بررسی واژه احسان در قرآن و تطبیق مصادیق آن با عهدین

فاطمه محمدی

دانشجوی کارشناسی ارشد علوم قرآن و حدیث، دانشکده علوم انسانی، دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی

نویسنده مسئول مکااتبات: mohammadi.f283@gmail.com

 

 

چکیده:

فرهنگ نیکوکاری، دستگیری و نوعدوستی موضوعی است که می توان گفت که تاریخ آن به خلقت آدم باز می گردد و به عنوان امری فطری همواره فارغ از دین، مذهب، نژاد و ملیت در جریان بوده است. شناخت ابعاد نیکوکاری و راه های تحقق آن در دنیای امروز یک ضرورت است. در کتب آسمانی ادیان ابراهیمی نیز به احسان و نیکوکاری توجه بسیار زیادی شده است. از آن جهت که نیکوکاری یک حس مشترک بین همه انسانها است می تواند عاملی برای همدلی و هم زبانی بین پیروان ادیان مختلف قرار گیرد. برای این منظور این مقاله پس از بررسی واژه احسان در قرآن و مصادیق احسان را در قرآن استخراج می نماید، سپس به مقایسه این مصادیق با عهد عتیق و عهد جدید می پردازد. مصادیق احسان در قرآن به 8 بخش والدین، یتیمان، بینوایان و مسکینان، واماندگان در راه، خویشاوندان، همسایه، کارگران و بردگان و پاسخ به احسان دسته بندی شده است. و برای هر بخش مواردی از قرآن، عهد عتیق و عهد جدید ارائه شده است. تنها در مورد مصداق احسان به خویشاوندان در عهد عتیق و عهد جدید موردی یافت نشد.

کلمات کلیدی:

احسان، مطالعه تطبیقی، قرآن، عهدین

1. مقدمه

فرهنگ نیکوکاری از موضوعات مهمی است که شناخت ابعاد آن و راه های تحقق آن از نیاز های اساسی در دنیای امروز است. در جوامع بشری نهادینه کردن فرهنگ احسان و نیکوکاری یک ضرورت است. از این رو در همه ی ادیان آسمانی از اهمیت بسیار بالایی برخوردار بوده  و در کتب آسمانی با الفاظ مختلف به صورت زیادی تکرار شده است.

احسان از دیدگاه واژه شناسی به معنای نیکی کردن، نیکویی نمودن، و از نظر اصطلاحی به معنای انجام نیکی در مقابل بدی افراد در چهارچوب شرایط احکام الهی است و از جمله ارزش های فقهی-اخلاقی به شمار می رود که باعث رشد و کمال روح انسان می شود.

این مقاله به دنبال بررسی تطبیقی احسان در سه کتاب آسمانی قرآن و عهد عتیق و عهد جدید است. تا ابعاد معنایی وکاربردی و شباهت ها وتفاوت های آن را مورد ارزیابی قرار بدهد. قرآن کتاب آسمانی مسلمانان است که با دلایل متقنی می توان اثبات نمود که تا کنون تحریف نشده است، عهدین مجموعه کتب یهودیان و مسیحیان است. عهد عتیق شامل 39 کتاب است که تورات بخشی از آن می باشد، همچنین عهد جدید شامل کتب چهارگانه با عناوین انجیل یوحنا، مرقس، متی و لوقا است. که از اسامی چهارگانه اناجیل و 39 بخش عهد عتیق می توان دریافت که انجیل و تورات فعلی همان کتب الهی حضرت عیسی و موسی علیها السلام نمی باشند.

با این حال این کتب از یک سو راهنمای عمل پیروان این ادیان هستند و از سوی دیگر در کنار تحریف های انجام شده حاوی مطالب آموزنده ای می باشند. از این رو توجه به مشترکات آموزه های عهدین و قرآن می تواند در ایجاد حس مشترک، هم زبانی و هم دلی بین پیروان این ادیان آسمانی تاثیرگذار باشد. چرا که نیکوکاری یک حس انسانی و مشترک بین همه ی بشر است. امری که فارغ از دین، مذهب و سیاست و فراتر از مرزهای جغرافیایی بین انسانها ایجاد همدلی و اتحاد می نماید. به بیانی دیگر آدمی از دیدن رنج بینوایان آزرده خاطر می شود و درونش با یاری محرومان آرامش می یابد. این اجتماعی بودن ویژگی سرشتی آدمیان است.

از این رو این مقاله به معناشناسی واژه احسان که یکی از پرکاربردترین واژه های دینی جهت نیکوکاری است در قرآن و تطبیق مصادیق آن با عهدین می پردازد.

2. مرور بر ادبیات

حیدری، کاردوست فینی(1392) در مقاله کندوکاوی در گستره احسان در عهد عتیق، با بررسی 39 کتاب عهد عتیق و مطالعه در دین یهود به تبیین و تحلیل آموزه های فقهی و اخلاقی احسان در این آیین پرداخته اند و مصادیق احسان در این دین را ارائه نموده اند. مقاله در نتایج اشاره دارد که بعد از تقدیس و محبت خدای متعال مهم ترین آموزه اخلاقی عهدعتیق احسان به والدین و همسایگان است.

مجد(1392) در مقاله ی ابعاد فرهنگ احسان در قرآن و سنت، پس از واژه شناسی احسان، به اختصار به تحلیل ابعاد فرهنگ احسان با مراجعه مسئله محورانه به منابع دینی در چهارچوب آموزه های قرآن و سنت پرداخته است. و در تحلیل و جمع بندی آیات و روایات به این نتیجه رسیده است که ابعاد فرهنگ احسان در پنج بخش کلی تقسیم می شود: 1. ایمان وعمل صالح 2. نیکی و خیر 3. صبر 4. عفو، صفح و کظم غیض 5. جهاد در راه خدا.

فخار نوغانی( 1393) در مقاله معناشناسی واژه احسان در قرآن، به بررسی معنای لغوی این واژه و مقایسه مصادیق قرآنی آن با ادبیات عرب پرداخته است. هم چنین در مقاله ارتباط معنایی این واژه با واژگان کلیدی و مرتبط با آن، بررسی شده است؛ تا معیار حقیقی حسن از منظر قرآن و روایات بیان شود. در یک بیان کلی می توان گفت که در فرهنگ قرآنی هر چیزی که مستند به خدای متعال باشد دارای حسن و زیبایی است.

دهقانپور، بخشی (1394) در مقاله معناشناسی احسان در قرآن با استفاده از معناشناسی، بر اساس بافت زبانی با بررسی روابط هم نشینی و جانشینی به تحلیل معنایی احسان در قرآن کریم می پردازد. در مقاله اشاره می شود که با بررسی رابطه همنشین های احسان، معنای آن به وضوح فهم می شود. جانشین های احسان یعنی عمل صالح، بر، خیر، فضل و انفاق معنای احسان را روشن تر می کنند.

محمدی و سیدی (1395) به معناشناسی صدقه در قرآن می پردازند، واژه صدقه و مشتقات آن در قرآن 18 بار تکرار شده است که به صدقات واجب و مستحب دسته بندی می شود. در این مقاله ابعاد صدقه و روشهای پرداخت آن و دلایل ابطال صدقه از سوی خداوند مورد بررسی قرار گرفته است.

همانطور که در مرور ادبیات مشخص شد در مطالعات انجام شده مطالعه واژه احسان در قرآن و تطبیق مصادیق آن با عهدین انجام نشده است و بیشتر بر یک کتاب آسمانی تاکید شده است. همانطور که اشاره شد یکی از راه های همدلی پیروان ادیان ابراهیمی و حتی کل بشر، نیکوکاری است از این رو در این مقاله علاوه بر معناشناسی احسان در قرآن به تطبیق مصادیق این واژه قرآنی با عهدین و ابعاد معنایی و کاربردی آن در این سه کتاب آسمانی پرداخته می شود و شباهت ها و تفاوت های آن را مورد ارزیابی قرار می دهد.

3. بررسی مصادیق احسان در قرآن و عهدین

واژه احسان از حسن گرفته شده است و مصدر باب افعال است. به تعبیر راغب در مفردات “حُسن” عبارت است از هر اثر بهجت آفرین وشادی بخش که مورد آرزو باشد.

پس بنابراین مراد از احسان انجام دادن هر کار نیکویی است که بر اساس عقل وفطرت الهی نیکو دانسته شود.

نیکوکاری و احسان منحصر در نوع خاصی نبوده و حد و مرز نمی شناسد و از همان محیط کوچک خانواده تا محیط گسترده جامعه قابل اجرا است. همپنین همه حوزه های مختلف زندگی از گفتار، رفتار، روابط و احساسات و… را شامل می شود.

احسان به عنوان یکی از ارزش های اخلاقی در ادیان آسمانی است؛ از این رو در کتب آسمانی بسیار تکرار شده است. این واژه در قرآن 14بار که بیانگر انواع مختلف و ابعاد گوناگون آن می باشد.

البته باید اشاره داشت به دلیل اینکه احسان یک واژه قرآنی است نمی توان این واژه را در عهدین نیز جستجو نمود زیرا ممکن است در ترجمه های مختلف عبارت های مختلفی به احسان ترجمه شده باشند، از این رو واژه احسان در قرآن مورد جستجو قرار گرفته است. در ادامه مواردی که به مصادیق احسان ارتباطی نداشتند مانند آیه 178 سوره بقره که احسان به معنی پرداخت دیه با رفتار نیک است و یا آیه 229 سوره بقره که احسان به معنای رفتار نیک در طلاق است، حذف گردیدند. موارد باقی مانده دسته بندی معنایی شدند، سپس در هر دسته بندی معنایی مصادیق آن در عهد عتیق و عهد جدید جستجو شدند که نتیجه آن در جدول 1 به نمایش درآمده است. در این جدول در ذیل ستون هر کتاب آسمانی مصادیق آن آورده شده است. برای مثال موضوع احسان به پدر و مادر در آیات 83 بقره، 36 نساء، 151 انعام، 15 احقاف و 23 اسراء در قرآن کریم، و در سفر امثال 9:15، لاویان 3:19، مزامیر11:97، خروج 12:20در عهد عتیق و در انجیل متی 19:19 در عهد جدید مورد توجه قرار گرفته است. در ادامه هر کدام از موضوعات به طور جداگانه مورد بررسی قرار می گیرند.

 

جدول 1: مقایسه مصادیق احسان در قرآن و عهدین

ردیف احسان قرآن عهد عتیق عهد جدید
1 پدر ومادر 83 بقره، 36 نساء، 151 انعام، 15 احقاف، 23 اسراء امثال 9:15، لاویان 3:19، مزامیر11:97، خروج 12:20 متی 19:19
2 یتیمان 83 بقره، 36 نساء 18:10، 19:2، 20:24، 21:25، 12:26، 13:26 سفر تثنیه 27:1یعقوب
3 بینوایان و مسکینان 83 بقره، 36 نساء کتاب دانیال 27:1، امثال 31:14 و 27:3، اشعیا 11:58 مرقس 14:7
4 همسایه 36 نساء لاویان 11:18، خروج 16:20، امثال 12:11 متی 43:5، 39:22 و 19:19، مرقس 31:12، کارهای رسولان 10:13
5 واماندگان در سفر 36 نساء کتاب اول سموئیل 15:25 33:10 لوقا
6 کارگران و بردگان 36 نساء تثنیه 15:22 و 13:25، لاویان 43:25، خروج 27:21 اول تیموتاوس 2:6
7 خویشاوندان 83 بقره، 36 نساء، 90 نحل
8 پاسخ به احسان 60 الرحمن یوشع 12:2 لوقا 33:6، 35:6

 

1.3. پدر و مادر

از مهم ترین مصادیق احسان در قرآن و عهدین، احسان به والدین است که در این ادیان آسمانی تا حدی از ارزش و اهمیت برخوردار است که بعد از اعتقاد به خدای متعال و عدم شرک به حق تعالی بدان اشاره شده است. در قرآن تاکیدات فراوانی برای آن ذکر گردیده که حاکی از اهمیت بالای آن  است. «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» (83 بقره) «وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» (23 اسرا) «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» (36 نسا) «قلْ تَعَالَوْا أَتْلُ مَا حَرَّمَ رَبُّكُمْ عَلَيْكُمْ أَلَّا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا» (151 انعام)

در این میان به احترام و تکریم مادر بیشتر سفارش شده است و برای تشویق به این مطلب به سختی هایی که مادر در دوران بارداری و پس از آن  شیردهی متحمل می شود اشاره می کند.  «و وَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا و َوَضَعَتْهُ كُرْهًا وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً» (15 احقاف)

گر چه نیکی و احسان به والدین در همه سنین و شرایط واجب است اما، احسان و تکریم آن ها در دوران کهولت و پیری که ار انجام بسیاری از امور ضروری خود ناتوان می گردند واجب تر است به طوری که تاکید می شودکه از گفتن کوچکترین بی احترامی که سبب ناراحتی آنها بشود نیز خودداری کنیم. «وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِنْدَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلَاهُمَا فَلَا تَقُلْ لَهُمَا أُفٍّ وَلَا تَنْهَرْهُمَا وَقُلْ لَهُمَا قَوْلًا كَرِيمًا» (23 اسرا)

در عهد عتیق نیز احترام  و احسان به پدر ومادر جز قوانین مهم  این کتاب آسمانی به شمار می رود و یکی از ده فرمان مهم دین یهود محسوب می گردد. «هر یک از شما پدر و مادر خود را احترام نماید و سبتهای مرا نگاه دارید، من یهوه خدای شما هستم.» (3:19 لاویان) و پاداش احترام و تکریم به پدر و مادر را عمر طولانی و زندگی نیکو بیان می کند. «پدر مادر خود را حرمت دار چنانچه یهوه خدایت تو را امر فرموده است، تا روزهایت دراز شود»(16:5 سفر تثنیه) ودر مقابل برای کسانی که پدر و مادر خود را لعنت کرده و دشنام داده اند نیز سرنوشت بدی را متذکر می  شود. «هر کسی پدر ومادر خود را لعنت کند البته کشته شود»(9:20 لاویان) « هر که پدر و مادر خود را لعنت کند چراغش در ظلمت غلیظ خاموش خواهد شد.» (20:20 امثال سلیمان)

در عهد جدید نیز به  کرات بر این موضوع تاکید شده است. «پدر ومادر خود را احترام نما» (2:6غلاطیان) «پدر ومادر خود را حرمت نما» (19:19متی) و جز احکام اصلی دین مسیحیت به شمار میرود. «احکام را می دانی: زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، دغا باز مکن و پدر و مادر خود را احترام نما» (19:10مرقس)

2.3. یتیمان

در هر جامعه ای ممکن است گروهی از کودکان باشند که به دلایلی اعضای خانواده خود را از دست داده باشند و بی سرپرست باشند که در اصطلاح عام با عنوان یتیم از آن ها یاد می شود. این کودکان نیازمند یاری رسانی و کمک هستند تا دوران کودکی خود را به دور از خطرات و آفات جامعه برای رسیدن به آینده مطلوب پشت سر بگذارند و همه انسانها نیز بر اساس حس نوعدوستی موظف به این کار هستند.

در قرآن کریم در موارد بسیاری به این امر مهم اشاره شده است. و علاوه بر تامین مالی این کودکان که با اطعام یتیم از آن یاد کرده است حمایت روحی و روانی و مهربانی با آنها را نیز ضروری می داند. «وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى» (83 بقره) «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى»(36 نسا) و پاداش فراوانی را بر احسان کنندگان بر یتیم ارزانی می دارد و در مقابل هر گونه ظلم و بد رفتاری با آنان را جایز نمی شمارد. «انَّ الَّذِينَ يَأْكُلُونَ أَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْمًا إِنَّمَا يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَارًا وَسَيَصْلَوْنَ سَعِيرًا» (10 نسا)

در دین یهود نیز به احسان و نیکوکاری در حق یتیمان بسیار سفارش شده است و تامین مالی و کمک کردن به آنها در تهیه خورراک و پوشاک را ضروری می داند. «یتیمان و بیوه زنان را ددادسی کنید و غریبان را دوست بدارید، خوراک و پوشاک به ایشان بدهید.» (18:10 سفر تثنیه) «و چون محصول خود را در مزرعه خویش درو کردی و در مزرعه بافه ای فراموش کردی، برای برداشتن آن برمگرد و برای غریب و یتیم و بیوه زنان بگذار.» (19:2 تثنیه) «و چون زیتون خود را بتکانی، بار دیگر شاخه ها را متکان و بگذار برا یتیم و غریب و بیوه زن بماند.» (20:24 سفر تثنیه) «و چون انگور تاکستان خود را بچینی، بار دیگر شاخه ها را مچین و بگذار برا یتسم و غریب و بیوه زن بماند» (21:25 سفر تثنیه) «و در سال سوم که سال عشر است، چون از گرفتن تمامی محصول خود فارغ شدی ان را به لاوی و غریب ویتیم و بیوه زن بده» (12:26 و 13:26 سفر تثنیه)

و علاوه بر تامین مالی و مادی آن ها به عدم ظلم و بد رفتاری با آنها سفارش کرده است. و برای ظالمان با آنها عاقبت بدی را در نظر گرفته است. « بر بیوه زنان و یتیمان ظلم نکنید.» (22:22 خروج) «بر بیوه زنان و یتیمان و غریبان ظلم ننمایید و در دلهای خود بر یکدیگر بدی میندیشید.» (10:7 زکریا)

و در عهد جدید نیز دستگیری و کمک به یتیمان را هم عدل با بندگی و پرستش خدای متعال می داند. «پرستش بی عیب و صاف نزد خدا این است که یتیمان وبیوه زنان را در مصیبتشان تفقد کنند و خود را از آلایش دنیا نگاه دارند.» (27:1یعقوب)

3.3. بینوایان و مسکینان

در هر جامعه ای آن دسته از افراد که از همه نیازمند تر به کمک و یاری رسانی هستند فقیران جامعه محسوب می شوند. فقر پدیده ای است که علیرغم میل باطنی افراد در جامعه به وجود می آید و گریبان  عده ای از اقشار ضعیف جامعه را می گیرد. لذا در همه ی ادیان الهی به احسان و یاری رسانی به فقرا و مستنمدان و اطعام و دستگیری آنان تاکید شده است.

از ديگر مصاديق احسان، دستگيري از فقرا و مستمندان است. در تورات گفته شده است كه «خوشا به حال كساني كه در انديشة فقرا هستند، زيرا خداوند آنان را هنگام سختي نجات خواهد داد. اگر به فقرا كمك كني، هرگز محتاج نمي شوي، اما اگر روي خود را از آن ها برگرداني، مورد لعنت قرار مي گيری، كمك به فقرا موجب عاقبت به خيري است» (کتاب دانیال 27:1) زيرا بر طبق كتاب مقدس «كسي كه به فقرا ظلم ميكند، به آفريننده آن ها اهانت كرده است و هر كه به مردم مسكين ترحم مي كند، خدا را احترام كرده است.» ( امثال 31:14) بدين سان، گفته شده است كه «آن وقت تيرگي هاي اطراف شما به روشنايي نيمروز مبدل خواهد شد، در آن صورت، هميشه شما را در مكان هاي خشك هدايت مي كنم و شما را با چيزهاي نيكو سير خواهم كرد. من شما را قوي و سالم نگاه خواهم داشت و شما مثل باغي خواهيد بود كه آب فراوان دارد و مثل چشمه اي كه هيچ وقت خشك نخواهد شد.» (اشعیا 11:58) خداوند خود مظلومان را دادرسي مي كند و گرسنگان را نان مي بخشد و مسكينان را با انصاف رهبري خواهد كرد.

بر حسب تعاليم عهد عتيق انسان بايد از فقيران و مستمندان دستگيري كند تا مسكيني باقي نماند «هر وقت كه از دستت برمي آيد، از احسان كردن به محتاجان كوتاهي مكن برای ا اين كه در ميان تو مسكين نباشد» (امثال27:3)

خداوند در قرآن کریم نیز به کرّات مؤمنین را به احسان و کمک رسانی به فقرا و مستمندان سفارش فرموده است.  که یکی از آیات نورانی قرآن کریم که در این زمینه اشاره شده «وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ» (36 نسا)  اما تفاوت میان مسکین و فقیر در این است که مسکین نیازمندی است که در خانه نشسته باشد و در خواست نیاز نمی کند این در حالی است که واقعا محتاج است. اما فقیر در خواست نیازش را با دیگران مطرح می کند.

در انجیل هم به احسان به فقرا اشاره شده است «فقرا را همیشه با خود دارید تا هر گاه بخواهید با آنان احسان کنید.» (مرقس 14:7)

4.3. همسایه

از ديدگاه قرآن، خانواده ها براي تحکيم روابط اخلاقي و عاطفي در بين اعضاي خود و نيز تربيتهاي انساني ، در بر خورد با همسايگان نبايد بي تفاوت باشند. بديهي است، شيوه هاي رفتاري مجاوران، در شکل گيري عادات و سنتهاي افراد اثر مي گذارد. از اين جهت ، توجه به همسايه و جاذبه و دافعه در مقابل آنان، امر لازمي به نظر مي رسد. بدون شک، پس از اجتماع کوچک خانواده که مهمترين و اساسي ترين نهاد تشکّل اجتماعي به شمار مي رود. افرادي که در محله اي گردهم مي آيند و با يکديگر همسايه اند ، جامع نسبتاً کوچکي را تشکيل مي دهند که وحدت، وفات و نيز معاشرتهاي گرم و متقابل آنان، مي تواند از آلام و ناگواريها بکاهد و آرامش رواني را به ارمغان آورد.

در قرآن این حق بیان شده است، آنجا که می فرماید: «وَ اعْبُدُوا اللّهَ وَ لا تُشْرِکُوا بِهِ شَیْئاً وَ بِالْوالِدَیْنِ إِحْساناً وَ بِذِی الْقُرْبی وَ الْیَتامی وَ الْمَساکینِ وَ الْجارِ ذِی الْقُرْبی وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبیلِ»؛ «و خدا را بپرستید و هیچ چیز را همتای او قرار ندهید و به پدر و مادر و همچنین به خویشاوندان و یتیمان و مسکینان و همسایه نزدیک و همسایه دور و دوست و همنشین و واماندگان در سفر نیکی کنید!»( 36نسا)

قرار گرفتن احترام و احسان و رعایت حق همسایه در کنار بندگی خدا و نیکی به والدین، نشان از اهمّیت همسایه داری در منظر قرآن دارد. در روایات نیز تعبیرات نغز و زیبایی درباره اهمّیت همسایه داری آمده است.

در دین یهود نیز به این موضوع به کرات اشاره شده است. یکی از مهم ترین قوانین و دستورات عهد عتیق رعایت حقوق همسایه است. «به همنوع(همسايه) خود دروغ نگوييد. به همنوعت ستم نكن و به حق او تجاوز منما. درباره همنوع خود به انصاف و عدالت داوري كن. اگرجان همنوعت را در خطر ديدي بيكار نايست. همنوعت را در دل دشمن ندار و همنوع ترا حتماً نصيحت كن تا به خاطر او خطاكار نشوي. همنوعت را مانند خودت دوست بدار» ودر عهد عتيق براي حفظ حريم همسايه گفته شده است كه: «به خانه همسايه خود طمع مكن. به زنش، غلامش، كنيزش طمع مکن.» (لاويان 18: 11)

و در عبارتي «گاوش، الاغش و هر چيزي كه مال همسايه ات مي باشد طمع نداشته باش» (خروج 16:20) «كسي كه همسايه خود را حقير شمارد ناقص العقل مي باشد» (امثال 12:11) ديگراخلاقيات يهودي، توهين و بي حرمتي به همنوع و حتي تهديد همنوع هرچند جنبه عملي به خود نگيرد، و در حد طمع باقي بماند، نيز نوعي بي حرمتي و رذالت اخلاقي شناخته مي شود.

در دین مسیحیت نیز به محبت به همسایه و به مانند خود با آن رفتار کردن بسیار تاکید شده است. «شنیده اید که گفته شده است که همسایه خود را مانند خود محبت نما و با دشمن خود عداوت کن». (متی 43:5) «همسایه خود را مثل خود محبت نما» (متی 39:22) «و دوم مثل اول است که همسایه خود را چون نفس خود محبت نما. بزرگتر از این حکمی نیست.» (مرقس 31:12)

و بالاتر از آن به احترام و حفظ حرمت همسایه اشاره می کند که بعد از احترام پدر و مادر آن را ذکر کرده است. «و پدر و مادر خود را حرمت دار و همسایه خود را مثل نفس خود دوست دار.» (متی 19:19) و در  انجیل همه احکام را منوط به محبت به همسایه درست می داند. « زیرا که زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، طمع مورز. و هر حکمی دیگر که هست، همه شامل است در این کلام که همسایه خود را چون خود محبت نما» (کارهای رسولان 10:13)

5.3. واماندگان در سفر

منظور از در راه ماندگان کسانی هستند که در سفر فقیر شده باشند و توانایی تامین مایحتاج سفر خود را نداشته باشند. به احسان در حق آنان نیز تاکیید شده است. قرآن كريم، نيكى به ابن ‌سبيل را در كنار عبادت خداوند، پرهيز از شرك و نيكى به پدر و مادر و خويشاوندان سفارش كرده است: «وَ اعْبُدُوا اللَّهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى‏ وَ الْيَتامى‏ وَ الْمَساكينِ وَ الْجارِ ذِي الْقُرْبى‏ وَ الْجارِ الْجُنُبِ وَ الصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَ ابْنِ السَّبيلِ» (نساء، 36) همچنين پرداخت مال به ابن ‌سبيل را در كنار ايمان به خدا و روز قيامت و كمك به ذوى ‌القربى از مصاديق نيكى برشمرده است. (بقره، 177) لزوم احسان به در راه ماندگان اطاعت از فرمان خداروند و جلوگیری از تکبر و فخر فروشی است.

در  عهد عتیق نیز در یک جا از احسان به واماندگان در بیابان سخن گفته شده است و احسان را در حق آنان متذکر می شود. «و آن مردمان احسان بسیار با ما نمودند و همه روزهایی که در بیابان بودیم و با ایشان معاشرت داشتیم، اذیتی به ما نرسید و چیزی از ما گم نشد.» (کتاب اول سموئیل15:25)

در اتجیل آمده است «لیکن شخصی سامری که مسافر بود نزد او آمده، چون او را بدید دلش بر وی بسوخت پس پیش آمده بر زخم های او روغن و شراب ریخته آنها را بست و بر مرکب خود سوار کرده به کاروانسرایی رسانید و خدمت او کرد …» (33:10 لوقا)

6.3. کارگران و بردگان

رعایت حال زیر دستان  همواره در آموزه های الهی ما به کرات به چشم میخورد. و این مطلب ریشه در آیات نورانی قرآن کریم دارد. آنجا که می فرماید «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ » (36 نساء) خداوند متعال در این آیه بعد از سفارش به نیکی و احسان در حق پدر و مادر، یتیم و فقیر و مسکین و همسایه و در راه مانده، اشاره میکند به احسان در حق بردگان، که شاید بتوان آن را به زیر دست و یا افراد تحت امر خود گسترش معنایی داد، که امری انسانی و اخلاقی است.

در عهد عتیق نیز بر احسان بر بردگان و کارگران نیز تاکید شده است «برده اي كه از نزد اربابش گريخته و به تو پناه آورده، به آقايش مسپار و با او غيرمنصفانه رفتار مكن.» (تثنیه 15:23)

«اگر كسي غلام يا كنيز خود را به عصا بزند، و او زير دست او بميرد، هر آينه انتقام او گرفته شود». و نيز «اگر كسي چشم غلام يا چشم كنيز خود را بزند كه ضايع شود، او را به عوض چشمش آزاد كند و اگر دندان غلام يا دندان كنيز خود را بيندازد، او را به عوض دندانش آزاد كند.» (خروج27:21)

همچنين آمده است كه «با غلام عبري بدرفتاري نكنيد، و او را نفروشيد و با او بيرحمانه رفتار نكنيد و نگذاريد بي دينان با او بدرفتاري كنند.» (لاویان 43:25) جالب توجه آن كه ارباب موظف است هنگام آزادي، سرمايه اي نيز براي تشكيل زندگي جديد در اختيار برده اش قرار دهد «آن گاه كه يك غلام عبراني آزاد مي شود، مالك بايد به او هدايايي عطا كند و نبايد او را دست خالي روانه كند.» (تثنیه 13:25)

در انجیل به بندگان نیز توصیه شده است که به مالکان خویش احسان کنند « اما کسانی که آقایان مومن دارند ایشان را تحقیر ننمایند از آنجا که برادرند بلکه بیشتر خدمت کنند از آن رو که آنانی که در این احسان مشارکند مومن و محبوبند، به این معانی تعلیم و نصیحت فرما» (اول تیموتاوس 2:6)

7.3.  خویشاوندان

در قرآن کریم به رعایت حال خویشاوندان، صله رحم با آنها و احسان به آنها تاکید بسیار زیادی شده است به طوری که بعد از پدر و مادر به خویشاوندان تاکید شده است: «وَاعْبُدُوا اللَّهَ وَلَا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئًا وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَبِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَالْجَارِ ذِي الْقُرْبَى وَالْجَارِ الْجُنُبِ وَالصَّاحِبِ بِالْجَنْبِ وَابْنِ السَّبِيلِ وَمَا مَلَكَتْ أَيْمَانُكُمْ » (36 نساء) « و وَإِذْ أَخَذْنَا مِيثَاقَ بَنِي إِسْرَائِيلَ لَا تَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَانًا وَذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا وَأَقِيمُوا الصَّلَاةَ وَآتُوا الزَّكَاةَ ثُمَّ تَوَلَّيْتُمْ إِلَّا قَلِيلًا مِنْكُمْ وَأَنْتُمْ مُعْرِضُونَ» (83 بقره) و در آیه 90 سوره نحل پس از امر به عدل و احسان به طور اختصاصی بخشش به خویشاوندان از سوی پروردگار امر شده است «و إِنَّ اللَّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالْإِحْسَانِ وَإِيتَاءِ ذِي الْقُرْبَى وَيَنْهَى عَنِ الْفَحْشَاءِ وَالْمُنْكَرِ وَالْبَغْيِ يَعِظُكُمْ لَعَلَّكُمْ تَذَكَّرُونَ» (90 نحل)

در مورد یاری رسانی به خویشاوندان و نزدیکان در عهد جدید و عتیق موردی پیدا نشد.

8.3. پاسخ به احسان

قران به عنوان یک اصل عملی و عقلی تاکید دارد که پاداش احسان را با احسان دهید «هَلْ جَزَاءُ الْإِحْسَانِ إِلَّا الْإِحْسَانُ» (الرحمن 60) بلکه بالاتر از آن به کسی که بدی کرده است نیز باید احسان نمود «وَ لا تَسْتَوِی الْحَسَنَةُ وَ لَا السَّیئَةُ ادْفَعْ بِالَّتِی هِی أَحْسَنُ فَإِذَا الَّذِی بَینَک وَ بَینَهُ عَداوَةٌ کأَنَّهُ وَلِی حَمِیمٌ» (فصلت 34)

در عهد عتیق آمده است «پس الان برای من به خداوند قسم بخورید که چنانکه به شما احسان کردم شما نیز به خاندان پدرم احسان خواهید نمود» (یوشع 12:2)

در عهد جدید نیز اشاره شده است « اگر احسان کنید با هر که به شما احسان کند چه فضیلت دارید چونکه گناهکاران نیز چنین می کنند» (لوقا 33:6) و «بلکه دشمنان خود را محبت کنید و احسان کنید بدون امید عوض» (لوقا 35:6)

نتیجه گیری

نیکوکاری امری فطری است که در بین همه انسانها به مشترک است و فطرت انسانها فارغ از دینشان، آن را می پسندند. در ادیان الهی نیز با واژه های گوناگون و مصادیق زیاد به طور مکرر بر نیکوکاری و فعالیت های خیرخواهانه تاکید شده است. از این رو این امر انسانی و الهی می تواند وجه مشترک انسانیت و عاملی برای همدلی و هم زبانی انسانها با عقاید مختلف قرار گیرد. از این رو توجه به وجه اشتراک ادیان در این زمینه و انتشار آن بین پیروان ادیان می تواند در جهت این همدلی و همزبانی کارگشا باشد. به این منظور در این مقاله واژه احسان در قرآن مورد بررسی قرار گرفت و مصادیق آن با کتاب های آسمانی عهد عتیق و عهد جدید تطبیق داده شد. از آن رو که واژه احسان یک واژه عربی و قرآنی است، ابتدا این واژه در قرآن مورد بررسی قرار گرفت و مصادیق آن به 8 دسته والدین، یتیمان، بینوایان و مسکینان، واماندگان در راه، خویشاوندان، همسایه، کارگران و بردگان و پاسخ به احسان تقسیم شد. سپس مصادیق این موارد در عهدین مورد بررسی قرار گرفت که تنها در دسته خویشاوندان موردی در عهدین یافت نشد. به عبارتی هرچند معتقدیم که عهد عتیق و عهد جدید کتاب های آسمانی ادیان یهودیت و مسیحیت تحریف شده اند اما پیروان بسیار زیادی در دنیا دارند که بر اساس این کتب آسمانی عمل می کنند. ازاین رو توجه به این مشترکات می تواند زمینه ساز گفتگو و هدایت قرار گیرد. همچنین باید توجه داشت که نیکوکاری در واژه احسان خلاصه نمی شود و مصادیق واژگانی زیاد دیگری مانند صدقه، انفاق، خیر دارد که می تواند در پژوهش های آینده مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد.

 

منابع

قرآن کریم

عهد عتیق

عهد قدیم

حیدری، حسین؛ کاردوست فینی، خدیجه (1392) کندوکاوی در گستره احسان در عهد عتیق، پژوهشنامه ادیان، ش 13، صص 91-122

دهقانپور، علیرضا؛ بخشی، ژیلا (1394) معناشناسی احسان در قرآن، پژوهشنامه معارف قرآنی، ش 17، صص 61-82

سروری مجد، علی (1393) ابعاد فرهنگ احسان در قرآن و سنت، مطالعات فرهنگ – ارتباطات، ش 20، صص 197-216

فخار نوغانی، وحید (1393) معناشناسی واژه احسان در قرآن، پژوهشنامه تفسیر و زبان قرآن، ش 5، صص 21-32

محمدی، فاطمه؛ سیدی، سیدحسین (1395) معناشناسی صدقه در قرآن، اولین همایش ملی خیرماندگار، تهران

 

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *