداف درمانی ،سلامتی ،کمک به خانواده های تحت درمان تولید شده اند در حال حاضر تنوع سلیقه ها مدیریت مصارف را برای امر خیر را  از مصرف دینی صرف  به مصرف و نیازهای جدید روز تغییر داده است.

نتیجه گیری

مسئله محوری که در اغاز مقاله مطرح شد، نوع نقش افرینی نهادهای خیریه و اثرگذاری انها در ظهور حوزه عمومی است. سوال اصلی عبارت بود از “ایا بنیادهای خیریه می توانند حوزه عمومی محسوب شوند؟” در پاسخ به این سوال  ضمن تعریف حوزه عمومی و محوریت بخشیدن به دیدگاه هابرماس، نحوه عمل نهاد خیریه در گذشته و حال ایران مورد توجه قرار گرفت. شواهد نشان از دارند که کارکردهای اصلی خیریه ها همسان با کارکردهای حوزه عمومی مطرح شده به واسطه هابرماس می باشد. می توانند  به مثابه رسانه هم به تبلیغ  کارهای عام المنفعه بپردازند و هم به توسعه فضاهای دینی کمک  کنند. به روایتی بنیادهای خیریه می توانند زمینه های حوزه عمومی را فراهم کنند. انها کمک می کنند تا خدمات اجتماعی در بین مردم به راحتی ایجاد شود. این بنیادها بین حوزه حوزه رسمی دولت مثل سازمانها و ارگانهایی که عمل خیر انجام می دهند و حوزه خصوصی مثل اینکه خود فرد کار خیر را به صورت فردی انجام دهندقرار می گیرند . خیریه ها فضاهای گفتگو در باره نیازهای جامعه را فراهم می کنند و مبتنی بر نیاز سنجی جدید سیاستگذاری می کنند .خیریه ها معمولا جاهایی هستند که حوزه رسمی به انها  توجهی ندارد اما خود انها خود را به رسمیت می شناسند.

منابع

آزاد ارمکی، تقی (1386)، پاتوق و مدرنیته، چاپ دوم، نشر فکر.

آزاد ارمكي،تقي و يحيي امامي( 1383 ).تكوين حوزه عمومي و گفت و گوي عقلاني. مجله جامعه شناسي ايران،دوره پنجم،شماره 1،بهار1383.

احمدی، بابک(1372)، گستره همگانی در نگرش انتقادی هابرماس، فصلنامه فرهنگی و اجتماعی گفتگو. تیرماه 1372.

انصاری، منصور(1383)، یورگن هابرماس، حوزه عمومی به مثابه دموکراسی گفتمانی، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شماره یکم، بهار 1383.

 

میرسپاسی، علی (     )، دموکراسی  یاحقیقت نشر طرح نو 1381

نوذری، حسینعلی(1381)، بازخوانی هابرماس، نشر چشمه، تهران.

نوروزی و سالاری،علی¬حسن و عزیزاله(1390)،بررسی تحول ساختاری گستره عمومی و نقش آن در فرآیند دموکراتیزه شدن ساختار قدرت، فصلنامه تخصصی علوم سیاسی، شماره پانزدهم، تابستان1390.

هولاب، رابرت(1375)، یورگن هابرماس:نقد در حوزه عمومی، ترجمه حسین بشیریه، نشر نی، تهران.

یورگن، هابرماس(1384)، نظریه کنش ارتباطی، ترجمه کمال پولادی،روزنامه ایران، تهران.

هابرماس، یورگن (    )، دگرگونی  ساختار حوزه عمومی ، ترجمه جمال محمدی، نشر  افکار 1386

Benkler, Yochai. (2006). The Wealth of Networks: How Social Production Transforms Market and Freedom. USA: Yale University Press

Foot, Kirsten A. and Steven M. Schneider. (2006). web Campaigning. USA: MIT.-

Habermas, Jürgen. (2006). ‘Political Communication in Media Society: Does Democracy Still Enjoy an Epistemic Dimension? The Impact of Normative Theory on Empirical Research’, Communication Theory, 16)4).

Varnelis, Kazys. (2008). Networked Publics. London: MIT Press.-

[1]از علی میر سپاسی از کتاب دموکراسی یا حقیقت (رساله ای در باب  روشنفکر ایرانی)

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *