گونه شناسی اقدامات نیکوکارانه هیئت اتحاد اسلام در بحران قحطی بزرگ

 

دکتر مسعود کثیری[1]

 

چکیده:

در بحبوحه جنگ جهانی اول، هنگامی که کشور ما از هر سو مورد تعرض دول درگیر در جنگ قرار گرفته بود و در شرایطی که عدم ثبات دولت ها، عدم اقتدار حکومت مرکزی، عدم جایگاه سیاسی معتبر در دنیا، همه امید ها را برای ادامه حیات کشوری مستقل، به یاس بدل کرده بود، مردی بلند آوازه، که شور میهن پرستی و تب استقلال طلبی و خیال آمال مشروطه را هنوز در سر داشت، در میان جنگل های گیلان، از لوله تفنگ خود، نغمه امیدواری ساز کرد. ویژه گی های قیام جنگل و خصلت های فردی و نوع مدیریت میرزا کوچک خان، باعث شد تا هم در زمان حیات و هم پس از مرگ، شخصیت قابل احترام و دوست داشتنی از او در اذهان مردم باقی گذارده و این ظرفیت را به وجود آورد که در آینده در عداد اسطوره های پایدار این مرز و بوم بماند.

یکی از مهمترین اقدامات نهضت جنگل که در زمان خود توانست تا حد تحسین برانگیزی موثر واقع شده و مورد توجه قرار گیرد، اقدامات نیکوکارانه هیئت اتحاد اسلام در کنترل بحران قحطی و عوارض ناشی از آن بود. این اقدامات که ناشی از توان مدیریتی، اقبال عمومی و مشروعیت نهضت جنگل بود، نشان داد که هیچ بحرانی هر چند بزرگ، با کمک خیرین و نیکوکاران، غیر قابل حل نیست.

کلید واژه ها: نهضت جنگل، هیئت اتحاد اسلام، اقدامات نیکوکارانه، قحطی بزرگ

 

مقدمه:

فیلسوف و مورخی ایتالیایی معتقد است که هر تاریخی، تاریخ معاصر است، بدان مفهوم که مورخ در هر دوره، شواهد و مدارک تاریخی و روایت های موجود را بر اساس مقتضیات زمان و مکان خود تفسیر و بیان می کند و لذا ممکن است بسیاری از تواریخ نوشته شده، با روح حقیقی ماجرا فاصله زیادی داشته باشد، اما به دلیل این که نیاز روز و مورد خواست خاص و عام است، موجه جلوه نماید.

تشدید برخی مناقشات سیاسی، وضع تحریم های مختلف علیه ایران و بروز بیماری همه گیر کرونا طی چند سال گذشته و پروپاگاندی جهانی رسانه ها در مورد آن، باعث شد تا توجه بخشی از مورخین به حوادث مشابه و اقدامات تاریخی، همچون دلایل شیوع بیماری ها و راه های جلوگیری از آن، همچون ایجاد قرنطینه ها، جلب شده و به تفسیر و تعبیر و بیان مجدد آن ها بپردازند. ارتباط ناگسستنی قحطی و گرسنگی با بروز بیماری های همه گیر هم، یکی از دلایلی بوده که در چند سال اخیر، باعث توجه بیشتر مورخین به حوادث دهه آخر حکومت قاجار ها شده و در این راستا کتاب ها، مقالات و اظهار نظر های بی شماری را شاهد بوده ایم، که هر کدام از منظر خود به این وقایع نگاه کرده اند.

بروز حوادث گوناگون، به خصوص قحطی های بروز کرده در آخرین دهه قرن سیزدهم هجری قمری در ایران، که معادل سال های جنگ جهانی اول بود، دوره متراکمی از حوادث پیچیده سیاسی، نظامی، اجتماعی و اقتصادی را به وجود آورده، که در هر دوره ای می تواند الهام بخش مورخان بوده و تاریخ مورد نظر خود را از روی آن بازنویسی کنند. تشدید فعالیت ها و رقابت های ابرقدرت های جهان آن روز، بر سر منافع خود در کشور ما، بروز جنگ جهانی اول و کشیده شدن میدان جنگ به خاک ایران، ناکارآمدی و نا مشروع بودن حکومت قاجار، سردرگمی های و از هم پاشیدگی نظام حکومتی سنتی در ایرانِ پس از مشروطه، ناامنی و سر برآوردن یاغی ها و حکومت های محلی، قحطی و گرسنگی های مکرر و همچنین بروز انواع بیماری های مسری و همه گیر همچون وبا، حصبه، مشمشه، آبله، آنفلونزا و… باعث شده تا این دوره، کلکسیونی از حوادث مختلفی باشد که مورد توجه مورخان قرار گرفته و بخشی از آن ها در آینده مشابه سازی شود.

توجه ویژه به بروز قحطی و حوادث ناشی از آن، در حدود سال های 1296 تا 1298 شمسی، شاید با نگاشتن کتاب “قحطی بزرگ” شروع شد و با توجه به آمار و ارقام عجیبی که در آن مطرح شده بود، مورد توجه مورخین و ناقدین قرار گرفت و مسئله کمبود ارزاق عمومی به خصوص گندم و جو و بروز قحطی و دلایل و عواقب آن، دست مایه نوشتار های بسیاری، در رد یا تایید آن شده است. برای حل این بحران و عبور از آن، اقدامات فراوانی توسط افراد مختلف و گروه های اجتماعی صورت گرفت. یکی از نهضت های معاصر با این دوران، نهضت جنگل به پشتوانه هیئت اتحاد اسلام بود که البته در فرماندهی شخص میرزا کوچک خان جنگلی تبلور پیدا کرده بود. (شایسته، 1389: 22) نهضت جنگل در دوران حکومت کوتاه خود بر ایالت گیلان و قسمتی از مازندران، موجد بسیاری از اقدامات خیر خواهانه بود و خدمات بی شماری در حوزه عمرانی، راه سازی روستایی، ایجاد مدارس و غیره داشت و اکنون با وجود گذشت بیش از یکصد سال از شهادت رهبر انقلابی نهضت جنگل آثار خدمات جنگلی ها از جمله احداث حشمت رود از رودخانه‌های مهم آستانه اشرفیه و کیاشهر توسط دکتر ابراهیم حشمت طالقانی یار و همراه میرزا کوچک خان همچنان برجای مانده است.(شاکری، 1386:85) )

یکی از مهمترین خدمات آن ها به مردم منطقه و شاید به تعداد زیادی از ساکنان ایران، اقدامات نیکوکارانه آن ها در کنترل بحران قحطی بزرگ و کاهش عوارض مرگ بار آن بود. این مقاله قصد دارد تا به روش تحلیل تاریخی و با بررسی اسناد و منابع، به بررسی گونه های مختلف اقدامات خیرخواهانه هیئت اتحاد اسلام پرداخته و با مقایسه ادعاهای روزنامه جنگل با گزارش های سایر منابع، به راستی آزمایی آنان بپردازد.

قحطی بزرگ:

در اواخر سال 1295 هجری شمسی، محصولات کشاورزی در بسیاری از مناطق ایران به دلیل خشکسالی از بین رفت و در نتیجه، شرایط قحطی بر کشور حاکم شد و در همه ایران به ویژه در تبریز، ارومیه، سلماس و خوی، همدان، اصفهان و کرمانشاه شرایط بحرانی شد. این امر به این دلیل بود که علاوه بر برداشت ناموفق محصول، مردم آن منطقه  از عوارض جانبی جنگ بین نیروهای عثمانی و روسیه و همچنین خریدهای بی ضابطه ارزاق توسط انگلیسی ها آسیب دیدند.

این وضعیت زمانی بدتر شد که پس از انقلاب روسیه و سقوط تزارها، نیروهای روسی در همدان و آذربایجان نظم و انضباط خود را از دست داده و در مسیر بازگشت به کشور خود، شروع به غارت مناطقی کردند که از آن عبور می کردند.(فخرایی، 1368:153) نیروهای انگلیسی هم به دنبال آن ها به بهانه کمک به سرکوب بلشویک ها، راهی شمال ایران شده و شروع به خرید غله موجود در ایران و ارسال آن به باکو نمودند. عمق ماجرای قحطی بزرگ ایران را در بخشی از خاطرات ژنرال دنسترویل، فرمانده قوای انگلیس در شمال و غرب ایران می توان درک کرد.، وی درباره قحطی ایران در خاطراتش آورده است: یکی از موارد مهم مشکل آذوقه بود و باید خودمان را برای آن تعداد از نیروهای تازه ای که ممکن بود به این قسمت اعزام شوند آماده می کردیم. به زودی اطلاعاتی در مورد تهیه آذوقه به دستمان رسید و دریافتیم که غله و علوفه کافی است البته نه به وفور ولی برای همه وجود دارد اما صرفا برای تامین قیمت های بالاتر غله و علوفه احتکار شده است. در اثر خریدهای کوچک ما قیمت ها باز هم بالاتر رفت و هر افزایش جزیی به معنای مرگ بسیاری از افراد است.  (دنسترویل، 1362 )

در سال 1296 و به خصوص در فصل زمستان، هزاران نفر در ایران از گرسنگی و سرما جان خود را از دست دادند. این وضعیت با احتکار و کم فروشی به مشتریان توسط نانوایان و همچنین شیوع بیماری همه گیر آنفلوآنزا  و وبا تشدید شد. (اخوت، 1386:243) برای کمک به فقرا و مستمندان، ایرانیان در شهرهای مختلف از جمله تبریز خیریه هایی تاسیس کردند ولی متأسفانه، میزان کمک های ارائه شده توسط این خیریه های محلی به مراتب کمتر از نیازهای موجود بود و به تعداد کمی از فقرا می رسید.(عین السلطنه، 1376: صص5171-88)

علی رغم وجود دلایل فراوان، انگلیسی‌ها همچنان مظنون یا متهم به خرید ارزاق عمومی و مواد غذایی در ایران بودند و این باعث بدتر ‌شدن شرایط محلی می شد. بنا به گزارش یک گزارشگر انگلیسی « در همدان در بهار 1918  از 10ژوئن، روزانه از 160 تا 200 نفر از گرسنگی تلف شدند».اوضاع تهران هم مثل همدان بد بود به گفته یک نویسنده ناشناس، قیمت هر خروار گندم 150 تومان بود و حدود 20000 نفر در این شهر جان باختند.  برعکس تعدادی از دلالان محتکر ثروتمند شدند. (IOR/L/MIL/17/15/23, p 168)

البته بیماری های همه گیر همچون آنفلونزای اسپانیایی و وبا هم به شدت شیوع داشتند و همین برخی را به اشتباه انداخته بود که مرگ و میرها به دلیل بیماری است و نه گرسنگی! مثلا مستوفی معتقد بود که در این مدت هیچ کس از گرسنگی در تهران نمرده است و کسانی که جان خود را از دست دادند، حدود 100 تا 200 نفر در روز، قربانی آنفولانزا بودند. (مستوفی، 1377:504) هر چند در ظاهر گفته این افراد صحیح است اما آن چه باعث می شود تا میزان مرگ و میر ناشی از بیماری به شدت بالا برود، ضعف قوای جسمانی ناشی از بیماری است. به هر حال در تهران، مرگ و میر ناشی از قحطی و بیماری، عمدتاً آنفولانزا، در مجموع 100000 نفر گفته شد.

اقدامات نهضت جنگل در خصوص مدیریت بحران

اقدامات انجام شده توسط جنگلی ها برای کنترل قحطی و کاهش عوارض آن را می توان در دو سطح مختلف محلی و ملی ارزیابی نمود. تلاش می کنیم تا در سطور زیر به شکل خلاصه این اقدامات را بررسی نموده و برای هر مورد شواهدی از روزنامه جنگل و گزارش های خارجی بیاوریم. دلیل ارجاع هم زمان به روزنامه جنگل و گزارش منابع خارجی این است که ادعاهای مطرح شده توسط ارگان رسمی نهضت جنگل، یعنی روزنامه جنگل، به وسیله گزارش گزارشگران خارجی که تبعا دلبستگی خاصی برای جانبداری از عملکرد نهضت نداشته اند، راستی آزمایی شود.

 

اقدامات محلی:

یکی از مهمترین اقدامات جنگلی ها در زمان وقوع ماجرای قحطی، پیش بینی مدت زمان و دلایل تشدید آن بود و به همین لحاظ با داشتن دیدگاه واقع گرایانه از عمق فاجعه پیش رو، توانستند راه کارهای مناسب را برای کنترل آن در آینده در نظر بگیرند. مهمترین پیش بینی آن ها این بود که با توجه به خشکسالی موجود و نابسامانی کشور در جهت کنترل و توزیع عادلانه منابع آب و نبود راه های مناسب برای حمل نقل غله از مناطق برخوردار به مناطق نیازمند، نیاز به کنترل شدید راه های مواصلاتی و نظارت دقیق بر ورود و خروج غله از استان های شمالی است. به همین لحاظ جنگلی ها نظارت خود را از طریق گذاشتن پست های نظامی، بر جاده قزوین تا انزلی، تقویت نموده و ورود و خروج را کنترل نمودند. روزنامه جنگل در یکی از شماره های خود پس از این واقعه، نامه تشکر اهالی رشت را از هیئت اتحاد اسلام (نهضت جنگل) از مدیریت مناسب امور محلی را به چاپ رسانیده و در قسمتی از آن مستقیم به نوع مدیریت جنگلی ها بر منابع محلی اشاره می کند:

« عریضه اهالی رشت به مقام کمیته مقدس اتحاد اسلام: عرض اصناف و کسبه شهر رشت به حضور محترم کمیته اتحاد اسلام این است که ما جان نثاران همیشه متشکر به زحمات و مشقات و فداکاری های چند ساله آن کمیته محترم در راه آزادی و حریت و آسایش و امنیت ملت گیلان بوده و هستیم و کلیات خدمات آن کمیته محترم را درباره ضعفا و رنجبران هیچ وقت فراموش نکرده و نخواهیم کرد. از آن جمله در سنه گذشته اگر کمیته محترم جلوگیری از بردن برنج گیلان نمی‌فرمود رعایای از عاقبت کار بی خبر آذوقه و قوت خود را در نهایت عجله به شکل نکوبیده و از قرار ۲۰ من در ۳ تومان فروخته، چنانچه مالکین فروختند و پس از سه ماه دیگر مبتلا به قحطی شده و حالشان بدتر از حال قحطی زدگان سایر ولایات می شد. حسن تدبیر کمیته محترم مردم را از این قحطی ناگوار ناگهانی حفظ کرد که اگر دخالت بیگانگان در این دو سه ماه اخیری نمی شد ممکن نبود زحمت عسرت ارزاق تولید شود این یک خدمت بزرگ بود که کمیته محترم درباره ملت اظهار نمود… » (روزنامه جنگل سال 1338)

اقدام بعدی جنگلی ها، تاسیس اداره بلدیه(شهرداری) رشت بود وظیفه نظارت کامل بر ارزاق عمومی و حمل و نقل برنج و سایر آذوقه های مورد نیاز اهالی را به عهده داشت و میزان مازاد بر نیازی را که باید به خارج از استان حمل می شد، تعیین می نمود. آن ها امیدوار بودند که کارایی این اداره تازه تاسیس در حدی باشد که بعد از این ماجرا هم به عملکرد و فعالیت خود در زمینه های مختلف ادامه دهد. جنگلی ها در ارگان رسمی خود خبر تشکیل این اداره و عملکرد آن را این گونه بیان می کنند:

« …  اداره بلدیه که به ریاست آقای حاج میرزا خلیل و عضویت آقای میرزا محمد علی پیربازاری و آقای میرزا ابراهیم نعمت زاده تشکیل گردیده و اقدام جدی که در امر نواقل و ارزاق عمومی و حمل برنج برای آذوقه ولایات داخله ایران، که به شدت گرفتار قحطی هستند، می نمایند، ما را امیدوار می کند که گیلان بعدها دارای بلدیه قانونی وظیفه شناس خواهد شد، به زودی آن چه را که مکلفند انجام می نماید. تکلیف تمام ادارات مخصوصا اداره مالیه و عموم اهالی است که از هر جهت به این اداره که تا کنون اعضایش به صحت عمل و درستی معرفی شده اند تشویق و همراهی نموده تا آن ها هم به فراغت خاطر… (روزنامه جنگل ص 284)

گزارش های خارجی هم موید این ادعای روزنامه جنگل هستند که سیاست های گام به گام جنگلی ها برای کنترل بحران طبق ادعای روزنامه جنگل بوده است. در قسمتی از یکی از این گزارش ها برگرفته نامه ای از یکی از مریض خانه های آمریکا که به کنسول آمریکا ارسال شده چنین آمده است « … هنوز رنج و مصیبت بسیاری در شهر وجود دارد اما اخیراً جنگلی ها که به تازگی کنترل کامل شهر را به دست گرفته اند هزینه ها و دیگر موارد را پرداخته و بهترین اقدامات امدادرسانی که من تاکنون دیده‌ام برای بخش زیادی از پناهندگان به انجام رساندند اما کار چندانی برای مریض ها یا مراقبت مناسبی برای کودکان فراهم نشده است…» (مجد، 1394: 107)

اقدام دیگر هیئت اتحاد اسلام برای کنترل این بحران، تشکیل کمیسیون ویژه ای متشکل از محترمین و سرشناسان مردم گیلان بود تا بتوانند اعتماد عمومی را جلب کرده و ضمن برنامه ریزی برای نحوه کمک رسانی، موفق به جذب کمک های متمولین و خیرین در جهت رسیدگی به وضع بحران زدگان شوند. این مسئله زمانی مورد توجه ویژه قرار گرفت که آوازه نظم و انضباط اعمل شده بر گیلان و نبود قحطی و گرانی در استان های تحت کنترل هیئت اتحاد اسلام، جمع زیادی از قحطی زدگان استان های هم جوار را برای دریافت کمک به گیلان سرازیر نمود. در صفحه 350 روزنامه جنگل در خصوص اعلام موجودیت و وظایف این کمیسیون آمده است:

« … جمع کثیری از فقرا و مساکین که از داخله ایران به گیلان وارد شده اند و همه به حال پریشانی و بی نوایی گذرانیده و تلف می گردیدند، مخصوصا در داخله شهر متجاوز از هفت هزار نفر گرسنه و بی خانمان می باشند، کمیسیونی از اشخاص نوع پرست دیندار تشکیل و مشغول تهیه موجبات آسایش حال فقرا گردیدند و آقای حاج سید محمد علوی آقای اسکندرخان آقای حاج آقا رضا آقای میرزا محمود خان که اعضای کمیسیون هستند به عنوان نمایندگی به کسما آمده از هیئت مقدس اتحاد اسلام درخواست مساعدت نمودند. هیئت مذکور نیز ماهی ده هزار تومان به اداره وجوهات هیئت حواله داده که هر ماهه مبلغ مزبور را به کمیسیون اعانه بپردازند. اقدامات نوع پرستانه اعضای کمیسیون که با کمال جدیت مراقب آسایش فقرا هستند قابل تحسین و تمجید است. تقریبا سه مساوی فقرای شهری، در دهات گیلان اشخاص غریب پریشان ریخته اند که به حکم هیئت در هر دهی از آن ها پذیرایی نموده وسایل آسایش و زندگی آن ها را فراهم کرده و می کنند. پایند باد مساوات و برادری.»  (روزنامه جنگل ص 350)

میزان اعتماد و کمک مردم محلی و متمولین به این کمیته در حدی بود که حتی نیازی به کمک های خارجی هم نبود و مناعت طبع جنگلی ها و مردم گیلان مانع از پذیرش کمک های نقدی مسیونرهای آمریکایی بود و حتی گاه پول و اعانه ارسال شده توسط آن ها را پس می فرستاندند. سفیر آمریکا در این باره می گوید:

«… رشت و ولایت ثروتمند مازندران که جنگلی ها به رهبری کوچک خان، در آن دولتی تقریباً مستقل از تهران تشکیل داده‌اند کنترل ارزاق را به دست گرفته اند و قحطی در اینجا به شکل موثری کنترل شده است کمیته ما مقداری پول برایشان ارسال داشت اما میسیونرهای آمریکایی مستقر در آن جا، این پول را برگرداندند و اظهار داشتند که به خاطر اقدامات موثر جنگلی ها به کمک ما نیازی نیست» (مجد، 1394: 109)

ورود حدود هفت هزار نفر آواره به شهر رشت و همچنین دو برابر این تعداد به روستاهای اطراف شهر، گرچه اغراق آمیز به نظر می رسد اما با مراجعه به گزارش کنسول آمریکا به وزارت امور خارجه کشور متبوعش، تاکید گزارشگر را بر حضور این تعداد آواره از دیگر نقاط کشور را شاهد هستیم. سفیر آمریکا در گزارش خود می نویسد که:

« … این افراد را در شهر هم اکنون ۷ هزار نفر تخمین می‌زنند که از مناطق دوری چون زنجان همدان و حتی از حوالی تبریز آمده اند. آن ها جز عده کمی از روستاهای اطراف رشت نیستند. گزارش‌ها حاکی از آن است که اکنون چهار هزار نفر دیگر هم در راه هستند. ممکن است این تخمین‌ها بسیار بزرگ باشد ولی آنچه بسیار واقعی است آن است که ساختمان تکیه ها و دیگر ساختمان اصطبل ها رعیت خانه ها و هر جایی که بشود پیدا کرد همگی شب ها پر هستند کف بسیاری از این ساختمان‌ها شبها مملو از مردمی است که جایی برای بیتوته یا خوابیدن نیافتند بسیاری شب ها در خیابان می خوابند ما آنها را در همه جا می بینیم در یک آلونک یا پناه دیوار می خوابند در اکثر مواقع چون زیرشان چیزی نیست با گل و لای خیس می شود رویشان هم چیزی نیست مگر یک بالاپوش… » (مجد، 1394: 108)

گام بعدی جنگلی ها مدیریت اسکان و نحوه کمک رسانی به این آورگان بود که به نحو احسن به انجام رسید. نحوه انجام این کمک رسانی به گونه ای بود که کمترین میزان بی نظمی و یا فساد موجود در آن گزارش نشده و نتایج بسیار خوبی را برای مردم و مهاجرین به همراه داشت. یکی از وظایف هیئت اتحاد اسلام اندیشیدن تدبیری برای اسکان آوارگانی بود که بدون داشتن هیچ امکانات و سرپناهی برای دریافت کمک به رشت مراجعه نموده بودند. برای این کار جنگلی ها از کلیه امکانات شهری و عمومی برای اسکان استفاده نمودند. در گام نخست کنترل برنج را به دست گرفتند و هر باری که به شهر می آمد را ملزم به کسب مجوز کرده و صادرات از شهر را بدون مجوز منع کردند، سپس سرپرستی مستمندان را میان اعیان شهر تقسیم کرده و هزاران تن را نیز به روستاها فرستادند تا در آن جا، در مساجد و اماکن عمومی ساکن شوند اما همچنان جمعیت زیادی که از کوهها سرازیر بود، نیاز به اسکان داشت و برای همین آن ها دکان ها و مغازه ها را به منظور ایجاد مقرهای پناهندگان اجاره کرده‌اند. اثر بخشی این اقدامات در حدی بود که گزارشگر خارجی هم معتقد است این اقدامات در حال حاضر تا حد زیادی بار مصیبت را کم کرده است.

اقدامات ملی:

جنگلی ها زمانی که موفق شدند، بحران قحطی را به کنترل خود درآورند، مواجه با سیل ورود آوارگانی بودند که از سایر نقاط با تحمل مصیبت های مختلف خود را به گیلان می رساندند. بسیاری از این آوارگان به امید یافتن لقمه نانی و برای حفظ جان خود صدها کیلومتر راه را با پای پیاده طی کرده و با تحمل مصایب فراوان خود را به گیلان می رساندند. طی این مسیر طولانی و نبود آذوقه و توان مالی کافی در بین این آوارگان باعث می شد تا بسیاری از آن ها نتوانند خود را به مقصد رسانده و در راه تلف شوند. گزارش های متعدد وجود دارد، که از وضعیت اسف بار این در راه ماندگان، حکایت می کند. سفیر آمریکا در سندی مفصل گزارش های متعدد از ایالت های کشور را به مرکز مخابره کرده و در قسمتی از آن از قول سرکنسول خود می نویسد:

« … نیاز به امدادرسانی در اینجا که درباره اش برای تان تلگرام فرستاده بودم آن طور که ممکن است گمان کنید ابداً به خاطر اوضاع محلی نیست مردمی که به کمک نیاز دارند هزاران خانه خرابی هستند که از دشت ها کوه ها و روستاهای بسیار دور از رشت گریخته و به این جا آمده اند. همین حالا دو زن که یکی از آن ها همراه با شوهر و سه فرزند خردسالش است، در اتاقی در طبقه زیرین هستند و ما نمی‌توانستیم از پذیرفتن آن ها خودداری کنیم. آن مرد و خانواده‌اش از زنجان آمده اند. زن حتی نوزادش را به سه تومان فروخت تا سرپناهی فراهم کند و دست‌کم زنده بماند و چیزی تهیه کند تا خودش را چند روز بیشتر زنده نگاه دارد. به دلایلی نوزادش را به اجبار به او بازگرداندند…»( مجد، 1394: 107)

بدیهی است چنین گزارش هایی و مشاهده چنین وضعیتی دل هر هم وطن غیرتمندی را به درد آورده و به چاره جویی وا می داشت. جنگلی ها که به وضوح دست های دول خارجی به خصوص انگلیسی ها را در این ماجرا می دیدند و از طرفی ضعف و زبونی دولت مردان داخلی را مشاهده می کردند، و از طرفی به توانایی خود در کنترل بحران اطمینان داشتند، نامه ای عتاب آلود خطاب به تهران نوشته و ضمن بیان مصیبت های مشاهده شده و دلایل آن، راه کار را در عزم جدی دولتمردان دانسته و مطالبی را به شکل بیانیه اظهار داشتند. آن ها برخی از تقاضاهای خود را از دولت مرکزی به شکل زیر بیان نمودند:

  • تشکیل کابینه جوان جسور بصیری که احدی از وزرای سابق عضویت نداشته باشند
  • استخلاص تمام فداکارانی که به نام کمیته مجازات توقیف شده اند.
  • تاسیس یک کمپانی چند کروری از وجوه اعانه متمولین و موقوفه خواران برای فقرای مملکت
  • ضبط کلیه انبارهای محتکرین بدون قیمت اگر تا یک ماه دیگر نفروشند …. (روزنامه جنگل ص 368)

آن ها ضمن این تقاضاها مقدار زیادی برنج هم برای تغذیه مردم تهران به مرکز ارسال نمودند و به همین جهت آن قحطی در بین مردم به «قحطی دمپختکی» معروف شد. عبدالله مستوفی که آن زمان مدیر ارزاق عمومی شهر تهران بود، میزان این برنج دریافت شده از شمال را که از طریق تجارت خانه طومانیانس که در آمل و بارفروش و ساری دفتر داشت، ارسال می شد، سی هزار خروار بیان نموده است.(مستوفی، 499:1377)

یکی از اقدامات بسیار مهم جنگلی ها برای کنترل قحطی و نظارت بر ارسال ارزاق عمومی، ایجاد نظارت بر میزان و طریق خرید ارزاق توسط نیروهای خارجی به خصوص ارتش انگلیس بود که در این زمان به بهانه تامین آذوقه نفرات ارتش خود، ارزاق عمومی را خریده و ایجاد قحطی مصنوعی می کردند. قحطی مصنوعی که توسط انگلیسی ها و با کمک ایادی داخلی آن ها انجام گرفت توسط ژنرال دنسترویل و قوای او ایجاد شده و این ارزاق به باکو حمل می شد. جنگلی ها قراردادی با انگلیسی ها منعقد نمودند که طبق آن نمایندگان انگلیس باید ارزاق مورد نیاز خود را از کمیته اتحاد اسلام بخرند اما منفعت طلبی برخی از اشخاص و شیطنت های خارجی مانع بزرگی بر سر راه تحقق این خواسته بود. روزنامه جنگل در این خصوص می نویسد:

«… دلال ها و قسمتی از تجار مسلمان نما و ارمنی و غیره در سر راه های اطراف شهر به محض این که ماکولات وارد شهر می شود به قیمت گزاف خریده با مختصر نفعی به انگلیس ها می فروشند و نمی گذارند به شهر وارد شود، اهالی بخرند. نمایندگان دولت انگلیس در صورتی که یکی از مواد صلح با ایشان با کمیته اتحاد اسلام این است که آذوقه را از کمیته خواسته، ابدا مداخله نکنند. معهذا نقض این ماده نموده در نهایت عجله قوت و آذوقه اهالی پریشان روزگار را جمع کرده می برند…» ( روزنامه جنگل: 1335)

نتیجه:

می توان گفت که هر گاه دولت های حاکم، از فساد و تبعیض مصئون بوده و اعتماد مردم را جلب نموده اند، توانسته اند به راحتی با کمک خود مردم، کنترل بحران ها را در دست بگیرند و ضمن جلب رضایت مردم، بهره مند از اقدامات نیکوکارانه مردم بوده و به بقای خود امیدوار باشند و هر گاه دولتی و یا حاکمی از جلب اعتماد مردم عاجز باشد و مشروعیت خود را از دست بدهد، به راحتی تحت تاثیر انواع بحران ها قرار گرفته و دچار مشکلات اساسی می شوند.

نتایج این پژوهش نشان داد که هیئت اتحاد اسلام و نیروهای جنگل به دلیل برخورداری از مشروعیت عمومی و بهره مندی از کمک های مردمی و اقدامات نیکوکارانه خیرین، توانست بحران قحطی وحشتناکی را که در سایر نقاط کشور موجب خسارات فراوان و اتلاف نفوس زیادی شد، کنترل کند و میزان این موفقیت به حدی بود که از دید ناظران خارجی هم پنهان نماند و گزارش کالدول، سفیر وقت آمریکا در ایران در تاریخ  ۱۵ ژانویه ۱۹۱۸ نشان می دهد که در سال ۱۹۱۸ میلادی در گیلان اثری از قحطی نبوده است و فقط پناهندگان بقیه جاها به گیلان پناه آورده بودند.

منابع:

  • اخوت، عبدالجواد، از طبابت تا تجارت، به کوشش مهدی نفیسی، نشر تاریخ ایران، تهران 1386
  • سالور، قهرمان میرزا، خاطرات عین السلطنه، به کوشش ایرج افشار، انتشارات اساطیر، تهران 1378
  • شاکری، خسرو، میلاد زخم، ترجمه شهریار خواجیان، نشر اختران، تهران 1386
  • شایسته، فریدون، نهضت جنگل از آغاز تا فرجام، نشر فرهنگ ایلیا، رشت 1389
  • فخرایی، ابراهیم، سردار جنگل، نشر جاویدان، تهران 1368
  • دنسترویل، چارلز، خاطرات ژنرال دنسترویل سرکوبگر جنگل، ترجمه حسین انصاری، نشر فرزان، تهران 1362
  • مجموعه روزنامه جنگل، به کوشش امیر نعمتی لیمایی، نشر امید مهر، مشهد 1389
  • مجد، محمدقلی، قحطی بزرگ، ترجمه محمد کریمی، انتشارات موسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، تهران ۱۳۹۴
  • مستوفی، عبدالله، شرح زندگانی من، انتشارات زوار، تهران ۱۳۷۷

 

  • IOR/L/MIL/17/15/23, p 168

[1] عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *