سرمایه اجتماعی و کنش نیکوکارانه در تجربهی خیّران مدرسهساز
ندا رضوی زاده
عضو هیأت علمی جهاد دانشگاهی خراسان رضوی
n.razavi@gmail.com
چکیده:
توسعهی انسانی مستلزم فراهمآمدن فرصتهای برابر برای دستیابی به آموزش، بهداشت و درآمد مکفی است. با این حال دولتها همواره با کاستیهایی در تأمین اعتبارات در این زمینهها مواجه بودهاند. یکی از راهحلهایی که در طول بیش از سه دههی گذشته در کشور اجرا شده، استفاده از منابع خیریه برای تأمین نیازهای سختافزاری آموزش و پرورش، یعنی فضای آموزشی و تجهیزات آن بوده است. خیران مدرسهساز در بستر اجتماعی و نهادی موجود، بخش قابل توجهی از نیازهای اعتباری ساخت، تجهیز و مقاومسازی مدارس را تقبل کردهاند. این مقاله نقش سرمایه اجتماعی را در کنش نیکوکارانهی خیران مدرسهساز با رجوع به تجربهی زیستهی این خیران با رویکردی کیفی بررسی کرده است. نمونهی این پژوهش متشکل از ۲۸ خیر مدرسهساز و چهار کارشناس است که در سال ۱۳۸۹ در مشهد به روش مردمنگاری و با تکنیک مصاحبهی عمیق مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج حاکی از آن است که شبکه روابط اجتماعی از طریق جامعهپذیری با انتقال سنت نیکوکاری موجب میشد کنشگران به امر خیر مدرسهسازی روی آورند. همچنین اشکالی از حمایت اجتماعی شامل حمایت عاطفی، ابزاری و اطلاعاتی به عنوان ترغیب کننده و تسهیلکننده عمل میکرد. اعتماد نهادی نیز در دو شکل اعتماد نهادی اقتصادی و اعتماد نهادی عملکردی در صورت وجود، موجب رضایت و تقویت تمایل به مشارکت میشد، در حالی که پارهای رخدادها و اقدامات در تجربهي خیران در مدرسهسازی، اعتماد آنها را به نهاد متولی تضعیف میکرد. اعتماد نهادی اقتصادی در اغلب خیران نسبتا بالا تجربه شده بود، هر چند بعضی که خود دستی در ساخت و ساز داشتند، گاه اعتماد نهادی نسبتا پایینی را تجربه کرده بودند. مسایلی که موجب تضعیف اعتماد نهادی عملکردی میشد عمدتاً به آن چیزهایی مربوط میشد که خیران در روندهای ساخت مدرسه از سوی سازمان متولی ساخت مدارس و اشخاص حقوقی مرتبط با مدرسهسازی شاهد بودند. از جمله: کیفیت ساخت و ساز، زمانبندی پروژهها، ضرورت ساخت و سازها، شیوهی مواجهه و مسئولیتپذیری پیمانکار، تغییر نام و کاربری مدارس. همچنین خیران انتظار داشتند به طور متقابل مورد اعتماد نهاد متولی مدرسهسازی واقع شوند.
کلمات کلیدی:
سرمایه اجتماعی؛ خیّر؛ مدرسه سازی؛ نیکوکاری؛ اعتماد؛ حمایت
مقدمه
مدرسهسازی در سه دههی اخیر یکی از عرصههای مهم کنش نیکوکارانه در ایران بوده است. از آن جا که ایران با افزایش سریع جمعیت و تحول در ساختارهای فرهنگی، اقتصادی و اجتماعی مواجه بوده، این امر موجب افزایش تقاضا برای آموزش شده است. از طرف دیگر اعتبارات دولت برای ساخت، مقاومسازی و تجهیز مدارس محدود بوده است. به همین جهت طی سه دههی اخیر دولت تلاش کرد از کمک و مشارکت خیران بهرهمند شود. رهاورد این مشارکت گسترده و بیچشمداشت مردمی تاکنون ساخت بیش از هشتاد هزار کلاس درس توسط خیران و حذف مدارس سه و چهار نوبته بوده است (خبرگزاری فارس، ۱۳۸۸). بهرهمندی دولت از مشارکت خیران مستلزم بسترسازی نهادی و بهرهگیری شایسته از بسترهای اجتماعی بوده است. یکی از بسترهای مهم برای شکلگیری رفتار نیکوکارانه، سرمایه اجتماعی خیّران است. از نظر وولکاک (۱۹۹۸) سرمایه اجتماعی هنجارها و شبکههایی است که عمل جمعی برای نفع متقابل را تسهیل میکنند. فوکویاما (1995 به نقل ازAdler & Kwon, 2002) سرمایه اجتماعی را «قابلیت مردم برای کار با یکدیگر برای اهداف مشترک در گروهها و سازمانها» میداند. با این حال اگرچه پژوهشهای متعددی در مورد زمینههای انجام کنش نیکوکارانه در عرصههای مختلف تا کنون انجام شده است، اما در مورد نقش ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی در شکلدهی به کنش نیکوکارانه پژوهشهای چندانی صورت نگرفته است، به خصوص در امر مدرسهسازی و مشارکت خیران مدرسهساز، آثار منتشرشده بر روی سرمایه اجتماعی متمرکز نشدهاند. این مقاله در پی آن است که با واکاوی تجربهی زیستهي خیران مدرسهساز عناصر سرمایهی اجتماعی را در این تجربه بازشناسد، و نشان دهد در تجربهي خیران، چگونه و با چه کیفیتی وجود یا نبود سرمایه اجتماعی فضای ذهنی و کنشهای خیران مدرسهساز را جهت میدهد.
پیشینه تحقیق
تحقیقات تجربی چندی در ایران و خارج از ایران در مورد آثار سرمایه اجتماعی و اجزای آن بر کنشهای نیکوکارانه صورت گرفته است. از جمله اندام و همکاران (1388) در بررسی انگیزههای دانشجويان داوطلب در انجمنهاي ورزشي دانشگاههاي ايران در یک تحقيق كمی دریافتند با اهميتترين آيتم اعتباری است که داوطلب شدن و ارايه خدمات در انجمنهاي ورزشي برای فرد ایجاد میکند. روشنفکر و همکاران (1385) در نمونه ای 86 نفری از داوطلبان کمک به زلزله زدگان شهر بم دریافتند جنبه های هنجاری سرمایه اجتماعی (اعتماد و بده بستان ) با کلیه گرایش های داوطلبانه رابطه مستقیم دارد . اپاینان ماهاکال[1] و دولین[2] (2008) سه نوع شبکه اصلی را شناسایی کردند : شبکههای غیر رسمی دوستانه و خانوادگی، شبکه رسمی، آشنایان و ارتباط با اعضای سازمانهای رسمی، شبکه مذهبی. نتایج نشان داد که هر سه نوع شبکه اثر مثبت و معنی داری بر نوع دوستی و داوطلبی دارد. همچنین نتایج نشان داد عضویت در یک مجمع و کلوپ اثر بیشتری بر صرف زمان (وقت گذاشتن) دارد تا بخشش پول. بکر(2005 به نقل از بکرز[3] و ویپکینگ[4] (2007) ) دریافت که داوطلبی گری های والدین در گذشته بر میزان اعانه فعلی فرزندان موثر است. همچنین در پژوهش دیگری (به نقل از بکرز[5] و ویپکینگ[6] (2007)) مشخص شد صرفاً شناخته شدن به عنوان نیکوکار که ناشی از سهم و اعانه شخص به دیگران باشد میتواند یک انگیزه کافی برای کمک باشد.
بنیادهای محتوایی مفهوم سرمایه اجتماعی پیش از این در آثار جامعهشناسان با عناوینی همچون انسجام (Social cohesion) و همبستگی اجتماعی (Social solidarity)، رابطه اجتماعی(Social ties)، مشارکت اجتماعی و نظایر آن آورده شده است. اما در بین متفکران جدیدتر پاتنام از نظریهپردازان صاحبنام سرمایه اجتماعی ایده اصلی تئوری سرمایه اجتماعی را اینگونه به اختصار شرح میدهد که: «ایده اصلی نظریه سرمایه اجتماعی بیشتر مردم را به همکاری و اعتمادپذیری در برخوردهایشان تشویق میکند تا شرایط کاملا اتمیزه شدن و انفرادی[ناشی از پی جویی نفع شخصی]» (تاجبخش و پاتنام, 1384, ص. 121). و از همین رو است که برایان ترنر (۲۰۰۳) تئوری سرمایه اجتماعی را نقدی نیرومند بر پیامدهای اجتماعی نئولیبرالیسم و بنیادی برای نقد آثار منفی فردگرایی تلقی میکند. بوردیو (۱۳۸۴: ۱۴۷) سرمایه اجتماعی را «جمع منابع واقعی یا بالقوهای است که حاصل از شبکهای بادوام از روابط کمابیش نهادینه شدهی آشنایی و شناخت متقابل – یا به بیان دیگر، با عضویت در یک گروه- است. شبکه ای که هر یک از اعضای خود را از پشتیبانی سرمایه جمعی برخوردار می کند، و آنان را مستحق «اعتبار» میسازد». از نظر کلمن (۱۳۷۷: ۴۶۲) «سرمایه اجتماعی شیئی واحد نیست، بلکه انواع چیزهای گوناگونی است که دو ویژگی مشترک دارند: همه ی آن ها شامل جنبه ای از ساخت اجتماعی هستند، و کنش های معین افرادی را که در درون ساختار هستند تسهیل می کنند. سرمایه اجتماعی، مانند شکل های دیگر سرمایه مولد است، و دستیابی به هدف های معینی را که در نبودن آن دست یافتنی نخواهد بود امکان پذیر می سازد». لین (۲۰۰۰) سرمایه اجتماعی را عبارت میداند از سرمایهگذاری و استفاده از منابع نهفته در روابط اجتماعی برای بازگشت موردانتظار. سرمایه اجتماعی به صورت (1) کیفیت و/یا کمیت منابعی است که یک کنشگر ( می تواند فرد یا گروه یا اجتماع باشد) می تواند به آن دسترسی داشته باشد یا آن را به کار برد از طریق (2) موقعیتش در یک شبکه اجتماعی. پکستون (۱۹۹۹) «سرمایه اجتماعی» را مشتمل بر دو جزء میداند: 1. پیوند عینی بین افراد. – باید ساختار شبکهای عینیای افراد را به هم پیوند دهد. این جزء نشان میدهد که افراد در فضای اجتماعی با هم رابطه دارند. 2. رابطهای از نوع ذهنی. – این روابط بین افراد باید از نوعی خاص باشد – متقابل، اعتمادآمیز، و شامل احساس مثبت. از دید آدلرو و وون (۲۰۰۲) سرمایه اجتماعی حسن نیتی است که در دسترس افراد و گروهها است. منابع آن در ساختار و محتوای روابط اجتماعی کنشگر نهفته است. اثرات آن از اطلاعات، نفوذ، و همبستگیای جریان مییابد که برای کنشگر فراهم میکند.
به طور خلاصه می توان گفت، سرمایه اجتماعی جزئی از ساخت اجتماعی، و کسب و مالکیت آن منوط به رابطهی بادوام بین کنشگران به مدد هنجارهای عمل متقابل و اعتماد قلمداد میشود، و از رهگذر آن فرصتهایی برای بهرهبرداری از منابع دیگر کنشگران برای رسیدن به اهدافی خاص (برای افراد یا برای عموم) فراهم میآید که در غیاب این منابع قابل نیل نیستند.
با چنین چارچوب مفهومیای از مفهوم سرمایهی اجتماعی، نقش سرمایه اجتماعی در رفتار نیکوکارانهی خیران در این پژوهش مورد توجه و کند و کاو قرار گرفت.
روش تحقیق
با توجه به اهداف و سوالات تحقیق، رویکرد روششناختی کیفی مد نظر قرار گرفت. این رویکرد دریافتن تفسیر، معانی و مفاهیم رویدادهای اجتماعی در تجربهی کنشگران میپردازد (استراس و کوربین، 1998 به نقل از محمدپور (الف)، 1389: 212 ). با توجه به انتخاب نظریهی زمینهای به عنوان روش تحلیل دادهها، نمونهگیری از نوع نمونهگیری نظری بود. در این مطالعه با 28 نفر از خیران مدرسهساز خراسان رضوی در زمستان سال ۱۳۸۹ مصاحبه صورت گرفت. علاوه بر این برای تکمیل اطلاعات با چهار کارشناس و مدیر مرتبط با امر مدرسهسازی مصاحبه شد. خیران مدرسهساز کسانی بودند که پول یا کالای مادی منقول یا غیرمنقول خود را، بدون انتظار بازگشت آن (یا معادل ارزش مادی آن)، بر اساس تفاهمنامههای رسمی با سازمان توسعه، نوسازی و تجهیزمدارس خراسان رضوی[7]، و با هدف تأمین نیازهای مادی آموزش و پروش (اهدای زمین یا تقبل ساخت ساختمان برای فعالیتهای آموزشی، فرهنگی، ورزشی، تقبل هزینهی تجهیزات مورد نیاز فضاهای آموزشی و مانند آن) در اختیار این سازمان قرار داده بودند.
یک راهنمای مصاحبه برای مصاحبه نیمهساخت یافته یا عمیق تهیه شد. مصاحبهگر توسط این راهنمای مصاحبه پرسشهای کلیدی را طرح میکرد و سپس اجازه میداد مشارکتکنندگان دیدگاهها و روایتهای خود را آزادانه بیان کنند. مصاحبهها بین 45 تا 60 دقیقه به طول انجامید.
از 28 خیری که در مصاحبه ها شرکت کردند، 6 نفر زن و 22 نفر مرد بودند که در بازه سنی 43 تا 82 سال قرار داشتند و میانگین سنی این گروه 61 سال بود . به لحاظ تحصیلات هم بیشترین فراوانی به ترتیب مربوط بود به: تحصیلات لیسانس (7نفر)، دیپلم(7نفر)، پزشکی و دکترای تخصصی (6نفر)، فوقدیپلم(1نفر)، سیکل(3نفر). توزیع شغلی خیرین هم شامل کار آزاد (5نفر)، مدرس دانشگاه و حوزه (2 نفر)، معلم(1نفر)، مهندس(4نفر)، خانه دار(2 نفر) ، مدیر شرکت (6 نفر) ، کشاورز(3نفر) و پزشک (4 نفر) بود.
در تحقیق حاضر از سه راهبرد به منظور اعتباریابی استفاده شده است: توصیفگرهای با استنباط پایین، زاویهبندی پژوهشگر و تشخیص خارجی.
یافتهها
در این پژوهش سرمایه اجتماعی و اجزای آن به شکلهای مختلفی در معانیای که خیران در کنش نیکوکارانهی خود بازمیشناختند مشاهده شد.
1 انتقال سنت از طریق شبکه روابط اجتماعی
اکثر خیران در این تحقیق از الگو قرار دادن خانواده خود –به ویژه والدینشان- در امور خیرگفتند. آنها سنتِ کنشهای خیرانه را به عنوان سنتی نیکو در خانوادهی خود میدانستند و از این که ادامهدهندهی مسیر نیکوکارانهی والدین و بستگان نیکوکار خود باشند ابراز خرسندی می کردند و حتی نوعی «احساس وظیفه» در تداوم این سنت در خود احساس میکردند. آنها معتقد بودند که فعال بودن نزدیکانشان در امور خیر به طور کلی و مدرسه سازی به طور خاص الهام بخش مشارکتشان در امر مدرسه سازی بوده است. بنابراین فرایند جامعهپذیری با مشاهدهی کنشگری نیکوکارانهی اعضای شبکهی روابط اجتماعی افراد، تأثیری جدی بر تصمیم خیران برای مدرسهسازی داشت.
( آقا / کشاورز / 58 ساله )” پدرم فعالیت اجتماعی در شهر داشتن ، سه دوره جزو انجمن شهر بودن، در کارهای خیر همیشه پیشقدم بودن، تو بیمارستان جزو هیئت امنا بودن و خیلی دلشون می خواست در کار علمی و کار فرهنگی پیشقدم باشن، به خاطر همینم خودشون در زمان حیاتشون دنبال همین کار خیلی بودن. خانم دائی ام فوت کردن در قوچان، در همون محلی که زندگی می کردن تصمیم گرفتن این کارو رو بکنن، ایشونم چون فرهنگی بودن جزو اولین دبیرهای زن قوچان بودن، پشت سرش هم پدر من “.
( آقا / پزشک / 44 ساله )”حالا اون زمان ها که به این صورت نبوده، ولی خب مثلا پدرم چون کتابفروشی داشتن ما خودمون زمانی که بچه بودیم می دیدم دیگه، با مردم خیلی خوب تا می کردن، راه میومدن، کمک می کردن، من درهمون بچه گیم کاملا متوجه بودم”.
( آقا / مدیر هتل ) “سالها قبل شریک من که پدرشان از خیرین مشهد بودند زمینی داشتند که به آموزش و پرورش واگذار کردند “.
در روایات خیران مدرسهساز، مسیر تأثیر شبکه روابط اجتماعی همواره از سمت گذشتگان به سمت خودشان نبود، بلکه به همین ترتیب سنت مشارکت در امور خیر را به فرزندان خود نیز منتقل کردهاند.
( خانم / خانه دار )”پدر بزرگ و پدرم هم در کارهای خیر فعالیت داشتند و پسرم هم در ساخت مدارس فعالیت دارند”.
2 حمایت اجتماعی
حمایت به عنوان بعدی از سرمایه اجتماعی شناخته میشود. کوهن و رودریگز (۱۹۹۸) حمایت کارکردی را «منابع روانشناختی و مادی در دسترس فرد از طریق روابط بین شخصی؛ انواع حمایت کارکردی شامل حمایت ابزاری محسوس، حمایت عاطفی، و حمایت اطلاعاتی» تعریف کردهاند.
حمایت ابزاری، عاطفی و اطلاعاتی خانواده، دوستان و مدیران و کارشناسان سازمانها، نه تنها سبب دلگرمی عاطفی خیران میشد، بلکه عملاً آنها را در مسیر مدرسهسازی یاریگر بود.
2-1 حمایت عاطفی
افراد از حمایت عاطفی و تشویق و دلگرمی اعضای شبکه اجتماعی خود انرژی روانی کسب میکردند و این انرژی آنها را ترغیب میکرد در مدرسهسازی مشارکت فعال داشته باشند.
( آقا / پزشک / 44 ساله )” خانواده ام از جمله همسرم مشوقم هستند”.
( خانم / مدرس حوزه / 67 ساله )”یه نوه ی دختر دارم الان بوستون تحصیل میکنه الان پزشکیشو خونده این میگه مامانی من بیام ایران باید منو ببرید اونجا که ببینم این دفعه به من گفت هزاردلار می فرستم برای اونا برید چیزی بخرید مثلا از اونجا پول می فرستن براشون پتو بخرید”.
2-2 حمایت ابزاری
نقش حمایتی مسئولان و کارشناسان مربوط توسط اغلب مشارکت کنندگان بصورت همدلی و همکاری مسئولانه از جانب آنها بیان شد. مشارکت کنندگان مسئولان را به عنوان افراد مورد اطمینان و آگاه به امور می دانستند که در پیشبرد امور اداری و کار ساخت مدرسه بسیار موثرند. برعکس برخورد بیاعتنا و عدم حمایت و همکاری مسؤولان و کارشناسان مربوط کاملا دلسردکننده ازیابی میشد.
( آقا / کشاورز / 58 ساله ) “خیلی سریع یه روز رفتم قوچان خیلی خوب با من همکاری کردن به گرمی اومدن جلو”.
( خانم / پزشک)”آقای ….. مدیر آموزش و پرورش ….. برخورد های خوبی داشتند برای جبران محبت این افراد و حرمت گذاری شون، مایل بودم کاری بکنم و این کار رو ادامه دادم “
حمایت و همکاری دیگر سازمانها که امور ساخت مدرسه با آنها به نوعی مرتبط میشود، نه تنها دلگرمکننده بلکه تسهیلگر امور و مؤثر ارزیابی میشد و برعکس عدم همکاری به عنوان مانع دیده میشد.
( آقا / مدیر شرکت )” برخی ارگانها مانند شرکت برق اشتراک رایگان در اختیار گذاشتند”.
2-3 حمایت اطلاعاتی
از آنجا که تصمیم گیری درباره موضوعات، تا حدی به میزان و عمق آگاهی افراد بستگی دارد حمایت اطلاعاتی کمک شایانی به این امر میکند. نتایج به دست آمده نشان میدهد که خیران از طریق شبکه روابط خود از این حمایتهای اطلاعاتی برای مدرسهسازی برخوردار میشوند. خیرّانی که پیشتر در مدرسهسازی مشارکت کردهاند، و آشنایی با کسانی که خود از نزدیک با مسایل آموزشی در ارتباطند سه منبع حمایت اطلاعاتی خیران بودند. بعضا خیرینی هم بودند که به دلیل اشتغال خود یا خانواده اشان و یا فعالیت در امور مدرسه فرزندشان با مسائل آموزش و پرورش و مدارس از نزدیک درگیر بودند و این انگیزه ای برای فعالیتشان در حوزه مدرسه سازی شده بود.
( آقا / مهندس )” از طرفی همسرم هم معلم هستند و به تبع از طریق ایشان از نزدیک درگیر مسایل مدرسه بوده ام “.
( آقا / آزاد )” در اون زمان من به صورت در واقع همكاري در انجمنهاي مدارسی كه فرزندانم بودند، من مسئول انجمن مدارس بودم و از طريق انجمن مدارس من به اين راه كشيده شدم “.
( آقا / پزشک ، 44 ساله ) “به من گفتن اونجا دخترها میرن یه جایی خیلی بدی که بالا خونه است، چه میدونم شرایط مناسبی هم نداره، روستای نسبتا بزرگیه اطراف قوچان، روستای بزرگیه، حالا پسرونه داره، ولی دخترونه نداره، علیرغم اینکه جمعیت دانش آموز دخترش هم زیاده، دیگه ما گفتیم مناسبه، ولی دیگه ساخته نشد”.
3 اعتماد نهادی
اگر مفروض ما این باشد که اعتماد حسن ظن فرد نسبت به افراد جامعه و نهادهای آن است، به این معنی که دیگران کاری که منافع فرد را به خطر بیندازد انجام نمیدهند، در این پژوهش اعتماد عنصر مهمی در تجربهی خیران مدرسهساز بود. از آنجا که طرف تعامل خیران سازمان نوسازی مدارس بود، اعتماد نهادی عمدتاً مورد بحث خیران بود. اعتماد نهادی در دو گونهي اعتماد نهادی اقتصادی و اعتماد نهادی عملکردی مفهومسازی شد. (خیران در گفت و گوها به جای سازمان نوسازی مدارس به عنوان متولی نهادی مدرسهسازی، از آموزش و پرورش نام میبردند، و تفکیک روشن سازمانی بین این دو قائل نبودند).
3-1 اعتماد نهادی اقتصادی
از دلایلی که خیرین مشارکت در مدرسه سازی را به عنوان کنشی نیکوکارانه انتخاب کردند این بود که سرمایه گذاری در این بخش را مثمر ثمر و امن دانسته، و آنها نتیجه سرمایهای را که صرف این کار کردهاند به طور ملموس در قالب فیزیکی میبینند. همچنین واقف هستند که طبق قوانین رسمی امکان تصرف یا تغییر عمده در مدارس ساختهشده وجود ندارد. این برداشت دلالت بر اعتماد نهادی در زمینهی یک کنش اقتصادی (صرف هزینه برای مدرسهسازی) دارد.
( خانم / خانه دار)”مدرسه سازی جای امنی بود، به طوری که اگر من نباشم کسی نمی رود مدرسه را بفروشد و بکار دیگری بزند، اگر هم این کار را بکند جای دیگر مدرسه می سازد و کار من از بین نمی رود و ثابت می ماند، مدرسه ای که ساختم الان هست کد دارد و دارد استفاده می شود”.
(آقا / مدیر شرکت ) “فکر شخص راحت است، خیر خاطرش جمع است که سرمایه گذاری بهره وری دارد”.
قریب به اتفاق خیرین مشارکت مالی دولت در ساخت مدرسه خیرساز را مشوق خوبی برای حضور افراد در این حوزه می دانستند. از زاویهای دیگر بعضی از آن ها تصور میکردند مشارکت آنها در مدرسهسازی ذیل این قانون، باعث میشود دولت وادار به تخصیص بودجه در ساخت مدرسه شود، بنابراین از دید خیران در واقع این قانون نه تنها مشوق خیران، بلکه الزام کنندهی دولت در اختصاص بودجه به مدرسهسازی است. بنابراین مقررات به عنوان بستر نهادی، نه تنها اعتمادساز بلکه تسهیلکنندهی کنش نیکوکارانه شده بود.
( آقا / پزشک ) “تقبل 50 درصد دولت خودش زمینه ای برای جذب خیراست “.
( خانم/ خانه دار )” این نوع همکاری بهتر است، [چون] دولت را وادار می کنیم خدمات بدهدريال دولت ما هم فقیر نیست، الحمدالله وضعش خوب است، و هم با هزینه ما تعداد مدرسه بیشتری می شود ”
البته در مواردی هم بعضی اقدامات و سوء تفاهمها بین خیران و سازمانهای متولی مدرسهسازی باعث شده اعتماد نهادی اولیهی خیّر از بین برود و ادامهی همکاری همراه با پیگیریها و نظارتهای خود خیّر انجام شود. به نظر میرسید خیران دو گروه بودند: کسانی که آسانتر اعتماد میکردند و مسؤولیت ساخت و ساز را به سازمان نوسازی مدارس میسپردند و کسانی که به خاطر آشنایی که با مسایل ساخت و ساز داشتند ترجیح میدادند بر روند کار نظارت بیشتری داشته باشند تا از چگونگی هزینهها مطلع باشند. اما بیشتر خیران مورد بررسی جزء گروه اول بودند.
( آقا / پزشک )” من اصلا خودم معتقد نیستم که پولی بیام مستقیم بدم، مثلا من گفتم شما نیازتون رو بگین به من، خودم تهیه می کنم”.
( آقا / مهندس / 60 ساله ) “برایم مهم بود که پول چگونه هزینه شود پیگیری ها را آقای ….. انجام می دادند”.
از آن جا که پروژههای مدارس خیّرساز معمولا با مشارکت دولت انجام میشود و سهمی از هزینههای ساخت و ساز را خّیر و سهمی را دولت میپردازد، گاه در تخصیص اعتبار سهم دولت تأخیر پیش میآید که موجب نارضایتی خیران شده بود. این امر اعتماد نهادی خیران را در زمینهی اقتصادی با چالش مواجه میکند.
(آقا / پزشک /44 ساله ) “اینجام ما مشکلی نداریم، و ما خیلی سریع و ودو ماهه پول رو بردیم، ولی عملا خبری نشد”.
( آقا / بازنشسته ) “دولت قول داده بود 50٪ درصد را خودش بده ولی نداده “.
خیرین به مواردی چون افزایش هزینه های ساخت و ساز در مقایسه با وقتی که خود خیر ساخت و ساز را بر عهده می گیرد اشاره کردند. همچنین گاه ابهامهایی در هزینه هایی که صرف ساخت و ساز می شود احساس میکردند. از آن جا که اغلب پروژههای خیّرساز به طورمشارکتی با دولت ساخته میشود، بعضی خیران به تأخیر در تامین اعتباری که سهم دولت است، اشاره داشتند. یکی از خیران به هزینهبر بودن توقف و شروع مجدد پروژهها اشاره کرد.
( آقا /مدیر شرکت)”… و از طرفی هزینه ساخت هم افزایش چشمگیری پیدا می کند . معمولا در ساخت مدارس طی این سالها از 30 تا نهایتا 70 میلیون تومان هزینه کرده اند ولی مدرسه ای که آموزش و پرورش می سازد تا 400 میلیون می رسد”.
( آقا / مدیر )” وقتی کار توقف می کند استارت های مجدد پس از توقف هم هزینه بر است”.
3-2 اعتماد نهادی عملکردی
اعتماد نهادی عملکردی ناظر بر اعتماد به مدیریت اجرایی فرایندهای مدرسهسازی و به خصوص فرایند ساخت و ساز بود. وجود اعتماد نهادی عملکردی از سویی موجب واگذاری امور به سازمان متولی و تسهیل فرایندها میشد، اما از سویی بعضی اقدامات یا بعضی کوتاهیها موجب تضعیف یا سلب اعتماد نهادی عملکردی و در نهایت نارضایتی میشد. مسایلی که موجب تضعیف اعتماد نهادی عملکردی میشد عمدتاً به آن چیزهایی مربوط میشد که خیران در روندهای ساخت مدرسه از سوی سازمان متولی ساخت مدارس و اشخاص حقوقی مرتبط با مدرسهسازی شاهد بودند. از جمله: کیفیت ساخت و ساز، زمانبندی پروژهها، ضرورت ساخت و سازها، شیوهی مواجهه و مسئولیتپذیری پیمانکار، تغییر نام و کاربری مدارس.
۳-۲-۱- ابهام مسئولیت و ضعف پاسخگویی
خیران به عدم ثبات رویه در دورههای مختلف مدیریت، و مشخص نبودن محدودهی وظایف متولیان اشاره می کردند. نکتهای که مکررا به آن اشاره شد عدم پاسخگویی سازمانهای مرتبط بود که خیران آن را ناشی از ابهام در محدودهی وظایف سازمانها یا تغییر مدیریت تجربه کرده بودند و میدانستند. و در عمل آن را با ضعف و ناتوانی سازمان متولی در پاسخگویی توصیف میکردند.
(آقا/ مدیر هتل ) “حتی من در نهایت نفهمیدم که کی مقصر است به شورا می گویم اداره نوسازی را مقصر می داند آنها عامل دیگر را می گویند والی آخر”.
( خانم / معلم بازنشسته / 63 ساله ) “من رفتم پهلوي مديركل، آقاي معروفي بودن ايشون، دستور صادر كردند كه اين مدرسه مثلا در فلان تاريخ افتتاح بشه، آوردم به مسئول مشاركت هاي اون زمان دادم، گفت بله ديگه خاطرتون جمع باشه، حكم قطعيه، بايد انجام بشه، اتفاقا اين آقا عوض شدند، بعد يك ماه دو ماه كه من رفتم، گفتم كه شما اين طوري گفتيد،گفت كه خانوم اون وقتي سركار بوده يك حكمي صادر كرده، ما كه جوابگوي حكم اون كه نيستيم اينقدر بي تفاوت متاسفانه “.
۳-۲-۲- کیفیت ساخت و ساز
نظر تعدادی از پاسخگویان که از نزدیک بر روند ساخت و ساز نظارت داشتند -که معمولا هم زیاد نبودند- این بود که در ساخت و ساز مدارس به لحاظ کیفی کم کاری هایی صورت می گیرد از جمله استفاده از وسایل نامرغوب در ساخت و ساز یا کوتاهی در طراحی دقیق نقشه ساختمانی و.. . با این وجود خیران در ابتدای امر توجه ی خاص به این موضوع ندارند و زمانی متوجه کیفیت ساخت و ساز می شوند که بعد از گذشت مدت کمی از بهره برداری ، مدرسه نیاز به تعمیرات پیدا میکند که در نهایت این موارد زمینه نارضایتی و تضعیف یا سلبِ اعتماد خیر را فراهم میکند .
( آقا / کشاورز / 58 ساله )”درکار مدرسه سازی و هرکاری که مربوط به زیربنای اون کاره تخصص بیشتر بشه . خیر چون خالصانه و مخلصانه میره جلو اصلا نمی خواد ریز کارو بهش بگن، به من دو- سه سری گفتن میخوای ریزکار کارو بگیم، گفتم ریز کارو من نمی خوام، می خوام که کار درست انجام بشه، گله کردم که دو و سه سال گذشت چقدر دیوار یک ساختمان که درست کرده بودن ناجور بود، مصالح درست به کار نبرده بودن، کوتاهی کرده بودن “.
در نهایت میتوان گفت در بین خیرین هم افراد راضی و هم ناراضی از کیفیت ساخت و ساز و مصالح به چشم میخوردند.
( خانم / خانه دار / 75 ساله )”بله يه مدرسه در آوردند، ولي خب مدرسهاش رو هم واقعا مدرسه خوبي ساختند” .
( خانم/ خانه دار)”در نهایت عملکردشان خوب است، هرچند در ساخت مدرسه راهنمایی مهندس آن به خوبی کار نکرد طوری که جایی برای شوفاژ و راه پله به پشت بام نذاشته بود”.
۳-۲-۳- زمانبندی پروژهها
خیرین عنوان میکردند که در ابتدا مدت زمان ساخت مدرسه را معمولا یک سال اعلام میکنند ولی در عمل تا دو سال به طول میانجامد و یا در موعد مقرر کاری که باید انجام شود صورت نمیگیرد. خیران به طور مکرر اشاره کردند که طولانی شدن روند کار و عدم پایبندی به زمانی که به آنها وعده داده شده باعث دلسردی ایشان شده است.
( خانم / معلم بازنشسته / 63 سال )” به تعهداتشون عمل کنند، اگر واقعا مينويسن 12 ماهه اين پروژه تحويل داده بشه دقيقا همون باشه، باور كنيد همون خير از پول خودش، هزينهي زندگي خودش كم ميكنه، چون واقعا عشق و علاقه اشه با اون ميره جلو ديگه. وقتي يه كمي فاصله ميافتد، سرد ميشه، نااميد ميشه، مايوس ميشه، ولي وقتي طبق توافق انجام بدن تشويق ميشه و او ديگري رو تشويق ميكنه، من وقتي كه انرژي مثبت به خودم رسيده باشه اينو به ديگري منتقل ميكنم” .
۳-۲-۴- ابهام در ضرورت ساخت و سازها
یکی از نگرانیهای خیرین این بود که گاهی در نقاطی ( مثلا برخی روستاها ) مدارسی ساخته میشود که بلا استفاده مانده و در واقع هزینه ها هدر می رود. متروکهشدن مدارس روستایی میتواند ناشی از چند علت باشد: مهاجرت روستاییان و کاهش جمعیت دانشآموزی منطقه، بی توجهی به نیازسنجی، توجیه نشدن خیران در مورد نیاز مناطق. اگرچه کارشناس سازمان نوسازی مدارس به انجام نیازسنجی در این سازمان اشاره کرد اما همچنان بی دانش آموز ماندن مدارس مورد اشاره ی تعداد قابل ملاحظه ای از خیران بود. البته چنان که کارشناسان اظهار میکردند گاه این امر فرایندی بوده که طی زمان اتفاق افتاده، یعنی در ابتدا منطقه نیاز به مدرسه داشته و اکنون جمعیت روستا کاهش یافته، گاه نیز این موضوع ناشی از اصرار و پافشاری خیر بر ساخت مدرسه در منظقهای خاص به دلیلی خاص (مثل تعلق عاطفی به زادگاه) صورت گرفته که ضرورت توجیه خیران را مشخص میکند.
( خانم / معلم بازنشسته / 63 ساله ) “دو كلاسه به نام پدرم [ساختم] از سالي كه ساختم در اين [مدرسه] بسته است چون روستايي ها مهاجرت كردن، مدرسه هم خالي مونده و شاگردي نداره”.
( آقا/ مدیر)” آیا رفتیم جاهایی ساختیم که نیاز نداشتیم؟ خیر را بردیم تو ده کوره؟ چون من بچه اون ده کوره هستم! یا چون نسبت به ده خودمان تعصب داریم؟!”.
( آقا / مهندس )”ساخت و سازهای بی رویه را اجرا نکنند بعضی دهات و شهر ها ی خیلی خیلی کوچک مدرسه ساخته اند”.
از نظر خیرّان، بیاعتنایی در نگهداری مدارس ساخته شده هم بعضا دیده می شود مانند این که در مدارس ساخت و سازهای بی برنامه صورت میگیرد و کاربری یا شکل ظاهری مدرسه بهم می خورد. این دغدغهی مهمی برای بعضی از خیران بود. این امر موجب سلب اعتماد میشود.
( آقا / مدیر ) ” در بعضی جاها مدیر مدرسه ، مدرسه را خوب نگهداری کرده بعضی جاها کوتاهی شده[مدیرا ن] ساخت و سازهای بی ضابطه در مدارس انجام می دهند مانندساخت انباری در حیاط مدرسه و….”.
( آقا/ پزشک )” [ خیرین] دغدغه شون اينه كه مدرسه خوب نگهداري نشه يا تغيير كاربري بده”.
۳-۲-۵- مسئولیت پذیری پیمانکار
از آن جا که یکی از اشخاص حقوقی درگیر در روند ساخت مدرسه پیمانکار ساختمانی است، در مواردی خیران پیمانکار را بیمسئولیت ارزیابی می کردند و نسبت به عملکردش در ساخت و ساز شاکی بودند. نکتهی قابل توجه این که حتی مسؤولیت عمل پیمانکار نیز از دید خیران با سازمان نوسازی مدارس بود که ایشان را به کار میگمارد و بر کارشان نظارت میکند. بنابراین به لحاظ نهادی همچنان سازمان متولی مدرسهسازی مسئول شمرده میشد.
( آقا / مدیر هتل )”پیمانکاری را انتخاب کرده بودند که هر وقت من می رفتم نبود و پدرشان حضور داشتن که صحبت کردن با ایشان کفاره داشت ( بی ربط صحبت می کردند)، ولی چون نفس کار شکست، اصلا انگیزه ای برای پیگیری امور نداشتم”.
۳-۲-۶- تغییر نام و کاربری مدارس
بعضی خیران در صحبتهایشان اظهار میداشتند که سازمان نوسازی مدارس گاه بدون هماهنگی با خیر و برخلاف توافق اولیه، نام، کاربری و یا محل ساخت مدرسه را تغییر داده است، از جمله این که از لحاظ مقطع و جنسیت نوع مدرسه را تغییر داده یا در مواردی حتی مدرسه را به آموزشگاه غیرانتفاعی واگذار کرده است.
( خانم/ معلم بازنشسته / 63 ساله ) “همين مدرسه منو تو گلبهار نوشته بودند پسرونه متوسطه، اولا پسرانهاش كه دخترانه شد، خوشبختانه دخترا كمتر آسيب ميرسونن، از اين نظر خوشحالم، متوسطه اش هم راهنمايي شد، … “.
( آقا / مدیر شرکت / 69 ساله ) “کلا راهنمایی دخترانه ساخته شد، یعنی خودم خواسته بودم که مدرسه دخترونه باشد ولی آموزش و پرورش این مدرسه را به نام [خودم] ولی مدرسه پسرونه داده”.
بااین حال یکی از پاسخگویان به این اشاره داشت که در سالهای اخیر همراهی سازمان نوسازی مدارس با خیران بیشتر شده است:
( آقا/ پزشک ) تغییر کاربری موجب نارضایتی می شد الان تعامل نوسازی با خیران عالی است، بر وفق دل خیر کار می کنند مگر این که قانوناً گیر داشته باشد .
3-3 انتظار اعتماد متقابل
خیران انتظار داشتند در پروژههایی که مشارکت مالی در آن را تقبل کرده بودند مورد اعتماد و طرف مشورت قرار گیرند. آن ها انتظار داشتند تصمیمات تا حدی با مشارکت خیّران صورت گیرد. خیران معتقد بودند معمولا مسئولان در تصمیمگیریها صرفا به نظرات متخصصان تکیه میکنند یا در مواردی از نظر خیرانی استفاده می کنند که به نوعی تایید کنندهی تصمیمات ایشان هستند. خیران مذکور تصور میکردند سازمان مسؤول مدرسهسازی صرفا به عنوان تأمینکنندهی هزینه به خیران نگاه می کند نه کسی که صاحبِ نظر و ایده است. آنها این نوع نگاه را خوشایند ارزیابی نمیکردند و از این که مورد اعتماد واقع نمیشدند ناراضی بودند
( خانم / معلم بازنشسته / 63 ساله ) ” اين همه حرف زدين آیا از ما خواستين [نظر بدیم] یا به ما بگين «كدومتون صحبت دارید ببينيم شما مشكلي چيزي داشتيد»”.
( آقا/ کشاورز / 58 ساله ) “نه [این گونه نیست که ] خیرین رو دعوت بکنن آموزش و پرورش بگن نظراتتون می خوایم، در تمام کارا فقط چون نظرات اقای ایکس مثبته،ایشون رو دعوت می کنند، ما رو فقط دعوت می کنن که یک مبلغی را از ما بگیرن!”.
بحث و جمعبندی
در این مقاله کنش نیکوکارانهی خیران مدرسهساز با توجه به سرمایهی اجتماعی خیران بررسی شد. در این اثر ۲۸ خیّر و چهار کارشناس مورد مصاحبه عمیق قرار گرفتند. یافتهها حاصل از این بود که ابعادی از سرمایه اجتماعی انگیزهبخش، تسهیلکننده و ترغیبکنندهی نیکوکاران در مشارکت در این امر خیر بوده است. از جمله اعضای شبکه اجتماعی خیران به صورتهای مختلف جهتدهنده بودند. افراد معتقد بودند از وجود سنت عمل نیکوکارانه در خانواده و اعضای خیّر خانوادهی خود برای عمل نیکوکارانه الهام گرفتهاند. همچنین حمایت اجتماعی به شکلهای مختلف خیران را به مشارکت وامیداشت یا ترغیب میکرد. حمایت عاطفیای که دریافت میکردند آنها را دلگرم میساخت، حمایتهای ابزاری مشارکتشان را تسهیل میکرد و حمایت اطلاعاتی آنها را ترغیب میکرد که وارد امور خیریه در نقاطی که مورد نیاز بود بشوند. عنصر اجتماعی نیز در دو شکل تاثیرگذار بود: اعتماد نهادی اقتصادی و اعتماد نهادی عملکردی. اعتماد نهادی اقتصادی نسبی که کنشگران به سازمان متولی مدرسهسازی و مقررات مصوب دولت داشتند موجب میشد در این زمینه مشارکت اقتصادی کنند. در عین حال بعضی اقدامات و رخدادها موجب میشد به لحاظ اقتصادی احساس بی اعتمادی کنند، از جمله خلف وعدهها و تاخیرهایی که موجب افزایش هزینههای ساخت و ساز میشد. به لحاظ عملکرد نیز چندین مورد موجب تضعیف اعتماد میشد از جمله: ابهام مسئولیت و ضعف پاسخگویی، کیفیت ساخت و سازها، زمانبندی پروژهها، ابهام در ضرورت ساخت و سازها، مسئولیت پیمانکار، تغییر نام و کاربری مدارس. خیران همچنین انتظار داشتند از سوی بستر نهادی مورد اعتماد متقابل قرارگیرند. اگرچه بعضی عملکردها در سازمان متولی مدرسهسازی اعتماد خیّران را مخدوش ساخته بود، اما در مجموع به نظر میرسید اعتمادی نسبی به این سازمان وجود دارد که گاه موجب تداوم همکاری، پیشنهاد مشارکت در مدرسهسازی به دیگران شده بود.
تقدیر
از سرکار خانم فاطمه رضامنش، کارشناس ارشد پژوهش اجتماعی که در بخشهایی از تحقیقی که دادههای این مقاله مستخرج از آن است، همکاری داشتهاند، سپاسگزارم.
این پژوهش با حمایت مالی سازمان آموزش و پرورش خراسان رضوی اجرا شده است.
منابع
- اندام، ر.، همتينژاد، م.، حميدي، م.، رمضانينژاد، ر.، و كاظمنژاد، ا. (1388). بررسي انگيزههاي داوطلبي در ورزش . فصلنامه المپيک، 17(3):105-116.
- بوردیو, پ. (1384). شکل های سرمایه. ک. تاجبخش (تدوين) در, سرمایه اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه (ح. پویان, و ا. خاکباز, مترجم). تهران: شیرازه.
- تاجبخش, ک., و پاتنام, ر. (1384). مصاحبه کیان تاجبخش با دکتر پاتنام. ک. تاجبخش (تدوين) در, سرمایه اجتماعی: اعتماد، دموکراسی و توسعه (ا. پویان, و ح. خاکباز, مترجم). تهران: شیرازه.
- خبرگزاری فارس، http://www.farsnews.net/newstext.php?nn=8708290403 (دسترسی ۱۳۹۵.۱۰.۱۲)
- روشنفكر، پ. و ذكايي، م. (1385) . جوانان ، سرمايه اجتماعي و رفتارهاي داوطلبانه . فصلنامه علمي پژوهشي رفاه اجتماعي ، 6( 23): 113-146.
- کلمن, ج. س. (1377). بنیادهای نظریه اجتماعی. تهران: نشر نی.
- محمدپور، ا. (الف) (1389). ضد روش: منطق و طرح در روششناسی کیفی (جلد1)، تهران: جامعهشناسان.
- Cohen, S., & Rodriguez, M. S. (1998). Social support. In H. S. Friedman, Encyclopedia of Mental Health (Vol. 3, pp. 535-544). Academic Press.
- Bekkers,René and Wiepking, Pamala. (2011). A Literature Review of Empirical Studies of Philanthropy: Eight Mechanisms That Drive Charitable Giving. Nonprofit and Voluntary Sector Quarterly October 2011 40: 924-973.
- Adler, P. S., & Kwon, S.-W. (2002). Social CApital: Prospects For a New Concept. Academy of Management Review , 27 (1), 17-40.
- Apinunmahaku, A. & Devlin. (2008). Social networks and private philanthropy. Journal of public economics. 9(1-2): 309-328.
- Lin, N. (2000). Inequality in Social Capital. Contemporary Sociology , 79 (6), 785-795.
- Paxton, P. (1999). Is Social Capital Declining in the United States? A Multiple Indicator Assessment. The American Journal of Sociology , 105 (1), 88-127.
- Turner, B. (2003). Social Capital, Inequality and Health: the Durkheimian Revival. Social Theory & Health , 1 (1), 4-20.
- Woolcock, M. (1998). Social capital and economic development : Toward a theoretical synthesis and policy framework. Theory and Society , 27, 151-208.
[1] Apinunmahakul
[2] Devlin
[3] Bekkers
[4] wiepking
[5] Bekkers
[6] wiepking
[7] جهت اختصار، این سازمان در مواردی در این گزارش «سازمان نوسازی» نامیده میشود.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.