بررسی وقفِ در حوزه سلامت در تمدن اسلامی
افشین سلیمی وردنجانی
دانشآموخته کارشناسی ارشد اندیشه سیاسی در اسلام، پژوهشکده امام خمینی(س) و انقلاب اسلامی
Salimi8219@gmail.com
چکیده
پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از ابزار مطالعه کتابخانهای به بررسی وقفِ در حوزه سلامت در تمدن اسلامی پرداخته است. یافتههای پژوهش بیانگر آن است که تمدن اسلامی به همه وجوه زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان توجه داشته و برای تأمین و پاسخگویی به همه نیازهای انسان راهکارهایی ارائه داده است. ازآنجاکه سلامت یکی از مهمترین نیازهای بشر در طول تاریخ بوده است؛ بر همین اساس تمدن اسلامی به این مهم اهتمام خاصی داشته است. در منابع دینی یکی از مهمترین راهکارها برای تأمین نیازمندی سلامت افراد تحت شمول تمدن اسلامی ترویج روحیه انفاق و بخشش در قالب سنت حسنه وقف است. با تعمق در منابع دینی و تاریخی چنین حاصل میشود که وقف در حوزه سلامت همواره در طول تاریخ تمدن اسلامی از زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) تا امروز تداوم یافته است و مسلمانان نیز به تبعیت از پیامبر اسلام (ص) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) از این مهم غافل نشدهاند.
واژگان کلیدی: وقف، وقف سلامت، تمدن اسلامی، سلامت روانی، سلامت جسمانی.
مقدمه
تمدن یک مفهوم و واقعیت بسیار وسیع و گستردهای است که تمام شئون زندگی فردی و اجتماعی انسانها را در برمیگیرد. بر همین اساس موفقیت هر تمدنی بسته به آن است که بتواند تمام نیازهای انسانهای تحت شمول خود را پاسخ گوید و برای رفع آنها راهحلهایی ارائه دهد. تمدن اسلامی بهعنوان گونهای از تمدن، متشکل از مجموعهای از قوانین دینی برگرفته از قرآن کریم و آموزههای نبوی و رهنمودهای ائمه معصومین (علیهمالسلام) است که علاوه بر آنکه همه ابعاد زندگی فردی، اجتماعی، فرهنگی، سیاسی و اقتصادی جامعه اسلامی را در برمیگیرد پاسخگوی همه ابعاد حیات فردی و اجتماعی مسلمانان است و برای رفع نیازهای آنها راهکارهایی را ارائه داده است. با توجه به آنکه موضوع سلامت، بهداشت و درمان یکی از مهمترین نیازهای بشر در طول تاریخ حیات خود بوده است بر همین اساس تمدن اسلامی به این مهم اهتمام خاصی داشته است.
با توجه به محدودیت منابع از یکسو و نابرابری در توزیع آنها در جهان مادی از سوی دیگر یکی از مهمترین راهکارهای ارائه شده در منابع اسلامی برای تأمین نیازمندیهای جامعه اسلامی در همه زمینهها ازجمله در زمینه تأمین سلامت و بهداشت جامعه بهعنوان یکی از شاخصههای تمدن اسلامی ترویج روحیه انفاق و بخشش در قالب سنت حسنه وقف است. در این منابع سنت وقف بهعنوان یک عامل مهم تأثیرگذار در تمدن اسلامی معرفیشده و بر انجام آن تأکید فراوان رفته است. بر اساس همین دستورات است که مسلمانان به تبعیت از آموزههای قرآنی و روایی و سیره و سنت معصومین (علیهمالسلام) همواره در طول تاریخ علیرغم آنکه در هر مقطع شاهد فرازوفرودهایی در این زمینه هستیم سنت حسنه وقف و ازجمله وقف در حوزه سلامت را حفظ کرده و در هیچ مقطعی از این مهم غافل نشدهاند (ر.ک: طباطبایی، 1391، صص 7-11؛ پورشعبانیان، 1399، ص 70؛ مباشر امینی، عودی و سپهری، 1399، ص 210).
پژوهش حاضر با روش تحلیل محتوای کیفی و با استفاده از ابزار مطالعه کتابخانهای در پی بررسی وقف در حوزه سلامت در تمدن اسلامی است. بر همین اساس در این پژوهش ضمن تعریف مفاهیم وقف، تمدن و تمدن اسلامی و بیان شاخصههای تمدن اسلامی سعی شده است تا سیر تاریخی وقف در حوزه سلامت در ادوار مختلف تاریخی در حکومتهای اسلامی موردبررسی قرار گیرد و در انتها برحسب یافتههای پژوهش پیشنهادی در راستای کاربردی ساختن پژوهش ارائه شده است.
ب. تعریف مفاهیم
بدیهی است که برای ورود به هر بحث و مقوله علمی، قبل از انجام هر کاری تعریف دقیق مفاهیم بهکاررفته در آن بحث لازم و ضروری است.
- وقف
در لغت واژه ((وقف)) به معنای حبس کردن و حبس شدن، درنگ کردن، متوقف کردن و متوقف شدن و ایستادن است (ابن منظور، 1410، ج 9، ص 359؛ جوهری، 1410، ج 4، ص 440؛ ابوالحسین،1404، ج 6، ص 135).
در اصطلاح فقهی غالب فقها، وقف را با تأکید بر حدیث نبوی ((حَبِّسِ الْأَصْلَ وَ سَبِّلِ الثَّمَرَة)) به معنای حبس کردن اصل مال و رها کردن منفعت آن دانستهاند (امام خمینی،1379، ج 3، ص 121؛ علامه حلی، 1419، ج 2، ص 387؛ شهید اول، 1412، ج 2، ص 263؛ طوسی، 1386، ج 3، ص 104). امامی نیز ضمن تعریف وقف به حبس مال و تسبیل منافع آن بیان میدارد که منظور از حبس کردن عین مال، نگاهداشتن عین مال از هرگونه نقلوانتقال و همچنین هرگونه تصرفاتی است که باعث تلف عین مال گردد؛ چراکه هدف اصلی از وقف، انتفاع همیشگی و دائمی موقوف علیهم از مال موقوفه است و به همین دلیل آن را وقف گویند. منظور از تسبیل منافع نیز واگذاری منافع در راه خداوند و امور اجتماعی است (امامی، 1378، ج 1، صص 68-69).
واژه وقف در قرآن کریم در هیچکدام از آیات وارد نشده است؛ هرچند میتوان از آیاتی که به مسئله ((صدقه))، ((احسان و انفاق))، ((قرضالحسنه)) و ((تعاون)) تأکید دارند، بر جواز و استحباب وقف استدلال کرد (سلیمی فر، 1370، 52).
- تمدن
تمدن در لغت مفهومی است در تقابل با بادیهنشینی و بداوت و به معنی شهرنشین شدن، به آداب و اخلاق شهریان خو گرفتن و همکاری افراد جامعه در امور سیاسی، دینی و… (ایزدپناه، 1378، ص 106). دهخدا نیز تمدن را به معنای تعلق به اخلاق شهر و انتقال از جهل و خشونت به حالت انس، معرفت و ظرافت تعریف میکند (دهخدا،1385، ج 1، ص 780).
در اصطلاح ویل دورانت در تعریف تمدن مینویسد: ((تمدن در شکل کلی آن عبارت است از یک نظم اجتماعی که در اثر وجود آن نظم، خلاقیت فرهنگی امکانپذیر میشود و جریان پیدا خواهد کرد)). وی برای تمدن چهار رکن اساسی معرفی میکند که عبارتند از 1- پیشبینی و احتیاط در امور اقتصادی 2- سازمان سیاسی 3- سنن اخلاقی 4- کوشش در راه بسط هنر و معرفت (دورانت،1376، ج 1، ص 3). هانتینگتون نیز معتقد است که تمدن گستردهترین سطح هویت فرهنگی و بالاترین گروهبندی فرهنگ به شمار میآید (هانتینگتون، 1374، ص 47).
- تمدن اسلامی
پیدایش اسلام و انتشار گسترده و سریع آن در میان اقوام و ملل مختلف و بهتبع آن جلب و جذب فرهنگهای گوناگون بشری، باعث پایهگذاری بنای مستحکم و عظیمی از فرهنگ و تمدنی انسانی شده است که در ایجاد آن ملل و نژادهای مختلف و متعددی سهیم بودند. این ملتها با ملاکها و ارزشهای نوین اسلامی موفق به ایجاد تمدنی شدند که به آن تمدن اسلامی گفته میشود؛ بنابراین تمدن اسلامی تمدن یک نژاد و یا یک ملت خاص نیست؛ بلکه مقصود از آن تمدن ملتهای اسلامی است که عربها، ترکها و دیگران را نیز شامل میشود (مجیدی، 1374، ص 191).
در بیان دیگر تمدن اسلامی که بهعنوان یک تمدن دینی شناخته میشود همه مؤلفهها و مبانی آن بر محور دین مبین اسلام واقع شده است؛ به دلیل وجود همین پسوند پرمایه، از یکسو قابلیت تعریف معنایی و تحدید زمانی دارد؛ زیرا آغاز و پایانش معین است و از سوی دیگر از گستردگی مفهومی و موضوعی بسیار گستردهای برخوردار است چراکه همه ظرایف، پیچیدگیها و جهانشمولی دین اسلام بهعنوان دین متعالی و الهی را در خود دارد؛ بنابراین، تمدن اسلامی دارای همه ویژگیهای تمدن الهی در چارچوب آموزههای قرآنی و متکی بر سنت پیامبر گرامی اسلام (ص) است. اصول و مبانی این تمدن نیز دین، عدالت، اخلاق، مقررات، علم و… است (جان احمدی، 1388، ص 51). در تعریف دیگری تمدن اسلامی بر پایه نگرش توحیدی و دینی، یک تمدن ایدئولوژیک و دارای اندوختههای مادی و معنوی جوامع اسلامی معرفی شده و هدف آن هدایت انسان بهسوی کمال معنوی و مادی است. در این تعریف تمدن اسلامی علیرغم تکثر فرهنگی، دارای وحدتی بر پایه توحید است (کوربن، 1369، صص 66-79).
پ. شاخصههای تمدن اسلامی
درآیات و روایات متعددی برای تمدن اسلامی شاخصههایی ازجمله عقلانیت اسلامی، تکریم جایگاه انسانی، رعایت حقوق مظلومان و مستضعفان، ولایتمداری، نگرش تولیدی، عدالتگستری، علم و معرفت، آزادی، گسترش اخلاقیات و سلامت و بهداشت معرفی شده است (وحی و احمدی،1399، صص 100-110). این بدان معناست که تمدن اسلامی یک کلیت متشکل از شاخصههایی است و طبیعتاً برای پیشرفت و رسیدن به منزل غایی خود باید در هر یک از این شاخصهها به رشد مطلوب برسد. بدیهی است بررسی همه این شاخصها از عهده این پژوهش خارج است و نیازی به انجام این کار نیز نمیباشد؛ اما آنچه حائز اهمیت است آن است که یکی از شاخصههای مهم تمدن اسلامی که در آیات و روایات مطرحشده و موردتوجه پژوهشگران قرار گرفته شاخصه سلامت و بهداشت است.
یکی از شاخصههای مهم در تمدن اسلامی که بیش از سایر تمدنها به آن پرداخته شده است توجه جدی آن به بهداشت جسمی و روحی انسانهاست. در آیات متعددی از قرآن کریم خداوند متعال با بیان دستوراتی در رابطه با بهداشت غذایی همچون پرهیز از پرخوری (اعراف:31)؛ ممنوعیت مصرف گوشت مردار، گوشت خوک و خون (بقره:173)؛ ممنوعیت نوشیدن شراب (مائده، 90)؛ خوردن غذاهای پاکیزه (بقره، 172) دستوراتی در رابطه با بهداشت شخصی همچون انجام وضو و غسل (مائده، 6)؛ طهارت لباس (مدثر، 4) دستوراتی در رابطه با بهداشت مسائل جنسی همچون ممنوعیت آمیزش با زنان در عادت ماهیانه (بقره، 222)؛ پرهیز از زنا (اسراء، 32)؛ دوری از لواط (اعراف،80-81) و دوری از استمناء (مومنون، 5-7) و همچنین دستوراتی که رعایت آنها منجر به آرامش روحی و روانی انسان میشود همچون خواندن نماز (توبه،103)؛ انتخاب همسر مناسب (روم،21)؛ خواب شبانه (نباء،9) و… در پی آن است تا به مسلمانان این نکته را متذکر شود که دین اسلام بر سلامت و بهداشت جسمانی و روانی تأکید فراوانی دارد.
به تبعیت از آیات قرآن کریم بنیانگذار تمدن اسلامی حضرت محمد (ص) نیز بر این مهم تأکید گذاشته است و در این زمینه میفرماید: ((إن اللّهَ تَعالی جَمیلٌ یُحِبُّ الجَمالَ سَخیٌّ یُحِبُّ السَّخاءَ نَظیفٌ یُحِبُّ النَّظافَةَ؛ خداوند متعال زيباست و زيبایى را دوست دارد، بخشنده است و بخشش را دوست دارد، پاكيزه است و پاكيزگى را دوست دارد)) (پاینده،1382، ص 293). همچنین در روایتی از امام علی (ع) در این باب آمده است که: ((…وَ أَشَدُّ مِنَ الْفَاقَةِ مَرَضُ الْبَدَنِ وَ أَشَدُّ مِنْ مَرَضِ الْبَدَنِ مَرَضُ الْقَلْبِ … وَ أَفْضَلُ مِنْ سَعَةِ الْمَالِ صِحَّةُ الْبَدَنِ وَ أَفْضَلُ مِنْ صِحَّةِ الْبَدَنِ تَقْوَى الْقَلْب؛… و بدتر از فقر و تنگدستی، بیماری تن و بدتر از بیماری بدن، بیماری دل (روح) است و (نعمت) برتر از فراخی مال، تندرستی و سلامت بدن و بهتر از سلامت بدن پرهیزگاری (و سلامت) دل است))(ابن شعبه حرانی، 1404، ص 203). در این بیان حضرت (ع) بر اهمیت سلامت جسم و روح (روان) تأکید کرده و حتی سلامت روان را بالاتر از سلامت جسمی معرفی کرده است.
بر اساس آنچه گفته شد آیات متعددی از قرآن کریم و احادیث فراوان برجایمانده از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) بر سلامت جسم و روح آدمی تأکید داشته و سلامت هر یک از دو بعد یاد شده برای سلامت بعد دیگر ضروری و لازم معرفی شده است (ناطق پور، کاظمیان و عیسی زاده، 1396، ص 35).
امروزه نیز علم پزشکی بر این مطلب صحه گذاشته است که صرف توجه به سلامت جسمانی نمیتواند تضمین گر سلامت کامل یک جامعه باشد. محققان معتقدند که روان و جسم آدمی هر دو بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند؛ آنچنانکه حالات هیجانی در انسان، تغییرات و واکنشهای جسمانی در سایر اعضای بدن و بهویژه دستگاه گردش خون، تنفس و گوارش ایجاد خواهد کرد. اضطراب و حالات هیجانی و تنشها و عوارض جسمی حاصل از آن اگر پرتکرار و طولانیمدت نباشند آسیبهای قابلملاحظهای برای جسم فرد پدید نمیآورند اما اگر این اضطرابها و هیجانات درونی برای مدتزمان طولانی تداوم یابند منجر به بروز اختلالات بسیار جدی در بدن شخص مبتلا میشوند که آنها را ((اختلالات روانتنی)) مینامند. این اختلالات باعث تولید سلسله بیماریهای جسمی در قسمتهای مختلف بدن خواهند شد (ناطق پور، کاظمیان و عیسی زاده، 1396، ص 37).
ت. وقف در حوزه سلامت در تمدن اسلامی
همانگونه که پیشتر گفته شد یکی از مهمترین شاخصههای تمدن اسلامی که در آیات قرآن کریم و روایات پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه معصومین (علیهمالسلام) بر آن تأکید شده، توجه به مسئله سلامت جسمانی و روانی انسانها است (فرزند وحی و احمدی، 1399، ص 108). بدیهی است که رشد و توسعه تمدن اسلامی درگرو رشد و توسعه شاخصهای آن است؛ بر همین اساس در منابع دینی یکی از مهمترین راهکارهای ارائهشده برای رشد و توسعه شاخصهای تمدن اسلامی که درنهایت منجر به ایجاد و رشد تمدن اسلامی خواهد شد بهرهگیری از سنت حسنه وقف است. در این منابع سنت وقف بهعنوان یک عامل یاریگر جامعه و تمدن اسلامی برای تأمین نیازمندیها و رشد شاخصهای خود معرفی شده است (نمازی فر و هندی زاده، 1392، ص 132). بر اساس همین دستور، مسلمانان از دیرباز با بهرهگیری از سنت حسنه وقف در همه زمینهها و ازجمله وقف امور بهداشتی و درمانی توانستهاند بر سرعت رشد و توسعه تمدن اسلامی بیفزایند (محمدپور، 1397، ص 36).
بر همین اساس در این قسمت سیر تاریخی وقف در حوزه سلامت در حکومتهای اسلامی در ادوار مختلف موردبررسی قرار گرفته است. توجه به این نکته ضروری است که با توجه به فراوانی تعداد حکومتهای تشکیلشده در تاریخ اسلام از زمان پیامبر (ص) تا امروز امکان بررسی همه آنها در این مختصر نمیگنجد، بر همین اساس صرفاً به بررسی دورانی از حکومتهای اسلامی پرداخته شده است که از اهمیت بیشتری در تمدن اسلامی برخوردار بودهاند.
- وقف سلامت در حکومتهای اسلامی
در منابع اسلامی روایات فراوانی از معصومین (علیهمالسلام) در خصوص رابطه مستقیم برطرف کردن حوائج بیمار با بخشش گناهان مطرح شده است. بهعنوان نمونه پیامبر گرامی اسلام (ص) میفرماید: ((مَن سَعى لِمَريضٍ في حاجَةٍ قَضاها أولَم يَقضِها خَرَجَ مِن ذُنوبِهِ كَيَومٍ وَلَدَتْهُ اُمُّهُ؛ هر كس براى برآوردن نياز بيمارى بكوشد، چه آن نیاز را برآورده سازد و چه نسازد، مانند روزى كه از مادرش زاده شد، از گناهانش پاك میشود))(ابن بابویه، 1413، ج 4، ص 16). در تاریخ اسلام، نیز در سیره پیامبر گرامی اسلام (ص) میخوانیم که ایشان بهعنوان نخستین کسی است که فرمان تأسیس درمانگاه را داده است؛ آنچنانکه مسلم از عایشه روایت کرده است که در جنگ خندق مرد قریشی به نام ابن عرقه تیری به چشم سعد بن معاذ میزند. رسول خدا (ص) بلافاصله خیمهای را در مسجد برافراشت تا او را از نزدیک عیادت کند. در نقل دیگری نیز ابن اسحاق در ((سیره)) آورده است که رسول خدا (ص) سعد بن معاذ را مسجد خود (مسجدالنبی) در خیمه زنی به نام رفیده از قبیله اسلم نهاد تا به درمان زخمیان و یاری مسلمانان بپردازد. زمانی که سعد بن معاذ در جنگ خندق تیر خورد رسول خدا (ص) میفرماید: ((او را در خیمه رفیده ببرید تا بهزودی از او عیادت کنم)) (بیگی،1391، ص 294).
با توجه به محدودیت منابع از یکسو و نابرابری در توزیع امکانات در جهان مادی از سوی دیگر همواره تأمین این شاخصه مهم تمدن اسلامی (سلامت) در حکومتهای اسلامی با دشواریهایی مواجهه بوده است. بر همین اساس مسلمانان با پیروی از پیامبر گرامی اسلام (ص) و ائمه هدی (علیهمالسلام) که بنیانگذاران اولین موقوفات بودهاند (محمدپور،1397، ص 17) همواره در طول تاریخ با درک و توجه به نیازهای روز جامعه خود و با هدف رفع کمبودهای مادی و معنوی درصدد رفع نیازها برآمده و اموال منقول و مستغلاتی را در جهت احداث یا عمران مکانهای موردنیاز ازجمله مراکز آموزشی، بهداشتی، درمانگاهها و بیمارستانها وقف کردند.
وقف در بدو زایش و رشد خود نابودی فقر مادی و ظاهری و برخورداری عموم شهروندان جامعه از امکانات رفاهی را مدنظر داشته است؛ اما با بارورشدن و رشد تمدن اسلامی، مجال بیشتری برای بروز یافته و نابودی فقر پنهان و معنوی را نیز در اهداف خود قرار میدهد. نگاهی هرچند مختصر به تاریخ ما را در فهم بیشتر مطلب کمک میکند؛ آنچنانکه از دوره پیامبر گرامی اسلام (ص) و خلفای راشدین، گزارشهایی از وقف وجود دارد؛ در عصر امویان، نیز شاهد حضور وقف در تأسیس مراکز علمی، معابد، کتابخانهها و بیمارستانها هستیم. بنا به گفته تقی الدین مقریزی، خلیفه اموی به نام ولید بن عبدالملک بیمارستانی تأسیس میکند و پزشکانی در آنجا به کار و برای آنان مستمری برقرار میکند و فرمان میدهد که جذامیان را در مکانی نگهداری کنند و اجازه بیرون رفتن به آنها ندهند؛ همچنین برای آنان و نابینایان خوراک روزانه مقرر کرد (بیگی، 1391، ص 294).
در دوره عباسیان که شاهد اوج شکوفایی فرهنگ و تمدن اسلامی هستیم، این روند با قوت و شدت بیشتری ادامه مییابد؛ بهطوریکه از سفرنامهها و کتب معتبر تاریخی این عصر برمیآید که در اغلب شهرها و روستاهای ملل اسلامی، موقوفاتی وجود داشته که از آن جمله موقوفات دمشق، بغداد، مصر و ایران از اهمیت بیشتری برخوردار بودند (سلیمی فر، 1370، ص 70). در این دوران ازجمله مواردی که وقف بر آنها صورت پذیرفته است بیمارستانها بودند؛ به عنوان نمونه هارون الرشید اقدام به ساخت بیمارستانی در بغداد میکند. این بیمارستان که به تقلید از بیمارستان جندیشاپور تأسیس شده بود در اصل یک بیمارستان وقفی محسوب میشد و با بودجه دولتی اداره میشد (منتظرقائم، حسینی و عظیمی، 1391، ص 191) بنابراین با توسعه تمدن اسلامی، وقف نیز در عرصههای مختلف مجال تجلی پیدا میکند (سلیمی فر، 1370، صص 145-147).
در دوره زمامداری عثمانیان چون آل عثمان اداره اغلب کشورهای عربی را به دست گرفتند قلمرو وقف در همه زمینهها ازجمله وقف در حوزه پزشکی و سلامت گسترش مییابد و تشکیلات وسیعی برای اداره آن تأسیس میشود. در این زمان قوانین و مقررات متعددی در حوزه وقف به تصویب میرسد که بسیاری از این قوانین هنوز هم در بعضی از کشورهای اسلامی معتبر است و به آن عمل میشود. در منابع تاریخی در این باب آمده است که یوسف کمال پاشا (وزیر اعظم اسبق عثمانیها) و همسرش زینب خانم (کوچکترین دختر محمدعلی پاشا حاکم عثمانی) در ماه رجب سال 1293 هجری قمری بیمارستان تازه تأسیسی در استانبول با اعتبار ویژهای که از منابع شخصی خودشان پرداخت میشد را بهعنوان وقف به مستمندان مسلمان هدیه کردند (گونرکون، اتکر و ابراهیم نژاد، 1394، ص 21).
- وقف سلامت در ایران پس از اسلام
با ظهور و گسترش دین اسلام در ایران روند روبهرشد وقف در همه زمینهها و ازجمله وقف در حوزه سلامت همچنان ادامه مییابد. در این دوران وقف بهصورت جدی و جهتداری مطرح و روزبهروز بر تعداد موقوفات مختلف افزوده شده است؛ به عنوان نمونه در نیمه دوم قرن سوم هجری، عمرولیث صفاری در زرند کرمان، بیمارستانی ساخت و در کنارش بازاری بنا نهاد و وقف آن کرد تا مصارف و هزینههای بیمارستان را تأمین کند (فرشاد، 1366، ج 2، ص 849؛ اصطخری، 1961، ص 81). از قرن چهارم هجری به بعد نیز وقف کتابخانه، احداث مدرسه و بیمارستان رونق زیادی پیدا میکند آنچنانکه علاوه بر ساخت بیمارستان و وقف آن موقوفاتی را نیز برای اداره بیمارستانها در نظر گرفتند. نویسنده کتاب آل بویه در این باب مینویسد که: ((مخارج بیمارستانها، معمولاً از محل درآمدها و عایدات موقوفاتی بود که برای آنها قرار داده بودند)) (بیگی، 1391، ص 103).
در دوران زمامداری آل بویه نیز وقف از رشد و رونق قابلملاحظهای برخوردار است. تفاوت این دوران با دوران دیگر را میتوان در غلبه وقف در حوزه بیمارستانها و دارالعلمها دانست. در این دوران برای اداره موقوفات بیمارستانها، شخص صاحبمنصبی به نام قاضی مارستان وجود داشت. برحسب وقف نامه و شرایط تعیینشده از سوی واقفان، گاه بیمارستان و مجموع موقوفه وابسته به آن توسط چند متولی اداره میشد و گاهی هم بیمارستان یک متولی مستقل داشت. علاوه بر آنچه بیان شد در هر بیمارستان یک ناظری نیز وجود داشت که دیوان بیمارستان زیر نظر وی انتخاب میشد. ناظر از بین محتسبان، دیوانیان، قاضیان و فقیهانی انتخاب میشد که مورد اعتماد پادشاه، خلیفه، وزیر یا واقف بیمارستان بود. وظیفه این ناظران جلوگیری از حیفومیلهای احتمالی عواید و مخارج اضافه بیمارستان بود (اورجی و چاهیان بروجنی، 1397، ص 9). ازجمله بیمارستانهای موقوفه این دوران میتوان به بیمارستان بغداد اشاره کرد. این بیمارستان به فرمان معزالدوله بویهی بنا و موقوفات فراوانی نیز برای آن در نظر گرفته میشود (ابن کثیر، 1407، ج 11، ص 261) نمونه دیگر بیمارستان عضدی است که به فرمان عضدالدوله بنا میشود که ازنظر تجهیزات و خدمات درمانی بینظیر و مافوق همه بیمارستانهای بغداد بود (کبیر،1389، ص 268). در دوران سلجوقیان نیز شاهد موقفاتی در حوزه بهداشت و سلامت هستیم به عنوان نمونه خواجه نظام الملک طوسی به در نیشابور بیمارستانی تأسیس و روزانه مبلغ هزار دینار را به آن اختصاص داد که از محل صدقات و موقوفات شهر تأمین میشد (منتظرقائم، حسینی و عظیمی، 1391، ص 199).
بزرگترین بیمارستان موقوفه ایران در سدههای هفتم و هشتم هجری در دوره ایلخانیان توسط خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی، وزیر غازان خان ایلخانی بنا گذاشته میشود. وی بیمارستانی در تبریز در مجموعه فرهنگی ربع رشیدی ساخت که شامل بخشهای مختلف درمانی، داروخانه، مسکن کارمندان و پزشکان بود. در وقف نامه این بیمارستان، ضمن اشاره به مستغلات و اراضی فراوان در شهرهای مختلف، مقرر شده بود که پزشکان شاغل در آنجا، هر کدام کار تعلیم ده دانشجو را به عهده گیرند (فضل الله همدانی، 1356، صص 180-183).
در دوران صفویه نیز بنا به گواهی اسناد و مدارک معتبر تاریخی، وقف در همه زمینهها رونق خاصی پیدا میکند؛ بهطوریکه حتی خود پادشاهان صفوی نیز در زمره واقفان بزرگ قرار گرفتند و بسیاری از املاک خود را وقف نمودند. بهعبارتدیگر در نزد حاکمان صفوی وقف علاوه بر ابعاد سیاسی و مذهبی، دارای ابعاد اجتماعی نیز میباشد؛ بر همین اساس از وقف برای تنظیم امور اجتماعی، تمشیت امور رعیت و تدبیر جامعه با مشارکت ثروتمندان، مردم و علما نیز بهره فراوان میبردند. درواقع وقف اگرچه یک سنت دینی و در جهت خدمت به مقدسات بود؛ اما میتوانست نوعی از نظام خدمات اجتماعی در لوای دین نیز باشد. در این میان بیشترین وقف در دوران صفویه در زمان شاه عباس اول به ثبت رسیده است که بخش مهمی از موقوفات در حوزه سلامت، بهداشت و درمان میباشد. در دوران زمامداری وی محلی به نام ((دارالشفا)) در قسمتی از بازار اصفهان وجود داشت اما این بیمارستان بدون وسایل و لوازم مکفی بود و احتمالاً برای بیماران روانی از آن استفاده میشده است. شاهعباس ضمن تأسیس کاروانسرای مسگران دستور میدهد تا عایدات کاروانسراها وقف دارالشفا و تجویزات طبیب و هزینههای دارو و غذای بیماران شود (شفقی، 1376، ص 35).
بازه زمانی سقوط سلسله صفویه تا زمان روی کار آمدن قاجار یعنی دوران زمامداری افشاریان و زندیان را باید دوره آشفتگی، فرازوفرود اداری و سیاسی وقف دانست. سلسلههای افشاریه و زندیه هرچند موفق به احیای قدرت نظامی تحلیل رفته ایران در مقابل همسایگان و دشمنان شدند و بهتبع آن توانستند تا حد زیادی سرحدات ایران را حفظ کنند؛ اما ثبات و نظم بلندمدتی ایجاد نشد تا بهواسطه آن دیوانسالاری و تنظیمات اداری – اجتماعی احیا شود. تحت تأثیر این شرایط سیاسی و امنیتی آشفته سنت حسنه وقف نیز دچار ضعف و نقصان شدیدی میشود (ر.ک: لمبتون، 1393، ص 254؛ راوندی، 1376، ص 163)
در نیمه اول حکمرانی قاجاریه و بهویژه در ایام سلطنت فتحعلی شاه وقف بسیار پررونق بوده است؛ آنچنانکه اروپاییانی که در این مقطع زمانی از ایران دیدن کردهاند از املاک موقوفه بسیار فراوان سخن گفتهاند. بهعنوان نمونه محقق و سیاح فرانسوی به نام مادام دیولافوا در سفرنامه خود اذعان دارد که مسلمانان نیکاندیش و متمکن، غالباً یکسوم اموال خود را وقف اطعام فقرا، مسجد، مدرسه و روضهخوانی میکنند (دیولافوا، 1371، ص 185). همچنین هانری رنه آلمانی که در اواخر دوران حکمرانی ناصرالدین به ایران مسافرت کرده است مینویسد: ((املاک بسیاری وقف بقاع متبرکه، مساجد و مدارس شده است. عایدات املاک وقفی بسیار چشمگیر و زیاد است)) (سجادی، 1393، ص 69). هرچند در این دوران وجه غالب در وقف، وقف در امور مذهبی همچون روضهخوانی و از این قبیل بوده است؛ اما در این دوران شاهد وقفهایی نیز در حوزه بهداشت، سلامت و درمان هستیم ازجمله در منابع تاریخی میخوانیم که عبدالحسین میرزا فرمانفرما شاهزاده قاجاری و نخستوزیر ایران در دوران سلطنت احمدشاه که از مالکان بزرگ ایران محسوب میشد بخشی از املاک خود را برای تأسیس بیمارستان، مدرسه و مسجد وقف کرده است. وی همچنین در سال 1303 یک زمین ده هزار مترمربعی (مکان فعلی انستیتو پاستور ایران) وقف انستیتو پاستور ایران میکند. در مقدمه این وقف نامه میخوانیم که: ((با توجه به شیوه امراض مسریهی مزمنه در خطه ایران و بالأخص طهران و با توجه به اینکه مداوای آن نیازمند تزریق و برای مواد تزریقیه محتاج به خارج و شدت احتیاج به آن (مواد)، اهالی را دچار مشکل کرده است هدف از وقف زمین مزبور تأسیس مکانی است که مواد تزریقه و اسباب تلقیحه امراض متنوع از قبیل آبله، طاعون، گزیدگی مار و امثال آنها در آن محل تهیه شود…و یک مریضخانه که بیست مریض را در آن مکان بتوانند بپذیرند در آنجا تدارک دیده شود و مرضای آنها در آن مریضخانه معالجه شوند)) (مصطفوی و طاهری، 1398، ص 291). سید زاده مطلق نیز موقوفات پزشکی – بهداشتی شهر تهران تا پایان دوره قاجاریه (سال 1304) را چهار دارالشفا اعلام میدارد (سیدزاده مطلق،1390، صص 69-70).
در دوران حکومت پهلوی علاوه بر وقفهای مرسوم از قبیل وقف مساجد، وقف در جهت برگزاری مراسم معصومین (علیهمالسلام) با توجه به تغییراتی که در ساختار اجتماعی ایران به وجود آمده بود وقفهایی در جهت پیشرفت علم، توسعه و گسترش دانشگاه و مدارس و مراکز درمانی، بیمارستانها و درمانگاهها نیز به چشم میخورد. هرچند وقف در دوران پهلوی رو به افول و رکود داشته است؛ اما این مطلب هرگز به معنای توقف کامل وقف از سوی واقفان خیرخواه نبوده است؛ بلکه در این مقطع شاهد وقفهایی هرچند کم در همه زمینهها و ازجمله وقف در حوزه بهداشت، درمان و سلامت هستیم. آنچنانکه طبق نقل برخی از منابع در دوره پهلوی دوم 33 بیمارستان و درمانگاه وقف شده است. بعضی از این مراکز درمانی موقوفات بسیار زیادی داشتند که علاوه بر واقف، افراد دیگری نیز در این امر مهم مشارکت داشتهاند مانند بیمارستان فیروزآبادی. بعضی از این بیمارستانها نیز همچون بیمارستان بازرگان بهوسیله چند نفر وقف شده است (شاهحسینی، 1390، ص 28). نمونه دیگر وقف در دوره پهلوی در حوزه سلامت را میتوان بیمارستان موقوفه محمد نمازی در سال 1332 دانست (بیگی،1391، ص 300). این بیمارستان هماکنون به یکی از مهمترین و بزرگترین بیمارستانهای مناطق مرکزی کشور تبدیل شده و نقش برجستهای در گسترش دانش پزشکی و آموزش دانشجویان داشته است.
با سقوط سلسله پهلوی و روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی ایران با رهبری و هدایت یک فقیه الهی (امام خمینی (ره)) شاهد رشد وقف در همه زمینهها و ازجمله در زمینههای بهداشتی، سلامت و درمانی هستیم. نظام جمهوری اسلامی ایران بلافاصله بعد از پیروزی و به دست گرفتن زمامداری کشور یکی از اولین اقدامات خود را در زمینه اعاده حقوق ازدسترفته موقوفات کشور انجام میدهد و در تاریخ 14 اردیبهشت 1358 قانونی در شورای انقلاب به تصویب میرسد که در ماده یک آن قانون بهصراحت بر جلوگیری از هرگونه تضییع حق در موقوفات کشور، تنظیم اسناد و قرارداد اجاره و تعیین اجارهبهای عادلانه املاک استیجاری تأکید شده است (نظام زاده، 1378، ص 10).
عواملی همچون ساختارمند شدن تشکیلات وقف و اداره آن تحت نظارت مقام ولایتفقیه، تصویب قوانین در جهت احیای موقوفات و رعایت مسائل شرعی و احکام مرتبط با وقف در نظام جمهوری اسلامی باعث شده است تا اعتماد عمومی مردم و افراد خیر بهمنظور مشارکت در کارهای خیرخواهانه و عامالمنفعه و ازجمله وقف در همه زمینه رشد چشمگیری پیدا کند. بهعنوان نمونه بنا به اذعان، محمدعلی نظام نماینده ولیفقیه و رئیس سازمان اوقاف تا سال 1378 سازمان اوقاف و امور خیریه موفق شده است برای بیش از هفتصد هزار متصرفات وقفی که در رژیم پهلوی از بین رفته و از وقف خارج شده بودند سند اجاره تنظیم کند و بسیاری از موقوفاتی را که در جهت خلاف نیت واقف تغییر یافته بودند، در جهت نیت واقف احیا کند (نظام زاده، 1378، ص 11). بر همین اساس در این دوران شاهد تنوع در نیت واقفان هستیم. بر اساس اطلاعات موجود در نظام جمهوری اسلامی ایران بیش از 800 نوع نیت وقف وجود دارد و یکی از این نیات وقف در حوزه بهداشت و سلامت است که بعد از پیروزی انقلاب اسلامی از رشد قابلملاحظهای برخوردار شده است؛ آنچنانکه طبق آماری در ایران بیش از 1400 موقوفه بهداشتی و درمانی وجود دارد (محمدی، 1396، صص 156-157).
رشد موقوفات بهداشتی – درمانی در کشور ایران پس از پیروزی انقلاب اسلامی آنچنان سریع و گسترده بوده است که بسیاری از پژوهشگران با عنوان رستاخیز از این موضوع یادکرده و بر این مطلب اذعان داشته که تعداد موقوفات بهداشتی-درمانی در طی سالهای پس از پیروزی انقلاب اسلامی چند برابر شده است و هرساله بر این میزان افزوده نیز میشود. بهعنوان نمونه در سال 1379، 64 بیمارستان خیریه در کل کشور با ظرفیت 11 هزار تخت بیمارستانی و وجود داشته است. (قاسملو، 1395، صص 174-179)؛ درحالیکه تا پایان سال 1397 مجموعاً هزار و ۴۰۷ موقوفه سلامت فعال به ثبت رسیده که شامل؛ ۱۳۳ بیمارستان فعال (یکچهارم بیمارستانهای کشور)، ۷۰۲ درمانگاه، ۲۳۷ مرکز بهداشت، ۴۱ پایگاه بهداشت، ۲۷۰ خانه بهداشت، 2 داروخانه، 1 مرکز جراحی، 3 مرکز توانبخشی، 1 مرکز آزمایشگاهی، ۱۴ مرکز فوریتهای پزشکی و ۲۰ مرکز آموزشی و اداری است. بر این اساس دو و نیم درصد موقوفات فعال سازمان اوقاف و امور خیریه به حوزه سلامت اختصاص دارد. (خبرگزاری ایکنا،1398، کد خبر 3855667).
نتیجهگیری
یافتههای پژوهش بیانگر آن است که:
1-تمدن به عنوان یک مفهوم دربرگیرنده تمام شئون فردی و اجتماعی انسانهای تحت شمول خود باید پاسخگوی همه نیازهای فردی و اجتماعی آنان باشد و برای رفع و تأمین این نیازها راهکارهایی را ارائه دهد. تمدن اسلامی بهعنوان یکگونه از تمدن، یکی از بزرگترین تمدنهای جهانی است که با پیدایش و تکامل خود، افقهای جدیدی در عرصههای مختلف بر بشریت عرضه کرده است. این تمدن که متشکل از مجموعهای از قوانین دینی منبعث از آموزههای قرآنی و سنت نبوی است به همه وجوه زندگی فردی و اجتماعی مسلمانان توجه داشته است و خود را مکلف به تأمین نیازهای آنها میداند بر همین اساس در این تمدن برای تأمین و پاسخگویی به همه نیازهای انسانهای تحت شمول راهکارهایی ارائه شده است. ازآنجاکه سلامت یکی از مهمترین نیازهای بشری در طول تاریخ بوده است بر همین اساس تمدن اسلامی به این مهم اهتمام خاصی داشته است آنچنانکه تأمین سلامت جسمانی و روحانی انسانها بهعنوان یکی از مهمترین شاخصههای تمدن اسلامی در منابع دینی مورد تأکید واقع شده است.
2-با توجه به کمبود منابع از یکسو و از سوی دیگر نابرابری توزیع منابع در جهان یکی از مهمترین راهکارهای ارائه شده در منابع دینی برای تأمین نیازمندی سلامت افراد تحت شمول تمدن اسلامی ترویج روحیه انفاق، ایثار و بخشش در قالب سنت حسنه وقف است. با تعمق در منابع دینی چنین حاصل میشود که و وقف در حوزه سلامت یکی از عوامل مهم رشد و توسعه و احیای تمدن اسلامی معرفی شده است. بر همین اساس سنت وقف در حوزه سلامت و درمان همواره در طول تاریخ اسلامی از زمان پیامبر گرامی اسلام (ص) تا امروز علیرغم فرازوفرودهای متعدد همچنان تداوم یافته است و مسلمانان هیچگاه از این عامل مهم تمدن ساز غافل نشدهاند.
ارائه پیشنهاد: بر اساس یافتههای پژوهش در منابع دینی به هر دو بعد سلامت جسمانی و روانی بهعنوان شاخص تمدن اسلامی توأمان تأکید شده و حسب تعمق دقیقتر در این منابع این نتیجه حاصل میشود که سلامت روانی مهمتر از سلامت جسمانی است. از طرف دیگر با بررسی تاریخ وقف در حوزه سلامت این نتیجه حاصل میآید که عمده وقف در حوزه سلامت مربوط به تأمین سلامت جسمانی است و سلامت روح و روان تا حد زیادی مغفول مانده است؛ لیکن پیشنهاد پژوهش حاضر آن است که وقف در حوزه سلامت جسمانی و روانی بهصورت توأمان و همزمان باهم بهصورت جدی مورد تأکید و توجه واقع شود تا واقفان علاوه بر وقف در سلامت جسمانی به وقف در سلامت روانی هم همت گمارند و این خلأ مهم برطرف شود.
منابع
قرآن کریم
ابن بابویه، محمد بن علی. (1413 ق). من لایحضره الفقیه، قم: دفتر انتشارات اسلامی.
ابن شعبه حرانی، حسن بن علی. (1404 ق). تحف العقول، قم: جامعه مدرسین حوزه علمیه.
ابن کثیر، اسماعیل بن عمر. (1407 ق). البدایه و النهایه، بیروت: دارالفکر.
ابن منظور، محمد بن مکرم. (1410 ق). لسان العرب، بیروت: دارصادر.
ابوالحسین، احمد بن فارس. (1404 ق). معجم مقائیس اللغه، قم: دفتر تبلیغات حوزه علمیه.
اصطخری، ابراهیم بن محمد. (1961 م). المسالک و الممالک، لیدن: دخویه
امامی، سید حسن. (1378 ش). حقوق مدنی، تهران: اسلامیه.
اورجی، فاطمه و چاهیان بروجنی، علیاصغر. (1379 ش). ((نقش موقوفات در گسترش مراکز علمی و درمانی عهد بویهیان و فرجام آنها))، پژوهشنامه تاریخ اسلام، س 8، ش 32: صص 5-28.
ایزدپناه، عباس. (1378 ش). ((مقدمهای بر مبانی فرهنگ و تمدن اسلامی))، پژوهشنامه انقلاب اسلامی، س 1، ش 2: صص 105-125.
آبراهامیان، یرواند. (1377 ش). ایران بین دو انقلاب: درآمدی بر جامعهشناسی سیاسی ایران معاصر، ترجمه احمد گل محمدی و محمدابراهیم فتاحی ولیلایی، تهران: نی.
بیگی، روحالله. (1391 ش). نقش وقف در توسعه تمدن اسلامی، تهران: اسوه.
پاینده، ابوالقاسم. (1382 ش). نهج الفصاحه (مجموعه کلمات قصار حضرت رسول (ص))، تهران: دنیای دانش.
پورشعبانیان، زهرا. (1399 ش). ((آینده پژوهی وقف های جدید در تمدن نوین اسلامی))، دوفصلنامه علمی مطالعات بنیادین تمدن نوین اسلامی، ش 2: صص 69-96.
جان احمدی، فاطمه. (1388 ش). تاریخ فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران: معارف.
جوهری، اسماعیل بن حماد. (1410 ق). الصحاح، بیروت: دارالعلم للملایین.
دورانت، ویلیام جیمز. (1367 ش). تاریخ تمدن، ترجمه احمد آرام، تهران: سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامی.
دهخدا، علیاکبر. (1385 ش). لغتنامه، به کوشش غلامرضا ستوده و دیگران، تهران: دانشگاه تهران.
دیولافوا، ژان پل راشل. (1371 ش). سفرنامه مادام دیولافوا: ایران و کلده، ترجمه علیمحمد فره وشی، تهران: دانشگاه تهران.
راوندی، مرتضی. (1376 ش). تاریخ اجتماعی ایران، تهران: نگاه.
سجادی، احمد. (1393 ش). ((آثار اجتماعی وقف اسلامی در ایران))، فصلنامه وقف میراث جاویدان، س 22، ش 85: صص 51-86.
سلیمی فر، مصطفی، (1370 ش)، نگاهی به وقف و آثار اقتصادی-اجتماعی آن، مشهد: بنیاد پژوهشهای آستان قدس رضوی.
سید زاده مطلق، شهره. (1390 ش). بررسی نهاد وقف و کارکرد آن از دوره ناصرالدین شاه تا پایان دوره قاجار در تهران، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: نزهت احمدی، دانشگاه آزاد اسلامی.
شاهحسینی، پروانه. (1390 ش). ((سنجش تطبیقی وقف طی دورههای قاجاریه و پهلوی))، فصلنامه جغرافیا و توسعه، س 9، ش 25: صص 17-42.
شفقی، سیروس. (1376 ش). ((وقف در اصفهان؛ پراکندگی جغرافیایی موقوفات و آثار اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی آن))، فصلنامه وقف میراث جاویدان، ش 19 و 20: صص 32-47.
شهید اول، محمد بن مکی عاملی. (1412 ق). الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه، قم: موسسه نشر اسلامی.
طباطبایی، سیدمصطفی. (1391 ش). بررسی روند در وقف در بیمارستان های اصفهان از انقلاب مشروطه تاکنون (1285 ش- 1390 ش)، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: اصغر منتظرالقائم، دانشگاه اصفهان.
طوسی، محمد بن حسن. (1386 ش). المبسوط فی فقه الامامیه، قم: موسسه نشر اسلامی.
علامه حلی، حسن بن یوسف. (1419 ق). قواعدالاحکام فی معرفه الحلال و الحرام، قم: موسسه نشر اسلامی.
فرزند وحی، جمال و احمدی، فاطمه. (1399 ش). ((شاخصهها و ویژگیهای تمدن اسلامی در آیات و روایات))، نشریه تمدن اسلامی و دینپژوهی، س 2، ش 5: صص 98-113.
فرشاد، مهدی. (1366 ش). تاریخ علم در ایران، تهران: امیرکبیر
فضل الله همدانی، رشیدالدین. (1356 ش). وقف نامه ربع رشیدی، به اهتمام مجتبی مینویی و ایرج افشار، تهران: اسوه.
قاسملو، فرید. (1395 ش). بررسی نقش وقف در توسعه پزشکی، گزارش قرارداد تحقیقاتی مصوب فرهنگستان علوم پزشکی.
کبیر، مفیض الله. (1389 ش). آلبویه در بغداد؛ خلافت در سرپنجه قدرت ایرانیان، ترجمه مهدی افشار، تهران: رفعت.
کوربن، هانری. (1369 ش). فلسفه ایرانی و فلسفه تطبیقی، ترجمه جواد طباطبایی، تهران: طوس.
گونرکون، فضه؛ اتکر، شریف و ابراهیم نژاد، هرمز. (1394 ش). نقش وقف در توسعه نهادهای بیمارستانی و آموزش پزشکی در امپراتوری عثمانی و ایران قرن نوزدهم، ترجمه ایرج نبی پور و اسماعیل نبی پور، بوشهر: دانشگاه علوم پزشکی و خدمات بهداشتی درمانی.
لمبتون، آن. ک.س. (1393 ش). مالک و زارع، ترجمه منوچهر امیری، تهران: انتشارات علمی و فرهنگی.
مباشر امینی؛ زهرا؛ عودی، ستار و سپهری، محمد. (1399 ش). ((نقش گرایشهای مذهبی حاکمان در توسعه موقوفات از قرن هفتم تا دوره انقلاب اسلامی))، فصلنامه رهیافت انقلاب اسلامی، س 14، ش 50: صص 209-228.
مجیدی، خه بات. (1374 ش). مجموعه مقالات اولین کنفرانس بینالمللی فرهنگ و تمدن اسلامی، تهران: مرکز مطالعات و تحقیقات فرهنگی بینالملل.
محمدپور، حامد. (1397 ش). نقش وقف در اعتلای تمدن و فرهنگ اسلامی از دوره صفویه تا دوره معاصر، پایان نامه کارشناسی ارشد، استاد راهنما: محمدعلی اخویان، دانشگاه قم.
محمدی، علی. (1396 ش). ((نقش وقف در ایجاد و احیاء تمدن نوین اسلامی))، فصلنامه وقف میراث جاویدان، ش 97 و 98: صص 155-160.
مصطفوی رجالی، مینو دخت. (1351 ش)، وقف در ایران، بیجا.
مصطفوی، احسان و طاهری، مرضیه. (1398 ش). ((معرفی واقفین انسیتو پاستور ایران و نقش سنت وقف در شکلگیری و اعتلای آن))، نشریه اخلاق و تاریخ پزشکی، ش 1: صص 287-296.
منتظرقائم، اصغرو حسینی، شمس و عظیمی، کیومرث. (1391 ش). ((نظام وقف در بیمارستانهای دورة اسلامی از ابتدا تا آغاز عثمانی))، نشریه تاریخ اسلام، س 13، ش 4: صص 183-213).
موسوی خمینی (امام)، سید روحالله. (1379 ش). البیع، تهران: موسسه تنظیم و نشر آیات امام خمینی (س).
ناطق پور، مهدی؛ کاظمیان، علی و عیسی زاده، نیکزاد. (1396 ش). ((مقدمهای بر جایگاه بهداشت و طب در دوران شکوفایی طب اسلامی))، نشریه اخلاق و تاریخ پزشکی، ش 1: صص 34-43.
نظام زاده، محمدعلی. (1378 ش). ((وقف، تجربیات جمهوری اسلامی ایران در زمینه وقف))، فصلنامه وقف میراث جاویدان، ش 27: صص 8-15.
نمازی فر، حسین و هندی زاده، حکیمه السادات. (1392 ش). ((بررسی وقف پول با رویکردی بر آرای امام خمینی (س)))، پژوهشنامه متین، س 15، ش 61: صص 131-151.
هانتینگتون، ساموئل. (1374 ش). نظریه برخورد تمدنها، ترجمه مجتبی امیری، تهران: دفتر مطالعات سیاسی و بینالملل.
اصغری، مجتبی. (1398 ش)، سهم موقوفات سلامت در نظام وقف کشور، خبرگزاری بینالمللی قرآن کریم (ایکنا)، https://iqna.ir/fa/news/3855667
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.