آثار روان شناختی فعالیت های نیکوکارانه

بر سلامت روان دنیوی و سعادت ابدی اخروی از دیدگاه قرآن و حدیث

  1. خدیجه احمدی بیغش
  1. طلبه سطح چهار(دکترای تفسیر تطبیقی)- مدرس حوزه و دانشگاه –*  ahmadi3103@yahoo.com 09124968127

 

چکیده

از نظر آموزه های دینی، نیکوکاری نخستین تاثیر را در زندگی دنیوی و اخروی شخص گذاشته و سلامت روان دنیوی و سعادت ابدی اخروی او را تضمین می کند. عبادت در هر شکلی که باشد، یکی از عوامل سلامت روان بوده است. حسن و نيکويي عمل هم به تناسب و سازگاري اجزاي آن با يکديگر، و سازگاري و تناسب مجموعه اجزا با غايت و هدفي است که از انجام آن عمل مدنظر است. بنابراين احسان و نیکوکاری رعايت اين دو تناسب با مقام عمل است. حال سوال این است که این فعالیت های نیکوکارانه چه تاثیری بر سلامت روان دنیوی و سعادت ابدی اخروی افراد دارد. بررسی توصیفی تحلیلی، روان شناختی، و استناد به آیات و احادیث، حاکی از آن است که آثار دینوی چون افزایش طول عمر و روزی، دریافت پاداش الهی و… و آثار اخروی چون چشم پوش از عقاب، رسیدن به نعمت های بهشتی و پاداش ابدی و… موجب سلامت روان فرد در دنیا سعادت ابدی او در آخرت می گردد.

واژگان کلیدی: نیکوکاری؛ سلامت روان؛ سعادت؛ دنیوی؛ اخروی

 

مقدمه

نیکوکاری ارتباط تنگاتنگی با عواطف، روح و روان آدمی داشته و نخستین تاثیر را در نفس خود شخص می گذارد. به این معنا که هر کاری که دل ها را آرامش می بخشد، اعم از مادی و معنوی، از مصادیق نیکوکاری است. بنابراین دایره نیکوکاری بسیار گسترده است و نمی توان دایره نیکوکاری را محدود به حوزه مادیات و کمک های مالی کرد، و با هر کار پسندیده ای از قول و فعل می توان آن را انجام داد. زیرا انسان بیش از آن که به نیکی مالی نیازمند باشد، خواهان عفو از خطا یا توجه بیشتری از نظر مهر و محبت است. زندگی انسانی تنها در سایه نیکوکاری است که سلامت می یابد و انسان می تواند انسانیت خود را به نمایش گذارد و جلوه های الهی بودن را نشان دهد. هرچه شخص دارای احسان و نیکوکاری بیش تر باشد، ارزش های انسانی در او بیش تر گشته، سلامت روان او افزایش و تقویت یافته، و حتی می توان بهترین روابط اجتماعی را در او سراغ گرفت.

با تتبع در تحقیقاتی که در زمینه اثرات فعالیت های نیکوکارانه بر افراد انجام گرفته، شد، برخی از این آثار عبارتند از:

  • مقاله: معنا شناسی احسان در قرآن، نویسنده علی رضا دهقان پور و ژیلا بخشی، مجله معارف قرآنی، شماره 17 سال1393، در این تحیق به معانی احسان در قرآن اشاره شده است.
  • مقاله: مفهوم شناسي «احسان» در قرآن کريم با بررسي حوزه معنايي احسان فردي، نویسنده محمد مصطفایی، مجله تحقیقات علوم قرآن و حدیث، شماره1، سال 1389، در این تحقیق حوزه معنا شناسی احسان و نیکوکاری در بعد فردی مورد بررسی قرار گرفته است.
  • بررسی نقش فضایل اخلاقی در سلامت روانی با رویکرد دینی – روان شناختی، نویسنده علی احمد پناهی، فصلنامه حوزه اخلاق، شماره 27، سال 1396، در این تحقیق نقش موثر فضایل اخلاقی در بهبود و تقویت سلامت روان اشاره شده است.

با توجه به تحقیقاتی که تا کنون انجام گرفته، تحقیقی که به آثار روان شناختی فعالیت های نیکوکارانه در سلامت روان دنیوی و سعادت ابدی اخروی از دیدگاه قرآن و حدیث، بپردازد یافت نشد. لذا در این تحقیق پس از بیان چهارچوب نظری، به آثار دنیوی فعالیت نیکوکارانه بر سلامت فرد اشاره و سپس به آثار اخروی این امور بر سعادت ابدی فرد، پرداخته شده است.

چهارچوب نظری

چهارچوب نظری این تحقیق عبارتند از:

سلامت روان

سلامت روانی به معنای توصیف حالت انسان و کیفیت ارتقای حالت روانی که در بهداشت روان فرد مطرح است. معانی سلامت روان هر فردی از نوع جهان بینی، مبانی نظری و فکری، نگاه انسان شاختی افراد و همچنین توانمندی ها، ظرفیت ها و اهداف آنها نشأت می گیرد، که اگرچه با یکدیگر متفاوتند، اما لزوما متناقض نیستند و در هر یک از آنها به بعدی از ابعاد سلامت روانی توجه شده است. سلامت روانی یعنی فراهم آوردن مجموعه ای از توانایی ها و فضایل، از جمله: سازگاری نسبتا خوب، به دور بودن از اختلالات و بیماری های روانی، وجود تعادل میان فرد و محیط برای رسیدن به شکوفایی، برقراری ارتباط موزون و هماهنگ با دیگران، تغییر و اصلاح محیط فردی و اجتماعی، رفع تضادها و تمایلات شخصی به طور منطقی، داشتن روحیه و توانایی همکاری با دیگران، صمیمیت و ابراز احساسات در روابط بین فردی، آگاهی از خود و جهان اطراف، سازگاری با مشکلات زندگی، احساس امنیت عاطفی و برداشت واقع گرایانه از استعدادهای خود. (سالاری فر و همکاران، 1389، 12) توجه به این نکته ضروری است که در سلامت روانی(بهداشت روانی) افراد باید به اندازه ای توانا شده که بتوانند ظرفیت های جسمی و روانی خود را به حداکثر رسانده و زندگی مفید و هدفمند داشته باشند.(میلانی فر، 1372، 5)

با تتبع در قرآن کریم چنین به نظر می رسد که نگاه قرآن به مفهوم سلامت روان، نگاهی کلی است و خداوند به تمام ابعاد وجودی انسان توجه دارد:« وَعِنْدَهُ مَفَاتِحُ الْغَيْبِ لَا يَعْلَمُهَا إِلَّا هُوَ وَيَعْلَمُ مَا فِي الْبَرِّ وَالْبَحْرِ وَمَا تَسْقُطُ مِنْ وَرَقَةٍ إِلَّا يَعْلَمُهَا وَلَا حَبَّةٍ فِي ظُلُمَاتِ الْأَرْضِ وَلَا رَطْبٍ وَلَا يَابِسٍ إِلَّا فِي كِتَابٍ مُبِينٍ» ( انعام/59) سلامت و بهداشت روان به سطحی از عملکرد اشاره دارد که فرد در آن با خود و سبک زندگی اش آسوده و بی مشکل باشد.(شهیدی و حمدیه، 1381، 42-43) چنین مفهومی نیازمند رشد متعادل و بهنجار در تمام ابعاد جسمانی، روانی، اجتماعی و معنوی فرد است. این ابعاد وجودی با هم ارتباط متقابل دارند؛ به طوری که مشکلات یک بُعد، ابعاد دیگر، و در واقع سلامتی کلی را با خطر مواجه می کند. بنابراین سلامت و بهداشت روان از نگاه قرآن کریم چنین است: بهرمندی فرد از وضعیت مطلوب جسمانی، روان شناختی، اجتماعی و معنوی؛ به گونه ای که فرد بتواند به زندگی رضایت بخش و سعادتمند دست یابد. به سخن دیگر سلامت آن ظرفیت عظیم آدمی است که با شکوفایی فطرت توحیدی حاصل می شود و شکوفایی فطرت توحیدی در گرو تقویت باورهای درست اعتقادی و درونی، برقراری روابط سالم و استوار با خدا، پایبندی به احکام دینی، ایجاد نظام ارزشی شخصی قدرتمند( سالاری و همکاران، 1389، 24)، دوری از گناه و ناهنجاری های اخلاقی، روابط سالم و سازنده با خود و دیگران و احساس عمیق رضایت از عملکردهای خود و زندگی است. البته از نگاه قرآن کریم همه این کوشش ها باید در راستای کمال و سعادت نهایی که همان قرب الهی و وصول به بهشت و رضوان الهی است انجام شود:« وَمَنْ يَبْتَغِ غَيْرَ الْإِسْلَامِ دِينًا فَلَنْ يُقْبَلَ مِنْهُ وَهُوَ فِي الْآخِرَةِ مِنَ الْخَاسِرِينَ»(آل عمران: 85) در قرآن کریم به این ابعاد سلامت روان با عبارات سعادت بزرگ، زندگی رضایتمند و حیات طیبه اشاره شده:«يَا أَيَّتُهَا النَّفْسُ الْمُطْمَئِنَّةُ. ارْجِعِي إِلَى رَبِّكِ رَاضِيَةً مَّرْضِيَّةً. فَادْخُلِي فِي عِبَادِي. وَادْخُلِي جَنَّتِي»(فجر27-30)در سایه ایمان و عمل صالح است که فرد به اطمینان قلبی، خشنودی و دوری از اندوه دست یافته، و در نهایت به سعادت و زندگی طیبه می رسد:«أَلا إِنَّ أَوْلِيَاء اللّهِ لاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ. الَّذِينَ آمَنُواْ وَكَانُواْ يَتَّقُونَ. لَهُمُ الْبُشْرَى فِي الْحَياةِ الدُّنْيَا وَفِي الآخِرَةِ لاَ تَبْدِيلَ لِكَلِمَاتِ اللّهِ ذَلِكَ هُوَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ.» (یونس/62-64)

نیکوکاری، معنا و عناصر آن در قرآن کریم

در آیات، ضمن بیان مصادیق کارهای نیک، خداوند، مخاطبان قرآن را به انجام دادن کار نیک ترغیب و تشویق می کند. رساندن نفع و سود نیکو و شایسته ستایش به دیگری؛ (طوسی، ۲ : ۱۵۳ ؛ ۴: ۴۲۶) کاری که از سر آگاهی و به شکل شایسته انجام گیرد؛ (طبرسی،1374، ۱: ۲۴۸) و نیز انجام کاری به شکل نیکو و با انگیزه خدایی و رساندن خیر یا سود به دیگری بی چشم داشت و بدون هرگونه پاداش و جبران کردنی (طباطبایی،1417، ۴: ۲۰) عناصر و مؤلفه هایی چون ایمان، انگیزه، نیت الهی (حسن فاعلی) نیک بودن ذاتی کار (حسن فعلی) شکل شایسته انجام کار (هیئت صوری) رساندن خیر و خوبی به دیگری به عنوان عناصر اصلی در تحقق مفهوم نیکوکاری مهم و مؤثر هستند. آیاتی که با تصویر بخش های مهمی از شخصیت های فکری، عاطفی و رفتاری شماری از پیامبران، آنان را نمونه بارزی از نیکوکاران معرفی می کند[1]:« وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ »(قصص:14) در برخی از آیات بدون تعیین مصادیق نیکی، به نیکی کردن به یکدیگر دستور و سفارش می دهد:« وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ وَلَا تَنْسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا وَأَحْسِنْ كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ[2]»(قصص:77) نیکوکاری و احسان به معنای انجام دادن نیکو و شایسته یک کار در شکل کامل و تمام آن نیز در برخی از آیات به چشم می خورد:« خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضَ بِالْحَقِّ وَصَوَّرَكُمْ فَأَحْسَنَ صُوَرَكُمْ وَإِلَيْهِ الْمَصِيرُ[3]»(تغابن:3)

نیکوکاری و احسان در عین تفاوت مفهومی از جهت مصادیق دارای گستره یکسان است. از این رو در پاره ای از آیات، تقوا:« وَسَارِعُوا إِلَی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّكُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْأَرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِينَ. الَّذِينَ يُنْفِقُونَ فِي السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ وَالْكَاظِمِينَ الْغَيْظَ وَالْعَافِينَ عَنِ النَّاسِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(آل عمران:۱۳۳ – ۱۳۴)، در پاره ای دیگر ایمان و عمل صالح:«إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ إِنَّا لَا نُضِيعُ أَجْرَ مَنْ أَحْسَنَ عَمَلًا»(کهف:۳۰) به انجام دادن کار نیک، تعریف شده است. همچنین از مقایسه برخی آیات با یکدیگر برمی آید که نیکوکاری و انجام عمل صالح:« وَمَنْ أَحْسَنُ دِينًا مِمَّنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ وَاتَّبَعَ مِلَّةَ إِبْرَاهِيمَ حَنِيفًا وَاتَّخَذَ اللَّهُ إِبْرَاهِيمَ خَلِيلًا»(نساء:125) و نیز حسنات:«مَنْ جَاءَ بِالْحَسَنَةِ فَلَهُ عَشْرُ أَمْثَالِهَا وَمَنْ جَاءَ بِالسَّيِّئَةِ فَلَا يُجْزَی إِلَّا مِثْلَهَا وَهُمْ لَا يُظْلَمُونَ» (انعام:۱۶۰) مترادف با احسان به معنای انجام کار نیک است. نیکوکاری و احسان به صورت یکی از مفاهیم بنیادین و پردامنه قرآن، هر چند بیش از همه درگستره اخلاق به کار رفته است، اما با ترسیم نظامی از ارزش های اساسی اسلام که در هم تنیده و تفکیک ناپذیرند، شاکله عاطفی و رفتاری و گفتاری مومنان را در حوزه های گوناگون ارتباط با خدا:« وَإِذْ قُلْنَا ادْخُلُوا هَذِهِ الْقَرْيَةَ فَكُلُوا مِنْهَا حَيْثُ شِئْتُمْ رَغَدًا وَادْخُلُوا الْبَابَ سُجَّدًا وَقُولُوا حِطَّةٌ نَغْفِرْ لَكُمْ خَطَايَاكُمْ وَسَنَزِيدُ الْمُحْسِنِينَ »(بقره:۵۸) با خود:« إِنْ أَحْسَنْتُمْ أَحْسَنْتُمْ لِأَنْفُسِكُمْ وَإِنْ أَسَأْتُمْ فَلَهَا فَإِذَا جَاءَ وَعْدُ الْآخِرَةِ لِيَسُوءُوا وُجُوهَكُمْ وَلِيَدْخُلُوا الْمَسْجِدَ كَمَا دَخَلُوهُ أَوَّلَ مَرَّةٍ وَلِيُتَبِّرُوا مَا عَلَوْا تَتْبِيرًا»(اسراء:۷)، با دیگران:« وَقُولُوا لِلنَّاسِ حُسْنًا»(بقره:۸۳) با دین:« وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَاقَ وَيَعْقُوبَ كُلًّا هَدَيْنَا وَنُوحًا هَدَيْنَا مِنْ قَبْلُ وَمِنْ ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»(انعام: ۸۴) و با بیگانگان:«فَاعْفُ عَنْهُمْ وَاصْفَحْ إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(مائده: ۱۳) تصویر می کند. توجه قرآن به تصویر جنبه های گوناگون شخصیت شماری از پیامبران و معرفی آنان به عنوان ونیکوکاران، مانند آیه:« وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»(قصص:14) دلیل دیگری بر توسعه قلمروی معنای یاد شده قرار گیرد.

تاثیرات فعالیت های نیکوکارانه بر فرد

فعالیت های نیکوکارانه بر سلامت روان دنیوی و سعادت اخروی افراد بسیار موثر است. آثار دنیوی آن عبارتند از:

الف)آثار دنيوى

اگرچه به تصريح آيات و روايات، آخرت دار جزا و ثواب است و نيكوكاران و بدكاران در آنجا به سزاى اعمال خويش مى رسند، اما بسيارى از اعمال علاوه بر آثار اخروى، آثار دنيوى نيز دارند. از مهمترین آنها عبارتند از:

  1. دريافت پاداش زود هنگام الهى در دنيا

پاداش دنيوى به نيكوكاران يكى از آثار محبت خداوند به آنهاست. خداوند متعال می فرماید:« قَالُواْ خَيْرا لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ» (نحل: 30) بيشتر مفسرین معتقدند عبارت «فىِ هَذِهِ الدُّنْيا» متعلق به «حسنة»، و مراد پاداش دنيوى است.(طوسى، بی تا، 6: 376؛ طباطبائى، 1417، 12: 235؛ رازى، 1420، 20: 201-202؛ آلوسى، 1415 ،7: 372)  بنابراين، اين آيه پاداش دنيوى را يكى از آثار محبت خداوند به نيكوكاران برمى شمارد. مصاديق متعددى براى «حَسَنة» ياد شده است؛ از جمله: مدح وثنا بر زبان مؤمنان و هدايت و توفيق بر احسان،(طبرسى، 1372، 6: 551) كرامتى از سوى خداوند،(طبرى،1412، 14: 69) جامعه صالح، (طباطبائى، 1417، 12: 235) پيروزى، مدح و ثناى الهى و تعظيم و رفعت، باز شدن درب هاى مكاشفات و مشاهدات و الطاف.( رازى،1420، 20: 201-202؛ آلوسى، 1415، 7: 372) اين پاداش ها را خداوند به نيكوكاران كه آنها را دوست دارد عطا مى فرمايد: « وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاء نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاء وَلاَ نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(يوسف: 56)«فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(يوسف: 90) اجر مورد نظر در این آیات، اجر دنيوى و در واقع راه رسیدن به سلامت روان است؛ زيرا سخن از پاداشى است كه خداوند به حضرت يوسف (ع) عنايت فرمود و در برابر صبر و پاك دامنى اش او را در زمين قدرتمند و عزيز كرد. وقتى در چنين سياقى مى فرمايد: « فَإِنَّ اللّهَ لاَ يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»، به تناسب موضوع، قطعا اجرهايى را كه در همين دنيا نصيب بندگان مى گردد نيز در بر مى گيرد. امام صادق(ع) نیز یکی از نشانه های اهل بهشت در دنیا را نیکوکاری می داند فرماید: « اِنَّ لاِهْلِ الْجَنَّهِ اَرْبَعَ عَلاماتٍ: وَجْهٌ مُنْبَسِطٌ وَ لِسانٌ لَطیفٌ وَ قَلْبٌ رَحیمٌ وَ یَدٌ مُعْطیَهٌ»(ورام،1369، ۲: ۹۱)

  1. بهره مندى از يارى خداوند

پيمودن راه صلاح هميشه آسان نيست و گاهى افراد با ايمان در مسير تعالى معنوى با مشكلاتى روبه رو مى شوند. هر فرد يا جامعه اى در هنگام گرفتارى يا رويارويى با مشكلات، دوست دارد يار و ياورى داشته باشد تا در كنارش باشد و به او قوت قلب بدهد. طبق فرموده قرآن، يكى از آثار محبت خداوند به نيكوكاران اين است كه وعده داده در سختى هاى مجاهدت فردى و اجتماعى در كنار آنها و يار و ياورشان باشد:«وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»(عنكبوت: 69) این این یاری و همراهی الهی است که موجب دستیابی به سلامت روان در دنیا می گردد. براى پى بردن به اينكه خداوند چگونه بندگان نيكوكار خود را همراهى و يارى مى كند، مرور گذرا به يادكرد قرآن از سرگذشت پيامبران و پيشوايان الهى و نصرت هاى الهى بر آنان كافى است. با توجه به قرائن موجود در سیاق داستان ها، “معيت”در آيه شريفه به مفاهيمى همچون يارى، تأييد،( طوسى، بی تا،6: 441؛ طبرسى، 1372، 8:  458) رحمت، فضل، رتبه،(رازى1417، 20: 290) عنايت، انداختن ترس در دل دشمنان، ابطال حيله هاى معاندان و دفع دشمنى هاى آنان(طباطبائى، 1417 ،12: 375 ؛ 16: 152) و… تفسير شده است.

  1. بهره مندى از رحمت الهى

بعضى از آيات قرآن كريم بهره مندى از رحمت الهى را يكى از آثار محبت خداوند به نیکوکاران بر مى شمارند؛ از جمله آيه «ادْعُواْ رَبَّكُمْ تَضَرُّعا وَخُفْيَةً إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُعْتَدِينَ وَلاَ تُفْسِدُواْ فِي الأَرْضِ بَعْدَ إِصْلاَحِهَا وَادْعُوهُ خَوْفا وَطَمَعا إِنَّ رَحْمَتَ اللّهِ قَرِيبٌ مِّنَ الْمُحْسِنِينَ»(اعراف: 55و56) در این آیه دورى تجاوزكاران از دوستى خدا را بیان داشته، که انضمام اين آيه به آياتى كه محبت خداوند را شامل نيكوكاران مى داند، بهره مندى از رحمت الهى را اثر محبت الهی، که راه رسیدن به سلامت روان نیز هست، می دانند. اهل لغت، «رحمت» را به رقّت، تعطف، رأفة و مغفرت معنا كرده اند.(ابن فارس، 1387؛ ابن منظور،1414، ذيل ماده رحم) اما رحمت گاهى نيز به معناى نیکوکاری و احسان بدون رقت به كار مى رود؛ مثل رحمت خداوند به بندگان. به همين سبب رحمت از سوى خدا نعمت دهى و بخشندگى است و از انسان ها دلسوزى و مهربانى.(طريحى، 1375، 6: 69؛ راغب اصفهانى، 1412: 347) سفره رحمت خداوند هميشه گسترده است و هيچ مانعى براى استفاده كسى نيست، اما آنچه مايه محروميت انسان ها از رحمت خدا مى شود دورى جسم و جان آنها از خدا و الطافش است؛ پس وقتى انسان، با احسان اين فاصله را از ميان بردارد، رحمت خداوند هم شامل حالش خواهد شد.( طبرى،1412، 8: 148) از نگاه ديگر، اين جمله يكى از شرايط اجابت دعا است؛ يعنى اگر مى خواهيد دعاى شما يك دعاى توخالى و تنها گردش زبان نباشد بايد آن را با “اعمال نيك” خود همراه سازيد، تا به كمك آن، رحمت الهى شامل حال شما گردد و دعايتان به ثمر رسد.( مكارم شيرازى،1374، 6: 211) خداوند در آیه دیگر بهره مندى از رحمت الهى را به عنوان اثر محبت خداوند به نیکوکاران بیان می داشته و مى فرمايد: «تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ الَّذِينَ يُقِيمُونَ الصَّلَاةَ وَيُؤْتُونَ الزَّكَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ يُوقِنُونَ» (لقمان: 2ـ4)

با مقايسه اين مجموعه آيات به نظر مى رسد محسنين فراتر از مؤمنين و متقين، در سلسله مراحل تكامل، از مرحله پذيرش حق و مرحله ايمان، به مرحله عمل صالح رسيده اند. به همين نسبت قرآن براى آنها علاوه بر هدايت و بشارت بودن، رحمت نيز هست.(مكارم شيرازى،1374، 17: 10) نيكوكاران هم هدايت مى شوند و اين كتاب براى آنهارحمت و نعمت(طبرسى، 1372، 8: 490) است. بنابراین محبت خداوند به نيكوكاران باعث مى شود تا آنها به مصاديق رحمت الهى نزديك و از بركات آن بهره مند، و به سلامت روان در دنیا دست یابند.

  1. برخوردارى از جايگاه والا در دنيا

آياتى از قرآن كريم عنايات خاص خداوند به برخى از پيامبران را بیان می دارد: «وَكَذَلِكَ مَكَّنِّا لِيُوسُفَ فِي الأَرْضِ وَلِنُعَلِّمَهُ مِن تَأْوِيلِ الأَحَادِيثِ وَاللّهُ غَالِبٌ عَلَى أَمْرِهِ وَلَـكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لاَ يَعْلَمُونَ وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْما وَعِلْما وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» (يوسف: 21و22) مشابه همين تعبير در مورد حضرت موسى (ع) نيز آمده است: «وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَاسْتَوَى آتَيْنَاهُ حُكْما وَعِلْما وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» (قصص: 14) نيكوكاران اينگونه پاداش داده مى شوند و اجر آنها ضايع نخواهد شد. سبب رسيدن اولياى خدا به جايگاه مذكور و در واقع سلامت روان آنان، نيكوكارى است. خداوند متعال هر نيكوكارى را بنا به درجات مختلف احسان، مقدارى حكمت متناسب با مقدار نيكوكارى اش عنايت كند.( طباطبائى،1420، 11: 119؛ آلوسى، 1415، 12: 96) بنابراين، يكى از آثار محبت خداوند به نيكوكاران برخوردار شدن آنان از جايگاه هاى ويژه مادى و معنوى در دنيا مى باشد.

  1. دریافت هدایت الهی

طبق آيات قرآن، يكى از آثار محبت خداوند به نيكوكاران و سلامت روان آنها در دنیا، برخورداری  از هدايت ويژه است. خداوند در قرآن از جايگاه ويژه حضرت ابراهيم (ع)، فرزندان آن حضرت و پيامبران پيش از وى سخن مى گويد و آنها را هدايت شده از سوى خود خوانده، و مى فرمايد ما نيكوكاران را اينگونه پاداش مى دهيم: «وَوَهَبْنَا لَهُ إِسْحَقَ وَيَعْقُوبَ كُلّا هَدَيْنَا وَنُوحا هَدَيْنَا مِن قَبْلُ وَمِن ذُرِّيَّتِهِ دَاوُودَ وَسُلَيْمَانَ وَأَيُّوبَ وَيُوسُفَ وَمُوسَى وَهَارُونَ وَكَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» (انعام: 84) هدايت نیکوکاران و محسنين هدايتى خاص و فراتر از هدايت عامه است؛ (طوسى، بی تا، 4: 195؛ طباطبائى، 1417، 7: 243؛ طبرسى، 1372، 4: 512) زیرا به صورت مطلق نيامده، بلكه منحصر در محسنين و به عنوان نتيجه نیکوکاری آنها ذكر شده است و حكايت از عظمت اين هدايت دارد( طباطبائى، 1417، 7: 243) كه به عنوان پاداشى ارزشمند براى اهل نیکوکاری، به آنها بخشيده شده است. در جايى ديگر، جهاد را كه جلوه اى از احسان است مايه هدايت به راه هاى الهى مى شمرد: «وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ» (عنكبوت: 69) انتساب هدايت به ذات الهى علامت عظمت این کار است.( مكارم شيرازى، 1374، 16: 350) همچنین آیه: «تِلْكَ آيَاتُ الْكِتَابِ الْحَكِيمِ هُدىً وَرَحْمَةً لِّلْمُحْسِنِينَ… أُوْلَئِكَ عَلَى هُدىً مِن رَّبِّهِمْ…»(لقمان: 2-5) دلالت بر هدایتگری خاص خداوند نسبت به نيكوكاران، و به جايگاه ويژه اى که آنان در كنار مؤمنان و متقيان، بلكه بالاتر از آنها دارند، اشاره دارد.

  1. اعتبار اجتماعی دنیوی

نام نیک یکی از آثاری است که برای نیکوکاری بیان شده است. زمانی که با رفتارهای حمایت گرانه خود بتوان باری را از دوش دیگران برداشت و در رفع نیاز آنان موثر بود، مشمول دعای افراد شده، و این امر موجب ایجاد حس مثبت در درون فرد می شود. بنابراین کمک به دیگران و مفید بودن، یکی از علل سلامت روان فرد کمک کننده است. خداوند برخورداری از نام نیک را نیز از پاداش های نیکوکاران می داند:« وَتَرَكْنَا عَلَيْهِ فِي الْآخِرِينَ»(صافات:‌ ۷۵)، و اعطاى قدرت و منزلت اجتماعى در همین راستا به محسنان داده می شود:« وَكَذَلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَنْ نَشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ»(یوسف: ۵۶) در حقیقت کسی که در جامعه نیک نام شد، معتبر می شود و به مقام داوری نیز می رسد و مردم او را حاکم در میان خویش قرار می دهند و از حکمیت و اعتبار آن بهره مند می شود:«وَلَمَّا بَلَغَ أَشُدَّهُ آتَيْنَاهُ حُكْمًا وَعِلْمًا ۚ وَكَذَٰلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»(یوسف: ۲۲) امام صادق (ع) درباره نقش بخشندگی در تحقق محبت و کسب گرایش مردمی به شخص نیکوکار می فرماید:«ثَلاثٌ تـُورِثُ المَحَبَّه: الـدَیـنُ وَ التَّـواضُعُ وَ البَذلُ» (ابن شعبه حرانی،1382: ۳۱۶). چه بسا تهی بودن از نام نیک سبب افسردگی و از دست دادن رغبت ها می شود.

  1. تکریم شخصیت افراد و سلامت عمومی جامعه

بخشش و نیکوکاری شرایط ویژه ای همچون بدون منت نهادن بر فرد مقابل و ایجاد مزاحمت برای او، یکی از این شرایط است. اصل در دین، تکریم شخصیت افراد است. بخشش نباید به سلامت شخصیت و وجهه اجتماعی نیازمندان آسیب برساند. ازاین رو، دستورهای دین به گونه ای تعریف شده است که فرد بخشنده باید از خداوند به دلیل دریافت پاداش های فراوان شاکر باشد و وجود نیازمند را برای ارتقای معنوی خود فرصتی نیک بشمارد، نه تهدیدی برای ارتقای مادی خویش. بخشش و نیکوکاری از سر فخرفروشی یا به قصد تطمیع دیگری، ارزشی ندارد و تمایلات شخصی فرد را تأمین می کند. خداوند می فرماید: «یا أَیهَا الَّذِینَ آمَنُوا لاَتُبْطِلُوا صَدَقَاتِکمْ بِالْمَنِّ وَ الْأَذَی»(بقره: 264) در سیره ائمه(ع)، بخشش فراوانی به چشم می خورد. نمونه ای از آن در سوره انسان آمده است که امام علی (ع) و خانواده اش، سه روز گرسنه مانده و غذای روز سوم خود را نیز به نیازمند بخشیدند. خداوند متعال می فرماید:«وَ یطْعِمُونَ الطَّعَامَ عَلَی حُبِّهِ مِسْکینًا وَ یتِیمًا وَ أَسِیرًا إِنَّمَا نُطْعِمُکمْ لِوَجْهِ اللَّهِ لاَ نُرِیدُ مِنکمْ جَزَاءً وَ لاَشُکورًا»(انسان: 8 -9) بی گمان علنی انجام دادن احسان و به جا آوردن آشکار آن، امری طبیعی است، ولی بهترین جلوه آن در این سخن امام باقر (ع) اشاره شده است: « أربَعٌ مِن کُنُوز البِرّ: کِتمانُ الحاجَه وَ کِتمانُ الصَّدَقَهِ وَ کِتمانُ الوَجَع وَ کِتمانُ المصیبَهِ»(مجلسی، 1389، ۷۵ :۱۷۵) نیکوکاری در برخی از امور به شکل نهان آن بسیار با ارزشمندتر است. امام صادق (ع) نیز به این نکته توجه کرده و می فرمایند:«لا یَتـِمُّ المَعروفُ اِلا بِثَلاثِ خِصـالٍ: تَعجیلِه وَ تقلیلِ کَثیرِه وَ تَرکِ الامتِنانِ بِه»(ابن شعبه حرانی، 1382 :۳۲۳) بر اساس قانون تکریم انسان ها، در سفارش های دینی آمده است که انفاق های مستحبی را به شکل پنهانی انجام دهید تا شخصیت افراد حفظ شود. همچنین گفته شده قرض دادن، هجده برابر صدقه دادن پاداش دارد. نکته روان شناختی این دستور می تواند افراد را به تلاش برای ادای دین، تکریم شخصیت آنان و کمک به سلامت عمومی جامعه تشویق کند.

  1. افزایش طول عمر و برکت در زندگی

از دیگر آثار و برکات نیکوکاری می توان به افزایش عمر و برکت در مال و ثروت اشاره کرد. رسول اکرم(ص) ضمن بیان اعمالی که موجب طول عمر می شود،‌ به احسان به عنوان مهم ترین عامل اشاره کرده و می فرماید:« اِنَّ القَومَ لَیَکونونَ فَجَرَهً وَ لا یَکونونَ بَرَرَهً فَیَصِلونَ اَرحامَهُم فَتَنمى اَموالُهُم وَ تَطولُ اَعمارُهُم فَکَیفَ اِذا کانوا اَبرارا بَرَرَهً!»(کلینی،1369، ۲: ۱۵۵، ح ۲۱)همچنین ایشان در جای دیگری می فرماید:« اَلصَّدَقَهُ عَلى وَجهِها وَاصطِناعُ المَعروفِ وَ بِرُّ الوالِدَینِ وَ صِلَهُ الرَّحِمِ تُحَوِّلُ الشِّقاءَ سَعادَهً وَتَزیدُ فِى العُمرِ وَ تَقى مَصارِعَ السُّوءِ» (پاینده،1382، ۱۸۶۹) امیرمومنان علی (ع)نیز می فرماید:«کَثرَهُ اصطِناعِ المَعروفِ تَزیدُ فِى العُمُرِ وَ تَنشُرُ الذِّکرَ »(آمدی، بی تا: ۷۱۱۳) در همین رابطه امام صادق(ع) نیز می فرماید: « اَلبِرُّ وَ حُسنُ الخُلقِ یَعمُرانِ الدّیارَ وَ یَزیدانِ فِى العمارِ» (کلینی، 1369، ۲: ۱۰۰، ح ۸) امام صادق(ع) می فرماید: «یَعیشُ النّاسُ بِاِحْسانِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَعیشونَ بِاَعْمارِهِمْ وَ یَموتون بِذُنوبِهِمْ اَکْثَرَ مِمّا یَموتونَ بِآجالِهِمْ»(الراوندى،1385: ۲۹۱، ح ۳۳)این بدان معناست که تاثیر  نیکوکاری در افزایش عمر یک تاثیر شگرف و اساسی است.

  1. رهایی از گرفتاری و اندوه

بسیاری از گرفتاری ها و مشکلات اندوه زا را می توان با نیکوکاری برطرف، و زمینه های ایجاد و رشد سلامت روان را ایجاد کرد: «وَنَجَّيْنَاهُ وَأَهْلَهُ مِنَ الْكَرْبِ الْعَظِيمِ» (صافات، ۷6) پیامبر اکرم(ص) نیز درباره این اثر احسان در زندگی می فرماید:« اَحِبُّوا المَعروفَ وَ اَهلَهُ فَوَالَّذى نَفسى بِیَدِهِ اِنَّ البَرَکَهَ وَ العافیَهَ مَعَهُما»(متقی، 1419، ۱۵۹۷۴) حضرت امیرالمومنین علی(ع) نیز می فرماید:« عَلَيْكَ بِالإِحْسَانِ فَإِنَّهُ أَفْضَلُ زِرَاعَةٍ وَ أَرْبَحُ بِضَاعَةٍ»(آمدی،بی تا: 383) همچنین امام حسین(ع) می فرماید: «هر مومنی گره از کار مومنی بگشاید خداوند هفتاد مشکل از دنیا و آخرتش می‌گشاید.»(مجلسی،1389، 75: 122)

  1. ایجاد روحیه از خودگذشتگی، همدلی و تعاون

انسان سرشتی اجتماعی دارد و به زندگی به صورت دسته جمعی نیازمند است. بنابراین، همدردی، همکاری و یاری دیگران به عنوان عضوی از یک جامعه، ماندگاری و دوام او را در بین هم نوعانش تضمین کرده، و به پیشرفت جامعه کمک می کند. بر این اساس از خودگذشتگی، همدلی و تعاون موجب ایجاد روحیه دیگرخواهی شده که بدون انتظار دریافت پاداش یا تحقق اهداف، انسان را به سوی انجام عمل خیر می کشانده، و تعاون و همدلی یکی از مهارت هایی است که افراد را در نزدیک شدن به یکدیگر و پدید آمدن احساس انسان دوستانه و از خودگذشتگی یاری می دهد. امیرمومنان امام على(ع) در بیان ارزش گذاری هر فرد انسانی به میزان احسان او توجه می دهد و می فرماید:« قیمَهُ کُلِّ امْرِى ءٍ ما یُحْسِنُهُ» (ابن بابویه، 1379: ۱۱۷)

این ویژگی اخلاقی را به عنوان یک ارزش از کوچکترین واحد اجتماعی یعنی خانواده نهادینه کرد. به دلیل آنکه تقلید یکی از عوامل مؤثر در پرورش کودکان است، والدین می توانند با نیکوکاری و خیرخواهی، فرهنگ همدلی، از خود گذشتگی و نوع دوستی را در فرزندان خود نهادینه سازند. آموزش اخلاقیات به فرزندان از آغاز تولد آغاز می شود. حتی ارتباط مستقیم روحیات و حالات روانی مادر با جنین، سبب انتقال خلق آنها به یکدیگر می شود. بنابراین، کمک زن باردار به دیگری، احساس ارزشمند بودن و رضایت از زندگی، تأثیر مثبت بر رشد جنین را به دنبال دارد. پس از تولد نیز آموزش یاری دیگران، گاه به صورت مستقیم و گاهی به شکل غیرمستقیم باید انجام شود.

  1. تشویق به نیکوکاری، پس از امر به واجب

انفاق یکی از واژه های دینی است که بارها در آموزه های قرآنی روایی از آن یاد شده، و سیاست های تشویقی فراوانی برای این گذشت مالی، در نظر گرفته شده است. مانند اینکه هر چه انفاق شود، خداوند جای آن را پر می کند؛ انفاق در راه خدا، مانند برداشتن آجر از ساختمانی نیست که جایش خالی شود، بلکه همانند برداشتن سطل آبی از رودخانه است که زود جایش پر می شود: «قُلْ إِنَّ رَبِّی یبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یشَاءُ مِنْ عِبَادِهِ وَ یقْدِرُلَهُ وَ مَا أَنْفَقْتُمْ مِنْ شَیءٍ فَهُوَ یخْلِفُهُ وَ هُوَ خَیرُالرَّازِقِینَ»(سبأ: 39) قرآن کریم توجه به بخشش مالی را در کنار دیگر عبادت بیان داشته است. در بیشتر موارد، زکات دادن پس از نماز خواندن آمده، که می تواند در درونی شدن دین داری افراد و توجه به رشد معنوی همه جانبه آن کمک کند: «رجالٌ لا تُلْهِیهمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیعٌ عَنْ ذِکرِ اللّهِ وَ إقَامِ الصَّلاَةِ وَ إِیتَآءِ الزَّکاةِ یخَافُونَ یوْماً تَتَقَلَّبُ فیهِ القُلُوبُ و الْأَبْصَارُ» (نور: 37) در آموزه های دینی، نه تنها به بخشش، که به رقابت در این زمینه نیز توجه زیادی شده، و قرآن در این زمینه از سرعت زیاد سخن می گوید و از واژه سبقت گرفتن بر دیگران در کارهای خیر یاد کرده است. چنانچه چنین فضایی بر جامعه حاکم شود، نیازمندان واقعی آن از کرامت و تمکن مناسب برخوردار می شوند. خداوند متعال می فرماید: «وَ سَارِعُوا إِلی مَغْفِرَةٍ مِن رَّبِّکمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُها السَّماواتُ والأرْضُ أُعِدَّتْ لِلْمُتَّقِینَ الَّذِینَ ینْفِقُونَ فِی السَّرَّاءِ وَالضَّرَّاءِ» (آل عمران: 133-134)؛ « لِکلٍّ جَعَلْنا مِنکمْشِرْعَةً وَ مِنْهاجا وَ لَوْ شَاءَ اللّه  لَجَعَلَکمْ أُمَّةً واحِدَةً وَلکن لِّیبْلُوَکمْ فِی مَا آتاکمْ فاسْتَبِقُوا الخَیرَاتِ إِلَی اللّه مَرْجِعُکمْ جَمِیعا فَینَبِّئُکمْ بِما کنتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ»(مائده: 48) اسلام به همان اندازه که از تلاش برای به دست آوردن درآمد از راه درست یاد کرده، به همان نسبت نیز افراد را از وابستگی به مال باز داشته است. مال در زندگی فرد دین دار تنها وسیله ای برای کسب رضایت خداوند است که با انجام وظایف مالی محقق می شود. امام سجاد(ع) می فرماید: «بهره برداری از مال کمال مردانگی است» (کلینی، 1369: 1: 20) دین، موافق انباشت مال نیست، بلکه آن را در چرخه اقتصادی جامعه و نیز تأمین نیازهای شخصی، خانوادگی و نوع دوستی جست وجو می کند.

  1. برقراری عدالت اجتماعی

نیاز و فقر در اسلام، پدیده ناهنجاری شناخته می شود و سبب اصلی آن، هرچه باشد، چه تنبلی و تن پروری فرد، چه سیاست های اقتصادی نادرست حاکمان و چه ستم های مالی سودجویان، ناپسند است. اصل بر تلاش افراد و حمایت حاکمان جهت برقراری عدالت و مساوات در جامعه است، تا از سطح نیازمندان کاسته شود. خداوند متعال برای شیوه بخشیدن نیز قانون های ویژه ای تعیین کرده است: «وَ لا تَجْعَلْ یدَک مَغْلُولَةً إِلی عُنُقِک وَ لا تَبْسُطْها کلَّ البَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُوما مَحْسُورا»(اسرا: 29) اعتدال و میانه روی در بخشش یکی از ستون های تداوم این رفتار، و ایجاد و رشد سلامت روان در افراد جامعه است.

  1. افزایش روزی و اتمام نعمت

خداوند در آیه:« ثُمَّ آتَيْنَا مُوسَى الْكِتَابَ تَمَامًا عَلَى الَّذِي أَحْسَنَ وَتَفْصِيلًا لِكُلِّ شَيْءٍ وَهُدًى وَرَحْمَةً لَعَلَّهُمْ بِلِقَاءِ رَبِّهِمْ يُؤْمِنُونَ»(انعام:154) یکی از اسباب و عوامل اعطای نعمت و اتمام آن را نسبت به بنی اسرائیل، مساله نیکوکاری ایشان در برخی از زمان های گذشته یاد می کند. همچین در آیه:« فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(آل عمران:148) سعادت دنیا و زندگی نیک و آسایش، آرامش، و سلامت روان را از آثار احسان ونیکوکاری اشخاص و یا جوامع بر شمرده است. در آیه:« وَقِيلَ لِلَّذِينَ اتَّقَوْا مَاذَا أَنْزَلَ رَبُّكُمْ قَالُوا خَيْرًا لِلَّذِينَ أَحْسَنُوا فِي هَذِهِ الدُّنْيَا حَسَنَةٌ وَلَدَارُ الْآخِرَةِ خَيْرٌ وَلَنِعْمَ دَارُ الْمُتَّقِينَ»(نحل:30) نیز به پاداش احسان توجه داده و مردمان را به نیکوکاری تشویق و ترغیب می کند.

  1. رهایی از دام گناه، دست یابی به عفت، و اجابت دعا

دست یابی به هدایت خاص، بهره مندی از هدایت قرآن، بهره گیری و تأثیرگذاری آیات قرآنی و سلامت روان افراد، از آثار دیگر احسان شمرده شده است:« وَهَذَا كِتَابٌ مُصَدِّقٌ لِسَانًا عَرَبِيًّا لِيُنْذِرَ الَّذِينَ ظَلَمُوا وَبُشْرَى لِلْمُحْسِنِينَ»(احقاف:12)، و آیه: «إِنَّهُ رَبِّي أَحْسَنَ مَثْوَايَ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ »(یوسف: ۲۳) زیرا نیکوکاری موجب می شود تا انسان در راه مطمئن الهی قرار گیرد و بتواند به ریسمان الهی بیاویزد و با بهره مندی از آن به سلامت و سعادت دنیوی و اخروی دست یابد:« وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ»(لقمان:۲۲) اینگونه است که خداوند فرد را از امدادهای خاص و غیبی خود برخوردار، و یاری و نصرت الهی شامل حال او می گردد:« إِنَّ اللَّهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَوْا وَالَّذِينَ هُمْ مُحْسِنُونَ»(نحل: ۱۲۸)، و آیه:« وَالَّذِينَ جَاهَدُوا فِينَا لَنَهْدِيَنَّهُمْ سُبُلَنَا وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِينَ»(عنکبوت:۶۹) و هرگاه در حق خود و یا دیگری دعایی کند از سوی خداوند مورد قبول و استجابت قرار می گیرد و خداوند حوائج دنیوی و اخروی او را برآورده می سازد:«كَانَ قَوْلَهُمْ إِلَّا أَنْ قَالُوا رَبَّنَا اغْفِرْ لَنَا ذُنُوبَنَا وَإِسْرَافَنَا فِي أَمْرِنَا وَثَبِّتْ أَقْدَامَنَا وَانْصُرْنَا عَلَى الْقَوْمِ الْكَافِرِينَ. فَآتَاهُمُ اللَّهُ ثَوَابَ الدُّنْيَا وَحُسْنَ ثَوَابِ الْآخِرَةِ وَاللَّهُ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(آل عمران:۱۴۷-۱۴۸)

ب) اثرات اخروی

از آنجا که جزئيات آثار اخروى محبت خداوند- به لحاظ عظمت و غيرمادى بودن- به آسانى قابل توصيف نيست. به همين علت، اغلب آيات مربوط به پاداش هاى اخروى، بدون بیان جزئیات پاداش آن، و سربسته يا در قالب تمثيل به نعمت هاى مادى دنيا اشاره شده است.

  1. شايسته شدن براى دريافت تحيت الهى

شايستگى اهل نیکوکاری و احسان به حدى مى رسد كه قابليت دريافت تحيت الهی را از سوى خداوند پيدا مى كنند. مثلا قرآن كريم هنگام ذكر داستان برخى از انبيا الهی، به آنها سلام داده، و بلافاصله خداوند مى فرمايد:«سَلَامٌ عَلَى نُوحٍ فِي الْعَالَمِينَ إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ»(صافات: 79-80) مشمول شدن به این تحیت الهی، موجب رسیدن به مقام سعادت اخروی فرد می گردد و این مقام اختصاص به برخی از بندگان خداوند ندارد بلکه امری عمومی و فراگیر است.

  1. پذيرفته شدن عمل

در آیات قرآن خداوند به نیکوکاران وعده دریافت پاداش الهی و پذیرش عمل را اینگونه بیان می دارد:« قَالَ يَا أَبَتِ افْعَلْ مَا تُؤْمَرُ سَتَجِدُنِي إِن شَاء اللَّهُ مِنَ الصَّابِرِينَ فَلَمَّا أَسْلَمَا وَتَلَّهُ لِلْجَبِينِ وَنَادَيْنَاهُ أَنْ يَا إِبْرَاهِيمُ قَدْ صَدَّقْتَ الرُّؤْيَا إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ» (صافات: 102-105) این وعده پذیرش عمل حکایت از محبت ویژه خداوند به نیکوکاران و محسنین، و مقبول واقع شدن احسان و نیکوکاری این افراد است.

  1. مصونيت از سرزنش و عقاب

طبق آیات قرآن کریم اگر كسى از روى خيرخواهى و با قصد نيكوكارى عملى انجام دهد و اتفاقا خسارتى به بار آيد ضامن نخواهد بود. علماى دين با توجه به اين آيات «قاعده احسان» را پايه گذارى کرده اند.(موسوى بجنوردى، 1419، 4: 9؛ قرطبى، 1364، 8: 227؛ الجصاص، 1405، 4: 353) به عنوان نمونه آيات 86 تا 93 سوره توبه، مردم در مواجهه با دستور جهاد به سه گروه تقسيم شده اند و در مورد گروه سوم آمده است: «مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِن سَبِيلٍ» (توبه: 91) هرچند اين آيات در فضاى خاص و ناظر به جهاد نازل شده، اما با توجه به اينكه معارف قرآنى به مورد نزول تخصيص نمى يابند، شامل همه افراد و زمان ها می شود. بنابراين يكى از آثار محبت خداوند نسبت به نيكوكاران اين است كه علاوه بر ايمنى از عذاب اخروى، در دنيا نيز سرزنشى بر آنها نيست و از عقوبت تشريعى در امان خواهند بود.

  1. دریافت پاداش الهی

با توجه به آنکه خداوند متعال پاداش و عقوبت بسيارى از اعمال انسان ها را در دنيا به آنها مى چشاند، اما ظرفيت جهان مادى به اندازه اى نيست كه بشود همه كردارهاى انسان ها را در آن جزا داد. طبق آيات قرآن كريم، جهان آخرت دار مجازات است[4]؛ و آنجاست كه نيكوكاران و بدكاران به جزاى واقعى اعمال خويش مى رسند. نیکوکاران و محسنين نیز مانند ديگر بندگان محبوب خداوند، اگرچه از بعضى آثار محبت خداوند در دنيا بهره مى برند، اما جلوه گاه اصلى آثار محبت خداوند به آنان، در جهان آخرت خواهد بود و پاداش كامل و وافى را در آنجا دریافت خواهند کرد. خداوند متعال به نيكوكارانى كه با تمام وجود تسليم خدايند، پاداشى را در نزد خودش وعده مى دهد: «بَلَى مَنْ أَسْلَمَ وَجْهَهُ لِلّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَلَهُ أَجْرُهُ عِندَ رَبِّهِ وَلاَ خَوْفٌ عَلَيْهِمْ وَلاَ هُمْ يَحْزَنُونَ» (بقره: 112) نوع بيان اين آيه و اضافه تشريفى اجر به مقام ربوبى خداوند نيز خود نشان از عظمت توصيف ناپذير پاداش چنين افرادى است؛ پاداشى كه در آيه اى ديگر با عبارتى متفاوت اين گونه بيان مى شود: «لَهُم مَّا يَشَاءونَ عِندَ رَبِّهِمْ ذَلِكَ جَزَاء الْمُحْسِنِينَ» (زمر: 34) در قرآن، عظمت پاداش هاى اخروى خداوند به بندگان قابل تصور نيست: «فَلَا تَعْلَمُ نَفْسٌ مَّا أُخْفِيَ لَهُم مِّن قُرَّةِ أَعْيُنٍ جَزَاء بِمَا كَانُوا يَعْمَلُونَ» (سجده: 17)

همچنین طبق آیات قرآن از انواع دریافت پاداش الهی در آخرت به نیکوکاران به: رستگاری و سعادت:« هُدًى وَرَحْمَةً لِلْمُحْسِنِينَ…. أُولَئِكَ عَلَی هُدًى مِنْ رَبِّهِمْ وَأُولَئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ.»(لقمان:۳- ۵) جلب رحمت خاص خداوند:« إِنَّ رَحْمَتَ اللَّهِ قَرِيبٌ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» (اعراف:۵۶)، رهایی از عذاب الهی:« أَوْ تَقُولَ حِينَ تَرَى الْعَذَابَ لَوْ أَنَّ لِي كَرَّةً فَأَكُونَ مِنَ الْمُحْسِنِينَ» (زمر:۵۸)، محبوبیت و دوستی خداوند:« وَأَحْسِنُوا إِنَّ اللَّهَ يُحِبُّ الْمُحْسِنِينَ»(بقره:۱۹۵)، فرجام نیک در زندگی دنیوی و آخروی:« وَمَنْ يُسْلِمْ وَجْهَهُ إِلَى اللَّهِ وَهُوَ مُحْسِنٌ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقَى وَإِلَى اللَّهِ عَاقِبَةُ الْأُمُورِ» (لقمان:۲۲)، تکفیر گناهان و محو بدی ها و گناهان از سوی خداوند:«إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ذَلِكَ ذِكْرَى لِلذَّاكِرِينَ» (هود:۱۱۴) و رفع مواخذه و توبیخ:« مَا عَلَى الْمُحْسِنِينَ مِنْ سَبِيلٍ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَحِيمٌ» (توبه:۹۱)و… می توان اشاره کرد.

  1. بهره مندى از نعمت هاى بهشتى

يكى از آثار اخروى محبت خداوند به نيكوكاران اين است كه آنها را شايسته بهره مندى از نعمت هاى بى پايان الهى در بهشت برين مى گرداند. برخی از این آیات که به صراحت از این نعمتها سخن می گویند، عبارتند از: «لِّلَّذِينَ أَحْسَنُواْ الْحُسْنَى وَزِيَادَةٌ وَلاَ يَرْهَقُ وُجُوهَهُمْ قَتَرٌ وَلاَ ذِلَّةٌ أُوْلَـئِكَ أَصْحَابُ الْجَنَّةِ هُمْ فِيهَا خَالِدُونَ» (يونس: 26) از نيكوكاران به عنوان اهل بهشت كه در آن دارای حيات جاودانه اند ياد شده است. در آیات دیگری می فرماید:« وَإِذَا نَادَيْتُمْ إِلَى الصَّلَاةِ اتَّخَذُوهَا هُزُوًا وَلَعِبًا ذَلِكَ بِأَنَّهُمْ قَوْمٌ لَا يَعْقِلُونَ»(مائده:85) و آیه:«إِنَّ الْمُتَّقِينَ فِي ظِلَالٍ وَعُيُونٍ.وَفَوَاكِهَ مِمَّا يَشْتَهُونَ.كُلُوا وَاشْرَبُوا هَنِيئًا بِمَا كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ.إِنَّا كَذَلِكَ نَجْزِي الْمُحْسِنِينَ »(مرسلات: 41ـ44) نيكوكاران را بهره مند از نعمت های بهشتی خوانده، تأكيد مى كند كه اين تنعم، پاداشى است كه خداوند در برابر احسان بندگان نيكوكار به آنها تفضل كرده است. در آيه ديگرى بهره مندى از اين نعمت ها را كاميابى بزرگ مى خواند: « وَالَّذِينَ اتَّبَعُوهُم بِإِحْسَانٍ رَّضِيَ اللّهُ عَنْهُمْ وَرَضُواْ عَنْهُ وَأَعَدَّ لَهُمْ جَنَّاتٍ تَجْرِي تَحْتَهَا الأَنْهَارُ خَالِدِينَ فِيهَا أَبَدا ذَلِكَ الْفَوْزُ الْعَظِيمُ»(توبه: 100) از مجموع آيات چنين برمى آيد كه خداوند متعال در اثر محبتى كه به نيكوكاران دارد آنها را از نعمت هاى توصيف ناپذير بهشتى بهره مند ساخته و اين سعادت براى آنها ابدى خواهد بود.

نتایج و یافته های پژوهشی

از بررسى آيات قرآن كريم چنين برمى آيد كه خداوند به بعضى از بندگانى كه اوصاف شايسته اى دارند محبت دارد. در ميان اين محبوبان، اهل احسان جايگاه ويژه اى دارند. نتایج و یافته های پژوهشی این تحقیق عبارتند از:

  1. قرآن کریم آثار دنیوی و اخروی براى محبت خداوند به محسنين بر می شمارد، که تاثیرات مستقیم بر سلامت روان این افراد در دنیا و سعادت اخرویشان دارد.
  2. آثار دنيوى چون: هدایت، دریافت پاداش الهی، یاری خداوند، دوری از گناه و بهره مندی از رحمت الهی و… موجب سلامت روان فرد گشته و انگیزه او را در انجام و تقویت کارهای نیکوکارانه افزایش می دهد.
  3. آثار اخروی چون: نعمت های بهشتی، پاداش افزون تر، دریافت تحیت الهی، رهایی از عقاب و… موجب کسب خشنودی الهی از فرد نیکوکار و قرار گرفتن در جوار رحمت الهی و سعادت جاودان و ابدی می گردد.
  4. با توجه به آثار دنیوی و اخروی که در آیات و احادیث در این پژوهش به آنها دست یافتیم، حکایت از آن دارد که عدم درک عالم آخرت برای افراد دنیا، موجب گشته تا خداوند آثار احسان و فعالیت های نیکوکارانه را بیشتر در دنیا برای افراد بشر آشکار کند، تا موجبات تشویق و ترغیب آنان به این امر فراوهم آید. امری که بنا به وعده مکرر الهی در آیات، قطعا موجب سلامت روان خود فرد در دنیا شده، و سعادت ابدی او در آخرت را به همراه خواهد داشت.

پیشنهاد می شود سایر موضوعاتی که در رابطه با فعالیت های نیکوکارانه است از دیدگاه قرآن و احادیث مورد پژوهش قرار گیرد، تا جنبه های گوناگون این خیر عظیم الهی بیشتر آشکار گردد.

 منابع

  1. قرآن کریم
  2. آلوسى، سيدمحمود.(1415)، روح المعانى فى تفسير القرآن العظيم، بيروت، دارالكتب العلميه.
  3. آمدی، عبدالواحد بن محمد.(بی تا)، غرر الحکم و دررالکلم، قم، دارالکتاب الاسلامی.
  4. ابن فارس، احمد.(1387)، ترتيب مقاييس اللغة، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
  5. ابن منظور، محمدبن مكرم.(1414)، لسان العرب، بيروت، دارصادر.
  6. ابن شعبه حرانی، حسن بن علی.(1382)، تحف العقول، قم، آل علی(ع)
  7. ابن بابویه، محمد بن علی.(1376)، امالی، تهران، کتابچی.
  8. پاینده، ابوالقاسم.(1382)، نهج الفصاحه، تهران، دنياى دانش.
  9. پناهی، علی احمد.(1396)، بررسی نقش فضایل اخلاقی در سلامت روانی با رویکرد دینی روان شناختی، تهران، حوزه اخلاق.
  10. جصاص، احمدبن على.(1405)، احكام القرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى.
  11. دهقان پور، علیرضا.(1393)، معنا شناسی احسان در قرآن، تهران، معارف قرآنی.
  12. رازى، فخرالدين.(1420)، مفاتيح الغيب، بيروت، دار احياء التراث العربى.
  13. راغب اصفهانى، حسين بن محمد.(1412)، المفردات فى غريب القرآن، بيروت، دارالعلم.
  14. الراوندی، سعید بن هبه الله.(1385)، الدعوات، قم، دلیل ما.
  15. سلاری فر، محمد رضا و همکاران. (1390)، بهداشت روانی با نگرش به منابع اسلامی، قم، پژوهشگاه حوزه و دانشگاه.
  16. شهیدی، شهریار.(1381)، اصول و مبانی بهداشت روانی، مصطفی حمدیه، تهران، سمت.
  17. طباطبائى، سيدمحمدحسين.(1417)، الميزان فى تفسير القرآن، قم، جامعه مدرسين.
  18. طبرسى، فضل بن حسن.(1372)، مجمع البيان فى تفسيرالقرآن، تهران، ناصرخسرو.
  19. طبرى، محمدبن جرير.(1412)، جامع البيان فى تفسيرالقرآن، بيروت، دارالمعرفه.
  20. طريحى، فخرالدين.(1375)، مجمع البحرين، تهران، مرتضوى.
  21. طوسى، محمدبن حسن.(بی تا)، التبيان فى تفسيرالقرآن، بيروت، دار احياء التراث العربى.
  22. قرطبى، محمدبن احمد.(1364)،  الجامع لاحكام القرآن، تهران، ناصرخسرو.
  23. کلینی، محمد بن یعقوب.(1369)، اصول کافی، تهران، کتابقروشی اسلامیه.
  24. متقی، علی بن حسام الدین.(1419)، کنزالعمال، بیروت، دارالکتب العلمیه.
  25. مجلسی، محمد باقر.(1389)، بحارالانوار، بیروت، آل البیت(ع)
  26. مصطفایی، محمد.(1389)، مفهوم شناسي «احسان» در قرآن کريم با بررسي حوزه معنايي احسان فردي، تهران، تحقیقات علوم قرآن و حدیث.
  27. مكارم شيرازى، ناصر و همكاران.(1374)، تفسير نمونه، تهران، دارالكتب الاسلامية.
  28. موسوى بجنوردى.(1419)، سيدمحمدحسن، القواعد الفقهية، قم، الهادى.
  29. میلانی فر، بهروز. (1372)، بهداشت روانی، تهران، قومس.
  30. ورام، مسعود بن عیسی.(1369)، مجموعه ورام: آداب و اخلاق در اسلام، مشهد، آستان قدس رضوی.

. همچنین آیات: یوسف:۵۱ – ۵۶؛ صافات: ۱۰۲ – ۱۰۵[1]

. همچنین آیات: نساء:۳۶ ؛ انعام:۱۵۱؛ قصص:۷۷ [2]

. همچنین آیات: یوسف:23 ؛ سجده:7 [3]

. آل عمران: 185؛ نحل: 25؛ انبياء: 47؛ زمر: 15؛ سبأ: 3؛ زلزله: 6ـ8[4]

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *