تبیین نقش شبکه سازی بر قابلیت نوآوری در سازمان های مردم نهاد

احسان شریف احمدیان

دانشجوی دکتری مدیریت سیستم، دانشکده مدیریت، دانشگاه جامع امام حسین(ع)، تهران، ایران

 

خلاصه

هدف از این مقاله، شناسایی جایگاه و مزایای شبکه سازی در افزایش قابلیت نوآوری است تا از این رهیافت علاوه بر ارتقا مطالعات مربوط به حوزه های شبکه و نوآوری، جایگاه و تاثیر متغیرهای مختلف شبکه ها و تاثیر آنها بر قابلیت نوآوری مشخص شود. از این­رو، در تحقیق حاضر به شناسایی تأثیر ابعاد شبکه ها بر قابلیت نوآوری در سازمان های موجود در سازمان های مردم نهاد پرداخته­شده است. در این راستا مطالعات و پزوهش های انجام شده در این حوزه بررسی و مفاهیم اساسی، تعریف و مورد تبیین قرار گرفت. در همین راستا نظریه های گوناگون پیرامون شبکه سازی و نوآوری، حوزه های کاربردی و مورد استفاده شبکه سازی و نوآوری، مزایای استفاده از شبکه و شبکه سازی در افزایش نوآوری نیز مورد بررسی و تبیین قرار گرفت. در پایان، متناسب با مطالعات انجام شده و مدل استخراجی، راهکارهای عملی پیشنهاد شد. در ارائه چارچوب مفهومی برای تحلیل رابطه شبکه های سازی و قابلیت نوآوری به متغیرها و ابعاد گوناگون شبکه ها و حوزه های نوآوری پرداخته شد و سرانجام دو مولفه ی اندازه شبکه و ساختار مربوط به شبکه ها و قابلیت نوآوری در حوزه نوآوری مورد تاکید قرار گرفت. با نگاه به عوامل تاثیرگذار بر ارتباط میان شبکه تخصصی و نوآوری متوجه می شویم که عوامل گوناگونی بر این ارتباط اثرگذار هستند که در این چارچوب مفهومی و با توجه به رویکرد سازمان های مردم نهاد عامل اعتماد به عنوان متغیر تعدیل گر قرار گرفت.

 

واژه های کلیدی

شبکه، شبکه سازی، اعتماد، قابلیت نوآوری، سازمان مردم نهاد

 

  1. مقدمه

امروزه ويژگي كليدي محيط كسب‌و‌كار، تغييرات سريع و ساختارشكن است. بنگاه‌هاي صنعتي و خدماتي با محيط رقابتي در تعامل هستند كه پيچيدگي، پويايي و غير‌قابل پيش‌بيني بودن از ويژگي‌هاي اصلي آن است (آكور و بيتيتسي، 2003). به واسطه تغييرات سریع تكنولوژي و تشديد فزاينده رقابت، بستر اقتصادي محيط كسب‌ و‌ كار دچار تحولات عمده‌اي شده است. کوتاهی دوره عمر محصولات جدید، وجود محصولات با پلتفرم مشابه ولی با قابلیت ها و کارکردهای متفاوت و متنوع، عرضه نسل های جدید محصولات و خدمات پیشرفته به طور مداوم و بی وقفه و . . . نشان از این تغییرات سریع و ساختار شکن است. پورتر(2001) در مواجه با این تغییرات مداوم و گسترده بیان می دارد که شرکت ها و بنگاهها باید به طور همزمان قادر به ایجاد و تجاری سازی جریانی از محصولات جدید و فرآیندهایی که حوزه تکنولوژی را گسترش می دهد، باشند.

تمامی ویژگیهای فوق نشان می دهد پاسخ سریع، مناسب و همزمان به این تحولات و ایجاد نوآوری مناسب و متناسب نه تنها ضرورتی غیر قابل اجتناب که خود عاملی حیاتی در بقا، رشد و توسعه سازمان ها، صنایع و کسب و کارها قلمداد می شود. مطالعات انجام یافته در صنایع گوناگون، ارتباط موثر بین نوآوری و عملکرد شرکت را شناسایی کرده اند.

این مفهوم با استفاده از برخی روش های موثر همچون ایجاد و استفاده از شبکه سازی اعم از شبکه های انسانی، شبکه های اجتماعی, شبکه های بین سازمانی، شبکه نخبگان و . . . رشد و توسعه چشمگیری داشته است و تمامی این موارد نقش و اهمیت شبکه های انسانی،کارآفرینانه، نخبگانی و تخصصی بر روی نوآوری را روشن می نماید، به همین خاطر است که پیتر دراکر نوآوری را ابزاری ویژه در دست کارآفرینان می داند.

به زعم کالیو و همکاران(2010) نوآوری به صورت فزاینده ای در شبکه ها روی می دهد. البته شبکه هایی که نقش آفرینانی با زمینه های مختلف را تشکیل داده باشند (کالیو و همکاران، 2010).شبکه های غیر رسمی به شیوه ای خلاقانه دانش را به اشتراک می گذارند، بنابراین در نوآوری های صورت گرفته در سازمان اهمیت دارند(بیورک و مگنسون، 2009).

به زعم اهوجا(2000)، رفتار شبکه سازی به صورت قابل توجهی موجب ترقی خروجی نوآوری و توانائی رقابت شرکت ها در دامنه ی وسیعی از صنایع می شود .شبکه سازی می تواند موجب خروجی های نوآوری مثبت شود. یک شبکه می تواند مزایای بسیاری را برای شرکت ها همراه بیاورد. شرکت ها می توانند با استفاده از شبکه، میزان دستیابی به اهداف را افزایش دهند و میزان ریسک موجود را به اشراک گذاشته و هزینه ها را کاهش دهند. نوآوری همچنین به همگرایی منابع بسیار دانش و مهارت نیاز دارد و معمولا این امر به شکل ایجاد یک شبکه میسر می شود (لافورت، 2011).

شبکه سازی موجب ترویج و توسعه نوآوری در داخل شرکت ها، موسسات و سازمان های گوناگون اعم از خصوصی و عمومی، اقتصادی یا غیر انتفاعی و همچنین سازمان های مردم نهاد می شوند. به عنوان مثال در سطح نهادی، سیستم های نوآوری نقش مهمی را در انتشار نوآوری ها و از طریق شکل گیری فعالیت های شبکه سازی، ایفا می کند. در سطح سازمانی، درگیر شدن مدیران و کارکنان سطوح پایین با شبکه های حرفه ای و صنعتی موجب انتشار نوآوری می شود. درگیری بیشتر افراد در این مورد احتمال پذیرش نوآوری های جدیدتر را در شرکت هایی که آنها در آن فعالیت می کنند بالاتر می برد. در سازمان های غیرانتفاعی و مردم نهاد نیز که اساس آن بر روی ارتباطات گسترده و عمیق سازمان با عموم مردم و سازمان ها می باشد، شبکه سازی و استفاده از کارکردهای آن می تواند به افزایش تعداد مشارکت کنندگان، ارتباط بیشتر بین آنها و هم افزایی افرد و اعضای شبکه جهت تعاملات منجر به ایجاد نوآوری و خلاقیت در سطح سازمان کمک شایانی نماید.

به همین دلیل بوده است که در این پژوهش نیز به ارتباط میان شبکه و نوآوری پرداخته شده است. در این پژوهش به متغیرها و ابعاد گوناگون شبکه ها و حوزه های نوآوری پرداخته می شود و با نگاه به عوامل تاثیرگذار بر ارتباط میان شبکه و نوآوری متوجه می شویم که عوامل گوناگونی بر این ارتباط اثرگذار هستند..

 

  1. پیشینه پژوهش

کلاکوویچ و همکاران (2009) برای شبکه ها در نوآوری نقش مهمی قائل هستند. آنها معتقدند که در شرایط رقابت های شدید جهانی و توسعه سریع فناوری، شبکه ها موجب می شوند تا شرکت ها به سوی تولید محصول جدید، توسعه فرآیندها بر اساس توانائی های کلیدی آنها سوق داده شوند و همچنین به دیگر منابع دسترسی پیدا کنند(مانند مهارت های ویژه، فناوری، توانائیهای مالی، محصولات، دارائیها، بازار و غیره. این امر موجب بهبود رقابتی آنها خواهد شد.

رویکرد شبکه در نوآوری چنین استنباط می کنند که توسعه اقتصادی موجب افزایش تقسیم کار در بین افراد و سازمانها می گردد و این اولین اصل در مجاب شدن شرکت ها و سازمان ها در حرکت به سوی همکاری و تعامل است. افزایش عدم اطمینان که خود ناشی از تغییرات فناوری و رقابت جهانی است بسیاری از شرکت ها را به سمت تمرکز بر شایستگی های کلیدی کمتر و وابستگی بیشتر بر تجارت و همکاری با دیگران سوق می دهد. سطح بالایی از همکاری و ارتباطات معمولا بر فعالیت نوآوری اثرمثبت می گذارد (فریل، 2003).

سیلوا و همکاران معتقدند که ترویج شبکه های نوآوری باز بر نوآوری شرکت ها اثر قابل توجهی دارد چراکه از یک سو موجب دسترسی شرکت ها به اطلاعات، دانش و مکانیزم های حمایتی می شوند و از سوی دیگر موجب ترویج همکاری بین شرکت ها و دیگر شرکای نوآوری آنها مانند دانشگاهها، واحدهای پژوهشی و دیگر انواع سازمان های عمومی خصوصی خواهند شد(سیلوا و همکاران، 2007).نظریه غالب در شبکه نوآوری به شکل های بسیاری بیان می دارد که شرکت ها به ندرت می توانند به صورت مستقل دست به نوآوری بزنند و به عبارت دیگر هرگز نمی توانند در انزوا و خلا به نوآورری بپردازند.

بژورک و مگنوسون(2009) دریافتند که برقراری روابط داخلی در شبکه هایی متشکل از ایده پردازان، با کیفیت ایده های نوآورانه ارتباط دارد. زالی و همکاران در سال 2012 با ارائه ی مقاله ای با عنوان ” اثرگذاری شبکه کارآفرینان بر نوآوری در شرکت های فعال ایران و دانمارک” اثر شبکه های مدیران- مالکان را بر نوآوری شرکت بررسی کرده اند. آنها در این راستا به موضوع اندازه ی شبکه ها صرفا توجه داشته اند. آنها دریافته اند که اندازه کلی شبکه ها اثر مثبتی بر نواوری شرکت دارد و اثر شبکه های اجتماعی بر نوآوری به وسیله الگوی نقش به سمت منفی تعدیل می شود.

شبکه ها نقشی حیاتی در ارتباط با نوآوری دارند نه تنها به سبب دسترسی به دانش و درونی ساختن نوآوری ها و انتشار نوآوری های فناورانه، بلکه به سبب اهمیتی که در یادگیری رویه های کاری نوآورانه دارد. این رویه توسط دیگر سازمان ها توسعه داده شده یا پذیرفته شده است. این نقش شبکه سازی به اندازه دو نقش قبلی اهمیت دارد. این اثرگذاری از 2 طریق میسر میشود:

1- از طریق افزایش دسترسی به دانش، افزایش آگاهی و ایجاد سازگاری اولیه در مورد نوآوری.

2- از طریق افزایش تعامل اجتماعی، ایجاد اعتماد، ایجاد روابط متقابل که منجر به انتقال دانش می شود (پیتاوی و همکاران، 2004).

پیتاوی و همکاران(2004) عوامل زیر را در ارتباط بین نوآوری و شبکه موثر می دانند: گوناگونی شرکا، تامین کنندگان، مشتریان، بخش سوم، شرکای علمی، شرکای مالی در سرمایه گذاریهای ریسک پذیر، مکانیزم های نهادی. به طور خلاصه می توان نظرات فوق را اینچنین خلاصه کرد:

– اثربخشی شبکه سازی بین شرکت ها، تحت تاثیر نقش شبکه های فردی و غیررسمی است.

– میزان تنوع روابط شرکت ها اثر مثبتی بر نوآوری دارد.

– یکپارچه سازی تامین کنندگان، تامین کنندگان مشارکتی و توزیع کنندگان در پروژه های نوآوری می تواند اثر مثبتی بر بهره وریداشته باشد و احتمال موفقیت نوآوری را افزایش دهد.

– مشتریان کسب و کار با کمک رسانی به شرکت ها در شناسایی فرصت ها، نقش مهمی در فعالیت های نوآوری ایفا می کنند.
– بخش سوم، شرکای علمی و مکانیزم های نهادی نقش مهمی را در ایجاد زیرساخت شبکه ایفا می کنند. آنها می توانند به عنوان کارگزاران بی طرف در شبکه عمل نمایند و اعضای شبکه را قادر سازند تا خارج از چارچوب رفتار کنند.
– شبکه های سرمایه گذاری ریسک پذیر، در صورت اثربخشی خود، در زمان اجرای فعالیت های نواورانه شرکت، فرصت های برتری را برای دستیابی به موفقیت ایجاد می کند.

– آنچه که شرکت ها در روابط کسب می کنند به تجربه و توانایی مدیریت شبکه آنان بستگی دارد.

– پیکره بندی های بسیار مختلفی برای شبکه هاوجود دارد که بر اساس شکل نوآوری، صنعت و نیز هدف شبکه با یکدیگر تفاوت خواهند داشت. برخی از شبکه ها می توانند از نوآوری جلوگیری کنند و ضدرقابت باشند.

– شکست شبکه ها به دلایل مختلفی صورت می گیرد، مداخله دولت می تواند بر پایداری شبکه ها و به طور ویژه بر زیرساخت های شبکه اثر مثبت و نیز اثر منفی داشته باشد.

در حوزه های مربوط به تاثیر و اثر شبکه ها و شبکه سازی مربوط به سازمان های مردم نهاد با توجه به نزدیکی و وجود برخی از ارتباطات حوزه های کارآفرینی اجتماعی و سازمان های مردم نهاد، نقابی و همکاران در سال 1391در پژوهش خود اقدام به بررسی رابطه بین رفتار شبکه سازی و رفتار کارآفرینانه کرده اند. بررسی آنها نشان می دهد که بین رفتار شبکه سازی و رفتار کارآفرینانه رابطه معناداری وجود دارد و در این ابعاد ایجاد، استفاده و حفظ ارتباطات به ترتیب بیشترین اثرگذاری را بر رفتار کارآفرینانه داشته است. آنها دریافتند که مهارت های اجتماعی همچون رفتار شبکه سازی به اشخاص کمک می کند تا بتواند در شبکه شان به منابع، اطلاعات، مشروعیت، دسترسی بهتری پیدا کنند تا در بازار رقابتی، کارآفرینانه تر عمل نمایند. آنها همچنین بر اساس نتایج پژوهش خود پیشنهاد داده اند که کارآفرینان و مالکان کسب و کارها باید به دنبال افزایش مهارت ارتباطی، هوش هیجانی و مهارت شبکه سازی خود باشند.

 

  1. شبکه

شبکه ها دارای معانی مختلفی در ادبیات هستند. شبکه ها به وسیله ماهیتشان در همه جا معرفی می شوند(جامسا و همکاران، 2011). شبکه را می توان به عنوان یک مجموعه مشخص از پیوندها در بین یک مجموعه تعیین شده از نقش کارآفرینان تعریف کرد. البته اغلب شبکه ها به عنوان روابط بین نقش آفرینان مختلف تعریف می شوند. نقش آفرینان در شبکه های اجتماعی می توانند شامل افراد، گروهها و مجموعه سازمان ها باشد. به عنوان مثال شبکه های سازمانی یک آرایش داوطلبانه بین دو یا تعدای شرکت است، که شامل تبادلات مداوم و توسعه مشترک محصولات جدید و فناوریهاست(گروئن، 2005).برخی معتقدند که شبکه ها به عنوان یک استراتژی هستند. استراتژی که هدف آن ایجاد اتحاد با دیگر شرکت ها از طریق افرادی که می توانند به رشد کسب وکار کمک کنند. همنچنین می توان شبکه را به عنوان ابزاری دانست که کارآفرینان با استفاده از آن از مزیت رقابتی محافظت می کند (هاردینگ،2000). عنوان شبکه می تواند به صورت ارتباطات و تعاملات بین افراد، گروهها و سازمانها تعریف شود. شبکه ها می توانند ناشی از درونی سازی یا برونی سازی باشد. درونی سازی می تواند به عنوان تقویت همکاری های داخلی در شرکت تعریف شود و برونی سازی می تواند به شکل تعدادی محدود از روابط برون سپاری معنی گردد. توسعه روابط در بین نقش­آفرینان می­تواند با توجه به محتوا، شکل و تراکم طبقه بندی شود (براداک، 2009)

 

  1. انواع شبکه

گراندوری و سودا(1995) انواع شبکه را با توجه به ویژگیهای خاصی که در مکانیزم های هماهنگی آنها وجود دارد از یکدیگر متمایز کرده اند. بر این اساس می توان 3 نوع شبکه را تعریف کرد که ممکن است تقریبا متقارن یا متوازن باشند، یا نامتقارن و متمرکز . این 3 نوع عبارتند از:

  • شبکه های اجتماعی: مانند شبکه های شخصی متوازن، شکل های مشخص از مناطق صنعتی و آرایش های مرکزی مانند پیمانکاران فرعی
  • شبکه های بوروکراتیک، مانند سازمان های تجاری و شراکتی که در مبادلات یا موافقتنامه های قراردادی سازمانی شکل می گیرد.
  • شبکه های تخصصی مانند تمرکز و سرمایه گذاریهای مشترک و سرمایه گذاریهای ریسک پذیر در حوزه های تخصصی بازار، فنی، مهندسی، توسعه ای و . . . می باشد که شامل سرمایه گذاری مشترک درون شرکتی سهام و قوانین مالکیت است.بیشتر پژوهش ها، شبکه ها و ارتباطات شبکه را بر اساس توسعه و روابط مستقیم و غیرمستقیم، حفره های ساختاری، روابط بین سازمانی و درون سازمانی توصیف کرده اند (پیتاوی و همکاران، 2004).

انواع شبکه و حیطه ی مورد نظر پژوهش های مربوط به شبکه در مورد هر یک از آنها در جدول به صورت خلاصه بیان شده اند:

 

انواع شبکه حیطه پژوهشی مورد نظر
شبکه های تخصصی و دانشی پژوهش در مورد این شبکه ها، بیشتر معطوف به چگونگی ایجاد و تبادل دانش است. بررسی ها نشان می دهد که دانش داخلی در توانائی شبکه سازی شرکت ها اهمیت دارد. چگونگی ساختاردهی شبکه های دانش نیز از اهمیت برخوردار است. بیشتر پژوهش ها به ارزیابی یادگیری از طریق شبکه ها پرداخته اند.
شبکه خوشه ای پژوهش های بسیاری به موضوع مجاورت شبکه ها در خوشه ها و مزایای خوشه سازی پرداخته اند.برخی از آنها خوشه ها را به 2 دسته مناطق نوآور و غیرنوآور تقسیم کرده اند. این که هر شرکت در خوشه چگونه به دیگر شرکت ها مرتبط می شود کمتر مورد توجه قرار گرفته است.چنین استدلال می شود که صرفا نزدیکی شرکت ها در داخل یک خوشه بر شبکه ساز یا نوآوری اثر نمی گذارد.
شبکه های منطقه ای و ملی برخی از پژوهش های درون منطقه ای، غیرمنطقه ای و بین المللی را مورد بررسی قرار داده اند. این پژوهش ها معمولا به موضوع جغرافیای اقتصادی پرداخته اند.
شبکه های استراتژیک ادبیات شبکه های استراتژیک، شبکه را به عنوان منبعی استراتژیک برای شرکتها قلمداد می کنند و به دنبال تشریح چگونگی مدیریت اثربخش تر انهاست.پژوهش های صورت گرفته در این مورد نشان می دهد، سازمان ها چگونه می توانند به روابط خود به صورت استراتژیک،کنترل داشته باشند.

 

  1. ساختار شبکه ها

منظور از ساختار شبکه توجه به دو موضوع ساختاری خلا ساختاری( نبود یا کمی ارتباطات بین فردی در درون سازمان و بین سازمانی) و میزان تمرکزگرایی( ارتباطات در ارتباطات سازمانی و بین سازمانی) می باشد(وایتال، 2007).

والكار و همکاران(1997) مطرح كرده اند كه ساختار شبكه موقعي در بهبود عملكرد شبكه مؤثر واقع مي گردد كه سرمايه اجتماعي در محيط سازمان به درستي پياده شده باشد. علاوه بر اين چويي(2005) معتقد است كه ساختار شبكه نقش مهمي در بهبود و رفع محدوديتهاي اجتماعي ايفا ميكند. همين محدوديتها مستقيما جريان اطلاعات را در تشكيل و حفظ سرمايه اجتماعي هدايت مي­كند. بنابراين شبكه سرمايه اجتماعي كه عامل ميانجي مهم بين ساختار شبكه و عملكرد شبكه مي­باشد. وي بحث مي­كند كه ميزان سرمايه اجتماعي بستگي به ساختار شبكه دارد (وايتال،2007).

درهمین راستا و با عنایت به نقش مهم و تاثیرگذار ارتباطات بین فردی در درون سازمان، عامل اعتماد از عوامل تاثیرگذار و مهم در ارتباطات بین فردی، گروهی و شبکه ای محسوب می گردد(اجاسالو، 2008)

 

6.کاربرد شبکه ها

شبکه ها در سازمان های مختلف به خصوص سازمانهای اجتماعی، غیرانتفاعی و  مردم نهاد دارای کاربردهای مختلفی هستند. ژامسا و همکاران(2011) کاربردهای شبکه را چنین می دانند:
1) شبکه به عنوان فرصت

2) شبکه به عنوان منبع اطلاعات

3) شبکه به عنوان منبع یادگیری

ترزیووسکی(2003) برخی از مهمترین کاربردهای شبکه را بیان می کند:
1) اعضای شبکه اطلاعات را با یکدیگر به اشتراک می گذارند.با یکدیگر مشارکت می کنند، محصول یا خدمت خودشان را سفارشی میکنند.
2) اعضای شبکه نسبت به نیازهای موجود در بخش های زنجیره تامین واکنش های منحصر به فردی دارند که بدین وسیله شایستگی های متمایز خود را منعکس می نمایند.

3) از شبکه های مشارکت انتظار می رود که با رفتار داوطلبانه موجب بهبود محصول یا خدمت نهایی شود تا اینکه فقط به ایجاد تعهدات قراردادی بپردازد.

 

  1. قابلیت نوآوری

ادبیات نوآوری آن چنان که باید به چگونگی ظهور قابلیت نوآوری در شرکت نپرداخته اند و فرض نموده اند که شرکت ها این قابلیت را دارا می باشند و توجهات خود را بر بهینه سازی نوآوری متمرکز نموده اند. بی شک توسعه موثر قابلیت نوآوری یکی از مهمترین موضوعاتی است که برای شرکت ها و به منظور انطباق با جهانی شدن و محیط فوق العاده پویا و رقابتی بازار، نمی تواند نادیده گرفته شود. (شین و اولریچ، 2004).

کیم(1997) قابلیت نوآوری را توانائی ایجاد دانش جدید و مفید بر اساس دانش قبلی تعریف نموده است. برگلمن و همکاران(2004) قابلیت نوآوری را مجموعه کاملی از ویژگیهای سازمان تعریف نموده اند که استراتژیهای نوآوری را تسهیل و از آن حمایت می نمایند. قابلیت نوآوری اشاره به پیاده سازی و یا ایجاد تکنولوژیهائی که در سیستم، سیاست ها، برنامه ها، محصولات، فرآیندها، وسایل و یا سرویس هایی که برای سازمان های جدید است اشاره می کند (دمن پور و ایوان، 1984).همچنین قابلیت نوآوری توانائی شرکت ها در جذب و استفاده از اطلاعات خارجی برای تبدیل به دانش جدید نیز اطلاق می شود (کوهن و لوینثال، 1990). قابلیت نوآوری قابلیت یکپارچه سازی نیز نامیده می شود. سازمان هائی با قابلیت نوآوری دارای توانائی الگوسازی و مدیریت قابلیت های کلیدی مختلف سازمانی و منابع که به طور موفقیت آمیزی فعالیت های نوآوری را تشویق می نمایند می باشند (بن و همکاران، 2013).

دمن پور(1991) بیان می کند که حوزه قابلیت نوآوری شامل نوآوری فنی و اداری می باشد. نوآوری های فنی شامل محصولات، بازاریابی، خدمات و فناوری مورد استفاده برای تولید محصولات، فروش محصول و یا ارائه خدمات به طور مستقیم مرتبط به فعالیت های بلند پایه سازمان می باشد.نوآوری اداری مربوط به ساختار اداری و فرآیندهای سازمانی که به طور غیرمستقیم به فعالیت پایه سازمان مربوط است و بیشتر به طور مستقیم مرتبط با مدیریت آن می باشد (دمن پور و ایوان، 1984).گوان و ما(2003) بیان نموده اند که قابلیت نوآوری دارایی مشخص شرکت است. این توانائی معرفی سریع محصولات جدید و اتخاذ فرآیندهای جدید برای رقابتمندی شرکت ها بسیار مهم است. این نویسندگان قابلیت نوآوری را به هفت بعد تقسیم نموده اند: قابلیت یادگیری، تحقیق و توسعه، تولید، بازاریابی، سازمانی، بهره برداری از منابع و استراتژیک.

در تحقیق گوان قابلیت نوآوری، ظرفیت شناسایی، شبیه سازی و بهره برداری از دانش مورد نیاز شرکت برای موفقیت رقابتی تعریف شده است. آدلر و شنبر(1990) قابلیت نوآوری را توانائی توسعه و پاسخ دهی تعریف نموده اند و چهار بعد برای آن شناسایی نموده اند:

1- توانائی توسعه محصولات جدید و فهم نیاز بازار

2- توانائی به کارگیری فرآیندهای تکنولوژی مناسب به منظور تولید محصولات جدید

3- توانائی توسعه و بکارگیری محصولات و تکنولوژی های فرآیندهای جدید به منظور برطرف کردن نیازهای آینده
4- توانائی واکنش به فعالیت های تکنولوژی و فعالیت های غیرمنتظره رقبا

 

8.حوزه های کاربردی شبکه سازی و نوآوری

بر اساس بررسی های انجام شده، صنایعی که در آنها شبکه سازی اثر قابل توجهی بر نوآوری دارد عبارتند از: صنایع خدماتی (مانند خدمات مالی)،صنایع مادر(مانند کشاورزی،انرژی،نفت، وگاز)، صنایع تولیدی(مانند صنایع قطعات خودرو، سرامیک، لباس)،صنایع فناوریهای پیشرفته(صنایع هوافضا و صنایع دفاع، بیوفناوری، الکترونیک،رویانی،آنزیمی و استفاده از روبات ها در خدمات خانگی،پتروشیمی، پلاستیک، روباتیک، نیمه رساناها، نرم افزار، ارتباطات راه دور). همچنین در مورد حوزه هایی که ارتباط نوآوری و شبکه سازی در آنها بررسی شده می توان به تعدادی از زمینه های علوم اجتماعی از جمله جغرافیای اقتصادی و منطقه ای، رفتار سازمانی، جامعه شناسی، مدیریت عملیات، مدیریت فناوری و مدیریت استراتژیک اشاره کرد (پیتاوی و همکاران، 2004).

 

  1. مزایای استفاده از شبکه سازی در افزایش قابلیت نوآوری

پیتاوی و همکاران(2004)در بررسی174 شرکت، ارتباط نوآوری و رفتار شبکه سازی شرکت ها را بررسی کرده اند و مزایای نوآوری از طریق شبکه سازی را بیان نموده اند:

1- به اشتراک گذاشتن ریسک

2- دسترسی به بازارها و فناوری های جدید

3- تسریع فرآیند معرفی محصول به بازار

4- ترکیب مهارت های مکمل

5- حفاظت از حقوق مالکیت زمانی که قراردادها به طور کامل یا مشروط امکان پذیر نیستند

6- عمل به عنوان عامل کلیدی در دستیابی به دانش خارجی

آنها همچنین معتقدند که شرکت هایی که اقدام به مشارکت نمی کنند یا به صورت رسمی و غیررسمی اقدام به تبادل دانش نمی نمایند، اساس دانش خود را در بلند مدت محدود کرده و سرانجام توانائی خود را در ورود به روابط مبادلاتی کاهش می دهند.البته باید توجه داشت که شتاب و عجله ای که برای رسیدن به روابط خارجی و تسهیل نوآوری شرکتی وجود دارد، ممکن است تا موجب شود تا همکاری های ناشی از منابع داخلی مورد توجه قرار نگیرند. در بسیاری ازصنایع بخش عمده ای از نوآوری ها در خود شرکت انجام می گیرد و در داخل خود شرکت روی می دهد (فریل،2003).

به زعم اهوجا(2000)، رفتار شبکه سازی به صورت قابل توجهی موجب ترقی خروجی نوآوری و توانائی رقابت شرکت ها در دامنه ی وسیعی از صنایع می شود. شبکه سازی می تواند موجب خروجی های نوآوری مثبت شود. یک شبکه می تواند مزایای بسیاری را برای شرکت ها همراه بیاورد. شرکت ها می توانند با استفاده از شبکه، میزان دستیابی به اهداف را افزایش دهند و میزان ریسک موجود را به اشراک گذاشته و هزینه ها را کاهش دهند. نوآوری همچینین به همگرایی منابع بسیار دانش و مهارت نیاز دارد و معمولا این امر به شکل ایجاد یک شبکه میسر می شود (لفورت،2011).

با استفاده از مرور ادبیات این حوزه می توان گفت که آشکارترین مزایای شبکه ها برای نوآوری، تشریک ریسک و گردآوری ایده ها و مهارت های مختلف است (زالی و همکاران،2012).

 

  1. سازمان مردم نهاد

سازمانهاي مردم نهاد(NGO) به عنوان سازمانهاي غيررسمي در هر نظام اجتماعي با هدف جلب مشاركت مردم در تعيين سرنوشت خود از طريق توانمندسازي در ابعاد اجتماعي، اقتصادي، فرهنگي و سياسي ميتوانند نقش مؤثري را ايفا كنند و اين سازمانها جايگاه ويژه اي در ارتقاء سطح آگاهي عمومي و توسعه نيروي انساني و شناساندن نقش زنان در تحقق جامعه مدني دارند(عبدالهی،1998). فعاليتهاي سازمانهاي مردمنهاد تركيبي از فعاليتهاي رفاهي، توسعهاي، حمايتي وآموزشي را دربر مي گيرد. دراين ميان تأسيس سازمانهاي مردم نهاد موفق در کشورهای در حال توسعه نشان داده است كه اين سازمانها بهره دهي منابع محلي را بهبود مي بخشند.  برابري را ترويج و فقر را كاهش ميدهند(مطیعی،1995)

اين سازمانها به دليل ارتباط تنگاتنگ با آحاد مختلف مردم و جلب اعتماد آنان، ميتوانند در كنار دولت به عنوان بازوان اجرايي و يا فكري فعاليت كنند.  اصل كلي و مشترك تمامي مراكز غيردولتي همياري مردم درجهت دستيابي به توسعه پايدار و متوازن و در نهايت ايجاد يك جامعه مدني مترقي است . به همين جهت اين سازمانها در مجامع بين المللي به عنوان يكي از ابزارهاي پنج گانه به شمار ميروند.. چراكه آنان در قالب تشكلهاي خودجوش مردمي نمود پيدا كرده و ميتوانند با بسيج امكانات ، نيروها و توان اجتماعي را براي خدمت به توسعه و سازندگي جامعه تقويت كنند(سازمان امور زنان،1998)

 

  1. شبکه سازی، سرمایه اجتماعی و اعتماد متقابل

از ديدگاه تحليل شبكه، سرمايه اجتماعي به شبكه روابط و حمايتها و منابع در دسترس اطلاق ميگردد. اين نوع سرمايه اجتماعي كه سرمايه اجتماعي شبكه اي نام دارد، بر منابع ابزاري و حمايتي متنوع و موجود در شبكه كه با سرمايه گذاري افراد در روابط اجتماعي و دستيابي به پيوندهاي اجتماعي مختلف بدست مي آيد، متمركز است. در حاليكه محروميت مادي باعث گسسته شدن رابطه افراد با شبكه هاي اجتماعي مي شود و سرمايه اجتماعي او را كاهش ميدهد. لين سرمايه اجتماعي را امري فردي معرفي ميكند و تأكيدش بر پيوندهاي قوي است كه بيشتر با سرمايه درون گروهي بدست ميآيد. در واقع سرمايه اجتماعي ابزاري است كه در تأمين منابع نقش دارد و مانع از دست دادن احتمالي منابع ميشود. لين نتايج سرمايه فردي را در دو سطح مادي مثل ثروت، قدرت و منزلت و غيرمادي مثل رضايتمندي از زندگي و سلامت فكري در نظر ميگيرد(لین،1992). از نظر سيمن(2000) هرچه احساس بي قدرتي كاهش يابد،گرايش به مشاركت افزايش مي يابد و هراندازه فايده مشاركت بيشتر از هزينه هاي آن ارزيابي شود، گرايش فرد به مشاركت نيز افزايش مي يابد. هر چه توانمندي افراد افزايش يابد، احساس بي قدرتي كم ميشود. در حقيقت مشاركت سبب ميشود تا روحيه خودباوري، اعتماد به نفس و مسئوليت پذيري در افراد تقويت شده و هنگام رويارويي با مشكلات گامي در جهت رفع اين مشكلات و معضلات بردارند و همواره بر خود متكي باشند(محسنی تبریزی،1996).

بدين ترتيب سرمايه اجتماعي در جامعه موجب پتانسيلي ميشود كه بوسيله اعتماد و مشاركت مردم در نظام اجتماعي در جهت بهبود شرايط زندگي شكل ميگيرد. از نظر پاتنام(2003) انديشه اصلي سرمايه اجتماعي اين است كه خانواده، دوستان، همكاران، دارايي بسيار مهمي را تشكيل مي دهندكه يك فرد مي تواند در شرايط بحراني آنها را به كارگيرد، از آنها بهره بگيرد و يا براي منافع مادي استفاده نمايد. از اين رو پاتنام، روابط اجتماعي افراد و تعاملات آنان با يكديگر را بنياديترين جزء سرمايه اجتماعي معرفي ميكند.  بطوريكه هر نوع فعاليت ارتباطي، منجر به كنش متقابل رو در رو بين افراد شده و اين مسأله زمينه ساز ايجاد اعتماد ميباشد.  اعتماد موانع ارتباطي را برطرف ساخته و بسياري از تعاملات مؤثر را موجب ميشود(توسلی و موسوی،2005).

 

نتیجه گیری

یکی از مهمترین مراحل در هر نوع مطالعه و پژوهش، مرحله نتیجه­گیری و ارائه پیشنهادات است. بدیهی است که پژوهش در هر زمینه­ای که انجام شود، دارای هدف و انگیزه­ای خاص است، اما آنچه مهم است نتایج و دستاوردهای حاصل از آن است که می­تواند به عرضه ظهور رسد. نتایج حاصل و پیشنهادات علاوه بر آن که از نظر کاربردی عنوان پژوهش اهمیت دارد، در ایجاد و تقویت در پژوهشگران و همچنین هموار نمودن راه مطالعات و تحقیقات آتی، به وضوح موثر و مفید است.

در این پژوهش مشخص گردید که در دنیای پر تلاطم و شتابان امروز به منظور باقی ماندن و ادامه حیات در این محیط پرتلاطم راه و مسیری جز ایجاد تغییرات دائم و استفاده از راهکارهای خلاقیت و نوآوری وجود ندارد و در واقع بهره گیری از نوآوری روش و مسیر گریزناپذیر سازمانهای امروزی محسوب می­گردد.

به زعم تجارب حاصل شده و بسیاری از پژوهش های علمی و کاربردی انجام شده مشخص گردید که یکی از برترین راهکارهای افزایش خلاقیت و نوآوری در سازمانها به خصوص سازمانهای مردم نهاد استفاده بهینه از سرمایه های اجتماعی در قالب شبکه سازی در سازمان می باشد. در سازمان های امروزی آنچنان موارد مربوط به شبکه ها و نوآوری در هم آمیخته شده اند که امروزه ادبیات و واژگان بینابینی میان نوآوری و شبکه سازی به وجود آمده اند. ایجاد سازمانهای گوناگون اعم از سازمانهای بین المللی، منطقه ای، کشوری، شهری و . . . و تشکیل گروهها و شبکه های علمی و پژوهشی در حوزه های گوناگون به خصوص حوزه های اجتماعی و مردم نهاد و وجود ارتباطات گسترده میان آنها به منظور دستیابی به اهداف مدنظر و ایجاد خلاقیت و نوآوری به منظور کسب مزیت رقابتی و ادامه حیات، خود همگی نشان از جایگاه ویژه شبکه سازی و مزایای آن در محیط های علمی و پژوهشی در کلیه نهادهای اقتصادی و غیراقتصادی، دولتی و خصوصی و . . . امروز است.

امروزه رویکرد غالب موجود در کشور ایران ، رویکردی دولتی و حکومتی در عرصه های مختلف است که از لحاظ اقتصادی به قدمت چند ده سال اقتصاد دولتی نفت محور و از نظر فرهنگی و اجتماعی منبعث از حکومت های خودمحور پادشاهی چند صد ساله می باشد. از سوی دیگر با وقوع انقلاب اسلامی و بروز بارقه هایی از اتکا به مردم و همچنین بروز مشکلات گوناگون در حوزه های مختلف که حل آنها جز با اتکا و اتکال به مردم و سازمان های منبعث از قدرت مردم میسور نیست زمینه هایی را برای بروز و ظهور سازمانهایی چون سازمان های مردم نهاد تسهیل نموده است. لازم به تذکر است با توجه به وجود ریشه های عمیق مناسبات دولتی که بعضا خود موانعی در برابر رویکردهای اجتماعی و مردمی می باشند، سازمان های مردم نهاد می توانند با استفاده از مزایای شبکه سازی در همگرایی بیشتر نیروهای خود و هم در همگرایی سازمانهای مشابه مردمی با هم، قدرت و تاثیر خود را دوچندان نمایند و با استفاده از مزایای شبکه سازی به نوآوریهایی دست یابند که به عنوان مزیت رقابتی خاص برای این گونه سازمان های مردم نهاد جایگاه آنان را در جامعه و مناسبات آن ارتقا دهند.

با توجه به موارد فوق در این قسمت پیشنهادات و جمع بندی پیرامون شبکه سازی و نقش آن در قابلیت نوآوری در سازمانهای مردم نهاد ارائه می گردد:

1- با توجه به نقش کلیدی و نهادی افراد و اعضا در سازمان های مردم نهاد به طوری که فلسفه و کارکرد این سازمانها وابسته به این افراد و اعضا می باشد، اولین توصیه به منظور ایجاد نوآوری در اینگونه سازمانها آنست که روحیه و جو خلاقیت و نوآوری در هریک از اعضای سازمان تقویت و القا گردد. در این زمینه تفویض اختیارات ممکن به افراد، تعریف وظایف انعطاف پذیر در کار افراد، آموزش راههای تقویت خلاقیت در افراد و . . . می تواند اثرگذار باشد. امکان پذیری تعریف سبد خدمت به جای تمرکز و ماندن بر روی یک یا چند خدمت محدود خود کمک شایانی به ایجاد نوآوری می نماید. مطالعه و تجزیه و تحلیل دقیق فعالیت ها و خدمات فعلی می تواند بر روی نوآوری اثرگذار باشد. تعریف سیستمی معین به منظور غربالگری سیستماتیک ایده ها عاملی موثر در افزایش نوآوری در اینگونه سازمانها به شمار می رود، به خصوص آنکه وجود روحیه داوطلبانه و خودانگیزشی در اعضای این سازمانها بستر بسیار مناسبی جهت بروز نوآوری ها و خلاقیت های گوناگون است که وجود سیستم تعریف شده غربالگری خود می تواند به عنوان سیستم شکار فرصت یا ایده جهت ایجاد نوآوری قلمداد گردد. توجه و الگوپذیری از نمونه ها و الگوهای موفق در زمینه های مربوطه(Benchmarking) قطعا عاملی برای نوآوری است. ایجاد و تبادل یک درک مشترک از مفهوم نوآوری می تواند نقشه راه نوآوری را صراحتا و شفاف نشان دهد و ادراک صحیح و دقیق هر یک از افراد از این نقشه راه می تواند راه را برای ایفای نقش هر یک از آنان در فرآیند توسعه و نوآوری هموار نماید و در پایان اگر نوآوری خدمت یا فعالیت یا هدف به عنوان یک پروژه مشخص و مستقل تعریف گردد و به تبع آن یک برنامه ریزی عملیاتی برای آن طرح ریزی شود خود می تواند جایگاه نوآوری در سازمان را چندین سطح ارتقا دهد.

2- یکی از مواردی که وجه تمایز سازمان های مردم نهاد با سایر سازمان ها و تشکل های دیگر است اینست که افراد در سازمان های مردم نهاد بدون توجه به قدرت ها و کشش های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که در سایر سازمانها وجود دارد، به صورت داوطلبانه و خودبرانگیخته به سازمانی روی می آورد(سازمان مردم نهاد) که قدرت و تکیه اصلی آن بر مشارکت و همگرایی اعضا و افراد به منظور دست یابی به اهدافی خاص، مشخص و معمولا فرا اقتصادی و سیاسی است. با عنایت به این موضوع مشخص می گردد که استفاده از ابزارهای شبکه سازی در سازمان های مردم نهاد اهمیتی دو چندان دارد، چنانکه اگر بر طبق نگاه سیمن(2000) به این مساله بنگریم متوجه می شویم افرادی که به سمت سازمان های مردم نهاد روی می آورند یا دارای “احساس بی قدرتی” هستند و یا آنکه به صورت خود آگاه این احساس را به صورت فردی کنار می گذارند و سعی می نمایند با اتکا به مشارکت بیشتر در قالب این گونه از سازمانها احساس بی قدرتی را کاهش دهند و در عوض به منظور تحقق اهداف تعیین شده آن سازمان مردم نهاد قدرت، نفوذ و تاثیر آن سازمان را ارتقا دهند. با این وضعیت نقش و لزوم استفاده از کارکردهای ویژه و موثر شبکه سازی در سازمان های مردم نهاد هم در همگرایی و افزایش مشارکت اعضا در افزایش قدرت و تاثیر سازمان و هم در راستای اثرات آن بر ایجاد نوآوریهای مختلف در دستیابی به اهداف اولیه آن سازمان مشخص و مبرهن می شود.

3- در مطالعات مربوط به شبکه و شبکه سازی به خصوص موارد مربوط به شبکه های اجتماعی مشخص گردید این گونه از شبکه ها دارای عوامل و متغیرهایی همچون برون سپاری، تحقیق و و توسعه، تجربه، اندازه شبکه، ساختار شبکه، دانش انباشته شبکه، اعضای شبکه، ترکیب نخبگان و. . . می باشد که محققین بعدی می توانند با در نظر گرفتن و انتخاب برخی از این متغیرها تاثیر اینگونه از متغیرها بر مباحث مربوط به شبکه و شبکه سازی را مورد توجه و مطالعه قرار دهند.

4-در مطالعات مربوط به شبکه سازی و نوآوری متغیرها و عواملی وجود دارند که بر روی رابطه میان نوآوری و شبکه تاثیرگذار و موثر هستند. مدیران و کارکنانی که قصد بهره گیری از روش های شبکه سازی به منظور افزایش نوآوری را دارند لازم است توجه ویژه ای به این متغیرها داشته باشند و نقش آنها در این رابطه در نظر گرفته و محاسبه نمایند. از دیگر سو پژوهشگران نیز می توانند با در نظر گرفتن این گونه عوامل همچون چون منابع،توازن قدرت در شبکه ها، اعتماد،ارتباطات میان اعضای شبکه، نوع مدیریت شبکه توجه خود را به اینگونه عوامل به عنوان متغیرهای تعدیل گر صرف نمایند و پژوهش های کاربردی و موثری در این زمینه انجام نمایند.

در پایان الگوی پیشنهادی پژوهش، که حاصل جمع بندی مطالب ذکر شده است، در شکل 1، ارائه شده است.

 

شبکه

 

ساختار شبکه
اندازه
شبکه
 

قابلیت نوآوری

اعتماد

 

شکل 1- الگوی پیشنهادی پژوهش

منابع

نقابی،سعید،زعفریان، رضا، یوسفی محسن و رضوانی، مهران (1391). تبیین نقش رابطه ی رفتار شبکه سازی در رفتار کارآفرینانه، مطالعه موردی:شرکت های مستقر در پارک های علم وفناوری. توسعه کارآفرینی، شماره 25، صص 15-44.

Abdollahi, Mohammad (2008)”. Women in the public arena”. Tehran sociologists.

Adler P.S., Shenher A. (1990): “Adapting your technological base: the organisational challenge” Sloan Management Review, 32: 25–37.

Ahuja, G. (2000). “Collaboration networks, structural holes and innovation: A Longitudinal Study, Vol. 45, No.3, pp. 425-455.

Björk, J., Magnusson, M. (2009). “Where do good innovation ideas comefrom exploring the influence of network connectivity on innovation idea quality”, Journal of Production innovation Management, Vol. 26, No .6, pp. 662-670.

Bon, A.T., Mustafa, E.M.A., (2013), “Impact of Total Quality Management on Innovation in Service Organizations: Literature review and NewConceptual Framework”, Procedia Engineering, Vol.53 pp. 516-529.

Burgelman, Robert A, Clayton M Christensen, and Steven C Wheelwright. 2004. Strategic

Management of Technology and Innovation. 4th ed. New York: McGraw-Hill/Irwin.

Brodock, K., Joyce, M., & Zaeck, T. (2009). Digital Activism Survey Report 2009. Retrieved from http://www.digiactive.org/wp-content/uploads/Research4_SurveyReport2009.pdf

Choi, S.O. (2005).”Network analysis of workforce development programs”. Unpublished doctoral dissertation, Florida state university.

Cohen, W.M., D.A. Levinthal. (1990). “Absorptive Capacity: A New Perspective on Learning and Innovation”. Administrative Science Quarterly 35 128-152.

Damanpour, F. and Evan, W. (1984). “Organizational Innovation and Performance: the Problem of Organizational Lag”: Administrative Science Quarterly 29(3) 392-409.

Damanpour, F. (1991) “Organizational innovation: a meta-analysis of effects of determinants and moderators”: Academy of Management Journal, Vol. 34, No. 3, pp. 555 – 590.

Department of women’s Affairs in field of the presidency office women’s(1992). National report NGOs in the Islamic Republic of Iran.

Freel, M.S. (2003). Sectoral patterns of small firm innovation, networking and proximity. Research Policy, 32, 751–770.

Grandori, A. and Soda, G. (1995). “Inter-firm networks: antecedents, mechanisms and forms”

Organization Studies, 16, 183–214.

Groen, A.J. (2005) “Knowledge intensive entrepreneurship in networks: towards a multi-level/multi-dimensional approach”. Journal of Enterprising Culture, 13(1), 69-88.

Guan, J., and N. Ma. (2003).”Innovative Capability and Export Performance of Chinese Firms”. Technovation, 23 (9), 737–747.

Harding, R. (2000). Venture capital and regional development: towards a venture capital system.Venture Capital, 2(4), 287–311.

Hasnsell, D. A. and Carlson, C. A., (1998). “Net community production of dissolved organic” . Global biochemical cycles, Vol. 12, No, 3, pp .443-453

Jamsa, P., Tahtinen, J., Ryan, A., and Pallari, M. (2011) Sustainable SMEs network utilization: the case of food enterprises. Journal of Small Business and Enterprise Development, 18(1), 141-156.

Kallio A, Harmaakorpi V, Pihkala T (2010). Absorptive Capacity and Social Capital in Regional Innovation Systems: the Case of the Lahti Region in Finland. Urban Stud., 47(2), 303-319.

Kim, W. C. and Mauborgne, R. (1997). “Value innovation: The strategic logic of high growth”, Harvard Business Review, pp. 103-112

Kolakovic, M., Sisek, B. and Moric Milovanovic, B. (2009) “Strategic linking and networking of Croatian small and medium enterprises”. poslovna izvrsnost Zagreb, GOD. III (2009) BR. 2.

Laforet, S., (2011) A framework of organisational innovation and outcomes in SME’s, International Journal of Entrepreneurial Behaviour & Research, Vol .17, No.4, pp. 380-408.

Lin, N (1999) Building a Network Theory of Social Capital”. in, Nan Lin, Kartern Cook and Ronald S. Burt, Social Capital: Theory and Research, NewYork: Aldine de Gruyter.

Mohseni – Tabrizi, Alireza (1996) “alienation Barrier for participation and national development”. Journal of Research, the first year.

Motie, Nahid (1999).” Opportunities for children in families where women are their heads “. Tehran, Journal of women, No52-53.

Ojasalo J. (2008). Management of innovation networks: a case study of different approaches. European Journal of Innovation Management, 11(1), 51-86.

Pittway, L., Robertson, M., Munir, K., Denyer, D. & Neely, A. (2004). “Networkingand Innovation: a Systematic Review of the Evidence”, International Journal Of Management Review, Vol. 5, No. 6, pp. 137-168.

Porter, M. E. (2001). ” Innovation: location matters”, MIT Sloan Management Review, Vol. 42, No .4, pp. 28-36

Putnam, Robert (2001), Democracy & civic traditions: Italy’s experience and lessons for the countries in transition. Translation: Mohammad Taghi delfrouz . Tehran: studies and political office related to in Ministry of the Interior.

Shane, S. A. and Ulrich, K. T. (2004). “Technological Innovation, Product Development, and Entrepreneurship in Management” Management Science, Vol. 50, No. 2, pp. 133-144

Silva, M. J., Leitao, J.,(2007) ” Cooperation in Innovation Practicesamong Portuguese Firms: Do Universities Interface Innovative Advances?”, Munich personal repec, Vol. 16, No .5216

Tavassoli, Gholamabbas, Mousavi, Marzieh (2005).” The concept of capital in the classical and new theories with emphasis on theories of social capital”. Journal of social sciences. No.26

Terziovski, M., (2003) “The relationship between networking practices and business excellence: a study of small to medium enterprises (SMEs)”, Measuring Business Excellence, Vol. 7 Iss: 2, pp.78 – 92

Whitall,Debrareifman ,(2007) Network analysis of a shared governance system

doctor of philosophy in public administration and policy,portland state

university.

Walker, G., Kogut, B., Shan, W., (1997). “Social capital,structural holes and the formation of an industry network”, Organizational Science, Vol. 8, No .2, pp. 109-125

Zali, M., Schøtt, Th., Kordnaeij, A.&Najafian, M. (2012). “Entrepreneurs’ networks affecting innovation: Firms inIran and Denmark”, Journal ofBusiness Management Vol.6, No. 17, pp. 537-543.

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *