تغییر فرهنگی نیکوکاری با تاکید بر دیجیتالی‌شدن امر خیر در ایران

بهار، مهری
اسکندری‌نژاد، علیرضا
ولی محمدی، مجید
موذن زاده، فرزین

 

چکیده

با گسترش روزافزون رسانه‌های مجازی در میان عموم مردم پس از وقوع انقلاب فناورانه و همچنین گسترش غیرقابل‌ پیش‌بینی آن پس از وقوع بحران کرونا، رسانه‌های مجازی بخش قابل‌توجهی از زیست مردم جهان را تسخیر نمود و روابط اجتماعی را در چنین فضایی صورت‌بندی کرد. تغییر بستر و صورت روابط اجتماعی بر اثر وقوع این شرایط، تغییرات فرهنگی سترگی در جامعه ایران رقم خورد. این تغییرات فرهنگی در ابعاد مختلفی نمایان شد. یکی از ابعاد مهم این تغییرات، ایجاد تحول در بخش سوم یعنی سازمان‌های نیکوکارانه و مردم‌نهاد، به سبب ورود بی‌سابقه و دیجیتالی‌شدن  این حوزه بوده ‌است که در زمان وقوع پاندمی و در پاسخ به نیازهای شکل گرفته حول این موضوع شدت قابل ملاحظه‌ای پیدا کرد. دیجیتالی‌شدن یک اصطلاح اجتماعی-تکنولوژیک است که می‌توان بر اساس آن کاربست تکنولوژی‌‌های دیجیتال در سطح جامعه را رصد کرد. این پژوهش با سؤال محوری «ورود رسانه‌ها به فضای نیکوکاری چه تغییرات فرهنگی را رقم زده است؟» به توصیف تغییرات فرهنگی ناشی دیجیتالی‌شدن نیکوکاری پرداخته‌ است. برای توصیف این وضعیت از روش کیفی و تکنیک دلفی کلاسیک استفاده شده است. جهت جمع‌آوری داده 20 مصاحبه از فعالان و پژوهشگران حوزه نیکوکاری گرفته شده و متن مصاحبه‌ها تحلیل محتوای کیفی شده ‌است. نتایج حاصل از پژوهش آن است که در نتیجه اتفاق ذکر شده پیامدهای فرهنگی متفاوتی به وقوع پیوسته است که از این پیامدها می‌توان به احساسی و عاطفی شدن حوزه نیکوکاری، ایجاد فرهنگ جهانی نیکوکاری، اینستاگرامی‌شدن و ورود سلبریتی‌ها به فضای نیکوکاری اشاره نمود.

کلیدواژگان: نیکوکاری، رسانه‌های مجازی، دیجیتالی‌شدن

 

مقدمه و طرح مسئله

تکنولوژی و استفاده از وسایل ارتباطی با سرعتی روزافزون در حال تغییر ابعاد و جنبه‌های متفاوتی از جهان اعم از اقتصادی، سیاسی، اجتماعی و فرهنگی است. به عبارتی دیگر وقوع انقلاب فناورانه موجب شده است که حول فناوری اطلاعات، زیست انسان مدرن دچار تحولی بنیادی گردد، تحولی که به‌صورت مداوم در حال شکل‌دهی مجدد به بنیان‌های اجتماعی است (کاستلز، 1385). طبق دیدگاه اینگلهارت با تغییر باورها، ارزش‌ها و رفتارهای افراد جامعه، سیاست و اقتصاد دچار تغییرات عظیمی می‌شود. به عبارت دیگر طبق نظرگاه او تغییرات فرهنگی، تغییرات در جنبه‌های دیگر زندگی اجتماعی را نیز رقم خواهد زد (اینگلهارت، 2005).  بدین ترتیب ابعاد فرهنگی متفاوتی که توسط انقلاب فناورانه دچار تغییر و تحول شده‌اند، همان‌طور که مشخص است زمینه‌های جدی و مهم جهت انجام پژوهش و تحقیق هستند. در این میان تحولاتی که کمتر مورد نظر پژوهشگران قرار گرفته است؛ تحولات ناشی از دیجیتالی‌شدن نیکوکاری است. دیجیتالی‌شدن، همواره موضوع مهمی در جامعه‌شناسی، رسانه و علوم ارتباطات بوده است. پژوهش‌های انتقادی در دهه‌های ۱۹۸۰ و ۱۹۹۰ نشان‌ داده‌اند که ظهور ارتباطات شبکه‌ای یارانه‌محور برای سازمان اجتماعی می‌تواند حامل چه معنایی باشد. پژوهشگران همچنین به این مهم پرداخته‌اند که فناوری ارتباطات عملکرد فرهنگ و هویت شکل‌گیری جوامع را دگرگون می‌کنند (نگوین، ۱۳۹۹). در کنار این موضوع، فعالیت‌های اقتصادی کشورها در جامعه امروز به‌طور کلی در سه بخش خصوصی، دولتی و بخش سوم یعنی امور خیریه شکل گرفته‌ است و بخش سوم روزبه‌روز در حال گسترش و افزایش اهمیت و توجه است. به بیان برخی منابع این بخش، نسبت به دو بخش‌ دیگر کارایی بیشتری داشته و هزینۀ کمتری را در بر می‌گیرد. در برخی از کشورهای توسعه‌یافته، بخش سوم در حال تسخیر دولت و کارویژه‌های آن است (طاهری، 1397).

فارغ از تسخیر روزافزون دولت و نهادهای دولتی توسط بخش سوم یکی از مهم‌ترین کارکردهای چنین نهادهایی، ایجاد واسطه میان مردم و دولت است به بیان دیگر، بخش سوم در کنار دیگر کارویژه‌های خود، می‌تواند دریچه‌ای برای انتقال صدای مردم به نهادهای دولتی و حکومتی باشد (دماری و دیگران، 1393). فضای نیکوکاری و امر خیر در ایران امروز نیز با سرعتی نه‌چندان زیاد در حال گسترش است. این افزایش به‌سان تمامی ابعاد دیگر زیست‌جهان ایرانیان گستره خود را در پلتفرم‌های مجازی نمایان ساخته است. این جابه‌جایی و تحول که هنگام وقوع قرنطینه‌های سراسری ناشی از بیماری کووید-19 و پس از آن در ایران به بیشترین میزان خود دست ‌یافته است، نباید تنها به‌عنوان یک جابه‌جایی از امر واقعیت و جسم‌مند به امر مجازی فهم شود. چرا که در فرایند شکل‌گیری این دگرگونی‌ها، جامعه و سبک زندگی افراد آن نیز به‌تناسب دچار تغییر و تحول می‌شود. به عبارت دیگر مهم‌تر از تغییرات امر داوطلبی، تغییرات فرهنگی است که نه‌تنها نیکوکاری را تحت سیطرة خود در می‌آورد بلکه موجب تحولاتی در ابعاد مختلف فرهنگی نیز می‌شود. این پژوهش با توجه به این مهم در پی آن است که با بذل توجه به دیجیتالی‌شدن نیکوکاری، تغییرات رفتار بخشندگی ایرانیان، در نگاه مدیر عاملان و مسئولین ارشد سازمان‌های مردم‌نهاد را مورد بررسی و کندوکاو قرار دهد.

در این راستا، در پژوهش مذکور نخست پیشینه و پژوهش‌های مشابه انگلیسی و فارسی مطرح می‌شوند و سپس، بعد از ارائة توضیحی مختصر از منابع مطرح‌شده در این حوزه، روش تحقیق این پژوهش به تفضیل بیان می‌شود. در این پژوهش از روش تحلیل محتوای کیفی استفاده ‌شده ‌است که در بخش روش تحقیق به طور کامل توضیح، و استراتژی آن مطرح شده ‌است. در بخش بعدی یافته‌های پژوهش با ذکر مثال‌هایی از خلال مصاحبه‌هایی که مورد کدگذاری و تجزیه و تحلیل قرار گرفته‌اند، آورده‌ شده ‌است و سپس در بخش آخر نتیجه‌گیری، موانع و پیشنهادها پژوهش مطرح می‌شود.پرسش اصلی پژوهش بدین شرح است: ورود رسانه به حوزه امر خیر موجب چه تغییراتی در فضای فرهنگی نیکوکاری شده ‌است؟

چارچوب نظری و تجربی

پژوهش‌های انجام‌شده در حوزه نیکوکاری و ارتباط آن با رسانه و شبکه‌های مجازی را می‌توان به دو گروه تقسیم نمود. گروه نخست پژوهش‌هایی را در بر می‌گیرد که تأثیر شبکه‌های مجازی بر میزان کمک‌های نقدی و غیرنقدی به سازمان‌های مردم‌نهاد پرداخته است و گروه دوم پژوهش‌ها، تحقیق‌هایی را در برمی‌گیرد که تغییرات فرهنگی ناشی از دیجیتالی‌شدن نیکوکاری را بررسی نموده ‌است. این دسته از بررسی‌ها که به پژوهش فوق نزدیکی بیشتری دارند، میزان کمتری را به خود اختصاص داده‌اند. به عبارتی دیگر به موضوع رسانه و تأثیر آن بر کمک‌های داوطلبانه بیشتر از تغییرات ناشی از دیجیتالی‌شدن پرداخته شده‌ است.

پژوهش‌های دسته نخست

فارو و یوان (2011) در یک پژوهش در سال 2011 با نام تأثیر ایجاد پیوند قوی‌تر دانشگاهیان بر مشارکت داوطلبانه، به طور خاص گروه‌های فارغ‌التحصیلان دانشگاه در فیس‌بوک و تأثیرات آن بر پیوندهای اجتماعی میان افراد را مشاهده می‌کند. تحقیق در دو بخش انجام شده است. بخش اول شامل مصاحبه‌های اکتشافی و مشاهده‌های مشارکتی از 12 فارغ‌التحصیل از دانشگاهی در شمال شرقی ایالات ‌متحده می‌شود. محققان صفحات گروهی فیس‌بوک 3 فارغ‌التحصیل دانشگاه را با یکدیگر ترکیب کردند تا مشاهده و درک کنند که چگونه و چرا فارغ‌التحصیل از فیس‌بوک استفاده می‌کند و این چگونه بر روابط آن‌ها با دیگر فارغ‌التحصیلان و دانشگاه اثر می‌گذارد. بخش دوم از طریق پیمایشی آنلاین از 3085 فارغ‌التحصیل برای آزمون فرضیه انجام شد. مصاحبه‌ها نشان داد که کار داوطلبانه و کمک‌های مالی خیریه از فعالیت‌هایی اولیه‌ای هستند که از طریق آن‌ها یک فارغ‌التحصیل در مورد ارتباط خود با دانشگاه فکر می‌کند. همچنین بسیاری اظهار داشتند که با ادامه نیافتن آدرس ایمیل دانشگاه، در ارتباط بودن با هم‌کلاسی‌ها از طریق صفحات رسانه‌های اجتماعی برای فارغ‌التحصیلان بسیار آسان‌تر شده است. محققان همچنین باور داشتند که بر اساس تحقیقات میدانی موجود، ارتباط ایجاد شده از طریق رسانه‌های اجتماعی به افزایش کار داوطلبانه و بخشندگی‌‌های خیریه منجر خواهد شد. آن‌ها برای آزمون فرضیة خود، از تحلیل ساختاریافتة پاسخ‌های به‌دست‌آمده از پیمایش استفاده کردند. از طریق این مطالعات، محققان دریافتند که شبکه‌های اجتماعی منبعی قابل‌اتکا برای ایجاد روابط مستحکم با دیگر فارغ‌التحصیلان است و همچنین دریافتند که نتایج هم‌راستا با آن چیزی است که مشاهدات پیشین در مطالعه در مورد شبکه‌های اجتماعی و امور خیریه کشف کرده بودند. آن‌ها همچنین دریافتند که ارتباط بیشتر، کار داوطلبانه یا اهدای خیریه را پیش‌بینی نمی‌کند، اما شاخصی کلیدی در رفتار تعاملی است که با کار داوطلبانه و اهدای خیریه هم‌بستگی دارد.

وینکریز (2015) در پژوهش دیگر با عنوان «پول‌های من به کجا می‌روند؟» قابل‌اعتماد بودن و چگونگی درک آن بر اساس نظرات در رسانه‌های اجتماعی در مورد یک کمپین سازمانی غیرانتفاعی در مقایسه با نظراتی که در مورد یک کمپین ساختگی می‌پردازد. ارتباطات با نقشی جدایی‌ناپذیر در جهان رسانه‌های اجتماعی ایفا می‌کند زیرا رسانه‌ای را برای سازمان غیرانتفاعی فراهم می‌کند تا به مخاطبان بیشتری برای ایجاد پشتیبانی اقتصادی دست یابد. همچنین نشان داده شده که نظرات در پست‌های رسانه‌های اجتماعی می‌تواند باعث ایجاد اعتماد در یک سازمان یا از بین بردن آن شود زیرا نظرات عمومی هستند و با دیگران به اشتراک گذاشته می‌شوند. همة این‌ها به توانایی اعتمادکننده و خواست او برای دیدن این‌که کمک‌های مالی‌اش قرار است با قصد خودش استفاده شود و به نتیجۀ مطلوب برسد. اعتماد به رابطه‌ای پایدارتر و تأثیرگذارتر میان سازمان غیرانتفاعی و افراد منجر می‌گردد. افرادی که اعتماد بیشتری دارند، بیشتر احتمال می‌رود که در مورد سازمان به‌صورت عمومی سخن بگویند و این عمومیت سخن‌گفتنشان با ایجاد اعتبار و اعتماد در سازمان غیرانتفاعی بر شبکه‌های آن‌ها تأثیر می‌گذارد؛ در میان آن‌هایی که شک دارند یا در مورد سازمان اطلاعی ندارند.

ایکنبری و دیگران (2014) در پژوهشی دیگر با عنوان جمع‌آوری کمک‌های مالی از طریق شبکه‌های مجازی، انگیزه‌های اهداکنندگان برای مشارکت با کمپین جمع‌سپاری مالی و این‌که چه زمانی و در چه صورتی آن‌ها این کمپین را در فیس‌بوک و یا در پیام شخصی یا در پستی در کل شبکة خود به اشتراک بگذارند، مورد کاوش قرار گرفته است. آن‌ها از چند انگیزاننده استفاده کردند تا ببینند آیا اهداکنندگان به یک مشوق برای به اشتراک گذاشتن پست در فیس‌بوک درصورتی‌که پس از تکمیل وظیفه‌ای که به آن‌ها سپرده‌شده اهدای کوچکی به نام آن‌ها صورت گیرد، پاسخ می‌‌دهند؟ آن‌ها 5587 رفتار اهداکننده را در 8 گروه از اواسط ژانویه تا پایان فوریه 2013 مشاهده کردند. آن‌ها 1323 مشاهده را به دلایل مختلف رد صلاحیت کردند و درمجموع 4264 نفر جمعیت داشتند. آن‌ها دریافتند که بیش از 60 درصد اهداکنندگان اولین اهداکننده بودند و بیش از 40 درصد از آن‌ها در زمان پرداخت به فیس‌بوک وارد شدند. آن‌ها دریافتند که میانگین کمک‌های مالی در بین گروه‌ها 50 دلار است. هزینه درخواست شخصی بر اساس نحوه پاسخ اهداکنندگان به درخواست اشتراک‌گذاری روی دیوار فیس‌بوک یا پیام خصوصی، از طرف اهداکننده وجود داشت. به‌طورکلی آن‌ها دریافتند که 4.4% از دفعاتی که از اهداکنندگان خواسته می‌شود که روی دیوار خود به اشتراک بگذارند، آن‌ها چنین کاری می‌کنند؛ درحالی‌که از آن‌هایی که خواسته شده بود تا به اسمشان سرمایه‌گذاری کنند اگر یک دلار به آن‌ها می‌دادند به میزان 12.6% این کار را انجام می‌دادند و تقریباً «17درصد» دفعات وقتی‌که 5 دلار دریافت می‌کردند این کار را انجام می‌دادند. افرادی که در زمان تسویه‌حساب وارد فیس‌بوک شده‌اند، 130 درصد بیشتر از افرادی که به فیس‌بوک یا هر رسانة اجتماعی وارد نشده‌اند، درخواست را اجابت می‌کنند. محققان همچنین مشاهده کردند که درخواست از افراد در شبکه اجتماعی اهداکننده منجر به افزایش کمک‌های مالی دفعة اول شد.

آندرس و دیگران (2014) در مقاله‌ای به جمع‌سپاری مالی مبتنی بر اهدای کمک مالی و چگونگی مؤثرتر بودن آن می‌پردازد. به‌طور خاص، مؤلفان به کمک‌های خالص علاقه‌مند هستند که در آن هیچ منفعتی برای اهداکننده ارائه نمی‌شود. آن‌ها 92 نشریه علمی را بررسی کردند و دریافتند که این یک راه عالی برای استفاده از رسانه‌های دیجیتال برای جذب طیف گسترده‌ای از مخاطبان و جفت کردن آن‌ها با دلایلی است که برای آن‌ها معنادار و تأثیرگذار است. آن‌ها دریافتند که سرمایۀ اجتماعی یک عامل انگیزشی برای اهداکنندگان و همچنین مزایای قانونی است که آن‌ها می‌توانند برای کمک‌های خود دریافت کنند.

ساکتون (2014) در مقاله‌ای با عنوان اثرگذاری شبکه‌های اجتماعی مؤلفان به کمپین‌های جمع‌آوری کمک مالی از طریق رسانه‌های اجتماعی، عواملی که باعث موفقیت آن‌ها می‌شود و عواملی که به سازمان‌ها کمک می‌کنند تا مقادیر زیادی از کمک‌های مالی شبکه‌های اجتماعی را تولید کنند، می‌پردازند. آن‌ها داده‌های جمع‌آوری کمک‌های مالی فیس‌بوک را به همراه داده‌های فرم 990 IRS از 100 سازمان غیرانتفاعی بزرگ در ایالات متحده بررسی کردند. راه‌اندازی شبکه‌های رسانه‌های اجتماعی در دهه 2000 به سازمان‌ها اجازه داد تا مستقیماً با توده‌های مردم ارتباط برقرار کنند. راه‌اندازی امور خیریة فیس‌بوک در 2007 به این سازمان‌ها اجازه داد تا مستقیماً از کسانی درخواست کنند که با آن‌ها در ارتباط بودند و به افرادی در داخل مرزهای کشور خود دسترسی پیدا کنند. از 100 سازمان غیرانتفاعی بزرگ، 66 موردشان یک صفحه امور خیریه فیس‌بوک داشتند. آن‌ها سپس داده‌های جمع شده را برای یافتن اطلاعاتی در مورد کل کمک‌های مالی آزمون کردند. این سازمان‌ها درمجموع 318000 دنبال‌کننده داشتند و در طول مطالعه ماهانه 1200 دلار بیشتر دریافت کردند. میانگین کمک مالی 3 دلار بود. همچنین مشخص شد که هر چه تعداد دنبال‌کنندگان سازمان در شبکه‌های اجتماعی بیشتر باشد، احتمال افزایش کمک‌های مالی بیشتر است.

پژوهش‌های دسته دوم

فاضلی (1385)، در مقاله‌ای با عنوان دیجیتالی‌شدن به سبک ایرانی و ایرانی شدن به سبک دیجیتال به بررسی ابعاد مختلف فرهنگی، اجتماعی و سیاسی و تأثیر دیجیتالی‌شدن و امر دیجیتال بر این حوزه‌ها در ایران پرداخته است. این پژوهش که با روش کتابخانه‌ای به انجام رسیده است، معتقد است که نه‌تنها امر جنسی، خانواده، آموزش به طبع دیجیتالی‌شدن دچار تغییر شده‌اند بلکه فضای سیاست نیز از این تحول مصون نمانده ‌است. در این مقاله موضوعاتی چون دولت الکترونیک و تأثیر دیجیتالی‌شدن بر مناسبات قدرت مورد بررسی قرار گرفته است.

بهار و دیگران (1398)، در پژوهشی با عنوان مطالعه اجرای جنسیت از خلال فعالیت‌های خیریه زنان در فضای مجازی (مورد خاص اینستاگرام) در این پژوهش مهری بهار و مریم فروغی با پیگیری صفحات اینستاگرامی نرگس کلباسی اشتری، سعیده دل مرادی، آزاده عفیفی و آیدا پوریا نسب مشارکت زنان در اعمال اجتماعی، مسئله خشونت علیه زنان، آزارهای جنسی، برچسب‌زنی، نحوه پوشش و ابزارهای  برابری‌خواهانه در به‌کارگیری زبان جنسیتی را بررسی کردند. در بخش یافته‌ها و نتیجه‌گیری صورت گرفته در مقاله بر مشارکت مدنی و فعالیت مدنی بخش جدایی‌ناپذیر زندگی زنان است تأکید شده است. مشارکت تحت لوای گفتمان غالب جنسیتی خصوصیاتی را به خود می‌گیرد که گویی مشارکت زنان حائز ویژگی خاصی است. زنان در عرصه فعالیت و مشارکت اجتماعی و مدنی الگوی سنتی حمایت‌گرانه را بازتولید می‌کنند. از طرفی گفتمان مردسالار به جایگزین‌شدن عناصرش مقاوم است و اما  فعالیت مدنی و مشارکت اجتماعی برای انسداد عناصر گفتمان مردسالار به ابقای زبان جنسیتی نیازمند است.

لیواف و دیگران (2008)، در مقاله‌ای با عنوان اهدای رایگان، به مصرف اشتراکی، بخشندگی جایگزین و هدیه دادن از نگاهی غیر متقابل و غیر پولی در عصر بازاریابی دیجیتال و موبایلی و رسانه‌های اجتماعی می‌پردازد. بخشندگی جایگزین به لحاظ مفهومی از هدیة سنتی و اشتراک فرضی که معمولاً نیازمند هیچ تقابل و هیچ انتظاری برای این‌که هدیه چگونه باید استفاده شود، متفاوت است. رسانه‌های اجتماعی شرکت در بخشندگی جایگزین را بسیار آسان‌تر کرده است و طرفین را در جایی که هیچ عمل متقابل یا تبادل پولی موردنیاز نیست، دور هم گرد آورده است. بسیاری باور دارند که این شکل جدیدی از تعامل مدنی است.

در زمینه نیکوکاری و دیجیتالی‌شدن همچنین می‌توان به پژوهش فیرنباخ (2015) اشاره کرد. «عکسی وحشتناک از یک کودک غرق شده سوری: عکاسی بشردوستانه و راهبردهای رسانه‌ای سازمان‌های غیردولتی در چشم‌انداز تاریخی» توسط هایده فرنباخ و دیوید رودگنو در مورد قدرت تأثیرگذاری تصویر، به نمونه‌هایی از عکس‌هایی که در سطح جهانی بازتاب گسترده‌ای داشته‌اند اشاره می‌کند. در این پژوهش محقق به‌عنوان مورخ می‌کوشد تصویر آن کودک سوری یا سایر تصاویر حتی قبل از قرن بیستم را در بافت تاریخی قرار داده و تداوم‌ها و گسست‌های نقش عکاسی بشردوستانه را در نظر گیرد. هدف این مقاله، این است که ترسیم کند چگونه انسان‌دوستان در دوره‌ها و طیف‌های سیاسی مختلف از تصاویر عکاسی و فناوری‌های رسانه‌ای مدرن برای توسعه و انتشار داستان‌ها و روایت‌های تأثیرگذار – مانند رنج «مادر و کودک» یا «کودک به‌تنهایی» برای آموزش اخلاقیات استفاده کردند. چیزی که نظر محققان را جلب می‌کند، یکی انگاشتن احساسات جمعی و ارائه راهکار برای بحران توسط انتشار عکس به دست مقام سیاسی است. ازاین‌رو محققان اشاره دارند که نمی‌توان عکس انسان‌دوستانه را خارج از بافت سیاسی و عدم همکاری‌های جدی برای از بین بردن بحران و صرفاً بازنشر قربانی بودن فهمید.

در مقالة دیگری کریگ دیگان و محمد عزیزالاسلام (2014)، با عنوان تلاش‌های سازمان‌های غیردولتی و رسانه‌ها برای تأثیرگذاری بر شیوه‌های محل کار و مسئولیت‌پذیری مرتبط در زنجیره‌های تأمین در پی چگونگی استفاده سازمان‌های غیردولتی اجتماعی و زیست‌محیطی از رسانه‌های خبری در تلاش برای ایجاد تغییراتی در عملکرد اجتماعی و مسئولیت‌پذیری مرتبط با زنجیره‌های تأمین شرکت‌های چندملیتی واقع در یک کشور درحال‌توسعه مانند بنگلادش هستند. در این تحقیق، نظرات افسران ارشد سازمان‌های غیردولتی جهانی و محلی فعال در بنگلادش و همچنین نظرات روزنامه‌نگاران سازمان‌های رسانه‌ای خبری بزرگ جهانی و محلی مورد جستجو قرار می‌گیرد. نتایج نشان می‌دهد که سازمان‌های غیردولتی اجتماعی و زیست‌محیطی به‌طور استراتژیک از رسانه‌های خبری در تلاش برای اعمال تغییرات در محل کار شرکت و شیوه‌های افشای مرتبط استفاده می‌کنند.

رجایوسف (2016)، در یک پژوهش کیفی با عنوان داوطلبان سایبری: توانایی‌های رسانه‌های اجتماعی در انجام مأموریت‌های اجتماعی سازمان‌های غیردولتی، هدف محققان بحث درباره رفتار داوطلبانه در انجام مأموریت‌های اجتماعی سازمان‌های غیردولتی از طریق استفاده از رسانه‌های اجتماعی بر پایه استطاعت است. این تحقیق یک روش کیفی را با استفاده از مصاحبه‌های نیمه‌ساختاریافته با اعضای NGO از هفت سازمان غیردولتی اسلامی منتخب در مالزی که در زمینه‌های مختلف آموزش اسلامی فعال هستند، به کار می‌گیرد. نتایج نشان می‌دهد که هزینه‌های رسانه‌های اجتماعی مرتبط با داوطلبان سایبری از طریق فعالیت‌های ترویج، آموزش، جمع‌آوری سرمایه، به‌اشتراک‌گذاری دانش و فعالیت‌های حل مسئله به دست می‌آیند. این هزینه‌ها به‌شدت تحت‌تأثیر رفتار داوطلبانۀ سایبری از طریق فرهنگ کاری و حریم خصوصی است.

همان‌طور که مشاهده می‌شود، گروه دوم پژوهش‌ها که  با پژوهش پیش ‌رو شباهت بیشتری دارند، در بحث تغییرات نیکوکاری ناشی از استفاده رسانه‌های مجازی، خصوصاً در نمونۀ پژوهش‌های خارجی، نظر و تأکید بر بعد سیاسی ماجرا در موضوع نیکوکاری دارند و در این پژوهش‌ها بعد فرهنگی مدنظر تا حد زیادی مغفول مانده است. به‌طورکلی موضوع تغییرات فرهنگی در حوزه خاص نیکوکاری، موضوعی است که در پژوهش‌های داخلی و خارجی کمتر موردتوجه قرار گرفته‌ است. پژوهش‌هایی که در این زمینه نیز کار شده‌اند، کاملاً به موضوع مورد بررسی این پژوهش نزدیک نمی‌شوند. به طور مثال مقاله دیجیتالی‌شدن به سبک ایرانی و ایرانی‌شدن به سبک دیجیتال نوشته محمد فاضلی و همچنین مطالعه اجرای جنسیت از خلال فعالیت‌های خیریه زنان در فضای مجازی (مورد خاص اینستاگرام) تغییرات فرهنگی ناشی از دیجیتالی‌شدن مورد بررسی قرار گرفته اما به طور مشخص به موضوع این مقاله نزدیک نشده است.

چشم‌انداز نظری

همان‌طور که کرسول (1394) بیان می‌دارد، می‌توان در پژوهش‌های کیفی از «لنز یا چشم‌انداز نظری» برای جهت‌دهی به مطالعه بهره برد. در واقع بهره‌گیری از چنین چشم‌اندازهای نظری‌ای در پژوهش‌های کیفی به محقق کمک می‌کند تا نقشة ذهنی منسجم‌تری از سازوکارهای علی به دست آورد. در اصل، چشم‌اندازهای نظری به محقق کمک می‌کنند تا از میان انبوه داده‌های به‌دست‌آمده، بتواند به ارتباط منطقی دست یابد و داده‌ها را تفسیرپذیر سازد (اوانز و همکاران، 2011). در این معنا، «لنز نظری می‌تواند از چشم‌اندازهایی خاص تحصیل شود؛ چشم‌اندازهایی مانند عدالت اجتماعی، فمینیسم، نظریة انتقادی، مداخلة مشارکتی، یا سایر چهارچوب‌های مفهومی که نیازها و مشارکت جمعیتی خاص را برمی‌انگیزد و اغلب باعث انجام مداخله می‌شود» (کرسول و کلارک، 2018).

با این تفاصیل، به‌منظور نظام‌مند کردن و ساختارمند کردن پژوهش حاضر، از چشم‌انداز نظری خاصی استفاده خواهد شد. چشم‌انداز مدنظر برای این پژوهش که توان ساختارمند کردن تحقیق را دارد، چشم‌انداز مربوط به تغییر فرهنگی از دیدگاه اینگلهارت است. در نگاه رونالد اینگلهارت تغییر فرهنگی و به عبارت دیگر تغییر در نگرش‌های افراد جامعه، تغییر در دیگر حوزه‌ها را رقم خواهد زد (اینگلهارت، 2005).  به عبارت دیگر مهم‌ترین عامل تغییرات سیاسی و اقتصادی، تغییر در نگرش‌ها و ارزش‌ها است. همان‌طور که مشاهده کردیم، کرسول و کلارک (2018) اشاره کردند که پژوهشگر در پژوهش کیفی می‌تواند از لنزهای نظری‌ای بهره گیرد که مشارکت و مداخلة عدة خاصی را برمی‌انگیزد.

روش پژوهش

در این پژوهش از روش کیفی و تکنیک دلفی استفاده شده است. روش دلفی، فرایندی ساختاریافته برای جمع‌آوری و طبقه‌بندی دانش موجود در نزد کارشناسان و نخبگان است. روش دلفی به سه دستة کلاسیک، سیاسی و تصمیم‌گیری تقسیم می‌شود. در این پژوهش از تکنیک دلفی کلاسیک استفاده شده است. مهم‎‌ترین ویژگی این نوع تکنیک ناشناس بودن و بیان نظر به‌دور از فشار اجتماعی است. در این روش از نخبگان حوزه مورد نظر به‌صورت گلوله برفی نمونه‌گیری به عمل آمده و بین 5 تا 20 متخصص و نخبه مورد نظر جهت انجام مصاحبه انتخاب می‌شوند (شریفی و دیگران، 1396). داده‌های این پژوهش مصاحبه‌هایی هستند که به‌صورت روش دلفی جمع‌آوری شده‌اند. پژوهش موردنظر جهت تحلیل و توضیح مصاحبه‌ها از تحلیل محتوای کیفی، سود جسته‌ است. هدف استفاده از این روش ایجاد یک مدل مفهومی از پدیده موردنظر است. علت استفاده از تحلیل محتوای کیفی فرا‌ رفتن از تقلیل‌های عددی و آماری است که در رویکرد‌های کمی و تحلیل محتوی کمی مورد انتقاد قرار گرفته ‌است (پاتون، 2002). در تحلیل محتوای کیفی، پژوهشگر به دنبال الگوها و تم‌های آشکار و پنهانی نهفته در محتوا و متن است درحالی‌که تحلیل محتوی کمی در پی دستیابی به دیدگاهی یکپارچه از متون است. بر اساس نظریه شی‌یه و شانون 3 مدل تحلیل محتوای کیفی قابل انجام است. تحلیل محتوای عرفی و قراردادی، تحلیل محتوای جهت‌دار، تحلیل محتوای تلخیصی یا تجمعی. در این پژوهش از میان سه روش تحلیل محتوای بیان شده، روش تحلیل محتوای عرفی یا قراردادی انتخاب شده ‌است. این روش هنگامی مورداستفاده قرار می‌‎گیرد که پژوهشگر به دنبال شرح و توصیف یک پدیده است. اين نوع طرح، اغلب هنگامي مناسب است كه نظريه‌هاي موجود يا ادبيات تحقيق درباره پديده موردمطالعه محدود باشد. در اين حالت پژوهشگران از به‌كار‌گرفتن مقوله‌هاي پيش‌پنداشته مي‌پرهيزند و در عوض ترتيبي مي‌دهند كه مقوله‌ها از داده‌ها ناشي شوند. در اين حالت، محققان خودشان را بر امواج داده‌ها شناور مي‌كنند تا شناختي بديع برايشان حاصل آید. بنابراين از طريق استقرا، مقوله‌ها از داده‌ها ظهور مي‌يابند. اين حالت مايرينگ مقولة استقرايي ‌ناميده ‌است (ایمان، 1390).

در پژوهش موردنظر از خلال مصاحبه‌های انجام شده از فعالان و پژوهشگران حوزه نیکوکاری به‌صورت استقرایی، مقوله‌ها و مفاهیم استخراج می‌شوند. نمونه‌گیری در این پژوهش بدان جهت که از روش کیفی استفاده نموده است، در پی دستیابی به معنی است. بدین‌جهت پژوهشگر در این طرح از نمونه‌گیری غیراحتمالی گلوله برفی سود جسته ‌است (خانیکی، 1396). نمونه در پژوهش تعداد 20 پژوهشگر و فعال حوزه نیکوکاری در ایران است (توصیف آماری در جدول 1،2،3،4) که به‌صورت گلوله‌برفی و هدفمند مورد شناسایی قرار گرفته‌اند و پس از رسیدن به اشباع نظری پایان‌ یافته ‌است. متون مصاحبه‌های انجام‌شده پس از پیاده‌سازی در سه مرحله کدگذاری شده‌ و جهت تصدیق روایی مورد بررسی سه پژوهشگر قرار گرفته ‌است.

 

جهت توضیح بیشتر 20 مصاحبه‌شونده در این پژوهش برخی از ویژگی‌های جمعیت‌شناختی مانند سن، جنسیت، میزان تحصیلات و سمت و موقعیت شغلی در 4 جدول ذیل آورده شده است

جدول شماره 1) جنسیت مصاحبه‌شوندگان

جنسیت تعداد درصد
زن 5 25
مرد 15 75
کل 20 100

 

جدول شماره 2) سن مصاحبه‌شوندگان

سن تعداد درصد
20 تا 30 سال 3 15
30 تا 40 سال 7 35
40 تا 50 سال 8 40
50 تا 60 سال 2 10
کل 20 100

 

جدول شماره 3) تحصیلات مصاحبه‌شوندگان

تحصیلات تعداد درصد
ابتدایی تا کاردانی 1 5
کارشناسی 6 30
کارشناسی ارشد و دکتری 11 55
حوزوی 2 10
کل 20 100

 

جدول شماره 4) سٍمت مصاحبه‌شوندگان

سمت تعداد درصد
مدیرعامل خیریه 8 40
کارمند ارشد خیریه 7 35
پژوهشگر حوزه نیکوکاری 3 15
سیاست‌گذار حوزه نیکوکاری 2 10
کل 20 100

 

یافته‌های پژوهش

نتایج حاصل از این پژوهش را می‌توان در دو دسته مجزا طبقه‌بندی نمود. دسته نخست به توضیح شیوه‌های تغییر فرهنگی و سبک نیکوکاری بر اثر رشد فضای دیجیتالی و رسانه‌‎‌ای از خلال تحلیل محتوای کیفی نظر دارد و دسته دوم داده‌ها نیز مربوط به توصیف تغییرات فضای کاربردی نیکوکاری است.

توصیف تغییرات فرهنگی ناشی از دیجیتالی‌شدن نیکوکاری

در این دسته تغییرات فرهنگی حاصل از دیجیتالی‌شدن فضای خیرخواهی قرار گرفته است. تغییرات فرهنگی توصیف‌شده در این دسته شامل دو مقوله؛ تغییرات صورت‌های انجام عمل نیکوکارانه و رشد آگاهی و انسجام بین‌المللی است.

 توصیف تغییرات فضای کاربردی نیکوکاری

در این دسته فضای کاربردی و تغییرات میزان و کاربرد کنش‌های نیکوکارانه بر اثر دیجیتالی‌شدن و مصرف رسانه‌ای، مقوله‌بندی شده ‌است. ترمیم و افزایش اعتماد و شفاف‌سازی، شناخت خیریه‌های گمنام، افزایش میزان کمی یاریگری و هم‌افزایی پاندمی و دیجیتالی‌شدن مقوله‌های اصلی مشخص شده‌ در این دسته است.

الف) تغییرات فرهنگی دیجیتالی‌شدن نیکوکاری

تغییرات صورت‌های انجام عمل نیکوکارانه

طبق یافته‌های ناشی از گفت‌وگو با عاملان حوزۀ نیکوکاری یکی از مقوله‌های مهم اخذ شده، تغییر شکل شیوه نیکوکاری از نیکوکاری در فضای جمعی و حضوری، به شکل مجازی در بستر اینستاگرام و دیگر شبکه‌های مجازی در قالب کمپین‌های نیکوکاری است. این تحول به بیان متخصصان این حوزه تنها به تغییر شکل صوری نینجامیده است بلکه اینستاگرامی‌شدن حوزه امر خیر با جداسازی داوطلب و نیکوکار از امر واقع و اجتماع‌های مرتبط با فضای خیرخواهی مانند حضور در سازمان‌های مردم‌نهاد مختلف، به فردی شدن نیکوکاری، بیگانگی از کلیت امر و جمع‌گریزی در این حوزه منجر شده ‌‌است.

فردی‌شدن البته تنها در حوزۀ نیکوکاری نمایان نشده که دیگر اشکال کنش‌گری نیز تحت سیطرۀ فضای مجازی از حالت جمعی به فردی گرایش پیدا کرده‌ است. سلبریتی‌شدن نیز در ادامه و مرتبط با ورود نیکوکاری به فضای مجازی ایجاد شده است. همچنین مرجعیت سلبریتی‌ها به‌عنوان یک مسئلة فرهنگی مهم این روزها مطرح می‌شود. در ارائه مهم‌ترین مسائل ایران در سال 97، مرجعیت فرهنگی سلبریتی‌ها یکی از مهم‌ترین عوامل در حال ظهور در کشور معرفی شده‌ است (صوفیانی، 1398).  به‌زعم مسئولین مرتبط با خیریه‌ها، امروزه سلبریتی‌های فضای مجازی، نیکوکاری را در دست گرفته و به سمت و سویی متفاوت هدایت می‌کنند. سمت و سویی که همان‌طور که در پیش‌تر نیز بیان شد، منجر به کنشی غیرعقلانی می‌شود. به‌زعم فعالین حوزۀ نیکوکاری پیامدهای منفی حاصل از سلبریتی‌شدن، پیامدهایی ناآگاه هستند و افراد مشهور در فضای مجازی این دست کنش‌ها را در جهت بهبود فضای نیکوکاری به انجام‌ می‌رسانند.

دید عمومی نسبت به خیریه‌ها منفی شده است. از طرف دیگر تا کوچک‌ترین اتفاقی می‌افتد افراد در فضاهای مجازی مانند اینستاگرام و توییتر به کمک می‌پردازند. اما بیشتر کارهای خیرخواهانه انفرادی انجام می‌شود. چالش دوم مباحث سیاسی است. برخی خیریه‌ها فعالیت‌های براندازانه انجام می‌دهند یا در جهت تهاجم فرهنگی حرکت می‌کنند. من فکر می‌کنم نگاه مردم چه به خیریه‌های خصوصی و چه به خیریه‌های دولتی و خیریه‌های حکومتی مخدوش شده است. پدیده‌ای به اسم خیریه‌های تک‌نفره، خیریه‌های به قول معروف غیررسمی و انفرادی به وجود آمده است. این پدیده بسیار قابل‌توجه است. به عبارتی دیگر از خیریه‌های رسمی و خصوصی، به خیریه‌های انفرادی و اینستاگرامی رسیده‌ایم (روابط‌عمومی خیریه‌ای در تهران).

بحث دیگری هم هست که جدیداً سلبریتی­ها وارد فضای خیرخواهی شدند که نیتشان کاملاً خیر است اما از عواقب آن آگاه نیستند (روابط‌عمومی خیریه معتبر در تهران).

امروز سلبریتی‌ها با گذاشتن تصاویر غم‌آور سعی دارند تا احساسات و عواطف مردم را درگیر خود کنند. مردم نیز به طبع این احساسات در مسیر ترسیم‌شده توسط سلبریتی‌ها حرکت می‌کنند. مسیری که بدون شناخت، عقلانیت و تجربه رقم خورده است (پژوهشگر حوزه نیکوکاری).

با انفرادی‌شدن و جدایی افراد از واقعیت موضوع نیکوکاری و همچنین ورود امر خیر به فضای مجازی، جنبه عقلانی و منطقی نیکوکاری در پس ایجاد تصاویر غیرواقع یا ناکامل از شیوۀ‌ زیست تهی دستان یا بیماران یا نمایش ناقص برخی از استان‎‌های کشور، کمک‌های نقدی یا غیر‌نقدی مردمی با احساسات و عواطف گره خورده است. به‌گونه‌ای که سازمان‌های مردم‌نهاد مختلف در حال رقابت جهت افزایش میزان برانگیختگی احساسات مردم، به‌سان یک تجارت هستند. برانگیختن احساسات و عواطف تنها موجب تجاری‌سازی امر خیر نمی‌شود بلکه این نوع کمک فارغ از تأثیرات فرهنگی در سمت نیکوکار و داوطلب، فرهنگ مقصد نیکوکار و مددجو را نیز دچار اغتشاش می‌سازد.

در نگاه فعالین حوزه نیکوکاری، خیریه‌ها یا سلبریتی‌هایی که در حوزه امر خیر فعالیت می‌کنند در ازای به حرکت درآوردن عقلانیت و قدرت انتخاب عامۀ مردم و نیکوکاران، خود به طور سلیقه‌ای برخی از امور را برمی‌گزینند و با درگیر نمودن احساسات مردم به‌واسطة چنین موضوعاتی، به جمع‌آوری کمک‌های داوطلبانه می‌پردازند. یکی از حوزه‌هایی که بیشتر موردتوجه قرار گرفته و در مورد آن سلیقه‌ای عمل شده‌ است، حوزه مدرسه‌سازی است که با وجود عدم نیاز برخی مناطق به مدارس جدید، این نوع کمک داوطلبانه بدون توجه به نیازهای بعدی آن (به‌طور مثال معلم و بنیان‌های آموزشی) صورت می‌گیرد.

از ارزش­های مجموعة ما این است که کار سیاسی انجام نمی­دهیم، به طبع بهتر است درموردش حرفی هم نزنیم. به‌صورت کلی الآن بحث جذب حامی و بانی برای مؤسسه بسیار مطرح است و در پی آن حتی باقی خیریه­ها را نیز بررسی می­کنیم. نکته­ای که وجود دارد این است که در گذشته بیشتر گلریزان صورت می­گرفت اما در حال حاضر بحث خبرگزاری­ها و فضاهای مجازی باعث شده که جنس انجام کار خیر هم تغییر کند. به عبارت دیگر آن مجموعه­هایی موفق­تر عمل می­کنند که از طریق چنین فضاهایی ترحم بیشتری جذب کنند. در واقع کمی سلیقه­ای رفتار می­شود. به طور مثال روستایی دورافتاده وجود دارد که مدرسه­ای مجهز در آن می­سازند اما معلم ندارد. خب این­ها کاربردی نیستند و صرفاً به‌خاطر مطرح­شدن اسم‌ورسم صورت می­گیرد. در زمینة تحصیل و آموزش، نیکوکاران ورود پیدا نمی­کنند یا آنهایی که منطق کار را درک می­کنند وارد فعالیت می­شوند. بحث دیگری هم هست که جدیداً سلبریتی­ها وارد فضای خیرخواهی شدند که نیتشان کاملاً خیر است اما از عواقب آن آگاه نیستند (کارمند ارشد خیریه‌ای در حوزه آموزش).

رشد آگاهی و انسجام بین‌المللی

در کنار ابعاد منفی که دیجیتالی‌شدن نیکوکاری (مانند فردی‌سازی، کنش غیرعقلانی و مصرف‌گرایی امر خیر) با خود به همراه آورده‌ است، با استناد به سخنان فعالین این حوزه می‌توان دریافت که یکی از وجوه مهم دیجیتالی‌شدن که سرعت و گستره اطلاع‌رسانی و نشر اطلاعات است در حوزه مورد بررسی این پژوهش نیز اثری به سزا از خود به‌جای گذاشته‌ است. در کنار سلبریتی و اینستاگرامی‌شدن فضای امر خیر، در بستر فضای مجازی داده‌ها،  اطلاعات و تحلیل‌های مربوط به این حوزه نیز در دسترس عامۀ مردم قرار گرفته ‌است. ممکن است شعاع اقبال بدین‌گونه از اطلاعات به‌سان تبلیغات افراد مشهور فضای مجازی نباشد اما خود می‌تواند راهی جهت آغاز دگرگونی و تحول فضای نیکوکاری باشد.

از نظر من این فضا آگاهانه­تر و عالمانه­تر شده ­است. نکتة دیگری که وجود دارد این است که مردم نسبت به امور خیریه کنجکاوتر شده­اند. یعنی زمانی که پرس­وجو می­کنند درواقع در حال کسب آگاهی در این حوزه هستند و هرچه آگاه­تر شویم در سازندگی مؤثرتریم. من عقیده دارم برای انجام کار خیر باید مقتضیات هر دوره را در نظر گرفت. الان جامعه از جنبة مسائل اجتماعی و اقتصادی در تنگنا قرار دارد و رسالت خیریه­ها قطعاً تلاش برای کم‌کردن همین مسائل است. هرچقدر افراد سهم خودشان را در دستاوردهای جامعه راحت­تر و شفاف­تر ببینند مشارکت را افزایش می­دهند. در گذشته افراد ترجیح می­دادند فردی فعالیت کنند اما الان فعالیت­های جمعی در کار خیر مطرح است. شبکه­های مجازی نیز به مشارکت افراد در کمک­های مالی، ارتباطی و منابع انسانی کمک زیادی کرده­اند. در نهایت این شبکه­ها در زمینه امور خیریه می­توانند به رشد فرهنگ نیکوکاری منجر شوند. چرا که این شبکه­ها حس امید به زندگی مددجویان را افزایش می­دهند. مددجو هم دیگر محصور به رفع نیازهای معیشتی­اش نیست و به‌دنبال ابراز هویت در جامعه است (مددجو و کارمند ارشد خیریه‌ای در شهر تهران).

جهانی‌شدن، اصطلاحی که از اواسط دهه 1980 میلادی مطرح شد و به معنای فروریختن مرزها و فرارفتن در سطح جهانی است دارای ابعاد مختلفی است. یکی از مهم‌ترین ابعاد جهانی‌شدن، جهانی‌شدن در حوزه فرهنگ و ایجاد فرهنگی بین‌المللی است. گسترش فضای مجازی به جهانی‌شدن کمک بسیار کرده و روند آن را بسیار تسهیل نموده است (فرهادی، 1390). نیکوکاری نیز از این امر مستثنی نبوده بلکه با استفاده از فضای دیجیتال، امروز مرزهای فیزیکی و گاه فکری را درنوردیده است.

جهانی‌شدن در نگاه فعالین سازمان‌های مردم‌نهاد مورد بررسی، قرارگیری جغرافیایی، قومی یا قبیله‌ای، فکری و عقیده‌ای در جهان دیجیتالی شده در حال طی‌کردن مسیری است که دیگر مانع از یاری‌رسانی به نوع بشر فارغ از توجه به تفاوت‌های نژادی، عقیدتی و فرهنگی نشود. فضای مجازی و رسانه‌های دیجیتال با نمایش و ایجاد نزدیکی بین افراد مختلف با تفاوت‌های به‌ظاهر بنیادین، نقش بسزایی در کنار نهادن و پس زدن تعصبات ناشی از تفاوت داشته ‌است. در نگاه فعالین حوزه نیکوکاری دیگر برای مردم دسته‌بندی و مرزبندی خاصی در نیکوکاری مطرح نیست. به‌واسطه شروع فرایند ازمیان‌رفتن مرزهای فکری و فیزیکی از طریق فضای مجازی، مردم تنها به کارکرد و مفید بودن خود فکر می‌کنند و دیگر خود را در مرزبندی‌های سنتی قرار نمی‌دهند.

از نظر من افراد با انگیزه­های مختلف وارد کار داوطلبی می­شوند. برخی از افراد خلاء درونی دارند و در پی پر­کردن آن هستند و به سراغ کارهای خیرخواهانه می­آیند. برخی دیگر احساس نیاز به زندگی اجتماعی دارند و می­خواهند زندگی اجتماعی خود را ارتقاء دهند. در واقع با فعالیت داوطلبانه در سازمان­های مردم‌نهاد ارتباطات اجتماعی­شان را بیشتر می­کنند اما عده‌ای دیگر نیز در این فضا هستند که صرفاً به‌خاطر نفس کار خیر و فعالیت داوطلبانه مطلق وارد این حیطه می­شوند و هدف آنها نیز ارتقاء فرهنگ کار داوطلبانه است. من این‌طور فکر می­کنم که این مسئله در حوزة فعالیت­های نیکوکاری افزایش زیادی پیدا کرده است یکی از دلایل آن هم فضای مجازی است. فضای مجازی باعث شد که حضور مردم در مشارکت در کار خیر به‌صورت یک فرهنگ جهانی در بیاید؛ چرا که افراد هیچ دسته­بندی خاص و مرزبندی ویژه­ای برای فعالیت ندارند. جایی که حضورشان مفید واقع شود کار می­کنند. در واقع انگیزه­های اجتماعی فعالیت­های نیکوکاری در ایران در سطح خوبی است (روابط‌عمومی خیریه‎ای معروف در زمینه کارتن خوابی).

ب) توصیف تغییرات فضای کاربردی نیکوکاری

ترمیم اعتماد و شفاف‌سازی

در دنیای پیچیده کنونی سازمان‌ها برای افزایش اعتماد مردم و حفظ بقا سعی دارند عملکرد خود را بررسی کرده و در نظر عامه مردم قرار دهند. یکی از مهم‌ترین قابلیت‌هایی که بر هر سازمان اثرگذار است، شفافیت است. شفافیت اصطلاح گسترده‌ای است که بر دسترسی آزاد، تصمیم‌گیری و آزادی اطلاعات دلالت دارد (قاسمی و دیگران، 1399). در جامعه امروز سازمان‌های مردم‌نهاد بیش از سازمان‌های دولتی به شفافیت محتاج هستند.

با گسترش شبکه‌های مجازی و دیجیتالی‌شدن فضای نیکوکاری، فعالین حوزه نیکوکاری بر این باور هستند که فضای مجازی بستری مناسب برای افشا فسادهای‌ مالی خیریه‌ها است. به‌گونه‌ای که پخش سریع این اخبار، سازمان‌های مردم‌نهاد را بدین سمت سوق داده ‌است که در فضای مجازی منابع مالی و حمایتی خود را به به‌صورت کامل در اختیار عموم قرار دهند. آنجایی که فضای مجازی پرده از حقایق مختلف بر می‌دارد، ورود حوزه نیکوکاری به فضای مجازی، موجب شروع فرایند ترمیم اعتماد به این نهادها در میان عامه مردم شده ‌است.

یک چالش بزرگتری هم داریم که در مورد خود سازمان­های مردم­نهاد است. سازمان­های مردم­نهاد قبل از هرچیزی باید شفافیت داشته باشند که بتواند به اعتمادسازی منجر شود. نکتة دوم اینکه سازمان­های مردم­نهاد نتوانستند باهم تقسیم منابع کنند. در نهایت به­جای همکاری ما شاهد رقابتی­شدن سازمان­ها هستیم (مدیرعامل خیریه‌ای در حوزه توانمندسازی توان‌یابان).

یک بحث، بحث رسانه­ها و فضای مجازی است. قبل­تر اگر مطلبی می­خواست اطلاع­رسانی شود کمی سخت بود. در واقع در فرایند­های اطلاع­رسانی و همین‌طور فرایند­های مالی سهولت بیشتری صورت گرفته است. به­طور مثال در حال حاضر می­توان با استفاده از نرم­افزارها و اپلیکیشن­ها به سازمان­ها کمک کرد. پرداخت­ها آسان­تر شده است. نظارت نیز به‌وسیلة همین رسانه­ها راحت­تر شده است. اینکه اگر مؤسسه و نهادی خطا کند سریع مردم مطلع خواهند شد. جریان اعتمادسازی و سلب اعتماد نیز سرعت بیشتری نسبت به گذشته گرفته­اند. در حالت کلی رسانه به فضای خیر سهولت بیشتری بخشید (مدیرعامل خیریه‌ای در تهران).

یک پیشنهاد ساده اینکه ما هنوز یک نرم­افزار جامع حمایتی از مددجوهای کل کشور نداریم. من خودم نیازی به دسترسی به آن ندارم. منظورم در سطحی وسیع­تر است. اینکه اگر مددجویی نسبت به چیزی اعلام نیاز کرد با استفاده از نرم­افزار، وضعیت کمک­هایی که صورت گرفته مشخص شود. فرقی ندارد برای چه ارگانی است؛ کمیته امداد، بهزیستی یا سازمان­های مردم­نهاد. این‌گونه توزیع منابع و کمک­هایی که صورت می­گیرد بهبود پیدا می­کند و فضای شفاف­تری خواهیم داشت (مدیرعامل خیریه حوزه کودک).

در مقام اول، بحث فرمایش مقام رهبری که خیلی افراد را پای کارا ورد و فضای مجازی نیز بسیاری را ترغیب کرد. پیش‌تر مؤسسات لینک و باهم هماهنگ نبودند اما از سال 93 با طرح کمیته امداد ایجاد مراکز نیکوکاری به دستور رهبر، در قالب مسجد محور یا محله محور بهتر شد. در محله‌ها کم بودند مجموعه‌های نیکوکاری ولی اکنون بسیار افزایش ‌یافته و سامانه جامع است و باعث می‌شود که اعتماد بیشتر شده و هماهنگی افزایش یابد. مثلاً کسی در هرجای کشور خدمت می‌گیرد ثبت می‌شود و باعث سوءاستفاده این مراکز نمی‌شود (مدیرعامل خیریه‌ای در آذربایجان غربی).

شناخت خیریه‌ها و تأثیر بر افزایش یاریگری

یاریگری یکی از ویژگی‌های جوامع سنتی بوده است که تا حال نیز ادامه یافته است. گونه‌ای از یاریگری که در این پژوهش مدنظر است، دگر یاری است. دگریاری نوعی همکاری برون‌سویه است. در دگریاری کنش یاریگری یک‌سویه است. به‌عبارت‌دیگر انتظار کنش متقابل و معوض وجود ندارد و به عبارتی نوعی بخشش تلقی می‌شود (فرهادی، 87). مقصود ما از یاریگری در این پژوهش توضیح فوق است. یکی از مهم‌ترین اثرات دیجیتالی‌شدن و استفاده از فضای مجازی، شناخت سازمان‌ها و مؤسساتی است که در میان دیگر مؤسسات کمتر شاخص و شناخته‌شده بوده‌اند. این فضا موجب شده ‌است که افراد با مؤسسات مربوطه و حیطه و شیوه فعالیت آنان آشنا شوند. در جامعة پیشادیجیتالی تنها افراد بومی می‌توانستند با مؤسسه‌های محلی آشنا شوند. اما در این جامعه داوطلبین و نیکوکاران با شناخت و بررسی امکان یاری‌رسانی به‌تمامی مراکز خیریه در سراسر جهان را دارا هستند.

در نگاه فعالین حوزه نیکوکاری یاریگری نقدی که در دوران پیشادیجیتال انجام می‌گرفت، مبالغ بالا، اما در دست تعداد اندکی از افراد بود، در جامعه دیجیتالی‌شده مبالغ پایین‌تر آمده درصورتی‌که تعداد افراد یاریگر افزایش ‌یافته است. با فعال‌تر شدن سازمان‌های مردم‌نهاد در شبکه‌های مجازی و تولید محتوای گاه تخصصی، مردم را با استفاده از عنصر شناخت در کنار درگیری احساسات و عواطف به سمت یاریگری پیش می‌برند.

کار خیر در چند سال گذشته شکل­های مدرن­تری به خود گرفته و سهولت بیشتری هم یافته است. دوم اینکه فرایند آگاه­سازی تا حدودی مؤثر بوده است، به­طور مثال مردم تقریباً اطلاعات زیادی پیرامون خیریه­ها و نوع فعالیت­های آنان کسب کرده­اند (کارمند ارشد خیریه‎‌ای در تهران).

با وجود تکنولوژی‌های مختلف، مواردی مانند نحوة جذب منابع و نحوة توزیع به‌راحتی قابل رصدکردن و دسترسی است. هرچقدر هم دیرتر وارد این فضا بشویم بازنده خواهیم بود. در این زمان باید از هر یک از خیرین بخواهیم که اصطلاحی برایش بگذارند، ورود پیدا کنند و حساسیت نسبت به حاکمیت یا دولت داشته باشند و بتوانند برای این قضایا، کارگروه یا سازمان متولی‌ای را به‌صورت جدی مشخص کنند و بازة زمانی مشخصی را برای رسیدن به اهداف در نظر بگیرند. اگر ما هدف‌گذاری و برنامه‌ریزی نکنیم و چشم‌انداز نداشته باشیم، به دلیل تغییر نحوة جذب‌ها، به‌نظر می‌رسد با مشکلات بدتری نسبت به مشکلات حال حاضر روبه‌رو خواهیم شد. در گذشته از روش‌های خانگی، قلک‌ها، صندوق‌ها و ارتباطات رودررو استفاده می‌شده است اما امروزه از تکنولوژی استفاده می‌شود (کارمند ارشد خیریه‎‌ای در تهران).

تشکل‌هایی نیز وجود دارند که در حوزة رسانه فعال­تر شدند؛ به عبارتی آرایش جنگی به خودشان گرفته‌اند، محتوای رسانه‌ای بیشتری را تولید می‌کنند و این محتوا به کار خیر و تحریک عواطف و احساسات خیلی کمک می­کند. گزارش فعالیت­ها و حساب­های مالی که اصطلاحاً شفافیت مالی نام دارد نیز به ترمیم این اعتماد منجر خواهد شد (مدیرعامل خیریه‌ای در تهران).

کرونا خیلی در فضای نیکوکاری اثرگذار نبوده و اگر هم بوده نتایج و نقش مثبتی به همراه داشته است. من فکر می‌کنم شبکه‌های اجتماعی و نحوة اطلاع‌رسانی در این مدت تغییر زیادی کرده و باعث شده است افراد زیادی به سازمان‌های مردم‌نهاد و خیریه‌ها کمک کنند و برخلاف گذشته که ارقام درشتی از طرق افراد معدود جمع‌آوری می‌شد، ارقام مالی کوچک –اما به تعداد بیشتر- جمع‌آوری شود. در زمان کرونا نیز کمک‌های خیریه بیشتر شده است. افراد به مرگ نزدیک‌تر شدند و فهمیدند به همین راحتی ممکن است مرگشان فرارسد و کمک‌های آنان در این دوره کرونا – که نعمت بوده است- بیشتر شد. در کل دنیا تغییراتی ایجاد شد که در روند کمک به دیگران مؤثر بوده است (مدیرعامل خیریه‌ای در حوزه مدرسه‌سازی بلوچستان).

بحث و نتیجه‌گیری

با وقوع انقلاب فناورانه، سبک زندگی مردم جهان در ابعاد مختلف دچار تحول شگرفی گردید. این تحول به‌سان تمامی حوزه‌های زندگی، حوزه نیکوکاری و موضوع فعالیت سازمان‌های مردم‌نهاد که با وجود نقش بالقوه پررنگ و مهم، مغفول واقع شده‌اند را نیز دچار تحول بزرگی کرد‌‌ که این مورد کمتر از دیگر ابعاد موردتوجه پژوهشگران بین‌المللی قرار گرفته است. در این پژوهش، با استفاده از 20 مصاحبه از فعالین حوزه نیکوکاری اعم از مدیران، کارمندان ارشد و پژوهشگران سازمان‌های مردم‌نهاد 31 استان ایران با روش تحلیل محتوای کیفی و اجرای طرح تحلیل محتوی کیفی عرفی به توصیف تغییرات و تحولات فرهنگی دیجیتالی‌شدن نیکوکاری پرداخته شده است.

نتیجه این پژوهش آن است که حوزه نیکوکاری با ورود به جهان تکنولوژیک از دو جهت دچار تحول شده است. برخی از این تحولات موجب غنای فرهنگ نیکوکاری شده و برخی از این تغییرات، ابعاد سنتی کارآمد فرهنگ نیکوکاری را دچار خدشه نموده ‌است. از ابعاد مثبت گسترش فضای مجازی و دیجیتالی‌شدن می‌توان به افزایش شناخت، اعتماد و شفاف‌سازی بر اثر دیجیتالی‌شدن اشاره نمود و ابعاد منفی آن شامل فردی شدن، سلبریتی‌شدن و کاهش عقلانیت در حوزه نیکوکاری است. شناسایی این ابعاد جهت برنامه‌ریزی و تأکید و همت بر بخش کارآمد آن موجب تقویت فرهنگ نیکوکاری خواهد شد.

پژوهش‌های انجام‌گرفته داخلی و خارجی در این حوزه بیشتر بر ابعاد یاریگری و تأثیر فضای مجازی بر میزان آن تمرکز نموده‌اند و ابعاد مثبت این امر را نمایش داده‌اند. این پژوهش در جهت تکمیل پژوهش‌های پیشین به بررسی کیفی و عمیق این حوزه پرداخته است و تلاش نموده است تا تمامی ابعاد دیجیتالی‌شدن حوزه نیکوکاری را موردتوجه قرار داده ‌است. هم چنین نوآوری این پژوهش نسبت به پژوهش‌های پیشین در روش مورداستفاده آن است. چرا که پژوهش‌های پیشین این حوزه تقریباً به انجام مصاحبه عمیق و تحلیل کیفی این حوزه نپرداخته‌اند. پژوهش‌های ذکر شده در پیشینة پژوهش بیشتر از روش‌های غیرعملی چون روش کتابخانه‌ای یا روش‌های کمی و آماری سود جسته‌اند.

موانع و پیشنهادها

با توجه به نو بودن پژوهش در زمینه فعالیت‌های نیکوکارانه و تأثیرات فرهنگی ناشی از آن به‌خصوص در ایران، ضعف فرهنگ پژوهش و همچنین عدم اعتماد سازمان‌های مردم‌نهاد به یکدیگر، در روند انجام مصاحبه‌ها اختلالات متفاوتی ایجاد شد که از این مشکلات می‌توان به عدم پاسخگویی، بی‌اعتمادی و تلاش در جهت ارائه پاسخ‌های صوری اشاره نمود. پیشنهاد این پژوهش برای پژوهش‌‎‌های آینده در زمینه نیکوکاری آن است که در ابتدا اعتماد میان سازمان‌های مردم‌نهاد و خود را ایجاد نماید و سپس به بررسی و تحلیل این سازمان‌ها بپردازد تا بتواند داده‌های مستقیم و واقعی‌تری را به‌دست آورد.

 

منابع

کاستلز، مانوئل (1385) عصر اطلاعات، اقتصاد، جامعه و فرهنگ، ترجمه احمد علی‌قلیان، نشر طرح نو

بهار، مهری؛ فروغی، مریم (1398) مطالعه اجرای جنسیت از خلال فعالیت خیریه زنان در فضای مجازی، مطالعات فرهنگی و ارتباطات،15(56): 168_141

بهار، مهری؛ فروغی، مریم (1397) بررسی جایگاه رسانه در هدایت معنای نیکوکاری (مطالعة تصویرسازی برنامه‌های تلویزیونی پرمخاطب از فعالیت خیریه)، دومین همایش ملی خیرماندگار، تهران

گرجیان، فرناز (1397) بازنمایی امور و فعالیت‌های خیریه در رسانه‌های جمعی، دومین همایش ملی خیرماندگار

فاضلی، نعمت‌الله (1385) دیجیتالی‌شدن به سبک ایرانی و ایرانی شدن به سبک دیجیتال، رسانه، شماره 67

قاسمی، لیلا؛ خباز، صمد (1399) الگوی شفاف‌سازی‌ عملکرد سازمان‌های دولتی، مدیریت سازمان‌های دولتی، 8(1): 122_107

فرهادی، مرتضی (1387) گونه‌شناسی یاریگری و تعاون‌های سنتی در ایران، پژوهش‌نامه علوم‌انسانی و اجتماعی، 8(2): 160_113

صوفیانی، اعظم (1398) مرجعیت سلبریتی‌ها در مسائل اجتماعی، مطالعات ماهواره و رسانه‌های جدید، شماره 20

-کرسول، جان. دابلیو. (1394) طرح پژوهش: رویکردهای کیفی، کمی و ترکیبی. ترجمة علیرضا کیامنش و مریم دانای‌طوس. تهران: انتشارات جهاد دانشگاهی واحد علامة طباطبایی.

نگوین، دنیس (۱۳۹۹) مطالعات رسانه و ارتباطات در عصر دیجیتالی‌سازی و داده‌پردازی، ترجمه حمیدرضا نجفی، فصلنامه مطالعات رسانه‌های جدید، ۶ (۲): ۱۸۳_1۶۱

 Saxton, G. D., & Wang, L. (2014). The social network effect: The determinants of giving

through social media. Nonprofit and Voluntary Sector Quarterly, 43(5), 850–868.

 Althoff, T., & Leskovec, J. (2015). Donor Retention in online crowdfunding communities: A

case study of DonorsChoose.org. ArXiv:1503.02729 [Cs].

Fehrenbach, H., & Rodogno, D. (2015). “A horrific photo of a drowned Syrian child”: Humanitarian photography and NGO media strategies in historical perspective. International Review of the Red Cross, 97(900), 1121-1155.

 Eikenberry, A. M., & Breeze, B. (2018). Growing Philanthropy through Giving Circles:

Collective Giving and the Logic of Charity Social Policy and Society, 17(3), 349–364.

Gottesman, W. L., Reagan, A. J., & Dodds, P. S. (2014). Collective Philanthropy: Describing

and Modeling the Ecology of Giving. PLoS ONE, 9(7), e98876.

Macias, T., & Williams, K. (2016). Know Your Neighbors, Save the Planet: Social Capital

and the Widening Wedge of Pro-Environmental Outcomes. Environment and Behavior,

                                                                                                                              48(3), 391–420.

Nesbit, R., Christensen, R. K., & Gossett, L. M. (2012). Charitable Giving in the Public

Workplace: A Framework for Understanding Employees’ Philanthropic Performance. Public

Performance & Management Review, 35(3), 449–474

Fehrenbach, H., & Rodogno, D. (2015). “A horrific photo of a drowned Syrian child”: Humanitarian photography and NGO media strategies in historical perspective. International Review of the Red Cross, 97(900), 1121-1155.

 Craig Deegan, M. A. (2014). An exploration of NGO and media efforts to influence workplace practices and associated accountability within global supply chain. The British Accounting Review, Pages 397-415.

 Raja-Yusof, R. J., Norman, A. A., Abdul-Rahman, S. S., Nazri, N., & Mohd-Yusoff, Z. (2016). Cyber-volunteering: Social media affordances in fulfilling NGO social missions. Computers in Human Behavior, 57, 388–397.

Iglehart,R (2005). Modernization, cultural change, and democracy: the human development sequence,  Cambridge University Press

-Creswell, J. W., & Clarck, V. L. P. (2018). Designing and conducting mixed methods research. SAGE.

-Evans, B. C., Coon, D. W., & Ume, E. (2011). Use of theoretical frameworks as a pragmatic guide for mixed methods studies. Journal of Mixed Methods Research, 5(4), 276–292.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *