بررسی جایگاه احسان در آرمان شهر اسلامی

رقیه حق شناس نویسنده اول1، سیده سلمه بلاغی نویسنده دوم2*، سید قاسم بلاغی نویسنده سوم3

1 دانشجوی دکتری شیعه شناسی، گرایش کلام، دانشکده شیعه شناسی، دانشگاه ادیان و مذاهب قم. 3 دانشجوی کارشناسی ارشد کامپیوتر، گرایش نرم افزار، دانشکده فنی و مهندسی، دانشگاه آزاد اسلامی واحد لارستان

*2 کارشناسی ارشد فیزیک‌، دبیر فیزیک آموزش و پرورش شهرستان داراب، salmeh.balaghi@gmail.com

 

چکیده:

واژه «احسان» و «محسنین» در قرآن کریم به صورت فراوان به کار رفته است، تا حدّی که از مشتقات ریشه اصلی این واژه

(ح ـ س ـ ن) جمعاً 194 کلمه در قالب 28 شکل مختلف، به کار رفته است. راغب اصفهانی در مفردات مى‌گويد: احسان چيزى برتر از عدالت است زيرا عدالت اين است كه انسان آنچه برعهده اوست بدهد و آن چه متعلق به او است بگيرد. ولى احسان اين است كه انسان پيش از آنچه وظيفه او است؛ انجام دهد و كمتر از آنچه حق او است بگيرد. لذا احسان و نيكوكارى به طور مطلق در اين دنيا در گفتار، در عمل، در طرز انديشه و تفكر نسبت به دوستان و نسبت به بيگانگان نتيجه‌اش برخوردارى از پاداش عظيم در هر دو جهان است كه نيكى جز نتيجه نيك نخواهد داشت. در این پژوهش به بررسی احسان و نیکوکاری در منابع دینی و جایگاه آن در آرمان شهر اسلامی پرداخته می‌شود. روش تحقیق توصیفی- تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات کتابخانه‌ای می‌باشد.

این پژوهش در پی پاسخ به سوالات ذیل می‌باشد:

الف) احسان و نیکوکاری در منابع دینی چگونه تبیین شده است؟

ب) جایگاه احسان و نیکوکاری در آرمان شهر اسلامی چگونه است؟

نتایج پژوهش نشان می‌دهد که به طور کلی احسان و نیکوکاری در جامعه، یکی از اصول مورد توجه همه شریعت‌ها و سنت‌ها به ویژه اسلام، در طول تاریخ بوده است. از دیدگاه اسلام، احسان در جامعه به دلیل این که زمینه‌های نابودی جامعه را از بین می‏برد و بستری مناسب برای حیات جامعه فراهم می‌کند‌، از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است.

 

کلمات کلیدی:

                         آرمان شهر، اسلام، احسان، نیکوکاری‌، جامعه آرمانی

مقدمه

از قدیمترین ازمنه تاریخ بشری تا‌کنون تصور ایجاد «جامعه آرمانی» همیشه تعدادی از دانشمندان و اندیشه‌وران جهان را مجذوب و مفتون می‌داشته است. از این رو هر یک از آنان طرحی جداگانه برای جامعه آرمانی تدوین و ارائه کرده است. در میان کهن‌ترین معماران جامعه آرمانی نام افلاطون از همه مشهورتر است. وی در سرتاسر رساله «جمهوری» طرح «مدینه فاضله» خویش را عرضه کرده است. بعد از او در جهان اسلام دانشوران و اندیشمندان بسیاری از جمله فارابی در کتاب «آراء اهل المدینه الفاضله» و افراد مختلف به تصویر جامعه‌های آرمانی خود پرداختند‌. در دنیای مسیحیت نیز انبوهی از نویسندگان به این کار اقدام کرده‌اند. آگوستین در «شهر خدا»، توماس مور در «ناکجاآباد»، فرانسیس بیکن در «آتلانتیس نو» (محمدتقی مصباح یزدی، 1372، ص 411).

 

ویژگی‌های جامعه آرمانی

 

در مجموع یک طرح جامع و کامل جامعه آرمانی باید دارای ویژگی اساسی باشد:

  1. جامعیت اهداف و برنامه‌ها
  2. هماهنگی و همسازی با فطرت
  3. واقع بینانه بودن
  4. برخورداری از روش و طریق دستیابی به اهداف و آرمان‌ها.

با نگاهی گذرا به طرح‌هایی که برگرفته از تفکرات غیر‌اسلامی است. این حقیقت آشکار می‌گردد که این طرح‌ها فاقد شاخصه‌ها و معیارهای یک طرح جامع و کامل جامعه آرمانی هستند، طرحی که بتواند پاسخی روشن به تمام خواسته‌ها و نیازهای انسان‌ها در ابعاد مختلف داشته باشد؛ اما بر اساس تعالیم و آموزه‌های دین اسلام که از جامعیت لازم برخوردار است. می‌توان یک طرح جامع و کامل که دارای شرایط و ویژگی‌های یک طرح آرمانی کامل باشد را ارائه نمود.

 

جامعه آرمانی اسلام

اسلام با تعریف صحیح از انسان و نیازها و جایگاه واقعی وی چشم انداز آینده را به بهترین و زیباترین شکل ممکن به تصویر کشیده است و مکانیزم و راهکارهای ایجاد چنین تحول عظیم را در فردای تاریخ بشر به خوبی پیش‌بینی نموده است. آنچه جامعه آرمانی اسلام را از سایر طرح‌ها متمایز و ممتاز می‌سازد، برخورداری از یک جهان بینی و ایدئولوژی جامع و کامل است که هماهنگ و همساز با فطرت انسان‌هاست. این طرح در قالب تئوری مهدویت مطرح شده که به عنوان جامعه آرمانی اسلام معرفی شده و بنیان‌گذاری و ادامه حکومت و تمدن آخرین به دست بهترین بنده خدا، حضرت مهدی(عج) و با کمک و یاری بندگان شایسته پروردگار خدا است، پس از آن که همه نظام‌ها و رژیم‌های سیاسی جهان، امتحان خودشان را پس داده باشند و ناتوانی بشر در اداره جهان آشکار شده و ناکارآمدی تئوری‌های حاکم بر جهان به اثبات رسیده باشد به عنوان آخرین حکومت در تاریخ تمدن بشر رخ می‌نماید و بشر تشنه عدالت و مدیریت صالح و سالم را اداره می‌کند. هدف اصلی و نهایی جامعه آرمانی اسلامی استکمال حقیقی انسان‌هاست که جز بر اثر خداشناسی و خداپرستی و اجرای فرامین او تحقق نخواهد پذیرفت. مهم‌ترین ویژگی‌های جامعه آرمانی اسلامی عبارتند از:

1ـ برپایی عدالت: از ویژگی‌های اساسی جامعه آرمانی اسلام تحقق عدالت در تمام ابعاد آن است. از این رو در ترسیم جامعه آرمانی در بیشتر روایات بر این حقیقت انگشت نهاده‌اند که او روزی خواهد آمد و جهان پر از ستم و بیداد را پر از عدل و داد خواهد کرد. در حقیقت تراز تمدن اسلامی عدل است که در پرتو آن دیگر ارزش‌ها جایگاه واقعی خود را می‌یابند.

2ـ کرامت انسانی و تحقق و احیای ارزش‌های دینی: تار و پود ساختار هر تمدنی را افراد آن می‌سازند و برای رسیدن به جامعه‌ای آرمانی لازم است افراد آن جامعه به رشد کافی برسند، در جامعه آرمانی اسلام انسان‌ها جایگاه و ارزش خویش را خواهند یافت و به دنبال آن ارزش‌های دینی و اسلامی احیا و اجرا خواهد شد. این جامعه آرمانی جامعه‌ای است که افراد آن در مسیر سعادت و کمال حقیقی خود گام می‌زنند و تلاش و کوشش می‌کنند. از این رو از آنان به الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصّالِحاتِ[1] تعبیر شده است، یعنی کسانی که هم به تعالیم و احکام اسلامی ایمان آورده‌اند و هم نظر ارزشی و رفتاری این دین را چه در زمینه اخلاق و چه در زمینه حقوق عملا به کار بسته‌اند و در تئوری مهدویت تک تک افراد به عنوان برگزیدگان خلقت (مقام احسن الخالقین) از کرامت خاصی برخوردارند.

برقراری امنیت: در فرهنگ و تمدن امنیت اجتماعی اصل است. از مهم‌ترین نیازهای اساسی بشر که در هرم نیازهای او قرار دارد نیاز به امنیت است. امنیت شغلی، مدنی، اقتصادی، سیاسی، اجتماعی، فرهنگی، اخلاقی و … از ویژگی‌های جامعه آرمانی اسلام برقراری امنیت در تمام ابعاد زندگی انسان است وَ لَیُبَدِّلَنَّهُمْ مِنْ بَعْدِ خَوْفِهِمْ أَمْنًا[2] ؛ تبدیل می‌کند برای آنها ترس‌ها و هراس‌ها را به امید و اطمینان.

سامان دهی اقتصادی: در چشم انداز تمدن درخشان جهانی اسلام به رهبری امام زمان(ع) رفاه اقتصادی همراه با عدالت اجتماعی به گونه‌ای گسترده و فراگیر فراهم خواهد آمد (بحارالانوار، 1363‌، ج 52، ص 131). در حقیقت در جامعه آرمانی اسلام به تمام نیازهای انسان چه مادی و چه معنوی توجه می‌گردد و در کنار توجه به معنویت و ارزش‌های دینی به مسائل مادی و اقتصادی نیز توجه ویژه‌ای می‌شود.

رشد عقل و گسترش دانش: در اسلام و در پرتو آن تمدن اسلامی، عقل جایگاه بلندی دارد و رکن حرکت، پویش و تلاش به شمار می‌رود. عقل ستون خیمه دین است که بدون عقل دین جایگاه حقیقی خود را نمی‌یابد و حتی دین شناخته نمی‌شود و مجهول می‌ماند. مدینه فاضله اسلامی سرشار از خردورزی و اخلاق است. در آن دوران، اندیشه‌ها به اوج شکوفایی می‌رسد، علوم و فنون تکامل می‌یابد و همراه آن برتری‌ها و والایی‌های انسانی و اخلاق، مراحل عالی و ارزشمند خود را پیدا می‌کند.

امام صادق (ع) فرمودند: دانش بیست و هفت بخش دارد که بشر تا کنون دو بخش از آن را آموخته است و به هنگام قیام امام زمان(عج) بیست و پنج باب دیگر بر آن دو افزوده می‌شود و در میان جامعه گسترش می‌یابد (بحارالانوار، 1363‌، ج 52، ص 328). روشن است که با پیشرفت علم به رهبری پیشوای عالم و عادل، زمینه توسعه همه سویه و بهبود زندگی انسان‌ها فراهم خواهد آمد و دگرگونی ژرف پدید خواهد آمد. در کنار تکامل علوم، تکامل اخلاقی نیز پیش‌بینی شده است. امام باقر(ع) فرمودند: آن گاه که قائم ما قیام کند دست محبت و امامت بر سر بندگان نهد و پس از آن، خردها را بالنده و خلق و خوی‌ها را به تمام و کمال می‌رساند (بحارالانوار، ج 52، ص 328). رشد عقلانی همراه با رشد اخلاقی، جامعه‌ای رشید به وجود می‌آورد که شایستگی اداره تمام جهان را پیدا می‌کند حاکمیتی که همراه خود، تربیت و انسان‌سازی را با عقلانیت و سیاست و جامعه پردازی در آمیخته است و ره‌آورد آن، رهایی انسان‌های گرفتار در بند هوا و هوس و هدایت آنان به سوی هدایت همه سویه و همه جانبه است، در واقع روح انقلاب اصلاحی و بنیادی امام زمان(عج) که چشم‌اندازی از تمدن والا و متعالی اسلام است.

با روشن شدن ویژگی‌های جامعه آرمانی اسلام، روشن می‌شود که با برپایی عدالت و گسترش آن، زمینه تحقق ارزش‌ها پیدا می‌شود و در پرتو عدالت دیگر ارزش‌ها جایگاه واقعی خود را می‌یابند. علاوه بر اینکه نیازهای مادی تنها سبب اتصال بنده به خدا نیست، بلکه انسان‌ها فطرتا نیازمند پرستش و بندگی خداوند هستند و جوهر اصلی نظام مهدوی بندگی است و هدف اصلی و نهایی جامعه آرمانی اسلام عبودیت و بندگی خداست. خداوند متعال هدف نهایی این جامعه آرمانی را عبادت و بندگی خویش مطرح ساخته است می‌فرماید: خداوند متعال به کسانی از شما که ایمان آورده‌اند و کارهای شایسته کرده‌اند وعده کرده است که در زمین جانشینشان کند، چنانچه کسانی را که پیش از آنان بودند جانشین کرد و دینشان را که برایشان پسندیده است به سودشان استوار و پابرجا گرداند و از پی ترسشان امنیت جایگزین کند تا مرا بپرستند و چیزی را با من شریک نسازند[3].

بنابراین در جامعه آرمانی در کنار گسترش عدالت، و در سایه رشد عقلانی و اخلاقی جامعه‌ای کامل به وجود می‌آید که شایستگی بندگی و عبودیت کامل را پیدا می‌کند و ره‌آورد آن رهایی انسان از بند هوا و هوس و هدایت به سوی هدایت همه جانبه است. همچنین با این توضیح روشن می‌شود که کرامت انسانی و دستیابی به آن زمینه‌ساز نیل به حقیقت بندگی و اطاعت کامل و دقیق از اوامر و نواهی الهی است که هدف اصلی و نهایی جامعه آرمانی اسلامی محسوب می‌شود. در حقیقت «هدف اصلی و نهایی جامعه آرمانی اسلامی استکمال حقیقی انسان‌هاست که جز بر اثر خداشناسی، خداپرستی، اطاعت کامل از اوامر و نواهی الهی و کسب رضای خدای متعال و تقرب به درگاه او حاصل شدنی نیست (محمد تقی مصباح یزدی، 1372، ص 414).

بنابراین از جمله مفاهیم ارزشمندی که در آموزه‌های دین اسلام مورد توجه قرار گرفته و به آن سفارش شده‌، احسان و نیکوکاری است. احسان و نیکوکاری‌، دارای مصادیق فراوانی در حوزه‌های گوناگون ارتباط خدا با انسان‌، ارتباط انسان با خدا‌، ارتباط انسان با خود و ارتباط انسان با دیگران است. در این نوشتار به بحث‌هایی پیرامون پیشینه احسان در جامعه‌، برنامه‌های اسلام در این باره و ضرورت احسان در جامعه از دیدگاه اسلام، پرداخته شده است.

 

مفهوم احسان

«إحسان» از ریشۀ «حُسن» و در لغت به دو معنای انعام بر دیگران و احسان در عمل به این معنی که کسی عمل نیکویی را بیاموزد یا عمل نیکی را انجام دهد‌، به کار رفته است‌. احسان و  کلماتی نظیر حَسَن‌، حُسن و احسَن در وصف اموری به کار می‌روند که به دلیل داشتن گونه‌ای از زیبایی عقلی، نفسانی و طبیعی انسان را به خود جذب می‏کنند (حسین بن محمد راغب اصفهانی‌، 1396،ص 236).

در فرهنگ اسلامی، احسان از جایگاه ویژه‌ای برخوردار است‌. این واژه و مشتقاتی نظیر آن‌، در قرآن فراوان به کار رفته است‌. در منابع

اسلامی نیز، احسان حوزۀ بسیار گسترده‌ای از احادیث شیعه و سنی و مباحث تفسیری، فقهی‌، اخلاقی‌، عرفانی و کلامی را به خود اختصاص داده است‌. احسان به صورت یکی از مفاهیم بنیادین و پر دامنۀ اسلام‌، هر چند بیش از همه در گسترۀ اخلاق به کار رفته است‌، اما قلمروی معنایی آن بسیار گسترده است‌. در قرآن به عنوان یکی از منابع مهم دین اسلام‌، احسان به سه معنای انجام دادن کار نیک‌، نیکی کردن به دیگران و انجام دادن نیکو و شایستۀ یک کار در شکل کامل آن‌، به کار رفته است‌. تأمل در آیات قرآن نشان می‌دهد که احسان‌، جامع هر گونه خیر است ( فضل بن حسن طبرسی‌، 1370‌‌، ج 6 ، ص 586 ).

 

پیشینه احسان در جامعه

با ترکیب افرادی که با هم زندگی می‌کنند‌، مولود جدیدی به نام  اجتماع به وجود می‌آید‌. این مولود جدید نیز مانند خود افراد دارای حیات و ممات‌، شعور و اراده‌، ضعف و قدرت و … می‌باشد‌. بدون شک از کوچکترین و بنیادی‌ترین نهاد اجتماعی یعنی خانواده تا بزرگترین نهاد، یعنی جامعۀ بشریت‌، همگی در استمرار حیات خویش به کمک‌های مادی و معنوی افراد خود نیازمندند‌. به همین جهت‌، در طول تاریخ هرگاه جامعه‌ای پدید آمده‌، افراد آگاه و صاحب نظر، به وضع تکالیفی برای مردم در برابر اجتماع یا به عبارتی دیگر قوانین اجتماعی پرداخته‌اند. در شرایع و سنت‌های قبل از اسلام از قبیل شریعت حمورابی و قوانین روم قدیم‌، چیز‌هایی دربارۀ قوانین اجتماعی دیده می‌شود‌. اما شریعت اسلام از جهت داشتن قوانین اجتماعی‌، در میان سایر شریعت‏ها و سنت‏ها ممتاز و پیشقدم است (محمد حسین طباطبایی‌، 1366‌، ج9‌، ص 386).

با تمام پیشرفت‏های تمدن بشری در عرصه‌های گوناگون‌، هنوز هم هیچ جامعۀ دینی یا غیر دینی و هیچ علم اجتماعی و اقتصادی روز‌، نیاز جامعه را به افراد خود‌، انکار نمی‌کند‌. از این گذشته‌، اگرجوامع در اعصار قبل به این مسئله کمتر توجه می‌کردند‌، ولی امروزه به دلیل پیچیدگی و پیشرفت جوامع‌، این مسئله از جمله مباحث پیش‌پا افتاده‌ای است که همه به آن توجه دارند.

 

برنامه‏های اسلام درباره احسان در جامعه

اسلام در راستای تحقق بخشیدن به هدف احسان در جامعه‌، قوانین حقوقی و اخلاقی وضع کرده است‌. قوانینی که به عنوان وظیفه بر عهدۀ افراد جامعه گذاشته شده‌، قوانین حقوقی نام دارد‌. اگر افراد جامعه در انجام این وظایف کوتاهی کنند‌، نه تنها به عواقب ناگوار آن دردنیا دچار می‌شوند‌، بلکه در آخرت نیز مورد مؤاخذه قرار می‌گیرند‌. در این رابطه می‏توان به قوانین پیرامون خمس، زکات، انفال و … اشاره کرد‌.

بعضی از قوانین نیز، با تأکید بر اصول ارزشی و بایدها و نباید‌های اخلاقی پایه‌ریزی شده که قوانین اخلاقی نام دارد‌. در صورتی که افراد جامعه در انجام این وظایف کوتاهی کنند‌، درآخرت مؤاخذه نخواهند شد ولی از نتایج گوارای آن در دنیا و آخرت محروم می‌مانند. در این رابطه می‌توان به سفارش اسلام دربارۀ عفو و گذشت نسبت به دیگران‌، یاری کردن دیگران‌، محبت به دیگران و … اشاره کرد.

برنامه‏های اخلاقی و حقوقی اسلام در راستای تحقق بخشیدن به هدف احسان در جامعه‌، تنها به مسلمانان محدود نمی‏شود‌، بلکه در بارۀ احسان به غیر مسلمانان هم سفارشاتی دارد‌. سفارشات اسلام در این زمینه محدود به زمانی است که احسان  به غیر مسلمانان‌، به ضرر اسلام و مسلمین نباشد‌. در این باره می‌توان به آیۀ 13 سورۀ مائده اشاره کرد که خداوند به پیامبر – صلي الله علیه و آله – فرمان می‌دهد که از خطاهای یهودیان چشم‌پوشی کند‌. حق – تعالی در این آیه می‌فرماید‌: «فاعف عنهم واصفح ان الله یحب المحسنین‌؛ پس [‌تا نزول حکم جهاد‌] از آنان درگذر و‌ [‌از مجازاتشان] روی گردان‌، زیرا خدا نیکوکاران را دوست دارد».

با تأمل در این برنامه‏ها، به خوبی روشن می‏شود که اسلام سعی دارد تا آن جا که ممکن است‌، از تنش‌ها و تضاد و درگیری میان اقشار مختلف جامعه بکاهد تا زمینه برای پیشرفت جامعه مهیا شود‌. زیرا اگر افراد جامعه به یکدیگر احسان نکنند و نیروهای مادی و معنوی خود را صرف اختلافات کوچک و بزرگ نمایند‌، دیگر برای پیشرفت جامعه نیروی انسانی و مادی باقی نمی‌ماند‌. در نتیجه موجبات نابودی حیات جامعه که در حقیقت نابودی حیات افراد آن است‌، فراهم می‌شود.

ضرورت احسان در جامعه از دیدگاه اسلام

از دیدگاه اسلام‌، احسان در جامعه به دو دلیل از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است‌. در این قسمت به ذکر و بیان این دو دلیل پرداخته می‌شود.

  1. از بین بردن زمینه‏های نابودی جامعه

خداوند در آیۀ 195 سورۀ بقره می‌فرماید‌: « وانفقوا في سبیل الله و لا تلقوا بایدیکم الی التهلکة و احسنوا ان الله یحب المحسنین؛ و در راه خدا انفاق کنید و [با ترک این کار پسندیده‌، یا هزینه کردن مال در راه نامشروع] خود را به هلاکت نیندازید‌، و نیکی کنید که یقینا خدا نیکوکاران را دوست دارد.» این آیه بیانگر یک حقیقت کلی و اجتماعی است زیرا، ترک انفاق هلاکت جامعه را به دنبال دارد (ناصر مکارم شیرازی‌،‌ 1380‌‌، ج2‌، ص37) یعنی میان ترک کمک‏های مادی از سوی افراد جامعه و نابودی جامعه رابطۀ تنگاتنگی وجود دارد که به بیان این ارتباط پرداخته می‌شود.

یکی از عوامل مهم در نابودی جامعه‌، فقر است. زیرا فقر اقتصادی‌، فقر فرهنگی‌، بیماری‌، بی‌سوادی‌، فقر عاطفی و روحی و به طور کلی‌، کاستی در همۀ زمینه‌ها را به دنبال دارد‌. این کمبود‌ها تعادل را در انسان از بین می‌برد‌. وقتی که انسان نتواند از راه درست تعادل را در خود ایجاد کند و به نیازهای خویش پاسخ دهد‌، به ناچار ارزش‌های دینی و اخلاقی را نا‌دیده گرفته و به مفاسدی هم‌چون دزدی،  بی‌بند‌و باری، قتل و … روی می‌آورد. این کارها نه تنها فرد را به هلاکت می‌رساند بلکه جامعه را نیز نابود می‏کند.

ازسوی دیگر‌، تکاثر (افزون‌خواهی و سرمایه‏داری) یکی دیگر از عوامل مهم در نابودی جامعه است. ژرف‌اندیشی در آیات و روایات آشکارا  معلوم می‌کند که تکاثر، آموزش و پرورش‌، فرهنگ‌، اخلاق‌، اقتصاد‌، سیاست‌، معنویت و حتی دین را در جهتی غیر صالح می‏اندازد.  به همین جهت‌، تکاثر نیز علت نیرومندی برای نابودی افراد و به دنبال آن، نابودی جامعه است (اخوان حکیمی و احمد آرام،‌ 1395‌، ج 4‌، ص47).

در نتیجه برای نجات جامعه از نابودی‌، باید میان افراط و تفریط اقتصادی یعنی فقر و تکاثر‌، توازن برقرار کرد‌. اگر قوانین حقوقی و اخلاقی اسلام نظیر خمس‌، صدقه‌، توجه به یتیمان و محرومان و … در جامعه اجرا شود‌، تکاثر بر می‌افتد و فقر خود به خود ریشه کن می‌شود. به همین دلیل‌، مبارزه با فقر و تکاثر و از بین بردن فاصلۀ طبقاتی‌، از برنامه‌های اصولی اسلام است.

‌ حال ممکن است در این باره سؤالاتی مطرح شود از جمله‌؛ چرا انسان باید قسمتی از اموال خود را در قالب برنامه‌های حقوقی و اخلاقی به دیگر افراد جامعه بدهد، حال آن که این اموال حاصل روزها تلاش و زحمت اوست و مِلک وی به حساب می‌آید‌؟ و یا این که، اگر براندازی فقر و تکاثر از برنامه‌های اصولی اسلام است‌، چرا گاهی در منابع اسلامی از فقر و فقرا و ثروت و ثروتمندان تمجید به عمل آمده است؟

از نظر اسلام‌ پاسخ سوال اوّل چنین است که مواهب الهی متعلق به همۀ مردم است‌. گاهی شرایط به گونه‌ای مهیا می‌شود که عده‌ای بیش از  نیاز خود و در مقابل عده‌ای کمتر از نیاز خویش‌، به این مواهب دسترسی پیدا می‌کنند‌. این امر دلیل بر آن نیست که ثروتمندان به تجمل گرایی و اسراف بپردازند‌، در حالی که گروهی در فقر و بیچارگی دست و پا می‌زنند‌. در اموال ثروتمندان‌، حق محرومان نهفته است که باید به آنان پرداخته شود‌. در این باره می‌توان به حدیثی از امام صادق – علیه السلام –  اشاره کرد که می‌فرماید‌: « خداوند – تبارک و تعالی – ثروتمندان و فقیران را در اموال شریک یکدیگر قرار داده است‌، پس ایشان نمی‌توانند این اموال را جز برای شریکان خود مصرف کنند» (شیخ کلینی‌، ‌1369‌‌، ج 3 ، ص 545).

حال در پاسخ به سؤال دوم  ابتدا گفته می‌شود آن‌گونه که از شواهد قطعی بر می‌آید‌، اسلام هرگز حضور فقر و استمرار آن را در جامعه نمی‌پذیرد. اگر زمانی هم از فقر و فقرا تمجید شده‌، مشروط به شرایطی است‌. اگر آن شرایط محقق نشود‌، اسلام نه تنها فقر را تمجید نکرده بلکه مردم را از این بلای بزرگ‌، بر حذر داشته است‌. در این باره می‌توان به حدیثی از امام صادق – علیه السلام – اشاره کرد که در

آن بیست شرط را برای فقیری که فقر  نسبت به او ستوده شده است برشمرده است‌. از مهم‏ترین شرایطی که حضرت برای فقیر ذکر کرده این است که، به سبب فقر‌، در عبادت و طاعت او سستی راه نیابد (اخوان حکیمی و احمد آرام‌، 1395‌‌، ج 4 ، ص631).

دربارۀ ثروت وثروتمندان نیز، همین گونه است‌. اسلام هرگز با اصل ثروت و ثروتمندی به مخالفت بر نخاسته است. زیرا اقتصاد غنی‌، یکی

از پشتوانه‌های مهم پیشرفت در عرصه‌های گوناگون است‌. اسلام هرگز نمی‌خواهد این پشتوانۀ مهم را از مردم و جامعه بگیرد‌. اسلام آن جا

با ثروت و ثروتمندان به مخالفت بر‌خاسته که اولا ثروتمندان‌، ثروت خویش را از راه‌های نا‌صحیح به‌دست آورند یا پرداختن به جمع‌آوری ثروت‌، آنها را از امور مهم دیگر باز دارد‌. ثانیاً زمانی که ثروتی به دست آوردند‌، آن را در راه‏های نا‌صحیح خرج کنند یا این که تکالیف حقوقی و اخلاقی خویش را نسبت به سایر افراد جامعه انجام ندهند‌.

 

  1. به وجود آوردن زمینه‌های حیات جامعه

خداوند در آیۀ 34 سورۀ فصلت می‏فرماید: «و لا تستوی الحسنة و لا السیئة ادفع بالتي هي احسن فاذا الذي بینک و بینه عداوة کانه ولي حمیم‌؛ نیکی و بدی یکسان نیست‌. [بدی را ] با بهترین شیوه دفع کن‌. [ با این برخورد متین و نیک‌] ناگاه کسی که میان تو و او دشمنی است‌،[ چنان شود] که گویی دوستی نزدیک و صمیمی است». تأمل در این آیه به خوبی نشان می‏دهد که احسان در جامعه، دوستی و صمیمیت را میان افراد، به وجود می‏آورد.

دوستی و صمیمیت نیز، تنش‌ها و تضاد و درگیری را میان اقشارمختلف جامعه، از بین می‌برد و موجب همگرایی اجتماعی‌، اتحاد و تعاون می‌شود‌. تنها در چنین فضایی است که افراد با تجربیات و اطلاعات گوناگون حاضر می‌شوند که در عرصه‌های مختلف دینی‌، فرهنگی‌، اقتصادی و … وارد شوند و به فعالیت بپردازند. این فعالیت موجب پیشرفت‌، حیات و استقرار جامعه و افراد می‌شود.

 

جنبه‌های فردی و اجتماعی احسان

از آیات قرآن بر می‌آید که نیکوکاری دو بخش دارد، بخشی از آن به شخصیت و خصوصیات فردی و اخلاقی باز می‌گردد که می‌توان به ایمان به خدا[4]، قرآن[5]، پیامبرخاتم[6] و تهجد و شب زنده‌داری[7] دعا برای قرار گرفتن در زمره گواهان بر رسالت پیامبر(ص)  نیایش به درگاه

خدا با حالت بیم و امید[8]، نماز[9] و نیز یقین به آخرت[10] اشاره کرد.

بخش دوم به حوزه عمل اجتماعی و در ارتباط با مردم باز می‌گردد که می‌توان به موارد بسیاری اشاره کرد. خداوند در آیه ۲۳ سوره شورا

موّدت و دوستی اهل بیت علیهم السلام را از مصادیق احسان و نیکوکاری بر می‌شمارد. تواضع و فروتنی در برابر حق[11] تامین محرومان و قرار دادن حقی در اموال خود برای نیازمندان[12] انفاق مال در راه خدا در حال توانگری و تنگدستی[13] بخشش به خویشان[14]، و پرداخت زکات[15] و پرداخت کالا و هدیه مناسب به زنی که طلاق داده شده [16] از مصادیق احسان است. دعوت مردم به توحید و کارهای صالح[17]، شکیبایی در سختی‌ها و ناراحتی‌ها[18] گذشت از لغزش‌های دیگران[19] و سازگاری و صلح و نیز مصالحه کردن در مسائل خانوادگی[20] و رعایت حال کهنسالان[21] از دیگر مصادیق احسان است. مطابق آیات ۱۰۲ تا ۱۰۵ سوره صافات که انجام وظیفه و امتثال امر الهی، از مصادیق احسان است.

از روایات بسیاری بر می‌آید که خوشرویی و خوشخویی بهترین احسان و کار نیکی است که انسان به سادگی می‌تواند انجام دهد و از امام باقر (ع) درباره خوشرویی و با چهره گشاده با مردم مواجه شدن به عنوان کار نیک و احسان می‌فرماید: «یک لبخند بر روی چهره برادر ایمانی حسنه‌ای است در نامه عمل تو و رفع گرفتاری از او حسنه‌ای دیگر است و خداوند با هیچ عمل و عبادتی همچون شاد کردن یک مؤمن پرستش نشده است»(‌اصول کافی، ج ۲، ص ۱۸۹).

 

مخاطبان احسان

به چه کسانی باید احسان نمود؟ پاسخ قرآن این است که احسان می‌بایست فراگیر باشد. از این رو احسان به هر موجودی از انسان و غیر

انسان مطلوب شمرده شده است. خداوند از مؤمنان خواسته حتی نسبت به کافران نیز احسان کرده و در حق آنها نیکوکاری را فراموش نکنند. در آیات ۱۲ و ۱۳ سوره مائده احسان به کافران را مطلوب و امری پسندیده می‌شمارد و به یهودیان یادآور می‌شود که از ایشان پیمان گرفته تا حتی در حق کافران نیز احسان کنند. بنابراین اگر اسلام و قرآن احسان را نسبت به کافران سفارش می‌کند و حتی به عنوان پیمان الهی در حق یهودیان از آن یاد می‌کند، به روشنی معلوم می‌شود که احسان به مؤمنان تا چه اندازه مطلوب و پسندیده می‌باشد.
هر کسی نخست باید به کسانی احسان کند که به وی نزدیک‌تر هستند.  احسان به همسر[22] والدین[23]، احسان به خویشان[24] و احسان به همسایگان دور و نزدیک[25] مورد تأکید و سفارش بیشتری قرار گرفته است.

کمال احسان آن است که شخص نسبت به پدر و مادر و همسر و فرزندان و خویشان داشته باشد؛ زیرا نزدیکی آنان به فرد هم توقع آنها را بالا می‌برد و هم زمینه برای احسان از هر جهت فراهم‌تر است. از این رو شخص می‌بایست همواره گذشت و عفو نسبت به آنان و مراعات حالات آن را داشته باشد. اگر نسبت به ایشان احسان ورزیده شود بی‌گمان فرد به آ‌رامش دنیوی و اخروی دست می‌یابد[26] و خداوند نعمت

خویش را بر بندگانش کامل می‌کند[27] و از امدادات غیبی بهره‌مند شده[28] و دعاهای آنان را اجابت می‌کند[29]. در صورتی گناهان انسان‌ها  بخشیده می‌شود[30] و راه مطمئنی پیش روی آنان گشاده می‌شود[31] و از رحمت خاص خداوندی بهره‌مند می‌شوند[32] و در نهایت رستگاری[33] و سعادت دنیوی و اخروی[34] را به دست می‌آورند و محبوب خداوند می‌شوند[35] که از راه احسان و نیکوکاری بویژه به والدین و همسر و

فرزندان و خویشان و همسایگان، اقدام نمایند.

پیامبر اکرم (ص) در این ‌باره فرمود: «پس از ایمان به خداوند سرآمد تمام اعمال عاقلانه، مهربانی و نیکی با مردم است؛ چه خوب باشند

چه بد» (مستدرک وسایل الشیعه، ‌1408‌، ج ۲، ص ۶۷).

احسان و نیکی به خلق تنها بخشیدن مال و رفع دردهای مادی و دنیوی نیست، بلکه بخشش و کمک‌های معنوی و اصلاح امور اخلاقی و اجتماعی مردم از عالی‌ترین نوع احسان است. راهنمایی و نجات اشخاصی که به بیراهه و گمراهی رفته‌اند و دستگیری از آنان به امید

رهایی و هدایت، ارزنده‌ترین کاری است که نیکوکاران انجام می‌دهند. مردی از انصار به محضر امام حسین (ع) شرفیاب شد تا حاجتش را با امام مطرح کند آن حضرت فرمود: برادر، آبروی خود را حفظ کن و درخواست خویش را شفاهی و چهره به چهره بیان نکن، حاجتت را در نامه‌ای بنویس تا به خواست خدا برآورده شود. (بحارالانوار، ‌1363‌، ج ۷۸، ص ۱۱۸).

برآورده کردن حاجات برادر دینی بویژه اگر فامیل و دوست و همسایه باشند بسیار ارزشی و مصداق روشن احسان است. یکی از شیعیان می‌گوید: در مسجد الحرام مشغول طواف بوده، یکی از دوستان از من درخواست دو دینار وام نمود، به او وعده داده که پس از طواف حاجتش را برآورده ساز، هنوز طواف به پایان نرسیده بود که امام صادق (ع) وارد شد و دست بر شانه‌‌اش نهاده و تکیه کردند و هر دو مشغول طواف شده، هنگام اتمام طواف به احترام امام صادق (ع) او را همراهی کرده و طواف را ادامه داده، مرد حاجتمند که در کناری نشسته بود و امام صادق (ع) را نمی‌شناخت به خیال آن که حاجتش را فراموش کرده‌ هر بار که از مقابلش ‌عبور نموده با دست اشاره می‌کرد و مطلبش را یادآوری می‌نمود.

امام صادق (ع) پرسیدند: چرا این مرد به تو اشاره می‌نماید؟ پاسخ داده شد که او منتظر است تا پس از طواف نزد او رفته و مبلغی به عنوان وام پرداخته، بدلیل قرار گرفتن دستان شما بر شانه، صحیح نیست که شما را ترک گفته در این لحظه امام بدون لحظه‌ای تأمل، دست از روی شانه برداشته و فرمودند: مرا به حال خود گذار و برو حاجت او را برآور. مرد  این کار را انجام دادند. روز بعد مرد امام جعفر صادق (ع) را که با اصحابش سخن می‌گفت دیده، در این حین امام فرمودند: اگر برای بر آوردن حاجت یکی از برادران مؤمن خود تلاش کنید نزد من بهتر و محبوب تر است از آزاد کردن هزار بنده و بسیج نمودن هزار نفر در راه خدا. (سفینه البحار،‌ 1383‌، ج ۱،ص ۳۵۳).

 

نتیجه

با توجه به مباحث مذکور می‌توان چنین نتیجه گرفت که احسان در جامعه، یکی از اصول مورد توجه همۀ شریعت‌ها و سنت‌ها به ویژه اسلام، در طول تاریخ بوده  است. اسلام در راستای تحقق بخشیدن به هدف احسان در جامعه، برنامه‌هایی را به اشکال حقوقی و اخلاقی تنظیم کرده است. از دیدگاه اسلام، احسان در جامعه به دلیل این که زمینه‌های نابودی جامعه را از بین می‏برد  و بستری مناسب برای

حیات جامعه فراهم می‌کند‌، از اهمیت ویژه‏ای برخوردار است.

 

 

 

منابع:

قرآن کریم

محمدتقی مصباح یزدی، جامعه و تاریخ، سازمان تبلیغات اسلامی، 1372

بحارالانوار‌، ج 52، 1363

المفردات في غریب القرآن، حسین بن محمد راغب اصفهانی

مجمع البیان في تفسیر القرآن، فضل بن حسن طبرسی

المیزان في تفسیر القرآن، محمد حسین طباطبایی

تفسیر نمونه، ناصر مکارم شیرازی

الحیاة، اخوان حکیمی و احمد آرام

الکافي، شیخ کلینی

مستدرک وسایل الشیعه

سفینه البحار

 

تعاریف و مخفف‌ها:

[1] نور، آیه 55

[2] نور، آیه 55

[3] نور، آیه 55

[4] مائده آیه ۸۴ و ۸۵

[5] مائده آیات ۸۳ و ۸۵

[6] مائده آیات ۸۳ و ۸۵

[7] ذاریات آیات ۱۶ و ۱۷

[8] اعراف آیه ۵۶

[9] هود آیات ۱۱۴ و ۱۱۵ و لقمان آیه ۳ و ۴

[10] لقمان آیات ۳ و ۴

[11] مائده آیات ۸۲ و ۸۵

[12] ذاریات آیه ۱۶ و 17

[13] آل عمران آیه ۱۳۴

[14] نحل آیه ۹۰

[15] لقمان آیات ۳ و ۴

[16]لقمان آیات ۳ و ۴

[17] صافات آیات ۱۲۵ تا ۱۳۱

[18] یوسف آیه ۹۰ و نحل آیات ۱۲۷ و ۱۲۸

[19] آل عمران آیه ۱۳۴ و مائده آیه ۱۳

[20] نساء آیه ۱۲۸

[21] یوسف آیه ۷۸

[22] نساء‌ آیه ۱۲۸و بقره آیه ۲۲۹ و ۲۳۶

[23] احقاف آیه ۱۵ و بقره آیه ۸۳ و نساء آیه ۳۶

[24] بقره آیه ۸۳ و نساء آیه ۳۶ و نحل آیه ۹۰

[25] نساء آیه ۳۶

[26] بقره آیه ۱۱۲

[27] انعام آیه ۱۵۴

[28] نحل آیه ۱۲۸

[29] آل عمران آیه ۱۴۷ و ۱۴۸

[30] هود آیه ۱۱۴

[31] لقمان ایه ۳۲

[32] اعراف آیه ۵۶

[33] لقمان آیات ۳ و ۵

[34] آل عمران آیه ۱۴۸ و نحل آیه ۳۰

[35] بقره آیه ۱۹۵

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *