ارائه مدل علی معلولی تأثیر فعالیت خیریه بر فقر مددجو
سید حسین سیدی1
1، استادیار گروه مدیریت صنعتی، دانشکده مهندسی صنایع و مدیریت، دانشگاه صنعتی شاهرود. sh.seyedi@shahroodut.ac.ir
چکیده:
فقر یک مسئله جهانی است بهطوریکه همه کشورهای جهان با سطوح مختلفی از فقر درگیر بوده و به دنبال اجرای راهبردهای مؤثر در کاهش فقر هستند. باید توجه داشت که مسئله فقر تنها اقتصادی نیست و یک مسئله چندبعدی است که مسائل اجتماعی، فرهنگی و فردی بر آن تأثیرگذار هستند. همواره یکی از راهبردهای مبارزه با فقر نیکوکاری و فعالیتهای سازمانهای خیریه برای است؛ اما مسئله این است که این فعالیتها با چه رویکردی باید انجام شوند که تأثیر مطلوب داشته باشند. برای این منظور این مقاله مدل علی و معلولی تأثیر فعالیت خیریه بر فقر مددجو را ارائه میکند. برای ساخت مدل از الگوی پایه «انتقال فشار برای حل مشکل به مداخلهگر خارجی» استفاده شده است و با مرور ادبیات و نظرات 6 خبره توسعه یافته است. مدل ارائه شده به فهم پویاییهای پدیده فعالیت خیریه و تأثیر آن بر فقر کمک میکند. نتایج نشان میدهد مهمترین راهبرد فعالیتهای خیریه باید فعالیتهای توانافزایی بهصورت جامع باشد بهطوریکه حمایتهای مالی از مددجو باید مشروط و موقت بوده و مددجو پس از شناسایی ریشههای فقر، وارد مرحله توانافزایی و آموزش مهارتهای کسب درآمد شود.
کلمات کلیدی:
نیکوکاری، فقر، علی و معلولی، فقر نسبی، فقر مطلق
1. مقدمه
کاهش فقر همواره یکی از مهمترین اهداف کشورها استن و مطالعات بسیار زیادی در حوزههای دانشی مختلف و با رویکردهای مختلف علمی به پدیده فقر انجام شده است بهطوریکه یکی از زمینههای مهم مطالعاتی در علوم اقتصادی و علوم اجتماعی بحث درباره ویژگیها، ابعاد و راهبردهای مبارزه با فقر است.
تعریف فقر خود از مسائل پیچیدهای است که معیارهای سنجش آن و نگرشهای متفاوتی در تعیین میزان آن وجود دارد. (گیدنز، 1387) اما در تعریف فقر میتوان از دو تعریف فقر مطلق و فقر نسبی نام برد. منظور از فقر مطلق شرایطی است که افراد قدرت تأمین نیازهای اولیه و اساسی زندگی را ندارند و منظور از فقر نسبی شرایطی است که افراد به نسبت زمان و مکان زندگی خود نتوانند حداقل سطح استانداردهای زندگی را برآورده کنند (نادمی و جلیلی، 1397)
یکی از راهکارهایی که همواره چه در سطح کلان و چه در سطح خرد برای مقابله با فقر مطرح میشود مشارکت نیکوکارانه مردم بهصورت فردی و یا بهصورت نهادهای خیریه در رفع فقر و خدمترسانی به فقرا است. اما شیوههای ارائه خدمات همواره مورد بحث بوده است بهطوریکه بسیاری از فعالیتهای خیرخواهانه ممکن است تنها در نیت خیرخواهانه باشند؛ اما در نتیجه، عکس آن چه انتظار میرود به دست آید. به عبارتی بهجای کاهش فقر، شاهد افزایش آن در جامعه مددجویان و فقرا باشیم.
حمایتهای مالی بیواسطه و بدون آگاهی توسط مردم عادی و یا نهادهای خیریه به فقرا شرایط مساعدی برای سوءاستفاده سودجویان ایجاد میکند، از سوی دیگر تکدیگری به شغل یک سری از افراد تبدیل میشود. این حمایتهای مالی اگر با اطلاع و بررسی فقر افراد انجام گیرد زمینه سوءاستفاده کاهش پیدا میکند اما خطر وابستگی افراد به درآمد خیریه را ایجاد میکند بهطوریکه این افراد یا خود را بینیاز از کار و کوشش ببینند و بهجای تلاش برای کسب توانایی و شغل به این نوع زندگی عادت کنند. ازاینرو خیریهها بهسوی ارائه خدمات مشروط و یا ارائه خدمات توانمندسازی بهجای حمایت مداوم مالی آوردهاند. البته باید توجه داشت که بعضاً توانمندسازی با ایجاد اشتغال و یا آموزشهای شغلی اشتباه گرفته میشود درصورتیکه آموزشهای شغلی و کارآفرینی تنها یک بخش از توانمندسازی است؛ چراکه دلایل و ریشههای فقر تنها عدم مهارت یا عدم فرصتهای شغلی نیست؛ بلکه دیگر آسیبهای اجتماعی مانند اعتیاد، سطح پایین اعتمادبهنفس و عزت نفس، مشکلات خانوادگی و تربیتی نمونههایی از عوامل مؤثر بر ایجاد فقر هستند.
با این توجه این مقاله مسئله اصلی خود را بررسی تأثیر فعالیت خیریه بر فقر مددجو قرار داده است برای این منظور از مدلسازی علی معلولی برای درک شیوههای تأثیرگذاری نیکوکاری بر فقر کمک میگیرد تا بتواند با نگاهی سیستمی درک کلاننگر و جامعی از ارتباط نیکوکاری و فقر ایجاد نماید.
2. پیشینه پژوهش
بهار و فروغی (1397) نقش خیریهها در تداوم فقر زنانه را مورد بررسی قرار میدهند. این مقاله با رویکرد کیفی به بررسی قرار میدهند و متوجه میشوند به دلیل نگاه مردسالارانه در کمکهای خیریهها در حوزه توانمندسازی و اشتغال آفرینی باعث تولید و تداوم فقر زنانه میشوند و دلیل اصلی این امر نقش فعال اقتصادی برای مردان و نقش منفعل اقتصادی برای زنان از نگاه فعالان سازمانهای خیریه است.
شادی طلب، وهابی و ورمرزیار (1385) فقر زنان را از جنبههای مختلف مورد بررسی قرار میدهند و معتقدند که فقر درآمدی فقط یک جنبه از فقر زنان است و جنبههای روانی و اجتماعی فقر در بررسی فقر زنان از اهمیت برخوردار است. به عبارتی زنان سرپرست خانوار تنها به دلیل نداشتن مهارت شغلی دچار فقر نمیشوند؛ بلکه شرایط اجتماعی و روانی زنان متفاوت از مردان است که در توانمندسازی باید در نظر گرفته شود.
حق جو (1381) پدیده فقر را از نگاه عوامل اقتصاد کلان مورد بررسی قرار میدهد، و با نگاه رفاه اجتماعی و توسعه به بررسی کارکرد نهادهای حمایتی در ایران میپردازد. نتایج نشان میدهد فعالیتهای نهاد حمایتی هرچند قابلتقدیر است؛ اما به هیچ عنوان کافی نیست و نیاز به بازنگری در شیوههای حمایتی این نهادها می باشد.
رمضانی و همکاران (1397) وضعیت خدمت گیرندگان مؤسسات با رویکرد توانمندسازی و کارآفرینی اجتماعی را با خدمت گیرندگان مؤسسات با رویکرد توزیعی و خیریهای را مورد بررسی قرار میدهد. این پژوهش با بررسی 143 نفر از خدمت گیرندگان مؤسسات کارآفرینی اجتماعی و 156 نفر از خدمت گیرندگان مؤسسات با رویکرد خیریه به این نتیجه میرسد که وضعیت خدمت گیرندگان مؤسسات کارآفرینی اجتماعی در ابعاد مختلف فقر مانند ضروریات زندگی، سلامت، مسکن، فقر مطلق، فقر نسبی، فقر بین نسلی، آسیبپذیری و طرد اجتماعی به طور معناداری وضعیت بهتری از خدمت گیرندگان مؤسسات با رویکرد خیریهای دارند و نتایج نشان میدهد که اشتغال در کنار بهبود وضعیت درآمدی و اقتصادی تأثیر معناداری از لحاظ اجتماعی دارد و افراد را از خطر طرد شدن اجتماعی دور میکند.
میرزایی، سیدحسنی، فلاحی (1395) رابطه بین دینداری و عضویت افراد در شبکههای اجتماعی نیکوکاری را مورد بررسی قرار میدهند. متغیرهای دینداری در چهار بعد مناسکی، تجربی، پیامدی و اعتقادی مورد بررسی قرار میگیرند و نتایج نشان میدهد که دینداری همبستگی بالایی با عضویت افراد در شبکههای اجتماعی نیکوکاری دارد.
چیت سازیان و صادقی کیا (1398) عوامل مؤثر بر مشارکت مردمی در نوآوری اجتماعی را با روش تحلیل مضمون مورد بررسی قرار میدهند. مضامین آگاهسازی، تقویت هویت و انسجام اجتماعی جامعه، تسهیل و جذاب نمودن مشارکت داوطلبانه، یادگیری و مهارتافزایی، اعتمادسازی و بهبود تعامل و ارتباط کنش گران اصلی به عنوان ابعاد اصلی مشارکت مردمی در نوآوریهای اجتماعی معرفی میشوند.
ژانگ و هو[1] (2017) مهمترین فاکتورهای مؤثر بر حمایت خیریه از ورزش را از طریق مدلسازی پویاییهای سیستمی مورد بررسی قرار میدهند. مدل بر مبنای دو استراتژی اصلی آگاهسازی جامعه از نیازهای ورزشی و دیگری اقدامات تشویقی برای مشارکت شهروندان را مورد بررسی قرار میدهد که نتایج نشان میدهد آگاهسازی مردم تأثیر بیشتری بر مشارکت مردم در فعالیتهای خیریه برای حمایت از ورزش دارد.
بنکس و هولم[2] (2012) نقش سازمانهای مردمنهاد و جامعه مدنی را در توسعه و کاهش فقر مورد بررسی قرار میدهند. نتایج نشان میدهد که سازمانهای مردمنهاد میتوانند نقش بسیار مهمی در کاهش فقر مددجویان داشته باشند به شرط آنکه این سازمانها از ارائه خدمات بهصورت مستقیم خودداری کنند و نقش خود را بهعنوان یک تسهیلگر و حامی ایفا کنند به صورتی که مددجویان خودشان درگیر تلاش برای دستیابی به داراییها و توانمندیهای مورد نیازشان شوند.
جارت[3] (2013) جایگاه نیکوکاری با رویکرد بومیگرایی را مورد بررسی قرار میدهد. مسئله اصلی این مقاله سرعت پیچیده شدن فقر و چندبعدی شدن آن است که باعث میشود راهحلهای کلان برای بخشهای مختلف جغرافیایی پاسخگو نباشد؛ بلکه فقرای هر منطقه به دلایل مختلفی دچار فقر شدهاند و فقر آنها ابعاد مختلفی دارند که به وضوح از فقرای مناطق دیگر متمایز میشوند، ازاینرو این مقاله بر ارائه راهکارهای بومی با توجه به آگاهی از ریشههای فقر یک منطقه تاکید دارد. همچنین مقاله بر مشارکت فقرا در ارائه راه حل ها و جذب حمایت فعالان اقتصادی بومی یک منطقه تاکید دارد.
لوپز و پتراس[4] () تأثیر مشارکت سازمانهای مردمنهاد در اجرای پروژه های توسعه در آمریکای لاتین را مورد بررسی قرار میدهند. سازمانهای مردمنهاد یکی از مهمترین راهکارهای مبارزه با فقر هنگام تغییرات ساختاری کشور بولیوی و تثبیت سیاست های اقتصادی نئولیبرال در دهه 1980 بوده اند. اما مشخص نیست که آیا این سازمانها در غلبه بر فقر از سازمانهای دولتی موفق تر عمل کرده اند یا خیر؟ بلکه شواهدی نشان میدهد که این سازمانها در جریان تغییرات ساختاری، باعث تضعیف سازمانهای مردمی محلی که نماینده منافع مردم فقیر بوده اند، شده اند.
وود و آرکوس (2011) نقش فعالیت حرفه ای و همراه شدن آن با رویکرد نیکوکاری برای کاهش فقر را در یک مطالعه موردی بررسی میکند. در این مطالعه موردی یک سازمان حرفه ای وظیفه مراقبت در منزل از بیماران مزمن فقیر را از طریق پرستاران حرفه ای انجام میدهد. در این مطالعه همکاری بین سازمانهای خیریه برای تأمین مالی، سازمانهای حرفه ای پرستاری جهت تأمین پرستار و همکاری شبکه بهداشت برای همکاری جهت معرفی بیماران و حمایت از آنها انجام میشود و باعث میشود که بار مالی از دوش فقرا برداشته شود و شبکه درمانی نیز بار مالی و اجرایی کمتری متحمل شود.
اولاه و روتری (2007) عملکرد سازمانهای مردمنهاد را در کاهش فقر در بنگلادش مورد بررسی قرار میدهند. مسئله مقاله این است که سازمانهای مردمنهاد مدعی هستند در کاهش فقر از نهادهای دولتی بهتر عمل نموده و در کاهش فقر مخاطبان در روستاهای بنگلادش موفق بوده اند اما نتایج این تحقیقات نشان میدهد که این سازمانها در کاهش فقر این مخاطبان موفق نبوده اند و اکثر مخاطبان هم چنان زیر خط فقر و در بیکاری به سر می برند و بین اهداف و نتایج این سازمانها تفاوت معناداری وجود دارد.
کلیم و احمد[5] (2010) مدل نظری مؤسسات تأمین مالی خرد اسلامی برای رفع فقر را ارائه میدهند، این مؤسسات بر اساس قرآن چند ویژگی اساسی دارند، تأمین مالی این مؤسسات دارای بخش های مشارکت های اجباری و اختیاری مسلمین است، انگیزش مسلمانان برای مشارکت، مفهوم برادری است. اولویت هزینه کرد سازمانها بهصورت محلی است و اولویت توانمندسازی خانوادگی است.
ویچمن و پترسون[6] (2012) بحثی انتقادی بر نظریات پیتر سینگر نظریه پرداز اخلاق درباره بشردوستی مؤثر دارند، آنها معتقدند لزوما بشردوستی بر مبنای کاهش استفاده از کالاهای لوکس برای حمایت از فقرا کافی نیست بلکه بعضاً باید نظام اقتصادی دچار تحول شود، همچنین سازمانهای خیریه به عدم بهره وری در استفاده از منابع متهم هستند و این امر خود می تواند به فقرا آسیب برساند.
اسکندر[7] و همکاران (2021) تأثیر نیکوکاری اسلامی در کاهش فقر در اندونزی را مورد بررسی قرار میدهند، نتایج نشان میدهد نیکوکاری اسلامی چه در کوتاه مدت و چه در بلند مدت باعث کاهش فقر میشود ازاینرو باید به عنوان یک استراتژی اساسی مالی در مبارزه با فقر در نظر گرفته شود.
3. روش
در این مقاله از رویکرد مدلسازی علی و معلولی در پویاییهای سیستمی برای ارائه مدل استفاده میشود. جی فورستر[8] اولین توسعه دهنده مفاهیمی است که امروزه با عنوان پویاییهای سیستمی شناخته شده است. این مفاهیم اولین بار در کتابی از او با عنوان پویاییهای صنعتی (1961) معرفی شد. این ابزار بر مبنای ابزارهایی که مهندسان کنترل برای تحلیل پایداری مکانیکی و الکتریکی سیستم های کنترلی به کار می بردند توسعه یافت. (سوشیل، 1398)
در این روش بر اساس فرضیه دینامیکی نوع سیستم مورد مطالعه، مرزهای آن و روابط بین اجزای آن مشخص میشود. سپس برای نمایش و درک بهتر روابط و تعاملات پویا و حلقه های بازخوری بین عناصر سیستم از نمودار علی و معلولی استفاده میشود.
در این نمودار هر ارتباط با یک پیکان نشان داده شده که حامل یک علامت است و انتهای آن جهت ارتباط علی را نشان میدهد. علامت مثبت روی پیکان نمایانگر آن است که در صورت ثابت بودن سایر عوامل، تغییر (افزایش/کاهش) در عامل ابتدای پیکان موجب تغییر (افزایش /کاهش) در عامل انتهای پیکان در همان جهت خواهد شد. علامت منفی نشان میدهد که تغییر در عامل ابتدای پیکان در یک جهت موجب تغییر در عامل انتهای پیکان در جهت عکس میشود.
برای ساخت مدل، پس از بررسی ادبیات موضوع و شناسایی عوامل تأثیرگذار بر سیستم، فرضیه دینامیکی اولیه و مدل علی و معلولی اولیه ساخته شد و سپس با نظرات 6 خبره در حوزه فعالیتهای نیکوکارانه، اصلاحات مدنظر در مدل انجام گرفت.
4. یافته ها
برای شروع به ساخت مدل علی و معلولی بر اساس اصول ساخت مدل ابتدا از الگوهای ساده و رایج در پدیده ها استفاده شد، و سپس به تکمیل این مدل پرداخته شد، برای این منظور از الگوی رایج «انتقال فشار برای حل مشکل به مداخله گر خارجی» که توسط مشایخی (1398) ارائه شده است استفاده شد. این الگو در شکل 1 نمایش داده شده است.
الگوی ارائه شده پس از مدتی حلقه های دیگری را فعال میکند که به عنوان عارضه جانبی به عملکرد مدل اضافه می شونداز این رو الگو تکمیل شده و بهصورت شکل 2 ارائه میشود. در شکل 1 دو حلقه پویایی پدیده را ایجاد می کنند، به عبارتی دو سازوکار به دنبال حل مشکل هستند، یکی سازوکار داخلی و دیگری سازوکار مداخله گر خارجی که تلاش هر دو منجر به کاهش مشکل میشود. اما در شکل 2، یک حلقه دیگر به پویایی پدیده اضافه میشود. به تجربه در پدیده های مختلف مشاهده شده است که ورود مداخله گر خارجی اگر کنترل شده و مشروط نباشد می تواند عارضه ای را ایجاد کند که تلاش داخلی برای حل مشکل کاهش پیدا کند، زیرا فرد می بیند که مشکل از بیرون حل میشود. این پدیده در مسائلی تربیتی و دخالت والدین در حل مسائل فرزندان بهصورت فراوان قابل مشاهده است. البته مداخله فرد بیرونی میتوانند کنترل شده و یا مشروط و یا با رویکرد ایجاد توانایی برای فرد باشد که می تواند مشکل ایجاد عارضه را حل کند. ازاینرو این الگوی اولیه را برای ارتباط نیکوکاری با فقر مددجو میتوان بهصورت شکل 3 ارائه نمود. که چهارمین حلقه بازخوردی به آن اضافه شده است، در این حلقه کمک مالی به صورتی انجام می پذیرد که باعث توانایی کسب درآمد در مددجو شود.
با توجه به الگوی اولیه مداخله نیکوکار برای حل فقر مددجو، مقالات مرور شده و نظرات خبرگان مدل علی و معلولی تأثیر فعالیت خیریه بر فقر مددجو ساخته شد که در شکل 4 نمایش داده شده است.
در ادامه مدل ارائه شده بر اساس حلقه های سازنده مدل مورد بحث و بررسی قرار میگیرد. در شکل حلقه 1 نشانده تأثیر افزایش تعداد نیکوکاران در ایجاد انگیزه نیکوکاری در جامعه و ایجاد گفتمان نیکوکاری در جامعه است. البته قابل توجه است که آموزه های الهی که بر مبنای فطرت انسانی را میتوان به عنوان مهمترین محرک انگیزه نیکوکاری دانست که به عنوان یک عامل بیرونی در مدل دیده شده است. در حلقه 2 با افزایش تعداد نیکوکاران به عنوان کسانی که مشارکت و اعتماد اجتماعی دارند، باعث توسعه سرمایه اجتماعی شده و توسعه سرمایه اجتماعی در جامعه به افزایش نیکوکاران کمک میکند.
در شکل 6 حلقه های 3 الی 5 نمایش داده شده است. این شکل به طور کلی نشاندهنده دو رویکرد اساسی و مکمل خیریه های توان افزا است، این خیریهها در حلقه 3 به ارائه آموزشهای کسب و کار و مهارتافزایی و حل ریشه ای آسیبهای مددجو می پردازند تا مددجو به توانایی کسب و کار دست یابد که این امر خود باعث توسعه فرهنگ کسب درآمد در جامعه میشود و این امر باعث توسعه خیریه های توان افزا میشود، البته واضح است که این امر با تاخیر زمانی به نسبت توزیع درآمد به نتیجه میرسد. خیریه های توان افزا همانطور که اشاره شد باید به دیگر جنبههای فقر نیز توجه کنند به عبارتی در بسیاری از مورد ها مشکل اصلی عدم مهارت نیست و ریشه در موارد دیگری دارد، در حلقه 4 به این امر اشاره شده است که افرادی که در فقر مطلق به سر می برند و در تأمین امکانات حیاتی زندگی دچار مشکل هستند ابتدا باید از این شرایط بحرانی خارج شوند تا بتوانند توانمندی کسب درآمد پیدا کنند و در نهایت یکی از مهمترین عوامل انگیزه افراد برای کسب درآمد عزت نفس مددجو است که در حلقه 5 مورد توجه قرار گرفته است. بر اساس تجربه خیریهها، در بسیاری از مواقع مشکل فقر مددجویان به دلیل خدشه دار شدن عزت نفس ایشان به دلیل سبک زندگی و درآمدهای خیریهای بدون شرط است.
در شکل 7 سه حلقه تشکیل شده است. از آن جهت که محل جدایی این سه حلقه رابطه بین خیریه های توان افزا و توانمندی کسب و کار است و این بخش قبلا مورد تحلیل قرار گرفته است، این سه حلقه به اختصار در یک حلقه نشان داده شده است. محتوای این حلقه این است که توانمندی کسب و کار که نتیجه فعالیت خیریه های توان افزاست در نهایت منجر به حل مشکل که کاهش فقر نسبی فقرا است میشود، این امر منجر به بهبود آسیبهای اجتماعی شده و سرمایه اجتماعی را توسعه میدهد، توسعه سرمایه اجتماعی در نهایت باعث توسعه سرمایه نیکوکاری و توسعه خیریه های توان افزا میشود.
در شکل 8، نیز دو حلقه نمایش داده شده است که تفاوت اصلی آن با شکل 7، حرکت از مسیر خیریه های توزیعی یا پرداخت مستقیم بهجای حرکت از مسیر خیریه های توان افزاست، همانطور که اشاره شد نتیجه فعالیت خیریه های توان افزا که منجر به توانمندی کسب درآمدد در مددجو و کاهش فقر نسبی آنها شود در فعالیت خیریه های توزیعی یا پرداخت مستقیم می تواند نتیجه عکس دهد، جایی که مددجو برای کسب درآمد توانمند نمی شود. هر چند فقر مطلق ایشان بهبود می یابد اما فقر نسبی فرد همچنان وجود دارد و جامعه بهبود مدنظر خود را در کاهش فقر حس نمی کند ازاینرو ممکن است در بلند مدت باعث ناامیدی جامعه از راهکار نیکوکاری به عنوان راه حلی برای مبارزه با فقر شود و سرمایه نیکوکاری کاهش یابد.
5 بحث
در این مقاله مدل علی و معلولی تأثیر فعالیت خیریه بر فقر مددجو ارائه شده است. برای ساخت مدل ابتدا یکی از الگوهای رایج در پدیده ها با عنوان الگوی «انتقال فشار برای حل مشکل به مداخله گر خارجی» استفاده شد، چرا که ماهیتا فقر مشکل مددجو است و نیکوکار یا خیریه به عنوان یک مداخله گر خارجی به کمک فقیر برای حل مشکل فقر می آید. با مبنیا قرار گرفتن این مدل بر اساس مرور ادبیات و نظرات 6 خبره این مدل توسعه پیدا کرد و مدل نهایی ارائه شد. کارکرد اصلی مدل علی و معلولی ایجاد درک و فهم بهتر از کنش و واکنش های بین عوامل مؤثر در یک پدیده می باشد. لازم به ذکر است که این مدل بر روابط بین فعالیتهای خیریه و فقر مددجو بهصورت خرد تمرکز کرده است، واضح است که عوامل کلانی مانند شرایط اقتصادی و مدیریتی جامعه به طور مستقیم بر ایجاد فقر تأثیر گذار است و یا میزان اعتماد و مشارکت مردم جامعه که جزء مولفه های سرمایه اجتماعی هستند تحت تأثیر عامل های دیگری است که کاهش یا افزایش آنها در این مدل مدنظر قرار نگرفته است و باید برای بررسی آنها از مدل دیگری با رویکرد عوامل کلان مؤثر بر پدیده فقر پرداخت.بعضی از نکات مهمی که بر اساس کارکرد این مدل شناسایی شده اند در ادامه ارائه میشوند.
- فعالیتهای توزیعی و پرداخت مستقیم به مددجویان در بلند مدت تأثیر مثبتی در کاهش فقر نسبی ندارد بلکه به دلیل کاهش عزت نفس مددجویان این تأثیر می تواند منفی باشد این نتیجه با الگوی مشایخی (1398) و بنکس و هولم (2012) همسو است.
- خیریه های توان افزا در کنار توجه به آموزش مهارتهای شغلی و کسب درآمد باید به رفع فقر مطلق و توجه به عزت نفس مددجو داشته باشند تا راهکار توانافزایی بتواند به درستی عمل کند.
- راهکار اصلی و بلند مدت در کاهش فقر نسبی توانمندسازی مددجو برای کسب درآمد است این نتیجه با تحقیق بنکس و هولم (2012) و رمضانی و همکاران (1397) همسو است.
- یک راهکار در انجام فعالیتهای خیریه حرفه ای سازی فعالیتها و همکاری بین خیریهها است، به صورتی که در همکاری بین خیریه های توزیعی و توان افزا ، حمایتهای مالی اولیه برای خروج مددجو از فقر مطلق به طور مشروط و موقت صورت گیرد سپس خیریه های توان افزا در ادامه راه به آموزشهای مرتبط با توانایی کسب درآمد بپردازند. این امر با نتیجه وود و آرکوس (2011) همسو است.
- آموزه های الهی یکی از مهمترین محرک های انگیزه نیکوکاری است چرا که آموزه های الهی بر مبنای فطرت انسانی است و خداوند فطرت انسان را نوعدوست و نیکوکار قرار داده است، ازاینرو یک راهکار برای تقویت سرمایه نیکوکاری ترویج آموزه های الهی است. این نتیجه با تحقیق میرزایی، سیدحسنی، فلاحی (1395) همسویی دارد.
- در صورت دیده شدن نتایج واقعی کاهش فقر نسبی مددجویان در جامعه این امر باعث توسعه سرمایه اجتماعی شده که در نهایت باعث توسعه سرمایه های نیکوکارانه خواهد شد.
نتیجه گیری
نیکوکاری همواره یکی از راهکارهای مبارزه با فقر شناخته میشود اما همواره این سوال مطرح است که فعالیتهای خیریه بر چه مبنایی و با چه مدلی باید صورت پذیرد که بتواند به طور واقعی منجر به کاهش فقر شود ازاینرو در این مقاله مسئله تأثیر فعالیتهای خیریه بر فقر مورد واکاوی قرار گرفت. برای درک کنش و واکنش های عوامل مؤثر در پدیده مدل علی و معلولی تأثیر فعالیتهای خیریه بر فقر مددجو ارائه شد. جهت ساخت مدل از الگوی پایه «انتقال فشار برای حل مشکل به مداخله گر خارجی» استفاده شد، زیرا نیکوکار در این مدل به عنوان یک مداخله گر خارجی برای حل مشکل فقر مددجو عمل میکند. مدل بر اساس نتایج ارائه شده در مرور ادبیات و نظرات خبرگان توسعه یافت. نتایج نشان میدهد که راهبرد اصلی در کاهش فقر مددجویان باید توانافزایی جامع باشد بهطوریکه هم به کاهش فقر مطلق از طریق حمایتهای مالی پرداخته شود و هم فعالیتهای آموزش مهارت کسب درآمد به مددجویان ارائه شود. واضح است که حمایتهای مالی به مددجویان باید بهصورت مشروط و موقت باشد بهطوریکه باعث کاهش عزت نفس و خوگیری مددجو به حمایتهای مالی بلاعوض نشود. در صورت موفقیت رویکرد توانافزایی در کاهش فقر نسبی مددجو، این امر هم باعث توسعه فرهنگ کسب درآمد و هم باعث توسعه سرمایه اجتماعی میشود که خود در نهایت نیکوکاری را توسعه خواهد داد.
منابع:
بهار, مهری, فروغی, مریم. (1397). واکاوی نقش خیریهها در تولید و تداوم فقر زنانه. زن در توسعه و سیاست, 16(1), 27-49.
چیت سازیان، علیرضا، و صادقی کیا، محمدعلی. (1398). مشارکت مردمی در نوآوری اجتماعی. مدیریت نوآوری، 8(1)، 1-20.
حق جو، ناصر. (1381). رفاه اجتماعی و توسعه (مروری بر کارکرد برخی نهادهای حمایتی در ایران). رفاه اجتماعی، 2(6)، 75-96.
رمضانی ابوالفضل. ربیعی علی. زاهدی مازندرانی محمدجواد. فیروزآبادی سید احمد (1397) مقایسه جهت گیری های کارآفرینی اجتماعی و خیریهای بر جنبههای مختلف فقر در نهادهای حمایتی شهر مشهد ، مجلس و راهبرد، شماره 96.
سوشیل، شارما (1398) پویایی های سیستم رویکردی کاربردی برای مسائل مدیریتی، ترجمه تیموری، دانشگاه علم و صنعت، تهران.
شادی طلب ژاله، وهابی معصومه، ورمزیار حسن. فقر درآمدی فقط یک جنبه از فقر زنان سرپرست خانوار. رفاه اجتماعی ۱۳۸۴; ۵ (۱۷) :۲۴۸-۲۲۷
گیدنز، آنتونی (1387) جامعه شناسی، ترجمه حسن چاووشیان، تهران: نی.
میرزایی، خلیل، آقاسیدحسنی، لیلا، و فلاحی، علی. (1395). رابطه دینداری و عضویت افراد در شبکههای اجتماعی نیکوکاری. دین و ارتباطات، 23(2 (پیاپی 50))، 147-174.
نادمی، یونس، و جلیلی کامجو، سیدپرویز. (1397). ارزیابی تاثیر فقر مطلق و نسبی بر نابرابری شادی در ایران. مدلسازی اقتصادی، 12(1 (پیاپی 41) )، 1-26.
Banks, Nicola and Hulme, David, (2012) The Role of NGOs and Civil Society in Development and Poverty Reduction. Brooks World Poverty Institute Working Paper No. 171, Available at SSRN: https://ssrn.com/abstract=2072157 or http://dx.doi.org/10.2139/ssrn.2072157
Iskandar Azwar. Bayu Taufiq Possumah. Khaerul Aqbar. Akhmad Hanafi Dain Yunta (2021) Islamic Philanthropy and Poverty Reduction in Indonesia: The Role of Integrated Islamic Social and Commercial Finance Institutions, al-Ihkam: Jurnal Hukum dan Pranata Sosial, 16 (2), 2021: 274-301
Jarrett Stephen (2013) From Poverty Traps to Indigenous Philanthropy: Complexity in a Rapidly Changing World, IDS Working Papers, Volume2013, Issue 425, 1-39.
Kaleem, A., & Ahmed, S. (2010). The Quran and Poverty Alleviation: A Theoretical Model for Charity-Based Islamic Microfinance Institutions (MFIs). Nonprofit and Voluntary Sector Quarterly, 39(3), 409–428.
López Sonia Arellano-, Petras James F. (1994) Non-Governmental Organizations and Poverty Alleviation in Bolivia, Development and change, Volume25, Issue3, Pages 555-568
Ullah Ahsan, A.K.M. and Routray, J.K. (2007), “Rural poverty alleviation through NGO interventions in Bangladesh: how far is the achievement?”, International Journal of Social Economics, Vol. 34 No. 4, pp. 237-248.
Wichmann Sren Sofus& Petersen Thomas Sbirk (2013) Poverty relief: philanthropy versus changing the system: a critical discussion of some objections to the ‘Singer Solution’, Journal of Global Ethics, 9:1, 3-11.
Wood P, Arcus K. Poverty, (2011) philanthropy, and professionalism. The establishment of a district nursing service in Wellington, New Zealand, 1903. Health History. 2011;13(1):44-64.
Zhang Linling, Hu Jie (2017) Exploring the Most Important Factor of Chinese Sports Charity by Using System Dynamics Simulation, Proceedings of the Tenth International Conference on Management Science and Engineering Management, Springer Singapore.
[1] Zhang and Hu
[2] Banks and Hulme
[3] Jarrett
[4] Lopez And Petras
[5] Kaleem and Ahmed
[6] Wichmann And Petersen
[7] Iskandar
[8] Jay Forrester
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.