درک و تصور کنشگران اجتماعی از عوامل موثر بر فعالیت داوطلبانه خیرخواهانه زنان

(مورد مطالعه : شهر اصفهان )

ربانی اصفهانی حوریه* [1]، طیب نیا محمد صالح [2]

[1] هیات علمی  و معاون پژوهشی پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار) دانشگاه اصفهان ، مدرس دانشگاه اصفهان (نویسنده مسئول)

[1]  هیات علمی دانشکده معارف اهل بیت (ع) ،  دانشگاه اصفهان ، رییس پژوهشکده مطالعات وقف و نیکوکاری (خیر ماندگار) دانشگاه اصفهان

 

چکیده :

در ایران و جوامع اسلامی انجام کارهای خیر نه تنها در زمان فعلی بلکه در زمان های گذشته نیز زمینه ی مناسبی برای مشارکت زنان در اجتماع بوده و به آن اهتمام ویژه شده است. این امر به ویژه در دوران صفویه بسیار چشمگیر می باشد به گونه ای که زنان متمول جامعه ، نقش مهمی در سوق دادن املاک و دارایی های خود به سوی فعالیت های خیریه داشتند. ولیکن با گذشت زمان ، افول این گونه فعالیت ها در زنان و محدود بودن نوع آنها دیده می شود .  با توجه به این که فعالیت در چنین کارهایی ، داوطلبانه و غالبا بدون نفع اقتصادی می باشد بررسی و تبیین درک و تصور کنش گران اجتماعی از عواملی که در مشارکت زنان در فعالیت های خیر تاثیر گذار است ضروری به نظر می رسد . در این مقاله با انجام مصاحبه نیمه ساخت یافته با 30  نفر از زنان و مردان شهر اصفهان وسپس انجام تحلیل تماتیک درک و تصور کنش گران در این خصوص تبیین  و در 4 مقوله اصلی بستر شکل گیری ، عوامل اثر بخش ، نوع فعالیت و راهکارها تبیین گردیده است .

کلیدواژه ها : کنش گران ، مشارکت ، فعالیت خیرخواهانه ، زنان

 

مقدمه و بیان مساله :

انجام کار خیر به عنوان نوعی از مشارکت و فعالیت اجتماعی ، ارزشی اخلاقی و معنوی است که به حکم فطرت انسان ، بسیار والا و ارزشمند بوده و تقریبا در همه ادیان الهی و آسمانی به این کار سفارش شده است . اهمیت این کار به گونه ای است که اولین فعالیتها و مشارکت های خیرخواهانه ، توسط ادیان الهی همچون یهود ، مسیح ، زرتشت و اسلام پایه ریزی و اجرا گردیده است . از نظر آموزه‌های اسلامی نیز ، نه تنها به انجام کار خیر سفارش می شود بلکه شتاب‌کردن در کارهای خیر و نیک به ویژه در مسائل اجتماعی به نیت تقرب الی الله امری بسیار پسندیده و نیک است؛ زیرا این کارها موجب آمرزش انسان می‌شود.(آل عمران، 133) این شتاب‌ورزی باید به گونه‌ای باشد که افراد برای انجام کارهای نیک و خیر با یکدیگر سبقت جسته و پیشگام باشند : ”  فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ ” (بقره، 148/ مائده، 48)

در ایران نیز امور خیریه از زمان پیش از اسلام  وجود داشته است. در ایران که تمدنی کهن و مردمانی با اعتقاد داشته است ، تحت تعالیم زرتشت ، خیرخواهی و نیک اندیشی ، تفکری بوده است که آنها را موظف می نموده ، یک دهم درآمد خود را صرف دادو دهش و خیرات و کمک به فقرا نمایند چنان که در کتاب مذهبی زرتشتیان ” اوستا”  چنین آمده است : ”  اهورامزدا از کسی خوشنود است که بی نوایان را دستگیری کند ” [3] (امیدیانی ، 1372: 46) پس از ورود اسلام به ایران انجام امور خیر رشد بیشتری یافت و نه تنها در زمان فعلی بلکه در زمان های گذشته نیز زمینه ی مناسبی برای مشارکت اقشار مختلف مردم به ویژه مشارکت زنان در اجتماع گردیده و به آن اهتمام ویژه شده است. دوران طلایی مشارکت زنان در امور خیرخواهانه زمان صفویه می باشد که زنان متمول جامعه ، نقش مهمی در سوق دادن املاک و دارایی های خود به سوی فعالیت های خیریه شهری از طریق اوقاف به عهده داشتند. توجه این زنان به امور خیریه و آبادانی اکثراً برای ساختن ابنیه عمومی و عام المنفعه بوده و برخی در جهت تداوم آموزش و فرهنگ و کمک به تقویت علم و دانش نیز تلاش می کردند به طوری که تعداد بسیاری از نهاد های آموزشی عصر صفوی به همت زنان مرفه این عصر دایر شده بود. (زرین بافت شهر، 1384 :93) ولیکن با گذشت زمان افول این گونه فعالیت ها در زنان دیده می شود .  با توجه به مطالب بیان شده و با توجه به این که فعالیت در چنین کارهایی ، داوطلبانه و غالبا بدون نفع اقتصادی می باشد بررسی و تبیین درک و تصور کنش گران اجتماعی از عواملی که در مشارکت زنان در فعالیت های خیر تاثیر گذار است ضروری به نظر می رسد . در این مقاله با انجام مصاحبه نیمه ساخت یافته و انجام تحلیل تماتیک درک و تصور کنش گران در این خصوص تبیین  گردیده است.

  1. پیشینه تحقیق :

در زمینه فعالیت داوطلبانه زنان در فعالیت های خیرخواهانه برخی تحقیقات انجام شده به شرح ذیل است :

طیب نیا و ربانی (1397) در کتاب به توان ایران ( درامدی بر امور خیرخواهانه در ایران) به بررسی تاریخچه امر خیر در ایران پرداخته و سپس به بررسی آسیب های این حوزه در کشور و ارائه راهکار در این زمینه ها پرداخته اند . این کتاب در بخشهایی روند فعالیت زنان در این عرصه را نیز مورد بررسی قرار داده است . همچنین مقاله ای از این دو نویسنده با عنوان بررسي عوامل موثر بر مشاركت زنان در فعاليت هاي داوطلبانه خيرخواهانه (1397) به طور خاص این موضوع را به شکل توصیفی- تحلیلی مورد بررسی قرار  داده و به بیان  عوامل موثر بر مشارکت زنان را در چند سطح می پردازد.

کشته گر و سارانی (1395) در مقاله خود با روش کمی به ارائه مدل احتمال مشارکت زنان با روش لاجیت ناپارامتری پرداخته و متغیرهای این حوزه همچون درامد شوهر ، سواد زن ،سن زن ، تعداد فرزندان در سنین بالای 12 سال و زیر 6 سال را موثر دانسته اند. در این تحقیق مشارکت زنان در عرصه های مختلف مد نظر بوده و به طور خاص به مشارکت داوطلبانه زنان در امر خیر پرداخته نگردیده است.

ماجدی ، عندلیب و مهرابی (1394) در تحقیق خود با عنوان شناسایی شاخصهای مؤثر بر مشارکت زنان در طرحهای توسعه شهری به بیان لزوم استفاده از مشارکت زنان در طرحهای توسعه شهری به عنوان فرصتی در شهرسازی می پردازد و ابعاد  ان را مورد بررسی قرار می دهد.

محسنی و همکاران(1392)  در پژوهش خود تحت عنوان بررسی عامل های موثر بر انگیزه مشارکت زنان در سازمان های مردم نهاد با استفاده از روش تحقیق کمی و انجام پیمایش مهمترین عوامل موثر در انگیزه زنان برای انجام فعالیت در سمن ها را رضایت از زندگی، عضویت در سمن ها ، میزان مصرف رسانه ، پایگاه اقتصادی و انسجام خانوادگی بیان داشت.

فرجی و فعلی (1389) در مقاله ای تحت عنوان مشارکت زنان در سازمان های غیر دولتی به بررسی تاثیر سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بر میزان مشارکت زنان در این گونه سازمان ها  با روش پیمایشی و ابزار پرسشنامه در بین 80 نفر از زنان 19-30 می پردازند. آنان بیان میدارند که با بالا رفتن سرمایه های فرهنگی و اجتماعی افراد مورد مطالعه میزان مشارکت آنان نیز افزایش می یابد.

شادی طلب (1382) با ارائه الگویی تبیینی مشارکت اجتماعی زنان را مورد مطالعه قرار داده است . یافته های پژوهش نشان می دهد مشارکت مذهبی خیریه ای( شرکت در کارهای خیریه ، خرید جهیزیه و …) بالاترین سطح مشارکت زنان را در برگرفته و مشارکت های دیگر( شرکت در سازمان های صنفی و کارگری ، گروهها و احزاب سیاسی ،تعاونی ها و …)  در سطح کمتر از متوسط قرار دارد

یزدان پناه (1382) پژوهشی را پیرامون مشارکت اجتماعی زنان انجام داده است. در این پژوهش عوامل بازدارنده از مشارکت بررسی گردیده و یافته های پژوهش نشان می دهد که عوامل خانوادگی ، شخصیتی ، اجتماعی و فرهنگی دست به دست هم داده و فرد را نامشارکت‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ جو بار می آورند.

با بررسی مقالات و پژوهش های صورت گرفته دیده می شود که پژوهش های صورت گرفته غالبا به صورت توصیفی – تحلیلی و یا روش کمی انجام پذیرفته و پژوهش کیفی و مصاحبه عمیق در زمینه درک و تصور کنش گران اجتماعی در خصوص انجام این امر توسط زنان مغفول مانده است .

2. ادبیات نظري

از عوامل موثر در مشارکت افراد ، نگرش آنان نسبت به مسایل می باشد که در آن سه عامل نقش کلیدی دارد . این عوامل  عبارتند از: نفع شخصی، همانندسازی اجتماعی و وابسته به ارزش بودن، به این معنا که هر قدر یک نگرش، پیوند نزدیک­تری با ارزش­های فرد داشته باشد، اهمیت آن نگرش برای فرد بیشتر خواهد بود .  بنابراین ارزش­های حاکم بر جامعه می­تواند در نوع و نگرش و رفتار اعضای جامعه و میزانت مشارکت آنها نقش مهمی ایفا کند. ( باستانی، 19:1387 )  پاتنام نیز[4]مشارکت افراد را در اجتماعشان ناشی از میزان سرمایه اجتماعی آنان می داند . وی معتقد است سرمایه اجتماعی باعث گسترش شبکه های اجتماعی شده و منجر به مشارکت مدنی می شود. (پاتنام،65:1380) توکویل[5] نیز به بررسی دلایل مشارکت اجتماعی می پردازد و مانند پاتنام معتقد است که سرمایه اجتماعی و مشارکت تاثیر متقابل دارند . مشارکت عمومی فرد را از انزوا خارج ساخته و به سوی منافع همگانی می کشاند که این امر موجب ارتقاء سرمایه اجتماعی می شود . از طرف دیگر سرمایه اجتماعی منجر به تسهیل روابط اجتماعی می شود و دستیابی به اهداف را آسانتر کرده و مشارکت اجتماعی افراد را در ساخت اجتماعی میسر می کند . (خوش فر ، 1378، 262) بوردیو [6]نیز همانند پاتنام سرمایه اجتماعی را بر مشارکت موثر می داند و در کنار آن سرمایه فرهنگی را نیز در مشارکت اجتماعی موثر می داند . از نظر بوردیو عضویت در شبکه های اجتماعی مختلف مانند : عضویت در انجمن های داوطلبانه ، احزاب سیاسی و اجتماعی و انجمن ها به عنوان عضویت در جامعه تلقی می شود و بیانگر حجم شبکه های ارتباطی افراد و نشان دهنده میزان سرمایه اجتماعی آنان می باشد (فرجی و فعلی ، 1389 ، 4)

اینگلهارت[7] مشارکت افراد در جامعه را تحت تاثیر متغیرهایی مانند تحصیلات رسمی ، موقعیت اقتصادی – اجتماعی ، سطوح مهارت اطلاعات ، مهارت های ارتباطی و تجربه های شغلی افراد و تقلیل تفاوت های جنسی در وظایف سیاسی می داند . (اینگلهارت،24:1373) وی  در خصوص مشارکت زنان سه عامل را باعث افزایش مشارکت  آنان  در مغرب زمین بیان می دارد : ارتقاء تحصیلات و اطلاعات سیاسی و  تغییر هنجارهای حاکم بر مشارکت زنان که کمتر بر نیازهای آنی تاکید داشته و بر حق ابراز نظر تاکید می ورزند (همان، 378)  .میزان این مشارکت  بر اساس برخی تحقیقات ، در امور مدنی (شرکت در سازمانهای صنفی ، گروهها، احزاب سیاسی ،  تعاونی ها و …) پایین و میانگین مشارکت خیریه ای ( شرکت در کارهای خیریه ، هیئت ها ، روضه ها ، سفره ها ، جلسات قرآن و جشن های مذهبی،  برنامه های خرید جهیزیه برای خانواده های نیازمند ) بسیار بالاتر از سایر انواع مشارکت است (فرجی و فعلی ، 1389  ، 176) .

با توجه به مطالب بیان گردیده مشارکت در فعالیت های داوطلبانه خیرخواهانه به عنوان یکی از ارزشهاي مشترک می­باشد که در دیدگاه­هاي مختلف و با زاویه ورودهای متفاوت همچون بررسی جنسیتی از آن  قابل طرح و بررسی است. به بیان دیگر از یک سو می­توان بیان کرد که نیکوکاري زنانه مولفه­اي فرهنگی است و ریشه در نظام فرهنگی جامعه دارد و از سوي دیگر می­توان بیان کرد که این مولفه تحت تاثیر نظام اجتماعی و شخصیتی کنشگران اجتماعی قرار دارد که بر این مبنا تاثیرگذاري متغیرهاي اجتماعی و فردي بر آن قابل تامل می­باشد.

این امر می تواند به عنوان نقطه قوتی در جهت به کارگیری زنان در عرصه امور خیر به کار گرفته شود  و بادر نظر گرفتن متغیرهای موثر با  افزایش و بهبود مشارکت زنان در سطح اجتماع ، هم از یک سو برای سایر بانوان ایجاد انگیزه  کند تا بر کوشش ها و تلاشهایشان بیفزایند و هم از سوی دیگر ، بر سطح کلان برداشت ها و باورهای یک جامعه در کلیت آن تاثیر مثبت می گذارد.

3. روش تحقیق:

برای بررسی درک و تصور کنش گران اجتماعی در خصوص فعالیت خیرخواهانه زنان در ایران با 30 نفر از زنان و مردان شهر اصفهان در بازه سنی 17-54 سال و تحصیلات  سیکل تا دکتری مصاحبه انجام شد . این مصاحبه به شکل نیمه ساختار یافته و تحلیل آن از طریق روش تحلیل تماتیک ( کد گذاری اولیه – ثانویه – انتظام مفهومی – تحلیل نتایج) و تدوین شبکه مضامین صورت گرفته است . در جهت افزایش اعتبار ،  کد گذاری ها در نرم افزار maxq da2018    وارد و نتایج تحقیق و تحلیل ها مورد بررسی قرار گرفت.

1-3  داده های توصیفی :

مصاحبه شوندگان از طریق نمونه گیری هدفمند متناسب با روش کیفی انتخاب گردیده اند . برای بالا بردن اعتبار پژوهش سعی بر آن شده تا با توجه به تغییرات نسلی در دهه های مختلف ، از سنین مختلف تحقیق صورت گیرد .همچنین با توجه به نظریه اینگلهارت مبنی بر تاثیر میزان تحصیلات بر فعالیت های خیرخواهانه سطح تحصیلات از دبیرستان تا دکتری مد نظر قرار گرفت تا نظرات طبقات مختلف تحصیلی در نظر گرفته شود. پس از هر مصاحبه تحلیل و کد گذاری صورت پذیرفته و پس از 26 مصاحبه به اشباع رسیدیم ولی برای اطمینان از آن 4 مصاحبه دیگر نیز انجام شد .

2-3 داده های تحقیق و تحلیل آن :

در ابتدا مفاهیم مهم از متن مصاحبه ها استخراج و کدگذاری اولیه (151کد )و ثانویه (16 کد )صورت گرفت و سپس در قالب  4 مقوله کلی بستر شکل گیری ، مداخله گرها ، نوع فعالیت و راهکارها قرار گرفت ( جدول 1- پیوست) .

1-2-3  بستر شکل گیری فعالیت های خیرخواهانه

برای انجام هر گونه کنش و فعالیت ، وجود زمینه و بستر مناسب بسیار حائز اهمیت بوده و مورد توجه صاحبنظران قرار دارد. فعالیت های داوطلبانه خیرخواهانه زنان نیز از این امر مستثنی نبوده و زمینه و بستر مناسب در شکل گیری و گسترش آن بسیار موثر است.  بر اساس نتایج تحقیق فوق و کدگذاریهای انجام گرفته بستر شکل گیری  فعالیت های خیر خواهانه زنان تحت تاثیر   الف- فاکتورهای اثربخش مشارکت  و ب- سطح آشنایی قرار دارد .

الف- فاکتورهای اثربخش مشارکت  :

مشارکت ، درگیری ذهنی و روحی اشخاص در موقعیت های گروهی است که آنها را برای رسیدن به اهداف گروه و فعالیت در آن جهت برمی انگیزاند .( ملکی و امیدوار ، 1394، 134) مشارکت را نوعی کنش هدفمند در فرایند تعاملی بین کنشگر و محیط اجتماعی او در جهت نیل به هدف‏های معین و از پیش تعیین شده تعریف کرده‌اند . از حیث مفهومی واژه مشارکت به معنای شراکت و همکاری درکاری، امری یا فعالیتی و حضور در جمع، گروه و سازمان جهت بحث و تصمیم‌گیری چه به صورت فعال و چه به صورت غیر فعال است. (علوی‌تبار،15:1379) از منظر جامعه‌شناسی باید بین مشارکت به عنوان عمل مشارکت و به عنوان امر شرکت کردن تمیز قائل شد. مشارکت در معنای اول شرکت فعالانه در گروه را می‌رساند و به فعالیت اجتماعی انجام شده نظر دارد و در معنای دوم از تعلق گروهی خاص و داشتن سهمی در هستی آن خبر می‌دهد .(بیرو،275:1370) اینگلهارت مشارکت افراد در جامعه را تحت تاثیر متغیرهایی مانند تحصیلات رسمی ، موقعیت اقتصادی – اجتماعی ، سطوح مهارت اطلاعات ، مهارت های ارتباطی و تجربه های شغلی افراد و تقلیل تفاوت های جنسی در وظایف سیاسی می داند . (اینگلهارت ، 1373 ، 378) .

در خصوص عوامل موثر بر مشارکت زنان هر دو مفهوم مشارکت از منظر جامعه شناسی مد نظر بوده ، بر اساس کد گذاری و استخراج مقوله ها بر اساس روش تماتیک ، فاکتورهای اثربخش بر مشارکت خیرخواهانه زنان در دو دسته عوامل مشترک و عوامل خاص مورد بررسی قرار می گیرد . عوامل مشترک عواملی است که بین زنان و مردان مشابه بوده و تفاوت های جنسیتی در آن چندان تاثیر گذار نمی باشد که در دو بخش 1- عوامل انسانی- فطری 2- عوامل دینی و عوامل خاص که تحت تاثیر ویژگی های جنسیتی قرار دارد مورد تامل است .

الف-1- عوامل انسانی- فطری

انسان دوستی نمود خاصی از محبت است که ریشه در طبیعت انسانی داشته و به صورت ارادی و با اگاهی از انسان نسبت به انسانی دیگر بروز می یابد ( حیدری و موسوی ، 1391، 198-199) این امر عامل بسیار موثر در مشارکت های خیرخواهانه بوده و محدود به دین یا جنس خاصی نمی باشد . لذا در کشش فطری افراد برای انجام نیکوکاری ، تفاوت جنسیتی دخیل نبود و فطرت انسان ها عامل گرایش به این فعالیت ها و به گونه ای زمینه انجام آنها را فراهم می کند که در نتایج تحقیق پیش رو هم دیده می شود .  21  درصد از مصاحبه شوندگان زمینه اصلی انجام فعالیت های خیرخواهانه زنان و مردان را مربوط به فطرت انسان و تمایل قلبی وی برای کمک به همنوع و فارغ از مناسبات جنسیتی بیان نموده آن را نشان انسانیت بیان می نمودند . مصاحبه شونده شماره 3 آقای 51 ساله متاهل کارشناسی ارشد مدیریت در این خصوص بیان می دارد :

” انسان ذاتا و فطرتا به انجام کار خیر علاقه دارد ما انسان هستیم و انسانیت حکم می کند اگر جایی همنوعمان را دچار مشکل ببینیم کمکش کنیم و این کاری به جنس و نزاد و کشور و … ندارد واقعا مصداق این شعر هست که بنی ادم اعضای یکدیگر هستند ”

الف-2- عوامل دینی

از دیگر عوامل بسیار موثر در انجام فعالیت های خیرخواهانه از دید مصاحبه شوندگان عوامل و انگیزه های دینی بود که تحت تاثیر تربیت و هنجارهای دینی تعریف می گردید. تمام جوامع بشری از بدو تاریخ تاکنون دارای باورها، ارزش‌ها و هنجارهایی بوده و هستند که اکثر کنشگران جوامع ملتزم به این باورها و رعایت هنجارها هستند (روشه ، 1391 ،87 ) از جمله این امور بنيادي دردين اسلام، اهتمام مسلمانان و مسئوليت‌پذيري آنان نسبت به همديگر است كه از آن به تكافل اجتماعي نيز تعبير شده است؛ يعني مسئوليت و تكاليفي كه اعضاي جامعه نسبت به همديگر دارند . قرآن مجید می فرماید: « ولا تنسوالفضل بینکم ؛ فضل و بخشش را میان خود فراموش نکنید.( بقره، ۲۳۷) و پیامبر (ص) نیز در توصیه به این امور میفرمودند : «عابدترین مردم آن کسی است که نسبت به مردم خیرخواه تر از دیگران و نسبت به تمام مسلمین سلیم القلب و با صفا باشد(اصول کافی، ج۲، ص۱۶۳) و یا من اصبح و لم يهتم بامور المسلمين فليس بمسلم : اگر مسلماني در ميان مسلمانان باشد و در خدمت آنان نبوده و كاري به كار آنان نداشته باشد، مسلمانان نيست. (  كلينى،  1360، ج 2، ص 346)

هنجارهای دینی و نقش آن ، در ایران اسلامی نیز از این امر مستثنی نبوده و از جمله عوامل موثر در اجتماع و مشارکت های اجتماعی می باشد. براساس تحقیقات جمشیدی سلوکلو و شیخ الاسلامی (1392) ، جمشیدی سلوکلو (1390) ،قاسمی و قربانیان (1389) ،  چراغی و مولوی (1385) و نکویی و سیف (1384) دینداری متاثر از مناسبات جنسیتی نمی باشد . در خصوص تاثیر جنسیت بر انگیزه دینی مشارکت داوطلبانه خیرخواهانه زنان ، تحقیقات قبل قابل تایید و بر اساس مصاحبه های صورت گرفته 43درصد از مصاحبه شوندگان هم به تاثیر عوامل دینی در انجام فعالیت های داوطلبانه خیرخواهانه زنان و مردان اشاره می کردند و دلیل انجام آن را توصیه های دینی و سیره ائمه و پیش زمینه های آن در افراد از کودکی تا به آن زمان در انجام این امر بیان می داشتند . مصاحبه شونده 23 آقای 33 ساله متاهل دارای تحصیلات دکترای نانو مواد در این خصوص بیان می داشتند :

“برای متخلق شدن به اخلاق الهی بایستی از خودمان بگذریم چه مادی چه فعلی چه احساسی، اموزه های دینی ما به این امر بارها و بارها اشاره می کنند و ما برای رسیدن به کمال به  این امر  احتیاج داریم”

و یا مصاحبه شونده شماره 8 خانم 29 ساله متاهل لیسانس بیولوژی بیان می داشتند :

” ما مسلمان هستیم و در دین ما همواره به لزوم توجه به هم نوعانمان تاکید شده است . در ایات قران و نحوه زندگی پیامبر ، ائمه و حضرت زهرا (س) همواره شاهد کمک به دیگران هستیم و این در واقع راهنمای ما در زندگیمان است . مثلا حضرت علی (ع) حتی  در نماز انفاق می کردند و حضرت زهرا (س) از لباس عروسی خود گذشتند … ”

الف- 3- عوامل جنسیتی

انتظارات غالب در یک جامعه درباره فعالیت ها و رفتارهایی که مردان یا زنان می توانند یا نمی توانند در آنها درگیر شوند سبب می شود که افراد بنا بر جنسیت خود نقش هایی را ایفا کنند که نقش های جنسیتی نامیده می شود(بستان ، 1385 ،8 )جنسیت و عوامل جنسیتی از مهمترین ملاکهای اجتماعی فرهنگی برای دسته بندی افراد جامعه به شمار می آید و یکی از مهمترین ابعاد ساخت هویت فردی و نیز یکی از معیارهای اصلی شناخته شدن افراد در جامعه است ( دهقانی و صفورایی ، 1397 ، 3) بیولوژیست ها و پژوهشگران، پس از بررسی و تحقیق های متعدد، به این نتیجه دست یافتند که رفتارهای ذهنی و فکری زنان و مردان در پاره ای از صفات اصلی به صورت ذاتی، با هم فرق داشته و تحت تاثیر جنسیت، به گونه ای متفاوت از یکدیگر، عمل می کنند. در تبيين موضوع جنسيت و ارايه رفتار نوعدوستانه ,زيست شناسان تلاش دارند تفاوت هاي بين زن و مرد را بر حسب ويژگي هاي فيزيولوژيک تبيين نمايند. آنان معتقدند زنان و مردان از نظر هورمون ها, کروموزم ها , اندازه مغز و ژن ها, با يکديگر تفاوت دارند (گيدنز, ۱۳۸۶ ، 156) . همچنین  تحقیقات ميلز و گروسک ( ۱۹۹۱)نشان مي دهند از آنجا که زنان, کمتر رفتارهاي شان را به علل دروني نسبت مي دهند بيشتر از مردان تمايل به رفتار نوعدوستانه دارند .برخي پژوهش ها در حیطه جامعه شناسی نیز بيانگر آن هستند که زنان نوعدوست تر از مردان هستند . محققانی همچون رايس و گروسک( ١٩٧٥) ،  گروسک و ردلر( ١٩٨٠ ) ، برگ(١٩٨٤) معتقدند زنان به لحاظ اجتماعي شدن که طي آن عاطفي بار مي آيند و نيز به دليل نقشهاي جنسيتي که با گرمي در روابط بين فردي, گرايش به روابط اجتماعي و نيز حساسيت در روابط بين فردي , مشخص مي شود, تمايل بيشتري به برخي رفتارهاي نوعدوستانه دارند . (احمدی ، 1388، 27)  البته در مقابل این نظرات برخی تحقیقات نیز به بیان تمایل بیشتر مردان برای انجام اعمال نوعدوستانه اذعان دارند .

بر اساس نتایج تحقیق پیش رو و استخراج مفاهیم از مصاحبه ها در  بخش عوامل خاص ( 36 درصد ) که بر اساس  اثرگذاری تفاوت های جنسیتی می باشد 59 درصد مصاحبه شوندگان قایل به استعداد ذاتی بیشتر زنان در این حوزه بوده و بستر جنسیتی زنانه را بسیار مستعد و عاملی مثبت در انجام کار خیر  بیان می داشتند . آنها عواملی همچون شرایط ژنتیکی ، احساسات ، عواطف مادرانه ، زمان ازاد بیشتر ، دغدغه مندی کمتر نسبت به مردان را از عوامل متاثر از جنسیت موثر بر فعالیت های خیرخواهانه بیان نمودند . اما در مقابل نیز 38درصد از مصاحبه شوندگان مردان را به واسطه توانمندی و استقلال اقتصادی برای فعالیت در این حوزه فعال تر ارزیابی و نقش عوامل جنسیتی را در فعالیت خیرخواهانه زنان منفی بیان می نمودند و 3 درصد نیز قایل به این بودند که عوامل جنسیتی در این موضوع تاثیری ندارد. . به عنوان مثال مصاحبه شونده شماره 7 خانم 22 ساله مجرد کارشناسی تربیت بدنی در این باره بیان می داشت :

“زنان در انجام کار خیر بهتر هستند چون در انجام کار خیر احساس و عاطفه نقش پررنگی دارد و زنان به لحاظ فطری با احساس تر و عاطفی تر بوده در این حوزه مستعدتر از مردان هستند و به خصوص اگر متاهل باشند شرایط و سختی های جامعه رو بیشتر درک می کنند و بیشتر تمایل به کمک دارند. ”

و یا مصاحبه شونده 13 آقای 46 ساله متاهل دیپلمه بیان می داشت :

” در جامعه ما زنان بیشتر کار خیر انجام می دهند و پتانسیل انجام ان را هم دارند چون مشغله کاری خانم ها کمتر است و همچنین بیشتر با افراد سرو کار دارند و شرایط این طور فعالیت ها به نسبت مردان را بیشتر دارند ”

در مقابل مصاحبه شونده شماره 19 خانم 58 ساله متاهل با تحصیلات دیپلم بیان می داشت :

“در جامعه ما بیشتر مباحث اقتصادی به دست مردان بوده و استقلال بیشتری در این حوزه دارند پس بهتر از یک خانم می توانند تصمیم بگیرند که مشارکت کنند یا نه ولی یک خانم به ویژه اگر خانه دار باشد باید با موافقت همسرش باشد و این امر انها را محدود می کند ولی کمک های غیر مالی را خیلی مشتاق و فعال هستند و نمونه اش اول انقلاب به ویژه برای کمک به جبهه فعالیت بسیار وسیع خانم ها مشهود بوده است ”

با توجه به نتایج ، مصاحبه شوندگان به فعالیت بیشتر مردان در حمایت های مالی و زنان در امور غیر مالی اذعان داشتند که آن نیز به شرایط وابسته به جنسیت، عوامل جنسیتی در جامعه و نقش و مسئولیت زنان و مردان  مربوط می گردید.

ب- سطح اشنایی  :

مقوله دیگری که در بستر شکل گیری شروط تاثیر گذار است سطح آشنایی با فعالیت های خیرخواهانه است که تحت عناوین محقق ساخته آشنایی عام – خاص قرار می گیرد . آگاهی عام یعنی فرد در ابتدای امر با فعالیت ها به طور کامل بیگانه نبوده و فهمی نسبی از این امور دارد ولی اگاهی خاص به فهم عمیق و تخصصی از این  فعالیتها برمی گردد . نتایج حاصل از تحقیق موید آن است که در خصوص انجام فعالیت خیرخواهانه و نیاز به آن تقریبا کسی که فاقد هر گونه اگاهی و اشنایی باشد وجود ندارد و این به زمینه های فرهنگی تربیتی جامعه ، زمینه های دینی و سفارشات قرانی و بزرگان دین بر می گردد. هرچه قدر سطح آشنایی بیشتر از آگاهی عام به سمت آشنایی خاص برود میزان مشارکت بالاتر می رود و در روند گسترش بستر شکل گیری کمک های داوطلبانه موثرتر است. بر اساس نتایج تحقیق اشنایی زنان با حوزه امر خیر به طور عام 85 درصد و اشنایی خاص 15 درصد بوده است . به بیان دیگر آگاهی زنان از فعالیت خیرخواهانه و موارد مربوط به آن به شکل عام بوده و آشنایی تخصصی در کشور ایران پایین و نیاز به ارتقاء آن مشهود بود . به عنوان نمونه مصاحبه شونده شماره 18 خانم 45  ساله متاهل دیپلم- فعال در حمایت از کودکان بی سرپرست در این مورد بیان می داشت:

“من در خانواده متوسطی متولد و بزرگ شدم و چه در خانواده و چه در محیط درس و مدرسه همیشه کسانی رو دیدم که مشکل داشتند و دلم میخواست بهشون کمک کنم پدر و مادرم هم همیشه تشویقم می کردن که حتی اگه شده کار عملی براشون انجام بدم مثلا توی درسها کمک کنم بعد هر چه بزرگتر شدم دغدغه هام هم بیشتر شد و با خیریه های مختلف اشنا شدم البته پدرم هم همیشه دست به خیر داشتند ولی کلا خانم هایی که باهاشون سرو کار داشتم کار خیر رو خیلی کلی می شناختن و من بعد از رفتن به خیریه … و تحقیق تونستم به دنیای عظیم این حوزه مخصوصا در دیگر کشورها آشنا بشم”

2-2-3  عوامل اثربخش

بر اساس نتایج حاصل از کد گذاری و مقوله بندی مصاحبه ها ، عوامل اثر بخش در فعالیت خیرخواهانه داوطلبانه زنان در دو دسته الف- نحوه آشنایی  و ب-  اعتماد اجتماعی دسته بندی می گردند .

الف-نحوه اشنایی زنان :

نحوه و نوع آشنایی زنان با امور خیرخواهانه از مداخله گرهای موثر بر میزان فعالیت های خیرخواهانه زنان می باشد. انجام این امور که از جمله موارد ارزشی در جامعه قلمداد می شود وظیفه تمامى نیروهاى تربیتى جامعه، یعنى خانواده، مدرسه ، رسانه و نهادهاى گوناگون اجتماعى است.

رسانه یکی از این ابزارهای قدرتمند و پل ارتباطی و بلکه وسیله‌ی تسلط بر افکار، اراده و احساسات بشریت دوران معاصر به شمار می‌آیند و لذا  یکی از دلایلی که نقش و جایگاه رسانه ها را در جوامع کنونی بیش از پیش برجسته ساخته، تاثیری است که بر افکارعمومی دارد. تعريف نقش‌ها و كاركردهاي فردي و اجتماعي رسانه ، منبعث از نظريه كاركردگرايي در جامعه‌شناسي بوده ، ضمن بنيادي انگاشتن ارزش‌ها و هنجارهاي مشترك براي جامعه، بر نظم اجتماعي مبتني بر توافق‌هاي ضمني تأكيد مي‌كند. بر اساس رويكرد كاركردگرايي، رسانه­ها يكي از عناصر زيرمجموعه نظام محسوب مي­شوند كه بخش­هاي مختلف نظام را به يكديگر مرتبط مي­سازند و ضمن تأمين نظم و يكپارچگي دروني نظام، ظرفيت پاسخ‌گويي آن را در بحران­ها بر اساس واقعيت­ها افزايش مي­دهند.( مهدی زاده ، 1396، 46) آثار این امر در کشور ما در جریان ایجاد موج کمک های خیرخواهانه در حوادث و بلایای طبیعی بسیار مشهود بوده  و تاثیر این ابزار قدرتمند بر زنان کشور ما که درصد بالایی از آنها را خانم های خانه دار تشکیل می دهد غیر قابل انکار است . بر اساس نتایج تحقیق 32 درصد از کنش گران ، آشنایی خود با فضای خیر را توسط رسانه به ویژه تلویزیون و شبکه های اجتماعی بیان نمودند . در خصوص تاثیر رسانه به عنوان بالاترین میزان اثربخشی در اشنایی زنان ، 48 درصد مصاحبه شوندگان تاثیررسانه ملی را  مثبت و 32 درصد آن را ناکافی و دارای نقصان و ضعف در این حوزه بیان نمودند . همچنین 20 درصد مصاحبه شوندگان  به تاثیر شبکه های اجتماعی در بالا بردن مشارکت زنان در این امور اشاره داشتند. موافقان با تاثیر مثبت تلویزیون به برنامه های خاصی همچون ماه عسل و یا خندوانه در ترویج امر خیر اشاره نموده و همچنین به تاثیر ایام خاص سال همچون ماه محرم و صفر و به ویژه ماه رمضان اشاره داشتند . مصاحبه شونده شماره 25 خانم 41 ساله متاهل با تحصیلات دیپلم بیان می کرد :

“خانم های خانه دار معمولا خیلی از تلویزیون و شبکه های اجتماعی استفاده می کنند چون وقت خالیشون زیاده به نظرم تلویزیون در مورد ترغیب به کار خیر توی یه سری از زمینه ها خیلی خوب عمل می کرد مثلا در مورد جشن عاطفه ها قبل از عید نوروز یا قبل از شروع مدارس و یه موج کمک رو ایجاد می کرد اما الان کمتر شده و مثلا ماه رمضان برنامه ماه عسل یا برنامه های مشابه خیلی خوب بودند ولی بقیه ایام سال خیلی فعالیت نمی کنند ولی در عوض شبکه های اجتماعی بیشتر تاثیر می ذارن .”

و مصاحبه شونده شماره 14 خانم 39 ساله متاهل با تحصیلات دیپلم در این خصوص  بیان می داشت :

” من خانه دار هستم و به واسطه مسئولیت های داخل خانه و … حضور در منزل از تلویزیون استفاده زیادی دارم بیشترین اشنایی من با امور خیر از طریق سریال ها و فیلم های تلویزیونی و حتی تیزرهای تبلیغاتی موسساتی مثل محک بود و من در حال حاضر با خیریه ای از کودکان بی سرپرست همکاری می کنم که دغدغه  اولیه آن از طریق تماشای فیلم … در تلویزیون در من ایجاد شد ”

خانواده از دیگر نهادهای تاثیر گذار بر مشارکت امر خیر در افراد به ویژه دختران می باشد . خانواده در نقش نخستین و یکی از مهم‌‌ترین نهادهای اجتماعی ، بر شخصیت افراد (فرزندان) در بزرگ‌سالی تأثیر می‌‌گذارد و نظریه‌‌پردازان حوزۀ جامعه‌‌شناسی خانواده نیز با تأیید این مطلب، معتقدند اولین نهاد اجتماعی که مسئولیت درونی یا نهادینه‌‌کردن ارزش‌‌ها و هنجارها را بر عهده دارد، نهاد خانواده است . این امر به ویژه در مورد دختران و زمان طولانی سپری شدن در فضای خانواده بیشتر دیده می شود . فعالیت خیرخواهانه زنان و دختران نیز از این گونه امور ارزشی می باشد که بستر اولیه آن در بسیاری از موارد به طور مستقیم و غیر مستقیم توسط خانواده مهیا و نهادینه می گردد.  بر اساس نتایج تحقیق 22درصد از کنش گران مورد نظر توسط خانواده با امور خیر آشنا شده بودند  و غالبا این نوع فعالیت را توسط پدر و یا مادر خود مشاهده کرده بودند . مصاحبه شونده شماره9 خانم 33ساله متاهل لیسانس مدیریت بیمه در این زمینه بیان می کرد  :

” من از بچگی شاهد کمک پدر و مادرم به خانواده های نیازمند بودم بیشتر مواقع پدرم به مادرم پول می دادند و می گفتند به همسایمون که شوهرشون به خاطر تصادف فوت کرده بودند و 3 تا بچه کوچک داشتند کمک کنند من هم از بچگی دلم می خواست این کارها رو بکنم و حتی یادمه توی مسجد وقتی برای کمک به ایتام پول جمع کردند همه پولهای قلکم رو با اجازه مامانم دادم و ایشون کلی هم من رو تشویق کردند”

والدین نقش عمده ای در تربیت و جامعه پذیری فرزندان تا سن نوجوانی دارند ولی پس از آن نوجوان سعی در فاصله گرفتن از این فضا و ارتباط با دوستان و همسالان خود که به اصطلاح گروه همسالان گفته می شوند دارد .( قربانی و جمعه نیا ، 1397، 114)  این ارتباط به ویژه برای دختران به واسطه محدودیت های ناشی از فضای جامعه بیشتر در مدارس صورت می گیرد و علایق و سلایق آنها را که در بیشتر موارد هم راستا با موازین دریافتی از خانواده است پرورش می دهد . نهادینه شدن خیرخواهی و کمک به هم نوع نیز از این امر مستثنی نبوده و توسط نتایج حاصل از تحقیق مشهود می باشد . نقش مدارس و دوستان از دید کنش گران به ترتیب 11 درصد و 10 درصد بیان گردید که به گونه ای قابل پیش بینی است . مصاحبه شونده شماره 24 دانش آموز پسر 17 ساله در این مورد می گفت :

“من به وسیله دوستم با کارهای خیر آشنا شدم اون توی یه ان جی او فعالیت می کرد و وقت های غیر از مدرسه رو اونجا می رفت یه بار توی مدرسه صحبتش شد و اون چند تا از ماها رو به اونجا برد و من هم خیلی دوست داشتم و خانواده ام هم استقبال کردن ”

از دیگر عوامل موثر در مشارکت خیرخواهانه که توسط کنش گران به آن اشاره گردید خیریه های مختلف که افراد یا وابستگان آنها با ان در ارتباط بودند ( مثل خیریه کسا یا عترت معصومین- ngoهای بانوان – مدرسه سازی – محک – سازمان حمایت از کودکان کار- حمایت از زنان بی سرپرست- بهزیستی – دارالایتام- کمیته امداد- کمک به جرایم غیر عمد ) با اثربخشی  8 درصد ، مساجد 7 درصد  ، ایام خاص 6 درصد، توصیه های دینی 4درصد بیان گردید .

الف-2- اعتماد اجتماعی

اعتماداجتماعي مفهومي است كه در فرايند روابط اجتماعي بين افراد و سازمانهاي اجتماع با همديگر تبلور مي‌يابد. بدين صورت كه هر چه ميزان اعتماد اجتماعي ميان افراد و گروهها و سازمانهاي اجتماعي به جامعه بيشتر باشند، به همان ميزان، روابط اجتماعي، از شدت، تنوع، ثبات و پايداري بيشتري برخودار است. لذا اعتماد اجتماعي نتيجه تعاملات اجتماعي موجود و گروهي انجمنها و فعالتيهاي اجتماعي است، به خصوص اگر اين اعتماد از حد فردي به سطح اجتماعي انتقال يابد بعنوان يك سرمايه با ارزش تلقي مي‌گردد.پاتنام اعتماد را یکی از مؤلفه‌های حیاتی و اساسی سرمایه اجتماعی می‌داند. بر اساس دیدگاه او، سرمایه اجتماعی را می‌توان  شبکه‌هایی از انجمن‌های ارادی و خودجوش معرفی کرد که بوسیله اعتماد، گسترش یافته‌اند. اعتماد و مشارکت به طور متقابل به یکدیگر وابسته‌اند: اعتماد از زندگی گروهی پدید می‌آید و در همان زمان، امکانات خودجوش را برای شکل‌گیری و تشکل انجمن‌ها فراهم می‌سازد. (پاتنام،65:1380). همچنین وی عقیده دارد که اعتماد همکاری را تسهیل می‌کند و هرچه سطح آن در جامعه‌ای بالاتر باشد احتمال همکاری هم بیش‌تر خواهد بود و همکاری نیز متقابلا” ایجاد اعتماد می‌کند.  اعتماد که یکی از عناصر ضروری تقویت همکاری است عنصری غیر اختیاری و ناآگاهانه نیست. اعتماد مستلزم پیش‌بینی رفتار بازیگر مستقل است. شما برای انجام کاری صرفا به این دلیل که فردی (یا نهادی ) می‌گوید آن را انجام خواهد داد به او اعتماد نمی‌کنید بلکه تنها به این دلیل به او اعتماد می‌کنید که با توجه به شناخت‌تان از خلق وخوی او، انتخابهای ممکن او، تبعاتشان و توانائی او، حدس می‌زنید که او از پس انجام کار را بر خواهد آمد. در جوامع کوچک این پیش‌بینی بر اساس چیزی انجام می‌شود که برنارد ویلیامز آن را اعتماد صمیمانه می‌نامد، یعنی اعتمادی که به آشنایی نزدیک با  فرد بستگی دارد. اما در جوامع بزرگتر و پیچیده‌تر اعتمادی غیرشخصی‌تر یا شکل نامستقیمی از اعتماد ضرورت دارد (همان : 292)

از دیدگاه جامعه شناختی دست کم سه شکل از اعتماد مشتمل بر اعتماد بین‌شخصی، اعتماد تعمیم‌یافته و اعتماد نهادی قابل تشخیص است: الف)اعتماد بین شخصی که بر اساس روابط مستقیم و چهره به چهره شناخته می‌شود. و مبتنی بر روابط بین فردی است. اعتماد بین شخصی در ارتباط با تعامل و روابط میان اعضای خانواده، دوستان، همکاران و دیگر موارد مشابه تجلی پیدا می‌کند(غفاری،13:1383). ب)اعتماد تعمیم‌یافته که می‌توان داشتن حسن ظن نسبت به افراد جامعه جدای از تعلق آنها به گروه‌های قومی و قبیله‌ای تعریف کرد (امیرکافی،9:1374). ج)اعتماد نهادی: «اعتماد نهادی» دلالت دارد بر میزان مقبولیت و کارایی و اعتمادی که مردم به نهادها دارند. به تعبیر دوگان انعکاس فقدان اعتماد به نهادها در اغلب موارد نتیجة بی‌اعتمادی به افرادی است که عهده‌دار امور آن نهاد‌هایند(دوگان،10:1374). بنابراین میزان اعتماد نهادی بر حسب نوع ارزیابی مردم از کارکنان این نهادها در قالب ادارات، ارگانها و نهادهای مختلفی که در زندگی روزمرة خود با آنها ارتباط دارند، سنجیده می‌‌شود.

می‌توان ادعا کرد که اعتماد بین فردی یا اعتماد به افراد آشنا در جوامع سنتی که الگوی خاص‌گرایی در آن حاکم است به چشم می‌خورد و از این رو می‌توان آن را اعتماد سنتی نیز خواند و انواع دوم و سوم که عموماً در جوامع مدرن به چشم می‌خورند اصطلاحاً اعتماد مضمونی یا کارکردی خوانده می‌شود(زاهدی و اوجاقلو،103:1384)

مبحث اعتماد اجتماعی در مشارکت های خیرخواهانه مفهومی عام بوده و مردانه یا زنانه بودن در آن تاثیر چندانی نداشت . بر اساس نتایج تحقیق ، اعتماد کارکردی یا مضمونی از اقبال بیشتری در بین کنش گران برخوردار بوده  65 درصد از مصاحبه شوندگان متمایل به فعالیت داوطلبانه خیرخواهانه در سازمان ها و خیریه های رسمی – دولتی بودند. این امر به مساله سرمایه و اعتماد اجتماعی مردم به نهادها و موسسات رسمی مربوط بوده میزان اعتماد اجتماعی را نشان می دهد. به عنوان نمونه مصاحبه شونده شماره 2 خانم 20 ساله مجرد دانشجوی زبان انگلیسی بیان می داشت :

“من کمک کردن به سازمان های رسمی خیریه را ترجیح می دهم چون کارها منسجم تر و بهتر انجام می شود و از نظارت برخوردار هست”

اما در مقابل نیز 35 درصد مصاحبه شوندگان بیان می داشتند که به سازمان های رسمی اعتماد نداشته و مایل به فعالیت خیرخواهانه به شکل فردی یا  سازمانهای غیررسمی و غیر دولتی می باشند . آنان دلیل بی اعتمادی به این سازمانها را :   فساد این سازمانها ، هدر رفت پول ، عدم شفافیت و عدم پاسخگو بودن این سازمانها بیان می داشتند . به عنوان نمونه مصاحبه شونده شماره 15 آقای 52 ساله متاهل با مدرک دیپلم بیان می داشت :

“من انجام کار خیر را دوست دارم و انجام هم می دهم ولی حاضر نیستم به سازمان های رسمی پول بدهم چون یک درصد هم مطمئن نیستم پولم درست خرج شود و به آنها اعتماد ندارم پول مردم رو به بهانه کمک به مستحق می گیرند بعد ساختمان خدا تومنی می خرند و با پول ما عشق می کنن و مردم بدبخت هم برن خودشون یک کاری بکنن”

3-2-3  نوع فعالیت

بر اساس نتایج تحقیق نوع مشارکت زنان در فعالیت های داوطلبانه – خیرخواهانه را می توان در دو بخش فعالیت حمایتی -مالی و فعالیت حمایتی -غیر مالی بررسی نمود . بر اساس نتایج تحقیق فعالیت های حمایتی مالی زنان مواردی چون  تهیه جهیزیه ، کمک نقدی  ، تهیه غذا ، تهیه پوشاک ، حمایت مالی از افراد بی سرپرست ، کمک مالی به خانه سالمندان، حمایت تحصیلی از دانشجویان  بیان گردید  که 36 درصد از مصاحبه شوندگان به انجام این گونه از امور توسط زنان اشاره داشتند . همچنین 64 درصد از مصاحبه شوندگان فعالیت زنان را در حوزه حمایتی غیر مالی دانسته به کارهایی همچون  انجام فعالیت فرهنگی ، کمک به تحصیل افراد بی بضاعت ، حمایت از زنان آسیب دیده در خانواده و محل  ، فعالیت در خیریه های خود جوش محلی ، کمک به نیازمندان محل ، کمک جسمی به افراد بیمار ، نگهداری از سالمندان یا کودکان عنوان نمودند  که این امر به دلیل تاثیر عوامل اجتماعی –اقتصادی بر فعالیت زنان می باشد . مصاحبه شونده شماره 14 خانم 39 ساله متاهل با مدرک دیپلم بیان می داشت :

” من خیلی دوست دارم در کارهای خیر کمک کنم ولی تا قبل از اشتغالم که باید از همسرم پول می گرفتم خیلی کم می شد که فعالیت کنم و یا باید از پس اندازم یا مثلا نخریدن چیزی این هزینه رو می دادم و خیلی وقتها هم همسرم همان را هم اجازه نمیداد و من بیشتر سعی می کردم یک کار عملی انجام بدم بعد از اشتغالم بهتر می تونم کمک کنم ولی شوهرم باز هم خیلی اجازه نمیدن و اگر قبول نکنم ناراحت میشن ”

4-2-3- راهکارهای افزایش مشارکت زنان

میزان نقش و مشارکت زنان در جامعه به ويژه در زمینه های فرهنگی، اجتماعی تا حد زيادی به برخورد و نگرش آن جامعه نسبت به زنان بستگی دارد. در صورتی که به زن به عنوان نیروی فعال و سازنده نگريسته شود، حضور و مشارکت حقیقی زنان در عرصه های مختلف فعالیتها افزايش می يابد. مشارکت فعال زنان، در فعالیتهای فرهنگی جامعه مسئله ای است که از دير باز با موانع و مشکالت فراوانی روبه رو بوده است. به طوری – که اين موانع در قالبهای مختلف فرهنگی، اجتماعی، مذهبی و… جلوه نموده است و هر کدام میتوانند در میزان مشارکت زنان در فعالیتها موثر باشند. ( عامری و همکاران ، 1393، 22) بر اساس نتایج پژوهش ، در خصوص افزایش مشارکت زنان در انجام فعالیت های خیرخواهانه به سه بخش راهکارهای فردی ، خانوادگی و راهکارهای اجتماعی می توان اشاره نمود.

3-الف- راهکارهای فردی

11 درصد از مصاحبه شوندگان افزایش مشارکت زنان در امور داوطلبانه خیرخواهانه را منوط به تغییرات فردی زنان دانسته و  افزایش خودباوری زنانه ، دوری از اسراف و تفکرتجمل گرایی را از جمله عوامل فردی موثر در این حوزه بیان می داشتند . مصاحبه شونده شماره 30 خانم 19 ساله مجرد دانشجوی ادبیات بیان می داشت :

” من زمانی می تونم کار خیر انجام بدم که در ذهن خودم فعل توانستن را صرف کرده باشم و از اعماق دل و ذهنم قبول کرده باشم که من هم می تونم موثر باشم نه این که همیشه در سایه مردها مثل پدر ، همسر و برادر باشم ”

3-ب-راهکارهای خانوادگی

در خصوص افزایش میزان مشارکت زنان در امر خیر رعایت و ایجاد برخی موارد در خانواده بسیار مثمر ثمر می باشد . برخی از این موارد عبارتند از : وجود ارامش فکری در مسایل شخصی و ایجاد ثبات در زندگی زن  ، استقلال مالی ، همدلی خانوادگی، تعامل همسرانه ، افزایش ازادی برای انجام فعالیت ، آگاهی از مشکلات که 15 درصد مصاحبه شوندگان به اهمیت این امر در حضور و ارتقاء فعالیت داوطلبانه خیرخواهانه زنان اشاره داشتند.

مصاحبه شونده شماره 17 خانم 27 ساله متاهل لیسانس فلسفه و لیسانس فیلم سازی  :

“ما خانم های خانه دار چون درامدی نداشته و وابسته مالی به همسرانمان هستیم تنها در  مورد کمک های غیر مالی می توانیم کار خیر انجام دهیم و کمک مالی یا نداشته یا خیلی کم است در صورتی که اگر استقلال مالی داشته باشیم که با همیاری و مساعدت اقایان امکانپذیر است بهتر می توانیم موثر باشیم”

مصاحبه شونده شماره 1 خانم 43 ساله متاهل لیسانس علوم تربیتی:

” برای فعالیت خیرخواهانه خانم ها گام اول راضی کردن خانواده به ویژه همسر یا پدر است مثلا شوهر اجازه ی حضور زن را در اکثر حوزه ها نمی دهد یا می گوید راضی نیستم از پول من در این جا ها هزینه کنی و به گونه ای دست زن را می بندد”

3-ج- راهکارهای اجتماعی

بر اساس نتایج تحقیق 74 درصد از مصاحبه شوندگان راهکارهای اجتماعی را موثر در افزایش مشارکت زنان در امر خیر دانسته  و به مواردی چون : افزایش آگاهی ، تاثیر رسانه ، حضور اجتماعی ، اطلاع رسانی صحیح ، ایجاد مراکز خیر در همه جا ، افزایش بینش فرهنگی ، ایجاد نهادهای زنانه  ، فراهم کردن زمینه استقلال مالی ، برگزاری همایش ها و کارگاههای اموزشی در این راستا اشاره داشتند . به عنوان نمونه مصاحبه شونده شماره 26 خانم متاهل 26 ساله لیسانس روانشناسی در این خصوص بیان می داشت :

” در این زمینه چند راهکار را می توان بیان نمود از جمله آگاه سازی زنان از این حوزه ها و زمینه هایی که می توانند فعالیت کنند که از طریق رسانه و شبکه های اجتماعی می توان عمل نمود چون زنان به ویژه زنان خانه دار از رسانه ها زیاد استفاده می کنند و روی انها خیلی تاثیر دارد و همچنین ایجاد اماکنی که خاص فعالیت برای زنان باشد تا ممانعت خانواده برای زنان کم شود ”

نمودار و شبکه مضامین عوامل موثر بر مشارکت خیرخواهانه زنان :

 

نتیجه گیری :

انجام کار خیر به عنوان نوعی از مشارکت و فعالیت اجتماعی ، ارزشی اخلاقی و معنوی است که به حکم فطرت انسان ، بسیار والا و ارزشمند بوده و تقریبا در همه ادیان الهی و آسمانی به این کار سفارش شده است در این بین توجه به مشارکت زنان ، به عنوان بیش از نیمی از جمعیت جامعه تاثیر بسزایی در رشد و شکوفایی کشور دارد.   از نظر دین مبین اسلام نیز ميدان و عرصه فعاليت اجتماعي، اقتصادي و سياسي براي زن كاملاً باز است و بحث توانمندسازي زنان مي‌تواند در جامعه اسلامي با بهره‌گيري از پشتوانه اعتقادات مذهبي در جهت اصلاح قوانين و صدور احكام ثانويه فقها در بسياري از زمينه‌ها بستر رشد زنان را فراهم نمايد . بر اساس نتایج تحقیق که حاصل مصاحبه نیمه ساختاریافته با 30 زن و مرد و سپس کدگذاری اولیه ، ثانویه و مقوله بندی آن است  4 مقوله اصلی تحت عنوان بستر شکل گیری ، مداخله گرها ، نوع فعالیت و راهکارها به عنوان عوامل موثر بر مشارکت خیرخواهانه زنان استخراج گردید. در مقوله بستر شکل گیری 3 ایتم عوامل فطری – دینی – جنسیتی مورد بررسی قرار گرفت که بر اساس آن در دو مورد عوامل فطری و دینی تفاوت جنسیتی دیده نشد و این دو عامل که به جوهره انسانی زن و مرد و نگاه دین به آن ها بر می گردد به گونه ای عوامل مشترکی را در بر می گیرد . تفاوت در این حوزه به عوامل جنسیتی مربوط بوده و  تفاوتهای جنسی – اجتماعی زن تفاوت در نتایج را نشان می داد. به گونه ای که عواملی همچون عواطف سرشار زنانه و مادرانه و یا زمان فراغت زنان خانه دار به عنوان قشر عظیمی از زنان ایرانی به عامل جنسی – اجتماعی مثبت در جهت بیشتر بودن این امر در زنان اشاره می نمود. همچنین سطح آشنایی با دو رویکرد آشنایی خاص و عام مد نظر قرار گرفت که بر اساس نتایج تحقیق در خصوص انجام فعالیت خیرخواهانه و نیاز به آن تقریبا کسی که فاقد هر گونه اگاهی و اشنایی باشد وجود ندارد و این به زمینه های فرهنگی تربیتی جامعه ، زمینه های دینی و سفارشات قرانی و بزرگان دین بر می گردد. هرچه قدر سطح آشنایی بیشتر از آگاهی عام به سمت آشنایی خاص برود میزان مشارکت بالاتر می رود و در روند گسترش بستر شکل گیری کمک های داوطلبانه به ویژه توسط زنان موثرتر است.

در مورد عوامل اثربخش ، نکته حایز اهمیت تمایل بیشتر افراد به فعالیت و کمک در نهادهای رسمی – دولتی بود که  در حدود 65 درصد آنان این امر را اذعان می داشتند و این امر به اعتماد اجتماعی و سرمایه اجتماعی جامعه اشاره دارد .

نکته قابل تامل در مورد نوع فعالیت در پژوهش پیش رو ، بیان کار خیر در دو بعد حمایت های  مالی و غیر مالی است که توسط کنش گران نیز به آن اشاره گردیده و تفاوت نوع کنش زنانه و مردانه و تفاوت های آن بیان گردید. بر اساس نتایج بیشترین فعالیت زنان در بعد حمایت های غیر مالی بوده و آن به شرایط زنانه حاکم بر خانواده و جامعه و نقصان استقلال مالی زنان بر می گردد.  اما نکته حایز اهمیت، این نگاه و درک سنتی به امور خیریه در جهت رفع مشکلات فرد نیازمند است  و فعالیت هایی همچون اشتغال زایی ، توانمندسازی ، پرداخت خمس و زکات ، نذر ، تامین مالی – عاطفی والدین در دوران کهولت یا بیماری  و یا حتی مباحثی همچون فعالیت های حفظ محیط زیست که در حال حاضر در دنیا بسیار مطرح است توسط کنش گران بیان نگردید .در واقع درک نوع خاصی از اعمال به عنوان فعالیت خیرخواهانه در بین کنش گران قابل مشاهده است به گونه ای که اعمال عبادی همچون خمس ، زکات ، تامین نیازهای والدین و یا فرزندان در شرایط خاص را به عنوان کار خیر در نظر نگرفته و به آنها اشاره نکردند .

راهکارهای ارتقاء مشارکت زنان در امور خیرخواهانه در حوزه فردی ، خانواده و اجتماع نیز از طریق آموزش ، رسانه ، تربیت و به ویژه استقلال مالی بیان گردید و پیشنهاد جالب افراد در این حوزه کاهش اسراف و روحیه تجمل گرایی و صرف هزینه های آن در امور خیر بود که علاوه بر حل مشکلات افراد نیازمند ، جامعه و به ویژه زنان را از آفت مصرف زدگی نجات داده و خشنودی و حظ معنوی را در خانواده ایجاد می کند .

 

منابع :

  1. احمدی ، سیروس ،1388، تفاوت های جنسیتی در رفتارهای نوعدوستانه ، جامعه شناسی کاربردی ، سال 20 ، شماره پیاپی 35 ، ش 3 ،پاییز ،23-36
  2. اینگلهارت ، رونالد ،1373، تحول فرهنگی در جامعه پیشرفته صنعتی ، ترجمه مریم وتر ، تهران ، انتشارات کویر
  3. امیدیانی ، سید حسین ، 1372، گاهنبار در ایران باستان ، وقف میراث جاودان ،تهران ،  سال1، شماره3
  4. امیرکافی، مهدی،1374، اعتماد اجتماعی و عوامل مؤثر بر آن، پایاننامه کارشناسی ارشد، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه شهید بهشتی
  5. باستانی سوسن، 1387 ،بررسی سرمایه اجتماعی شبکه در ده محله تهران: بررسی جایگاه روابط محلی در شبکه هاي اجتماعی، مجله مطالعات اجتماعی ایران، دوره دوم، شماره 2، صص55-74
  6. بستان ، حسین ، 1385 ،بازنگری نظریه های نقش جنسیتی ، پژوهش زنان ، دوره 4 ، ش 1و 2 ، صص5-31
  7. بیرو آلن 1370، فرهنگ علوم اجتماعی ، باقر ساروخانی ، تهران انتشارات کیهان
  8. پاتنام، روبرت. 1380، دمکراسی و سنت‌های مدنی (تجربه ایتالیا و درس‌هایی برای کشورهای در حال گذار)، محدتقی دلفروز، تهران، نشر روزنامه سلام
  9. تاج بخش، کیان؛ مراد ثقفی؛ مسعود کوهستانی نژاد، (1382)، سرمایه اجتماعی و سیاست‌های اجتماعی(بررسی وضعیت سرمایه اجتماعی در ایران امروز)، رفاه اجتماعی شماره 10.
  10. جمشیدی سلوکلو، بهنام ، شیخ الاسلامی ،راضیه ، 1392، تفاوت های فردی در نقش هلی جنسیتی و ارتباط آن با دینداری دانش آموزان ، شخصیت و تفاوت فردی ، سال 2 ، شماره 3،101-119
  11. جمشیدی سلوکلو ، بهنام ، 1390، رابطه دینداری و تاب آوری در دانش آموزان دختر و پسر راهنمایی و دبیرستان شهر شیراز ، طرح پژوهشی ارائه شده به شورای تحقیقات آموزش و پرورش استان فارس
  12. چراغی،مونا ، مولوی ، حسین ، 1385، رابطه بین ابعاد مختلف دینداری و سلامت عمومی در دانشجویان دانشگاه اصفهان ، پژوهشهای تربیتی و روانشناختی ،سال 2 ، ش2،پیاپی 6، 1-22
  13. دهقانی ، هادی ، صفورایی ، محمد مهدی ، 1397، رابطه نقش های جنسیتی و تیپ جنسیتی زوجین با کارامدی خانواده ، دوفصلنامه علمی پژوهشی روانشناسی ، س12،ش23، پاییز و زمستان ،صص1-22
  14. دوگان، ماتیه،1374، سنجش مفهوم مشروعیت و اعتماد، پرویز پیران، اطلاعات سیاسی و اقتصادی،شماره 98-97
  15. روشه، گی؛ (1391)، جامعه شناسی تالكوت پارسونز، عبدالحسین نیك گهر، تهران، نشر نی
  16. زاهدی، محمد جواد و سجاد اوجاقلو ، 1384، بررسی اعتماد اجتماعی و عوامل موثر بر آن در شهر زنجان، مجلة جامعه‌شناسی ایران، دوره ششم، شماره 4، زمستان 1384، 125-95
  17. زرين بافت شهر،‌ فريبا، 1384،  فعاليت هاي اقتصادي زنان صفوي در زيارت گاه شهر اردبيل، ترجمه محمد مروار ، تاريخ پژوهان، سال اول ، شماره 3
  18. شادی طلب ، ژاله ، 1382 ، مشارکت اجتماعی زنان ، فصلنامه پژوهش زنان ، دوره 1، شماره 7 ، پاییز ،141-176
  19. طيب نيا، محمدصالح ، رباني اصفهاني، حوريه، 1397،  بررسي عوامل موثر بر مشاركت زنان در فعاليت هاي داوطلبانه خيرخواهانه، فصلنامه پژوهش هاي اجتماعي اسلامي، سال بيست و چهارم، شماره 2، تابستان
  20. عامری ، محسن ، سهرابی ، مریم ، حسینی راد ، مهدی ، دانی ، فاطمه ، 1393، موانع مشارکت زنان در فعالیت های فرهنگی ، مدیریت فرهنگی ، سال 8، شماره 24 ، تابستان ، 21-35
  21. علوی‌تبار، علیرضا 1379، مشارکت در اداره‌ی امور شهرها، بررسی الگوی مشارکت شهروندان در اداره‌ی امور شهرها (ج اول)، تهران، انتشارات سازمان شهرداری‌های کشور
  22. غفاری، غلامرضا، 1383، اعتماد اجتماعی در ایران، تهران، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
  23. فرجی ، لیلا ، فعلی ، جواد ،1389 ، بررسی تاثیر سرمایه های اجتماعی و فرهنگی بر میزان مشارکت زنان در سازمان های غیر دولتی ، برنامه ریزی رفاه و توسعه اجتماعی ، شماره 4 ، زمستان ، 167-198
  24. قاسمی ،وحید ، قربانیان ، مهری ،1389،تحلیل تطبیقی تاثیر مهارت در سطح دینداری و الویت های ارزشی دختران و پسران ، مطالعات راهبردی زنان ، 12(47)،197-222
  25. کشته گر، بهروز، سارانی، زینب ، 1395، مدل احتمال مشارکت زنان در ایران: الگوي لاجیت ناپارامتري فصلنامه پژوهش هاي اقتصادي ایران،  سال بیست ویکم،  ش66  ، بهار ،103-122
  26. كلينى، محمّدبن يعقوب، 1360،  اصول كافى  ، ج 2، تهران، دفتر نشر فرهنگ اهل‌بيت
  27. گیدنز ، آنتونی ،برد سال ، کارن ، 1386 ، جامعه شناسی ، ترجمه حسن چاوشیان ، تهران ، نشر نی
  28. ماجدی،حمید، عندلیب ، علیرضا ، مشارزاده مهرابی، زهرا، 1394، شناسایی شاخصهای مؤثر بر مشارکت زنا ن در طرحهای توسعه شهری، شماره، 32 ، سال دوازدهم، بهار، 3-12
  29. محسنی ، رضا علی ، خوش فر ، غلامرضا ، علی بابایی ، قربان ، ابراهیمی ، میترا ، 1392، بررسی عامل های موثر بر انگیزه مشارکت زنان در سازمان های مردم نهاد ، فصلنامه زن و جامعه  ،سال 4 ، شماره 2 ، تابستان
  30. مجلسى، محمّدباقر ،1403،  بحارالانوار ،  بيروت، داراحياء التراث العربى، ج 71، ب 21، ح 312.
  31. مرتضوی ، مهدی ، حسن زاده ، محمد ، تاجیک ، محمد جواد ، نجات ، سهیل ، 1395 ، آسیب شناسی وضعیت خیریه ها در ایران ، همایش ملی خیر ماندگار ، بنیاد خیریه راهبری آلاء ، اسفند
  32. ملکی ،امیر ، امیدوار ، پوران ،1394، بررسی رابطه بین اعتماد و مشارکت اجتماعی در ایران ، مطالعات توسعه اجتماعی فرهنگی ،دوره 4 ، ش 3، زمستان ، 133-154
  33. مهدي‌زاده، 1396،نظریه‌های رسانه اندیشه‌های رایج و دیدگاه‌های انتقادی، تهران ، انتشارات همشهری ،چ 6
  34. نکویی ، مریم ، سیف ، سوسن ، 1384، بررسی رابطه دینداری با رضایتمندی زناشویی، تازه ها و پژوهش های مشاوره ،سال4 ، ش13، 61-79
  35. ورسلی،پیتر،1378، نظم اجتماعی در نظریه‏های جامعه شناسی ، سعید معیدفر، تهران چاپ اول ، انتشارات تبیان
  36. یزدان پناه ، لیلا ،1382، بررسی عوامل موثر بر میزان مشارکت اجتماعی، پایان نامه دکتری جامعه شناسی ، دانشکده علوم اجتماعی ،دانشگاه علامه طباطبایی ، تهران

 

  1. Mills,R. Grusek,J,E. , 1991, Cognitive, affective and behavioral consequences of praising altruism ,Merrill Palmer Quarterly,35, 299- 326.
  2. Rice,M,E.Grusec,J,E.1975, Saying and doing: effects on observer performance, Journal of personality and social psychology ,32:584-593,

 

 

پیوست ها :

جدول توصیفی مشخصات مصاحبه شوندگان

مصاحبه شوندگان جنس سن تاهل تحصیلات فراوانی
1 زن 43 متاهل لیسانس علوم تربیتی فراوانی زنان :

18

نفر

57 درصد

2 زن 20 مجرد دانشجوی زبان انگلیسی
3 مرد 51 متاهل فوق لیسانس مدیریت
4 مرد 21 مجرد دانشجوی زبان انگلیسی
5 زن 22 مجرد مهندسی مکانیک
6 زن 23 مجرد لیسانس حقوق
7 زن 22 مجرد لیسانس تربیت بدنی
8 زن 29 متاهل لیسانس بیولوژی
9 زن 33 متاهل لیسانس مدیریت بیمه
10 مرد 46 متاهل دیپلم
11 مرد 19 مجرد دانشجوی زبان فرانسه
12 زن 24 مجرد فوق دیپلم نقشه کشی ساختمان
13 مرد 46 متاهل دیپلم
14 زن 39 متاهل دیپلم
15 مرد 52 متاهل دیپلم
16 زن 46 متاهل لیسانس بهداشت فراوانی مردان :

12 نفر

43 درصد

17 زن 27 متاهل لیسانس فلسفه-لیسانس  فیلم سازی
18 زن 45 متاهل دیپلم- فعال در حمایت از کودکان بی سرپرست
19 زن 58 متاهل دیپلم
20 مرد 20 مجرد دانشجوی زبان شناسی
21 مرد 31 مجرد مهندس شیمی
22 مرد 24 متاهل مهندس الکترونیک هواپیما
23 مرد 33 متاهل دکترای نانو مواد
24 مرد 17 مجرد دانش آموز
25 زن 41 متاهل دیپلم
26 زن 26 متاهل لیسانس روانشناسی
27 مرد 22 مجرد مهندس الکترونیک
28 زن 21 مجرد دانشجوی زیست شناسی
29 زن 45 متاهل لیسانس هنر
30 زن 19 مجرد دانشجوی ادبیات

 

 

[3] خشتر مچا اهورایی آییم در گوبیوددت واستارم

[4] Putnam

[5] Tocqueville

[6] Pierre Bourdieu

[7] Englehart

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *