بایستههای مدیریت امور خیر / کدام خیر ماندگار و اثربخش است
مجتبی امیری با اشاره به تاریخچه حکمرانی و مدیریت امور خیر و بایستههای تحقق این موضوع در کشور از نظر عملی در دوران پساانقلاب، بر توجه به خیر جمعی تأکید و به نظارت بیشتر حاکمیت به فعالیتهای مؤسسات خیریه اشاره کرد و گفت: بدون خیر عمومی جامعه معنا و مفهوم پیدا نخواهد کرد.
به گزارش روابط عمومی بنیاد آلاء به نقل از ایکنا، سومین همایش خیر ماندگار در هفت محور، شامل «مباحث نظری»، «تجربههای جهانی»، «تجربههای ملی»، «نقش نهادهای بازیگر عرصه خیر»، «آسیبها و چالشهای حکمرانی امور خیر در ایران»، «حکمرانی مطلوب امور خیر و نیکوکاری در ایران» و «ایدههای نو برای حکمرانی امور خیر در ایران» به همت بنیاد خیریه راهبری آلاء، همکاری دانشگاه اصفهان، مرکز پژوهشی آلاء و سازمان اوقاف و امور خیریه و خبرگزاری ایکنا ۱۲ اسفند سال جاری برگزار میشود.
در این راستا، بنیاد آلاء، اقدام به برگزاری پیشهمایشهای ملی خیر ماندگار کرده است. اولین پیشهمایش، شب گذشته ۱۲ شهریورماه با حضور مجتبی امیری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران در مورد «حکمرانی و مدیریت امور خیر، از نظر تا عمل، در دوران پساانقلاب» برگزار شد.
امیری، عضو هیئت علمی دانشگاه تهران و عضو کمیته علمی سومین همایش ملی خیر ماندگار با اشاره به مفهوم حکمرانی و مدیریت امر خیر، از نظر تا عمل و جایگاه آن از گذشته تا امروز گفت: حکمرانی و مدیریت یک پیوند ناگسستنی با همدیگر داشته و دارند و به تعبیر اهل منطق یک رابطه عموم و خصوص مطلق بین آنها وجود دارد. به این معنا که حکمرانی عامتر از مدیریت و مدیریت خاصتر از حکمرانی است. در ادبیات مدیریت، خود مدیریت و رهبری دو مفهومی هستند که این حکمرانی و مدیریت را میتوان بر پایه آنها تعبیر کنیم، چراکه حکمرانی در شکل کلان در حوزه رهبری قرار میگیرد و مدیریت با امر سازمان پیوند خورده که در ذیل حکمرانی معنا و مفهوم پیدا میکند.
وی افزود: امروز برخی افراد رابطه بین این دو را تساوی دانستهاند؛ رهبری یعنی نفوذ کردن و مدیریت یعنی اثرگذاری؛ ما در دنیا دو نقش بیشتر نداریم یا اثرگذار هستیم یا اثرپذیر، یا اکتیو و یا غیر آن عمل میکنیم؛ لذا امروز در میان مباحث مدیریتی میان این دو، تفاوتهایی را هم برشمردهاند. بحث حکمرانی سالها پیش از امر مدیریت مطرح بوده است. پدید آمدن دولتها با امر خیر قابل توجیه است؛ اگر تاریخ فلسفههای سیاسی را دنبال کنیم، میبینیم که پدید آمدن دولتها و انواع حاکمیتها و همچنین چرایی امر خیر را تبیین کردهاند و پدید آمدن علم مدیریت نیز در کنار حاکمیت، چگونگی شکلگیری آنها را مشخص میکند.
عضو کمیته علمی سومین همایش ملی خیر ماندگار ادامه داد: به تعبیر بعضی از صاحبنظران، تحولات اجتماعی را نمیتوانیم به درستی دریابیم مگر اینکه برخی از مفاهیم از جمله بروکراسیها را بررسی کنیم، چراکه بروکراسی ابزاری برای تحقق آرمانهای مدرنیته و تحقق چیزهایی است که انسان مدرن به دنبال آن است؛ بنابر این پدید آمدن دولتها چرایی امر خیر را توضیح میدهد و مدیریت هم چگونگی تحقق امر خیر را به خصوص با پدیدآمدن سازمانها بعد از انقلاب صنعتی و قرنی که در آن قرار داریم، نشان میدهد.
امیری با طرح این سوال که امر خیر چیست تصریح کرد: به تعبیر اندیشمندان یونان قدیم و به تعبیر ارسطو هر چیزی یک غایتی دارد و غایات هم خودشان نمیتوانند، سلسله نامتناهی داشته باشند. اصطلاح تسلسل در اینجا معنا و مفهومی نخواهد داشت و ما باید به یک غایت الغایات برسیم. اگر هر چیزی یک غایت داشته باشد، انتهایش خیر است و تمام تلاشهای ما برای این است که به چیزی که خیر قلمداد میشود، برسیم؛ به تعبیر جامعهشناسان انسان یک کنشگر هدفمند است، اگر هر هدفی یک غایت داشته باشد، این هدفها که به غایت منجر میشوند، میتوانند به سه دسته تقسیم شوند. بر همین اساس رفتارهای هدفمند ما سهگونه هستند؛ برخی از رفتارها خودشان هدف هستند، برخی دیگر وسیله رسیدن به هدف و برخی از رفتارها هم وسیله و هم هدف هستند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران تصریح کرد: رفتارهایی که خودشان هدف هستند به تنهایی خیر قلمداد میشوند و رفتارهایی که وسیله رسیدن به خیر هستند، مانند پول و پدید آمدن سازمانها، وسیلهای برای بهبود زندگی انسانها هستند تا انسان بتواند در آرامش زندگی بکند. اما برخی از رفتارها هستند که هم وسیله و هم هدف هستند، این رفتارها مانند نظام تعلیم و تربیت میتوانند انسان را به یک زندگی خوب برسانند و خودشان هم در جایگاه خود یک هدف هستند.
وی با تاکید بر اینکه اگر خیر در انسان نهادینه شود این انسان خودش میتواند یک هدف و یا الگو برای دیگران باشد، گفت: نظامهای تعلیم و تربیت، این الگو را در انسان نهادینه میکنند تا انسانها بتوانند به این خیریت در خودشان دست پیدا کنند. پس امر خیر بهعنوان امری که خودش هدف به شمار میآید مانند نظامهای تعلیم و تربیت و مسیرهایی که راهشان به مسئله خیر ختم میشود، یک هدف را دنبال میکنند، در رسیدن به این هدف دو جنبه فردی و جمعی وجود دارد.
امیری افزود: گاهی اوقات انسانها وقتی که «خیر فردی» را بررسی میکنند، دچار اشتباه میشوند، چرا که گاهی این مسئله میتواند خیر و گاهی میتواند ناخیر باشد. در نگاه فردی، شناخت امر خیر با خود انسان است و گاهی انسان میتواند در فهم اینکه مسئله خیر است یا نه گرفتار اشتباه شود. از این خطاها در انسانها بسیار دیده میشود. به تعبیر مولانا برخی انسانها وقتی که گرفتار بیماریهای روحی و روانی میشوند، بدیها را خیر قلمداد میکنند و انبیا هم به خاطر همین آمدند تا این مشکل و بیماری آدمی را معالجه کنند. انبیا میگویند اگر کسی شر و یک امر ناخیر را خیر تصور کند و زندگیاش را بر پایه آن استوار کند، هم برای خودش و هم برای دیگران مشکلساز خواهد شد. اما خیر جمعی به دلیل اینکه همه در یک موضوع خوب اتفاق نظر دارند و به دنبال یک زندگی خوب هستند، همیشه خیر است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران اظهار کرد: انسانها در سیر زندگی خود به دنبال خوشبختی و موفقیت هستند و این را میتوان بدون شک پذیرفت که همه انسانها به دنبال نیکبختی، خیر و خوشبختی هستند. مطالعات نشان داده است که انسانها در بسیاری از مواقع به صورت فردی در امر خیر اشتباه میکنند، اما هیچ وقت به صورت جمعی در یک امر خیر دچار اشتباه نمیشوند. در صورتهای آماری ما هر چقدر که جامعه را به نمونههای مردمی نزدیک کنیم، بیشتر به حقیقتها پی میبریم به همین دلیل است که راهکار و سازوکاری که در خیر جمعی تدوین کرده است، بازگشت و رجوع کردن به جامعه، مردم و توجه به خواست مردم است.
وی با بیان اینکه خیر، خوشبختی، نیکبختی و یا موفقیت موضوعی است که در عرصه عمومی مطرح است، گفت: برای همین است که علمی پدید آمد تا این عرصه را ساماندهی بکند، بشناسد و حقوق مردم را در آن را محقق کند و آن علم سیاست بود؛ به خاطر همین امر بود که ارسطو انسان را یک موجود مدنی تعریف کرده است. امروز بسیاری از مشکلاتی که برای افراد جامعه بهوجود آمده است به دلیل فردگرایی است و تمام اتفاقاتی که بر اساس فردگرایی رخ داده است به خوبی نشان داده است که این راه و مسیر وقتی که جامعه را نادیده بگیریم به جایی نخواهد رسید.
امیری با اشاره به اینکه فرد در بستر جامعه معنا و مفهوم پیدا میکند و از این جهت است که فرد در بستر جامعه معنا و مفهوم پیدا میکند و از این جهت است که ارسطو انسان را موجودی شهری یا مدنی میداندارسطو انسان را موجودی شهری یا مدنی میداند، اظهار کرد: انسان در شهر یک شهروند به حساب میآید و شهروند هم تربیت میشود برای اینکه بتواند در شهر با دیگران مناسبات اجتماعی خودش را به خوبی مدیریت بکند تا بتواند یک زندگی خوب داشته باشد. وقتی که همه در خدمت شهر قرار بگیرند، شهر هم در خدمت آنها خواهد بود. اگر ما بر این باور باشیم که همه انسانها به دنبال موفقیت، خوشبختی و خیر هستند، این خیرهای افراد متنبه است و همه اینها باید در یک جایی وجه اشتراک داشته باشند، که افراد بتوانند با همدیگر زیست کنند، این وجه اشتراک خیرها منجر به این میشود که همه را در ذیل خودش قرار دهد؛ لذا خیر جمعی باید متناسب با ساختارهای اجتماعی باشد، چراکه انسانها و فرهنگها متکثر هستند و با یکدیگر فرق میکنند؛ این امر سیاسی به امر خیر باید از سوی خود فرد ایجاد و به یک چشمانداز ترسیم شود، چراکه اینها ارزشهای مشترکی است که میتواند خیر جمعی را هم شکل دهد.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران ادامه داد: ارسطو، تعبیری از خیر جمعی دارد که معتقد است، کسی که میخواهد در دولتشهر، سیاستورزی کند و به تربیت شهر مبادرت ورزد باید چه ویژگی داشته باشد؛ لذا اولاً فرد باید خیر و خوشبختی را بشناسد و آن را بفهمد و برای اینکه خیر جمعی را بفهمد، باید خردمند باشد و عقلش بر نفس و شهوتش غالب باشد؛ کسی میتواند در جامعه شهر و دولت شهر زندگی موفقی داشته باشد که سه ویژگی را در خودش نهادینه کرده باشد. مورد اول اینکه تابع احساسات، عواطف، خشم و شهوتش نباشد، دوم اینکه تبعیت از عقل که آن را به زندگی سعادتمندانه میرساند تمرین کند و پرهیزکار باشد و تنها در مقام نظر نباشد، بلکه به مقام عمل هم این پرهیزکاری را داشته باشد و سوم اینکه فرد باید کارآزموده و با تجربه باشد. به تعبیر ارسطو جوان نباشد، البته در اینجا جوان بودن به معنی کارآزموده نبودن است؛ لذا این عقلانیت باید عدالت را برای فرد به همراه بیاورد؛ عدالتی که یک زندگی فضیلتمندانه را در عرصه فردی شکل میدهد و بعد فرد صلاحیت پیدا میکند که در یک عرصه عمومی هم به تربیت دیگران مبادرت ورزد.
امیری افزود: خیر، خوشبختی و نیکبختی اشتراک همه انسانهایی هستند که میخواهند خیر، خوشبختی و نیکبختی، اشتراک همه انسانهایی است که میخواهند زندگی اجتماعی داشته باشند و به تعبیر دیگر به دلیل اینکه انسان موجودی اجتماعی و مدنی است، فعالیت انسانها هم بایستی با این طبیعتشان سازگار باشدزندگی اجتماعی داشته باشند و به تعبیر دیگر به دلیل اینکه انسان موجودی اجتماعی و مدنی است، فعالیت انسانها هم بایستی با این طبیعتشان سازگار باشند؛ پس اگر خیر و خوشبختی ملاک زندگی در عرصه اجتماعی باشد، فعالیت آحاد انسانها باید با خیر و خوشبختی خودش را تطبیق دهد، خیری که جنبه سلیقهای و فردی ندارد و یک امر تعیین شده است. تمامی تجربیاتی که از گذشته تا به امروز به دست ما رسیده است، همگی برای نشان دادن این امر خیر به انسان بوده است؛ لذا اگر میبینید که در دوران معاصر برخی افراد به سمت گذشته روی آوردهاند به دلیل دغدغهای است که برای تحقق بخشیدن به امر خیر وجود دارد.
وی در بخش دیگری از سخنانش با اشاره به اینکه در گذشته سیاست، دانش مورد نیاز برای شناخت فضیلتها را نشان میداد و اینگونه شناخته میشد، گفت: علم سیاست در گذشته علمی بود که فضیلتها و خیر برین و زندگی خوب را توصیف و تربیتیافتگی را بر اساس این زندگی خوب تبیین میکرد. بهطور خلاصه منظور از امر خیر یک سیاست عمومی است و منظور از خیر عمومی چیزی است که فراتر از منفعت شخصی باشد؛ بدون خیر عمومی جامعه معنا و مفهوم پیدا نخواهد کرد و اگر مفهوم عمومی و ارزشهای مشترک که همه به یک هدف ختم میشوند، در یک جامعه و گروه وجود نداشته باشد، نمیتواند موفق بود و جامعه شکل نمیگیرد؛ پس امر خیر مسئلهای است که مبنای شکلگیری جامعه را به وجود میآورد و به همین دلیل، دولتها برای مدیریت این امر خیر شکل گرفتند.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران با تاکید بر اینکه امروز اندیشمندان ما با در دست داشتن تجربه پیشینیان، بهگونههای دیگری باید امر خیر را مورد بازبینی و بازنگری قرار دهند تا بتوانند زندگی بهتری را برای همه رقم بزنند، گفت: پدید آمدن دولتها در دورههای اخیر، ما را با مفهومی به نام حکمرانی آشنا کرد. مؤلفههای حکمرانی و حکومتها دو بخش دارند؛ یک بخش را میتوان تحت عنوان نظام سیاسی تعبیر کرد که میتواند سیاستها و امر خیر را تبیین و ارزیابی کند؛ به این معنی که این امر خیر چگونه و توسط چه کسی میتواند تحقق پیدا کند؛ به تعبیر دیگر در ادبیات مدیریت دولتی که نظام سیاسی خط مشی و سیاستها را تبیین میکند و نظام اداری و دولتی آن را اجرا و در نهایت ارزیابی میکند باید دید که آیا سیاستهای امر خیر محقق شدهاند یا خیر.
وی ادامه داد: تحولات بعدها دو بخش دیگر را هم با خودشان به همراه آوردند؛ یک «بخش خصوصی» و دوم «بخش دولتی» بود. بخش خصوصی برای این شکل گرفت که حافظ منافع خودش باشد و یک نفعی را هم به عموم جامعه بدهد، اما به مرور زمان غفلت دولتها به امر سیاستطلبی، رانت و انحصارطلبی و مانند اینها آنها را به سمت و سویی برد که خودشان را گرفتار غفلت و تغافل کرد؛ از طرف دیگر بخش خصوصی هم دیگر به فکر منافع خود بود، و بر همین اساس تغییر و تحولات شرایط ضرورت ایجاد تاسیس مراکز مردمی را به وجود آورد و در کنار آن نهاد سیاسی اداری و بخش خصوصی کم کم سازمانهای مردمنهاد پا به عرصه وجود گذاشتند؛ این سازمانهای مردمنهاد هم با تکیه بر نخبگان شکل گرفتند. سازمانهای مردمنهاد بعد از اینکه مشاهده کردند نهادهای دولتی و بخش خصوصی وقتی که در موضوع امر خیر دچار ضعف و غفلت شدهاند تشکیل شدند و خود را به عنوان واسطهای بین مردم و بخش خصوصی و نهادهای دولتی و صاحبان قدرت معرفی کردند تا بتوانند از امر خیر و گسترش آن محافظت و خلأهای موجود را پر کنند. در این مسیر آنها به حاکمیت و موضوعاتی که نمیتواند در آنها ورود کند ورود کردند و آنها را پوشش دادند.
امیری با اشاره به دانستهها، خواستهها و صورتبندی ایرانیها به خصوص نسل امروز در امر خیر و چگونگی عمل به آنها گفت: انقلاب اسلامی در نظر، مشروعیت رژیم سابق را به چالش کشید و توانست آن را براندازد و یک نظام دیگر را به جای آن جایگزین کند. بعد از آن در فرآیند نظامسازی، قانون اساسی را مدون کرد و آرمانها و ارزشهایی را نوید داد که مردم هم به رهبران انقلاب لبیک گفتند و در این مسیر حرکت کردند و از بعد از انقلاب تا به امروز با آن همراه هستند.
وی ادامه داد: این شرایط باعث شد که بعد از انقلاب برای آن چیزی که انقلاب کردیم، به دستور رهبر فقید انقلاب قانون اساسی تدوین شود؛ بعد از آن قانون اساسی ملاک عملکرد نظام قرار گرفت. در اصل هشتم قانون اساسی آمده است که در جمهوری اسلامی ایران دعوت به خیر، امر به معروف و نهی از منکر، وظیفهای است همگانی و متفاوت بر عهده مردم نسبت به یکدیگر، دولت نسبت به مردم و مردم نسبت به دولت، شرایط و حدود و کیفیت آن را قانون تعیین میکند. در مقدمه قانون اساسی هم آمده است که انقلاب اسلامی ایجاد شد تا مستضعفان را در برابر مستکبران غالب کند و این ندا را هم به ملل جهان منتقل کند. در مقدمه قانون اساسی اگر به فلسفه وجودی ولایت فقیه، حکومت و انقلاب اسلامی هم نگاه کنید، میبینید که اصل آن تحقق بخشیدن به امر خیر است و ذیل مقدمه قانون اساسی هم داریم که قوه مجریه مسئول اجرای امر خیر است.
عضو هیئت علمی دانشگاه تهران به جزئیات مسائل خیریهها و امر خیر در قانون اساسی بسیاری از موارد و مراکزی که امروز برای امر خیر ایجاد شدهاند، تبدیل به محملی برای سوء استفاده و فرارهای مالیاتی شدهانداشاره کرد و گفت: بسیاری از موارد و مراکزی که امروز برای امر خیر ایجاد شدهاند، تبدیل به محملی برای سوء استفاده و فرارهای مالیاتی شدهاند؛ اگر حاکمیت نظارت شفاف و روشنی در مورد اینها نداشته باشد و از نقطه مبدا و از صدور مجوز تا پایان و صدور عملکرد آنها را بررسی نکند، بعدها در بحرانهای طبیعی خود گرفتار بحران میشویم که نمونههای آن را هم در بحرانهای طبیعی گذشته شاهد بودیم که باعث شد تا نگاه مردم به دستگاه حاکمیتی کمرنگ شود.
امیری تصریح کرد: باید نظارت معناداری به موسسات خیریه داشت و اعتمادسازی نسبت به آنها در جامعه باید از سمت دولتها آغاز شود؛ ما در این سالها متأسفانه با برخی از عملکردهای غلطمان اعتماد عمومی را خدشهدار کردیم و لذا باید یک نهضت عمومی در عرصه حاکمیتی در این عرصه شکل بگیرد تا ان شاالله بتوانیم به این سمت برویم که دریابیم مردم ما امروز بیش از پیش به توسعه امر خیر با رویکرد اسلامی ـ ایرانی توجه نشان میدهند و به دنبال اهداف و آرمانهایش هستند.
دیدگاه خود را ثبت کنید
تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟در گفتگو ها شرکت کنید.