چهل و هفتمین نشست تخصصی خیرماندگار

چهل‌وهفتمین نشست تخصصی از سلسله‌نشست‌های خیر ماندگار، چهارشنبه 19 آبان‌ماه با موضوعات مرتبط با وقف در تمدن اسلامی و به همت پژوهشکده آلاء به شکل برخط(آنلاین) برگزار شد.

دکتر مسعود کثیری، عضو هیئت علمی گروه تاریخ دانشگاه اصفهان و دبیر نشست در ابتدای این جلسه اظهار کرد: وقف منحصر به یک فرهنگ، دین و ناحیه جغرافیایی خاص نیست چنانکه در روم، یکی از پادشاهان نامدار، بنیان مراکز علمی وقفی را بنا نهاد. سابقه وقف در ایران، به پیش از اسلام بازمی‌گردد اما بعد از ظهور اسلام در ایران، مسئله وقف با خیر و ثواب عجین شد. همچنین به دلیل اینکه در فقه اسلامی، وقف یکی از عقود فقهی است، جنبه اقتصادی و اجتماعی این امر پررنگ‌تر است.

وی تصریح کرد: نهاد وقف و موقوفات نقش بسیار سازنده‌ای در تاریخ ایران داشته و یکی از بارزترین جلوه‌های امور خیر و نیکوکاری بوده است، اگرچه امروزه بواسطه اقدامات برخی افراد در پولشویی و فرار مالیاتی، وجهه امور خیر با مشکلاتی مواجه شده است اما در مجموع، کارکردهای مثبت امور خیر و نهاد وقف غیرقابل اغماض است.

دکتر کثیری

دکتر اصغر منتظرالقائم، استادتمام گروه تاریخ دانشگاه اصفهان، نخستین سخنران این نشست بود که درباره «نقش نهاد وقف در بیمارستان‌های تمدن اسلامی» به ایراد سخن پرداخت و درباره تعریف «وقف» گفت: شیخ طوسی در تعریف وقف می‌فرماید: «فالوقف تحبيس الاصل و تسبيل المنفعه؛ وقف نگهداشتن اصل ملک و جاري ساختن منفعت آنست.» حکمت تشريع وقف و علت غایی آن دسترسی به تمدنی جامع و پایدار می‌باشد که بدون آن احیای این تمدن ممکن نخواهد بود. وقف به دلیل تأمین اجتماعی و همبستگی امت به عنوان یک عنصر تمدن‌ساز در جهان اسلام مورد توجه بوده و یکی از راه‌های شکوفایی تمدن اسلامی است. وقف در مظاهر گوناگونی همچون مساجد، مدارس علوم دینی و دارالفنون و نظاميه‌ها، کتابخانه‌ها، بیمارستان‌ها و گورستان‌ها وجود داشته است.

جندی‌شاپور؛ بزرگترین مرکز طبی عالم در قرون اولیه هجری 

این پژوهشگر در ادامه گفت: یکی از کانون‌های مهم علمی دوره ساسانی «جندی‌شاپور» بود. این شهر را شاپور اول ساسانی به هم‌چشمی از انطاکیه ساخت و «به از انديو شاپور» نامید. پزشکان مسیحی نسطوری در پایان قرن پنجم میلادی به این شهر مهاجرت کردند و در پایان سده پنجم ميلادي یک بیمارستان در آن ساخته شد. در دوران انوشیروان آموزشگاه و بیمارستان آن گسترش یافت. این شهر در سال ۱۸ هجري به صلح به تصرف مسلمانان در آمد و در دوره منصورعباسی به آرامی پزشکان آن به بغداد مهاجرت کردند. جندی شاپور تا قرن سوم هجری از اهمیت برخوردار بود.  هنگامی که منصور عباسی بیمار شد جرجيس بن بختیشوع را از جندی‌شاپور فراخواندند. از آن پس، پزشکان خلفای عباسی از جندی‌شاپور انتخاب می‌شدند. می‌توان گفت در طی سه قرن، جندی‌شاپور بزرگترین مرکز طبی عالم بود.

منتظرالقائم اظهار کرد: نخستین مرکز نگهداری بیماران به دستور رسول‌الله(ص) در مسجدالنبی به شکل چادری برای معالجه «سعد ابن معاذ انصاری» برپا شد و در غزوات، زنان آشنا به جراحی مثل «ام سنان اسلمیه» و «ام عطیه» در چادری به کار معالجه مجروحان می‌پرداختند. رسول اکرم(ص) زمین و اموالی را که مخیریق یهودی به آن حضرت واگذار کرد، وقف کرد. آن حضرت همچنین نخلستان بویره را در قبا وقف کردند. حضرت علی(ع) نیز در مدت ۲۵ سال امامت خود به دائرکردن زمین موات و ایجاد نخلستان در ینبع، ابی نیزر، قبا، ذوالعشیره، وادی‌القری، خیبر، عریض و ذوالحلیفه مشغول بودند. آن حضرت محصول باغات را برای حجاج خانه خدا، فقرای مدینه و درراه‌مانده و آزادی کنیزان وقف کردند و مسئولیت آن را به حسنین(ع) سپردند(نهج البلاغه، نامه 24).

وی ادامه داد: در سال ۸۸ هجری ولید ابن عبدالملک دستور تأسیس بیمارستانی را داد و در آن پزشکانی با مستمری قرار داد. در ایام هارون، بیمارستانی در بغداد ساخته شد و ریاست آن بر عهده دهشتک رئیس بیمارستان جندی شاپور قرار داده شد. یحیی برمکی نیز بیمارستانی ساخت و ریاست آن را بر عهده «ابن دُهن هندی» گذاشت. یوحنا ماسویه و پدرش سال‌ها در جندی‌شاپور بودند به بغداد آمدند و به خدمت هارون در آمدند.

دکتر منتظرالقائم درباره وضعیت بیمارستان‌های مصر در دوران شکوفایی تمدن اسلامی نیز گفت: به دستور «ملک‌المنصور سیف‌الدین قلاوون» در سال ۶۸۳ هجری طرح بیمارستان و مدرسه و گنبدی ریخته شد. سلطان صلاح‌الدین ایوبی پس از انقراض دولت فاطمی، یکی از کاخ‌های دربار فاطمیان را در سال ۵۷۷ هجری به بیمارستان تبدیل کرد و پزشکان و جراحان را در آن به کار گمارد و موقوفاتی برای آن معین کرد. صلاح‌الدین پس از تصرف اسکندریه نیز بیمارستانی در این شهر تأسیس کرد.

بیمارستان‌های بغداد

این پژوهشگر درباره بیمارستان‌های بغداد نیز اظهار کرد: بیمارستان مقتدری در سال 306 ق به تشویق «سنان ابن ثابت» و بیمارستان‌های «ابن فرات وزیر» و «بجکم ترک» در سال‌های 310 و 330 ق در بغداد افتتاح شد. این بیمارستان‌ها با پرداخت بودجه‌ای معین از سوی مؤسسان خود اداره می‌شد. مثلاً سیده خاتون بویهی، ماهانه مبلغ ششصد دینار و مقتدر عباسی، دویست دینار وقف بیمارستان‌های خود کردند. در دوران شکوفایی تمدن اسلامی، تعداد بیمارستان‌های بغداد به ۳۴ عدد رسید.

وی اضافه کرد: عضدالدوله پس از ساخت دو بیمارستان در بغداد و شیراز با صرف بودجه‌های معین، برای مصارف بيمارستان و حقوق کارکنان، موقوفاتی را معین نمود. در زمان جانشینان عضدالدوله بدليل آشوب‌ها، ضعف دولت بویهی و تأمین‌نشدن موقوفات جدید، امور این بیمارستان مختل شد اما به بقای خود ادامه داد تا این که در سال ۵۶۹ق بدلیل وقوع سیل دچار خسارت فراوانی شد. پس از تعمیر آن در همان سال، قسمت جدیدی به نام سوق‌البيمارستان به آن اضافه شد که شامل ساختمان‌های بسیار با یک بازار بود و تمام درآمدهای آن صرف هزینه‌های بیمارستان می‌شد. «ابن جبير» هنگام بازدید از بيمارستان بغداد، آن را بسان شهر کوچکی در دل بغداد توصیف می‌کند که قصری زيبا و بزرگ بوده و اطرافش را خانه‌های متعدد، باغ‌ها و دکان‌های فراوانی در بر گرفته بود که همگی موقوفات بیمارستان بودند و تمام درآمدهای آن صرف هزينه بیماران می‌شد.

بیمارستان‌های ایران

استادتمام گروه تاریخ دانشگاه اصفهان گفت: در شهرهاي گوناگون ایران مثل نیشابور و زرند کرمان بيمارستان‌هايي با موقوفات خاص وجود داشتند. در قرن چهارم هجری نیز بیمارستانی در ترمذ به همت «ابوالحسن محمد بن حسن» با اوقاف مخصوص و مشخصی بنا نهاده شد که معروف است. همچنین به گزارش «مقدسي» در نيمه سده چهارم در اصفهان بیمارستاني وجود داشت. بزرگترین بیمارستان ایران در سده‌های هفتم و هشتم هجری را «خواجه رشیدالدین فضل الله همدانی» وزیر «غازان‌خان ایلخانی» بنا نهاد. او بيمارستانی در تبریز ساخت که شامل بخش‌های مختلف درمانی، داروخانه، مسکن پزشکان و کارمندان بود و در وقف‌نامه آن ضمن اشاره به اراضی و مستغلات فراوان در شهرهای مختلف، مقرر شده بود که پزشکان شاغل در آنجا، هرکدام كار تعلیم 10 دانشجو را برعهده گیرند. مجموعه فرهنگی ربع رشیدی موقوفاتی در همدان، یزد، موصل، مراغه، شیراز، اصفهان و تبریز داشت و تنها موقوفات آن در شهر یزد 56 فقره بوده است که درآمدهایش به این مرکز فرهنگی انتقال می‌یافت.

بیمارستان‌های شام

دکتر منتظرالقائم درباره بیمارستان‌های شام اظهار کرد: در سال ۵۴۹ق «نورالدین زنگی» از پول فدیه آزادی پادشاه فرنگ، که در یکی از جنگ های صلیبی اسیر شده بود، اقدام به ساخت بیمارستان بزرگ دمشق کرد و موقوفات بسیاری را برای تأمین مخارج آن قرار داد. «ابن ابی اصیبعه» خود در این بیمارستان به کار طبابت مشغول بوده در کتاب ارزشمندش، وصف دقیقی از موقوفات فراوان و پزشکان شاغل در آن ارائه داده است. بعدها حاکمان ایوبی و جانشینان سلطان صلاح‌الدين به تأسی از بیمارستان نوری دمشق و بیمارستان‌های صلاح‌الدين در مصر، در شهرهای شام، اقدام به ساخت بیمارستان‌های دیگری کردند و برای هرکدام اراضی و املاکی را وقف نمودند. این بیمارستان طي سه قرن پنجم تا هشتم هجري بيماران را به شکل مجاني معالجه مي‌کرد. «ناصرخسرو قبادیانی» طی سفر خود به بیت‌المقدس، بيمارستان این شهر را چنین توصیف می‌کند: «بیت‌المقدس را بیمارستانی نیک است و وقف های بسیاری دارد، مردم بسیاری از دارو و شربت آن سود برند و پزشکان از آن مرسوم ستانند».

بیمارستان‌های اعجاب‌انگیز در مغرب اسلامی

این پژوهشگر درباره بیمارستان‌های مغرب اسلامی گفت: پس از شام، سنت بیمارستان‌سازی به سرعت در اندلس اسلامی نیز گسترش یافت، چنان که «مُقری» اذعان می‌کند تنها در شهر قرطبه پنجاه بيمارستان وجود دارد، بعدها اميران موحدی و مرینی پرچمدار ساخت بیمارستان‌های پیشرفته اسلامی در مغرب شدند. بیمارستان «ابويعقوب منصور موحدی» در شهر فاس ساخته شد و مشهورترین پزشکان عهد خود در اندلس همچون ابن طفيل، ابن رشد، ابن زهر و پسرش را در این بیمارستان بكارگمارد. ابویعقوب با اختصاص املاک و مستغلات فراوانی در مغرب و اندلس، استمرار درآمد جهت مصارف بیمارستانش را تضمین کرد و علاوه بر آن، برای مجانین، جذامیان و نابینایان بیمارستان‌های جداگانه‌ای با اوقاف مشخص بنا نهاد.

وی تصریح کرد: «ابن عبدالله» در «الوقف فی‌الفکرالاسلامی» می‌گوید: بیمارستانی که ابويعقوب منصور در فاس ساخت، کم‌نظیر بود زیرا محوطه‌ای وسیع و بزرگ در دل شهر و آب‌های فراوانی در آن جاری بود که همه اتاق‌ها به آن دسترسی داشتند. سلطان فرش‌های گرانبهایی حاوی نقش‌های فراوانی از درختان، آب‌ها و استخرها را وقفِ آنجا کرد و ارائه دارو، غذا و خدمات به بیماران در آن مجانی بود. بدلیل درآمدهای فراوان املاک موقوفه، داروسازان در آنجا مشغول ساختن داروها، شربت‌ها و روغن‌های مختلف برای بیماران هستند و کارکنان، لباس‌های شبانه و روزانه بیماران را تعویض کرده و در دوران نقاهت بیماری نیز به بیمار، مقداری پول پرداخت می‌شد تا بهبودی كامل استراحت کند.

دکتر منتظرالقائم در پایان اظهار کرد: بدین سان نهاد وقف در بیمارستان‌ها موجب شکوفايي رشد و گسترش بیمارستان در تمدن اسلامي بود و علت رشد علم و دانش طب و بقای بیمارستان‌ها و موجبات سلامت جوامع اسلامی تلقی می‌شود. این بیمارستان‌ها به طبقات خاصی اختصاص نداشت و همه آحاد مردم و فقیر و غنی از آن‌ها برای سلامت خود بهره‌مند می‌شدند. نهاد وقف بیمارستان‌ها یکی از عوامل شکوفايي و غنای تمدن اسلامی بوده است.

نقش واقفان و خیران در گسترش مراکز درمانی اصفهان

در ادامه این نشست، سیدمصطفی طباطبایی، پژوهشگر و دانشجوی دکتری تاریخ اسلام درباره «نقش خیرین اصفهانی در گسترش مراکز درمانی این شهر از دوران مشروطه تا انقلاب اسلامی» به ایراد سخن پرداخت.

طباطبایی اظهار کرد: در دوره قاجار و اوایل دوره پهلوی، پزشکان اروپایی همراه با گروه های مذهبی برای ساخت بیمارستان و تبلیغ مسیحیت به ایران آمدند. دکتر هورنل (Hoernele) از پزشکان مذهبی اسکاتلند در سال 1238 شمسی به ایران آمد و سازمان هیات پزشکی (Medical Misson) را در ایران بنیاد نهاد و نخستین بیمارستان این سازمان در جلفای اصفهان تاسیس شد. پس از بازگشت هورنل به اسکاتلند، این بیمارستان به مدت سه سال بی‌سرپرست بود، تا این که دکتر دونالد كار (Donald carr) در سال 1273 شمسی به ایران آمد و به دستور وی و با همکاری دوشیزه مری برد (Miss Mary Bird) دو درمانگاه در اصفهان گشایش یافت اما فعالیت آن‌ها با مخالفت مقامات محلی روبرو شد. سپس در محله جویباره اصفهان که برخی از ساکنان آن یهودی بودند، درمانگاه دیگری باز شد که آن هم به زودی تعطیل شد. تا آن که سرانجام دولت با فعالیت این مراکز موافقت و دکتر کار نیز در سال 1281 شمسی خانه خود را در محله جلفای اصفهان به درمانگاه تبدیل کرد. سال بعد با کمک دولت و مردم محلی توانست یک بیمارستان به نام «بیمارستان مسیحی» در کنار کلیسای لوقا بسازد که امروز به نام «بیمارستان عیسی ابن مریم» شناخته می‌شود.

وی افزود: اولین بیمارستانی که در دوره قاجار به همت علما و پزشکان متعهد مسلمان اصفهانی در جهت خنثی‌سازی تبلیغات مسیحیان و از طرفی ایجاد یک مرکز پزشکی مبتنی بر تعلیمات و اخلاقیات اسلامی ایجاد شد، «مریضخانه اسلامی» بود. به گزارش روزنامه جهاد اکبر، بانی آن «محمدحسن میرزا» از طبیبان حاذق و معروف آن دوران بود و مکان آن نیز در محله نوبهار و در خانه شخصی خود وی بوده است.

این پژوهشگر درباره بیمارستان خورشید گفت: آقای ابوتراب نفیسی در مقاله‌ای تحت عنوان تاریخچه «بیمارستان خورشید» اشاره دارند که این بیمارستان از محل در آمد موقوفات قریه خولنجان از توابع لنجان از املاک موقوفه «حاج آقا نورالله نجفی» اداره می شده است. در جلد ششم کتاب اسناد موقوفات اصفهان، موقوفه‌ای از حاج آقا نورالله بیان شده که صحت این مدعا را تأیید می‌کند.

طباطبایی در بخش دیگری از سخنان خود اظهار کرد: سیدعبدالرسول رحیم‌زاده، معروف به روغنی از تجار بزرگ اصفهان در زمان رضاخان به شمار می‌آمد، وی بدلیل اینکه مدتی از زندگی خویش را در شوروی سابق گذرانده به رحیم‌اُف نیز شهرت دارد. حسن خلق و خشوع و ارادت وی باعث شده است که همچنان یاد و خاطره وی در اذهان مردم باقی بماند، وی با آنکه از متمولین شهر محسوب می‌شد ولی شخصاً به کارهای خیر رسیدگی می‌کرد تا جایی که پیش از آمدن فصل زمستان با حضور در مسجد رحیم‌زاده که از دیگر موقوفه‌های خودش بود به دست خود به نیازمندان کمک می‌کرد. مرحوم رحیم‌زاده با احداث بیمارستان رحیم‌زاده و قراردادن قسمتی از درآمد کارخانه خود برای این بیمارستان و خرید دستگاه‌های پیشرفته و استخدام پزشکان آلمانی در صدد رفع حوائج مردم برآمد، به خصوص وی در زمینه بیماری کچلی که در آن زمان شایع شده بود پزشکانی را از خارجِ ایران استخدام کرد که مردم را رایگان مداوا کنند.

ماجرای تأسیس بیمارستان عسگریه اصفهان

این پژوهشگر در ادامه گفت: با پیگیری‌های آیت‌الله محمدباقر زند کرمانی و اهدای زمین توسط آقای حاج عباس ستاری، در سال 1345 شمسی، درمانگاه عسکریه که مدتی توسط انجمن پزشکان اسلامی به صورت سیار تشکیل بود به صورت ثابت در این مکان شروع به فعالیت کرد. آیت الله زند کرمانی برای این که بتواند مردم را برای این کار خیر ترغیب کند پس از برگزاری نماز پرشور عید فطر در مصلای اصفهان، پیاده از آنجا به طرف خیابان سروش حرکت می‌کنند و همراه خیل عظیم جمعیت کلنگ تأسیس این درمانگاه را به زمین می‌زنند. پیگیری‌های ایشان باعث شد که با کمک خیرین در مکان فعلی، بیمارستان-زایشگاهی به نام عسگریه تأسیس شود.

وی در پایان به شخصیت مرحوم آیت‌الله حاج آقا کمال فقیه ایمانی نیز اشاره داشت و بیان کرد: ایشان یکی از خیرین برجسته اصفهان بودند که خدماتشان آنطور که باید دیده نشده، زیرا ایشان به شدت از دیده‌شدن خدمات خود پرهیز می‌کردند. تأسیس بیمارستان سوانح سوختگی موسی ابن جعفر(ع)، بیمارستان کودکان امام حسین(ع) و بیمارستان حضرت زهرا(س) در زینبیه از جمله اقدامات خیر آن عالم ربانی است.

زنان قاجاری و وقف 

دکتر الهام ملک‌زاده، عضو هیئت علمی پژوهشکده تاریخ در پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی، سومین و آخرین سخنران چهل‌وهفتمین نشست تخصصی خیر ماندگار بود که درباره «فعالیت‌های زنان ایران در نهادها و مرسسات درمانی وقفی یکصدسال اخیر» به سخنرانی پرداخت.

اساتید در یک قاب

این پژوهشگر در ابتدا، اهمیت نقش اجتماعی زنان در کنشگری اجتماعی و ورود آن‌ها به عرصه درمانی عام‌المنفعه را یادآور شد و اظهار کرد: در تاریخ وقف، رد پای زنان نیکوکار را می‌بینیم و این رد پا در دوران معاصر بیشتر می‌شود. قبل از مشروطه و در دوران صفویه زنانی نیکوکار وجود داشتند که نام آنها در تاریخ مانده است اما در دوره مشروطه به علت ظهور افکار اصلاحی و تغییر جایگاه اجتماعی زنان، ورود زنان به عرصه‌های نیکوکاری پررنگ‌تر شد. نیکوکاری زنان در ابتدا محدود به نهاد وقف و در موضوعاتی همچون آموزش و سلامت بود اما رفته‌رفته، نیکوکاری زنان، شکل جدیدی از تشکل‌یافتگی به خود گرفت و مجموعه‌هایی مثل شرکت خیریه خواتین تأسیس شد.

عضو هیئت علمی پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی ادامه داد: در آن دوران، وقف به عنوان نهاد اجتماعی و مدنی، نشان‌دهنده استقلال زنان ایران بود و اسناد موجود مؤید آن است که حتی اداره املاک وقف، به عهده خودشان بود. فراگیری وقف به دست زنان به حدی بود که برخی از پژوهشگران، گسترش وقف در اواخر دوران قاجار را نتیجه حضور چشمگیر زنان در عرصه وقف تلقی کرده‌اند. در آن دوران، زنان با توجه به نیازهای روز جامعه دست به وقف می‌زدند. مسجد، پل، حمام، تکایا، آب‌انبار، مدرسه، کتابخانه، بیمارستان و زایشگاه مهم‌ترین موقوفات زنان بودند. کماکان و تا به امروز، بیشترین موقوفات زنان ایران در حوزه مذهبی و عزاداری اباعبدالله‌الحسین(ع) بوده است.

دکتر ملک‌زاده در بخش دیگری از سخنان خود گفت: در تهران، 2042 سند وقفی موجود است که 328 مورد آن مربوط به دوران مشروطه و از آن تعداد، 77 مورد مربوط به زنان است. همچنین 506 سند مربوط به سال‌های 1285 تا 1320 است که از این تعداد 124 سند به زنان تعلق دارد. یعنی بیش از یک‌پنجم موقوفات در اواخر قاجار و اوایل پهلوی، به زنان اختصاص داشته است.

این پژوهشگر در پایان به فرازهایی از زندگی دو بانوی نیکوکار: نجم‌السلطنه(مادر دکتر محمدمصدق و مؤسس بیمارستان نجمیه تهران) و احترام‌السلطنه قهرمان(مؤسس بیمارستان منتصریه مشهد) اشاره کرد و یاد آنان را گرامی داشت.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *