تاثیرات متقابل ژنتیک و محیط بر بروز صفات و ویژگی های اخلاقی مرتبط با امور خیر از منظر علم و دین

سید مجتبی خیام نکویی1، ید الله دالوند2، صفورا جباری3

  1. دانشیار بیوتکنولوژی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
  2. کارشناسی ارشد ژنتیک، دانشگاه تربیت مدرس، تهران، ایران
  3. دکتری بیوشیمی، دانشگاه تربیت مدرس، تهران ، ایران

چکیده

وراثت پذیری ویژگی های اخلاقی و روحی در انسان، از جوانب مختلف در اسلام و علم ژنتیک مورد توجه قرار گرفته است. اخيراٌ در حوزه علوم اجتماعي و روانشناسي و فلسفه، نقش ژن ها در شکل گيري شخصيت، ماهيت روان انسان و همچنین فعاليت مغز به عنوان يگانه مرکز پردازش کليه اطلاعات فعاليت هاي انسان، مورد نقد و بررسي قرار گرفته است. اما آنچه از منظر اسلام در وراثت صفات اخلاقی بویژه مشارکت در امور خیر و بطور کلی خیر اندیشی مطرح شده است، بسیار جامع تر بوده به طوریکه قرآن تصريح مى‌كند كه انسان از نطفه هاى‌ مركب و مخلوط آفريده شده است و کلمة علق را معرّف عامل وراثت (ژن) می داند و در آیه 48 سوره بقره “فَاسْتَبِقُوا الْخَيْرَاتِ” به صراحت به بیان انجام امور خیر اشاره شده است. همچنین در حدیث قدسی بیان شده است “کَثِیرٌ نَفْعُهُم” اینان نفع رسانی شان به مردم زیاد است، اهل خیر به طور مداوم برای مردم تلاش می کنند و کمتر خودشان را مد نظر قرار می دهند (بحار الأنوار: 77/24/6). نکته ی مهم دیگری که از منظر اسلام مهم شمرده شده است، وراثت و سوق دادن عوامل موثر بر بروز این صفات اخلاقی نیکو در جامعه می باشد، که این می تواند موجب گسترش و بروز ژن های مرتبط با صفات و ویژگی های اخلاقی در انسان از جمله “صفت خَیّری” و توجه به هم نوع خود گردد. از سوی دیگر نتایج جدیدترین مطالعات نشان داده است که انسان ها دارای ژن هایی می باشند که با صفات مهربانی و کمک کردن به دیگران و بطور کلی خًیّر بودن در ارتباط است. از مهمترین این ژن ها، ژن های بیان کننده گیرنده های هورمون اکسی توسین می باشد که بیان بالای این ژن ها با خیر بودن انسان ها ارتباط مستقیم دارد (مطالعه ی که در دانشگاه اورگون انجام شده است). همچنین مطالعات نشان داده است، انسان هایی که دارای رفتارهای خًیّرانه می باشند، بدلیل اینکه از سطح بالایی از بیان ژن های مرتبط با فضائل اخلاقی برخوردار می باشند، انسان هایی هستند که نسبت به افراد عادی جامعه به مراتب دارای سطح بالاتری از سلامت جسم و روح، زندگی شادتر، داشتن روحیه همکاری و همچنین روابط اجتماعی پسندیده تر می باشند. که البته این نتایج از تاثیرات متقابل عوامل ژنتیک و محیط بر بروز صفات و ویژگی های اخلاقی مرتبط با امور خٍیر پدیدار می شوند. امروزه دیگر نتایج علمی نیز نشان داده است که عموما انسان های با فطرت پاک عمیقا دارای رفتارهای خٍیرخواهانه و کمک به هم نوعان خود می باشند.  در این مقاله با توجه به اهمیت رشد صفات فاضله انسانی بخصوص “صفت خَیّری” در زندگی انسان ها، که یکی از مصادیق آن است، تحلیلی بر تاثیرات متقابل عامل ژنتیک و محیط، در بروز ویژگی یا صفت ” خَیّر بودن” فرد از دیدگاه قرآن، اسلام و علم نوین خواهیم داشت. به طوری که تحقیقات نشان داده است بخشیدن و اهدا کردن نه تنها برای فرد گیرنده، احساس خوب و مثبتی را به دنبال می اورد همچنین موجب ارتقاء سلامت روح و جسم آرامش فرد دهنده می شود. بنابراین براساس آیات قرآن و نتایج جدیدترین تحقیقات علمی، یک جامعه اسلامی و سالم زمانی پدیدار می شود که در آن جامعه انسان ها بتوانند صفات خوب که یکی از مهمترین آن ها “صفت خَیّری ” می باشد را به صورت مستمر در خود رشد و پرورش دهند و بتوانند به کمال و سعادت ابدی دست یابند. از این رو ترویج فرهنگ خٍیرخواهی و نیک اندیشی در جامعه ضروری و امری اجتناب ناپذیر می باشد.

واژه‌گان کلیدی

وراثت، قرآن، حدیث، اسلام، علم ژنتیک، صفات اخلاقی، امور خیر

مقدمه

کشفیات نوین در عرصه زیست شناسی و ژنتیک سبب شناخت منشا ژنتیکی بسیاری از عملکرد های فیزیولوژیک و همچنین اختلالات جسمی مانند بیماری ها گردیده است. امروزه تردیدی نیست که بسیاری از بیماری ها منشا وراثتی داشته و از والدین و یا نسل های قبل به فرزندان منتقل می گردد. نمونه این اختلالات وراثتی در تالاسمی، هموفیلی، سندرم داون، دیستروفی عضلانی، فیبروز کیستیک، کم خونی داسی شکل، لب شکری و ده ها بیماری دیگر که ثابت شده است وجود دارند (USA, Disorder Genetics, Gov). موضوع وراثت پذيري ويژگي هاي شخصيتي، رفتاري و رواني در انسان به چند هزار سال پيش بر مي گردد و نشانه هايي از اهميت اين موضوع در كتب مقدس جوامع مختلف انساني و همچنین ضرب المثل هاي فرهنگ هاي گوناگون به ثبت رسيده است. اما قوانين وراثت پذيري صفات در موجودات از نسلي به نسلي ديگر در حدود ۱۵۰  سال پيش توسط كشيش زيست شناس اتريشي به نام گريگور مندل کشف شد. تحقیقات نیم قرن گذشته نشان از آن دارد که مولكول DNA نقش اساسي در فيزيولوژي، ويژگي هاي ظاهري و بيماري ها در انسان دارد. همان گونه كه اطلاعات مربوط به صفات کمی و کیفی مانند قد، رنگ مو، رنگ چشم و … در مولكول DNA كه از پدر و مادر به هر انساني به ارث مي رسد نهفته مي باشد؛ در مطالعات و پژوهش هاي جديد ژنتيك نیز مشخص شده است كه ژن ها در ايجاد رفتارهایی مانند: تهييج پذيري، تحريك پذيري ناگهاني، افراطي عمل كردن، هيجان طلبي، ماجراجويي و نوطلبي و بيماري هاي رواني مانند: اسكيزوفرني و افسردگي دو قطبي و اوتيزم نیز نقش تعيين كننده اي دارند. اخيراً در علوم اجتماعي و روانشناسي و فلسفه، نقش ژن ها در شكل گيري شخصيت و رفتار انسان و ماهيت روان انسان و فعاليت مغز به عنوان يگانه مركز پردازش كليه اطلاعات فعاليت هاي انسان، مورد  بررسي قرار گرفته است. لوح سفيد به عنوان يكي از معروف ترين فرضيه هايي كه فعاليت انساني را شرح مي داده است ديگر مورد قبول نمي باشد و پژوهشــگران در تلاش براي كشف مكانيسم ها و فرضيه هاي ديگري هستند كه فعاليت هاي پيچيده مغز انسان را قابل فهم نمايد. اين موضوع با توجه به وجود فرهنگ هاي مختلف روي كره زمين و هم زمان، وجود تشابهات فرهنگي، نقش ژنتيك را بيش از گذشته در رويش و پويايي فرهنگ ها نشان مي دهد ( متولي زاده اردكاني، ۱۳۸۸:۷).

سؤال مهم براي بسياري از متفكرين علوم انساني در چند دهه گذشته اين بوده است كه تا چه اندازه ژن ها در ايجاد رفتار و شخصيت انسان نقش داشته و آيا رفتار انسان اساساً حقیقتا مي تواند منشأ ايجاد فرهنگ در جامعه انساني باشد؟

با توجه به مقدمه بیان شده در این تحقیق، که از منظر هدف بنیادی، ماهیت تبیینی و ابزار کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است، بر اهمیت مباحث علم ژنتیک و سفارشات اسلام در بروز صفات اخلاقی که صفت ” خیر بودن” را نیز شامل خواهد شد، وتاثیرات عوامل ژنتیکی بر شکل گیری این صفات اخلاقی در فرد، از دیدگاه اسلام و علم ژنتیک پرداخته شده است.

  1. اهمیت بحث اخلاق و صفات اخلاقی:

در این جا لازم است قبل از هر چیز به سراغ تعریف اخلاق برویم؛ «اخلاق» جمع «خلق» (بر وزن قفل) و «خلق» . (بر وزن افق) می باشد، به گفته «راغب» در کتاب «مفردات» ، این دو واژه در اصل به یک ریشه باز می گردد، خلق به معنی هیئت و شکل و صورتی است که انسان با چشم می بیند و خلق به معنی قوا و سجایا و صفات درونی است.( راغب اصفهانی، ۱۴۰۴هــ، ص ۱۵۸. مصطفوی، ۱۳۶۰،ص ۱۸۲. لیثی واسطی، ۱۳۷۶، ص۲۲۸) بنابراین می توان گفت : «اخلاق مجموعه صفات روحی و باطنی انسان است » و به گفته بعضی از دانشمندان، گاه به بعضی از اعمال و رفتاری که از خلقیات درونی انسان ناشی می شود، نیز اخلاق گفته می شود (اولی اخلاق صفاتی است و دومی اخلاق رفتاری).

موضوع اخلاق، رابطه انسان با خود، خدا، دیگران و طبیعت را در بر می گیرد. از این رو اصلاح اخلاق، یعنی اصلاح همة روابط انسان در رسیدن به تعالی واقعی که خود موجب شکوفایی استعدادها می گردد. در این مسیر لازم است»استعدادها «،»افعال«، »آرزوها «با »غایت وجودی «و »هدف خلقت« انسان هماهنگ شود و مقدمه این هماهنگی شناخت و آگاهی از نقطه های کمال و راه های رسیدن به آن، بایدها، نبایدها و همچنین آگاهی از هست ها و واقعیات تکوینی می باشد. در حدیث از امیرمؤمنان علی علیه السلام می خوانیم که فرمود: اگر ما امید و ایمانی به بهشت و ترس و وحشتی از دوزخ، و انتظار ثواب و عقابی نمی داشتیم، شایسته بود به سراغ فضائل اخلاقی برویم، چرا که آنها راهنمای نجات و پیروزی و موفقیت هستند ( مستدرک الوسائل، ص ۸۳).

با توجه به اهمیت بحث اخلاق و صفات اخلاقی و به ویژه صفات اخلاقی ، به بررسی عوامل موثر در انتقال این صفات به فرزندان می پردازیم.

1.1. دیدگاه علم ژنتیک در انتقال و بروز صفات اخلاقی به فرزندان

از دیرباز مسئله ی میزان دخالت و تاثیر وراثت در انتقال صفات اخلاقی، مورد گفتگوی مردم بویژه اندیشمندان بوده است. بیشتر مردم به علت وجود شباهت های زیاد ظاهری میان پدر و مادر و فرزندانشان و تداوم وجود آنها در میان نسل های بعدی که رابطه ی نسبی با هم دارند؛ بر این باور بودند که فرزند، صفات و رفتار خود را از گذشتگان به ارث می برند. در علم ژنتیک نیز، حوزه ی پژوهشی ژنتیک رفتاری به مطالعه ی وراثت خصوصیات رفتاری و شکل گیری رفتار بر اساس ژنوم می پردازد (Baker, 2008: 59).

در این میان برخی از دانشمندان غربی که طرفدار نظریه ی کلاسیک وراثت هستند، مانند اگوست کنت و جان هربرت اسپنسر، براین باورند که وراثت، تمامی جنبه های ساختمان وجودی انسان را اعم از جسمانی، عقلانی و اخلاقی را در برمی گیرد. بر این اساس محیط یا فاقد تاثیر است یا تاثیر آن بسیار ضعیف بوده و نمی توان آن را عاملی مستقل در شکل گیری ساختار اخلاقی انسان دانست (حجتی، 1370: 1/124)

با توجه به این نظریه تحقیقات مختلفی در تایید وراثتی بودن صفات اخلاقی انسان از جمله خیر بودن انجام شده است:

  1. نتایج تحقیقات محققان دانشگاه جورج تون سوئد نشان داده است که ترشح هورمون سرتوئونین باعث می شود که افراد دارای خلق خو و اخلاق های مناسبتری باشند و مشخص شده است در خانواده هایی که بیان هورمون سرتوئونین ریشه ژنتیکی قویتری دارد، فرزندانشان اخلاق بهتری را به ارث برده اند.
  2. محققان از دانشگاه بن از ۸۰۰ نفر از افراد شرکت کننده در آزمایشی خواستند تا پرسشنامه ای در ارتباط با این که آن ها چطور با عصبانیت خود کنار می آیند را پر کنند. این تیم همچنین تست DNA از افراد به عمل آوردند تا مشخص شود این افراد کدام ژن DARPP-32 را دارا هستند. این ژن به میزان مختلف بر “دوپامین” که یک ماده شیمیایی در مغز است که با عصبانیت و پرخاشگری مرتبط هست، تاثیر می گذارد. این محققان دریافتند افرادی که دارای توالی نوکلیک اسید TT یا TC در این ژن هستند، به طور قابل توجهی از افرادی که دارای توالی CC هستند عصبانی تر می باشند. آن ها همچنین متوجه شدند افرادی که بیشتر عصبانیت خود را نشان می دهند، دارای سلول های خاکستری کمتری در “آمیگدال” بخشی از مغز که کمک می کند تا ما تعادل احساسی خود را حفظ کنیم، هستند.
  3. در دوقلوهاي همسان که تقريباً ۱۰۰ درصد ژن ها مشابه هستند. تشابه در ژنتيك دوقلوهاي مشابه و نيز مطالعات و تحقيقات انجام شده روي دوقلوهاي همساني كه از زمان تولد از يكديگر جدا شده و يا دوقلوهايي كه مستقل از يكديگر به فرزند خواندگي پذيرفته شده بودند، نشان داده است كه ژن ها نقش کلیدی و تعيين كننده اي در بسياري از رفتارهاي آن ها دارند.

در تایید بحث وراثتی بودن صفات اخلاقی و خیراندیشی مطالبی در مورد نقش ژنتیک در گرایشات مذهبی مطرح شده است که در جوامع علمی بازخورد های متفاوتی داشته است. دکتر دین هامر در کتاب خود با نام The God Gene  یا ژن خدا که در سال ۲۰۰۴ منتشر شد، مدعی گردید که حتی ایمان مذهبی هم منشا ژنتیکی دارد و دلایل متعددی را نیز در این باره مطرح نمود. دکتر هامر که متخصص ژنتیک مولکولی و استاد مرکز ملی سرطان امریکاست در کتاب خود مدعی است که در همه جوامع پیروان مذهبی دیده می شوند و حتی ده ها سال حاکمیت کمونیسم در برخی کشور ها نتوانست مانع اجرای مراسم مذهبی و گرایش مردم به دین و ایمان در فرقه های مختلف گردد، زیرا این یک نیاز درونی انسان است که البته صرفا یک ژن خاصی مسئول آن نیست بلکه مجموعه ای از ژن ها این نیاز را در انسان ها ایجاد می کنند. با این تفاوت که در برخی افراد که این ژن ها فعال ترند، پس مومن تر هستند و در برخی افراد که این ژن ها کمتر فعال شده اند بنابراین یا گرایشات مذهبی ضعیفی دارند و یا کاملا” بی مذهب و لا مذهب هستند. ریشه این فرضیه از آنجا نشئت گرفته است که بسیاری از رفتارهای ما منشا ژنتیکی دارد و بسیاری از روحیات و خلقیات ما تحت تاثیر سیستم زیستی و ساختار بیولوژیک ماست. مذهب امری ساده ای نیست، چنان که مومنین حتی حاضرند برای حفظ ایمان و ارزش های مذهبی خود جان خود و خانواده خود را فدا کنند، پس امری بسیار مهم و حیاتی در زندگی انسان است. این دانشمند در مطالعات خود به پروتئینی پی برد  با نام  vesicular monoamine transporter 2 (VMAT2) که در واقع این  پروتئین توسط ژن SLC18A2 رمز شده است و پروتئین غشاء سلولی و انتقال دهنده عصبی از خانواده مونو امیناز ها است که انتقال دهنده های عصبی چون دوپامین، نورو اپی نفرین، سروتونین و هیستامین را از سیستوزول سلولی به وزیکول های عصبی منتقل می کند. اعتقاد به خداوند و امور معنوی رفتار های بسیار پیچیده ای هستند و به هیچ وجه نمی توان و نباید دنبال یک ژن منفرد برای آنها گشت اینگونه رفتار ها در صورت داشتن منشا وراثتی قطعا باید انتظار داشت ده ها و صدها ژن با بروز رفتارهای مختلف در آن درگیر می باشند (Hamer 2004:11. Zimmer, 2004: 1).

در حقیقت دانشمندان معتقدند كه عوامل ژنتیکی، نقش عمده اي در تعيين شخصيت افراد دارند و اين تاثير به خصوص در مورد ويژگي هايي شخصی هر فرد بیش از بیش بروز می کند به طوریکه در مطالعه ای نشان داده شد كه تفاوت بين دو قلوها ي يكسان را محيط و تفاوت بين دو قلوها ي غير يكسان را توارث تعيين مي كند. بنابراين با مقايسه ميزان و ماهيت اين تاثيرات وارتباط آن ها با ويژگيهاي شخصيتي، مي توان ميزان ارثي بودن يك ويژگي از جمله رفتارهای خیرخواهانه و نيز ميزان تغييرات و تاثیرات آن توسط محيط را تعيين كرد.

بنابراین از دیدگاه علم ژنتیک بیان این مطلب حائز اهمیت است که آنچه باعث می شود ما انسان باشیم و ویژگی خیری داشته و از بقیه موجودات متمایز باشیم، عملکرد  DNA می باشد که منجر به داشتن شعور، فهم و درک می شود، و همه ي آنچه كه به ارث مي بريم در همه انسان ها مشترك است و آنچه كه ما را از دیگران متمایز مي كند ناشی از میزان عملکرد و بیان ژن ها مي باشد. هر انسان بيست و سه جفت كروموزوم از والدين خود به ارث مي برد که هر يك از اين كروموزوم ها داراي هزاران ژن است، ژن ها از ملكول هايي به نام DNA ساخته شده اند که منجر به بیان پروتئين ها م شوند. ژن ها را مي توان همانند منابعي از اطلاعات تصور كرد كه نحوه تركيب ملكول هاي پروتئيني را در طول خطوطي ويژه کنترل مي كنند. اين اطلاعات موجود در ژن هاست كه رشد زيستي موجودات را هدايت نموده و همين اطلاعات است كه عهده دار تبديل تخم بارور شده به جنين می گردد، يعني نوزادي كامل كه بعدا به نوجواني با ويژگيهاي جنسيتي ثانويه تبديل مي شود و سر انجام به صورت فرد سالخورده اي در مي آيد كه ويژگيهاي سن خود را داراست. در حقیقت ميزان اطلاعاتي كه در ژنها موجود است واقعا چشمگير و بسیار بیش از تصور می باشد(لارنس و جان، ترجمه جوادی و کدیور، ۱۳۸۱: ۴۸).

آنچه در این بخش بیان شد نشان می دهد که، یکی از عوامل غیر قابل انکار در سرنوشت انسان قانون وراثت خواهد بود و به تبع آن خصوصیات روحی و اخلاقی از جمله خیر طلبی و همچنین ویژگی های جسمانی از طریق عوامل وراثتی (ژن ها) از والدین به فرزندان منتقل می شود. اما اگر بپذیریم صفات اخلاقی، همچون صفات جسمانی تنها از طریق وراثت از یك نسل به نسل دیگر  بدون دخالت اراده افراد، منتقل می شوند؛ هر انسانی ناخواسته داراي خُلق و خویی است كه به واسطه وجود آن ، رفتارهاي معینی از او سر می زند و این مهم ترین چالش فرآروي تربیت پذیر بودن انسان خواهد بود. از این رو در مطالعات گسترده ای تاثیرات عوامل محیطی نیز مورد توجه قرار گرفته است که بر این اساس اثر متقابل ژنتیک و محیط توانسته است سهم بسزایی در بروز صفات فاضله و رذیله اخلاقی  به خود اختصاص می دهد، که در بخش بعدی به بررسی تاثیرات این عامل می پردازیم.

  1. 2. وراثت صفات اخلاقی به ویژه خیر بودن از دیدگاه علم ژنتیک

علاوه بر نظریه ی گروهی از دانشمندان غربی که در قسمت قبل بیان شد، دسته ی دوم از دانشمندان که شامل روانشناسان رفتارگرا و پیروان مکتب اگزیستانسیالیسم و افرادی همچون روسو، استوارت میل، جان لاک و ساتر می باشند، بر این باورند که عوامل مختلف تربیتی در خانه و مدرسه و اجتماع  سازنده ی انسان هستند و بسیاری از خصوصیات عقلانی و اخلاقی که وجود آنها به وراثت نسبیت داده می شود، تنها نتیجه ی محیطی است که کودک در سال های اول زندگی خود با آن می زیسته است (حجتی،1370 : 1/124؛ هاشمی، 1372: 1/167 -168).

به عنوان مثال در جدیدترین گزارشی که در سال ۲۰۱۴ منتشر گردید، محققان دانشگاه نیویورک به این نتیجه دست یافتند که زنان بارداری که به طور مداوم مصرف الکل و دخانیات دارند، بدون شک تاثیر قابل ملاحظه ای بر رفتارهای اجتماعی و اخلاقی فرزندانشان در آینده دارند و فرزندان این مادران، افراد دارای ناهنجاری اخلاقی و اجتماعی و شخصی هستند. امروزه جدیدترین نتایج حاکی از نقش تغییرات اپی ژنتیکی بر به ارث رسیدن صفات اخلاقی، اجتماعی و خلق  خوی انسان ها می باشد. تحقیقات دیگری نشان می دهد که اگر مادری در دوران بارداری در معرض مواد سمی و شیمیایی، یا رفتارهای تند خویانه اطرافیان قرار بگیرد  یا عدم دسترسی به مواد غذایی مناسب داشته باشد منجر به ایجاد تغییرات اپی ژنتیک در ژنوم فرزند می گردد که منجر به ایجاد صفات، رفتار و اخلاق بد در فرزند می شود. مهمترین و بهترین مثالی که در این رابطه می توان گفت نقش تغییرات اپی ژنتیکی که متاثر از رفتار مادر در هفته اول تولد کودک می باشند به وضوح نشان دهنده ی این موضوع می باشد. مادرانی که در هفته اول تولد فرزندشان روی خوش داشته باشد و تعالیم دینی که از سوی اسلام و قرآن رعایت آن ها ذکر شده است می تواند در تربیت هرچه بهتر فرزند نقش بسزایی داشته باشد.

اما علاوه بر این نظریات، دسته ی سوم از دانشمندان که طرفداران اثرات هر دو عامل محیط و وراثت و تاثیرات متقابل این دو هستند، به پذیرش نقش محیط و وراثت و تاثیر همزمان آنها در شکل گیری ویژگی های اخلاقی انسان باور دارند (هاشمی،۱۳۷۲: ۱، ص ۴۱ـ۹۲). وورد ورث بر این باور است که اثر وراثت و محیط در حیات و رشد و رفتار انسان، شبیه تاثیر طول و عرض در شکل گیری مستطیل است. همان گونه که مساحت مستطیل ، نتیجه اندازه طول و عرض آن است، ساختار اخلاقی انسان نیز با دخالت دو عنصر وراثت و محیط شکل می گیرد ( حجتی، ۱۳۷۰:۱ ،ص ۱۲۵).

در حقیقت صرف نظر از دیدگاه یک جانبه گرای گروه اول و دوم که مستلزم تربیت ناپذیری و تربیت پذیری مطلق انسان است؛ دیدگاه سوم بر قبول تنوع صفات اخلاقی است، برخی از صفات وراثتی و غیر اکتسابی بوده و برخی دیگر  متاثر از محیط و اکتسابی است. در این صورت باید بپذیریم که تربیت تنها در آن گروه از صفات که اکتسابی هستند، اثر گذار است (توکلی، ۱۳۹۱:۶، ص ۱۶۰).

اکنون پاسخ متخصصان ژنتیک به  این سوال که آیا سرنوشت انسان در ژن های او رمز دهی شده است، منفی است و متذکر می شوند که دوقلو های همسان با وجود داشتن مجموعه ژنی یکسان از نظر شکل رفتاری کاملا یکسان نیستند بدلیل اینکه اکثر ژن ها تا حدودی از محیط تاثیر می گیرند، بنابراین ژن های دریافتی از والدین به هنگام لقاح دقیقا خصوصیات ما را دیکته نمی کنند (آلبرتس و همکاران،۱۳۸۷: ۱/ ۶۹۳). متخصصان ژنتیک بر این باورند که بعضی از خصوصیات اخلاقی مانند کم جرات بودن، و سست اراده بودن به طور کامل تحت کنترل ژن ها قرار ندارند و با تربیت، تمرین و پرورش و خواست خود فرد قابل تغییر و بهبود است ودر نهایت هرکس مسئول اعمال خویش است (بیکر، ۱۳۸۷: ۱،۶۰ ).

نکته ی قابل توجه این است که ؛ از مهمترین اهداف دانشمندان از مطالعه ژنتیک رفتاری، برآورد این موضوع است که عوامل ژنتیکی و محیطی تا چه حد در ایجاد رفتارهای افراد دخیل می باشد. در واقع ارتباط بین خلق و خوی در دوران کودکی و مشکلات رفتاری بعدی به خوبی آشکار گردیده است. امروزه ارتباط بین مصرف الکل و داشتن رفتارهای خشونت آمیز در افراد مصرف کننده به وضوح مشخص شده است،  بر اساس آخرین نتایج دانشمندان ۳۶٪ افرادی که دارای رفتارهای خشونت آمیز بوده اند که منجر به ارتکاب جرم گردیده است افرادی بوده اند که تحت تاثیر مصرف الکل بوده اند. در نهایت نتایج آزمایشگاهی و نتایج که از سطح جامعه جمع آوری شده است مشخص شده است که مصرف الکل و رفتارهای پرخاشگرانه رابطه بسیار مستقیم و تنگاتنگی دارد (Hoaken & Pihl, 2000; Giancola, 2002))

به طور کلی می توان گفت که خصوصیات رفتاری انسان، آمیخته ای از تاثیرات هر دو عامل وراثت و محیط است  و این حقیقتی است که علم ژنتیک نیز به آن معترف است. شاید بتوان نمای کلی از این ارتباط را در تصویری که Lyla M.Hernandez و Dan G.Blazer  در کتاب خود (Hernandez and Blazer, 2006: 1 ) طراحی کرده اند بیان کرد (شکل 1). در این شکل مدل ارتباط بین بیان ژن ها و عوامل محیطی نشان داده می شود و به این موضوع اشاره دارد که عوامل محیطی و ژنتیکی هر کدام نقش و سهم بسزایی در بروز رفتار و ویژگیهای اخلاقی از جمله سخاوت و بخشندگی در انسان ها را به دنبال دارد.

سلامتی

 

رفتار های خطر آمیز

 

فنوتیپ حد واسط

 

رابطه ی محیط با ژنتیک

 

شکل1. شکل مدل ارتباط بین بیان ژن ها و عوامل محیطی در بروز صفات فردی

 

می توان گفت که فنوتیپ حد واسط صفات نشان دهنده اثرمتقابل عوامل محیطی و ژنتیکی بر بروز یک صفت و یا صفات اخلاقی می باشند.

۳-۱  اثرات متقابل محیط و ژنتیک بر چگونگی و میزان بروز رفتار و ویژگی خیر خواهانه

عوامل ژنتیکی نقش عمده اي در تعيين شخصيت افراد دارند و اين تاثير به خصوص در مورد ويژگي هاي فردی بیش از بیش بروز می کند. بررسی ارتباط ویژه ی بیان ژن ها و عوامل محیطی و همچنین تاکید بر این موضوع که عوامل محیطی و ژنتیکی هر کدام نقش بسزایی در بروز رفتار در انسان ها را به دنبال دارد، می توان به روشنی دریافت که صفت ” خیر بودن ” به عنوان یکی از صفات و ویژگی های متعالی انسان ناشی از تاثیرات متقابل این دو عامل است بنابراین تاثیر ژنتیک و عوامل محیطی در بروز این صفت در فرد قابل انکار نیست.

گروهی از پژوهشگران آلمانی ژنی را در انسان کشف کردند که با نوع دوستی در انسان ها مرتبط می باشد. این ژن موجب می شود افراد برای مقاصد خیرخواهانه به دیگران پول اهدا کنند. این ژن COMT نام دارد و مسئول تولید آنزیمی بنام کاتکولو ترانسفراز می باشد و بر روی کروموزوم شماره ۲۲ قرار دارد. این آنزیم در مغز انسان به عنوان یک پیام رسان شیمیایی بنام نوروترانسمیتر فعالیت می کند و وظیفه انتقال پیام بین قشر جلوی مغز و دیگر قسمت ها را بر عهده دارد. مکانی که این آنزیم در آن بیان می شود مسئول صفاتی همچون شخصیت انسان، احساسات و رفتارهای های مهربانانه همچون صفت ” خَیّر بودن” و همچنین حافظه کوتاه می باشد. این آنزیم به همراه دوپامین که ژن شادی می باشد، در مغز انسان فعالیت می کند و در نهایت موجب بروز رفتار های از قبیل کمک به هم نوع، بخشنده بودن و رفتارهای خیرانه در انسان می شود. این محققان در بررسی های بیشتر خود دریافتند که بیان این ژن تحت تاثیر عوامل محیطی و ژنتیکی قرار دارد. یعنی انسان های که در محیط های که موجب بیان این ژن می شود قرار گیرند می توانند در امور خیر سهم بسزایی داشته باشند.

این گروه مطالعه خود را برروی ۱۰۱ دانشجو انجام دادند و در نهایت دریافتند، زمانی که این آنزیم بیان می شود سطح بیان دوپامین در مغز انسان چهار برابر می شود و این شرایط موجب بروز رفتارهای خیرخواهانه در انسان ها می شود مارتین و همکاران).

دیگر مطالعه که بوسیله پریچارد و همکارانش انجام گردید، مشخص شد یک پلی مورفیسم بسیار قوی بین گیرنده ژن هورمون اکسی توسین و گیرنده ژن هورمون وازوپرسین وجود دارد که این پلی مورفیسم با ظهور رفتارهای خیرخواهانه در افراد یک جامعه ارتباط مستقیم دارد. به طوری که امروزه متخصصین اعصاب و روان این دو هورمون را هورمون های عشق می شناسند و اگر در جامعه بتوان این دو هورمون را در افراد تحت شرایط کنترل شده بیان نمود می توان به جامعه ی با تفکر خیرانه دست پیدا نمود.

دیگر بررسی ها نشان داده است که اگر مادران باردار در طی دوران بارداری در شرایطی قرار بگیرند که بتوانند در امور خیرخواهانه شرکت کنند و رفتارهای ” خَیّرانه از خود بروز دهند، این عوامل موجب تولید هورمون های در بدن مادر می شود که می تواند بر تکوین سیستم عصبی و هورمونی جنین تاثیرگذار باشد. این بدین معنی است که جنین با تغییراتی هورمونی که در ساختار جفت آن در دوران رویانی ایجاد می شودُ، می تواند برخی از این چنین صفت ها را از والدین خود به ارث ببرد. بنابراین اگر مادران در دوران بارداری بتوانند از این قبیل رفتارها الگو بگیرند می توانند آن را به فرزندانشان انتقال بدهند.

بعد از بررسی های بیشتر محققان دریافته اند که هیپوفیز انسان به عنوان یکی از مراکز اصلی کنترل رفتارهای خیرخواهانه در انسان ایفای نقش می کند و بیان ژن های مرتبط با این امر در این ناحیه بدون شک تحت تاثیر عوامل محیطی نیز قرار دارند.

4.1.  دیدگاه قرآن و احادیث در انتقال و بروز صفات اخلاقی به فرزندان

اسلام نيز موضوع وراثت را به طور اجمال پذيرفته است. قرآن تصريح مى‌كند كه انسان از نطفه هاى‌ مركب و مخلوط آفريده شده است. بر انسان زمانى‌ گذشته كه چيز مذكورى‌ نبود. [چيزى‌ بود كه نام خاصى‌ نداشت] ما انسان را از نطفه اى‌ مخلوط و مركب آفريديم تا او را امتحان كنيم، پس او را شنوا و بينا قرار داديم.

خدايى‌ كه هر چيز را كه آفريد، نيكو آفريد. آفرينش انسان را از گِل شروع كرد، بعد از آن نسل او را از چكيده و خلاصهاى‌ از آب بى‌ارزش قرار داد. سپس آن را تسويه كرد و از روح [منسوب به] خودش در آن دميد و براى‌ شما گوش و قلب قرار داد، ولى‌ كمتر شكر او را به جاى‌ مى‌آوريد.

روايت شده كه موضوع اختلاف و تفاوتهاى‌ مردم در خدمت اميرالمؤمنين عليه السلام مطرح شد، آن حضرت فرمود: آنچه ميان مردم تفاوت به وجود آورده، آغاز سرشت و طبيعت آنهاست، زيرا آنها از زمين شور و شيرين و سخت و سست تركيب يافته اند و بر حسب نزديك بودن خاكشان با هم نزديكاند و به مقدار اختلاف طبيعت شان با يكديگر تفاوت دارند. بعضى‌ افراد زيبايند، ولى‌ كم عقل، بعضى‌ بلند قدند ولى‌ كوتاه همت، دسته اى‌ خوشرفتارند، ولى‌ بدمنظر. گروهى‌ كوتاه قد هستند، ولى‌ خوش فكر، بعضى‌ طبيعت و سرشتشان معروف است، ولى‌ اخلاق ظاهرى‌ و تصنعى‌ آنها منكر است، قلبى‌ پريشان و افكارى‌ پراكنده دارند و برخى‌ خوش سخن و تيزهوشند. در حديثى‌ ديگر چنين آمده: از پيغمبر اكرم صلى‌ الله عليه و آله سؤال شد: آيا آدم از همه خاكها آفريده شد يا از يك خاك؟ فرمود: از انواع خاك ها آفريده شد و اگر از يك خاك آفريده شده بود، مردم يكديگر را نمى‌شناختند و همه آنها بر يك صورت بودند. راوى‌ گفت: آيا اين موضوع در دنيا نظير دارد؟ فرمود: آرى‌، در خاك، رنگ سفيد، سبز، سرخ كم رنگ (نارنجى‌) و تيره رنگ، سرخ و ازرق (زاغ) وجود دارد. هم چنين در خاك، شيرين، شور، خشن، نرم و سفيد (يا زمين صاف) وجود دارد و از همين جهت در مردم نرمى‌ و خشونت، سفيدى‌ و زردى‌، قرمزى‌ و سرخ و سفيدى‌ و بى‌مو ديده مى‌شود، بر طبق رنگهاى‌ گوناگون خاك. حضرت صادق عليه السلام فرمود: هنگامى‌ كه خداى‌ متعال اراده كند فردى‌ را بيافريند همه صورتهاى‌ بين او و حضرت آدم را جمع مى‌كند و او را بر صورت يكى‌ از آنها به وجود مى‌آورد. پس كسى‌ [در باره فرزند خودش] نگويد: اين فرزند به من و پدرانم شباهت ندارد. عبداللَّه بن سنان مى‌گويد: به امام صادق عليه السلام عرض كردم: گاهى‌ فرزند به پدر و یا عمويش شباهت دارد؟ فرمود: هنگامى‌ كه نطفه مرد بر نطفه زن پيشى‌ بگيرد [غلبه كند] فرزند به پدر و عمويش شبيه مى‌شود و گاهى‌ كه نطفه زن بر نطفه مرد پيش بگيرد [غلبه كند] فرزند به مادر و یا دايى‌ خود شبيه مى‌شود. از اين قبيل آيات و احاديث استفاده مى‌شود كه اسلام نيز به طور اجمال قانون وراثت را پذيرفته است، گرچه در كيفيت و حدود آن بحثى‌ ندارد، چون در آن زمانها اين گونه بحثها رايج نبوده است و اصولًا بحث در باره علوم طبيعى‌ از حدود وظايف و اهداف پيامبران خارج است.

قرآن کریم و معصومین (ع) در بیش از ۱۴ قرن پیش نه تنها اشاراتی به مسألة «وراثت صفات» نموده‌اند که از فحوای کلام ایشان به دست می‌آید، بلکه در مواردی به آن تصریح نیز فرموده‌اند و این در حالی است که کمتر از ۲ قرن از عمر دانش ژنتیک (علم وراثت) می‌گذرد. برخی آیات و روایات را که می‌توان در این زمینه مستند قرار داد، عبارتند از:

«(برادران) گفتند: اگر او [بنیامین] دزدى کند، (جاى تعجّب نیست، چون) برادرش (یوسف) نیز قبل از او دزدى کرد… » (یوسف/۷۷)؛ «گویندگان این سخن همان برادران پدری یوسف هستند و به همین دلیل، یوسف را به بنیامین نسبت داده، گفتند اگر بنیامین امروز پیمانة پادشاه را دزدید، خیلی جای تعجّب نیست و از او بعید نیست؛ زیرا او قبلاً برادری داشت که مرتکب دزدی شد و چنین عملی از او نیز سرزد. پس این دو برادر دزدی را از ناحیة مادر خود به ارث برده‌اند و ما از ناحیة مادر از ایشان جدا هستیم» (طباطبائی، ۱۴۱۷: ۱۱، ۲۳۶)

این جمله و این اتّهام برادران یوسف حاکی از تبرئة خودشان است؛ «یعنی اگر او دزدی کرده، بعید نیست، چون برادری داشت که او هم دزدی کرده بود و در این کار وارث یکدیگرند، امّا چون ما از طرف مادر با آنها نیستیم، لذا به دزدی دست نزده‌ایم» (قرشی، ۱۳۷۷: ۵، ۱۶۱)

امیر مؤمنان علی (ع) در فرمان خود به استاندار مصر چنین می‌فرماید: برای ادارة کشور افرادی را برگزین که گوهر نیک دارند و از خاندانی پارسایند و از سابقه‌ای نیکو برخوردار. پس دلیران و رزم‌آوران و بخشندگان و جوانمردان (را برگزین) که اینان بزرگواری را در خود فراهم کرده‌اند و نیکویی‌ها را گرد آورده‌اند(نهج‌البلاغه/ ن ۵۳). آیت‌الله سبحانی با اشاره به فرازهایی از نامة ۵۳ امام علی (ع) به استاندار مصر و با توجّه به توصیة امام مبنی بر انتخاب افرادی از خانواده‌های شریف، اصیل و پارسا بیان تأثیر وراثت در احادیث را مطرح می‌نمایند (سبحانی،۱۳۷۵: ۴، ۳۳۵)

بنا بر روایتی، محمّد حنفیه در جنگ جمل علمدار لشکر بود، ولی گویا ترسیده بود، چرا که در حمله به سپاه جمل اندیشه می‌کرد. علی (ع) پیش او آمد و علّت حمله نکردن او را جویا شد. او گفت در پیشِ رویم به جز تیراندازان که تیر می‌اندازند، کسی را نمی‌بینم. علی (ع) با دستة شمشیر به او زد و فرمود: «این عِرق از پدرت به تو نرسیده است» (المدنی،۱۴۲۰: ۱، ۱۴۱). کلام امام در شرح نهج‌البلاغه ابن أبی‌الحدید به گونة دیگری آمده است: «این عرق از مادرت به تو رسیده است » (ابن أبی‌الحدید، ۱۴۰۴:  ۱/۲۴۳)

در روایتی از پیامبر اکرم (ص) چنین آمده است: «برای نطفه‌های خود (همسر مناسب) انتخاب کنید که عِرق پنهانی تأثیر دارد» (ابن‌ادریس، ۱۴۱۰: ۲/۵۵۹). در المنجد آمده است: «دَسَّ شَیءَ تَحتَ التُّرَابِ فِیهِ أَی أَدخَلَهُ فِیهِ وَ أَخفَاهُ» و نیز «دَسَّاس أَی حَیَّةٌ قَصِیرَةٌ حَمرَا تَندَسَّ تَحتَ التُّرَابِ» و به عنوان مثال ذکر شده که «العِرقُ دَسَّاسُّ أَی أَنَّ أَخلاَقَ الآبَاءِ تَتَّصِلُ إِلَی الأَبنَاءِ» (معلوف،۱۴۲۱: ۱/۲۱۴ )

بنابراین، «دَسَّ» به معنای داخل کردن چیزی در خاک و پنهان نمودن آن است و مقصود از دسّاس بودن عِرق این است که خصوصیّات اخلاق والدین را به طور پنهانی به فرزندان منتقل می‌کند. در این روایت، پیامبر (ص) می‌فرماید که باید دید چه محلّی برای نطفة خود گزینش می‌شود؛ زیرا «عِرق» دسّاس است و کلمة «دسّاس» اشاره به این حقیقت است که نطفة اخلاق و سجایا را به فرزندان منتقل می‌سازد (حجّتی،‌۱۳۵۸: ۱/ ۸۳)

رسول گرامی (ص) فرمود: «بنگر فرزند خود را کجا قرار می‌دهی که عرق پنهانی تأثیر می‌گذارد» (الهندی، ۱۴۰۵: /855۱۵ و قضاعی، ۱۳۶۱: 1/ ۳۰۹). «عِرق» به معنی ریشه و اساس یک پدیده است و اساس آفرینش انسان «نطفه» می‌باشد و «دسّاس» به معنی انجام کار پنهانی است، لذا مقصود از دسّاس بودن عِرق این است که صفات موروثی از طریق نطفه به ‌طور ناپیدا به فرزند منتقل می‌گردد (سبحانی، ۱۳۶۸: ۱/۲۲۸)

رسول اکرم (ص) و معصومین (ع) که حقایق را با نور وحی می‌دیدند، به این قانون عظیم خلقت (وراثت) توجّه کامل داشته اند و در این روایت و روایات دیگر دربارة این راز بزرگ سخن گفته اند و کلمة عِرق را معرّف عامل وراثت (ژن) قرار داده‌اند و به عبارت دیگر، همان معنایی که امروز محافل علمی از کلمة «ژن» استفاده می‌کنند، از کلمة «عِرق» استفاده می‌شود. این حدیث در کمال صراحت از قانون وراثت سخن گفته است و از عامل آن به کلمة عِرق تعبیر نموده‌ است و به پیروان خود توصیه می‌کند که از قانون وراثت غافل نباشید و توجّه کنید زمینه پاک باشد تا فرزندان شما وارث صفات ناپسند نشوند (فلسفی، ۱۳۶۳: ۱، ۶۴). بنابراین بنا بر سفارش پیامبران و امامان انسان ها می توانند با انجام بهترین صفات اخلاقی و اجتماعی همچون  “رفتارهای خَیّر خواهانه” این ویژگی ها را تا حد ممکن به فرزندان خود منتقل نمایند.

 

1-4-1. اثرات متقابل محیط و ژنتیک بر بروز ویژگیهای خیر خواهانه از دیدگاه قرآن و حدیث

انسان به زندگی جمعی گرایش دارد، چون استعداهای نهفته و بالقوه ای دارد که در پرتو زندگی جمعی به فعلیت می رسد و نیازهایی دارد که در جمع دست یافتنی است (شهید مطهری، 1370: 1/ 122). اموری نظیر زبان، دین، مذهب و آداب و رسوم نیز که از امور تأثیر گذار بر شخصیت انسان هستند غالبا” از جانب محیط بر انسان تحمیل می گردند؛ بنابراین می توان گفت محیط تأثیر بسزایی درشکوفایی استعداهای انسان و شکل گیری شخصیت او دارد(شهید مطهری، 1373: 1/37).

در بین عوامل محیطی، آنچه از منظر اسلام در بروز صفات اخلاقی و بیماری های روحی، بسیار موثر و تاثیر گذار قلمداد می شود، نهاد خانواده است. نوزاد، نخستین تعامل خود با محیط را در خانواده آغاز می‏کند. در این کانون اولیه، نخستین اثرگذاری و اثرپذیری آغاز می‏شود و کودک اندک اندک در فرآیند رشداجتماعی قرار می‏گیرد. بیشتر شناخت‏های کودک از خود، اطرافیان و محیط نیز در این دوران شکل می‏گیرد.

می توان گفت روابط و فعالیت های اجتماعی افراد، متأثر ازتجارب خانوادگی آن ها می باشد و خانواده سالم و کار آمد قادر است با تربیت افرادی شایسته و تحویل آن ها به جامعه در رشد و تعالی آن جامعه سهیم گردد؛ ولی خانواده ناسالم با تحویل افرادی نالایق به جامعه، سبب بحران در جامعه می گردد( سالاری فر، ۱۳۸۸: ۱/ ۲۱۱).

نهاد خانواده ، از منظر اسلام ، داراى جايگاه و قداست ويژه اى است كه قابل مقايسه با هيچ نهاد ديگرى نيست . در حديثى از پيامبر خدا صلى الله عليه و آله آمده است كه مى فرمايد : در اسلام ، بنيادى نهاده نشده است كه در نزد خدا ، از ازدواج، محبوب تر باشد (ابن بابویه، ۱۳۶۳: ۳/۳۸۳). سخنى والاتر از اين، در تبيين قداست خانواده نمى توان بیان نمود. اين سخن، اشاره به آن دارد كه نهاد خانواده، زير بنا و اساس همه نهادها در اسلام است. حكمت قداستى كه اسلام به خانواده بخشيده است، ارزش گذارى معنوى بر پيوند خانوادگى، زمينه سازى براى تقويت اين پيوند و پيشگيرى از فروپاشى آن است. قداست خانواده، سدّ محكمى در برابر سوء استفاده جنسى از زن به عنوان يك كالا يا ابزار فروش كالا و در واقع، مانع بردگى نوين زن است .

از نگاه كسانى كه براى خانواده قداست قائل نيستند، هدف اصلى از تشكيل خانواده، بهره گيرى از تمتّعات جنسى است، بلكه در بسيارى از موارد، هدفى جز اين وجود ندارد؛ اما از نگاه قرآن و احاديث اسلامى، تشكيل خانواده، داراى حكمت ها و دلايل متنوّع روانى، اخلاقى، اجتماعى و دينى شامل آرامش روانی، سازندگی اخلاقی، سازندگی اجتماعی و گسترش آرمان توحید است و اين حكمت ها، در واقع ، اصول و پايه هاى تأكيد اسلام بر تشكيل خانواده و ضرورت تقويت و تحكيم اين نهاد ، شمرده مى شوند . از این رو اهمیت به” امور خیر” در یک خانواده ی که از حکمت ها و آرمان های اسلامی پیروی می کند بدون شک فرجام خوشایندی برای جامعه بدنبال دارد و خداوند رحمان در قرآن کریم در آیات متعددی به سفارش این امر اشاره نموده است. در آیه ۱۱۵ سوره آل عمران خداوند می فرماید: بهرمندی صالحان و اهل کتاب از اعمال خیر بی شک مقدر خواهد گشت. در آیه ۲۱۵ سوره بقره خداوند می فرماید که انسان های مومن باید در همه ی دارای هایشان انفاق نمایند و هرگز به نیکوکاری نخواهید رسید، مگر از آنچه دارید انفاق نماید. در سوره انفال آیه ۲۳ خداوند می فرماید: انجام خیر در انسان موجب برخورداری از هدایت های ویژه خداوند و پذیرش معارف دین می شود.در آیات ۵۶ و ۵۷ سوره یوسف، ۱۰۳ سوره بقره، ۸۰ سوره قصص و در آیات ۳۷ و ۳۸ سوره نور خداوند بر انجام اعمال خیر و صفت ” خَیّر بودن”  تاکید فراوان دارد. بنابراین نهاد خانواده یکی از ارکان اصلی بروز “رفتارهای خَیّر خواهانه” و تاثیر گذار قلمداد می شود.

اساسى ترين هدف در تشكيل خانواده

مهم ترين نكته قرآنى در تبيين حكمت ازدواج در قرآن ، اين است كه خداوند، وقتى مى خواهد حكمت ازدواج و تشكيل خانواده را بيان كند. حكمت خلقت همسر و تشكيل خانواده ، بقاى نسل يا فرزند صالح يا پيشگيرى از فساد يا سازندگى اخلاقى و اجتماعى و يا توسعه ارزش هاى اسلامى است، که همراه با آرامش روانى است که بدون آن نمى توان از جوان، انتظار تقوا داشت. بدون آرامش روانی، نه نسل سالم و صالح پديد مى آيد، و نه سازندگىِ اخلاقى و اجتماعى اتّفاق مى افتد و نه ارزش هاى دينى همچون امور خیر و آرمان توحيد، گسترش مى يابد. از اين رو تشكيل خانواده مى تواند سهمى اساسى در دست یابی جامعه به رفتارهای خیرخوانه داشته باشد و اين یکی از روموز  قرآن و احاديث اسلامى بر تشكيل خانواده و تحكيم آن و پيشگيرى از فروپاشى اين كانون مقدّس است.

1.5. صفت اخلاقی ” خَیّر بودن”  از دیدگاه قرآن و احادیث ، به عنوان یکی از صفات اخلاقی در انسان

یکی از صفات اخلاقی که در قرآن و احادیث به عنوان صفت ” خَیّر بودن” مورد توجه قرار گرفته است ، بحث احسان و انفاق است، که در این بخش به آن می پردازیم.

احسان، در متون اخلاقی و دینی ما از همان آغاز یکی از فضایل اخلاقی‏ برتر شناخته شده است. مشروط بر اینکه از رنگ‏ و ریا و حب غیر خدا به دور و از سر طاعت و نیک سیرتی باشد. همینطور است انفاق، وقتی آدمی از آن چیزی به نیازمندان‏ ببخشد که خود دوست‏تر دارد یا بدان‏ محتاج‏تر است.

این فضیلت را جز آنکه به لحاظ نظری بر آنها تأکید بسیار رفته است، عملا و در کردار اولیای الهی هم برجسته و چشمگیر می‏بینیم.

پیامبر اکرم(ص):دست‏ها سه‏ گونه‏اند:گیرنده،دهنده و نگهدارنده و از همه بهتر، دست دهنده است.(1)

یاری دادن واماندگان، رفع کمبودها و پر کردن‏ حفره‏ها، انفاق است و مسئوولیت همه انسانهاست. انفاق در فرهنگ لغت به معنای نفقه دادن، خرج‏ کردن، دادن یا بخشیدن مال به کسی است. همچنین برای انفاق معانی متعددی ذکر شده است. از جمله:

1-پر کردن شکاف 2-مصرف کردن انباشته 3- از بین بردن فقر و نیازمندی

انفاق در قرآن و احاديث و نهج‌البلاغه ،با زبان بسيار كوبنده و الزامي آمده است. با بررسي تعبیرهای درباره انفاق و رسيدگي به خويشاوندان و نيازمندان در سطح جامعه، بخوبي روشن می‌شود كه منظور يادآوري يك تكليف استحبابي و غير الزامي نيست. هنگامي كه قرآن عذاب حتمي الهي را در بخل ورزيدن و ترك انفاق ميداند، بي ترديد آن انفاق، لازم و تكليف می‌شود.آيات و روايات خاصي در اين موضوع هست كه از(حق معلوم) در مال سخن گفته است. اين آيات و روايات را نمی‌توان بر خمس و ديگر صدقات واجب حمل كرد، زيرا تعبيرها و واژه‌ها و سبك گفتار با اين توجيه و تطبیق سخت ناسازگار است .

انفاق با عنوان (حق معلوم) در احاديث:

امام رضا(ع):

الوليدُ بن اَبان: قال: قلت ُلَهُ : هَل عَلي الرجلِِ فِي مالِه سِوَي الزكاةِ ؟ قال : :نَعَم ؛ اَينَ ما قالَ اللهُ (1)( وَ الّّذين َيَصِلونَ ما اََمَر اللهُ بِهِ اَنْ يُوصَلَ وَيخشَوْنَ رَبَّهُم ويَخافونَ سوءَ الحِسابِ.)(2) وليد بن اَبان گويد: به امام گفتم: آيا در مال تكليفي جزء زكات هست ؟ امام گفت : آري پس اين فرموده خداي درباره صلۀ ارحام و امثال آن كجا رفت: (كساني كه آنچه را خدا به پيوند دادن آن فرمان داده پيوند می‌دهند و از خويش مي ترسند، و از سختي حساب بيم دارند). در اين حديث امام رضا (علیه‌السلام ) به صراحت از حقوقي در مال افزون بر زكات سخن گفته است. سئوال راوي از همين موضوع است كه پس از اداي زكات ، آيا تكليف و مسئوليت ديگري متوجه انسان هست؟ امام در پاسخ می‌فرمایند بلي ، پس از اداي زكات مسئولیت‌های مالي ديگري نيز هست . و به آيه اي از قرآن استدلال می‌کنند كه از صله رحم و پیوند هاي خانوادگي سخن گفته است . در آموزش‌های رضوي مسئولیت‌های مالي اهميت فراوانی دارد و در رديف اوَل مسئولیت‌ها است، و باز خواست و حسابرسی روز رستاخيز نيز در درجۀ نخست به آن‌ها بستگي دارد:

امام رضا (ع) :

عن آبِائِه (ع) عن عليّ(ع) قال : رسول الله (ص) : وَ اوَّّل مَنْ يَدخُلُ النّارَ اََميرًٌ مَُُتُسلّطٌ لَم يَعْدِلْ و ذوثًروةٍ مِنَ المالِِِ ِ لَم يُعطِ المال َحَقَّّهُ . (3) به نقل از پدارنش از امام علي (ع) از پیامبر(ص) : نخستين كسي كه كسي كه داخل دوزخ گردد حاكمي است كه دادگر نبوده است و ثروتمندي است كه حق مال را ادا نكرده است (حقوق مالي را نپرداخته است) . مسئولیت‌های مالي و کیفر آن‌ها در ردیف مسئوليت حكومت و حاکمان قرار گرفته است، و اين اهميت آن و الزامي بودن آن را روشن می‌سازد. در حدیث ديگري امام رضا (ع) لزوم حقوق مالي بيش از زكات را از پيامبر(ص) نقل می‌کند : عن آباِئهِ، عن امير المومنين علي بن ابيطالب (ع) : قيلَ : يا نبيّ الله ، اَفِي المالِ حقًّ سويَ الزكاةِ ؟ قال: نعم، بّرُّ الرَّحِمِ اَِذا اَدبَرَتْ وَصِلَةُ الجارِ المُسْلِمِ؛ فَما اََقَّرَبي مَنْ باتَ شَبعانَ و جارُهُ المُسلِمُ جائعً. (4) نقل از پدرانش، از امام علي(ع): به پيامبر(ص) گفتند: آيا درمال تكليفي جز زكات هست؟ پيامبر(ص) گفتند: آري، نيكي كردن (با مال)نسبت به بستگان آنگاه كه روبگردانند، و رسیدگی به همسايۀ مسلمان، به من ايمان نياورده است كسي كه سير بخوابد و همسایۀ مسلمان او گرسنه باشد. اين آيۀ زير در احادیث به روشني تفسير شده و حدود تكليفي آن مشخص گرديده است. وَالّذينَ في اَموالِهِم حَقٌُ معلومٌ للسّاِئلِ والمحَْرومِ (5) امام صادق (ع) : (واِنَّ عَلَيكُم فِي اَموالِكُم غَيَر الزَّكاةِ فَقُلتُ:وَ ما عَلَينا فِي اَموالِنا غَيرُ الزَّكاةِ؟فََقالَ : سُبحانَ اللهِ، اَما تَسمَعُ الله عَزّوجلّ يَقولُ في كتابِهِ : ( والّذينَ فِي اموالِهِم حَقٌ معلومٌ…)؟قال: قلتُ:فماذَا الحقٌّ المعلومُ الّذي عَلَينا ؟ قال : هُوَ الشِيئُ يَعْمَلُهُ الجلُ في مالِهِ ، يُعطيهِ فِي اليَومِ ، اَوْ فِي الجُمعةِ ، اَوْفِي اشَّهْرِ قَلَّ اَوْ كَثُرَ-غَيَر اََنَّهُ يَدومُ عََلََيهِ. (6)در اموالتان تکلیف‌های بيش از زكات داريد: گفتم: جز زكات چه تكليفي بر عهده ماست؟ امام گفت : سبحان الله، آيا نشنيدي كه خداوند بزرگ در كتابش گفته است:  (كساني كه در اموالشان حقي معلوم است برای خواهنده و محتاج را) گفتم:اين (حق معلوم) كه بايد پرداخت كرد چيست؟گفت:آن مقداري است كه انسان در مال خود در نظر می‌گیرد،و در هر روز يا هر جمعه،يا هر ماه آن را می‌پردازد،كم باشد يا زياد ؛ ليكن به (برنامه) ادامه می‌دهد.

گستره ی اخلاقی انفاق:

بر خلاف برداشت رایج، انفاق و صدقه تنهـا کمـک مـالی بـه فقـرا و نیازمنـدان نیست، بلکه از زبان پیامبر اسلام (ص) و ائمه (علیهم السلام) موارد دیگري نیز به عنـوان صدقه معرفی شده است:

اصلاح ذات البین (عن رسول االله (ص): “أفضل الصـدقۀ إصـلاح ذات البـین “. نراقـی، بیتا، ج2 ،ص 216 (

واسطه خیر شدن (عن رسول االله (ص): ” أفضل الصدقۀ صدقۀ اللسان. قیل: یا رسـول االله، و ما صدقۀ اللسان؟ قال: الشفاعۀ تفـک بهـا الأسـیر و تحقـن بهـا الـدم و تجـر بهـا المعروف إلی أخیک و تدفع بها الکریهۀ”. (ابن فهد حلی، بیتا، صـص 62-63) (از رسـول خدا (ص) روایت شده است: بهترین صدقه، صدقه زبان است. گفته شد: اي رسول خـدا ، و صدقه زبان چیست؟ فرمود: شفاعتی که به وسیله آن اسیري را آزاد سازي و خـونی را از ریخته شدن حفظ کنی و خیري را به برادرت برسـانی و از وقـوع ناپسـندي جلـوگیري کنی)

برخورد خوب (عن رسول االله (ص): “تبسمک فی وجه أخیک لـک صـدقۀ “.(ترمـذي، 1403ق، ج 3 ،ص 228 ) (لبخند تو به روي برادرت صدقه است)

ایجاد تسهیلات (عن رسول االله (ص): “و إماطتک الأذي عن الطریـق صـدقۀ “.(قطـب الدین راوندي، 1407ق، ص 98 )(و برداشتن موانع و پاك کردن مسیر رفت و آمد مـردم صدقه است)

راهنمــایی گمشــدگان (عــن رســول االله (ص): “و إرشــادك الرجــل إلــی الطریــق صدقۀ”.(همان)( و راهنمایی کسی که گم شده است صدقه است)

عیادت مریض (عن رسول االله (ص): “و عیادتک المریض صدقۀ”.(همان)

امر به معروف و نهی از منکر (عن رسول االله (ص): “و أمرك بالمعروف و نهیـک عـن المنکر صدقۀ”.(همان)

و اساسا انجام هر کار نیکی (عـن رسـول االله (ص):” کـل معـروف صـدقۀ “(ابـن بابویـه، 1403ق، ص134 (از مهمترین موارد صدقه است.

فلسفه انفاق‌

اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد. عطوفت که از ماده عطف است، یعنی تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکی شدن و دل به جای دل آنها نهادن، خود هدف است و هدفی اساسی و قابل اهمیت. ممکن است برخی گمان کنند که انفاق تنها فلسفه‏اش پر شدن خلأهای اجتماعی است، و لذا می‏گویند اگر این مسئله را حکومت و دولت به عهده بگیرد و با سازمانهایی که تشکیل می‏دهد مشکلات فقر و مسکنت را حل نماید، دیگر نیازی نیست که به صورت انفاقهای فردی انجام گیرد.

به گزارش بولتن نیوز، اینکه انسان چیزی داشته باشد و از خود جدا کند و مظهر رحمانیت پروردگار بشود، نقش بزرگی در ساختن انسان دارد. عطوفت که از ماده عطف است، یعنی تمایل و توجه به دیگران، با دیگران یکی شدن و دل به جای دل آنها نهادن، خود هدف است و هدفی اساسی و قابل اهمیت. اگر چنین مفهومی در جامعه نباشد، عیناً مثل آن است که در محیط خانواده محبت و عطوفت مفقود گردد و به جایش مؤسسات تربیتی تشکیل شود.

راسل و پیروانش می‏گویند: مگر فلسفه زندگی خانوادگی جز این است که پدر و مادرها بچه‏ها را بزرگ کنند و از حوادث محافظت نموده و در هنگام بیماری سرپرستی نمایند؟ این نحو تربیت کودک در زندگانیهای قدیم بوده است، ولی اینک که جامعه‏ها تکامل یافته‏اند بایستی این وظایف از خانواده‏ها به مؤسسات بزرگ دولتی منتقل گردد. کودک از زایشگاه یکسره به مهد کودک برود و در آنجا در کنار کودکان دیگر بزرگ شود و بدین ترتیب آن مؤسسات جای پدر و مادر را بگیرند و آن حقوقی که در جوامع قدیم ابوین بر عهده فرزندان داشتند و بالعکسْ وظایفی که والدین نسبت به آنها باید انجام دهند، همگی به صورت روابط ملت و دولت تبدیل می‏گردد!

با توجه به مباحث گفته شده، و بیان آیاتی همچون، آیه ی 272 سوره بقره که فواید انفاق را مطرح می کند و از آن جمله ایجاد روح فداکاری در انسان است، می توان نتیجه گرفت که بخشش و صفت “خیر بودن” می تواند متاثر از محیط و مساله ی ژنتیک فرد باشد.

مزایایی خیر بودن

تحقیقات نشان داده است بخشیدن و اهدا کردن نه ‌تنها برای دریافت‌کننده خوب است، بلکه روی اهداکننده نیز تاثیر بسیار خوبی گذاشته و موجب سلامت روح و جسم او می‌شود. در واقع شرکت کردن در امور خیریه می‌تواند مزایای زیر را دربرداشته باشد:

۱ـ  سلامتی را افزایش می دهد

غذای سالم مصرف کردن، ورزش منظم و معاینه‌های سالانه بدن، سلامت عمومی فرد را به‌طور کلی بهبود می‌بخشد و طول عمر را بالا می‌برد. اما بنا بر تحقیقات، مشخص شده است که شرکت کردن در امور خیریه نیز برای سلامت بدن بسیار مفید است؛ در واقع این رفتارها موجب پایین آمدن فشار خون، افزایش عزت نفس، کاهش افسردگی و اضطراب، شادی بیشتر و در نتیجه عمری طولانی‌تر می‌شود. در تحقیقی مشخص شد کهنسالانی که در برنامه‌های خیریه شرکت داشتند یا حتی صرفا نسبت به خانواده، دوستان یا همسایگان‌شان حمایت عاطفی از خود نشان دادند، پنج سال بیشتر از همتایان خود زندگی کرده اند.

۲ـ موجب شادی بیشتر می شود

برخلاف این ‌که مردم تصور می‌کنند اگر فقط برای خودشان خرج کنند شادتر هستند، تحقیقات نشان داده است کمک به دیگران باعث ایحاد شادی می‌شود. این احساسات خوب بر روی جسم‌ اثر مثبت می‌گذارد. در حقیقت مناطقی از مغز که با لذت و شادی، ارتباطات اجتماعی و اعتماد در ارتباط می باشند فعال می‌گردند که اصطلاحا به آن اثر «گرمای محبت» می‌گویند. بنا بر تحقیقات مشخص شده است که رفتارهای انسان دوستانه، موجب ترشح اندروفین در مغز شده و این هورمون می‌تواند در فرد ایجاد احساس خوب و مثبت بنماید.

۴ـ  روحیه همکاری و روابط اجتماعی را افزایش می‌دهد

وقتی فردی هدیه می دهد احتمال این‌که حس مثبت از این رفتار به فرد باز گردد بسیار زیاد است. وقتی شما دست بخشنده‌ای داشته باشید، احتمال این‌که بخشندگی‌تان به‌وسیله دیگران پاداش داده شود بسیار بالاست. گاهی اوقات از طرف همان فرد و گاهی از طرف شخص دیگر این مهربانی جبران می‌شود.

این تبادلات، حسی از اعتماد و همکاری بوجود می‌آورد که موجب تقویت روابطمان با دیگران می‌شود و سلامت کسانی که در این ارتباط هستند بسیار افزایش می‌یابد. از آنجا که انسان اجتماعی آفریده شده است انجام اعمال انساندوستانه که دوجانبه نیز باشد، می‌تواند سلامت، شادی و حتی ثروت او را افزایش دهد.

علاوه بر این‌که وقتی به فردی کمک می‌کنیم، فقط آن فرد نیست که به شما احساس نزدیکی می‌کند بلکه شما نیز به او همین احساس را خواهید داشت. مهربان و بخشنده بودن باعث می‌شود که دیگران را به روشی مثبت‌تر درک کنیم و روحیه همکاری در کل جامعه افزایش یابد.

۵ـ  بخشش موجب قدردانی می‌شود

شما چه هدیه‌دهنده باشید و چه دریافت‌کننده، این کار می‌تواند حسی از سپاس و قدردانی در شما بوجود آورد. این حس می‌تواند وجود فرد دریافت‌کننده کمک را سرشار از قدردانی و خوشبینی کند و همین مساله موجب پیوندهای اجتماعی سالم‌تری شود و نتیجه خوب آن به کل جامعه گسترش یابد.

۶ـ  هدیه دادن مسری است

وقتی ما به دیگری کمک می‌کنیم، تنها آن فرد نیست که از یاری ما بهره‌مند می‌شود بلکه با این رفتار این عمل پسندیده را به کل جامعه تزریق می‌کنیم و دیگران نیز دست به چنین رفتارهایی می‌زنند. وقتی فردی رفتار بخشنده‌ای داشته باشد، الهام‌بخش دیگران می‌شود و آنها نیز رفتار خوبی با دیگران خواهند داشت و بنا به گفته محققان، این نوع برخوردها تا سه درجه ـ از یک فرد به دیگری و دیگری و دیگری ـ هدایت می‌شود. در نتیجه اگر هرکس در اجتماع نسبت به دیگری مهربان باشد، پس از مدتی کوتاه تعداد بسیاری از افراد آن جامعه با یکدیگر رفتارهای محبت‌آمیز خواهند داشت و گاهی از کسی که حتی او را نمی‌شناسید، محبت می‌بینید.  بنابراین هدیه دادن موجب افزایش هورمون «اوکسی‌توسین» در بدن می‌شود. این هورمون احساسی از گرمی، رضایت و ارتباط با دیگران در فرد بوجود می‌آورد و همین هورمون است که باعث می‌شود مردم نسبت به یکدیگر دلسوز و مهربان باشند.

نتیجه گیری:

توارث رفتارهای خیرخواهانه به فرزندان و بروز آنها در فرد یکی از مسائل حائز اهمیت در اسلام است که امروزه مورد توجه دانشمندان اسلامی حوزه علم ژنتیک قرار گرفته است. آنچه در این علم مورد پژوهش قرار گرفته است، ارائه ی مواردی در اثبات به ارث رسیدن “صفت خَیّری” بودن و بیان اثرات محیطی بر بروز این صفت است. اما چنین موضوعی تنها از منظر علم ژنتیک مورد توجه قرار نگرفته است بلکه دین مبین اسلام نیز به آن پرداخته است. در حقیقت ما معتقدیم هر آن چه که در سعادت دنیوی و اخروی بشر تأثیرگذار بوده است توسط قرآن و بیانات پیشوایان معصوم علیهم السلام به صورت کلی یا جزئی مورد تبیین و تشریع قرار گرفته است. از این رو مسایل مربوط به توارث “صفت خَیّری”  و بروز صفات اخلاقی نیکو نیز به صورت جدی و با بیان های ساده و قابل فهم ارایه گردیده است.

اسلام در راستای ایجاد بستر مناسب ژنتیک، در قالب احکام وجوب، حرمت، استحباب و کراهت، مخاطبان خود را در زمینه هایی همانند انتخاب همسر، چگونگی ارتباط جنسی والدین، توجه به عنصر زمان، مکان، حالت های روحی و جسمی والدین و یاد خدا و دعا و… راهنمایی نموده است.

توجه به این نکته ضروری است که عناصر یاد شده در احادیث اهل بیت علیهم السلام به معنای علیت داشتن آن ها در ساختار ژنتیک به صورت منفی و یا مثبت نیست، بلکه به این معنا است که رعایت مسایل بسترساز مناسب سبب می شود که فرزندی که در آینده پا به عرصه وجود می گذارد علاقه بیشتری به رفتارهای خیرخواهانه داشته باشد.

البته به نظر می رسد موضوع اثبات ژنتیک و محدوده آن و شیوه های بسترسازی مناسب دارای گستره وسیع در متون دینی است، به طوریکه عوامل محیطی مانند نهاد خانواده نیز در موارد فراوانی در قرآن کریم و سخنان اهل بیت مورد توجه قرار گرفته است. بطوریکه عوامل تحکیم خانواده و انجام رفتارهای همچون بخشندگی و خیرانه بودن از سوی مادران نیز از موارد تاثیر گذار است که پیامد آن بروز صفات و رفتار نیکو در فرزندان است. آنچه در اینجا مشخص می شود این است که متون اسلامی به طور گسترده به مساله ی توارث “صفت خَیّری” پرداخته اند در حالیکه که کاوش و تحقیق در علم ژنتیک نتوانسته است به تمامی این مسائل بپردازد. از این رو پیشنهاد می شود پژوهش گران عرصه علوم اسلام با استفاده از برخی گرایش های روانشناسی و علوم ژنتیک اقدام به تحقیقی جامع در این زمینه نمایند تا اثبات گردد که دستورات دین در تکامل جسم و روح انسانی و اصلاح و بهینه سازی ژنتیک در راستای گسترش “صفت خَیّری”   تاثیری بی بدیل و منحصر به فرد دارد.

منابع:

ابن بابویه محمد بن علی. (1363). من لا يحضره الفقيه، جماعة المدرسین فی الحوزة العلمیة بقم موسسه النشر الاسلامیه، قم، ج ۳ ص ۳۸۳.

الاحسائی ابن ابی الجمهور. ( 1403). عوالی اللئالی العزیزیة، مطبعة الشهداء، قم، ج 3، ص 341 و مجلسی محمدباقر. (1403).  بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج 47، ص 268.

آمدی عبدالواحد. ( 1334). غررالحکم و درر الکلم للامدی، مؤسسة دار الکتاب، قم،ص 167.

بقره / 222

توضیح المسائل، جامعه مدرسین، قم، 1378، ج 1، ص 277276. (توضیح المسائل، 1378: 1/277276)

بیکر، کاترین. (1387). ژن‌ها و انتخاب‌ها. ترجمة خسرو حسینی‌پژوه. چاپ دوم. تهران: انتشارات مدرسه.

حجتی، سید محمد باقر. (1370). اسلام وتعلیم و تربیت، چاپ پانزدهم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، جلد اول.

الروم: 21.

سالاری فر محمد رضا. (1373 ). در آمدی بر نظام خانواده در اسلام، چاپ دوم، قم، ناشر مرکز نشر هاجر، ، ص 211

طبرسی حسن بن فضل. ( 1972).  مکارم الاخلاق، منشورات الشریف الرضی، ص 221 و مجلسی محمدباقر. (1403).  بحارالانوار، مؤسسة الوفاء، بیروت، ج 7، ص 43 و صدوق شیخ ، من لا یحضره الفقیه، تحقیق علی اکبر غفاری. (1404).  انتشارات جامعه مدرسین، قم، ج 57، ص 340 و نمازی علی. ( 1419 ). مستدرک سفینة البحار، مؤسسة النشر الاسلامی، قم، ج 5، ص 197.

طبرسی، مکارم الاخلاق، پیشین، ص 238.

العاملی محمد بن الحسن الحر. (1414).  وسائل الشیعه، دار احیاء التراث العربی، بیروت، ج 14، ص 56 و مجلسی محمدباقر ، پیشین، ج 100، ص 237 و نمازی علی ، مستدرک سفینة البحار، پیشین، ج 10، ص 46.

العاملی محمد بن الحسن الحر ، پیشین، ج 5، ص 10.

، تهران، ، ص 17.

قمی شیخ عباس. (1416). سفینة البحار، دار الاسوة للطباعة و النشر، تهران، ج 3، ص 506.

کاشف الغطاء محمدحسین. (1332).  الفردوس الاعلی، دار انوار الهدي، قم، ج 1، ص 247.

کی نیا مهدی. (1370).  مبانی جرم شناسی، انتشارات دانشگاه تهران، تهران، چاپ سوم، ج 1، ص 110.

لارنس اي پروين , اليورپي جان. (۱۳۸۱). شخصيت (نظريه و پژوهش) مترجمان: محمد جعفر جوادي ، پروين کديور. (چاپ اول) ، انتشارات آييژ.

متولي زاده اردكاني. (1388). فصلنامه اخلاق پزشكي، 7.

مجلسی محمدباقر ، حلیة المتقین، ص 130 و نوری، پیشین، ج 14، ص 301300.

مجلسی محمدباقر ، بحارالانوار، پیشین، ج 57، ص 359.

مجلسی محمدباقر ، بحارالانوار، پیشین، ج 78، ص 236 و محمدی ری شهری محمد، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، پیشین، ج 1، ص 202.

مجلسی محمدباقر ، بحارالانوار، پیشین، ج 78، ص 236 و محمدی ری شهری محمد ، تحکیم خانواده از نگاه قرآن و حدیث، پیشین، ج 1، ص 202.

مطهری مرتضی. (1373). انسان در قرآن ،چاپ هشتم ،انتشارات صدرا،ص 37.

النساء: 19.

نمازی علی ، مستدرک سفینة البحار، پیشین، ج 2، ص 480.

هندی متقی .(1409).کنز العمال، مؤسسة الرسالة، بیروت، ج 16، ص 371.

Lyla M.Hernandez Dan G.Blazer (2006), Genes, Behavior, and the Social Environment:

Moving beyond the Nature/Nurture Debate, The national academies press, Washington, D.C.

Martin Reuter, Clemens Frenzel, Nora T. Walter, Sebastian Markett, Christian Montag. Investigating the genetic basis of altruism: the role of the COMT Val158Met polymorphism, Soc Cogn Affect Neurosci (2010) 6 (5): 662-668.

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *