شناسایی ظرفیتها و چالشهای جذب و حفظ خیرین ورزشیار و حامیان مالی در حوزه ورزش زنان
نازنین راسخ1*، سعید جعفری2
*1 استادیار، گروه مدیریت ورزشی، پژوهشگاه تربیت بدنی و علوم ورزشی، تهران، ایران، نویسنده مسئول مکاتبات: n.rasekh6663@gmail.com
2 دانشجوی دکتری مدیریت ورزشی، دانشکده علوم ورزشی و تندرستی، دانشگاه تهران، تهران، ایران
چکیده:
این پژوهش با هدف شناسایی ظرفیتها و چالشهای جذب و حفظ خیرین ورزشیار در حوزه ورزش زنان استان تهران انجام شد. روش تحقیق کیفی و از نوع تحلیل مضمون بود. اطلاعات پژوهش از بخش منابع انسانی (خبرگان و متخصصان) و منابع اطلاعاتی (اسناد، مقالات، طرحها، گزارشهای سازمانی، دانشگاهی و رسانهای مرتبط) استخراج گردید. روش نمونهگيري از نوع هدفمند (براساس معیارهای مشخص) بود. مبنای برآورد نمونهگيري نیز در بخش کیفی بر حسب رسیدن به اشباع نظری و در بخش کمی برحسب تعداد کفایت برای بررسی راهبردی خبرگان انجام شد (96 منبع اطلاعاتی، 53 نفر بخش کمی، 26 نفر مصاحبه) بود. ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانهای نظاممند، مصاحبههای نیمه ساختارمند و پرسشنامه (15 سوال در مقیاس لیکرت) بود. نتایج بخش کیفی نشان داد که مفاهیم مستخرج از مصاحبه و مطالعه نظری در 104 مولفه (کدگذاری اول)، 15 بُعد (کدگذاری دوم) و 5 منظر چارچوببندی شدند. سپس یافتهها در دو سطح ظرفیتهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان و سطح چالشهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان گروهبندی شد. در بخش کمی تمامی مولفهها وزندهی و اولویتبندی شدند. با توجه به نتایج تحقیق میتوان گفت جذب حاميان مالی و خيّرین در ورزش بانوان نياز به برنامهریزی و راهبردهای جذب خيّرین توسط مدیران ورزش در این حوزه دارد و استمرار فعاليت خيّرین و حمایت آنان نياز به برنامه و راهبردهای مؤثر حفظ آنان دارد. همچنین تشکيل انجمنهای حمایت و خیریه ورزشی، فعال کردن کمیتههایی برای جذب مشارکت خیرین ورزشیار، ایجاد کمپینهای حمایت و خیریه ورزشی، ایجاد صندوقهای حمایت و خیریه در ورزش، ایجاد موزه حمایت در ورزش، تشکيل هیئت امنای بنيادهاي حمایتي با حضور شخصيتهاي مختلف برای ورزش در بخش زنان از جمله عوامل جذب خيّرین خواهد بود. در حقیقت مؤلفههای شناسایی شده در این پژوهش میتواند بهعنوان شاخصهای سنجش سیستم مديريت و توسعه مورد ارزیابی قرار گیرد. از اینرو پیشنهاد میشود پیشفرضهای سیاستگذاری و برنامهریزی نهادهای تصمیمگیر در حوزه جذب و حمایت خیرین برای ورزش زنان دچار تغییرات برنامهریزی شدهای در حوزه فرهنگی و اجرایی شده و با مشارکت خبرگان در تصمیمسازی به سمت رویکردهای توسعه چندجانبه متمایل گردد.
کلمات کلیدی: حمایت مالی، وقف و خیریه، ورزش زنان.
مقدمه
به تفصیل میتوان گفت مدیریت مالی مهمترین چالش مدیران ورزشی و تأمین مالی مهمترین دغدغه آنها در مدیریت مالی است. از طرفی با توجه به وضعیت نا به سامان اقتصاد کشور، تأمین منابع مالی در بخش ورزش تنها با اکتفا به بودجه و قراردادهای حمایت مالی مسیر نمیشود (رهبری و همکاران، 1400؛ تسلیمی، 1395). یکی از شیوههای با ارزش در تأمین مالی مراکز و خدمات عمومی استفاده از حمایت مالی و اسپانسرینگ و فرهنگ وقف و جذب خیرین است. امروزه با توجه به رشد جمعیت، وجود جنگ نرم در حوزه جوانان و گسترش بیماریهای روحی و جسمی ناشی از تغییر سبک زندگی، استفاده بهینه از منابع وقفی موجود و همچنین ایجاد موقوفات جدید در حوزه ورزش از اهمیت به سزایی برخوردار است و این مهم، امکانپذیر نیست مگر اینکه وقف و بالاخص وقف ورزشی را شناخت و به دیگران نیز معرفی نمود (عظیمی و محمدی، 1394)؛ زیرا ضرورت فعالیتهای ورزشی با توجه به کارکردهای روانشناختی و اجتماعی سازندهاش بر اقشار مختلف و با هر رده سنی بر کسی پوشیده نیست. از اینرو ارزش ورزشگاه یا باشگاه سازی کمتر از ارزش مدرسهسازی و بیمارستانسازی نیست و چه بسا با ایجاد فضاهای ورزشی، نیاز به فضاهای درمانی و کمپهای ترک اعتیاد و غیره کاهش یابد. از سویی این حقیقت بر کسی پوشیده نیست که بدون حمایت و همکاری خیرین حتی پیشرفتهترین کشورها هم نمیتوانند آنگونه که بایسته است به امر توسعه ورزش بپردازند، و در این امر به جلب همکاری و کمکهای مردم توجه و عنایت ویژه شده است (خادم، 1398). یکی از حوزههايی که می تواند در کنار حمایت مالی توسط حامیان در بخش سرمایه گذاری در ورزش زنان نقش ارزشمندی داشته باشد، وقف و امور خیریه میباشد. بررسی تاریخچه امور خیریه در ورزش نشان میدهد امور خیریه و مسئولیت اجتماعی بیش از50 سال ستون اصلی ورزش حرفه ای بوده است (Filo, K., Fechner, D., & Inoue, 2020). پژوهشگران بر این باور هستند که ورزش و فعالیتهاي مرتبط با آن برای جمعآوری اعانه و امور خیریۀ داوطلبانه، بسیار جذاب میباشد؛ زیرا، فرصتی را برای شرکت در دو امر مهم (ورزش و امور خیریه) به صورت همزمان فراهم میآورد (Winand, Zintz, & Scheerder, 2010). در اکثر کشورها، پژوهشهایی پیرامون جذب و جلب مشارکتهای مردم صورت گرفته است و کشورهایی مانند آلمان، استرالیا، اسپانیا، انگلستان و غیره، راهکارهایی قانونی را برای این امر پیشبینی نمودهاند؛ اما در ایران مردم همواره بهصورت خودجوش و غیررسمی با عنوانهایی چون «وقف» و «امور خیر» به این مهم پرداختهاند (امیری پریان و همکاران، 1399). دراینارتباط، ولورتون (2008) بیان میکند که کمکهای خیریه، تهیهکنندۀ بخش قابلتوجهی از بودجۀ آموزش عالی است و بخش ورزشی دانشکدهها (در خارج از کشور) تکیه و تأکید زیادی بر کمکهای خیریه برای جبران رشد مداوم هزینهها دارد (Wolverton, 2008). حوزۀ ورزش و احداث فضاهای ورزشی، نیازمند ورود خیرین و کمک آنها به دولت است (خادم، 1398؛ آرامی، 1391)، چراکه، هدایت جوانان به عرصههای ورزشی منجر به توسعۀ پایدار و تأمین سلامت و آرامش جامعه میشود؛ به همین دلیل، ورزش نزد معتمدین و خیرین ورزشی از اهمیت و جایگاه ویژهای برخوردار است؛ ازاینرو، گسترش کمی و کیفی فرهنگ خیریۀ ورزشی و فرهنگسازی برای مشارکت گستردۀ مردم در تأمین نیازهای ورزشی مخصوصاً در ورزش بانوان، ابعاد مختلف را طلب مینماید و با توجه به اینکه میان بخشهای مختلف کشور، رقابتی بر سر جذب منابع مالی خیرین وجود دارد ازاینرو شناسایی ظرفیتها و چالشهای جذب و حفظ خیرین ورزشیار در حوزه ورزش زنان، بسیار ضروری و مهم است. لذا محققین این پژوهش با درک این موضوع که نظام خیریه و حمایت مالی در ورزش زنان به چه اندازه میتواند در توسعه کمی و کیفی این حوزه مؤثر و کلیدی باشد به شناسایی ظرفیتها و چالشهای جذب و حفظ خیرین ورزشیار در حوزه ورزش زنان استان تهران که هدف این مطالعه بود پرداختند.
روششناسی پژوهش
روش تحقیق کیفی و از نوع تحلیل مضمون بود. اطلاعات پژوهش از بخش منابع انسانی (خبرگان و متخصصان) و منابع اطلاعاتی (اسناد، مقالات، طرحها، گزارشهای سازمانی، دانشگاهی و رسانهای مرتبط) استخراج گردید. روش نمونهگيري از نوع هدفمند (براساس معیارهای مشخص) بود. مبنای برآورد نمونهگيري نیز در بخش کیفی بر حسب رسیدن به اشباع نظری و در بخش کمی برحسب تعداد کفایت برای بررسی راهبردی خبرگان انجام شد (96 منبع اطلاعاتی، 53 نفر بخش کمی، 26 نفر مصاحبه) بود. ابزار پژوهش شامل مطالعه کتابخانهای نظاممند، مصاحبههای نیمه ساختارمند و پرسشنامه (15 سوال در مقیاس لیکرت) بود.
یافتهها
نتایج بخش مطالعه کیفی شامل دو بخش شناسایی مولفهها و کدگذاری آنها بود. بر اساس مصاحبه (با صاحبنظران) و مطالعه نظری (مقالات، طرحها، پایان نامهها، کتب، اسناد، و..) مولفههای مرتبط با موضوع پژوهش شناسایی و کدگذاری شدند. براساس جدول 1، در نهایت 104 مولفه (مستخرج از کدگذاری اول) شناسایی و گزینش و سپس مولفههای شناسایی شده در چارچوب 15 بُعد و 5 منظر کدگذاری شدند (کدگذاری دوم و گزینشی).
جدول 1- نتایج کدگذاری اول، دوم و سوم (شناسایی و چارچوببندی مولفهها در ابعاد و منظرها)
سطوح | منظرها | ابعاد | مولفهها |
ظرفیتهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان | ظرفیت حامیان و خیرین برای ورزش زنان | تجارب و دانش حمایت و خیریه | – سوابق و دستاورد قبلی حامیان و خیرین در ورزش زنان
– کیفیت تیم بازاریابی حامیان جهت تحلیل محیط ورزش زنان – میزان آشنایی مدیران حامیان و خیرین با فضای ورزش زنان و ظرفیتهای آن – برخورداری از مشاوره و خدمات بازاریابی بیرونی |
استراتژی حمایت و خیریه | – رویکرد بازاریابی حامیان و متقاضیان حمایت
– جایگاه اسپانسرینگ در برنامه بازاریابی حامیان – اولویت خیریه در بین روشهای بازاریابی حامیان – معیارها و انتظارات حامیان از ورزش زنان |
||
شرایط برای حمایت و خیریه | – توان مالی حامیان برای انجام
– محدودیتهای مالی حامیان در شرایط بحران اقتصادی کشور – میزان بازگشت سرمایه و دستاورد مالی از فعالیتهای بازاریابی و تبلیغاتی پیشین |
||
ظرفیت ورزش زنان برای حامیان و خیرین | ماهیت و ساختار ورزش زنان | – نوع فعالیتها و رشته (های) ورزشی حاضر در ورزش زنان (فوتبال، و…)
– فضای فیزیکی و کیفیت امکانات برگزاری ورزش زنان – سطح فنی و رقابتی ورزش زنان (لیگ برتر، دسته اول، و…) – زمان برگزاری ورزش زنان |
|
قابلیتهای ورزش زنان | – ظرفیتهای تبلیغاتی و تجاری ورزش زنان برای حامیان
– میزان استقبال هواداران و مخاطبان از ورزش زنان به صورت حضور در مکان و مجازی – قابلیت پخش رسانهای و حضور رسانهها در ورزش زنان – حضور برندها و شرکتهای مختلف در ورزش زنان – محل جغرافیایی ورزش زنان به لحاظ جنبههای تجاری، گردشگری، و .. – کیفیت محتوایی ورزش زنان مانند برند تیمها، چهرههای ورزشی، و .. |
||
ظرفیتهای محیطی حمایت و خیریه به ورزش زنان | ظرفیت ساختاری و مدیریتی | – وجود سازمان اوقاف و امور خیریه
– وجود مؤسسات خیریه متعدد – وجود کمیته خیرین ورزشیار در ادارات ورزش و جوانان – وجود اسناد حقوقی ملی در زمینه حمایت – وجود اسناد و آئیننامههای حمایتی و نظارتی در هر دو حوزه حمایت و حوزه ورزش – وجود شاخصها و معیارهای مدیریتی و توسعهای در هردو حوزه حمایت و حوزه ورزش – وجود سازوکارهای مختلف ارزیابی و کنترل در هردو حوزه حمایت و حوزه ورزش – وجود احکام اسلامی و مبانی دینی غنی در زمینه حمایت |
|
ظرفیت ورزشی و مشارکتی | – وجود سازمانهای ورزشی متعدد در کشور
– جو هواداری ورزشی در کشور برای تبلیغات برندها – وجود ظرفیتهای رسانهای ویژه در ورزش – فعالیت رسانهها در ورزش و فضای رقابتی بین آنها – میزان شلوغی فضاهای مجازی و آنلاین مربوط ورزش زنان |
||
ظرفیت تجاری و مالی | – پذیرش استفاده از حمایت و خیریه به عنوان یک روش مناسب تأمین مناسب در بین مدیران
– وجود مطالعات و تحقیقات فراوان در هر حوزه حمایت و حوزه ورزش – وجود سازوکارهای مستقل برنامهریزی در سطح وزارتی برای هر دو حوزه حمایت و حوزه ورزش – وجود سازمانهای کوچک عملیاتی و اجرایی فراوان در هر دو حوزه حمایت و حوزه ورزش – توجه تحقیقات دانشگاهی به مسأله حمایت در ابعاد مختلف |
||
ظرفیت اجتماعی و فرهنگی | – وجود فرهنگ حمایت در جامعه
– پذیرش تربیتبدنی و ورزش به عنوان یک ابزار پرورشی و تربیتی برای سنین پایه – توجهات رسانهای به هردو حوزه حمایت و حوزه ورزش – وجود شعارها و ارزشهای فرهنگی در هر دو حوزه حمایت و حوزه ورزش – پذیرش الگوی اخلاق ورزشی و پهلوانی به عنوان یک رفتار اجتماعی والا در جامعه – پذیرش و مقبولیت ورزش به عنوان یک ابزار مهم تأمینکننده سلامت و تندرستی در جامعه |
||
چالشهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان | چالشهای فرابخشی | چالشهای ساختاری و حقوقی | – مشکلات عدم کارآمدی در ساختار اداری و سازمانی امور اوقاف و خیریه کشور
– تنوع از نظر تولیت اداره امور حمایت و خیریه و امور ورزش – وجود زمینه تغير نام موقوفات و زمینه آن در ورزش – جزیرهای بودن فعالیتها و منعطف نبودن ساختار در مدیریت مالی و اقتصادی حوزه ورزش – گسست ميان و انجمنها و بنيادهاي خيريه و حمایت – برخی چالشهای ناشی از عدم تطبیق احکام فقهی حمایت و شرایط کنونی – وجود مصادیق و نمونههایی از عوامل دخالت نامتعارف دولت و برخی نهادها در امور حمایت و خیریه – مشکلات ناشی از شروط دهگانه و حقوقی واقف و خیر – مشکلات ناشی از عدم وجود چارچوب روشن در محاسبه ناظران و متولیان حمایت در ورزش – دامنه کم موارد مصرف به خاطر اعطاي حق تغيير مصرف موقوفات در حوزه ورزش |
چالشهای مدیریتی و اجرایی | – مشکل سیاست زدگی مدیریت عالی در دو حوزه حمایت و حوزه ورزش
– دولتي بودن مديريت در دو حوزه حمایت و حوزه ورزش – عدم فعال بودن کمیتههای جذب مشارکت خیرین به ورزش – مشکلات ناشی از روشهای سوددهی اعیان موقوفه در ورزش – محدودیت و ناکارآمدی نظام مدیریت مالی و تأمین منابع در ورزش – عدم استفاده از کارکردهای همگانی و قهرمانی ورزش جهت جلب توجه عمومی به ورزش – در دسترس نبودن اطلاعات کافی در مورد ورزش زنان – عدم تمایل ادارات دولتی اوقاف و خیریه به تعامل مستقیم خیرین و بهرهمندان – عدم هماهنگی و همکاری بین ارگانهای مختلف در توسعه ورزش زنان |
||
چالشهای ارتباطی و فرهنگی | – ضعف جنبههای اطلاعاتی و ارتباطی در حوزه حمایت و حوزه ورزش
– مسأله کاهش ارزش موقوفات در حوزه ورزش – نبود اهتمام به بازاریابی اجتماعی برای ورزش – عمل نكردن به نيت واقف در امور حمایتی حوزه ورزش – توجيه نبودن مردم در خصوص اهميت ورزش و نياز مبرم به آن حمایت و خیریه – جایگاه پایین ورزش در سبد خانوار و سبک زندگی مردم – ضعف فرهنگ ورزش در جامعه – عدم آگاهی عمومی از فواید و ارزشهای فعالیت ورزشی جهت ارزشمند شمردن آن – وجود نگرش منفی نسبت به کارکردهای ورزش زنان در فرهنگ محلی و سنتی |
||
چالشهای بخشی | چالشهای متولیان و ذینفعان ورزش زنان | – عدم توانایی باشگاها و تیمهاي ورزشی در جذب بازیکنان و مربیان سرشناس ایرانی و خارجی
– دولتی بودن اکثر باشگاها و مراکز ورزشی – وجود روابط به جای ظوابط در باشگاها و سازمانهاي ورزشی در فرآیند انتخاب حامیان – عدم استفاده از متخصصان مدیریت در ورزش بخصوص بخش بازاریابی – نبود ورزشگاه اختصاصی برای هرباشگاه و یا استفاده اشتراکی از یک مجموعه – ضعف روابط عمومی، سایت و مراکز اطلاعات و فناوری حوزه ادارات و هیاتهای ورزشی – نبود آژانسهای تخصصی تبلیغاتی و بازاریابی در ورزش – عدم وجود لیگهاي منظم و پویا در ورزش – نبود یا شرایط نامناسب استادیوم ها برای تبلیغات حامیان – نبود برنامه و اطلاعات دقیق در مورد مسابقات و برگزاری ورزش زنان – عدم آگاهی از اصول ارتباطی مناسب و بر انگیزاننده در ورزش برای جذب حامیان – عدم وفاداری هواداران ورزشی نسبت به حامیان مالی ورزشی و محصولات آنها – محدود بودن فرایند برای حک کردن نام حامی بر روی پیراهن تیمها و عدم استفاده از سایر پتانسیلهاي موجود |
|
چالشهای حامیان و خیرین | – عدم توفیق حامیان مالی ورزش در رسیدن به افزایش فروش کالا و خدمات
– عدم توفیق حامیان مالی ورزش در ایجاد تصویر مثبت و مناسب از شرکت در اذهان عمومی – عدم توفیق حامیان مالی ورزش در جذب مشتری از طریق از ورزش – عدم آگاهی شرکتها و صنایع از مزایای از ورزش – دولتی بودن بیشتر شرکتهاي اقتصادی و تجاری و عدم وجود رغبت برای تبلیغ به جهت ماهیت دولتی بودن آنها – فراهم نبودن قوانین و مقررات مناسب برای حامیان مالی – فراهم نبون امنیت در بحث حقوق مالکیت حامیان مالی – پایین بودن هزینه تبلیغات از دیگر راه ها برای شرکتها نسبت به ورزش – همخوانی نداشتن هزینهها و درآمدهاي حامیان مالی در جریان از ورزش |
||
چالشهای محیطی حمایت از ورزش زنان | – عدم رعایت قانون مالکیت فکری و معنوی در کشور
– شرایط اقلیمی خاص برگزاری ورزش زنان برخی استانها – عدم توسعه یافتگی زیرساختهاي ورزشی به منظور برگزاری مسابقات و ورزش زنان نسبت به سایر – نبود ساختار نوین، پویا و منعطف اقتصادی و وابستگی شدید به روشهاي سنتی درآمدزایی – مخاطب قرار دادن اقشار خاصی از جامعه (مانند نوجوانان و جوانان) و عدم توجه به سایر گروهاي جمعیتی (مانند زنان و میان سالان) – عدم حمایت رسانههاي محلی، نشریات و یا شبکههاي اجتماعی خصوصی از ورزش – انحصاری بودن صنایع و عدم نیاز به رقابتپذیری در بین شرکتها و صنایع – شرایط خاص اقتصادی کشور و وجود فشارهاي مالی و اقتصادی بیش از حد بر شرکتها و صنایع – وجود تحریمها و تورمهاي تأثیر گذار در اقتصاد کشور و به طبع آن مؤثر بر اقتصاد |
بر اساس جدول فوق؛
- منظر ظرفیت حامیان و خیرین برای ورزش زنان شامل ابعاد؛ تجارب و دانش حمایت و خیریه، استراتژی حمایت و خیریه و شرایط برای حمایت و خیریه بود.
- منظر ظرفیت ورزش زنان برای حامیان و خیرین مشتمل بر ابعاد؛ ماهیت و ساختار ورزش زنان و قابلیتهای ورزش زنان بود.
- منظر ظرفیتهای محیطی حمایت و خیریه به ورزش زنان شامل ابعاد؛ ظرفیت ساختاری و مدیریتی، ظرفیت ورزشی و مشارکتی، ظرفیت تجاری و مالی و ظرفیت اجتماعی و فرهنگی بود.
- منظر چالشهای فرابخشی مشتمل بر ابعاد؛ چالشهای ساختاری و حقوقی، چالشهای مدیریتی و اجرایی و چالشهای ارتباطی و فرهنگی بود.
- منظر چالشهای بخشی شامل ابعاد؛ چالشهای متولیان و ذینفعان ورزش زنان، چالشهای حامیان و خیرین و چالشهای محیطی حمایت از ورزش زنان بود.
- سطح ظرفیتهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان مشتمل بر منظرهای ظرفیت حامیان و خیرین برای ورزش زنان، ظرفیت ورزش زنان برای حامیان و خیرین و ظرفیتهای محیطی حمایت و خیریه به ورزش زنان بود.
- سطح چالشهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان شامل منظرهای چالشهای فرابخشی و چالشهای بخشی بود.
وزندهی و اولویتبندی مولفهها از دیدگاه صاحبنظران علمی و اجرایی
ارزیابی میزان اثرگذاری هر یک از ابعاد و منظرها توسط خبرگان در شکلهای زیر توصیف شده است. این ارزیابی در مقیاس 7 درجهای لیکرت از دیدگاه 53 نفر خبره علمی و اجرایی در سازمانها و فعالیتهای مرتبط با موضوع پژوهش در استان تهران انجام شد.
سطح اول- سطح ظرفیتهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان:
مطابق شکل 1 در سطح ظرفیتهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان؛ ظرفیتهای ساختاری و مدیریتی دارای بیشترین و ظرفیت استراتژیکی حمایت و خیریه دارای کمترین وزن میباشند.
سطح دوم- سطح چالشهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان:
مطابق شکل 2 در سطح چالشهای حمایت و خیریه برای ورزش زنان؛ چالشهای مربوط به حامیان و خیرین دارای بیشترین و چالشهای ارتباطی و فرهنگی دارای کمترین وزن بودند.
بحث و نتیجهگیری
این پژوهش با هدف شناسایی و اولویتبندی ظرفیتها و چالشهای جذب و حفظ خیرین ورزشیار و حامیان مالی در حوزه ورزش زنان در استان تهران انجام شد. سطح ظرفیتهای حمایت و خیریه به ورزش زنان مشتمل بر منظرهای ظرفیت حامیان و خیرین برای ورزش زنان، ظرفیت ورزش زنان برای حامیان و خیرین و ظرفیتهای محیطی حمایت و خیریه به ورزش زنان بود. براساس نتایج این بخش؛ در سطح ظرفیتهای حمایت و خیریه به ورزش زنان؛ ظرفیتهای ساختاری و مدیریتی دارای بیشترین و ظرفیت استراتژیکی حمایت و خیریه دارای کمترین وزن میباشند. در این سطح منظر “ظرفیتهای محیطی حمایت و خیریه به ورزش زنان”، نسبت به منظرهای دیگر این سطح اولویت بالاتری داشتند. این شواهد نشان داد عمده قابلیتها و فرصتها در واقع مربوط سطح کلان و خرد (و نه سطوح میانی) میباشد که بیانگر نقش برجسته حاکمیت و مردم است. بر این اساس نهادهای متولی حوزه ورزش و حوزه وقف میتوانند از این قابلیتها و منابع دوسویه بهره ببرند و به توسعه جذب این منابع به بخش ورزش اقدام نمایند. بهرهگيري از اجتماعات معنوي برای وقف و بازاریابی اجتماعی برای ورزش در واقع ميتواند اولین گام در این زمینه باشد که بهعنوان يك ظرفيت ارزشمند در جهت ترويج فرهنگ وقف و نيكوكاري برای ورزش در جامعه مورد استفاده قرار گيرد. این یافتهها با نتایج تحقیقات Filo, Fechner, & Inoue (2020) و یعقوبی و همکاران (1400) همسو بود. در یک تحلیل جامع میتوان بیان داشت که توسعه دانش و اطلاعات و ایجاد بازخورد و گزارش به حامیان مالی در جهت نتایج حاصل از امورات خیریه و حمایتشان از ورزش زنان بسیار مؤثر خواهد بود. بویژه توسعه علم بازاریابی و اسپانسرشیپ در حوزه ورزش و در محیط ورزش زنان یا استفاده از مشاوران مربوطه، همچنین دانش افزایی حامیان و خیرین با فضای ورزش زنان و ظرفیتهای آن میتواند اتکای محض ورزش بانوان به حمایت دولت را کاسته و زمینه را برای افزایش حامیان و خیرین ایجاد کند. که این امر نیازمند انجام پژوهشهاي متعدد در این زمینه، و بکارگیری متخصصان و مدیران با تجربة حرفه ای در ورزش بانوان میباشد. در این راستا، توجه به موانع اقتصادی این بخش بسیار حائز اهمیت بوده است. در حال حاضر گرچه شرایط برای حمایت و خیریه بنابه شرایط مالی پایین و یا ریسک پذیری برای حامیان برای انجام حمایت، و یا بحران اقتصادی عمومی کشور پایین آمده است، ولی حمایت از ورزش بانوان می تواند باعث مطرح شدن و محبوبیت حامیان و خیرین در ورزش شده و بازگشت سرمایه بیشتری به ارمغان آورد. براساس یافتههاي تحقیق پیشنهاد میشود خیرین و سرمایه گذاران توانمند را شناسایی نموده و با حضور آنها جلساتی را بهمنظور آشنایی با فضای ورزش زنان و البته مزایایی که میتوانند از آن برخوردار شوند تشکیل داد و از ظرفیتهاي آنها در این خصوص استفاده کرد. همچنین به وجود آمدن ساختار رقابتی در ورزش کشور سبب خواهد شد تا شرکتهاي تجاری بر سر ابزارهای قدرتمند تبلیغاتی چون ورزش نیز با یکدیگر به رقابت بپردازند و بیشتر در این زمینه هزینه کنند و در نتیجه تمایل برای سرمایه گذاری در فعالیتهاي حمایت مالی در ورزش افزایش پیدا کند، و در واقع میتوان از این ظرفیت نیز برای ترغیب خیرین استفاده نمود.سطح چالشهای حمایت و خیریه در ورزش زنان شامل منظرهای چالشهای فرابخشی و چالشهای بخشی بود. منظر چالشهای فرابخشی مشتمل بر ابعاد؛ چالشهای ساختاری و حقوقی، چالشهای مدیریتی و اجرایی و چالشهای ارتباطی و فرهنگی بود. منظر چالشهای بخشی شامل ابعاد؛ چالشهای متولیان و ذینفعان ورزش بانوان، چالشهای حامیان و خیرین و چالشهای محیطی حمایت از ورزش بانوان بود.براساس نتایج این بخش؛ در سطح چالشهای حمایت و خیریه در ورزش زنان؛ چالشهای مربوط به حامیان و خیرین دارای بیشترین و چالشهای ارتباطی و فرهنگی دارای کمترین وزن بودند. در این سطح منظر “چالشهای بخشی”، نسبت به منظرهای دیگر این سطح اولویت بالاتری داشتند. این شواهد در واقع بیانگر این نکته بوده که عمده چالشهای مربوط به فضای اجرایی و اجتماعی است و ضعفهای موجود در سیستم توسعه جذب حمایت و خیریه به ورزش زنان عمدتاً متوجه سازمانهای ورزشی و جامعه ورزش است. در تبیین بیشتر مؤلفههای شناسایی شده میتوان به پیامد آنها اشاره کرد. از نظر فقهي مال وقف در دست ناظر، امانت است و او بايد از آن محافظت کرده، به شيوهها و روشهاي مناسبي كه واقف سفارش كرده، به کار گيرد تا هدف مورد نظر تأمين شود. در طي دهههای گذشته اسامي بعضي از موقوفات تغيير يافته است كه اين عمل میتواند موجب بیاحترامی به وقف و واقف در جامعه تلقي گردد و اثرات منفي بسياري روي انگیزه واقفين داشته باشد. ضعف در سيستم اطلاعرسانی آثار و عواقب منفي زیادی در پي داشته است كه يكي از آنها کاهش رغبت واقفان براي ايجاد موقوفات جديد شده است. از بين رفتن اصل موقوفات به خاطر دستاندازي سوداگران به واسطه تباني با برخي از کارمندان بيتقواي اوقاف، در طول ساليان دراز صورت گرفته است. عدم وجود مديريت کارا و خلاق در جهت افزايش بهرهوری موقوفات، عدم نظارت دقيق بر عملکرد ادارات اوقاف. عدم وجود اطلاعرسانی شفاف و دقيق جهت تنوير افکار عمومي و غیره از جمله مسائلی است که در صورت حل شدن آنها اولاً بهرهوری موقوفات افزايش مییابد و ثانياً مردم از عملکرد سازمان اوقاف اطمينان يافته و با ميل بيشتري موقوفات خود را به دست سازمان اوقاف میسپارند. رفع چنین موانعی در مسیر توسعه جذب وقف در حوزه ورزش به خصوص ورزش زنان نیازمند استراتژیها و راهکارهای مناسب است که متولیان امر باید به شناسایی آنها بپردازند. این یافتهها با نتایج تحقیقات رهبری و همکاران (1400) و عظیمی و محمدی (1394) همسو بود. در یک تحلیل جامع میتوان بیان داشت که ورزش بانوان به طور مداوم با محیطی متغیر روبه روست و چالشهاي متعددی از هر سو توسعه و ثبات آنها را به خطر میاندازد. بدین منظور، متولیان مربوطه باید جایگاه فعلی حمایتهاي خیرین در ورزش بانوان را بشناسند، توانایی ها و ضعفهاي این بخش را با دقت تحلیل نمایند و با تکیه بر تواناییها از فرصتهاي محیطی استفاده کنند و خود را برای برخورد با چالشها آماده کنند؛ از سویی محیط فرابخشی یکی از مفاهیمی است که درکنار چالشهاي بخشی مربوط به حامیان باید در الگوی توسعه حمایت مالی در ورزش بانوان لحاظ شود. بدین منظور، انسجام بخشی به سیستم جذب و حفظ حمایت و خیریه نیازمند کسب اطلاعات لازم از طریق تحقیقات علمی در محیطهاي سازمانی و بیرونی کلان میباشد. در واقع سیستم مالی ورزش براي گسترش جذب سرمايهگذاريهاي معنوی و تجاری نیازمند الگوی علمی و مدیریتی است و مدلسازی علمی عناصر و روابط یک سیستم مورد بحث (مانند ورزش زنان و ابعاد فرهنگی، مدیریتی آن) میتواند به کارآمدسازی مدیریت و پایداری توسعه آن منجر شود.
در نهایت توجه به امر مهم است که جذب حاميان مالی و خيّرین در ورزش بانوان نياز به برنامهریزی و راهبردهای جذب خيّرین توسط مدیران ورزش این حوزه کشور دارد و استمرار فعاليت خيّرین و حمایت آنان نياز به برنامه و راهبردهای حفظ و استمرار فعاليت خيّرین دارد. تشکيل انجمنهای حمایت و خیریه ورزشی، فعال کردن کمیتههای استانی جذب مشارکت خیرین ورزشیار، ایجاد کمپینهای حمایت و خیریه ورزشی، ایجاد صندوقهای حمایت و خیریه در ورزش، ایجاد موزه حمایت در ورزش، تشکيل هیئت امنای بنيادهاي حمایتي برای ورزش در بخش متشکل از شخصيتهاي مختلف از جمله عوامل جذب خيّرین است. دخالت دولت و تصدی در امور ورزش بانوان و ساخت اماکن ورزشی مناسب به واسطه بودجه دولتی کاهش پيدا میکند و خيّرین با فعاليتهاي خود و کمکهاي مالی موجب پيشرفت و توسعه این تشکیلات و برنامههاي خودجوش میشوند. بدین منظور راهبردهای مدیریتی چون هموار كردن موانع موجود در امر حمایت به ورزش از طریق پیگیری و هماهنگی بین سازمانی از جمله اقدامات اساسی میباشد. همچنین پیامدهای جذب و حمایت خیرین در ورزش بانوان علاوه بر دستاوردهای آشکار برای ذینفعان (پیامدهای برای حامیان و خیرین پیامدهای برای ورزش زنان) فرهنگی و اجتماعی میتواند در بسیاری از زوایایی پنهان عرصههای ملی (نتایج اقتصادی پیامدهای اجتماعی پیامدهای ورزشی) و فراملی راهگشا بوده و زمینههای شکوفایی جامعه را فراهم سازد.
منابع:
امیری پریان، سارا؛ دورودیان، علی اصغر؛ هنری، حبیب؛ وصفانیا، علی محمد. (1399). طراحی مدل جامع جذب خیرین در ورزش با رویکرد نظریه داده بنیاد. جامعهپژوهی فرهنگی، 11(4)،31-62.
تسلیمی، زهرا. (1395). طراحی چارچوب تأمین مالی در فدراسیونهای ورزشی. رساله دکتری مدیریت ورزشی، دانشکده تربیت بدنی و علوم ورزشی، دانشگاه گیلان.
خادم، امیررضا. (1398). شناسایی و مدلسازی عوامل موثر بر جذب منابع خیریه و وقف به ورزش زنان. مطالعات راهبردي ورزش و جوانان، 18(43)، 303-319.
رهبری، سمیه؛ خدایاری, عباس؛ هنری، حبیب؛ امیرتاش، علیمحمد. (1400). طراحی الگوی حمایت مالی ورزش همگانی کشور با استفاده از نظریة داده بنیاد. پژوهش در ورزش تربیتی، 9(23)، 235-266.
عظیمی، رضا؛ و محمدی، بهرام. (1394). چالشهای مدیریت وقف در ایران. نشریه مدیریت اسلامی. شماره 13.
Arami, M. (2012). Ili news. Directorate General of Youth and Sports of the Hormozgan province. http://hormozgan.msy.gov.ir.2012/07/07,9:29Am. (in Persian).
Winand, M., Zintz, T.,& Scheerder, J. (2010). A Financial Management Tool for Sport Federations, University of Stirling, 4(7), pp 387-403.
Wolverton, B. (2008). College giving rose 6.3% last year. Report finds (electronic version). Chronicle of Philanthropy, 20(10), pp 26.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.