تحلیل جامعه شناختی نقش سرمایه اجتماعی در امور خیر با تأکید بر توسعه فرهنگ وقف
محسن نیازی- محمد کارکنان نصرآبادی
استاد گروه جامعه شناسی دانشگاه کاشان- niazim@kashanu.ac.ir
مدرس دانشگاه و دانشجوی دکتری رفاه اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی- m.karkonan@kashanu.ac.ir
چکیده
وقف به عنوان یک امر خیر، عملي الهي است كه شخص در كمال صحت و سلامت عقل و انديشه، تمام يا قسمتي از مال و جان خويش را بي آنكه انتظار دريافت پاداشي را داشته باشد با تمام وجود و براي رضاي خداوند به همنوع يا همنوعان خويش مي بخشد. در این میان ولایت بر وقف عبارت از داشتن اختیاراتی محدود بر نگهداری، اصلاح و برداشت درآمدهای مال موقوف و مصرف آن درآمدها در اموری که بر آن وقف شده است، می باشد. سرماییه اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین سرمایه های موجود در هر جامعه می تواند به عنوان بستری مناسب به منظور تحقق اهداف خیرخواهانه و امور خیر مورد استفاده قرار گیرد. بر این اساس در این نوشتار به اهمیت و نقش سرمایه اجتماعی در تقویت امور خیر بویژه وقف اشاره شده است. لذا گسترش فرهنگ وقف، روابط اجتماعی واقفین با شهروندان جامعه، حمایت نهادها و مسئولین در حوزه سیاستگذاری اجتماعی می تواند به عنوان راهکارهای افزایش تمایل شهروندان به امور خیر به ویژه وقف قلمداد گردد.
کلمات کلیدی
امور خیر، وقف، فرهنگ وقف، سرمایه اجتماعی، اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی
مقدمه:
وقف، نمونه عینی اندیشهی بلند خیرخواهی در جامعه و نمونهای آشکار از تعاون، همکاری و کمک به یکدیگر است که در جریان آن، نیکوکاران به قصد قربت و تحصیل رضای الهی، موجبات آسایش، رفاه، ترقی و بهرهمندی دایمی(مادی و معنوی) همنوعان خویش را با اختصاص همیشگی ملک و مال خود از طریق ایجاد مؤسسات خیریه، بیمارستان، دانشگاه، حوزه، مدرسه و مانند آن، یا ترتیب دادن برنامههای مفید، سازنده و متنوع (از قبیل مراسم مذهبی، فرهنگی، آموزشی، تفریحی و …) فراهم میآورند(شهرامی، 1382: 30).
از طرف دیگر، سرمایهاجتماعی از مفاهیم نوینی است که امروزه در بررسیهای اقتصادی و اجتماعی جوامع توسعه یافته مطرح شده است. طرح این رویکرد در بسیاری از مباحث اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی، نشاندهنده اهمیت نقش ساختارها و روابط اجتماعی میان افراد (سرمایه اجتماعی) بر متغیرهای اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی است. سرمایه اجتماعی عمدتاً مبتنی بر عوامل فرهنگی و اجتماعی است و شناسایی آن بهعنوان یک نوع سرمایه، چه در سطح مدیریت کلان توسعه کشورها و چه در سطح مدیریت سازمانها و بنگاهها میتواند شنــاخت جدیدی را از نظامهای اقتصادی- اجتماعی ایجاد کند و مدیران را در هدایت بهتر سیستمها یاری رساند.
امروزه، در كنار سرمايه هاي انساني، مالي و اقتصادي، از نوع دیگری از سرمايه به نام سرمايه اجتماعـي[1] نام برده می شود. اين مفهوم به پيوندها و ارتباطات ميان اعضاي يك شبكه به عنوان منبع با ارزش اشاره دارد كه با خلق هنجارها و اعتماد متقابل موجب تحقق اهداف اعضاء مي گردد. سرمايه اجتماعي بستر مناسبي براي بهره وري سرمايه انساني و فيزيكي و راهي براي نيل به موفقيت قلمداد مي شود. از سوي ديگر، سرمايه اجتماعي به زنـدگي فرد، معني و مفهوم مي بخشد و زندگي را ساده تر و لذت بخش تر مي سازد. استنباط جاكوب[2] از سرمايه اجتماعي عبارت از شبكههاي فشرده اي از مردم كه در محدوده حومه قديمي و مختلط شهر براي حفظ نظافت، پيشگيري از بروز جرم و جنايت هاي خياباني و نيز اجراي ديگر تصميمات مربوط به بهبود كيفيت زندگي تلاش ميكنند، بوده است. اهميت اين شبكهها در آن بود كه اعضاي آنها مسئوليت و مشاركت بيشتري در خصوص حل مسائل و مشكلات شهري، نسبت به عوامل رسمي كنترل نظم و امنيت اجتماعي حس ميكردند (فوكوياما، 1379 : 10).
تعريف وقف:
اصطلاح وقف[3] که معناي لغوي آن وقف، هبه، بخشش است و اصطلاحاً يعني کمک خيرخواهانة فرد يا نهاد در قالب پول يا دارايي يا هرگونه منبع درآمد دائمي به بنيادي خيريه يا دانشکده يا بيمارستان و يا هر نهاد ديگرکه منفعت عام داشته باشد(مصری،1985: 40).
در گذشته معمولاً وقف به صورت ترکیبی و به هم پیوسته و به صورت یک کل مورد نظر قرار نگرفته است، بلکه نگرش تجزیهای در مباحث مربوط به آن غالب بوده است. مثلاً برخی از فقها به هنگام بررسی وقف، از عین موقوفه، واقف و موقوف علیه سخن گفته و از یک پدیدهی کلی که در درون ساختار خود همهی این اجزاء را دارد بحث نمیکنند. اما اخیراً در بین حقوقدانان و فلاسفهی حقوق، مبحثی با عنوان «شخصیت حقوقی» مطرح شده که ناظر به بررسی کل یک پدیده و نه اجزاء آن است.
وقف در لغت به معناي ايستادن (منتهي الارب) به حالت ايستاده ماندن و آرام گرفتن است. در اصطلاح فقهي، وقف به مفهوم نگه داشتن و حبس کردن عين ملکي و مصرف کردن منفعت آن در راه خدا می باشد. از نظر برخی از فقها، وقف به مفهوم حبس عين بر ملک خداي تعالي است. بنابراين، ملکيت آن از مالک آن به خداوند منتقل مي شود. محقق حلي، وقف را عقدي مي داند که ثمره آن حبس کردن اصل و رها کردن منفعت است. شيخ محمد حسن نجفي وقف را چنين تعريف کرده است. “عقد ثمرته تحبيس الاصل و اطلاق المنفعه”. وقف يعني رقبه شيئي را نگهداشتن و منفعت آن را آزاد کردن است”(سلیمی فر،1370: 11).
ماهیت وقف با احصاء شرائط و انطباق آنها با واقعیتها قابل شناسایی است. بنابراین شرائطی که فقها و حقوقدانان برای وقف مطلوب در نظر گرفتهاند نشانگر این است که یک وقف در چه شرایطی مشروع و در چه شرایطی نامشروع و یا وقف در چه شرایطی واقعاً وقف است و در چه شرایطی واقعاً وقف نیست تا تعریف پذیر باشد. این مباحث نشانگر تعریف فقها از وقف و ماهیت آن است. در واقع در این روش، برای شناخت ماهیت یک پدیده میتوان به شرایط تحقق آن نظر افکند(مطبعه چی، 1389: 54 و 55).
در زبان انگلیسی تراست[4] به معناي وقف، اعتماد، صندوق سرمايهگذاري، مال امانت، اتحاد دو شرکتِ داراي فعاليت يکسان براي در دست گرفتن بازاراست. اما مفهوم اين واژه در ارتباط با وقف عبارت از انتقال مال منقول يا غير منقول است که مالک آن، تسلط قانوني بر آن را به انساني امين منتقل ميکند و آن فرد امين، متصدي مديريت و سوددهي آن مال ميگردد تا به دست استفاده کنندگان از آن مال که مالک مشخص کرده است، برسد(تاجی،1997: 623).
تعریف سرمایه اجتماعی:
مفهوم سرمایه اجتماعی سابقه طولانی در علوم اجتماعی دارد. امروزه سرمايه اجتماعي، نقشي بسيار مهمتر از سرمايه فيزيكي و انساني در سازمان ها و جوامع ايفا مي كند و شبكه هاي روابط جمعي و گروهي، انسجام بخش ميان انسان ها، سازمان ها و انسان ها و سازمان ها با سازمان ها مي باشد. در غياب سرمايه اجتماعي، اثربخشي ساير سرمايه ها کاهش مي یابد و بدون سرمايه اجتماعي، پيمودن راه هاي توسعه و تكامل فرهنگي و اقتصادي، ناهموار و دشوار مي شوند. در ديدگاه هاي سنتي مديريت، توسعه سرمايه هاي اقتصادي، فيزيكي و نيروي انساني مهمترين نقش را ايفا مي كردند، اما در عصر حاضر براي توسعه، بيشتر از آنچه به سرمايه اقتصادي، فيزيكي و انساني نيازمند باشيم به سرمايه اجتماعي نيازمنديم، زيرا بدون اين سرمايه، استفاده از ديگر سرمايه ها به طور بهينه انجام نخواهد شد. در جامعه اي كه فاقد سرمايه اجتماعي است، ساير سرمايه ها بهره وری کمتری خواهند داشت. از اين رو، موضوع سرمايه اجتماعي به عنوان يك اصل محوري براي دستيابي به توسعه محسوب شده و مديراني موفق قلمداد مي گردند كه بتوانند در ارتباط با جامعه به تقویت سرمايه اجتماعي بيشتر نايل گردند.
هر چند سرمایه اجتماعی ازجمله موضوعاتی است که به تازگی در علوم اجتماعی مطرح شده است، لیکن با کنکاش در آثار و نوشته ها و نظریه های اندیشمندان، بویژه جامعه شناسان در می یابیم جامعه شناسان اولیه و کلاسیک به نکاتی اشاره دارند که می توان آنها را معطوف به بحث سرمایه اجتماعی مطرح کرد. به عنوان نمونه، می توان از جامعه شناسانی چون امیل دورکیم[5] در بحث درونی کردن ارزش ها و انواع مختلف همبستگی (مکانیکی و ارگانیکی)، جورج زیمل[6] در مباحث « پویایی رابطه گروهی»، کارل مارکس[7] در بحث از ظهور آگاهی طبقاتی، ماکس وبر[8] در موضوعاتی چون « اعتماد ناشی از ضمانت اجرا» و عقلانیت صوری و ذاتی در بازار و فردیناند تونیس در موضوع « گمینشافت و گزلشافت » به نوعی سرمایه اجتماعی را مطرح نموده اند. جامعه شناسان با مطرح نمودن مباحث کلیدی در نظریاتشان، منابع سرمایه اجتماعی را عبارت از اعتماد اجتماعی[9]، مشارکت اجتماعی[10]، انسجام و همبستگی اجتماعی[11] و آگاهی اجتماعی می دانند که هر کدام از این منابع نقشی اساسی در پیشبرد اهداف جامعه دارند. کاربرد مفهوم سرمایه اجتماعی به صورت آنچه که امروزه مدنظر است به تدریج در دهه 1990 رایج شده است، این به معنای آن نیست که در آثار جامعه شناسان کلاسیک اثری از این مفهوم نباشد، در آثار اندیشمندانی چون مارکس، زیمل، دورکيم، وبر و پارسونز به مفاهیمی همچون اضطرار، نفع جمعی، ارزشها و اعتماد اجتماعی توجه شده که هر یک ابعادی از مفهوم سرمایه ی اجتماعی را در بر ميگیرد(توسلی؛ 1384: 3).
مفهوم سرمايه اجتماعي نشان دهنده آن است كه چگونه ساختار اجتماعي يك گروه و هنجارهاي حاكم بر آن مي توانند به عنوان منبعي براي افراد آن گروه عمل نمايند. به عبارت ساده تر، فرد در طول زندگي اجتماعي خود به انحاء مختلف و به ميزان هاي مختلفي و به كيفيت هاي متفاوتي با شبكه هاي اجتماعي در ارتباط است(رضايي و احمدلو،1384: 16).
یورگن هابرماس[12] سرمایه اجتماعی را به معنی وفاق تفاهمی و کنش ارتباطی و هنجارهای عام فراگروهی را محصول جهان حیاتی و حوزه عمومی می داند. آنتونی گیدنز سرمایه اجتماعی را به معنای شبکه روابط، تعهد و اعتماد اجتماعی قلمداد می کند که در جوامع سنتی به صورت محدود و درون گروهی و در جوامع مدرن به شکل وسیع و تعمیم یافته وجود دارد. امانوئل کاستلز[13] در اثر خود، “عصر اطلاعات و فناوری های نوین” به اهمیت فرهنگ و سرمایه اجتماعی تأکید نموده و موضوع جامعه شبکه ای را مطرح می نماید. از نظر او، شبکه مجموعه ای از نقاط اتصال یا گره های به هم پیوسته است که در آن نوع گروه ها به نوع شبکه ها بستگی دارد.
کلاوس افه[14] سرمایه اجتماعی را در برگیرنده روابط انجمنی، اطمینان به نهادها و اعتماد بین اشخاص و اقوام و خیرخواهی می داند. از نظر وی، عوامل تاریخی، سیاسی، فرهنگی و اقتصادی در کم و کیف سرمایه اجتماعی مؤثر است. وی سرمایه اجتماعی را به عنوان یکی از عوامل کارایی و توسعه اقتصادی، نظم و صلح جهانی، احساس امنیت و توسعه معرفی می کند(عبدالهی و موسوی،1386: 204-202).
بانك جهاني، سرمايه اجتماعي را پديدهاي ميداند كه حاصل تأثير نهادهاي اجتماعي، روابط انساني و هنجارها بر روي كيفيت و كميت تعاملات اجتماعي است. تجارب اين سازمان نشان داده است كه اين پديده تأثير قابل توجهي بر اقتصاد و توسعه كشورهاي مختلف دارد. سرمايه اجتماعي بر خلاف ساير سرمايهها به صورت فيزيكي وجود ندارد، بلكه حاصل تعاملات و هنجارهاي گروهي و اجتماعي بوده و از طرف ديگر، افزايش آن ميتواند موجب پايين آمدن سطح هزينههاي اداره جامعه و عملياتي سازمانها گردد(نیازی، جعفرپور و کارکنان نصرآبادی ،1394: 51).
از دیدگاه فوکویاما، سرمايه اجتماعي، مجموعه معيني از هنجارها و ارزشهاي غير رسمي است كه اعضاي گروهي كه همكاري و تعاون ميان شان مجاز است، در آن سهيم هستند(فوكوياما، 1379: 23). پوتنام معتقد است سرمايه اجتماعي وجوه گوناگون سازمانهاي اجتماعي نظير اعتماد، هنجارها و شبكه هاست كه ميتواند با ايجاد و تسهيل امكانات هماهنگ، كارايي جامعه را بهتر نماید(پوتنام، 1380 : 251). از نظر استون[15]، سرمايه اجتماعي بر ظرفيت مردم براي با هم بودن به منظور حل جمعي مشكلات و دستيابي به نتايج متقابلاً سودمند اثر ميگذارد و اين سرمايه اجتماعي است كه افراد و خانواده و اجتماعات را به با هم بودن و با هم گذراندن قادر ميسازد. كمپل[16] و جاو چلوويچ سرمايه اجتماعي را به عنوان انسجام اجتماعي محلي دارای چهار ويژگي زیر ميدانند:
1 – وجود مجموعهاي متراكم از سازمان ها و شبكههاي اجتماعي محلي؛
2 – سطوح بالاي تعهد مدني يا مشاركت شبكه ها در اجتماع؛
3- هويت محلي قوي و احساس تجانس و برابري با اعضاي اجتماع محلي؛
4- هنجارها و ارزش های اجتماعي و اعتماد و كمك متقابل بین اعضاي اجتماع محلی(ازكيا و غفاري،1383 :278).
از نظر برم[17] و ران[18] ، سرمايه اجتماعي مفهوم جمعي و گروهي است كه پايه و اساس آن رفتار و طرز تلقي، نگرش و استعداد هاي فردي است. به اعتقاد آن ها، نهادهاي گوناگوني مانند مؤسسات اجتماعي داوطلبانه، خانواده، دين و الگوهاي فرهنگي در شكل دهي عادات و ارزش های اجتماعی كه مولود و ايجاد كننده سرمايه اجتماعي هستند، نقش دارند(1997 : 1000).
سرمايه اجتماعى اصطلاحى است كه گاه در معناى وسيع به كار مى رود و ثروت اجتماعى[19] و يا حتى درآمد اجتماعى [20]از آن برمىآيد و گاه در فضاى محدود، منابع و تجهيزات غيرفردى و غيرخصوصى را شامل مىشود. بدين معنى، سرمايه اجتماعى آن چيزى است كه با سرمايه جامعه پديد آمده و مورد استفاده همگان است، نظير راههاى ارتباطى، تجهيزات انتقال پيام و… (ساروخانی، 1370 :685).
در تعريفى ديگر، سرمايه اجتماعى، مجموع موجودى دارايى هاى مولد يك جامعه كه شامل آن دسته از دارايى هايى است كه منجر به توليد محصولات قابل عرضه به بازار به منظور دستيابى به سود توسط دو بخش خصوصى و عمومى میشود و نيز شامل خدمات و محصولاتى مىشود كه غير قابل عرضه به بازار براى فروش هستند، مثل دفاع و آموزش و پرورش(قره باغیان، 1376: 748). از نظر بيكر[21]، سرمايه اجتماعي به منابع فراواني كه در ميان و يا از طريق شبكه هاي فردي يا سازمان قابل دسترسي هستند، اشاره دارد. اين منابع شامل اطلاعات، نظريات، راهنماييها، فرصتهاي كسب و كار، سرمايه مالي، قدرت، حمايت احساسي و عاطفي، خير خواهي، اعتماد متقابل و همكاري و تعاون مي شود(1382 : 40). از نظر اوسلاتر و دكر، سرمايه اجتماعي اكسير و درمان بخش دردها و مشكلات جامعه است. سرمايه اجتماعي جامعه را سالم تر، داراتر و شايد با تدبير تر و شكيباتر ميسازد. گروتارت، سرمايه اجتماعي را از مؤلفههاي اساسي براي تبيين اين پرسش كه چرا برخي از جوامع نسبت به جوامع ديگر موفق تر هستند، ميداند. به نظر او، سرمايه اجتماعي موجب داشتن حكومت خوب و كارا ميشود( اوسلانر و دكر،2001 : 176).
در مجموع، سرمايه اجتماعي در دو نوع کلی متصور می باشد:
1- سرمايه اجتماعي شناختي(رابطه اي): اين نوع سرمايه در سطح خرد ميباشد و به صورت انتزاعي به مؤلفههايي چون اعتماد، هنجارها و ارزشها اشاره دارد كه كنشهاي متقابل افراد را در جامعه تحت تأثير قرار ميدهد.
2 – سرمايه اجتماعي ساختاري(نهادي): اين نوع از سرمايه اجتماعي به سطوح مياني و كلان جامعه اشاره دارد و جنبههاي قابل رؤيت و عيني تر آن را نشان ميدهد. در اين سطح، به جنبههايي چون روندهاي محلي، سازمانها و شبكههاي موجود در ميان مردم كه جامعه را در رسيدن به اهداف فرهنگي، اجتماعي، اقتصادي و سياسي هدايت ميكند، اشاره دارد( نیازی، رئوف معینی و کارکنان نصرآبادی، 1391 : 33). به نظر كلمن، عوامل ساخت سرمايه اجتماعي از چهار دسته زير نشأت می گیرد(کلمن،1377: 62):
1-عوامل نهادي : نهاد به معناي قانون، رسم، عرف، عادت و يا سازماني است كه در زندگي سياسي و اجتماعي مردم مؤثر واقع شده و نظام هدف داري را در جهت رفع نيازهاي يك اجتماع سازمان يافته ايجاد مي كند. مثال بارز يك نهاد، دولت است كه به واسطه وضع قوانين و ايجاد نظام هدف دار موجب تشكيل سرمايه اجتماعي ميشود.
2-عوامل خودجوش: هنجارهايي كه بصورت خودجوش بجاي قانون و ديگر نهادهاي رسمي از كنش هاي متقابل اعضاي يك اجتماع بوجود ميآيند و ناشي از انتخاب هاي تعمدي نيست، به عنوان عوامل خودجوش در ايجاد سرمايه اجتماعي درنظر گرفته ميشوند. این عوامل به دو دسته عوامل خودجوش عقلايي و عوامل خودجوش غيرعقلايي تقسيم ميشوند.
3-عوامل بيروني: منظور از اين دسته از عوامل، هنجارهايي است كه از جايي غير از همان اجتماعي كه در آن به كار رفته، سرچشمه ميگيرند. عواملي همچون دين و مذهب، ايدئولوژي و فرهنگ يا تجربه مشترك تاريخي جزء اين گروه طبقه بندي ميگردند.
4-عوامل طبيعي: در اين گروه، دو دسته از عوامل به صورت روابط خويشاوندي و همبستگيهاي قومي و نژادي قرار ميگيرند. اهميت خويشاوندي در مقايسه با ديگر ساختارهاي اجتماعي از يك جامعه با جامعه ديگر به ميزان زيادي فرق ميكند، اما درهيچ جامعهاي، خويشاوندي بطور كامل محو نشده است.
بر این اساس، سرمايه اجتماعى را مىتوان در دو سطح كلان[22] و خرد[23] مورد توجه قرار داد. در سطح كلان درباره جايگاه كلى يك جامعه در زمينه اجتماعى، سياسى و فرهنگى و شبكه هاى ارتباطات بيرونى و در سطح خرد به دو نوع سرمايه اجتماعى موجود در جامعه، یعنی سرمایه اجتماعی در سطح شناختی و ساختاری میتوان اشاره كرد.
عناصر سرمايه اجتماعي از آغاز مباحث جامعه شناسي، انديشه بسياري از جامعه شناسان كلاسيك را به خود معطوف داشته است. به نظر آيزنشتايد، مهمترين مسئله نظم اجتماعي براي دوركيم و تا حدودي براي فرديناند تونيس، اعتماد و همبستگي اجتماعي است، يعني اينكه بدون انسجام و اعتماد، پايداري نظم اجتماعي ممكن نيست(چلبي، 1375 :12). در بحث از سرمايه اجتماعي و نحوه كاربرد و بررسي آن در جامعه، توجه به عناصر و مؤلفه هاي اساسی ساخت سرمايه اجتماعي از اهمیت خاصی برخوردار است:
در تعاریفی که از سرمایه اجتماعی مطرح شده است، اعتماد اجتماعی به عنوان یکی از مهمترین مولفه ها و عناصر تشکیل دهنده سرمایه اجتماعی در جامعه در نظر گرفته شده است. به عبارت دیگر، اعتماد اجتماعی هم به عنوان یک جزء ذهنی، هم به عنوان علت و هم به عنوان پیامد و معلول سرمایه اجتماعی قلمداد شده است. اعتماد اجتماعی از شرایط و الزامات عمده و کلیدی برای موجودیت هر جامعه محسوب می شود و برای حل مسائل اجتماعی[24] ضروری به نظر می رسد، بطوری که باعث پیدایش آرامش و امنیت روانی می گردد و برای حرکت موفقیت آمیز اقتصاد و افزایش مشروعیت نظام و توسعه سیاسی و اجتماعی ضرورت دارد( نیازی و همکاران، 1391: 50).
از نظر پوتنام، اعتماد به همان اندازه که یک نگرش شخصی است، یک دارایی ضروری نظام اجتماعی نیز هست. افراد قادرند که به یکدیگر اعتماد کنند و این به دلیل هنجارها و شبکه های اجتماعی است که عملشان در چارچوب آنها قرار دارد. به عنوان مثال، هنجارهای مؤثر که مانع جرم و جنایت در شهرها می شوند این امکان را برای زنان فراهم می کند که در شب آزادانه درخیابان قدم بزنند و به سالخوردگان امکان می دهدکه خانه هایشان را بدون ترس ترک کنند(کلمن، 1377 : 475).
یکی دیگر از عناصر و مؤلفههای سرمایه اجتماعی، مشارکت اجتماعی میباشد. مشاركت اجتماعي در يك نگاه كلي، عبارت از شركت فعال و سازمان يافته افراد و گروههاي اجتماعي در امور اجتماعي، سياسي، فرهنگي و… جامعه است. مشارکت اجتماعی دارای ویژگیهای زیر میباشد:
- حداكثر قدرت جمعي از طريق بسيج همه امكانات و قواي جمع حاصل آيد.
- اين قدرت جمعي در راستاي نيل به مصالح، علايق و منافع جامعه جهت گيري شود.
- از طريق مشاركت همه جانبه افراد و گروههاي اجتماعي، پيوندها و انسجام اجتماعي استحكام يابد.
- امكان بلوغ و شكوفايي استعدادها و تكامل و توسعه فردي و اجتماعي فراهم آيد.
از نظر آلن بيرو[25] مشاركت كردن به معناي سهمي در چيزي يافتن و از آن سود بردن و يا در گروهي شركت جستن و بنابراين با آن همكاري داشتن است. به همين جهت، بايد بين مشاركت به عنوان حالت يا وضع (شركت كردن) و مشاركت به عنوان عمل و تعهد (عمل مشاركت) تميز قائل شد. مشاركت اجتماعي مفهومي است كه مخصوصاً در جامعه شناسي كاركردي و گرايش هاي موجود در آن مورد استفاده قرار گرفته است. از نظر رابرت مرتن تحليل كاركردهاي نهان و آشكار مشارکت، مخصوصاً درسطح ساخت ها بايد شامل مباحث زير باشد.
– وضع و شرايط مشاركت كنندگان در ساخت اجتماعي: مشاركت تفاوتي[26] و معناي عاطفي و شناختي رفتار آنانكه به مشاركت ميپردازند.
– تمايز بين انگيزه هاي مشاركت و رفتار مشاركت كنندگان.
– جنبه هاي رفتاري منظم كه با اين انگيزه ها پيوسته اند، هر چند كه مشاركت كنندگان چندان شناختي از آن نداشته باشند (بيرو، 1370: 257، توسلي، 1382 :67).
مشاركت اجتماعي سازمان يافته، فرايندي آگاهانه، داوطلبانه، جمعي و مبتني بر برنامه ها و اهداف مشخصي است كه به عنوان فعاليتي اجتماعي- اقتصادي در قالب انجمن ها، گروه ها و سازمان هاي محلي و غيردولتي است. بر اين اساس، مشاركت اجتماعي ميتواند اشكال و درجات گوناگون نظير همكاري، همياري، همبستگي، انطباق، سازگاري، پذيرش، انقياد، شيفتگي، ايفاي نقش هاي اجتماعي و انجام وظايف كه با اين نقش ها ملازمت دارند، داشته باشد.
انسجام اجتماعي به عنوان یکی دیگر از شاخصهای سرمایه اجتماعی به معناي آن است كه گروه وحدت خود را حفظ كرده و با عناصر وحدت بخش خود، تطابق و همنوايي داشته باشد. همبستگي و انسجام، احساس مسئوليت متقابل بين چند نفر و يا چند گروه است كه از آگاهي و اراده برخوردار باشند و حائز يك معناي اخلاقي است كه متضمن وجود انديشه يك وظيفه يا الزام متقابل است و نيز يك معناي مثبت از آن بر ميآيد كه وابستگي متقابل كاركردها، اجزاء و يا موجودات در يك كل ساخت يافته را ميرساند.
از ديدگاه جامعه شناختي، همبستگي پديده اي است كه براساس آن در سطح يك گروه يا يك جامعه، اعضاء به يكديگر وابسته و به طور متقابل نيازمند يكديگر هستند. اين امر مستلزم طرد آگاهي و نفي اخلاقي مبتني بر تقابل و مسئوليت نيست، بلكه دعوت به احراز و كسب اين ارزش ها و احساس الزام متقابل است(بيرو،1370: 400). انسجام اجتماعي دلالت بر توافق جمعي ميان اعضاي يك جامعه دارد، به عبارتي”انسجام در كل ناظر بر ميزان و الگوي رابطه متقابل بين كنشگران، گروهها و خرده فرهنگ هاي تمايز يافته است”(افروغ،1378 :140).
آگاهی اجتماعی به عنوان یکی دیگر از شاخصها و مؤلفههای سرمایه اجتماعی مطرح میباشد. آگاهي و شناخت بويژه در دنياي مدرن نقش فوق العاده اي در زندگي بشر بازي ميكند. امروزه دانايي و اطلاعات بعنوان سرمايه اي عظيم در تحولات اجتماعي نقش آفرين شده و روز به روز ابعاد گسترده اي را چه درسطح و چه درعمق پيدا ميكند، تا جائي كه يكي از عوامل مهم دستيابي جوامع به سرمايه اجتماعي كسب آگاهي ميباشد. پيچيدگي روزافرون ابعاد فني زندگي اجتماعي، تخصصي شدن وظايف و تقسيم كار اجتماعي، ذرهاي شدن افراد، گرايش به خود گرايي مفرط و مانند آنها شرايطي را فراهم نموده است كه در آن، زندگي و سعادت بشر با آسيب هاي جدي روبرو شده است. در اين شرايط ضرورت و جايگاه آگاهي و بينش اجتماعي نمايان ميشود(فيروز آبادي،1384: 28).
سرمایه اجتماعی همواره مورد توجه اندیشمندان قرار داشته است. اندیشمندانی چون رابرت پوتنام، جیمز کلمن، پیبر بوردیو و فوکویاما، از مهمترین نظریه پردازان در این حوزه میباشند.
رابرت پوتنام، يكي از مهمترين نظريه پردازان سرمايه اجتماعي است. به باور او در حاليكه سرمايه مادي به دارایي هاي مادي و سرمايه انساني به ويژگي ها و استعدادهاي افراد اشاره دارد، سرمايه اجتماعي ناظر بر ارتباطات و شبكههاي اجتماعي، هنجارها و اعتماد متقابل ناشي از آنهاست. از نظر پوتنام، سرمايه اجتماعي بر قابليت جامعه براي ايجاد انواع انجمن هاي داوطلبانه دلالت دارد كه افراد را به همكاري با يكديگر و در نتيجه حفظ تكثرگرايي دموكراتيك تشويق ميكند(پوتنام، 1377 : 59).
جيمز كلمن اولين محققي بود كه به بررسي تجربي مفهوم سرمايه اجتماعي و عملياتي كردن آن پرداخت. او در تحليل و تبيين سرمايه اجتماعي به جاي توجه به ماهيت و محتواي آن، به كاركرد سرمايه اجتماعي توجه داشته است. از نظر او، سرمايه اجتماعي بخشي از ساختار اجتماعي است كه به كنشگر اجازه ميدهد تا با استفاده از آن به منابع خود دست يابد. اين بعد از ساختار اجتماعي شامل تكاليف و انتظارات، شبكههاي اطلاع رساني، هنجارها و ضمانت هاي اجرايي است كه انواع خاصي از رفتار را تشويق ميكنند و يا مانع از آن ميشوند. اگر فرد الف كاري براي فرد ب انجام داده باشد و اعتماد داشته باشد كه فرد ب در آينده اين كار را جبران خواهد كرد، اين نوعي انتظار را در فرد الف و نوعي تكليف را براي فرد ب ايجاد ميكند. از نظر كلمن، مفهوم سرمايه اجتماعي نشان دهنده آن است كه چگونه ساختار اجتماعي يك گروه ميتواند به عنوان منبعي براي افراد آن گروه عمل كند. او سرمايه اجتماعي را در اعتماد، اطلاع رساني و ضمانت هاي اجرايي كارآمد، روابط مبتني بر اقتدار و ميزان تكاليف در گروه ميداند. لذا براي سرمايه اجتماعي سه شكل را متصور ميشود:
- تكاليف و انتظاراتي كه بستگي به ميزان قابل اعتماد بودن محيط اجتماعي دارند.
- ظرفيت اطلاعات براي انتقال و حركت در ساختار اجتماعي تا بتوان پايهاي براي كنش فراهم آورد.
- وجود هنجارهايي كه توأم با ضمانت اجرايي مؤثر باشند.
از نظر بورديو، سرمايه اجتماعي حاصل جمع منابع بالقوه و بالفعلي است كه نتيجه مالكيت شبكه بادوامي از روابط نهادي شده بين افراد و به عبارت ساده تر، عضويت در يك گروه است. سرمايه اجتماعي مستلزم شرايطي به مراتب بيش از وجود صرف شبكه پيوندهاست. در واقع، پيوندهاي شبكهاي ميبايد از نوع خاصي، يعني مثبت و مبتني بر اعتماد باشند. از نظر بورديو، سرمايه اجتماعي به عنوان شبكهاي از روابط، وديعهاي طبيعي يا اجتماعي نيست، بلكه در طول زمان براي كسب آن بايد تلاش كرد. به تعبير او، سرمايه اجتماعي محصول نوعي سرمايه گذاري فردي يا جمعي، آگاهانه يا ناآگاهانه است كه به دنبال تثبيت يا بازتوليد آن گونه روابط اجتماعي است كه مستقيماً در كوتاه مدت يا بلند مدت قابل استفاده هستند(شارع پور، 1384 : 11). از نظر بوردیو، سرمايه اجتماعي جمع منابع واقعي يا بالقوه اي است كه حاصل شبكههاي با دوام از روابط كمابيش نهادينه شده، آشنايي و شناخت متقابل و يا عضويت در يك گروه است. شبكهاي كه هر يك از اعضاي خود را از پشتيباني سرمايه جمعي برخوردار ميكند و آنان را مستحق اعتبار ميسازد. اين روابط ممكن است فقط در حالت عملي در مبادلات مادي و يا نمادي كه آنان را در حفظ آن روابط كمك ميكند، وجود داشته باشد(تاجبخش، 1384 :140). از نظر او، حجم سرمايه اجتماعي مورد تملك يك فرد به اندازه شبكه پيوندهايي بستگي دارد كه او ميتواند به طرزي مؤثر بسيج كند و نيز به حجم سرمايه (اقتصادي، فرهنگي و نمادين) در تصرف كساني كه وي با آنها مرتبط است، بستگي دارد.
فرانسيس فوكوياما با بهرهگيري از مفهوم سرمايه اجتماعي، يك نظريه اعتماد اجتماعي را تدوين نموده است. وی مطرح مي كند كه قدرت و كارايي سرمايه اجتماعي در جامعه به ميزان پايبندي اعضاي آن جامعه به هنجارها و ارزش هاي مشترك و توانايي آنها براي چشم پوشي از منافع شخصي در راستاي خير و سعادت همگاني بستگي دارد. به اعتقاد او، از طريق پايبندي به هنجارها و ارزش هاي مشترك، اعتماد پديد ميآيد. اعتمادي كه از طريق مناسبات مثبت اجتماعي و بر پايه بده بستان به تعهد اخلاقي و تفكر پديد آمده باشد و نه از روي حسابگري هاي روزمره، ميتواند به رشد و شكوفايي اقتصادي كمك كند(فوكوياما، 1382 :55).
از نظر فوكوياما، سرمايه اجتماعي تأثيري مهمی بر كارآيي عملكرد اقتصادي مدرن دارد و شرط لازم براي ثبات ليبرال دموكراسي است. سرمايه اجتماعي جزء فرهنگي جوامع مدرن را كه از جهات ديگر از عصر روشنگري به بعد بر اساس نهادهاي رسمي، حاكميت قانون و عقلانيت سازمان يافتند، تشكيل ميدهد. چنين تلقي ميشود كه سرمايه اجتماعي نوعاً از وظايف « نسل دوم» اصلاحات اقتصادي است، ولي بر خلاف سياست ها و يا حتي نهادهاي اقتصادي، سرمايه اجتماعي را چندان نميتوان از طريق سياست عمومي ايجاد كرده و يا شكل داد(كاركنان نصرآبادي، 1386: 54). از اين حیث، فوکویاما در تعريف سرمايه اجتماعي، معتقد است سرمايه اجتماعي شكل و نمونه ملموسي از يك هنجار غير رسمي است كه باعث ترويج همكاري بين دو يا چند فرد ميشود (تاجبخش، 1384 : 169).
وقف و سرمایه اجتماعی:
یکی از مهمترین ارتباط و تأثیرگذاری وقف در افزایش و تقویت سرمایه اجتماعی، روابط اجتماعی واقفین با شهروندان جامعه اشاره کرد. بر این اساس، وقف حداقل دو اثر مهم دروني و بيروني دارد. اثر دروني وقف به انسان هاي وارسته اي برمي گردد که با وقف بخشي و يا تمام اموال خود، به پالايش درون خود پرداخته و تزکيه نفس مي نمايند و از اين طريق تعلقات مادي را از خود زدوده و روحيه مال اندوزي و تکيه بر ثروت دنيوي را از خود دور مي کنند. از سوی ديگر، گسترش فرهنگ وقف در جامعه مي تواند در کاهش معضلات اقتصادي – اجتماعي مانند فقر و محروميت اقشار پايين درآمدي جامعه، نابرابري هاي عميق درآمدي و غير درآمدي در ميان اقشار جامعه و پيامدهاي ناگوار آن از قبيل گسترش جرم و جنايت و پرورش نيافتن بخش عظيمي از استعدادهاي انسان هاي کم برخوردار، مؤثر باشد. از جمله نتايج چالش هاي مذکور، کاهش و افول سرمايه انساني و سرمايه اجتماعي جامعه براي طي مسير طولاني و دشوار عبور از توسعه نيافتگي مي باشد. سياست گذاران و مديران عرصه اقتصادي – اجتماعي می توانند با استفاده از برنامه های دقیق، در محو فقر و محروميت ها تأثير شگرف داشته و از نابرابري هاي شديد طبقاتي که مانع توسعه به شمار مي آيند، جلوگيري نمايند و نیز شرایط و وسایل افزايش موجودي سرمايه اجتماعي را به عنوان محرک توسعه اقتصادي را فراهم نمايد.
اسلام مکتبي اخلاقي است که پايه گذاري و رشد ارزش هاي اخلاقي را به عنوان هدف مبننایی خود قرار داده است، به گونه اي که پيامبر اکرم (ص) فرموده اند: من براي تمام کردن مکارم اخلاق مبعوث شده ام. دستورات و قوانين اقتصادي اسلام هم در نهايت اهداف اخلاقي را تعقيب مي کنند. به عنوان مثال، پرداخت ماليات هايي مانند خمس و زکات نيز گرچه داراي آثار اقتصادي- اجتماعي از قبيل کاهش فقر و محروميت و تعديل ثروت در جامعه مي باشند، اما از طرف ديگر موجبات رشد و کمال انسان ها و جامعه مسلمين را فراهم مي کنند و الفت و همبستگي و به تعبير جامعه شناسان انرژي اجتماعي، روحيه جمعي و دوستي که از مصاديق سرمايه اجتماعي مي باشند را گسترش مي دهند. انفاقات و صدقات (از جمله وقف) نيز بارها و بارها در قرآن و احاديث سفارش شده اند و فضيلت هاي زيادي براي آنها برشمرده اند. علامه طباطبايي در تفسير الميزان مطرح نموده اند: “انفاق از بزرگترين چيزهايي است که اسلام در يکي از دو رکنش که عبارت است از “حقوق مردم” به آن اهميت داده و براي آن به وسائل گوناگون و طرق مختلفي از قبيل زکات، خمس و کفارات مالي و ساير اقسام فديه و انفاقات واجب و صدقات مستحب و همچنين از راه وقف و سکني و عمري و وصيت و هبه و غيره متوسل شده است(طباطبایی:675).
وقف سه تأثیر مهم در روابط اجتماعی شهروندان در سطوح فردی و اجتماعی دارد: اول اينکه گسترش وقف در جامعه نقش غيرقابل انکاري را در تأمين معاش اقشار نيازمند جامعه، کاهش فقر و برقراري توازن اجتماعي و تعديل ثروت ايفا مي نمايد. اثر دوم وقف در تقويت روحيه اخوت و همبستگي اجتماعي نه تنها بين مسلمين، بلکه در ميان پيروان ساير اديان و مکتب هاي الهي و حتي غيرالهي میباشد که از آنها پيکره واحدي را مي سازد. تأثیر سوم اینکه وقف، جامعه را از تحصيل هزينه هاي ناشي از حسد و کينه اقشار کم درآمد نسبت به ثروتمندان مصون داشته و از اين طريق موجودي سرمايه اجتماعي را در جامعه افزايش مي دهد.
بنابراین، بین وقف و سرمایه اجتماعی تعامل و ارتباطی دو سویه برقرار میباشد. از یک طرف، سرمايه اجتماعي مجموعهاي از نهادها، روابط و هنجارهايي است که کيفيت و کميت تعاملات اجتماعي يک جامعه را شکل ميدهند. و از سوی دیگر، وقف به عنوان يک نهاد حقوقي و اجتماعي، از مؤلفههاي تشکيلدهنده سرمايه اجتماعي يک جامعه محسوب می گردد و لذا هرچه اين عمل خداپسندانه در جامعه افزايش بيشتري يابد و اين نهاد بيشتر تقويت گردد، بر انباره سرمايه اجتماعي بيشتر افزوده خواد شد.زیرا با توجه به اینکه مهمترین سرمایه اجتماعی، روابط اجتماعی در جامعه میباشد، لذا عمل وقف میتواند بر دامنه این ارتباطات و تعاملات بیفزاید.
نارايان، سرمايه اجتماعي را شامل هنجارهاي اجتماعي ميداند. وقف کردن نيز يک هنجار اجتماعي محسوب ميشود و لذا هر عاملي که سبب شود اين هنجار در جامعه رونق گيرد، به انباشت سرمايه اجتماعي کمک خواهد کرد. به عنوان مثال، ارج نهادن به مقام واقفين به طرق مختلف و يا تبيين برکات معنوي و آثار اقتصادي- اجتماعي وقف براي عموم ميتواند تمايل افراد به وقف کردن را افزايش داده و اين هنجار اجتماعي را بيش از پيش رواج دهد و سبب افزوده شدن بر سطح سرمايه اجتماعي موجود گردد. همچنین، نارايان اعتماد موجود در روابط اجتماعي را يکي از مهمترين اجزاء تشکيل دهنده سرمايه اجتماعي ميداند. از اين رو، هر چه ميزان اعتماد عمومي به مسئولين مرتبط با امر وقف و عملکرد آنها بيشتر باشد، وقف توسعه بيشتري خواهد يافت. براي مثال به روز کردن شيوههاي مديريتي اموال موقوفه که در اختيار سازمان اوقاف قرار دارد و اقدامات ديگري مانند نظارت بر عمل کردن دقيق به نيت واقفين و يا ارائه گزارش عملکرد به آنها و عموم مردم ميتواند سطح اعتماد مردم را به سازمان اوقاف بالا برده و موجب رونق وقف گردد. بنابراین، اعتماد اجتماعی به عنوان مهمترین مؤلفه سرمايه اجتماعي بر شکوفايي و افزایش اين عمل خداپسندانه تأثير مثبت دارد.
از سوي ديگر هر عاملي که سبب شود هنجار عام عمل خيرخواهانه در جامعه گسترش يابد، با افزودن بر سطح سرمايه اجتماعي به رونق سنت حسنه وقف دامن ميزند، زيرا اين سنت نيز يکي از همان هنجارها و اعمال خيرخواهانهاي است که در جامعه تقويت شدهاند. بنابراين از اين جهت، بين هنجار وقف کردن و سطح سرمايه اجتماعي موجود در يک اجتماع يک رابطه دو سويه متصور است.
وقف کردن يکي از مصاديق بارز مشارکت اجتماعی و مذهبي به حساب ميآيد، زيرا انگيزههاي معنوي که واقفين از دين و مذهب اخذ ميکنند سبب ميشود که از مال خود چشمپوشي نموده و آن را وقف نمايند چرا که اسلام وقف را در رديف عبادات قرار داده و براي آن اجر و ثواب اخروي قايل شده ست. با توجه به اینکه در جوامع اسلامی، دینداری و تعهد دینی به عنوان یکی از شاخص ها و مؤلفه های سرمایه اجتماعی می باشد، وقف به عنوان یک عمل دینی و خیرخواهانه می تواند در افزایش مشارکت اجتماعی، انسجام و همبستگی و احساس مسئولیت اجتماعی شهروندان نقش داشته باشد. زیرا بسياري از موقوفات به مصارف مذهبي همچون هزينه ساخت و تجهيز مساجد و تکايا و نشر کتب ديني و اخلاقي اختصاص مييابد. با اين بيان هر آنچه که سرمايه اجتماعي، باعث تقویت مشارکت مذهبي و بروز رفتارهاي معنوي و اخلاقي گردد، ميتواند عاملي برای افزایش گرایش افراد به وقف گردد.
از سوي ديگر، هر عاملی که اين سنت حسنه را قوت بخشد، مشارکت مذهبي را تقويت نموده است و لذا رابطه دو طرفهاي بين وقف و سرمايه اجتماعي ديده ميشود که به واسطه مشارکتهاي مذهبي و انجام رفتارهاي معنوي و اخلاقي شکل گرفته است.
کلمن روابط اقتدار يا به عبارت ديگر داشتن حق اختيار و کنترل را نيز از جمله اجزاء سرمايه اجتماعي ميداند. از آنجا که وقف باعث ميشود موقوف عليهم بر منافع مال موقوفه حق پيدا کند و به نوعي بر آن تسلط يابند، وقف سبب ميشود روابط اقتدار در جامعه گسترش يابد زيرا اگرچه سلطه واقف ملغي ميشود، اما در بسياري موارد جمع کثيري از افراد که موقوف عليهم باشند داراي حق و اختيار ميگردند. در نتيجه وقف از اين منظر نيز به انباشت سرمايه اجتماعي کمک ميکند. از سوي ديگر، افزايش اعتقادات ايدئولوژيکي چون اعتقاد به معاد و پاداش و عقاب اخروي انگيزه بسيار مناسب و محرک بسيار قوي جهت رونق وقف ميباشد. از اين جهت، سرمايه اجتماعي باعث تقويت اين سنت حسنه ميگردد.
تعهدات و انتظارات از جمله اجزاء سرمايه اجتماعي محسوب ميشوند، وقف کردن يکسري تعهدات را موجب ميشود که از مصاديق بارز آن تعهدات واقف، متولي و سازمان اوقاف نسبت به مال موقوفه و موقوف عليهم است و يکسري انتظارات را بر ميانگيزد که انتظار واقف و موقوف عليهم در عمل دقيق به وقف نامه ازآن جمله ميباشد. لذا وقف کردن با ايجاد تعهدات و انتظارات اجتماعي جديد به میزان سرمايه اجتماعي ميافزايد.
سرمايه اجتماعي از يکسو نوعي سرمايه است و لذا داراي اثرات اقتصادي مثبت ميباشد و از سوي ديگر، اجتماعي است، يعني مشتمل بر تعاملات غيربازاري و مردمي است که در حال اجتماعي شدن هستند. با اين تعريف وقف نيز نوعي سرمايه اجتماعي به حساب ميآيد، زيرا با انجام عمل وقف مجموعهاي از تعاملات ميان واقف، موقوف عليهم، متولي و سازمان اوقاف و تعاملات دروني بين خود موقوف عليهم برقرار ميشود که داراي اثرات اقتصادي است که عمدتاً به بهبود وضعيت موقوف عليهم چون مستمندان، افراد بی سرپرست، زنان بيوه، بيماران و… ميانجامد. از طرف ديگر نفس تعاملات منتج از وقف کردن خود به مثابه نوعي چسب اجتماعي ميباشد که گروههاي مختلفي از اجتماع را به يکديگر متصل ميکند و در کنار يکديگر نگه ميدارد. بنابراين رونق اين کار خير به معناي افزايش سرمايه اجتماعي موجود در جامعه است.
مشارکت اجتماعی مؤلفه مهم سرمايه اجتماعي به حساب ميآید. مشارکت يعني جمعي انديشيدن و جمعي حرکت کردن و با توجه به اينکه وقف تشريک مساعي و مهم دانستن رفاه حال انسانهاي ديگر را در دل خود دارد، اين سنت حسنه باعث افزايش سرمايه اجتماعي ميشود. از سوي ديگر، هرگونه عملي که باعث تقویت و افزایش مشارکت اجتماعی و مدني افراد و گروههاي داوطلب گردد و مشارکت اجتماعی را تسهيل نماید، تبعاً به رونق مشارکت در امر وقف نيز کمک خواهد کرد. به عنوان مثال، کاهش مقررات دست و پاگير اداري، اهتمام مسئولين به تسهيل امر مشارکتهاي مردمي، فراهم کردن زمينههاي جديدي جهت ورود وقف به آنها و فراهم کردن شرايط مناسب جهت مشارکتهاي مردمي تمام طبقات، ميتواند اين سنت حسنه را بسيار گسترش دهد. از اين منظر ميان وقف و سرمايه اجتماعي، مشارکت اجتماعی يک تعامل دو جانبه برقرار ميباشد و هر يک تأثير تقويتکنندهاي بر ديگري دارد.
يکي دیگر از شاخصهاي سنجش سرمايه اجتماعي ميزان کمکهاي ضروري در قالب همبستگی اجتماعی ميباشد. از اين جهت، ميزان مبادرت به وقف ميتواند ملاکي جهت سنجش سرمايه اجتماعي باشد. زیرا قريب به اتفاق موقوف عليهم از کساني هستند که نيازمند به اموال وقف شده ميباشند. بنابراين رونق وقف به معناي کمکهاي ضروري است که در اين صورت سطح سرمايه اجتماعي جامعه افزايش خواهد يافت. این امر در افزایش سطح کیفیت زندگی افراد نقش دارد. چرا که رفاه اجتماعی و بهزیستی و برطرف نمودن نیازهای اساسی و ضروری شهروندان ملاک هایی برای افزایش کیفیت زندگی شهروندان می باشد.
. از طرف ديگر، يکي از آثار وقف حرکت در مسير تحقق عدالت اجتماعي، ايجاد برابري اقتصادي، کاهش اختلافات طبقاتي و ارتقاي سطح رفاه عمومي از طريق فراهم کردن تأمين اجتماعي است. زیرا موقوف عليهم معمولاً از اقشار نيازمند جامعه ميباشند که با بهرهمندي از اموال وقفي، تا حدی وضعيت معيشتي و رفاهيشان بهبود مييابد و در واقع وقف، ساز و کاري است که به توزيع مجدد درآمد و توان اقتصادي منجر ميشود. علاوه بر این کاهش اختلاف طبقاتي و بهبود رفاه اجتماعي سبب ميشود مشارکت سياسي بيشتر گردد. بنابراين از طریق سنت حسنه وقف، می توان به مشارکت سياسي که جزء سرمايه اجتماعي محسوب ميشود، دست یافت.
آگاهی اجتماعی به عنوان یکی دیگر از مؤلفه های سرمایه اجتماعی مطرح می باشد، در جوامعي که سطح آگاهی و آموزش بالاتر است، سطح سرمايه اجتماعي نيز بيشتر ميباشد. لذا، افزايش سطح آموزش و پرورش باعث افزايش سطح اعتماد عمومي و مشارکت اجتماعی، اقتصادی و سياسي و انسجام اجتماعي می گردد. با توجه به اينکه بسياري از موقوفات در خدمت امور آموزشي و اطلاع رسانی و آگاهی بخشی افراد جامعه است، وقف به بالا رفتن سطح آموزش جامعه کمک شايان توجهي نموده و از اين طريق باعث افزايش سطح سرمايه اجتماعي آن ميگردد.
نتیجه گیری
احساس تعهد و مسئوليت نسبت به اجتماع يکي از معيارهاي سنجش سرمايه اجتماعي ميباشد. بنابراين افزايش کار نيک وقف کردن به معناي افزايش سطح سرمايه اجتماعي است. زيرا يکي از انگيزههاي مهم واقفين، احساس مسئوليت و تعهدي است که آنها نسبت به جامعه و کشور خويش دارند. به تعبیری دیگر، بخشش و روحيه داوطلبي از اجزاء سرمايه اجتماعي ميباشد و چون وقف چيزي جز بخشش مال از سوي کساني که داراي روحيه خيرخواهي داوطلبانه هستند، نميباشد، بنابراین، رونق وقف از يکسو نشان دهنده افزوده شدن بر میزان سرمايه اجتماعي و بخشش و روحيه داوطلبي و از سوي ديگر، تقويت نهاد وقف خود به تقويت سرمايه اجتماعي و بخشش و روحيه داوطلب شدن در امور خير می گردد و از این طریق، سطح سرمايه اجتماعي را بالا ميبرد. بنابراين تعامل بين وقف و سرمايه اجتماعي از اين منظر هم دو سويه ميباشد.
سرمايه اجتماعي عامل کليدي توسعه اقتصادي است و تبعاً توسعه اقتصادي عامل مثبتي در جهت توسعه نهاد وقف ميباشد. زیرا وقف نوعي قرارداد اقتصادي است و معاملات اقتصادي حتي از نوع داوطلبانه و بخشش گونه آن هم انتظار ميرود که در دوران رونق و توسعه اقتصادي افزايش يابد، زيرا دست افراد خيّر و نيکوکار در اين دوران بازتر ميباشد و ميتوانند اموال خود را به ميزان بيشتري وقف نمايند. با اين بيان افزايش میزان سرمايه اجتماعي با تسريع در امر توسعه ميتواند باعث رواج هرچه بيشتر وقف گردد.
در مجموع، وقف نقش بسیار زیادی در تقویت سرمایه اجتماعی دارد. از یک طرف، وقف می تواند در تقویت و افزایش اعتماد اجتماعی، مشارکت اجتماعی، انسجام و همبستگی اجتماعی و اگاهی شهروندان تأثیر مثبت داشته باشد و از طرف دیگر، افزایش روجیه خیرخواهی و اعتماد و مشارکت در جامعه می تواند در افزایش گرایش شهروندان به وقف نقش داشته باشد.
منابع:
ازكيا، مصطفي و غفاري، غلامرضا، توسعه روستايي با تأكيد بر جامعه روستايي ايران، 1383، تهران، نشر ني
افروغ، عماد، خرده فرهنگها، مشارکت و وفاق اجتماعی، مجموعه مقالات وفاق اجتماعی و فرهنگ عمومی، 1378، تهران، سازمان چاپ و انتشارات وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی
بيرو،آلن، فرهنگ علوم اجتماعي، ترجمه باقر ساروخاني، 1370، تهران، نشر كيهان
بيكر، جی. اس ، مديريت و سرمايه اجتماعي، ترجمة سيدمهدي الواني و محمدرضا ربيعي، 1382، تهران، انتشارات سازمان مديريت صنعتي
پوتنام،رابرت ، دموكراسي و سنتهاي مدني، ترجمه محمد تقي دلفروز، 1380، تهران، دفتر مطالعات سياسي وزارت كشور
تاجبخش، كيان، سرمايه اجتماعي (اعتماد،دموكراسي و توسعه)، ترجمه افشين خاكباز و حسا پويان، 1384، تهران، نشر شيرازه
توسلي، غلامعباس، مشاركت اجتماعي در شرايط جامعه آنومیك، 1382، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
توسلي، غلامعباس و موسوی، مرضیه، مفهوم سرمایه در نظریات کلاسیک و جدید، نامه علوم اجتماعی، 1384، شماره26
چلبي، مسعود، جامعه شناسي نظم، 1375، تهران، نشر ني
رضايي، احمد و حبيب احمدلو، نقش سرمايه اجتماعي در روابط بين قومي و هويت ملي( بررسي جوانان تبريز و مهاباد، فصلنامه مطالعات ملي، 1384، شماره4، صص 35-7
ساروخاني، باقر، درآمدي بردايره المعارف علوم اجتماعي، 1370، تهران، انتشارات دانشگاه تهران
سليمي فر، مصطفي، نگاهي به وقف و آثار اقتصادي و اجتماعي آن، 1370، مشهد، بنياد پژوهش هاي اسلامي
شهرامی، بیژن، راهکار وقف در حل مشکلات جامعه، فصلنامه وقف میراث جاودان، 1382، ش42-41
فوكوياما، فرانسيس، پايان نظم، سرمايه اجتماعي و حفظ آن، ترجمه غلامعباس توسلي، 1379، تهران، نشر جامعه ايرانيان
فوكوياما، فرانسيس، اخلاق و فرهنگ در آمريكا، ترجمه محمد رضا مظفري، 1382، تهران، نشر جامعه ایرانیان
فيروزآبادي، سيد احمد، سرمايه اجتماعي و عوامل مؤثر بر شكل گيري آن در شهر تهران، 1384، پايان نامه دوره دكتري جامعه شناسی، دانشكده علوم اجتماعي دانشگاه تهران
كاركنان نصرآبادي، محمد، بررسي نگرش شهروندان در مورد رابطه سرمايه اجتماعي و توسعه شهري در سفيدشهر، پايان نامه دوره كارشناسي ارشد، 1386، دانشگاه پيام نور مركز تهران.
كلمن، جيمز، بنيادهاي نظريه اجتماعي، ترجمه منوچهر صبوري، 1377، تهران، نشر ني
مصري، حسني، فکرة الترست و عقد الاستثمار المشترک في القيم المنقولة، 1985، ناشر مؤلف
نیازی، محسن و کارکنان نصرآبادی، محمد، دانشگاه کارآفرین، 1386، تهران، انتشارات ثامن الحجج
نیازی، محسن و کارکنان نصرآبادی، محمد، مبانی اجتماعی تعاون، 1391، تهران، انتشارات سخنوران
نیازی، محسن و رئوف معینی، محمد و کارکنان نصرآبادی، محمد، اندازه گیری سرمایه اجتماعی، 1391، تهران، انتشارات سخنوران
نیازی، محسن، جعفرپور، مرتضی و کارکنان نصرآبادی، محمد، جامعه شناسی وقف، 1391، تهران، نشر شهر
Brehm, John & Rahn Wandy(1997), Individual Level Evidence for the Causes and Consequances of Social Capital, American Journal of Political Science, volume 41, pp 999-1023
Dekker, Paul and Eric M. Uslaner(2001), Social Capital and Participation in Everyday Life, Routlelge, London.
Osler, Audery ET. Al (2001), Not a problem? Girls and Scool Exclusion, National Children’s Bureau
World Bank(1999), World Development Report 2000/2001: Attacking Poverty. New York: Oxford University Press.
World Bank(2003), Guatemala Poverty Assessment. Washington D.C.: World Bank.
[1] 1.Social Capital
[2] jacoob
[3] Endowment
[4]Trust
[5] E. Durkiem
[6] Georg zimel
[7] Karl Marks
[8] Max Weber
[9] Social Trust
[10] Social Participation
[11] Social Integration
[12] Urgen Habermas
[13] Emanoel Kastelz
[14] Clavs Offeh
[15] Stons
[16] Campel
[17] Brehm
[18] Rahn
[19]. social wealth
[20]. social Income
[21] – Bekker
[22]. Level Macro
[23]. Level Micro
[24]. Social problem
[25] Alen Biro
[26]Differential participation
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.