سعادت و نحوه تحصیل آن در آثار اخلاقی ارسطو

پدیدآور: حوریه باکویی کتریمی

چکیده:

امر مشترک در تمامی آثار اخلاقی ارسطو «سعادت» (ائودایمونیا) و نحوه دست‌یابی بدان است. ارسطو در بررسی مفهوم سعادت آن را با مفهوم «خیر» پیوند می‌زند و با توجه به فضیلت به عنوان خیر درونی و بهترین حالت نفس، سعادت را به «فعالیت فضیلت‌مندانه» تعریف می‌کند. در واقع ارسطو با پرداختن به علم‌النفس و توجه به فضیلت اجزای عاطفی و عقلانی نفس می‌کوشد تا به تعریف نهایی «سعادت» و «فعالیت فضیلت‌مندانه» دست یابد. فضیلت جزء عاطفی نفس همان «فضیلت اخلاقی و عملی» است که نتیجه عادت‌های درستی هستند که در طی زمان و در پی تعلیم و تربیت بدست می‌آیند و موجب می‌شوند تا شخص در مواجهه با یک موقعیت خاص پاسخ‌های انفعالی مناسب ارائه دهد. اما این امر هنگامی محقق می‌شود که شخص بتواند به حدوسط دست یابد. دست‌یابی به حدوسط از طریق معیارِ سازگاری با اصول عقلانی تعیین می‌شود. شخص از طریق «فضیلت عقلانی» به عنوان فضیلت جزء عقلانی نفس، می‌تواند به حقایق عملی و نظری دست یابد. دست‌یابی به حقیقت عملی به جهت ارتباط آن با امور خوب انسانی، از طریق «فرونسیس» ممکن می‌شود. بر اساس فرونسیس شخص به ارزیابی انجام عملی خاص قادر است. دست‌یابی نفس به حقیقت نظری از طریق «سوفیا» صورت می-گیرد. پیوند سعادت با مفهوم خیر، ارسطو را بر آن می‌دارد که در سعادت آدمی جایگاهی را به خیرهایی بیرونی، مانند ثروت، تندرستی، بختِ نیک و … اختصاص دهد. از این‌رو در اندیشه اخلاقی وی این خیرها به عنوان ابزار و شرط سعادت مطرح می‌شوند و در کنار خیرهای درونی نفس، یعنی فضیلت اخلاقی و فضیلت عقلانی موجب سعادت‌مندی انسان می‌شوند. اما در آثار اخلاقی ارسطو، تعریف یکسانی از سعادت ارائه نمی‌شود. در اخلاق نیکوماخوس سعادت با «تئوریا» به عنوان یکی از فضایل عقلانی و در دو اثر اخلاق ائودموس و اخلاق کبیر با مجموع فضایل اخلاقی و عقلانی یکی دانسته شده است. این امر با تفکیک میان مخاطبان او در این سه اثر قابل فهم است. مخاطب اخلاق نیکوماخوس فیلسوفی است که در ساحت نظر زندگی می‌کند، مخاطب اخلاق ائودموس فیلسوفی است که شهروند پولیس است و مخاطب اخلاق کبیر انسان شهروند پولیس می‌باشد. از نظر ارسطو دست‌بابی به سعادت وابسته به عوامل متعددی است که می‌توان آنها را در ذیل دو عنوان کلی «تعلیم و تربیت اخلاقی» و «عقلانیت» جای داد. جریان تعلیم و تربیت اخلاقی از خانواده آغاز می‌شود و سپس از طریق آداب و رسوم جامعه و قوانین حاکم بر آن تداوم می‌یابد. عقلانیتی که دست‌یابی به سعادت را ممکن می‌سازد خودش را از طریق فرونسیس و فلسفه آشکار می‌سازد. فرونسیس در پرتو شناخت زندگی نیک امکان تصمیم‌گیری برای انجام عمل و انتخاب بهترین ابزارها برای انجام آن را ممکن می‌سازد و فلسفه برای ما دلایل درست را برای فضیلت‌مندی و فضیلت‌آمیز بودن یک عمل فراهم می‌سازد. ارسطو با طرح مساله «آکراسیا» یا ضعف اراده نشان می‌دهد که با وجود بهره‌مندی از تعلیم و تربیت خوب و شایسته، ممکن است توانایی بر فضیلت و عمل فضیلت‌مندانه در فرد و جامعه تحقق نیابد. به نظر ارسطو هنگامی که انفعالات نفس نیرومند و شدید شوند، علاقه شخص برای انجام عمل فضیلت‌مندانه به حداقل می‌رسد یا کاملاً ازبین می‌رود. از این‌رو تنها کسانی که در پرتو تربیت درست و عقلانیت، به درک درستی از خیر و زندگی نیک دست یافته‌اند به امیال و انفعالات نفسانی خود اجازه سرکشی از عقل و فضیلت‌مندی را نمی‌دهند. این رساله از شش فصل تشکیل یافته است. در فصل اول به کلیات و پیشینه بحث سعادت می پردازیم. چالش‌های مطرح‌شده در خصوص اصالت و تقدم و تاخر میان آثار اخلاقی ارسطو، موجب شد تا فصل دوم به بحت ترتیب تاریخی آثار وی اختصاص یابد .در فصل سوم تعریف سعادت با توجه به مولفه‌های آن مورد ارزیابی قرار گرفت و در فصل چهارم به بررسی عوامل موثر در تحصیل سعادت پرداخته‌ایم. در فصل پنجم با توجه به محتوای رساله اخلاق کبیر ارسطویی بودن آن تایید می‌شود و در نهایت در فصل ششم به این نتیجه دست یافتیم که ارسطو در آثار اخلاقی خود سعادت را با توجه به نگاهی که به ساحت‌هایی که انسان در آن زندگی می‌کند، تعریف کرده است.

کلیدواژه‌ها: خیر،سعادت،فضیلت اخلاقی،فضیلت عقلانی،تربیت اخلاقی،فروسیس

منبع:https://ganj-edge.irandoc.ac.ir/

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *