تحلیل تفسیری معنای ذهنی خیّرین اصفهانی از عدم کمک به مراکز سلامت زنان
مهری بهار، مریم فروغی*
دانشیار،گروه ارتباطات اجتماعی، دانشکده علوم اجتماعی، دانشگاه تهران.
دانشجوی کارشناسی ارشد مطالعات فرهنگی،گروه علوم اجتماعی، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه کاشان. maryam.irandust@gmail.com
چکیده:
این مقاله سعی بر آن دارد تا به تحلیل معنایذهنی خیرین اصفهانی از عدم کمک به سازمانهای سلامت زنان بپردازد. سازمانهای مذکور طی چندسال گذشته با مصوبهی هیأت دولت برای رسیدگی به زنان درمعرض آسیبهای اعتیاد و روسپیگری (بهصورت مستقیم یا غیر مستقیم) تشکیل شدهاست. ازطرفی مسئولان این سازمانها با نیازهای مالی مواجه هستند و از طرف دیگر با پاسخ منفی خیرین مواجه میشوند. بسیاری از پژوهشگران و مسئولان در این حوزه نیز اعتقاد دارند که نیاز مالی میتواند از دلایل مهم رویآوردن افراد به کجرویها باشد. بههمین منظور بااستفاده از رویکرد کیفی و روششناسی پدیداری به تحلیل پرداخته تا فهمی همدلانه از دیدگاه شرکتکنندگان در پژوهش بهدستآورد. اطلاعات ازطریق 10مصاحبهی عمیق گردآوری شده و با روش هفتمرحلهای کلایزی تحلیل شده است. یافتهها حاکی از آن است که خیرین اصفهانی نهتنها در رابطهبا کمک به زنان درگیر آسیبهای اعتیاد و تنفروشی مخالفت سرسختانه دارند، بلکه در این مخالفت خود رویکرد سلب مسئولیت یا اعمال خشونت نسبت به این زنان را نشان میدهند. در مقولهی مخالفت سلبی، شاید بتوان مدعی شد که با کدهای “نداشتن اعتماد به افراد و مسئولین” و “ارجاع مسئولیت ساماندهی این افراد به دولت” بهگونهای با فرافکنی مواجه هستیم. در این رویکرد دیدگاههای مردسالارانه نسبت به زنان آسیبدیده و همچنین زنانِ مسئول این سازمانها به وضوح به چشم میخورَد. در مقولهی مخالفت قهری، نه تنها با رویههای سلب مسئولیت از خود مواجهیم بلکه شاهد نظرات خشونتآمیز و درخواست برای اعمال مجازات و حتی از بینبردن افراد درگیر آسیب از جانب خیرین هستیم.
کلمات کلیدی:
تحلیل تفسیری؛ معنای ذهنی؛ خیّرین؛ مراکز سلامت زنان؛ زنان در معرض آسیب
مقدمه
مواجهه با آسیبهای اجتماعی جوانب مختلف دارد؛ درک و بیان آسیب تا نامیدن یک کنش به عنوان جرم[1] یا کجروی [2]و تبعاً پیامدهای چنین اطلاقهای زبانی متفاوت و حایز تاثیرات مختلف است. رویکردهای مبتنی بر کنشمتقابلگرایی اجتماعی[3] با این دو بهعنوان پدیدهای برساختی[4] مواجه میشوند. (گیدنز،1389:304) ازطرفی میتوان مدعی شد که آسیبهای جنسیتی شده نهتنها با پیامدهای ناشی از وجود آن مساله مواجهند بلکه جنسیت[5] به عنوان یک عامل تاثیرگذار قوی، نقش مهمی در برچسبزنی[6] به افراد بازی میکند. مراکز سلامت زنان از اواسط دههی هشتاد شمسی با مصوبات گوناگون از جانب نهادهای ذیربط با تکیه بر شناسایی، کنترل و کاهش آسیبهای زنان در معرض اعتیاد (بهطور مستقیم یا غیرمستقیم) و آسیبهای جنسی به تدریج در شهرهای مختلف پاگرفتهاند که البته تعداد این مراکز چندان زیاد نیست. یکیازکارهایخیرین خدمات عامالمنفعه است. خیرین برخیاز وظایفیکه دولتها نمیتوانند یا نمیخواهند مسئولیتش رابهعهدهبگیرند بردوشدارند، لذا از ایشان انتظارمیرود که بخشیاز خدماتشان را نثار زنانی کنند کهاز حمایت دولت و خانواده بهدلایلی بهدور هستند.
افرادی که این مراکز بدیشان ارایهی خدمات میکنند، زنانی هستند که یا به صورت مستقیم درگیر اعتیاد هستند و یا در خانواده با این آسیب روبرو بوده و بهویژه دارای همسران معتادند. ایشان از طرق مختلف شناسایی، به مراکز معرفی و جهت تشکیل پرونده، مشاوره، معاینه و درمان تحت پوشش رایگان مرکز قرار میگیرند. از طرفی رابطان مراکز با شناسایی افراد دارای آسیب و محل یا پاتوق آنها برای پیشگیری از افزایش بیماریهای رایج در پاتوقهای موادمخدر و پاتوقهای جنسی، لوازم پیشگیری از سرایت را به رایگان در اختیار قرار میدهند و سعی در جذب افراد به مراکز برای آغاز روندهای بهبودی دارند. در این میان به اذعان مسئولین این سازمانها، مهمترین پیوند بین این افراد و مراکز، بعد از خدمات معمول، ارایهی کمک است. بسیاری از افرادیکه به این مراکز مراجعه میکنند، به لحاظ شرایط معیشت اقتصادی در اوضاع نابسامانی بهسرمیبرند، دارای همسر و فرزندند و طیف وسیعی از آسیبهای اجتماعی را خود یا خانوادهشان تجربه کردهاند.[7] فقر نیز از عوامل مهمی است که هم در جایگاه زمینه و هم در قامت پیامدهای آسیب ظاهر میشود.
شاید بتوان مدعی شد که سازوکار امر خیر در کشور بسیار پیچیده است؛ از طرفی نهادهای بزرگی همچون کمیتهی امداد و سازمان بهزیستی و … خود را متولیان مهم و اولیهی انجام کارهای خیریه در کشور قلمداد میکنند، و از دیگرسو شاهد آن هستیم که انجمنهای خیریه با ابعاد کوچکتر و یا خیرین به صورت شخصی، در بسیاری از مواقع ترجیح میدهند که خود به صورت مستقیم بر روند کار احاطه داشته باشند. این دوگانگی در امرخیر دارای متولی عمومی[8] و خصوصی[9]نهتنها میتواند بر شکلنگرفتن اعتماد لازم در محول ساختن اختیارات به حوزهی عمومی[10]را یادآور شود، که در مورد خاص تحقیق حاضر، میتواند روند سخت جلب منابع برای حمایت از سازمانها و مراکزی را که مراجعهکنندگانشان بهلحاظ اجتماعی داغ[11]یا برچسب[12] خوردهاند را نشانبدهد.
طرح و بیان مسأله
در نوشتار حاضر سعی برآن است تا بااتخاذ رویکرد تفسیرگراییاجتماعی و روششناسی پدیداری به تحلیل تفسیری[13] معنای ذهنی[14] خیرین اصفهانی از کمک/عدمکمک به مراکز سلامت زنان پرداختهشود. در پارادایم تفسیری، افراد معناساز و عامل تلقی میشوند و معنا درخلال روابط انسانی و در بیناذهنیت افراد است که ساختهمیشود. (ایمانa،79،1394) واقعیتهایی که افراد در قالب تجربه به دست میدهند، اموری واجد معنا هستند که باید با رویکرد نگاه از درون فهمیده شوند. (محمدپور و همکاران، 1388: 312) تفهم همدلانه کهاز استراتژیهای پژوهش استفهامی است بر استخراج مفاهیم تخصصی ازخلال تعاریف روزمره که شرکتکنندگان درتحقیق بهدستمیدهند تاکیددارد. (بلیکی،143،1392)
پژوهشگران در مطالعاتی که مبنای این تحقیق قرار گرفتهاست دریافتند که نیازهای مالی را میتوان یکی از مهمترین محرکهای کشش بهسمت کجرویهایی نظیر اعتیاد و تنفروشی دانست. همچنین نابسامانیهای نهادهای دیگری چون خانواده در اجتماع در این امر بسیار تاثیرگذار بودهاند. علاوه بر پایگاه اقتصادی-اجتماعی و آسیبهای اجتماعی، در دسترس بودن موادمخدر، آشفتگیهای خانوادگی و ازدواج ناموفق و … همگی از عواملی هستند که در رویآوردن افراد به اعتیاد موثرند. (خادمیان و قناعتیان، 1387: 84) البته باید اذعان داشت که نمیتوان با قطعیت راجع به عامل فقر صحبت کرد، چه این که در برخی پژوهشها افراد این نتیجه به دست آمده است که چون افراد در جامعه راههای مشروع رسیدن به درآمد و ثروت را قابل وصول نمیبینند، نه این که لزوماً درگیر فقر باشند، به کجرویهایی نظیر روسپیگری روی میآورند. (ربانی و قانع،66:1394) باید در نظر داشت که در پژوهشهای کیفی، تجربه درون زمینهای منحصربهفرد رخ میدهد و در گزارش و مواجهه با آن باید از تعمیمدهیِ کلان پرهیز گرد. (ساعی، 1391: 187) (فلیک، 1391: 74و75)
مراکز سلامت زنان خارج از ردیفهای تعریف شدهی مصوب و پیشبینی شده هزینههایی دارند که برای جذب افراد به مراجعههای بعدی از جانب مسئولین این مراکز بسیار ضروری توصیف میشوند. باتوجه به پاراگراف پیشین، شاید فقر عامل نباشد اما پیامد بهویژه برای اعتیاد قلمداد میشود. از طرفی باید دانست که بسیاری از زنانی که به این مراکز مراجعه میکنند، نه تنفروشند و نه معتاد، بلکه در خانواده دارای چنین آسیبهایی هستند بهویژه اعتیاد همسر و برای مشاوره، معاینات بیماریهای مقاربتی و زنان و … مراجعه میکنند و عملاً سرپرستی خانوادههایشان را برعهده دارند، درحالیکه افراد مسئولین این مراکز زمانی که به خیران برای جلب حمایت مراجعه میکنند، با جوابهای رد مبتنی بر تلقی روسپیبودن تمام مراجعان این موسسات روبرو میشوند. آنچه که دور از نظر نباید بماند، مسئولیت اجتماعی[15]افراد، و در تحقیق حاضر خیرین، است. مراجعه کنندگان به این سازمانها اگر به ادبیات گافمن[16] پایبند باشیم، با نوعی از داغ ننگ مواجهند که آنان را نهتنها شامل مکانیسمهای طرد اجتماعی میکند، بلکه باعث میشود تا افراد داغ خورده بر اثر مشاهدهی عدم پذیرش اجتماعی، به گروههایی تمایل پیدا کنند که بدانها نسبت داده شدهاند. (گافمن، 1386: 36و37) از دیگرسو در پژوهشهای مقدماتی (پایلوت) مشخص شد که خیرین یا آشنایی با این مراکز ندارند و در صورت آشنایی یا پس از آشنا شدن، به سبب حساسیت اخلاقی جامعه چندان تمایلی به کمک به این موسسات ندارند.
با تمامی این توصیفات در این مقاله سعی بر آن شد تا با اتخاذ رویکرد تفسیری و روششناسی پدیداری، به معنای ذهنی که خیرین اصفهانی برای عدم کمک خود به مراکز سلامت زنان قایلند پرداخته شود. خیرین موردارجاع، افرادی هستند که وابستهبه سازمان خاصی نبوده و با هزینه و صلاحدید شخصی به گسترهی وسیعی از امورخیر میپردازند. باتوجه به اینکه در مطالعاتمقدماتی غالب خیرین خودرا نسبتبه کمکبه سازمانهای سلامتزنان بیرغبت نشان میدادند و مسئولین مراکز مذکور نیز از این مسأله صحبت میکردند، نظرخیرین مخالف کمکبه موسساتموردنظر جویاشدهاست.
اهمیت مطالعه، ملاحظات و سوال تحقیق
نهتنها رویکرد خیرین در رابطه پدیدههای اجتماعی که به گونهای در پیچیدگی با عقاید قالبی[17]و موضعگیریهای اخلاقی جامعه هستند کمتر یا میتوان مدعی شد که اصلاً مورد پژوهش، بحث و تحلیل قرار نگرفته، بلکه شاید بتوان مدعی شد که ساز و کار امور خیریه در جامعه تا حدی در هالهای از تقدس پیچیده شده که بعضاً نزدیک شدن به ساحت آن ولو به نیت درک و تفهم و نه صرفاً نقد باشد، گستاخی تلقی میشود. این مسأله به وضوح در روند این پژوهش برای محققین به چالش تبدیل شد. از طرفی تجربهی حضور پژوهشگران در مراکز سلامت زنان و در جریان مسایل و نیازهای مسئولان و مراجعان این سازمانها قرار گرفتن، زمینههای تحقیق را در اندیشهی محققان ایجاد کرد و از سوی دیگر تلاش برای جلوگیری از سوگیریهای شخصی در روند پژوهش یکی از چالشهای کار بود. آنچه در پژوهش کیفی و علیالخصوص پدیدارشناسی به درک بهتر معانی کمک میرساند، در پرانتز گذاری و سعی در تجربهی تجربه است تا بتوان معانی را به دور از سوگیریهای شخصی دریافت کرد (محمدپور-ج1، 1392: 264و265). مشاهدهی عدم تمایل خیرین برای کمک به مراکز ذکر شده ما را برآن داشت تا به معنای ذهنی ایشان از خلال تحلیل تجربیات خود خیرین بپردازیم. فلذا سعی شد با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایانه به سوال زیر پاسخ داده شود:
- خیرین چه معنای ذهنی از کمک به زنان دارای آسیب دارند؟
چارچوب مفهومی
در پژوهشهای مبتنی بر روششناسی کیفی، از چارچوب مفهومی درعوض چارچوب نظری در تحقیقات کمی استفاده میشود. در چارچوب مفهومی بر شبکهای از روابط دارای معنا در قالب نظامی از مفاهیم برای درک موضوع مورد مطالعه تأکید میشود. پژوهشگر در روشهای مبتنی بر متدولوژی کیفی، برای دستیابی به تجربیات و مفاهیم اصیل، باید بتواند مفاهیم مورد مطالعهی خود را در پیوندی محکم و شالودهای منسجم بهکار ببندد. (محمدپور و ایمان، 1387: 195) در تفسیرگرایی اجتماعی که چارچوب مفهومی این پژوهش بر آن اساس است، آگاهی انسانی که محصول تفسیر کنشگران از حضور در جامعه است، بامعنا تلقی میشود. در واقع زمینهی اجتماعی، تبیین منحصر به فردی را بهدست میدهد که محصول قرارگرفتن فرد در جامعه است. (ایمانa، 1394: 55تا59) در این رویکرد، خود کنشگران هستند که به موقعیتهای اجتماعی معنا میدهند، فلذا ما در پیِ کشف واقعیت نیستیم، به دنبال درک موقعیتها از منظر کنشگران هستیم. (محمدپور و همکاران، 1388: 313) باید در نظر داشت، که واقعیتها همچون زمینهها و کنشگران، متکثرند و البته خاصیتی بیناذهنی[18] دارند. (ایمانb، 1394: 23)
روششناسی مطالعه
با در نظر داشتن این موضوع که هدف این پژوهش تحلیل تفسیرگرایانهی معنای ذهنی خیرین از عدم کمک به مراکز سلامت زنان است، از روششناسی کیفی و با رویکرد پدیداری استفاده شده تا بتوان واقعیت را از زاویهی دید کنشگران تفهم کرد. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، در پژوهشهای کیفی از تعمیمدهیهای کلان پرهیز میشود، پس با پایان دورهی روایتپردازیهای کلان، برای فهم زیست جهانهای تکثریافته، به نگرشهای عمیق و پرهیز از تعمیم تا ایجاد زمینههای تفسیر نیازمندیم. (فلیک، 1391: 15) دررابطه با رویکرد معناهای ذهنی در پرداختن به معنایی که خیرین به کمک/عدم کمک به مراکز سلامت زنان میدهندباید خاطرنشان ساخت که از آنجا که در مطالعات پایلوت بهنظرمیرسید که خیرین برای عدمکمک به مراکز مذکور قایل به مرزها و دستهبندیهایی مشخص از مفاهیم در زمینهی معرفتی خود هستند که براساس آن بهچنین موقعیتی معنادهی میکنند، لهذا با اتخاذ رویکرد تفسیرگرایی برآن شدیم تا معنا را همانگونه که از این منظر بر میآید، از دیدگاه برسازندگان خودِ معنا درک کنیم.
جامعهی نمونه و روش نمونهگیری
با در نظر داشتن این که مقالهی حاضر “تحلیل تفسیری معنای ذهنی خیرین اصفهان- که به صورت شخصی انجام امور خیر و هزینهها را مدیریت میکنند – از عدم کمک به مراکز سلامت زنان” است، پس جامعهی نمونه تمامی خیرین شهر اصفهان در نظر گرفته میشود، اما با توجه به این که در پژوهشهای کیفی مبتنی بر پدیدارشناسی سعی در توصیفات مفصل[19]به جای تعمیم است، نمونههای کیفی باید تجربهی کافی از مورد مطالعه داشته باشند، و البته نمونهگیری در سرتاسر تحقیق جریان دارد.
نمونههای مورد بررسی در این تحقیق، مردان خیر اصفهانی هستند که تحت لوای سازمان خیریهی خاصی به انجام امور خیریه نمیپردازند، حداقل یک بار بدیشان برای جلب حمایت برای مراکز سلامت زنان مراجعه شده و ایشان مستقیماً یا تلویحاً درخواست را رد کردهاند. بهجهت رعایت اخلاق پژوهش، محقق برای جلب حمایت به خیرین مراجعه میکرده و هیچگونه مشخصاتی از خیرین از جانب موسسات مذکور به محقق داده نشده و یا درخواستی از طرف پژوهشگر مبنی بر معرفی خیرین برای انجام پژوهش صورت نگرفته است. این خود از معذورات اساسی در فرآیند نمونهگیری به شمار میرفت. همچنین برای رعایت اصول یک نمونهی کیفی، بازهی سنی تعریف شده برای خیرین میانسالی است که بین 40 تا 65 سالگی درنظر گرفته شده است. از مهمترین دلایلی که این گروه سنی برای نمونه انتخاب شدند، یکی کثرت خیرین در این بازهی سنی است و دیگری در دسترس بودن خیران حاضر به مشارکت در فرآیند تحقیق در سنین 40تا65سالگی میباشد. پراکندگی سنی و تحصیلی مصاحبهشوندگان در جدول زیر به تفکیک خواهدآمد با این توضیح که به دلیل عدم اجازهی غالب شرکتکنندگان در این تحقیق، معذوریت از بابت ذکر حرفه وجود دارد:
جدول شماره1:پراکندگی سن و تحصیلات مصاحبه شوندگان
a | b | c | d | e | f | g | h | i | j | |
سن | 48 | 53 | 50 | 42 | 61 | 63 | 58 | 62 | 62 | 45 |
تحصیلات | مهندس | کارشناسی | کارشناسی | کارشناسی ارشد | مهندس | کارشناسی | کارشناسی ارشد | کارشناسی | کارشناسی | مهندس |
روش گردآوری اطلاعات
در یک پژوهش پدیدارشناسانه، عموماً اطلاعات از طریق مصاحبههای عمیق و چندگانه بهدست میآیند. البته مصاحبه در روشهای کمی نیز مورد استفاده قرار میگیرد اما تمایز اصلی مصاحبهی کیفی، رویکرد ژرفانگر آن نسبت به موضوعات مورد بررسی است، به ویژه که در روش کمی، با مصاحبهنامههای استاندارد شده سر و کار داریم (ببی-ج2، 1390: 686). نمونههای غیراحتمالی و هدفمند این مقاله تا زمان اشباع نظری، تا 10 مصاحبهی عمیق ادامهیافته است. همانطور که پیش از این نیز اشاره شد، مصاحبهها با خیرینی صورت گرفته که وابستگی به سازمان خیریهی خاصی ندارند و بهصورت شخصی هزینههای امور خیری که از طریق افراد مختلف بدیشان ارجاع داده میشود را بنابه صلاحدید خود پرداخت میکنند. عموماً عمل این خیرین طیف وسیعی از مسایل و آسیبها نظیر پرداخت هزینهی زندگی، ازدواج و جهیزیه، هزینهی درمان و نگهداری، پشتیبانی مالی کسب و کار، پرداخت دیه و … را شامل میشود. با وجود این گسترهی انجام عمل خیر، مشاهدهی عدم تمایل به کمک به مراکز سلامت زنان قابل بررسی مینماید. بدینمنظور و برای دستیابی به معنایی که خیرین به کمک به زنان در معرض آسیب تحت پوشش موسسات ذکرشده میدهند، از مصاحبههای چندگانه و عمیق استفاده شده است.
روش تجزیه و تحلیل اطلاعات
در این تحقیق، اطلاعات بهدست آمده از مصاحبهها با استفاده از روش کلایزی[20] که از روشهای تجزیه و تحلیل اطلاعات در رویکرد پدیدارشناختی محسوب میشود استفاده شده است. در این روش هفتمرحلهای کلیهی مصاحبهها پیاده شده، به منظور هماحساس شدن با شرکتکنندگان بازخوانی میشود و سپس در مرحلهی بعدی جملات مهم آن بیرون کشیده میشود. در سومین مرحله، جملات تبدیل به عبارت شده گروهبندی میشوند. مرحلهی چهارم شامل دستهبندی عبارات تحت عنوان کدهای مفهومی کلیتر و جامع تر است. در پنجمین مرحله به عبارتهای اصلی میرسیم که شامل مفهوم کاملی از کدهای پیشین خواهند بود. در نهایت و در مرحلهی ششم، مفهیم هستهای از عبارات پیشین انتزاع میشود. در مرحلهی آخر و برای تایید اطمینان پذیری، یافتهها به شرکتکنندگان ارایه میشود و از نظر آنان جویا خواهیم شد. (فروغی،1393: 51و52) (عابدی، 1389: 217) (قربانی،1389: 73)
یافتهها
پس از پیاده سازی و بازخوانی مصاحبهها تعداد 480 جملهی مرتبط و مهم از آنها توسط پژوهشگران بیرون کشیده شد (مرحلهی اول). سپس این جملات در فرآیند سادهسازی و دستهبندی به 183 مورد تقلیل یافتند (مرحلهی دوم). در سومین مرحله عبارات استخراج شده ذیل 51 جملهی ساده شده به شرح زیر تقسیم بندی شد:
جدول شماره2: مرحلهی سوم، عبارات سطح اول
شماره | عبارت |
1 | بیفایده بودن کمک به زنان در معرض آسیب. |
2 | ترجیح کمک به افراد پاک به جای کمک به گناهکاران. |
3 | تلقی کمک به مراکز سلامت زنان به عنوان کمک به فسق و فجور. |
4 | ترجیح به نابودی زنان دارای آسیب تا حضورشان در جامعه. |
5 | تاکید بر شناخت همهجانبهی فرد کمک گیرنده. |
6 | تاکید بر عدم اطمینان به راهی که پول اهدایی در آن خرج خواهد شد. |
7 | تاکید بر لزوم از بین رفتن کمک خواهان این مراکز. |
8 | مهم ندانستن موضوع. |
9 | وظیفه نداشتن خیر در کمک به این افراد. |
10 | سلب مسئولیت از خیرین در قبال آسیبهای جامعه. |
11 | تاکید بر هوسباز بودن زنان مراجع مراکز سلامت زنان. |
12 | مسئول ندانستن خود. |
13 | تلقی خرج حرام در قبال کمک به این مراکز. |
14 | عدم لزوم خرج پول حلال خیرین برای موارد حرام. |
15 | اولویت نداشتن این مراکز. |
16 | تاکید بر کم تعداد بودن زنان در معرض آسیب در قبال دیگر آسیبها. |
17 | تاکید بر کمک به عنوان مایهی ادامهی کجروی. |
18 | تاکید بر خرجهای بیهوده کردن در سازمانهای سلامت زنان. |
19 | تاکید بر حضور مسئولان زن در مراکز سلامت زنان و بی اعتمادی به زنان. |
20 | تاکید بر لزوم برخورد جدی با زنان دارای آسیب. |
21 | کمک به زنان این مراکز لزوما پول نیست. |
22 | تاکید بر لزوم مجازات. |
23 | تاکید بر حمایت از افراد خوب به جای حمایت از مراکز سلامت زنان. |
24 | لزوم کمکهای دولتی و نه خیرین. |
25 | تاکید بر صرف هزینههای خیر برای باقیاتالصالحات که شامل کمک به زنان در معرض آسیب نمی شود. |
26 | افراد سر به راه باید حمایت شوند. |
27 | لزوم کمک به ازدواج جوانها برای جلوگیری از این مشکلات. |
28 | لزوم تمهیدات دولتی برای جلوگیری از وقوع جرم. |
29 | لزوم از بین بردن زنان روسپی . |
30 | لزوم به تایید رسیدن کلیهی هزینه ها از جانب خیرین. |
31 | مخالفت اساسی با وجود مراکز سلامت زنان. |
32 | تلقی از بین رفتن قبح کار زشت با کمک به این مراکز. |
33 | تلقی کمک مالی به عنوان تایید کجروی. |
34 | نیازمند ندانستن مراجعان این مراکز. |
35 | عدم احراز حلال یا حرام زادگی فرزندان این افراد برای کمک به آن ها. |
36 | در اولویت بودن خانوادههای مستحق. |
37 | عاقبت محتوم افراد هوس باز را تباهی این چنین دانستن. |
38 | هرکس باید به سزای عملش برسد. |
39 | عدم نیاز این افراد به دل سوزاندن. |
40 | لزوم ساماندهی فرزندان این افراد توسط دولت و روا داشتن حد شرعی در حق خود افراد. |
41 | عدم ارتباط وجود چنین مشکلاتی در جامعه با خیرین. |
42 | تلقی کمک به عنوان ایجاد حاشیهی امن برای افراد کجرو. |
43 | لزوم مجازات افراد به عنوان بهترین کمک برای نجات آخرت ایشان. |
44 | عدم استحقاق این افراد به زندگی خوب. |
45 | تاکید بر وجود افراد خوب و شریف که تن به کار حرام نمی دهند. |
46 | تاکید بر اختیار خیر بر خرج اموالش . |
47 | تاکید بر حرص مال دنیا در افراد. |
48 | عدم لزوم کمک به افراد دنیا پرست و خراب شدن آخرت فرد خیر. |
49 | بیفایده دانستن مراکز . |
50 | لزوم سپردن کار ساماندهی افراد به دست خیرین. |
51 | نداشتن حس خوشایند از کمک به افراد. |
سپس در مرحلهی چهارم 15 عبارت به شرح زیر مستفاد شد:
جدول شماره3: مرحلهی چهارم، عبارات سطح دوم
شماره | عبارت |
1 | بیفایده بودن کمک به زنان در معرض آسیب. |
2 | بیدلیل دانستن کمک به گناهکاران. |
3 | ترجیح برای کمک به افراد پاک. |
4 | تأکید بر مجازات و دستگیری زنان شامل آسیبهای اعتیاد و روسپیگری. |
5 | نیافتن دلیل کافی برای کمک به زنان مراجع مراکز سلامت زنان. |
6 | عدم احساس مسئولیت نسبت به افراد دارای داغ ننگ. |
7 | ارجاع مسئولیت به دولت. |
8 | سزاوار دانستن افراد در معرض آسیب و کجروی به زندگی به دور از کرامت. |
9 | عدم اعتماد سازمانهای رسیدگی به زنان در معرض آسیب. |
10 | در اولویت ندانستن این کمک رسانی. |
11 | عدم نیاز زنان دارای آسیب به کمک. |
12 | تاکید بر لزوم سپرده شدن مسئولیت به خیرین نه سازمانها. |
13 | برابر ندانستن کمک به مراجعان مراکز سلامت زنان به مثابهی کمک به جامعه. |
14 | عدم اعتماد به حرام/حلال زاده بودن فرزندان این افراد. |
15 | تاکید بر تلقی کمک به مثابهی حاشیهی امن برای ارتکاب کجروی. |
در مرحلهی پنجم، جهار محور زیر به دست آمد:
جدول شماره4: مرحلهی پنجم، عبارات سطح سوم، مفاهیم محوری
شماره | عبارت |
1 | نداشتن توجیه (دلیل و فایده) در کمک. |
2 | نداشتن اعتماد به افراد و سازمانها. |
3 | لزوم اعمال مجازات به جای کمک. |
4 | ارجاع مسئولیت به دولت. |
براساس طبقهبندیهای بالا در مرحلهی نهایی (ششم) دو مفهوم اساسی یا دو مقولهی مرکزیِ “مخالفت سلبی” و “مخالفت قهری” بهدستآمده. بدینمعنا که: در مفهوم اول، معنای ذهنی خیرین از مخالفت به نوعی همراه با “فرافکنی”، “سلب مسئولیت از خود”، “ارجاع مسئولیت به دیگری” و سازوکار بیاعتمادی بهویژه با درنظر گرفتن عناصر مردسالارانه در زمینهی فرهنگی و اجتماعی است. در سویهی قهرآمیز مخالفت، معنای ذهنی بهدست آمده نهتنها حکایت از عدم تأیید کمک به مراکز سلامت زنان دارد، بلکه بر اعمال رویههای خشونتآمیز برای پیشگیری، کنترل و امحاء کجروی تأکید میشود. در پاراگرافهای بعد بهتفصیل به هریک پرداخته خواهد شد:
مخالفت قهری مبتنیبر “نداشتن توجیه کمک”
توجیه در اینجا به معنی وجود دلیل و فایده درنظر گرفته شده است. خیرین در جریان مصاحبهها چنین ابراز داشتهاند که نهتنها زنان مراجع مراکز سلامت زنان را عمدتاً به دلایل “گناهکار بودن” و “عدم نیاز مالی” مستحق دریافت کمک نمیدانند، بلکه اساساً احساس مسئولیتی نیز در قبال آنان نمیکنند، چه اینگه خود را در شرایط آنان دخیل نمیدانند: ((چرا باید به یک زن آلوده کمک کنم، در حالی که درآمد خوبی هم دارد.))[21] یا در جایی دیگر: ((دلیلی نمیبینم پول حلال من هزینهی زنان هوسبازی بشود که مستحق هم نیستند … اصلاً مگر خیّرها باعث و بانی همهی مشکلات جامعه هستند که برای چنین کارهایی یقهی ما را میگیرید.))[22] از طرفی عدهای بر این باورند که کمک به افراد دارای آسیب، دل سوزاندن بیدلیل است و کمکی به حال جامعه نمیکند: ((آمدیم و ما خداتومان –کنایه از مقدار زیاد- هم به اینها کمک کردیم، حالا که چه؟ تمام مشکلات اسلام و مسلمین حل میشود؟ نخیر))[23] از سوی دیگر تقریباً تمامی افراد معتقد بودند که کمک به زنان در معرض آسیب برای ارتکاب جرم و کجروی ایجاد حاشیهی امن میکند:((این که ما بیاییم و به این زنها و این دفتر و دستکی که برای رسیدگی بهشان درست شده کمک کنیم، باعث میشود از این به بعد هرکس خواست خطا کند ته دلش بهجای اینکه بترسد از اینکه سرش به سنگ بخورد، خیالش راحت باشد که کسی بهش پول میدهد)).[24] میتوان بهوضوح مشاهده کرد که خیرین در این رویکرد، مسئولیت اجتماعی در قبال زنان آسیبدیدهی تحت پوشش مراکز سلامت زنان را از اساس منتفی میدانند.
مخالفت سلبی مبتنیبر “نداشتن اعتماد”
مفهوم بیاعتمادی را میتوان به عناصر نداشتن اعتماد به1)”افراد”،”سازمانها” و 2)”زمینههای تأثیرگذار برتصمیم” تقسیمبندی کرد. بهطورکلی خیرین نهتنها بسیاری از هزینههای این مراکز را نمیپسندیدند –ازجمله بسیاری از خیرین با در اختیار قرار دادن وسایل پیشگیری از انتقال بیماری بهویژه برای زنان روسپی مستقیماً یا تلویحاً مخالف بودند.- بلکه معتقد بودند در صورت کمک، تمامی هزینههای سازمان باید مورد تأیید آنان باشد از طرفی عدم اطمینان به افراد کجرو موجب میشد که کمک به این افراد را حایز فایده ندانند. مسألهی قابل بررسی در این میان، وجود زمینههای مردسالارانه در مفهوم بیاعتمادی بود. به عنوان مثالبرای مورد1: ((اینها یک مشت زن – تأکید لحن روی واژهی زن- هرزه هستند که پسرها و مردهای جامعه را به گناه میکشند، حالا ما با کمکهایمان برایشان کف هم بزنیم؟))[25] در جملهی پیش، تأکید بر روی گناهکار بودن زن و اغفال مردان توسط زنان، حکایت از حضور پررنگ زمینههای مردسالارانه در میان خیرین دارد که فرآیند مبادلهی فعالیت جنسی را اساساً یکجانبه می-انگارد. این سویههای مردسالارانه نهتنها در رابطه با زنان روسپی که در مورد دیگر زنان مراجع این مراکز نیز به چشم میخورد: ((یک وقتی مردها سمت اعتیاد میرفتند، اما وقتی یک زن این قدر بیهمه چیز شد که برود سمت اعتیاد، به نظرتان لایق کمک هست؟))[26] یا در جاییدیگر: ((من از کجا بدانم یک زن که شوهرش معتاد است کمکهای من را به شوهرش ندهد، بالاخره زنها تصمیماتشان از روی عقلانیت نیست، بیشتر احساسی است، میبیند طرفش خمار است به او پول میدهد برای مواد.))[27] حایز اشاره اینکه این بیاعتمادی خیرین شامل مسئولان نیز میشود و دربارهی مورد2: ((مسئولان این مراکز هم چندتا خانم هستند، بالاخره من فکر میکنم به جای این که کار را دست آنها بدهند به دست ما بسپرند بهتر است، زنها احساسی هستند، یک نفر چندتا آه و ناله کند خام میشوند.))[28]. این عبارات نشان میدهد که زمینههای اجتماعی مردسالارانه تا چه حد میتواند بر روی تصمیمگیریهای مهم تأثیرگذار باشد.
مخالفت قهری مبتنیبر “لزوم اعمال مجازات”
خیرین در این مفهوم نهتنها به مخالفت به کمک با مراکز سلامت زنان در معرض آسیب پرداختند، بلکه رویکرد خشونتآمیز و قهری درقبال زنان دارای آسیب را بیشتر نشان میدادند. گرچه به نسبت سه مفهوم دیگر این مفهوم کدهای کمتری را در بر میگرفت اما رویکرد قهرآمیز نسبت به افراد کجرو دارای شدت زیادی بود. این کدها بیشتر مجازات، حد شرعی، از بین بردن افراد، عدم استحقاق زندگی و لزوم پاک شدن جامعه از زشتکرداریها تاکید داشته است: ((این زنها همان بهتر که از بین بروند.))[29] یا موردیکه:((بهجای نوازش اینها،باید بگیریدشان مجازاتشان کنید.))[30]از جمله جملاتی بوده که چند بار در طول بعضی مصاحبهها تکرار شده. خیرین در این رویکرد افراد را سزاوار زندگی کریمانه به سبب راهیکه برای زندگی خود برگزیدهبودند نمیدانستند، چه اینکه چنین منظری میتواند افراد را بیش از پیش با طرد اجتماعی و پیامدهای آن روبرو کند.
مخالفت سلبی مبتنیبر “ارجاع مسئولیت به دولت”
شرکتکنندگان در پژوهش معتقدند که مسئول رسیدگی به مشکلات سازمانها و مراکز سلامت زنان، خیرین نیستند بلکه دولت به عنوان متولی اساسی امور اجتماعی است. در این رویکرد، خیرین ادعا میکنند که چون خود بهوجود آورندهی چنین معضلاتی نبودهاند، لزومی نیز ندارد که در برابر برطرف نمودن آن احساس مسئولیت کنند، بهویژه که نهاد دولت را در این زمینه هم مقصر و هم مشکلگشا میدانند. در چنین نگاهی، در واقع خیرین نهتنها از خود سلب مسئولیت میکنند، بلکه با مکانیسم فرافکنی سعی در مقصر جلوه دادن نهادهایی چون دولت در وضعیت زنان در معرض آسیب دارند. برایمثال:((مگر فقط ما مسئولیم؟پس دولت چهکاره است؟دولت که با ندانمکاری باعثشده اینهمه معضل بهوجود آید،باید اینهارا هرجور که صلاح میداند سروسامان دهد.))[31]
نتیجهگیری
یافتهها حاکی از آن است که خیرین اصفهانی نهتنها در رابطهبا کمک به زنان درگیر آسیبهای اعتیاد و تنفروشی مخالفت سرسختانه دارند، بلکه در این مخالفت خود رویکرد سلب مسئولیت یا اعمال خشونت نسبت به این زنان را نشان میدهند در مقولهی مخالفت سلبی، شاید بتوان مدعی شد که با کدهای “نداشتن اعتماد به افراد و مسئولین” و “ارجاع مسئولیت ساماندهی این افراد به دولت” بهگونهای با فرافکنی مواجه هستیم. در این رویکرد دیدگاههای مردسالارانه نسبت به زنان آسیبدیده و همچنین زنانِ مسئول این سازمانها به وضوح به چشم میخورَد. در مقولهی مخالفت قهری، نه تنها با رویههای سلب مسئولیت ازخود مواجهیم بلکه شاهد نظرات خشونتآمیز و درخواست برای اعمالمجازات و حتی از بینبردن افراد درگیر آسیب ازجانب خیرین هستیم.
شکل شماره1: مفاهیم محوری و مقولات مرکزی
-کلیهی یافتهها در دو مرحله به شرکتکنندگان ارایه شده و از منظر اعتبار و شاخص اطمینان پذیری مورد تایید قرار گرفتهاست.-
سخن اخر
با توجه به نتایج پژوهش، میتوان مدعیشد که گرچه نتایج تحقیق حاضر قابل تعمیم نیست، اما میتوانگفت که عدهای از جامعهی خیرین کشور، آشنایی لازم را با مراکزسلامتزنان و لزوم کمک به مراکزی ازایندست که درراستای کنترل، کاهش و پیشگیری از آسیبها قدم برمیدارند ندارند. لازم به ذکر است که عقایدقالبی و زمینههای اجتماعی-فرهنگی در رابطه با تعریف کجروی، جرم و قبح آن در این میان نقش بسزایی بازی میکند تا جایی که باوجود اینکه شاهد مراجعهی زنانی که خود رفتار کجروانه ندارند بلکه در معرض آسیبهایی در خانوادهشان هستند به مراکز سلامت زنان هستیم، حتی حضور این افراد نیز تحتالشعاع حضور زنان معتاد یا تنفروش قرار میگیرد و شاید بتوان گفت که از جانب عدهای از خیرین، تمامی مراجعهکنندگان به این مراکز برچسب کجرو میخورند. ازطرف دیگر لزوم معرفی درست این مراکز و کارویژههایشان برای خیرین امری ضروری بهنظرمیرسد.
شاید بتوان مدعیشد که ساز و کار امور خیریه در کشور ما تحتالشعاع عدم شکلگیری حوزهیعمومی، بهنوعی همراه با شکلگیری خیریههای کوچک یا سرمایههای شخصی برای کار خیر است که یکی از معضلات آن لزوم مراجعهی به اشخاص به جای سازمانهای متولی امور خیر است؛ درصورتیکه سازمانها کمیتههای تصمیمگیری دارند که امکان طرح آراء مختلف و تعدیل نظرات وجود دارد، هرچه دایرهی تصمیمسازی تنگتر شود و بهافراد محدودتر گردد، صلاحدیدجمعی به سلایق شخصی رنگمیبازد. درواقع مفاهمهای بین افراد صورت نمیگیرد تا ازآن میان تصمیمی مرجّح شمردهشود، بلکه درخواستکننده به خیّر بهعنوان فرادستیتصمیمگیر رجوعمیکند که درفرآیند طرح درخواست خود، مجهز بهاستدلال نیست، و بههرروی(چه درخواستش اجابت شود یا نه) ناچار بهتبعیت خواهدبود. از جهتی، فرورفتن خیر و خیریه در هالهای از تعاریف شامل امرقدسی موجبشده تا هرآنچه ناپاک تلقی میشود ازاین دایره بیرون بیفتد. ازطرفی با توجه به یافتههای این مقاله میتوان اذعان داشت که لزوم تعریف حوزههای جدیدی از مصارف وجوهات خیر در راستای نیازهای جامعهی جدید، به نظر ضروری میرسد؛ چه اینکه در جامعهی امروز وجود کجرویهایی نظیر اعتیاد و تنفروشی با تمامی علل و پیامدهای پیچیدهی خود از واقعیتهای اجتماعی هستند که برای کنترل آسیبهایی از ایندست، حضور تشکلهای غیر دولتی نظیر خیریهها و … در کنار سازمانهای وابسته به نهاد دولت ضروری مینماید.
مراجع
گیدنز، آنتونی. جامعهشناسی، ترجمه حسن چاووشیان، نشرنی، 1389، تهران.
ایمان، محمدتقیa. فلسفهی روشتحقیق در علوماجتماعی، چاپسوم، انتشارات پژوهشگاه حوزهودانشگاه، 1394، تهران.
محمدپور، احمد؛ رضایی، مهدی، پرتوی، لطیف و صادقی، رسول. بازسازیمعنایی تغییراتخانواده بهشیوهی نظریهی زمینهای:(مطالعهی موردی ایلات منگور و گورک)، فصلنامهی خانوادهپژوهی، تهران، 1388، سال پنجم، شماره19، صص 309تا330.
بلیکی، نورمن. استراتژیهای پژوهش اجتماعی، ترجمه هاشمآقابیگپوری، انتشارات جامعهشناسان، 1392، تهران.
خادمیان، طلیعه؛ قناعتیان، زهرا. بررسی عواملاجتماعی موثر براعتیاد زنان معتاد به موادمخدر مراکز بازپروری و کاهشآسیب زنان شهر تهران،پژوهشنامه علوماجتماعی، زمستان 1387، سالدوم، شماره4، صص 59تا86.
ربانیخوراسگانی، علی؛ قانععزآبادی، فرزانه. بررسی تجاربزیسته زنان روسپی(مورد مطالعه:شهرهای یزد و اصفهان)، مجلهی پژوهشهای راهبردی امنیت و نظم اجتماعی، پاییز 1394، شماره10، صص49تا68.
ساعی، علی. روشتحقیق درعلوماجتماعی با رهیافت عقلانیت انتقادی، چاپ سوم، انتشارات سمت،1391، تهران.
فلیک، اووه. درآمدی بر تحقیق کیفی، ترجمههادیجلیلی، نشر نی، 1391، تهران.
گافمن، اروینگ. داغ ننگ چاره اندیشی بر هویت ضایعشده، ترجمه مسعود کیانپور، نشر مرکز، 1386، تهران.
محمدپور، احمد. روشتحقیق کیفی ضدروش جلد1، چاپدوم، انتشارات جامعهشناسان، 1392، تهران.
محمدپور، احمد؛ ایمان، محمدتقی. بازسازی معنایی پیامدهای تغییرات اقتصادی در منطقه اورامان تخت کردستان ایران، فصلنامه علمیپژوهشی رفاه اجتماعی، 1387، شماره28، صص191تا213.
ایمان، محمدتقیb، روششناسی تحقیقات کیفی، انتشارات پژوهشگاه حوزه و دانشگاه، 1394، تهران.
ببی، ارل. روشهای تحقیق در علوم اجتماعی جلد2، ترجمه رضافاضل، انتشارات سمت، 1390، تهران.
عابدی، حیدرعلی. کاربرد روشتحقیق پدیدهشناسی در علومبالینی، فصلنامه راهبرد، 1389، شماره54، صص 207تا224.
فروغی، مریم. تحلیلتفسیریمعنایذهنیزنان از نابرابریجنسیتی، پایاننامه کارشناسی پژوهشگری علوماجتماعی، استادراهنما: دکتر ثریا معمار، 1392، دانشگاه اصفهان.
قربانی، فاطمه. تجارب والدین دانشآموزان دختر دوره متوسطه از آسیبهای فرهنگی اینترنت در شهر سمیرم، پایاننامه کارشناسی ارشد برنامه ریزی فرهنگی رشته امور فرهنگی، استاد راهنما: دکتر ثریا معمار، 1389، دانشگاه آزاد اسلامی واحد خوراسگان.
[1] Crime
[2] Deviance
[3] Social interactionism
[4] Constructive
[5] Gender
[6] Labeling
[7] لازم بهذکر است که این اطلاعات با استفاده از روشهای پژوهشی و به صورت تحقیقهای بههمپیوستهی کمی و کیفی در فاصلهی نهچندان زیادی از نگارش این مقاله با همکاری نویسندهی مسئول و جمعی دیگر از پژوهشگران دانشگاهی در قالب یک طرح و چند مقاله بهدست آمده است که هنوز به صورت رسمی منتشر نشده، به همین منظور و درراستای رعایت اخلاق پژوهشی از اشارهی کامل به یافتههای پژوهشهای ذکر شده معذوریم.
[8] Public
[9] Private
[10] Public Sphere
[11] Stigma
[12] Label
[13] Interpretive Analysis
[14] Subjective Meaning
[15] Social Responsibility
[16] Goffman E
[17] Stereotypes
[18] Intersubjective
[19] Thick Descriptions
[20] Colaizzi
[21] Case a (بعد از نقل قولها، کد مصاحبه شونده آورده میشود)
[22] Case c
[23] Case i
[24] Case d
[25] Case b
[26] Case g
[27] Case c
[28] Case h
[29] Case j
[30] Case e
[31] Case f
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.