احسان و نیکوکاری از نگاه سعدی

 

معصومه صادقی

عضو هیات علمی و استادیار گروه زبان و ادبیات فارسی دانشگاه آزاد اسلامی گرمسار sadeghi2002@yahoo.com

 

 

چکیده

استفاده از ظرفیت‌های ادبی کشور می‌تواند کمک مؤثری در بهبود و توسعۀ مفهوم نیکوکاری در میان مردم این سرزمین داشته باشد. علیرغم غلبۀ عناصر نبرد و ستیز در داستان‌ها و افسانه‌ها توصیفات ویژه‌ای نیز در میان آثار ادبی دیده می‌شود که بیان‌کنندۀ نیکی به دیگران است. یکی از شاعران موفق در این حوزه سعدی است. نگاهی گذرا به درون­مایه اغلب اشعار و حکایات سعدی نشان دهندۀ آن است که سعدی علاوه بر داشتن طبعی خلاق و برخورداری از قدرت سخنوری و هنر شاعری، خردمندی فرزانه و معلمی راه­شناس و آگاه از رمز و رازهای هستی بوده و تلاش کرده تا اسرار حیات متعالی و هدفدار انسان را به صورت لطیف­ترین تعبیرات تفسیر کند. سعدی تمامی شعور و وجوه زندگی آدمی را آن‌گونه که درخور نیک اخلاقی است در یک جا جمع کرده است. مفهوم نیکی در میان آثار سعدی ساری است و حتی نحوۀ معیشت و معاملۀ افراد را دربرمی‌گیرد. در این مقاله تلاش شده است به شیوه توصیفی- تحلیلی انگاره‌های تشکیل‌دهندۀ مفهوم نیکی در کلام سعدی شیراز معرفی شود. نیکوکاری در آثار سعدی به سه صورت مورد توجه قرار گرفته است: نیکی عقلانی، اعتقادی- دینی و اخلاقی- انسانی. در این میان نیکوکاری عقلانی بیشترین کاربرد را در سروده­های این شاعر بزرگ ادب فارسی دارد.

 

کلید واژگان: سعدی؛ بوستان؛ گلستان؛ نیکوکاری.

 

 

1- مقدمه

مفهوم نیکوکاری و احسان از جمله مفاهیم سنت زبانی نوشتاری انسان‌های متمدن است و نمود خارجی آن در جزئیات زندگی اجتماعی و اعتقادی و حتی تاریخی دیده می‌شود. این مفهوم کارکردهای گوناگونی دارد. در فرهنگ معین ذیل واژۀ نیکوکاری آمده است: «احسان، بخشش، نکوکرداری، نیک‌کنشی» (معین، 1378: 4/ 4895) و ذیل واژه احسان این‌گونه نوشته شده است: «نیکی‌کردن، نیکوکاری، بخشش»(همان: 1/ 158)؛  در کنار نیکوکاری مفاهیم دیگری مانند مدارا، نرمی، مهربانی و لطف نیز دیده می‌شود. (مشیری، 1371: 579).

در دورۀ پس از اسلام مفهوم نیکی و نیکوکاری ارتباط نزدیکی با دین پیدا کرده و برای این (فعل) پاداش در نظر گرفته می‌شده است. این پاداش­ها گاه دنیوی و گاه اخروی بوده‌اند.

در سورۀ توبه آیه (128) آمده است: «لَقَد جاءَکُم رسولُ مِن انفُسکُم عزیزٌ عَلیه ما عَنِتُّم حریص ٌعلیکم بالمؤمنینَ رئوفُ رحیم» (به یقین برای شما پیامبری از خودتان آمد که در رنج افتادن شما برای او دشوار است. به جِدّ خواستار هدایت شماست و نسبت به مؤمنان دلسوز و مهربان است.) (توبه: 128)

از دیدگاه قرآن یکی از رموز اساسی گسترش اسلام و گرایش سریع و شدید همگانی به سوی آیین خاتم همان اخلاق نیکو و رفتار کریمانه پیامبر (ص) بوده است: «فَبِما رَحمهٍ مِنَ اللهِ لِنتَ لَهُم و لَو کُنتَ فَظاً غَلیظَ القلبِ لَأ نفَضُّوا مِن حَولِکَ» (به مرحمت خدا بود که با خلق مهربان گشتی و اگر تندخو و سخت‌دل بودی مردم از گرد تو متفرق می‌شدند.) (آل عمران: 159)

پیامبر حتی در سنت رفتاری خود با دشمنان نیز مهربانانه رفتار می‌کرد (صبحی، 2000: 177)؛ به دلیل رفتار نیک و نیکوکاری و محبت پیامبر اسلام بوده است که ظرف مدت بیست سال پس از اسلام تقریباً تمام مردم منطقۀ سکونت پیامبر مسلمان شده بودند (نجفی، 1357: 87).

نیکی و نیکوکاری از مفاهیم ادبیات تعلیمی است. در تعریف ادبیات تعلیمی باید گفت: «آثاری که به تبیین دانش یا مسایل اخلاقی، مذهبی و فلسفی با رویکردی ادبی می پردازند، اثر تعلیمی نامیده می شوند» (شمیسا، 1373: 11). این آثار شعر و نثر را در برمی­گیرند. از مشخصات بارز انواع شعر تعلیمی ارزش­های اخلاقی و انسانی است. با نظری به درون­مایه اشعار تعلیمی اخلاقی آشکار می­شود که در این قلمرو وسیع هر آنچه مقدس، والا و زیباست ستایش شده و آنچه موجب سقوط اخلاقی انسان می­شود نکوهش شده است (رزمجو، 1382: 261). در واقع تجلی روح انسان دوستی، اعتقاد به خداوند و مقدسات مذهبی و گرایش به نیکی­ها و سجایای حمیده از ویژگی­های معنوی شعر تعلیمی است.

توجه به احسان و نیکوکاری در ادبیات کهن فارسی تا به امروز ادامه داشته و شاعران و سخنوران بسیاری در آثار خود بدان پرداخته­اند. سعدی از بزرگان ادب فارسی نیز به نیکی و احسان توجه خاصی داشته است. وی با الهام از پیام­های آسمانی قرآن کریم و رهنمودهای پیامبران و امامان معصوم (علیهم السلام)، احسان، نیکی و داد و دهش را یکی از مضامین برجسته شعر و سخن خود قرار داده است.

به نظر می‌رسد در آثار سعدی با سه رویکرد به مهربانی، نیکوکاری و نیکی نگاه شده است:

1- نیکی عقلانی

2- نیکی اعتقادی – دینی

3- نیکی اخلاقی – انسانی

آنچه مهم است سعدی سعی داشته است به اثبات و تثبیت نیکوکاری در آثارش بپردازد.

با توجه به آن که سعدی در آثارش به مضامین اخلاقی توجه خاصی داشته است، بررسی این مضمون در آثار این سخنور ادب فارسی می تواند در گسترش فرهنگ نیکوکاری و نیک اندیشی بسیار موثر واقع شود. بدین منظور در این پژوهش نیکوکاری در آثار این شاعر بررسی شده است.

پیشینه پژوهش

سیری در ادبیات پژوهشی بیانگر آن است که مقاله‌های متعددی در حوزۀ مسائل اخلاقی نوشته شده اما این مقاله‌ها اختصاصاً به مبحث نیکوکاری نپرداخته‌اند. برخی از این آثار عبارتند از:

– مقاله «عوامل تربیت در باب‌های هفتم و هشتم گلستان سعدی» (1385) از سید مهدی صدر الحفاظی، دانشکده ادبیات و علوم انسانی دانشگاه تهران، ش 177، صص 153-172.

– مقاله «فرایند اخلاقی‌شدن جامعه از نگاه سعدی» (1392) به قلم حسین مسجدی، حامد موسوی جروکانی و صفیه توکلی مقدم، پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، دوره 5، ش 17، صص 219 – 243.

– مقاله «واکاوی نگاره‌های تعلیمی تربیتی تشویق و تنبیه در آثار سعدی» (1391) از مهدی ممتحن، پژوهشنامه ادبیات تعلیمی، ش 15، صص 157- 176.

– مقاله «بررسی تطبیقی تربیت ظاهر و باطن در کلام مولانا و سعدی» (1389) به قلم نرگس محمدی بدر، محمدرضا سرمدی و سکینه احمدیان، مطالعات و تحقیقات ادبی، ش 10، صص 155 -182.

– مقاله «نگاهی به اندیشه‌های اجتماعی و سجایای اخلاقی سعدی» (1375) از سید محمد ثقفی، مجله مشکوه، ش51، صص 111 – 128.

سؤال پژوهش

در این پژوهش سعی شده به دو سؤال زیر پاسخ داده شود:

1- نیکوکاری از منظر سعدی چگونه تعریف شده است؟

2- بهترین نوع نیکوکاری از دیدگاه سعدی چیست؟

روش تحقیق

در خصوص تفکیک مراحل اجرایی تحقیق ابتدا اطلاعات اولیه و مبانی نظری گردآوری شده سپس به استخراج ابیات و نوشته‌های مربوط به احسان و نیکوکاری در آثار سعدی پرداخته شده است. پس از آن شواهد براساس تئوری‌های اولیه دسته‌بندی شده است. روش تجزیه و تحلیل اطلاعات به صورت کیفی است؛ لذا این تحقیق توصیفی- تحلیلی محسوب می‌شود.

2- بحث

2-1- نیکی عقلانی در اشعار سعدی

نیکی عاقلانه در آثار سعدی نیکی است که با تلاش و کوشش به دست می‌آید. سعدی در آثارش مخاطبان را به نیک‌رفتاری ترغیب می‌کند. توصیه‌هایی که سعدی در این مورد دارد بخش وسیعی از آموزه‌ها، اندیشه‌ها و تأملات اوست. برای مثال سعدی صلح را در هر شرایطی بهتر از جنگ می‌داند حتی وقتی انسان در نهایت قدرت و قوت می‌تواند در جنگ پیروز شود، او فرد رقیب را دعوت به صلح می‌کند و می‌گوید: «صلح کن چون ممکن است روزی دشمن تو به دوست تو تبدیل شود.» این صلح‌جویی از روی ترس از دشمن نیست، بلکه از روی نیکوکاری عاقلانه است:

بدی را بدی سهل باشد جزا             اگر مردی اَحسن الی من أسا

(سعدی، 1394: 79)

در جایی دیگر او حتی سفارش می‌کند با دشمن شکست‌خورده رفتاری نیکو داشته باشید:

چو بر دشمنی با شدت دسترس        مرنجانش کو را همین غصه بس

(همان: 28)

اگرچه سعدی «نکویی کردن با بدان» را به مثابۀ «بد کردن به جای نیک مردان» می­داند و بر این باور است که «ترحم بر پلنگ تیز دندان/ ستمکاری بود بر گوسفندان» ولی در تحلیل نهایی و در اعماق قلب خود به جامعه و انسان­هایی آرمانی یعنی«نیک مردان پارسا» می­اندیشد که حتی بر دشمنان خود می­بخشایند و «دل دشمنان را هم تنگ» نمی­خواهند:

شنیدم که مردان راه خدا            دل دشمنان هم نکردند تنگ

تو را کی میسر شود این مقام       که با دوستانت خلاف است و جنگ

(سعدی، 1381: 87)

سعدی در حکایتی از زبان هرمز به پسرش انوشیروان این‌گونه می‌آورد:

شنیدم که در وقت نزع روان                به هرمز چنین گفت نوشیروان

که خاطر نگهدار درویش باش                نه در بند آسایش خویش باش

نیاساید اندر دیار تو کس                   چو آسایش خویش جویی و بس

(سعدی، 1394: 17)

او معتقد است انسان باید هنگام توانگری به فریاد دیگران برسد تا در روز درماندگی فریادرسی داشته باشد:

تو هرگز رسیدی به فریاد کس            که می خواهی امروز فریاد رس؟

که بر جان ریشت نهد مرهمی؟             که دل ها ز زشتیت نیالد همی

(سعدی، 1384: 62)

سعدی از دریچۀ خرد و عقلانیت بر دوستی، مهرورزی و نیکوکاری توصیه می‌کند. او حتی معتقد است با این شیوه می‌توان افراد سرکش و ناآرام را در جامعه رام و فرمانپذیر کرد:

ببخش ای پسر کادمی‌زاده صید                   به احسان توان کرد و وحشی به قید

عدو را به الطاف گردن ببند                         که نتوان بریدن به تیغ این کمند

چو دشمن کرم بیند و لطف و جود                  نیاید دگر خبث از او در وجود

(سعدی، 1394: 71)

او در این ابیات توصیه می‌کند که در مقابل دشمن نیز باید با احسان و نیکوکاری رفتار کرد؛ زیرا رفتار نیک از هر سلاح و ابزاری کارآمدتر است. نیک‌رفتاری با دشمن موجب می‌شود بدذاتی و پلیدی کردار در وجود او از بین برود.

2-2- نیکی اعتقادی – دینی

احسان به مخلوقات خداوند یعنی انجام هر کار نیک در حق دیگران. بخشندگی، خیرخواهی، سخاوت، دلسوزی نسبت به دیگران از ویژگی‌های یک جامعۀ آرمانی است، اما این آموزه‌ها همگی در نگاه‌های دینی سعدی وجود دارد؛ چنان که پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله فرموده است: «مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالاسهر و الحمی» (حال مردم با ایمان در دوستی با یکدیگر و شفقت نسبت به هم حال پیکره‌ای است که هرگاه عضوی از آن رنجور شود دیگر اعضای آن کالبد با بی‌خوابی و تبداری با آن عضو همدردی می‌کنند) (کنتوری، 1376: 514).

به هر حال دل خستگان درنگر                                  که باری تو دل خسته باشی مگر

فروماندگان را درون شاد کن                                  ز روز فروماندگی یاد کن

(سعدی شیرازی، 1394: 51)

و در جایی دیگر می‌سراید:

به ایثار، مردان سبق برده‌اند                 نه شب زنده‌داران دل مرده‌اند

کرامت جوانمردی و نان‌دهی است           مقالات بیهوده طبل تهی است

به معنی توان کرد دعوی درست            دم بی‌قدم تکیه‌گاهی است سست

(سعدی، 1384: 98)

سعدی در سرودن سه بیت ذیل به آیه (13) سوره حجرات توجه داشته و به دو حدیث نبوی نیز نگاهی دارد:

بنی آدم اعضای یکدیگرند                  که در آفرینش ز یک پیکرند

چو عضوی به درد آورد روزگار               دگر عضوها را نماند قرار

تو کز محنت دیگران بی‌غمی             نشاید که نامت نهند آدمی

(همان: 25)

در قرآن در این باره آمده است:

«یا ایهاالناسُ اِنّا خَلَقناکُم من ذَکَرٍ و أَنثَی و جَعَلناکُم شُعوباً و قَبائلَ لِتَعارَفُوا إنّ أکرَمَکُم عِندَ اللهِ اتقلِکُم» (هان ای مردم هر آینه شما را از یک زن و مرد آفریدیم و شما را به صورت ملت‌ها و طایفه‌ها درآوردیم تا یکدیگر را بشناسید. همانا گرامی‌ترین شما نزد خدا باتقواترین شماست) (حجرات: 13)

یا حدیث: «مثل المؤمنین فی توادهم و تراحمهم و تعاطفهم مثل الجسد اذا اشتکی منه عضو تداعی له سائر الجسد بالسهّر و الحمی» (حال مردم با ایمان در دوستی با یکدیگر و شفقت نسبت به هم حال پیکره‌ای است که هرگاه عضوی از آن رنجور شود دیگر اعضای آن کالبد با بی‌خوابی و تبداری با آن عضو همدردی می‌کنند.) (کنتوری، 1376: 514)

حدیث ذیل نیز بدین نکته اشاره دارد:

«من اصبح، لا یهتمّ بأمور المسلمین فلیس منهم» (هر که را بامداد فراز آید و در اندیشه کارهای مسلمانان نباشد از آنان نیست)(کلینی، 1407: 163)

2-3- نیکی اخلاقی- انسانی

سعدی گاه به نیکی‌کردن صرفاً از منظر انسانیت و داشتن رفتار اخلاقی نگاه کرده است؛ در حقیقت «بوستان سعدی عالم انسانیت و تسامح است. در عالم بوستان همۀ انسان­ها نسبت به یکدیگر همدلی و همدردی می­ورزند و با یکدیگر با نیکی رفتار می­کنند» (یوسفی، 1384: 25)؛ برای مثال در حکایتی در باب هشتم گلستان (در آداب صحبت) آورده است:

«رفیقی داشتم که سال‌ها با هم سفر کرده بودیم و نمک‌خورده و بی‌کران حقوق صحبت ثابت شده آخر به سبب نفعی اندک آزار خاطر من روا داشت و دوستی سپری شد و با این همه از هر دو طرف دلبستگی بود که شنیدم روزی دو بیت از سخنان من در مجمعی همی­گفت:

نگار من چو درآید به خندۀ نمکین                        نمک زیاده کند بر جراحت ریشان

چه بودی ار سر زلفش به دستم افتادی                    چو آستین کریمان به دست درویشان»

(یوسفی، 1381: 140)

زندگی اجتماعی و با مردم زیستن و با آنان در ارتباط نزدیک بودن و به درد ها و رنج های مردم توجه داشتن و در بهبود حال افراد و اجتماع کوشیدن در اعماق اندیشه و احساس سعدی جایگاه مهمی دارد. (زرین کوب، 1379: 50)؛ آنجا که در قحط سال دمشق مردی با آن که خود داراست و نیازمند نیست، از رنج دیگران از او پوست و استخوانی بر جای مانده و غم بینوایان رخ وی را نیز زرد کرده است، نگاه او بر دوستی که از درماندگی وی در شگفت است نگه کردن عالم اندر سفیه است. به نظر او وقتی دوستان در دریای مصیبت و تنگدستی غریق­اند بر ساحل بودن چه آسایشی تواند داشت؟

نخواهد که بیند خردمند ریش                 نه بر عضو مردم نه بر عضو خویش

یکی اول از تندرستان منم                     چو ریشی ببیند بلرزد تنم

چو بینم که درویش مسکین نخورد            به کام اندرم لقمه زهر است و درد

(سعدی، 1384: 62)

توصیه‌ای که سعدی در سازش اخلاقی با تمامی انسان‌ها می‌کند یک توصیۀ انسانی و اجتماعی است:

به نرمی ز دشمن توان کرد دوست                        چو با دوست سختی کنی دشمن اوست

به اخلاق با هر که خواهی بساز                            اگر زیر دست است و گر سرافراز

(سعدی، 1394: 115)

سعدی معتقد است که بدرفتاری با دیگران موجب می‌شود انسان بدکردارتر شود، اما نیکی و مهر و نیکوکاری سبب می‌شود فرد خجالت‌زده شود و دستش از بدی‌کردن کوتاه شود:

یکی بربطی در بغل داشت مست                            به شب در سر پارسایی شکست

چو روز آمد آن نیک مرد سلیم                              بر سنگدل برد یک مشت سیم

که دوشینه معذور بودی و مست                            تو را بربط و هم مرا سرشکست

مرا به شد آن زخم و برخاست بیم                          تو را به نخواهد شد الا به سیم

(همان: 128)

سعدی در باب دوم بوستان که حدود شش هزار کلمه است، شیوه‌های نیکوکاری و مهرورزیدن را به صورت‌های مختلف تبیین کرده که به شرح زیر بیان شده است:

1- مهمان‌کردن غریبه‌ها

2- کمک به آزادکردن زندانیان

3- توجه به نیازمندان

4- با خوشرویی پاسخ‌دادن

5- در برابر رفتار ناشایست دیگران شکیبابودن

6- درست‌کردن پناهگاه برای درماندگان

او در یکی از حکایت‌هایش دربارۀ مردی صحبت می‌کند که زنبورها بر سقف خانه‌اش لانه کرده بودند، اما با ساده‌دلی نمی‌خواست بگذارد زنبورها از خانه‌اش بروند. روزی زنبورها زن صاحبخانه را نیش زدند و باعث آزار او شدند. شاید این تنها موردی است که در این باب باعث می‌شود که سعدی افراد را به مدارا دعوت نکند.

مفهوم مهربانی و نیکی به دیگران به تناوب مورد استفادۀ سعدی قرار گرفته است. نزد او نیکوکاری بر همه چیز ارجح است. سعدی در نیکی به دیگران رفتارهای اجتماعی را در نظر می‌آورد چه آن نیکوکاری برخاسته از عقلانیت باشد چه برخاسته از دین و اعتقاد یا اخلاق.

3- نتیجه‌گیری

آموزه‌های موجود در متون ادب فارسی محدود به زمان و مکان نمی‌شود. نیکوکاری از مفاهیم بسیار مهمی است که در اشعار سعدی به وفور دیده می‌شود. انواع نیکوکاری در آثار سعدی در سه گروه قرار می‌گیرد: نیکوکاری مبنای عقلانی دارد، نیکوکاری با توصیه‌های دینی و اعتقادی مسلمانان همراه است و نیکوکاری بر اساس اخلاق انسانی و رفتاری است. در میان این سه نیکوکاری، نیکوکاری عقلانی کاربرد بیشتری در اشعار و نوشته‌های سعدی دارد؛ زیرا شیخ اجل سعدی اهل اخلاق است. نوع نگارش او ادبیات تعلیمی است و بوستان و گلستان از بهترین آثار حوزه ادبیات تعلیمی ایران زمین است. روحیه مدارا و تساهل سعدی آن­قدر زیاد است که او را از هرگونه وابستگی قومی، ملی، مذهبی و نژادی فارغ می‌دارد و عدم تجاوز به جان و مال یا حیثیت دیگران را نه تنها رفتاری اولیه و طبیعی در نظر می‌آورد، بلکه شرط لازم برای انسان‌بودن و آدمیت را نیکوکاری اعلام می‌کند.

 

 

فهرست منابع و مآخذ

  • قرآن کریم.
  • رزمجو، حسین. (1382). نقدی و نظری بر شعر گذشته فارسی از دیدگاه اخلاق اسلامی. چاپ اول. مشهد: دانشگاه فردوسی.
  • زرین کوب، عبدالحسین. (1379). حدیث خوش سعدی. تهران: سخن.
  • سعدی، مصلح الدین. (1384). بوستان. تصحیح غلامحسین یوسفی. تهران: خوارزمی
  • —————-. (1394). کلیات سعدی. تصحیح محمد علی فروغی. تهران: ققنوس.
  • —————-. (1381). گلستان. تصحیح غلامحسین یوسفی. تهران: خوارزمی.
  • شمیسا، سیروس. (1373). انواع ادبی. تهران: فردوس.
  • صبحی، احمس حسن. (2000). سعاده السفیر. مصر: شرکه المصریه العالمیه للنشر لونجمان.
  • کلینی، محمد بن یعقوب. (1407). الکافی. تهران: دارالکتب الاسلامیه.
  • کنتوری، حامد حسین بن محمد قلی. (1376). فیض القدیر فیما یتعلق بحدیث القدیر: خلاصه عبقات الانوار درباره حدیث غدیر. نویسنده عباس قمی. قم: حوزه علمیه قم، دفتر تبلیغات اسلامی، مرکز انتشارات
  • مشیری، مهشید. (1371). فرهنگ زبان فارسی. تهران: سروش.
  • معین، محمد. (1378). فرهنگ فارسی. چاپ سیزدهم. تهران: امیرکبیر.
  • نجفی، ابوالحسن. (1357). وظیفۀ ادبیات. تهران: کتاب زمان.

 

0 پاسخ

دیدگاه خود را ثبت کنید

تمایل دارید در گفتگوها شرکت کنید؟
در گفتگو ها شرکت کنید.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *