نقش بزرگان معاصر صوفیه ایران در فعالیت‌های خیر و عام‌المنفعه
ابوالفضل فتح‌آبادی1
1دانشجوی دکتری جامعه‌شناسی سیاسی دانشگاه علامه طباطبائی(نویسنده مسئول مکاتبات):Abolfazl.Fathabadi@yahoo.com
چکیده:
از شاه نعمت‌اللهی ولی به‌عنوان یکی از پیران طریقت نام برده می‌شود که علاوه بر توجه به امور معنوی، در امور دنیوی و مشخصاً، انجام اعمال خیر عام‌المنفعه نیز کوشا بوده است. این واقعیت، مغایر با باورهایی قالبی مبنی بر بی‌توجهی صوفیه به دنیا و جامعه خویش است و با نوع‌شناسی دینی ماکس وبر در جامعه‌شناسی دین وی نیز ناهمخوان می‌باشد ولی با این حال، سوالی را در ذهن ایجاد می‌کند مبنی بر اینکه آیا باید شاه نعمت‌الله ولی را در این زمینه به‌عنوان یک مورد استثنایی در نظر گرفت یا می‌توان توجه به جامعه و انجام اعمال عام‌المنفعه و خبرخواهانه را در جانشینان معاصر وی نیز مشاهده کرد؟ برای پاسخگویی به این سوال، با استفاده از روش اسنادی و مراجعه به متون تاریخی مرتبط، به بررسی حیات اجتماعی برخی جانشینان معاصر شاه نعمت‌الله ولی پرداخته شد. نتایج حاصل از پژوهش نشان می‌دهند که جانشینان معاصر شاه نعمت‌الله ولی نیز همانند وی، افرادی کوشا در زمینه انجام اعمال خیر بوده‌اند و فعالیت‌های عام‌المنفعه فراوانی در زمان حیات خویش انجام داده‌اند.
کلمات کلیدی:
تصوف؛ بزرگان معاصر صوفیه؛ اعمال خیر؛ اعمال عام‌المنفعه؛ ایران.
مقدمه و بیان مسئله
در مقاله نگارنده نوشتار حاضر که به دومین همایش ملی خیر ماندگار ارائه شد ، عملکرد دنیوی و اعمال خیر و عام‌المنفعه شاه نعمت‌الله ولی، به‌عنوان یکی از بزرگان و احیاگران طریقت در ایران مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از این بود که وی در زمینه انجام اعمال خیر و عام‌المنفعه کوشش فراوانی داشته و نتیجتاً، علاوه بر امور معنوی در امور دنیوی نیز کوشا بوده است. نمونه‌هایی از فعالیت‌های خیرخواهانه و عام‌المنفعه شاه نعمت‌الله ولی با توجه به مقاله فوق‌الذکر به شرح ذیل می‌باشند:
1. اشتغال به کشاورزی و باغبانی و آبادانی زمین‌های خشک و لم‌یزرع و ترغیب مریدان به این مشاغل،
2. ساخت خانه برای خانواده‌های بی‌بضاعت و احداث بناهای عمومی نظیر خانقاه، مسجد، مدرسه و…،
3. جدیت در فراگیری و آموزش علوم رسمی و تالیف رسالات و کتب،
4. امر مهم و حیاتی تامین آب در سرزمینی کویری چون کرمان از طریق حفر چاه‌های آب و قنوات متعدد(فتح‌آبادی، 1397: 8-7).
با این حال، در حین انجام پژوهش مزبور، سوالی ذهن نگارنده را به خود مشغول داشته بود که پس از چاپ مقاله، از سوی برخی خوانندگان نیز مطرح شد و این ضرورت را ایجاد کرد تا در نوشتاری مجزا برای پاسخگویی علمی به آن تلاش شود. سوال مزبور این بود که با در نظر داشتن فعالیت‌های دنیوی خیر و عام‌المنفعه شاه نعمت‌الله ولی، آیا بایستی این اعمال را به‌عنوان نمونه‌ای یکتا و استثنایی در تاریخ تصوف و بزرگان صوفیه در نظر بگیریم یا چنین اعمالی را در زندگی دنیوی بزرگان معاصر طریقت نعمت‌اللهی نیز می‌توان مشاهده کرد؟ بر اساس همین سوال و در جهت پاسخگویی بدان، در نوشتار حاضر به مطالعه واقعیات تاریخی حیات دنیوی برخی از بزرگان معاصر طریقت نعمت‌اللهی پرداخته شده است.
مبانی نظری
ماکس وبر(1920-1864)، دین را فراهم‌کننده معنا در مواجهه با جهانی می‌دانست که پیوسته گرایش به بی‌معنایی دارد. از این منظر، دین واکنشی در برابر تهدید بی‌معنایی در زندگی بشری و کوششی برای نگریستن به جهان، به صورت یک واقعیت معنی‌دار است. وی در مطالعه جامع و مفصل ادیان سراسر جهان، به تبیین خود دین نمی‌پرداخت، بلکه پیوند‌های میان انواع گوناگون دین و گروه‌های خاص اجتماعی و تاثیر انواع دیدگاه‌های دینی بر جنبه‌های دیگر زندگی اجتماعی، به‌ویژه رفتار اقتصادی را دنبال می‌کرد(همیلتون،1394: 233). بر همین اساس، به صورت‌بندی نوع‌شناسی دینی خویش و ارائه انواع مثالی نگرش‌های دینی اقدام کرد و مدعی شد که در این نوع‌شناسی، آن ویژگی‌هایی را که مختص هر یک از ادیان هستند، موجبات تمایز میان یک دین از ادیان دیگر را فراهم می‌آورند و درعین حال از نظر وی حائز اهمیت‌اند را مطرح کرده و همواره، آن ویژگی‌هایی که در تصویر کلی یک دین و در شکل دادن به روش عملی زندگی و نیز در ایجاد تمایز میان یک دین با ادیان دیگر نقش تعیین‌کننده داشته‌اند را مورد تاکید قرار داده است(Weber,1946:292-294). بر اساس نظریات وبر، انواع گوناگون صورت‌های دین وجود دارند که در این گوناگونی، می‌توان تعدادی از انواع بنیادی را تشخیص داد، یعنی انواعی که از امکانات موجود در ذات راه‌حل‌های مسئله رستگاری سرچشمه می‌گیرند. بدین صورت که اگر رویدادها و واقعیت‌های زندگی و جهان پیرامون، تهدیدکننده معنای وجودی شخص باشند و انگیزه‌ای برای دنبال کردن نوعی رستگاری فراهم آورند، شخص یا می‌کوشد از جهان بگریزد یا در صدد یافتن راهی برای پذیرش یا سازگاری با این واقعیت‌ها برآید. منظور وبر از “گریز از جهان” نوعی جهت‌گیری دیگرجهانی و مقصودش از “سازگاری با جهان” نوعی جهت‌گیری این‌جهانی است که افراد پس از پذیرش هر کدام از این رهیافت‌ها، راه خاصی برای جستجوی رستگاری در پیش می‌گیرند. کسانی که رهیافت سازگاری را در پیش می‌گیرند، رستگاری را از طریق تسلط بر خویشتن دنبال می‌کنند و کسانی که جهت‌گیری گریز از جهان را در پیش می‌گیرند، رستگاری را از طریق کناره‌گیری می‌جویند. بر همین اساس، سه نوع مثالی را در آثار وبر به شرح ذیل می‌توانیم مشاهده کنیم:
1. نوع مثالی “زهد در دنیا” که جایگاهی ویژه در تفکر وبر دارد و رستگاری بر اساس آن، صورت این‌جهانی یا ریاضت‌جویی فعالانه به خود می‌گیرد و مستلزم وقف تام و تمام همه فعالیت‌ها با هدف خدمت‌کردن به خداوند است. در این نگرش، اطمینان از رستگاری از طریق فعالیت و کار شدید در این جهان به دست می‌آید و با تاکید بر کم‌ترین حد مصرف- تنها در حد رفع نیاز- همراه است. مصداق برجسته این نوع مثالی، پروتستان‌ها و خصوصاً پیوریتن‌ها می‌باشند که در چارچوب این دنیا عمل می‌کنند و با ریاضت‌جویی فعالانه، می‌کوشند تا از طریق تسلط بر دنیا و با تلاش در یک حرفه، امر خداوند را محقق سازند(Weber,1978:479-543).
2. نوع مثالی “زهد فارغ از دنیا” که بر اساس آن، دستیابی به رستگاری از طریق تسلط کامل و غلبه بر همه امیال دنیوی امکان‌پذیر است، یعنی همان امیالی که باورمندان را به استغراق در جهان مادی سوق می‌دهند. در اینجا فرد ریاضت‌جو به امیال دنیوی بی‌تفاوت نیست ولی می‌خواهد بر آنها غلبه کند. مصداق برجسته این نوع مثالی، راهبان مسیحی دیرنشین هستند که دنیا را بی‌ارزش قلمداد می‌کنند و معتقدند که فعالیت دنیوی، انسان را از تمرکز بر فعالیت‌هایی که موجب دستیابی او به رستگاری می‌شوند، باز می‌دارد و از این رو، به دنبال غلبه بر همه امیال دنیوی بر‌می‌آیند(Weber,1978:506-542).
3. نوع مثالی “عرفان دنیاگریز” که بر اساس آن، جز با طرد حیات دنیوی نمی‌توان به رستگاری دست یافت که این امر، خود به معنای طرد همه امیال، پیشه‌ها، مسئولیت‌ها و درگیری‌های دنیوی است. عارف دنیاگریز، بی‌تفاوتی و بی‌توجهی به دنیا را توصیه می‌کند و لذت‌های مادی و امیال دنیوی را بی‌ارزش، توهم‌آمیز و گذرا می‌داند. مصداق برجسته این نوع مثالی، پیروان ادیان شرق آسیا نظیر بودایی‌ها هستند که معتقدند فرد، تنها با تامل و مراقبه می‌تواند به ظرف خداوند تبدیل شود و لذا، اعمال دنیوی را مذموم می‌دانند، چرا که فرد را از توجه به خداوند دور می‌سازد. در نتیجه، آنها بر این باورند که فرد بایستی از دنیا دوری گزیند و خاموش بماند تا شاید خداوند به سخن آید(Weber,1978:234-236). بر اساس این جهت‌گیری که مستلزم عزلت‌گزینی مراقبه‌ای است، کار و پیشه دنیوی موجب غفلت از مراقبه و تامل محسوب می‌شود و لذا، مذموم و نکوهیده است وفرد جهت ادامه زندگانی خویش، تنها باید از نذورات، صدقات و مواهب طبیعی بهره ببرد(Weber,1964:172). صوفیه مسلمان نیز از نظر وبر در این نوع مثالی جای می‌گیرند چرا که وی بر این عقیده است که نظم این‌جهانی صوفیه در اسلام، روندی برنامه‌ریزی شده با هدف کسب رستگاری است اما، این روند در نهایت، سلوکی عارفانه است که متاثر از منابع هندویی و پارسی است. ویژگی روش دستیابی به رستگاری نزد صوفیه، سرمستانه و روح‌گرایانه و تامل‌گرایانه- مبتنی بر تامل و مراقبه-است. این روش کسب رستگاری، متفاوت از زهدگرایی است و زهد صوفیه برخلاف پروتستان‌ها، مبتنی بر اخلاق مذهبی حرفه‌ای نیست، چون کنش مذهبی آنها رابطه بسیار اندکی با مشاغل این دنیایی‌شان دارد و حرفه‌های دنیایی‌شان رابطه‌ای کاملا بیرونی با روند برنامه‌ریزی شده‌شان برای دستیابی به رستگاری دارد(Weber,1964:182).
روش پژوهش
جهت پاسخگویی به سوال پژوهش حاضر، می‌بایست به منابع و اسنادی که به حیات اجتماعی جانشینان معاصر شاه نعمت‌الله ولی پرداخته‌اند رجوع شود. این بررسی، مستلزم جستجو در میان اسناد و منابع تاریخی است، لذا بایستی از روش تاریخی بهره بگیریم. اساساً، استفاده از روش اسنادی زمانی صورت می‌گیرد که پژوهشگر به دنبال شناسایی نتایج پژوهش‌های قبلی درباره یک موضوع خاص است و یا قصد انجام پژوهشی تاریخی را داشته باشد(ساروخانی، 1385: 256). وضعیت امروزین طریقت نعمت‌اللهی چنان است که می‌توان آن را از امّهات سلاسل صوفیه ایران(سیدین، 1389: 330) و جانشینان معاصر شاه نعمت‌الله را می‌توان ادامه‌دهنده مسیر وی دانست، چنان که برخی از اندیشمندان حوزه عرفان و تصوف، سلطانعلیشاه گنابادی را مجدّد طریقت نعمت‌اللّهی در دوران جدید می‌دانند(پازوکی، 1385: 113). بر همین اساس، حیات اجتماعی دو تن از بزرگان معاصر طریقت مزبور، یعنی سلطانعلیشاه گنابادی و صالحعلیشاه بیدختی مورد بررسی قرار خواهد گرفت. دلیل انتخاب این دو تن، مدت طولانی تکیه‌شان بر مسند قطبیت و بزرگی سلسله نعمت‌اللّهی در دوران خود و شباهت زیاد زندگی‌ اجتماعی‌شان به زندگی اجتماعی شاه نعمت‌الله ولی بوده است که امکان مقایسه و جمع‌بندی را فراهم می‌آورد.
یافته‌های پژوهش
حیات دنیوی و فعالیت‌های خیر و عام‌المنفعه بزرگان معاصر طریقت نعمت‌اللهی در ایران
سلطانعلیشاه گنابادی
حاج ملا سلطان‌محمد گنابادی(1251-1327 ه.ق) در بیدخت گناباد خراسان تولد یافت. در سن هفده سالگی آغاز به تحصیل علوم دینی کرد و مدت‌ها در محضر حاج ملاّهادی سبزواری و شیخ مرتضی انصاری تلمذ نمود. در سال 1293 ه.ق قطب و بزرگ سلسله نعمت‌اللّهی شد و به مدت سی‌و‌چهار سال در این مسند بود. از میان تالیفات وی در دوران قطبیت می‌توان کتب سعادت‌نامه، ولایت‌نامه، بشارت‌المومنین، تنبیه‌النائمین، مجمع‌السعادات، ایضاح، توضیح و تفسیر قرآن بیان‌السعاده فی مقامات‌العباده که به زبان عربی است را نام برد(آزمایش،1381: 134-129).
وی در اوقات شبانه‌روز، ثلث آن را برای کار دنیوی و ثلث هم برای عبادات و آداب دینی و ثلث را هم برای خواب معین کرده بود(تابنده گنابادی،1384: 193) و همواره می‌گفت که هر کسی باید برای کسب معاش و آبادانی دنیا کار کند و به هر کاری که علاقه دارد و مخالف شرع نیست، از زراعت، تجارت، صنعت یا غیر آنها مشغول باشد و معاش خود را از راه حلال تامین کند ولی در عین داشتن ثروت بیکران، باید خود را فقیر بداند و به مال دنیا مغرور نشود که مال دنیا پایدار نیست و هیچ کسی با خود بیش از یک کفن نمی‌برد. وقتی کسی به این حقیقت آشنا شد، می‌فهمد که به‌راستی در این عالم فقیر است و محتاج به خداوند است و ثروت، تنها برای امرار معاش این جهان است که به طور امانت به او سپرده شده و موقع مرگ از او می‌گیرند. حرص و آز به جمع مال دنیا از راه‌های غیر مشروع و گذاشتن برای وارث، مخالف فقر است ولی خود ثروت و صرف آن در راه‌های حلال و امور خیریه و آبادکردن جهان، به هیچ وجه با سلوک منافات ندارد، از این رو، همه پیروان بایستی به کاری اشتغال داشته باشند، لذا همواره سالکین را به کارکردن و دوری از بیکاری و تنبلی که بالاخره منجر به گدایی یا دزدی می‌شود، تشویق می‌کرد تامبادا به بیکاری عادت کنند، چنانکه خود نیز به کار دنیوی اشتغال داشت. در واقع، اولین کسی که در بیدخت باغ‌های بزرگ احداث کرد او بود و پس از آن، دیگران هم باغاتی احداث کردند و اکنون، باغات آنجا شاید زیادتر از سایر دهات گناباد باشد که زمین‌های زراعتی آن خیلی زیاد و مردم آن آخرین درجه کوشش را در زراعت دارند(تابنده گنابادی،1384: 203و202).
وی همچنین در احیای قنوات جدیت زیادی داشت، چرا که آب بیدخت خیلی کم و نتیجتاً، زراعت بیدخت هم خیلی کم‌حاصل بود ولی بر اثر جدیت وی و چاره‌جویی مرتبی که بر حسب دستور او در قنات بیدخت به عمل آمد، آب آن خیلی زیادتر گردید و قنات حسین‌آباد نیز که در شمال شرقی روشناوند در پس‌کلوت گناباد است، به جدیت وی احداث شد و چون حاج محمد‌حسین معین‌الاشراف از طرف او مامور رسیدگی به آن بود، به نام حسین‌آباد نامیده شد و قنات حصار نیز که در شرق بیدخت و کهنه و مسدود بود، بر اثر کوشش وی مجدداً دایر گردید و همگان از آن بهره‌مند شدند(تابنده گنابادی،1384: 197و196).
شاید یکی از جنبه‌های بی‌بدیل حیات اجتماعی سلطانعلیشاه گنابادی، توجه به امری باشد که در دوران معاصر و به‌عنوان یکی از مصادیق آسیب‌های اجتماعی، در اکثر جوامع گریبانگیر افراد و دولت‌هاست. تهیه و مصرف مواد مخدر، شاید در زمانه وی به گستردگی امروزه نبوده و خطراتش نیز به‌مراتب کمتر بوده است ولی قابل توجه است که وی تریاک‌کشیدن را جداً منع نموده و آن را حرام می‌دانست و در کتاب تفسیر بیان‌السعاده ذیل آیه 19 سوره بقره (تو را از شراب و قمار می‌پرسند، بگو در آن دو گناهی بزرگ و سودهایی است برای مردم و گناهشان بیشتر از سودشان است)، حرمت تریاک را با ادلّه بیان کرده و بر کِشنده آن لعن کرده است(تابنده گنابادی،1384: 201). امروزه نیز، علاوه بر بیکاران، مصرف‌کنندگان مواد مخدر نیز در این سلسله طریقتی پذیرفته نمی‌شوند.
صالحعلیشاه بیدختی
حاج شیخ محمدحسن بیچاره بیدختی(1308-1386 ه.ق) تحصیل علوم دینی را در سال 1328 ه.ق به اتمام رساند. وی در سال 1337 ه.ق در سن بیست‌و‌نه سالگی بر کرسی قطبیت و ارشاد جلوس کرد و قریب پنجاه سال قطب و بزرگ سلسله نعمت‌اللهی بود. تنها نوشته مدون و اثر مکتوب وی، کتاب پند صالح است که بسیاری از معانی عرفانی را در کلمات کوتاه بیان کرده است و در عین اختصار و کوتاهی، دستورالعمل جامع و کافی و شافی روندگان طریقت بلکه عموم مسلمین است(آزمایش،1381: 140-137).
او در عین آنکه در انجام وظایف مقرره دینی جدیت تمام داشت، از مراقبت در امور دیگران و امور اجتماعی و اقدامات عام‌المنفعه نیز کوتاهی نداشت، به طوری که در همه اطراف گناباد، یادگارهای نیک وی از حوض، آب‌انبار، حمام، مسجد، بیمارستان و… به چشم می‌خورد که یا خودش ساخته یا در ساختمان یا تعمیر آن کمک کرده است. وی به کشاورزی و فلاحت اشتغال داشت و از آن طریق امرار معاش می‌نمود و به پیروان نیز مرتب دستور کسب و کار داده و بیکاری را مذمت کرده(هیات تحریریه،1380: 121) و می‌گفت: «باید انسان که بالطبع مدنی آفریده شده و به یکدیگر محتاجند، کمک به هم نمایند و هر کسی کاری انجام دهد که پیکر بیهوده و بار بر جامعه نباشد… و در کارکردن که پسندیده خداست باید کوشید… و از گدایی و دزدی که دو نقطه مقابل کسب است و در اسلام نهی سخت شده است دوری باید کرد»(بیچاره بیدختی،1372: 66).
گناباد سرزمینی خشک در حاشیه کویر است، لذا مشکل آب همواره در آنجا وجود دارد. از این جهت، وی به احداث قنات- نظیر قنات صالح‌آباد- علاقه وافری داشت(تابنده گنابادی،1384: 574و573). وی بعلاوه، رشته قنات بزرگی نیز در پس‌کلوت گناباد به نام “سلطانیه” احداث نمود که با اینکه قناتی جدیدالاحداث با آب شور و در اراضی کویری بود، اراضی آنجا بر اثر زحمت زیاد، چنان آماده زراعت شده بود که محصول آن در صیفی، در منطقه بی‌سابقه بوده است. وی باغ پسته‌ای هم در آنجا احداث و غرس اشجار نمود که حدود چهار هزار درخت پسته بزرگ پرمحصول دارد(هیات تحریریه،1380: 124و123). آب‌انباری نیز در سال‌های 62-1361 ه.ق توسط او در خیابان جدیدالاحداث صاح‌آباد بیدخت ساخته شد و چند آب‌انبار کوچک‌تر نیز در صحن مزار سلطانی و در اول و وسط کشتوان صالح‌آباد برای استفاده زارعین و عابرین ساخته شد(تابنده گنابادی،1379: 120).
یکی دیگر از اقدامات وی، تاسیس کتابخانه‌ای در مزار سلطانی بیدخت است که امروز، یکی از کتابخانه‌های رسمی کشور می‌باشد و به نام “کتابخانه سلطانی” خوانده می‌شود. این کتابخانه در سال 1342 ه.ق مطابق 1303 ه.ش تاسیس گردید ولی تا سال 1313 ه.ش رسمیت دولتی نداشت و تعداد کتب آن هم زیاد نبود تا اینکه در آن سال، علی‌اصغر حکمت، وزیر فرهنگ وقت، از آن حدود مسافرت نموده و مزار سلطانی و کتابخانه را بازدید کرد و به رئیس اداره نگارش دستور داد که آن را رسمی کند و مقداری کتاب نیز برای آن بفرستد. این امر موجب تشویق دیگران نیز گردید و کتاب‌هایی اهدا نمودند. اکنون(سال 1345 ه.ش) کتابخانه دارای تعداد حدوداً هزار جلد کتاب می‌باشد(تابنده گنابادی،1384: 573-571).
وی در تاسیس مدارس جدید و تشویق سوادآموزی نیز پیشرو بود و دبستان و سپس، دبیرستان پسرانه و دخترانه در بیدخت تاسیس کرد و برای تشویق دیگران که احیاناً یا از روی تعصب یا عناد با حکومت نمی‌خواستند به آموزش و پرورش جدید اقبال نمایند، خود پیش‌قدم می‌شد و حتی معتقد بود که در مدارس علوم قدیمه هم به حد مختصری باید علوم جدیده و لااقل زبان‌های اروپایی تعلیم داده شود تا بعداً هر کسی توانست آن را تکمیل نماید.(هیات تحریریه،1380: 174).
در سال 1340 ه.ش هیاتی به‌منظور تاسیس بیمارستان مجهزی در بیدخت و به منظور جمع‌آوری کمک‌های مالی تشکیل شد. در بدو شروع کار، او قطعه زمینی به مساحت تقریبی دوازده هزار متر مربع در قسمت جنوب غربی باغ صالح‌آباد، در شمال جاده شوسه مشهد-زاهدان، به بیمارستان اختصاص داده، اهدا نمود و کلنگ اولیه را شخصاً به زمین زد. بیمارستان مطابق نقشه وزارت بهداری ساخته و به نام “بیمارستان صالحیه بیدخت” نامگذاری شد و چون طبق مقررات جاری، بیمارستان‌ها می‌بایست تحت نظر وزارت بهداری باشند، لذا بیمارستان مذکور با وسایل موجود، پس از تکمیل ساختمان، به وزارت بهداری تحویل گردید(هیات تحریریه،1380: 128و127).
بحث و نتیجه‌گیری
جهت پاسخگویی به سوال پژوهش حاضر، نگرش و رویکرد دو تن از جانشینان معاصر شاه نعمت‌الله ولی به امور دنیوی و فعالیت‌های خیر و عام‌المنفعه مورد بررسی قرار گرفت و به جنبه‌های گوناگون فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی تاثیرگذاری این بزرگان در زمانه خویش اشاراتی شد. در ادامه و برای سهولت در مقایسه، این موارد در کنار اقدامات دنیوی و خیرخواهانه شاه نعمت‌الله ولی ارائه می‌شود.
اعمال و فعالیت‌های دنیوی و خیرخواهانه شاه نعمت‌الله ولی:
1. اشتغال به کشاورزی و باغبانی و آبادانی زمین‌های خشک و لم‌یزرع و ترغیب مریدان به این مشاغل،
2. ساخت خانه برای خانواده‌های بی‌بضاعت و احداث بناهای عمومی نظیر خانقاه، مسجد، مدرسه و…،
3. جدیت در فراگیری و آموزش علوم رسمی و تالیف رسالات و کتب و
4. امر مهم و حیاتی تامین آب در سرزمینی کویری چون کرمان از طریق حفر چاه‌های آب و قنوات متعدد(فتح‌آبادی، 1397: 8-7).
اعمال و فعالیت‌های دنیوی و خیرخواهانه سلطانعلیشاه گنابادی:
1.اشتغال به کار کشاورزی، زراعت، باغبانی و آبادانی زمین‌های خشک و تشویق پیروان بدین امور،
2. احیای قنوات و لزوم توجه به تامین آب در مناطقی کویری نظیر گناباد و بیدخت،
3. تحصیل و تدریس علوم دینی و تالیفات متعدد دینی، علمی و عرفانی و
4. توجه به پیشگیری از آسیب‌های اجتماعی از جمله مصرف مواد مخدر و حرام دانستن استعمال این مواد.
اعمال و فعالیت‌های دنیوی و خیرخواهانه صالحعلیشاه بیدختی:
1. اشتغال به کشاورزی و باغبانی و دستور به پیروان مبنی بر اشتغال به کار و پیشه،
2. ساخت حوض، آب‌انبار، قنات، حمام، مسجد، بیمارستان و…،
3. تحصیل و تدریس علوم دینی و تالیف رساله پند صالح که امروزه نیز مرجع سالکان طریقت است و
4. تاسیس کتابخانه و مدارس نوین در شهر بیدخت.
آنچه که به شکلی موجز و مختصر بیان شد را می‌توان در قالب سه دسته‌بندی”اشتغال به کار”، “توجه به امور جاری جامعه و اعمال خیر و عام‌المنفعه” و “تحصیل و آموزش علوم رسمی”، به شکل ذیل به نمایش در آورد:
بزرگان تصوف
فعالیت دنیوی و اجتماعی شاه نعمت‌الله ولی سلطانعلیشاه گنابادی صالحعلیشاه بیدختی
اشتغال به کار و پیشه کشاورزی و باغبانی و آبادانی زمین‌های خشک کشاورزی، زراعت، باغبانی و آبادانی زمین‌های خشک کشاورزی و باغبانی و درختکاری
توجه به امور جاری جامعه و اعمال خیر و عام‌المنفعه ساخت خانه، خانقاه، مسجد، مدرسه و تامین آب در کرمان از طریق حفر چاه‌های آب و قنوات متعدد احیای قنوات برای تامین آب در گناباد و بیدخت، توجه به آسیب‌های اجتماعی نظیر مصرف مواد مخدر و حرام دانستن این اعمال ساخت حوض، آب‌انبار، قنات، حمام، مسجد، بیمارستان و تاسیس کتابخانه و مدارس نوین

توجه به کسب و آموزش علم فراگیری و آموزش علوم رسمی و تالیف رسالات و کتب متعدد تحصیل و آموزش علوم دینی و تالیفات دینی، علمی و عرفانی تحصیل و آموزش علوم دینی و تالیف رساله پند صالح

پس از بیان این موارد، توجه به برخی نکات، لازم به نظر می‌رسد. وبر یکی از ویژگی‌های نوع مثالی عرفان دنیاگریز را اجتناب از انجام هرنوع کار و پیشه‌ می‌داند و نگرش راهبان بودایی به کاری مانند کشاورزی را چنین توصیف می‌کند: «کشاورزی برای راهب بودایی منفورترین مشاغل است زیرا موجب آسیب شدید به اشکال متنوع حیات بر روی زمین می‌شود…»(Weber,1964:172). البته این نکوهش در بودیسم فقط متوجه آسیب رساندن به زمین نیست، بلکه به شکلی کلی، متوجه هرنوع کاری می‌باشد چون همه کارها در مرحله آخر، شکلی از مبادله انسان و طبیعت هستند. بر این اساس، نکته قابل توجه برای ما این است که وبر صوفیان را نیز مانند بوداییان و حتی متاثر از آنها، از مصادیق نوع مثالی عرفان دنیاگریز می‌داند که کار کردن را مانعی برای مراقبه و تامل می‌دانند. در واقع از نظر وبر، عارفان دنیاگریز از کشاورزی یا هرنوع کار و پیشه دیگری گریزان هستند اما، همان‌گونه که اشاره شد، شواهد تاریخی حاکی از این هستند که صوفیانی نظیرشاه نعمت‌الله ولی و جانشینان معاصرش، به کار کشاورزی و زراعت و باغبانی اهتمام جدی داشته و آن را در حکم کیمیا دانسته‌اند و علاوه بر اشتغال به کشاورزی و باغبانی، در مورد امور جاری در جامعه و اعمال خیر و عام‌المنفعه نیز کوشا بوده‌اند و در کنار همه این مسائل، نسبت به تحصیل و تعلیم علوم دینی و رسمی و نیز، تالیف کتب و آثار مختلف جدیت داشته‌اند. به گواه برخی پژوهشگران، سایر جانشینان شاه نعمت‌الله نیز، هر یک به اقتضای شرایط جامعه خود، به کسب و کارهایی نظیر شبانی، تجارت، زراعت و کشاورزی و احیای زمین، تدریس معارف دینی، حکاکی، خیاطی، کلاهدوزی و سایر فنون و حِرَف اشتغال داشته‌اند(سلطانی،1385: 266-181). پس با رجوع به واقعیت تاریخی مشاهده می‌کنیم که زندگی دنیوی و اجتماعی بزرگان صوفیه، اساساً با آنچه که وبر درباره ادیان شرق آسیا نظیر بودایی‌ها و… مطرح کرده متفاوت است و نمی‌توان صوفیه مسلمان و اعمال دنیوی‌شان را در کنار این ادیان و اعمال پیروان آنها در یک دسته‌بندی قرار داد.
بعلاوه، در شرح انواع مثالی در جامعه‌شناسی دین وبر توضیح داده شد که از نظر وی، در نوع مثالی زهد در دنیا، مصداق اصلی آن یعنی پیوریتن‌های پروتستان، به جمع‌آوری ثروت می‌پرداختند اما خود از آن استفاده نمی‌کردند و تنها در حد نیاز از آن بهره می‌بردند. این موضوع در نگرش صوفیه جایی ندارد و آنها نه فقط اشتغال به کار را ضروری می‌دانند، بلکه بهره‌مندی از مواهب این‌دنیایی را نیز به خودی خود، مذموم تلقی نمی‌کنند. درواقع، به عقیده صوفیه، داشتن ثروت‌ مادی نیز مانند سایر مواهب، نشان از عنایت خداوند کریم دارد و تزکیه نفس حقیقی، نه در دوری و کناره‌گیری از دنیا، بلکه در بهره‌مندی از مواهب دنیوی و در عین حال، عدم دل‌بستگی و وابستگی به آنهاست. هر کدام از آنها با کلام مخصوص به خویش، چیزی شبیه به این عبارت سفیان ثوری را نقل کرده‌اند که گفت: «زهد دردنیا، نه پلاس پوشیدن است و نه نان جوین خوردن است و لیکن دل در دنیا نابستن است و امل کوتاه کردن است»(عطار،1388: 247). بر اساس آیات قرآن نیز، داشتن ثروت، اولاد، کسب مواهب حلال و… مادامی که انسان را در سلوک به سوی خدا یاری دهند، مثبت هستند و هر لحظه که سلوک و حرکت به سوی خدا را متوقف یا منحرف سازند و سالک را از یاد خدا غافل کنند، موجب هلاکت و خسران خواهند بود .
درکل می‌توان گفت که توجه صوفیه به کار و پیشه دنیوی و مسائل جاری در جامعه و همچنین نوع زندگی آنان، بسیار متفاوت از تصویری است که وبر از آنها ارائه می‌دهد. در واقع وبر معتقد است که صوفیه، کار کردن را موجب دور شدن از خداوند می‌دانند و همواره در حال مراقبه و تامل هستند و تنها با استفاده از نذورات و صدقات و مواهب طبیعی روزگار می‌گذرانند(Weber,1964:172)، اما آنچنان که توضیح داده شد، توجه به کسب و کار و بهره‌مندی از مواهب دنیوی، تاثیرات فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی، عام‌المنفعه و… و حضور فعال بزرگان صوفیه در جامعه خویش را نمی‌توان مطابق با رویکرد وبر دانست.
در مورد چگونگی دستیابی به رستگاری از طریق فعالیت‌های دنیوی و اجتماعی صوفیه که پیش از این ارائه شد، اساساً بایستی توجه داشت که در اسلام، امور دنیوی و فرادنیوی، نه تنها از هم جدا نیستند، بلکه با یکدیگر دارای آمیختگی هستند و به بیان دیگر، راه آخرت از این جهان می‌گذرد . خداوند در قرآن، با بیان اینکه مسلمانان را امتی میانه – یعنی دارای اعتدال و به دور از افراط و تفریط- قرار داده است ، بر لزوم تلاش آنان برای کسب معاش تاکید می‌کند . همین پیروی از فرامین قرآنی را می‌توان ضامن هدایت، سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی عنوان کرد . بعلاوه، نزد پیروان طریقت، پیروی از دستورات قطب و بزرگ وقت، عین رستگاری است، چرا که تصوف مبتنی بر عشق یا همان ولایت عرفانی است و یکی از ملزومات عشق نیز، تبعیت مرید از مراد است. در واقع، رابطه حبّی، اساس ارادت معنوی است و این ارادت، رکن اصلی سلوک است(پازوکی، 1396: 43). بنابراین، توجه به فرامین قرآنی و اجرای آنها در زندگی و همچنین، تبعیت از دستورات بزرگان طریقت، همان چیزی است که در بستر عرفان و تصوف، مریدان را به سعادت و رستگاری دنیوی و اخروی رهنمون می‌کند.
بنابراین، بر اساس اینکه تصوف اسلامی و صوفیه مسلمان و نتیجتاً دین اسلام، در حوزه‌های مختلف اجتماعی، اقتصادی، فرهنگی و…تاثیرات فراوان و در عین حال متنوع داشته‌اند(پارسانیا،1380: 70)، می‌توان گفت که دیدگاه وبر مبنی بر جای دادن صوفیه مسلمان در نوع مثالی عرفان دنیاگریز، با واقعیت‌های تاریخی مطابقت ندارد و با نگاهی کلی‌تر به نوع‌شناسی وی، می‌توان گفت که صوفیه مسلمان را در هیچ‌کدام از سه نوع مثالی مطرح‌شده توسط وبر نمی‌توان جای داد. لذا جهت رفع این کمبود، بایستی نوع مثالی چهارمی برساخته شود که با توجه به ویژگی‌هایی که در جمع توامان بین امور این‌جهانی و امور دیگر‌جهانی دارد، می‌توانیم آن را نوع مثالی “عرفان جامع” بنامیم. منظورمان از این مفهوم برساخته‌شده جدید، عرفانی است که مبتنی بر شریعت اسلام است و شناخت و معرفت در آن، از طریق یک طریقت معنوی صورت می‌گیرد و همچنین، به شکلی متعادل هم به امور دنیوی (مادی) و هم به امور فرادنیوی (معنوی) توجه و اهتمام دارد و به دور از هرگونه افراط و تفریط و با پیش‌گرفتن رویه‌ای معتدل در امور، همواره بر اساس بیان مشهور “دست به کار و دل با یار”مستلزم همراهی و همگامی اعمال دنیوی با اعمال معنوی می‌باشد. .بر این اساس، مصداق نوع مثالی عرفان جامع را می‌توان صوفیه مسلمان دانست، یعنی کسانی که در عین اینکه به سلوک معنوی مشغول هستند، نه‌تنها گوشه‌نشین و عزلت‌گزین نیستند، بلکه به کار دنیوی و اعمال خیر و عام‌المنفعه اهتمام دارند و نسبت به مسائل اجتماعی نیز بی‌توجه نیستند. بنابراین می‌توانیم با اِمی سینگر هم‌آواز شویم که صوفیه، نقطه تمرکز تکریم و درخواست شفاعت الهی‌اند و زندگی‌شان برای نشان دادن الگویی برای تشویق مردمان به انجام اعمال سخاوت‌مندانه، در تاریخ نگاشته شده و قابل مشاهده است(سینگر،1396: 254).
منابع
آزمایش، سید مصطفی(1381)، درآمدی بر تحولات تاریخی سلسله نعمت‌اللّهیه در دوران اخیر، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ اول.
بیچاره بیدختی(صالحعلیشاه)،حاج شیخ محمد حسن(1372)، پند صالح، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ ششم.
پارسانیا، حمید(1380)، عرفان و سیاست، تهران، انتشارات مرکز آموزش و پژوهش سازمان تبلیغات اسلامی، چاپ اول.
پازوکی، شهرام(1396)، «مسئله ارادت مولانا به شمس تبریزی»، مجموعه مقالات سومین همایش بین‌المللی شمس و مولانا، چاپ اول.
پازوکی، شهرام(1385)، «مجدّد طریقه نعمت‌اللّهی در دوره جدید»، مجموعه مقالات درباره شاه نعمت‌الله ولی، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ دوم.
تابنده گنابادی(رضاعلیشاه)، حاج سلطانحسین(1379)، تاریخ و جغرافیای گناباد، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ اول.
تابنده گنابادی(رضاعلیشاه)، حاج سلطانحسین(1384)، نابغه علم و عرفان، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ اول.
ساروخانی، باقر(1385)، روش‌های تحقیق در علوم اجتماعی، ج اول، اصول و مبانی،تهران، پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، چاپ یازدهم.
سلطانی، محمد‌باقر(1385)، رهبران طریقت و عرفان، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ ششم.
سیدین، علی(1389)، پشمینه‌پوشان، تهران، انتشارات نی، چاپ دوم.
سینگر، اِمی(1396)، خیریّه در جوامع اسلامی، ترجمه فاطمه سلجوقیان، اصفهان، نشر قبسات، چاپ اول.
عطار نیشابوری، شیخ فرید‌الدّین(1388)، تذکرة‌الاولیاء، با مقدمه جواد سلماسی‌زاده، تهران، انتشارات دُر، چاپ چهارم.
فتح‌آبادی، ابوالفضل(1397)، «ملاحظاتی درباره اعمال خیرخواهانه و عام‌المنفعه بزرگان صوفیه در ایران»، مجموعه مقالات دومین همایش ملی خیر ماندگار( مطالعه و ارزیابی امور خیر با تمرکز بر چالش‌های نیکوکاری در ایران امروز)، تهران، بنیاد خیریه راهبری آلاء، 11-10 دی‌ماه 1397.
همیلتون، ملکم(1394)، جامعه‌شناسی دین، ترجمه محسن ثلاثی، تهران، انتشارات ثالث، چاپ پنجم.
هیات تحریریه(1380)، یادنامه صالح، تهران، انتشارات حقیقت، چاپ دوم.
Weber, Max (1946),From Max Weber: Essays in Sociology, Translated, Edited, And with an Introduction by H. H. Gerth and C. Wright Mills, New York, Oxford University Press.
Weber, Max (1964),The Sociology of Religion. Trans. By Ephraim Fischoff, Boston, Beacon Press.
Weber, Max (1978), Economy and Society: An Outline of Interpretive Sociology. University of California Press: Berkeley.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *