کارکردهای وقف در زندگی بشر از منظر قرآن و روایات

علی حسین­زاده1، هاجر قاسمی گورتی2

1 استادیار و عضو هیات علمی، گروه معارف، دانشکده ادبیات و زبان­های خارجی، دانشگاه کاشان، نویسنده مسئول مکاتبات: hoseinzadeh1340@yahoo.com

2 کارشناس ارشد نهج­البلاغه، گروهمعارف، دانشکده ادبیات و زبان­های خارجی، دانشگاه کاشان

 

چکیده:

انسان همواره به دنبال جاودانگی است و برای رسیدن به آن مسیرهای مختلفی را آزموده است. با توجه به منابع دینی بهترین راه برای دستیابی به حس جاودانگی صدقه جاریه است. پژوهش پیش رو با روش اسنادی و بهره‌مندی از منابع دینی به ویژه قرآن کریم و احادیث حضرت امیرالمومنین علی علیه السلام با ادبیات علوم معاصر تلاش می‌کند جایگاه وقف را در اسلام و تاثیر آن را بر زندگی ابدی بشر به ویژه حیات پس از مرگ تبیین کند.

صدقه جاریه‌ای که همواره می‌تواند با حبس اصل و ارسال منافع و انتفاعات حس نوع دوستی و کمک به دیگران را آشکار سازد سنت حسنه وقف است که انسان را برای دستیابی به یک حس خوب کمک می‌کند و هرچه روح انسان لطیف‌تر باشد، از این سنت سفارش شده بیشتر بهره می‌گیرد.

یافته‌های پژوهش نشان می‌دهد وقف عقدی است که براساس آن اصل مال حبس و منفعت آن بر انسان‌ها گسیل می‌شود و از درجه‌ای از اهمیت برخوردار است که امامان معصوم علیهم السلام در این امر مقدس از دیگران پیشی گرفته و برای آنان الگو بوده‌اند.  پایبندی آنان به این امر مهم به گونه‌ای است که در موقعیت‌های مختلف زندگی وقف را فراموش نکرده و بیشترین سرمایه را برای بهره‌مندی عموم برجای می‌گذاشتند.  این عمل پسندیده افزون بر آثار یاد شده، رفتاری اقتصادی است که برای عالم ابدی صدقه‌ای جاریه سودمندی بی انتها دارد و براساس احادیث امامان معصوم علیهم السلام پاداش فراوانی را برای انسان به ارمغان می‌آورد.

کلمات کلیدی:

قرآن؛ وقف؛ صدقه جاریه؛ آثار ماندگار.

 

مقدمه

اسلام دینی است که به همه ابعاد وجودی انسان توجه نموده و به کوچکترین نیاز وی در همه زمینه­ها پاسخ داده است.  انسان برای رسیدن به کمال مطلوب به مقدماتی نیازمند است که اگر این مقدمات حاصل نشود، آن هدف نیز دست نایافتنی خواهد بود.  از جمله مقدمات ذکر شده، مسائل معیشتی و اقتصادی است.  وی برای ادامه زندگی به سه رکن مهم حیات یعنی خوراک، پوشاک و مسکن نیاز دارد، تا با استفاده از حداقل این امکانات بتواند به راه کمال گام نهاده و با عنایت خداوند متعال به آن دست یابد.  با این توصیف روشن می­شود که چرا اسلام این همه به مسائل اقتصادی فردی و اجنماعی توجه نموده است.  علاوه بر آن انسان فطرتاً علاقه­مند به جاودانگی خود، نام یا اموالش می­باشد.  این تفکر، وی را بر آن داشته که در راه رسیدن به این هدف گام بردارد.  تجربه به وی ثابت کرده است که جسم او فانی است و با مرگ از بین خواهد رفت.  ولی فردی که معتقد به جاودانگی روح خود باشد مایل است که نام و ثروتش نیز جاودان بماند.  به نظر می­رسد که انسان برای رسیدن به این هدف در طول تاریخ راهی بهتر از وقف نیافته است.  (دانش­پور، 1389: ص 29) حال با توجه به اهمیت وجود حداقل امکانات معیشتی در رسیدن به کمال برای هر فرد و احساس نیاز به جاودانگی در همه افراد بشر، تنها راه رسیدن توأمان به این اهداف وقف است.  به بیان دیگر انسان با وقف اموال خود علاوه بر ارضای حس جاودانگی، با ارائه امکانات معیشتی به دیگران، مقدمه دستیابی آنان را به کمال نیز فراهم می­نماید.

با این وصف و با توجه به اهمیت موضوع، این پژوهش به بیان چیستی وقف، جایگاه و اهمیت آن در اسلام و حیات پس از مرگ و اثرات آن می­پردازد.

 

تعریف وقف

مذاهب مختلف اسلامی پیرامون وقف تعاریف متفاوتی ارائه داده­اند که در ادامه به جامع­ترین تعریف آن  اشاره کوتاهی خواهد شد.

وقف در لغت به معانی گوناگونی تعریف شده است که برآیند آن عبارت است از ایستادن، تامل کردن وحبس کردن.  (ابن منظور، 1405: ج 9، ص 359؛ قیومی المقری، بی­تا: ص 344؛ سرخسی، 1406: ج 12، ص 27؛ ملیباری، 1418: ص 189)

«وقف در لغت به معنای ایستادن، به حالت ایستاده ماندن و آرام گرفتن است و در اصطلاح فقهی نگه­داشتن و حبس کردن عین ملکی است بر ملک واقف آن؛ نه ملک خدا و مصرف کردن منفعت آن در راه خدا و بعضی از فقها گویند: حبس عین است بر ملک خدای تعالی.  بنابراین ملکیت از مالک آن به خداوند منتقل می­شود. ” (دهخدا، 1325-1352: ماده وقف) مقصود از حبس عین، تلف نشدن و نقل و انتقال مال است در حالی که منافع آن آزاد و در مصارفی که معین شده قابل مصرف است. (طاهری، بی­تا: ج 1، ص 233) به طور کلی بسیاری از فقها معنای وقف را این گونه بیان فرموده­اند: «وقف عقدی است که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت است” (محقق حلی، 1432: ج 4، ص 43 و علامه حلی، 1378: ج 3، ص 289 و زمخشری، بی­تا: ج 4، ص 37)

سند بسیاری از این تعاریف نیز به حدیث پیامبر اکرم صلوات الله علیه برمی­گردد که می­فرمایند: «حَبِّس الأَصْلَ و سَبِّل المَنفَعَهَ”  (شیخ طوسی، 1411 ، ج 3، ص 538؛ بحرانی، 1405: ج 31، ص 123؛ ابن ادریس حلی، 1410: ج 3، ص 152؛ شربینی، 1377: ص 31؛ زهری الغمراوی، (بی­تا): ج 3، ص 46؛ ابن نجیم مصری، بی­تا: ج 5، ص 313؛ حصکفی، 1386: ج 4، ص 532؛ المقدسی، 1414: ج 6، ص 185؛ طرابلسی، 1398: ج 7، ص 626؛ کبیسی، 1364: ج 1، ص 302)

با بررسی تعاریف وقف از نظر فقها می­توان بهترین تعریف را این گونه بیان داشت: «وقف عبارت است از حبس مالی که انتفاع از آن با بقاء عین مال ممکن باشد و تصرف در اصل مال ممنوع و مقطوع گردد و منافع رقبه به قصد قربت در کار برّ هزینه شود. ”  (مناوی، بی­تا: ش 709، ص 5581)

در باره شرایط وقف، اقسام و احکام آن، کتاب­های فراوانی نگاشته شده که به دلیل گستردگی آن، در این مجال از آن صرف نظر شده است.  خوانندگان گرامی برای اطلاع بیشتر در رابطه با این بحث به کتاب­های یاد شده مراجعه نمایند.

 

وقف در قرآن کریم

خدای متعال با وحی قرآن کریم بر پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلّم آموزه­های لازم برای دستیابی انسان به سعادت ابدی را در اختیار وی قرار داده است.  ولی روشن است که برای جاودان ماندن این معجزه ارزشمند، کاربردی بودن آن در همه زمان­ها و مکان­ها و به دلیل گستردگی مطالب، این کتاب به همه مفاهیم به صورت جزئی نپرداخته است.

از جمله مباحثی که فراوان در قرآن کریم به آن اشاره شده، مسائل اقتصادی مورد نیاز بشر و جامعه بشری است.  قرآن کریم علاوه بر بیان واجبات اقتصادی از جمله خمس و زکات و رعایت حقوق فردی و اجتماعی واجب در این خصوص، به احکام اقتصادی غیر واجب (مستحب) بسیار پرداخته است.  از جمله این مباحث صدقه، انفاق و نیکی به دیگران است.

خداوند در آیات بسیاری به انفاق، صدقه و برّ اشاره فرموده، انسان را به انجام آن سفارش نموده و اثرات آن را بیان میدارد.  از جمله در آیه 177 بقره انفاق را بلافاصله پس از ایمان به خدا، آخرت، ملائکه، کتاب و پیامبران بیان فرموده و به طور کلی به خصوصیات ابرار یعنی اعتقادات، اعمال و اخلاق آن­ها می­پردازد. (طباطبایی، بی­تا: ج 1، ص 428)

در آیات ابتدایی قرآن کریم انفاق که برترین شکل آن وقف است را یکی از خصوصیات پرهیزکاران می­شمارد و می­فرماید:

کسانی هستند که به غیب  ایمان می‌آورند؛ و نماز را برپا می‌دارند؛ و از تمام نعمت‌ها و مواهبی که به آنان روزی داده‌ایم، انفاق می‌کنند. (بقره، 3)

همچنین در جای دیگر یکی از مصادیق نیکی را انفاق می­داند و می­فرماید:

نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى‏] و پيامبران ايمان آوَرَد، و مال [خود] را با وجودِ دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و در راه‏ماندگان و گدايان و در [راهِ آزاد كردن‏] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زكات را بدهد، و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند؛ و در سختى و زيان، و به هنگام جنگ شكيبايانند؛ آنانند كسانى كه راست گفته‏اند، و آنان همان پرهيزگارانند. (بقره، 177)

قرآن کریم جزای انفاق را به شرط ایمان به خدا و رسولش، پاداشی عظیم می­داند که کسی جز خداوند متعال به اندازه آن واقف نیست و می­فرماید:

به خدا و پيامبر او ايمان آوريد، و از آنچه شما را در [استفاده از] آن، جانشين [ديگران‏] كرده، انفاق كنيد.  پس كسانى از شما كه ايمان آورده و انفاق كرده باشند، پاداش بزرگى خواهند داشت. (حدید، 7)

در حقيقت، مردان و زنان صدقه‏ دهنده و [آنان كه‏] به خدا وامى نيكو داده‏اند، ايشان را [پاداش‏] دوچندان گردد، و اجرى نيكو خواهند داشت. (حدید، 18)

بنا بر بیان قطب­الدین راوندی در کتاب شریف فقه القرآن این آیه هنگامی نازل شد که برخی از اصحاب انصار پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نخلستانی را وقف نمودند.  خداوند متعال در این آیه وقف را از باب لطف در کلام، قرض نامید؛ به این معنی که چون قرض باید ادا شود، وقف نیز دارای ثواب است و خداوند متعال وقف کنندگان را جزا و ثواب می­بخشد.  (قطب­الدین راوندی، بی­تا: ج 2، ص 290) وی بیان میدارد که عطایا بر سه وجه است که دو وجه آن یعنی هبه و وقف در حیات انسان حاصل می­شود و وصیت بعد از وفات وی. (قطب­الدین راوندی، بی­تا: ج 2، ص 290)

و نماز را به پا داريد و زكات را بدهيد؛ و هر گونه نيكى كه براى خويش از پيش فرستيد، آن را نزد خدا باز خواهيد يافت؛ آرى، خدا به آنچه مى‏كنيد بيناست. (بقره، 110)

یکی از مصادیق مهم و شاید تنها مصداق اقتصادی «ما تقدموا”  وقف است که در این آیه به آن اشاره شده است.

همچنین در آیه 92 سوره آل عمران خداوند شرط دستیابی به نیکوکاری را انفاق دانسته و می­فرماید:

هرگز به نيكوكارى نخواهيد رسيد تا از آنچه دوست داريد انفاق كنيد؛ و از هر چه انفاق كنيد قطعاً خدا بدان داناست. (آل عمران، 92)

قرآن کریم در آیاتی به نیکی­های پایدار اشاره می­فرماید و آن را از دیگر نیکی­ها بهتر می­داند:

مال و پسران زيور زندگى دنيايند، و نيكيهاى ماندگار از نظر پاداش نزد پروردگارت بهتر و از نظر اميد [نيز] بهتر است. (کهف، 46)

و خداوند كسانى را كه هدايت يافته‏اند بر هدايتشان مى‏افزايد، و نيكيهاى ماندگار، نزد پروردگارت از حيث پاداش بهتر و خوش‏فرجام‏تر است. (مریم، 76)

باقیات و صالحات در این آیات به هر فکر، ایده، گفتار و کردار صالح و شایسته­ای که طبعاً باقی و نزد خدا محفوظ می­ماند (طباطبایی، بی­تا: ج 13، ص 319) و اثرات و برکاتش در اختیار افراد و جوامع قرار می­گیرد، اشاره دارد. (مکارم شیرازی، 1380: ج 12، ص 446) بنابراین می­توان وقف را از جمله بهترین مصادیق باقیات و صالحات دانست.

و نماز را برپا داريد و زكات را بپردازيد و وام نيكو به خدا دهيد؛ و هر كار خوبى براى خويش از پيش فرستيد آن را نزد خدا بهتر و با پاداشى بيشتر باز خواهيد يافت.  و از خدا طلب آمرزش كنيد كه خدا آمرزنده مهربان است. (مزمل، 20)

انفاق در این آیه که با عبارت قرض الحسنه بیان شده دارای سه وجه است: اول تشویق به صدقه، دوم ادای زکات به بهترین وجه و سوم انجام هر کار خیری با نفس و مال. (فخررازی، بی­تا: ج 30، ص 695)

حتی در آیه دیگری یکی از اسباب هلاکت را روی گردانی از انفاق دانسته و می­فرماید:

و در راهِ خدا، انفاق کنید! و خود را به دست خود، به هلاکت نیفکنید! و نیکی کنید! که خداوند، نیکوکاران را دوست می‌دارد. (بقره، 195)

انفاق دارای آفاتی است که اگر به آن توجه نشود از ارزش این کار خیر می­کاهد، یکی از این آفات بنابر آیات 262 و 264 سوره بقره منت نهادن است:

نان که مالشان را در راه خدا انفاق کنند و در پی انفاق منّتی نگذارده و آزاری نکنند، آنها را پاداش نیکو نزد خدا خواهد بود و از هیچ پیشامدی بیمناک نباشند و هرگز اندوهناک نخواهند بود. (بقره، 262)

ی اهل ایمان، صدقات خود را به سبب منّت و آزار تباه نسازید مانند آن که مال خود را از روی ریا (برای جلب توجه دیگران) انفاق کند و ایمان به خدا و روز قیامت ندارد؛ مثل این ریاکاران بدان ماند که دانه را (به جای آنکه در زمین قابلی افشانند) بر روی سنگ صاف غبار گرفته‌ای ریزند و تند بارانی غبار آن بشوید و آن سنگ را همان طور صاف و بی‌گیاه به جای گذارد، که نتوانند هیچ حاصلی از آن به دست آورند.  و خداوند گروه کافران را راه (سعادت) ننماید. (بقره، 264)

سنت وقف با توجه به این که عموما شخص واقف در قید حیات نیست کم­تر به این آفت دچار می­شود و شاید یکی از دلایل برتری وقف بر صدقه همین امر باشد.

یکی دیگر از آفات صدقه محدود بودن آن به حیات انسان است قرآن کریم می­فرماید:

ای اهل ایمان، از آنچه روزی شما کردیم انفاق کنید پیش از آنکه بیاید روزی که نه کسی (برای آسایش خود) چیزی تواند خرید و نه دوستی و شفاعتی به کار آید، و کافران (دریابند که) خود ستمکار بوده‌اند. (بقره، 254)

حال آن که برترین خصوصیت وقف نسبت به صدقه نامحدودی آن  در بعد زمان است.

آیات فراوانی در قرآن کریم به انفاق اشاره دارد که به تعداد اندکی از آن اشاره شد و همین مقدار کافی است تا اهمیت انفاق و مصادیق آن روشن شود.  با این وجود، قرآن حتی برای کار خیری همچون انفاق حد و مرزی قائل است که در آیه 29 سوره اسراء به نیکویی به آن اشاره شده است:

و نه هرگز دست خود (در احسان به خلق) محکم به گردنت بسته‌دار، و نه بسیار باز و گشاده‌دار، که (هر کدام کنی) به نکوهش و درماندگی خواهی نشست. (اسراء، 29)

با بررسی آیات ذکر شده روشن می­شود که قرآن کریم به صراحت از وقف و مشتقات آن سخنی به میان نیاورده است ولی با بررسی شأن نزول و نظرات مفسرین در رابطه با این آیات می­توان دریافت که این سنت ارزشمند از همان ابتدای ظهور اسلام پایه ریزی شد و قرآن آن را با تعبیر صدقه، برّ و . . .  تأیید و به آن سفارش  نموده است.

 

وقف در سنت

در صدر اسلام، در اخبار و احادیث و عرف جامعه و وقفنامه­های به جا مانده از حضرت علی علیه السلام و سایر صحابه، به جای واژه وقف از واژه صدقه استفاده می­شده است و تنها برای تفکیک این دو از یکدیگر از واژه جاریه برای وقف استفاده کرده­اند. (دانش­پور، 1389: ص 153) بنابراین این سنت گرانقدر در احادیث با عنوان صدقه جاریه بیان شده است.  با بررسی دیدگاه­ها و نظرات فقها در این زمینه روشن می­شود که بسیاری از آن­ها این دو مفهوم ( صدقه جاریه و وقف) را به یک معنا تغسیر می­نمایند. (شیخ مفید، بی­تا: ص 652 و ابن ادریس، 1410: ج 3، ص 159) با این توصیف در ادامه به پاره­ای از احادیث جواز و حتی استحباب صدقه جاریه و وقفنامه­های مهم و معتبر به جا مانده از ائمه اطهار علیهم السلام اشاره خواهد شد.

پیامبر خدا صلی الله علیه و آله و سلم در پاسخ به سؤال درباره زمینی از ثمغ: اصل آن را وقف کن و میوه آن را (برای کسانی که وقف آن­ها کرده­ای) واگذار. (متقی هندی، 1397: ح 46150)

حضرت علی علیه السلام ضمن وصیتی به امام حسن و امام حسین علیهم السلام به روش تنظیم وقفنامه اشاره نموده و آن را به صورت عینی آموزش داده­اند:

اين دستورى است كه بنده خدا على بن ابى طالب، امير مؤمنان نسبت به اموال شخصى خود، براى خشنودى خدا، داده است، تا خداوند با آن به بهشتش در آورد، و آسوده‏اش گرداند.  [قسمتى از اين نامه است‏] همانا سرپرستى اين اموال بر عهده فرزندم حسن بن على است، آنگونه كه رواست از آن مصرف نمايد، و از آن انفاق كند، اگر براى حسن حادثه‏اى رخ داد و حسين زنده بود، سرپرستى آن را پس از برادرش بر عهده گيرد، و كار او را تداوم بخشد.  پسران فاطمه از اين اموال به همان مقدار سهم دارند كه ديگر پسران على خواهند داشت، من سرپرستى اموالم را به پسران فاطمه واگذاردم، تا خشنودى خدا، و نزديك شدن به رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله و سلّم و بزرگ داشت حرمت او، و احترام پيوند خويشاوندى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله و سلّم را فراهم آورم.  و با كسى كه اين اموال در دست اوست شرط مى‏كنم كه اصل مال را حفظ كرده تنها از ميوه و درآمدش بخورند و انفاق كنند، و هرگز نهال‏هاى درخت خرما را نفروشند، تا همه اين سرزمين يك پارچه به گونه‏اى زير درختان خرما قرار گيرد كه راه يافتن در آن دشوار باشد. (نهج­البلاغه، نامه 24)

مبرد در کتاب معروف خود با عنوان الکامل فی اللغه جریان وقف عین ابی­نیزر را این گونه بیان می­کند:

ابو محلّم محمد بن هشام برایم حدیثی نقل کرد که سلسله سند آن را ذکر نمود و در آخرش ابو نیزر قرار داشت و او یکی از شاهزادگان عجم بود و بعداً برایم معلوم شد که از فرزندان نجاشی بوده است و در خردسالی به اسلام متمایل شد و نزد رسول خدا صلی الله علیه و آله آمد و مسلمان شد و در خانه­های آن حضرت با ایشان به سر برد و چون رسول خدا صلی الله علیه و آله درگذشت، پیش فاطمه علیها سلام و فرزندان او رفت.

ابو نیزر می­گوید: من اداره دو مزرعه، یکی عین ابی­نیزر و دیگری بغیبغه را به عهده داشتم.  علی بن ابی طالب امیرالمؤمنین علیه السلام نزد من آمد و . . .  (مبرد، بی­تا: ج 2، ص 173 و احمدی میانجی، بی­تا: ج 2، ص 189)

سپس کلنگ را برداشت و داخل چاه رفت و شروع به کندن زمین کرد، اما مدتی گذشت و به آب نرسید.  حضرت در حالی که عرق از پیشانیش می­چکید بیرون آمد و عرق پیشانی خود را پاک کرد و دوباره کلنگ را برداشت و درون چاه رفت و شروع به کندن کرد و زمزمه می­کرد.  ناگهان آب مانند گردن شتر بیرون زد و علی به سرعت بالا آمد و فرمود: خدا را گواه می­گیرم که این صدقه است.  دوات و کاغذی برایم بیاور، ابونیزر می­گوید: من به سرعت دوات و کاغذ حاضر کردم و علی علیه السلام نوشت: (مبرد، بی­تا: ج 2، ص 173 و احمدی میانجی، بی­تا: ج 2، ص 189)

«به نام خداوند بخشنده مهربان.  بدین وسیله بنده خدا علی امیر مؤمنان دو مزرعه معروف به چشمه ابی­نیزر و بغیبغه را برای تهیدستان مدینه و در راه ماندگان صدقه قرار داد تا به وسیله این دو خداوند در روز قیامت جهره او را از گرمای آتش نگه دارد؛ نه فروختنی هستند و نه بخشیدنی تا این که خداوند آن­ها را به ارث برد و او بهترین وارثان است مگر این که حسن و حسین به آن­ها احتیاج پیدا کنند که در این صورت در اختیار آنان می­باشد و جز این دو، برای دیگری نمی­باشد. (مبرد، بی­تا: ج 2، ص 173 و احمدی میانجی، بی­تا: ج 2، ص 189)

محمد بن هشام می­گوید: امام حسین علیه السلام قرضی داشت و معاویه دویست هزار دینار برای او فرستاد تا چشمه ابی­نیزر را به او بفروشد، امام حسین از فروختن آن امتناع ورزید و فرمود: آن را پدرم صدقه قرار داده است تا بدان وسیله خداوند چهره او را از گرمای آتش نگه دارد و من آن را به هیچ قیمتی نمی­فروشم. (مبرد، بی­تا: ج 2، ص 173 و احمدی میانجی، بی­تا: ج 2، ص 189)

امام باقر علیه السلام به نقل از پدران بزرگوارشان شأن نزول آیات 5-7 سوره لیل را وقف باغ یکی از اصحاب پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم بیان داشته و این گونه فرموده­اند:

مرد عرض کرد: ای رسول خدا شاهد باش که من این باغم را وقف مسلمانان تهیدست اهل صفه کردم.  در این هنگام خداوند تبارک و تعالی این آیه را نازل فرمود: «و اما کسی که عطا کرد و تقوا داشت و (پاداش) نیکوتر را تصدیق کرد، به زودی راه آسانی پیش پای او خواهیم گذاشت. (مجلسی، 1412: ج 103، ص 182)

امام باقر علیه السلام جریان وقف یکی از باغات حضرت علی علیه السلام را این گونه بیان فرموده­اند:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم با سپاهی بیرون رفت، نیمروز به نزدیک ینبع رسید.  گرمای شدید ظهر آن حضرت را می­آزرد.  پس به درخت مغیلانی رسیدند و سلاح­های خود را به آن آویختند.  خداوند (در این جنگ) فتح و پیروزی نصیب آنان فرمود و رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم محل آن درخت را سهم علی (از غنائم) قرار داد.  علی علیه السلام بعداً مقدار دیگری از آن زمین را خریداری کرد و به سهم خود افزود و به غلامش دستور داد برای آن اراضی چاه آبی حفر کردند و آب مانند گردن شتر فوران کرد.  یک نفر به طرف علی دوید و این خبر را به آن حضرت مژده داد.  علی علیه السلام آن را صدقه قرار داد و چنین نوشت: «این صدقه­ایست برای خداوند متعال به خاطر روزی که در آن عدّه­ای رو سپید و عدّه­ای رو سیاه می­شوند، تا خداوند به واسطه آن چهره مرا از آتش دور گرداند؛ صدقه­ایست قطعی و مسلم در راه خداوند متعال برای خویش و بیگانه، در زمان صلح و جنگ و برای یتیمان و مستمندان و آزادی بردگان. ”  (متقی هندی، بی­تا: ح 46158)

امام صادق علیه السلام ضمن بیان جریان وقف یکی از باغات حضرت علی علیه السلام به مصادیق وقف این گونه اشاره فرموده­اند:

رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلم غنایم را تقسیم کرد و یک قطعه زمین به علی علیه السلام رسید.  علی علیه السلام دستور داد در آن زمین چشمه­ای حفر کنند و چشمه به آب رسید و مانند گردن شتر از آن آب به آسمان فوران کرد، لذا حضرت آن را عین ینبع نامید.  کسی آمد که به آن حضرت مژده دهد.  حضرت فرمود: وارث را بشارت ده! این صدقه­ایست قطعی و مسلم برای حاجیان خانه خدا و مسافران راه آن.  نه فروختنی است و نه بخشیدنی و نه ارث بردنی.  پس هر که آن را بفروشد یا ببخشد لعنت خدا و فرشتگان و مردم همه بر او باد و خداوند از او هیچ توبه و فدیه­ای نپذیرد. (شیخ طوسی، 1401: ج 9، ص 148 و فیض کاشانی، بی­تا: ج 10، ص 560 و مجلسی، 1363: ج 23، ص 90)

در صدر اسلام به قدری این سنت حسنه در جامعه جاری بود که جناب جابر در این خصوص می­فرماید:

هیچ توانگری از صحابه نبود، مگر این که چیزی وقف کرد. (ابن ابی جمهور، بی­تا: ج 3، ص 361)

با توجه به احادیث ذکر شده در سفارش به صدقه جاریه و نیز با توجه به وقفنامه­های به جای مانده از صدر اسلام این نکته به خوبی نمایان می­شود که منظور از صدقه جاریه در احادیث ائمه علیهم السلام همان وقف اصطلاحی امروز است و با صدقه به طور مطلق، متفاوت می­باشد.

 

اثرات دنیوی و اخروی وقف

سنت نیکوی وقف اثرات دنیوی و اخروی فراوانی به جای گذاشته که با بررسی کارکرد آن در جامعه و روابط بین افراد و با مراجعه به احادیث ائمه اطهار علیهم السلام پیرامون این موضوع می­توان این آثار را برشمرد.  از جمله آثار دنیوی و اجتماعی حاصل از وقف:

1- بهبود وضع معیشتی افراد بی بضاعت.

2- ارتقاء سطح دسترسی افراد به امکانات بهداشتی درمانی.

3- امکان پیشرفت علمی و فن­آوری در جامعه.

4- کاهش آمار جنایت و فساد اخلاقی.

5- ایجاد رابطه برادری بین افراد جامعه(ر.  ک: سلیمی­فر، 1370: صص 123-184)

و آثار فردی آن، تزکیه نفس و آرامش قلبی واقف می­باشد.

آثار اخروی آن را نیز از احادیث ائمه علیهم السلام می­توان دریافت.  پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از سه روش برای ترغیب مردم به وقف اموال خود در راه خدا استفاده نمودند.  اولین روش بیان جواز این عمل بسیار ارزشمند در سخنان خود و سفارش به آن، دومین روش پیشقدم شدن در این عرصه به صورت عملی و وقف اموال خود و روش سوم بیان آثار و برکات و جزای این عمل در حیات پس از مرگ است.  1- بهره­مندی اخروی: ایشان ذیل حدیث معروفی تنها راه کسب خیر حتی پس از مرگ را فقط سه چیز می­دانند که یکی از آن­ها وقف است و می­فرمایند:

هرگاه فرزند آدم بمیرد عمل او قطع می­شود مگر از سه چیز: صدقه جاریه (وقف)، علمی که از آن سود برده شود و یا فرزند صالحی که برای او دعا کند. (غزالی، بی­تا: ج 1، ص 19 و ابن عبدالبر، بی­تا: ص 25)

ایشان در جای دیگر بهترین آثار به جا مانده از انسان را این گونه معرفی می­فرمایند:

2- بهترین ثروت: بهترین چیزی که انسان از خود به جای می­گذارد سه چیز است: فرزند صالحی که برای او دعا کند، صدقه جاریه­ای که اجر آن به او برسد و علمی که بعد از او به آن عمل شود. (شهید ثانی، بی­تا: ص 103 و تویسرکانی، بی­تا: ج 2، ص 273)

آن حضرت با بیان کلامی مشابه به تبیین مصادیق وقف پرداخته­اند و می­فرمایند:

چند چیز است که بعد از مرگ مؤمن پاداش آن­ها به او می­رسد: علمی که از خود به یادگار گذاشته است، فرزند صالحی که جانشین خوبی برای او باشد و قرآنی که به ارث گذاشته باشد یا مسجدی که ساخته است یا منزلی که برای مسافرین در راه مانده ساخته است یا نهری که آن را جاری ساخته است یا صدقه­ای که در حال حیات خود داده است. (اعلمی،1423: ص 96)

3- ذخیره بی­انتها: حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم ضمن حدیثی به تبیین پاداش واقف در حیات پس از مرگ پرداخته و این گونه بیان می­دارند:

کسی که در کنار جاده­ای برای عابرین منزلی بسازد، خداوند روز قیامت او را بر مرکبی که از درّ و گهر تزیین شده است سوار می­کند و نور صورت او تمام نورها را تحت الشعاع قرار می­دهد؛ تا آن­جا که برابر نور حضرت ابراهیم علیه السلام قرار می­­گیرد و مردم سؤال می­کنند آیا این فرشته­ای از فرشتگان است؟ هرگز مانند او را ندیده­ایم و با شفاعت وی چهل میلیون انسان به بهشت می­روند.  و کسی که شفیع برادرش شود در حالی که برادرش از او بخواهد، خدا به او نظر کند.  پس حقی است بر خدا که او را هرگز عذاب نکند.  پس اگر او شفیع برادرش شود در حالی که او آن را از وی درخواست نکرده، برای او اجر هفتاد شهید باشد. و کسی که چاه آبی حفر کند و به آب برسد و برای مسلمین قرار دهد برای او اجری است مانند اجر کسی که از آن وضو می­گیرد و نماز می­خواند به عدد موهای بدن او برای هر انسانی که از آن بنوشد یا هر حیوان اهلی یا وحشی یا پرنده هزار دین از او برداشته می­شود در حالی که وارد می­شود در روز قیامت. (شیخ حر عاملی، 1416: ج 16، صص 339-340 و علامه حلی، بی­تا: ص 151)

امام علی علیه السلام بهترین زمان برای پاداش صدقه و وقف را زمانی دانسته­اند که انسان بیش از همیشه به آن پاداش نیازمند است و می­فرمایند:

صدقه و وقف دو ذخیره­اند، پس به جای بگذارید از خود آن دو را برای روز خودشان (روز قیامت). (ابن حیون، بی­تا: ج 2، ص 340 و ابن براج، بی­تا: ج 2، ص 86)

با مراجعه به کتب حدیثی و تاریخی، کثرت احادیث و اخبار در رابطه با این موضوع، نمایان می­شود که در پژوهش پیش رو امکان بیان همه این احادیث و اخبار نبوده و صرفاً برای بیان اهمیت این موضوع در اسلام، به پاره­ای از آن اشاره شده است.  با بررسی این احادیث روشن می­شود که تنها رفتار اقتصادی که خیر آن همواره به انسان رسیده و پس از مرگ نیز او را یاری می­نماید وقف است؛ زیرا همچنان این اموال برای دیگران کارگشا بوده و حتی پس از مرگ واقف نیز ادامه دارد.  و شاید دلیل اصلی جاری و جاودان بودن این نوع صدقه، همین باشد.

 

نتیجه

وقف از جمله مباحث اقتصادی است که بسیار به آن سفارش شده و اثرات فراوانی در سطوح مختلف جامعه به همراه دارد.  در قرآن کریم از وقف، احکام و شرایط آن به صورت خاص سخنی به میان نیامده است و تنها با عناوینی چون انفاق، صدقه، برّ و . .  می­توان از آن یاد کرد و در صدر اسلام ائمه علیهم السلام نیز از این اصطلاح استفاده ننموده و از آن با عنوان صدقه جاریه یاد کرده­اند.

با توجه به معنای وقف و آن چه به عنوان آفات صدقه در این پژوهش ذکر شده روشن می­سازد که بهترین نوع انفاق، صدقه، برّ و . . .  و حتی بهترین نیکی پایدار، وقف است.

بررسی احادیث پیرامون وقف نشان می­دهد که مهم­ترین آثار دنیوی، فردی و اجتماعی وقف عبارت است از: بهبود وضع معیشتی افراد بی­بضاعت، ارتقاء سطح دسترسی افراد به امکانات بهداشتی درمانی، امکان پیشرفت علمی و فن­آوری در جامعه، کاهش آمار جنایت و. . .  و مهم­ترین آثار اخروی وقف عبارت است از: جاری بودن آثار وقف حتی پس از مرگ و دریافت پاداش­هایی که در احادیث به آن وعده داده شده است.

آثار اجتماعی وقف بسیار زیاد بوده و بین میزان موقوفات یک جامعه با رفاه مردم آن جامعه به خصوص نیازمندان به شکل معنا داری رابطه مستقیم وجود دارد. هرچه تعداد موقوفات در جامعه بیشتر باشند سطح رفاه برای افراد کم­تر برخورداربهتر است و چون اصل مال حبس شده و منفعت آن قابل استفاده است، از صدقه پایدارتر است و به همان میزان ارزش معنوی آن نیز بیشتر است.

آثار یاد شده تعدادی از انبوه آثار دنیوی – اخروی و فردی – اجتماعی است که بر این سنت حسنه مترتب است.  انسان جاوید، انسانی است که در حیات خود با اعمال نیک، نام نیکو از خود به جای می­گذارد و با وقف اموال خود، صدقه جاریه­ای برای حیات پس از مرگ خود از پیش می­فرستد.  تنها مسیر برای جاودانگی انسان وقف است، حال وقف مال، آبرو، جان و . . .  باشد.

 

 

فهرست منابع

قرآن کریم.

نهج­البلاغه به تصحیح صبحی صالح.

ابن ابی جمهور، محمد بن زین­الدین، (بی­تا)، عوالی اللآلی العزیزیه فی الاحادیث الدینیه، قم: مؤسسه سید الشهداء.

ابن ادریس، محمد بن منصور، (1410)، السرائر الحاوی لتحریر الفتاوی، قم: النشر الاسلامی تابعه الجماعه المدرسین بقم.

ابن براج، عبدالعزیز بن نحریر، (بی­تا) المهذب، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انتشارات اسلامی.

ابن حیون، نعمان بن محمد، (بی­تا)، دعائم الإسلام و ذکر الحلال و الحرام و القضایا و الأحکام عن اهل بیت رسول الله علیه و علیهم افضل السلام، قم: موسسه آل البیت علیهم السلام لاحیاء التراث.

ابن عبدالبر، یوسف بن عبدالله، (بی­تا)، جامع بیان العلم و فضله، بیروت: دارالکتب العلمیه.

ابن منظور، (1405)، لسان العرب، قم: نشر ادب و الحوزه.

ابن نجیم مصری، الشیخ زین الدین، (بی­تا)، البحر الرائق، بیروت: دار المعرفه.

احمدی میانجی، علی، (بی­تا)، مکاتیب الائمه علیهم السلام، قم: مؤسسه علمی فرهنگی دارالحدیث سازمان چاپ و نشر.

اعلمی، علاءالدین، (1423ق)، حکم رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم، بیروت: مؤسسه الاعلمی للمطبوعات.

بحرانی، یوسف، (1405)، الحدائق الناظره، قم: النشر الاسلامی تابعه الجماعه المدرسین بقم.

تویسرکانی، محمدنبی بن احمد، (بی­تا)، لئالی الاخبار، قم: مکتبة العلامه.

الحصکفی، محمد بن علی، (1386)، الدر المختصار (مصبوع مع حاشیه ابن عابدین)، بیروت: دار الفکر.

دانش­پور، علی و ریاحی سامانی، نادر، (1389)، چرا و چگونه وقف کنیم، چ سوم، تهران: سازمان چاپ و انتشارات.

دهخدا، علی­اکبر، (1325-1352)، لغت نامه، تهران: سازمان لغت نامه دهخدا.

زمخشری، محمود بن عمر، (بی­تا)، الفائق فی غریب الحدیث، بیروت: دارالکتب العلمیه منشورات محمد علی بیضون.

زهری الغمراوی، محمد، (بی­تا)، سراج الوهاج علی متن المنهاج، بیروت: دار الطباعه و النشر.

سرخسی، شمس الدین، (1406)، المبسوط، بیروت: دار المعرفه.

سلیمی­فر، مصطفی، (1370)، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی-اجتماعی آن، مشهد: مؤسسه چاپ و انتشارات آستان قدس رضوی.

شربینی الخطیب، محمد بن احمد، (1377)، مغنی المحتاج الی معرفه الفاظ المنهاج، قاهره: چاپخانه مصطفی البابی الحلبی و اولاده.

شهید ثانی، زین­الدین بن علی، (بی­تا)، منیة المرید في أدب المفید و المستفید، قم: مکتب الاعلام الاسلامی.

شیخ حر عاملی، محمد بن حسن، (1416ق)، تفصیل وسائل الشیعة إلی تحصیل مسائل الشریعة، قم: مؤسسه آل البیت لاحیاء التراث.

شیخ طوسی، محمد بن حسن، (1401ق)، تهذیب الاحکام فی شرح المقنعه، بیروت: دار التعارف.

شیخ طوسی، محمد بن حسن، (1411)، الخلاف، قم: النشر الاسلامی تابعه الجماعه المدرسین بقم.

شیخ مفید، محمد بن محمد، (بی­تا)، المقنعه، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انتشارات اسلامی.

طاهری، حبیب الله، (بی­تا)، حقوق مدنی، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه قم انتشارات اسلامی.

طباطبایی، محمد حسین، (بی­تا)، المیزان فی تفسیر القرآن، بیروت: موسسه الاعلمی للمطبوعات.

طرابلسی، محمد بن عبد الرحمن، (1398)، مواهب الجلیل شرح مختصر الخلیل، بیروت: دار الفکر.

علامه حلی، حسن بن یوسف، (1378)، تحریر الاحکام الشرعیه علی مذهب الامامیه، ابراهیم بهتدری، قم: مؤسسه امام صادق علیه السلام.

علامه حلی، حسن بن یوسف، (بی­تا)، الرسالة السعدیة، بیروت: دارالصفوة.

غزالی، محمد بن محمد، (بی­تا)، احیاء علوم دین، بی­جا: دارالکتاب العربی.

فخررازی، محمد بن عمر، (بی­تا)، مفاتیح الغیب، بیروت: دار احیاء التراث العربی.

فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، (بی­تا)، الوافی، اصفهان، مکتبة الامام امیر المؤمنین علی علیه السلام العامه.

قطب­الدین راوندی، سعید بن هبة­الله، (بی­تا)، فقه القرآن، احمد حسینی اشکوری، قم: کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی.

قیومس المقری، احمد بن محمد بن علی، (بی­تا)، مصباح المنیر، شیخ محمد، بی­جا: مکتبه العصوبه.

کبیسی، محمد، (1364)، احکاموقف در شریعت اسلام، ترجمه صادق گلدر، مازندران: بی­نا.

مبرد، محمد بن یزید، (بی­تا)، الکامل فی اللغة و الادب، بیروت: دارالکتب العلمیه؛ منشورات محمدعلی بیضون.

المتّقی الهندی، علی بن حسام­الدین، (1397ق)، کنز العمال فی سنن الاقوال و الافعال، به تصحیح صفوة السقّا، بیروت: مکتبة التراث الاسلامی.

مجلسی، محمدباقر، (1363)، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

مجلسی، محمدباقر، (1412ق)، بحار الانوار الجامعة لدرر اخبار الائمة الاطهار، بیروت: دار احیاء التراث.

محقق حلی، جعفر بن حسن، (1432ق)، شرایع الاسلام فی مسائل الحلال و الحرام، شرح عبدالزهرا حسینی، نجف اشرف: ذوی القربی.

المقدسی، محمد بن احمد بن قدامه، (1414)، شرح الکبیر، بیروت: دار الفکر.

مکارم شیرازی، ناصر، (1380)، تفسیر نمونه، تهران: دارالکتب الاسلامیه.

ملیباری، عبدالعزیز، (1418)، فتح المعین لشرح قره العین بمهمات الدین، بیروت: دار الفکر للطباعه و النشر و التوزیع.

مناوی، عبدالرؤوف، (بی­تا)، تیسیر الوقوف علی قوامض احکام الوقوف، مصر: دانشگاه الأزهر.

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *