بررسی اسنادی از دیوان سالاری تیموریان در مورد اوقاف و تولیت

رضاعبدالهی1*، افسانه نوجوان علیکانی 2

*1 مدرس دانشگاه فرهنگیان،گروه معارف، دانشگاه فرهنگیان، نویسنده مسئول مکاتبات: reza.abdollahiy@email.com

2دانشجوی کارشناسی ارشد، گروه علوم تربیتی، دانشگاه پیام نور ارومیه

 

چکیده

اسناد اداری، نامه و فرامین سیاسی که توسط سلاطین و حاکمان ایالات و ولایات برای افراد حقیقی و در موضوعات گوناگون صادر میگشت از منابع عمده برای تاریخ محسوب می­گردند. تفاوت و نقطه قوت این اسناد با کتاب­های تاریخ نگارانه به این سبب است که بر خلاف کتاب­های تاریخ­ نگارانه فاقد چارچوب­های ایدئولوژی و نگاه جانبدارانه هستند و چون در روال امور اداری و کشوری تولید گشته­اند، حاوی مطالب عمده­ای در مورد مسائل اقتصادی و اجتماعی در مورد اجتماعات شهری و روستایی هستند که معمولاً در تاریخ نگاری سلطان محور ما، به دلیل عدم اهمیت، بازتابی نداشتند. اسناد مورد بررسی مقاله حاضر چند فرمان جکومتی دوره متأخر تیموری در موضوع تولیت و اوقاف از یک نسخه خطی است. در این مقاله ابتدا سعی در بازخوانی این اسناد گشته و سپس به بررسی ساختاری این اسناد پرداخته شده تا مشخص شود که این اسناد چگونه نوشته می­شدند. در گام نهایی به بررسی محتوایی این اسناد پرداختـه می­شود و گـاه در مقایسه با ساختـار وقف­نامه­ها و گاه در مقایسه با نمونه­های مشابه آن در دوره صفویه، تلاش شده است مطالب مهم و کلیدی بازتاب یافته در هریک از آنها به صورت مشخص­تری بیان گردد.

واژگان کلیدی: اسناد وقف و تولیت، دیوان سالاری، دوره تیموری

 

مقدمه

نسخه خطی موردی بررسی که اسناد مورد بررسی از آن استخراج شده است نسخه­ای با شماره «55 ج ادبیات»در بخش اسناد و نسخه­های خطی در کتابخانه دانشگاه تهران در اندازه «24در 13» است و تاریخ اسکن و تصویربرداری نسخه فروردین ماه 1390 می­باشد. متاسفانه این نسخه خطی آغاز و انجام آن افتاده است و لذا فاقد مقدمه، نامی از نویسنده آن و تاریخ نگارش آن است. همچنین باید گفت در چینش صفحات نیز دچار اغتشاش و به هم ریختگی می­باشد و لذا گاهی در خواندن و نکته برداری از آن باید به دقت عمل کرد. علاوه بر این این نسخه دارای اغلاط املایی است و می­توان گفت به احتمال بسیار نه نسخه اصلی بلکه نسخه­ای است که کاتبی از روی نسخه اصلی آن اقدام به بازنویسی نموده است. آغاز هر فرمان، منشور و دستوری با خط قرمز نگارش یافته است که در اصطلاح اسناد شناسان به آن شنگرف گفته می­شود و چون گاهی اسناد دارای موضوعات یکسانی هستند در عنوان سند بعدی از واژه «ایضاً» استفاده شده است. در پایین صفحات راست آن رکابه نوشته شده است. ​رِکابه (catchword): که نامه­های دیگر آن رِکابَک؛ پاورق؛ پای­‌برگ بودبدان دلیل بود که در گذشته چندان مرسوم نبود تا صفحات را شماره­‌گذاری کنند و چون در عمل تقریباً ناممکن بود که نسخه‌ها را به گونه­‌ای کتابت کنند تا شمارۀ صفحات آنها با یکدیگر برابر باشد و لذا برگ­‌شماری هر نسخه فقط برای همان نسخه کاربرد داشت، پیشینیان برای ثبت رکابه چنین عمل می‌­کردند که یک یا چند واژۀ آغازین از صفحۀ سوی چپ را در پایین صفحۀ سمت راست می‌­نوشتند. این روش برای مرتّب کردن نسخه پس از آسیب دیدن و پریشان شدن برگه­‌های آن ابداع شد. (صفری آق قلعه،123:1390)

خط آن تعلیق دوره تیموری است و زیبایی خاصی دارد. دلیل این زیبایی را باید در تحول خوشنویسی در دوره تیموری که از تحولات مهم و بنیادی در این دوره بود جستجو کرد. زیرا در نوع خطوط، فرم­ها و شیوه­های خوشنویسی، کاربرد خطوطو مهمتر از همه رویکرد خوشنویسی تحولاتی رخ داد. نستعلیق، تعلیق و شکسته تعلیق از خطوطی بودند که در این دوره نظام­مند و دارای قاعده شدند و در نتیجه به تکال و زیبایی رسیدند. یکی از دلایل این خطوط، فرم­ها و شیوه­های چون چپ نویسی، خط توآمان، شکسته بسته و نقاشی خط بود. سازگاری این خطوط با فرهنگ ایرانی باعث شد این هنر در ثبت اندیشه­ها، افکار و ادبیات عصر تیموری پا را از فرهنگ ایرانی فرارتر گذاشته و به بخشی از هویت ایرانی تبیدل گردد. رواج خطوط خلص ایرانی حتی در شیوه نوشتاری خطوط گذشته که بیشتر رویکرد عربی داشت نیز تأثیر گذاشته و آن را در مسیری مستقل قرار داد. (عابدین پور و سمائی،58:1389)

مجموعه مورد بررسی به منظور بررسی اوضاع اقتصادی و اجتماعی عصر تیموری بو به خصوص دوره متأخر آن بسیار حائز امیت است. چرا که این مجموعه علاوه بر اسناد وقفی و تولیت که موضوع پژوهش حاضر می­باشد دارای اسنادی با موضوعات متنوع بسیاری است که از طریق آن می­توان به مسائل اجتماعی بسیاری همچون اقتصاد و اوضاع دینی و نظامی آگاه شد. در ادامه به تعدادی از مهمترین آنها اشاره می­شود:

تفویض دار الشفاء به مولا حبیب الله طیب

در باب سید عادل حسن بابا خوشمردان به منظور معافیت اموال و املاک

در باب بخشش و بخشایش خسروانه بنسبت مولانا رمضان

جهت صدارت مولانا غیاث الدین محمد جلالی

باشارت سلطان حسین میرزا در باب ترخانی آقا محمد روز افزرون سر سیاه پوشان

نشان سلطان ابوسعید میرزا در باب ترخانی دکان مشک فروشی سر بازار

منشور کمانداری باشارت سلطان ابوسعید به اسم یکی از کمانداران

در باب جراحی و کحالی استاد علاء الدین جراح

در باب کلانتری استاد دانشمند سمرقندی که پیشوا و کلانتر جماعت پوستین دوزان باشد

بفرمود سلطان حسین در باب تکلیفات صنایع استاد علیشاه قالی باف

ایضاً در باب مسلم و سرافرازی استاد سلطان قلی کفش دوز در صناعت کفش دوزی مشتمل بر اتفاق جماعت

ایضاً در باب سرافرازی استاد سر تراش

نشان سلطان علی میرزا در باب تفویض انشاء دیوان به مولانا شمس الدین علی

نشان سلطان حسین میرزا در باب منع ریش تراشی

نشان سلطان حسین میرزا در باب بخشیدن جماعت ابریشم کاران

نشان سلطان حسین میرزا به اسم تمامت ارکان در منع ارتکاب شرب و مناهی و ملاهی

تفاوت اسناد در مورد اوقاف و تولیت با وقف­نامه

وقف یعنی وقوف در صحرای تملکات، و اندیشه ثبت اخروی آنها؛ وقف یعنی توقیف در دنیای پر هیاهو و برای عبور از صحرای عرفات؛ وقف یعنی آخرین ایستکاه آمال نفسانی و سپرد هستی به مال آن جهانی؛ وقف واژه­ای است دیر آشنا در ذهن مسلمانان جهان و ایرانیان(حسینی اشکوری،1:1378) فقها در کتاب فقه عمل وقف را چنین تعریف کرده­اند که: وقف عبارت است از اینکه عین ملک و مالی از طرف مالک آن حبس گردد به طریقی که هرگز فروخته یا گرو گذارده نشود و سود و بهرۀ آن در راه خدا موافق نظر واقف به مصارف خیر برسد. از وقف گاهی به «صدقۀ جاریه» نیز نام برده شده است. اگر مدت و زمانی برای ملک موقوفه معین نگردد به نام «وقف» و اگر مدت معین باشد به نام «حبس» خوانده می­شود. کسی که خود در زمان حیات ملکی را وقف کند یا وصیت نماید که بعد از مرگش دیگری، ملکی ز وی را وقف کند واقف خوانده می­شود. سندی که حکایت از وقفیت دارد و در آن ملک یا املاک موقوفه، نام واقف، نام محل، خصوصیات رقبات، چگونگی مصارف آنها  نام متولی و تعین متولین بعد از متولی اول را بیان می­کند نیز وقف­نامه خوانده می­شود. در این اسناد این موقوفات مطابق نظر واقف بایستی به مصرف افرادی از قبیل فقرا، ایتام، اولاد واقف، زوار، طالبان علم و غیره و یا مؤسسات و اماکنی مانند مسجد، حمامها، پلها، آب انبارها، قنوات و نظایر آنها برسد. هر فرد از این موارد را موقوف علیه می­گویند و اگر جمعی از آنها باشد را موقوف علیهم می­خوانند. معمولاً هر سند وقفی شامل موضوع دیگری می­شود که به وقف عام – وقف خاص خوانده می­شود. بر این اساس اگر مصارف موقوفه مخصوص دسته یا طبقۀ معینی نباشد آن را وقف عام می­گویند: مانند وقف بر فقرا و بر طلاب و بر مدارس و مساجد. اما اگر مصرف وقف مختص دسته­ایی معین و خاص باشد آن را وقف خاص می­گویند مانند وقف بر اولاد یا افراد و طبقه مخصوصی از مردم. غالباً در اسناد وقفی کس یا کسان دیگری نیز برای مراقبت کارهای متولی به نام ناظر معین می­شود، که اگر واقف کارهای متولی را منوط به تصویب و امضای ناظر کرده باشد اینگونه ناظر را «ناظر استصوابی» می­گویند و اگر تنها متولی را ملزم کرده باشند که امور وقف را به نظر و اطلاع ناظر برساند این ناظر را «ناظر اطلاعی» می­خواند. (شهابی،1343: 3-4)

در اسناد وقف شده معمولاً واقف شخصی حقیقی یا نهادهایی چون مسجد یا مدارس و .. به عنوان متولی تعیین می­گردند. بر این اساس متولی نیز کسی است که بر حسب صفات و مشخصاتی که واقف در وقف نامه ذکر کرده است در هر عصر و زمانی به اداره امور وقف موافق نظر واقف می­پردازد. معمولاً حق الزحمه­ای در وقف نامه برای متولی معین می­گردد که در اغلب وقف نامه­ها یک عشر درآمد موقفه است. محل و سمت متولی در ادارۀ موقوفه به نام تولیت خوانده می­شود. (احمدی،22:1390) کسی که در وقف نامه مشخصاً نام از او آورده شده و با صفات و مشخصاتی برای متولی ذکر شده که با فرد معین گردد از قبیل ارشد، اکبر، اعلم، اتقی، و اورع اولاد یا اعلم علمای محل یا پیش نماز مسجد جامع نیز متولی منصوص خوانده می­شود.(همان منبع)

در مقاله حاضـر که بررسی چنـد فرمان و نشان سلطنتی از دوره تیموری در باب تولیت می­پردازد می­توان چنین ادعا کرد که اگر وقف نامه­ها کمتر جنبه دولتی دارند و بیشتر شخصی هستند، مگر در صورتی که شخص واقف سلطان  و نهاد مربوط به وقف نهادی دولتی باشد. اما بر خلاف آن فرامین و نشا­نهای سلاطین در مورد اوقاف و تولیت املاک وقف شده بر خلاف وقف نامه­نه تنها شخصی نیستند بلکه معمولاً به منظور امور اداری صادر می­گردند. از همین رو از نظر محتوا حاوی اصطلاحات و واژگان اداری بسیاری هستند و در تحقیقات تاریخی برای بررسی امور مالی و اقتصادی هر دوره دارای اهمیت می­باشند.علاوه بر این همین اسناد تولیت خود دارای نشانه­های از وقف­نامه­ها هست که از آن جمله دعا، موقوف علیهم، متولی خاص یا عام، رقبات موقوفه و … است.

عناوین اسناد مورد بررسی:

عناوین نشان­ها و فرامین دوره تیموری که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته­اند و در نسخه خطی حاضر با رنگ قرمز نوشته شده­اند عبارتند از:

  1. نشان سلطان حسین میرزا در باب معاف فرمودن موقوفات مسجد جامع دارالسلطنه هرات
  2. ایضا در باب بخشیدن اوقاف مسجد جامع قصبه زیارتگاه کوسویه که به حسن اهتمام پادشاه مغفرت پناه احداث یافته
  3. ایضا جهه معاف فرمودن اوقاف خطر و کازرگاه از آنچه سلطان احمد میرزا بنا فرموده بودند
  4. باشارت سلطان ابوسعید میرزا در باب صدارت حفاظ مقصوره جامع هراه باسم حافظ محمد
  5. نشان سلطان حسین جهه تولیت اوقاف مزارات عالیه خوارزم باسم سید محمد نقی

شخص صادر کننده سند:

در هر کدام اسناد مذکور اسامی سلطان و حاکم صادر کننده سند در عنوان سند ذکر شده است و در غیر این صورت به صورت قرینه حذف گردیده است. به عنوان مثال در سند اول سند را سلطان حسین میرزا صادر کرده است اما در عنوان سند دوم و سوم تنها به واژه ایضاً اکتفا نموده و نام سلطان را حذف کرده است. با این وجود این اسناد صاده از سوی دو سلطان متأخر دوره تیموری است. نشانه دیگر اینکه این فرامین سلطنتی هستند عنوان «نشان» در این اسناد است که در دوره تیموری به منظور متمایز نمودن این نوع از فرامین از سایر احکام و فرامین استفاده می­گردید.[1] از دیگر ویژگی­های این اسناد باید به عبارت شروع کننده متن اشاره نمود. در دوره صفوی چنین اسنادی با این عبارت کوتاه شروع می­گشت: «حکم جهان مطاع شد». (جعفریان،1343: 934-944) چنین عبارتی نشان از سلطنتی بودن چنین حکم و فرمانی داشت که به صورت مشخص مربوط به ایالات خاصه بود. (فلور،122:1394)

مخاطب خاص یا متولی منصوص :

همانگونه که در مورد وقف نامه­ها پیشتر ذکر شد، واقف گاهی متولی را مشخص می­کند که متولی منصوص خوانده می­شود. اسناد صادره در مورد تولیت در دوره تیموری نیز حاوی نام­های مشخصی است که می­توان متولی منصوص و مخاطب خاص در این اسناد خواند. نکته دیگری که می­توان بیان داشت این مسئله است که املاک موقوفی مذکور در این اسناد، املاکی بوده­اند به صورت مشخص دولت و شخص سلطان سعی در تعیین متولی برای آن داشته­اند. این مسئله نشان از وقف شدن این املاک و اموال توسظ شخص سلطان یا وقف عامی است که اداره آن به صدر رسیده است. (فوربز منز،293:1390) این منصب در دوره صفوی نیز همچنان وجود داشت و گستردگی وظایف آن باعث گردید تا از زمان شاه تهماسب دو نفر به این منصب گمارده شوند. از دوره شاه عباس تغییرات بیشتری روی داد که همزمان با تغییرات در ساختار اداره ایالات و ولایات بود. بدین ترتیب که از این دوره دو منصب صدر خاصه مختص موقوفات خاصه یا سلطنتی و صدر عامهمربوط به موقوفات متفرقه بود. (احمدی،1390: 31-28) در اسناد تولیت مورد بررسی در این پژوهش مام اشخاص حقیقی در آنها ذکر شده است و در عنوان سند و در محتوای آن نام شخص مذکور نقل شده است. علاوه بر این چیش و پس از ذکر نام آنها، با عباراتی به توصیف خصایص اخلاقی و دینی آنها پرداخته شده و تلاش شده آنها را واجد شرایط برای چنین امری مهمی معرفی نماید.بدین ترتیب که:

  1. در سند شماره 1 ——-
  2. در سند شماره 2 به نام مولانا عماد الدین–مولانا اعظم اورع اظهر اکرم مقتدی الایحه
  3. در سند شماره 3 به نام سید غیاث المله و الدین محمد الحسینی المشهور- سعادت فرجام سیادت مآب فضیلت انتساب مرتضی اعظم محسنی اکرم قدوه جماهیر العلماء اعلام اسوه مشاهیر سادات العظام
  4. در سند شماره 4 برای حافظ محمد- مولانا اعظم قدوه الحفاظ و القراء صحیح اللهجه ملیح الاداء
  5. در سند شماره 5 برای صفی المله و الدین محمد تقی- شریفعالیجناب سیادت انتساب نقابت نقاب مرتضی اعظم مجتبی اشرف اظهر اکرم افتخارصنادید آل طه و یس[یاسین]استظهار مشاهیر سیر المرسلین الکریم بن الکریم بن الکریم نقاوه شرفاء حرمین شریفین بلطف جسم و خلق عظیم

 

مخاطب عمومی سند:

هر یک از اسناد مذکور چون اسنادی اداری محسوب می­گردند مخاطبان عمومی بخصوص ارکان نظامی و اداری دولت تیموری را مخاطب خویش قرار داده و گاهی به آنها دستور می­دهد. در یکی از این موارد حتی سند سایر سلاطین نامدار را فرا­میخواند تا به امرر مقرر شده احترام گذاشته و در حفظ آن بکوشند. مثلا در سند شماره 5 آمده است :«امراء مظفر جنود و منتسبان ………….زمره سادات واجب الاجلال وظیفه علما و مشایخ ستوده حال و امرا فرخنده آمال و مباشران اشغال سلطانی و متصدیان اعمال دیوانی و اصول سکنه مساکن و جمهور متوطنه مواطن مملکت فاخره خوارزم اصلح الله احوالهم و انجح بالخیر و السعاده آمالهم  بدانند». این مسئله را در اسناد دوره صفویه نیز می­توان مشاهده نمود که در آن بسیاری مقامات و منتصبان دولتی مخاطب قرار می­گیرند. در سندی به تاریخ ماه رجب 1111 هجری، آمده است که «مستوفيان عظام و حكام و وزراء كرام و عمّال خجسته اعمال و كلانتران و داروغگان و تيولداران و همه ساله‏داران و متصدّيان و مميّزان تفاوت جمع و نو درآمد و مباشران مهمات ديوانى محال عراق و فارس اصلا و مطلقا به هيچ وجه من الوجوه به خلاف حكم و حساب،مدخل در موقوفات مزبور ننموده، قلم و قدم كوتاه و كشيده دارند و از حشو نتيجه اخراجات موضوع و مستثنى دانند و به علت اخراجات و استصوابيات و مالوجهات و وجوهات حكمى و غير حكمى و عوارض مسددة الابواب از علفه و علوفه و قنلغا و رسومات داروغگى و ساير اعمال و توجيهات خلاف حساب و سرشمار و خانه شمار و سلامى و ساورى و مهمانى و پيشكشى و عيدى و نوروزى و هوايى و مدد خرج و حواله تفنگچى و چريك و مقطعى و بيگار [پيكار، پيگار!] و شكار و الام و الاغ و خرج (طرح) و دست انداز و يراق پوشى ايّام عاشورا و ساير تكاليف ممنوعه و غير ذلك به هر اسم و رسم كه بوده باشد حواله و اطلاقى بر موقوفات مزبور و رعايا و مستأجران و ضابطان آن نكرده، اعزاز و احترام مباشرين و رعايت و مراقبت رعايا و مستأجرين موقوفات مزبوره را واجب و لازم شناسند و شكر و شكايتى كه از آن جماعت به عرض اقدس رسد، مؤثر دانند.كدخدايان و رعايا و مزارعين و مستأجرين و ضابطان و دكانداران، سال به سال مالوجهات و حقوق ديوانى خود را به مباشرين ضبط و صرف موقوفات مزبوره و اصل ساخته، چيزى قاصر و منكسر نگردانند.» (جعفریان، 1379: 936-935)

نام مکان و محل ملک وقفی:

در املاک وقفی هر فرد و واحدی از املاک و مستغلات وقف به نام «رقبه» خوانده می­شود و جمع آن را «رقبات» می­خوانند. (احمدی،23:1390) در هر کدام از اسناد مربوط به تولیت در این پژوهش نیز،  گاه در عنوان و در محتوای آنها به رقبات وقف شده و مکان و جغرافیای دقیق آنها اشاره شده است. که به ترتیب چنین استت:

  1. موقوفات مسجد جامع دارالسلطنه هرات
  2. اوقاف مسجد جامع قصبه زیارتگاه کوسویه
  3. اوقاف خطر و گازرگاه
  4. حفاظ مقصوره جامع هرات
  5. اوقاف مزارات عالیه خوارزم

یکی از نکات مورد توجه در نام و محل این موقوفات، قرار گرفتن آنها در شرق ایران است که در آن زمان بسیاری از نواحی غربی تحت اقتدار ترکمانان آق قویونلو قرار داشت.

 

غبطه تولیت

در وقف نامه­ها متولیان و ادارات اوقاف مؤظف هستند که همواره نسبت به موقوفات چنان عمل کنند که عمران و آبادی و ازدیاد درآمد درآمد و آنها مقدم بر هر چیزی باشد. این منظور را در وقف­نامه­ها «غبطه وقف» می­گویند. (شهابی،4:1390) در اسناد تولیت مورد بررسی در اینجا نیز ما با ادبیاتی چنین مواجه هستیم. درسند شماره 1 آمده است که «تمامت حاصل محصول آن مواضع را بر صرف عمارت و راتبه ارباب وظایف مقصور و محصور دانسته تا سبب مزید رونق جمعیت گردد رجا بکرم نامتناهی الهیکند فرزند کامکار سعادتیار  و سایر سلاطین نامداراسلام شعار تا انقضای روزگار تنفیذ این خیر بزرگوار یافتههمم عالیه ایشان رخصت تغییر تقریر و اجرای آن ندهد تا پیوسته برکات آن بروزگار دولت همگنان واصل گردد».

الاوقاف حسب ما اوقفها اهلها

همانگونه که در وقف­نامه­ها تحت عنوان «الاوقاف حسب ما اوقفها اهلها»، واقف متولیان و متصدیان ادارات اوقاف را ملزم می­کند که درآمد موقوفات معلوم المصرف را موافق نظر واقفان و مفاد وقف­نامه به مصرف رسانند. (همان:4) در سند شماره 4 چنین آمده است که: «چون حافظان آنا نحن نزلنا الذکر انا له لحافظانمخلد و اقاری و لقد اتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم مویدفوایح رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ آیات مناب سعادت و اقبال ما را از صور تغییر و تحریف مصون و محفوظ داشتهحفظ مراسم این موهبت را بر تلاوت مصاحف ترتیب حفاظ مقصوده الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یتلونه حق تلاوته و قرات تکتیب خانه و ما عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًاکه پیوسته صفحات اخلاص ایشان بعشور و آیات تربیت خلوص طویت محلی و مزمن است بنوعی مواظبت و موافقت … که سبب رونق جوامع خدمات و رواج مجامع مبرات میگردد».همچنین گاهی وظیفه دینی متولی نیز آمده است. چنانکه در سند شماره 2 آمده است که «و هر روز بر تلاوت یک بر سیپاره تمام از کلام معجز نظام ملک علام بررسی قبر بزرگوار حضرت شیخ الاسلام یک سی پاره دیگر از روی اهتمام بر سر روضه فیض انام پدران نامدار سعادت فرجام انار الله برهانهم مواظبت واجب شناسدتا روز بروزبرکات مثوبات آیات فرقانی با روح مقدسه ایشان واصل و متوصل گردد».

بازتاب اموراداری و دیوانی در هر سند:

از عناوین برخی از این اسناد مشخص است این اسناد دارای اهمیت اقتصادی برای بررسی امور مالی دوره تیموری می­باشد. در این اسناد به انواع مالیات­ها که در آن دوره ستانده می­شده است اشاره شده و معافیت املاک وقفی را از هر کدام از این انواع مالیات­ها بیان می­دارد. علاوه بر این حتی موارد مصرف آن را یا مشخص یا بر عهده متولی می­گذارد تا آن را در راه ترویج شریعت و امور خیرات مصرف دارد. به عنوان مثال در سند اول آمده است که «موقوفات دارالسلطنه هراتو گنبد عالی سلاطین و خانقاه جدیدی طوک و حد نهر مالان را از کل تکلیفات دیوانی و تحمیلات سلطانی معاف و مسلم و مستثنی و مرفوع القلم باشد. از رقبات و مستغلات مال و اخراجات لشکر عوارضات حکمی و غیر حکمی و دخیره و ساوری و سبونجی وده و یازده و ده نیم و ضابطانه حق السعی و داروغکانه و غیر ذلک نطلبند و نستانند و تمامت حاصل محصول آن مواضع را بر صرف عمارت و راتبه ارباب وظایف مقصور و محصور دانسته تا سبب مزید رونق جمعیت گردد». همانطور که می­دانیم بسیاری از این اصطلاحات، اصطلاات دیوانی در زمینه باج و مالیات هستند.

نشان سلطان حسین میرزا در باب معاف فرمودن موقوفات مسجد جامع دارالسلطنه هرات

اما بعد ‏الْحَمْدُ لِلَّهِ الَّذِي بِنِعْمَتِهِ تَتِمُّ الصَّالِحَاتُ مفتح ابواب خیرات و مبرات چون مقتضای فحوای احسنکما احسن الله الیک همگی همت عالی نهمت سلطان کشور ستان ظفر قریب صاحب قران ممثل نصان الله یامر بالعدل و الاحسان مالک ممالک آفاق علی الاطلاقفرمان فرمان جهان بارث و استحقاق الموید تائید خود و جنود ربه المستعان معز السلطنه و الدنیا ابوالغازی سلطان حسین بهادر خان خلد الله سبحانه مراضیه ملله و سلطانهجهت ابقای ذکر جمیل و ابقای اجر جزیل ترویجبقاع خیرات  احیای مراسم مبرات مصروف و موقوف است و همواره صورتگر مداخل سعادت و توفیر مزار دولت دنیا و آخرت بر لوح ضمیر انور کالنقش فی الحجر ثابت و راسخ میفرمایدابتغاء لمرضیات الله تعالی اول ربیع الاخری ثمان و سبعین و ثمانمایه تلقین ملهم و الله یضاعف لمن یشاء فرمان واجب الاذعان بظهور رسانید که جمیع ….. الا موقوفات دارالسلطنه هراتو گنبد عالی سلاطین و خانقاه جدیدیطوک و حد نهر مالان را از کل تکلیفات دیوانی و تحمیلات سلطانی معاف و مسلم و مستثنی و مرفوع القلم باشد. از رقبات و مستغلات مال و اخراجات لشکر عوارضات حکمی و غیر حکمی و دخیره و ساوری و سبونجی وده و یازده و ده نیم و ضابطانه حق السعی و داروغکانه و غیر ذلک نطلبند و نستانند و تمامت حاصل محصول آن مواضع را بر صرف عمارت و راتبه ارباب وظایف مقصور و محصور دانسته تا سبب مزید رونق جمعیت گردد رجا بکرم نامتناهی الهیکند فرزند کامکار سعادتیار  و سایر سلاطین نامداراسلام شعار تا انقضای روزگار تنفیذاین خیر بزرگوار یافتههمم عالیه ایشان رخصت تغییر تقریر و اجرای آن ندهد تا پیوسته برکات آن بروزگار دولت همگنان واصل گردد.فَمَن بَدَّلَهُ بَعْدَ مَا سَمِعَهُ فَإِنَّمَا إِثْمُهُ عَلَى الَّذِينَ يُبَدِّلُونَهُ و علیه لعنه الله و الملائکه و الناس اجمعین و صدر الامر التعالی بالرساله انصادرهعین صدر مسند الصداره مولانا قطب الدینالخوافی.

ایضا در باب بخشیدن اوقاف مسجد جامع قصبه زیارتگاه کوسویه که به حسن اهتمام پادشاه مغفرت پناه احداث یافته

اصول شجره دین و دولت بر لوح ضمیر کالنقش فی الحجر ثابت و راسخ است می­گردانیمبنا علی ذلک خاطر فیاضبتفویض وسیق هر یک از اینامور بضاعت عهده واضح الاستحقاق متوجه و ملتفت میگردد تا پیوسته روض جنات تازه و فیض برکات بی اندازه باشدبتخصص احوال مزار مقدس فیض اثارمورد الانوار شیخنا و شیخ الاسلام الاعظم مرشد طوایف المتکلمین فی العالم سلطان مشایخ الآفاق برهان اولیاء الحق سبحانه علی الاطلاق قطب ملک هدایت و انتباه آفتاب سپهر سعادت نحن انصار الله؛

نظم:       راه روی کو بطریق صفارفته قدم بر قدم مصطفا

کاشف اسرار و …… ربه الباری کامل الوقت ابواسمعیل خواجه عبدالله انصاری قدس الله روحه و زادفی اعلا علیین فتوحه که بمقتضای فحوای انه له شیخا کبیر طرفی از اعضان اشجار ظاهره نژاد عالی نهاده ما از آن اصل رفیع منشعت گشته و لامحاله با وجود ارتفاع درجات طول عرض درجات خاندان خلافت الارض موجب مباهات مفاخرت دنیا و آخرت است مقارن این حال شغل جلیل العلامه امامت و اقامت صلوه خمسه در آن کعبه الآمانی و قبله اقبال بمولانا اعظم اورع اظهر اکرم مقتدی الایحه بمراسم العلم و التقویمولانا عماد الدین حجه الله وقفه اللهلاحیاءالمراسم السنه و الجماعه مفوض است که حیثما یقتضیه الشریعه الشریفه از عهده اداء آن تفصی نماید و هر روز بر تلاوت یک بر سیپاره تمام از کلام معجز نظام ملک علام بررسی قبر بزرگوار حضرت شیخ الاسلام یک سی پاره دیگر از روی اهتمام بر سر روضه فیض انام پدران نامدار سعادت فرجام انار الله برهانهم مواظبت واجب شناسدتا روز بروزبرکات مثوبات آیات فرقانی با روح مقدسه ایشان واصل و متوصل گردد سبیل همگنان آنکه مولانا اعظم مشاور الیه بر سبیل استقلال صاحب این شغل شناخته او را ماذون باستخلاف دانسته و وظیفه او دوبارهآنچه امامان پیش میگرفته اند بی شایبهتنقیص و تعطیلبه او رسانند.

 

و ایضا جهه معاف فرمودن اوقاف خطر و کازرگاه از آنچه سلطان احمد میرزا بنا فرموده بودند

برادران جمشید آیین و امراء ملک آرا و صدور روشن رای و وزراء صاحب خبرت و منتسبان[ عتبه دولت] و متصدیان اشغال سلطانی و مباشران اعمال دیوانی بمحروسه هراه و توابع ولایات بدانید که چون قدرت کامله سلطان قدیم و حکمت شامل دیان حکیم چنان اقتضا فرمود که طبقه نامدار عالیمقدار که عنان اختیاربه بعضه القدر منشرح الصداره که لامحاله مستدعی احیاء مراسم بقاع الخیر و مستیع ترویج مناهیج مواقع البر … بتواند بودبناء علی ذلک کتابت این شغل شریف بحسن اهتمام سعادت فرجام سیادت مآب فضیلت انتساب مرتضی اعظم محسنی اکرم قدوه جماهیر العلماء اعلام اسوه مشاهیر سادات العظام سید غیاث المله و الدین محمد الحسینیالمشهور شرح الله صدره که حقوق خدمات پسندیده او ارثاً و اکتساباٌ در خانواده خلافت همایون بانواع ثابت است و آثار امانت و معرفت تمام ….. مهمات خاص و عام از صفحات حالات او واضح و لایحه است مفوض گشت.تابمیامن تولیت الهی.

باشارت سلطان ابوسعید میرزا در باب صدارت حفاظ مقصوره جامع هراه باسم حافظ محمد

چون حافظان آنا نحن نزلنا الذکر انا له لحافظانمخلد و اقاری و لقد اتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم مویدفوایحرَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ آیات مناب سعادت و اقبال ما را از صور تغییر و تحریف مصون و محفوظ داشتهحفظ مراسم این موهبت را بر تلاوت مصاحف ترتیب حفاظ مقصوده الَّذِینَ آتَیْنَاهُمُ الْكِتَابَ یتلونهحق تلاوته و قرات تکتیب خانه و ما عَلَّمْنَاهُ مِنْ لَدُنَّا عِلْمًاکه پیوسته صفحات اخلاص ایشان بعشور و آیات تربیت خلوص طویت محلی و مزمن است بنوعی مواظبت و موافقت … که سبب رونق جوامع خدمات و رواج مجامع مبرات میگردد از جمله …. و که مولانا اعظم قدوه الحفاظ و القراء صحیح اللهجه ملیح الاداء حافظ محمد روحی که در نغمه سراییمعجز نمایی آیتی در شان اوست و تتعمه مادی اختیار سبب مسیحاییحرفی از دیوان او  لا محاله در تحقیق حقایق کلام معجز نظام فرقانی نیز عبد لسان و مستان سرای چمن قرات و تجوید و طوطیان خوش نواز گلشن تلاوت و …. منزلت بفوق و ترفیع و فضلناهم علی کثیر ممن خلقتا بفضلا بهیچ سوره اندر نباشد این همه آیت دریافته بنابرین منصب صدارت و ….. حفاظ جامع هراه بدو مفوض شد

نشان سلطان حسین جهه تولیت اوقاف مزارات عالیه خوارزم باسم سید محمد نقی

فرزند آخر سعادتمند خورشید خاصیت غیاث السلطنه و الدین محمد معصوم بهار عصمه الله تعالی عن جمیع الافات و المخافات و امراء مظفر جنود و منتسبان ………….زمره سادات واجب الاجلال وظیفه علما و مشایخ ستوده حال و امرا فرخنده آمال و مباشران اشغال سلطانی و متصدیان اعمال دیوانی و اصول سکنه مساکن و جمهور متوطنه مواطن مملکت فاخره خوارزم اصلح الله احوالهم و انجح بالخیر و السعاده آمالهم  بدانند که چون از دیوان دار السیاده سید المرسلین علیه و علیهم صلوات رب العالمین مثال امثال فرمودان کنتم تحبون الله فاتبعونی ببام خجسته فرجام ما موشح و محلیگشته و متابعتبزرگواری که زیور انگشت نبوتش نگین خاتم تمکین و لکن رسول الله و خاتم النبیین در سرّاو ضّرا نصب العینضمیر منیر آمده و در جمیع احوال اوقات تولا بولای عترت طاهره نبوی و دودمان مبارک مصطفوی علیه و الیه الاجمعین افضل الصلوه المصلین واجب و آدم شناخته ملاحظه جانب شریف ان ارومه عظیم الشأن و اندیشه نظارت ریاض مرام ایشان امری مقرر و قاعده معتبر میدانیم و اهتمام بانتظام باسباب فراغ بال و انجاجمیع امانی و آمال هر عشیره از آن انجحوسایل حصول مقاصد دو جهانی دانسته اصول و تفاریع آن از انعامات و اکرامات و وظایف و روابت و ادرارات و سیورغالات مقرر و معین میگردانیم سیما بر فرزندان سعادتمند عالیجناب نقابت قباب امارت انتساب سلطان سادات جهان شکوه غیاثالحق و الدین سید مهدی خواجه دشتی مهد الله لترویحه روحه بساط الروح و الریحان که لامحاله اکابر نقبا وسادات عرب و عجم هیچکس ارفع ازو برو ساده رفیع سیادتنه نشسته از طبقه اسباط جلالت مناط خسرو سریر سعادت  سیادت و والی ولایت و هدایتغیاث الملک و غوث الملهمن ال احمد و هو آله رضی الحق و الدین احمد الحسینی مشهور به سیداتا قدس الله نسایم القرب رمسه و طیبشمایم القدس نفسه.

نظم…………..العلیلهم علی …. الکواکب منزل

و چون در این ولا از آن معشر شریفعالیجناب سیادت انتساب نقابت نقاب مرتضی اعظم مجتبی اشرف اظهر اکرم افتخارصنادید آل طه و یس[یاسین]استظهار مشاهیر سیر المرسلین الکریم بن الکریم بن الکریم نقاوه شرفاء حرمین شریفین بلطفجسم و خلق عظیم السید صفی المله و الدین محمد تقی کهآثار آن اکرم عند الله اتقیکم از وجنات احوال او واضح و لایح است بهدایتوَ اللَّهُ يَهْدي‏ مَنْ يَشاءُ إِلى‏ صِراطٍ مُسْتَقيم [افتادگی……] خلافت گشته در مجلس مقاربت بر بساط مجالست علی اسلام بتقدیمزمره که اوراق اعراق زاهره ایشان بارقام کل حسب و نسب بنفع الاحسی ونسبیسمت ارتقامیافته منفرد و ممتاز گشت و مثال واجب الامثال که بامضاء فرامین سلاطین مغفرت مال در باب تفویض تولیت مزارات متبرکه فحول فرقه اولیا و اصول فیه اصفیامعین الحق[جا افتادگی]شیخ حکیم خواجه رضی الحق و الحقیقه و الدین سید اتا و  […………افتادگی ]سید عبدالله خواجه افاض سبحانهعلینا انوار اسرار هم نام نامی والد بزرگوار هم او را مرتضی ممالک اسلام سید عماد الدین مطهر که جان مقدس و نفس مطهر و مظهر آثار رسالت و مورد  اسرار اصالت بود التماس تحدید امضابذروه رسانید بمیامن تولیت الهی نظر اشرف که مشرف ممالک غیب است براجابت مسئول او گماشته شغل تولیت موقوفاتی که در ولایتکاث و حقوق؟بمزارات مذکوره و خانقاه فردوس اشتباه او منسوب است بجناب مرتضی اعظم مشار الیه علی سبیل الاستقلال دون المساهمه و الاشتراک تفویض فرمودیم وظیفه همگنان علی ای حالآنکه مرتضی اعظم مشار الیه را بدستور اشراف اسلاف در مواضع مذکوره متصدیشروع در تنسیق این اصولدانسته(؟)آنچه براه و رسم این شغل متعلق بوده برأیرزین او مفوض داشتهمباشران و مزارعان اوقاف در لوازماشارتاین امر رجوع باشارت او نموده محصولات موقوفات مذکوره را بحواله و به راه او جوابت گویند. وظیفه مرتضی مشارالیهآنکه فحوای الولد الرشید یقتدی بوالده الحمید در تعمیر رقبات وقف و ترویح مهمات مزار و خانقاه و تکثیر و توفیر آن سعی جمیل به ظهور رساند و چون حکم لازم ابتاع به نفاذ رسانیدیم که بدستورزمان حضرتامیر صاحب قران که لامحاله الی حدوث الان استمرار و استقرار دریافته موقوفات مذکوره را از مواضع موقوفات سلطانی و متوجهات دیوانی معاف و مسلم دانند مقرر است که به جهت اخراجات و سلامانه ….. تمغا و دودانکهمالوجهات و سایر جهات و باج تمغا و طرح متعرض نگردند و سایر تکالیف معترض نشوند.

 

منابع

  1. احمدی، نزهت(1390)، در باب اوقاف صفویه، تهران: کتابخانه، موزه و مرکز اسناد مجلس شورای اسلامی.
  2. جعفریان، رسول(1379)، صفویه در عرصه فرهنگ دین و سیاست، ج2، تهران: پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
  3. حسینی اشکوری، سید صادق(1378)، اسناد موقوفات اصفهان، دفتر اول، قم، مجمع ذخائر اسلامی.
  4. شهابی، علی اکبر(1343)، وقف در اسلام، تهران: چاپخانه دانشگاه تهران.
  5. صفری آق‌­قلعه، علی(1390)، نسخه­‌شناخت، تهران: میراث مکتوب.
  6. عابدین پور، وحید و سمائی، معصومه(1389)، علل تحول خوشنویسی و پیوند آن با هویت ایرانی در دوره تیموری، فصلنامه علمی و پژوهشی تاریخ اسلام و ایران دانشگاه الزهرا(س)، سال بیستم، دوره جدید، شماره 8، پیاپی 89، زمستان 1389.
  7. فلور، ویلم(1394)، تاریخچه مالی – مالیاتی از صفویه تا پایان قاجاریه، تهران: نشر تاریخ ایران.
  8. فوربز منز، بئاتریس(1390)، قدرت، سیاست و مذهب در ایران عهد تیموری، ترجمه جواد عباسی، مشهد: انتشارات دانشگاه مشهد.
  9. قائم مقامی، جهانگیر(1350)، مقدمه­ای بر شناخت اسناد تاریخی، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی.
  10. نسخه­ی خطی، شماره «55 ج ادبیات»، بخش اسناد و نسخه­های خطی در کتابخانه دانشگاه تهران.

[1]. به نوشته جهانگیر قائم مقامی در دوره ایلخانان به سواد فرمان­های مکتوب، نشان و نسخه برداری از روی فرمان­ها و یرلیغ­ها «نشان کردن» می­گفتند. در دوره ترکمانان و صفویه نشان نوعی از اسناد دیوانی بود در ردیف سایر اسناد دیگر چون حکم، رقم، پروانچه و غیره. نشان­ها برای تأیید مضمون ارقام و احکام و نشان­های سابق نوشته می­شد که درباره سیورغالات و تیول­ها و مناصب و مشاغل کوچک صادر می­شدند.(جهانگیر قائم مقامی، مقدمه­ای بر شناخت اسناد تاریخی، تهران: انتشارات انجمن آثار ملی، 1350، ص45-34 )

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *