بررسی تاثیر آموزش ابتدایی و متوسطه بر مخارج خیر و نیکوکارانه در چارچوب یک الگوی پویای سیستمی در استانهای ایران: دوره مطالعه 1379-1393
محمدحسین کریم1، مهدی قائمیاصل2
1دانشیار گروه اقتصاد امور عمومی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران؛
2استادیار گروه اقتصاد و بانکداری اسلامی، دانشکده اقتصاد، دانشگاه خوارزمی، تهران، ایران؛
نویسنده مسئول: m.ghaemi84@gmail.com شماره تماس: 09122512128
چکیده:
اعمال خیر و نیکوکارانه و هزینههای در راه خدا، آثار تربیتی و اجتماعی فراوانی را در بردارد که میتواند به رشد انسان و تعالی او نزد خدا و مردم، برابری اقتصادی و رفع نیاز مادی و غیرمادی نیازمندان و محرومان منجر شود. بدیهی است هر فردی از افراد بشر به حکم وجدان و فطرت پاکی که خداوند در نهادش قرار داده است، میداند که دستگیری درماندگان و همراهی آنان، بر هرکسی که قادر به انجام مساعدت کلی و یا جزئی باشد، لازم و ضروری است. در این میان نظام آموزشی در سطوح مختلف در حیطه زمینهسازی فراگیری اصول و مبانی خیرخواهی و نیکوکاری نقشی بسیار تعیینکننده دارد. آموزش خیرخواهی و دیگراندیشی به دانشآموزان از سالهای اولیه تحصیل میتواند تاثیر شگرفی در اصلاح ساختارهای رفتاری و فرهنگی جامعه و کاهش بزهکاریهای اجتماعی و کسب منفعتهای خودمحورانه داشته باشد. در این میان آموزش عمومی در مدارس از مهمترين نهادهاى اجتماعى، تربيتى و آموزشى و اصلىترين ركن تعليم و تربيت در کشور است كه به منظور تربيت صحيح دانش آموزان در ابعاد دينى، اخلاقى، علمى، اقتصادی، آموزشى، اجتماعى و كشف استعدادها و هدايت رشد متوازن روحى و معنوى و جسمانى آنان بر اساس اهداف مصوب دوره هاى تحصيلى تدوین و اداره مى شود. انتقال ارزش هاى اساسى جامعه در كانون اصلى توجه نظام آموزشى قرار دارد، به گونهاى كه مدرسه دانش آموزان را متعهد مى سازد ارزش هاى جامعه را درونى سازند. در این مطالعه، مبتنی بر الگوی کلارک[1] (2013) و در چارچوب الگوی دادههای ترکیبی پویای سیستمی بلوندل و باند (1998)، از متغیرهای سرمایه انسانی (با دو شاخص آموزش ابتدایی و متوسطه)، تورم (سطح عمومی قیمتها)، تولید ناخالص داخلی حقیقی و نرخ بیکاری، به عنوان عوامل موثر بر میزان مخارج نیکوکارانه و خیرخواهانه در سطح استانهای ایران و طی دوره 1379-1393 استفاده شده است. برای ارزیابی میزان تاثیر سرمایه انسانی بر مخارج خیر و نیکوکارانه، از دو شاخص آموزش ابتدایی و متوسطه در دو الگوی رگرسیونی پویا استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی حقیقی در هر دو الگو، تاثیر مثبت و معنیدار بر مخارج نیکوکارانه دارد و با افزایش یک درصدی در تولید ناخالص داخلی حقیقی هر استان، مخارج نیکوکارانه بین 13/2 تا 37/2 درصد افزایش خواهد داشت. در مقابل تورم و بیکاری، تاثیر منفی و معنیداری بر مخارج نیکوکارانه دارند. افزایش یک درصدی در سطح عمومی قیمتها، منجر به کاهشی بین 58/0 تا 61/0 درصد در مخارج نیکوکارانه میشود. همچنین افزایش یک درصدی در بیکاری، کاهشی بین 11-10×21/1 تا 11-10×11/1 درصدی در مخارج نیکوکارانه را به دنبال خواهد داشت. به علاوه یک درصد افزایش در شاخص آموزش متوسطه، منجر به افزایش 6-10×05/8 درصدی در مخارج نیکوکارانه میشود و این در حالی است که شاخص آموزش ابتدایی، تاثیر معنیداری بر مخارج نیکوکارانه ندارد. بنابراین به نظر میرسد الگوی آموزش و پرورش در سطوح ابتدایی نتوانستهاند ادراک کافی را در دانشآموزان برای تاثیرگذاری بر مخارج نیکوکارانه در استانهای کشور ایجاد نماید ولی این مهم در سطح متوسطه به خوبی به انجام رسیده است. از این رو اصلاح سطوح ابتدایی آموزش و تقویت سطح آموزشی متوسطه میتواند، نقش بسزایی در ترویج رفتارهای نیکوکارانه در سطح استانهای ایران داشته باشد.
واژگان کلیدی: مخارج خیر و نیکوکارانه، آموزش، رویکرد دادههای ترکیبی
1 مقدمه
نيروي انساني آموزش ديده يكي از مهمترين نهاده هاي اقتصاد در هر كشوري است و به ويژه در كشورهاي در حال توسعه كه با كمبود سرمايه هاي مادي مواجه هستند اهميت خاصي دارد.
آشنايي با اين واقعيت كه آموزش و پرورش باعث فعّال شدن نيروي كار مي شود و اعتقاد به اينكه كمبود نيروي كار ماهر و متخصص يكي از موانع مهم رشد و توسعة اقتصادي در كشورهاي در حال توسعه است موجب پژوهش هاي فراوان در مورد پيش بيني نيازهاي مربوط به نيروي كار آموزش ديده شده است.
اين نظريه كه مي توان سازمان نيروي كار مورد نياز يك كشور را طرح و پيش بيني كرد و آن را مبناي برنامه ريزي براي پاسخگويي به نيازهاي اقتصادي و اجتماعي كشور قرار داد نه تنها از اين بابت كه مي تواند راهنماي آشكاري براي برنامه ريزان آموزشي و سياستگذاران باشد نظريه جالبي است، هم چنين باعث شده است كه برنامه ريزي بسياري از كشورها را تحت تأثير شديد خود قرار دهد.
به هر حال بدون شك بايد به سوي توسعه و تربيت نيروي انساني حركت كرد به نحوي كه محاسبة درستي از مسايل جهاني و عواقب برنامه ريزي و پيامدهاي فرهنگي آن داشته باشيم.
آموزش و پرورش اساسي ترين عامل در رشد و توسعة اقتصادي و اجتماعي است و رشد و توسعة اقتصادي واجتماعي نيز به نوبة خود امكان آموزش و پرورش بيشتر را فراهم مي آورد.
رشد و توسعة اقتصادي و اجتماعي يكي از اهداف مهم تمام كشورها به ويژه در 50 ساله اخير بوده است . اين مفهوم در كشورهاي پيشرفتة صنعتي به معناي كاهش بيكاري و افزايش واقعي رفاه اجتماعي مردم به كار مي رود و در كشورهاي در حال توسعه ، از يك سو به معناي كاهش و يا محو فقر و محروميت و از سوي ديگر به معناي كوشش براي بالا بردن توليد ناخالص ملي و ارتقاء استانداردهاي زندگي مردم به سطحي است كه كشورهاي توسعه يافته از آن بهره مند هستند.
اقتصاددانان معتقدندكه وصول به رشداقتصادي مستلزم بالا بردن سرمايه گذاري هاي لازم، پيشرفت تكنولوژي، تغيير در مقدار و كيفيت نيروي كار و ساير عوامل است.
همراه با توسعه يافتن جامعه، عملكرد مؤسسه هاي آموزشي ( اعم از مؤسسه هاي رسمي يا غيررسمي) نيز تغيير مي كند و مؤسسه هاي آموزشي به صورت نهادهايي كه به انتخاب و تغيير فكر و تحوّل شخصيت و آموختن مهارت هاي پيچيدة شغلي و تجهيز افراد براي ايفاي نقش هاي گوناگون اجتماعي و اقتصادي افرادي مي پردازند عمل مي كنند . چنين است كه تعليم و تربيت در عين حال كه متأثّر از زندگي و توسعة اجتماعي است خود نيز به صورت متغيري مستقل درتحوّلات اقتصادي و اجتماعي و فرهنگي درمي آيد و حتّيمي توان گفت كه به عنوان يك مؤسسة نيمه خودكار كه مي تواند باعث تسهيل يا كندي جريان هاي توسعه بشود عمل مي كند.
به همين جهت مسأله اختصاصي تأثير نهاده ها بر ستانده هاي اقتصادي را بايد بر زمينة وسيعتر تاريخي و اجتماعي كه رابطه بين آموزش و توسعه را در معناي وسيع آن مطالعه مي كند مورد نظر قرار داد.
تحقيقات حاكي از آن است كه تمايل به سوادآموزي و مدرسه رفتن در ميان مردم عادي كشورهاي غيرپيشرفته معمولاً بروز نمي كند مگر آن كه از قبل ساخت هاي اجتماعي و اقتصادي سنّتي تا اندازه اي با تغييرات اقتصادي جديد تركيب يافته باشند.
بنا براين نقش آموزش به عنوان وسيله اي براي توسعه اقتصادي ، در طول زمان كاملاً متفاوت است. به زبان ساده تر، گسترش آموزش رسمي ممكن است در برخي از مراحل جريان رشد ، اساسي ترين كار باشد در حالي كه در مراحل ديگري ممكن است به دليل اولويت هدف هاي ديگر با اهميت كمتري تلقي شود.
بر این اساس در این پژوهش، ابتدا با ارائه مبانی نظری و ادبیات پژوهش مربوط به آموزش و مخارج خیر و نیکوکارانه (در چارچوب مفاهیمی همچون انفاق)، الگوی نظری و مفاهیم پایه تبیین شده است و سپس به منظور بررسی تاثیر آموزش بر مخارج خیر و نیکوکارانه، از یک الگوی پویای سیستمی شامل دادههای ترکیبی استانهای ایران، استفاده شده است. در نهایت نیز نتایج پژوهش و نتیجهگیری ارائه شده است.
2 مبانی نظری
عمل به دستور الهی و انفاق در راه خدا آثار تربیتی و اجتماعی فراوانی را در بردارد که میتوان به رشد انسان و تعالی او نزد خدا و مردم، برابری اقتصادی و همچنین رفع نیاز مادی و غیرمادی نیازمندان و محرومان اشاره کرد. بدیهی است هر فردی از افراد بشر بهحکم وجدان و فطرت پاکی که خداوند در نهادش قرار داده، میداند که دستگیری درماندگان و همراهی آنان، بر هرکسی که متمکن از انجام مساعدت کلی و یا جزئی باشد، لازم و ضروری است ولی افسوس، فطرت پاکی که خداوند در وجود فرزندان آدم قرار داده در بعضی کَسان زیر رنگ تیرهی دنیاپرستی و آلودگیهای جهانی، مخفی و مستهلک میشود مثلاً موضوع انفاق، احسان و نیکوکاری، موضوعی است که طبیعت هم منکر خوبیهای آن نیست؛ طبیعت میگوید بهحکم وجدان باید ناتوان را کمک کرد. از طرفی تمام مذاهب دنیا، بشر را به احسان و ترحم واداشته و دستور دادهاند حتیالمقدور بایستی مساکین و فقرا را مساعدت کرد؛ مخصوصاً دین مبین اسلام که آخرین و کاملترین برنامه زندگی دنیا و آخرت بشر است، موضوع انفاق را باکمال تأکید به افراد بشر تعلیم فرموده است.
در خصوص توصیه به انجام مخارج خیر و نیکوکارانه، افزون بر واژه «نفق» و مشتقات آنکه بیش از ۷۰ بار و غالباً به معنای اصطلاحی آن در قرآن آمده است، قرآن با واژگان و تعابیری دیگر نیز به این موضوع اشارهکرده است؛ مانند: صدقه یا صدقات (بقره، ۲۶۳، ۲۶۴، ۲۷۱) (توبه،۷۱ ) زکات با مشتقات آن (مائده، ۵۵) اعطاء (لیل، ۵) ایتاء (بقره، ۱۷۷) (نور، ۲۲) جهاد کردن با مال (توبه، ۴۱) ، قرضالحسنه دادن به خداوند (بقره، ۲۴۵) (حدید، ۱۱) (حدید، ۱۸) اطعام (بلد، ۱۴) (انسان، ۸) رزق (نساء، ۸) همچنین آیات مربوط به پارهای تکالیف مالی، مانند پرداختن زکات (بقره، ۴۳) (بقره، ۸۳) یا کفاره (مائده، ۸۹).
در قرآن کریم آیات متعددی به موضوع انفاق اشاره دارد که در ادامه به دو مورد از این آیات اشاره شده است:
آیه اول: « لَيْسَ الْبِرَّ أَنْ تُوَلُّوا وُجُوهَكُمْ قِبَلَ الْمَشْرِقِ وَ الْمَغْرِبِ وَ لكِنَّ الْبِرَّ مَنْ آمَنَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ الْمَلائِكَةِ وَ الْكِتابِ وَ النَّبِيِّينَ وَ آتَى الْمالَ عَلى حُبِّهِ ذَوِي الْقُرْبى وَ الْيَتامى وَ الْمَساكينَ وَ ابْنَ السَّبيلِ وَ السَّائِلينَ وَ فِي الرِّقابِ وَ أَقامَ الصَّلاةَ وَ آتَى الزَّكاةَ وَ الْمُوفُونَ بِعَهْدِهِمْ إِذا عاهَدُوا وَ الصَّابِرينَ فِي الْبَأْساءِ وَ الضَّرَّاءِ وَ حينَ الْبَأْسِ أُولئِكَ الَّذينَ صَدَقُوا وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُتَّقُون» (بقره، 177)
نيكوكارى آن نيست كه روى خود را به سوى مشرق و [يا] مغرب بگردانيد، بلكه نيكى آن است كه كسى به خدا و روز بازپسين و فرشتگان و كتاب [آسمانى] و پيامبران ايمان آوَرَد، و مال [خود] را باوجود دوست داشتنش، به خويشاوندان و يتيمان و بينوايان و درراه ماندگان و گدايان و در [راهِ آزاد كردن] بندگان بدهد، و نماز را برپاى دارد، و زكات را بدهد، و آنان كه چون عهد بندند، به عهد خود وفادارانند و در سختى و زيان، و به هنگام جنگ شكيبايانند آناند كسانى كه راست گفتهاند، و آنان همان پرهيزگارانند.
آیتالله مکارم شیرازی در تفسیر خویش، بدینصورت بیان میدارند: نيكى تنها اين نيست كه به هنگام نماز صورت خود را به سوى شرق و غرب كنيد و تماموقت خود را صرف اين عمل کنید؛ بلكه نيكى (نيكوكار) كسانى هستند كه به خدا و روز آخر و فرشتگان و کتابهای آسمانى و پيامبران ايمان آوردهاند. پس از ايمان، به مسئله انفاق و ايثار و بخششهاى مالى اشاره مىكند و مىگويد: مال خود را با تمام علاقهاى كه به آن دارند به خويشاوندان و يتيمان و مستمندان و واماندگان در راه، و سائلان و بردگان مىدهند. بدون شك گذشتن از مال و ثروت براى همهکس كار آسانى نيست. چراکه حبّ آن تقریباً در همه دلها وجود دارد، و تعبير عَلى حُبِّهِ نيز اشاره به همين حقيقت است كه آنها در برابر اين خواسته دل، براى رضاى خدا مقاومت مىكنند. سپس در ادامه آیه، خداوند به بیان ادای واجبات مالی میپردازد و معنای نیکوکار را کامل میکند و میگوید: فراوان هستند افرادى كه در پارهاى از موارد حاضرند به مستمندان كمك كنند اما در اداى حقوق واجب سهلانگار مىباشند، و بهعکس گروهى غير از اداى حقوق واجب به هیچگونه كمك ديگرى تن در نمىدهند، آيه فوق نيكوكار را كسى مىداند كه در هر دو ميدان انجاموظیفه كند (مکارم شیرازی، 1374، ج1، ص 15).
آیه دوم: يا أَيُّهَا الَّذينَ آمَنُوا أَنْفِقُوا مِنْ طَيِّباتِ ما كَسَبْتُمْ وَ مِمَّا أَخْرَجْنا لَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ لا تَيَمَّمُوا الْخَبيثَ مِنْهُ تُنْفِقُونَ وَ لَسْتُمْ بِآخِذيهِ إِلاَّ أَنْ تُغْمِضُوا فيهِ وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَميد. (بقره، 267)
اى كسانى كه ايمان آوردهايد، از چيزهاى پاكيزهاى كه به دست آوردهايد، و ازآنچه براى شما از زمين برآوردهايم، انفاق كنيد، و در پى ناپاكِ آن نرويد كه [از آن] انفاق نماييد، درحالیکه آن را [اگر به خودتان مىدادند] جز با چشمپوشى [و بىميلى] نسبت به آن، نمىگرفتيد، و بدانيد كه خداوند، بىنياز ستوده [صفات] است.
این آیه در مقام بیان کیفیت مالی است که انفاق میشود و این امری است که تقریباً اکثر قریب بهاتفاق مفسران در کتب خود متعرض آن شدهاند. علامه طباطبائی در ذیل تفسیر این آیه آوردهاند که نكتهاى كه بايد به آن توجه كرد اين است كه خداى تعالى در اين آيه كيفيت مالى را كه انفاق مىشود بيان نموده و مىفرمايد: بايد از اموال خوب و پاکیزه باشد، نه از اموال مستهلک و ناپاک، يعنى مالى باشد كه فقير با علاقه و میل باطنی آن را بگيرد نه از سر اجبار و علیرغم میل باطنی، چراکه تنها کسی دوستدار کار خوب و نیک میشود و میتواند زندگی خود را بهوسیله انفاق، از آلودگیها پاک سازد که از بهترین اموال خود ببخشد تا بدینوسیله به کمال برسد. و به همين جهت است كه مىبينيم آيه شريفه با جمله: «وَ اعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ غَنِيٌّ حَمِيدٌ» شروع شده است چون اين جمله به ما مىفهماند كه بايد در انفاق، بىنيازى و حمد خداى را در نظر بگيريم که خدا در عین اینکه احتياجى به انفاق ما ندارد، معذلک انفاق طيب ما را مىستايد، پس از مال طيب و خوب خود انفاق كنيد. (طباطبایی، 1417ق، ج2: 393)
همچنین علامه در ادامه تفسیر آیه، ترس از فقر بر اثر انفاق اموال طيب و دلپسند را از وسوسههای شيطانى میداند و میفرمایند در اين آيه بر اين معنا احتجاج شده كه انتخاب مال خبيث براى انفاق، خيرى براى انفاق گر ندارد، به خلاف انتخاب مال طيب كه خير انفاق گران در آن است. پس اينكه در آيه قبل، به مؤمنين امر كرد که مال طیب و خوب خود را براى انفاق انتخاب كنند مصلحت خود آنان را در نظر گرفته است. و انگیزه مؤمنان از خودداری انفاق مال طیب و خوب، امری جز انبوه و افزایش مال و ثروت خویش نمیتواند باشد. اين طرز فكر باعث مىشود كه دلها از اقدام به چنين انفاقى دريغ كنند، به خلاف مال خبيث و نامرغوب كه چون قيمتى ندارد و انفاقش چيزى از ثروت آنان كم نمىكند لذا از انفاقش مضايقه نمىكنند و این یکی از وسوسههای شيطان است، شيطانى كه دوستان خود را از فقر مىترساند، بااینکه بذل و دادن انفاق در راه خدا و به دست آوردن خشنودى او مانند بذل مال در يك معامله است، زیرا مالى را هم كه انسان در راه خدا مىدهد در برابر آن، رضاى خدا را مىخرد، پس هم عوض دارد و هم بهره. و نتیجه اينكه: خوددارى مردم از انفاق مال طيب ازآنجاکه منشأ آن ترس از فقر است و اين ترس خطاست، لذا با جمله: « الشَّيْطانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ » خطا بودن آن را آشکار كرد. (طباطبایی، 1417ق، ج2: 394)
از سوی دیگر، آموزش و پرورش باعث تغییر ارزشها و طرز تلقیهای افراد میشود و این خود تاثیری مستقیم بر وضعیت اقتصادی دارد. غالب تحقیقات حاکی از آن است که رشد اقتصادی با بهبود آموزش عمومی و باسوادی مردم ارتباط دارد، آموزشهای شغلی و حرفهای همراه با تجارب ضمن خدمت نیز در کارآیی شغلی و پیشرفت اقتصادی موثرند و به هر صورت نوع سیستم آموزش و اهداف و برنامهها و امکانات آن نیز در توسعه فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی کاملا موثر است.
برای مثال اگر برنامههای تحصیلی دوره متوسطه عموما جنبه آمادگی فنی و حرفهای داشته باشد و بخش محدودی از آن به آموزشهای تئوریک و فراهم کردن مقدمات ورود به دانشگاه برای افراد مستعد اختصاص یابد به رشد اقتصادی جامعه کمک خواهد کرد. میتوان گفت هرگاه آموزش جنبه غیرمتمرکز یا نیمه متمرکز داشته باشد موجب احساس مسوولیت و توجه بیشتری از جانب بازار آزاد و نیروهای محلی و ملی خواهد شد که هم به توسعه آموزش دامن خواهد زد و هم نتایج اقتصادی بهتری به بار خواهد آورد. به منظور وصول به رشد و توسعه اقتصادی و اجتماعی در کشورهای در حال توسعه، باید در درجه اول بر آموزش عمومی برای تمام مردم به ویژه روستاییان و گروههای بزرگ محرومی که در مناطق پرجمعیت شهری زندگی میکنند، تاکید بیشتری کرد و البته میتوان گفت اگر این آموزش عمومی به ویژه اگر توسط معلمان توانا و دانش آموخته صورتگیرد یا آموزشهای اضافی مربوط به کار و زندگی این مردم داده شود، نتایج موثری را در بهبود زندگی اجتماعی و اقتصادی آنان به بار خواهد آورد.
مسئوليت آموزش ارزش ها وظيفه تمامى نيروهاى تربيتى جامعه، يعنى خانواده، مدرسه و نهادهاى گوناگون اجتماعى ـ مانند نهادهاى سياسى و ادارى ـ است. آموزش به عنوان يك واجب دينى، امرى جدى تلقّى مى شود. روش آموزش بر اساس تعاليم قرآن و سنت پيامبر و ديگر پيشوايان معصوم عليهم السلام از صورت تحكم خارج مى شود و به صورت هدايت و بحث و تعقل درخواهد آمد. همان گونه كه در قرآن آمده است: «آيا كسانى كه مى دانند با كسانى كه نمى دانند مساوى اند؟» (زمر: 9)
جايگاه مدرسه در تعليم ارزش ها، ممكن است در قالب برنامه هاى درسى باشد. برنامه هاى درسى دو نوع است: آشكار و پنهان. برنامه رسمى آموزشى، كه مقام هاى مسئول در قالب مواد درسى، هدف ها و محتواهاى معينى تصويب و اجرا مى كنند، از نوع برنامه درسى آشكار است. برنامه درسى پنهان به معيارها، ارزش ها و اعتقادات ناگفته مى پردازد كه روابط اجتماعى مدرسه بر آنها استوار است و به محتواى كتاب ها و درس هايى كه به طور رسمى تدريس مى شود هيچ ارتباطى ندارد و به طور ضمنى آموخته مى شود و به همين دليل، ايليچ در ديدگاه انتقادى خود، از مدرسه زدايى سخن مى گويد و خواهان تغييرات در نظام هاى آموزشى كنونى است. بر اين اساس آموزش ارزش ها در مدرسه، يا به صورت ناخواسته است كه اين نوع آموزش نتيجه آگاهانه يا ناآگاهانه نوع سازمان دهى ادارى و روابط اجتماعى درون مؤسسه آموزشى است، يا آموزش ارزش ها به صورتى مستقيم و هدفمند صورت مى گيرد. به اين منظور، ميان معلمان و دانش آموزان كلاس هايى با عنوان «تحليل جريان هاى روز» گنجانده مى شود. تعليم ارزش ها علاوه بر شيوه هاى مستقيم، به شيوه هاى غيرمستقيم نيز صورت مى گيرد كه از آن جمله، الگوبردارى است كه همان تقليد آگاهانه يا ناخودآگاهانه از بزرگسالان، مدرسه، جامعه و خانواده است. بسيارى از دانش آموزان ارزش ها را از فرهنگ حاكم بر مدرسه مى آموزند (روحانى دهكردى و باقرى قلعه سليمى، 1391: 97).
شهيد ثانى در كتاب منيه المريد، درباره ويژگى هاى معلم چنين مى نويسد: «معلم بايد داراى خلوص نيت باشد و در جهت هدف هاى الهى و انسانى گام بردارد[2]». به روش هاى ارائه محتوا مسلط باشد. معلم با توجه به ويژگى هاى شاگردان آنان را به كار كردن وادارد. معلم براى اينكه نقطه آغاز تدريس خود را معين كند احتياج به شناخت رفتار ورودى شاگردان دارد؛ زيرا رفتار ورودى توانايى ها و مهارت هاى قبل از شروع فعاليت آموزشى شاگردان را در يك درس جديد مشخص مى كند. «رفتار ورودى شناختى[3]» دانش آموزان يكى از ويژگى هاى آنها در تعيين يادگيرىشان است (همان: 99).
به دليل آنكه ارزش ها يكى از عناصر ساختار فرهنگى هر جامعه به شمار مى آيند، تعليم ارزش ها در مدارس نيازمند آن است كه اوضاع حاكم بر نهادهاى اجتماعى با ارزش هاى مورد تعليم در تناقض نباشد. توجه به نيازهاى شاگردان از مسائل انكارناپذير در فرايند تعليم و تربيت ارزش هاست، اما مطرح كردن نيازهاى شاگردان بايد با توجه به نيازهاى جامعه صورت گيرد و براى اينكه اين فرايند با موفقيت صورت گيرد بايد هدفمند باشد. انتقال سريع و مؤثر ارزش ها در پيكره مدرسه، همكارى و تعامل مديران، معلمان، دانش آموزان، اوليا و بهره گيرى از خرد جمعى را مى طلبد. به طور كلى، تعليم و تربيت ارزشى در سطح محيط هاى آموزشى، نيازمند همراه شدن نوعى تعهد روشن و عملى همگانى است (همان: 101).
عناصر سبک زندگی دینی در جوامع اسلامی دربردارندۀ مهمترین عناصر مذهبی و اجتماعی هستند که در آن جامعه مورد پیروی تودۀ مردم قرار میگیرد. اگر در جامعه مذهبی، سبک زندگی بر اساس عناصر دینی و مذهبی شکل گیرد، وجود عناصر ملی در این جامعه بر کلیت و تمامیت سبک زندگی دینی لطمهای نخواهد زد و وجود عناصر کلان دینی بر دیگر عناصر غیردینی و ملی سایه خواهد انداخت و بر آن حاکم خواهد بود (موسوی گیلانی، 1392: 129).
مؤلفههاي سبک زندگی اسلامی شامل: اجتماعی، اخلاق، خانواده، سلامت، عبادي، تفکر و علم، دفاعی- امنیتی و باورها و عقاید است. مؤلفهي اجتماعی به وظایفی اشاره دارد که فرد در ارتباط با دیگران، فراتر از خود و خانواده انجام میدهد. اخلاق به صفات و رفتارهاي درونی شدهاي از فرد گفته میشود که وظیفه رسمی و قانونی او شمرده نمیشود و با ترك یا انجام آن کسی را مؤاخذه یا تشویق نمیکنند. سلامت شامل اموري است که در سلامت جسمی و روانی فرد ایفاي نقش میکنند. مؤلفه عبادي به وظایفی اشاره دارد که رابطه بین فرد و خداوند را بهعنوان عبد و مولا نشان میدهد و اعم است از عبادات مشخص مثل نماز، روزه، تلاوت قرآن و … و رفتارهایی که رسماً عبادت نام ندارند، اماّ فرد به نیت اطاعت از خداوند آن را انجام میدهد (طولابی و همکاران، 1392: 117). تفکر و علم به وظایف شناختی فرد اشاره دارد، اعم از شناختهاي موجود در فرد، تلاش براي افزایش شناختهاي خود و جایگاهی که فرد براي علم و تفکر قائل است. مؤلفه دفاعی- امنیتی به وظایفی اشاره دارد که بهصورت فردي یا اجتماعی با امنیت افراد و جامعه ارتباط دارد. باورها و عقاید نیز شامل مفاهیم هستیشناسی، انسانشناختی، خداشناسی و … اشاره دارد که در فرد درونی شده و در لایههای زیرین عاطفی و شناختی او حضور دارند و بهشکل خودآگاه یا ناخودآگاه، نقش تعیینکنندهای در رفتارها دارند (کاویانی، 1390: 30).
توصیههای فراوان دینی به زهد، قناعت و پرهیز از اسراف و مصرفگرایی، باعث شده است تا برخی که آگاهی همه جانبه از دین مقدس اسلام را ندارند، در دامن تفریط بیفتند و زندگی را بر خویش سخت گیرند، و خود را بدون هیچ منع شرعی و عرفی، از بسیاری از نعمتهای خداوند محروم دارند؛ اما همانگونه که افراط در مصرف و اسراف با روح اسلام ناسازگار است، اسلام، تفریط و کوتاهی در مصرف را نیز پشتیبانی نمیکند. اسلام همانگونه که در همهی ابعاد زندگی، انسانها را به میانهروی توصیه کرده است، دربارهی مصرف نعمت حلال نیز به اعتدال توصیه کرده و از افراط و تفریط در اینباره باز داشته است.
3 ادبیات پژوهش
كياءالحسيني (1388) ضمن مطالعه نظري مربوط به عوامل اثرگذار بر هزينه هاي مذهبي، با جمع آوري اطلاعات مربوطه در بودجه خانوار براي دهك هاي گوناگون درآمدي خانوارهاي شهري در فاصله زماني1384- 1361، با روش داده های ترکیبی، چگونگي اثرگذاري اين عوامل را مورد بررسي قرار داده است و ضمن تعيين مقدار ضريب هر يك از عوامل، كشش درآمدي را نیز محاسبه نموده است. نتایج پژوهش نشان مي دهد كه درآمد خانوار، بُعد خانوار و جنگ تحميلي اثري مثبت، و تورم اثري منفي بر پرداخت هاي مذهبي داشته است. در دوران جنگ تابع پرداخت هاي مذهبي به سمت بالا منتقل شده است. همچنين كشش درآمدي اين پرداخت ها در دهك هاي گوناگون روندي صعودي داشته براي سه دهك بالاي درآمدي بيشتر از واحد است.
عزتی (1384) در يك بررسي تجربي، تابع مخارج مذهبي (هزينه هاي در راه خداي) مسلمان را برآورد نموده است. اين تخمين با به كارگيري داده هاي جمع آوري شده با استفاده از پرسشنامه انجام شده است. جامعه آماري، خانوارهاي تهراني هستند كه سرپرست آن ها در مناطق مركزي شهر شغل آزاد دارد. نمونه مورد بررسي 500 عضو از اين جامعه و انتخاب آن خوشه اي تصادفي بوده است. در اين بررسي، هزينه هاي مذهبي خانوار تابعي از درآمد، درجه ايمان و سن سرپرست آن در نظر گرفته شده است. براي اندازه گيري درجه ايمان فرد، شاخصي مبتني بر آيات قرآن ساخته، و از آن استفاده شده است. تابع تخمين زده شده گوياي قابليت مناسب تبيين الگوي استفاده شده است.
در پژوهش فلاحي و ارشدي (١٣٩٠) اثر تورم بر مخارج مذهبي خانوارهاي شهري در استانهاي ايران در دوره زماني١٣٧٦-١٣٨٧ بررسي شده است. نتایج این پژوهش نشان میدهد که مخارج مذهبي كه با هدف سرمايه گذاري معنوي صورت مي گيرد، جز جدايي ناپذير زندگي خانوارها در ايران مي باشد و برخلاف انتظار نرخ تورم و بيكاري اثر معناداري بر آن نداشته است. ازطرفي متوسط درآمد واقعي خانوارهاي ايراني اثر معنادار و مثبتي بر مخارج مذهبي آنها داشته است.
ندري و قليچ (1388) به نقش حاكميت دولت اسلامي در بهبود توزيع درآمد اشاره و نقش سرمايه گذاري فرهنگي و اجتماعي را در تقويت تفاهم و همبستگي متقابل بين ثروتمندان و فقيران مورد بحث قرار داده اند. آنان اخلاق مداري دولت مردان را باعث سياستگذاري هاي صحيح و اصولي در ياري كردن كم درآمدها، افزايش فضاي تفاهم و اعتماد عمومي، الگوپذيري مردم و كوشش بيش تر براي زندگي اخلاقي و معنوي همراه با انجام واجبات؛ مانند: انتقال هاي منصوص خمس، زكات و امور خيرخواهانه؛ مانند انتقال هاي اختياري صدقه و وقف دانسته اند. اين مطالعه ها، بيانگر حساسيت اقتصاددانان مسلمان به رفتار مصرف كنندگان در توزيع درآمد خود است.
داورزني (1385) در پاياننامه كارشناسي ارشد خود به برآورد تابع مخارج مذهبي خانوارهاي ايراني به تفكيك شهر و روستا طي سال هاي 1382-1374 پرداخته است. در اين مطالعه استانها به دو سطح با داده هاي تلفيقي درآمد بالا و پايين و باسواد و كم سواد تقسيم شده است. وي بدون توجه به اثرات ثابت و تصادفي و فقط با تركيب ساده داده هاي استاني، مخارج مذهبي را تابعي از متوسط مخارج كل سرانه شهري، شاخص قيمت كالاها و خدمات و متغير مجازي جدا كننده استانهاي باسواد و كمسواد در نظر گرفته است.
4 روش پژوهش
بر اساس مطالعه رابرتز، اسمیت و ترانتو[4] (2006) و کلارک (2013)، سطح سرمایه انسانی، تورم (سطح عمومی قیمتها)، تولید ناخالص داخلی حقیقی و نرخ بیکاری بر میزان مخارج مذهبی و خیرخواهانه موثر هستند. بنابراین در چارچوب الگوی دادههای ترکیبی پویای سیستمی بلوندل و باند[5] (1998)، از متغیرهای سرمایه انسانی (EDU) (با دو شاخص آموزش ابتدایی (ELE) و متوسطه (HIG))، تورم (سطح عمومی قیمتها (CPI))، تولید ناخالص داخلی حقیقی (GDP) و نرخ بیکاری (UNM)، به عنوان عوامل موثر بر میزان مخارج نیکوکارانه و خیرخواهانه (REE) در سطح استانهای ایران و طی دوره 1379-1393 استفاده میشود. برای ارزیابی میزان تاثیر سرمایه انسانی بر مخارج خیر و نیکوکارانه، از دو شاخص آموزش ابتدایی و متوسطه در دو الگوی رگرسیونی پویا استفاده شده است. بنابراین تصریح الگوی پژوهش در قالب الگوی دادههای ترکیبی و با استفاده از دادههای لگاریتمی به این صورت خواهد بود:
(4‑1) |
آمار مربوط به مخارج خیر و نیکوکارانه با استفاده از گزارشهای آماری تفصیلی مربوط به هزینه و درآمد خانوارهای شهری در آمارنامههای استانی مرکز آمار ایران جمعآوری شده است. این دادههای تحت عنوان هزینههای مذهبی و با کد دو رقمی 85 در آمارنامههای استانی منتشر میشوند. بر این اساس هزینههای خیر و نیکوکارانه شامل اقلام الزامآور و غیرالزامی شرعی است که در اطلاعات بودجه خانوار شامل مجموع پرداختهای خانوار بابت وجه شرعیه (خمس، زکات و مانند آن)، هدایای نقدی پرداختشده به موسسات اجتماعی مانند مساجد، تکایا و مدارس و کمکهای نقدی خانوارها به نهادهای انقلابی و سازمانهای خیریه برای مواردی مثل جنگ، سیل، زلزله، برپایی مجالس مذهبی و رد مظالم میشود[6].
ارقام میانگین مخارج خیر و نیکوکارانه استانهای کشور در طول دوره 1379-1393 در نمودار 4‑1 ارائه شده است. همانگونه که در این نمودار نمایش دادهشده است، به ترتیب استانهای اصفهان، مرکزی، آذربایجان شرقی و سمنان از بیشترین میانگین مخارج خیر و نیکوکارانه در این دوره برخوردار بودهاند[7].
همچنان ارقام میانگین تعداد افراد برخوردار از آموزش ابتدایی استانهای کشور در طول دوره مطالعه در نمودار 4‑2 ارائه شده است. همانگونه که در این نمودار نمایش دادهشده است، به ترتیب استانهای تهران، خراسان، خوزستان و فارس از بیشترین میانگین تعداد افراد برخوردار از آموزش ابتدایی در این دوره برخوردار بودهاند.
همچنان ارقام میانگین تعداد افراد برخوردار از آموزش متوسطه استانهای کشور در طول دوره مطالعه در نمودار 4‑2 ارائه شده است. همانگونه که در این نمودار نمایش دادهشده است، به ترتیب استانهای تهران، خراسان، فارس و اصفهان از بیشترین میانگین تعداد افراد برخوردار از آموزش متوسطه در این دوره برخوردار بودهاند.
نمودار 4‑1– میانگین مخارج خیر و نیکوکارانه استانهای ایران در طول دوره 1379-1393
نمودار 4‑2– میانگین تعداد افراد برخوردار از آموزش ابتدایی در استانهای ایران در طول دوره 1379-1393
نمودار 4‑3– میانگین تعداد افراد برخوردار از آموزش متوسطه در استانهای ایران در طول دوره 1379-1393
5 نتایج پژوهش
با توجه به ارقام نمایش داده شده در نمودار 4‑2 و نمودار 4‑3 و بر اساس محاسبه ضریب همبستگی میان متغیرهای تعداد افراد برخوردار از آموزش ابتدایی (LELE) و تعداد افراد برخوردار از آموزش متوسطه (LHIG) که رقم 0.9366 را نشان میدهد، امکان وارد کردن همزمان این دو متغیر در رابطه (4‑1)، به دلیل بروز همخطی میان متغیرهای توضیحی LELEو LHIG، وجود ندارد و لازم است این رابطه به دو رابطه (5‑1) و (5‑2) تفکیک شود و نتایج تفکیکی حاصل از این دو رگرسیون مورد مقایسه قرار میگیرند:
(5‑1) | |
(5‑2) |
در ادامه پس از انجام آزمونهای پیش از برآورد (ریشه واحد و همانباشتگی)، نتایج برآورد و نتیجه آزمون سارگان[8] (آزمون پس از برآورد) ارائه شده است.
5-1 آزمون ریشه واحد
نتایج آزمون ریشه واحد لوین، لین و چو[9] (2002) در جدول 5‑1 ارائه شده است که نشان میدهد تمامی متغیرهای پژوهش در سطح معنیداری 5 درصد، با یک بار تفاضلگیری مانا میشوند.
جدول 5‑1– نتایج آزمون ریشه واحد
متغیر | مقدار آماره در سطح | مقدار آماره در تفاضل مرتبه اول | نتیجه |
سطح عمومی قیمتها | 0.31102-
(0.3779) |
3.2078-
(0.0006) |
I(1) |
آموزش سطح ابتدایی | 0.02938–
(0.4883) |
11.7721-
(0.0000) |
I(1) |
تولید ناخالص داخلی حقیقی | 2.70957-
(0.1974) |
12.8551-
(0.0000) |
I(1) |
آموزش سطح متوسطه | 1.52309-
(0.0639) |
6.10459-
(0.0000) |
I(1) |
مخارج خیر و نیکوکارانه | 6.30876
(1.0000) |
16.2730-
(0.0000) |
I(1) |
نرخ بیکاری | 1.81922-
(0.0344) |
8.56701-
(0.0000) |
I(1) |
منبع: محاسبات پژوهش
ارقام داخل پرانتز، نشاندهنده ارزش احتمال آزمون هستند.
5-2 آزمون همانباشتگی
با توجه به اینکه تمامی متغیرهای پژوهش I(1) هستند، میتوان از آزمون همانباشتگی پدرونی[10](2004) برای بررسی وجود رابطه همجمعی میان متغیرهای پژوهش در دو تصریح افراد برخوردار از آموزش ابتدایی (LELE) (رابطه (5‑2)) و تعداد افراد برخوردار از آموزش متوسطه (LHIG) (رابطه (5‑1)) استفاده نمود. نتایج جدول 5‑2 و جدول 5‑3 نشان میدهد که فرضیه صفرِ عدم وجود رابطه همجمعی میان متغیرهای پژوهش، در هر دو رابطه (5‑1) و (5‑2)، در سطح معنیداری 5 درصد، رد میشود. بنابراین میتوان متغیرهای پژوهش را در هر دو رابطه در سطح وارد رگرسیون نمود.
جدول 5‑2– آزمون همانباشتگی متغیرهای تصریح رگرسیونی آموزش متوسطه (رابطه (5‑1))
نوع آزمون | آماره | ارزش احتمال | آماره موزون | ارزش احتمال |
Panel v-Statistic | 1.829872 | 0.0336 | 3.378540 | 0.0004 |
Panel PP-Statistic | 8.607154- | 0.0000 | 9.729108- | 0.0000 |
Panel ADF-Statistic | 5.420309- | 0.0000 | 8.294906- | 0.0000 |
منبع: محاسبات پژوهش
جدول 5‑3– آزمون همانباشتگی متغیرهای تصریح رگرسیونی آموزش ابتدایی (رابطه (5‑2))
نوع آزمون | آماره | ارزش احتمال | آماره موزون | ارزش احتمال |
Panel v-Statistic | 3.288147 | 0.0005 | 5.324227 | 0.0000 |
Panel PP-Statistic | 10.10433- | 0.0000 | 15.07076- | 0.0000 |
Panel ADF-Statistic | 10.21095- | 0.0000 | 14.74672- | 0.0000 |
منبع: محاسباه آت پژوهش
5-3 نتایج برآورد
نتایج برآورد ضرایب متغیرهای تصریح رگرسیونی آموزش ابتدایی و متوسطه در جدول 5‑4 و جدول 5‑5 ارائه شده است[11]. نتایج نشان میدهد که علیرغم تاثیر مثبت و معنیدار تولید ناخالص داخلی حقیقی و تاثیر منفی و معنیدار متغیرهای بیکاری و تورم بر مخارج خیر و نیکوکارانه، آموزش ابتدایی تاثیر معنیداری بر مخارج خیر و نیکوکارانه نداشته است.
جدول 5‑4-برآورد ضرایب متغیرهای تصریح رگرسیونی آموزش ابتدایی (رابطه (5‑2))
متغیر | ضریب برآوردشده | آماره z | ارزش احتمال |
وقفه اول مخارج خیر و نیکوکارانه | 0.78 | 17.42 | 0.00 |
سطح عمومی قیمتها | 0.61- | 5.00- | 0.00 |
تولید ناخالص داخلی حقیقی | 2.37 | 3.04 | 0.00 |
نرخ بیکاری | 11-10×21/1- | 3.13- | 0.00 |
آموزش ابتدایی | 6-10×80/1 | 0.45 | 0.65 |
منبع: محاسبات پژوهش
در مقابل، نتایج نشان میدهد که در کنار تاثیر مثبت و معنیدار تولید ناخالص داخلی حقیقی و تاثیر منفی و معنیدار متغیرهای بیکاری و تورم بر مخارج خیر و نیکوکارانه، آموزش متوسط (در سطح معنیداری 5 درصد)، تاثیر مثبت و معنیداری بر مخارج خیر و نیکوکارانه دارد و یک درصد افزایش در شاخص آموزش متوسطه، منجر به افزایش 6-10×05/8 درصدی در مخارج نیکوکارانه میشود.
جدول 5‑5– برآورد ضرایب متغیرهای تصریح رگرسیونی آموزش متوسطه (رابطه (5‑1))
متغیر | ضریب برآوردشده | آماره z | ارزش احتمال |
وقفه اول مخارج خیر و نیکوکارانه | 0.77 | 20.04 | 0.00 |
سطح عمومی قیمتها | 0.58- | 4.59- | 0.00 |
تولید ناخالص داخلی حقیقی | 2.13 | 3.47 | 0.00 |
نرخ بیکاری | 11-10×11/1- | 3.78- | 0.00 |
آموزش متوسطه | 6-10×05/8 | 1.99 | 0.04 |
منبع: محاسبات پژوهش
5-4 آزمون سارگان (آزمون پس از برآورد)
نتایج آزمون سارگان نیز نشان میدهد که متغیرهای ابزاری انتخاب شده و قیود فراشناسا، در هر دو تصریح (روابط (5‑1) و (5‑2))، از اعتبار کافی برخوردارند[12].
جدول 5‑6– نتایج آزمون سارگان
تصریح رگرسیونی | مقدار آماره سارگان | ارزش احتمال آزمون |
آموزش ابتدایی | 27.97334 | 0.3091 |
آموزش متوسطه | 27.96776 | 0.3093 |
منبع: محاسبات پژوهش
6 نتیجهگیری
آموزش خیرخواهی و دیگراندیشی به دانشآموزان از سالهای اولیه تحصیل میتواند تاثیر شگرفی در اصلاح ساختارهای رفتاری و فرهنگی جامعه و کاهش بزهکاریهای اجتماعی و کسب منفعتهای خودمحورانه داشته باشد. در این میان آموزش عمومی در مدارس از مهمترين نهادهاى اجتماعى، تربيتى و آموزشى و اصلىترين ركن تعليم و تربيت در کشور است كه به منظور تربيت صحيح دانش آموزان در ابعاد دينى، اخلاقى، علمى، اقتصادی، آموزشى، اجتماعى و كشف استعدادها و هدايت رشد متوازن روحى و معنوى و جسمانى آنان بر اساس اهداف مصوب دوره هاى تحصيلى تدوین و اداره مى شود.
انتقال ارزش هاى اساسى جامعه در كانون اصلى توجه نظام آموزشى قرار دارد، به گونهاى كه مدرسه دانش آموزان را متعهد مى سازد ارزش هاى جامعه را درونى سازند. در این مطالعه، مبتنی بر الگوی کلارک[13] (2013) و در چارچوب الگوی دادههای ترکیبی پویای سیستمی بلوندل و باند (1998)، از متغیرهای سرمایه انسانی (با دو شاخص آموزش ابتدایی و متوسطه)، تورم (سطح عمومی قیمتها)، تولید ناخالص داخلی حقیقی و نرخ بیکاری، به عنوان عوامل موثر بر میزان مخارج نیکوکارانه و خیرخواهانه در سطح استانهای ایران و طی دوره 1379-1393 استفاده شده است. برای ارزیابی میزان تاثیر سرمایه انسانی بر مخارج خیر و نیکوکارانه، از دو شاخص آموزش ابتدایی و متوسطه در دو الگوی رگرسیونی پویا استفاده شده است. نتایج پژوهش نشان میدهد که تولید ناخالص داخلی حقیقی در هر دو الگو، تاثیر مثبت و معنیدار بر مخارج نیکوکارانه دارد و با افزایش یک درصدی در تولید ناخالص داخلی حقیقی هر استان، مخارج نیکوکارانه بین 13/2 تا 37/2 درصد افزایش خواهد داشت. در مقابل تورم و بیکاری، تاثیر منفی و معنیداری بر مخارج نیکوکارانه دارند. افزایش یک درصدی در سطح عمومی قیمتها، منجر به کاهشی بین 58/0 تا 61/0 درصد در مخارج نیکوکارانه میشود. همچنین افزایش یک درصدی در بیکاری، کاهشی بین 11-10×21/1 تا 11-10×11/1 درصدی در مخارج نیکوکارانه را به دنبال خواهد داشت. به علاوه یک درصد افزایش در شاخص آموزش متوسطه، منجر به افزایش 6-10×05/8 درصدی در مخارج نیکوکارانه میشود و این در حالی است که شاخص آموزش ابتدایی، تاثیر معنیداری بر مخارج نیکوکارانه ندارد. بنابراین به نظر میرسد الگوی آموزش و پرورش در سطوح ابتدایی نتوانستهاند ادراک کافی را در دانشآموزان برای تاثیرگذاری بر مخارج نیکوکارانه در استانهای کشور ایجاد نماید ولی این مهم در سطح متوسطه به خوبی به انجام رسیده است.
این در حالی است که نظام آموزشی از طريق روشهايى كه در امر تدريس به كار مىگيرد، ارزش ها و برداشتهاى خاصى را در ذهن دانش آموزان جاى مىدهد و در روند تبيين ارزشها، همسالان از طريق كنش متقابل، نقش مهمى ايفا مىكنند، به گونهاى كه نظامهاى آموزشى در دنيا تلاش مى كنند از توانايى هاى منابع انسانى خود سود ببرد. هدایت نظام هاى آموزشى به سوى مديريت مدرسه محور، راهکاری است که به دنبال گذر از مديريت فرادست ـ فرودست و حرمت گذاشتن به توانمندى منابع انسانى هستند. محتواى درسى هم مسير رسيدن به هدف هاى اجرايى را براى دانش آموزان ميسر مى سازد. مطالب محتواى آموزشى بايد در يك خط مشخص و با توجه به ساخت ويژه هر رشته و يادگيرى کاربردی شاگردان تنظيم شود. محتواى آموزشى بايد مرتبط با زندگى روزمره و محيط اجتماعى باشد. همه اين امور در يك فضاى مناسب درسى امكان پذير است[14].
در این میان آموزش ابتدایی به دلیل اقتضای سنی و ذهنی کودکان از اهمیت بیشتری برخوردار است. انسان در سنین کودکی و خردسالی زمینههای زیادی برای یادگیری و نگهداری مطالب آموخته شده دارد. کودکان به دلیل عدم وابستگی به دنیا و نداشتن فکر تصاحب آن، بیشتر به سمت و سوی خوبی ها تمایل دارند. یکی از بهترین خوبی ها، کسب علم است. لذا تمایل به حفظ قرآن، حفظ شعر و دسترسی به علوم فنآوری روز دنیا، بیشتر در کودکان است تا جوانان و یا پیرمردان. حضرت علیّ علیه السّلام در حدیثی میفرمایند: تعلّموا العلم صغارا، تسودوا به کبارا؛ در خردسالی علم بیاموزید تا در بزرگسالی به برتری و سیادت و آقایی نائل شوید (شرح نهج البلاغه ابن ابی الحدید، ج2، ص 267). در روایت دیگری نیز میفرمایند: من لم یتعلّم فی الصّغر لم یتقدّم فی الکبر؛ کسی که در کوچکی تحصیل علم نکند؛ در بزرگسالی، تقدّم اجتماعی نخواهد داشت (غرر الحکم و درر الکلم، ص 649).
بنابراین لازم است مفاهیمی مثل دیگرخواهی و تمایل به امور خیر و نیکوکارانه در سطح ابتدایی و آموزشهای اولیه مدارس، مورد توجه ویژه قرار گیرد تا بتوان نتایج گرانسنگ آن را در سطح جامعه و در سطوح بالاتر آموزشی با شدت بیشتری مشاهده نمود. در مقابل الگوهای آموزشی موفق پیادهشده در دوره متوسطه میتواند در مقاطع دانشگاهی و ترویج امو خیر و نیکوکارانه در آموزشهای عمومی و رسانهای، مورد توجه قرار گیرد.
7 منابع
- قرآن کریم
- روحانى دهكردى، سولماز و باقرى قلعه سليمى، اشرف (1391)، مدرسه و نقش آن در تعليم و تربيت ارزش ها، نشریه معرفت، سال بيست و يكم، شماره 179، آبان 1391، 95-103.
- شرح نهج البلاغه (1387 ق)؛ عزالدین أبی حامد عبدالحمید بن هبة الله؛ ابن أبیالحدید المعتزلی؛ تحقیق: محمد أبوالفضل إبراهیم؛ الطبعة الاولی، بیروت: دار إحیاء الکتب العربیة.
- موسوی گیلانی، سیدرضی (1392)، چیستی و چرایی سبک زندگی و نسبت آن با دین و مهدویت، فصلنامه مشرق مو عود، سال هفتم، شماره 25، 123-138.
- طباطبايى، سيد محمدحسین (1417ق)، الميزان فى تفسير القرآن؛ قم، دفتر انتشارات اسلامى جامعهى مدرسين حوزه علميه قم.
- طولابي، زينب؛ صمدي، سعيد و مطهري نژاد، فاطمه (1392)، یررسی نقش میانجی عزّت نفس و خود کارآمدي در رابطه بین سبک زندگی اسلامی و سازگاري اجتماعی جوانان شهر مشهد، فصلنامه مطالعات جامعهشناختی جوانان، شماره نهم، 115- 132.
- عزتی مرتضی (1393)، ارزيابي اثر بازارهاي مالي بر بازار قرض الحسنه در ايران، نشریه جستارهاي اقتصادي پاييز و زمستان 1393، دوره 11، شماره 22، 155-185.
- غرر الحكم و درر الكلم (1387)، ترجمه سيّد هاشم رسولى محلاّتى، تهران : دفتر نشر فرهنگ اسلامى.
- داورزني، زهره (1385) برآورد تابع مخارج مذهبي خانوارهاي ايراني به تفكيك شهر و روستا؛ پايان نامه كارشناسي ارشد، قم: دانشگاه مفيد.
- محمدعلي فلاحي و وحيد ارشدي (١٣٩٠)، بررسي عوامل موثر برمخارج مذهبي خانوارهاي شهري دراستانهاي ايران، فصلنامه علمي پژوهشي اقتصاد اسلامي، سال دهم، شماره ٣٩، پاييز ١٣٨٩
- کاویانی، محمد (1390) کمیسازي و سنجش سبک زندگی اسلامی، روانشناسی دین، شماره دوم، 27-44.
- كياءالحسيني، سيدضياءالدين (1379)، برآورد تابع هزينه هاي مذهبي متوسط يك خانوار شهري در ايران، مجله علمي پژوهشي مفيد، ش 9.
- مكارم شيرازى، ناصر (1374)، تفسير نمونه؛ تهران، دار الكتب الإسلامية، 1374 ش.
- Blundell, R., & Bond, S. (1998). Initial conditions and moment restrictions in dynamic panel data models. Journal of econometrics, 87(1), 115-143.
- Clarke, M. (2013). Understanding the nexus between religion and development. Handbook of Research on Development and Religion, 1-16.
- Levin, A., Lin, C. F., & Chu, C. S. J. (2002). Unit root tests in panel data: asymptotic and finite-sample properties. Journal of econometrics, 108(1), 1-24.
- Pedroni, P. (2004). Panel cointegration: asymptotic and finite sample properties of pooled time series tests with an application to the PPP hypothesis. Econometric theory, 20(03), 597-625.
- Roberts, A. A., Smith, P., & Taranto, K. (2006). Evaluating charitable spending: Marginal versus average performance measures. USA: Boston College, University of Texas at San Antonio and Georgetown University.
8 پیوست
8-1 برآورد الگوی آموزش متوسطه
8-2 نتیجه آزمون سارگان الگوی آموزش متوسطه
8-3 برآورد الگوی آموزش ابتدایی
8-4 نتیجه آزمون سارگان الگوی آموزش ابتدایی
9 پینوشتها
[1] Clarke
[2] ر.ک. زينالدينبن على عاملى شهيد ثانى، منيهالمراد فى آداب المفيد والمستفيد.
[3] Cognitive Behaviors
[4] Roberts, A. A., Smith, P., & Taranto, K.
[5] Blundell and Bond
[6] بر اساس مطالعه کیاءالحسینی (1388) در مجموع، این ارقام وجوهی که به وسیله خانوارهای شهری با نیت قربه الی الله و به صورت وجه بر (خیر و نیکوکارانه) پرداخت میشوند را شامل میشوند.
[7] در سال ۱۳۸۳ قانون تقسیم استان خراسان به سه استان تصویب شده است. همچنین در سال ۱۳۸۹ استانداری البرز رسماً شروع به فعالیت نموده است. از این رو به منظور پوشش حداکثری دوره مورد بررسی و عدم جمعآوری داده استانهای تفکیکی خراسان پیش از سال 1383 و استان البرز پیش از سال 1389، از ذکر جداگانه استان البرز از استان تهران و نیز تفکیک سهگانه استان خراسان، خودداری شده است.
[8] Sargan test
[9] Levin, Lin & Chu
[10] Pedroni Residual Cointegration Test
[11] خروجی نرمافزاری این نتایج، برگرفته از نرمافزار Stata در پیوست (8-1) و (8-3) ارائه شده است.
[12] خروجی نرمافزاری این نتایج، برگرفته از نرمافزار Stata در پیوست (8-2) و (8-4) ارائه شده است.
[13] Clarke
[14] برای اطلاعات بیشتر در این خصوص ر. ک.: روحانى دهكردى، سولماز و باقرى قلعه سليمى، اشرف (1391)، مدرسه و نقش آن در تعليم و تربيت ارزش ها، نشریه معرفت، سال بيست و يكم، شماره 179، آبان 1391، 95-103.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.